فضا و اتمسفر تجارت در دبی
برای تماشا ویدئو مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص فضا و اتمسفر تجارت در دبی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
برای شنیدن پادکست مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص فضا و اتمسفر تجارت در دبی ز طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
متن کامل صحبت های من با دکتر فرساد در مورد فضا و اتمسفر تجارت در دبی را ادامه می توانید مطالعه بفرمائید.
سلام به همه دوستان عزیز سعید کاظمی هستم و خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم. در ادامه بحث قبلی که با آقای دکتر فرساد داشتیم، در مورد اینکه چگونه بیزینسمان را به کشور امارات توسعه بدهیم، امروز میخواهیم در مورد فضا و اتمسفر کسبوکار در کشور امارات و شهر دبی صحبت بکنیم. آقای دکتر خیلی ممنون که مجدداً دعوت من را پذیرفتید. در نزدیکی دفتر آقای دکتر، در لابی هتل هستیم. یک مقدار صدای فضای بیرون را هم داریم؛ ولی بههرحال در خدمتتان هستیم. امیدوارم تجربیات مفید شما را بتوانیم به دوستان عزیز انتقال بدهیم.
خواهش میکنم. امیدوارم که نکات مفیدی را داشته باشیم که بهویژه به دوستان گرامیمان، کمک کنیم.
کلاً در مورد اتمسفر و فضای کسبوکار در امارات به ما توضیح بدهید.
ببینید امارات کشور پول هست. نظر شخصیام را عرض میکنم. شما از ابتدایی که وارد امارات میشوید تا لحظهای که امارات را ترک میکنید، چه بهعنوان یک تاجر بیایید، چه بهعنوان یک توریست بیایید، چه بهعنوان یک سرمایهگذار بیایید، فرایند چرخش پول و جریان پول (flow) را میبینید. ما یک cash flow را میبینیم که چطور پول گردش پیدا میکند، از دست توریست به دست هتل میرسد، از دست هتل به دست خدمات و موارد موردنیاز میرسد. این flow را دقیقاً ما میبینیم.
این نشان میدهد که زمینه فراهم است. جایی که پول جریان دارد و جریانش هم در امارات بسیار شدید و تند هست. جالب است اشاره کنم ما سالیانه 20 تا 22 میلیون توریست داریم که وارد امارات میشوند. جالب است بدانید امارات از سال 2008 دیگر نفتی برای فروش نداشت و ساختارهای تجاری از آن تاریخ به بعد تعریف شدند، قوانین خاص تجاری از آن موقع به بعد تعریف شدند. سیستم vat یا مالیات بر ارزشافزوده بسیار جدید تعریف شده، عمر چندانی در امارات ندارد؛ بنابراین پاسخ سؤالی که شما فرمودید، مسلماً یک بلة قدرتمند هست.
امارات پتانسیل این کار را دارد. حالا میرسیم به چطور و چگونهاش، در مصاحبه قبلی خدمتتان عرض کردم؛ شما برای اینکه کوچکترین کارها را انجام بدهید، نیاز به پلن دارید. میخواهید یک قرمهسبزی درست کنید، نیاز به برنامهریزی دارید. نمیتوانی همه مواد را یکجا بریزی رویهم و بگذاری روی شعله، شعله را روشن کنی و یک قرمهسبزی درجه یک ایرانی داشته باشی؛ بنابراین باید پلن را داشته باشید، چه موقعی چه چیزهایی را اضافه کنی، چه چیزهایی را اضافه نکنی، حرارت را تنظیم کنی، ترموستات مالی خودت را ببندی و بعد طبق آن برنامه پیش بری، برسی به آن هدفی که میخواهی.
یک زمانی ایرانیها خیلی شیفت پیدا کردند به سمت عمان، ولی در عمان بیزینسهای ایرانی به آن موفقیت لازم نرسیدند. باز دوباره بخشی به ترکیه رفتند. حالا اگر منصفانه بگوییم در ترکیه بخشی از آنها نسبتاً موفق بودند. یعنی به شدتی که در عمان بیزینسها آسیب دیدند، یعنی دوستان نزدیکی دارم که عمان رفتند و صفر شدند، یعنی هزینههای چندمیلیاردی در عمان کردند؛ ولی بیزینسهای آنها آسیب دید. باز بخشی رفتند به استانبول و بخشی هم برگشتند به دبی.
