قدم هفتاد و پنجم سئو به زبان ساده

برای شنیدن پادکست قدم هفتاد و پنجم سئو به زبان ساده از طریق لینک ذیل اقدام نمائید.

قدم هفتاد و پنجم سئو به زبان ساده

سلام به همه دوستان امروز با قدم هفتاد و پنجم سئو به زبان ساده در خدمتتان هستم می‌خواهم با یک مفهوم در دنیای سایت شما را آشنا بکنم با موضوع سئو  search engine optimization یا مجموعه کار‌هایی که ما در درون و بیرون سایت انجام می‌دهیم که صفحات سایت ما  به‌خصوص در گوگل برای کلمات کلیدی خاص مرتبط با کسب‌وکار ما بهتر نمایش داده بشود. این مطلب فقط برداشت آزاد از مفهوم سئو و ده سال کار من در دنیای اینترنت است. سئو بسیار مفهوم پیچیده ای است و برای آموزش کامل بهتر است از اساتید این حوزه مثل عادل طالبی یا فرشید رمضانی کمک بگیرید.

دنیا وقتی به شما می خندد که گوگل به روی شما بخندد

 همان‌طوری که قبلاً هم خدمت شما گفتم وقتی دنیا به کسب‌وکار ما می‌خندد که گوگل به ما بخندد و آن هم وقتی است که ما بیایم توی صفحات اولی گوگل مخصوصاً رتبه یک تا شش البته اولویت یک تا دو است؛ ولی تا شش هم قابل‌قبول است این‌ها متوسط است وقتی می‌گویند شش منظورشان این است که از یک تا دوازده شما متوسط شش هستید. حالا تو تحلیل‌هایی که گوگل آنلتیک  و گوگل سرچ کنسول به شما می‌دهد آنجا بحث بسیار تخصصی می‌شود.

معمولاً سایتتان که راه افتاد شش ماه تا یک سال بعد باید شروع بکنید به تحلیل آنالیز اطلاعاتی که مشتریان بیشتر تو سایت شما جستجو کردند. خب این تعریف ساده سرچ انجین کاستومایز یا سئو  است.سئوکار خیلی زمان بر و تخصصی است و از همین ابتدا باید بدانید بسیار کار زمان بر، وقت‌گیر، پر هزینه‌ای است و باید خیلی صبور باشید اگر امروز یک برنامه سه تا پنج‌ساله ریختید از همین امروز باید سئو سایتتان را شروع بکنید.

تعریف ساده سئو:

بگذارید یک تعریف دیگر برای این سئو خدمتتان بگویم می‌گوید تمرین و تکرار برای افزایش کیفیت و کمیت جهت ورود ترافیک اضافه به وب‌سایت شما به‌صورت ارگانیک (به‌صورت طبیعی) یعنی شما با زور پول، تبلیغات و گوگل اَدز و این‌ها نمی خواهید صدای خودتان را به گوش مشتری برسانید. الان ربات‌های گوگل خیلی باهوش هستند خیلی هوشمند شدند می‌فهمند مشتری می‌آید تو صفحه سایت شما آن محتوا را می‌خواند چند ثانیه حداقل چهل و پنج ثانیه باید این محتوا توی سایت شما بماند حتی می فهمند که بازدید کننده در سایت شما اسکرول کرده، یا بین صفحات سایت شما حرکت کرده.

برای تمام حرکات محاطبان و امثال این‌ها برای شما باز امتیاز قائل می‌شود. یعنی ربات گوگل می فهمد. این سایت با محتواهائی که دارد باارزش بوده است مشتری آمد صفحه یک را خواند بعد رفت صفحه دو را خواند و عملا تو این سایت زمان گذاشت.

یک مثال از اهمیت سئو

اگر شما کلمه سفرنامه را جستجو کند.اولین سایتی که گوگل به شما پیشنهاد می کند. در نود درصد مواقع سایت لست سکند است. گوگل بعد دوازده سال فعالیت این مجموعه خوب می‌فهمد. که در سایت لست سکند محتوا‌های باارزش در مورد سفرنامه وجود دارد. که در این دوازده سالی که لست سکند فعالیتش را آغاز کرده جمع‌آوری کرده. لذا در بیشتر مواقع این سایت را به شما معرفی می کند. این اول بودن در گوگل حاصل سالها تلاش بی وقفه تیم لست سکند ابتدا در جمع آوری اطلاعات و محتواهای دقیق، معتبر و با ارزش بوده که در کنار یک تیم حرفه ای و انجام تمام موارد مورد نیاز جهت سئو انجام داده است. بدون صبر و فعالیت مستمر در گوگل جائی نخواهید داشت.

آیا سئو کارها دقیقا میدانند باید چکار کرد در گوگل بهتر دیده شد؟

بعضی‌ها می‌گویند تا دویست و هفتاد مورد را گوگل برای ارائه سوالات شما بررسی و تحلیل می کند. حتی یک استادی تا هفتصد و بیست مورد را می گفت. اما در واقعیت هیچ‌کس در ایران یا در هیچ جای دنیا نمی‌تواند با قاطعیت به شما بگوید برای بهتر دیده شدن در گوگل چه کارهایی باید انجام داد؛ چون گوگل همه مسائل را محرمانه دارد و هرچند سالی می‌آید کلک‌هایی که سئو کار‌ها به گوگل می‌زنند را شناسایی می‌کند آنها را دائم بهبود می‌دهد.

ایا همه نیاز به استخدام سئو کار در ابتدای کار دارند؟

واقعا پاسخ این سوال خیلی سخت است. بازهم بستگی به توانمندی مالی شما و میزان سوددهی ایده و پروژه شما دارد. اما برای کسب وکارهای کوچک خیلی توصیه نمی شود. به خصوص تا وقتی که به درآمد نرسیدید. اما اگر منابع مالی دارید و برنامه ریزی بلند مدت کردید. حتما توصیه میکنم. از افراد یا سئوکارهای حرفه ای کمک بگیرید.اما اگر بهترین سئوکار را هم استخدام کنید و به نظر من سایت شما یک محتوای، محصول یا خدمت قابل رقابت، باارزش، یونیک و مفید برای مشتری نداشته باشد. عملا موفق نخواهید بود. اگر اطلاعات یک سری سایت‌های دیگر را کپی بکنید بعد بیاورید تو سایت خودت بگذارید این سئو نیست گوگل بلافاصله می‌فهمد حتی نه‌تنها نمره مثبت بهتان نمی‌دهد نمره منفی می‌دهد.

کار گوگل چیست؟

کلاً گوگل خودش یک شرکت خصوصی است که می‌خواهد اطلاعات مفید در اختیار مشتری‌هایش قرار بدهد. شما از گوگل انتظار ندارید وقتی که جستجو می‌کنید شارژر یک لپ‌تاپ مدل فلان بیاید. دستمال کاغذی را به شما معرفی بکند. می‌خواهید دقیق‌ترین اطلاعات را به شما بدهد و شما را به آن هدف نهایی‌تان برساند روزانه پنج میلیارد جستجو در گوگل انجام می‌شود. همه اطلاعات می‌رود به دویست، سیصد زبان مطرح دنیا تحلیل و آنالیز می‌شود.حتی شما فینگلیش هم تایپ می‌کنید؛ آن‌قدر آن‌قدر این اصطلاحات را کامل بررسی کرده کامل می‌فهمد که شما چه‌کارهایی می‌خواهی انجام بدهی.

برای سئو سایت های خودم چکار میکنم؟

سئو یک سری اصول اولیه دارد اما برای موضوع تخصصی سئو من خودم سال‌ها است دارم کار می‌کنم هنوز هم از اساتید سئو کمک می‌گیرم دوره می‌روم. بگذارید یک مثال برایتان بگویم من بحث سئو را کار می‌کردم کلمات کلیدی را از طریق (درسهای استادم آقای عادل طالبی) هشتاد کلمه کلیدی برای سایت فروشگاه دیجیتالمان دکونزو درآورده بودیم بعد این‌ها را تحلیل کردیم شش ماه روی آنها کار کردیم. بعد خیلی اتفاقی تو تحلیل‌هایی که روی سایتمان انجام می‌دادیم دیدیم دو تا از محصولاتمان که قیمت میان‌رده‌ای دارد خیلی دارد خوب سرچ می‌خورد. اینها را از کجا درآوردم. با کمک گوگل سرچ کنسول و گوگل انلیتک که به ما مشاوره‌های خوب می‌دهد.

می‌گوید آمار خیلی خوبی دارد با این که مثلاً محصول داریم شش ماه است روی سایت است؛ مثلاً دویست تا ورودی و بازدید داشته این محصول جدید مثلاً این دو تا محصولی که رده میانی بوده؛ چون نو بوده حالا به‌هرحال هر دلیلی که مشتری دنبالش خیلی دارد می‌گردد خب این اطلاعات را و تحلیل‌ها خیلی به ما کمک می‌کند که ما یک‌دفعه از آن کلمه کلیدی که شش ماه پیش شروع کردیم هم‌جهت خرید محصولاتمان را عوض کردیم؛ یعنی به ما گفت که آقا این مشتری دنبال این می‌گردد؛ یعنی آن چیزی که تو فکر می‌کردی نیست. بعد ما آمدیم تحلیل کردیم از آن هشتاد کلمه سی تا از آنها را حذف کردیم چهل کلمه جدید به محتواها اضافه کردیم.

کلا سئو با کلمات کلیدی شروع می شود

سئو خیلی بحث‌های تخصصی دارد ِکی از اول پایه ای آن کلمات یا کِی وردها هستند، اساس کار در سئو با کلمات و جملات آغاز می گردد. ما باید بررسی کنیم. مخاطب چه چیز‌هایی را دارد جستجو می کند. بعد به‌مرور شما باید کلمات را اصلاح بکنید. بعدش می‌بینید خیلی سرچ نمی‌خورد خیلی مشتری دنبالش نیست این‌ها را باید حذف بکنید گوگل‌ترند باید بروید تو گوگل‌ترند شما کلماتی که خودتان حدس می‌زنید این‌ها را می‌برید توی گوگل‌ترند ثبت می‌کنید مقایسه می‌کند برایتان بعضی از کلمات را شما حس می‌کنید خیلی مشتری جستجو نمی‌کند؛

شما باید شاه کلید کلمات را هم به کلمات کلیدی اضافه کنید

مثلاً یک مثال بسیار ساده بزنم خیلی از محصولات و خدمات توی ایران با کلمه قیمت، ارزان، مشخصات، بررسی این‌ها به عنوان پیشوند و پسوند در گوگل سرچ می گردد. مثلاً قیمت لپ‌تاپ، قیمت تلفن همراه، قیمت دلار ، این پسوندها و پیشوندها خیلی می تواند به شما در بهتر دیده شدن در جستجوهای گوگل کمک کند.

آنالیز و تحلیل اطلاعات در ابزارهای گوگل:

این آمار‌ها این تجزیه و تحلیل‌ها و این آمار‌هایی که گوگل می‌دهد. خیلی در جهت‌دهی، تغییر مسیر، اصلاح هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کارها به شما کمک می‌کند. بگذارید من یک آمار جالب به شما بدهم ما ده درصد بازار اینترنت ایران برای فروش محصول در اختیار تلفن همراه است ده تا از پرفروش‌ترین محصولات دیجی‌کالا تلفن همراه است یعنی دارد نشان می‌دهد که تقاضا برای تلفن همراه به‌صورت خریدوفروش آنلاین بسیار زیاد است. ده درصد یک بازار چند صد میلیاردتومانی در اختیار تلفن همراه است.

به همان نسبت تلفن همراه بسیار محصول خطرناکی است به‌خاطر این که دست تویش بسیار زیاد است شما هر شهر، هر روستای کوچکی هم بروی الان می‌بینی یک فروشگاه تلفن همراه باز شده است یک سایت هست. بعضی از مواقع مثلاً من بنا به تجربه به شما می‌گویم. یک محصولی روی سایت خودم سایت لپ‌تاپ داریم می‌بینیم؛ مثلاً یک یا دو رقیب تو سایتمان هست؛ ولی یک تلفن همراه را می‌آوریم می‌بینیم تا صد و پنجاه تا همکار سایت‌های مختلف دارند این محصول را می‌فروشند؛ ولی همان لپ‌تاپ را وقتی جستجو می‌کنی می‌بینی یک یا دو رقیب یا یک همکار دارد و جالب است آن همکار می‌فروشد دو روز بعد متوجه می‌شویم آن محصولمان را همکار فروخته است و ما تنها در بازار دیجیتال موجود داریم این مدل دستگاه را، به‌هرحال ما دائم هر هفته پنجشنبه، جمعه اطلاعات آمار سایتمان را تحلیل وآنالیز می‌کنیم.

همه چیز فروختن یا دیده شدن آیا فقط از سئو می گذرد:

با قاطعیت می گویم. خیر، تبلیغات، بازاریابی، شبکه های اجتماعی و استفاده عالی از تمامی ابزارها می تواند به شما در بهتر دیده شدن کمک کند. اما در نهایت باید با گوگل دوست باشید حالا بعضی موقع‌ها اولش شاید باگوگل اَدز (تبلیغات) بروید.سئو خیلی چک‌لیست‌های پیچیده‌ای دارد و باید از متخصصین کمک بگیرید اگر یک برنامه بلند مدت دارید.

می توانید انواع چک‌لیست سئو را از اینترنت بگیرید. و از تمامی مواردی که اعلام کرده استفاده کنید. مثلا عکسی را روی سایتتان که می‌گذارید باید به گوگل معرفی‌اش بکنید با کمک تگ‌هایی که به ان عکس وصل می کنید، باید صفحات اصلی و صفخات جدیدی که به سایت شما اضافه می شود را به گوگل معرفی بکنید. سایت مَپ‌هایتان را باید به گوگل معرفی بکنید.

ux(تجربه کاربر در سایت شما)، UI (ظاهر سایت)، سرعت، عمر دامنه، پسوند دامنه، لینک سازی، تبلیغات بر روی صفحات خاص یا صفحه اصلی سایت، معرفی در دیگر سایتها به خصوص سایت های مقایسه قیمت، بلاگ ها، آنالیز و تحلیل رقبا، ثبت سایت در گوگل سرچ کنسول، استفاده از رباتها، استفاده از url مناسب،رسپانسیو موبایل، خوانائی متن ها، کیفیت عکسها و ویدئوها، یونیک بودن مطالب و سایر محتواها و دهها مورد دیگر خیلی مهم است. سئو کلاً خیلی بحث تخصصی است من از شما خواهش می‌کنم برای سئو حتماً اگر تخصص ندارید و تجربه ندارید سایتتان را راه‌اندازی کردید با یک آدم حرفه‌ای مشاوره بگیرید سئوی داخلی، سئوی خارجی را با آنها تحلیل بکنید خیلی از روش‌های سئو سیاه استفاده نکنید.

خلاصه سئو برای چه کسب و کارهای است؟

برای سئو یک موضوع کسب‌وکار کشاورزی است؛ یعنی شکار نیست فوری به نتیجه نخواهید رسید شاید بعضی از روش‌های سئو سه سال طول بکشد تا شما توی یک موضوعی توی گوگل بالا بیاید برند یک بشوید و دیده بشوید امیدوارم درس امروز که خیلی بحث تخصصی بود فقط می‌خواستم ذهنیت بهتان بدهم امیدوارم برایتان مفید بوده باشد روز خوبی داشته باشید.

امیدوارم قدم هفتاد و پنجم سئو به زبان ساده برای شما عزیزان مفید بوده باشد.

ممنون می‌شوم که از کانال یوتیوب saeidkazemi بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید. یک درخواست لایو برای من ارسال کنید. یا یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم. برای مطالعه قدم هفتاد و چهارم اصول پیج اینستاگرام بیزینسی  کلیک کنید و برای مطالعه قدم هفتاد و ششم معرفی افراد فعال در شبکه های اجتماعی اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند شوید.اینجا کلیک کنید

آیلتس چیست

برای تماشا ویدئو مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص معرفی آزمون آیلتس از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن پادکست مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص معرفی آزمون آیلتس از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

متن کامل صحبت های من با دکتر فرساد در خصوص معرفی آزمون آیلتس را در ادامه می توانید مطالعه بفرمائید.

