تجربیات راه اندازی بیزینس کوچک

تجربیات راه اندازی یک  کسب و کار کوچک (گیم نت)

تجربیات راه اندازی یک  کسب و کار کوچک (گیم نت)

سلام به دوستان عزیز با آقا سپهر همراه هستیم امشب می خواهیم تجربیات ایشان در زمینه  راه اندازی یک  کسب و کار کوچک گیم نت با هم صحبت کنیم.  در مقدمه بگم آقا سپهر یک کسب و کار کوچک راه انداخته و به نظر من موفق، به خیلی از جوانها باید بگم. حتما همه نباید کارآفرین بشوند. خیلی ها هم دوست ندارند. کارمند بشوند. اما می توانند. یک بیزینس کوچک راه اندازی کنند. به صورت خویش فرمائی، هر کس باید خودش توانایی های خودش را محک بزند .اگر کسی توانایی نداره که کاری را راه اندازی کنه. میره کارمند می شود. هیچ ایرادی هم ندارد. اما یکی جوان احساس می کند.

دانش و مهارت دارد و میتواند. یک کار خویش فرمایی راه‌اندازی کند. یک کسب و کار شخصی برای خودش راه  بی اندازد.  مطئنا درآمد بهتری خواهد داشت. به  نسبت کارمندی برای دیگران ، زمان هم در اختیار خودش است.  ولی مطمئنا چندین برابر کارمندی استرس و فشار را باید تحمل کند. بدون شک سخت تره و مشکلاتش زیادتر، کارمند پنج شنبه و جمعه در اختیار خودش هست و استراحت میکند. اما کارافرین یا مالک بیزینس کوچک اینطوری نیست. یعنی تعطیلی به معنای واقعی فکر کنم نداره. حالا می خوام همین موضوع ها را با اقای سپهر در میان بزاریم . که مالک یک گیم نت بروز و عالی هستند.

آقا سپهر لطفا خودتان را معرفی کنید؟

من سلام عرض می کنم. خدمت تمام کسانی که الان یا بعدا قراره این مصاحبه را ببیند. من سپهر کاظمی هستم. ۲۷ سالمه من لیسانس مدیریت گردشگری دارم. ولی خوب در زمینه هتلداری کار کردم. من دانشجوی دانشگاه یزد بودم .به مدت 4 سال آنجا زندگی میکردم. توی دوران دانشجویم. من تصمیم بر این گرفتم. که در کنار درسم. منفعل نباشم و کار می‌کردم. دو سال من در معاون انجمن علمی دانشجویی مدیریت جهانگردی استان یزد بودم. کارگاه برگزار می کردیم. تو کارگاه‌های آشنایی صنعت و دانشگاه را و آنجا بود. که  آشنا شدم. با بزرگان گردشگری یزد، که اول توی آژانس کار میکردم. پیش جناب موحد و خیلی چیز یاد گرفتم. و ارتباط گرفتن رو،

اینکه چطور در  شرایط بحرانی بتونم. کار را پیش ببرم. وقتی مشکل پیش میاد چیکار کنم. به جای اینکه فقط بشینم . و بگم.  وای مثلاً مشکل ایجاد شد. اینکه بتونی مشکل را حل کنی. مثلا یه برنامه داشتیم. شب یلدا سال 94 در یک کارونسرای قدیمی ما صد تا مهمون با حافظ خوانی و شام، همه اینا گردن سه تا جوان ۲۰ ساله بود و ما این برنامه را به نحو احسن داشتیم برگزار می‌کردیم.  و یه اتفاق افتاد و اونجا بارون شروع شد و برق رفت. کلاً برق رفت. تمام مراسم داشت. خراب میشد. بعد اقای  موحد گفت. اشتباه خودتون. دیگه اشتباه خودتون هست یک موتور برق توی دفتر بوده. باید موتور برق را می آوردین و فهمیدم خود اقای  موحد برق را قطع کرده.  بحرانی که میگن یعنی این،

 بعد از اون من  توی هتل‌لاله به عنوان کارآموز و بعد به عنوان کارمند فعالیت کردم. بعد از پایان درس ها رفتم خدمت سربازی و بعد از سربازی دوباره توی هتل لاله چابهار مشغول شدم. من تابستان ۹۸ کارمند را هتل لاله شروع کردم. و به خاطر کرونا بهمن بیکار شدم. من جدولی همیشه برای خودم دارم. اونم اینه که اگه که همه راهها بسته شد. یک راه دیگه هست. یه چیزی  تو ذهن من هست. که اگر مشکلی به وجود بیاید راه حلشو پیدا کنم.  جدول همیشه برای خودم دارم.با خودم همیشه می گفتم. خوب هتل ها بخاطر کرونا تعطیل شد. و من از کار بیکار شدم. کاری که تخصص من است. از این کار بیکار شدم.

