برای شنیدن فایل صوتی قدم چهلم چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.
قدم چهلم چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند
سلام به همه دوستان امروز با گام چهلم در خدمتتان هستیم یک گام دیگر بعد از این ما در قدم سوم و انتخاب محصول داریم و انتخاب محصول عملاً تمام میشود در گام چهلم ما میخواهیم به دو تا سؤال اساسی جواب بدهیم وقتی داریم محصول یا خدمت را توی ذهنمان ایجاد میکنیم. بای داین به این دو سوال اساسی جواب
مثلاً من میخواهم کارواش سیار بزنم خوب دو تا سؤال همیشه باید از خودم بپرسم. چرا باید بخرند و چرا بای داز من بخرند. اول بگذاردی ایده کارواش سیار را برای شما توضیح بدهم. چون این کارواش سیار خیلی ایده جالبی بود چندین سال قبل باهاش آشنا شدم میخواهم بیایم این سؤال را با این ایده کارواش سیار جواب بدهیم. چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند حالا دومرتبه تکرار میکنم.
چرا باید بخرند؟ و چرا باید از من بخرند؟
منظورم این است که خدماتی مثل کارواش سیار را چرا باید بیاید یک مشتری کارواش سیار استفاده بکند و چرا باید آن را از من بخرند شما هر کسبوکاری راه میاندازید هر محصولی هر خدمتی که به مشتری ارائه میدهید این دو تا سؤال را جز آن ستونهای اساسی بنویسید یک طرف نوع محصول یا خدمت و سمت دیگر به این دو سوال اساسی جواب بدهید.
اگر به خدمات تخصصی منتور یا بیزینس کوچ نیاز داشتید
حالا اگر خیلی تخصصی خواستید که از من مشاوره بگیرید خب باید قرارداد کوچینگ با هم ببندیم و من توی یک سال کوچینگ و منتورینگ را هم زمان با هم دیگر برایتان انجام میدهم از صفر تا صد همراهتان میشوم و جداول خیلی کاملی را با هم دیگر پر خواهیم کرد.. خیلی بحث تواناییها، نقاط ضعف اینها را رویش کار خواهیم کرد. ماهی یک یا حداکثر دو جلسه بیشتر نخواهیم داشت و طول یک سال ما این جلسات را ادامه میدهیم تا در تمام این نه مرحله نه تا قلهای که من اینجا به شما درس میدهم آنجا با جزئیات در خدمتتان خواهم بود چطوری پیجم را راه بیندازم چهکارهای بکنم و همه جزئیات.
چرا مردم باید کارواش سیار تماس بگیرند و چرا با کاراوش من تماس بگیرند.
حالا از بحث اصلیمان خارج نشویم چرا باید از من چرا باید بخرند چرا مثلاً باید بیایند از کارواش سیار استفاده بکنند. یک قانون خیلی ساده دارد مردم امروز تنبل هستند، جواب دومش مردم امروز حوصله ندارند، جواب خیلی مهمش قوانین بسیاری از پارکینگها و مجتمعها اجازه نمیدهند شما خودروتان را توی پارکینگ بشورید مجتمعهای بزرگ اصلاً جزء قوانین شان است خلاصه اینجا قانون به کمک کسبوکار شما آمده است.
یک دلیل خوب برای اینکه به این خدمات نیاز دارند
خوب یک دلیل دیگر مردم وقت ندارند. نگاه کنید در شهرهای بزرگ من یادم است همین داستان کارواش سیار سه یا چهار سال پیش بود که توی تهران برادرم گفت که من وقت ندارم. مثلاً بنزین بزنم گفتم چرا خودرو خودت را نمیبری بیرون گفت باور میکنی وقت نکردم چند روز است بروم بنزین بزنم. چون بخواهم بروم توی پمپبنزین کلی وقتم را میگیرد. گفتم اتفاقاً من که با دنیای اینترنت کار میکنم یک نرمافزاری هست بگذار برایت جستجو بکنم که توی تهران که صددرصد هست بنزین را میآورد درب منزل و سیار توزیع میکند.
گفت نه بابا امکان ندارد گفتم بله هست یک جستجو کردم اتفاقاً نرمافزارش را پیدا کردم سریع عضو شدم و به آنها پیام دادم دیدم پانزده دقیقه بعد آمد گفت آقا ما بیایم داخل پارکینگ با خودرو گفتم نه پارکینگ نمی شود. شاید برای شما نگهبانی و اینها مشکلاتی ایجاد بکند. چون با این حجم بنزین وارد ساختمان شدن شاید نگهبان نگذارد. آقا نشان به آن نشان که ما آمدیم کنار خیابان یعنی آمدیم جلوی درب ورودی پارکینگ خیلی بزرگی هم داشت مجتمع برادرم. چند خودرو از کنار هم رد میشوند شروع کردیم بنزین زدن روی این هم بزرگ نوشته بود پمپ بنزین سیار،
الان نامش دقیقاً خاطرم نیست شاید توی چهار، پنج دقیقه ما بنزین زدیم و بعد آن آقا یک کارت هم به ما داد گفت آقا ما زیرمجموعه خودمان کارواش سیار هم داریم گفتم چه جالب برادرم گفت چه خوب، گفت آقا ما هستیم بیستوچهارساعته میآییم هر ساعت شبانهروز شما زنگ بزنید، ما خدماتمان هم بیستوچهارساعته است نگاه دارد جواب سؤال دوم را میدهد.
چرا باید از من بخرند من بیستوچهار ساعته هستیم
نگاه بکنید یک درد، یک مشکلی را از مشتری دارد حل میکند یک ارزش برای مشتری دارد ایجاد میکند اینجا ما با دو مفهوم بسیار مهم که توی درس بعدی رویش صحبت خواهیم کرد ایجاد ارزش و حل درد یا مشکل است اشنا شدیم. نمیدانم پنج هزار تومان برای اضافه بنزین گرفت، هفت هزار تومان گرفت یک چیزی بهتان بگویم صف شد هرکسی که آمد برود توی پارکینگ دید بنزین سیار آقا گفت ما هم میتوانیم بزنیم گفت بله من دستگاه کارتخوان هم دارم کارت بنزین هم داشته باشید.
ما اصلاً مجوز قانونی شرکت قانونی مجوزدار بحث قوانین که خیلی تأکید میکردند باز الان به درد میخورد مسائل و اخذ مجوز اینها را باز باید خیلی دقت بکنید و حواستان باشد. میگوید این سؤال را تکرار میکنم. چرا باید از من بخرند چون وقت ندارند، حوصله ندارند، قوانین اجازه نمیدهند. مردم توی تهران سرشان شلوغ است.
چرا باید از من خرید کنند چون سریع خدمات ارائه می دهم
بعد از آن طرف میگوید من چه هستم من بیستوچهارساعته هستم من بلافاصله میآیم، چرا باید از من بخرد چون من سریع میآیم چون من توی همه جای شهر رفتهام نیسان اجاره کردهام پشتش را تجهیز کردهام آنجا خدمات خوب ارائه میدهم. البته این ایده خیلی ایده پر هزینهای است. ولی کارواش سیار شما با دو، سه تا پراید وانت هم میتوانید استارت بزنید بیشتر توی تهران هم که میآیند. پراید وانت هستند و تجهیزات پشتش سوار میشود میآید.
ماشین میرود بیرون زیر ماشین پلاستیک پهن میشود پلاستیک مخصوص خیلی مرتب با یخ خشک موتور را میشورند روی ماشین را تمیز میکنند. زیر را جارو میکنند میشورند خشک میکنند. که شما یعنی حتی توی مجتمعتان هم این کار را کردید.یا توی فضای اداره یا شرکتتان هم انجام دادید هیچ اثر و آثاری از خودشان نمیگذارند.
با ارائه پاسخ چرا مردم باید خرید کنند؟ مشتری ها به سراغ شما می آیند
مثلاً مجتمع برادرم در تهران چهارصد و چهل واحد بود. خوب حالا فرض بکنید چهارصد واحد ساکن هستند، فرض کنید سیصد واحد ساکن هستند بالای چهارصد و سی خودرو داخل این پارکینگ وجود دارد. خیلی از خانوادهها دو تا سه تا خودرو دارند برادرم میگفت. من روز بعدش جمعه یا پنجشنبه باهاش تماس گرفتم تا بیاید برای شستن خودرو، بعد از دو ساعت تماس گرفت و عذرخواهی کرد. که آقا ما سرمان شلوغ بود و توی منطقه شما هفت خودرو الان فعال داریم.
رأس ساعت دوازده میآیم گفتم ایرادی ندارد من عجلهای هم ندارم دوازده بیاید. گفت اتفاقاً دوازده و ده دقیقه اینها بود تماس گرفت گفت ما دم درب هستیم دیگر با نگهبانی هماهنگ کرد آمدند میگویند دوباره داستان کارواش سیار مثل پمپبنزین شروع شد. دوباره این همسایه سؤال کردند آقا این ها کارشان چیست. آقا اینها خودشان اتوماتیک میآیند اینجا میشورند، تمیز میکنند خشک گفت آقا خودرو من را هم می شورید. برادرم گفت آقا تا شب از پارکینگ ما خارج نشد و برای فردایش هم کامل برنامه گرفت ملاحظه بکنید.
محصول و خدمت باید یک درد از مشتری را کاهش دهد
ایده، محصول، خدمت ایدهای که یک ارزش ایجاد میکند یک دردی از مشتری ایجاد میکند و آن سؤال اساسی را جواب میدهد چرا باید از من بخرند چرا باید از من بخرند هر خدمتی دارید این سؤال را یادداشت بکنید به خودتان بگویید. بگذارید این سوال را من وتیم شرکا در سایت فروشگاهی خودمان پرسیدیم. آقا چرا باید مثلاً از سایت دکونزو بیاید لپتاپ را بخرد چون دکونزو مشاوره رایگان میدهد، چون دکونزو از شش صبح تا دوازده شب باهاش تماس بگیرید پاسخت را میدهد حتی تا نیمهشبها همکارهای من پاسخ میدهند.
تصویری تماس بگیرید ما بلافاصله هرکسی که پیام میدهد میگوییم آقا تصویری تماس بگیر فیلم میخواهی از دستگاه برای شما ارسال بکنیم. همان لحظه فیلم دستگاه با توضیحات کافی، مشاوره و راهنمایی برای مشتری ارسال می گردد. شما از دیجیکالا بروید هیچ مشاورهای بهتان نمیدهد. رتجربیات دیگران را به شما ارائه می دهد. اینکه دیگران میگویند ما چه تجربیاتی داریم ولی شاید آن سؤالی که مد نظرت است توی دلت است را نتوانی سؤالش را تخصصی پیدا کنی.
ولی ما مدیر فروش داریم بیست سال شغلش همین است. همه چیز را چشمبسته توضیح میدهد. ولی آن طرف میفهمد که چرا باید از دکونزو بخرد چون یک آدم متخصص آنجا نشسته است صادقانه مشاوره میدهد. ما خیلی وقتها نه میگوییم به مشتریها یعنی خیلی وقتها ما جواب رد میدهیم مشتری را قبول نمیکنیم ردش میکنیم. چون نباید برای یک محصول بیش از نیاز خودش هزینه کند.
امیدوارم قدم چهلم چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند برای شما مفید بوده باشد.
امیدوارم درس امروز برایتان خیلی مفید باشد حتماً یادداشت بکنید یعنی یک ستون محصولات یا خدمات خودتان را یادداشت بکنید.و یک سطر سؤالها را یادداشت بکنید. که انشا الله بتوانیم به نتیجه خوبی برسیم و از هفته آینده که گام چهارم را شروع میکنیم، بتوانیم به یک حد استانداردی ارام ، ارام کارمان را دیگر شروع بکنیم.ممنون میشوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتواها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید.
شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید. یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم. برای مطالعه قدم سی ام و نهم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم چهل و یک اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/06/چرا-باید-محصول-من-را-بخرید-1.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-30 12:17:192022-07-11 12:31:35قدم چهلم چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند
برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.
قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP
سلام به همه دوستان عزیز با قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP در خدمتتان هستم. امروز میخواهم با یک اصطلاح بحثمان را شروع بکنیم به اسم mvp یا Minimum viable product یعنی حداقل محصول پذیرفتنیt اصطلاحی که خیلی استفاده میشود مخصوصاً در بخش تولید محصول خیلی استفاده میشود. البته من یک مقداری گستردهترش میکنم. بهصورت مثال بگویم مثلاً کسی که دارد فایل آموزشی هم میفروشد از این حداقل محصول قابلقبول باید استفاده بکند. شاید بشود یک مقداری با ایدهآلگرایی ترکیبش کرد.این مفهوم میگوید که شما محصول و خدمتی را که ارائه میدهید نیاز نیست کامل، کامل باشد. یک حداقلی از آن چیزی که احساس میکنیم برای مشتریهای آینده نیاز دارند. شما ارائه میدهید این به معنی این نیست که حداقل یعنی یک محصول ناقص، بگذارید مثال همین دوره آموزشی خودم را مثال بزنم.
یک مثال واقعی از MVP یا حداقل محصول قابل پذیرش
مثلاً این دوره آموزشی من برای نود روز طراحی کردهام با امکانات و تجهیزات خیلی ساده ضبطش کردم نه مونتاژ، نه ویرایش صدا، نه موسیقی رویش گذاشتم من آمدم یک mvp به بازار ارائه میدهم یعنی با خودم گفتم خوب بگذار من این را با همین حداقل به جمعی از دوستان خودم ارائه بدهم.خوب من مسلماً این را نمیتوانم توی یوتیوب خودم بگذارم با این کیفیت بههرحال مشتری هدف دارم. حتی اگر رایگان هم بگذارم فعلاً نمیتوانم این محتوا را اینطوری توی یوتیوب بگذارم.
ولی خب آمدم بازخورد بگیرم مثلاً بیست و خردهای نفر ابتدا آمدند و در ادامه بچههای دیگری هم به تیم اضافه شدند. به دوستانی که علاقهمند بودند در چند دوره سه ماهه من یک حداقل محصولی یا خدمتی را ارائه دادم. که انتظار داشتم ببینم بازخوردش چه چیزی است. چون دیدم بازخورد مخصوصا جونان خیلی زیاد است. تشویق شدم. همین نود فایل ضبط شده را تایپ کنم و بر روی سایت خودم هم بگذارم.
همیشه کارخانجات خودروسازی اول یک محصول کانسپت یا مفهومی ارائه می دهند
اگر دقت کنید خیلی از کارخانههای ماشینسازی محصولات کانسپت بیرون میدهند.یعنی این محصول تولید انبوه نمیشود فقط یک دانه، دو دانه، پنج دانه یا ده دانه فقط برای نمایشگاههای سطح دنیا تولید میشود و اتفاقاً خریدار خوبی هم دارد. این محصولهای کانسپت خوب ثروتمندانو و متخصصان میآیند این محصولات را میخرند اینها توی نمایشگاه شرکت میکنند و بیشتر به دنبال جمعآوری اطلاعات هستند یعنی میخواهند ببینند بازخورد مشتریها چیست.