سلام به همه دوستان عزیز. سعید کاظمی هستم. امروز در خدمت آقای دکتر فرساد هستیم. و قصد داریم. در مورد آزمون IELTS می­خواهیم صحبت بکنیم و این که چه مشخصات، چه تکنیک­ها و چه روش‌هایی برای یادگیری و شرکت در آزمون IELTS انجام بدهیم. آقای دکتر فرساد 10 سال در استرالیا بودند، دکترای زبان انگلیسی دارند، یک مؤسسه آموزش زبان انگلیسی در ایران و امارات، شهر دبی دارند، این­جا دوره ­های فشرده آزمون زبان IELTS برگزار می ­کنند. در خدمتشان هستیم، ا

کلاً IELTS چیست؟ چطور باید امتحان بدهیم، چه مدت باید آموزش ببینیم؟

خواهش می­کنم. آزمون IELTS یک آزمون بین ­المللی هست با دو هدف مهاجرت به معنای شغلی و زندگی در خارج از کشور و تحصیل در دانشگاه، روی همین حساب دو نمونه آزمون IELTS داریم، آزمون IELTS General و آزمون IELTS Academic.

آزمون IELTS General: مربوط به هدف اول است، زندگی در خارج از کشور، کارکردن و شغل در خارج از کشور، گرفتن جاب افر.

آزمون دوم آمون IELTS Academic : برای هدف تحصیل است. برای کسانی که می‌خواهند ادامه تحصیل بدهند و طبیعتاً وارد تحصیلات آکادمیک بشوند.ممکن است کارشناسی Masters باشد و کارشناسی ارشد و PHD به‌این‌ترتیب این کلیتی است در مورد آزمون IELTS است.

چند آزمون کلاً به زبان انگلیسی در دنیا برگزار می­شود؟ حالا کدام را می‌شود گفت معتبر است یا نیست؟

ببینید شما برای اینکه در خارج از کشور تحصیل یا کار کنید، نیاز به ارائه یک مدرک بین­ المللی است. پس این که کدام آزمون معتبر است یا نیست، اول باید نگاه کنیم که کدام آزمون بین ­الملی است یا نیست. آزمون­های TOEFL و آزمون­های IELTS دو آزمون بین ­المللی با سابقه ­ی طولانی هستند. یعنی سال‌ها پیش این آزمون­ها بودند، درست شدند و تکامل پیدا کردند، نه این­که ثابت مانده باشند و امروز این دو آزمون، جزو آزمون­های اصلی هستند.

اما بُعد دیگری از سؤال شما به این برمی ­گردد که کدام کشور، کدام دانشگاه و چه رشته و مقطع تحصیلی را انتخاب می­کنید. خود دانشگاه­ها به ما می­ گویند که چه آزمونی و چه نمره­ای. یعنی اصلاً شما سلیقه‌ای آزمون را انتخاب نمی­کنید. دانشگاه آزمون را به شما می­دهد و می­گوید آزمون Academic IELTS نمره 6.5، مثلاً آزمون TOEFL نمره 70، 80، 120، سقف نمره آزمون است.

6.5 از چند؟

از 9.

حدوداً باید 70% نمره را بتوانیم اخذ بکنیم. چه چیزهایی را باید انجام بدهیم؟ اصلاً روش برگزاری آزمون IELTS چگونه است؟

آزمون IELTS دو بخش دارد. یک بخش writting یا نوشتاری، یک بخش oral یا شفاهی. 2.5 ساعت آزمون نوشتاری طول می ­کشد، مثلاً امروز در یک ساعت و تایم مشخصیT ده دقیقه تا یک ربع آزمون oral طول می­کشه که معمولاً فردای آزمون نوشتاری برگزار می­شود. این ساختار خود آزمون است.

یعنی متنی را به من می­دهند تا بخوانم؟ نوشتاری چطور است؟ یا یک متن درباره موضوعی باید بنویسی؟

آزمون written از سه بخش تشکیل شده، سه مهارت را در بر می­گیرد. از listening شروع می­شود، 40 سؤال listening دارد. 40 سؤال listening در 4 بخش قرار داده شده که به آن section یا part می­گویند. یعنی هر section یا part، 10 سؤال دارد. 4 section یا part داریم که می­شود 40 سؤال listening.

بعد وارد مهارت reading می­شود. مهارت reading هم 40 سؤال دارد، در قالب 3 متن  یا passage به ما داده می­شود. هر passage 13 سؤال دارد، به‌استثنای یک passage که 14 سؤال دارد و در مجموع 40 سؤال هم اینجا داریم.

آزمون آیلتس در بخش writing چگونه است؟

در بخش writing که مهارت بعدی است، دو سؤال از ما پرسیده می­شود؛ یک سؤال مثلاً در مورد موضوع report یا گزارش­ نویسی است، اگر که شما در حال دادن آزمون academic باشید، و یا نامه ­نویسی است اگر در حال دادن آزمون general باشید. سؤال دوم بخش نوشتاری در رابطه‌ با موضوع Task 2 است. Task 2 یک سؤال Controversial، یک سؤال بحث‌برانگیز در قالب­های مختلف، ممکن است که problem solving (حل مسئله) باشد، نکات مثبت و منفی ­اش، ممکن است که نظرخواهی باشد، اصلاً opinion نظر ما را بخواهد، بگوید که view شما در مورد فلان مطلب چیست.

اینجا سؤالی در این زمینه به شما داده می­شود و شما باید سؤال را پاسخ بدهید. برای Task 1، صد و پنجاخ کلمه می ­نویسید و 20 دقیقه تقریباً فرصت دارید. برای Task 2، دویست و پنجاه کلمه می­نویسید و 40 دقیقه فرصت دارید. مجموعاً writing یک ساعت طول می­کشد و نمره Task 2 دوبرابر نمرهTask 1  می­باشد.

آزمون آیلتس به صورت حضوری و کتبی است یا آنلاین هم برگزار می گردد؟

ببینید آزمون IELTS خارج‌ از موضوع نوعش که عرض کردم، دو فرمت دارد؛ این که شما به‌صورت اینترنتی یا کامپیوتری امتحان بدهید که جدیداً آزمون IELTS به این شکل در حال برگزاری است، طبیعتاً باید تایپ کنید و اگر فرمت سنتی یا Traditional رو آزمون بدهید، آن جا به شما قلم و کاغذ به شما داده می­شود و به این صورت با دست خط خودتان می­نویسید.

روز دوم آزمون آیلتس چطور ادامه پیدا می­کند؟

روز دوم آزمون oral است، آزمون Speaking هست که سه بخش دارد، مجموعاً 10 تا 15 دقیقه طول می­کشد. از یک سری سؤالات عمومی، سؤالات اسم و فامیل و علاقه‌مندی­ها، تحصیلات شروع می­شود و وارد یک سری سؤالات توضیحی­تر می­شود. بعد از آن پارت دوم شروع می­شود که یک cue card به ما می­دهند که روی آن سؤالی نوشته شده، یک دقیقه فکر می ­کنیم، دو دقیقه به سؤال جواب می­دهیم و بخش سوم هم سؤالات توضیحی از ما پرسیده می­شود. مقداری سؤال information question­ها هستند، باید اطلاعات بیشتری بدهیم و توصیف بیشتری بکنیم.

هرکدام از بخش­های آزمون آیلتس چند نمره دارد؟ میان­یابی می­شود؟ یعنی میانگین همه موارد جمع می­شود یا امتیاز بخشی بیشتر یا کمتر است؟

ما برای هر مهارت نمره می­گیریم. به‌عنوان‌مثال یک لاین می­گیریم. 4 تا لاین خواهیم داشت، 4 تا مهارت listening، Reading، writing و speaking. میانگین این نمرات می‌شود نمره overall ما که می­شود 5.5 نمره متوسط نمرات آن 4 مهارت است.

کسی که 6.5 می­خواهد بگیرد، چهار عدد جمع می­شود و بعد میانگین گرفته می­شود.

بله. یعنی وقتی به کسی می­گویند شما با نمره 6.5 IELTS بیا، مثلاً دانشگاه یا سفارت به او می­گوید با فلان نمره بیا، آن جا منظور نمره overall هست. الان عملاً هرکسی بخواهد چه استارت مهاجرت، چه استارت تحصیل را بزند، اولین چیزی که هر دانشگاه یا هر سفارتی از او خواهد خواست، نمره IELTS است.

اگر کسی می خواهد شانسش را برای مهاجرت امتحان بکند یا به دانشگاهی بخواهد درخواست دهد، حتماً باید اول IELTS داشته باشد؟

طبیعتاً. بگذارید از این زاویه جواب بدهیم. برای آنهایی که انگلیسی‌زبان نیستند، نیاز به ارائه نمره وجود دارد. یک سری شرایط هم اینجا وجود دارد توجه کنید، مثلاً اگر کسی سه سال یا بیشتر در یک کشور انگلیسی‌زبان، درس‌خوانده باشد و ساکن شده باشد و بخواهد مجدد برای مدرک بالاتری مثل PHD اقدام بکند؛ مثلاً تصور کنید Masters رو تمام کرده و می‌خواهد وارد PHD شود، اینجا باتوجه‌به سه سال اقامت قبلی و یک‌بار دادن آزمون IELTS قبلی، با وجود این که آزمون IELTS بعد از دو سال، expire شده و از درجه اعتبار ساقط هست، معمولاً به او دوباره گفته نمی­شود که مجدداً مدرک IELTS بگیرد. عرض کردم معمولاً، شرایط آن فرد مهم است، یک سری مصاحبه­ هایی دارد که مهم است. اما به‌طورکلی جواب شما بله هست. برای کسانی که زبان اصلی­شان، زبان مادری­شان، انگلیسی نیست، ما نیاز داریم یک مدرک زبان مثل آیلتس

آقای دکتر در مجموعه و وب‌سایت شما englishforuni، دوره ­های یک‌ماهه فشرده برگزار می­کنیم برای کسانی که زمان ندارند.

سؤالی که در ذهن من و شاید خیلی از مخاطبان هم باشد این است که آیا واقعاً امکان­پذیر است که آدم در یک ماه زبان یاد بگیرد؟

ببینید وقتی شما عبارت امکان­پذیر را بیان می­کنید، امکان­پذیر نسبت به چه چیزی؟ اگر منظور و برداشت شما این است که از نقطه صفر و basic قرار است ماکسی را به نقطه 6.5  IELTS برسانیم، جواب منفی است، نخیر امکان­پذیر نیست. اما برای کسی که سطح intermediate، free intermediate هست، b1 زبان را دارد، این جا جواب بله هست. دلیل هم وجود دارد، چرا؟ چون یک سازگاری وجود دارد، رفرنس را هم بدهم بر اساس آماری که British council به ما می­دهد؛ شما باید حداقل زمانی را اختصاص داده باشید که به یک سطحی مثل سطح b1 برسید. ما داریم در مورد کسی که سطحی از زبان دارد، صحبت می­کنیم.

یعنی کسی که صفر باشد، 10 درصد، 20 درصد زبان را به یاد داشته باشد، کسی که کلمه فقط بلد باشد؟

ایشان باید دوره ­های عمومی رو بگذراند، به سطح b1 زبان برسد، بعد از آنجا وارد آزمون IELTS شود، مثلاً وارد فرایند یک‌ماهه شود. چون دوره طولانی‌مدت هم داریم، یک‌ساله هم داریم، یک‌ماهه هم داریم برای کسی که محدودیت زمان دارد، می‌خواهد از زمان خودش استفاده مفیدتری ببرد. این جا در دوره یک‌ماهه هم میزان ساعات مشخص است؛ 240 ساعت آموزش دارد برای چهار skill، یعنی 60 ساعت برای هر skill.

یعنی اگر من یک آزمون دادم و 6 شدم، دوباره آموزش ادامه پیدا می­کند؟

در این نقطه مشخص می­شود که احیاناً کدام بخش زبان آموزی شما مشکل دارد. من اینکه این مسئله را هم عرض کنم شما در طول دوره آزمون­های ماک می­دهید که توسط سیستم ما از شما گرفته می­ شود و ما دقیقاً متوجه هستیم بر اساس نمودار رشدی که ترسیم کردیم، شما در کجای نمودار قرار دارید؛ بنابراین زمانی که به آن سطح لازم رسیدید هم به شما توصیه می­کنیم که آزمون را ثبت‌نام کنید، این یک نکته.

نکته دوم وقتی که شما آزمون را ثبت‌نام کردید، به هر دلیلی به آن سقف نمره هدف نرسیدید، مثلاً به نمره 6.5 نرسیدید، (کورس تکمیلی هم وجود دارد برای نمره 7) شما را رها نمی­کنیم. با همان هزینه­ای که قبل پرداخت کرده، باتوجه‌به skill که در آن نمره کم آوردید و باعث شده که شما به آن نمره 6.5 نرسید، برای شما دوره و کورسی تدارک دیده می­شود و در ادامه همراه شما هستیم که شما به نمره هدفتان برسید.

تا چند مرتبه؟ مثلاً من 10 مرتبه هم در آزمون آیلتس رد بشوم، شما هم­چنان همراهی می­کنید؟

تا هرچند مرتبه. یعنی ارزش ما، رسالت ما، در واقع جزو ساختارهای ارزشی ما این است که شما را به موفقیت برسانیم و در موفقیت شما شریک باشیم. ما گفتیم که موفقیت­تان را با هم جشن بگیریم.

چرا تصمیم گرفتید که در دبی فعالیت کنید؟ چون می­دانم اینجا دفتر هم دارید، شرکت­تان هم در دبی است، چرا تصمیم گرفتید که اصلاً این دوره ­ها را در دبی برگزار کنید؟ چه ارزش­هایی اینجا وجود دارد با توجه این که هزینه ­های بیشتری هم نسبت به ایران دارد؟

سؤال خیلی خوبی است. نکته اول، دبی و آمدن به دبی، خودش یک فضای international هست. برای من که می­خواهم در آینده در یک دانشگاه بین­المللی به‌عنوان international students درس بخوانم، گام اول این است که وارد یک فضای خارجی شوم.

نکته دوم بحث­هایی است که در ادامه مهاجرت و تحصیل اتفاق می­افتد. به‌هرحال ما یک‌جاها و نقاطی، دپرس می­شویم و تحت‌تأثیر شرایط قرار می­گیریم، روانمان، ممکن است ما را اذیت کند، ممکن است که وقت­هایی تصمیم بگیریم که دیگر کورس تحصیلی­مان را ادامه ندهیم یا با وجود تمام مخارج یا تلاش­هایی که کردیم، اقامتمان را کنسل کنیم یا هر دلیل که وجود داشته باشد، اگر شما از قبل برای آن آماده باشید، نقشه ریخته باشید، آن جا هزینه ­های شما را کاهش خواهد داد. آمدن به دبی مثل یک نرمشی است که شما قبل از ورزش انجام می­دهید. شما را برای آن هدفتان آماده می­کند.

نکته سومی که وجود دارد، ما در این دوره از اساتید international استفاده می­کنیم، از اساتید native استفاده می­کنیم. می­خواهیم از دوستان انگلیسی و استرالیایی و امریکایی خودمان دعوت کنیم که به این دوره بیایند و در کنار ما، باتوجه‌به متدهای ما حضور داشته باشند.

یعنی مدرسین به‌غیراز شما، اساتیدی هستند که زبان اصلی­شان و مادری­شان انگلیسی است، اما تحت لایسنس و استانداردهای شما تدریس می­کنند.

بله دقیقاً. این جا شرایطی را داریم که می­توانیم از این اساتید بهره ببریم.

یعنی 240 ساعت دوره آموزش آمادگی آزمون آیلتس؟ عملاً چیزی به نام دوره تفریحی در آن نیست و کسی نباید تصور کند که 30 روز در دبی تفریح می کند

سؤال خیلی سفت و سختی بود. یعنی صفر و یک بود به‌اصطلاح دوستان رشته کامپیوتر ما. تفریح هم وجود دارد، در قالب یک سری پروژه­هایی تفریحاتی تعریف شده، تورهایی تعریف شده، ولی هدف و مسیر آن‌طور هم آموزشی است. آن‌طور هم توسط یک تور لیدری برگزار می­شود که انگلیسی صحبت می­کند، توضیحات انگلیسی می­دهد که سؤالات انگلیسی او را باید جواب بدهید؛ بنابراین هرآن­چه که در طی این تور آموزشی داریم، به زبان انگلیسی است.