سوال : علاقه اصلی شما هتلداری است؟

آره دیگه علاقه من هتل هست. بعد  امدم. گفتم خوب چه کارهای دیگه از من برمی اید. من فتوشاپ بلدم. زبان انگلیسی بلدم. تعمیرات کامپیوتر بلدم. این ها را لیست کردم. گفتم که خوب بزنم مثلا این کار رو بلدم این رو بلدم اینو بلدم. از کدومش میتونم سریعتر خودم را مشغول کنم.

و بعد که بیکار شدی توانمندیهای خودت را شناسائی و ثبت کردی:

سوال : نقطه ی خیلی مهمی که شما می گویید.بعد از دانشگاه و بعد از سربازی توانمندهای خودت را لیست کردی.  میگی من این توانمندی‌ها را دارم. من چه توانایی ها را دارم. یعنی تخصص و مهارت یاد گرفتی. خیلی از جوان ها به من مراجعه می‌کنند که ما کار نداریم شغل نداریم کار نیست و همیشه در حال نق زدن هستند. من همیشه مخالف هستم. دوستی چند هفته پیش آمده بود. می گفت پسرم فوق لیسانس عمران گرفته. برای ایشان یک فروشگاه لوازم اجاق گاز و هود راه اندازی کردم. بعد دوسال رفته سرباز ۲۸  سالش شده. بعد بهش گفتم. پسر شما چی بلد هست.

گفت هیچ تخصصی نداره. جز اینکه یه مدرک ‌دانشگاه گرفته. حتی رشته خودش هم هیچی بلد نیست. گفت آره من فقط درس بخونم. گفتم حداقل سوپرمارکت محل برای تابستون ها می فرستادی. فروش ساده رو یاد بگیره. گفتم الان به نظر من خیلی کار خطرناکی کردی. با این سرمایه زیاد. اومدی فروشگاه بزرگ براش باز کردی. سختی های زیادی را باید تحمل کنه. چون دانش نداره. چون دانش فروش نداره. دانش بازاریابی نداره.

یکی از نقاط قوت که شما که تو ۲۸ سالگی وقتی کرونا آمد. با اینکه هتل داری تحصیل کرده بودی.این هست. که چندسال زمان دانشجویی تو خیلی هدفمند جلو رفته.  یعنی حالا من می دانم. عکاسی می کردی. زبان انگلیسی از بچگی تمرین می کردی. و مداومت داشتید. تو آموزش دیدن. تو همان رشته خودت ، حالا فقط این نیست که حالا مثلاً چون شما هتل کار می کردید حتماً تو هتل تخصص تعطیل شده خیلی چیزهای دیگه یاد گرفتید.  حل‌مسئله یاد گرفتی. نحوه برخورد با یک مشکل را یاد گرفتید.  رفتی تجربه فروش، تجربه مذاکره، تجربه روابط عمومی که چطوری با آدما صحبت کنید.  مسائلی که خیلی درکسب و کار مهم هست.  بله شما ادامه بدهید. اومدین هتل لاله چابهار تعطیل شد .

چرا گیم نت را انتخاب کردی ؟

من تو کاری که وارد شدم.  یعنی تو کار گیم نت، خیلی تشابه داره به کار هتل،  چون  ما محصولی نداریم. که بفروشیم یعنی محصول ما خدمات هست. وقتی مدیر هتل هتل ضرر میدهد. که روزها می گذره و  تخت خالی دارد در هتل ،  و الان کار من هم اینطوری است. یعنی روز بگذرد و ما سیستمم خالی داشته باشیم . ضرر کردیم. چون کار خدمات است و این وجه اشتراک بود. خدمات می دهیم. تعطیلی هم دست خودم نیست. یعنی خیلی از روزهای تعطیل که به  استراحت نیاز داریم. باید باز باشیم.  چون بچه ها می ایند.

و یک نکته دیگه هم که می خواستم بگویم.  اینه که چون با افراد خیلی زیادی در ارتباطیم. این ارتباط با مشتری چیزی که تجربه هتل من خیلی به کمک من امد در طول روز با افراد بسیار زیادی در ارتباط بودیم. چه  از همکاران، چه مسافران، چه مشتری هایی که تماس می‌گرفتند برای رزرو کردن.

 و این تجربه خیلی به کمک آمد و مسئله دیگه ای که می خواستم بگم. این است که ذهنیت و هدف گذاشتن برای آدما خیلی مهم است.  اول صبحتها شما هم گفتید. هدفی که میزارید. باید معقول باشد. نه اینکه مثلاً خیلی بلندپروازانه باش.. نه خیلی پایین باشد. مثلا من از هفته دیگه مثلاً می خوام صد تا  دستگاه دیگه به مغازه اضافه کنم. خوب نمیشه غیر معقول هست.  با این که بگویم یه سال دیگه می توانم. این تعداد دستگاه را اضافه کنم. معقول هست. و باید براش تلاش کنم برنامه ریزی کنم. باید استمرار داشته باشم. استمرار خیلی چیز مهمی است.  اینکه ما از اولی که مغازه زدم. فقط ۳ روز تعطیل بوده.