مثلاً میگوییم بدنهاش محصولهایی که شاید مثلاً برای ده سال آیندهشان الان دارند رویش کار میکنند آیا ده سال آینده روی این کار بکنیم آیا چراغش را عوض بکنیم آیا آن موقع تکنولوژی بعضی از تکنولوژیها فرضی است یعنی حتی وجود ندارد هنوز تکنولوژیاش نیامده است. من خاطرم هست خودرویی شرکت بنز داده بود حدود پانزده سال پیش بود. من این را در نمایشگاهی در دبی دیدم. کل صفحه جلوی داشبورد کلاً دیجیتال بود. یعنی شما فقط با یک صفحه در ارتباط بودید یعنی یک فرمان بود و کنار فرمان بهجای ضبط و کلی اجزای نرمال خودرو که ما به انها عادت داشتیم. فقط یک صفحه مانیتور خیلی بزرگ بود .
و جالب است شاید یکی، دو ماه پیش دیدم نمونه این محصول واقعیاش آمده توی بازار، یعنی دیدم توی دبی دارند استفاده میکنند. یعنی آن محصول کانسپت پانزده سال پیش الان دارد عملی میشود یعنی کل داشبورد اصلاً حذف شده است. دیگر خبری از عقربه های سرعت و کیلومت نیست. شما هرطور که دوست دارید برای خودت ابزارهای (KPI اشاخص کلیدی عملکرد ) را چیدمان می کنید.
نیاز نیست در ابتدا مسیر کلی محصول تولید کنید
منظورم این است که وقتی میخواهید یک محصول یا خدمتی ارائه بدهید. خیلی نیاز نیست که هزینههای سنگین بکنید و حجم بالا تولید کنید. مینیموم حداقلی از محصول یا خدمتی که خودتان را راضی میکند. تولید کنید. یعنی حداقلها را تهیه میکنید بعد شروع میکنید به بازخورد گرفتن و بعد بر اساس نیاز و درخواست مشتری تولید می کنید. نه بر اساس علاقه خودتان،دقت کنید. من این قدم سوم را کلا در مورد هر آن چیزی که به انتخاب و ارائه محصول مرتبط است تمرکز می کنم.حال وقت آن است.
ایده و نمونه محصول یا خدمت را از دوستان، فامیل، مردم یا خیلی از آدمهای داخل اینستاگرام سؤال بپرسیم. و ببینیم چه بازخوردی میگیریم. حتی اگر پول داشته باشید یک مقدار تبلیغ هم برایش میرویم. مثلاً این سؤال را بپرسید مثلاً پیجی هست با صدهزار دنبالکننده دویست هزار دنبالکننده مینی اینفلوئنسر و از آن شخص خواهش میکنیم یک تبلیغی برای ما برود تا ببینیم. اصلاً بازخوردهای مردم چگونه است. در دنیای امروز این اطلاعات و دیتا است که به شرکتها خیلی کمک میکند تا به محصول یا خدمت نهائی برسند.
حالا انشا الله در بخش آخر این بخش که بخش کنترل هست کنترل اطلاعات زیاد رویش بحث خواهیم کرد ولی در مرحله اول شما الان میتوانید. از هزار نفر از دنبالکنندههایتان سؤال بپرسید، خواهش بکنید به انها مستقیم خدمت یا محصولتان را ارائه بدهید. بعد ببینید آیا اصلاً بازخورد میگیرید یا آن چیزی که مدنظر شما هست واقعاً آن بازخورد انجام میشود.
ارائه حداقل محصول یا خدمت خیلی مهم است بجای کلی هزینه کردن
توی هر خدمت و محصولی میتوانید شما mvp را انجام بدهید. اگر باز دوست داشتید سؤال داشتید من در خدمتتان هستم mvp را باز بیشتر هم میتوانید توی اینترنت جستجو بکنید مطالعه بکنید نمونه ببینید امیدوارم برایتان این درس امروز مفید بوده باشد و شروع کنید به امید خدا حالا در دو درس بعدی دوتا سؤال خیلی اساسی را مطرح میکنم که شاید هم باز با mvp هم میتواند مرتبط باشد خیلی فقط توی mvp دقت کنید میخواهد مدیریت هزینههایتان را کنترل بکنید.
mvp نه این که برویم من حالا فعلاً دههزار تا از این محصول تولید بکنم ببینم بازار چه چیزی میخواهد. خوب خیلی هزینه هنگفتی می کنی. بعد مشاهده میکنی صد تا از تولیدات را هم نتوانستی بفروشی بعد مجبوری همهاش را دوباره ضایعات بفروشی. تو باید بروی از همان محصول صد تا تولید بکنی. اگر توان مالی داری شاید ده دانه و بعد آن را بازاریابی بکنی. و در مرحله بعد بروید بازار را تحلیل بکنید. اول نمونه محصول یا خدمات را به بازار ارائه بدهید و بعد به مرور زمان شروع به توسعه محصول کنید. تو را خدا با سلیقه خودتان محصول یا خدمت ارائه ندهید. شما براساس نیاز و خواسته مشتری باید تولید کنید. کلی هزینه زیادی بابت تولید یا زیرساخت های یک خدمت انجام ندهید.
امیدوارم قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP برای شما مفید بوده باشد.
ممنون میشوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتواها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی در هر نقطه از این دنیای پهناور تجربه دارید. یک ویدئو یا پادکست 15 تا 45 دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.
برای مطالعه قدم سی ام و هشتم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم چهل اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/06/انتخاب-مکان-فروش-محصول.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-27 19:04:052022-07-11 12:31:35قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP
برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.
قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم
سلام به همه دوستان عزیز با قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم در خدمتتان هستم. امشب باز هم در مورد محصول میخواهم. صحبت بکنیم یک سری داستانهای کسبوکاری میخواهم بگویم واقعی و خیلی لذتبخش و قدمی که امروز میخواهیم کار بکنیم این است که محصول خودمان را کجا و به چه کسی بفروشیم. خیلی مهم است که ما انتخاب بکنیم که محصولمان را در چه محلی و به چه اشخاصی ممکن است بفروشیم.
انتخاب محل فیزیکی یا آنلاین کسب و کار خیلی مه ماست. اینکه ما اگر فیزیکی فروش داریم. چه مکان و محلی را برای فروش انتخاب کنیم. یا اگر در دنیای دیجیتال فعالیت می کنید. باید مکان اصلی خودتان را بر اساس نوع کالا یا محصول خودتان انتخاب کنید. مثلا سایت محل اصلی فروش شما باشد. یا اینستاگرام یا مارکت پلیس مثل دیجی کالا، مطمئنا انتخاب این موضوع با مشورت با یک مشاور کسب وکار و بیزینس کوچ با تجربه می تواند به شما کمک کند.
خیلی وقتها توی شهرستان های کوچک یا خیلی از شهرهای بزرگ میبینید. توی یک محله فرعی فروشگاه تخصصی لباس کودک باز شده است. خوب مالک این فروشگاه محل را بد انتخاب کرده است. اشخاصی هم که توی آن محله هستند معمولاً این لباسهای باکیفیت را شاید بهراحتی خرید نکنند. انتخاب محل ارائه خدمات خیلی مهم هست. می خواهد این محل فیزیکی باشد یا سایت شما، بگذارید مانند همیشه با چند تا داستان برای شما عزیزان بگم.
داستانهای واقعی از اهمیت محل کسب
یک دوست داشتم زمان دانشگاه این آخر هفتهها میرفت یا داییاش بود یا فامیل نزدیکش بود و میرفتند نیمههای شب بازار میوه ترهبار تهران و میوههای باکیفیت میخریدند. یک نیسان ابی داشتند و این میوهها را این دوست من مینشست، با پسر داییاش ، پشت آن وانت و آن نیسان آبی و بستهبندی میکردند بسیار شیک درجهبندی میکردند. و کلاً محصول درجه یک میخریدند یعنی آن طرف هم اینها را میشناخت ولی اینها میرفتند توی محلات بالای شهر تهران، و توی یک محله اصلاً جاافتاده بودند یک جایی برای خودشان داشتند و بازار هدفشان هم آدمهای خاص انتخاب میکردند.
همان زمان همبسته بندیهای بسیار شیک میکردند یعنی بستههای خیلی جالب تهیه میکردند یادم است میگفت ما یک کیلو میوه را به فرض مثلاً اگر میخریدیم هزار تومان با بستهبندی اینها برای آنها هزار تومان درمیآمد. و هر بسته را بهراحتی با بستهبندی شیک و درجهبندی درجه یک بسته بندی کردن. و بعد توی ظرفهای دویست گرمی یا دویست و پنجاه گرمی این را تا پنج برابر قیمت میفروختند. یعنی نگاه با انتخاب یک محل مناسب و انتخاب کسانی که قرار است بهشان بفروشند یک ارزشافزوده پنج برابری برای محصول خودشان ایجاد می کردند.یعنی فرض کن اگر صدهزار تومان محصول میخریدند آن سال بهراحتی آنها تا چهارصد، پانصد هزار تومان سود میکردند چهار برابر آن سرمایهگذاریشان توی یک روز سود میکردند و معمولاً میگفت ما بهراحتی یک نیسان آبی را که پر کردیم بهراحتی توی یک روز پنجشنبه یا جمعه اینها را میفروشیم و تمام میکنیم.
داستان دوم از اهمیت محل و افرادی که برای فروش محصول یا خدمت انتخاب می کنیم.
یکی از دوستان من بازنشست شده بود. توی شهرستان اینها تولیدی درخت زرشک داشتند و هرسال زرشکهایشان را روی درخت به کسانی که عمده و یک جا خرید میکنند میفروختند. بعد این دوست من که بازنشست شده بود با دوتا پسرش که بیکار بودند و به سن کار رسیده بودند. اینها آمدند همین ایده را به یک سبک دیگری انجام دادند. آمدند زرشکها را وقتی تازه بود. شستند و بستهبندی بهداشتی کردند(مجوز بهداشت گرفتند) فریز کردند و فقط هم بازارشان را تهران تعریف کردند.
خوب یک پسرش را مستقر کرد تهران، اینجا زرشک را چند تا خانم بودند نظافت و تمیز میکردند خب زرشک هم میدانید خیلی سختیهای خاص خودش را دارد و شروع کردند زرشکها را بستهبندی و فریز کردن و ماشین یخچالدار خیلی کوچک اول تهیه کردند بعد کم، کم مجبور شدند بزرگش بکنند و سال اول به یک سود خیلی خوب رسیدند اینها هم یک چیزی نزدیک چهار تا پنج برابر میگفتند ما با این کار زرشک خودمان را توانستیم با قیمت عرف بازار که از ما روی درخت خریداری میکنند تا پنج برابر گرانتر بفروشیم.
سال بعد از دو ماه مانده بود به فصل زرشک اینها شروع کردند به بازاریابی در تهران داخل سوپرمارکتهای بزرگ و کارشان به حدی گرفت که دیگر اصلاً نمیتوانستند با ماشین یخچالدار کوچک اینها کار بکنند. ماشین بزرگ تهیه کردند و یک سردخانه اجاره کردند کلی از محصول مردم را اینها سال دوم رفتند روی درخت خریدند باز هم هنوز هم که کارشان را چندین سال است دارند ادامه میدهند اینها بازار هدفشان هنوز هم تهران و شهرهای خیلی بزرگ است آن هم هر محلهای خیر سوپرمارکتهای خاص، محلات خاص الان که جواز بهداشت و مجوز و اینها هم گرفتهاند خیلی کارشان را توسعه دادند.
اول از خودتان بپرسید محصولتان را کجا و به چه کسی می خواهید بفروشید
شما هر محصول یا خدمتی که میخواهید بفروشید باید این سال را حتماً از خودتان بپرسید که من توی این قدم و قدم بعدی فقط دوتا سؤال مطرح میکنم یعنی باید این را یادداشت بکنید یعنی همه قبلیها را هم که بهتان گفتم توی بخش انتخاب محصول و خدمت چه در مرحله انتخاب هستیم چه مرحله توسعه همه این سؤالها را برای خودتان جواب بدهید برای این سؤالها جوابهای منطقی پیدا بکنید که بتوانید توسعه بدهید کسبوکارتان را حتی از دوستانتان سؤال بکنید.
محصولتان را کجا و به چه کسانی میخواهید بفروشید آنوقت مطمئن باشید. شما آن میوه خاص مثلاً مجلات تخصصی سینمایی و فلان و اینها را نمیتوانید توی محلات معمولی شهرهای بزرگ و خیلی از محلات ضعیف شهرستان یا توی روستا بفروشید چون آنجا نه جایش مناسب است نهمشتری خاص دارد یعنی هیچ کسی نمیآید مثلاً آنجا شصت هزار تومان برای یک مجله سینمایی پول بدهد یک مبلغ بیشتری برای یک کیلو میوه بدهد.
بازهم داستان ساده از ایجادسود برای محصول با ایجاد ارزش افزوده برای مشتری
یک ایده دیگر برای شما عزیزان بگم. که شاید برای شما عزیزان جالب باشد. و از اهمیت ارزشافزوده ایجادکردن و درک اهمیت اینکه محصول را کجا و به چه کسانی بفروشیم. موثر باشد. چند سال پیش رفتم خانه برادرم تهران، بعد همینطوری رفتم سوپرمارکت یک چیزی خرید بکنم بروم دیدن برادرم. دیدم توی یخچال سوپرمارکت انار دانه کرده فصل بود. انار بسیار با کیفیت و دانه درشتی را بستهبندی کرده بودند ، در بستههای دویست گرمی، خیلی هم خوشم آمد گفتم این موقع شب هم خیلی خوب است دستخالی نروم پیش برادرم،
برادرم هم خیلی خوشش آمده بود. گفت چقدر جالب من از فردا شب بروم بگیرم. حوصله ندارم بروم، انار بخرم و دانه کنم و اینها آماده است. جالب است. دقیقاً چند روز بعدش وقتی داشتممیوه می خریدم. قیمت انارها را توی میوهفروشی محل پرسیدم. دقیقاً پنج، شش برابر آن هزینه خرید یک بسته انار دویست گرمی بود. حتماً محصول و خدمتتان را خاص انتخاب بکنید و این سؤال را جواب بدهید محصول خودم را کجا و به چه کسانی بفروشم که شانس بیشتری برای فروختن داشته باشم. محل ارائه محصول و انتخاب مشتریان هدف بسیار مهم است. البته دقت کنید. مکان که خیلی در این مقاله به ان توجه کردم. فقط منظور محل فیزیکی کسب و کار نیست.
امیدوارم قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم. برای شما مفید بوده باشد. ممنون میشوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتواها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی در هر نقطه از این دنیای پهناور تجربه دارید. یک ویدئو یا پادکست 15 تا 45 دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.
برای مطالعه قدم سی ام و هفتم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم سی و نهم اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید. منتظر نظرات ارزنده شما عزیزان هستم.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/06/اتنخاب-مکان-اراعه-محصول.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-27 17:55:312022-07-11 12:32:13قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم
برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.
قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم
سلام به همه دوستان امیدوارم روز خوبی را شروع کرده باشید امروز با گام قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم در خدمت شما عزیزان هستم. عنوانی که برای امروز صحبت میخواهیم بکنیم در مورد چطور کالا و خدماتمان را تأمین بکنیم می باشد. خیلی وقتها ما تجربه نداریم و آموزش خوبی هم ندیدیم و خیلی وقتها با تصورات ذهنی خودمان شروع میکنیم به تأمین کالا و خدمات برای مشتریمان و فکر میکنیم. مثلاً مشتریمان به این کالا و خدمات ما نیاز خواهند داشت اما وقتی که کسبوکار را شروع میکنیم یا مثلاً یک محصول خیلی زیادی را فراهم میکنیم میبینیم شدیداً برای فروش به مشکل برمیخوریم یعنی واقعاً چگونه و چطور کالایی را ما چطور کالا و خدماتی را ارائه بدهیم.
تحقیق اولیه برای انتخاب محصول یا خدمات در بیزینس
خیلی مهم است واقعاً انتخاب این مرحله قدم یعنی قله سوم در بزینس، باید تلاش کنیم در انتخاب محصول نهائی و نوع خدمات طوری باشد که واقعاً بازاری در آینده برای فروش داشته باشد. خوب خیلی از آدمهایی که قبلاً این کار را کردهاند یا اگر گوشه بازار آدمهایی که تجربه دارند از خود مشتریها اطرافیان، دوستان، فامیل اگر بگویی من این خدمت را بدهم کسی میخرد از توی اینترنت تحقیق بکنید.
گول یکی از بهترین مکانها برای شناخت ذهنیت مشتریان است
تحقیق زیادی بکنید توی گوگل تِرِند بروید مثلاً ببینید این کلمه چقدر سرچ میخورد و بین پنج عنوان مختلف توی گوگل جستجو بکنید کسهایی که آنالیز گوگل بلد هستند از آنها کمک بگیرید و خواهش بکنید ببینید مثلاً این کلمات آیا جزء جستجوهای مردم در طول سال هست یا نیست. خوب یک دیتای بسیار خوبی توی گوگل وجود دارد. و آنهایی که دسترسی به آنالیز گوگل دارند هزینههای ماهیانهاش را شارژ میکنند و به آن دسترسی دارند می توانند به شما کمک کنند. ولی سادهترین روش استفاده از گوگل تِرِند رایگان است. راحت میتوانید بروید داخل گوگل ترند و کلمه مورد نظر را یا هر چیزی که به ذهنتان میرسد را جستجو کنید.
با فروش محصول ارزان و بی کیفیت هیچ وقت برند نمی شوید
حالا این که یک بحث دیگر هم که بر اساس تجربه واقعاً بهتان میگویم من خواهش میکنم این تصور که ما محصول ارزان و غیر برند بیاوریم خوب میتوانیم بفروشیم را از ذهنتان بریزید دور، شاید توی بعضی از شهرها توی بعضی از مناطق شهرهای بزرگ بتوانید حالا لباس مثلاً ارزانقیمت بیاورند پیراهن و شلوار خیلی بیکیفیت بیاورید یا جنس چینی درجه چند بیاورید و بتوانید بفروش هم برسانید.
اما مطمئن باشید در درازمدت اصلاً شما مشتری موج دوم، مشتری وفادار مشتری که شما را به دیگران ارجاع بدهد. نخواهید داشت. شما فقط با فروش کیفیت است که میتوانید برندتان را جا بیندازید و امیدوار باشید که امسال هم اگر صد تا مشتری داشتید سال بعد بشود دویست تا و سال بعدتر این دویست تا دویست نفر دیگر را علاوه بر این که خودشان میآیند دویست نفر دیگر را هم برای کسبوکار شما بیاورند و موفقیت شما هی روزافزون بشود. و رشدتان و بهبود مستمرتان ادامه پیدا بکند.
حتماً یعنی کالایی را بخرید که خودتان حاضر باشید بخرید.
یعنی کالایی را بیاورید که توی مجموعهتان خدمتی را ارائه بدهید که خودتان حاضر باشید برای آن کالا و برای آن خدمت پول بدهید من اگر بروم مثلاً توی فروشگاه یا وبسایت کامپیوتری که دارم توی دکونزو مثلاً لپتاپ ارزان بیاورم لپتاپی که خودم میدانم حاضر نیستم این را برای خواهر خودم خانواده خودم برادر خود، برای زن و بچه خودم تأمین بکنم این را نمیتوانم بفروشم این را مطمئن باشید بهراحتی فروخته نخواهد شد. چون کیفیت خیلی موضوع مهمی است حتماً چیزی را بیاورید که خودتان حاضر باشید برای آن پول بدهید و آن را حاضر باشید به دوستان و خانوادهتان معرفی بکنید.
این را به تجربه به شما عزیزان میگویم من موس آوردم شاید سالهاست توی ویترین ما هست یعنی سالهاست جمعشان کردیم دیگر ریختیم توی کارتن دیگر مشتری میآید مثلاً یک جنس خیلی ارزان میخواهد خیلی بهندرت دیگر یا مثلاً لپتاپ میبرد میگوید آقا یک دو دانه موس هم به ما اشانتیون بدهید. از آن موسها به آنها بدهم. نه این که اشانتیون هم جنس بد ارائه بدهد.مثلاً بهشان میگویم موس ارزان دارم میخواهی دو، سه تا دانه بهت بدهم.
اگر خدمتی هم میدهید خدمت ارزان و بیکیفیت ارائه ندهید.
نگاه بکنید اگر یک موقع خدمات شما ارزان هست. ولی بههرحال یک کیفیت حداقلی دارد. شما الان بسیاری از ایرلاینهای ارزانقیمت در آسیا مثلاً در ایراِیشیا یا توی اروپا رایان ایر اینها خدمات میدهند ولی آمده از یکبخشی از خدماتش کم کرده است. هواپیماهایش را ارزانتر کرده است. مهماندارش را کاهش داده است. خدمات لاکچری مثل امارات و قطر ایرویز ارائه نمی دهد.
محصول یا خدمت با کیفیت بفروشید.
ولی من همیشه موافق برندسازی باکیفیت هستم چون کیفیت است که مشتری برای آدم میآورد من آموزشی که میدهم باید حتماً آموزش من هدفمند باشد به درد کسی بخورد من یک آموزشی به شما عزیزان ارائه می دهم که دقیقاً این آموزشها را به فرزندان خودم هم میدهم. یعنی به بچههای خودم هم همین آموزش را میدهم، به کسبوکار خانمم همین آموزش را میدهم و به شما هم اینها را آموزش میدهم و لذت میبرم. خود من اگر کسی این آموزش را دلی میآمد اینطوری به من آموزش میداد حاضر بودم برایش هزینه هم بکنم و بگویم آقا ایرادی ندارد من این آموزش را میگیرم یعنی منظورم این آموزش را از نظر خودم ارزشمند میدانم که در اختیار دیگران بگذارم.
محصولی ارائه بدهید که حاضر باشید به خانواده خودتان هم پیشنهاد کنید.
وقتی برای خانواده خودم برایش ارزش قائل هستم بگویم این چیزی مفید است خواهد بود و به دردشان میخورد مطمئن باشید کیفیت برای شما مشتری درازمدت خواهد آورد و حتماً مشتری این احساسی که در زمان فروش خدمت یا محصولتان بهش ارائه میدهید را درک خواهد کرد شما وقتی یک محصول باکیفیت دارید چنان با انرژی میتوانید در موردش صحبت بکنید. چون از فروشش دارید لذت میبرید یک پکیج آموزشی عالی دارید از فروشش لذت میبرید آنوقت است که شما میتوانید آن احساس را به مشتریات انتقال بدهید کیفیت بفروشید.
امیدوارم قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم. برای شما مفید بوده باشد. ممنون میشوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتواها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا آموزشی اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.
برای مطالعه قدم سی ام و ششم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم سی و هشتم اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.موفق و پیروز باشید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/06/کیفیت-بالا.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-26 18:42:072022-07-11 12:34:29قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم
برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و ششم نیچ، گاو بنفش یا اقیانوس آبی از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.
قدم سی و ششم نیچ، گاو بنفش، اقیانوس آبی
سلام دوستان عزیز همراهتان هستم. امروز در گام قدم سی و ششم نیچ، گاو بنفش، اقیانوس آبی میخواهم در مورد یکی از موضوعات بسیار مهم در انتخاب محصول و خدمت صحبت بکنم. بحث در مورد نیچ مارکت، اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز است این نکته را بارهاوبارها توی آموزشهای کسبوکار میشنوید اما میخواهم اولش با یک مثال شروع بکنم.مثال واقعی است که یک نفر از دوستان قدیمی من توی تهران انجام داد. خیلی روش جالبی بود تا ذهنیت پیدا بکنید در مورد گوشه بازار یا نیچ مارکت
یک داستان واقعی از نیچ مارکت
اگر شما توی خیابان فردوسی تهران یا منوچهری رفته باشید. تا دلتان بخواهد کفاشی هست که برندهای قدیمی جاافتاده معتبر مشتریدار و کسایی که مشتریان ثابت خودشان را دارند. یعنی نیازی به توسعه کسبوکارشان خیلی ندارند دوست من سالها قبل شاید هشت یا نه سال قبل با پدرش کار میکرد. همهاش ذهنش این بود که خوب همه دارند کفش تولید میکنند تا یک چیزی مد میشوند همه میروند دنبال آن مد را تولید میکنند.(اقیانوس قرمز: همه در حا مبارزه برای گرفتن ماهیهای کیلکا هستند).
مخصوصاً توی بخش کفش زنانه حالا کفشهای مردانه خیلی مد روز نمیشود. خیلی تنوع آنچنانی ندارد سالها است طرحها ثابت است همیشه خیلی کم تنوع توی کفش مردانه معمولاً مشاهده میکنیم. میگفت خیلی فکر کردم تا این که یکبار یک مشتری وارد فروشگاه ما شد گفت آقا کفش سایز مثلاً چهل و پنج ندارید، چهل و شش ندارید. گفتم که خیر هر مدلی که میخواست کفش میخواست نداشتیم خب خیلی قویهیکل بود درشت بود و میگوید ما شرمندهاش شده بودیم. هر مدلی داد ما موجود نداشتیم.
گاو بنفش یا گوشه بازار را شناسائی کردم.
همینجا یک چیزی توی ذهن من خطور کرد میگوید من تلفنش را گرفتم گفتم آقا بعداً من برای تو جستجو میکنم به دوستان زنگ بزنم میگوید به بنده خدا گفتم . خیلی ناراحت شدم که نتوانستم یک خدمتی به شما ارائه بدهم. میگوید این ایده به ذهن من رسید که من کلاً بیایم کفش سایز بزرگ تولید بکنم میگوید با هماهنگی پدرم، پدرش هم از آن قدیمیهای بازار خیلی باهوش و زیرک بود. میگوید یک فروشگاه خیلی کوچک توی فرعی باز کردم و شروع کردم. فقط به تولید کفش سایز بزرگ میگوید. ابتدا برای آقایان و بعد برای خانمها،
معرفی گاو بنفش به بازار
بعد میگوید شروع کردم تراکتهای تبلیغاتی تهیه کردم، کاتالوگ تهیه کردم و تمام کفاشیها من ارسال کردم خیلی هم هزینه شد ولی خیلی رویش کار کردم میگفتم آقا نیازی نیست شما سرمایهتان را بخوابانید اگر دوست دارید خوب از ما بخرید. ولی میگوید با این ایده رفتم جلو گفتم آقا نیازی نیست شما سرمایهتان را بخوابانید بیایید این کفش گرانقیمت را بخرید خوب احتمال دارد مشتری توی شهرستان برای این مدل کفش نیاید. ولی گفتم خوب میتوانید نمونه چند تا ببرید این کاتالوگ هم آنجا باشد دو، سه نمونه از ما بخرید،
از هر محصولی که خودتان علاقه دارید پنج نمونه، ده نمونه بخرید توی ویترینتان بگذارید مشتری که آمد بعد شما هر مدلی که توی کاتالوگ خواستید بلافاصله ما تولید داریم آماده داریم سایز چهل و پنج، چهل و شش، چهل و هفت سایزهای عجیب و بزرگپا من برایتان تولید میکنم. حالا خانمها میشود چهل و دو، چهل و سه، چهل و چهار کمتر از دو سال میگوید من شعبه دومم را باز کردم مخصوص خانمها و بهراحتی یک گوشه یا نیچ بازار را شناسایی کردم. یک نیازی که توی بازار شناسایی نشده بود.
محصول یا خدمت خودتان را در میان شلوغی بازار انتخاب نکنید
حتماً باید دقت بنمایید که این نیچی که انتخاب مینمایید توی شلوغی بازار نباشد جایی که همه در مورد آن جا برای همه قرار نیست شما تولید بکنید شما همه قرار نیست مشتریان شما بشوند. انتخاب آن گوشههایی از بازار که کسی زیاد توجه نکرده است ملاک عمل است.
اقیانوس آبی یا اقیانوس قرمز در کسب و کار چیست؟
در ابتدا بهار هر سال در اقیانوس شمالی حجم چند میلیاردی از پلانگتون ها رشد می کنند. بعد کیلکاها و ماهیهای کوچک اینها را میخورند و بعد حجمهای میلیونی یکدفعه توی اقیانوسها از کیلکاها و ماهی های کوچک ایجاد میشوند. بعد گلهای از این کیلکاها وقتی به یکبخشی از اقیانوس میرسند با این حجم تمامی پرندهها، کوسهها، نهنگها، دلفینها همه میآیند آنجا شروع میکنند به مبارزه کردن برای تصاحب این چند میلیون غذا، اینجا اقیانوس چه میشود اقیانوس قرمز میشود همه در حال مبارزه هستند. همه در حال جنگیدن هستند.
تغییر مسیر فروش و شناسائی گاوهای بنفش در فروش
اما شما باید بخشی از اقیانوس را کار بکنید که توی آنجا مبارزهای نیست کسی نیست، من در فروشگاه کامپیوتر خودم بنام دکونزو سالها لپتاپ میفروختیم، کِیس میفروختیم، سیستم میفروختیم. بعد از یک مدتی آمدیم. دیدیم دو، سه تا رقیب خیلی بزرگ توی کِیس داریم کلاً ما از سیستم و دسکتاپ و اینها آمدیم بیرون، کلاً شروع کردیم لپتاپ فروختن بعد دیدیم بقیه دارند شروع میکنند. از ما کپیکردن دیدیم و از طرفی بدلیل تحریمها دیدیم. اقتصاد به مشکل خورده است. دیدیم مثلاً کِیس و مانیتورهای اِستوک خوب است این را آوردیم دوباره چند سال بعد دیدیم از ما دارند کپی میکنند. دوباره دیدیم همکارها دارند زیر فروشی می کنند و آمدیم اقساط دادیم به مردم سهماهه بدون کارمزد باز دیدیم همکارها دارند از ما کپی می کنند.
