مشکلات تحصیل در رشته پزشکی
برای شنیدن فایل صوتی فوق مشکلات تحصیل رشته پزشکی در ایران از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
برای تماشا کامل فایل ویدئویی مشکلات تحصیل رشته پزشکی در ایران از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
آقایِ دکتر کرمیان از بیزینیس کوچهایِ پزشکی خیلی خوب و از دوستانِ همراهِ من هستند و ما با همدیگه در دورههایِ بیزینِس کًوچ آشنا شدیم و اتفاقاً اولین باری بود که من از زبانِ یک پزشک در موردِ سختی های رشتههایِ پزشکی شنیدم. من چون مهندسی خواندم و همیشه از بیرون به رشتهیِ پزشکی نگاه میکردم اما امشب دوست دارم با همدیگه همراه باشیم ببینیم آقایِ دکتر از مشکلات تحصیل در رشته پزشکی چی می گویند، یکی از بخشهایی که من تویِ کانال یوتیوبِ خودم دنبال میکنم بحثِ تحصیل است. حالا تحصیل حتماً خارج از کشور نیست. به هرحال خیلی از ایرانیانِ عزیزی تو کشورهایِ مختلف دارند.تحصیلِ شاخههایِ پزشکی رو انجام می دهند. ولی خوب تعدادِ زیادی هم دارن در داخلِ ایران تحصیل می کنند و خیلی از جوونها هم از دبیررستان کلاً برنامهشون تحصیل در رشتهیِ پزشکی است. من در خدمتتون هستم. خودتون رو معرفی بفرمایید و شروع کنیم.
دکتر کرمیان: زنده باشید. باعثِ افتخارِ من است که با شما آشنا شدم. خیلی از شما یاد میگیریم. خیلی خوشحالم که دورهیِ کَوچینگ دکتر ربانی باعث شد من با شما آشنا بشوم و بتونم بیشتر از شما یاد بگیرم. من محمد حسن کرمیان هستم، دانشجویِ سالِ ششمِ پزشکی و اینکه حالا چه داستانی شروع شد که من اومدم به سمتِ بیزینِس و اصلاً چه ربطی به هم دارند این دوتا که دو تا دنیایِ متفاوت هستند. انشالله جلوتر راجع بهش صحبت میکنیم.
و خوب حرفِ جالبی زدید گفتید که همه از بیرون نگاه می کنند و میگویند که همه چی گل و بلبلِ، همه چی عالی، پزشکِ پا می شود میره مطب برمیگرده، پولِ خوب، زندگیِ خوب همه چی عالی. ولی واقعاً اینجوری نیست. یعنی از زبانِ یک دانشجویی که یک درکی قبل از کنکورِش داشته بعد یک هو وارد میشوده میبینه نه اون چیزی که میگفتن نیست اگر برایِ شما توضیح بدیم حالا انشالله متوجه میشوید.
که داستانِ کلی اصلاً بحثِ پزشکی چهطور است. خوب سفرِ یک دانشجویِ پزشکی تقریباً از سالِ قبل از کنکورِش شروع میشود. همونطور که میدونید. جوی که تویِ آموزش و پرورِش بخصوص مؤسساتِ کنکوری است اینه که همهیِ بچهها رو با یک تابویی به نام پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی سوق میدهند و هول میدهند که بروند جلو و این وسط اون شدتِ رقابته که برایِ اون جایگاه و اون صندلیِ است،
اون آرمانهایِ پوچی که برایِ بچهها میسازند و اون قولهایی بیخودی که به بچهها میدهند و همش باعث میشود که یک جوون هفده هجده ساله با امیدِ یک زندگیِ فوقالعاده تاپ، به امیدِ اینکه اگه من یکسال تلاش کنم یک عمر راحت خواهم بود بچهها راضی میشوند و ترغیب می شوند که بروند سمتِ خواندن کنکور که خیلی سفت و سخت یکسال از زندگیشون رو کامل همهچی رو آف می کنند و به خودِشون یک سختیِ بینهایت می دهند که بتوانند کنکور رو امتحان بدن و پزشکی قبول بشوند.
سوال:بعضیها برای تحصیل رشته پزشکی از سالِ دهم شروع می کنند؟
دکتر کرمیان: الان بله. الان چون کنکور هم به این شکل شده که امتحان نهایی هم است بچهها عملاً از اولِ دبیرستان دیگه کلاً میاُفتند تویِ بازی کنکور و خواندن درسها و سختیِ اون فشاری که بر رویِ بچهها است؛ بهخصوص برایِ پسرها چون فشارِ سربازی نرفتن و این اتفاقها هم است خیلی باعث می شودکه بچهها فشارِ وحشتناکی رو تجربه می کنند.
این برایِ خودم بود که من خودم دو بار کنکور دادم و خیلی فشارِش سنگین بود و حالا خداروشکر که به اون چیزی که میخواستیم رسیدیم اما همه چیز اون لحظه نبود. من همی شود به دوستایِ صمیمی خودم تویِ دانشگاه میگفتم که پزشکی برایِ ما شیرینیش همون لحظهای بود که جوابِ انتخابرشته اومده بود پزشکیِ دانشگاهِ فلان. اونجا خیلی ذوق داشتیم و همه خیلی خوشحال بودیم. ولی از روزِ اولی که واردِ دانشگاه شدیم کلاً همهچی فرق میکنه.
این که ما از یک فضایی واردِ فضایِ جدید میشویم و خوب سنگینی و فشارِ خاصِ خودش رو داره به کنار اما بحثِ اینه که ماها فکر میکردیم از الان که واردِ دانشگاه میشویم دیگه نمیخواد فشارِ زیادی تحمل کنیم. دیگه نمیخواد اونقدر درس بخوانیم. تازه ما فهمیدیم که چه اشتباهی بوده یعنی چه حرفهایِ اشتباهی میزدن که شما قراره خوش بگذرونید.
ما تازه سنگینیِ اصلیِ قضیه از روزی که واردِ دانشگاه شدیم شروع شد. چون درسها متفاوت از دورانِ دبیرستان بود، استادها فرق میکردن، جو کلی فرق میکرد. فضا آکادمیک بود و ما هیچ بکگرَندی نداشتیم. حالا این قضایا برایِ خیلی از بچههایِ رشتههایِ دیگه هم میافتاد. اما چون از همون روزی اول میگفتن بهمون دکتر دکتر و ما هم هوا برِمون داشته بود فکر میکردیم حالا خیلی اتفاقاتِ خوبی داره میاُفته ولی اینجوری نبود.
سوال:حالا اقایِ دکتر میدانید کنکور چه حالتی داره؟ حالا نه مثلِ دو ماراتن اما یک دو نیمه ماراتن هست به هرحالا یک سال تا سه سال میدوی بعد تازه به مقصد میرسی بعد دوباره میبینی که یک مسابقه سهگانه هم جلوت است و باید دوچرخهسواری هم بکنی و بری هزار و پونصد متر شنا هم بکنی. یعنی واقعیتِش رشتهیِ مهندسی اون موقع خیلی مد بود.
من حالا 22 سالِ پیش رشتهیِ مهندسی مدرکِش رو گرفتم. حالا رتبهیِ کنکور من هم بد نبود و تویِ یک دانشگاه دولتی تویِ تهران درس خوندم. ولی وقتی واردِ دانشگاه میشوی خیلی خستهای. من ترمِ اول هم مشروط شدم چون دیگه واقعاً توانِ اینقدر درس خواندن رو نداشتم. بعد حالا مهندسیها چهار سال تموم میشود حالا یک کسی بخواهد ادامه بده دو سال است
سوال:یک فضایی حالا باز بینِش استراحتی و یک فرجهای است. ولی پزشکی 7 سال ممتد. حالا شما همین هفت سال رو یک توضیحی بدید. حالا شما روزِ اول واردِ دانشگاه شدید ؟ شاید جالب باشه برایِ کسایی که هیچگونه اطلاعی ندارند.