 سوال :  آموزش دیدن هم درهر کسب و کاری و در ان شاخه تخصصی خیلی مهم هست. یادم هست. صحبت می کردیم. یه روش خیلی جالبی انجام داده بودی.  که برای من هم خیلی جالب بود. میگفتی که رفتی رقبای خودت را تحلیل کردی. از اون صحبت بکن.

من نمیتوانم همینجوری که بیام بگم. به مشتری هایی که سه یا چهار سال جای دیگه بازی کردن را بگویم که گیم نت زدم. بیا اینجا بازی کنید. این به نظر من نمی شود. این اتفاق نخواهد افتاد. کاری که من کردم و سعی کردم عملی کنم. این بود. که من ایده های مختلفی که داشتم رو دونه دونه سعی کردم اجرایی کنم. اما ایده های خیلی بزرگ بر نمی داشتم و با کارهای خیلی کوچک شروع کردم مثلاً من از اولین مسابقه توی گیم نتم برگزار شد شانزده  نفر بودند.  یک نفر هم  خودم بودم.  بقیه هم دوستانم بودم. خیلی آرام آرام شروع کردیم. و الان نزدیکه ۱۶ و ۱۷ تا مسابقه برگزار ‌کردیم.

تو گیم نت نزدیک به ۲۰ نفر شرکت کردند. همه ثابت یک سری افراد جدید آمدن از قبل بودن. این یکی از ایده هایی بود که من اجرا کردم. کمال گرایی را کنار گذاشتم.  خیلی های دیگه می توانستند. اجرا کنند و خیلی بهتر از من می توانستند اجرا کنند. و یک سری کارها  بود. که من می دیدم. مثلا  روز سه شنبه ساعت یک  هیچ جا  باز نبود ولی من باز بودم. یه مثال هست میگه نبرد فیل و مورچه، شما وقتی که وارد بیزینس جدیدی می شوید. یا عالمه فیل در ان بیزینس هستند.  یه عالمه رقبای قدرتمند، اسم شما کنار اون برندها به چشم نمیاد.می گفتند  تو شهر بیرجند همه میگن که با فلانی و فلانی و فلانی می خواهی رقابت کنی.

بعد از اول مثل مورچه از زیر دست و پای فیل ها باید رد بشوی.  و بروی جاهایی که فیل ها امکان ورود ندارند.  میدونم خوب فیل زیاد منطقه حرکتی نداره. دیگه ولی مورچه میتونه هر جایی بره. من میتونستم هر کاری بکنم می توانستم هر ایده‌ای رو پیاده کنم و نقطه تاریک هایی که نبود رو من پیدا کردم، این کاری بود که من با پیدا کردم. انها را اجرا کردم.  یه هدفی هم داشتم گفتم آقا اما هدف من اینه باید بهش برسم و اون هدف برای من معقول بود. خیلی بلندپرواز نباشید.

اینکه بگم که آره من مثلا صد تا دستگاه بیارم تو یک شهر کوچک، اصلا منطقی نیتس. من با  تعداد خیلی دستگاه محدودی تو بیرجند کار می کنم اما توی شهر خودمون جزو خوبها هستم.  الان از خودم راضیم که سال اول با 5 دستگاه شروع کرده و بلافاصله توی سال دو برابر شد و فضای مغازه اولیه که داشتم ۴۵ متر بود کلا و مغازه ای که الان اجاره کردم. حدود ۱۲۰ متر است یک فضای بزرگتری گرفتم.

سوال: بزار من در تکمیل صحبتهای شما یک تجربه بگویم.  در جایی که اقیانوس قرمزه وقتی که مثلاً ماهیهایی که به صورت میلیونی میان تو اقیانوس، همه شکارچیها مثل کوسه ها، نهنگ ها و پرنده ها هم از آسمان، حالا ان بخش از اقیانوس پر از خون میشود. برخورد این حیوانات مختلف به همدیگه و همشون هم هدفشان این که شکم خودشان را سیر کنند. در مقابل این  اقیانوس قرمز بخشی از اقیانوس است که اقیانوس آبی نامیده می شود.هیچ خبری نیست که نیست. درگیری توش نیست.

یک مالک کسب و کار موفق کسی است. که برود و شناسایی کنه. محلهای اقیانوس آبی را در کسب وکار خودش، به مرور زمان حتماً برنامه داشته باشیم.

سوال: شما جایی به من گفتی قبل شروع رفتی رقبای خودت را کاملا انالیز کردی:

بله راست میگی من ده روز رفتم بیشتر محل های رقبای خودم و بازی کردم. از مشتریان انها نقاط ضعف و قوت انها  را پرسیدم همه رو برای خودم برنامه ریزی کردم. یعنی می دونستم که نقاط قوت رقبای من چی است.و اینکه من باید از انها خدمات بهتری ارائه  بدهم و چه نقاط ضعفی دارند که من به راحتی بتوانم به آنها برسم.

سوال: بعد از انتخاب خدمت و نحوه ارائه خدمت خودتون، برای بازاریابی، فروش و تبلیغات چه اقداماتی انجام دادید.

