یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم
برای تماشا ویدئو مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار) در خصوص یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
برای شنیدن پادکست مصاحبه من با دکتر فرساد ( دکتری زبان انگلیسی و مشاور کسب و کار)در خصوص یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
متن کامل صحبت های من با دکتر فرساد در خصوص یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم
سلام به همه دوستان عزیز. خیلی خوشحالم که در خدمتتان هستم. در ادامه صحبتهایی که با آقای دکتر فرساد در مورد زبان انگلیسی داشتیم، امروز میخواهم بپرسم که یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم؟ یعنی آدمها هوش زبانی مختلفی قرار دارند. میخواهیم با آقای دکتر صحبت بکنیم که ما زبان را چگونه و از کجا شروع بکنیم؟ آقای دکتر فرساد 10 سال در استرالیا بودند، دکترای زبان انگلیسی دارند. در دبی دعوت من را پذیرفتند که در خدمت شما باشیم. در مورد مسائل تخصصی زبان انگلیسی بیشتر صحبت بکنیم. آقای دکتر بفرمایید.
زبان انگلیسی من صفر است از کجا شروع کنم؟
آقای دکتر یک سؤال اساسی که من از زبان پسر خودم بگویم، یعنی به من گفت که از آقای دکتر بپرس. فرض کنید من صفرم، اصلاً هیچ ذهنیت زبانی ندارم. یک جایی از شما شنیدم که میگفتید آدم بعضی از آموزشها را نبیند، بهتر است. یعنی شاید بعضی از آموزشهای زبان را که ما در ایران می گیریم، ضررش بیش از منفعتش است. حالا فرض کنید من صفرم، میخواهم IELTS6.5 بگیرم، برنامه تحصیلات خارج از کشور دارم، یا فرض کنید من بهعنوان یک نوجوان علاقه مند به یادگیری زبان انگلیسی جلوی شما ایستادم، توصیهای که میتوانید به من انجام بدهید را بفرمایید.
راهکاری که برای شما دارم، نکته اول این است که اول باتوجهبه سطحتان، در آن دوره مناسب با سطح باید قرار بگیرید. دوره شما با مکالمه شروع میشود، مکالمه هم که میگوییم یعنی speaking و Listening، مثل اتفاقی که دقیقاً برای بچه های ما، برای خود ما افتاد. اول speaking و listening در خانه و خانواده یاد گرفتیم و بعد رفتیم به مدرسه و خواندن و نوشتن یاد گرفتیم. خواندن و نوشتن، دو مهارت دیگرند که یاد گرفتیم.
بنابراین، برای برنامه شما، ابتدای امر میبایست که ایشان بیاید، مکالمه را شرکت کند و ادامه دهد، به سطح intermediate زبان برسد و از آنجا وارد دوره های IELTS بشود. این اتفاق میتواند همزمان در یک پروسه یکساله بیفتد. یعنی همزمان که این دو دوره را با همدیگر تلفیق کردیم که بهصورت یکساله میتواند اتفاق بیفتد و طی فرایند یک ساله که سطحش آرامآرام رشد میکند، بعدازاین که رشد کامل شد و به سطح intermediate رسید، بلافاصله دوره IELTS هم شروع میشود. ما برای کسانی که سطح زبانی دارند، متناسب با آن سطح و برنامه و تایمینگ آنها که چند ساعت در روز میتواند مطالعه داشته باشد، برنامه خاصی به خودش داده میشود.
آیا می شود زبان انگلیسی را خودخوانا یا Selfstudy یاد بگیریم؟
آیا به نظر شما کسی میتواند؛ مثلاً بدون این که مدرس یا معلمی بالای سرش باشد زبان یادبگیرد، بعضیها ادعا میکنند ما با ویدئو زبان یاد گرفتیم، با خواندن و مطالعهای که خودمان انجام دادیم، با تماشای فیلم زبان انگلیسی یاد گرفتیم. به نظر شما بهعنوان کسی که دکترای زبان انگلیسی دارید، این امر شدنی است؟
ببینید در فرایند یادگیری و فرایند زبان آموزی که جزو علومانسانی در نظر گرفته میشود، ما چیزی به نام One fits all نداریم. یعنی یک فرمولی داشته باشیم که برای همه کار کند، وجود ندارد. بله این ممکن است که یک نفری خود خوان زبان را یاد گرفته باشد، وجود دارد. بههرحال خودش با ویدئو و موزیک و … زبان یاد گرفته باشد. اما نه اینکه برای همه کار کند و نکته دوم و مهمتر این است که ما میخواهیم با رفتن به یک سری کلاسها و کمکگرفتن از اساتید، سرعت یادگیری را بیشتر کنیم و روش یادگیری را مطمئنتر کنیم.