دکتر کرمیان: حتماً. رشتهیِ پزشکی تویِ ایران یک دورهیِ هفت ساله است که بچهها برایِ گذراندنِ این دوره مدرکِ پزشکیِ عمومی میگیرند. اما این هفت سال یک دست نیست. به چهار قسمت تقسیم می شود و چهار مرحله تویِ رشتهیِ پزشکی است که به ترتیب دو سال و دو سالِ نیمِ اول؛ حالا بعضی دانشگاهها متفاوت هست. مقطعِ علومِ پایک است که بچهها علومِ پایک رو میخوانند که با بَیسِ کلیِ مدیکال آشنا می شوند.
مثلا آناتومی میخوانند، بیوشیمی می خوانند، باکتریها رو می خوانند، و بعد از این دوسال، دو سال و نیم یک آزمونِ اولیه می دهند و یک جمعبندیِ کلی از بیسها رو می کنند و بعد از اون واردِ مرحلهیِ فیزیوپاتولوژی می شوند. که ترکیبی از فیزیولوژیِ بدنِ انسان و پاتولوژی و بیماریها است.یعنی میان بیشتر راجع به بیماریها می خوانند و یک مقدار بحث آکادمیتر و بالینیتر میشود.
اما ما کماکان تویِ این یکسال و نیم دوسالی که تویِ مقطعِ فیزیوپاتولوژی هستیم. باز هم مریض نمیبینیم. فقط بعضی وقتها بچهها می روند بیمارستان که شرح حالگیری یاد بگیرن که با اون علمی که دارن می خوانند یک مقدار ترکیب بشه. که این هم مشکلات خاصِ خودِش رو داره که کمکم داره اصلاح می شود تویِ سیستمِ آموزشی. بعد از اون بچهها واردِ مقطعِ اِکستِرنی یا به اصطلاح خودمونی اِستَیژِری می شوند که دو سال است و بچهها واردِ بخشهایِ بیمارستانی و بالینی می شوند.
و اونجا مؤظف هستند. بروند و مریضها رو ببینند ازشون شرحِ حال بگیرَن، بتوانند با مریض ارتباط برقرار بکنن، اما کارِ درمانی نمی کنند. یعنی ما اجازهیِ کارِ درمانی نداریم و تنها کاری که باید بکنیم اینه که بریم ارتباط گرفتن با مریضها و شرحِ حالِ مریضها و اینکه اون بیماریهایی رو که میبینیم بخوانیم که بتونیم بَیسِمون رو قویتر بکنیم. یعنی عملاً بَیسِ اصلیِ بچههایِ پزشکی تویِ فیزیوپاتولوژی و اِکتَیژیری بنا می شود. بعد از اون بچهها وقتی مقطعِ اِکتَیژِریشون تقریباً بعد از سالِ 6 تموم می شود یک آزمونِ جمعبندی باید بدن به ایسمِ پرِنتِرنی یا آزمونِ پیشکار ورزی، و وقتی که امتحان رو پاس بشوند.
می روند و واردِ مقطعِ اینترنی می شوند و تویِ مقطعِ اینترنی یا همون کارورزی بچهها دیگه کارهایِ بالینی انجام می دهند و مریضها رو تویِ خطِ اولِ بیمارستنانها ویزیت می کنند زیرِ نظرِ اساتید و رِزیدِنتها و اونجاست که دیگه بچهها یک مقدار بالینیشون قویتر می شود و کارِ عملیِ بیشتری یاد میگیرن، کارهایِ تهاجمی که نیاز است مثلاً مریضها رو اینتوبه می کنند، لولهتنفسی میذارن گاهاً و این اقداماتی که بچهها میتوانند از پرستارها و رِزیدِنتها یاد بگیرند و عملاً حرفهای می شوند. یک تفاوتی اینجا است با کشورهایِ اروپایی اون اینه که کشورهایِ اروپایی خیلی اقداماتی رو که پرستارها تویِ ایران انجام می دهند رو اونجا بچههایِ پزشکی انجام می دهند. یعنی اونا از لحاظ عملی یک مقدار وظایِفِشون بیشتر است. اما تویِ ایران نه. تویِ ایران یک مقدار از وظایف رو بچههایِ پرستاری زحمتِش را میکِشَند و خوب اونا بیشتر آموزش میبینند.
این از کلیات. بعد از اینکه دورهیِ اینترنی تموم شد و بچهها بخشهایِ اینترنیشون رو گذروندن بعد از یکسال و نیم درس که تمام می شود حالا بچهها به چند دسته اینجا تقسیم می شوند. دستهیِ اولِشون که خانمها هستند.خوب اونا چون سربازی ندارن اونا باید دوسال برن و طرحِشون رو بگذرونند. حالا این طرح بسته به محلی که میروید و بسته به محرومیتِ که اون محل داره بینِ یکسال الا دو سال طول میکشه. اما پسرها که خیلیهاشون سربازی دارند باید سربازیشون رو بروند .
و این معادلِ طرحِشون حساب می شود. و هر چقدر از اون ور کسری بخورن باید از این ور طرحیش رو بروند. یعنی اگه من الان یکسال کسریِ خدمت داشته باشم یکسال سربازیم رو میرم و اون یکسالِ باقیمانده رو باید برم یک محلی و طرح بگذرونم که به من مدرکِ پایانِ طرح بدن. و این طرح برایِ همه اجباری است. یعنی همه باید حداقل دو سال طرح بروند.
سوال:سربازی رو تویِ رشتهیِ پزشکی میروید؟
دکتر کرمیان: بله بچههایی که سربازی می روند معمولاً تویِ درمانگاههایِ نیروهایِ مسلح کار می کنند. بچه هایِ داروسازی هم همینطور است، بچههایِ دندونپزشکی هم همینطور استن. یعنی الان دوستایِ من که داروسازی هستند خوب تویِ بیمارستانی که مرتبط است با سپاه است اونا اونجا بالاخره داروخانه داره و بچهها اونجا تقسیم می شوند و اونجا فعالیت می کنند. دیگه مثلِ سربازیِ رشتههایِ دیگه نیست که بچهها بخوان برن و پست و اینها داشته باشند. یک مقدار سربازیِ سبک است.
سوال:یعنی از کنکور در رشته پزشکی قبول بشوید. حداقل خیلی سریع درسِت رو هم بخوانی و آزمونت رو هم بدی و طرح را بروید حداقل 9 سالِ بعد تازه پزشکِ عمومی میشوید. درسته؟ بعد کی اجازهیِ مطب زدن دارید؟
دکتر کرمیان: ما از سالِ هفتم شماره نظام میگیریم و خوب اجازهیِ فعالیت نداریم و کسایی هم که کار می کنند غیرِ قانونی کار می کنند. باهزینهیِ بسیار پایین کار می کنند. ولی ما وقتی میتوانیم مطب بزنیم که امتیازِش رو جمع بکنیم. و این امتیازها من هنوز خودم نمیدونم چه شرایطی داره. خیلی پیچیده است داستانِش. اما یکسری امتیازها باید جمع بشود که طرح توش مؤثره، ازدواج و تاهل هم مؤثر است، سهمیه هایِ مختلف مؤثر است و خوب اکثرِ بچهها نمیتوانند دیگه و خیلی هامون واقعاً نمیتوانیم مطب بزنیم.
سوال:تویِ شهرهایِ کوچک هم نمی توانید مطب بزنید؟
دکتر کرمیان: بله. اما الان چیزی که زیاد شده بحثِ تاسیسِ کلنیکهاست. دانشجویان پزشکی، بعد از پایان طرحشون پروانه میگیرند میتوانند کلنیک تأسیس کنند و خوب اون هم داستانِ خاصِ خودِش رو داره. الان چندتا از بچههایِ سال بالاییِ خودمون هستندکه الان هم داریم باهاشون همکاری میکنیم. کلنیک الان تأسیس می کنند و تویِ کلنیک یا فعالیتهایِ درمانیِ معمولی انجام می شود یا مثلاً فعالیتهایِ (زیبایی، مراقبت پوست و چاقی )عملاً به قولِ شما نه سال طول میکشه که بچهها تازه از آب و گل دربیان و بتوانند فعالیت بکنند و خوب اینجا بود که من گفتم که بچههایِ کنکوری فکر می کنند به محضِ اینکه کنکور قبول بشوند همه چی اوکی می شود در صورتیکه حالا شما باید نه سال تلاش کنید، نه سال باید برید جلو که بتونید فقط مدرکِت رو بگیرید.