 من رو این موضوع خیلی فکر کردم. ما در بازاریابی یک بحثی داریم. به اسم نیچ مارکتینگ یا محدود کردن بازار، خیلی ها می پرسند. که پیج اینستاگام شما سیصد فالور بیشتر نداره. چطوری است. که یک مسابقه که برگزار می کنید. در عرض ده دقیقه 15 نفر ثبت نام می کنند. کسانی هستند که ما انها را شناسایی کردیم.  کسانی هستند که اهل بازی هستند و یک اصطلاح داره اینجا که من این را  می خوام که بگم اینجا، اولی پرسونا مشتری شما است.   شما می آید. مشتری مورد انتظار خودت را می نویسی. مشتری مورد انتظار من یک جوان ۱۸ تا ۲۴ سال سن داره.  دستش دو جیب خودش میتونه باشه میتونه نباشه، حتی مسیر ارتباطی را می تونه بیاد یا نه،

مثلاً آیا براش مقدور هست به مغازه ما بیاد، مشکل حمل و نقل داره یا نه، این ویژگی ها رو ما لیست میکنیم.  حالا ما میریم و دنبال همین آدم ها میگردیم. یعنی چی پسرهایی که تو محدوده ما هستند امکان امدن به گیم‌نت را دارند. بین ۱۸ تا ۲۴ سالشون هست و علاقمند به بازی های این مدلی هستند. علاقه مند به بازی های پی اس هستند.

سوال : حتی تجهیزات پلی استیشن را دارند امکانات بازی دارند تو خونه خودشان، ولی شاید این فضا را بیشتر دوست دارند. انرژی زیادی که اینجاست.

آره به خاطر هیجان است. به خاطر هزار تا چیز دیگه، چون مثلاً بازی‌های آپدیت تری داریم. ما به دلیل اینکه جو بهتری داریم. به هزار و یک دلیل دیگر میتواند داشته باشه.برای موفق شدن توی فضای مجازی شهروندانی داریم. بنام نتیزن ها،

این افراد کسانی هستند که استوری های شما را ریپلای می‌کنند کامنت میزارند. لایک می کنند.  فالو می کنند. برای دوستانشان به اشتراک می  گذارند.  این افراد را شما باید پیدا کنید. شما باید کسی که معتاد به اینترنت است و در دنیای اینترنت زندگی می‌کنند و  بیشتر از  فضای واقعی خیلی از وقتشان را در  فضای مجازی می گذرانند. شناسائی کنید. باید پرسونا مشتریان خودتان را کامل در بیارید.برای بحث تبلیغات این خیلی مهمه که این ارتباط برقرار بشود. شما اول در فضای مجازی و بعد از آن در فضای فیزیکی چون فضای مجازی فقط صرف اینکه با شما آشنا بشود مهم نیست. چیزی که خیلی مهم تجربه است.

بینید در برخورد اول شما چه حسی دریافت کند. چه بویی در محیط کارشما هست.چه نور و چه هیجانی رو تجربه می کند در تجربه اول، تجربه اول خیلی مهمتر از تجربه دوم و سوم است. ولی اگه تجربه اول بد باشه میره. می شود با تجربه دوم و سوم بهبودش داد. این چیزی که ما تو هتل داشتیم، دیگه مهمون نمیاد.بار اول که می آمد. هتل  مجبور بود به خاطر کار اداری تو هتل در چابهار اقامت می کرد. اگر تخت راحت نبود یا اتاق منظره دریا نداشت. مجبور بود اقامت کنه. اما کار ما سخت می شد.تا خاطره تجربه اول را کم کنیم.  و آن شخص را به مشتری ثابت تبدیل کنیم.

سوال: یه نکته خیلی جالب، دوره  بیزینس کوچ شرکت کرده بودم. بعد استادمون امد یک سوال پرسید. گفت بازار هدفتون چیه. من با پرسونای مشتری آشنا نبودم. بعد هم گفتم ما می خواهیم به همه مردم ایران خدمت کنم. گفت این کاملا اشتباه است. قرار نیست. همه مردم مشتری ما باشند. خوشبختانه فضای اینترنت و مجازی اتمسفر آموزشی خوب ایجاد کرده. درست است. یک سری از افراد رویا و تخیل می فروشند. من به انها کاری ندارم. ولی اساتید با ارزش هم خیلی زیاده. آدمایی که واقعاً ارزشمند هستند.

 یعنی شما تازه ابتدای راه هستید اومدین یک سری از مشتری رو که به خدمات شما نیاز دارند. مطئنا مشتری های دیگری هستند که به خدمات شما نیاز دارند.  ولی خودشون نمیدونند.  طرف مثلا یک اتاق گیم داره تو خونش،  من خودم به هر حال فروشگاه اینترنتی دارم. میدونم میان از ما تجهیزات گیم میخرند.  ولی تنهایی بازی کردن به دردش نمی خورد.شما باید بازاریابی کنید. آدم ها و مشتریان احتمالی را شناسایی کنید. و اون آدم می تواند. مشتری دائمی شما بشود. و قرار است تو بیزینس شما شناسایی بشود.  و قراره  کسب  وکار شما برای آن شخص ، تجربه لذت بخش ایجاد کنه.