آمدیم چهکار کردیم، گفتیم یک کالایی بیاوریم. که اینها دیگر سرمایهشان کفاف ندهد با ما رقابت بکنند. شروع کردیم لپتاپهایی خاص و هرچه عجیب غریبتر آوردن، فکر بکنید لپتاپی که شاید صد نفر در سال توی شهرستان به شما نیاز داشته باشند. لپتاپهای گِیم بسیار برند گرانقیمت و خاص که هرجایی بهراحتی نمیشود پیدا کرد و هم سرمایه زیادی میخواهد. به نسبت ایده ما سرمایه بیشتری می خواهد و بازاریابی و تبلیغاتش مشکلتر از محصول معمولی است این را هم توجه بنمایید.
نیچ یا گوشه بازار به بازرایابی زیادتری نیاز دارد
شما وقتی که یک ایده نیچ میگیرید حتماً باید بازاریابی و تبلیغات بیشتر بکنید تا صدایتان را به گوش آدمهای بیشتری برسانید ولی خوبی این است که اگر صدایتان رسید راحت جذب میشود به آن بازار هدف وقتی برسید شما در خیلی از کسبوکارها توی فروش مشکل دارید، توی خرید مشکل ندارید چون همه چیز دست خودتان است اما این که بتوانید به فروشنده هدف برسید خیلی مهم است،
راستی تکمیل مثال فروشگاه خودم را فراموش نکنم. بهجرئت به شما عزیزان میگویم تمامی آن همکارهایی که ما را کپی میکردند الان وقتی که یک مشتری میرود میگوید آقا لپتاپ گِیمینگ مثلاً هفتاد میلیونتومانی میخواهم، صد میلیونتومانی میخواهم میگویند توی این شهر فقط فلانی دارد هیچکس جز لنها نمیآورد بله من یک لپتاپ شاید سه ماه، چهار ماه توقف وخواب بخورد اما آنها لپتاپ با یک درصد، دو درصد تا پنج درصد میفروشند من لپتاپ خاص خودم را بالای سی درصد و چهل درصد سود میفروشم. خوب خیلی تفاوت است من باید بیست تا بفروشم دو درصد رقابت بکنم کلی انرژی و وقت و پول بگذارم تا به آن چهل درصد برسم.
در اقیانوس قرمز حاشیه سود کمتر است
و متأسفانه در بسیاری از شهرهای کوچک بعضی از کاسبها مخصوصاً اینهایی که تازه میآیند با یک سودهای حداقلی و بعضی موقعها با کمتر از نیم درصد سود میفروشند. یک محصول را میدانید به سود نگاه نمیکنند به عدد که بهعنوان سود درآوردند نگاه میکنند. مثلاً میگویند من هفت میلیون تومان سود کردم خوب شکر خدا، اجارهام را هم دادهام پنج میلیون توی حسابم میماند اصلاً خیلی تفکر اشتباهی است اگر قرار باشد کاسبی درآمدش خیلی پایینتر از یک شغل کارمندی و کارگری باشد. اصلاً این چه شغلی است این اصلاً نشد دیگر کاسبی خویش فرمایی و کارآفرینی،
یک مثال دیگر بزنم در مورد انتخاب گوشه بازار
مثلاً الان همه دارند املاک کار میکنند اما یک نفر هست آقا میگوید من فقط روی ملکهای ارزان میخواهم کار بکنم ملکی که مثلاً طرف مشهد از تمام ایران مردم میروند مشهد خانه میخرند که بهخاطر زیارت امام رضا و با خودشان می گویند. ما یکخانهای مشهد داشته باشیم. خوب اکثر این آدمهای کارمند یا بازنشسته هستند یا یک حقوق ثابت یا یک درآمد متوسط رو به پایین دارند. خوب این بخش از جامعه که دنبال خانه صد و پنجاه متری، دویست متری توی سجاد مشهد که نمیگردد. این بنده خدا دنبال یک فضای کوچک شصت، پنجاه متر در حدی که مثلاً برود زیارتش را بکند از امکانات پزشکی و طبیعت اطراف مشهد لذت ببرد و در حد ده روز یا پانزده روز خودش میآید، خانواده یا فامیل و دوستان میآیند.
یک احساس خوبی هم دارد. میگوید یک کار خیری هم دارم میکنم. هم خودم استفاده میکنم هم دیگران، میبینید که داخل بسیاری از استانهای ایران این رسم است که میروند مشهد خانه میخرند. حالا شما به عنوان یک مشاور املاک میآیید چه کاری انجام میدهید شما میگردید سایت و پیج خودت را متمرکز میکنی روی این آدم ها، اما داخل همان مشهد یک کسی دیگری هست یک گوشه دیگری از نیچ بازار را در دست دارد میگوید من فقط روی پنتهاسها کار میکنم من سالی پنج دانه میفروشم ده دانه میفروشم ولی روی هر پنت هوس پانصد میلیون سود میخورم، چهارصد میلیون سود میخورم. میگوید من ده تا پانصد تومان کار میکنم میشود پنج میلیارد این هدف من است.
در مورد گوشه بازار حسابی تحقیق کنید
پس انتخاب نیچ، شناسایی نیچ آن نیچ هم که به ذهنتان میرسد یا آن گوشه بازار حتماً به آن دقت بنمایید و بروید تحقیق کنید ببینید بقیه رویش کار نمیکنند. رقیب زیادی نباید داشته باشد نیچ وقتی زیاد رقیب بشود دومرتبه اقیانوسش قرمز میشود.
گاو بنفش چیست؟
یک مفهوم دیگر را بگویم خیلی طولانی شد مفهوم گاو بنفش است خلاصه میگویم اگر شما صد تا گاو آنجا باشند همه گاوها قرمز و قهوهای و سیاهوسفید و رنگهای که اکثر گاوها هستند. اگر فقط یک گاو داخل آن همه گاو، به رنگ بنفش باشد، دیده میشود. در مجموع با سه مفهوم آشنا شدید نیچ، اقیانوس آبی و گاو بنفش. یک داستان از گاو بنفش برای شما بگویم. من اتفاقاً دنبال یکپارچه خاص بودم برای تولیدی خانمم. رفتم توی عمده فروشهای پارچه تهران و مشهد هر جا میرفتم میگفتند. این پارچه را فقط فلانی توی زیرزمین دوطبقه منفی برو آنجا آن گوشه بازار دارد یعنی هیچکس روی آن محصول کار نمیکند.ان
امیدوارم قدم سی و ششم نیچ، گاو بنفش یا اقیانوس آبی برای شما مفید بوده باشد. ممنون میشوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتواها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا آموزشی اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.
برای مطالعه قدم سی ام و پنجم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم سی و هفتم اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.موفق و پیروز باشید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/06/نیچ-مارکت-1.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-26 18:05:212022-07-11 12:35:40قدم سی و ششم نیچ، گاو بنفش یا اقیانوس آبی
سلام و درود به همه دوستان عزیز همراه، سعید کاظمی هستم و با دوره رایگان نود قدم آموزش کسبوکار همراه شما عزیزان هستم. همانطور که در ابتدای دوره خدمت شما گفتم. بعد از هر شش قدم، یک مرور و پرسشوپاسخ داریم. خیلی پیچیده و سخت نیست. فقط لازم است. به سؤالات پاسخ بدهید. تا مطمئن شوید. مفاهیم را یاد گرفتید. فقط لازم است. ده تا پانزده دقیقه وقت بگذارید. پس با قدم سی وپنجم و آزمون پنجم همراه من باشید.
برای هر درس تنها دو تا سه سؤال و در مجموع ۱۵ سؤال قراردادم. تا یک طوفان فکری در ذهن شما ایجاد گردد و مفاهیم کامل در ذهن شما ثبت گردد. وقتی ما پرسش و پاسخ را مطالعه می کنیم. ذهن ما کامل به موضوع مسلط می گردد. مخصوصا با نوشتن موضوعات، پس با قدم سی و پنجم و آزمون پنجم در خدمت شما عزیزان هستم. آزمونها را در روزهای تعطیل و اوقات فراغت انجام بدهید. البته باید روزهای تعطیل اول برای خانواده، سلامت جسم و روح وقت بگذارید و آموزش در اولویت دوم است.
۲– ما چه زمانی شریک می گیریم یا ما برای جبران چه نواقصی شریک می گیریم؟ ————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————
۳– آیا در طول زندگی خودتان یا خانواده بدلیل عدم رعایت وارد حقوقی آسیب دیده اید؟
امیدوارم جوابهای قدم سی و پنجم و آزمون پنجم را کامل بدهید و آماده بشوید. برای ادامه قدمها در سایت سعید کاظمی و اگر علاقه دارید قدم سی و چهارم را مطالعه کنید. اینجا کلیک کنید. برای رفتن به قدم سی و ششم اینجا کلیک کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/04/questions-answers-saeidkazemi.ir_.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-24 12:23:402022-07-11 12:40:55قدم سی و پنجم و آزمون پنجم
برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و چهارم محصول یا خدمت شما عمومی، تخصصی یا مرجع است از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.
قدم سی و چهارم محصول یا خدمت شما عمومی، تخصصی یا مرجع است
سلام به همه دوستان با گام سی و چهارم و با موضوع محصول یا خدمت شما عمومی، تخصصی یا مرجع است در خدمتتان هستیم. در ادامه بحث انتخاب محصول یک موضوع ذهنی را برایتان باز کنم یک موضوعی که باید توی انتخاب محصول یا خدمت خیلی به آن توجه داشته باشید. شاید در ابتدا نتوانید به آن محصول یا خدمت نهایی برسید. ولی گوشهای از ذهنتان را مشغولش داشته باشید. شاید هر نفر محصول یا خدمتی را بتواند همان ابتدا ارائه بدهد. ما هر خدمت یا محصولی را به سه روش عمومی ، تخصصی یا به صورت مرجع تولید یا ارائه می دهیم. موضوع یک مقداری پیچیده شد.
یک مثال برای ارائه نحوه انتخاب محصول یا خدمات
بگذارید یک مثال بزنم که باورپذیرتر باشد و بهتر متوجه بشوید برای آموزش زبان انگلیسی خیلی از آدمها میروند لیسانس یا فوقلیسانس زبان انگلیسی داخل دانشگاههای ایران میگیرند ولی خوب عملاً هیچ کشور خارجی زندگی نکردند. البته که دیگر که توی دوره و زمانه ما با فضای اینترنت دیگر خیلی نیاز نیست شما بروید توی آن کشور زبان را یاد بگیرید همین حجم عظیمی از محتوای زبان انگلیسی توی اینترنت وجود دارد. خوب این آقا یا خانم جوان هر سنی که باشد میرود توی کانون زبان شروع میکند.تدریس زبان، اینجا میشود بخش عمومی یعنی رأس یکساعتی میرود مثلاً پنج ساعت، ده ساعت، بیست ساعت تدریس میکند. و در ازای آن هزینه می گیرد. یک عدد قابلقبول مثلاً متوسط میگیرد و این میشود معلم عمومی زبان،
آموزش زبان تخصصی
اما یک معلم زبان هست که همینطوری که دارد توی کانون زبان کار میکند میرود. تخصصی مثلاً زبان تجار را یاد میگیرد زبان انگلیسی مخصوص تجار، مخصوص کودکان، مخصوص وکلا، مخصوص پزشکان بعد شروع میکند. بازاریابی کردن در بین مشتریهای خودش یعنی مشتریهایی که توی کانون زبان میآیند. این آدمها را گلچین میکند میگوید اگر شما تاجر هستید. توی پیج اینستاگرامش، توی سایت، توی آپارات میگوید من کلاسهای خصوصی مخصوص تجار دارم،
مخصوص وکلا یا پزشکان یا هر شاخهای علمی و تخصصی هر شاخه کاری که هر نفر به نتیجه برسد. که توی آن بخش از بازار دست تویش کم است و شروع میکند تخصصی درس دادن مطمئناً یک نفری که دو ساعت کلاس خصوصی به یک وکیل درس میدهد حالا به طور مثال میگویم اگر در کانون زبان دوتا صد و پنجاه هزار تومان یا صدهزار تومان میگیرد مطمئناً دیگر آن کلاس خصوصی برای آن تاجر که منابع درآمدی بهتری هم دارد دیگر سیصد هزار تومان نیست. مطمئناً ساعتی پانصد هزار تومان است. شاید بتواند خیلی برند بشود به ساعتی یک میلیون تومان هم باشد یعنی دو ساعت دو میلیون تومان میگیرد یعنی یکدفعه درآمدش چهار یا پنج برابر میشود.
آموزش زبان به عنوان یک مرجع
اما یک عده دیگر میروند خودشان را مرجع میکنند مثلاً چه؟ مثلاً زبان نصرت یک روش آموزشی ابداع میکند یا میرود به فرض هزاران روش آموزشی توی خارج از کشور را میآید تحلیل میکند بعد با داخلیها مقایسه میکند بعد میگوید این روش به شکل تخصصی در دنیا آموزش داده شده است. داخل ایران کسی کارنکرده است اینجا چه چیزی میشود؟ میشود مرجع این میشود مرجع برای آموزش زبان.
و خیلی از آدمها هستند الان میبینید دکتر منوچهر زاده را اگر درست بگویم مثلاً یک روش آموزشی دارد آموزش زبان در بیست جلسه حالا من نمیدانم آیا شدنی است یا خیر که من باور نمیکنم زبان یک چیزی است که حداقل سه تا پنج سال برای آدم بالای نه سال زمان میبرد تا یک زبانی یاد بگیرد. اما به هر حال کلی در دنیای مجازی سر و صدا به پا کرده.
فروشندگان و تامین کنندگان مرجع قیمت را تعیین می کنند
در این روش یک نفر یا شرکت تصمیم می گیرد. که مرجع باشد. یعنی که محصولی یا خدمتی که انتخاب میکند. باید بدانید که کجای بازار هستیم آیا محصول یا خدمت ماعمومی هست، آیا ما متخصص؛ آن هستیم یا میتوانیم مرجع باشیم یعنی همه میگویند آقا مثلاً فلانی، فلان محصول را دارد فلان خدمت را دارد دیگر جای دیگری نروید مثلاً با آن کیفیت آن چیز آن مرجع بازار آن است قیمت را آن تعیین میکند در کل کشور مثلاً موبایل تاچ در کل ایران قیمت موبایل را این مجموعه سایتش و پیجش تعیین میکند.
امیدوارم قدم سی و چهارم محصول یا خدمت شما عمومی، تخصصی یا مرجع است برای شما مفید بوده باشد. ممنون میشوم که از سایت، کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتواها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل مهاجرت، تجربیات کسب و کاری و بیزینسی اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.
برای مطالعه قدم سی ام و سوم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم سی و پنجم اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.موفق و پیروز باشید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/06/انتخاب-محصول.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-24 10:18:532022-07-11 12:48:06قدم سی و چهارم محصول یا خدمت شما عمومی، تخصصی یا مرجع است
برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و سوم یا کالای خاص بفروش یا کالای معمولی را خاص بفروش از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.
قدم سی و سوم یا کالای خاص بفروش یا کالای معمولی را خاص بفروش
سلام به همه دوستان عزیز در ادامه بحث انتخاب یا توسعه محصول یا خدمت با گام سی و سوم در خدمتتان هستیم. امروز میخواهم با یک جمله شروع بکنم. این را حتماً یادداشت بفرمایید. یا جنس خاص بفروشید یا یک کالای معمولی را خاص بفروشید. شما حتماً این جمله خودش کاملاً پاسخگو و راهنمای کاملی است میگوید یک جنس خاص بفروشید. اما به نظر خیلی جمله سادهای میآید. اما واقعاً خیلی سخت است جنس خاص فروختن این است.
مثلاً در یک شهر کوچکی مثل شهر ما یک نفر فقط الماس میفروشد، یک نفر فقط لپتاپ گِیم میفروشد، یک نفر فقط نمایندگی محصولات اورجینال سونی را دارد. اینها محصول خاص میفروشند و مشتری خاص دارند و مشتری عام ندارند و اصلاً به دنبال مشتری عام نیستند.محصول یا خدمت انها بسیار خاص و انحصاری هست. اینها محدوده بازار کسبوکارشان بسیار مشخص و کوچک است. اما اکثرا حاشیه سود خیلی خوبی دارد.
کجا دنبال ایده خاص برای محصول یا خدمت بگردیم.
اگر کسبوکارتان را هنوز انتخاب نکردید. باید در نمایشگاهها شرکت کنید. توی اینترنت سرچ بکنید. تحقیق بکنید علایقتان را که پیدا کردید. باز در موردش فکر بکنید. کمی هم چاشنی تجربه را به آن اضافه بکنید. فقط این نیست که من به این کار علاقه دارم حتماً باید تخصص و تجربه را هم با آن موضوع مخلوط بکنیم تا بتوانیم آن جنس خاص را پیدا بکنیم. خیلی از من و شما اسم سایت مامان پز را شنیدیم زمان خودش یک ایده خاص بود خیلی هم ساده است از چند کلمه تشکیل شده است. ارائهدهنده غذای خانگی یعنی یک خانمهایی هستند.که داخل خانههایشان غذا درست میکنند.
این سایت از آنها کمک میگیرد و به آنها هم کمک میکند. اینها هم به این سایت مامان پز کمک میکنند تا غذای خانگیشان را برسانند دست همه مردم، حالا فعلاً هم توی تهران کار میکنند هنوز توسعه نداده است. بعد از سالها بهقدری حجم کاریشان زیاد است که فعلاً توسعهاش ندادند به شهرهای دیگر، ایده مشابه همین طرح را بعدها در مشهد توسط بچه های زود فود انجام شد.انها انی خدمت را برای رستورانها ایجاد کردند. چند جوان بودند که ما اتفاقاً آن اوایل با هم خیلی ارتباط داشتیم اینها آمدند. این سایت را راه انداختند بسیار خوب پیشرفتاند توسعه پیدا کرد اصفهان، کرمان بعد از مشهد و بعد مجموعه اسنپ آمد اینها را خرید ایشان و خودشان را هم جزء مدیران مجموعه نگه داشت.
پیداکردن محصول خاص خیلی سخت است.
پیداکردن محصول خاص خیلی سخت است. یعنی خیلی سخت است که آدم هم به آن موضوع علاقه داشته باشد هم تجربه و هم تخصصش را داشته باشد. اما بسیاری از کسبوکارهای خویش فرمایی بسیاری از کارهایی که مثلاً آموزشی اکثر شغلها تکراری هستند یعنی شما توی یک محله میروی میبینی مثلاً سی تا مشاور املاک است. توی اینترنت میزنی بیست نفر مدرس مدیریت هستند خوب شما هم باید بروی نفر بیست و یکم کنار اینها شروع بکنی مثلاً مدیریت را درس دادن اما اینجا نکته مهم این است که باید ما یک روشی پیدا کنیم.
تا کالای معمولی خودمان را خاص بفروشیم
یعنی برویم بگردیم آن گوشههایی از بازار، آن جاهایی که هنوز کسی زیاد دست تویش نیست. آنجاها را باز کار بکنیم. یعنی این محصول قبلاً کار شده است من بروم روی این تخصصیتر جزئیتر یک محصول را پیدا کنم یا یک خدمت را پیدا کنم یا یک روشی این کالا را بفروشم که برای مشتری تازگی داشته باشد.
داستان ارائه یک خدمت معمولی به روش خاص
من سالها پیش توی شهر خودمان اولین کارواشی را راهاندازی کردم. که روزنامه گذاشته بودیم هر روز مجلات معتبر و با ارزشی میآوردم. گردشگری، فیلم، جهانگردی و مجلات معتبر اقتصاد اینها را من میخریدم بهروز میآوردم و داخل کارواش میگذاشتم. بعد دستگاه چایساز گذاشته بودیم زمستان، قهوه، چایی همه کارواش داشتند ولی تنها کارواشی که این کار را میکرد ما بودیم ضمناً ما تنها کارواشی که در شهر بودیم. که دوتا در داشتیم یعنی یک درب ورودی داشتیم و یک درب خروجی داشتیم و بخشی از کارواشها اصلاً چاله سرویس نداشت، اما کارواش ما دو بخش داشت. یک طرف چاله سرویس داشت یک طرف چاله سرویس نداشت.
خوب این چه بخشی از جامعه را ما جذب کرده بودیم. ما بهمرور زمان فهمیدیم خیلی از خانمها دارند میآیند سمت کارواش ما چرا چون برای خانمها سخت بود بیاورند ماشینشان را روی چاله سرویس از آن ور هم غرورشان اجازه نمیداد به آن شاگرد بگویند یا دوست نداشتند یک نفر دیگر پشت فرمانشان بنشیند. خودشان دوست داشتند بیایند این سمت دیگر این سمت هیچ استرس چاله سرویس نبود راحت میآمدند ماشینشان را پارک میکردند تو دفتر ما مینشستند.
بعضیهایشان مجله میخواندند، روزنامه میخواندند یا قهوه برای خودشان میریختند چون ما کارمندی نداشتیم که برای مشتری ها قهوه بریزد. لیوان تمیز گذاشته بودیم. برای خودشان قهوه و چایی میریختند و میخوردند. یعنی من تلاش کردم یک خدمت معمولی یک کارواش این ایده را رفتم از تهران گرفتهها یعنی رفتم کلی از کارواشهای تهران را گشتم کلی ایده گرفتم و خیلی ایدههای بیشتری داشتم که بعداً با شریکم به مشکلاتی برخوردیم و من کارواش را با یک چیزی نزدیک به صد و هفتاد، هشتاد درصد سود فروختم.
به محصول یا خدمت خودتان یک ارزش اضافه کنید؟
اما میخواهم بگویم شما اگر هر خدمتی انجام میدهید. به ان محصول یا خدمت یک سری داستان، یک سری ارزش یک سری احساس اضافه بکنید تا برای مشتریها خاص بشود. یعنی آن کالای یا خدمت معمولیتان را خاصتر بفروشید. حالا هر آدمی باید برای آن کسبوکار خودش هی دنبال فکر باشد. همیشه دنبال این باشد. که خوب حالا من یک جنس خاص که ندارم این جنس معمولیام را چطوری میتوانم بفروشم یکی از روشهای دیگرش این است.
استفاده از ابزارهای بازاریابی انلاین برای فروختن محصول معمولی
که امروزه باید از سوشیال مارکتینگ(بازاریابی شبکه های اجتماعی) و دیجیتال مارکتینگ بهرهمند بشوید خیلی استفاده کنید شما باید هر روز آموزش ببینید. بروید کسبوکار دیجیتال را فرا بگیرید. ابزارهای دیجیتال مارکتینگ خیلی دارد. توسعه پیدا میکند همه آدمها اول توی گوشی خودشان یک چیز را سرچ میکنند اگر یک مبلمان میآورید. اگر مبلفروشی دارید نگاه بکنید.
چطوری میتوانید مبلمان خاص بیاورید. اگر توان مالی ندارید توی همکارهای تان توی آن شهرستان توی آن شهر تحلیل بکنید. رقبای شما همه مبل میآورند همه تشک میآورند، شما تشکی بیاورید که جمع بشود، تختی بیاورید که زیرش یک فضای بزرگی دارد، باکس دارد که مثلاً طرف کل اسبابهایش را میتواند زیر آن بگذارد. خوب آنوقت که خانهاش هفتاد متر، شصت متر، پنجاه متر است این برایش یک ارزش ایجاد میکند میآید چهکار میکند تمام وسایلش را میگذارد داخلش، بعد که مهمان برایش میآید میتواند از اتاقخوابش یک استفاده دیگر هم بکند.
حالا بزرگ بنویسید یا کالای خاص می فروشم یا کالای معمولی را خاص می فروشم
حالا شروع کنید. توی همان کاغذی که اول درس گفتم. بنویسید که من کالای خاص میفروشم. یا کالای معمولی را خاص می فروشم. یعنی کار یا خدمتی که انتخاب کردهام. آیا جزو کالاها، خدمات و محصولات خاص است یا قرار است خاص بفروشم. باید هم فکری بکنید با من با دوستانتان با خانواده با خیلی از آدمها حتی شبکههای اجتماعیتان به اشتراک بگذارید از مردم نظرسنجی بکنید آنها هم کمکتان بکنند.
امیدوارم قدم سی و سوم با موضوع کالای خاص بفروش یا کالای معمولی را خاص بفروش برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل زندگی، کسب و کار و تحصیل اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای مطالعه قدم سی ام و دوم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم سی و چهارم اینجا کلیک کنید.
اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید. و اگر سوالی داشتید من در خدمتتان هستم. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. من را به دوستان خودتان هم معرفی کنید. و از تحلیل و ارائه نظرات زیبای خودتان در زیر هر قدم من را خوشحال کنید. موفق و پیروز باشید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/06/قالب-بنر-نود-قدم-copy.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-23 13:34:232022-07-11 12:42:00یا کالای خاص بفروش یا کالای معمولی را خاص بفروش
برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و دوم انتخاب محصول یا خدمت در کسب و کار از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.
قدم سی و دوم انتخاب محصول یا خدمت
سلام به همه دوستان عزیز همراه با گام سی و دوم همراهتان هستیم میخواستم. در ده قدم آینده در مورد روابطعمومی و اهمیت آن صحبت بکنم. اما برنامهریزیها را بررسی کردم گفتم بهتر است که بخش سوم را با یکی از مهم ترین بخشهای یک بیزینس که انتخاب محصول یا خدمت است. شروع کنم. روابط عمومی را گذاشتم. برای بخش تحقیقات و بازاریابی و فروش، .
امروز میخواهیم یواش، یواش دیگر کسب و کارمان را شروع بکنیم یعنی انتخاب بکنیم یکرشته خاص شروع بکنیم یا اگر رشتهای را توی ان کار قوی هستیم را میخواهیم روی ان کار بکنیم. ببینیم کجا چهکارهایی انجام بدهیم که بهتر عمل بکند و بهتر بفروشد یا توسعهاش سریعتر و با سرمایه کمتری انجام بشود. قبل انتخاب محصول یا خدمت باید علاقه خودتان را بنویسید.
خوب اگر کسبوکاری ندارید. اول باید علاقه خودتان را بنویسید یعنی روی یک دفتری یا یک کاغذی، چند سطر و ستون بگذارید و علایقتان را بنویسید بعد در مورد هر علاقهای که دارید مزایا و معایبش را باید بنویسید. یعنی سمت راست باید مزایای آن علاقه مندی و معایبش را بنویسید، توانمندیهایتان را که نسبت به آن موضوع علاقه دارید را بنویسید.
بعد میزان ارزشافزوده که توی جامعه میتواند برایتان ایجاد کند و میزان سود یعنی فقط علاقه تنها ملاک نیست بگذارید یک مثال برای شما می گویم. اگر عکاس هستید. شما انواع عکاسی خانواده، عکاسی پرتره، عکاسی شبکههای اجتماعی، عکاسی عروسی را می توانید انتخاب کنید. توی یک ستون سمت راست علایق را مینویسید و آن طرف مقابل مزایا و معایبش را مینویسید. چون شما عکاسی را بهعنوان یک علاقه انتخاب کردهاید حالا جزئیاتش را مینویسید. باید تحلیل کنید. کدام یک از روشهای عکاسی انتخاب شده. شما بیشترین علاقه را دارید. و کدامیک بیشترین درامد را دارد. رقیب کمتری در ان شاخه فعال است. و از همه مهمتر بقیه همکاران به ان بخش از نیاز جامعه توجه کافی نکردند.
ولی عجله نکنید این برگه را ما حالا توی این چند وقت خیلی باهاش کار داریم و حتی اگر شغلی هم الان فعال دارید خدمت یا محصول خودتان را توی ستون موضوع شغل بنویسید. این شغل یا خدمت را دارم، بعد زیر مجموعههایی هم از این محصول یا خدمت را سمت راست توی ستون اول بنویسید. حالا سطر اول ما شروع میکنیم این مفاهیم را که در بحث انتخاب خدمت محصول خیلی مهم است را با هم مرور میکنیم. در ستون سمت چپ مزایا و معایب را هم که نوشتید. یک بخش ویژه در مورد میزان درامد بنویسید. و شروع کنید. علاقه، درآمد و مزایا و معایب ر ا با هم مقایسه کردن. تا به نتیجه مطلوب برسید.
در انتخاب خدمت یا محصول مزرعه درو شده دیگران را درو نکنید.
توی این مزرعه که کامل محصولش درو شده برای شما چیزی باقی نمانده که شما آن را درو کنید . وقت که میخواهید خدمت یا محصولی را انتخاب کنید یا یک گوشه یا بخشی از نیچ بازار را که حالا باز انشاالله در قدم های بعدی به شما توضیح میدهم میخواهید انتخاب بکنید یک چیزی در نظر بگیرید خیلی از مردم چون ایده ندارند میروند شروع میکنند ایدههای مردم را کپیکردن. بگذارید با مثال به شما بگویم من خیلی وقتها آدمها میایند پیش من مثلاً میگویند. آقا شما که توی اینترنت کار کردید تجربه دارید.
میخواهیم مثل دیجیکالا یک سایت بزنیم خبو از نظر آنها چون تجربه و ساختار دیجیکالا را نمیدانند و شناختی مثل اندازه من نسبت به دیجیکالا ندارند نمیدانند که با چهارصد، پانصد میلیارد تومان امروز نمیشود به دیجیکالا رسید دیجیکالا یک مجموعه هولدینگ بزرگ مثل سر آوا پشتش است خیلی از شرکتهای بزرگ پشتش هستند. فقط پوسته ظاهری دیجیکالا را میبینند خوب میروند توی سایت و محصول اضافه میکنند نمیدانند تیم عظیم امنیتی و مدیریتی و فنی و کدنویس و اینها داخل این سایت هستند بازاریاب، فروشنده، تیمهای آموزشی روانشناسی خیلی گسترده دارند کار میکنند.
حتی بامیلو با آن همه ثروتی که زیرمجموعه اسنپ بود جمع کرد نتوانست در مقابل دیجیکالا رقابت بکند. چون زیر ساختهایش را نداشت اصطلاحاً میگویند آیا کپیکردن آیا ما را به موفقیت میرساند یعنی هر ایده دیگران را مشاهده کردید به موفقیت میرسید یادم است چند سال پیش توی شهر ما یکدفعه یک نفر از بچههای جنوب کشور بود یک فلافلی خیلی تمیز و قشنگ و سلفسرویس درست کرد خب شهر کوچک بود و سریع گل کرد من بهجرئت بهتان بگویم توی چند ماه بعدش هشتاد و شش مجوز فلافلی صادر شد توی شهر ما چون من از رئیس صنفش شنیدم این موضوع را و عملاً چه شد عملاً همهشان با هم ورشکست کردند.
یک داستان دیگر از کپی کردن ایده در انتخاب خدمت یا محصول
یا چند سال قبل که خیلی تب تاکسیهای اینترنتی و پلت فرمها و اپلیکیشنها مد شده بود شاید ده، دوازده تا اپلیکیشن مختلف توی یک شهر کوچک داشتند. با هم دیگر رقابت میکردند با هزینههای هنگفت، تبلیغات دیواری، بنر، نمیدانم کارت هر چیزی که شما فکر بکنید بعد اسنپ از راه رسید یکدفعه همه اینها را بلعید همهشان با هم محو شدند و مطمئناً خیلی آدمهای مختلف زیادی آنجا شکست خوردند شکستهای مالی، روحی و ذهنی بدی دیدند چون حجم تبلیغاتشان را داشتم میدیدم.
بنده خدا فقط تا دو، سه سال فقط تبلیغ میکنید تا هزینههای اولیهات دربیاید اگر ایده خدمت یا محصول انتخاب میکنید معمولاً نروید مزرعهای که یک نفر درو کرده همه گندمهایش را برده است دیگر چیزی توی آن برای شما نمانده است مگر این که یک تیم خیلی قوی، ثروت زیاد، سرمایه آنچنانی دارید که میتوانید با آنها مقابله بکنید اما من توصیه نمیکنم شما هیچوقت نروید به جنگ هیولاها، اصطلاحاً تو حیطه کسبوکار میگویند به جنگ گوریلها نروید.
اگر ایده دارید. و ایدهات را به درآمد رسانده ای و یک شرکت از آن گوریلها آمد گفت ایده را به بفروشید من ایدهتان را میخواهم بدهید برود. این را از بزرگترین کارآفرینهای دنیا شنیدهام همین اینستاگرام با سیزده کارمند داشت کار میکرد حجم حملههای هکری وحشتناکی را داشتند شبانهروز تحمل میکردند خوب. هکرهای غول دنیا داشتند به آنها فشار میآوردند.
وقتی فیس بوک چند میلیون دلار به آنها پیشنهاد کرد فروختند. مطمئنا با آن سرمایه عظیم هزاران کسبوکار میشود راهاندازی کرد پس مزرعه درو شده دیگران را درو نکنید. سعی کنید خلاق باشید درد و نیاز جامعه را شناسایی کنید و بروید جلو حالا توی آن بحث بایست مینوشتیم. ما قرار نیست ایده دیگران را کپی بکنیم اما میتوانیم بهبودش بدهیم.
انتخاب محصول یا خدمت شما سبک کشاورز یا شکارچی را انتخاب کرده اید؟
مینویسیم ایده حالا کنارش ما باید حتماً ببینیم این ایده ما این ایده کسبوکار ما سبک شکارچی است یا سبک کشاورز میگوید آقا شما رفتهاید چند تا کانتینر لباس از چین آوردهاید. خوب باید هر چه سریعتر اینها را بهصورت عمده بفروشید مشخص نیست دوباره هم بروید چین لباس بیاورید اگر هم بروید مثلاً شش ماه دیگر بروید یک سال دیگر میروید و پس بسیار برندینگ نمیخواهید کار بکنید زیاد نمیخواهید سایت بزنید و سِو کنید تبلیغات دامنهدار و مدتدار بگذارید.
پس میآیید چهکار میکنید روش شکارچی را انجام میدهید. سریع با تبلیغات خیلی زیاد کلیکی بازار هدفتان را مشخص میکنید بازاریاب میگیرید. توی آن محدوده عمدهفروشها شروع میکنید به تبلیغ کردن میروید این چهار کانتینر را رد میکنید حالا هر چه زودتر به پول برسید. خوب مطمئناً موفق هستید. اما اگر ایده شما ایده زمان بری است میخواهید مدرس باشید، میخواهید یک املاکی باشید، میخواهید مثلاً بیمه بزنید، دفتر بیمه بزنید یا وبسایت بزنید، استارتآپ که مشمول مرور زمان است شما کشاورزی را انتخاب کردهاید.
شیوه کسب و کار کشاورزی نیاز به صبر و حوصله دارد
کشاورزی نیاز به صبر و حوصله دارد. ولی وقتی که شروع میکند به محصول دادن دائم محصول میدهد شما آن تبلیغ کلیکی که برای یکلحظه میآیید توی سایتهای معتبری یک کمپین راه میاندازید چهار کانتینرت را میفروشی. خوب چون ما مشتری مداوم نداریم هر هفته چهار کانتینر لباس نمیتوانی؟ وارد بکنی. شما شکارت را کردهای و رفتهای دیگر در لحظه هم به سود میرسی و تمام میشود پس انتخاب کردید امشب که ما اول علایقمان را مینویسیم.
اگر شغلی داریم بحثهای تخصصیاش را مینویسیم روش شکار یا کشاورز را انتخاب میکنیم و اینکه تلاش میکنیم ایده دیگران را کپی نکنیم. اما اگر کپی کردید هیچ ایرادی ندارد بهبودش بدهید درد و نیاز جامعه را شناسایی بکنید. ببینید آن خدمت یا محصولی که الان آن نفر یا آن تیم یا آن شرکت دارد به جامعه میدهد کافی و کامل نیست؟ من میخواهم بهبودش بدهم. خوب خیلی از کسبوکارها اصلاً ایدهاش ثابت است یعنی مثلاً املاک میگوید من مثلاً میخواهم چهکار بکنم.در درسهای بعدی میرسیم. به اینکه خیلی، خیلی بخش محصول خدمت جزئیات دارد موضوع به موضوع میرویم جلو، شما باید بروید رقبایتان را تحلیل کنید ببینید نیاز جامعه چه چیزی هست بعضی موقعها نیاز را شما نمیتوانید کشف کنید.
شاید نیاز باشد در طول مسیر کسب و کار انتخاب محصول یا کالا را تغییر بدهید
مگر این که از خود آن جامعه بازخورد بگیریم. ما خیلی وقتها برای وبسایت فروش لپ تاپ خودمان بنام دکونزو تصور داشتیم میگفتیم لپتاپ استوک بیاوریم خوب فروش میرود. خیلی هم رقیب داشتیم اما در کنار استوک شروع کردیم لپتاپ گِیمینگ هم آوردیم یواش، یواش دیدیم گِیم خیلی بهتر سود دارد. خیلی بهتر طرفدار بیشتر هم دارد و نسبت به لپ تاپ استوک باکیفیت تر هم هست و آبروی ما بیشتر حفظ میشود. مشتری راضی میرود بیرون استوک دردسرهای خاص خودش را دارد بعد کم، کم ما دیدیم. نیاز بازار ما را به آن سمت میکشاند.
و یک ایدهای هست که توی این جدول اتفاقاً من برای خودم یک جدولی طراحی کردم اینها را با هم مقایسه کردم حالا به هر دلیل برای تک، تک هر عزیز که دوست داشت این جدولها را با هم دیگر تهیه میکنیم و بعد از یک ده، پانزده جلسه آینده میبینیم چه محصولی را و چه خدمتی را باید انتخاب بکند تا وقتی برود جلو بعد بتوانیم آن محصول نهایی را اکی بکنیم و بعد بخش بعدی هدفگذاری و برنامهریزی و اینها برسیم که بدانیم حالا چه قصدی داریم چه محصولی را میخواهیم به جامعه ارائه بدهیم.
امیدوارم قدم سی و دوم انتخاب محصول یا خدمت برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از زندگی، کسب و کار و مهاجرت اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای مطالعه قدم سی ام و یکم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم سی و سوم اینجا کلیک کنید.
اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید. و اگر سوالی داشتید من در خدمتتان هستم. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. من را به دوستان خودتان هم معرفی کنید. و از تحلیل و ارائه نظرات زیبای خودتان در زیر هر قدم من را خوشحال کنید. موفق و پیروز باشید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/06/روش-انتخاب-محصول-یا-خدمت.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-22 20:00:152022-07-11 12:43:20قدم سی و دوم انتخاب محصول یا خدمت
برای تماشا صحبت های من با آقای ابراهیمی در مورد مزایا و معایب زندگی در قبرس شمالی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
برای شنیدن فایل صوتی صحبت های من با آقای ابراهیمی، در مورد مزایا و معایب زندگی در قبرس شمالی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
مزایا و معایب زندگی در قبرس شمالی
سلام به همه دوستان عزیز. امروز با آقای ابراهیمی در خدمت شما هستم و میخواهیم در مورد مزایا و معایب زندگی در قبرس شمالی با همدیگر صحبت کنیم. همراه من باشید. تلاش میکنیم خیلی منصفانه و صادقانه در مورد مزایا و معایب زندگی در قبرس شمالی صحبت کنیم. لطفاً شما یک معرفی خلاصه داشته باشید.
من سام ابراهیمی هستم. نزدیک به 4 سال هست که در قبرس زندگی میکنم. رشته من گرافیک بوده و من در ایران تا لیسانس درس خواندم و برای فوقلیسانس به قبرس آمدم و 2 سال هست که بعد از اتمام دانشگاه هنوز در قبرس زندگی میکنم به این دلیل که خانه خریدم و اقامت گرفتم و الان در تنها شرکت املاک ثبت شده ایرانی در قبرس شمالی کار میکنم و در این کار هم کار فروش و هم کار فیلمبرداری و طراحی را انجام میدهم.
بله. من یک فایل درست کردم از تجربیات خودم که در ترکیه زندگی میکردم منصفانه نشستم مزایا و معایب زندگی در ترکیه را گفتم. از نظر خودم شاید کسی نظر دیگری داشته باشد، هرچه فکر کردم را نوشتم حالا درباره موضوعات اصلی که من نوشتم در خصوص ترکیه میخواهیم درباره قبرس صحبت کنیم. واقعاً مهمترین نکتهای که شاید هرکسی که برای مهاجرت میاید بحث اقتصاد هست. کسی که سرمایهاش میاورد یا بههرحال میاید برای بازنشستگی یا برای تحصیل، اولین موضوع اقتصاد هست. من در مقاله خودم هم نوشتم ترکیه نسبت به ایران، شاید 3 الی 4 برابر ما تولید ناخالص داخلی (GDP) دارد ولی به نسبت تورمش باز هم جزو کشورهایی است که تورمش خیلی زیاد هست.
از اقتصاد قبرس شمالی شروع کنیم.
همونطور که میدانید؛ قبرس یک جزیره توریستی – دانشجوئی است در واقع مواد و منابع اولیه که برای زندگی بشر لازم هست را آنچنان ندارد که مثلاً بگوییم تبدیل شده است به یک کشور صنعتی و در واقع خروجی مستقلی از خودش داشته باشد. تنها خروجی که شما از قبرس میتوانید بگیرید، توریست هست و دانشجو؛ به دلیل اینکه دانشگاههای بسیار خوبی دارد و به نسبت کیفیت دانشگاه و کیفیت و رتبهای که کشور دارد، قیمت آن مناسبتر هست نسبت به کشورهای دیگر. میتوان آن را یک جزیره توریستی – دانشجویی نامید و متقابلاً کسانی که میخواهند در قبرس زندگی کنند باید سیستم زندگیشان کاملاً بهگونهای باشد که درآمدشان از جایی دیگر باشد یا اینکه اگر بخواهند اینجا کسبوکاری را شروع کنند باید کارهای خدماتی مثل رستوران داشتن، شرکتهای خدماتی و … را جلو ببرند.
آقای ابراهیمی وضعیت تورم سالیانه در قبرس شمالی به چه صورت هست؟
ببینید الان که وضعیت دنیا بهخاطر جنگ نابسامان هست و در همه کشورها تورم وجود دارد و دیگر جایی نیست که تحتتأثیر این موضوع نباشد. قبل شیوع کرونا و درگیری جنگ، اینجا تورم سالی 1 الی 2 درصد بود .
منظورتان کدام جنگ هست؟
جنگ روسیه و اوکراین که تأثیرش در اقتصاد دنیا و بازارهای ارز و موارد ازاین قبیل کاملاً مشخص هست و یعنی تلورانس زیادی دارد. تورم هم در همهجا هست و تورم قبرس هم مانند ترکیه است از لحاظ تورم خرید مواد اولیه و مواردی برای زندگی ولی با این تفاوت که شما محصولی باکیفیت، مطمئن و از فیلتر کیفیت رد شده را میخرید .
پس در نتیجه صنایع زیادی در قبرس وجود ندارد و الان بیشتر برنامهریزی کشور قبرس برای توریست و دانشجو و سرمایهگذاری خارجی هست. صحبت من درست است؟
خیلی از مواد اولیه خودشان را افراد حاضر در کشور قبرس تولیدمیکنندد در زمینه کشاورزی عرض میکنم. اوضاع در زمینه کشاورزی خوب هست و بهاندازه مصرف یک جزیره تولیدمیکند. زمینه دامداری هم همینطور هست و ولی تاکید میکنم تولید محدود به خود جزیره هست و صادراتی ندارد و اگر کمبود موادی داشته باشد آن را از ترکیه وارد میکند.در مقاله خودم چیزی که منصفانه در مورد ترکیه گفتم، واقعاً کیفیت مواد غذایی و لبنی و این چیزهایی که من میدیدم و مقایسه میکردم با ایران انصافاً کیفیت مواد غذایی و استانداردهای مواد غذایی خیلی بالاتر از ایران بود شما آگاه هستید در کشور ترکیه مسئله صادرات مواد غذایی بسیار مهم هست. من متخصص تغذیه یا مواد غذایی نیستم ولی بهعنوان تجربی میدیدم که کیفیت محصولاتی که تو بازار ارائه میشود از ایران خیلی بالاتر بود.
پس قبرس شمالی یک تورم طبیعی دارد؟
بله.تورم بهاندازه ترکیه و ایران نیست. پس یعنی میتوان گفت یکسوم آنها تورم وجود دارد ولی اینجا هم این شکل نیست که تورمی نباشد؛ بالاخره قیمت محصولاتی که ما میخریم طی این 4 سالی که من اینجا زندگی میکنم بهخاطر اول کرونا و بعد جنگ روسیه و اوکراین کمی روی قیمتها تأثیر گذاشته است. البته به طورکلی تورم بد نیست. اگر تورم ایجاد شده کنترل شده باشد، برای رشد اقتصادی مسلماً نیاز هست.
مشکل اصلی من در ترکیه زبان ترکی بود
مخصوصاً من که فارسیزبان بودم و ترکی بلد نبودم؛ در آنجا بهصورت گسترده کسی انگلیسی بلد نبود. حتی مکانهای توریستی مثل استانبول که سالیانه چند ده میلیون توریست به آنجا سفر میکند باید حتماً ترکی بلد باشد و کسانی که از من درمورد ترکیه و استانبول سؤال میپرسند، من به آنها میگوییم قبل از رفتن 5 الی 6 ماه ترکی را بهصورت فشرده آموزش ببینید. زبان ترکی هم سخت نیست چون واژههای یکسان زیادی در این زبان پیدا میشود و اگر کسی واقعاً قصد یادگیری داشته باشد، تلویزیون تماشا کند و برنامه آموزشی را ببیند میتواند زبان ترکی را یاد بگیرد. حالا سؤال من این هست.
که در قبرس شمالی هم وضعیت زبان به همین شکل هست و باید قبل از رفتن به قبرس زبان ترکی را یاد بگیریم؟
نه خیر. قبرس یکی از مزایایش این هست که انگلیسی را متوجه میشوند به چند دلیل اول که همسایههای قبرس از ابتدا یونانیها بودند و خودشان ترکزبان بودند در نتیجه برای ارتباط با همدیگر همه انگلیسی بلد بودند و بعد از اینکه قبرس شمال و جنوب از هم جدا شد به دلیل قبرس شمالی همچنان در زمینه توریست خیلی فعال است و قیمتهای قبرس شمالی هم مناسبتر از قبرس جنوبی است و در نتیجه اینجا خیلی از لحاظ اقتصادی هم متکی به توریست بوده است برای همین همه زبان انگلیسی را بلدند در حدی که حتی کارگران قبرس شمالی مکالمه و زبان انگلستان در حدی هست که بفهمند شما چه چیزی میخواهید بلدند.
در قبرس شمالی انگلیسی بلد باشید کارها را میتوان جلو برد؟ مثلاً میخواهید بروید اجاره خانهای را بنویسید یا مواردی ازاینقبیل؟
قراردادها همه انگلیسی هستند.در ترکیه قراردادها به زبان ترکی هست و قوانین خاص خودش را داشت و کمی سخت بود.
بحث بعدی و آبوهوا قبرس شمالی است استانبول واقعاً زمستانهای سردی داشت.
هوای فصل بهار بسیار خوب بود و تابستان نسبتاً معتدلی دارد، گرم است ولی بهشدت بسیاری از شهرهای ایران نیست؛ ولی زمستانهای واقعاً سردی دارد یعنی من 17 الی 18 روز بارندگی مداوم به یاد میآورم و اصلاً ما خورشید ندیدیم. حالا قب
رس چگونه هست از نظر آبوهوایی؟
در قبرس 7 الی 10 ماه سال هوا خوب هست و حدود 2 ماه هوا کمی سرد میشود و آن سرمای مدیترانهای است
در تابستان سیستم کولر و لوازم خنککننده در قبرس شمالی نیاز میشود؟
بله. در واقع از آن ده ماه که گفتم دو ماهش نیاز به سیستم کولر هست و خیلی گرم میشود
دارای رطوبت هم هست؟
دقیقاً
سیستم حملونقل عمومی در قبرس شمالی چگونه است؟
بحثی که در استانبول موردعلاقه من بود، بحث کیفیت حملونقل عمومی بود. حملونقل عمومی خیلی خوب بود یعنی بسیار متنوع و قیمتهای مناسب نسبت به بودجه مردم. شما میتوانستی هر جاذبهٔ گردشگری استانبول را با سیستمهای حملونقل عمومی بروید. نیاز نبود حتماً خودرو داشته باشید. در روستاهای 80 تا 100 کیلومتری استانبول هم با مینیبوسهای آبی میشد رفت با قیمت خیلی مناسب. خب ما خیلی با خانواده از این سیستم استفاده میکردیم. دوتا سیستم را توضیح بدهید. هم حملونقل داخلی آن و هم حملونقل بیرونی آن هم و یعنی شما از قبرس بخواهید بیاید بیرون آیا فقط باید با هواپیما بیایید یا نه؟ یا میتوانید مثل شهرهای جنوبی ترکیه مثل آنتالیا با قایق یا کشتی سفر کنید؟
با کشتی هم میشود. برای کشتی پکیج تور دارد و میتوانید خریداری میکنید و سوار کشتی میشود و بیشتر به بند مرسین سفرمیکنید.پس سیستم حملونقل آنجا فقط هواپیما نیست و میتوان با کشتی به خود سرزمین اصلی ترکیه رفتوآمد داشت.بله با کشتی هم میتوان این کار را کرد. حتی ماشینها را سوار لنج میکنند و با آنها رفتوآمدمیکنند.
حملونقل داخلی قبرس شمالی به چه صورت است؟
همهجا در قبرس شمالی اتوبوس هست ولی کلاً 2 تا 3 بار در روز رفتوآمد دارند چون جمعیت نیازمند این سرویس حملونقل نیست و اینکه اینجا جزیره است و بیشتر برای کار و زندگی باید ماشین بگیرند. درصد کسانی که استفاده میکنند کم است و بیشتر دانشجوها است و زمان مشخصی برای دانشجوها تعیین شده است، آنها استفاده میکنند و کافی است.
کسی از دوچرخه، موتور در قبرس شمالی استفاده نمیکند؟ اکثر افراد ماشین دارند؟
بله بیشتر ماشین دارند چون مسافتها زیاد است و شما برای اینکه در جزیره به کارهای خودتان رسیدگی کنید باید بتوانید به سمت هرجایی حرکت کنید و به شهرهای مختلف رفتوآمد داشته باشید برای همین ماشین وسیله بسیار مهمی است. تاکید میکنم سیستم حملونقل وجود دارد ولی به تعداد زیادی ندارد و بیشتر برای دانشجوها است که برای آنها خیلی مفید واقع شده است. اینجا یک جزیرهٔ کوچک است و شهرهای آن، ابرشهر نیست که چند مدل سیستم حملونقل داشته باشد.
ایا در قبرس شمالی قطعی برق زیاد است؟
یکی از دوستان در کامنتهای یوتیوب نوشته بود که در قبرس قطعی برق زیاد هست و همینطور هزینه انرژی رو گفته بود. با خودم گفتم تجربه واقعی شما را بپرسم. به نسبت ایران که آب و برق و گاز رایگان است، همه مکانهای دنیا گران است. استانبول هم نسبتاً خیلی گران است ولی دوستی که کامنت گذاشته بودند، بحث قطعی برق را گفته بود. اشاره کرده بود سیستم تأمین برق مشکل دارد. شما این موضوع را تأیید میکنید؟
نمیتوانم بگویم مشکل دارد به دلیل اینکه که چند وقت پیش به مشکل برخورد و دو، سه روز مثلاً هر روز یک ساعت برق قطع شد. از قبل اعلام کردند در رسانهها هشدار دادند که سه روز برق قطع میشود و در هر محله هر روز یک ساعت و بعد از آن به ترتیب برق محلهها را قطع کردند و مشکل را برطرف کردند. ولی نیروگاه بزرگی وجود دارد.
که سمت شهر گیرنه که برق جایی که من زندگی میکنم را آنجا تأمین میکند و آنجا نیروگاه سوخت فسیلی است. اگر برای آنجا مشکلی پیش بیاید، سریع آن مشکل را حلمیکنندد و من این سیستم را خیلی دوست دارم که از قبل همه چیز را فراهم میکنند. یکبار به این مشکل برخوردیم و من آگاهی داشتم کامپیوترم را خاموش کردم و فایلهای مهمم را ذخیره کردم. یک ساعت برق رفت و بعد از آن برق دوباره آمد و پس از سه روز این مشکل کاملاً برطرف شد.
مصرف بالا سیگار در استانبول عجیب بود؟
یک مورد عجیب زمانی که من در استانبول زندگی میکردم وجود داشت بحث مصرف سیگار بود. پسرهای من خب مدرسه و دبیرستان میرفتند و این دبیرستان جلو دفتر کار من بود. زنگ تفریح معلمها و بچهها با هم بیرون از محوطه مدرسه میآمدند و سیگار میکشیدند
این چیزی بود که من به چشم خودم دیدم نه اینکه بگویم از کسی دارم نقلقول میکنم، به چشم خودم دیدم. مثلاً همسایه دیواربهدیوار ما پدر، مادر، با بچههای خود که بزرگ بودن حدوداً هفده، هجدهساله بودند؛ چایی میخوردند، قهوه میخوردند و سیگار میکشیدند. یک مورد هم برای شوخی و خنده بگویم. به دوستی گفتم که (چرا آبمیوهفروشی در استانبول کم است؟ چون روی آبمیوه نمیشه سیگار کشید.) همین خاطر آبمیوه در استانبول طرفدار آنچنانی ندارد.
برای اکثر ترکها باید چایی و قهوه و سیگار باشد که باز یا سیگار است یا قلیان. از قدیم بوده و هست. این سیستم مردم ترک است. اینجا هم وجود دارد ولی خب ببینید وقتی کشوری فکر امنیت روحی جامعهاش را میکند که جوانها کجا بروند تخلیه انرژی کنند، ورزش کنند تفریح کنند.
نحوه زندگی دیگران در قبرس شمالی اصلا مهم نیست.
برای من این پرسشی که میکنید برای بنده عجیب است. بعد از چهار سالی که اینجا زندگی میکنم، اینگونه سؤالها از ذهنم پاک شده است. خب هرکسی به خودش مربوط است. مثلاً یک نفر در دریا، اسکی میکند و یک نفر دیگر کنار دریا نشسته است و سیگار میکشد . (عیسی به دین خود / موسی به دین خود) الان برای من عجیب است اگر هنوز ایران زندگی میکردم میگفتم چه سال خوبی! و الان صحبتی که درموردش کردید در ترکیه برای من خیلی عجیبوغریب بود چون اگر در قبرس شمالی معلم متوجه بشود دانشآموزش سیگار میکشند، شاید حتی آن را اخراج بکنند. وقتی که بچه وارد مقطع دانشگاه بشود، یک آدم مستقل و جدا است و میتواند خودش تصمیم بگیرد.
مبحث بعدی درباره سرقت و دزدی و امنیت در قبرس شمالی است.
حالا من ندیدم. خب استانبول یک ابرشهر است و در همه شهرهای بزرگ دنیا ناامنی هست. خیلی از مجتمعهای مسکونی نگهبان داشتند مثلاً مجتمع ما شاهد بودم 70 الی 80 نگهبان درش هست. مجتمع خیلی بزرگی بود. دوربین نصب داشت. خیلی دوستان ترکمان ما را توصیه میکردند که بچهها را خودتان به مدرسه ببرید و بعد بیاورید. حواستان به قفلکردن درب منزل باشد، مطمئن بشوید از آنجا، دوربین بگذارید و …
سؤال من این هست که وضعیت امنیت در قبرس شمالی چگونه است؟
من زمانی که تازه مهاجرت کرده بودم تعجب میکردم چون که میدیدم درب همه خانهها باز است و من درب خانهام را قفل میکردم دوستانم نیشخند میزدند اولش نمیدانستم منظورشان چیست. مدتی گذشت و دیدم کسی نمیکند یا مثلاً جلوی سوپرمارکت ایستاده بودم حالا یک ماشین خیلی خوب و گرانقیمت دیدم که صاحبش در ماشین را بازمیگذارد و بعد میرود در سوپرمارکت. با فروشنده صحبت میکند، خریدش را انجام میدهد و بعد به سمت ماشینش میرود. چنین مواردی را که اول مهاجرتم میدیدم؛ تعجب میکردم. من از تهران آمدهام و بهیکباره با چنین فضایی روبهرو میشدم. ما چنین چیزهایی را فراموش کردهایم در زندگیمان.
قبرس شمالی منطقهٔ آزاد هست یا مالیات دارد؟
در استانبول شما برای هر خرید باید هجده درصد مالیات دولتی بدهید. شما در خریدهایی که انجام میدهید چند درصد مالیات میدهید. نه منظورم این نیست. مالیات الان چقدر است؟ شما الان فاکتوری که میروید سوپرمارکت و چیزی خرید میکنید،
معمولاً چقدر انتهای فاکتور مالیات برایتان میزند؟ چند درصد مالیات مینویسد؟
راستش نمیدانم. چرا دروغ بگویم .
آیا تابهحال احساس تبعیض هم کردید؟ یعنی به قول خودشان در افراد ترک ملتسی کمی تفاوت طبقاتی احساس میشود. بین ترکها بقیه قومیتها مثلا، ترکمن؛ علوی و جنوب ترکیه که عرب هم دارد؛ مقداری این تبعیض ناخودآگاه احساس میشد. من بهب عنوان یک خارجی زیاد نمی دیدم اما احساس می شد. چند باری پلیس من را تمسخر کرد ولی مورد خاصی از مردم ندیدم که برای خودشان تبعیض قائل بشوند. شما چه تجربهای دارید؟
منم هم هیچ چیزی به این شکل در قبرس ندیدم. شنیدهام که در ترکیه حس نژادپرستی زیاد است اما تا الان موردی اینجا ندیدهام. کلاً مردمی که در جزیره زندگی میکنند؛ سطح زندگی متفاوتی دارند یعنی همگی هوای همدیگر را دارند، سعی میکنند همدیگر را بشناسند، مراقب همدیگر باشند و اینگونه رفتارها. چون مردم در یک جزیره زندگی میکنند؛ خودشان را عضو یک خانواده میبینند. در نتیجه سالیانی زیادی است که ایرانیها به اینجا میآیند و سرمایهگذاری میکنند و خیلی مردم با ایرانیها دوست هستند. شاید ما ایرانیها چون از لحاظ فرهنگی به آنها نزدیک هستیم، من موردی از نظر تبعیض ندیدم.
نزدیکی فرهنگی ایران و مردم ترکیه خیلی زیاد است
یکی از مزایایش واقعاً همین باشد. شاید نسبت به کانادا، استرالیا یا آمریکا در ترکیه لذت میبردم، نزدیکی فرهنگی بود. ما در ترکیه خیلی آسان میتوانستیم با مردم ارتباط برقرار کنیم. شغل خانم من خیاطی است و زمانی که خانمم میرفتم و آنجا خیاطی میکرد؛ خیلی زود در محل کارش با تعداد زیادی خانم دوست شده بود، برای مهمانی به خانه آنها میرفت، آنها برای مهمانی به خانه ما میآمدند و زودتر از دوالی سه هفته دوست پیدا کرده بود. به نظرم شاید یکی از مهمترین مزایای کشورهایی مثل قبرس و ترکیه این هست که حتی شاید از لحاظ فرهنگی نسبت به کشورهای عربی به ما نزدیکتر هستند .
دقیقاً.
هزینه های درمان و پزشکی در قبرس شمالی چقدر است؟
یکی از نگرانیهای من در استانبول بحث درمان بود. هزینه درمان و بهداشت بود. خب از خانه های بهداشتی بهداشت محله کمک میگرفتم و شانس ما یک ایرانی دکتر اصلی آنجا بود و خیلی به ما و مخصوصا برای کودکان و خانمها بسیار حمایت میکرند. درمان در آنجا جزو اولویتها بود. بیمارستانهای دولتی ترکیه خیلی شلوغ بود و اگر میخواستی صبر کنی باید ساعتها در صف میایستادی. بخش خصوصی هم هزینههای بالایی داشت خب ویزیت و دارو و … هزینههای زیادی را میطلبید. وضعیت قبرس در این مورد به چه صورت است؟
زمانی که اینجا خانهای خریده باشید و اقامت شما از روی خرید ملک باشد. 80 الی 90 درصد هزینههای درمان را بیمارستانهای دولتی پرداخت میکنند. یک چیز جالب به شما بگم. من در قبرس شمالی به یک بیمارستان خصوصی رفتم برای مسئلهای خاص که پیشآمده بود. موقع تسویهحساب سؤال کردند که آیا میتوانیم پاسپورت شما را نگاه کنیم؟ گفتم بله چطور؟ گفت شما اصالتاً اهل کجا هستید؟ گفتم ایرانی گفت شما 25 درصد تخفیف دارید به دلیل اینکه یکی از شرکای این بیمارستان یک دکتر ایرانی است. بیمههای خیلی خوبی وجود دارد که شما فقط با دویست لیر میتوانید خودتان را تا سقف پانصد هزار لیر بیمه کنید و خدمات بیمارستانهای دولتی و … استفاده کنید.
یک داستان جالب در مورد خدمات خانه های بهداشت ترکیه بگویم.
خانم دکتری که تلفن ما را گرفته بود. گفت برای آزمایشهای سالیانه بیایید. به من گفت همراه پسرت و همسرت به آنجا بیایید. خانمم رفتو گفت برای من تمام آزمایشهای سرطان مرتبط به خانمها را برای چکاپ نوشته است. بعد گفتم هزینهاش چقدر میشود؟ همسرم گفت که رایگان حساب کردند. واقعاً هیچ هزینهای از ما نگرفت. برای تست غربالگری هر شش ماه یکبار یا هر یک سال یکبار میشد. در آنجا به کودکان و زنان توجه خاصی داشتند. البته هزینه دارو آزاد بود و اگر ویزیت پزشک رایگان و خوب بود شما باید حتماً مبلغ کامل داروها را پرداخت میکردید.
بروکراسی و فرایند اداری در قبرس شمالی چگونه است؟
یکی از دوستان در سایت کامنتی گذاشته بودند. که بروکراسی اداری قبرس شمالی طولانی است و خیلی زمان میبرد. مثلاً میگفت که برای دریافت سند ملک باید 6 تا 9 ماه صبر میکردیم و میگفت که مردم آنجا خیلی آدمهای آرام و بی استرس هستند و کلاً سبککاریشان این شکلی است. نظر شما درباره این کامنت چیست؟
خب اینجا مثل ماهایی که از ایران آمدهایم و هر روز با مشغلههای عجولانهای طرف بودیم، نیست و کارها خیلی آرام و بدون استرس پیش میرود. اگر این شخص خودش در قبرس اقامت داشت و میماند بعد از مدتی عادت میکرد و دیگر نگران این شکل موارد نبود و فکر میکنم شخصی که این کامنت را گذاشتند. در ایران اقامت داشتند و صرفاً اینجا فقط یکخانهای خریدند و دوباره به ایران بازگشتند تا سند ملک بیاید و زمان آمدن سند دقیقاً 6 ماه طول میکشد .
سیستمهای دولتی قبرس شمالی آنلاین شده است؟ در ترکیهای دولت را اه اندازه کرده بودند اما هنوز کامل نشده بود.
در زمان کرونا خیلی درست و بجا این کار را انجام دادند و اصلا هیچ کجا شلوغ نبود برای مثال اصلاً آزمایش و واکسن کرونا ما در صف نبودیم و نه معطل شدیم و … و به قول شما که گفتید اینکه برنامهریزی شود تا همهجا و همه کارها را الکترونیک و آنلاین انجام بشود کمی مشکل است .
نکته جالبی که در استانبول مشاهده میشد، هر زمان کسی کارت اقامتش را میگرفت و میرفت به شهرداری و … سالن ورزش رایگان داشت، آموزش زبان ترکی رایگان داشت و خدماتی خوبی را رایگان داشت. باید برویم در سایت مشخصات خودتان را وارد کنید و بعد میتوانستید رایگان استفاده کنید. من خودم پسرم را در کلاسهای متعددی ثبتنام کردم و خودم به کلاس ایروبیک رفتم ولی متأسفانه به دوران کرونا برخورد کرد. آیا در قبرس شمالی هم شهرداری چنین امکانات و کلاسهایی را برگزار میکند؟
بله از اینگونه برنامههای برای بچهها زیاد هست. بعضی اوقات شهرداری می گذارد و بعضی اوقات مدارس
در مورد خریدوفروش ملک در قبرس شمالی صحبت کنیم.
در استانبول چیزی که مدنظرم بود گفتم از شما حتماً بپرسم شما وقتی میخواهید در استانبول ملک بگیرید حتماً باید سه نسل قبل از شما در خرید ملک حتماً باید ترک باشند یعنی اگر در این ملک سه نسل قبلش یک خارجی درش دست داشته باشد عملاً دیگر نمیتوانید این ملک را بفروشید. یعنی نمیتوانید با آن ملک پاسپورت بگیرید. بهخاطر همین اکثر ایرانیها ساختمانهایی را میخرند که در حال ساخت هستند. حالا سؤالی پیش میاید آیا الان من این ملک را بخرم و هر زمان قصد فروش داشته باشم. خب خریدار ملک، ساختمانهای جدید را میخرد و نمیاید با این وضعیت ملک من را خریداری کند. در این محدودیت قانون ملک من بد فروش نمیشود؟
ملکهایی که اینجا ساخته میشود خیلی باارزش هست چون سریع خریداری میشود و متقاضی هم زیاد است و میخواهند با مناسبترین قیمت از امکانات اینجا استفاده کنند و ملکهای اینجا خیلی سریع به فروش میروند حتی هنوز کلنگی نزده باشند و فقط مجوز ساخت گرفته باشند مردم برای خرید هجوم میآوردند.
آنقدر شما تعریف کردید من تشویق شدم که به همراه همسرم برای بازنشستگی به قبرس بیایم و زندگی کنم.
بله اتفاقاً محدودهای خوبی برای زندگی است مناطق آرام و با آرامش هست. یک مورد جالب برای شما بگویم. چند وقت پیش یک محمولهٔ خیلی بزرگی از سیبزمینی از ترکیه آورده بودند و آزمایش کردند روی آن و متوجه شدند که نیترات آن بالابود همه آن را برگرداندند. چون مقدار نیترات از مقدار مجازی که برای این جزیره بود بیشتر بود.
حتماً باید یک نفر یا ملک بخرد یا تحصیلی ثبتنام کند یعنی اینکه با اجاره کردن خانه و اینکه دو سه ماه اینجا بمانند امکانپذیر نیست که آنجا اقامت بگیرند؟
علت اینکه اینجا آنقدر آرامش و امنیت است دقیقاً این مورد است.
یکی از دوستان نوشتند اگر کسی جاب آفر از یک شرکت در قبرس شمالی داشته باشد میتواند اقامت بگیرد؟
بله این قابلیت هست.یکی از دوستان بنده بود از ایران آمد قبرس شمالی و ایشان . بارتندر حرفهای بود و در بهترین کافیشاپهای تهران کارکرده بود و همه چی بلد بود و دورههای آن را رفته بود. در مجموع باید شغلهایی باشد که لازم داشته باشند و در واقع خودتان ارتباط برقرار کرده باشید و درواقع کارهای اقامتتان را انجام بدهند .
سقف توریستی ماندن در قبرس شمالی چقدر است؟ یک توریست تا چه حد زمانی میتواند در قبرس شمالی اقامت داشته باشد؟
بهاندازه بلیت رفت و برگشتتان و زمانی که در هتل اقامت دارید میتوانید بهصورت توریستی وارد این جزیره بشوید. ولی اگر بخواهید بهصورت آزاد وارد بشوید باید حتماً کسی شما را دعوت کرده باشد و اگر دعوتنامه برای سرمایهگذاری باشد و آن دوستان بیایند آن عزیزان توریست حساب نمیشوند. ما برای آنها از طرف شرکت دعوتنامه ارسال میکنیم.
اگر کسی بلیط هواپیما را بگیرد؟ اقامت، ترانسفر فرودگاهی، دعوتنامه و اینگونه کارها را شرکت شما انجام میدهید؟
هرکسی میخواهد بیاید اینجا و با من در ارتباط باشد باید عکس بلیتش را با عکس اول پاسپورتش را برای من بفرستد. دعوتنامه تهیه و براشون ارسال میشود. ولی خب یکی از مزایایی که این روش ورود به جزیره دارد این که تا سه روز اقامت را مهمان شرکت ما هستند و اگر خریدشان بکنند تا یک هفته برای آنها تمدید میشود اقامتشان.
دوستی پرسیدهاند حداقل مبلغ سرمایهگذاری و خرید ملک در قبرس شمالی چقدر است؟
شما میتوانید حداقل از 5/2 میلیارد تا 30 میلیارد تومان یک واحد اینجا خریداری کنید که با سی درصد این مبلغ میشود ملکتان را خریداری کنید و بقیه آن را بهصورت اقساطی پرداخت کنید. پیشنهاد ما به پروژههایی است که ما پیشنهاد میکنیم. هم از لحاظ سند مطمئن هستیم و هم از لحاظ سرمایهگذاری و قیمت. ما همیشه پیشنهادمان پپش خرید هست چون بیست تا بیست و پنج درصد قیمتش بیشتر است .
یعنی یک نفر میتواند یک میلیارد را الان بدهد و طی چند سال دو میلیارد را بدهد؟
بستگی به شرکت دارد و اصولاً به این شکل هست که 30 الی 40 درصد را موقع پیشخرید، 30 الی 40 درصد تا موقع تحول و بقیه آن را یک سال تا دو سال بعد از تحویل بهصورت اقساطی.
سندهای دیگر به جز ایکس چنچ و ترک در قبرس شمالی معتبر نیستند و بقیه سندها چه مشکلی دارند؟
برای فروششان به مشکل برمیخورد یا اینکه ممکنه اصلاً مالک نداشته باشد یعنی هویت سندی نداشته باشد مشکلات زیادی. سند ترک یعنی سند از اول متعلق به یک ترک است و سند قابل انتقال ومطمئن هست. و سند اکس چنج یعنی یک سند با سندی که در جنوب قبرس هست معاوضه شده است. یعنی شمال بوده است با جنوب معاوضه شده و این سند اکس چنج شده است .
برای خرید ملک در قبرس از چه واحد پولی استفاده میشود؟
ببینید خانه و ماشین با پوند انگلیس است. چه موقع خرید و چه موقع فروش به همین علت هست که ما به دوستان پیشنهاد میکنم که حتماً بیایند در قبرس سرمایهگذاری کنند نه ترکیه .
دوستی دیگر پرسیدند، زمینهایی که متعلق به شهروندان قبرس جنوبی بوده و هست برایشان چه اتفاقی میافتد؟
اگر ترک بوده است که هیچ. اگر اکسچنج بوده است، یعنی مشابه این زمین که الان در شمال بوده در جنوب بوده که متعلق به یک ترک بوده وقتی این اتفاق افتاده و کشور به دو قسمت تبدیل و از هم جدا شدند. این را برداشتند برای اینکه دیگر مشکلی پیش نیاید خصومتی بین ترکها و یونانیها پیش نیاید برداشتند زمین دادند همان که در قبرس شمالی بود برای یک یونانی بوده است با هم معاوضه کردند.
در ترکیه برای خرید مترجم لازم هست و مترجم باید رسمی باشد نه دوست و آشنا که اگر یک خارجی آمد و قرارداد را خواست که امضا کند. باید بند به بند آن را کاملاً ترجمه و طرف مقابل متوجه شود تا بتواند با آگاهی کامل خرید داشته باشد و باید مترجم و فروشنده تأیید کند. که کاملاً متوجه بندهای قرارداد شده اند.
متن قرارداد در قبرس شمالی چگونه هست؟ مترجم رسمی دارید یا اگر ندارید به چه شکل است؟
قرارداد در قبرس شمالی به زبان انگلیسی است و ما خودمان ترجمه میکنیم برای خریدار
اگر کسی قسطها را نداد چه میشود؟
یعنی من آمدم سی درصد هزینه را دادم هفتاد درصدش مانده است و سی درصد اقساط را هم دادهام و بقیهاش را ندارم و مشکل خوردم چه اتفاقی میافتد؟
این دیر شدن در قراردادها معمولاً نوشته چه از طرف شرکت سازنده باشد و چه از طرف خریدار تا دو ماه تأخیر داشته باشیم در پرداختتان یا مثلاً اگر تا چهار ماه تأخیر داشته باشد. شرکت سازنده میتواند آن قرارداد را فسخ کند و خانه شما را به یک نفر دیگر بفروشد.آیا پول شما از بین میرود؟
نه خیر اگر میخواهید پول پیش پرداخت خودتان را پس بگیرید. بخشی از آن بهعنوان ضرر و زیان از پول شما کسر میشود و بقیه به شما پس داده میشود که مربوط به قبرس نیست این کار و در همه جای دنیا انجام میشود.
قیمت واحد تجاری در قبرس شمالی چقدر است؟ آنجا فروشگاه برای فروش هست حتماً که نباید سرمایهگذاریشان ملک مسکونی باشد؟
نه میتوانند روی مغازه، فروشگاه هر چه بخواهند سرمایهگذاری کنند.
خب چون لایو ما به سمت یک ساعت میرود. من آیدی @sam.ebrahimi.develco و تماُ از طریق واتس اپ و ایمو با اقای ابراهیمی 00905338843046 را قرار میدهم. علاوه بر تخفیفهایی که میدهند قول دادند به بنده که اگر کسی از طرف سایت یا پیچ سعیدکاظمی پیش ایشان بروند یکدست مبلمان هم به آنها هدیه میدهند. مشاوره هم هر سالی دارید از آقای ابراهیمی سؤالاتتان را بپرسید و برای من پیام بگذارید که هرچند وقت یکبار مزاحم آقای ابراهیمی بشوم و سؤالاتتان را بپرسم. اگر موضوعی مانده بفرمایید
دوستی نوشتند شرکتها بهخاطر پورسانت دروغ زیاد میگویند. این هم من تأیید میکنم اولاً باید تحقیقات بکنید. باید بروید بررسی بکنید باید بروید مجوز و مدارک و نمونه کارهای قبل و بعد شرکت را ببینید در اینترنت حداقل اسم آن شرکت سرچ بکنید ببینید چقدر سابقه دارد اینها که خیلی طبیعی است.
برای تماشا صحبت ها یا شنیدن و مطالعه بقیه صحبت های من با اقای ابراهیمی از طریق لینک های ذیل اقدام بفرمائید. اگر شما هم هر نوع تجربه زندگی یا کسب و کاری در هر جای دنیا را دارید. این تجربیات ارزنده را با من و بقیه فارسی زبانان عزیز در میان بگذارید. امکان معرفی بیزینس و کسب و کار شما هم وجود دارد.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/06/مزایا-و-معایب-زندگی-در-قبرس-شمالی.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-06-20 20:23:252022-10-17 16:46:41مزایا و معایب زندگی در قبرس شمالی