وظیفه یک استاد زبان چیست؟
پس در کنار این کار استاد، سادهسازی است، simplify میکند. یعنی یک مطلب پیچیده را خیلی ساده با یک سری مثالهای جذاب و بهیادماندنی و قابل بهخاطر سپاری توضیح میدهد که ما یاد میگیریم. این جا یک نفر مثلاً فرض کنید که 5 سال، 3 سال، کمتر یا بیشتر، میخواهد خودش را بهصورت خود خوان با زبان درگیر کند، زبان را یاد خواهد گرفت. حالا چقدر استاندارد یاد گرفته، می بایست آنالیز بشود. چقدر تلفظهایش صحیح است، چقدر خوب fluency دارد، روان صحبت میکند، نیاز به آنالیز دارد.
یک مطلب دیگر هم تکمیلکننده جواب سؤال شما خواهد بود، این است که یک سری از skillهای زبان، بهتنهایی پیچیدگی بسیاری ایجاد میکند. یعنی باز هم شما نیاز به کمکگرفتن از دیگران دارید، حالا ممکن است آن نفر دیگر، استاد نباشد اما نیاز به کمکگرفتن دارید. وقتی شما میخواهید روی speaking خودتان کار کنید، آن جا نیاز به یکپایه دومی دارید که با او حرف بزنید. وقتی میخواهید writing خودتان را تقویت کنید، نیاز به کسی دارید که writing شما را تصحیح کند و به شما feedback بدهد.
یعنی استاد زبان انگلیسی نقش پدر و مادر در خانه برای کودک را دارد؟
مثلاً کودک ما که در خانه در حال یادگیری زبان فارسی است، بیشتر اوقات که کلمات را با فعل و بدون فعل و اشتباه بیان میکند، ناخودآگاه به او گوشزد میکنیم که اینطور تلفظ کن، بگو «ر»، «ی» نگو. مثلاً اکثر اوقات پسر کوچک من خیلی چیزها را بهجای «ر»، «ی» میگوید. خب ما خیلی تلاش میکنیم که به او یاد بدهیم بهجای «ی»، بگو «ر».
یعنی داریم تصحیح میکنیم خیلی آرامآرام و میدانیم که یکشبه و یک هفته قرار نیست این اتفاق بیفتد. یعنی عملاً تا به امروز، رشدش را میدیدم، مثلاً اول حرف، بعد به کلمه میرسد و آرامآرام شبیه جمله میشود. بعد یک سنی میرسد که تازه میپرسد استطاعت چه معنیای میدهد، مثلاً در 11-12 سالگی، یعنی چون در ششسالگی مفهوم این کلمات برایش اهمیتی ندارد، فقط میخواهد جملاتی را تکمیل کند که ارتباطاتش را بهتر کند. نظر شما در مورد این موضوع چیست؟ نظر من این است که اگر آدم استادی داشته باشد و استاد بهموقع ایرادهای او را بگیرد، غلطهای او را اصلاح کند، خیلی زیاد میتواند به او کمک کند.
بین یادگیری بزرگسالان و کودکان فرق اساسی وجود دارد؟
ببینید شما یک فکت را توضیح دادید و تشریح کردید و این واقعیتی است که ما همه با همین روش زبان یاد گرفتیم و البته که یادگیری زبان در بزرگسالان بسیار سریعتر اتفاق میافتد. چرا؟ چون بچهها زبان را برای تکمیل نیاز، برای برطرفکردن نیازشان یاد میگیرند و ما زبان را بهصورت ارادی با برنامه ریزی، باهدفگذاری، با کمکگرفتن از تمام ابزارها … یک بچه نمیتواند از گوشی استفاده کند، یک بچه نمیتواند از دیکشنری استفاده کند، کتاب بخواند.
سیستم بزرگسالان بسیار متفاوت است، خیلی هوشمندانه تر با برنامه ریزی بیشتر و در فاصله کوتاهتری زبان یاد میگیرند. حدود 3 تا 5 سال طول میکشد تا زبان یک بچه در خانواده کامل شود زبان مادریاش را عرض میکنم. اما این فاصله و این مدت برای بزرگسالان یک سال است، سیکل را میداند، متوجه جریان یادگیری هست و میداند که یک learning در حال اتفاقافتادن است. تمام تفاوت موضوع learning یعنی یادگیری هوشمندانه، یادگیری ارادی با acquisition که یادگیری غیرارادی است، دقیقاً همین است. بچهها pick up میکنند. اگر یک چیز اشتباهی هم به آنها گفته میشود، مثلاً اگر بهجای بینی به آنها بگوییم این صندلی است، این را بهعنوان صندلی یاد میگیرند، اگر بگوییم صندلی، بینی اش را نشان میدهد. اینجا هر آنچه که می شنود را تکرار میکند، اما در بزرگسالان موضوع learning هست، یعنی یادگیری هوشمندانه با برنامه ریزی و طبق یک پلن.
آیا زبان را در مقصد مهاجرت مان یاد میگیریم؟
خیلی از اوقات در فرهنگ ما ایرانیهاست که میگویند: حالا وقتی به آن کشور مقصد برسیم، آنجا زبان را یاد خواهیم گرفت. باتوجهبه تجربهای که خودم کردم، کسی که میخواهد کار کند، دانشگاه برود، واقعاً اشتباه است. چون آن جا این استرس و عدم وجود تمرکز، موجب میشود که فرایند یادگیری مختل و کند شود. حتی میگویند آن جا لهجهات درست میشود! نظر شما در این باره چیست؟
ببینید قطعاً محیط میتواند کمک کند. علت این که دورهمان را در دبی برگزار میکنیم، همین است. اما محیط جانی ندارد، انرژی ای ندارد که من مثلاً به خارج بروم و جایی بایستم و بعد بگویم که محیط به من در یادگیری زبان کمک میکند! محیط به یک سری آیتم هایی نیاز دارد که من باید به آن اضافه کنم. مثلاً ارتباطی که با افراد میگیرم، مثلاً پایه زبانی که دارم که در پله اول می ایستم و باتوجهبه آن پایه و پله اول، گام دوم را برمیدارم. اگر امروز من به چین بروم، اگر کسی انگلیسی صحبت کند، قطعاً با چالشهای بزرگ روبرو میشوم. چرا؟ چون هیچ پایه ای ندارم.
داشتن پایه زبانی هر کشوری به شما کمک می کند در افزایش سرعت یادگیری؟
اما این جا که در یک کشور عربی هستم، چون پایه هایی از زبان عربی را بلدم، جریانم فرق میکند و اینجا محیط به من برای یادگیری زبانم به من کمک میکند. درحالیکه آنجا محیط به من برای یادگیری زبان چینی کمک نمیکند و حتی ممکن است تأثیر منفی داشته باشد. زمانی که شما نیازی دارید و میخواهید برطرف کنید، مشکلی دارید و میخواهید حل کنید و متأسفانه نمیتوانید ارتباط بگیرید، این یک چالش است.
مهاجرت و یادگیری همزمان زبان چالش بسیار بزرگی است؟
آقای دکتر یک مسئله دیگر هم است، مثلاً کسی که مهاجرت میکند، البته در آدمهای مختلف متفاوت است، یک نفر در ایران درآمد دارد یا یک نفر در خانه پدرش سکونت دارد، نوجوان است و هزینههای زندگیاش قابلقبول است، وقتی این آدم میرود به کانادا یا استرالیا که شما زندگی میکردید یا آمریکا، ماهی 4 هزار دلار، 5 هزار دلار، حداقل 3 هزار دلار هزینه و خرجش میشود. من یک دوستی هم دارم که به مالزی رفته بود، تأکید میکرد، میگفت: اگر من همین دوره آموزشی را در ایران میدیدم، خیلی بهتر از این بود که این دوره را در مالزی ببینم.
ببینید قطعاً زندگی در خارج از کشور، بدون هزینه نیست. زندگی در داخل کشور بدون هزینه است؟ در خارج از کشور چندبرابر آن است. ضمن این که همه وضعیت کشور خودمان را میدانیم. بی ارزش بودن پول ما در برابر دلار، یک واقعیتی است که کسی نمیتواند انکار کند؛ بنابراین قطعاً هزینه چندبرابر است. ضمن این که شما اگر زبان را بدانید، خیلی راحت میانبرها را پیدا میکنید، کشف میکنید و هزینه هایتان را پایین میآورید.
خیلی راحت یاد میگیرید که از اتوبوس و مترو یا قطار برای مسافرتکردن استفاده بکنید، درحالیکه اگر زبان را ندانید و کشف این میانبه رها برایتان سخت باشد، خب میبایست تاکسی بگیرید و مثلاً یک تاکسی دربست هم بگیرید و هزینه دو سه برابری مترو را بدهید. زبان بلدی، میخواهی بروی فرضاً برنج تهیه کنی، برای مثال عرض میکنم؛ فرصت این را داری که برای تهیه برنج چانه بزنی یا چند جا قیمت بگیری. خب چه چیزی به شما کمک میکند که هزینهها را پایین بیاوری؟ زبان به شما کمک میکند.
پایه های زبانی را در ایران تقویت کنید بعد مهاجرت کنید؟
یعنی شما میگویید که هرکسی در ایران به هر روشی که میتواند، base خود را قویتر بکند، کاملتر بکند، یعنی به نظر من اگر خودش را به 70 تا 80 درصد برساند، مثلاً کسی که میتواند 6.5 IELTS بگیرد، عملاً در محیط کمکحالش خواهد بود.
ببینید در این زمینه بستگی به سن دارد. قبلاً عرض کردم one fits all نداریم. یک لباسی داشته باشیم که به درد همه سایزها بخورد، نداریم.
چون آدمها هوش زبانیشان متفاوت است، میگویید.
هوشها متفاوت است، روشهای یادگیری متفاوت است، سطوح متفاوت است، دانشپایه متفاوت است، نوع یادگیری متفاوت است و کلی موارد روانشناس در کنار همین موضوع یادگیری داریم، کلی روشهای متفاوت یادگیری داریم و این مورد شخص به شخص میبایست مصاحبه شود، مشاوره شود، آنالیز شود و آن فرمول نوشته شود.
یکی از علتهایی که دوره های ما، دورههای شلوغی نیستند، مثلاً فرض کنید یک چیزی حدود 10 تا 15 نفر، دقیقاً همین نکته است. چون میخواهیم. توانایی رسیدن به شخص را داشته باشیم. اگر این دوره را کما اینکه پتانسیل جریان از لحاظ فنی هم وجود دارد، فرض کنید تعداد را به 30 نفر افزایش دهیم، خطر کاهش کیفیت را داریم؛ بنابراین ترجیح میدهیم که این دوره خیلی private، خیلی خصوصی و حرفه ای برگزار شود بهجای این که جمعیت زیادی را در یک کلاس داشته باشیم.
یعنی شما میفرمایید برای هر نفری که میخواهد زبان بیاموزد، باید مشاوره بگیرد، آنالیز شود، تحلیل شود و بر اساس آنالیز و تحلیلش این کار انجام شود.
قطعاً همینطور است.
در صحبتهای قبل از لایومان گفتید که شما دوره ای برگزار میکنید که به صورت فشرده و یک ماهه و در هتل برگزار می گردد. منظورم این است که در یک فضای بسته، یعنی فضایی که در آن دانش آموزها در یک محیط کنترل شده قرار میگیرند تا در طول یک ماه در فضا و اتمسفر یادگیری قرار بگیرند.
ببینید یک زبان آموزی که در این دوره شرکت میکند و ما در خدمتش هستیم، تمام تمرکزش روی مسئله یادگیری است، تمام هم و غمش یادگیری است. تمام هموغم ما هم یادگیری این شخص است و این که بتوانیم در موفقیتش مشارکت مستقیم داشته باشیم. باقی موارد با استانداردهای بالا تهیه شدند. شاید این جا استاندارد کلمه کم ارزشی باشد، با شرایط premium که وجود دارد، حتی luxury، تهیه شدند که شمای شرکتکننده در این دوره، دغدغه هیچ چیزی نداشته باشید. نه اقامت، نه رفتوآمد، نه خوراک و پوشاک و نظافت و موارد دیگر … 100% درصد تمرکز روی فرایند یادگیری باشد.
باز اگر نکته ای مانده برای آن نوجوانی که میخواهد زبان یاد بگیرد.
نکته اش تصمیم گیری است. تصمیم بگیرید، هدف بگذارید، در جایجای زندگیتان هدف داشته باشید، برای هدف مسیر مشخص کنید و تعریف کنید. در کنار آن هدفتان چشم اندازی داشته باشید تا مسیر را گم نکنید و با استفادهکردن از مشاورهها و آموزشها، آن مسیر درست را به جلو حرکت کنید. اصل داستان بر برنامه ریزی، آموزش و مشاوره صحیح است و امیدوارم که بهزودی شما را در یکی از بهترین دورههای آموزشی که در دنیا در حال برگزاری است، ببینم.
امیدوارم صحبت های من با دکتر فرساد در خصوص یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنیم برای شما مفید بوده باشد. خیلی دوست نداشتم مطالب طولانی بشود. اگر شما هم در این این زمینه تجربه دارید خوشحال می شوم. تجربیات ارزشمند شما را هم با سایر فارسی زبانان به اشتراک بگذاریم. حتما از بقیه مطالب سایت سعید کاظمی هم بازدید کنید. پیشنهاد می کنم مصاحبه من با دکت فرساد در خصوص آمادگی آزمون آیلتس را هم دیدن بفرمائید.