سوال: من دیدم توی گیم نت خدمات جانبی الان آورید. یعنی فقط بازی نمی کند مشتری، خدمات کافی شاپ هم به مجموعه اضافه کردی. یک منبع درامدی جدید هم است.

 آره سعید جان ببینید. خب کسی که میاد، شما باید مشتری رو بتونی بیشتر نگه دارید. مثلا یه نفر میاد. اونجا شما سرویس بهداشتی نداشته باشید. این امکان هست. که فرد نیاز بیشتری به بازی کردن داره .ولی به خاطر نداشتن این امکانات محل را ترک می کند. بحث بوفه و داستان قهوه این بیشتر بخاطر همون کامل بودن خدمات است.

 یعنی ببینیم فرد دوست داره جایی برود. که کامل باشه. چون در ناخودآگاه افراد این است که اگر من به چیزی نیاز پیدا کنم آیا جواب داره یا نه،  فرد می گوید. من که میخواهم بروم بازی کنم. زیاد برام مهم نیست ولی در ناخودآگاه با خودش می گوید.  اگه بروم اونجا سرویس بهداشتی نداشته باشه چی، اگه اینترنت انتن نده چی ، من کلاس آنلاین دارم. ما باید پیش بینی بکنیم. ناخودآگاه دنبال جایی هستیم. که همه چیز کامل باشه.

 دیگه من بخوام بگم برات ساعت ۱۰ شب و فوتبال فلان جا رو داره. میتونم. همون جا ببینیم. میتونم با دوستانم یک قهوه بخورم و فوتبال تماشا کنم. میتونم با دوستانم دورهم بشینیم. مثلاً صحبت کنیم. کسی به شما کار نداره. بشینید صحبت کنید.  اصلاً بازنکنید. اومدین از فضا استفاده کنید. دوست دارید که کنارهم بشینید. یا فوتبال دستی بازی کنید. اصلاً چیزهایی هست که برای بازار هدف ما مهمه و خوب مشتری هدف را باید پیدا کنیم. اگر ایده ایی است. باید در موردش فکر بشود.  باید در موردش فکر بشود. و اگر ایده ای هست. این ایده باید پرورش پیدا کنه.

 در ابتدا شاید ایده خیلی ساده باشه ولی وقتی که پرورش پیدا میکند. شاخ و برگ میگیره. میبینی چقدر چیز های جالب از دال ایده در میاد. چه مسیرهای جدیدی بر روی آدم باز میشود. تلاش و استمرار خیلی مهمه. در کنار آن برنامه ریزی، تلاش، استمرار و هدف‌گذاری اینا خیلی چیزهای مهمی بودند. که به من خیلی کمک کرد.

تجربیات کسب و کاری براتون در استرالیا بگویید.

خاطره ای به ذهنم آمد من سالها پیش رفته بودم جنوب شرقی آسیا، می دونی که مالزی زمان پخش بازی با اروپا خیلی فاصله زمانی داره و حدود دو سه نصف شب میشود. ولی اتفاقی از پنجره هتل نگاه کردم. رستوران ‌نزدیک هتل دیدم. خیلی شلوغ شد.دیدم.بازی لیگ انگلستان داره و یک جمعیت زیادی نشستن،ایران ساعت  یازده و ربع شب ایران داره پخش میشود. ایران جمعیت میاد که بازی نگاه کنیم. کافه خیلی چیز خاصی هم نداشت. یک ویدئو پرژکتور بود. اونم با یه هیجان  عجیبی نگاه می کردن. برای من خیلی جالب بود. حضور در آن جمع از خود دیدن فوتبال جذابتر بود. نیازی نیست.  بیایند پلی استیشن بازی کنند و مطمئنا وقتی میخواهند بازی تماشا بکنند دوست دارند. قهوه میخورند. کافی بخورند.

نکته مهمش این است. که خیلی باید تمیز و مرتب باشه. من چند هفته پیش رفته بودم یه رستوران خیلی معروف در مشهد و وقتی وارد سرویس بهداشتی شدم. وضعیت بهداشت خیلی ضعیف بود. یعنی من با خودم گفتم.اینکه سرویسش اینقدر کثیفه. پس وضعیت آشپزخانه رستورانشان چه خبره.  