یعنی مثلاً من نوعی که در این دوره شرکت می­کنم، باید خودم را برای 30 روز آموزش فشرده و مداوم و در معرض بودن زبان انگلیسی آماده بکنم. یعنی قرار است ذهن من با محیط و اتمسفر عوض شود که من آن تجربه خارج از کشور و غربت و زبان، همه را با هم دیگر داشته باشم.به عبارت خیلی ساده قرار است در این دوره زبان انگلیسی را زندگی کنیم. نه فقط آموزش ببینیم، یکی دو ساعت یا مثلاً دو جلسه در هفته. قرار است زبان انگلیسی را یک ماه زندگی کنیم.

برای مثال من اگر بخواهم پسر 17-18 ساله‌ام را بفرستم، نگرانی دارم که طی یک ماه در خارج از کشور، مؤسسه چه مسئولیتی دارد و چه می­شود؟ تعداد دانش ­آموزهای شما را هم شنیدم که بین 10 تا 16 نفر هستند، یعنی تعداد دانش­آموزهای تان هم کم است.

در بُعد موضوع مسئولیت که شما گفتید، مسئولیتی نه‌تنها برای یک شخص 17-18 ساله که فرمودید، ما این مسئولیت را در قبال بزرگسالان و دانشجویانی که در دوره شرکت خواهند کرد، هم داریم و قبل از این که ثبت‌نام تکمیل بشود، دوره به‌صورت کامل برایشان تشریح می­شود، مواردی که می­بایست رعایت کنند، نکاتی که وجود دارد، همان‌طور که خود شما اشاره کردید، ما نمی­آییم اینجا که فضای تفریحی داشته باشیم، نه. کسی که می­خواهد تفریح کند، باید یک طور دیگری، مثلاً یک تور سیاحتی، یک تور توریستی بگیرد نه تور آموزشی.

آن شخص که می­خواهد تور آموزشی بگیرد و هدفی برای نمره IELTS دارد، شرایط را می­داند. می­داند که باید تلاش استانداردی بکند، هر تلاشی به موفقیت نمی­رسد. تلاش او باید در مسیر باشد، باید آنالیز بشود، اشکالاتش برطرف شود تا به آن نقطه برسد. برای کیس شما این دوره در طول مسیر خودش، فیلم­برداری می­شود و یک سری دسترسی­هایی که به طور جزء، با مساعده و تشریح نفربه‌نفر، این موارد را برایشان باز می­کنند و سؤالاتشان را پاسخ می­دهند. در طول دوره والدین دسترسی دارند برای این که فرزند خودشان را ببیند و دقیقاً متوجه باشند که چه اتفاقی می­افتد.

امیدوارم صحبت های من با دکتر فرساد در خصوص معرفی آزمون آیلتس ر برای شما مفید بوده باشد. خیلی دوست نداشتم مطالب طولانی بشود. اگر شما هم در این این زمینه تجربه دارید خوشحال می شوم. تجربیات ارزشمند شما را هم با سایر فارسی زبانان به اشتراک بگذاریم. حتما از بقیه مطالب سایت سعید کاظمی هم بازدید کنید. پیشنهاد می کنم مصاحبه من با دکتر فرساد در خصوص یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم را هم دیدن بفرمائید.

چگونه زبان انگلیسی یاد بگیریم

یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم

برای تماشا ویدئو مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن پادکست مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار)در خصوص یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

متن کامل صحبت های من با دکتر فرساد در خصوص یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم

سلام به همه دوستان عزیز. خیلی خوشحالم که در خدمتتان هستم. در ادامه صحبت­هایی که با آقای دکتر فرساد در مورد زبان انگلیسی داشتیم، امروز می­خواهم بپرسم که یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم؟ یعنی آدم­ها هوش زبانی مختلفی قرار دارند. می­خواهیم با آقای دکتر صحبت بکنیم که ما زبان را چگونه و از کجا شروع بکنیم؟ آقای دکتر فرساد 10 سال در استرالیا بودند، دکترای زبان انگلیسی دارند. در دبی دعوت من را پذیرفتند که در خدمت شما باشیم. در مورد مسائل تخصصی زبان انگلیسی بیشتر صحبت بکنیم. آقای دکتر بفرمایید.

زبان انگلیسی من صفر است از کجا شروع کنم؟

آقای دکتر یک سؤال اساسی که من از زبان پسر خودم بگویم، یعنی به من گفت که از آقای دکتر بپرس. فرض کنید من صفرم، اصلاً هیچ ذهنیت زبانی ندارم. یک جایی از شما شنیدم که می­گفتید آدم بعضی از آموزش­ها را نبیند، بهتر است. یعنی شاید بعضی از آموزش­های زبان را که ما در ایران می­ گیریم، ضررش بیش از منفعتش است. حالا فرض کنید من صفرم، می­خواهم  IELTS6.5 بگیرم، برنامه تحصیلات خارج از کشور دارم، یا فرض کنید من به‌عنوان یک نوجوان علاقه مند به یادگیری زبان انگلیسی جلوی شما ایستادم، توصیه­ای که می­توانید به من انجام بدهید را بفرمایید.

راهکاری که برای شما دارم، نکته اول این است که اول باتوجه‌به سطحتان، در آن دوره مناسب با سطح باید قرار بگیرید. دوره شما با مکالمه شروع می­شود، مکالمه هم که می­گوییم یعنی speaking و Listening، مثل اتفاقی که دقیقاً برای بچه­ های ما، برای خود ما افتاد. اول speaking و listening در خانه و خانواده یاد گرفتیم و بعد رفتیم به مدرسه و خواندن و نوشتن یاد گرفتیم. خواندن و نوشتن، دو مهارت دیگرند که یاد گرفتیم.

بنابراین، برای برنامه شما، ابتدای امر می­بایست که ایشان بیاید، مکالمه را شرکت کند و ادامه دهد، به سطح intermediate زبان برسد و از آنجا وارد دوره ­های IELTS بشود. این اتفاق می­تواند هم‌زمان در یک پروسه یک‌ساله بیفتد. یعنی هم­زمان که این دو دوره را با هم­دیگر تلفیق کردیم که به‌صورت یک‌ساله می­تواند اتفاق بیفتد و طی فرایند یک ساله که سطحش آرام‌آرام  رشد می­کند، بعدازاین که رشد کامل شد و به سطح intermediate رسید، بلافاصله دوره IELTS هم شروع می­شود. ما برای کسانی که سطح زبانی دارند،  متناسب با آن سطح و برنامه و تایمینگ آنها که چند ساعت در روز می‌تواند مطالعه داشته باشد، برنامه خاصی به خودش داده می­شود.

آیا می شود زبان انگلیسی را خودخوانا یا Selfstudy یاد بگیریم؟

آیا به نظر شما کسی می­تواند؛ مثلاً بدون این که مدرس یا معلمی بالای سرش باشد زبان یادبگیرد، بعضی­ها ادعا می­کنند ما با ویدئو زبان یاد گرفتیم، با خواندن و مطالعه­ای که خودمان انجام دادیم، با تماشای فیلم زبان انگلیسی یاد گرفتیم. به نظر شما به‌عنوان کسی که دکترای زبان انگلیسی دارید، این امر شدنی است؟

ببینید در فرایند یادگیری و فرایند زبان­ آموزی که جزو علوم‌انسانی در نظر گرفته می­شود، ما چیزی به نام One fits all نداریم. یعنی یک فرمولی داشته باشیم که برای همه کار کند، وجود ندارد. بله این ممکن است که یک نفری خود خوان زبان را یاد گرفته باشد، وجود دارد. به‌هرحال خودش با ویدئو و موزیک و … زبان یاد گرفته باشد. اما نه اینکه برای همه کار کند و نکته دوم و مهم­تر این است که ما می­خواهیم با رفتن به یک سری کلاس‌ها و کمک‌گرفتن از اساتید، سرعت یادگیری را بیشتر کنیم و روش یادگیری را مطمئن­تر کنیم.

وظیفه یک استاد زبان چیست؟

پس در کنار این کار استاد، ساده‌سازی است، simplify می­کند. یعنی یک مطلب پیچیده را خیلی ساده با یک سری مثال­های جذاب و به‌یادماندنی و قابل به‌خاطر سپاری توضیح می­دهد که ما یاد می­گیریم. این جا یک نفر مثلاً فرض کنید که 5 سال، 3 سال، کمتر یا بیشتر، می­خواهد خودش را به‌صورت خود خوان با زبان درگیر کند، زبان را یاد خواهد گرفت. حالا چقدر استاندارد یاد گرفته، می ­بایست آنالیز بشود. چقدر تلفظ­هایش صحیح است، چقدر خوب fluency دارد، روان صحبت می­کند، نیاز به آنالیز دارد.

یک مطلب دیگر هم تکمیل‌کننده جواب سؤال شما خواهد بود، این است که یک سری از skill­های زبان، به‌تنهایی پیچیدگی بسیاری ایجاد می­کند. یعنی باز هم شما نیاز به کمک‌گرفتن از دیگران دارید، حالا ممکن است آن نفر دیگر، استاد نباشد اما نیاز به کمک‌گرفتن دارید. وقتی شما می­خواهید روی speaking خودتان کار کنید، آن جا نیاز به یک‌پایه دومی دارید که با او حرف بزنید. وقتی می­خواهید writing خودتان را تقویت کنید، نیاز به کسی دارید که writing شما را تصحیح کند و به شما feedback بدهد.

یعنی استاد زبان انگلیسی نقش پدر و مادر در خانه برای کودک را دارد؟

مثلاً کودک ما که در خانه در حال یادگیری زبان فارسی است، بیشتر اوقات که کلمات را با فعل و بدون فعل و اشتباه بیان می­کند، ناخودآگاه به او گوشزد می­کنیم که این‌طور تلفظ کن، بگو «ر»، «ی» نگو. مثلاً اکثر اوقات پسر کوچک من خیلی چیزها را به‌جای «ر»، «ی» می­گوید. خب ما خیلی تلاش می­کنیم که به او یاد بدهیم به‌جای «ی»، بگو «ر».

یعنی داریم تصحیح می­کنیم خیلی آرام‌آرام و می­دانیم که یک‌شبه و یک هفته قرار نیست این اتفاق بیفتد. یعنی عملاً تا به امروز، رشدش را می­دیدم، مثلاً اول حرف، بعد به کلمه می­رسد و آرام‌آرام شبیه جمله می­شود. بعد یک سنی می­رسد که تازه می­پرسد استطاعت چه معنی­ای می­دهد، مثلاً در 11-12 سالگی، یعنی چون در شش‌سالگی مفهوم این کلمات برایش اهمیتی ندارد، فقط می­خواهد جملاتی را تکمیل کند که ارتباطاتش را بهتر کند. نظر شما در مورد این موضوع چیست؟ نظر من این است که اگر آدم استادی داشته باشد و استاد به‌موقع ایرادهای او را بگیرد، غلط­های او را اصلاح کند،  خیلی زیاد می‌تواند به او کمک کند.

بین یادگیری بزرگسالان و کودکان فرق اساسی وجود دارد؟

ببینید شما یک فکت را توضیح دادید و تشریح کردید و این واقعیتی است که ما همه با همین روش زبان یاد گرفتیم و البته که یادگیری زبان در بزرگسالان بسیار سریع­تر اتفاق می­افتد. چرا؟ چون بچه­ها زبان را برای تکمیل نیاز، برای برطرف‌کردن نیازشان یاد می­گیرند و ما زبان را به‌صورت ارادی با برنامه­ ریزی، باهدف­گذاری، با کمک‌گرفتن از تمام ابزارها … یک بچه نمی­تواند از گوشی استفاده کند، یک بچه نمی­تواند از دیکشنری استفاده کند، کتاب بخواند.

سیستم بزرگسالان بسیار متفاوت است، خیلی هوشمندانه­ تر با برنامه­ ریزی بیشتر و در فاصله کوتاه­تری زبان یاد می­گیرند. حدود 3 تا 5 سال طول می­کشد تا زبان یک بچه در خانواده کامل شود زبان مادری­اش را عرض می­کنم. اما این فاصله و این مدت برای بزرگسالان یک سال است، سیکل را می­داند، متوجه جریان یادگیری هست و می­داند که یک learning در حال اتفاق‌افتادن است. تمام تفاوت موضوع learning یعنی یادگیری هوشمندانه، یادگیری ارادی با acquisition که یادگیری غیرارادی است، دقیقاً همین است. بچه­ها pick up می­کنند. اگر یک چیز اشتباهی هم به آنها گفته می­شود، مثلاً اگر به‌جای بینی به آنها بگوییم این صندلی است، این را به‌عنوان صندلی یاد می­گیرند، اگر بگوییم صندلی، بینی­ اش را نشان می­دهد. اینجا هر آن­چه که می ­شنود را تکرار می­کند، اما در بزرگسالان موضوع learning هست، یعنی یادگیری هوشمندانه با برنامه ­ریزی و طبق یک پلن.

آیا زبان را در مقصد مهاجرت مان یاد میگیریم؟

خیلی از اوقات در فرهنگ ما ایرانی­هاست که می‌گویند: حالا وقتی به آن کشور مقصد برسیم، آن­جا زبان را یاد خواهیم گرفت. باتوجه‌به تجربه­ای که خودم کردم، کسی که می­خواهد کار کند، دانشگاه برود، واقعاً اشتباه است. چون آن جا این استرس و عدم وجود تمرکز، موجب می­شود که فرایند یادگیری مختل و کند شود. حتی می­گویند آن جا لهجه­ات درست می­شود! نظر شما در این­ باره چیست؟

ببینید قطعاً محیط می­تواند کمک کند. علت این که دوره‌مان را در دبی برگزار می­کنیم، همین است. اما محیط جانی ندارد، انرژی­ ای ندارد که من مثلاً به خارج بروم و جایی بایستم و بعد بگویم که محیط به من در یادگیری زبان کمک می­کند! محیط به یک سری آیتم­ هایی نیاز دارد که من باید به آن اضافه کنم. مثلاً ارتباطی که با افراد می­گیرم، مثلاً پایه زبانی که دارم که در پله اول می ­ایستم و باتوجه‌به آن پایه و پله اول، گام دوم را برمی­دارم. اگر امروز من به چین بروم، اگر کسی انگلیسی صحبت کند، قطعاً با چالش­های بزرگ روبرو می­شوم. چرا؟ چون هیچ پایه ­ای ندارم.

داشتن پایه زبانی هر کشوری به شما کمک می کند در افزایش سرعت یادگیری؟

اما این جا که در یک کشور عربی هستم، چون پایه ­هایی از زبان عربی را بلدم، جریانم فرق می­کند و اینجا محیط به من برای یادگیری زبانم به من کمک می­کند. درحالی‌که آنجا محیط به من برای یادگیری زبان چینی کمک نمی­کند و حتی ممکن است تأثیر منفی داشته باشد. زمانی که شما نیازی دارید و می­خواهید برطرف کنید، مشکلی دارید و می­خواهید حل کنید و متأسفانه نمی­توانید ارتباط بگیرید، این یک چالش است.

مهاجرت و یادگیری همزمان زبان چالش بسیار بزرگی است؟

آقای دکتر یک مسئله دیگر هم است، مثلاً کسی که مهاجرت می­کند، البته در آدم­های مختلف متفاوت است، یک نفر در ایران درآمد دارد یا یک نفر در خانه پدرش سکونت دارد، نوجوان است و هزینه­های زندگی­اش قابل‌قبول است، وقتی این آدم می­رود به کانادا یا استرالیا که شما زندگی می­کردید یا آمریکا، ماهی 4 هزار دلار، 5 هزار دلار، حداقل 3 هزار دلار هزینه و خرجش می­شود. من یک دوستی هم دارم که به مالزی رفته بود، تأکید می­کرد، می­گفت: اگر من همین دوره آموزشی را در ایران می­دیدم، خیلی بهتر از این بود که این دوره را در مالزی ببینم.

ببینید قطعاً زندگی در خارج از کشور، بدون هزینه نیست. زندگی در داخل کشور بدون هزینه است؟ در خارج از کشور چندبرابر آن است. ضمن این که همه وضعیت کشور خودمان را می­دانیم. بی ­ارزش بودن پول ما در برابر دلار، یک واقعیتی است که کسی نمی­تواند انکار کند؛ بنابراین قطعاً هزینه چندبرابر است. ضمن این که شما اگر زبان را بدانید، خیلی راحت میان­برها را پیدا می­کنید، کشف می­کنید و هزینه ­هایتان را پایین می­آورید.