سوال:بدونِ مشکل همهیِ درسها رو بخوانی، تئوریها و عملیها رو انجام بدی تازه مدرکِ پزشکِ عمومی میگیری؟
دکتر کرمیان: بله.
سوال:حالا بازارِ کارِ پزشکِ عمومی چهطوری است؟
یعنی واقعاً اگه یک نفر نه سال وقت بذاره اگه این نه سال رو وقت بذاره برایِ یک کارِ دیگهای، یک تخصصِ دیگه و واقعاً بره تویِ یک کاری 4 یا 5 سال تخصص یاد بگیره. حالا من آدمهایی رو دیدم که پزشکی واقعاً علاقمند هستند خوب من به آنها احترام می گذارم میگویم کسی که علاقمند است بره پزشکی بخواند و وقتش رو هم بذاره و لذتِش رو هم ببره.
البته باید بداند که یک مسابقهیِ سهگانه در مقابلِش داره و الان هم باید شنا کنه و هم باید بدوه و هم باید در انتهاش دوچرخهسواری کنه. چون واقعاً یک مسابقهیِ بسیار سختی است تحصیل در رشتهیِ پزشکی. یعنی بعضیموقعها من میبینم بعضی آدمها مقایسه می کنند من خیلی ناراحت میشوم. میگویم مثلاً درسته که ما رشتهیِ مهندسی خواندیم.متاسفانه نظامِ آموزشی شروع کرد به تولیدِ مدرک. بجز شاخههایِ پزشکی. این نظرِ من از بیرون است. بگید درسته یا نه؟ تویِ خیلی از شهرها و روستاها حتی شهرهایِ خیلی کوچیک من میبینم دانشگاه ساختن.؛دانشگاهِ آزاد و پیامِ نور و همینجوری مهندِس دارَن می دهند بیرون. من بندهیِ خدایی دیدم که به جرأت میتونم بگم تو جدولِ ضرب رو بلد نیستی تو چهجوری مهندسیِ عمران رو از دانشگاه گرفتی؟
بعضی از این مسائلِ مقاومتِ مصالح رو تو چهجوری رفتی و نمره گرفتی؟ گفت که من نرفتم امتحان بدم همینجوری بهم نمره دادن. گفتم خوب واقعیت رو که من تویِ محیطِ کار میبینم. تو یک جدول ضرب رو بلد نیستی. بعد اون دوست من هم الان مهندسه و من که بیست و خوردهای سال پیش با آن سختی مدرک گرفتم هم مهندسم.ما دانشگاهِ علم و صنعت رو راهاندازی کردیم برایِ اینکه مهندِسها بروند عملی یاد بگیرند. من سالی چهل واحد درس پاس کردم یا یک مقدار بیشتر وقتی بعضی مواقع نمراتم رو نگاه میکنم خوب میگویم این هشتاد واحد من برایِ چی پاس کردم؟ چه به دردِ مهندسیِ من میخوره؟ چه کارآیی امروز برایِ من داره؟ عملاً هیچی.
هیچ کدوم از اون درسها عملاً هیچ کاربردی نداشت و راحت میتوانست دو واحدِ تخصصیِ باشه و یک مهندسِ عمرانِ متخصصتر در بیام. دو واحد انگلیسی و یا دو واحد عربی نمیدانم به چه دردِ ما میخورد. نمیدونم شما هم تویِ رشتههایِ پزشکی هم اینها رو دارید؟ یا اینکه نه این بحثهایِ عملی و تئوریک؟ نظر شما چی است؟
دکتر کرمیان: دقیقاً همینطور است. تویِ بحثِ آموزشِ پزشکی هم بسیار داد و فریاد کردیم که آقا جان این مسیری رو که دارید میروید بسیار اشتباه است که متأسفانه این آموزشِ پزشکیِ ایران رو اومدن کپیکردن چندین سال پیش از رویِ فکر کنم آمریکا بوده ولی خوب اصلاً منطقی نیست و ما خیلی داریم میگوییم که خوب چرا مثلاً شما تویِ دورانِ دو سال و نیمِ علوم پایه این همه تخصصی مواردی آموزش میدید که بچهها اصلاً نخواندن.
خودِ من بعضی از درسها رو واقعاً نرسیدم بخونم. یک قسمتهایی از باکتریها رو گفتن، قارچها رو گفتن، ایمنی قسمتهاییش واقعاً به دردِ ما نمیخورد، حالا آناتومی که هیچی خیلی باید کامل بخوانی ولی درسهایِ عمومی همهیِ اینها بود حالا اینا به کنار فقط علومِ پایه. اصلاً ما میگفتیم شیوهیِ تدریس تویِ بحثِ فیزیوپات اشتباه است. تویِ فیزیوپات شما میاید تئوری یاد میگیرید مریض نمیبینی و تویِ اِستَیژِری که مریض رو میبینی وقت نمیکنی تئوری بخوانی.
بعد فاصلهیِ بینِ اینا از اولِ فیزیوپاتولوژی تا آخرِ اِنستَیژنِری سه سال و نیم چهار سال است. بعد ما میگفتیم این چهار سال به اندازهیِ یک لیسانس است و بچهها فراموش می کنند. کسی براش مهم نبود و تازه یواش یواش دارن یک سری واحدهایِ عملی هم واردِ فیزیوپاتولوژی می کنند که بچههایی که مثلاً دارن جراحی می خوانند یا اطفال می خوانند یک شرحِ حالی هم بگیرن و یک دوتا مریض هم ببینند و بعد تویِ اِستَیژِری تقویت بشوند.
سوال:ولی خیلی از بچههایِ شاخهیِ پزشکی وقتی واردِ جامعهیِ کار می شوند راحتتر جذب می شوند و راحتتر براشون کار پیدا می شود؟
حالا شما الان رویِ اینکه بیشتر باید عملی ببینن بحث دارید. خوب حالا رشتههایِ مهندسی و خیلی از شاخهها عملاً هیچ کارِ عملی انجام نمی دهند نهایتِش چند تا واحدِ خیلی ساده برایِ تابستون مثلاً می روندکارگاهی فلانی و عملاً هیچ کاری عملاً کسی یاد نمیگیره.یعنی اگر بگم مهندِس میاد بیرون این به معنایِ واقعیِ علم داره، تخصص داره و می شود کارگاه رو دَستِش سپرد یا می شود یک پروژهیِ خیلی کوچیک رو بهش سپرد عملاً اینجوری نیست.
یعنی بیشتر یک چیزی رو حفظ کرده و اومده نمره گرفته و واحد پاس کرده. فقط آیکیوش بالا بوده. یعنی هیچ آدمی نمیتواند بگوید من از دانشگاه اومدم بیرون خیلی بلدم.من دکتر رو میبینم در شاخهیِ تخصصیِ خودمون برخی اصولِ پایه رو نمیداند. حالا نکتههایِ شما همونقدر عملی است یک مزیتِ دیگهای هم که داره این است که حجمِ ورودی کنترل می شود حالا این هم به نظرِ من یک مزیتِ. حالا امسال فکر کنم مجلِس داره یک هنر میزنه و داره زیاد میکنه.
دکتر کرمیان: متأسفانه دسته گل رو به آب داد مجلس و تأیید شد و فکر کنم سالِ آینده تا چهار سالِ بعدِش هر سال 20 درصد اضافه می شود و تویِ چهار سال فکر کنم بیش از دو برابر ظرفیت رو ببره بالا و من هم خوشحالم و هم ناراحت. از دو جنبه. ناراحتیش به خاطرِ اینه که دوستان، همکاران اشباعِ. حالا واقعاً داستانِ پزشکی به خصوص تو حوزهیِ عمومیش و حتی تخصصیش به شدت داره اشباع می شود.
بچههایِ دندانپزشکی که دیگه اصلاً حرفِش رو نزنیم. بسیار بسیار اشباع شدن. اما خوشحالیم از این جهتِ که بیزینیسِ خودم میگیره. یعنی من اگه بخوام یک کم بد فکر کنم راجع بهش و یک جوری فکر کنم که به صلاحِ بقیه نیست بیزینِسِ من میگیره. چون هرچی تعداد بره بالاتر رقابت بینِشون بیشتر می شود و هر چه رقابت بیشتر بشه من خیلی بیشتر میتونم کار کنم و پولِ بیشتری به دست بیارم.(دکتر کرمیان شاخه تخصصی بیزینس کوچینگ پزشکان را انتخاب کردند و به پزشکان برای توسعه کسب و کار مشاوره می دهند)
سوال:یک توضیح در موردِ بیزینِسِتون بدم من خیلی برام جذاب بود. ما تویِ گروههایِ مَستِرمایند با آقایِ دکتر با هم بودیم. آقایِ دکتر بیزینِس کوچِ پزشکان هستند. حالا روانپزشکان، دندانپزشکان و دوستانی که علاقمند بودن به پیجیشون سر بزنند. خیلی چیزهایِ جالبی دارند.
چون بالاخره پزشکی یک بحثِ و تخصصی بیزینِس و کسب و کارِ پزشکی یک بحثِ دیگهس. آقایِ دکتر یک شاخهیِ خیلی جالبی رو انتخاب کردن. یک کارِ قشنگی رو تویِ بازار انتخاب کردن که دارن به همصنفهایی خودِشون بیزینیس رو میخوان آموزش بدن و دوست دارند با تخصصی که تویِ پزشکی و تجربهای که به دست آوردن بیزینیس رو به همکارایِ خودِشون آموزش بدن.. حالا ما یک شبِ دیگه کلاً رویِ بیزینِس کوچِ پزشکی با شما خیلی کار دارم. میخوایم در موردِش صحبت بکنیم.که اگه کسی علاقمند بود بیاد با شما آشنا بشه. اصلاً با این فرآیند که کوچ چه ارزشی داره و یعنی اینکه کوچ چقدر خوبه که کنارِ ما باشه. من خودم خیلی از بیزینِسهایی که شکست خوردم.
اگه یک کوچ همراه من میبود به موقع دستورِ شکست میداد و میگفت دیگه ادامه نده.خوب خیلی انرژی و سرمایه و وقت من هدر نمیرفت. یک موقعی حالا من یک استارت آپی تویِ پَیجم است اونجا توضیح میدهم. کوچم به من گفت و خیلی هم دلخور شدم که چرا داره این حرف رو میزنه که ادامه نده. من خیلی دلخور شدم که آقا چی داری میگی من دو سالِ عمرم رو روش گذاشتم، کلِ زندگیم رو گذاشتم، گفت بنظر من این طرح شکست خوردهس.خوب اون از بالا و از تجربهش به موضوع نگاه میکرد.
حالا برگردیم به بحثِ اصلیِ خودمون که بحثِ مشکلاتِ پزشکی در ایران. من چون برادرِ خودم داروساز است خیلی سالها پیش؛ تقریباً پنج شش سالِ پیش یک آماری میداد میگفت عملاً دیگه داروسازی تویِ ایران اشباعِ شده. یعنی بیش از ظرفیتی که جامعه نیاز داره ما الان داروساز داریم. ولی یک نکتهای جدیداً بین پزشکان و دوستانم می شنوم که بحثِ مهاجرتِ پزشکان به خارج از کشور است. یعنی کسایی که تحصیل کردن،
خوب به هرحال جامعه براشون هزینهیِ زیادی کرده والان کشورهایِ عربی میبینم به شدت داره متخصصین رو جذب میکنند، امکاناتِ خوب با حقوقِ خیلی زیاد. الان دوستی دارم داره میره ابوظبی برای رشتهیِ جراحیِ قلب. ایشون متخصصِ قلبه. خوب یک هزینهیِ خیلی خوب، خوونه، ماشین در اختیارِشون می گذارند. و من بهش گفتم نرو تو این همه زحمت کشیدی شهرِ ما به این خدماتِت نیاز داره. میگه میدونم اما اونجا دارن چندین برابر به من درآمد پیشنهاد کردن و نمیتونم قبول نکنم. شرایطِ کاریِ اونجا خیلی برام مهیاست. حالا شما هم تجربهای دارید بفرمایید.
دکتر کرمیان: خواهش میکنم. بله متاسفانه اونقدر اون داستانِ اشباع شدن در رشته پزشکی باعث شده که از لحاظِ درآمدِ بسیار بِزینیسهایِ مدیکال اُفت بکنه. یک زمانی خوب بود. اوایلی که آقایی هاشمی وزیر شد خیلی درآمدها رو بردن بالا چند شب پیش داشتم تویِ گوگل میخوندم که میگفتن این اوایلی که تحول سلامت آمده بود همه چی عالی بود. ما تا چند سال لاکچری زندگی کردیم و خیلی خوب بود. یعنی شما فکر کنید اگریک مجموعهای بودجهش 800 میلیون تومان بوده یکهو شده هفت میلیارد تومان و خوب این پول خیلی راحت تقسیم میشد بینِ پزشکها و بچههایِ دیگهیِ گروهِ پزشکی ولی الان دیگه نیست.
الان دچارِ کمبودِ بودجه است. من الان یکی از دوستایِ خودم پزشکِ عمومی است تویِ یکی از بیمارستانهایِ کرمانشاه است میگفت من سه ماهِ حقوق نگرفتم. چطور باید زندگی بکنم و این مسیر باعث می شودکه بچهها به این فکر کنن که خوب اگه شرایطِ اون ور بهتره ما عطاش رو به لقاش ببخشیم و پاشیم بریم و بسیار آمارِ مهاجرت زیاد شده و بسیار نخبههایی که از تیمِ پزشکی رفتن از ایران از دانشگاههایِ مختلف و از رشتههایِ مختلف، از عمومی بگیر تا حتی فوق تخصصها و متاسفانه این اتفاق بسیار زیاد داره می شود.
خودم هم حتی دارم به این فکر میکنم. اگر شرایِطِش برای من ایجاد بشود حتماً یکی از گزینههایِ اصلیِ زندگیم است. شاید بگم 90 درصدِ دوستایِ دیگهم هم همین است و میگویند که ما اگر بخوایم فارغالتحصیل بشویم عمومی یا باید بریم درمانگاههایِ دیگه ساعتی 50 هزارتومان یا 100 تومان کار کنیم یا باید بریم زیبایی بخوانیم و تویِ کلنیکِ زیبایی کار بکنیم و یا باید برویم مهاجرت کنیم.
سوال:خوب در مورد آزمون دستیاری صحبت کنیم؟
دکتر کرمیان: اون هم داستانِ خاص خودِش رو داره که خدمتتون جلوتر میگم که چرا بچهها نمی روند سمتِ دستیاری. گزینهیِ دستیاری تقریباً یک گزینهیِ سوخته است برایِ 90 درصدِ بچهها. حتی حالا خیلی از رشتهها است ممکنِ شما ثبتِ نام بکنید حتی اگه سرِ جلسه هم نری میتونی بری اون رشته رو ثبتنام کنی. مثلِ طب اوژانس. در این حد خالی است. یعنی عملاً شما رِزیدِنتِ طبِ اوژانس نمیبینی تویِ اکثرِ بیمارستانهایِ کشور. چرا؟ چون اصلاً کسی نمیره. میگه برایِ چی باید برم.