سوال: حالا برسیم به آموزش، چه آموزشهای عملی در  کسب و کار دیدی. یعنی مثلاً راهنما داشتی کوچ  یا منتور داشتی.  یا مثلا خودت رفتی بازاریابی، فروش، تبلیغات اینها را یاد گرفتی و تعامل داشتی. با همکاران خودت تو شهرهای دیگه

 ببینید من چند تا دوره ثبت‌نام کردم. کلی فیلم دیدم توی یوتیوب،در مورد ایده پردازی و خلاقیت، ببین خلاقیت برای من خیلی مهم بود.  و حالا  خلاقیت یعنی چی، از نظر من یعنی اینکه تعداد جواب هایی که شما میتونی یه سوال بدهی.  تعداد و روش هایی که میتوانید. یک مسئله رو حل کنیم. من یک مشکلی رو جلوی خودم می دیدم و گفتم خوب من مغازه ام مشتری نداره. به چه مسیر هایی میتوانم. مشتری رو افزایش بدهم. خلاقیت فقط از مسیر افزایش آگاهی می گذرد و اگر اطلاعات کافی داشته باشیم. جواب را پیدا میکنیم. وقتی اطلاعات کافی داشته باشه خلاقیت تو ناخودآگاه میره بالا،

من با یک سری از پیج های که تهران بودن صحبت کردم. اصفهان من یک سفر رفته بودم. با خیلی از کسایی که تو این کار بودند. صحبت کردم مثلاً یک گیم سنتر داره. که سه طبقه است. هر طبقه قشنگ اندازه ۲ برابر مغازه من است.  وقتی که با مدیریت آن صحبت می کردم.  تجربیات اون رو می بینی و از نزدیک لمس می کنی . تجربه بازی کردن در گیم سنتربزرگ چه شکلیه، خوب ذهن آدم خیلی باز میشود.  تو هم دوست داری به انجا جا برسی و برای آن رسیدن برای خودت هدف بزاری و مثلاً هدف و مشخص کنید من ۵ سال دیگه من دو سال دیگه کجا من یه سال دیگه کجا و برای هفته دیگه من چه برنامه ای دارم.

 وقتی که اینها مشخص باشد. آن موقع به نظر من رسیدن به هدف سخت نیست.هرچی در این سال‌ها تجربه کردم. دارم جمع‌بندی می کنم. شاید ساعتها در موردش نوشتم و این را دوست دارم رایگان در اختیار همه بگذارم. فعلا از یوتوب شروع کردم و خیلی از آدمها مثل شما که تجربه دارند با شما مصاحبه می کنم. چون مثلا میدونی خیلی از آدمها با عقل خودشون پیش می روند. در حالیکه دنیا هر کسب وکاری با تعامل و انتخاب رهبر یعنی منتور،کسی که قبل از ما این راه رفته اند. یعنی قرار نیست ما راه انها را تکرار کنیم. وقتی میتوانم اصفهان یا  تهران بروم . یا در چندیم گیم نت بازی کنم و با مدیرش دوست بشوم. و از مدیریت درخواست کمک بکنم.و معمولا آدم ها کمک می کنند. احساس بکنه شما هدفمندی

یک جمله می گوید. یک دفعه تجربه چند سالش را در اختیارت می گذارد. با آن یک جمله زمان را  میخری. البته باید به تعامل هم ادامه بدهی.  سوال : برسیم به بخش سایت و شبکه های اجتماعی شما چه کمکی از دیجیتال مارکتینگ و بحث‌های فضای مجازی گرفتی.

این صحبت را  فکر کنم گفتم قبلتر،  من گفتم که ما اومدیم و مشتری هدف خودمان را پیدا کردیم . به نظر من برای کار ما سایت نیاز نباشد.  یعنی اون تجربه ای که من دارم.صفحه اینستاگرام خیلی صمیمانه تر باشه. یعنی در برخورد خیلی صمیمانه تر باشه و با اون قشری که ما داریم. صفحه اینستاگرام برخورد بهتری ایجاد می کند.  

خوب ما دوتا گروه داریم. توی واتساپ که برای هماهنگی مسابقات هست. برای هماهنگی  اونت های مافیا است.خوب سعی کردیم. که جو خوبی باشه. یعنی کسایی که میان تو گیم نت. علاوه بر اینکه به همه احترام میزارند.در کمال احترام با همدیگه کری می خوتنند. این خیلی خوبه. چون باید رقابت در عین احترام باشد.

سوال: یک نکته رو بگویم دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی فضای دیجیتال یا سوشیال مارکتینگ که شما بیشتر از شبکه های اجتماعی استفاده می کنید. باید تمامی ابزارهایی که می تونه به شما کمک کنه. مثلا من میتوانم به شما بگویم. شما تو گوگل بیزینس حتما باید باشید. گوگل مپ حتماً باید حضور داشته باشید.  عکس هاتون رو بزارید. مثلاً تو نشان یا بلد باید حضور داشته باشید.

به نظر من خیلی اپلیکیشن های عالی هستند.  با اینکه شرکت‌های خصوصی طراحی  کردن و سیستم دولتی توش نبوده، واقعا قابل احترام هستند. من خودم است از نشان بیشتر از گوگل مپ استفاده می کنم. ولی باید تو همه ابزارهای دیجیتال حضور داشته باشید. اونایی که به درد ما میخورد. یک نفر می گوید. سایت به درد من نمیخوره. یعنی ما الان نگاه می کنم. یوتوب بیشتر از سایت شخصی من دارد. به من کمک می کند. یعنی وقتی که مدل و بیزینس مدل برای خودم مینویسم. می بینم. مثلاً یوتیوب خیلی بازدیدهاش بهتر از اینه که مثلا من یه سایت بزنم. بعد بیام با یه از آدمای قوی و  شرکتهای قوی و شرکت بسیار قدیمی مبارزه بکنم در حالی که تو یوتوب خدمات بهتری به من می دهد. یعنی تمام امکانات در اختیار من میزارد. بعد کلی هزینه هاست، دومین و مسایل امنیتی را از من میگیرد.