در امارات و به خصوص دبی چه زیرساختهایی وجود دارد که برای تجارت متمایز می شود؟
بسیار سؤال خوبی هست. ببینید ما در بازاریابی دو مورد place (مکان) و در کنار موضوع place، people (مردم) را داریم. گفتید چرا این اتفاق در عمان نیفتاد؟ ببینید خیلیها هم در عمان هستند که موفق هستند، میروند و موفق هم میشوند. شما میبایست پایه بیزینس خودتان را تعریف کنید. آیا مثلاً تولیدکنندهای هستید که میخواهید کالایتان را در عمان بفروشید، امروز من به شما میگویم شکست خوردید. چرا؟ چون آن people یا افراد لازمی که بیایند و کالای شما را بخرند، وجود ندارد.
با شهرهای درون ایران مقایسه کنید. جمعیت عمان را کلاً بررسی کنید، میزان توریستی که وارد این کشور میشوند را بررسی کنید، آیا من مشتری دارم برای این کالا؟ حالا یک وقتی همان تجارت وارد عمان میشود، قرار است resale یا reexport انجام بشود، یعنی فروش مجدد و صادرات مجدد، این اتفاق قرار است بیفتد. هدف کالای من عمان نیست، هدف کالای من برای مثال هندوستان، مالزی و آمریکاست.
برندینگ هم باید انجام شود، یعنی resale و reexport با تغییر برند، یعنی به نام شرکتهای آنها؟
آن مواردی است که جزو جزئیات کار هست. بله جزئیات بسیار زیای دارد، بههرحال میبایست شرایط سیاسی و شرایط اقتصادی موجود و قوانین را هم در نظر گرفت. مطلب این است که مشتری کالای من در کجاست؟ در هندوستان است نه در عمان. همین بیزینس با فرمول متفاوتی از تجارت میرود و موفق میشود. همان بیزینس با پایه فروش درنظرگرفتن مشتریان عمانی میآید و شکست میخورد. چرا؟ چون باید به فاکتور place و people توجه کنیم.
مثال دیگری به شما بدهم؛ شما وقتی به عمان میروید، انبوهی از کالاهای چینی و فروشگاههای چینی را میبینید که دارند این کالاها را میفروشند. به قطر که میروید، خبری از کالای چینی نیست، برندهای خیلی خاص مثلاً Louis Vuitton را میبینید که کار میکند یا برند گران لاکچری لوکس لباس؛ بنابراین اگر Louis Vuitton برود در عمان، همین برند شکست میخورد. چون عملاً مشتری ندارد. People وجود ندارد که فرایند مارکتینگ در آن اتفاق بیفتد.
سعید کاظمی: یک نکته خیلی جالبی به ذهنم رسیده. بسیاری از ایرانیها وقتی به کشورهای خلیج میآیند یا حتی ترکیه که من بودم، همین اولش به ذهنشان میرسد؛ زرشک، زعفران، پسته، آلو خشک، زردآلو یا حتی فندق! خود ترکیه 80% فندق دنیا را تولید میکند. دوستان رفتند استانبول، هزینه هنگفت کردند که محصول عسلشان را عرضه کنند. اصلاً اگر یک قانون ساده را میدانستند، اینهمه هزینه نمیکردند. ترکیه ورود هرگونه عسل به کشور خودش را ممنوع کرده است. چرا؟ چون خودش بزرگترین صادرکننده عسل به اروپاست.
من از حرفهای شما اینطور برداشت میکنم که؛ ما عملاً توی بیزینس نمیتوانیم دو کاری که شبیه به هم هستند را با هم مقایسه کنیم. و هرکدام یک نسخه باید بشود، چون این ساختار مدیریتی، مالی و کیفیت تولید و هر چیز آن با هم متفاوت است. یعنی چه؟ یعنی برای هر بیزینس باید یک دستورالعمل و استراتژی خاصی بچینیم. اینجا برمیگردد.
به این که شاید بعضی بیزینسها نیاز به آموزش دارند و بعضی بیزینسها نیاز به مشاوره و همراهی و نوشتن ساختار و استراتژی دارند. درسته؟
قطعاً همینطور است. ضمن این که من این را بگویم؛ میزان اینها فرق میکند، به طور ثابت به هر دو نیاز داریم. هم به آموزش و هم به مشاوره به طور ثابت نیاز داریم. فقط درصد و نسبتش برای یک بیزینس متفاوت است. یک جا آموزش بیشتری نیاز دارد و مشاوره کمتر، یک جا مشاوره بیشتری نیاز دارد و آموزش کمتر به هر دوی مشاوره و آموزش نیاز داریم. نسبتهای آن نسبت به شرایط فرق میکند. دوم چیزی به نام one fits all وجود ندارد، یک سایز برای همه خوب باشد، وجود ندارد.
منظور این است که دو آدم با دو تیپ شخصیتی مشخص و سایز مشخص هم شاید برای مثال میگویم طول شانهشان یک سانتیمتر با هم فرق کند و آن لباس مناسب سایزشان نباشد.دقیقاً به همین ترتیب است، هم چنین چیزی وجود ندارد، این نکته دوم. نکته سوم ببینید؛ مثلاً شما به کالایی مثل زرشک و زعفران و پسته و … اشاره کردید. یک قانون نانوشتهای در بیزینس وجود دارد؛ جایی که همه میروند و همه به آن فکر میکنند، شما باید از آن فاصله بگیرید. باید out of box باشید. یکی از مشخصات پرمیمومی بودن، out of box هست. اگر میخواهید مشتری پریمیوم و درجه یک بگیری، باید شبیه به همه نباشی. یاد آن ضربالمثل افتادم؛ خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو … اینجا نه اتفاقاً نباید همرنگ جماعت نباش، رسوا باش!
مشخصاً از بقیه متفاوت باش.
از جایی که همه فکر میکنند، مسلماً آن نقطه یک اقیانوس قرمزی است که جنگ شدیدی در آن در جریان است و قرمزی آن بهخاطر به هلاکت رسیدن و کشتهشدن و شهیدشدن یک سری افکار و بیزینسها و برندها و شرکتهاست. رنگ قرمز بهخاطر آن شرایط است.
دبی چه زیرساختهایی دارد که آن را متمایز کرده،
حتی شما میبینید الان جام جهانی در حال برگزاری در قطر، این روزها که دوستان میبینند فضای هتل، فضای کاملاً جام جهانی است، در دبی هم فضای شهر جام جهانی است، یعنی شدتی که این جا وجود دارد، فکر میکنم در قطر اینقدر جام جهانی داغ نباشد. هر بخش از هتل که بروید، میبینید. همه شهر که میروید، fan zone های مختلف رو میبینید که برای فوتبالیستها گذاشتند. این جا چه زیرساخت و چه چیزی دارد که باعث جذب سرمایهگذار است؟ همه ملیتها، یعنی شما کشور آفریقایی را نمیبینید که بیزنسمنهای آن کشور این جا نباشند، کشورهای خاورمیانه، خاور دور، کشورهای آسیای میانه، همه همینجا هستند، یعنی همه متمرکز در این شهرند.
این هم جزو سؤالات خیلی خوب است. ببینید به یک طریقی شما جواب سؤال خودتان را در بین توضیحتان دادید. من اشاره به cash flow کردم، میخواهم مثالهای خیلی ملموس بزنم؛ تصور کنید که شما یک کارواش دارید و این کارواش در حداکثر توان خودش، میتواند روزانه ده ماشین بشوید. از هر ماشین هم قرار است 50 هزار تا 100 هزار تومان بگیرد. پس 100 هزار تومان بهازای روزانه ده ماشین، این روزی میشود 1 میلیون. سقف turn over این کارواش چقدر است؟ روزانه 1 میلیون،
ماهیانه اگر هیچگونه تعطیلی نداشته باشد، همیشه این جریان بهصورت ثابت باشد، شرایط ایدئال رو در نظر بگیریم، سقف آن میشود 30 میلیون. ببینید cash flow بستهای دارد، کار این است، سقف آن این است، cash flow آن به نقطه ماکسیمم خودش میرسد و بسته میشود. موضوع تجارت در فضای دبی، موضوع cash flow آن بود که خود شما اشاره کردید، ملیتهای مختلف میآیند، کشورهای مختلف میآیند، رغبتهای مختلف در دنیا وجود دارد که به دبی بیایند.
تمامرنگها، ادیان، عقاید را در کنار همدیگر و صلحآمیز میبینیم که دارند کار میکنند. ممکن است آن نفری که ساک شما را بر میدارد، یک آدم آتئیست باشد، یک آدم بیخدا باشد. ممکن است مسلمان نباشد. ببینید همه اینها در کنار هم دارند فعالیت میکنند و این قابلیت cash flow هست که وجود دارد. وقتی همه آدمها هستند، مشارکت دارند، پول میآورند، پول خرج میکنند، ما سقفی برای cash flow نداریم. شما در هر نقطه یا جای این رودخانه، اون flow و اون جریان قرار بگیرید، فرصتی برای ماهیگیری وجود دارد.
منظورم این است مقداری هم به زیرساختهایی مثل حملونقل مربوط است. میدانم که شما روی جبل علی به طور تخصصی دارید کار میکنید،
دانش زیادی در منطقه جبل علی دارید. مثلاً فرودگاه آل مکتوم که شما توضیح میدادید، جدیداً دارند میسازند، باهدف چشم اندازه 50 میلیون مسافر! یعنی یک شهر صد هکتاری هست، یعنی فقط 24 کیلومتر خطهای حمل بار دارد. 24 کیلومتر به حرف گفته میشود که خط باشد، مثلاً یک ساک مسافر را انتقال بدهد و تمام اتوماتیک. مثلاً این جا مترو را میبینی، 42 کیلومتر فقط مترو میسازند. من دیشب درباره تاریخچهاش داشتم تحقیق میکردم، 1200 کیلومتر ریل داخلی دارند میزنند. بیشتر سرمایهگذارها اماراتی هستند، تا جده میبرند، سریعالسیر. شما از دبی تا مکه حداقل 24 ساعت زمینی مسیر دارید، با این بزرگراههای خوبی که دارند، ماشینهای خوبی که هست.
خودم با این نگرش نگاه میکنم؛ اول زیرساختها و فونداسیون این بیزینسها را آماده کرده. بهعنوان یک تاجر، به نظر من همه زیرساختها برایتان محیا شده که با لنج میخواهی ببری، با لنج برو، با کانتینر میخواهی ببری، با کانتینر برو. وقتی هم زمان 64 کشتی کانتینر بر عظیم در جبل علی که شما داشتید توضیح میدادید و برای من خیلی جالب بود، همزمان میتوانند تخلیه بشوند و رأس هر ساعت هر روز یک کشتی کانتینر بر به شانگهای میرود و هر روز از شانگهای حرکت میکند، چه بار داشته باشد، چه 5 کانتینر، 10 کانتینر، هیچ اتفاقی نمیافتد، حرکت میکند. شما همیشه میدانید هر شش ساعت از امارات به لندن پرواز هست، جدا از سایر ایرلاینها، فقط امارات هر شش ساعت پرواز دارد.
من فکر میکنم بخشی از آن اسکلت عظیمی که این فضا را برای بیزینسها ساختند، وجود فونداسیون خیلی قوی در همه زمینه ها در این کشور است.
ببینید شما اشاره کردید این کشور تمام زیرساختها و فونداسیون را دارد. ما بهعنوان کسی که میخواهیم بیزینس خودمان را در فضای بینالملل بیاوریم، ما نیاز داریم که فونداسیون و آن زیرساختها را در سیستم خودمان ایجاد کنیم. یک مثال خیلی ساده بگویم؛ اینجا ارتباطات مکتوب هست، ایمیلی هست. اتفاقی که من سالها پیش زمانی که در استرالیا درس میخواندم، شاهد این جریان بودم. اروپا هم بدین ترتیب است، آمریکا هم به همین ترتیب است. اینجا تلفنی و شفاهی اتفاق نمیافتد، نوشتاری و مکتوب اتفاقات میافتند.همه چیز مستند میشود.
من که یک بیزینس دارم، بیزینس من سایتی ندارد، ایمیل مشخصی ندارد، جای من اینجا نیست، نمیتوانم. ساده بگویم جای من در فضای دبی نیست. دو انتخاب دارم؛ فراموشش کنم یا زیرساخت را ایجاد کنم. ما باید به فکر زیرساختسازی و ایجاد زیرساختها برای بیزینس خودمان باشیم، نسبت به شرایطی و place، people یا مردم محلی که میخواهند در آن فعالیت کنند.
شما یک موضوع دیگری هم به قوانین اشاره کردید. physical evidence جزو نکات دیگری است که روی مارکتینگ دخالت دارد. یعنی شواهد فیزیکی، اسناد را در نظر میگیرند. خب مسلماً اگر من قوانین را ندانم و رعایت نکنم، این جریان در همهجا بسیار واضح است، چه در ایران اگر شما بخواهید فعالیت کنید، چه بخواهید در یک کشور خارجی مثل امارات فعالیت کنید؛ بنابراین اینها میشوند همان زیرساختهایی که ما برای خودمان تکتک ایجاد کنیم که برسیم به آن جریان توسعه و فراملیتی کارکردن، فرا کشوری کارکردن.
شما به بیزینس ها و تجار مقیم امارات برای کار و فوروارد محصول در ایران کمک می کنید؟
برای من جالبه که دیدم؛ مثلاً شرکت شما خیلی از کارهای مشاورهای گمرکی داخل ایران هم به بیزنسمنهای این جا میدهد، یعنی بیزنسمنهای چینی، هندی، قزاق. محصول میخواهد از ایران فوروارد بشود، شما به ایشان مشاوره میدهید و قوانین گمرکی را به ایشان شرح میدهید. یعنی همه ما ایرانیها، یک هم و غمی هم باز برای داخل ایران داریم.
به نکته خیلی خوبی اشاره کردید. خداوند به جز دو سه مورد که بگذارید اشاره نکنم، ما ایرانیها را از نعمت فراوان کرده. یکی از این فراوانیها موقعیت جغرافیایی ایران هست. کشورهایی را داریم از جمله افغانستان که ارتباط آبی ندارد و کالاهایش میبایست از مسیر آبی کشورهای دیگر، وارد ایران بشود، از مسیر ترانزیتی عبور کند و به مشتری که در آنجا هست، برسد؛ بنابراین نهتنها موارد قوانین برای منی که میخواهم در خارج از کشور فعالیت کنم، نیاز هست، به همان نسبت آن تاجر هندی که میخواهد از مسیر ایران کالای خودش را عبور دهد، نیاز به مشاوره و آموزش دارد. مشاوره و آموزش را تکرار میکنم، چون این دو در کنار هم هستند، جدا نمیشوند و بعد اجرا را هم فراموش نکنید.
برای مثال من خدمت شما مشاوره بدهم، آموزش بدهم، ولی شما اجرا نکنید، مثل عالم بیعمل میماند؛ بنابراین عرضم این است؛ موضوع مشاوره و آموزش برای اینها وجود دارد. اتفاقاً ما دورههای تخصصی گمرکی و آموزش گمرک و ترانزیت و موارد حقوقی داریم که نهتنها مخصوص تجار ایرانی ماست، بلکه تجار خارجی، هندی، پاکستانی، مالزیایی، افغانی که احیاناً از این سمت میخواهد کالایی را ببرد، برای تمام اینها این جریان وجود دارد و جالب است که بدانید، به استناد آمار اشاره کنم؛
اقبال و استقبال این تجار از تجار ایرانی ما بیشتر است. یعنی خدماتی که ما داریم به خارجیها میدهیم، بیشتر از خدماتی است که ما داریم به ایرانیهای خودمان میدهیم. چرا؟ چون آن تاجر هندی که من برای پیشرفتش به او مشاوره میدهم، میداند برای پیشرفت نیاز به آموزش و مشاوره دارد. بهجای اینکه خودش برود آزمونوخطا کند و بارش در گمرک ایران بماند و بعد متروکه اعلام شود، نتواند ترخیص کند، نتواند به آن کشور ورود کنم، نتواند آن را عبور بدهد. میآید از شرکتهای ایرانی مشاوره میگیرد.
خیلیها نگران عبور از ایراناند، یعنی نمیدانند باید چهکار بکنند، محصول مشتری را دارد.
برای همه اینها فرمول وجود دارد، فرمولی به اسم مشاوره و آموزش. حالا در روند مشاوره و آموزش، دوستان ما و خود ما کمک میکنیم، تسهیل هم میکنیم، سرعت هم به اجرا میدهیم، اما شک نکنید بدون مشاوره و آموزش نه توسعه فردی اتفاق میافتد و نه توسعه جمعی و بیزینس.
آقای دکتر شرکتتان را هم معرفی بکنید، شما در دبی دفتر هم دارید.
برند ما uprodemy هست، آکادمی حرفهایها. دفتر ما در business avenue هست. حالا اگر آدرسش را در سایت قرار میدهید که کار ما را هم ساده میکنید. در ایران هم دفتری در تهران داریم، باز اسم و آدرس و شماره مشخصی دارد. یک دفتری در هم شهر و استان خودم دارم، چون که بیرجندی هستم و از دیار خراسان، بنابراین یک دفتری هم آنجا داریم، بعد شمارههای مشخص و سایت هم که مشخص است.
یعنی راههای ارتباطی با شما بیشتر ایمیل است، یعنی مثل حرفهایها باید ایمیل بزنند، هرکسی که درخواستی دارد.
حالا برای ایرانیهای خودمان، چون ایجاب نشده، نیامدیم که خیلی از عادتها رو بشکنیم. وقتی پیام هم میدهند، دوستان من پیامها را جواب میدهند، البته زمانی که واتساپ در دسترس بود، پیامها را جواب میدادند. ولی خب ترجیحاً ایمیل بهترین راه است.
به نظر شما چه نکته دیگری مانده که در موردبحث تجارت در دبی باید میگفتید و فکر میکنید این کافی نبود، جزو سؤالهایی که ما با هم دیگر مطرح کردیم؟
نکتهای که وجود دارد و در حال حاضر به ذهن میرسد، این است که تعارف نداشته باشیم. تعارف جزو ساخت فرهنگی ما ایرانیهاست. تعارف، ترس، خجالت برای مشاوره گرفتن نداشته باشید. از هر کانالی که شما فکر میکنید میشود مشاوره گرفت، وارد شوید. از هر کانالی که فکر میکنید میتوانید آموزش ببینید، وارد شوید. واردشدن به این معنی نیست که ما آن آموزش را خریداری کنیم، نه. اول باید ارزیابی کنیم. هر چیزی نیاز دارد، شما وقتی یک خودکار میخرید، کمی نگاهش میکنید، یکتکه کاغذ در اختیارت میگذارند، رنگ و روانی آن را چک میکنید. خودکار خریدی، این کار را انجام میدهی، این آزمایش را انجام میدهی، valuate کردی، ارزیابی کردی.
به همین ترتیب در گرفتن مشاوره و آموزش هم ارزیابی خودت را داشته باش. وقتی مشاهده کردی که به نتیجه میرسی، نتیجه مطلوب را برایت فراهم خواهد کرد، بعد کمک بگیر. نه این که چشمبسته بلافاصله بگویی هر دورهای خوب است، هر آموزشی و هر مشاورهای خوب است، قطعاً هر مشاوره و آموزشی خوب نیست. اما دارم در مورد شخصیت خودم صحبت میکنم، تعارفی برای پرسیدن نداشته باشید، بپرسید.
یعنی شاید به او بگویید تو آمادگی نداری چهار سال دیگر زمان نیاز داری که محصول یا خدمتت را توسعه بدهی و قویتر شوی، یا اول موقعیت خودت را در ایران توسعه بدهید.
ببینید چیزی به نام «به دردش میخورد یا نمیخورد»، شاید عبارت درستی نباشد. مسلماً ما نیاز به ایجاد یک سری زیرساختها و توانمندسازی خودمان داریم، برای این که کوچکترین کارها را … که البته امروز کوچکترین کارها در نظر گرفته میشود، میخواهم ملموس بگویم؛ خواندن و نوشتن را در نظر بگیرید، یک روزی خواندن و نوشتن برای ما شاید یک مانع رد نشدنی بهحساب میآمد، اما الان دیگر یاد گرفتیم و اصلاً ناخودآگاه اتفاق میافتد. اما شروع هر کاری همان جریان توانمندسازی و مشاوره و آموزش را نیاز دارد.
مشاوره و آموزش در نهایت به سمت یادگیری میرود.
قطعاً همینطور است. چرا میگویم از هرجایی مشاوره و آموزش را پرسشگرانه داشته باشید و بعد ارزیابی کنید، قبل از تصمیمگیری نهایی؟ چرا این را میگویم؟ چون همین فرایند پرسشگر ما، باعث میشود که من کمی از شما یاد بگیرم، کمی از دوست دیگری یاد بگیرم، کمی از همکار دیگری یاد بگیرم، مجموع اینها باعث میشود پازل قطعات کوچک در کنار هم دیگر قرار بگیرد و تکمیلش کند.
خیلی لطف کردید آقای دکتر. من مثل همیشه از دوستان خواهش میکنم به تجربیات دیگران توجه کنند، ارزش قائل بشوند و فقط من باب این که میخواهم بروم! به این «از» و «به» توجه بکنند؛ من از ایران میخواهم بروم! اینها دوستان زیادی را دیدم، طی همین چند روزی که در دبی بودم. دیدم که بهخاطر «از» آمدند، یعنی نمیدانستند برنامهشان چیست. هزینههای هنگفتی کردند، چندمیلیاردتومانی این جا هزینه کردند، به باد ندادند؛ ولی هزینه هست دیگر؛ باید خانه اجاره بکنی، به یک گواهینامه 8 هزار درهم بدهی. مثلاً در کجای ایران هشتاد میلیون تومان هزینه یک گواهینامه است؟
نیاز هست به تحقیقات بیشتر، مطالعه بیشتر، آموزش زبان را باید جدی بگیری، زبان هر کشوری، مخصوصاً این جا که زبان تجارت، زبان انگلیسی هست را باید مسلط باشی، اینها همه مهم است. کسی که نتواند هیچ ارتباطی برقرار بکند، مطمئناً در هر تجارت کوچکی هم که بخواهد در اینجا ورود کند، موفق نخواهد بود. بله، هندیها، پاکستانیها، فیلیپینیها، این جا موفقاند، ولی چطور، با چه کیفیتی زندگی میکنند؟ 99 درصد جامعه ایران، آن کیفیت زندگی را نمیپذیرند. با 2500 درهم و 5 هزار درهم که اصلاً نمیشود زندگی کرد.
شما حداقل 12 تا 15 هزار درهم باید درآمد داشته باشی که یک زندگی متوسط روبهبالا داشته باشی. خب هزینههای زندگی این جا خیلی بالاست.
از آقای دکتر خیلی تشکر میکنم. هرکسی از دوستان که خواست، به سایت ایشان uprodemy، آکادمی حرفهایهای آقای دکتر فرساد مراجعه بکنند. خیلی لطف کردید آقای دکتر، روز خوبی داشته باشید.
امیدوارم صحبت های من با آقای دکتر فرساد در زمینه فضا و اتمسفر تجارت در دبی برای شما مفید بوده باشد. و برای آشنائی بیشتر با دکتر فرساد و مجموعه ایشان از سایت یوپرودمی یا آکادمی حرفه ای ها حتما سر بزنید. برای دیدن، شنیدن یا مطالعه کلی داستان و تجربه به سایت سعید کاظمی حتما یک سر بزنید. منتظر شنیدن و اشتراک تجربیات شما هم هستم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.