سوال:طبِ اوژانس اِستِرِسِش زیاده یا منابعِ درآمدیش کمه؟ چرا نمیروند؟
دکتر کرمیان: جلوتر عرض میکنم خدمتِتون. خوب بسترِ رِزیدِنتی خیلی داغ شده و شاید خودمون اگر بتوانیم یکی از لاینهایِ که اگر بتوانیم بیزینِسِمون رو گسترِش بدیم و روش کار بکنیم بحثِ مهاجرتِ پزشکان است. چون خیلی از این مؤسسات خیلی دارن بد کار می کنند و اصلاً اطلاعاتِش رو ندارند. حتی خیلی جالب شد که این بحثِش رو کردید. من امروز یک یکساعتی داشتم پیادهروی میکردم و هندزفریم رو گذاشتنم و داشتم یک لایوی رو تویِ یوتیوب راجع به مهاجرتِ پزشکان با یک دکتر گوش میدادم.
اتفاقا در موردِ آلمان هم بود و اینقدر مسیرِش سخته مهاجرته که بچهها حاضر هستند اون سختیِ مسیرِ مهاجرت رو بپذیرن؛ یعنی کسیکه نه سال تلاش کرده. حاضرِ دوباره یک سال و نیم دو سالِ دیگه حتی سه سال دیگه زمان بذاره، زبانِ دوم و سوم بخونه، بره امتحان بده، بره زبان تخصصی امتحان بده، بره امتحانهایِ تخصصیِ پزشکی رو بده تویِ کشورهایِ دیگه ولی قبول کنن اونجا ماهی دو هزار یورو سه هزار یورو بهش حقوق بدن.
سوال:کشورهای دیگر مدرکِ پزشکی ایران رو قبول نمی کنند مستقیم؟
دکتر کرمیان:نه مستقیم قبول نمی کنند. باید تطابق بدهید. یعنی اینا باید بدونن که شما واقعاً درس خواندید.
سوال:من فکر کنم شما داشتید برایِ مهاجرت پزشکی به اتریش و آلمان تحقیق میکردید تجربیاتِتون هم در اون زمینه بگویید؟
دکتر کرمیان:آره من در موردِ اتریش و آلمان خیلی تحقیق کردم. البته اتریش کمتر راجع به بحثِ پزشکیش اما آلمان خیلی بیشتر چون دوستایِ خودمون هم المان هستند و حالا اگه امکان داشت حالا باهاشون لایو خواهم گذاشت که راجع به این مسائل صحبت بکنیم. کشورهایِ عربی هم خیلی خوب دارن بچهها رو میبرن.
خیلی امکاناتِ خوبی دارن می دهند و جالب بود این قضیهیِ افزایشِ ظرفیت که اومد این است که میگوید ظرفیتِ پزشکی تویِ ایران دو برابر می شود به این معنی نیست که پزشکانِ ایرانی دارن دو برابر می شوند به این معنی است که کشورهایِ حاشیهیِ خلیجِ فارس دارن دو برابر پزشکی میگیرند. یعنی عملاً ته مسیره بچهها دارن مهاجرت می کنند.
سوال:حالا کشورهایِ خلیجِ فارس تعجب میکنم که از هند و پاکستان و فیلیپین دکترهای خوب خیلی هستند. خوب اکثراً جامعهیِ7 میلیونیِ امارات چهار و نیم میلیونِش هندی است. تعجب میکنم چرا حالا پزشک؛ چون من خیلی الان تویِ بیمارستانهایِ امارات رفتم، تویِ مراکزِشون یک زمانی تجهیزاتِ دندانپزشکی کار میکردم. و عملاً همهیِ صنعتِش دستِ هندیها بود.
یعنی همهیِ محصولاتِ هند میاومد تویِ امارات و تویِ نمایندگی هایِ بینالمللی توزیع میشد تویِ خاورِمیانه. نمیدونم چرا حالا ایرانی میبرن. نمیدونم به دلیلِ اینه که تخصصِشون بهتره؟ چون معمولاً ایرانیها مشکلِ زبان هم دارن یعنی نسبت به هندیها که از صفر انگلیسی یاد میگیرن تویِ مدرسه و دانشگاه و اینا. دلیلِش رو میدونید شما که چی است؟
دکتر کرمیان:والله من خودم چون نرفتم دلیلِش رو خیلی خوب نمیدونم. اما حس میکنم دلیلِش این باشه که یکی اینکه فرهنگِ ما به عربها خیلی بیشتر میخوره تا هندیها و عراقیها. یعنی حالا ما یک تجربهیِ مشترکی از بحثِ زبان و اینها داریم. حداقل فارسی خیلی به عربی نزدیکتر است تا هندی. از طرفِ دیگه خوب هندیها خیلی از لحاظِ علمِ پزشکی ضعیف نیستند. ولی دانشجویان پزشکی واقعاً خیلی قوی است و چون دورانِ انترنی خیلی فشار وارد می شود به بچهها و کارِ عملیِ خیلی زیادی انجام می شود و شب نخوابیدنهایِ خیلی زیادی انجام می شود بچهها عملاً آبدیدهتر هستند. حالا من نمیدانم بچههایِ پزشکیِ هند و اروپا چه جوری هستند.
ولی تا جایی که من در موردِ ایران خبر دارم و تجربهیِ خودم بوده خیلی بچهها فشارِ مختلفی رو تحمل می کنند و عملاً قوی هستند. یعنی از لحاظِ کارِ بالینی خیلی قوی هستند بچهها. و اینکه چون بحثِ اینه که بچههایِ هندی خیلی به بازارِ آمریکا وصل هستند .و انگار فاصلهیِ بینِ نیویورک تا دهلی مثلاً انگار به اندازهیِ دو تا شهرِ ایران است. اینقدر بچههاشون با هم در ارتباط هستند و میان و می روند. اما خوب ایران نه و ایرانیها بیشتر به کشورهایِ حاشیکیِ خلیجِ فارس یا سمتِ اروپا می روند.خوب سبکِ زندگیِ ما تویِ ایران و امارات بسیار فرق میکنه. بچهها هم همه خوشحال هستند. همین الان دوستایِ خودم داشتن از من میپرسیدن که عمان چطوره بریم،
مثلاً قطر چطور است بریم، کویت چطوره؟ امارات چطوره؟ همین دوستان دارن میگویند ما هرسال پنج سال بریم اونجا خودِمون رو ببندیم از لحاظِ مالی بعد پاشیم بریم اروپا اقامتِمون رو بگیریم یا مثلاً برمیگردیم ایران با همون پول زندگی میکنیم . به این دلایل است فکر کنم. و خوب متاسفانه اونا دارن از نیرویِ کارِ آماده استفاده می کنند. نیروهایی که تویِ ایران هزینههاش پرداخت شده، آموزشش رو دیده، تلاشهاش رو یک دوره طی کرده ولی اینها میان با دادنِ یک پولی به ایرانی ها که خیلی هم زیاد نیست برایِ خودِشون نیرویِ کارِ آماده میبرند.
اگر برایِ یک پزشکِ ایرانی شاید شما فکر کنید این هفت سال نه سال سه میلیارد چهار میلیارد تومن هزینه شده باشه خوب اینا دو سال سه سالی که براش کار ایجاد می کنند همونقدر بهش حقوق می دهند و دیگه عملاً خیلی براشون میصرفه که برن یک نفر رو از صفر تقویت کنن و خیلی به نفعِشون خواهد بود چون نه دیگه زحمتِ آموزش دارند و نه زحمتِ امکانات دارن. خیلی راحت برایِ خودِشون استفاده می کنند و سودِش رو میبَرَن.
سوال:در موردِ دستیاری رشته پزشکی میخواستید توضیح بدین؟
دکتر کرمیان:متاسفانه یک بحثی است قبل از اینکه واردِ بحثِ دستیاری بشم بحثِ حقوقها و درآمدهاست. یک داستانی که است اینه که بچهها از زمانی که واردِ مقطعِ اینترنی می شوند یک حقوقِ خیلی خیلی کمی میگیرند. الان حقوقِ بچهها یک و نیمِ در ماه. با حدود 10 تا کشیک در ماه کم و زیاد چیزی حدودِ یک و نیم میلیون است. حالا کشیکها هم به این شکل است که شما تقریباً سی ساعت تویِ بیمارستان هستی و اون سی ساعت رو باید باشی حالا کارِ یک موقع اوژانس یا بخش یا جاهایِ دیگه و مرحلهیِ بالاترِش که بحثِ رِزیدنتی و دستیاری است خوب رشتههایِ دیگه به صورتِ تخصصی بچهها وارد می شوند،
یک امتحانِ بسیار سنگین باید بدن قبلِش از تمامِ درسهایی که تویِ پزشکی خوندن، رقابتِش به شدت بالاست. و وقتی که وارد می شوند عملاً واردِ یک جوِ بسیار بسیار وحشتناک می شوند. یک چیزی مثلِ اینکه شما واردِ یک راهپلهای می شوید که هرسال فقط یک پله رومیتونید برید بالا و اونی که پلهیِ بالایِ شماست میتواند هر بلایی سرِ شما بیاره. این از جوِ داخلی. و از طرفِ دیگه هم بخواهم واضحتر بگم یک اتفاقی که میاُفتد این است.
که از متخصصی که اونجا استاد و هیئتِ علمی است تا رزیدنتِ سالِ چهار، سالِ سه بهت زور میگن و شما وقتی واردِ سالِ یک میشوید بسیار بسیار کشیکهات زیاده. یعنی ما حتی فکر میکنم رشتهیِ جراحی داریم پونزده تا کشیک در ماه داره سالِ یکِش رِزیدِنت سال اول جراحی تقریباً 14 تا الی 15 تا کشیک در ماه داره و اینقدر هم بهش کشیک اضافه می دهند و اینقدر تنبیهش می کنند حتی میبینید بیست روزه خونه نرفته.
سوال:چند سال طول میکشه این فرآیند دستیاری در رشته پزشکی؟
دکتر کرمیان: این فرآیند چهارسال طول میکشه و هر سال شما یک پله میری بالاتر سالِ یک هستی بعد میروی سالِ دو بعد سالِ سه و بعد سالِ 4 و هر کس هر رشتهای، هر شهری و هر بخشی قوانینِ خاصِ خودش رو داره. مثلاً جراحی استانی خیلی خوبه، خیلی همهچی عالی است، همه محترم است و یک جراح میبینی بسیار بسیار جوِ متشنجی داره، هرکی از راه میرسه یک چیزی بهت میگه، تنبیه میشوی، کشیکِ اضافی میخوری و داستانهایِ دیگه. حالا اگر اینها بود و حقوقِش اوکی بود بچهها هم قبول میکردن.
اما حالا حقوقِ این ریزیدِنتِ حدودِ سه میلیون تا چهار میلیون تومان در ماه است. این حجمِ کاری و خوب اکثرِ بچهها یا خوب متاهل هستند یا اگر هم متاهل نیستند میخوان زندگیشون رو بسازند ،دورهیِ جوانیشون است و اکثراً حدودِ سی سال هستند و با این حقوق اکثرِ بچهها میگویند که خوب چه کار کنیم.ما همین زمان رو بخوایم بذاریم بریم پوست کار کنیم، بریم زیبایی کار کنیم خیلی بیشتر درآمد داریم. یا میگویند. اگر چهارسالی که ما میخوایم عذر میخوام از بقیه یِ همکاران بخوایم حمالی کنیم تویِ بیمارستان پاشیم همون رو بریم پروسهیِ مهاجرت وقت بذاریم زودتر به یک جایی میرسیم.
حداقل یک متخصصی تویِ ایران نمیشوید که بعد از چهار سال حمالی کردن باید دوسال هم طرح بروید یک جایِ محروم حالا شاید با حقوقِ شش تومان، حالا ده تومان و بعدِش تازه بتوانی مطب بزنی نزنی و کجا کار بکنی کجا کار نکنی. میگن خوب ما بریم مهاجرت بکنیمخیلی بهتره. چهارسال زجر میکشیم زبان میخوانیم مدارِکِمون رو تطبیق میدهیم پا می شویم میریم یک کشوری ،حداقل پنج سال شش سال اونجا رِزِدِنتیم و رِزیدِنتهایِ اونجا هم حداقل ماهی 2 هزار تا سه هزار دلار حقوق میگیرن و یک زندگیِ نرمال دارند اونجا.
به خصوص تویِ آلمان و بعدِش اقامتِشون رو میگیرند و میتوانند یک زندگیِ خیلی نرمال داشته باشند و به همین دلیل است که بچهها اکثراً به سمتِ رِزیدِنتی نمی روند و این باعث می شود در آینده تعدادِ متخصصینِ داخلیِ خودمون بیاد پایین و اول هم بهتون گفتم یک سری از رشتهها ما اصلاً ورودیِ رِزیدِنت نداریم. مثلِ طبِ اوژانس یا رشتهای مثلِ ارتوپدی که بسیار رشتهیِ سنگینی است.
سوال:اما ما الان در شهرهایِ کوچک مشکلِ اُرتوپد، زنان و زایمان و خیلی از رشتهها واقعاً داریم. مثلاً تویِ یک شهرِ سیصد چهارصد هزار نفری که ما هستیم دو تا یا سه تا اُرتوپد داریم. یعنی و همهشون هم هر دو شیفت هم کار کنن هنوز بیمار است. و خیلی وقتها مجبور می شوند برن شهرهایِ بزرگتر.
یعنی هنوز بازارِ کار براشون مهیاست. فرآینده به قولِ شما یک چیزی نزدیکِ بعد از دیپلم و بعد از قبولیش است. تازه به شرطی که مرحلهیِ دستیاریش رو هم قبول بشه 15 سال بعد تازه واردِ بازارِ کار میخواد بشود. تازه بینِ 33 تا 35 سالگی. اگه همه رو به موقع امتحان بده و آزمون بده
دکتر کرمیان:دقیقاً همینطوره. و بچهها اینقدر خسته می شوند. مجموعهیِ اینها باعث می شود که خوب بچهها خیلی ترجیح نمی دهند بروند سمتِ بحثِ رِزیدِنتی و دستیاری. که تعدادِ خیلی کمی هستند و حالا یا اونایی هم یا مثلاً وضعیتِ مالیشون اُکی است یا اینکه واقعاً دیگه چارهای دیگه ندارند و هیچ علاقهای دیگه به کارِ زیبایی یا مهاجرت ندارند و میگن خوب بریم تخصص بخوانیم.
سوال:هنوز هم تقاضا برای دستیاری زیاده. شما یکی دو رشتهیِ خاص گفتین. حالا شنیدم اطفال هم کم شده ولی خیلی از رشتهها حالا تقاضا براش زیاده.
دکتر کرمیان:رشتههایِ مثلِ داخلی، اطفال، جراحی کم شده و زنان و زایمان هم کم شده. اینا خوب تعدادِش کمه ولی خوب چون بسیار سخت و سنگین است، حجمِ درسها بالاست و شما باید همزمان تکستبوکهایِ بسیار بزرگ و سخت رو به زبانِ اصلی بخوانید، مریضهایِ زیادی باید ببینید، کشیکهاش سنگین است و گاهاً میبینی جَو اون بخش بده و اذیت میشی و همهیِ اینا دست به دستِ هم میده و باعث شد که آمارِ خودکشی بالا رفت تویِ این چند سالِ اخیر. خیلی ها واقعاً انصراف دادن.
سوال:آره من این موضوعِ انصراف رو خیلی زیاد شنیدم و شنیدم که انصراف خیلی زیاد شده بیزار می شوند از ادامه تحصیل تخصص؟
دکتر کرمیان:آره یک اتفاقِ جالب که افتاد این بود که چند وقتِ پیش فکر کنم دانشگاهِ شیراز بود که رِزیدِنتهایِ یکی از رشتههایِ ماژور همهشون با همدیگه انصراف دادن و این به معنیِ اینه که اون بیمارستان کمرِش میشکنه. چون خطِ اولِ اوژانس و خطِ اولِ درمانِ بیماران تویِ بیمارستانِ دولتی و بیمارستانهایِ آموزشی رِزیدنتها هستند و اینترها.وقتی رِزیدِنت نباشه عملاً مجبور می شوند که اساتیدِشون بیارند. چون اساتید نمیان برایِ درمانهایِ اولی و معمولاً برایِ درمانهایِ وسیع میان.
اما معمولاً اتفاقی که میاُفته اینه که وقتی رِزیدِنتها انصراف می دهند فشارِ بسیار زیادی رویِ بقیهیِ رِزیدِنتها و اساتید میاد و حالا یک کم به خودِشون میان و میبینن که خیلی جَو بده. یا این اتفاقِ خودکشی هم که رقم خورد. حتی هم جالب بود نفرِ یکِ رِزیدِنتیِ ایران تویِ سال 97 که رادیولوژیِ شهید بهشتی بود هم خودکشی کرد متاسفانه.
سوال:اینقدر حجمِ فشارِ کار رویِ رشتهیِ تخصصیِ دستیاری زیاد است ؟
دکتر کرمیان:دقیقاً و این نشون میده که یک اتفاقی داره این وسط داره میاُفته. یعنی یک بلایِ روحی روانی دارن سرِ بچهها میارن. که کسی که این همه زحمت کشیده و درس میخونه و این همه داره مریض میبینه، این همه داره حمالی سیستم رو میکنه در نهایت ناامید است و هیچ امیدی برایِ ادامه نداره و بهخاطرِ همینه که ما به متخصصها خورده نمیگیریم اگر اینا دارن مهاجرت می کنند.من قبلاً میگفتم برایِ چی دارن مهاجرت می کنند؟ خیلی پول در میارید و همه چی اُکی است.
جالبه که یکی از دوستایِ من که الان هم ممکنِ تویِ لایو هم باشه به من گفت که سالِ 94 که ما کنکور قبول شدیم من اون موقع به بابام گفتم بابا من 7 سال دیگه طرح دارم با حقوقِ یکسالم میتونم یک بی.اِ.وَی بخرم. الان با حقوقِ یکسال شاید بشود یک پراید خرید. اگه هیچ چیزِش رو مصرف نکنید و هیچیش رو نخوری شاید بتونی یک پراید باهاش بخری. وضعیت در این حدِ. یعنی من میخوام بگم که الان دیگه ما حق میدیم به همکاران که می روند.
چون یک بار که آدم بیشتر زندگی نمیکنه حالا من خودم هستم، اگر کسی متاهلِ باشه. زنِش است، بچهش است، همسرِش است میگه چرا من نرم. چرا من بمونم با این شرایط. و خوب واقعاً بهشون حق میدیم. اما خوب یک سری از بچهها هم دیگه از سرِ ناچاری میان امتحان می دهند و خوب متاسفانه.
سوال:امتحان دستیاری هم خیلی سخته ؟
دکتر کرمیان:برایِ دستیاری؟بله
.دکتر کرمیان:بله چون امتحانِش مثلِ امتحانِ پزشکیِ عمومی نیست. امتحانِش از تمومِ درسهاست و خوب نمره منفی داره و سوالاتِش سطحِش بسیار بالاتره و رقابت هم سنگینتره برایِ رشتههایِ خاصی مثلِ پوست و رادیولوژی و اینا و رشتههایی که تقریباً بورس حساب می شوند الان و بچههایی هم که دارن می خوانند خیلی بهشون سخت میگذره از دوستایِ خودم هستند و بسیار بسیار بهشون فشار میاد سرِ امتحانِ دستیاری.
سوال:حالا شما به عنوانِ یک پزشک آقایِ دکتر این سوال رو جامعه میپرسه خوب میگوید چرا باید بینِ درآمدِ یک پزشک؛ حالا بیشتر متخصص من چون الان برادرم دارو سازِ و پزشک عمومی هم دوست زیاد دارم. به نظرِ من هم پزشک عمومی هم خیلی درآمدش زیاد نیست. شاید دو برابرِ مهندِس تویِ جامعه؛ اونم مهندسِ معمولی، حالا مهندسی که تخصصی داشته باشه و هنری داشته باشه و بتونه بیزینسی راه بندازه شاید اون بیشتر از دو برابرِ یک پزشکِ عمومی در بیاره. این سؤال رو شما از درونِ جامعهیِ پزشکی جواب بدید.
خوب میبینیم هنوز متخصصانی هستند که بیرونِ مطبِشون هم آدم میشینه و میری دو دقیقه هم برات وقت نمیذارن. فکر کنم قانوناً باید است دقیقه وقت بذارن. یعنی اینقدر مطب پره بدونِ اینکه به بیمار دست بزنن مینویسه. یعنی حالا نمیدونم این رو شما نظرِتون چی است؟ چی جواب میدید از این سوالی که از جامعه زیاد میپرسند؟ عذر خواهی میکنم من چون تویِ ترکیه زندگی میکردم دوست پزشک داشتم اونجا اون دقیقاً سه برابرِ یک معلم حقوق میگرفت و دو برابرِ یک مهندس. یعنی مقایسه میکردیم با هم این بود. این باز منطقیتر است چون زحمتِ زیادی کشیده درسِ زیادی خونده و جونَ آدمها در اختیارِش است. نظرِ شما چیه؟
دکتر کرمیان:راستش این بر میگرده به بحثهایِ کلان . یعنی بحثهایی که منالجمله بحثهایِ مالیاتی و درآمدی. این باید از پایه درست بشود این قضیه. من خودم قبول ندارم که یک رشتهای در آمدیش خیلی بالا باشه و بقیکه یِ رشتهها درآمدِشون پایین باشه حالا میخواد پزشکی باشه، میخواد دندون باشه یا میخواد مهندسی باشه. هر رشتهای.
چون اگر نگاه بکنید تویِ کشورهایِ صنعتی مثلِ آلمان مثلِ اتریش و هلند اینا چون سیستمِ مالیاتیِ بسیار قوی دارند و همه چیز کنترل می شود در آمدهایِ مردم هم کنترل است، زندگیِ مردم هم کنترلِ. یعنی همه چیز نرمال و اُکی است. اما در کشورِ ما نه. کشورِ ما اصلاً اینجوری نیست. جالب بود من خودم داشتم یک دورهیِ درامدزاییِ دیجیتال میدیدم راجع به بحثِ کلانِش این بود که سیستمِ مالیاتی تویِ ایران یک جوری چیده شده ما هرچقدر هم تلاش بکنیم به داستانِ آلمان و اروپا اینا نخواهیم رسید. چون تا این سیستم تغییر نکنه بحثِ درآمدهایِ مردم هم تغییر نمیکنه.
سوال:مشکلی که جامعه با آن روبرو است اختلاف زیاد درآمد پزشکان وبقیه رشته ها است؟
بذارید من دوتا تجربه خدمتتون بگم آقایِ دکتر من تویِ شهرِ خودمون یک جراح است نمیتونم تخصصِش رو بگم در دوران کرونا از مردم پولِ نقد میگرفت. خوب این انصافاً کارِ درستی نیست. اون هم در شرایطِ کرونا و باز هم باید بری تا سرِ کوچه و عابر بانک پیدا کنی و پولِ نقد دَستِت بگیری و بیاری و بعد من نمیدونم تویِ یک شهرِ کوچک واقعاً سازمان امورِ مالیاتی نمیدونه این پزشکِ متخصص داره ار همهیِ مردم پولِ نقد میگیره؟یا مثلا رفتم مطبِ یک دندانپزشک میبینم.
برایِ بچهیِ دوازده سالهش رفته دستگاهِ کارتخوان گرفته. خوب جالبه سیستم بانکی یا مالیاتی نمیپرسه یک بچهیِ دوازده ساله چه شغلی داره که مثلاً روزی چند میلیون تومان به حسابِش پول میاد؟ خوب این ضعفِ دیگه. کشورهایِ دیگه همهیِ بانکهاشون بکآفیس دارن یعنی تویِ ترکیه مثلاً هر عددی بیشتر از 999 یورو جابهجا میکردی باید دقیقاً دلیلِش رو مینوشتی تویِ اون درخواست بانکی که میزدی و حتی اگر لازم بود اون بانک آفیس مستندات میخواست. هر گاه شما میخواستید پولِ زیادی هم جابهجا کنید باید چند روز و تویِ چند قبض آروم آروم بحسابت می ریختی.
دکتر کرمیان:بسیار طیفِ گستردهای است این قضیه. یعنی ما از پزشکی که مثلاً ماهی یک میلیارد درآمد داره داریم تا پزشکی که شاید ماهی یک میلیون یا دو میلیون داره. این قضیه است. و این قضیه هم برمیگرده به بحثهایِ برندینگ و بحثهایِ مختلف. مکانِ جغرافیایی و چیزهایِ دیگه. خوب خیلی جایِ بحث و صحبت داره.
سوال:مسئلهیِ دیگه هم اینه که همه رو میکشونند تهران و شهرهایِ بزرگ. همون پزشک تویِ شهرستان باشه کسی پیشِش نمیره اما وقتی میره تهران یا مشهد یا تبریز و شیراز که از لحاظِ پزشکی خیلی قوی است یک دفعه بیمارانِش چند برابر می شوند. مردم ناخودآگاه فکر می کنند این دانِشِش بالاتر رفته ولی واقعیت اینطوری نیست.
دکتر کرمیان:دقیقاً همونطوره. و خوب حالا میگویم این برمیگرده به مسائلِ برندینگِ پزشکها که حالا اگر فرصت شد در موردِش صحبت خواهیم کرد؛ بحثِ درآمدیشون. اما راجع به بحثِ کلی من خودم خیلی قبول ندارم که یک گروهی درآمدِ بسیار بالا و یک گروهی درآمدِ بسیار پایین داشته باشن. حتی تویِ بحثِ کوجینگ هم مثلاً یکی مثلِ دکتر ربّانی که خودِش برند شده حقشه که داره این درآمد رو در میاره و منی که تجربهی اون رو ندارم نمیتونم درآمد رو داشته باشم.چون این کاملاً طبیعی است. و تویِ مقایسهیِ پزشکها هم با یکدیگر همین قضیه است. میبینی پزشکی برند است تویِ یک شهری و خیلی خوب داره پول در میاره خُوب حقشه
اما یک پزشکی بلد نیست خودش رو برند بکنه خوب درآمده پایینتری هم داره. اما مقایسهیِ شغلها با هم مثلاً یک پزشک و یک مهندس منم با حرفِتون موافق هستم.هر جامعهای باید تعادل داخِلِش باشه. یعنی همونقدر که به یک پزشکِ حاذق نیاز است به یک مهندسی حاذق هم نیاز است. و اگر شما پروتکلهایی بچینی و یا کارهایی بکنی که مهندِسِت، وکیلِت و پزشکِت این تعادُلِش بهم بخوره و ناامید بشه از درآمدزایی یا میره از کشورِت یا شغلِ خودِش رو تغییر میده یا هر اتفاقِ دیگهای میاُفته. که این اتفاقاً تویِ جامعهیِ پزشکی داره اتفاق میاُفته.
خیلی از همکارها دارن می روند یا قطعاً تویِ حیطهیِ مهندسی هم بسیار بحثِ مهاجرتِش داغ است. کافی شما تونِ یوتیوب سرچ کنید مهاجرت. ببینید بیشتر مهاجرتِ بچههایِ پزشکی میاد یا مهاجرتِ بچههایِ فنی. قطعاً مهاجرتِ بچههایِ فنی بیشتره. چونکه اینا واقعاً میبینند درآمدی نیست، شغلی نیست، کاری نیست، بسترش نیست، میگویند خوب بریم یک جایی که هم بتوانیم درس بخونیم، هم بتونیم کار بکنیم و هم آزادیِ بیشتری داشته باشیم و هم خیلی بهمون خوش بگذره. خوب طبیعیه و این اتفاق میاُفته. دقیقاً حرفِ شما کاملاً منطقی است. نباید بینِ شغلها این تعادلِ بهم بخوره. اگر این تعادله بهم بخوره واقعاً همهچیز کج میره. میگن اگه خشتِ اول رو کج بزاری تا ثریا دیدار کچ میره و حالا این مسئله داره تویِ کشورِ ما اتفاق میاُفته.
سوال:حالا بحثِ تعارض منافع هم است. در وزارت بهداشت ایران؟
یعنی میگویند حالا من باید بررسی کنم. شنیدم این رو چندین جا که در بسیاری از کشورها وزیرِ بهداشت معمولاً پزشک نمیذارن. معاونینِش رو پزشک نمیذارن. یعنی نمیخوان تعارضِ منافع ایجاد بشه. تویِ لاینِ بعدی انشالله هفتهیِ بعدی همین موقع باز رویِ این بحث میکنیم. هم تعارضِ منافع هم رویِ بحثِ بیزینِس کوچینگِ پزشکان که بحث بکنیم. بعد رویِ بحثِ مهاجرت اگر فرصت شد. بیزینِس کوچینگِ پزشکان رو یک مقدار تخصصیتر صحبت کنیم و شما هم تجربیاتِتون رو در اختیارِ دوستانِتون بذارید. سایرِ پزشکان، روانپزشکان، روانشناسان، دندانپزشکان که دوست دارن بههرحال بیزینِسِ خویشفرمایی راه بندازن. می توانند از خدمات یک بیزینس کوچ یا منتور تخصصی کمک بگیرند.
دکتر کرمیان:دقیقاً همینطوره مهندس. من گفتم که پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی اینها بیزینِسهایِ خدماتی هستند و تازه بیزینِسهایی است که خطِ آخر از یک بیزینِسِ بسیار بزرگتر. یعنی چی؟ یعنی اینکه شما اگر نگاه بکنی من دارم اینجوری نگاه میکنم به قضیهیِ بحثِ پزشکی و دندان و دارو که خوب خیلی تاپتره یا حتی رشتههایِ پرستاری و مامایی و اینا که اینا تویِ یک خطِ آخر از یک بیزینِسی هستند که اون بیزینِس برمیگرده به لاین دارو و فروشِ دارو. اگر نگاه کنید شرکتهایِ دارویی چطور دارو میفروشند اینا پرِزِنتها رو میفرستند برایِ پزشک بهش پِرِزنت می کنند و میگویند که شما به ازایِ هر نسخهای که نسخه کنید دارویِ ما رو ما بهتون پورسانت میدهیم. خیلی از داروخانهها اینجوری است و پزشکی که به عنوانِ خطِ آخرِ این بیزینِس باید بفروشه دارو رو .
سوال: ایا ارجاع در شاخه های پزشکی کارِ اخلاقی است؟
دکتر کرمیان:یک مقداریش آره و یک مقداریش نه. بستگی داره. یعنی خیلی بالا و پایین داره این موضوع. بعد این باز برمیگرده به سیستمِ ارجاعی که دکتر ربّانی تویِ بحثِ بیزینِس کوچینگ به ما گفت. یعنی اون سیستمِ ارجاع رو بسیار راحت میتوانیم تویِ سیستمِ مدیکال پیاده بکنیم. اگر آزمایشگاه دارید، اگر داروخانه دارید، اگر شرکتِ دارویی دارید، اگر رادیولوژی دارید. همهیِ اینها با سیستمِ ارجاع در آمدِش است. یعنی اگر سیستمِ ارجاع نباشه این می لنگه. کما اینکه من همین الان از اساتیدِ خودم که اینا آزمایِشگاه دارن نتوانستند سیستمِ ارجاع پیاده بکنندو درآمدِشون واقعاً ضعیفه و یا اصلا درآمد ندارند.
امیدوارم صحبت های من با دکتر کرمیان در مورد مشکلات تحصیل در رشته پزشکی برای شما مفید بوده باشد. خوشحال می شوم. شما هم اگر تجربیاتی در زمینه تحصیل در هر رشته ای را دارید. با من به اشتراک بگذارید. برای مطالعه بیشتر در مورد تجربیات رشته پزشکی لطفا اینجا کلیک کنید. این محتوا هم در مورد مشکلات رشته پزشکی مقاله جالبی نوشته اگر علاقه مند هستید مطالعه بفرمائید.