 ولی خوب داشتن یک وبسایت در نهایت شغل تا شغل فرق میکند.  یعنی نیاز هر کسب و کاری هست. که وبسایت داشته باشد. ولی خوب یک  زمانی هنوز کسب و کار من این به مرحله نرسیده. ولی شاید همکار شما در اصفهان نیاز داشته باشد.  یعنی کسی که بخواد. سه طبقه با زیربنا هزار متر مربع را مدیریت بکند.  ان شخص دیگه باید نیاز داشته باشد. نوبت دهی داشته باشه. مسابقات خودش را اعلام عمومی بکند. عضوگیری بکند.

مجدد تاکید می کنم. دیجیتال مارکتینگ و سوسیال مارکت استفاده از تمامی ابزارهای دیجیتال که میتواند. به رشد کسب و کار ما کمک بکند. یه بحث دیگری که گفتی. هدف گذاری کردی وبرای هدف برنامه ریزی کردی. هر روز داری به بهبود مستمر میدهی. خیلی از این جوان هایی که هم سن و سال تو هستند. الان از بیکاری و از اینکه شغل ندارند. شاکی هستند.  چون همه می خواهند کارمند بشوند. یعنی می خوام برای یک  نفر دیگه کار کند.

سوال: شما بیاین یک تجربه به من و دوستان بدهید. آیا واقعا اون زمانی که تو هتل لاله چابهار کار می کردی تا الان که بیزینس کوچک خودت را داری.  و جرات کردی وقت گذاشتی و آموزش دیدی. زمان‌ دانشگاه  رفتی کار کردی. و هر تجربه ای که واقعاً فکر می کنید. برای جوانی که هم سن و سال شما است.یا نفری که چند بار کار راه انداخته و شکست خورده. تجربیات خودت را در اختیار ما بزار. بعد مقایسه کنید منابع درامدی را مقایسه کنید.

نباید انتظار خیلی خارق العاده ای داشت. در چند وقتی اولی که شروع می کنی. نباید انتظار خارق‌العاده‌ای داشته باشی و خدا رو شکر برای من خوبه. یعنی میتونم بگم ۴ یا ۵ برابر حقوقی که اونجا رو من می گرفتم. الان دارم. و اینکه بگویم. ما رو گوگل مپ هستیم. هم عکسام را آپلود کردم واونجا هم شماره تماس گذاشتیم. ولی نشان و بلد را من نمیدونستم اونا رو هم حتما انجام میدم.

شما یک تجربه کسب و کاری بگو برای خوانندگان این مطلب در سایت سعید کاظمی؟

توی هر کاری که می خوام شروع کنم بروم و با کسی صحبت کنم. که خاک و این کارو خورده باشد. چون می خواهی مثلاً نمایشگاه ماشین راه بندازی. می  خواهی تو کار خرید و فروش ماشین وارد بشوید.  نباید بری با مرغ فروشی سر کوچه صحبت کنید. ذهن آدما خیلی با هم فرق میکند و اون افق دیدی که دارند. خیلی با هم فرق میکند.  من خیلی از خود شما یاد گرفتم. خیلی از خود شما یاد گرفتم خیلی ایده گرفتم از شما، و دوم اینکه خیلی زود دلسرد نشوند. به قول معروف یه چیزی داره میگه که دوتا پنبه بگذارند. تو گوش هاشون،

  یک سال کار کنند. بعدش حالا هر چی شد. یک سال اول خیلی سخت است.  واقعا سخته برای خودم خیلی سخت بود که فشار و استرس داشت. یعنی سال اول واقعا برای من خیلی سخته بودو بعد از اون رو روال می‌افتد. بعد از اون یا میگی این کار برای تو هست یا نه،  بعد از یکسال مشخص میشود. که اصلاً تو آدم این کار هستی یا نه،  دیگه یکی مشورت کردم با کسی که اهلش بود. دوم اینکه گوش ندادن به حرف همه، اگه بخوای حرف همه را  گوش بدهی. هیچ کار نمیکنی میشینی تو خونه هیچ کار نمیکنی، باید استمرار داشته باشیم. یک سال استمرار داشته باش، حداقل ۶ ماه استمرار داشته باشید .شش ماه از جیب بخور.  خوب به یک جایی می‌رسید.آخرش  

من همیشه به بچه هایی که درس را شروع می کنم. روز اول جلسه اول میگم بسم الله الرحمن الرحیم، صبر

واقعاً سالها به این اعتقاد نداشتم  سال‌ها خیلی چیزهای دیگر را نکته کلیدی حساب می‌کردم.  باید تلاش داشته باشیم. پشتکار داشته باشیم. اخلاق داشته باشید. تخصص داشته باشید. ولی اول واقعاً باید صبر داشته باشید. کسب و کار را انتخاب کردی. براساس برنامه ریزی و هدف گذاری پیش رفتی. مثلا شما رفتی آموزش دیدی. البته تجربه هم با کار در هتلهای یزد و چابهار داشتید. ولی دلم میسوزهد. برای جوان‌هایی که میبینم. یک میوه فروشی باز میکند. بعد از یک مدت کلی هزینه می کند. اما خیلی زود ورشکست می شود.