 خیلی راحت یاد می­گیرید که از اتوبوس و مترو یا قطار برای مسافرت‌کردن استفاده بکنید، درحالی‌که اگر زبان را ندانید و کشف این میان­به رها برایتان سخت باشد، خب می­بایست تاکسی بگیرید و مثلاً یک تاکسی دربست هم بگیرید و هزینه دو سه برابری مترو را بدهید. زبان بلدی، می­خواهی بروی فرضاً برنج تهیه کنی، برای مثال عرض می­کنم؛ فرصت این را داری که برای تهیه برنج چانه بزنی یا چند جا قیمت بگیری. خب چه چیزی به شما کمک می­کند که هزینه­ها را پایین بیاوری؟ زبان به شما کمک می­کند.

پایه های زبانی را در ایران تقویت کنید بعد مهاجرت کنید؟

یعنی شما می­گویید که هرکسی در ایران به هر روشی که می­تواند، base­ خود را قوی­تر بکند، کامل­تر بکند، یعنی به نظر من اگر خودش را به 70 تا 80 درصد برساند، مثلاً کسی که می­تواند 6.5 IELTS بگیرد، عملاً در محیط کمک‌حالش خواهد بود.

ببینید در این زمینه بستگی به سن دارد. قبلاً عرض کردم one fits all نداریم. یک لباسی داشته باشیم که به درد همه سایزها بخورد، نداریم.

چون آدم­ها هوش زبانی­شان متفاوت است، می­گویید.

هوش­ها متفاوت است، روش­های یادگیری متفاوت است، سطوح متفاوت است، دانش‌پایه متفاوت است، نوع یادگیری متفاوت است و کلی موارد روان‌شناس در کنار همین موضوع یادگیری داریم، کلی روش­های متفاوت یادگیری داریم و این مورد شخص به شخص می­بایست مصاحبه شود، مشاوره شود،  آنالیز شود و آن فرمول نوشته شود.

یکی از علت­هایی که دوره ­های ما، دوره­های شلوغی نیستند، مثلاً فرض کنید یک چیزی حدود 10 تا 15 نفر، دقیقاً همین نکته است. چون می­خواهیم. توانایی رسیدن به شخص را داشته باشیم. اگر این دوره را کما این­که پتانسیل جریان از لحاظ فنی هم وجود دارد، فرض کنید تعداد را به 30 نفر افزایش دهیم، خطر کاهش کیفیت را داریم؛ بنابراین ترجیح می­دهیم که این دوره خیلی private، خیلی خصوصی و حرفه ­ای برگزار شود به‌جای این­ که جمعیت زیادی را در یک کلاس داشته باشیم.

یعنی شما می­فرمایید برای هر نفری که می­خواهد زبان بیاموزد، باید مشاوره بگیرد، آنالیز شود، تحلیل شود و بر اساس آنالیز و تحلیلش این کار انجام شود.

قطعاً همین‌طور است.

در صحبت­های قبل از لایومان گفتید که شما دوره ­ای برگزار می­کنید که به صورت فشرده و یک ماهه و در هتل برگزار می گردد. منظورم این است که در یک فضای بسته، یعنی فضایی که در آن دانش ­آموزها در یک محیط کنترل شده قرار می­گیرند تا در طول یک ماه در فضا و اتمسفر یادگیری قرار بگیرند.

ببینید یک زبان­ آموزی که در این دوره شرکت می­کند و ما در خدمتش هستیم، تمام تمرکزش روی مسئله یادگیری است، تمام هم و غمش یادگیری است. تمام هم‌وغم ما هم یادگیری این شخص است و این که بتوانیم در موفقیتش مشارکت مستقیم داشته باشیم. باقی موارد با استانداردهای بالا تهیه شدند. شاید این جا استاندارد کلمه کم ­­ارزشی باشد، با شرایط premium که وجود دارد، حتی luxury، تهیه شدند که شمای شرکت‌کننده در این دوره، دغدغه هیچ چیزی نداشته باشید. نه اقامت، نه رفت‌وآمد، نه خوراک و پوشاک و نظافت و موارد دیگر … 100% درصد تمرکز روی فرایند یادگیری باشد.

باز اگر نکته ­ای مانده برای آن نوجوانی که می­خواهد زبان یاد بگیرد.

نکته ­اش تصمیم ­گیری است. تصمیم بگیرید، هدف بگذارید، در جای‌جای زندگی‌تان هدف داشته باشید، برای هدف مسیر مشخص کنید و تعریف کنید. در کنار آن هدفتان چشم ­اندازی داشته باشید تا مسیر را گم نکنید و با استفاده‌کردن از مشاوره­ها و آموزش­ها، آن مسیر درست را به جلو حرکت کنید. اصل داستان بر برنامه­ ریزی، آموزش و مشاوره صحیح است و امیدوارم که به‌زودی شما را در یکی از بهترین دوره­های آموزشی که در دنیا در حال برگزاری است، ببینم.

امیدوارم صحبت های من با دکتر فرساد در خصوص یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم برای شما مفید بوده باشد. خیلی دوست نداشتم مطالب طولانی بشود. اگر شما هم در این این زمینه تجربه دارید خوشحال می شوم. تجربیات ارزشمند شما را هم با سایر فارسی زبانان به اشتراک بگذاریم. حتما از بقیه مطالب سایت سعید کاظمی هم بازدید کنید. پیشنهاد می کنم مصاحبه من با دکت فرساد در خصوص آمادگی آزمون آیلتس را هم دیدن بفرمائید.

اصول پیج اینستاگرام بیزینسی

قدم هفتاد و چهارم اصول پیج اینستاگرام بیزینسی

برای شنیدن پادکست قدم هفتاد و چهارم اصول پیج اینستاگرام بیزینسی  از طریق لینک ذیل اقدام نمائید.

قدم هفتاد و چهارم اصول پیج اینستاگرام بیزینسی

قدم هفتاد و چهارم اینستاگرام

سلام به همه دوستان عزیز امروز با قدم هفتاد و چهارم اصول پیج اینستاگرام بیزینسی در خدمتتان هستم امروز می‌خواهم یک مقداری در مورد کلیات و مسائل مهمی که توی اینستاگرام مهم است صحبت بکنم اینستاگرام خب الان محبوب‌ترین شبکه اجتماعی برای بیزینس شده تو ایران، اوایل خیلی شخصی بود و الان شاید نصفه اینستاگرام تو ایران به این سمت رفته که خوب بیزینس‌ها خیلی دارند از اینستاگرام استفاده می‌کنند برای توسعه کسب‌وکارشان،

شاید توی هر رشته تخصصی اینستاگرام نیاز به حداقل ده تا دوره آموزشی و تحلیل و آموزش تخصصی داشته باشد که اگر کسی از دوستان علاقه‌مند است و دوست داشت، دوره‌ مربوط به آن تخصصی است و باید بیاید مشاوره بگیرد. ولی کلیات که توی اینستاگرام باید رعایت بشود با هم دیگر یک مرور می‌کنیم. این‌ها مسائل اصلی که برای همه کسب‌وکارها موردنیاز هست را مرور می‌کنیم.

انتخاب اسم پیج در اینستاگرام:

 اسمی که انتخاب می‌کنید یک اسم ساده، راحت مرتبط با موضوع کسب‌وکارتان باشد و خیلی اسم‌های پیچیده و سخت نگذارید. دنبال اسمی باشید که خیلی ساده باشد و به‌راحتی قابل به‌یادسپاری باشد و از طرفی تکراری نباشد. هر چه اسم شما یونیک تر یا خاص‌تر باشد. بیشتر در ذهن مشتری باقی می‌ماند.

عکس پروفایل در اینستاگرام:

 اولین بحثی که توی اینستاگرام مطرح می‌شود بحث عکس پروفایل  است شما اگر یک صفحه دارید که به دنبال برند شخصی هستید.  حتماً باید عکس خودتان را داخلش بگذارید اگر با یک برند محصول یا خدمتکار می‌کنید یا شرکتی دارید حتماً باید لوگوی شرکت و محصولتان را آنجا بگذارید.

بایو یا بیوگرافی پیج اینستاگرام:

موضوع دوم  بایو یا بیوگرافی است که شما بسته به آن خودتان را معرفی می‌کنید خلاصه، مفید، باارزش  باید باشد سعی بکنید تلفنتان، ایمیلتان راه‌های دسترسی‌تان را مخصوصاً سایتتان را آنجا در بایو اینستاگرام  قرار بدهید. لوکیشن بگذارید تا اعتمادسازی ایجاد بشود حتماً توی اینستاگرامتان از موضوعات مرتبط با آن تعریفی که توی بایو کردید استفاده بکنید این‌طوری نباشد که یک دانه عکس از طبیعت بگذارید، بعد یک دانه عکس با دوستانتان بگذارید بعد شروع کنید سه تا هم محتوای ویدئویی در مورد  کسب‌وکارتان یا خدمتتان قرار بدهید. باید محتوا شما تخصصی باشد.

جداکردن صفحه شخصی از صفحه بیزینسی:

 صفحه شخصیتان را حتماً از صفحه تخصصی کسب‌وکارتان جدا بکنید دقت بکنید هر محتوایی که می‌گذارید روی آن کاور بگذارید توضیح بدهید به مشتری چون می‌دانید از انبوه و حجم بسیار بالایی از محتوایی که توی اینستاگرام تولید می‌شود. مشتری وقتی تو آن مربع‌های کوچک، کوچک می‌آید شما را توی تصویر شناسایی بکند حتماً باید یک کاور خوب بگذارید رویش که مشتری به موضوع اگر علاقه‌مند بود بیاید شما را شناسایی بکند.

 زیر هر پست حتماً یک کپشن بگذارید کپشن خوبی بگذارید از خلاصه‌ای از موضوع آن محتوایی که دارید به مشتری ارائه می‌دهید.  

هشتگ بگذارید:

از کاربردی‌ترین هشتگ‌هایی که خود اینستاگرام پیشنهاد می‌کند یا از گوگل یا از گوگل‌ترند می‌توانید کمک بگیرید خب این‌ها زمان بر است می‌توانید خیلی از هشتک‌ها را تو ذهن خودتان می‌آید بعد توی گوگل جستجو بکنید مشابه‌ آنها را در بخش پیشنهادها گوگل دربیاورید و در پایین کپشن بگذارید.

 هشتک خیلی مهم است برای پیداکردن شما، شما را به گروه‌های مرتبط متصل می‌کند اگر یک نفری یک موضوعی را علاقه‌مند باشد خود اینستاگرام الان بسیار ربات‌هایش هوشمند هستند. موضوعی که مشتری جستجو کرده و اگر شما هشتگ خوبی گذاشته باشید. حتماً شما را به‌صورت تخصصی معرفی می‌کند.

استوری بگذارید:

 استوری گذاشتن را فراموش نکنید. لایو بگذارید سعی کنید در موضوعات مرتبط با صفحه‌تان هم لایو بگذارید، هم استوری بگذارید موضوع‌ها و مسائل و محتوا‌های باارزش را حتماً بروید های‌لایت بکنید.

تعامل با همکاران و افراد فعال در اینستاگرام:

 دقت بکنید با همکار‌هایتان باید توی اینستاگرام تعامل داشته باشید حتماً از همکار‌ها ایده بگیرید صفحه‌شان را دنبال بکنید افرادی که دنبال شما می‌گردند را شما بروید تو صفحه‌های معروف پیدایشان بکنید شما دنبالشان بکنید اصلاً این ذهنیت را نداشته باشید که من باید دنبال‌کننده‌هایم کم باشد یا نمی‌دانم دنبال‌کننده‌هایم زیاد باشد مهم نیست.

 تعداد دنبال‌کننده‌ها مهم است؛ اما وقتی خیلی باارزش می‌گردد که شما آن‌قدر محتوا باارزش تولید بکنید که خود آن دنبال‌کننده اندکی هم که شما داشته باشید محصول، خدمت و آن محتوای باارزش شما را در اختیار دیگران قرار بدهد و  شما را به دیگران معرفی بکند.

دنبال فالور فیک نروید

بسیاری وقت‌ها من صفحه‌های خیلی تازه دیدم با پانصد نفر، هزار نفر فروش‌های بسیار خوب دارند صفحه هست با صدهزار نفر هشتاد هزار تا فِیک هستند هیچ فروشی ندارد دقت بکنید به‌هیچ‌عنوان نخرید دنبال‌کننده فِیک نخرید؛ چون اینستاگرام موضوع شما را به ده درصد از دنبال‌کننده‌هایتان ارسال می‌کند و اگر ببیند از طرف آنها بازخوردی نداشته باشد معمولاً به دیگران ارسال نمی‌کند؛ چون ربات می‌فهمد که این محتوا باارزش نبوده کسی استقبال نکرده است؛ ولی اگر از این ده درصد استقبال خوبی انجام بشود. به افراد بیشتری می‌فرستد؛ چون هدف اصلی این است که محتوا‌ها به افراد بیشتری ارسال بشود.

 همه هم‌وغم شبکه‌های اجتماعی و مالکینشان این است که شما زمان بیشتری را در شبکه اجتماعی وقت بگذارید البته تأکید و خواهش می‌کنم یک‌زمان‌هایی را اصلاً سراغ شبکه‌های اجتماعی تلفن همراه نروید یک زمانی را زمان طلایی بگذارید قبلاً هم‌خدمتتان گفتم یک ساعت سه تا بیست دقیقه، سه تا نیم ساعت اگر کسب‌وکار آنلاین دارید اعلان‌های کسب‌وکاری را پاسخ بدهید آن هم نیاز نیست هر لحظه البته که پاسخگویی خیلی مهم است. ولی خوبی این است که اگر مشتری یک سؤال تو اینستاگرام از شما بپرسد دو ساعت بعد هم جواب بدهید؛ چون برای  آن شخص اعلان می‌رود هیچ ایرادی ندارد بعداً می‌فهمد که شما پاسخش را دادید.

با وجود اهمیت شبکه‌های اجتماعی زیاد وقت خود را در آنها سپری نکنید.

 خیلی زمان رو پیگیری شبکه‌های اجتماعی نگذارید مخصوصاً اینستاگرام وقتتان را تلف نکنید. وقتی که می‌خواهید اینجا بگذارید را بیشتر تلاش کنید تولید محتوا بکنید تعامل بکنید با همکار‌هایتان، با دوستانتان با کسانی که از شما سؤال‌وجواب می‌کنند حتماً این محتوای تو درس‌آموزش محتوا هم گفتم دقت بکنید که باارزش باشد.

در اینستاگرام نمایش اجرا نکنید

در مجموع تلاش بکنید که با  آدم‌ها ارتباط برقرار بکنید. دنیای کسب‌وکار اینترنتی و به‌خصوص شبکه‌های مجازی قوانین نانوشته هم دارد باید حرمت بگذارید هر چیزی را نگذارید مخصوصاً از فرزندانتان، خیلی در مورد مسائل شخصی و خانوادگی‌تان صحبت نکنید، بلاگری‌های فِیک انجام ندهید و ظاهرسازی نکنید. مثلاً متأسفانه تو جامعه ما خیلی این مد شده است بلاگرها همه چیز زندگی‌هایشان را ایدئال نشان می‌دهند و جوری وانمود می‌کنند. همه چیز خوب است و هیچ مشکلی وجود ندارد اصلاً این کار‌ها را نکنید مردم الان دارند هوشمند می‌شوند و خیلی از آن جوی که اینفلوئنسر‌ها داشتند تا یکی، دو سال قبل الان تو اینستاگرام آن جو از بین رفته.

اینستاگرام کارت ویزیت باارزش و معتبر

 اینستاگرام الان شده یک کارت ویزیت بسیار باارزش و معتبر برای کسب‌وکارها، در نتیجه  تلاش بکنید از این اتمسفر و فضا حداکثر استفاده را بکنید. امیدوارم این مطلب آموزشی در مورد اینستاگرام برای شما مفید بوده باشد. هر هفته در اینستاگرام فعال باشید و در بخشهای مختلف آن محتوا بگذارید.

امیدوارم قدم هفتاد و چهارم اصول پیج اینستاگرام بیزینسی برای شما عزیزان مفید بوده باشد.

ممنون می‌شوم که از کانال یوتیوب saeidkazemi بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید. یک درخواست لایو برای من ارسال کنید. یا یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم. برای مطالعه قدم هفتاد و سه استراتژی تولید محتوا  کلیک کنید و برای مطالعه قدم هفتاد و پنجم سئو سایت اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند شوید.اینجا کلیک کنید

استراتژی تولید محتوا

قدم هفتاد و سه استراتژی تولید محتوا

برای شنیدن پادکست قدم هفتاد و دوم ایجاد ارزش با تولید محتوا از طریق لینک ذیل اقدام نمائید.

قدم هفتاد و سه استراتژی تولید محتوا

سلام به همه دوستان عزیز با گام هفتاد و سوم در خدمتتان هستم امروز می‌خواهم در مورد استراتژی تولید محتوا  صحبت کنم در قدم  هفتاد و دوم آمدم در مورد اهمیت محتوا، ایجاد ارزش و ارائه تخصص خیلی با جزئیات زیادی با هم دیگر صحبت کردیم. یاد گرفتیم در تولید محتوا باید برنامه و هدف داشته باشیم.

انتخاب موضوع برای شروع تولید محتوا

 من پیشنهاد می‌کنم ابتدای راه شما صد عنوان که می‌توانید محتوا تولید کنید را روی کاغذ یا در  فایل اکسل برای خودتان یادداشت بکنید. بگذارید مثل همیشه یک مثال بزنم؛ مثلاً شما فروشگاه لوازم‌خانگی دارید برند سامسونگ شما باید توی این صد محتوا، سی تا محتوا در مورد یخچال، سی تا محتوا در مورد اجاق‌گاز، سی تا محتوا مثلاً در مورد مایکروفر، مایکروویو، یک ده تا محتوا در مورد جاروبرقی‌های مختلف سامسونگ توی یک لیست یادداشت بکنید. بعدازاین باید عنوان  برای هرکدام از موضوعات تهیه بکنید. حالا شروع به  جمع‌آوری اطلاعات بکنید. اگر تخصصی به زبان انگلیسی یا به زبان دیگری دارید توی یوتیوب یا توی اینترنت جستجو بکنید کامل محتوا‌های همکار‌هایتان را بررسی کنید. آنها چطوری محصول خودشان را معرفی و ارائه می‌دهند.

 بعد کل مطالب جمع‌آوری شده را به متن تبدیل بکنید متنش را چندین مرتبه بخوانید بعد تنهایی برای خودتان یک محتوا را تنها یا برای جمعی از همکار‌ها یا شاگردهایتان  ارائه بدهید خیلی طولانی‌اش نکنید سه دقیقه تا ده دقیقه بعد یک‌مرتبه به‌صورت پادکست یا ویدئو ضبط بکنید چندین مرتبه آن ضبط‌شده‌تان را گوش بکنید تا بتوانید با این اتمسفر آشنا بشوید حالا متنش هم را ارائه بدهید و هم فایلش را ارائه بدهید.

چه نوع محتوائی تاثیر بیشتری می گذارد

اگر ویدئو بگذارید که خیلی تأثیرش از هر محتوای دیگری بیشتر است احساس اطمینان برای مشتری ایجاد می‌کند ویدئو معمولاً صد و بیست مرتبه بیشتر از یک متن دیده می‌شود؛ اما بعضی از محصولات این هست که مثلاً محصولات خاص محتوا‌هایش و اطلاعاتش خیلی مهم است؛ مثلاً یک لپ‌تاپ خیلی مشتری دوست دارد اطلاعات کامل با جزئیات آنجا بخواند مطالعه بکند. اما باز ویدئواش لپ‌تاپ هم باشد. ویدئوی آن را  هم نگاه می‌کند تصویر شما اگر توی ویدئو باشد احساس خوبی در خریدار و فروشنده ایجاد می‌کند.

داشتن استراتژی در تولید محتوا

 شما حتماً باید استراتژی و تقویم برای جمع‌آوری و تولید محتوا داشته باشید. اگر تنها هستید حداقل صد تا محتوا برای سال اول برنامه‌ریزی بکنید و جا‌هایی که قرار است این محتوا‌ها توزیع بشود مشخص بکنید.

 نوع محتوا را طبق استراتژی که خدمتتان توضیح دادم کامل مشخص کنید و وقتش رسیده که شروع بکنید  خیلی حرص نزنید که وای که من باید صد تا دویست تا تو ماه اول محتوا تولید کنم. نخیر اصلاً این‌طوری نیست همان‌طور که توی درس‌های اول گفتم به اثر مرکب اعتقاد داشته باشید آرام، آرام کار را انجام بدهید هفته‌ای یکی، دو تا محتوا بگذارید؛ ولی تخصصی انجامش بدهید؛ مثلاً در اینستاگرام می‌گذارید هشتک‌های مناسب بگذارید یک کپشن خوب برایش بگذارید و استوری بکنید.

برای محتوا تولیدی تبلیغات کنید

اگر پول دارید برای محتوای تولیدی یک مقداری تبلیغات بروید. به میکرو اینفلوئنسر‌های مرتبط با شغل خودتان آگهی بدهید. مثلاً توی شهر خودتان یا  در  کشور و محلی که کار می‌کنید توی محله و منطقه خودتان کسانی که معروف‌تر هستند. مثلا میکرو اینفلوئنسر‌های هستند که هزینه‌های مناسب و مبالغ جزئی می‌گیرند. تا پیج و محتوای شما را تبلیغ بکنند.

البته اولش باید نه ده تا محتوای اولیه توی صفحه‌تان بگذارید؛ یعنی با یک دانه، دو دانه محتوا تبلیغات نروید. نکته بعدی این است که دقت بکنید به‌جای تعداد زیاد محتوا و توجه به کمیت، به کیفیت باید بیشتر توجه بکنید؛ یعنی از این که مثلاً پانصد تا محتوا داشته باشید؛ ولی هیچ ارزشی نداشته باشد پنجاه تا محتوای باارزش توی یک سال تولید بکنید مطمئناً خیلی مهم تراست کاملاً برنامه‌ریزی  و هدف داشته باشید خیلی  ایدئال‌گرایی نکنید.  مثلاً کاور آن‌چنانی بزنم، شعار تبلیغاتی بزنم حتی اوایلش اگر یک آدم مثلاً فریلنسر با قیمت مناسب یک محتوایی برایتان تولید می‌کند با قیمت مناسب  همان کار را بکنید خیلی حساسیت نداشته باشید که حتماً محتوای گران قیمتی با هزینه‌های خیلی زیاد تولید بکنید.

مردم تفاوت محتوا تخصصی و آماتور را تشخیص می‌دهند

 مردم کاملاً متوجه می‌شوند که شما متخصص و صادق هستید و توی این تخصصتان صداقت دارید و هدفتان کمک‌کردن باشد نگاه بکنید همان‌طور که توی بازاریابی درون‌گرا گفتم حتماً باید هدفتان کمک‌کردن باشد وقتی که شما کمک بکنید. تخصصی به مردم راهنمایی بکنید بعد به فروش ختم می‌شود. شما باید آن‌قدر اعتمادسازی بکنید و  آن‌قدر مشاوره به مشتری بدهید. تا مشتری به شما اعتماد کند.

ما با تولید محتوا اعتماد مشتری را جلب می کنیم.

 یعنی دقت بکنید توی فروش یک نکته خیلی کلیدی نمی‌دانم خدمتتان گفتم یا خیر اول باید اعتماد ایجاد بشود نباید همه فکر و ذکرتان فقط فروختن محصول یا خدمت باشد شما باید احساس نیاز و درد مشتری را برآورده بکنید. شما اصلاً باید هر مشتری هر مخاطبی را آن‌طوری برایش محتوا تولید بکنید که احساس بکنید می‌خواهد یک کمک به او بکنید اصلاً هدفتان فروختن نباشد فروختن خودش بعد از آن احساس خوبی که برای مشتری ایجاد می‌شود و مخاطب ایجاد می‌شود اتفاق خواهد افتاد و حتماً برای تولید محتوا برنامه‌ریزی بکنید حتی اگر امکانات مالی‌اش را دارید خب کمک بگیرید از یک جوان‌هایی که الان خیلی فعال هستند تو زمینه تولید محتوا از آنها کمک بگیرید که انشا الله بتوانید موفق بشوید و کسب‌وکارتان را رونق بدهید روز خوبی داشته باشید.

امیدوارم قدم هفتاد و سه استراتژی تولید محتوا برای شما عزیزان مفید بوده باشد.

ممنون می‌شوم که از کانال یوتیوب saeidkazemi بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید. یک درخواست لایو برای من ارسال کنید. یا یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم. برای مطالعه قدم هفتاد و دوم ایجاد ارزش با تولید محتوا کلیک کنید و برای مطالعه قدم هفتاد و چهارم آموزش اینستاگرام اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند شوید.اینجا کلیک کنید

اتمسفر بیزینس در دبی

فضا و اتمسفر تجارت در دبی

برای تماشا ویدئو مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص فضا و اتمسفر تجارت در دبی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن پادکست مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص فضا و اتمسفر تجارت در دبی ز طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

متن کامل صحبت های من با دکتر فرساد در مورد فضا و اتمسفر تجارت در دبی را ادامه می توانید مطالعه بفرمائید.

سلام به همه دوستان عزیز  سعید کاظمی هستم و خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم. در ادامه بحث قبلی که با آقای دکتر فرساد داشتیم، در مورد اینکه چگونه بیزینسمان را به کشور امارات توسعه بدهیم، امروز می‌خواهیم در مورد فضا و اتمسفر کسب‌وکار در کشور امارات و شهر دبی صحبت بکنیم. آقای دکتر خیلی ممنون که مجدداً دعوت من را پذیرفتید. در نزدیکی دفتر آقای دکتر، در لابی هتل هستیم. یک مقدار صدای فضای بیرون را هم داریم؛ ولی به‌هرحال در خدمتتان هستیم. امیدوارم تجربیات مفید شما را بتوانیم به دوستان عزیز انتقال بدهیم.

خواهش می‌کنم. امیدوارم که نکات مفیدی را داشته باشیم که به‌ویژه به دوستان گرامی‌مان، کمک کنیم.

کلاً در مورد اتمسفر و فضای کسب‌وکار در امارات به ما توضیح بدهید.

ببینید امارات کشور پول هست. نظر شخصی‌ام را عرض می‌کنم. شما از ابتدایی که وارد امارات می‌شوید تا لحظه‌ای که امارات را ترک می‌کنید، چه به‌عنوان یک تاجر بیایید، چه به‌عنوان یک توریست بیایید، چه به‌عنوان یک سرمایه‌گذار بیایید، فرایند چرخش پول و جریان پول (flow) را می‌بینید. ما یک cash flow را می‌بینیم که چطور پول گردش پیدا می‌کند، از دست توریست به دست هتل می‌رسد، از دست هتل به دست خدمات و موارد موردنیاز می‌رسد. این flow را دقیقاً ما می‌بینیم.

این نشان می‌دهد که زمینه فراهم است. جایی که پول جریان دارد و جریانش هم در امارات بسیار شدید و تند هست. جالب است اشاره کنم ما سالیانه 20 تا 22 میلیون توریست داریم که وارد امارات می‌شوند. جالب است بدانید امارات از سال 2008 دیگر نفتی برای فروش نداشت و ساختارهای تجاری از آن تاریخ به بعد تعریف شدند، قوانین خاص تجاری از آن موقع به بعد تعریف شدند. سیستم vat یا مالیات بر ارزش‌افزوده بسیار جدید تعریف شده، عمر چندانی در امارات ندارد؛ بنابراین پاسخ سؤالی که شما فرمودید، مسلماً یک بلة قدرتمند هست.

امارات پتانسیل این کار را دارد. حالا می‌رسیم به چطور و چگونه‌اش، در مصاحبه قبلی خدمتتان عرض کردم؛ شما برای اینکه کوچک‌ترین کارها را انجام بدهید، نیاز به پلن دارید. می‌خواهید یک قرمه‌سبزی درست کنید، نیاز به برنامه‌ریزی دارید. نمی‌توانی همه مواد را یک‌جا بریزی روی‌هم و بگذاری روی شعله، شعله را روشن کنی و یک قرمه‌سبزی درجه یک ایرانی داشته باشی؛ بنابراین باید پلن را داشته باشید، چه موقعی چه چیزهایی را اضافه کنی، چه چیزهایی را اضافه نکنی، حرارت را تنظیم کنی، ترموستات مالی خودت را ببندی و بعد طبق آن برنامه پیش بری، برسی به آن هدفی که می‌خواهی.

یک زمانی ایرانی‌ها خیلی شیفت پیدا کردند به سمت عمان، ولی در عمان بیزینس‌های ایرانی به آن موفقیت لازم نرسیدند. باز دوباره بخشی به ترکیه رفتند. حالا اگر منصفانه بگوییم در ترکیه بخشی از آنها نسبتاً موفق بودند. یعنی به شدتی که در عمان بیزینس‌ها آسیب دیدند، یعنی دوستان نزدیکی دارم که عمان رفتند و صفر شدند، یعنی هزینه‌های چندمیلیاردی در عمان کردند؛ ولی بیزینس‌های آنها آسیب دید. باز بخشی رفتند به استانبول و بخشی هم برگشتند به دبی.

در امارات و به خصوص دبی چه زیرساخت‌هایی وجود دارد که برای تجارت متمایز می شود؟

بسیار سؤال خوبی هست. ببینید ما در بازاریابی دو مورد place (مکان) و در کنار موضوع place، people (مردم) را داریم. گفتید چرا این اتفاق در عمان نیفتاد؟ ببینید خیلی‌ها هم در عمان هستند که موفق هستند، می‌روند و موفق هم می‌شوند. شما می‌بایست پایه بیزینس خودتان را تعریف کنید. آیا مثلاً  تولیدکننده‌ای هستید که می‌خواهید کالایتان را در عمان بفروشید، امروز من به شما می‌گویم شکست خوردید. چرا؟ چون  آن people یا افراد لازمی که بیایند و کالای شما را بخرند، وجود ندارد.

با شهرهای درون ایران مقایسه کنید. جمعیت عمان را کلاً بررسی کنید، میزان توریستی که وارد این کشور می‌شوند را بررسی کنید، آیا من مشتری دارم برای این کالا؟ حالا یک وقتی همان تجارت وارد عمان می‌شود، قرار است resale یا reexport انجام بشود، یعنی فروش مجدد و صادرات مجدد، این اتفاق قرار است بیفتد. هدف کالای من عمان نیست، هدف کالای من برای مثال هندوستان، مالزی و آمریکاست.

برندینگ هم باید انجام شود، یعنی resale و reexport با تغییر برند، یعنی به نام شرکت‌های آنها؟

آن مواردی است که جزو جزئیات کار هست. بله جزئیات بسیار زیای دارد، به‌هرحال می‌بایست شرایط سیاسی و شرایط اقتصادی موجود و قوانین را هم در نظر گرفت. مطلب این است که مشتری کالای من در کجاست؟ در هندوستان است نه در عمان. همین بیزینس با فرمول متفاوتی از تجارت می‌رود و موفق می‌شود. همان بیزینس با پایه فروش درنظرگرفتن مشتریان عمانی می‌آید و شکست می‌خورد. چرا؟ چون باید به فاکتور place و people توجه کنیم.

 مثال دیگری به شما بدهم؛ شما وقتی به عمان می‌روید، انبوهی از کالاهای چینی و فروشگاه‌های چینی را می‌بینید که دارند این کالاها را می‌فروشند. به قطر که می‌روید، خبری از کالای چینی نیست، برندهای خیلی خاص مثلاً Louis Vuitton را می‌بینید که کار می‌کند یا برند گران لاکچری لوکس لباس؛ بنابراین اگر Louis Vuitton برود در عمان، همین برند شکست می‌خورد. چون عملاً مشتری ندارد. People وجود ندارد که فرایند مارکتینگ در آن اتفاق بیفتد.

سعید کاظمی: یک نکته خیلی جالبی به ذهنم رسیده. بسیاری از ایرانی‌ها وقتی به کشورهای خلیج می‌آیند یا حتی ترکیه که من بودم، همین اولش به ذهنشان می‌رسد؛ زرشک، زعفران، پسته، آلو خشک، زردآلو یا حتی فندق! خود ترکیه 80% فندق دنیا را تولید می‌کند. دوستان رفتند استانبول، هزینه هنگفت کردند که محصول عسلشان را عرضه کنند. اصلاً اگر یک قانون ساده را می‌دانستند، این‌همه هزینه نمی‌کردند. ترکیه ورود هرگونه عسل به کشور خودش را ممنوع کرده است. چرا؟ چون خودش بزرگ‌ترین صادرکننده عسل به اروپاست.

من از حرف‌های شما این‌طور برداشت می‌کنم که؛ ما عملاً توی بیزینس نمی‌توانیم دو کاری که شبیه به هم هستند را با هم مقایسه کنیم. و هرکدام یک نسخه باید بشود، چون این ساختار مدیریتی، مالی و کیفیت تولید و هر چیز آن با هم متفاوت است. یعنی چه؟ یعنی برای هر بیزینس باید یک دستورالعمل و استراتژی خاصی بچینیم. اینجا برمی‌گردد.

به این که شاید بعضی بیزینس‌ها نیاز به آموزش دارند و بعضی بیزینس‌ها نیاز به مشاوره و همراهی و نوشتن ساختار و استراتژی دارند. درسته؟

قطعاً همین‌طور است. ضمن این که من این را بگویم؛ میزان این‌ها فرق می‌کند، به طور ثابت به هر دو نیاز داریم. هم به آموزش و هم به مشاوره به طور ثابت نیاز داریم. فقط درصد و نسبتش برای یک بیزینس متفاوت است. یک جا آموزش بیشتری نیاز دارد و مشاوره کمتر، یک جا مشاوره بیشتری نیاز دارد و آموزش کمتر به هر دوی مشاوره و آموزش نیاز داریم. نسبت‌های آن نسبت به شرایط فرق می‌کند. دوم چیزی به نام one fits all وجود ندارد، یک سایز برای همه خوب باشد، وجود ندارد.

منظور این است که دو آدم با دو تیپ شخصیتی مشخص و سایز مشخص هم شاید برای مثال می‌گویم طول شانه‌شان یک سانتی‌متر با هم فرق کند و آن لباس مناسب سایزشان نباشد.دقیقاً به همین ترتیب است، هم چنین چیزی وجود ندارد، این نکته دوم. نکته سوم ببینید؛ مثلاً شما  به کالایی مثل زرشک و زعفران و پسته و … اشاره کردید. یک قانون نانوشته‌ای در بیزینس وجود دارد؛ جایی که همه می‌روند و همه به آن فکر می‌کنند، شما باید از آن فاصله بگیرید. باید out of box باشید. یکی از مشخصات پرمیمومی بودن، out of box هست. اگر می‌خواهید مشتری پریمیوم و درجه یک بگیری، باید شبیه به همه نباشی. یاد آن ضرب‌المثل افتادم؛ خواهی نشوی رسوا، هم‌رنگ جماعت شو … اینجا نه اتفاقاً نباید هم‌رنگ جماعت نباش، رسوا باش!

مشخصاً از بقیه متفاوت باش.

از جایی که همه فکر می‌کنند، مسلماً آن نقطه یک اقیانوس قرمزی است که جنگ شدیدی در آن در جریان است و قرمزی آن به‌خاطر به هلاکت رسیدن و کشته‌شدن و شهیدشدن یک سری افکار و بیزینس‌ها و برندها و شرکت‌هاست. رنگ قرمز به‌خاطر آن شرایط است.

دبی چه زیرساخت‌هایی دارد که آن را متمایز کرده،

حتی شما می‌بینید الان جام جهانی در حال برگزاری در قطر، این روزها که دوستان می‌بینند فضای هتل، فضای کاملاً جام جهانی است، در دبی هم فضای شهر جام جهانی است، یعنی شدتی که این جا وجود دارد، فکر می‌کنم در قطر این‌قدر جام جهانی داغ نباشد. هر بخش از هتل که بروید، می‌بینید. همه شهر که می‌روید، fan zone های مختلف رو می‌بینید که برای فوتبالیست‌ها گذاشتند. این جا چه زیرساخت و چه چیزی دارد که باعث جذب سرمایه‌گذار است؟ همه ملیت‌ها، یعنی شما کشور آفریقایی را نمی‌بینید که بیزنس‌من‌های آن کشور این جا نباشند، کشورهای خاورمیانه، خاور دور، کشورهای آسیای میانه، همه همین‌جا هستند، یعنی همه متمرکز در این شهرند.

این هم جزو سؤالات خیلی خوب است. ببینید به یک طریقی شما جواب سؤال خودتان را در بین توضیحتان دادید. من اشاره به cash flow کردم، می‌خواهم مثال‌های خیلی ملموس بزنم؛ تصور کنید که شما یک کارواش دارید و این کارواش در حداکثر توان خودش، می‌تواند روزانه ده ماشین بشوید. از هر ماشین هم قرار است 50 هزار تا 100 هزار تومان بگیرد. پس 100 هزار تومان به‌ازای روزانه ده ماشین، این روزی می‌شود 1 میلیون. سقف turn over این کارواش چقدر است؟ روزانه 1 میلیون،

ماهیانه اگر هیچ‌گونه تعطیلی نداشته باشد، همیشه این جریان به‌صورت ثابت باشد، شرایط ایدئال رو در نظر بگیریم، سقف آن می‌شود 30 میلیون. ببینید cash flow بسته‌ای دارد، کار این است، سقف آن این است، cash flow آن به نقطه ماکسیمم خودش می‌رسد و بسته می‌شود. موضوع تجارت در فضای دبی، موضوع cash flow آن بود که خود شما اشاره کردید، ملیت‌های مختلف می‌آیند، کشورهای مختلف می‌آیند، رغبت‌های مختلف در دنیا وجود دارد که به دبی بیایند.

تمام‌رنگ‌ها، ادیان، عقاید را در کنار همدیگر و صلح‌آمیز می‌بینیم که دارند کار می‌کنند. ممکن است آن نفری که ساک شما را بر می‌دارد، یک آدم آتئیست باشد، یک آدم بی‌خدا باشد. ممکن است مسلمان نباشد. ببینید همه این‌ها در کنار هم دارند فعالیت می‌کنند و این قابلیت cash flow هست که وجود دارد. وقتی همه آدم‌ها هستند، مشارکت دارند، پول می‌آورند، پول خرج می‌کنند، ما سقفی برای cash flow نداریم. شما در هر نقطه یا جای این رودخانه، اون flow و اون جریان قرار بگیرید، فرصتی برای ماهیگیری وجود دارد.

منظورم این است مقداری هم به زیرساخت‌هایی مثل حمل‌ونقل مربوط است. می‌دانم که شما روی جبل علی به طور تخصصی دارید کار می‌کنید،

دانش زیادی در منطقه جبل علی دارید. مثلاً فرودگاه آل مکتوم که شما توضیح می‌دادید، جدیداً دارند می‌سازند، باهدف چشم اندازه 50 میلیون مسافر! یعنی یک شهر صد هکتاری هست، یعنی فقط 24 کیلومتر خط‌های حمل بار دارد. 24 کیلومتر به حرف گفته می‌شود که خط باشد، مثلاً یک ساک مسافر را انتقال بدهد و تمام اتوماتیک. مثلاً این جا مترو را می‌بینی، 42 کیلومتر فقط مترو می‌سازند. من دیشب درباره تاریخچه‌اش داشتم تحقیق می‌کردم، 1200 کیلومتر ریل داخلی دارند می‌زنند. بیشتر سرمایه‌گذارها اماراتی هستند، تا جده می‌برند، سریع‌السیر. شما از دبی تا مکه حداقل 24 ساعت زمینی مسیر دارید، با این بزرگراه‌های خوبی که دارند، ماشین‌های خوبی که هست.

خودم با این نگرش نگاه می‌کنم؛ اول زیرساخت‌ها و فونداسیون این بیزینس‌ها را آماده کرده. به‌عنوان یک تاجر، به نظر من همه زیرساخت‌ها برایتان محیا شده که با لنج می‌خواهی ببری، با لنج برو، با کانتینر می‌خواهی ببری، با کانتینر برو. وقتی هم زمان 64 کشتی کانتینر بر عظیم در جبل علی که شما داشتید توضیح می‌دادید و برای من خیلی جالب بود، هم‌زمان می‌توانند تخلیه بشوند و رأس هر ساعت هر روز یک کشتی کانتینر بر به شانگهای می‌رود و هر روز از شانگهای حرکت می‌کند، چه بار داشته باشد، چه 5 کانتینر، 10 کانتینر، هیچ اتفاقی نمی‌افتد، حرکت می‌کند. شما همیشه می‌دانید هر شش ساعت از امارات به لندن پرواز هست، جدا از سایر ایرلاین‌ها، فقط امارات هر شش ساعت پرواز دارد.  

من فکر می‌کنم بخشی از آن اسکلت عظیمی که این فضا را برای بیزینسها ساختند، وجود فونداسیون خیلی قوی در همه زمینه ها در این کشور است.

ببینید شما اشاره کردید این کشور تمام زیرساخت‌ها و فونداسیون را دارد. ما به‌عنوان کسی که می‌خواهیم بیزینس خودمان را در فضای بین‌الملل بیاوریم، ما نیاز داریم که فونداسیون و آن زیرساخت‌ها را در سیستم خودمان ایجاد کنیم. یک مثال خیلی ساده بگویم؛ اینجا ارتباطات مکتوب هست، ایمیلی هست. اتفاقی که من سال‌ها پیش زمانی که در استرالیا درس می‌خواندم، شاهد این جریان بودم. اروپا هم بدین ترتیب است، آمریکا هم به همین ترتیب است. اینجا تلفنی و شفاهی اتفاق نمی‌افتد، نوشتاری و مکتوب اتفاقات می‌افتند.همه چیز مستند می‌شود.

من که یک بیزینس دارم، بیزینس من سایتی ندارد، ایمیل مشخصی ندارد، جای من اینجا نیست، نمی‌توانم. ساده بگویم جای من در فضای دبی نیست. دو انتخاب دارم؛ فراموشش کنم یا زیرساخت را ایجاد کنم. ما باید به فکر زیرساخت‌سازی و ایجاد زیرساخت‌ها برای بیزینس خودمان باشیم، نسبت به شرایطی و place، people یا مردم محلی که می‌خواهند در آن فعالیت کنند.

شما یک موضوع دیگری هم به قوانین اشاره کردید. physical evidence جزو نکات دیگری است که روی مارکتینگ دخالت دارد. یعنی شواهد فیزیکی، اسناد را در نظر می‌گیرند. خب مسلماً اگر من قوانین را ندانم و رعایت نکنم،  این جریان در همه‌جا بسیار واضح است، چه در ایران اگر شما بخواهید فعالیت کنید، چه بخواهید در یک کشور خارجی مثل امارات فعالیت کنید؛ بنابراین این‌ها می‌شوند همان زیرساخت‌هایی که ما برای خودمان تک‌تک ایجاد کنیم که برسیم به آن جریان توسعه و فراملیتی کارکردن، فرا کشوری کارکردن.

شما به بیزینس ها و تجار مقیم امارات برای کار و فوروارد محصول در ایران کمک می کنید؟

برای من جالبه که دیدم؛ مثلاً شرکت شما خیلی از کارهای مشاورهای گمرکی داخل ایران هم به بیزنس‌من‌های این جا می‌دهد، یعنی بیزنس‌من‌های چینی، هندی، قزاق. محصول می‌خواهد از ایران فوروارد بشود، شما به ایشان مشاوره می‌دهید و قوانین گمرکی را به ایشان شرح می‌دهید. یعنی همه ما ایرانی‌ها، یک هم و غمی هم باز برای داخل ایران داریم.

به نکته خیلی خوبی اشاره کردید. خداوند به جز دو سه مورد که بگذارید اشاره نکنم، ما ایرانی‌ها را از نعمت فراوان کرده. یکی از این فراوانی‌ها موقعیت جغرافیایی ایران هست. کشورهایی را داریم از جمله افغانستان که ارتباط آبی ندارد و کالاهایش می‌بایست از مسیر آبی کشورهای دیگر، وارد ایران بشود، از مسیر ترانزیتی عبور کند و به مشتری که در آنجا هست، برسد؛ بنابراین نه‌تنها موارد قوانین برای منی که می‌خواهم در خارج از کشور فعالیت کنم، نیاز هست، به همان نسبت آن تاجر هندی که می‌خواهد از مسیر ایران کالای خودش را عبور دهد، نیاز به مشاوره و آموزش دارد. مشاوره و آموزش را تکرار می‌کنم، چون این دو در کنار هم هستند، جدا نمی‌شوند و بعد اجرا را هم فراموش نکنید.

برای مثال من خدمت شما مشاوره بدهم، آموزش بدهم، ولی شما اجرا نکنید، مثل عالم بی‌عمل می‌ماند؛ بنابراین عرضم این است؛ موضوع مشاوره و آموزش برای این‌ها وجود دارد. اتفاقاً ما دوره‌های تخصصی گمرکی و آموزش گمرک و ترانزیت و موارد حقوقی داریم که نه‌تنها مخصوص تجار ایرانی ماست، بلکه تجار خارجی، هندی، پاکستانی، مالزیایی، افغانی که احیاناً از این سمت می‌خواهد کالایی را ببرد، برای تمام این‌ها این جریان وجود دارد و جالب است که بدانید، به استناد آمار اشاره کنم؛

اقبال و استقبال این تجار از تجار ایرانی ما بیشتر است. یعنی خدماتی که ما داریم به خارجی‌ها می‌دهیم، بیشتر از خدماتی است که ما داریم به ایرانی‌های خودمان می‌دهیم. چرا؟ چون آن تاجر هندی که  من برای پیشرفتش به او  مشاوره می‌دهم، می‌داند برای پیشرفت نیاز به آموزش و مشاوره دارد. به‌جای اینکه خودش برود آزمون‌وخطا کند و  بارش در گمرک ایران بماند و بعد متروکه اعلام شود، نتواند ترخیص کند، نتواند به آن کشور ورود کنم، نتواند آن را عبور بدهد. می‌آید از شرکت‌های ایرانی مشاوره می‌گیرد.

خیلی‌ها نگران عبور از ایران‌اند، یعنی نمی‌دانند باید چه‌کار بکنند، محصول مشتری را دارد.

 برای همه این‌ها فرمول وجود دارد، فرمولی به اسم مشاوره و آموزش. حالا در روند مشاوره و آموزش، دوستان ما و خود ما کمک می‌کنیم، تسهیل هم می‌کنیم، سرعت هم به اجرا می‌دهیم، اما شک نکنید بدون مشاوره و آموزش نه توسعه فردی اتفاق می‌افتد و نه توسعه جمعی و بیزینس.

آقای دکتر شرکتتان را هم معرفی بکنید، شما در دبی دفتر هم دارید.

برند ما uprodemy هست، آکادمی حرفه‌ای‌ها. دفتر ما در business avenue هست. حالا اگر آدرسش را در سایت قرار می‌دهید که کار ما را هم ساده می‌کنید. در ایران هم دفتری در تهران داریم، باز اسم و آدرس و شماره مشخصی دارد. یک دفتری در هم شهر و استان خودم دارم، چون که بیرجندی هستم و از دیار خراسان، بنابراین یک دفتری هم آنجا داریم، بعد شماره‌های مشخص و سایت هم که مشخص است.

یعنی راه‌های ارتباطی با شما بیشتر ایمیل است، یعنی مثل حرفه‌ای‌ها باید ایمیل بزنند، هرکسی که درخواستی دارد.

حالا برای ایرانی‌های خودمان، چون ایجاب نشده، نیامدیم که خیلی از عادت‌ها رو بشکنیم. وقتی پیام هم می‌دهند، دوستان من پیام‌ها را جواب می‌دهند، البته زمانی که واتس‌اپ در دسترس بود، پیام‌ها را جواب می‌دادند. ولی خب ترجیحاً ایمیل بهترین راه است.

به نظر شما چه نکته دیگری مانده که در موردبحث تجارت در دبی باید می‌گفتید و فکر می‌کنید این کافی نبود، جزو سؤال‌هایی که ما با هم دیگر مطرح کردیم؟

نکته‌ای که وجود دارد و در حال حاضر به ذهن می‌رسد، این است که تعارف نداشته باشیم. تعارف جزو ساخت فرهنگی ما ایرانی‌هاست. تعارف، ترس، خجالت برای مشاوره گرفتن نداشته باشید. از هر کانالی که شما فکر می‌کنید می‌شود مشاوره گرفت، وارد شوید. از هر کانالی که فکر می‌کنید می‌توانید آموزش ببینید، وارد شوید. واردشدن به این معنی نیست که ما آن آموزش را خریداری کنیم، نه. اول باید ارزیابی کنیم. هر چیزی نیاز دارد، شما وقتی یک خودکار می‌خرید، کمی نگاهش می‌کنید، یک‌تکه کاغذ در اختیارت می‌گذارند، رنگ و روانی آن را چک می‌کنید. خودکار خریدی، این کار را انجام می‌دهی، این آزمایش را انجام می‌دهی، valuate کردی، ارزیابی کردی.

به همین ترتیب در گرفتن مشاوره و آموزش هم ارزیابی خودت را داشته باش. وقتی مشاهده کردی که به نتیجه می‌رسی، نتیجه مطلوب را برایت فراهم خواهد کرد، بعد کمک بگیر. نه این که چشم‌بسته بلافاصله بگویی هر دوره‌ای خوب است، هر آموزشی و هر مشاوره‌ای خوب است، قطعاً هر مشاوره و آموزشی خوب نیست. اما دارم در مورد شخصیت خودم صحبت می‌کنم، تعارفی برای پرسیدن نداشته باشید، بپرسید.

یعنی شاید به او بگویید تو آمادگی نداری چهار سال دیگر زمان نیاز داری که محصول یا خدمتت را توسعه بدهی و قوی‌تر شوی، یا اول موقعیت خودت را در ایران توسعه بدهید.

ببینید چیزی به نام «به دردش می‌خورد یا نمی‌خورد»، شاید عبارت درستی نباشد. مسلماً ما نیاز به ایجاد یک سری زیرساخت‌ها و توانمندسازی خودمان داریم، برای این که کوچک‌ترین کارها را … که البته امروز کوچک‌ترین کارها در نظر گرفته می‌شود، می‌خواهم ملموس بگویم؛ خواندن و نوشتن را در نظر بگیرید، یک روزی خواندن و نوشتن برای ما شاید یک مانع رد نشدنی به‌حساب می‌آمد، اما الان دیگر یاد گرفتیم و اصلاً ناخودآگاه اتفاق می‌افتد. اما شروع هر کاری همان جریان توانمندسازی و مشاوره و آموزش را نیاز دارد.

مشاوره و آموزش در نهایت به سمت یادگیری می‌رود.

قطعاً همین‌طور است. چرا می‌گویم از هرجایی مشاوره و آموزش را پرسش‌گرانه داشته باشید و بعد ارزیابی کنید، قبل از تصمیم‌گیری نهایی؟ چرا این را می‌گویم؟ چون همین فرایند پرسش‌گر ما، باعث می‌شود که من کمی از شما  یاد بگیرم، کمی از دوست دیگری یاد بگیرم، کمی از همکار دیگری یاد بگیرم، مجموع این‌ها باعث می‌شود پازل قطعات کوچک در کنار هم دیگر قرار بگیرد و تکمیلش کند.

خیلی لطف کردید آقای دکتر. من مثل همیشه از دوستان خواهش می‌کنم به تجربیات دیگران توجه کنند، ارزش قائل بشوند و فقط من ‌باب این که می‌خواهم بروم! به این «از» و «به» توجه بکنند؛ من از ایران می‌خواهم بروم! اینها دوستان زیادی را دیدم، طی همین چند روزی که در دبی بودم. دیدم که به‌خاطر «از» آمدند، یعنی نمی‌دانستند برنامه‌شان چیست. هزینه‌های هنگفتی کردند، چندمیلیاردتومانی این جا هزینه کردند، به باد ندادند؛ ولی هزینه هست دیگر؛ باید خانه اجاره بکنی، به یک گواهی‌نامه 8 هزار درهم بدهی. مثلاً در کجای ایران هشتاد میلیون تومان هزینه یک گواهی‌نامه است؟

نیاز هست به تحقیقات بیشتر، مطالعه بیشتر، آموزش زبان را باید جدی بگیری، زبان هر کشوری، مخصوصاً این جا که زبان تجارت، زبان انگلیسی هست را باید مسلط باشی، این‌ها همه مهم است. کسی که نتواند هیچ ارتباطی برقرار بکند، مطمئناً در هر تجارت کوچکی هم که بخواهد در اینجا ورود کند، موفق نخواهد بود. بله، هندی‌ها، پاکستانی‌ها، فیلیپینی‌ها، این جا موفق‌اند، ولی چطور، با چه کیفیتی زندگی می‌کنند؟ 99 درصد جامعه ایران، آن کیفیت زندگی را نمی‌پذیرند. با 2500 درهم و 5 هزار درهم که اصلاً نمی‌شود زندگی کرد.

شما حداقل 12 تا 15 هزار درهم باید درآمد داشته باشی که یک زندگی متوسط روبه‌بالا داشته باشی. خب هزینه‌های زندگی این جا خیلی بالاست.

از آقای دکتر خیلی تشکر می‌کنم. هرکسی از دوستان که خواست، به سایت ایشان uprodemy، آکادمی حرفه‌ای‌های آقای دکتر فرساد مراجعه بکنند. خیلی لطف کردید آقای دکتر، روز خوبی داشته باشید.

امیدوارم صحبت های من با آقای دکتر فرساد در زمینه فضا و اتمسفر تجارت در دبی برای شما مفید بوده باشد. و برای آشنائی بیشتر با دکتر فرساد و مجموعه ایشان از سایت یوپرودمی یا آکادمی حرفه ای ها حتما سر بزنید. برای دیدن، شنیدن یا مطالعه کلی داستان و تجربه به سایت سعید کاظمی حتما یک سر بزنید. منتظر شنیدن و اشتراک تجربیات شما هم هستم.

توسعه تجارت در دبی

توسعه تجارت در دبی

برای تماشا ویدئو مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص توسعه تجارت در دبی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن پادکست مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص توسعه تجارت در دبی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام به همه دوستان عزیز. خیلی خوشحالم که امروز در خدمت آقای دکتر فرساد هستم. از آقای دکتر خیلی تشکر می­کنم که دعوت من رو قبول کردند. در لابی هتلی نزدیک دفتر کار ایشان در دبی هستیم.

درباره در موضوع مختلف می­خواهیم از تجربیات آقای دکتر بهره‌مند بشویم. معذرت می‌خواهم. فضا باز است و یک مقدار شاید صدای بک­گراند داشته باشیم. امروز می­خواهیم در مورد بحث تجارت و توسعه تجارت در کشورهای خلیج‌فارس، به‌خصوص دبی با آقای دکتر صحبت بکنیم. از آقای دکتر خواهش می­کنیم که خودشان را معرفی بفرمایند.

درود بر شما، علی فرساد هستم. بنیان‌گذار هلدینگ آموزشی فرساد (uprodemy.com) آکادمی حرفه ­ای ­ها و مؤسسه آموزشی Englishforuni.com و چند برند فروش محصول در فضای بین ­المللی امارات شهر دبی در خدمت تان هستم.

سوال اول خیلی از جوانان است. چگونه می ­توانیم بیزینس خود را از ایران به کشورهای دیگر و به‌خصوص کشورهای حاشیه خلیج‌فارس که فضا و اتمسفر توسعه بیزینس بازتر است توسعه بدهیم؟

ببینید هر کاری نیاز به یک سری برنامه­ ریزی و planning دارد. می­بایست یک پلن نوشتاری تهیه کنیم. کاری با امید، آرزو و هیجان انجام نمی­شود. یکی از مشکلاتی که امروز ما با فضای حضور ایرانی­ها در امارات روبه­رو هستیم، تصمیمات هیجانی و احساسی است که گرفته شده؛ بنابراین اولین اتفاق می­بایست با پلن کردن دقیق و درست شکل بگیرد، جایی که ما به چند سؤال مهم پاسخ داده باشیم. اول؛ چرا می­بایست من از فضای ایران خارج بشم و بیزینس خودم را گسترش بدهم؟ چرا می­بایست این کار را انجام بدهم؟ آیا توانستم در بازار ایران کارهای خوبی شکل بدهم؟ آیا مشخصات توسعه­ بیزینس را دارم؟ یا برنامه ­ریزی، مارکتینگ، بودجه­بندی و موارد مختلف را انجام دادم یا صرفاً دوست دارم، گمان می­کنم اگر در فضای خارج از کشور می­بودم، بله خوب بود، بد نبود.

صرفاً یک آرزوست یا برنامه­ ریزی شده، پلن شده و آن چک­ لیست­ها را پر کردم، بنچ مارک را انجام دادم، تحقیقات بازار را انجام دادم و … این کارها را انجام دادم.

بنابراین، یک قسمت از دلایل شما در عدم موفقیت، این پلن نکردن­ هاست و این تصمیمات هیجانی و احساسی­ است. بخش دیگر به نبایدها برمی ­گردد، این موارد را باید انجام بدهی؛ ولی یک سری‌کارها را هم نباید انجام دهی. برای مثال ما ایرانی­ها به موضوع تایمینگ زیاد اهمیت نمی ­دهیم، این واقعیتی است؛ ملاقات­های ما دیر برگزار می شود، میهمانی­ هایمان را با تأخیر برگزار می ­کنیم، حضورمان در جایی که یک appointment یا یک قرار ملاقاتی تنظیم کردیم، با تأخیر حاضر می ­شویم؛ بنابراین طی مثالی که به شما زدم، یکی از مورد نبایدها، همین دیر کردن­ هاست. مسلماً اگر شما بخواهید کارتان را خارجی کنید، اما فرهنگ و فکرتان را خارجی نکنید، نمی­ توانید با استانداردهای این­جا پیش برید و خواه‌ناخواه از بازار کنار گذاشته می­ شوید.

طی صحبت ­هایی که قبل از برنامه و لایو با آقای دکتر داشتیم، بحث این بود که خود فنون مذاکره هم خیلی مهم است.

یعنی نوع فرهنگ مذاکراتی ما در ایران، یک فرهنگ است، اما در روابط بین­ الملل و مثلاً در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، به طور نمونه آقای دکتر تأکید می­ کردند که به همه دوستان می گوئیم وقتی وارد مذاکره می­شوید، از حرکات بیش از حد دست در مقابل دوستان خلیج‌فارس خودداری کنید، چون این را حمل بر بی­ احترامی می­دانند. آقای دکتر از این مثال­ها بسیار دارند.

در مورد مذاکره و فنون مذاکره ب­فرمایید؟

ببینید من در حاشیه این جلسه خدمت شما گفتم؛ زبان اهمیتی پیدا نمی­کند برای فضای فکری ما، فضای تجاری ما، اگر (استفاده غلطی را می­خواهم از کلمه تجارت اینجا بگویم) صرفاً به یک سری مراودات سطحی فکر می­ کنید. چرا؟ چون زمانی شما به مذاکره نیاز دارید که قرار است بیزینس شما وارد فضای قراردادی شود. این که بروی و در مغازه ­ای آب بخری یا یک لباس بخری، یک جفت کفش انتخاب کنی، بله. گرچه که باز هم نیاز است و بهتر است که داشته باشی. می ­خواهی چانه بزنی، زبان نداشته باشی، نمی­شود. هزینه­ های شما بالا می­رود، گم که بشوی، مثلاً خیلی ساده بگویم می­ بایست یک تاکسی دربست بگیری، در حالی‌که اگر زبان بلد بودی، شاید از طریق مترو یا راه میان­بری مسیرت را پیدا می­کردی.

 نداشتن آن فرهنگ زبانی مطابق با بحث­های مذاکراتی هزینه­ های ما را بالا می­برد. اما اهمیت آن کجا اهمیت پیدا می کند؟

زمانی که شما می­خواهید باتوجه‌به آن فرهنگ تجارت به این موضوع نگاه کنید. اگر تجارت را یک retail می­بینی که فقط صرفاً یک دادوستد معمولی، یک خریدوفروش است که استفاده غلطی از موضوع تجارت است، بله باقدرت من بیان می­کنم که زبان و مذاکره اهمیتی ندارد. اما اگر موضوع توسعه بیزینس است، اگر تجارت به معنای trade است، معنی commerce و آن مفهوم مدنظر است، قطعاً نیاز به زبان داری و آنجا نیاز به زبان مذاکره داری. چرا؟ چون می­خواهی قرارداد ببندی، چرا؟ برای اینکه می­خواهی چانه بزنی، چرا؟ چون می­خواهی امتیاز بگیری، چرا؟ برای اینکه می­خواهی امتیازهای کمی بدهی، حداقل امتیاز.

من سرمایه کافی را دارم و تولیدکننده قوی ­ای هم هستم، اما فرصت یادگرفتن زبان را ندارم یا حوصله و زمان یادگیری را ندارم. یعنی همه تجار دنیا زبان انگلیسی بلدند؟

نکته خیلی خوبی گفتید. شما مدیر چنین کسب‌وکاری هستید، بله؟ آیا دفترتان را خودتان تمیز می­ کنید؟ یاکارهای فضای دفتر شما مواردی مثل پذیرایی و چای و خودمانی بگوییم قهوه درست‌کردن را خودتان انجام می ­دهید؟ تماس­هایی که در واقع قرار ملاقات­های شما را جفت‌وجور می­ کند، خودتان انجام می­دهید؟ نه، شما انجام نمی­ دهید، قرار نیست! اصلاً تعریف بیزینس این نیست. من که تولیدکننده یک کالا هستم، منی که در بخش­های مختلف، تکنسین­ها و مهندسان مختلف به من در تولید کمک می­کنند، در فرایند توسعه هم خودم نمی­توانم همه کارها را انجام بدهم.

مسلماً پاسخ این است که اولاً نه دوم مثل فرایند تولید، شما می­خواهید تولید را توسعه بدهید، این‌طور به این موضوع نگاه کنید. من می­خواهم تولیدم را توسعه بدهم، اگر تولید را هم یک فرایند در نظر بگیریم، یک process در نظر بگیریم و حالا برای توسعه، تک­ تک از مهندسین استفاده می کنم که می­توانند در روند تولید و توسعه به من کمک کنند. من این تولید و توسعه را دوست دارم، دو حرف «ت» در کنار هم در فارسی قرار می­گیرند و دو حرف «p» کنار هم در معنای انگلیسی کنار هم قرار می­گیرند؛ produce و process یعنی فرایند، processing یعنی پردازش. البته دوستان ایراد نگیرند، development هم شامل همان processing است که می ­بایست اتفاق بیفتد.

بسیار خب، الان شما می ­گویید؛ یعنی یک نفر که می­خواهد وارد کار شود، باید یک شرکت جانبی مثل مجموعه شما به او کمک بکند یا یک کارمند استخدام کند، یعنی نیاز است که برای توسعه بازارش بلافاصله یک کارمند مسلط به تجارت، مسلط به زبان خارجه استخدام کند یا نه می ­تواند از خدمات شما و مجموعه یوپرودمی استفاده کند. مثلاً الان شما آموزش می­ دهید یا به بیزینس­ها کمک می­ کنید؟ من متوجه این مسئله نشدم، مثلاً من دوست دارم و توانمندی­ اش را هم دارم، یعنی آیا شما اول من را شناسایی می­کنید، محصول من و خدمت من را بررسی می­کنید که قابلیت توسعه دارد؟ چون من از مجموعه داستان­هایی که از شما شنیدم، طی یکی دو روزی که با هم بودیم، اولین موضوعی که شما گفتید این بود که خیلی ­ها  دلشان می­خواهد بیزینس کنند، شاید در درازمدت به آن جایگاه برسند.

در این مسیر یکی هست که به آن پختگی لازم رسیده، وآماده فروش محصولش در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هست و یکی هست که هنوز به این پختگی نرسیده. این دو مورد را توضیح بدهید.

به نظرم سؤال شما دو بخش داشت. بخش اول این بود که آیا کارمند استخدام کنم برای این مورد یا این که کار را به یک شرکتی، گروهی، مجموعه­ ای واگذار کنم؟ این بخش اول سؤال شما بود. بخش دوم این که از کجا بفهمیم به نقطه ­ای رسیدیم که مثلاً قرار است که حضور در فضای بین ­الملل پیدا کنیم. اگر بخواهیم بخش اول را پاسخ بدهیم که آیا کارمندی را استخدام کنیم یا از مجموعه ­ای کمک بگیریم، ببینید شما یک وقتی یک میهمانی کوچک دارید، دوستی که کارهای خدمات مجموعه شما را انجام می­ دهد، می­تواند به دو سه‌نفری که در دفتر شما حضور دارند، سرویس دهد.

حالا در نظر بگیرید، این میهمانی بزرگ می­ شود، ما فقط بزرگ­ترش کنیم، یعنی به‌جای دو سه نفر، بیست سی نفر را در نظر بگیریم با همان میوه و شیرینی و چای و قهوه­ای که قرار است شما سرو کنید. آیا آن یک نفر الان می­تواند سرویس خوب دهد؟ نه. پس نکته اول اینجاست. ممکن است در یک فضای کوچک، استخدام یک کارمند کار شما را راه بیندازد. وقتی بیزینست را بزرگ می­کنی، مسلماً نیاز به یک مجموعه داری. چرا؟ چون هرچه کار بزرگ‌تر می­شود، فرصت برای آزمون‌وخطا پایین­ تر می­رود، تهدیدهای کاری شما بیشتر می­ شود. در آن بیست سی نفر، اگر یک نفر رو برای پذیرایی تعیین کنی، این که آبروریزی کند و از همه پذیرایی نکند و احیاناً یک غذایی رو روی لباس میهمان بریزد و … بیشتر می­شود. چرا؟ چون خطای انسانی به طور واضح و مسلم بالاتر می­رود.

به همین ترتیب وقتی شما کار را گسترش می­دهید، یک فرد نمی­تواند هدایت کند و نظم به جلسه بدهد. نیاز به یک مجموعه دارید، نیاز به یک سری افراد مختلف دارید که هرکدام مسئولیت­ها و شرح وظایف مشخصی به آنها داده شود و مطابق آن شرح وظایف کارها را پیش ببرند. پس این پاسخ بخش اول سؤال شما.

بخش دوم سؤال؛ آیا من به پختگی لازم رسیدم یا نرسیدم؟

این سؤال خیلی کیفی است. ببینید شما می­گویید؛ مثلاً این خودکار در دست شما، یک خودکار برند هست. اگر یک خودکار معمولی مثلاً هزارتومانی می ­بود، کار شما را انجام نمی ­داد؟ ببینید کار شما را انجام می­ دهد. سؤال: خوب است یا نیست؟ اینجا می ­رسیم به نقطه­ ای که باید فاکتورهای detail و آمار را در آن دخالت بدهیم. خودکار هزارتومانی شما مسلماً به درد یک جلسه تجاری و امضای یک قرارداد چند میلیون دلاری نمی­ خورد. این خودکار هزارتومانی متعلق به این جلسه نیست.

مثل این است که برعکس فرض کنید چلوکباب غذای خوبی است، یک چلوکباب درجه یک را تصور کنید به کیفیت غذایش کاری نداریم، غذا را در نظر بگیرید، یک چلوکباب عالی را در نظر بگیرید، کباب بره عالی را در نظر بگیرید، این غذا را به بچه بدهید، خوب است؟ مسلماً به یک نوزاد توانید چلوکباب بدهید، چون چلوکباب باعث مرگش می­شود. آن چلوکبابی که آن­جا عالی بود، این جا شد بد، این­جا شد سم.

بنابراین، پختگی و ناپختگی خیلی کیفی هستند. شما باید detail استخراج کنی، چگونه؟ با تحقیقات بازار. فاکتورهای تحقیقات بازار پنج فاکتور است. در نظر بگیرید فاکتورهای مارکتینگ حداقل 7 فاکتور یک طرف داریم، 5 فاکتور یک طرف که نیاز به بحث­های مفصل دارد، این فاکتورها را استخراج کنیم، تحقیقات بازارتان را کامل کنید و بعد به این نتیجه برسید آیا من می­توانم در این محیط حضور پیدا کنم؟ در فضای بین­ المللی فعالیت کنم؟  خیر. پختگی و ناپختگی بسیار کلی هستند. ممکن است یک فنجان چای برای یک نفر خوب باشد، همان فنجان چای برای کسی که احیاناً ناراحتی­های گوارشی دارد، سم باشد.

یعنی من دلم می­خواهد که بیزینسم را توسعه بدهم، ولی در حد یک دانش ­آموز کلاس چهارم دبستان هستم. یعنی ریاضی و علوم را یاد گرفتم، خواندن و نوشتنم هم بلدم اما آمادگی رفتن به دانشگاه را ندارم.

آفرین. مثال خوبی زدید. دقیقاً به همین ترتیب است.دلم می­خواهد زودتر به دانشگاه بروم.دقیقاً. شما نیاز دارید همه آن دانش ­آموزان کلاس چهارمی، نمونه ­اش را هم داشتیم، اتفاقاً تحقیق مشابه هم توی انگلستان اتفاق افتاد؛ در واقع یک دانش ­آموز همسن کلاس چهارمی را به دانشگاه فرستادند، به‌خاطر این تیزهوشی و فضای یادگیری. ببینید باید DNA اون را داشته باشید، باید پتانسیلش را داشته باشید که بعد این پتانسیل به بالقوه تبدیل بشود. ببینید؛ مثلاً خانم جنیفر لوپز یا آنجلینا جولی را آرایش کنید، زیباتر می­شود. همین آرایش را برای شامپانزه­ای استفاده کنید، مسخره می­شود! بنابراین باید آن پتانسیل وجود داشته باشد. از کجا بفهمیم پتانسیل را داریم؟ تحقیقات بازار.

یعنی شما به او مشاوره می­دهید که ببیند اصلاً توانمندی این را دارد که وارد اتمسفر و فضای کسب‌وکار کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بشود یا نه؟

1. توانمندی این را دارد

2. چطور می­تواند این توانمندی را ایجاد کند. اگر برای حضور در عرصه بین­ الملل هدف دارد، چطور می­تواند آن زیرساخت را شکل دهد.

بنابراین، خارج از فضای هیجانات و صرفاً آرزو، ما بر می­گردیم به بخش اول صحبتم که نیاز به یک پلن دقیق داریم، کجا هستیم، به کجا می­خواهیم برسیم و از چه مسیری نیاز هست که برویم.

خیلی از ایرانی­هایی که به کشور امارات می ­آیند، مخصوصاً  در ترکیه و قبرس هم دیدم، به طور بدی شکست­های سنگین می­خورند، آسیب­های جدی می­بینند. فقط می­گویند: حالا برویم و ببینیم، آن جا یک بیزینس راه می­اندازیم، هر چیزی هم که هرکسی به آنها می­گوید، ایده می­ گیرند. یک چیزی در کلیپ­های آموزشی شما من دیدم که می ­گفتید: این آدم وقتی تحت‌فشار هست، وقتی در هر بیزنسی سرمایه ­گذاری کند، 99 درصد شکست می ­خورد. چون شما در فشار نمی­ توانید بیزینس توسعه بدهید، چون زمان ندارید.

در لایو بعدی ما با آقای دکتر، بیشتر با فضا و اتمسفر کسب‌وکار در کشور امارات، ساختارها و زیرساخت­ها، راه­های ارتباطی صحبت خواهیم کرد. برای دیدن، شنیدن یا مطالعه کلی داستان و تجربه به سایت سعید کاظمی حتما یک سر بزنید. امیدوارم صحبت های من با دکتر فرساد در مورد توسعه تجارت در دبی برای شما مفید بوده باشد. و برای آشنائی بیشتر با دکتر فرساد و مجموعه ایشان از سایت یوپرودمی یا آکادمی حرفه ای ها حتما سر بزنید.

قدم هفتاد و دوم ایجاد ارزش با تولید محتوا

قدم هفتاد و دوم ایجاد ارزش با تولید محتوا

برای شنیدن پادکست قدم هفتاد و دوم ایجاد ارزش با تولید محتوا از طریق لینک ذیل اقدام نمائید.

سلام به همه دوستان با قدم هفتاد و دوم ایجاد ارزش با تولید محتوا در خدمتتان هستم در این قدم می‌خواهم در مورد ایجاد ارزش برای مشتری صحبت بکنم. ایجاد ارزش چه ربطی به بحث اینترنت، سایت و شبکه‌های اجتماعی دارد کلاً همان‌طوری که توی بازاریابی برون‌گرا و درون‌گرا خدمت شما گفتم. مشتری وقتی ما را پیدا می‌کند که ما یک ارزش برای او ایجاد کنیم یا یک  نیاز او را برطرف بکنیم. شاید هم یک دردی را از مشتری برطرف بکنیم.

بگذارید با یک مثال  جلو برویم. من وقتی که مثلاً می‌خواهم یک ملک بخرم به‌صورت مثال در یک منطقه خاصی از تهران دقیقاً دنبال یک ملک خاص می‌گردم. برای یک دفتر کار، حالا کجا دنبال این ملک می‌گردم. در فضای اینترنت، اما وقتی می‌بینم یک مشاور املاکی ایجاد ارزش می‌کند و محتوای بسیار باارزش می‌گذارد. مثلاً قیمت‌های منطقه را کامل با جزئیات ارائه می‌دهد. نوع املاک منطقه، مزایا و معایب هر محله هر کوچه‌ای منطقه خاص را ارائه می‌دهد. مثلاً  توضیح می‌دهد در این کوچه زعفرانیه تهران مخصوص پزشکان است، یا این خیابان برای کار املاک خوب  است. آن شخص با تولید محتوا در محل به ما نشان می‌دهد که در این محل حضور دارد و نسبت به موضوع تسلط کامل دارد. این موضوع موجب می‌شود من کاربر به آن شخص اعتماد کنم. البته محتواهای مختلف را کامل بررسی می‌کنم و بهترین آنها را انتخاب می‌کنم.

چطور یک محتوا ارزشمند تولید کنیم

باید استراتژی خودتان را مشخص کنید. قرار است. چه نوع و سبکی از محتوا را تولید  و باید تمرکز کنید بر روی این موضوع که محتوا ارزشمند تولید کنید. ما وقتی محتوا ارزشمند تولید می‌کنیم که آن محتوا معتبر، صادقانه و دقیق باشد و در نهایت موجب گردد که من نوعی به آن محتوا اعتماد کنم. وقتی هم که با یک هشتک شبکه اجتماعی یا یک کلمه کلیدی خاص در گوگل جستجو می‌کنم و  ویدئو تولیدی یا  پادکست شما را می‌بینم و احساس می‌کنم. شخص تولیدکننده محتوا تخصص و مهارت دارد و این تخصص و مهارت  را در قالب چند ویدئو یا پادکست به من ارائه داده است و این موجب می‌شود من ناخودآگاه به آن شخص اعتماد بکنم.

یک داستان واقعی از تولید محتوا:

 یکی از شاگردان من که مقیم تورنتو کانادا است و داشتم همین موضوع را تخصصی با ایشان صحبت می‌کردم. برای من تعریف می‌کرد که برای خرید یک هدفون به دنبال کسب اطلاعات بیشتر بودم که دیدم یک فروشگاه کوچک بافاصله زیاد از تورنتو آمده یک ویدئو پنج‌دقیقه‌ای از کیفیت و مشخصات این هدفون ارائه داده و عملاً هیچ محتوای دیگری به جز این هم وجود نداشت. در نتیجه قانع شدم که هدفون را از روی سایت این جوان بخرم.

موضوع محتوا را از کجا پیدا کنم:

این یک سؤال ساده اما خیلی مهم است. اولین راهکار استفاده از پیشنهادهای گوگل هست. راه کار دوم هم باز به گوگل برمیگرده و ایجاد پاسخ برای سؤالات پرتکرار گوگل هست. راهکار سوم هم استفاده از ابزارهای پیشنهادی با کمک سایت‌های مثل گوگل‌ترند یا کی دبلیو فایندر است. راهکار چهارم و خیلی مهم پاسخ به سؤالاتی است که مشتریان از شما می‌پرسند و این سؤالات نشان می‌دهد که آنها در چه مواردی ابهام دارند و نیاز به کمک دارند.

تولید محتوا نیاز به برنامه‌ریزی دارد:

 برای  ارائه تخصصتان باید حتماً برنامه‌ریزی داشته باشید. برنامه‌های سالیانه و ماهیانه داشته باشید کسی از شما انتظار ندارد سیصد و شصت و پنج‌روز محتوای روزانه بگذارید. اصلاً کار منطقی هم نیست. اما باید حداقل دو تا سه مقاله، ویدئو، پادکست یا عکس در هفته تولید کنید و اینها  را منتشر می‌کنید. طبق یک برنامه زمان‌بندی یا تقویم محتوایی در شبکه‌های اجتماعی، پلتفرم‌های انتشار ویدئو مثل یوتیوب، آپارات و تماشا قرار بدهید. یعنی هرجایی که احتمال دارد مشتری به دنبال شما بگردد. هرجایی که به افزایش آگاهی  مشتری کمک بکند. شما باید این اطلاعات را ارائه بدهید تا مخاطب احتمالی شما را شناسایی بکند و بعد به شما اعتماد بکند. پرسش‌وپاسخ ایجاد بشود و در نهایت به مشتری ختم بشود.

بدون تولید محتوا بازاریابی شما کامل نمی‌گردد.

تأکید می‌کنم.  هر کاری انجام می‌دهید باید محتوا تولید کنید. اگر شما ارزشی برای مشتری تولید نکنید آن را نمی‌توانید در بازاریابی درون‌گرا جذب بکنید. نمی‌توانید اعتماد مشتری را جلب بکنید و مشتری خرید خود را قطعی نمی‌کند. حتماً باید شما در ما به‌ازای آن یک چیزی به مشتری ارائه بدهید شما یک سایتی که می‌زنید برای هر محصولی که می‌فروشید. باید آن محصول را کامل توضیح بدهید. یک کار خاص بکنید که دیگران انجام ندادند توضیحات بسیار کامل باشد. کپی نکنید و خلاقیت به خرج بدهید.

داستان مارکوس شریدان:

یک داستان واقعی از زندگی شخصی برای شما می‌گویم. مارکوس در سال 2000 شرکت فروش استخرهای خانگی ریور را تاسیس کرد. اوضاع برای او و شرکت بسیار خوب پیش می‌رفت. اما  در سال 2008 امریکا دچار رکود اقتصادی شد، و مارکوس تا مرز ورشکستگی پیش رفت و عملاً فروش به حداقل ممکن رسید. مارکوس با افزایش هزینه تبلیغات تلاش کرد تا از ورشکستگی نجات پیدا کند. اما فایده نداشت. تا اینکه با مفهوم تولید محتوا در بازاریابی درون‌گرا آشنا شد. او هر شب دو ساعت وقت برای تولید مقاله متنی می‌گذاشت و این مقالات را بر روی سایت خودش قرار می‌داد. بعد  از مدتی، خیلی از مردم در سراسر دنیا، وقتی سؤالاتی در مورد استخرهای خانگی در اینترنت سرچ می‌کردند، با مقاله‌های مارکوس روبه‌رو می‌شدند، به‌مرور تماس‌ها با شرکت بیشتر شد و کم، کم سفارش‌ها افزایش پیدا کرد. در واقع مارکوس شریدان با معجزة تولید محتوا، یک کسب‌وکار که در حال نابودی بود را نجات داد. امروزه مارکوس یک مدرس بزرگ تولید محتوا در دنیا است.

محل اصلی فروش خود را انتخاب کنید

باید بر اساس نوع محصول یا خدمات خود سبک، سنگین بکنید که هدف اصلی من قرار است یوتیوب باشد یا اینستاگرام باشد یا سایت، مثلاً من برای فارسی‌زبانان خارج کشور یوتیوب را انتخاب کردم و به دلیل فیلتر بودن در ایران محتواها را روی سایت قرار می‌دهم.  باید مرجع اصلی خودتان را مشخص کنید. هرجایی که مشتری من را پیدا بکند من باید حضور داشته باشم که در نهایت مخاطب به مشتری و مشتری به خریدار ختم بشود.

امیدوارم قدم هفتاد و دوم ایجاد ارزش با تولید محتوا برای شما عزیزان مفید بوده باشد.

ممنون می‌شوم که از کانال یوتیوب saeidkazemi بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید. یک درخواست لایو برای من ارسال کنید. یا یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم. برای مطالعه قدم هفتاد و یک گوگل کدخدای دنیای مجازی اینجا  کلیک کنید و برای مطالعه قدم هفتاد و سوم استراتژی تولید محتوا اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند شوید.اینجا کلیک کنید