 بعضی موقع ها بهشون میگویم. مثلاً اومدی نزدیکی بازار محله  که همه از اینجا میوه می خرند. تو میوه فروش نمی توانی با آن  تامین کننده در میدان میوه و تره بار رقابت کنی. حسرت به دلم موند که یه میوه فروشی برم تو شهرستان میگم، تهران حتما هست که میوه در بسته بندی درجه یک آماده باشد.  تا من که وقت ندارم. یا دوست ندارم. دستم کثیف بشود. سریع بتوانم. میوه مورد نظرم را تهیه کنم. مطمئنا قیمت اولویت اصلی نیست. میوه ها را با انواع کیفیت دسته بندی کند.ولی طرف تفکر نمیکند.  یعنی میاد فقط یک فروشگاهی باز می کند.  منتظر می ماند تا مشتری بیاد. قرار نیست مشتری بیاد الان دیگه مشتری بیشتر از اینکه دنبال میوه فروشی بگرده وقتشو تو اینترنت داره میگذروند. شاید تو اینستاگرام بهتر بتونی از فضای فیزیکی بفروشی.

سعید کاظمی: خیلی لطف کردی تجربیاتت را در اختیار ما گذاشتی. حالا اگر دوستانی هم این فیلم را تو هر جای دنیا می بینند. دوست داشتند. با سپهر برقرار کنند. من توی یوتیوب، اینستاگرام پیجت را می گذارم.

سپهر :واقعیت من تجربه زیادی ندارم. تجربیات کوچکی هست.

سعیدکاظمی: یعنی تجربه خیلی کوچیک شما مشتری میدی به یک جوان میدی یه راهنمایی می کنی. میره اون رو انجام میده.  بعد جلو سال ها ضرر زیان مالی، زمان و انرژی را میگیری.  این مشکلات اقتصادی رو میدونم.

سپهر: من هم شدیداً به آدمایی که روحیه کسب و کاری ندارند. توصیه نمیکنم بیایند. تو کسب  وکار و شغل ازاد، بروند کارمند بشوید و خوشحال باشید.اگر درامد کمی داره. اما آرامش دارد.  هیچ ایرادی نداره کارمندی، اما اگر احساس می کنند. توانایی شون بیشتره مطمئنم تو کارای بیرون درآمد بیشتر و به همون نسبت مشکلات خیلی بیشتره، همینطور استرس خیلی زیاده ، فقط من به همه میگم صبر داشته باشید. آخرین جمله اگه بخوام بگویم همین صبر است.خیلی ممنونم ازتون من دیگه صحبتی ندارم خداحافظی می کنم دستت درد نکنه موفق و موید باشی زنده باشید.

امیدوارم مقاله تجربیات راه اندازی گیم نت با اقای سپهر برای شما مفید بوده باشد. و اگر دوستان عزیز که علاقه مند هستند. تجربیات دیگران در زمینه کسب و کار دیگران را مطالعه کنند. و سالها تجربه و هزینه انها را در چندین ساعت فایل ویدئویی تماشا یا مطالعه کنند. اینجا کلیک کنید. یکی از سایت های خوب در دنیا در اشتراک گذاری تجربه در دنیا را هم به شما معرفی می کنم.

9 پاسخ
  1. مهدی
    مهدی گفته:

    سلام من تازه میخوام کسب کار گم نت رابنداز میخوام اگه امکانش هست یک گفت گو با اقا سپهر داشت باشم

    پاسخ
  2. علی
    علی گفته:

    سلام؛ میخوام اینکار رو شروع کنم اما مزایا و معایب و نکات و درآند و سرمایه و… اش رو نمیدونم؟ از گیمنت دارا هم که میپرسی به چشم رقیب نکات میکنن و درست جواب نمیدن
    چه باید کرد؟
    ممنون

    پاسخ
    • admin
      admin گفته:

      سلام روز بخیر پیشنهاد می کنم. با آقا سپهر که در تولید این محتوا به من کمک کردن. تماس بگیرید و از ایشان راهنمائی بگیرید. 09156674493

      پاسخ
  3. ناصر
    ناصر گفته:

    سلام من چنوقتیه میخام روی گیم سنتر وکافیشاپ سرمایه گذاری کنم اگه میشه شماره تماس اقاسپهریا کسیکه توی این زمینه مشغوله موفقه ومیتونه راهنمایی کنه بدین بهم ممنون میشم

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *