برای تماشا ویدئو کامل تجربیات تحصیل در اتاوا کانادا (بخش هشتم) روی ویدئو ذیل کلیک کنید.
برای شنیدن پادکست کامل تجربیات تحصیل در اتاوا کانادا (بخش هشتم) روی پادکست ذیل کلیک کنید.
تجربیات تحصیل در اتاوا کانادا
سلام به همه دوستان عزیز خیلی خوشحالم که همراه من هستید تو بخش آخر در خصوص تجریبات زندگی در شهر اوتاوای کانادا با احمد آقا پسرعموی خودم همراه شما عزیزان هستیم بیشتر در بخش آخر میخوایم در خصوص تجربیات تحصیل در اتاوا کانادا صحبت کنیم. همسر ایشون ویزای تحصیلی گرفتن برای شهر اوتاوا در رابطه با ساعتهای تحصیل و اینها سوالات مختلفی آماده کردیم با من همراه باشید. سابسکرایب یوتیوب من فراموش نشه حتماً حمایت کنید تا بتونم با فارسی زبانان عزیز بیشتری صحبت کنم مصاحبه کنم تجربیاتشون رو به شما انتقال بدم بفرمایید درباره تحصیل صحبت کنیم.
سلام در خدمتتان هستم، برای بحث تحصیل که ما حسابی این رو درک کردیم در خصوص تایمهای آن خب میدانم خانمم درگیر کلاسهایی که بودن برای ارشد فکر میکنم حدود 30 واحد درس دارند که باید اینها رو بگذرانند بستگی به انتخاب واحدی که دارند ترم اولش خوب بود؛ چون بههرحال ما یک کم دیر هم رسیدیم، تعداد واحد کمتری داشت باتوجهبه اینکه ما یک کم دیر رسیدیم مجبور شد یک سری از درسهاش رو حذف کنه و یک کم سختگیر بود یکی از اساتیدشان به دیر رسیدن و دو جلسه بیشتر غیبت کرد؛ چون درس یک و نیم واحدی بود فکر میکنم،
مجبور شد حذفش کنه. ترم اول میخوام بگم که سبکتر بود؛ ولی ترم بعدش که 9 واحد داشت زمان امتحانش که میشد واقعاً ما دیگر درست حسابی همدیگر رو نمیدیدیم و من با پسرم کلاً بودم؛ چون کلاً کلاس هاشون بعضی از روزها ساعت دو شروع میشد تا ساعت 10 شب، 11 شب کلاس هاشون بود و این کلاسهایی که میگم ممکنه مثلاً دو تا سه تا کلاس به هم متصل بود که کلاس هاش تقریباً 2 ساعت، 2.5 ساعت، 3 ساعت کلاس هاشون هر تایم دار.
چه روزهایی تو طول هفته در کانادا سر کلاس می روند؟
بستگی به نوع برنامه شون بود، دیگر چیزی که خودش انتخاب میکرد سعی میکردیم کلاسها رو تا جایی که راه داشت بذاره اون سه روزی که من آخر هفتهها بیکار بودم که باز من پیش پسرم باشم و راحتتر به درسهای خودش برسه معمولاً آخر هفتهها میذاشت ولی باز بعضی روزها مثلاً دوشنبه بود و اول هفته بود که سخت بود واسمون ولی در کل باز زمان امتحاناش هم که شده بود تقریباً همین حالته دیگر، چون درساشون اینطوری بود که علاوه بر آزمونی که دارن، بعضی درسها آزمون بود که امتحان باید میدادن سر جلسه میرفتن ولی اکثر کارهاشون کارهای گروهی بود میتینگ داشتن و میگم بعضی روزها اصلاً همدیگه رو نمیدیدیم چون کلاً داخل اتاق نشسته بود و کاملاً درگیر درس بودن میتینگهای گروهی داشتن باید کارهاشون رو انجام میدادن، پروژههایی که داشتن، خیلی روی این محور بود بیشتر پروژه محور بود.
یعنی 30 واحد در ترم تحصیلی کارشناسی ارشد، 30 ساعت در هفته کلاس میرفت؟
نه 30 واحد 30 ساعت که واقعیت محاسبه نکردم ببینم چندساعته ولی درس هاشون 3 واحدی، 1.5 واحدی داره درسهای سهواحدی فکر میکنم دو تا 6 ساعت بعضی از درس هاشون در هفته کلاس داره یعنی چون بعضی اساتیدشان اینطوری هستند که دو هفته دو تا سه ساعت دارند و یک هفته سهساعته ست باز یک هفته ششساعته ست، اینجوری چیدن که تا آخر ترمشان جابهجا میشه. درسهای یکواحدی ساعاتش کمتره 1.5 ساعت، دو ساعت هست. درس 1.5 واحد چون نصف هست 3 واحد نیست تقریباً نصف ترم هم تمام میشه پروژهاش رو هم تحویل میدن تقریباً 1.5 واحد دیگر رو تنظیم میکنن که در ادامه اون بیفتد که نصفنصف ترمشان رو حساب میکنند.
هزینه تحصیل برای فوقلیسانس در اتاوا کانادا چه مبلغی هست؟
مدیریت مهندسی میخوانند برای مدیریت مهندسی برای دو سالشان چهارتا ترم تقریباً 44 تا 45 هزار تا باید پرداخت کنه، هزینههای جانبی هم داره هزینههای بحث رفتوآمدشان که اینها روی شهریه تقریباً حدود 400-500 دلار برای بحث رفتوآمد خود دانشگاه می گیره خواهناخواه، باید اون مبلغ رو پرداخت کنه چون بهتون کارت عبور و مرور که بتونن از سیستم حملونقل استفاده کنند یه کارت براشون صادر میکنند و هزینهاش هم میگیرند برای کل امورات در طول چهار ماهشون مثلاً 400 دلار بابت اون که روی شهریه ست، بعضی از درس هاشون نیاز به خرید یک سری جزوات خاصی هست، دورههای خاصی هست که باید تهیه کنند اونها هم هزینههایی داره حتی شده بود بعضی از دورهها 100 دلار تا 200 دلار آمریکا مجبور بوند یک سری خریدهایی انجام بدن. این چنین هزینههایی وجود داشت.
برای فاند تحصیلی در اتاوا کانادا کسی اگر اینجا نتونست بگیرد اونجا شانسی داره اگر تلاش کنه، سختکوشی کنه؟
یک نکته خیلی خوبی که گفتیم بگم برای این موضوع خیلی از دوستان میان و می توانند با اساتید وقتی که رسیدن تو برنامه خودمان هم بود فعلاً گفتیم اقدام کنیم بریم اونجا بعد اونجا با اساتید صحبت میکنیم خیلی از دوستان داخل ایران هم اقدامکردن و اونجا با اساتید صحبت میکنن چون اساتید فاوندی دارن و هنوز از اون مقدار فاوندشون باقی مونده موافقت میکنن و بعد برای بعضی از درسها بعضی از دانشجوها رو انتخاب میکنن و یه مقداری نظر میگیرن نه کل سال و کل شهریه رو ولی ممکنه مثلاً بگن 7000 تا 8000 تا بهشون اسکالرشیپ میدن و این خیلی کمک بزرگی هست.
دانشگاه یک سری کارها میذاره مثلاً میرن مراقب امتحانات میشن میرن اونجا دانگشاه یه مبلغی پرداخت میکنه نمیدونم ساعتی 20 دلار، 30 دلار، مبلغش رو دقیق نمیدونم ولی این کمکها هم از طرف دانشگاه هست که اگر شما بتونید انتخاب کنید میتونید برای اون هم اپلای کنید و درواقع از خود دانشگاه هم داشته باشید چون کار دانشجویی هم زیاده یعنی اونا بتونید اقدام بکنید از خود دانشگاه میتونید کار داشته باشید و با اساتید حتی کار کنید و پروژههایی هست بعضی از اساتید نمیرسن و میسپارن به دانشجوهایی که مثلاً نخبه هستن، خیلی از بچهها.
این دقیقاً الان یادم اومد دنبال اینن که نمره اول اون ترم رو بگیرن یا اون درس رو اگه داشته باشن خود استاد به نفرات اولی که نمره اون درس رو گرفتن ترم بعد از اون دانشجو استفاده میکنه و بهشون یه مبلغی پرداخت میکنه و اونها کمک میشن به خود استاد و دستیار میشن و خیلی از مواقع بهشون کمک میکنن و درآمد خوبی هم داره. کمک هزینههای هست براشون.
من شنیدم ورزشکار بودن هم امتیاز داره بعضی دانشگاهها کسایی که متخصص رشته ورزشی هستن بهشون فاوندهای خوبی میدن و خیلی حمایت میکنن دانشگاهها.
موضوع کلی برای ورزشکارها، من هم شنیدم حتی برای خود موضوع ویزا گرفتن و این موارد که اصلاً دولت کانادا یا خیلی از کشورهای دیگر نخبههای ورزشی و مدالآورهای ورزشی رو جذب میکنند؛ ولی برای دانشگاه صددرصد مطمئن نیستم؛ ولی این موضوعی که شما گفتید رو شنیدم و هست که برای ورزشکارها…
کار تو خود محیط دانشگاه در کانادا هم امکانپذیر هست؟
منظورتان از کار تو محیط هست. 20 ساعت اجازه کار دارن دیگر هر دانشجو میتونه 20 ساعت کار کنه، اون 20 ساعت رو میتونه تو محیط خود دانشگاه کاری هست؟
آره دقیقاً همین موضوع کار دانشجویی که گفتم دقیقاً داخل دانشگاه هست و میتوانید.
سهمیه 20 ساعتشان رو ندارند؟
یک نکته خیلی خوبی که هست شما داخل دانشگاه هرچقدر کار کنید از اون سهمیه 20 ساعت کم نمی شه یعنی مثلاً محدودیتی بابت کار دانشجویی نیست و شما میتوانید اونجا کار کنید؛ ولی اون 20 ساعت باز جداگانه خارج از دانشگاه یک کار جنرال یا هر کار دیگر ای که تخصصی داشته باشید میتونید کار کنید خود دانشگاه همکار هست؛ یعنی واقعاً دنبالش باشید میگم مهمترین مسئله کار با خود اساتید که گفتم موارد بوده که شنیدم بچههایی که دنبالش بودن همکلاسیهای خانمم یا همدانشگاهیهای خانمم دیدم که این موارد رو انجامدادن چون من اطلاعات دقیقی دراینخصوص ندارم؛ چون بیشتر خود خانمم درگیرش بوده ولی…
ترمها در کانادا از کی شروع میشود؟
ترمها از 9 شهریور میشه تقریباً نهم شهریور گفتم، فکر کنم با 9 سپتامبر اشتباه گرفتم یا فکر میکنم 9 سپتامبر شروع می ود. من اشتباه گفتم 9 شهریور. 9 سپتامبر کلاس هاشون شروع میشود. الان حضور ذهن ندارم چندم شهریور هست.
مثل ایران هست دیگر تقریباً
9 سپتامبر کلاسها، حتی مدارس هم همینطوری است؛ یعنی مدرسه شون برای پسرم 9 سپتامبر مدارس شروع میشود، دانشگاه هم 9 سپتامبر کلاس هاشون شروع میشود.
چند ترم طول میکشه یعنی ترمشان 4 ماهه مثل ایران است؟ دو تا چهار ماه میرن؟
بله حتی ترم تابستانی هم خیلی از بچهها بودن که رفتن دنبالش ترم تابستانی هم کلاس برداشتن که بتوانند سه ترمه تمام کنند؛ یعنی این قابلیت هم وجود دارد؛ ولی اینکه شما بری زودتر تمام کنی یا اینکه سریعتر برداری مثلاً قبلاً اینجوری بود که من این درس رو الان بردارم شهریه الان کمتره شهریه ثابت بدم، نه فرقی نمی کنه دانشگاه متأسفانه کل پول اون 45 هزار 44 هزار یا هر مبلغی که هست برای کل اون دوسال رو ازت میگیره حالا شما چه سه ترمه تموم کنی، دو ترمه تمام کنی…
هرکسی قصد بهدستآوردن تجربه کار کانادایی و محلی داره بهتره طول نکشد.
آره بعضیها دنبال این هستند که زودتر تموم کنند برن تو بازار کار ما گفتیم نه بگذاریم 4 ترمش تمام شه.
میشود طول تحصیل فوق لیسانس را کانادا 5 ترمش هم کرد؟
5 ترم رو فکر میکنم محدودیتی ندارد، چون بعد از اینکه شما دو سال تحصیل کردی مدتزمان تحصیلت حالا اگر بیشتر از یک سال باشه، یک سال به شما اجازه کار میدهند بعد از تحصیل ولی برای دو سالهها شما که ارشد دوساله میگیری، سه سال به شما اجازه کار میدهند؛ یعنی مجوز میدهند که بری دنبال کار بگردی دو سال که فارغالتحصیل شدی بعد از اون هم به شما مجوز میدهند که شما…
یعنی ویزای دوساله به پنج سال تمدید شد.
بله به 5 سال تمدید میشود
خب نکته دیگر ای در مورد تحصیل در اتاوا دارید بگید؟ فکر کنم همه موارد رو پرسیدم.
سعی کردم همه موارد رو بگم، اگر موردی بود در خدمت شما هستم.
در این 8 ویدئویی که ضبط کردیم و تجربیات احمد آقا رو با همدیگر مرور کردیم خیلی مسائل مختلفی هرچه به فکرمان رسید که شاید برای یکنفری که علاقه داره بره تحصیل کنه و با ویزای تحصیلی بره از صفر تا صد صحبت کردیم دعوت میکنم همه ویدئوها رو از ابتدا تماشا کنید یوتیوب ما رو سابسکرایب کنید من متن و پادکست صحبت ها را سایت هم گذاشتم دوستانی که داخل ایران هستند به فیلترشکن دسترسی ندارند دسترسی به یوتیوب ندارد به سایت saeidkazemi.ir هم می توانند مراجعه کنند اونجا هم تمام ویدئو ها با متن و پادکستش قرار داره پادکست ویدئوها دی یوتیوب قرار می گیره امیدوارم برای شما مفید بوده باشه.
برای تماشا ویدئو کامل تجربیات یادگیری زبان و هزینه های زندگی اتاوا کانادا (بخش هفتم) روی ویدئو ذیل کلیک کنید.
برای شنیدن پادکست کامل تجربیات یادگیری زبان و هزینه های زندگی اتاوا کانادا (بخش هفتم) روی پادکست ذیل کلیک کنید.
سلام به همه دوستان عزیز تو بخش هفتم هستیم تجربه زندگی تو اوتاوای کانادا رو داریم با هم بررسی میکنیم امیدوارم 6 بخش قبلی براتون مفید بوده باشه و جزئیات خیلی زیادی صحبت کردیم،
مسائل خیلی زیادی صحبت کردیم، شاید نکاتی هم ازدسترفته باشه حالا انشا الله تو کانال یوتیوب من سؤال کنید من در ادامه از احمد آقا خواهیم پرسید، راه ارتباطی ایشان هم من تو تمام محتوا قرار میدهم، در کانال یوتیوب حتماً قرار میدهم، کانال یوتیوب ما رو سابسکرایب کنید از من حمایت کنید حتماً تجربه و دانشی درباره زندگی، تحصیل، کار در داخل ایران حتی در خارج از کشور هر چیزی که به درد یک نفر یک فارسیزبان در هر جای دنیا بخورد من خوشحال میشم با من به اشتراک بگذارید و بتونیم با این تجربیاتمان راه دیگران رو روشن کنیم. در بخش هفتم بیشتر در مورد تجربیات یادگیری زبان صحبت میکنیم و هزینههای زندگی تو شهر اوتاوای کانادا.
سلام مجدد، بحث زبان که یکی از واقعاً اصلیترین مسئله ست و یک چیزی هست که نمیشه ازش فرار کرد و ویدئوی قبلی هم اشاره کردیم،
الان دارم بعضی از دوستان رو که همهاش دنبال کار با نفر ایرانی هستند که با اونها کار کنند؛ چون بحث زبان وجود داره و اونجا هم بالطبع کلاس زبان میرن ولی همین ترس وجود داره و تاثیر می کذاره روی یادگیری، ما واقعیتش خودمان داخل ایران خب خیلی کلاس خصوصی و این موارد رفتیم، مخصوصاً خود خانمم کلاس میرفتن و حتی نمره آیلتس خیلی خوبی هم داشت؛ ولی وقتی وارد محیط میشی میبینی که نه حتی میگم دوستانی بودن با نمره آیلتسهای 9 حتی بودن، وقتی اومدن اونجا تو محیط که قرار میگیری میبینی نه یک اتفاقاتی میفته اونجا یعنی یک چیز جدیدی واست اتفاق میفته.
که اونها به دردت نمی خوره، نه که به دردت نخوره،، 100% مفیده ولی چیزی که برای من اتفاق افتاد، فهمیدم و تجربه کسب کردم که این کلاسهای این موارد میتونه روی دامنه لغاتتان کمک کنه ولی همان جوری که خودتان میدانید بعضی از کلمات هرکدوم خودتان میدانید تو جای خودش باید استفاده شه این رو ما زمانی میفهمیم که تو محیط قرار بگیریم؛ یعنی ما یک سری موارد رو مثلاً کتابی یا تئوری داخل کلاسها این ها رو یادگرفتیم؛ ولی داخل محیط میری میبینی نه اینی که اونجا یاد گرفتی نمیتونی.
اینجا استفاده کنی و میفهمی خود اون کانادایی اون native که اونجا هست چه کلماتی استفاده میکنه و اونها رو استفاده میکنی و این خیلی خوبه ولی من مهمترین چیزی که به خیلی از دوستان میگم اینجا دامنه لغات خیلی مهمه یعنی هرچی بیشتر لغات یاد داشته باشیم، بیشتر به درد میخوره و یک چیزی هم هست این است که رو این موضوع تمرکز نگذارند که میرم اونجا یاد میگیرم، هر چی آدم اینجا زبانش قویتر باشه واقعاً اونجا خیلی کارها براش زودتر، هزینه هات، پروسه کار پیدا کردنت و همه موارد تاثیر داره، 100% هم تاثیر داره.
یعنی نمیتونی بگی تاثیر نداره ولی از اون ور هم اونجوری نیست که من بگم بلد نیستم نمیتونم برم سر کار نمیتونم این کار رو انجام بدم اینطوری اصلاً نیست یعنی که طرف بخواد ناامید بشه واینها بعضی از کارها هستن اگه شما میخوای بری سرکار، کاری رو میخوای انتخاب کنی واقعاً با مشتری سر و کار نداشته باشی آره! مثلاً بعضی از کارها هست Customer service داره شما باید اونجا با مشتری صحبت بکنی، اولین نکته ای که اونجا با شما صحبت میکنه دانش اولین چیز براش زبانته که بررسی میکنه، وقتی میبینه زبانت خوب نیست بالطبع اون شغل رو از دست میدی!
ولی بعضی از کارها نه، یه کاری که شما نشستی خودتی با کامپیوترت و با یه نفر مثلاً سرپرستت در ارتباطی، شرکت میببنه اون کاری که من ازت میخوام رو بلدی، اون چیزی که میخوایم رو میتونی، کارمون راه میفته! زیاد اونجا خیلی دانش زبانش، 100% تاکید نمیکنه که شما باید این رو بلد باشی. این موارد رو باید یه نفر حتماً مد نظر قرار بده ولی دامنه لغات خیلی تاثیر داره، دامنه لغات رو مد نظر قرار بدن اینحام بیان که اونها رو ازش استفاده کنن خیلی کمکشون میکنه.
رزومهنویسی برای پیدا کردن کار در کانادا رو گفتی؟
یک نکته مهمی که از ویدئوی قبل جا مونده بود حیفم اومد که نگم خودم خیلی درگیرش بودم و حتی خودم و خانمم وقتی داشتیم اپلای میکردیم برای کار تخصصی که بخواهیم پیدا کنیم و خودمم هنوز هم درگیرش هستم و فهمیدم که چه کاری بکنم،
خانمم که حالا برای بحث کارآموزی دانشگاه دنبال کاری هستند که بتوانند کارآموزی برن یک جایی رو بتونن اپلای میکنند خودم هم کار تخصصی رو دنبالش هستم که بتونم کار تخصصی خودم رو اون چیزی که دانشش رو دارم بتونم از آن استفاده کنم و اونجا کار کنم، رزومهنویسی اون چیزی که اینجا بهعنوان رزومه داریم، اونجا کاملاً متفاوت است. اوایل میآمدیم رزومهای که داشتیم رو داخل یک سایتی بارگذاری میکردیم گفتیم خب این رزومه منه من این تجربیات رو دارم و خیلی از دوستان منتظر بودن ببین نه یه روز گذشت دو روز گذشت خبری از اون شرکت نمیشد چرا؟ من 100 جا 200 جا اپلای کردم رزومه فرستادم؛ ولی هیچ خبری نمیشه. اونجا موضوعی که هست من اوایل فکر میکردم نه واقعیت نداره بعد دیدم همین حالتی هست، کلاً رزومه شما اول با کی وردهای کامپیوتر بررسی میشه،
هوش مصنوعی هستش
دقیقاً، کی وردهایی، اون دیتیلی که داخل اون جا نوشته شده مثلاً مواردی که اون شغل نیاز داره شما این تخصص رو داشته باشید، اگر تخصصی که این شغل میخواد داخل رزومه شما اشاره نشده باشه اصلاً رزومه شما انتخاب نمیشه برای مرحله بعدی و حتماً باید دقت کنید اون شغلی که شما میخواین مثلاً در مورد رشته خودم میگن من مهندسی صنایع میخوام باید برنامهریزی بلد باشه باید اینجا کارکرده باشه، با فلان پیمانکار کارکرده باشه، دقیقاً تکبهتک اون کلماتی که اون کلماتی که اونجا نوشته شده باید داخل رزومه شما وجود داشته باشه تا کامپیوتر بتونه اینها رو استخراج کنه و بیاره بالا، یعنی در این حد بهتون بگم که 85% باید مطابقت داشته باشه رزومه شما با اون Description jub که اونجا هست و این 85% به بالا رزومه شون انتخاب میشه میره برای مرحله بعد که ببینه رزومه شما بیاد بالا.
بعد تازه وارد مصاحبه بشه، یعنی رزومه اول خیلی مهمه که بتونید بر اساس اون رزومه تون رو ویرایش کنید و اپلای کنید برای کارها.
موضوع بعدی، چون میخواستم تو این ویدئو یک مقداری فشردهتر همه موضوعات رو به هم وصل کنیم بحث هزینههای زندگیه، کلاً خانواده سهنفره تو اوتاوا چقدر هزینه اره؟ یک خانه نرمال همه چیز متوسط جامعه رو در نظر بگیرید.
اگر بخواهیم نرمال روبهپایین رو در نظر بگیریم برای زندگی اول، سال اولی که داریم میریم حداقل برای خانواده سهنفره تو کف ترین حد ممکن در دارم نظر میگریم؛ چون بالطبع خب بیشتر هم میشه ماهی 500-600 دلار باید هزینه خوردوخوراک در کمترین حالت، و قبضهای موبایل و قبضهای اینترنت هست خانه چون بدون اینها بعضاً نمیشه باید داشته باشیم، اینترنتهای خانه مون بین 45-50 تا 60 دلار هست خود این مبالغ جابهجا میشه بستگی به اون جایی که شما ازش اینترنت خریدی متفاوته، هزینههای موبایل هست اون هم تو همین رنج 50-60 دلار هست.
هر موبایل 50 دلار هست؟
طرحهایی هست که مثلاً ما اول که رفته بودیم دو نفرمون 80 دلار اینترنت خونمون تقریباً تو یک سال اینترنت دو نفرمون پرداخت میکردیم، دو نفرمون 80 دلار بود اینی که میگم با تکستش هست؛ چون مبالغی که اون اول میری یک قیمتی بهتون میگن همیشه باید مدنظر داشته باشید اون قیمتی که بهتون میگن مثلاً 50 دلار 60 دلار، قبضی که برای شما میاد 80 دلار هست؛ یعنی مالیات اضافه میشه یعنی همیشه اون مالیات رو مدنظر داشته باشید. الان یک طرح دیگر من انتخاب کردم برای موبایل 50-60 دلار هزینه موبایل هست، اگر ماشین داشته باشی باز خود ماشین یه سری هزینههایی خود ماشین داره مهمترین هزینههای ماشین و چیزی که خیلی زیاد هم هست بحث بیمه ماشین هست که من ماشین کارکرده گرفتم تقریباً 220 دلار بابتش ماهیانه پول بیمهاش هست که پرداخت میکنم اگر ماشین صفر بگیری مبلغ بالطبع بالاتر خواهد بود دلیلش هم اینه که چون اونجا سابقه رانندگی رو نگاه میکنن، سابقه رانندگی که شما از زمان ورود دارید؛ چون ما سابقه رانندگی ندارم مبلغ بیشتری باید پرداخت کنیم تا 300 دلار، 3350 دلار هم هست که بچهها ماهیانه دارن بابت این مبلغ میدن.
آب و برق در اتاوا چقدر هزینه دارد؟
هزینه آب و برق حالا یک موضوعی است که برای استان انتاریو هست و چیزی من تا الان دیدم تو دوستانی که خانه اجارهکردن هزینه آبی پرداخت نمیکنی و آب تمام رایگانه، پولی بابت آب نمیگیرن و روی خود خانه هست برای بحث برق و گرمایشی که تو خانه استفاده میشه بستگی به قراردادهایی داره که داخل خانه میبندین من قراردادی که برای خودم اتفاق افتاد هیچ هزینه ای بابتش پرداخت نمیکنم همون 1810 دلاری که بابت اجاره دارم میدم هزینه سرمایش که نداره، بحث گرمایش و پول برقش با خود خانه هست و کرایه هست و من هیچ مبلغی بابتش نمیدم آب رایگانه ولی بعضی از دوستان هستند که مثلاً کرایهخانه این روش نیست و بحث آب و برق نیست و بابت برقشان تقریباً اگر زمان پیک نباشد تو ماههایی که از برق خیلی استفاده میکنن از هیتر استفاده میکنن، حدوداً بین 60-70 دلار حتی 100 دلار هم هست که موضوعی که برای پول برق میدن برای دانشجوها خب اینجا کمک میکنه و یک مبلغی بهشون پرداخت میکنه، پرداخت همچون ما خودمان استفاده نکردیم شنیدم حالت تخفیف هست رو حسابشون میمونه 50 دلار 60 دلار که هرچقدر هم استفاده کنن اگر بیشتر از اون مبلغ شد که باید پرداخت کنن اگر هم نبود تو حسابشون میمونه ماههای بعد فکر میکنم استفاده میکنن. بابت پول برق دولت کمک میکنه به دانشجوها.
هزینه مدرسه در اتاوا چقدر است؟
مدرسه هیچ هزینهای نداره واقعیتش، هیچ مبلغی نه بابت خود مدرسه پرداخت کردیم و نه بابت اتوبوسش هیچگونه هزینهای پرداخت نکردیم.
اصلاً کانادا مدرسه غیرانتفاعی یا بین المللی دارد؟
غیرانتفاعی، شنیدم یک سری مدارس هستن خصوصی و… در مورد هزینه هاش اطلاعی ندارم؛ ولی فکر میکنم؛ مثلاً میگم بعضی از ایرانیها تو اوتاوا نیست تو تورنتو من شنیدم مدرسه ایرانیها هست که خود ایرانیها می خوان بچه شون بره اونجا فارسی یاد بگیره، شنیدم؛ ولی واقعیتش در مورد این صددرصد مطمئن نیستم؛ ولی بعضی عربها هم شنیدم اونجا مدرسه دارن ولی اینکه 100% بگم در مورد مدرسه غیرانتفاعی و اینها واقعیتش اطلاعی ندارم؛ چون مدرسه دولتی هست و دولتی هاش هم خب خیلی…
خیلی مزیته مثلاً تو دبی شاید 200 مدل مدرسه خصوصی داریم و عملاً ما چیزی به نام رایگان برای خودی هاشون دارن برای کسایی که پاسپورت اماراتی دارن رایگانه ولی 200 تیپ مدرسه مختلف بین المللی هست، انواع زبانها حتی مسیحیت هم من دیدم اونجا مدرسه داره و آزاد هست.
تو مدرسه هیچ محدودیتی وجود نداره که بگیم تو مدرسه داریم میریم همه شون مهاجر باشن، کانادایی و خود کسانی که مهاجر هستن تو همون مدرسه هستن و امکاناتی که ارائه میدن همه بهصورت مساوی هیچ گونه تفاوت و هیچ گونه مسئله این نیست.
تو بخش آخر میخوایم تجربیات احمد آقا درباره تحصیل خانمشون صحبت کنیم متأسفانه شرایط مهیا نشد مستقیم با خانمشون صحبت کنیم درباره تحصیل فوقلیسانس صحبت کنیم.
برای تماشا یا شنیدن پادکست صحبت ها یا اگر علاقه مند به مطالعه بقیه مصاحبه های من با احمد آقای کاظمی هستید. روی لینک های ذیل کلیک کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2023/09/تجربیات-یادگیری-زبان-و-هزینه-های-زندگی-اتاوا-کانادا-.jpeg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2023-09-03 18:29:062023-09-08 09:27:11تجربیات یادگیری زبان و هزینه های زندگی اتاوا کانادا (بخش هفتم)
برای تماشا ویدئو کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پیدا کردن کار و موارد مرتبط) بخش ششمروی ویدئو ذیل کلیک کنید.
برای شنیدن پادکست کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پیدا کردن کار و موارد مرتبط) بخش ششم روی پادکست ذیل کلیک کنید.
سلام به همه دوستان عزیز با من، سعید کاظمی همراه هستید در ششمین بخش از تجربیات زندگی و کار در کانادا، میخوایم در مورد کار و همه موارد مرتبط با آن با اقا احمد صحبت بکنیم.
سلام عرض میکنم خدمت شما و مخاطبینتون برای بحث کار خب یک موضوع خیلی مهم و واقعیتش چالش خیلی بزرگی برای خود من بود؛ یعنی یه نگرانی خیلی بزرگی واسه من بود و این رو بگم که از همون ایران من خودم رو آماده برای هر اتفاقی کرده بودم. یه نکته خیلی مهمی که من خیلی دوست داشتم این رو حتماً بگم به همه دوستانی که خب خیلیها از دوستان خودم به من زنگ میزنن دراینخصوص راهنمایی میخوان یه نکته ای رو همون اول بهشون میگم که حتماً قبلش خودتون رو آماده کنید برای کار اینجا که مثلاً میاین، برای من خداروشکر یه اتفاقات خیلی بهتری افتاد،
ولی دوستانی دور و اطراف من بودن دیدم این موارد رو، ولی در کل این آمادگی رو داشته باشید برای کار مخصوصاً سال اولی که میاید تو یه کشور جدید به عنوان مهاجر وارد میشیم باید آمادگی داشته باشیم که بتونیم برای هر کاری خودمون رو آماده کنیم تا به اون چیزی که مد نظرمونه و بر اساس تخصص مونه بهش برسیم، همون اول راحت بگم جا نزنید و ازتون میخوام آمادگی گذروندن اون مدت رو داشته باشید. برای بحث کار یه موضوعی که هست خب خیلی ها سایتهای کاریابی شروع میکنن خود من هم حتی همینالان هم درگیر این موضوع هستم برای کار تخصصیم که دنبالش هستم،
سایتهای کاریابی هستند، سایتهای خیلی معروفی که indeed هست که خیلیها از اون طریق اقدام میکنن، خود linkedin هست که بحث پروفایل ساختنش و linkedin داشتن و از طریق اون اقدام کنن خیلی مهمه و از اون طریق خیلیها دارن کار پیدا میکنن و سایتهای دیگر های هم هست که الان دقیقاً حضور ذهن ندارم مثل سایت Glassdoor بود اگه اشتباه نکنم یک چنین سایتهایی هستند که میتونید از طریق اونها talent که الان یادم میاد، این ها میتونین از طریقش اقدام کنید برای کار، ما شانسی که آورده بودیم.
تقریباً سه هفته گذشته بود از ورود من به کانادا تقریباً حدود یک ماه قبلش اگر اشتباه نکنم، یک ماه یا حدود سه هفته قبلش بود که سایت جدید آمازون داخل شهر اوتاوا راه افتاده بود خب این شانسی بود برای ما و تونستیم اون موقع اقدام کردیم برای جذب نیرو چون تو شروع کارشان بود، من اون جا جذب شدم و خوب بود واسه من تجربه خیلی خوبی بود بعد از سه هفته ورود، خیلی اتفاق خوبی بود تو شروع و آخه وقتی بحث درآمد رو داشته باشی یه آرامشی واست به وجود میاد تا بقیه کارات رو پیش ببری و این اتفاق واسه من خدا رو شکر افتاد؛ ولی من بهخاطر بحث تعهدات قانونی که هست خیلی نمیتونم صحبت کنم ولی این رو میخوام بگم که شدنی هست، بحث کار و این موارد شدنی هست،
کار جنرال در کانادا منظور چی هست؟
بحث کار جنرال هم که خیلی از بچهها که میان همون اول با کار جنرال شروع میکنن، نرخ کاری کار جنرال که بخوای انجام بدی از ساعتی 15.5 دلار شروع میشه، ساعتهای کاری حتی من خودم مثلاً ساعت کاری که اونجا داریم از ساعت 7 صبح هست تا 17:30 بعد از ظهر، برای من این حالتی هست، چون شما در هفته قانون کار این هست که چهل ساعت در هفته هست و هر چه بیشتر کار بکنی اضافهکار میشه و دقیقاً اضافه کارهای اونجا هم مثل ما ضریب بهش میخوره، ضریب اضافه کاری داره اونجا تقریباً 1.5 هست مال اینجا مثلاً 1.4 بود میگم دقیقاً اضافه کاری هست، روزهای تعطیل اگر بری سرکار تقریباً من دقیق نمیدونم ولی برای خودم مثلاً اتفاق افتاده مثلاً سه برابر میشد یعنی در نظر بخوای بگیری، تعطیلات رسمی کشورها شما شیفت داشته باشی و سرکار باشی.
یعنی خودت انتخاب کردی یا اونها باید انتخاب کنن؟ پیشنهاد میدی که من روزهای تعطیل هم حاضرم کار کنم؟
برای ما که یه سیستمی وجود داره که سیستم اضافه کاریشون حالتیه که اعلام میشه به هرکسی بر اساس اون سیستم اضافه کاری که اوکی کرد و تایید کرد، میتونه بره سرکار و محدوده مثلاً اون تایمها محدودیتش خیلی بیشتره ولی اگر شیفت کاریات باشه و تعهد داشته باشی اون روز میری سرکار و اضافه کاریش هم حقوق تعلق میگیره البته خودشون میگم این پیشنهاد رو میدن که این روز تعطیل رسمیه میتونید سرکار نیاید، میتونید هم برید سرکار و بحث اضافه کاریش هست و مبلغ بالاتر هم…
44 ساعت در هفته بهجای 40 ساعت کار کنه اصلاً اجازه داره یا نداره؟
اجازه داره اونجا این اجازه رو داریم که هرکدوم بر اساس سیاستهای هر شرکتی ممکنه فرق کنه، ولی اگر 40 ساعتتون بیشتر بشه حالا اون شرکت اگر اجازه بده بحث قوانین اضافه کار وضرایب بهش میخوره و اینها. معمولاً میگم این موارد تو کارهای جنرال ممکنه سختگیرانهتر باشه خب باید مبلغ بیشتری بدن ضریبهایی بهش میخوره، باز از اون شرکتهایی که به عنوان نیروهای کار جنرال دارن ممکنه سر این موضوع یه کمی مقاومت داشته باشند.
ولی معمولاً این قانون هست که بیشتر از 40 ساعت اگر شما کار کرده باشی اونها موظفند که به شما ضریب 1.5 رو بهش اعمال کنن و به شما با ضریب پرداخت کنن. آخه یه موضوع مهمی که هست اونجا بحث مالیات هست یعنی شما هرچقدر کار میکنی از اون ور هم باز یه مبلغی مالیات هست که به شغل شما میخوره و مالیات از حقوق شما کم میشه هر چی درآمد بیشتره مالیات هم بالطبع بالاتر میره. اینکه دولت برای نفراتی که تازه میان خداروشکر این از مزایاش هست که خیلی از این مالیاتی که شما سال اول پرداخت کردی مثلاً این اتفاق برای خود من افتاد مالیاتی که یک سال پرداخت کردم همه ش به حساب خودت برمیگرده.
یعنی دولت کانادا کمک میکنه؟
بله سقف درآمدت رو نگاه میکنن میگن تو این یک سالی که اومدی، 6 ماهی که اومدی، ده ماهی که اومدی، هر چقدر درآمد داشتی نتونستی به اون سقف درآمد مد نظر برسه چون پایین اون سقف درآمد اومده بودی این مبلغ رو شما چون نرسیدی بهش این مالیات باید بهت برگرده، مالیات که از حقوقت کسر شده بهت برمیگرده ولی سالهای آینده نه دیگر شما اگه درآمدت، اون مبلغ رو الان دقیقاً حضور ذهن ندارم، اگه بگم ممکنه اشتباه بکنم، ولی از اون مبلغ که بیشتر بشه باز یه سری فرمولهای خودشون رو دارن که حساب میکنن باز هم یه مبلغی رو بهت برمیگرده.
کف ساعت حقوق در کانادا چقدره؟ حداقلش
اونجا 15.5 دلار هست.
160 ساعت، یعنی حدود 2400 دلار کانادا
دقیقاً 2400 دلار.
کمه برای یه زندگی متوسط در کانادا درسته؟
بله واقعیتش 2400 دلار برای حالا یه سری از دوستان این سوال رو از من پرسیده بودن که ما بخوایم بیایم با کار جنرال میتونیم هزینههای تحصیلمون رو پرداخت کنیم یا نه؟ واقیعتش اون چیزی که من دیدم حالا میگم شاید کسی پیدا شه بگه من تونستم ولی خیلی سخته، خیلی سخته! چون شما به نظر من با اون هزینه ای که داری کاری که میکنی حتی فول تایم هم کار کنی چهل ساعت، تقریباً همین 2400-2500 دلار میشه هزینههای زندگی خودت.
بله ولی میگم این چهل ساعت رو تو تابستان شاید بتونی یه مبلغی رو نگه داری ولی با این مبلغ نمیتونی کل شهریه دانشگاهت رو باهاش پوشش بدی با ساعتی 15.5 دلار، چون محدودیت ساعت هم که داریم بحث 20 ساعت در کار در زمانی که تحصیل دارن میکنن در طول ترم تقریباً 20 ساعت کار میتونن بکنن با اینکه فعلاً این قانون رو کانادا برای دانشجوها برداشت که میتونن بیشتر از 20 ساعت کار بکنن ولی این اتفاق برای خانمم افتاد، همون 20 ساعت هم که می رفت سرکار خیلی از درسهاش میموند.
آره دیگر کلاس هم بری، درس هم بخونی، 40 ساعت هم در هفته، 5 روز در هفته حداقل 8 ساعت کار کنی خب خسته کننده می شود.
خیلی! چهل ساعت بخوای کارکنی بعد از اون طرف درس هام که منی که میدیدم این داستان رو همون پارتهایی که خانمم میرفت واقعاً خیلی سخت بود که اگر اونجوری بخوان حساب کنن مگر شیفت شب هم بعضیا دارن کار میکنن.
الان زن و شوهر بخوان کار کنن یکی تحصیل کنه، حالا 20 ساعت و یک 44 ساعت هم شوهر کار کنه باز نمیشه؟ در نمیاد؟ یعنی هزینههای زندگی به اضافه خرج دانشگاه کانادا در نمیاد؟
چرا من تجربیات خودم رو میگم چون یه خانواده سهنفره بودیم برای یه خانواده سهنفره باتوجهبه کرایه خانه و این موارد، این مبلغ حداقلی هست؛ یعنی شما خیلی از موارد رو واقعاً باید مدیریت کنی حداقل 2500-3000 دلار شما در ماه هزینه داری و این 3000 دلار رو باید بتونی در بیاری این هزینههای ثابت زندگیته یعنی 3000 دلار خرج خانه ست، خورد و خوراکت هست.
این 3000 دلار رو باید کنار بذاری!
این 3000 دلار رو باید بذاری کنار و باید بدونی با توجه به این کار جنرال آیا میتونی در ماه یه مبلغی رو هم بذاری کنار که هزینه دانشگاهت رو هم پوشش بده یا نه! الان برای دوره ارشد دو ساله تقریباً 45000 تا هزینه دو سالش هست که باید پرداخت کنی.
یعنی ماهی 2000 دلار باید برای تحصیل بذاری کنار. تو 24 ماه کار هم نمیتونی بکنی.
دقیقاً، سخت هست مگر اینکه دو شیفت کار بکنن یعنی اگر همراه همسرشون میان، همسرشون مثلاً کسی که ورک پرمیت داره دو شیفت کار کنه مثلاً یا یه کار جانبی غیر از اون، مثلاً دو تا کار جنرال داشته باشه چون اونجا شما محدودیتی نداری یا…
اگر کسی تنها باشه، دانشجو باشه، دوره لیسانس بیاد دیپلم بیاد، نمیشه باید هزینه تحصیلش همراهش باشه.
واقیعتش نمیشه، هزینه تحصیلش رو باید داشته باشه،.
در تکمیل صحبتهای احمد آقا من یه جمله ای رو بگم بر اساس تجربیات خودم میگم هرکسی که مهاجرت میکنه یه مقداری باید از توهم مدرک تحصیلی، نمیدونم جمله شاید درست نباشه، ما تو ایران خیلی وقتها توهم داریم مدرکم فوق لیسانسه، دکترا فلان… اونجا یه مقدار حداقل سال اول بذاری کنار. خیلی به تسلط شما به زبان بستگی داره، زبانتون خوب باشه ارتباط با جامعه هدف بتونید بگیرید. تخصص و تجربه داشته باشید تو اون کاری که دارید، رشته ای که خوندید، دانشگاه و کار
اینها خیلی میتونه تاثیر بذاره تو حقوقتون، یعنی مثلاً اگر کسی زبانش تو کشور هدفش مسلط باشه نه 100%، 80% – 90% رو بدونه متوجه بشه بتونه ارتباط بگیره، ایمیل بزنه، و در کنارش تخصص و تجربه داشته باشه میتونه درآمدهای بهتر، خیلی بهتری تا ماهی 3000 دلار اینها میتونه داشته باشه.
در تکمیل صحبتهای شما نکته خیلی خوبی رو شما اشاره کردین واقعاً همین موضوع هست ما اینجا خیلی دنبالش بودیم که یه کار دیگر ای هم در کنارش یاد بگیریم، شنیده بودیم بحث برنامه نویسی، طراحی وب و این موارد و بریم اونجا در حاشیه این کارها رو هم بتونیم بگیریم و واقعاً اگه دوستانی بتونن و فرصت داشته باشن میتونن از این طریق هم خب خیلی یه کاری یاد بگیرن که بتونن تو خانه کار انجام بدن. یعنی کار تخصصی، کار جنرال رو بذاریم کنار، کار تخصصی بلد بشن که اونجا خب بهش نیاز داره خیلی به دردشون خواهد خورد.
خب مسلماً هرچی شما بتونید بیشتر داخل جامعه هدف نفوذ پیدا کنید ارتباط برقرار کنید؛ مثلاً داخل کانادا بشید، کار بگیرید. بعضی از ایرانیها میان اونجا مشاور املاک ایرانی میزنن با ایرانیها ارتباط دارن، تو همه جا هست، امارات هم که من زیاد کار میکنم و میرم هست من پیشنهاد میکنم زبان جامعه هدف رو یاد بگیرید، وارد محیط کار اونجا بشید، ارتباطتون رو با اونها برقرار کنید، فضای بیشتری از مخاطبیت و آدمها هستن که با شما کار خواهند کرد و بهتر از یه جامعه کوچیکیه که چشم امیدتون به مشتری یا مخاطبی هست که ایرانی باشه که از داخل ایران میاد.
تو بخش بعدی راجع به هزینههای زندگی جزئیات صحبت خواهیم کرد، یادگیری زبان انگلیسی تجربیات احمد آقا رو صحبت میکنیم، در بخش هفتم و در بخش هشتم تقریباً تحصیل رو سعی میکنیم تجربیات ایشون رو درباره دانشگاه یه مقدار مرور کنیم.
برای تماشا یا شنیدن پادکست صحبت ها یا اگر علاقه مند به مطالعه بقیه مصاحبه های من با احمد آقای کاظمی هستید. روی لینک های ذیل کلیک کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2023/09/تجربیات-کار-در-اتاوا-کانادا.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2023-09-01 15:30:202023-09-08 09:28:20تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پیدا کردن کار و موارد مرتبط) بخش ششم
برای تماشا ویدئو کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجمروی ویدئو ذیل کلیک کنید.
برای شنیدن پادکست کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجم روی پادکست ذیل کلیک کنید.
تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجم
سلام به همه دوستان عزیز تو بخش پنجم با احمد آقا همراه هستیم درباره تجربه زندگی تو اوتاوای کانادا داریم با هم صحبت میکنیم، تو بخش پنجم بیشتر میخوابم درباره مدرسه صحبت کنیم، ثبتنام و کلاً در مورد ثبتنام مدرسه که پسرشان کلاس اول رو فکر کنم گذراندن، خودشان بیشتر توضیح میدن و تجربیاتشان رو به شما منتقل می کنند.
مدرسه یک موضوع خیلی مهم بود برای ما، ما از همان ایران یک دغدغه خیلی بزرگی داشتیم سن پسرم زمان آمدن ما میشد 4 سال و نیم و پرسوجو که کرده بودیم از دوستان این موارد رو پرسیده بودیم، اوایلش اطلاعات کاملی نداشتیم؛ چون در کانادا هر استانی یک سری قوانین خودش رو داره و فکر میکردیم که اونجا چون به سن مدرسه نرسیده باید یک مبلغی پرداخت کنیم برای مهدکودک یا پیشدبستانی ولی خب خدا رو شکر باز هم از طریق دوستانی که زودتر رفته بودند و شرایط مشابهی داشتیم گفتند نه اونجا هم دقیقاً مثل ایرانه حالت پیش یک و پیش دو که هستش وجود داره و مهراد چون 4 سال و نیم بود، پیش یک میشد و رفتیم اونجا از دوستم هم که پرسیده بودم گفتن باید وارد مدرسه بشه، میره مدرسه و بقیه مواردش نیاز به…
یعنی پسر شما در اتاوا کانادا کلاس اول رفت؟
نه پیش یک، اونجا بهش میگن JK و SK که مهراد چون پیش یکش میشد JK همین مقطع کارهاش رو انجام دادیم، وارد خاک کانادا که شدیم مهمترین مسئله بحث انتخاب مدرسه بود البته این ها رو ما یک پرس و جویی داخل ایران هم کرده بودیم، مدرسهها باید گرید هاش رو چک کنیم مثلاً ببینیم چه گریدی هر مدرسه داره سایت هاش هم مشخصه که تو چه گریدهایی هستن مدرسه که بهترینشون مثلاً 10 و 9 هست.
اونجا مثل ایران نیست که مثلاً تو یک محلهای زندگی میکنی بچهات رو ببری بافاصله خیلی زیاد اون سر شهریه مدرسهای اونجا ثبتنام کنی؛ چون میگی اون مدرسه خیلی خوب هست من میخوام بچه م رو بفرستم بره اون مدرسه درس بخونه اونجا این قانون رو ندارند و اونجا مدرسهرو بر اساس محل زندگیات باید انتخاب کنی و زمانی که میخوای بری ثبتنام خانه رو انجام بدی اول ازت قرارداد خانه رو میخوان شما تو کدوم قسمت کجا داری زندگی میکنی؟
آموزش پرورش منطقه زندگی شما در اتاوا میگه؟
بله آموزشوپرورش، آدرس خانه رو وارد میکنی
ثبت نام مدرسه را در اتاوا کانادا ایننترنتی انجام دادید؟
بله آنلاین هست. همه مراحلش آنلاینه، شما آدرس خونت را وارد میکنی مدارکی که مربوط به قراردادت داخل خانه هست وارد میکنی مدارک رو ارائه میدی و قبل از اینکه شما بخواین این اقدام رو انجام بدین میخواین مدرسهها رو پیدا کنید خود سایت آموزشوپرورش بهصورت آنلاین آدرس خانهات رو که وارد کنی میگه شما تو این ده تا مدرسه میتونی بچهات رو ثبتنام کنی. حالا خودت انتخاب میکنی یه سری سایتهای دیگر هم هست که میتونی قشنگ وارد بشی و تک تک گریدهای اون مدرسه رو چک کنی هرکدوم که خواستی انتخاب کنی بفرستیش بچه رو بره اون مدرسه. اولین کاری که ما کردیم این بود که مدرک خانه رو بارگذاری کردیم براشون ارسال کردیم.
سایت ثبت نام مدرسه در اتاوا کانادا رو میدونی چیه؟
الان حضور ذهن ندارم سایتهاش چیه یه مخففی داره. مخفف آموزش پرورش اوتاوا هست داخل اون سایت که سرچ کنید مدرسهها رو میبینید یکی از مدرسهها رو که خانمم قبلاً چک کرده بود گریدهای مدرسه رو یه مدرسه رو انتخاب کردیم و اقدام اولیه رو با آموزش پرورش انجام میدیم مدارک خودمون رو بارگذاری میکنیم، ورک پرمیت پدر رو نیاز داره و همه این موارد رو ما بارگذاری میکنیم تا اول آموزش پرورش تایید اولیه رو به شما بده بعد شما رو ارتباط میده با مدرسه بعد از اینکه با مدرسه ارتباط گرفتین به شما میگه کدوم مدرسه رو میخوای من میگم.
مثلاً مدرسه فلان رو انتخاب کردم برای درس خوندن پسرم و بعد از اون شما با مدرسه ارتباط میگیری و یه سری مدارک هم باز مدرسه ازتون میخواد که اون مدارک رو براشون بارگذاری میکنی مثلاً به ما گفته بودن که از اونجا کارت واکسن بچه هاتون رو داشته باشید با خودتون بدین ترجمه کنن که اونجا ممکنه نیاز باشه من واقعیتش برای ما این اتفاق نیفتاد کسی از ما نخواست بعضی از مدرسهها بودن فکر میکنم به مدرسه بستگی داره که این کارت واکسنشون رو بخوان. یعنی یه مدارک خیلی مهم که خیلی نیاز داشتن کارت واکسن بود که ما برای پسرم…
ولی فرآیندهای این ها که گفتی راحت انجام شد؟
بله بقیه ش با همون مدارکی که خودمون داریم مثلاً ورک پرمیتها، قرارداد خانه و پاسپورت و این موارد قابلانجام هست این مدارک رو باید بارگذاری کنی و بعد با مدرسه تماس بگیری، برخورد خیلی خوبی داشتن چون از تایم مدرسه دو سه هفته گذشته بود و محدودیتی هم نداره یعنی نگران این نباشین که شما چند ماه دیر اومدین دیگر تو اون مدرسه ثبتنام نمیکنن این بههیچعنوان اجازه رو ندارن و هر زمان که شما وارد اون مرحله میشین اونها موظفند که بچه شما رو ثبت نام کنن چه یک ماه گذشته باشه چه پنج روز هر مدتی زمانی که باشه هیچ محدودیت زمانی بابت اون قضیه نیست.
ولی همکاری شون خیلی خوبه من تقریباً چون دنبال این بودیم که سریعتر این اتفاق بیفته تقریباً فکر میکنم سه یا چهارروزه تونستم همه اینها رو انجام بدم بعد که انجام میشه مدرسه یه نامه تاییدیه برای شما ارسال میکنه، مجوزی که صادر شده. تاریخ و ساعتی که روز اول مدرسه رو برای شما اعلام میکنه و طبق اون تاریخی که به شما اعلام کردن مثلاً ساعت شروعش ساعت 9 صبحه پسرم رو بردیم مدرسه و تقریباً بعد از اون که نامه اولیه به شما میاد بهتون هم میگه.
که از چه روزی میتونید از اتوبوس مدرسه هم استفاده کنید و یه موضوع خیلی مهمی که من جزء نکات مثبت اونجا میدونم سیستم آموزشی شون هست. برای اینکه ما با اینکه ویزای موقت هم داریم رفتیم اونجا، یه یک دلاری یا یک سنتی از ما نگرفتن بابت مدرسه و حتی اتوبوسش کاملاً رایگان میاد جلو در خانه سوارشون میکنه ساعت 8:10 صبح میاد دنبالشون و ساعت شروع 9 صبح هست مثلاً 8:10 میان بچهها رو سوار میکنن میرن ساعت 3 هم مدرسه تموم میشه، ساعت 3:20 هم برشون میگردونن دقیقاً ما 3:20 میریم پایین. و تنها چیزی که ما روز اول از مدرسه پرسیدیم دفتر بذاریم فلان اینا گفتن نه هیچچیزی لازم نیست. فقط گفتن غذا و یک شیشه آبش باشه.
چرا انقدر در مدارس کانادا تاکید می کنند که حتماً باید بچه رو از اتوبوس تحویل بگیرین؟
خود راننده اتوبوس هم این موضوع رو دقت میکنه شما زمانی که ثبت نام میکنید یه قسمتی هست چه نفراتی میتونن پسرتون رو بیارن مدرسه بذارن و یا چه نفراتی میتونن بیان دنبالش مدرسه. این اسامی که اونجا میدی باید دقیقاً این اسامی زمانی که میری دنبالشون زمانی که شما رو میشناسن که دیگر میدونن ولی اوایل که بخوان آشنا شن کارت شناسایی تون رو چک میکنن که شما این نفری که اینجا اسمش نوشته شده هست یا نه. حتی اگر دیر میخواید بچه رو بفرستین مدرسه یا خودتون حتی میخواین بیاین دنبالش.
حتماً قبلش بهشون اعلام کنید وایمیل بزنید که من امروز ساعت دو میخوام خودم بیام دنبالش یا مثلاً پدرش امروز میاد دنبالش مادرش امروز میاد دنبالش یا مواقعی پیش اومده بود چون زمستون این اتفاقها میفته که اتوبوسها به خاطر امنیت خود بچهها اتوبوسها کار نمیکنن چون لغزندگی وجود داره، تصادف و این موارد باید ببریم بچهها رو مدرسه و بیاریم، همسایهها مثلاً ایمیل میزدن میگفتن که احمد مثلاً میاد دنبال پسرم خب اونها قبول میکردن چون من رو میشناختن کارت شناساییم رو نگاه میکردن پسر همسایه مون رو من سوار میکردم.
چند نفر با همدیگه میتونید؟
بله میتونید معرفی کنید یا ایمیل بزنه والدین اون شخص و میتونیم که اون نفر رو بریم دنبالش وبیارمشون خانه.
یه تجربه از برف بازی در مدرسه هم میگفتید.
یه نکته ای خیلی واسم جالب بود یه بار که رفتم زمستان که اتوبوس و مدرسه هاشون هم کنسل شده بود، رفتیم دنبال پسرم اونجا جالب بود واسم دیدم تو حیاط مدرسه تو اون هوای سرد و تقریباً 15- درجه بود دیدم همه شون تو حیاط مدرسه هستن و برف و یه تعدادی بچهها دارن روی برفها بازی میکنن، درازکشیدن و پسرم وقتی رفتم دنبالش دیدم صورتش یخزده، قرمز ولی تو همون حال بازم خوشحال بود بازی میکرد دیگر بعد صحبت کردم دیدم سیستمشان این حالتیه که اول بچهها رو نه اون زمان که برف میباره کولاک هست نه اونجوری نمیارنشون بیرون، هوا استیبل هست ولی سرده میارنشون که بدنشون عادت کنه و این خیلی برام جالب بود.
برای ما که گرمایی هستیم و جنوب بزرگ شدیم.خب تو انتهای بخش پنجم هستیم تو بخش ششم راجع به موضوع شیرین کار، کار در کانادا شهر اوتاوا در خدمتتون هستم با من همراه باشید.برای تماشا یا شنیدن پادکست صحبت ها یا اگر علاقه مند به مطالعه بقیه مصاحبه های من با احمد آقای کاظمی هستید. روی لینک های ذیل کلیک کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2023/09/مدرسه-در-اتاوا-کانادا.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2023-09-01 15:20:032023-09-08 09:28:53تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجم
برای تماشا ویدئو کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ ویزا دانشجوئی) بخش دوم روی ویدئو ذیل کلیک کنید.
برای شنیدن پادکست کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ ویزا دانشجوئی) بخش دوم روی پادکست ذیل کلیک کنید.
-سلام به همه دوستان عزیز تو بخش دوم همراه شما هستیم، بخش دوم مهاجرت به کانادا شهر اوتاوا با احمد آقا پسرعمویم هستیم، تو فاز اول راجع به این صحبت کردیم که چطوری پذیرش دانشجویی گرفتند، امروز میخواهیم در موردبحث ویزا پرواز و همینطور مرحلهبهمرحله میریم جلو و صحبت میکنیم. حتماً شما عزیزان هم تجربیات خودتان رو تو زمینههای مختلف زندگی کار تحصیل در ایران و هر جای دنیا هستید میتونید با ما به اشتراک بذارید و خیلی خوشحال میشم تو این مسیر همراه من باشید، احمد آقا بفرمایید.
+ در خدمتتان هستم برای بحث ویزا ما بعد از اینکه پذیرش دانشگاه اومد، پذیرش دانشگاه اگر اشتباه نکنم، ما اقدام کردیم برای سه تا دانشگاه و یک ریسک هم که انجام دادیم اومدیم دانشگاه رنک بالا انتخاب کردیم و میگم وکیل یک موضوعی رو به من میگفت و من باتوجهبه تجربیاتی که از بقیه دوستانمان کسب کرده بودیم تصمیم گرفتیم این کار رو بکنیم؛ چون رنک دانشگاه خیلی اهمیت داره برای آفیس شما، چون خیلی جاها میگن من براتون پذیرش میگیرم، پذیرش گرفتن ممکنه شدنی باشه.
ولی این یک مرحله آن هست و مرحله خیلی مهمتر اون بحث ویزا شدنه که آفیسر قبول کنه شما ویزا بشوید یا نه و معمولاً آفیسرها میگم این تجربیاتیه که من خودم کسب کردم؛ یعنی اتفاقاتی که برای دوستانمان افتاده بود دور و اطراف و حتی سرکار و در محل کار چند نفر از همکارای خودم این اقدام رو کرده بودن که دانشگاههای رنک پایینتر پذیرش گرفته بودن و بهاشتباه مشاورهای که گرفته بودن از هر نفری، دانشگاههای رنک پایین متأسفانه خب آفیسرهای کمی ممکنه سر اون سختگیرتر باشند؛ چون مثلاً بعضیها با آیلتس 6، 5.5 دارند اقدام میکنند مؤسسات میگن ما براتون پذیرش میگیریم، پذیرش میگیرن و به مرحله ویزا که میرسه آفیسر نگاه میکنه اون دانشگاه رنک خوبی ندارد و معمولاً ریجکت میشوند، نمی تونن 100% بگم سر این قضیه حتماً این اتفاق میفته، ولی بهتره که از دانشگاه رنک بالا بگیرند.
+ دقیقاً ما گفتیم ما که داریم اقدام میکنیم برای سه تا دانشگاه رنک بالا اقدام کنی که پر تقاضا هم هست و این رو در نظر گرفتم که دانشگاههایی باشه که نرخ ریجکتی ویزاشون پایینتر باشه و دانشگاه اوتاوا بود، دانشگاه مک مستر (McMaster University) بود که همین دانشگاه تاپ خود کانادا بود و برای اونا اقدام کردیم و پذیرشمون اومد اولین پذیرشمون، پذیرش خود دانشگاه اوتاوا بود که اومد و ما سریع برای اون اقدام کردیم و دیگر نامه پذیرش رو که داشتیم دیگر شروع کردیم برای نوشتن study plan مهمترین اصل برای ویزا هم استادی پلن هست که دو حالت داره نوشتن استادی پلن ما بخش پرسش و پاسخ رو انتخاب کردیم که یه سوالی هست که چرا کشور کانادا رو انتخاب میکنید؟ بعد توضیح دادم که چرا کانادا رو انتخاب کردم برای اینجا که تحصیل کنم؟
اصلاً چرا دانشگاه اوتاوا رو انتخاب کردم، چرا تو کشور خودم همون رشته رو نمیخونم، سوالاتی هست که شما باید جواب بدین و جوابهایی باید داده باشه که آفیسر میخونه قانع بشه که بله ایشون واقعاً قصدش تحصیل کردنه داخل کشور، چون مهمترین موضوعی که آفیسر نگاه میکنه برای بحث ویزا اینه که شما آیا وقتی اومدی داخل کانادا قصد برگشت داری یا نه؟ مثلاً ممکنه بیای یه پذیرشی گرفتی از یه دانشگاه مثلاً رنک پایین و بیای داخل کانادا و متاسفانه بحث پناهندگی و یه سری موارد دیگر که خیلی از دوستان از اون طریق اقدام میکنن برای موندن داخل خاک کانادا و این سوالات رو باید یکی یکی پاسخ بدیم و مهمترین سوالاتش اینه که شما این مدرک رو گرفتی چه کاری میخوای باهاش انجام بدی.
مثلاً برگشتی کشورت چه برنامه ای داری برای اینکه با این مدرک از دانشگاه چه کارهایی میخوای انجام بدی ما همه این ها رو کاملاً توضیح دادیم و به نظر خودم ما سعی کردیم با کمک بعصی از دوستانمون چون برامون فرسااده بود گفته بود این سوالات خودتون به صورت فارسی خودتون بفرستید تا ما کارهاش رو انجام بدیم انگلیسیش رو بنویسیم، تقریباً من انقدر سعی کردم کامل بنویسم اونجوری که با خانمم صحبت میکردیم فقط دوستان زحمت ترجمه ش رو کشیده بودن یعنی کار خاصی، چیزی اضافه نکرده بودن بهش و خدا رو شکر جواب داد.
بعد براتون دعوتنامه اومد یا تاییدیه از دانشگاه آمد؟
+ بعد تأییدیه از سمتِ دانشگاه، دیگر دانشگاه تمام میشه، دانشگاه تاریخ مشخص میکنه میگه تا حالا من حضور ذهن ندارم تاریخش چندماهه ست ولی فکر میکنم تا سه ماه به شما اعلام میکنند که تا سه ماه تو رشتهای که پذیرش گرفتی فرصت داری که تا سه ماه اقدام کنی که میخوای بیای دانشگاه یا نه که ما اعلام کردیم که بله میخوایم و اقدام کردیم برای پروسه ویزا که برای ویزا هم که کاملاً پروسهاش جداست میره تو اداره مهاجرت کانادا، یعنی از قضیه دانشگاه کلاً خارج میشه، اداره مهاجرت هم خب این مدارکی که لازم داره میگم تمکن رو باید نشون بدی، ترجمه مدارک رو باید ارسال کنی، سابقههایی که داری یعنی باید نامه کارت رو باید نشون بدی که ما شاغل هستیم، یکی از مواردی که هست که باید به آفیسر نشون بدی که همه این مواردی هست بهش میگن تای (tie) یعنی شما باید اون وابستگی هات به کشور خودت رو به آفیسر نشون بدی که من یک سری وابستگیها به کشور خودم دارم و قصد ندارم که بیام اونجا بمونم و بعد از تحصیلم میخوام برگردم. خب اینها رو باید یکییکی کنار هم میچیدیم تا به آفیسر نشون بدیم که ما قصد برگشت داریم، مهمترین بحثش میگم مثلاً من این خانه رو دارم و حتی سند خانه رو ترجمه کردیم و تکتک جزئیات…
واقعیت اینه که خیلیها با نیت این می ایند تو کانادا هم زبانشون خوب میشه چند ساله الان دوره فوق لیسانس؟
+ دو سال
بعد تو این دو سال شانسی هم دارند که کار پیدا کنن؟
+ 100% من خودم الان اتفاق افتاده بود که بعضی از دوستان، چون پذیرش دانشگاه یک راهی است که وارد خاک کانادا میشین ولی همه این موارد همان موضوعی که اول خدمتتان گفتم بحث اکسپرس اینتری هست؛ یعنی همه موارد همه نفراتی که وارد کانادا می شوند نهایتاً باید از همین سیستم اکسپرس اینتری باید به اقامت دائم برسند و مزیت مهمی که داره اینه که شما وقتی وارد خاک کانادا میشی می تونی تجربه کار کانادایی داشته باشی. تجربه کار کانادایی که داری یک امتیاز خیلی خوبی بهت میده و اصلاً کاملاً شما رو متفاوت میکنه حتی اصلاً دورههای مختص تجربههای کار کانادایی برگزار میشه یعنی یک سری دوره داریم برای بینالملل که مثلاً فدرال بهش میگن یعنی کلاً بینالمللی برگزار میشه، یک سری هم برای تجربه کار کانادایی هست و حتی برای امتیازات پایینتر که این حتی تو زمان کرونا خیلی سروصدا هم کرد و خیلی از نفراتی که داخل خاک کانادا بودن اکثرا توانستن اقامت دائم بگیرند. یکی از بچهها میگفت اصلاً تندتند به همه نفراتی که داخل خاک کانادا هستند داره اقامت دائم میده و این اتفاق برای خیلیها افتاد و توانستن اقامت دائم بگیرند.
فکر کنم ترکیه رفتی بعد از اینکه… همش بهت ایمیل میشه یا به وکیلت ایمیل میشه؟
+ بله، وکیل به من اطلاع میداد و از زمانی که پرونده رو submit میکنی یک مدت زمانی داره که شما فرصت داری باید بری سفارت برای انگشتنگاری، و از اینجایی که سفارت داخل خود ایران نیست ما باید یکی از کشورها رو انتخاب میکردیم که نزدیکتر بود، حالا خب خیلیها میرن ترکیه که هم بحث دورزدن و تفریحی باشه هم به تونن انگشتنگاری شون رو انجام بدن وگرنه بقیه کشورها هم هست، خود دبی هست، ارمنستان هست. بقیه کشورها هم می تونن برن برای انگشتنگاری. کشوری که ما انتخاب کردیم بریم، کشور ترکیه بود رفتیم استانبول، اونجا وقت گرفتیم و…
سفارت رفتین یا فکر کنم یک موسسهای هست میرید اونجا فقط انگشتنگاری میشید مدارک رو میدید؟
+ خود سفارت کانادا هست اونجا
سوال و جوابی هم کسی انجام میده ازتون یا نه مدارک رو میگیرن؟
+ نه مدارک رو میگیرن دقیقاً اون روز که شما submit کردید، نامهای که تایم شما داخلش مشخص هست نشان میدهید چون تاریخ ساعت همه چه دقیق نوشته که ما این تاریخ به فلان آدرس باید بریم و کار هامون رو انجام بدیم، اونجا سؤال خاصی نمیپرسن فقط عکس میگیرن و انگشتنگاری میشه بعدش صحبتِ یا…
من متوجه نشدم آفیسر قبل این شما رو تایید کرده یا بعدازاین انگشتنگاری؟
+ نه نه هنوز نه بعدازاین هست، ما میریم برای انگشتنگاری، انگشتنگاری که انجام شد، از اینجا دیگر پروسه انتظار خیلی سختی هست که…
چند وقت طول کشید؟
+ ما خردادماه رفتیم برای انگشتنگاری و برای ما که بدشانسی آوردیم برای بحث جوابش تقریباً حدود سه ماه طول کشید تا جوابش بیاد.
شروع ترمهای تحصیلی کانادا از کی هست؟
+ از 9 شهریور اگر اشتباه نکنم.
هرسال؟ ترم دیگر، وسط و اینها ندارد، همه از 9 شهریور؟
+ از 9 شهریور شروع میشه بله دیگر حالا یکی دو روز این طرف اون طرف ولی دیگر از 9 شهریور شروع میشه
دیگر پاسخش که اومد دیگر شما شروع کردین به آماده شدن برای…
+ بله دیگر سریعاً بحث خرید بلیت و کارهاش رو انجام دادیم و دیگر اقدام کردیم برای اومدن.
خب دوستان عزیز تو بخش دوم کامل پروسهها رو مرور کردیم، آماده شدیم که بلیت هواپیما رو بگیریم وارد کشور کانادا بشویم خیلی ممنون تو بخشهای بعدی هم همراه ما باشید.
برای تماشا بقیه مصاحبه های مربوط به مهاجرت به اتاوا کانادا روی لینک های ذیل کلیک کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2023/08/تجربیات-مهاجرت-به-کانادا.jpeg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2023-08-25 11:15:372023-09-08 09:29:33تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ ویزا دانشجوئی) بخش دوم
برای تماشا ویدئو کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پرواز و اجاره خانه) بخش سوم روی ویدئو ذیل کلیک کنید.
برای شنیدن پادکست کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پرواز و اجاره خانه) بخش سوم روی پادکست ذیل کلیک کنید.
سلام به همه دوستان عزیز سعید کاظمی هستم در بخش سوم گفت و گو با صحبتهای من با آقای کاظمی در خصوص کار و زندگی در اوتاوا رسیدیم به این بخش که میخوایم درباره پرواز و اجاره خونه و روزهای اولی که وارد شهر اوتاوا شدند با همدیگه صحبت کنیم، احمد آقا بفرمایید.
+ سلام مجدد برای بحث پرواز ما بعد از اینکه ویزامون اوکی شد، خب ویزای ما استثنائاً این اتفاق براش افتاده بود، ما یک گروه تقریباً بیستنفره داشتیم با همین بچههایی که اقدام کرده بودند برای دانشگاه و پذیرش و بحث پذیرش تحصیلی، اکثریت جواب آنها اومده بود بعد از اینکه کاراشون رو انجام داده بودند با فاصله خیلی کمتری اومده بود ولی تقریباً برای ما و یکی دیگر از دوستان یه کم دیرتر این اتفاق افتاد ما نمیتونستیم بلیط بگیریم. یعنی یک مسئله ای که بود اینکه ما تا زمانی که جواب قطعی از سمت پاس ریکوئست (Pass Request Letter) نیومده بود.
نمیتونستیم بلیط بگیریم چون این پاست رکوئست که میاد شما باید پاسپورتت روباز باید ارسال کنی به استانبول، لیبل زده بشه و بعد دوباره برات برگشت داده بشه و این پروسه دو هفته ای بود و نگران این موضوع بودیم که به کلاسها برسیم و به تایم شروع کلاسها برسیم. به خاطر همین از اونجایی که دیر این پاس رکوئست ما اومد خدا رو شکر تونستیم سریع پاسپورت هامون رو بفرستیم و لیبل خورد، مجبور شدیم سریع بلیط هامون رو بگیریم و این موضوع بحث خونه که در ادامه میگم، چون ما نمیدونستیم که میخوایم بریم یا نه نمیتونستیم زودتر خونه بگیریم. تقریباً 3-2 هفته مانده بود به شروع کلاسها اگر اشتباه نکنم یعنی از همین پاس رکوئست که شده بودیم هنوز هم پاسپورت هامون لیبل نکرده بودیم برای پیک آپ ویزا (pick up visa) و همه این اقدامات باید در دو هفته انجام میشد یعنی پاسپورت هامون رسید ما تقریباً فکر میکنم سه روز بعدش دیگر پروازمون بود یعنی به فاصله خیلی نزدیک. چون خونه هم بخوای بگیری اون شرکتی که درخواست میدی برای خونه، روز اول که نگاه میکنه ویزات رو نگاه میکنه میگه شما ویزا داری قراره بیای یا نه متاسفانه چون هنوز ویزا نداشتیم نمیتونستیم اقدامکنیم خب نتونستیم خئنه رو بگیریم. برای بلیطها دیر اقدام کردیم.
+ با چه ایرلاینی پروازهاتون رو انجام میدید؟
بحث ایرلاینها که خب این سری که من اومدم تجربه کسب کردیم، اون سری تجربیاتی نداشتیم و با توجه به مشاورههایی که از دوستان میگرفتیم خب هرچه نزدیکتر به زبان کلاسها میشی، قیمت بلیطها میره، و پروازهای مستقیم هم خب اون موقع خیلی قیمت هاش رفته بود بالا و ما تصمیم گرفتیم که دو سه تا پرواز بگیریم (03) یعنی پرواز مستقیم کانکشن از ایران مثلاً به قطر داره پرواز بخوای بگیری که کاملاً کانکشن هست به خود مونترال که بخوای بری بعد مونترال هم پرواز داره به اوتاوا که میخواستیم اون حالتی بگیریم قبل از اینکه این پروسه مون به تأخیر بیفتد دنبال این بودیم که این حالتی پرواز بگیریم و قیمت هاش هم مناسب بود فکر میکنم اگر اشتباه نکنم خیلی قیمت خوبی بود، اینی که میگم اوائلی بود که ما تازه پرونده مون رو سابمیت کرده بودیم گفتیم
یک ماه بعد هم جوابش میاد و میتونیم بلیط مون رو به قیمت خوبی بگیریم. اون موقع اگر بلیت قیمت نفری مثلاً 20 میلیون تومان بود، زمانی که ما نتوانستیم بلیت بگیریم و زمان رفتن ما شده بود قیمت بلیت به نفری 36 میلیون تومان رسیده بود، نفری 36-40 تومان شده بود. ما تقریباً سه نفرمون فکر میکنم 120 میلیون تومان بلیت گرفتیم، تازه بلیط مون حالت کانکشن نشد؛ چون میگم قیمت هاشون خیلی بالاتر از این حرفها رفته بود مثلا برای سه نفر 180 میلیون تومان، 200 میلیون تومان شده بود و ما پرواز گرفتیم از دبی پرواز گرفتیم به پاریس و از پاریس دوباره پرواز داشتیم به مونترال، و یک پرواز ایرانی هم از ایران به دبی باید میگرفتیم، یعنی سه تا پرواز لحاظ میکردیم. دیگر مجبور بودیم و این کار رو انجام دادیم، و پروازهای مستقیمی هست که شما بتونید راحتتر این کار رو انجام بدید. همونطور که گفتم بحث قطر، خود امارات که ما رفت و برگشتمون رو الان با پروازهای امارات انجام دادیم، میتونید راحت پرواز مستقیم از مونترال به دبی بگیرید و حالا بحث پرواز ایرانی اگر بتونید بگیرید بیاید به ایران.
از همه مخفی کرده بودید خانوادهها از مهاجرت خبر نداشتند.
+ بله دیگر میخواستیم سورپرایز کنیم که دیدیم اونها زودتر از ما ازطریق مختلف فهمیده بودن و اونها ما رو سورپرایز کردند.
خانوادهها برای رفتنتان ناراحت بودند.
+ آره خب ما گذاشته بودیم برای لحظه آخر که همه چه قطعی بشه و بعد بهشون بگیم چون هنوز دیدیم قطعی نشده بهشون بگیم خب خیلی ناراحت میشن و دیگر مدت طولانی میشه این ناراحت بودنشان گفتیم بگذاریم لحظه آخر بگیم.
خب وارد شهر مونترال شدید، از اونجا رفتید اوتاوا
+ بله بعد از مونترال تا اوتاوا بحث پرواز بود، بحث پرواز خیلی مهمه زمانی که شما میخواید پروازها رو انتخاب کنید، مثلاً بزنید تهران به اوتاوا قیمت بلیطهای خیلی بالاتری برات میاره. ما این کار رو میکردیم که از شهرهای خارج از ایران مثل استانبول یا خود دبی پروازهامون رو سرچ میکردیم از دبی میزدیم به مونترال دیگر خود اوتاوا رو هم نمیزدیم چون باز قیمت نامتعارفی میومد روش نمی دونم چرا یه دلائل خاص خودش رو داره.
حالا من اطلاعی ندارم ولی دیگر ما میزدیم از دبی به مونترال یا مثلاً استانبول به مونترال که قیمتهای خیلی مناسبتری به ما میداد و این کار رو کردیم رفتیم مونترال، از مونترال هم ون ما یه خانواده بودیم و ساک داشتیم؛ چون هر نفر میتونه دو ساک 23-24 کیلویی رو داشته باشه تقریباً 6 تا چمدان بزرگ داشتیم و ساکهای دستی مون دیگر از اونجا ون گرفتیم به شهر اوتاوا و تقریباً اونجا مبلغ حول و هوش سیصد دلار ون می گیره که باز رفتیم اونجا به اوتاوا و بحث خونه ای که گرفته بودیم.حالا بحث خانه گرفتنمان هم که از یه لحاظهایی ما خداروشکر خیلی شانس آوردیم.
یعنی از قبل هماهنگ نکرده بودین داخل ایران؟
+ همان صحبتی که کردم خدمتتان چون بحث ویزامون دیر اتفاق افتاده بود، نتونستیم خونه دائم بگیریم، یعنی خونه قرارداد یک ساله بگیریم چون ویزامون نبود و اون شرکت املاک(رنتال) این کار رو انجام نمیداد و ما مجبور شدیم و خوشبختانه یکی از دوستانی بود که میخواست بیاد ایران همان موقع و خانهاش دقیقاً همون تایم ما میشد؛ یعنی دو سه روز قبل اینکه ما بخواهیم برسیم ایشان میخواست به یاد ایران و ما تقریباً دو سه روز بعدش میرسیدیم واقعاً هم اتفاقی با هم آشنا شدیم تو همین گروههایی که ایرانیها دارند،
و خانمم یک پیامی گذاشته بود یکی از دوستان دیده بود و باهاشون در ارتباط بود گفت ما داریم میایم ایران و صحبت کردیم و خونشون رو به مدت دو هفته که دو هفته مونده به پایان قراردادشون و همون دو هفته ما خونه رو ازشون در واقع به این نحو میگن سابلت کردن یعنی خونه موقتی ما گرفتیم ازشون، و دو هفته ما خونه رو داشتیم که تو اون دو هفته خودمون بتونیم برای اقدام پیدا کردن خونه یک ساله مون.
دیگر ما که دو هفته خونه رو کرفته بودیم هماهنگی هاش رو هم انجام داده بودیم دیگر مستقیم رفتیم اون خونه، و دیگر اون دو هفته اونجا بودیم و بعد ازون فراداش یک سری اقدامات اولیه هست که وارد خاک کانادا میشی حالا در ادامه خدمتتون عرض میکنم ولی بحث اجاره، دیگر ما دنبال خونه بودیم تو همون آپارتمانی که دوستمون اونجا بود و دو هفته خونه رو گرفته بودیم، تقریباً اونجا رنتالش صحبت کردیم و…
مجتمع شما در اتاوا کانادا دفتر داشت؟
+ بله هر دو سه تا مجتمع دو سه تا آپارتمانی که هست، معمولاً شرکتهای رنتالی (اجاره) هستند که این خونه ها رو اجاره میدن که اونها اصطلاحات خاص خودش رو داره، یه خونه هایی که ما بهش میگیم خونه های ویلایی اونجا بهش میگن هاوس و خونه های کوندو هست که آپارتمانی هست ولی هر شخص مالک هر واحد هست. خانههای رنتال هم به آپارتمانهایی میگن که در اختیار یه نوع شرکته، یعنی شرکتهای مختلفی هستند که هر واحد یه آپارتمان رو اجاره میدن. که ما با این شرکت رنتال صحبت میکردیم و اون دفتر داشت،
با اون نفراتش صحبت کردیم دو سه مورد به ما نشون دادند ولی موردی که بود تو بحث اجاره خونه ما مسافت به دانشگاه خیلی برامون مهم بود، چون خانمم باید میرفت میومد دانشگاه اینجایی که خونه دوستمون بود خونه بسیار خوب، خیلیتر و تمیز و شیک و نو بود، ولی فاصله ش از دانشگاه یه کم زیاد بود یعنی با اتوبوس که میخواستی بری حدود 45 دقیقه تا یک ساعت طول میکشید، کلاسهای خانمم هم نمیدونم چرا حتی تو اون تایم که هنوز هوا سرد نشده بود حی بعد هم که هوا سرد شده نمیدونم دلیلش چیه ولی کلاس هاشون از ساعت 7.5 تا 10 شب بود، دیگر وقتی میرسید خونه تقریباً 11 شب شده بود و دیدیم واقعاً خیلی سخته که این مسافت رو بره و بیاد بهخاطر همین تصمیم گرفتیم بگردیم خونه های نزدیکتر به دانشگاه که دوستامون هم قبلاً اونجا بودند.
چجوری خونه رو را در اتاوا کانادا پیدا کردی و به چه قیمت؟
+ یک سری از دوستامون اونجا رفته بودند خونه هایی که نزدیک همون منطقه بود اجاره کرده بودند با اونها صحبت کردیم، آپارتمانی که اونها بودند بعد رفتیم دفتر رنتال اون شرکت صحبت کردیم باهاشون خونه به ما معرفی کردند قیمتهایی گفتند خونه ها رو دیدیم خب یه سری مدارک از ما خواستند تجربه خوبی میشه چون این اتفاق برای ما افتاد خیلی از بچهها یعنی همین دوستای خودمون که با هم اومده بودیم بعضیاشون زودتر از ما بعضیا دیرتر تونسته بودن حتی از ایران اجاره کنن ولی ما که رسیدیم اونجا یه کم نمیدونم.
چرا ولی شاید به خاطر اتفاقاتی که تو ایران افتاده بود یه کم سخت گیر شده بودند و یه سری مدارک اضافی از ما میخواستند و دنبال ضامن بودند و میکفتند شما باید یک بهش میگن کوساینر یک نفری که شما رو ضمانت بکنه چون ما وقتی وارد یه کشور دیگر ای میشیم هیچ سابقه ای نداریم از پرداختهایی که داریم اونجا انجام میدیم یک مقدار نگران این بودند که شما میتونید اجارهها رو پرداخت بکنید و این موارد خب یه کم به مشکل خوردیم اول که دوستان قبول نمیکردن.
ما موجودی حساب بهشون نشون دادیم که خیالشون راحتتر بشه قیمتهای خونه هم میگم از اون آپارتمان که خونه دوستم بود دو خواب بود که ما ازش سابلت کرده بودیم مثلاً خونه دو خواب 1700 دلار بود، ولی قیمت جدیدش که میخواست اجره بده اضافه کرده بودند تقریباً 1800 و خورده ای 1870 دلار بود دو خواب، تو همون آپارتمانشون خونه های یه خواب 1500- 1550 به ما نشون داده بود تو همون ساختمون که گفتم فاصله داره با دانشگاه، تا 1600-700 تا تو همون مدت هم البته ما با دفتر رنتالش هم در ارتباط بودیم.
قیمتها با توجه به تقاضا بود یا نه نمیدونم ولی خونه ها داشت اجاره هم میرفت نمیدونم چجوری بود یه خونه ای که به ما نشون داهد بود 1540 تا بعد چند وقت تقریباً مشابه همون تو یه آپارتمان دیگر بود همون نزدیکیا بود ولی میگفت 1710 خونه یه خواب. البته این قیمتها که من میگم 1500-1700 تا خونه های یه خوابشون بود، که دیگر اون نشد و رفتیم سمت مهون نزدیک دانشگاه اونجا تقریباً رنج قیمتها بین 1700 دلار برای خونه یه خواب قیمتها رو میدادن این قیمتها که میگم تقریباً برده بودن بالا ما خودمون روی 1400 تا حساب میکردیم ولی خب خیلی بیشتر بود ولی روی همین رنح 1500-21700 هونه های یه خواب هست و خونه های دو خواب هم حدود 200-300 دلار بیشتر از این قیمت هست.
خود دانشگاه امکانات خوابگاه و اینها نداره؟
+ دانشگاه چون ما خودمون نمیخواستیم واقعیتش اطلاعات کامل ندارم ولی فکر میکنم دانشگاه خوابگاه داره، دوستانی که بهصورت مجردی هستند می تونن اقدام کنن. بعضی از نفرات بودن شنیدم که اونجا خوابگاه گرفتن ولی دانشگاه فکر میکنم یه مبلغی بابت این موضوع میگیره ولی مناسبتر هست.برای ایابوذهاب هم به نفعته.
+ آره دقیقاً اونجا هستن کسانی که داخل خوابگاههای دانشگاه زندگی میکنن.
درنهایت چقدر اجاره کردین؟ 1700 دلار؟
+ ما اون خونه میگم یه کم به مشکل خوردیم، یه سری موارد به وجود اومد دنبال مدارک اضافی بود از ما خونه یه خواب 1730 دلار میگفت درحالیکه همون خونه رو دوستان ما اجاره کرده بودن مثلاً 1650 تا ولی باز یه مقدار بازارشون داغتر شده بود خونه رو میخواستند گرون تر بدن ولی خب من با این قیمت این میگفت نه من با این قیمت میخوام بدم همون موقع خب من داشتم داخل شرکتهای رنتال مختلفی درخواست داده بودم یک ایمیلی برای من اومد که یک موردی هست کنسل شده خونه دو خواب هست و با یه قیمت خیلی خوب کنسل کرده بود ما رفتیم اونجا بلافاصله و اتفاق خیلی خوبی که واسه ما افتاد چون با قیمت خیلی خوبی کنسل کرده بود خونه دو خواب بود و با قیمت 1810 دلار بود و این خیلی خوب بود واسمون که رفتیم قیمتش تفاوتی نداشت با خونه یه خوابی که میخواستیم بگیریم 1720-1730 دلار و ما با صد دلار خونه دو خواب میتونیم بگیریم و یه خونه دو خواب تونستیم بگیریم.
در بخش سوم درباره اجاره بیشتر صحبت کردیم پرواز و رسیدن به خود کانادا در بخش چهارم اقدامات اولیه که وارد کانادا میشین رو با جزئیات بیشتر صحبت میکنیم درباره دانشگاه، کار، تجربیات کاری که تو شرکت آمازون دارند.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2023/08/تجربیات-تحصیل-در-اتاوا.jpeg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2023-08-25 11:09:152023-09-08 09:29:19تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پرواز و اجاره خانه) بخش سوم
برای تماشا ویدئو کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اقدامات اولیه هنگام ورود) بخش چهارم روی ویدئو ذیل کلیک کنید.
برای شنیدن پادکست کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اقدامات اولیه هنگام ورود) بخش چهارم روی پادکست ذیل کلیک کنید.
سلام بر همه دوستان عزیز سعید کاظمی هستم در بخش چهارم از تجربیات تحصیل و زندگی در شهر اوتاوای کانادا با هم همراه هستیم، تو این بخش میخوایم بیشتر درمورد اقدامات اولیه ورود به کانادا با هم صحبت کنیم در قسمت قبلی در مورد اجاره صحبت کردیم، در مورد پرواز صحبت کردیم مراحل ویزا صحببت کردیم و خود گرفتن مجوز تحصیل و ادمیشن و اینها صحبت کردیم، احمد آقا بفرمایید تو ویدئوی امشب تو چهارمین بخش میخوایم در مورد اقدامات اولیه واقتی وارد فرودگاه مونترال شدید بعد با ون رفتید اوتاوا چه اقداماتی اولیه ای نیاز هست آدم انجام بده.
+ اولین باری که وارد خاک کانادا میشی که سری اقدامات اولیهای باید انجام بدیم، مهمترین مسئلهاش گرفتنِ اگر بهصورت خانوادگی باشه همراهی که داره با شما میاد طوری که من اقدام کردم من باحالت ورک پرمیت (Work Permit) اومدم مجوزکار گرفتم و خانمم که استادی پرمیت داشت (Study permit) و پسرم ویزیتوری داخل ویزاش خورده بود که بیایم اونجا. وقتی وارد خاک کانادا میشی و به فرودگاه مونترال وارد شدین یه برگهای بانک صادر میکنه برای شما که استادی پرمیت مثلاً برای خانمم، برای من یک ورک پرمیت، برای پسرم یک حالت ویزیتوری برگهای صادر میشه که مجوزش به مدت دو سال هست اول که وارد میشی به طور موقت، دو سال این برگهها رو به شما میدن که شما میتونی تحصیل کنی یا کار کنی، یا بحث ویزیتوری شماست. بعد از اینکه ما وارد شدیم مهمترین مسئله به هرجایی که وارد میشیم ارتباطگرفتن هست، چون ما وارد شده بودیم دیگر هیچگونه راه ارتباطی نداشتیم اینجا یعنی خونه که بودیم هیچ اینترنتی نداشتیم و مهمترین مسئله این بود که بتونیم یک سیم کارت بگیریم که دیگر اون رو اقدامم کردیم رفتیم و کارهاش رو انجام دادیم و خیلی هم سریع باتوجهبه همون ورک پرمیتی که شما داری همون ویزایی که داری ارائه میدی و سیم کارتهای خودتون رو میگرید. ما سیم کارت هامون رو که گرفتیم بعد مهمترین مسئله گرفتن سیم نامبر هست. این شماره حالت کد ملی خودمان مثلاً من بگم کلیه اطلاعات شما و همه کارهایی که اونجا شما انجام میدید از طریق همین سیم نامبر هست قابل رهگیری هست و ثبت میشه داخل این شماره و اون سیم نامبر رو گرفتیم که خیلی مهم بود.
چند روز طول میکشه؟ آنلاینه یا حضوری؟
+ نه حضوری باید برید همون لحظه هم انجام میشه یعنی درخواست میدی بستگی داره چه تایمی بری گاهی اوقات ممکنه بچهها بودن یکی دو ساعتی هم طول کشیده مثلاً تو سپتامبر خب خیلی از نفرات جدید میان تایم شلوغ تری هست یه کم.
اداره پلیس یا مهاجرت؟
+ اداره مهاجرت یعنی میشه مال سرویس کانادا که خود دولت کانادا این کارها رو انجام میده همان جا حضوری میری صحبت میکنی و میگن منتظر باش تا نوبتت بشه تقریباً بین یک تا دو ساعت حتی کمتر برای ما تقریباً یک ساعت طول کشید. برای دو نفرمون، برای نفر سوممون که پسرم بود لازم بنود که سیم نامبر بگیره که چون زیر 18 سال بود. کلاً زیر 18 سال نیاز نیست که بگیره ولی ما برای خودم و خانمم گرفتیم.
پس سیم نامبر گرفتید، دیگر چه اقدامی؟
+ سیمکارت بود،
فرودگاه پرینت گرفتن بهتون دادند که وارد شدید خب بعد؟
+ موضوع بعدی بحث گواهینامه است که یه موضوع خیلی مهم بود، موضوعی هم که هست من تاکید میکنم دوستان این رو انجام بدن گرفتن سابقه رانندگی شون هست تو ایران که حتماً این رو بگیرن چون خیلی به دردشون میخوره.
میزان جریمه منظورتونه؟
+ دقیقاً سابقه رانندگی، گواهینامه رو که میرید ترجمه میکنید، ترجمه گواهینامه که حتماً باید انجام بشه سابقه رانندگی هم هست که شما باید بگی من 15 سال سابقه رانندگی دارم راهنمایی رانندگی سابقه رانندگی بهتون میده مثلاً برای خودم نوشته بود از سال 86 ایشون گواهینامه داره رانندگی کرده و تا الان که سال 1401 مثلاً 10-15 سال سابقه رانندگی داره و این خیلی به درد میخوره اونجا هم نباید ترجمه بکنی چون ترجمه ش برای این موضوع برای بحث گواهینامه ترجمه رو قبول نمی کنه و باید ترجمه با مترجم تداخل خود کانادا باشه اتفاق افتاد که ما اصلش رو از ایران آوردیم حتی نمرهمنفیها رو هم می نویسه که ایشون نمره منفی داره ولی اون زیاد مهم نیست بحث سابقه رانندگی هست که شما چند سال سابقه رانندگی داخل خود کانادا داری. چون گواهینامههای داخل کانادا مثل تقریباً بخوایم شبیه سازی کنیم مثل ب یک، ب دو که قدیم بود اون حالتی هست.، G1،G2 و Full G هست که G1 حالت آیین نامه داره که باید بخونی و بری آزمون بدی، G2 میشه قوانین داخل شهر و اینها و Full G هم میشه رانندگی بینشهری.
یعنی باید تو این مراحل بری آزمون بدی یا نه باید آموزش رانندگی هم ببینی؟
+ سابقه رانندگی اینجا به درد موخوره یعنی شما سابقه رانندگیات رو از ایران اگر بگیری به یاری دیگر نیاز به گذروندن این دورههای رانندگی نیست.
آیین نامه هم همینطور؟
+ آییننامه نه اون G1 رو حتماً باید بری آزمون بدی.
دوره هم باید بری برای گرفتن گواهینامه در کانادا ؟
+ نه نیاز نیست، خودت یه کتابچه ست میگیری میخونیش و خیلی جالبه که اونجا حتی میتونی آزمون فارسی رو هم انتخاب کنی و به زبان فارسی امتحان بدی. آپشن هم اونجا وجود داره که شما فارسی امتحان میدی، G1 رو که گرفتی یه قوانینی وجود داره که از G1 باید یک سال بگذره تا G2 امتحان بدی، از G2 مثلاً یه مدت زمانی باید بگذره تا Full G بگیری، وقتی شما سابقه رانندگیت رو نشون بدی بری اونجا بگی من ده سال سابقه رانندگی دارم به این مدت زمان کاری ندارن میگن نیازی نیست شما بری دوره بگذرانی…
باتجربه حساب میشود
+ دقیقاً باتجربه حساب میشی و میتونی بری امتحان Full G رو بدی و اون رو آزمون بدی اگه بدشانسی بیاری و قبول نشی مجبوری بری G2 امتحان بدی ولی مدت زمانی که باید صبر کنی از تاریخ G1 بگذره چون خود کاناداییها باید از G1 یک سال بگذره، حتی زمانی که G2 میگیرن باید یک نفر کنارشون باشه این قوانین اینجوری دارن ولی ما سابقه رانندگی مون رو ارائه بدیم این مراحل نیاز نیست.
فرمون راست هستن یا فرمون چپ؟ مثل ایرانه؟
+ بله مثل ایرانه راحت تره، حتماً به سابقه این گواهینامه تاریخ اعتبار گواهینامه خودتون هم دقت کنید که تاریخش نگذره یعنی مدتی که میخواید بیاید اینجا اون تاریخ هم نگاه بکنید. اتفاقی که برای یکی از دوستانم افتاده بود اومده بود برای خانمش میخواستن اقدام کنن متاسفانه تاریخ اعتبار گواهینامه ایرانشون تموم شده بود، و اونجا قبول نمیکردن سابقه ش رو و باید کلاً همین دورههایی که گفتم طی میکرد.
چه مدارک دیگر ای لازمه بخوایم ببریم؟ مدارک تحصیلی مون برای دانشگاه رفتن؟ سرتیفیکیتی گواهینامه فنی حرفه ای اینا داشته باشیم.
+ بله اینها من چون خودم استفاده نکردم، تمام این مراحل رو میشه ترجمه کرد، حتماً ترجمه مدارک تحصیلیمان لیسانسها فوقلیسانسهایی که داشتیم حتماً باید ترجمه کنیم و تا جایی هم که میشه بحث مهر دادگستری رو من سعی کردم همه رو بزنم کامل بگیرم که اگه لازم داشته باشم همهاش رو بهصورت مهر دادگستری که داشته باشه وهم
من متوجه نشدم شما گفتید من با ویزای خانمم ویزای تحصیلی خانمم مهاجرت کردیم بعد چجوری ورک پرمیت گرفتید؟
+ دو تا ویزای جداست این موضوع، اینکه من با ویزای خانمم اقدام کردم این بود که اون زمان که شما میخواین درخواست ویزا بدین، میاین همون استادی پلنی که وجود داره یه قسمتی هست که توضیحاتی برای شماست یعنی شما خودت باید بیای توضیح بدی یعنی شخص من، اون استادی پلن رو خود نفر اصلی میاد ارائه میده یعنی دانشجویی که میخواد بیاد ویزا بشه
+ بله همسرم من که ورک پرمیت درخواست داده بودم برای بحث ورک پرمیت باید میومدم دلائل خودم رو توضیح میدادم که من توضیح دادم که من چون همسرم پذیرش دانشگاه گرفته من هم میخوام بیام اونجا تجربه کسب کنم، کار جدید و همراه همسرم باشم و یک سری توضیحات اضافهتر یک سری موارد دیگر که بتونیم این رو …
-خودشون هم میدونن همسری که میاد میتونه کمکخرجی با کارکردن خرجی خانوادهاش رو بده.
+ اون یک پروسه یعنی هم زمان با هم تو یک پرونده ست ولی ویزا کاملاً متفاوت هس یعنی بحث استادی پرمیت هست، ویزای تحصیلی و برای من هم ویزای کار. چون با هم اقدام میکنیم دیگر اتفاق افتاد.
نکته دیگر ای موند که کسی که تازه وارد کانادا میشه بشه توجه کنه؟
+ تقریباً همین موارد بود تا الان حضور ذهن فعلاً ندارم مهمترین مواردش همینها بود بعدش هم که اینترنت خونه ست که باید اقدام بکنید کارهای اینترنت خونه رو انجام بدن که اون رو هم تقریباً همون روز میتونید درخواستش رو بدین.
آنلاین؟
+ نه شعباتی داره هرکدوم از اینهایی که دهنده سرویس هستن…
اینترنت کانادا خیلی گرونه؟
+ اینترنت هاشون گرون هست نسبت به خودمون در نظر بگیری، هر کدومش مثلاً ماهی 50 دلار پول اینترنت خونه میشه، 50 دلار تقریباً برای سیم کارتها پرداخت میکنیم. اینکه گفتم برای خودمون دو نفرمون رو همدیگه 50 دلار بحث موبایلمون هست.
دوستان خیلی ممنون تو بخش چهارم همراه ما بودید تو این بخش درباره اقدامات اولیه صحبت کردیم در بخش بعدی میخوایم در مورد مدرسه صحبت کنیم و نکاتی تو مدرسه تجربیاتی که پسر آحمد آقا سال اولش رو هم کلاس اول رفته، نحوه ارتباطگرفتنش با جامعه صحبت خواهیم کرد.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2023/08/اتاوا-کانادا.jpeg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2023-08-25 11:07:322023-09-08 09:29:10تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اقدامات اولیه هنگام ورود) بخش چهارم
برای تماشا ویدئو کامل تجربیات مهاجرت به کانادا (اخذ اقامت دانشجوئی) بخش اول روی ویدئو ذیل کلیک کنید.
برای شنیدن پادکست کامل تجربیات مهاجرت به کانادا (اخذ اقامت دانشجوئی) بخش اول روی پادکست ذیل کلیک کنید.
سلام به همه دوستان عزیز، سعید کاظمی هستم، امروز در خدمت پسرعموی عزیزم هستم احمد آقا؛ میخواهیم تجربیات واقعی ایشان از زندگی و کار در شهر اوتاوای کانادا رو با هم دیگر مرور کنیم. تو سلسله صحبتهای موضوعی با همدیگر سعی میکنم حداکثر 9-10 دقیقه هر موضوع درباره مسائل مختلف مهاجرت و کار در کشورهای کانادا با هم صحبت بکنیم. امیدوارم براتون مفید باشه.
+ سلام عرض میکنم خدمت شما و همه مخاطبین عزیزتون، سؤالی هست بفرمایید؟
آره موضوع اول میخواهیم درباره این صحبت کنیم که چه شد رفتی کانادا و چگونه به اینجا رسیدی روش و راهکاری که انجام دادی، کلاً داستان واقعی که خودت تجربه کردی برای رسیدن به کانادا برای ما تعریف کن.
+ ما وقتی پسرم به دنیا اومد تصمیمی برای بحث مهاجرت داشتیم که جدی نبود حالا بعد از اینکه “مهراد” اومد تصمیم گرفتیم که جدیتر این موضوع رو پیگیرش باشیم و ببینیم چطور میتوانیم که این رو به نتیجه برسانیم. باتوجهبه برنامههایی که داشتیم ما دنبال این بودیم که بتونیم بهترین راه رو انتخاب کنیم و واقعیتش دنبال کشورهای مختلفی بودیم. کشورهای مختلف که میگم یکیاش مثلاً استرالیا بود که اوایل دنبال کشور استرالیا بودیم که به آنجا مهاجرت کنیم و سبک – سنگینیهایی که کردیم، مقایسههایی که انجام دادیم تصمیم گرفتیم کشور کانادا رو انتخاب کنیم و اوایل برای کشور کانادا دنبال سیستم اکسپرس اینتری بودیم که از اون طریق اقدام کنیم که ببینیم چطور خواهد شد و از اون طریق شانسمان رو امتحان کنیم.
دقیقاً اکسپرس اینتری چه است؟
+ یک سیستم امتیازبندی هست که البته این رو بگم که الان جدیداً باتوجهبه اینکه بحث قوانین جدید رو گذاشتند، یک سری نامهای جدید معرفی کردند و بیشتر امدند بحث تجربه کار این امتیازبندی رو گذاشتند، ولی قبلاً برایناساس بود که هر کیسی فاکتورهای مختلفی بود که یک سری امتیاز به اون نفرات میداد. مثل بحث مجرد بودن، متأهل بودن، بحث نمره زبان، نمره آیلتس، مدرک تحصیلی که مدرک تحصیلی خودش یک نمرهای داشت؛ مثلاً لیسانس، فوقلیسانس، دکترا و حتی تجربه کار بینالمللی شما.
یعنی مثلاً تجربه کاری که من تو ایران داشتم اون هم مثلاً تأثیر داشت، امتیاز داشت و تجربه کار کانادایی هم که مخصوص خود افرادی هست که تو کانادا هستند که اون خیلی برای نفراتی که توی کانادا هستند به درد میخورد، و اون موقع خب چون توی خاک کانادا که نباشی، خارج از کانادا باشی، مهمترین فاکتوری که ما میتوانیم از اون طریق امتیاز بگیریم، بحث نمره زبانه، بحث اکسپرس اینتری هم که بخواهید اقدام کنی بحث نمره زبان خیلی بالایی میخواد و باید نمره خوبی داشته باشی که حداقل امتیاز بالا داشته باشیم و دورههایی که برگزار میشود شانسمان بیشتر باشه و امتیاز بالاتری داشته باشیم.
چه نمرهای میخواهد؟
+ آیلتس حالا من دقیق حضور ذهن ندارم فکر کنم بحث این که میدانم نمره هاش باید CLV9 باشه CLV هم یک سیستم امتیازبندی زبان مال خود کانادا هست که CLV9 تقریباً writing 7.5، listening8.5 ، بعد نمرات خیلی بالا یعنی تقریباً شما باید آیلتس 8 داشته باشی برای این موارد و ما واقعیتش شروع هم کردیم و دیدیم گرفتن آیلتس 8 حالا بحث اورالش و اینها دیدیم یک مقدار زمان برخواهد بود و باتوجهبه دوستانی که داشتیم مشاورههایی که گرفتیم و مشورتی که با دوستان کردیم گفتند در حال حاضر باتوجهبه موقعیتی که اون موقع به وجود آمده گفتیم بهترین راه، سریعترین راه است و چون اکسپرس اینتری کمی طول میکشد گفتیم از طریق بحث تحصیلی و پذیرش دانشگاه اقدام کنیم که بتونیم سریعتر به یک نتیجهای برسیم و بتونیم وارد خاک کانادا بشویم و بعد از اون طریق وقتی وارد شدیم بریم سراغ سیستم اکسپرس اینتری و اونجا در واقع راحتتر خواهد بود وقتی که وارد خاک کانادا بشی…
الان پس از چه طریقی و از چه روشی شما مهاجرت کردید؟
+ ما از روش تحصیلی اقدام کردیم، خانمم پذیرش تحصیلی گرفتند اقدام کردیم. مهمترین بحث تو مهاجرت تحصیلی نمیخواهم زیاد بزرگش کنم؛ ولی زبانه. مهمترین مسئله درواقع بحث زبان و نمره آیلتس هست. البته جدیداً من شنیدم بعضی از آزمونهای دیگر رو هم قبول دارند فکر میکنم PTE رو هم اضافه کردند. ولی بحث تافل و آیلتس یک موقعی هست که روش حساب میکنند و نمرات خوبی باید داشته باشی تا بتونی پذیرش بگیری. ما شروع کردیم؛ چون تصمیم گرفتیم تحصیلی اقدام کنیم، بحث آیلتس آکادمیک بگیریم.
آیلتس هم دو قسمت آکادمیک و جنرال داره برای اکسپرس اینتری که باید جنرال داشته باشی و برای بحث تحصیلی باید آیلتس آکادمیک بگیری. این رو شروع کردیم و کلاس رفتیم، کلاسهای خصوصی، کلاسهای عمومی هم چند باری رفتیم، تقریباً حدود یک سال ما درگیر بحث زبان بودیم که تونستیم نمره مد نظرمان رو بگیریم که آیلتس 7 بود که خانمم توانستن آیلتس 7 رو بگیرند که میتوانم بگم بحث اورالش هست که بتونیم بحث ادامه روند پذیرشمان رو انجام بدیم.
این نمره آیلتس رو هم من اقدامش رو توضیح بدم خب خیلی تاثیرگذاره تو پذیرشی که شما تو دانشگاه میگیرید. هر چه نمره آیلتسمان بیشتر باشه از دانشگاههای بهتری میتوانیم پذیرش بگیریم؛ چون هر کدام آنها داخل بحث هر رشته شرایط خودش رو دارد؛ ولی دانشگاههای بالاتر خونهایی که رنک آنها خوب هست خب آیلتسهای بالاتری نیاز دارند و معمولاً هم هفت، هفت ونیم، هشت که خیلی تاپ هست؛ ولی معمولاً آیلتس هفت، هفت و نیم.
بورسیه تحصیلی گرفتید؟ یعنی اسکالرشیپ اتاوا کانادا (Scholarship) گرفتید؟
+ نه ما سلف فاند هستیم، یعنی بحث شهریه و اینها رو خودمان پرداخت میکنیم؛ ولی چون اقدام کردیم برای ارشد و خیلی از دوستان اقدام کردند برای دکترا که توانستند فاند بگیرند حتی همین ارشد هم خیلی از دوستانی که داشتیم فرصت داشتند و اقدام کردند اساتید رو پیدا کردند و حتی برای ارشد هم توانستند فاند کامل بگیرند یا اینکه بهصورت یک ترم فاند بگیرند.
بعد که اقدام کردید بهراحتی تونستید، در واقع مراحلش رو خودتان انجام دادید یا شخص دیگری براتون انجام داد؟
+ یک موضوعی که میخواستم بگم چون ما سریعتر تصمیم گرفتیم بحث مهاجرتمان رو به یک نتیجهای برسانیم، گفتیم که این پروسه سریعتر انجام شه چون هردوما شاغل بودیم، هم من هم خانمم هردومون سرکار میرفتیم؛ خب بالطبع وقت کمتری داشتیم ازیکطرف که آقا “مهراد” مون هم که بود و حسابی تایم ما درواقع خیلی کم بود برای فرصت داشتن برای انجام اقداماتش و اینها، تصمیم گرفتیم وکیل بگیریم. تو این مدت هم من خیلی سرچ کردم، خیلی گشتم اینور اونور، انواع مشاوره و اینها که بتونیم کمهزینهترین راه و مشاوره رو پیدا کنیم که اون هم پیدا شد.
یک مشاور بود و با اون قرارداد بستیم؛ چون فرصت نداشتیم بنشینیم کارهاش رو انجام بدیم و معمولاً هم با وکیل که قرارداد بستیم هم چند مدت یکبار به ما میگفت که این مدارک رو آماده کنید، ما مدارک رو آماده میکردیم و بهشون تحویل میدادیم و کارهایی بود که باید قدمبهقدم انجام میشد، اینها رو هماهنگ میکرد. تقریباً یک سال شد فکر میکنم از زمانی که قرارداد با وکیل بستیم، کمتر از یک سال… ما برج 9 قرارداد بستیم با وکیل، همان برج سه دیگر کار هامون رو انجام دادیم، برج سه و چهار بود…
آیلتس رو گرفته بودید؟
+ بله
آیلتس رو داشتید که روز اول مدارک رو کامل کردید دادید به وکیل. بعد تو مراحلش وکیل بهتون میگفت که چکار کنید.
+ برج 9 قرارداد رو بستیم و بعد وکیل هم یکی از شرطهایی که اونا دارن اینه که شما باید نمره آیلتس ارائه بدید؛ چون خیلی از دانشگاهها یک ددلاینی دارند برای بحث پذیرش، به اون ددلاین رسیدن خیلی مهمه و با توجه به اینکه الان درخواستها خیلی زیاد هست، و حتی برای خودمان هم این اتفاق افتاد، زودتر از اون زمانی که دانشگاه اعلام میکند ددلاین هست، متأسفانه بعضی از رشتههای موردنظر باز میشود این اتفاق برای خودمان هم افتاد که یکی از رشتهها رو از دست دادیم، دانشگاه تورنتو بود و میخواستیم برای انجا پذیرش بگیریم یکی از دانشگاههای تو شهر تورنتو بود که میخواستیم برای آنجا پذیرش بگیریم؛ ولی متأسفانه پر شد،
ددلاینش مثلاً یعنی در اصل یک ماه زودتر از اون تاریخی که قرار بود پر به شود، پر شده بود و قبل از اینکه تمام شه پر شده بود. هرکدوم از اینها ددلاین دارند برای اینکه به اونها برسیم باید نمره زبانمان رو هرچه سریعتر ارائه میدادیم. به ما گفت؛ مثلاً دوماهه ما هم گفتیم آره تا دو ماه آینده میتوانیم این کار رو انجام بدیم. مدرک زبان رو که ارائه میدهیم دیگر تکتک مدارک رو تو این زمان به شما میگویند که ارائه بدین، بحث SOP بود همین انگیزهنامه که دلیلی که شما میخواید برید تو اون دانشگاه درس بخوانید چه، اون رو باید بنویسید و اون رو ارائه بکنید، بعد هم نمره آیلتس و بقیه موارد تا ببینیم پذیرش میگیریم از اون دانشگاه یا نه.
چقدر هزینه گرفت از شما؟ پروسهاش چقدر هزینه گرفت از شما؟
+ قبل از اینکه بخواهم این وکیل رو انتخاب کنم، این تقریباً 2800 تا 3000 دلار آمریکا هزینهاش بود که وکیل گرفت که اونم قیمتی که گرفت نمی دونم الان جدیداً چطوری شده بعضی از وکیلها که صحبت میکردم برای هر نفر تا 6000 دلار میگیرند و خیلی قیمتهای بالایی داشت همه شون هم دلاری کار میکنند. دلار آمریکا هم میگفتند.
اگر کسی خودش بخواهد پذیرش دانشگاه کانادا را میتونه اقدام کنه همه مدارک رو پر کنه؟
+ اگر فرصت داشته باشند میتوانند انجام بدن چون ما بحث زمان بود و همان جوری که خدمتتان عرض کردم ما خودمان چون درگیری کار داشتیم و همسرم درگیر بحث زبان بود که دیگر سرکار میرفتیم و فرصت نداشتیم بنشینیم این کار رو انجام بدیم ولی واقعاً اگر خود آدم زمان داشته باشه، حتماً میتونه وقت بذاره کارهاش رو انجام بده و حتی میگم گروههایی بودند که بعضی از نفرات مشاوره می دادن با خیلی مبلغهای کمتری و کارشان رو برای آنها انجام میداد، چون تجربهای در این زمینه کسب کرده بود که راه درست و غلط چیه راهنمایی میکرد.
بعد از اینکه تأییدیه دانشگاه اتاوا اومد برای ویزا چه اقدامی کردید؟
+ بعدازاین که پذیرش دانشگاه میاد دیگر بحث موضوع خیلی مهمی که هست تمکن مالی است. شروع کردیم بحث تمکن مالی رو نشون دادن، یعنی یک حسابی روباز کرده بودیم سر این موضوع که بتونیم تمکن مالی نشون بدیم، هر دو نفرمان چون نیاز به تمکن بود؛ چون منم میخواستم اقدام کنم باتوجهبه تجربیاتی که من میپرسیدم یک سری موارد رو از وکیلم و اتفاقاتی که برای دوستانم افتاده بود، از تجربیات اینها استفاده کردم معمولاً وکیل یک سری موارد رو بر اساس تجربیات خودش میگفت،
ولی باز مقاومت میکردم میگفتم نه دوستانم این کارها روکردن من میخیام از این روش اقدام کنم. یک چیز میانهای میگرفتیم و خدا رو شکر جواب داد، مخصوصاً سر بحث تمکن. مثلاً میگفتند پول حتماً باید تو حساب یک نفر باشه یا مثلاً حساب خودتون کاملاً باید تو 6 ماه گردش داشته باشه و مبلغ بالایی رو تو این 6 ماه هرچه مبلغ بیشتر نشون بدی بهتره.
کفِ این مبلغ چقدره؟
+قیمت دلار الان تغییر کرده اون زمان قیمت دلار کانادا 22000 تومان بود، حدود یک میلیارد تومان تمکن نشون دادیم. حدود 45000 دلار. نامهای هم که از تمکن گرفتی، یک سری پلنمان نوشته بودیم برای بحث ویزا دقیقاً همین مبلغ حتی با نرخ آزاد نوشتیم؛ چون با وکیل صحبت میکردم، میگفتم چرا این کار رو انجام دادیم؟ گفت؛ چون اینها به واقعیتش همین رو دسترسی دارند! از دلار آزاد ما هم اطلاع دارند، چون نرخ بانکی که میگیری، نرخ بانکی حدود 150 هزار دلار فکر میکنم تمکن بخواهد که مبلغ خیلی بالایی بود.
می دونم که بازار با اون چیزی که بانک اعلام می کنه، تفاوت داره. ولی تقریباً حدود 45-50 هزار دلار کانادا تمکن ارائه دادم و این هم به این صورت بود که من این رو در طول 6 ماه من پولها رو کمکم منتقل کردم، چون باید حساب گردش داشته باشه که شک نکنن یکدفعه ای و تو یک روز و یکبار وارد حساب شده. ممکنه قبول نکند بگوید این تمکن یکروزه ست و مورد تأییدشدن قرار نگیرد و متأسفانه ریجکتی اتفاق بیفتد و داستانهای خودش رو دارد.
-در بخش اول درباره مقدمات صحبت کردیم در بخش دوم درباره ویزا و جزئیات صحبت میکنیم.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2023/08/photo1691929674.jpeg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2023-08-13 16:18:562023-09-08 09:30:03تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ اقامت دانشجوئی) بخش اول
برای تماشا ویدئو مصاحبه من با خانم پریسا فنائی ( مهندس و ارشیتکت مقیم مونترال کانادا ) در خصوص تجربیات زندگی در مونترال کانادا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
برای شنیدن پادکست مصاحبه من با خانم پریسا فنائی ( مهندس و ارشیتکت مقیم مونترال کانادا ) در خصوص تجربیات زندگی در مونترال کانادا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
سعید کاظمی هستم. سلام خدمت دوستان عزیز. با خانم مهندس فنائی در خصوص تجربیات زندگی در مونترال کانادا صحبت میکنیم. من خانم مهندس را به لایومان اضافه بکنم.
سلام. من ساده شما را معرفی اولیه کردم. لطفاً خودتان را کامل معرفی بفرمایید.
ممنون، من سلام عرض میکنم خدمت شما آقای مهندس و دوستانی یا الان دارند میبینند یا بعداً، من پریسا فنائی هستم. مهندسی معماری و مهندسی کشاورزی خواندم و مدت کوتاهی هم هست که به مونترال مهاجرت کردیم. کسبوکار خودم را شروع و راهاندازی کردم.
حتماً با پیج و سایت من آشنا هستید. من در پیج و سایت خودم تجربیات آدمها را از تحصیل و زندگی و مهاجرت به اشتراک میگذارم. یعنی ما ایرانیها معمولاً اشتراکگذاری تجربه کم داریم و شرکت مهاجرتی یا تحصیلی – دانشجویی چیزی هم ندارم. فقط بحث من بهاشتراکگذاری تجربیات هست و میگردم افراد خاص را پیدا میکنم و دعوتشان میکنم مثل شما. دوست دارم صادقانه از زندگی در مونترال بفرمایید.
من اولین سؤال را خدمتتان بگویم. چرا مونترال را برای زندگی انتخاب کردید؟
ببینید مونترال در مقابل دیگر شهرهای کانادا، کانادا در واقع شهرهایی که بیشتر برای مهاجرت انتخاب میکنند تورنتو هست، ونکوور هست و مونترال. در قبلاً این سه شهر مونترال پویاتر و اکتیوتر(فعال تر) دارد و انگار کار و زندگی در کنار هم است؛ ولی تورنتو و ونکوور بیشتر خیلی صنعتی شده است و میشود گفت زندگی که هر آدمی میخواهد برای تفریحات و اینها داشته باشد یک مقدار قربانی کار شده. همانطور که گفتم بیشتر صنعتی شده؛ ولی مونترال کار و زندگی و همه اینها را در کنار هم دارد. یعنی آدم میتواند لایفاستایل خود را داشته باشد. گرچه یک سری معایب دارد؛ مثلاً یکی از معایب این هست که کانادا کلاً دوزبانه هست.
زبان اول انگلیسی هست و زبان دوم فرنچ. منتها مونترال و شهرهای دیگری که در استان کبک هستند فرنچ پررنگتر هست و اینکه بیشتر خودش را نشان میدهد و این میتواند یکی از معایبی باشد که خلی افراد بیشتر به سمت انگلیسیزبان هستند. مزایای زیادتری دارد؛ یکی همان لایفاستایل که گفتم. یک حد توازن دارد بین کار و زندگی و از نظر مخارج و اینها حد نرمالتری را دارد نسبت به ونکوور و تورنتو.
سؤال بعدی ما راجع به هزینه های زندگی در مونترال کانادا هست. هزینه های زندگی برای یک خانواده 3-4 نفره را بفرمایید؛ چون خیلی افراد با خانواده هستند. شما هم میدانم که با خانواده در آنجا زندگی میکنید.
ببینید اول اینکه هزینه ها همه چیز بستگی به مدیریت خانواده دارد. یک خانواده میتواند خیلی خرج کند. یک خانواده میتواند با برنامه ریزی و خیلی صرفه جوییها هزینه را در یک سری از چیزها پایین بیاورد. من حد واسط میگویم. اگر بخواهیم حد واسط را در نظر بگیریم یک خانواده 4نفره که بچه هایشان هم که این باز قسمت بندی دارد. بچه هایی که مدرسه میروند و مدرسه نمیروند بچه هایی که دانشگاه میروند و نمیروند، و باز دوباره این هم قسمت بندی دارد.
بچه هایی که لاین دولتی تحصیل را استفاده میکنند یا لاین آزاد و خصوصی را استفاده میکنند. مثلاً برای مونترال مهدکودک دولتی روزی 8 دلار هست و خصوصی روزی 30 دلار هست. پس بستگی دارد که ما، این خانواده 4نفره فرزندشان را در مهدکودک دولتی باشد یا مهدکودک خصوصی. یا تحصیل هم همینطور. مدرسه های رایگان داریم که دولتی هستند و مدرسه های خصوصی داریم که باید ترمی 5 هزار دلار -6 هزار دلار بابت آن پرداخت کنند. حالا اگر ما اینها را در نظر نگیریم و فقط بخواهیم هزینه خوردوخوراک را در نظر بگیریم.
هزینه رفتوآمد با وسایل نقلیه عمومی بخواهیم در نظر بگیریم و یک حد واسط و یک چیز نرمال بخواهیم در نظر بگیریم هر خانواده بدون اجاره خانه، چون اجاره یک مبحث جداست؛ هزار دلار الی 1200 دلار هزین یک خانواده 4نفره در مونترال است که انگار بخواهیم همه چیز را در یک حد واسطی نگه داریم. اجاره خانه در اینجا باز هم به نسبت تورنتو و ونکوور یک مقدار نرمالتر هست. مثلاً برای یکخانه یک خواب که 70 متر باشد اینجا منطقه خیلی پایین شهر و بالا شهر ندارد که مثلاً بخواهیم بگوییم بالا شهر 2 هزار دلار هست پایین شهر هزار دلار هست. نه این نیست. حدود 200-300 دلار اختلاف قیمت باشد.
اینطور نیست که نصف شود یا اختلاف فاحشی داشته باشد. من میگویم که اجاره یکخانه یک خواب 70 متری در یک منطقه خوب در مونترال حدوداً 1500 دلار در ماه هست. اگر این خانه بخواهد آپشنهای بیشتری مثل استخر و یک آپارتمانهای رینوو شده باشد، بازسازی شده باشد. اینها بالاتر میرود؛ مثلاً یکخانه یک خواب 70 متری به 1700-1800 هم میرسد که باز به نسبت این قیمتها در تورنتو و ونکوور، تورنتو بین 200-300 تا به این قیمت اضافه کنید. ونکوور هم روی قیمت تورنتو 200-300 تا بگذارید. باز در همین رنج بالا میرود. دیگر چه؟
چند مدل خانه در مونترال داریم؟
اینجا آپارتمانهایی هستند که ذاتاً برای اجاره هستند. اینها خریدوفروش نمیشوند و فقط اجاره داده میشوند. یک سری مزایا، انگار پکیج دارد این خانه ها. مثلاً برق روی اجاره خانه حساب میشود یا آب یا … یک سری مزایای خیلی کوچک. یک سری خانه ها هست که آپارتمان هستند؛ ولی مالک شخصی دارند. به فرض مثال من یک آپارتمان خریدم. اجاره میدهم. تمام آن چیزی که برای آن خانه هست را مستأجر باید پرداخت کند. در اینجا گاز معمولاً نیست. الکتریسیته یا همان برق.
یعنی سیستم گرمایشی شما در مونترال با برق هست، بله؟
بله. حدوداً فکر میکنم 80% با برق هست گاز معمولاً نیست. مگر اینکه خانه های House که ویلایی هستند. آنها میتوانند گاز داشته باشند. اجاره آنها متفاوتتر هست. آنها خانه هایی هستند که معمولاً دوسطحی یا سه سطحی هستند. دارند، زیرزمین دارند، طبقه همکف و بالا، حدوداً 3-4 اتاقخواب دارند، اجاره هایشان هم معمولاً بین 3 هزار تا 4 هزار دلار هست.
پس اجاره خانه ویلائی در مونترال حدوداً دوبرابر یک آپارتمان درمیآید؟
بله ولی اگر بخواهیم نگاه کنیم بهصرفهتر هست. چون انگار شما سه تا طبقه دارید، 3 الی 4 اتاقخواب دارید، و خانه کاملاً دست خودتان هست. 3 هزار تا دارید هزینه میدهید؛ ولی یک آپارتمان یک خواب 70 متری را 1500 میدهید. مسلماً آن بهصرفهتر هست؛ ولی هزینههای آن هم خیلی بالاتر هست. چیزی که اینجا هست شما وقتی برف میآید خانه شما که House باشد یا همان ویلایی باشد خودتان مسئول تمیزکردن ورودی و جلوی خانه تان هستید و اینکه هر روز، اینجا در زمستان هر روز برف میآید؛ انگار هر روز باید برف جلوی خانه را خودتان پاکسازی کنید. اگر پاییز هست برگها را جمع آوری کنید. یک سری هزینه ها دارد، هزینه گرمایش، سرمایش با خود کسی هست که یا آنجا را خریده یا اجاره کرده.
کسی که تازه به مونترال آمده پیشنهاد شما این هست که بهتر است که از آپارتمان شروع کند؟ یک خانواده متوسط؟
100% از آپارتمان
در مورد مدرسه که فرمودید اگر کسی بخواهد مدرسه دولتی در مونترال ثبتنام کند امکانش راحت هست؟ یعنی راحت میتواند ثبتنام کند؟ انتخاب آزاد است؟ چون مثل ایران بعضی از شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک نه سریع پر میشود، باید هزار تا روابط بزنی؛ ولی شهرهای کوچک خیر
درست هست. دقیقاً، مونترال برای مهدکودک دولتی که گفتم از یک سال قبل باید ثبتنام انجام داده شود. انگار شما از یک سال قبل ثبتنام را انجام میدهید رزرو می کنید تا نوبت شما شود، مدرسه هم همینطور.
برای کسی که تازه میآید مونترال کانادا عملاً روی دولتی نباید حسابی باز کند
برای کسی که تازهوارد میشود نه. باید همان آپشن خصوصی را در نظر بگیرند که خیلی هم هزینه ها بالا هست
کسی که تازهوارد مونترال میشود سیستمی، انجمی، کامینیتی هست که از او حمایت کند؟ چه فارسیزبان، چه از طرف دولت فدرال، دولت ایالتی خود کانادا
منظورتان از حمایت چه نوع حمایتی است؟
مثل یادگیری قوانین، قوانین را یاد بگیرد. مثلاً مالیات باید بدهد، چگونه مدرسه بچه را ثبت نام کند. اگر دانشگاه بخواهد برود. اولین اولویت همه این هست که بچه هایشان را ثبتنام کنند. خیلی از ایرانیها مشکل زبان هم دارند؛ یعنی کامل مسلط و آشنا نیستند.
درست هست. گروههایی هستند در تلگرام؛ گروههایی هم هستند که بهصورت شرکتهایی هستند که خودشان بهصورت خودکفا آمدهاند یک همچنین مجموعهای را درست کردند که بخواهند به هموطنان خودشان کمک کنند. دقیقاً در همین زمینه کلاس برگزار میکنند بهصورت آنلاین، هموطنانشان را با قوانین آشنا میکنند، به آنها کمک میکنند برای ثبتنام و هر سؤالی که داشته باشند، یا حتی تورهایی را دارند که بخواهند شهر را بشناسند.
همه با هم آن تور را برپا میکنند که به اطراف شهر را نگاه کنند بشناسند. همین گروهها هست. من احتمال میدهم که در تورنتو و ونکوور بیشتر باشد. اینجا من یک نفر را میشناسند که دقیق اسمش را نمیدانم چیست. ولی او هم خیلی قوی است و هم به زبان فارسی، هم به زبان انگلیسی و هم به زبان فرانسه هست. کلاسها و ورکشاپهای مختلف بهصورت آنلاین برگزار میکنند و هموطنانشان را با قوانین و خیلی چیزهای دیگر، یعنی یکعالمه آپشن و آیتم هست که شما انتخاب میکنید که بسته به آن نیازی که دارید آن کلاسها را انتخاب میکنید و در لایو یا کلاسهای آنلاینشان شرکت میکنید تا جواب سؤالاتتان را به دست بیاورید.
تجربه شما چه بود؟ وقتی وارد مونترال شدید روز اول، یکی هست که فامیل و دوست دارد حمایتش میکنند، کمکش میکنند. چون اگر بخواهید یک هفته یا یک ماه متل بمانید هزینهها معمولاً بهصرفه نیست. کسی که دوست و آشنا ندارد چهکار باید بکند؟ تجربه خودتان را اول بفرمایید.
تجربه من این بود که قبل از من همسرم وارد کانادا شده بودند و یک سال زودتر از من مهاجرت کرده بودند و اینکه ما در اینجا دوست و فامیل و آشنا داشتیم. هم دوستانمان کمک کردند و اینکه همسر من با کمک دوستشان خیلی از مکانها را شناخته بود. چون دوستشان خیلی سال قبلتر، فکر کنم سال 2016 مهاجرت کرده بودند، کامل مونترال میشناختند. وقتی همسرم مهاجرت کردند دوستان ایشان تمام راه و چاهها را بهشان یاد داد، تمام چیزهایی را که باید بشناسد را کمک کردند و به همان نسبت وقتی من وارد شدم همسرم به من کمک کرد که باز این شناختها را داشته باشیم و اینکه دوست، فامیل و اینها داشتیم که در کنارمان باشند.
ولی برای کسی که دوست و آشنا و اینها ندارد اول اینکه باید سعی کند که وارد آن گروههایی بشود که فارسیزباناند. یعنی سریع سعی کند که آن گروهها را پیدا کند. چون اگر آن گروهها را پیدا نکند یا اینکه کسی را پیدا نکند که راهنماییشان کنند واقعاً در بدو ورود خیلیخیلی شرایط سخت هست و اینکه شاید در خیلی از چیزها ضرر کنند؛ مثلاً اتفاق آنطور که دوست دارند پیش نرود. برای همین باید گروهی را که تجربه دارد و از خودشان زودتر وارد شهر شدند حتماً پیدا کنند.
چون کانادا یک کشور ارزان نیست. کانادا یک کشور فوقالعاده گران هست و اگر بخواهی خودت آزمونوخطا کنی خیلی آدم را به عقب میبرد. چون آدم وقتی وارد میشود نه کار دارد نه اینکه بخواهد به یک منبع درآمد دلاری برسد زمان میبرد؛ بنابراین آن تومان هم که به دلار تبدیل میکنید در واقع انگار هیچی. به همین دلیل اگر این شناخت را نداشته باشند امکان دارد که خیلی عقب بیفتند و خیلی چیزها را از دست بدهند.
پس شما فرمودید با 1800 دلار اجاره و 1200 دلار هزینه های عمومی یعنی حداقل 3 هزار دلار تا 4 هزار دلار هزینه های خانواده 3-4 نفره هست
خانوادهای که 4 نفرند به 4 هزار نمیرسد. بین همان 2500 تا 2800 متوقف میشود. وقتی به 4 هزار میرسد که بخواهند House داشته باشند، بخواهند هزینههای مقداری بالاتر و اینها داشته باشند.
منظورم این است که ما 3 هزار دلار حداقل حدود صد میلیون تومان به پول ما میشود. حالا 80 میلیون. چون شما وقتی وارد مونترال کانال میشوید اولویت مسکن
هست. بعد میشود بچه ها که باید ثبت نامشان را انجام بدهید، کمی که اینها استیبل شد و آرامش پیدا کردید لوازم خانه باید بخرید، درست هست؟ آنجا که فرنیش
نمیدهند؟
درست هست، چرا اتفاقاً خیلی از خانه های مبله هست که خیلی از مهاجران زمان ورود خانه های مبله شده اجاره میکنند. حداکثر اجاره خانه های مبله شده صد دلار 150 دلار هست. این خانه ها را پیدا میکنند. یک هفته دوهفته یک ماه هستند تا بگردند و خانه ای را که میخواهند با شرایطی که میخواهند پیدا کنند. یا اینکه حتی میتوانند بیشتر آن خانه را اجاره کنند. هست. با تایمهای مختلف، با شرایط مختلف، انگار همه مدل خانه اینجا هست که میشود اجاره کرد. حتی یکخوابه، دوخوابه، استودیو؛ استودیو به سوئیت گفته میشود که اتاقخواب ندارد. آن هم میتواند مبله شده باشد که حالت موقت اجاره کنند تا اینکه بگردند با شرایطی که میخواهند خانه پیدا کنند.
پیشنهادتان این است که از جامعه فارسیزبان کمک بگیرند. از کانالهای تلگرام و سایتها. چون ما متأسفانه داخل ایران کارت بینالمللی نداریم که از LBMB اجاره بکنیم.
درست هست
در مورد زبان فرانسه فرمودید. تجربه تان در مورد زبان فرانسه در مونترال هم برای ما بفرمایید
ما وارد مونترال شدیم. من قبلاً در ایران ما مشهد زندگی میکنیم و میکردیم. من در آنجا 3 سال کلاس فرانسه رفته بودم. مدرک فرانسه هم داشتم. درست هست که خیلی سال از آنها گذشته و حالت اکسپایر دارد؛ ولی باز وقتی در محیط قرار بگیری میتوانی ارتباط برقرار کنی. در واقع ما آن زبان فرنچ و انگلیسی یاد میگیریم با آن چیزی که در محیط میبینیم و با آن مواجه میشویم یک مقدار متفاوت است. چون اینها حالت نیتیو دارند. فرنچ را نیتیو حرف میزنند. با لهجه حرف میزنند؛
ولی ما با لهجه فارسی یاد گرفتیم. همینطور که هندیها، عربها لهجه دارند وقتی انگلیسی صحبت میکنند ما هم مسلماً لهجه داریم و نمیتوانیم همان اول، هرچقدر همزبانمان خوب باشد بتوانیم خیلی راحت ارتباط برقرار کنیم؛ چون حالت نیتیو بودن، لهجهدار بودن و اصطلاحاتی که استفاده میکنند. مثلاً ما خودمان خیلی کلمات کتابی استفاده نمیکنیم. کلمات را میشکنیم، بعضی را کامل استفاده میکنیم. اینها هم همی طوری هستند. هرچقدر هم زبان را بلد باشید تا یک مقدار جا بیفتی تا بفهمی اینها لهجه شان چطوری هستند و با چه سبکی دارند صحبت میکنند یک مقدار زمان میبرد.
همین زبان با مدرسة بچه ها هم ارتباط مستقیم دارد. بچه ها که میآیند خیلی زودتر از بزرگسال استارت میزنند.
دقیقاً بچه ها خیلی سریع یاد می گیرند.
در نظام آموزشی آنها برای بچهای که تازه آمده آفری میگذارند که زبان یاد بگیرد یا یک فرصتی به او میدهند که کمی با جامعه اخت بشود؟ کمی راه بیفتد؟
اره، اتفاقاً یکی از فامیلهایمان پسرهایشان 5ساله بودند که وارد اینجا شدند و اینجا مدرسه از 5سالگی شروع میشود. از 1سالگی میتوانند به مهدکودک بروند و از57سالگی وارد مدرسه میشوند. اینها آن زمان 5ساله بودند که وارد شدند و انگار در بدو ورود وارد مدرسه شدند. آن هم مدرسه فرنچ زبان که مسلماً فرنچ خیلی سختتر هست؛ چون با انگلیسی آدم راحتتر میتواند ارتباط برقرار کند؛ ولی آن معلم خیلی سعی کرده بود به اینها کمک کند، با اینکه فرنچ زبان هم بود سعی کرده بود کمک کند که بچه ها بتوانند با او ارتباط برقرار کنند و اینکه بچهها خیلی راحتتر از آن چیزی که ما فکرش را بکنیم زبان یاد میگیرند. خیلی سریعتر و خیلی راحتتر. برای همین خیلی راحتتر توانستند زبان را یاد بگیرند و خوشبختانه در مدرسه هیچ مشکلی هم نداشتند.
بحث بعدی موضوع خدمات درمانی بهداشتی. خدمات بهداشتی – درمانی در مونترال کانادا است؟ معمولاً همه جای دنیا هزینه درمان خیلی گران هست؛ ولی برای هموطنان خود آن کشور نسبتاً قیمت خوب است و قابلقبول است. یعنی یک حمایت بیمه ای برایشان انجام میشود. در مورد این تجربیاتتان را در مونترال بفرمایید.
کانادا یک خوبی که دارد همه چیز برای همه یکسان هست. چه شهروند اینجا باشید، چه مهاجر باشید، چه یک کانادایی صد پشت کانادایی باشید؛ همه چیز یکسان هست. منتها اینجا چند تا بیمه داریم. یکی بیمه خود دولت هست که شامل افرادی هست که کانادایی هستند، سیتیزنها، کسانی که دانشجو بودند درسشان تمام شده و الان ویزای کار گرفتند بعد از تحصیلشان ویزای کار گرفتند و شاغل شدند؛ اینها همه بیمه دولتی شاملشان میشود که تمامی خدمات، همه بهغیراز دندانپزشکی برایشان رایگان هست. از نظر خدمات پزشکی و پزشکهای خوب داشته باشد بله اینجا پزشکهای خیلی خوب دارند، تجهیزات و خدمات خیلی خوب دارند؛ ولی به دلیل کمبود شدید نیرویی که دارند خیلی دیلِی دارد؛
یعنی کسی که بخواهد وقت بگیرد برای دکتر تا دکتر را ببیند یکزمان خیلی طولانی را باید انتظار بکشد و حتی چند ماه پیش دو تا بیمارستان در تورنتو و دو بیمارستان در مونترال بهخاطر کمبود نیرو تعطیل شدند. میدانید بدی این مسئله این است که اینها چون فقط خودشان را قبول دارند حاضر نیستند پزشک و پرستار از کشورهای دیگر بگیرند وگرنه ما خیلی پزشک و پرستار اینجا داریم؛ ولی بیکارند. اجازه کار ندارند. چون اینها فقط خودشان را قبول دارند و حق هم دارند. چون تحصیلات اینجا را که میبینی، روش تحصیلشان را که میبینی خیلی متفاوت هست با کشور ما؛ من کشورهای دیگر را نمیدانم.
خیلی متفاوت هست با کشور ما. مثلاً من که در ایران در یکی از دانشگاههای خوب مشهد، دانشگاه خیام، معماری خواندم با همسر من که اینجا معماری خواند زمین تا آسمان متفاوت هست که حتی به همسرم گفتم مدرک من به نظرم یک کاغذ باطله هست. من باید آن را پاره کنم. یعنی اینقدر متفاوت هست و واقعاً من آنها حق دادم که چرا مدرکهای ما را قبول ندارند. چرا مدرکهای پزشکی و پرستاری ما را قبول ندارند. یعنی هیچ جای دنیا را قبول ندارد. فقط خودشان و آمریکا را قبول دارند. مابقی باید یک آزمونی را بدهند که آن آزمون اینقدر سخت هست که من دیدم که در ایران آقایی را که متخصص بود آمده اینجا 3 سال، 4 سال، 5 سال آزمون را داده و قبول نشده. آخر هم بیخیال شده و رفته شروع به کار دیگری کرده و ترجیح داده که کار دیگری را شروع کند.
یعنی از آن متخصص بودن و پزشک بودن خودش صرفنظر کرد. برای همین نسبت به کمبود نیرویی که در کانادا دارند دیلِی(تاخیر) خیلی زیاد هست. یعنی وقتی میخواهید دکتر را ببینید خیلی باید زمان انتظار را صرف کنید؛ ولی خدمات و اینکه دستگاههای خوبی داشته باشند، خدمات خوبی داشته باشند، دکترهای ماهری داشته باشند؛ اینها خوب هست. ولی زمانی که باید زیاد داشته باشد و اینکه برای ادامه بیمه آنهایی که گفتم بیمه دولتی دارند همه چیز برایشان رایگان هست. دانشجوها که وارد میشوند اجباراً بیمه خصوصی باید با آن هزینه اولیه دانشگاه باید پرداخت کرده باشند. که سالی 800 الی دوهزاری دلار برای بیمه خصوصی در مونترال کانادا باید پرداخت کنند.
که انگار تمام کسانی که بهغیراز افرادی که بیمه دولتی دارند مابقی دانشجوها، کسانی که با ویزای کار وارد میشوند و کسانی که PA نیستند باید همه بیمه خصوصی بخرند که این بیمه خصوصی از 800 تا دوهزار دلار به صورت سالانه هست و بسته به آن کارگزارهایی که این بیمهها را میفروشند آیتمهای مختلفی را شامل میشود. مثلاً یک بیمه حتی 800 دلاری و چه دوهزار دلاری، مثلاً میگویم کسی که بخواهد به بیمارستان برود تا 23-25هزار دلار کاور میکند. یعنی از 25هزار دلار به بالا خود شخص باید پولش را بدهد و اینجا هزینة درمان فوقالعاده بالا هست. مثلاً یک ویزیت، من خودم چون بیمه نداشتم ویزیت یک دکتر عمومی را من 200دلار میدادم هر جلسه و متخصص 500دلار.
آزمایش که میخواستم بدم 500دلار برای هر آزمایش من هزینه میکردم، سونوگرافی اگر میخواستم بروم 300 الی 400دلار باید هزینه میکردم. کلاً هزینه درمان خیلی خیلی بالاست. اگر اینجا بیمه نباشی و حتی بیمه خصوصی داشته باشی که بیمه اورژانس را کاور نکند و یک اتفاقی بیفتد که بخواهی به اورژانس بروی همان اول دوهزار دلار شارژ میشوی یعنی دوهزار دلار باید پرداخت کنی. در کل هزینه های درمان فوق العاده بالاست ولی این را هم بگویم هزینه ها در اینجا ایالت به ایالت متفاوت هست. من در مونترال دکتر متخصص را جلسه ای 500دلار هزینه میکردم ولی در تورنتو هم که دکتر رفتم 200 دلار دادم. اینها مقداری متفاوت هست. مثلاً آزمایش را که من در مونترال انجام دادم عین همان آزمایش را در تورنتو من 200دلار انجام دادم.
خیلی هزینه های درمان در کانادا بالا هست
خیلی هزینه ها متفاوت هست. این تفاوت قیمت را نمیدانم از کجاست ولی هزینه ها اگر بیمه نباشید یا بیمه کاور نکند خیلی هزینه ها بالاست.
دو نکته فرمودید در موردبحث پزشکی، اکثر دنیا فقط پزشکی و پرستاری خودشان را قبول دارند. در ایران هم همینطور هست. هر دانشگاهی را نمیپذیرند. کسی هم بیاید باید دوره ببیند و آزمون بدهد تا به استاندارد برسد. چون بحث درمان و سلامت برای مردم خیلی مهم هست.
ایران طرف آزمون را قبول میشود. اینجا نمیدانم چگونه است؟ طرف قبول نمیشود.
در بحث رشته های شاخه پزشکی و پرستاری در ایران به نسبت بقیه شغلهای مهندسی که من و شما تحصیل کردیم اصلاً قابلقبول نیست. یعنی رشته های مهندسی که اصلاً ما جزوه محور است و تعدادی استاد میآیند چیزی میگویند میروند و یک آزمون هم از او میگیرند؛ یعنی نه کار عملی آنچنانی. یعنی عملاً 80% آدمهایی که در این شاخه ها غیر از شاخه های پزشکی و پرستاری بیرون میآیند عملاً چیزی بلد نیستند. عملا هیچچیز خاصی یاد نگرفتند که بخواهند وارد محیط کار بشوند. متأسفانه فقط یک مدرک دارند.
وقتی به اینجا بیایید و سبک و شیوه آموزش اینها را ببینید واقعاً فقط یک مدرک هست و به نظر من حتی یک مدرک نیست. یک کاغذ باطله هست. اینقدر که متفاوت هست. یعنی خیلیخیلی متفاوت هست. ما در ایران تفریحی درس میخوانیم و درسخواندن را به معنای واقعی اگر کسی بخواهد درک کند باید به اینجا بیاید و درس بخواند.
البته درسخواندن یک مفهوم هم دارد. من الان به پسرم میگویم که آیا تو فقط قرار هست که این کتاب را بخوانی نمره بگیری. این یک داشتان هست. زمانی هست که تو این کتاب را، مثلاً میخواهی رشته بیزینس بخوانی این کتاب را لذت ببری میخواهی بخوانی یاد بگیری. مثلاً بازاریابی مارکتینگ هست بخوانی 400 صفحه. نه برای اینکه آزمون بدهی، نه برای اینکه نمره بگیری و مدرک بگیری. بحث بعدی که من خدمتتان دارم بحث خرید ملک هست. در مورد خرید ملک بفرمایید.
اگر کسی بخواهد آنجا خانه بخرد چقدر باید در مونترال هزینه بکند؟
خرید ملک اگر بخواهند آپارتمان بخرند، یک آپارتمان یکخوابه و حدوداً 70-80 متری از 350 هزار 400 هزار دلار شروع میشود. ولی اینکه میگویم داخل مونترال نیست. انگار شهرهای اطراف هست. شهرهایی که مثلاً 10 دقیقه 15 دقیقه فاصله دارند. از 350 هزار 400 هزار دلار آپارتمانهای 70-80 متری شروع میشود به بالا. تا خانههای House و ویلایی از هزار و دویست – سیصد به بالا.
یک میلیون و دویست – سیصد هزار دلار به بالا برای خرید ملک در مونترال
بله درست هست. یک میلیون و…
چون مدتی بود که خیلی قیمت خانه در کانادا بالا میرفت.
مدتی به این خاطر داشت بالا میرفت. چون قانونی در اینجا هست که توریستها هم میتوانستند خانه بخرند. وقتی توریستها میتوانند خانه بخرند خیلی افراد اینجا سرمایه گذاری میکنند. مخصوصاً ایرانیها در اینجا خیلی مهاجر ایرانی دارد و اینکه ایرانیها اینطور نیست که هرچقدر هم که پولشان را بخواهند به دلار تبدیل کنند باز هم مبلغهای قابلتوجهی سرمایه دارند که بتوانند در اینجا ملک بخرند. در اینجا خرید ملک از طریق ایرانیها، ایتالیایی ها، چینی ها خیلی داشت بالا میرفت و این داشت به بیزینس تبدیل میشد که خریدوفروش بشود.
مثل ایران که خریدوفروش باعث تورم میشد. چون شما وقتی ملک را میخری و میخواهی بفروشی، میخواهی سود کنی. مقداری قیمت را بالاتر میبری. دوباره مجدد میخواهد فروش شود دوباره مجدد قیمت بالاتر میرود. برای همین این تورم داشت به وجود میآمد؛ ولی جدیداً چند وقتی است که قانونی که توریستها بتوانند خانه بخرند را حذف کردند. فقط کسانی میتوانند خانه بخرند که اینجا اقامت دارند، هستند و زندگی میکنند.
اره. در بحث خرید ملک دولت کانادا دخالت کرد. چون خیلی تورم عجیب غریبی در ملک شکل گرفته بود. ولی دارند آن تورم را از بین میبرند. کاهش میدهند. در خبرها میبینم که مینویسند که حباب تورم از بین میرود و قیمتها افت میکند؛ ولی در واقعیت هنوز افتی مشاهده نشده؛ ولی حرف آن هست که میخواهد افت کند.
دولت حمایتی هم میکند؛ مثلاً وام بدهد برای کسی که PR دارد، شغل دارد. اینها چطور هست؟ کسی میتواند روی آن حساب کند؟ چند سال باشد قسط بدهد؟
قسطها متفاوت هستند. هرکسی بستگی به حقوق و سرمایهای که دارد. آن پیش پرداختی که میخواهد پرداخت کند، بابت آن خانه تمام اینها، متفاوت هست. همه اینها بستگی دارد که شما بتوانید آن قسطی که میخواهید ببندید 3ساله ببندند، 5ساله و اینکه چقدر بخواهید قسط بدهید. از یک حد پایینتر نمیشود؛ ولی بالاتر میشود که بخواهند قسط بدهند. ولی هر چه؟ پیش پرداختی که بخواهند بدهند از تعداد اقساطشان میتوانند کم کنند و اینکه در اینجا شاغل باشید،
مدتی از شغلی که دارید گذشته باشد میتوانید بهراحتی در هر بانکی که اینجا وام میدهد که همه بتوانند خانه بخرند. هر مدل خانهای، هر سطحی که دوست داشته باشند؛ خیلی راحت خانه میخرند منتها در آن درصدها برای خانه خریدن مقداری متفاوت هست. کسانی که PR دارند، سیتیزن هستند، سابقه خیلی بیشتری دارند میتوانند 5 الی 10% قیمت خانه را پرداخت کنند. کسانی که سابقه کمتری دارند با ویزاهای متفاوتی وارد کانادا شدند، آنها 20%-30% یا حتی اگر بتوانند مقداری از نظر کاری خودشان را اثبات کنند میتوانند 15% از پول خانه را پرداخت کنند و مابقی را قسطی بدهند.
توصیه شما چیست؟ خانه بخرند راحتتر هستند. حداقل بهجای اجاره دادن
100% چون اجاره خانه در اینجا خیلی بالاست. ترجیحاً کسی که میخواهد 1500 دلار بابت یک آپارتمان یک خواب 70 متری بدهد بهتر هست که آن آپارتمان یک خواب 70 متری را بخرد. حتی اگر 30% آن مبلغ را بهعنوان پیش پرداخت بدهند مابقی را قسط بدهند شاید باید 1500 دلار اجاره بدهد؛ ولی قسط 1700 میخواهد بدهد. 200-300 دلار میخواهد بیشتر بدهد؛ ولی در عوض خانه مال خودش هست. آن اجاره هم از بین نمیرود. برمیگردد روی پول خانه.
یعنی شما میفرمایید یکخانه یک آپارتمان قابلقبول که 400 هزار دلار بخرد، بین 40 هزار تا 60 هزار دلار را باید پیش پرداخت بدهد؟ حداقل به بانک بدهد؟
برای کسی که تازهوارد هست حداقل 30% را باید بدهد.
در شاخه مهندسی که شما تجربه دارید به شاخه مهندسی، یک زن و شوهر کار کنند حدوداً در شاخه معماری و مهندسی چقدر منابع درآمدی در مونترال کانادا خواهند داشت؟ چون گفتیم 2500 تا 3 هزار دلار هزینه دارند.
اینجا کمترین حقوقی که یک نفر میتواند داشته باشد که یک کار ژنرال ساده بخواهد باشد حدوداً ساعتی 17 الی 18 دلار هست. یک کار ژنرال ساده داشته باشد بدون هیچ تجربه کاری، بدون هیچ تحصیلاتی و بدون اینکه بخواهد زبان را حرفه ای بلد باشد فقط در حدی که بخواهد ارتباط برقرار کند و بخواهد کارش را راه ببرد، یک کار ژنرال ساده داشته باشد ساعتی 17 دلار میتواند درآمد داشته باشد که اینجا کارها هفته ای 40 ساعت هست و روزی 8 ساعت. چون 2 روز در هفته هم تعطیل هستند.
شنبه و یکشنبه. ولی به همین نسبت هر چه مشاغل تخصصی تر میشوند یا وارد بحثهای مهندسی میشوند از ساعتی 17 دلار به ساعتی 25 الی 30 دلار میرسد. اگر در شرکتهای خیلی بزرگ باشد باز بیشتر. این 25 تا 30 دلاری هم که میگویم در شرکتهایی در سطح متوسط هست؛ بنابراین اگر حساب کنیم همان ساعتی 25 دلار و اینکه اینجا مالیات هم از روی تمام حقوقها کسر میشود. آن 25 دلار انگار هنوز مالیات از آن کسر نشده. در نهایت که حساب میکنید 25 دلار ضربدر 8 کنید ضربدر 40 کنید و ضربدر 4 کنید عددی که بدست میآید مالیات را باید از آن کسر کنید. اینجا مالیات هم مالیات کمی نیست که از آن کسر شود.
مثلاً من الان حساب نکردم در ذهنم نمیدانم عدد چقدر هست؛ ولی برای مثال یک حقوق 3 هزار دلار که بخواهیم بدون کسر مالیات حساب کنیم طرف 3 هزار دلار حقوقش میشود وقتی مالیات از آن کسر میشود مثلاً 2300-400 دلار به او پرداخت میشود. مالیات خیلی زیادی روی حقها کم میکنند و هر چه حقوقها بیشتر بشود آن درصدی را که مالیات کسر میکنند بیشتر میشود. یعنی اینجا یک نفر هرچقدر هم بخواهد وارد شغلهای بشود که ساعتهای کاری و حقوق خیلی بیشتری به او بدهند در نهایت آن توتال حقوقی با آن کسی که بهصورت معمولی کار میکند تفاوت خواهد داشت؛ ولی نه آنقدر که از آن باز مالیات بیشتری را میگیرند که این هم بهخاطر این هست که میخواهند نرمال کنند از بین ببرند سطح اختلاف طبقاتی را. آن را از طریق مالیاتها انجام میدهند.
مهندسی که 40 ساعت در هفته کار کند با ساعتی 25 دلار کار کند حدوداً ماهی 4 هزار دلار باید درآمد داشته باشد.
مثلاً حقوقی که به او میدهند 3200 باشد
اگر زن و شوهر با هم ر مونترال کانادا کار کنند یک زندگی متوسط به بالا و باکیفیت میتوانند داشته باشند.
باکیفیت و خوب میتوانند داشته باشند. چون اینجا خانه، ماشین را میتوانندقسطی بخرند. یک پیش پرداختی را بدهند مابقی را قسط بدهند و اینکه هزینه خوردوخوراک به نسبت اینکه داری محصولات با کیفیتی استفاده میکنی به نظر من قیمتهایشان خوب هست. یعنی در واقع میشود گفت که اگر نخواهند اجاره خانه بدهند که همان خانه – ای که خریدند بخواهند قسطش را بدهند و قسط ماشی، یک زندگی خوب را میتوانند داشته باشند. حتی ماشین خیلی مدل بالایی میتوانند بخرند.
در سؤالهای بعدی خرید خودرو در مونترال کانادا بود. الان به آن رسیدیم در موردش توضیح بفرمایید. منظورم یک ماشین متوسط خانوادگی هست؟
اینجا معمولاً بهخاطر آبوهوایی که هست، بهخاطر سرما و بارشهای باران زیاد و بارش برف زیاد که دارد، ماشینهای تویوتا و ماشینهایی که عمر بهتری میکنند اینجا طرفدار بیشتری دارد. البته من سطح معمولی را میگویم وگرنه اگر بخواهیم سطح بالا را در نظر بگیریم همه مدل ماشین در بهترین برندها و قیمتهایی که حتی آدم نتواند حساب کند خیلی زیاد هست. ولی ما داریم فقط دربارة سطح متوسط حرف بزنیم. اگر بخواهیم دربارة سطح معمولی صحبت کنیم همین ماشینهای تویوتا و مزدا و اینها هست، ماشینهای نیسان هست که خیلی طرفدار دارند؛ چون اینجا استهلاک ماشین خیلی زیاد هست؛ یعنی یک ماشین اگر در ایران حدوداً 20 سال بشود از آن کار کشید در اینجا بیشتر از 10-12 سال نتواند کار کند. چون شرایط آبوهوایی به آن این اجازه را نمیدهد.
ولی میتوانند یک درصدی را از مبلغ ماشین پرداخت کنند مابقی را قسط بدهند و خریداری کنند و یک چیز دیگر که اینجا با ایران خیلی متفاوت هست ما در ایران وقتی ماشین میخریم دیگر برای پلاک ماشین، برای گواهینامهای که داریم، برای بیمه ماشین هر ماه پول پرداخت نمیکنیم؛ ولی اینجا اینگونه است که هر ماه باید پول پرداخت بشود. یعنی برای گواهینامه، برای بیمهای که داریم، برای پلاک مثلاً رجیستری دارد هرسال مثلاً 500 دلار باید بابت رجیستری پلاکتان پول پرداخت کنید. بابت نگهداری پلاکتان. برای بیمه ماهانه باید پول پرداخت کنید. ما در ایران مثلاً میگویم 10 میلیون، 12 میلیون میدادیم بیمه سالانه خریداری میشد؛ ولی اینجا ماهی 100-150 دلار و در شهرهای دیگر مثل تورنتو 300 تا 500 دلار هر ماه بابت بیمه باید پول بدهیم.
قیمت خود خودرو را در مونترال کانادا نفرمودید. 5 هزار دلار، 10 هزار دلار؟ با چقدر میشود یک ماشین قابلقبول متوسط خرید؟
متوسط بخواهیم در نظر بگیریم یک ماشین نرمال؟ که گفتید از 7-8 هزار دلار هست که در حد قابلقبول باشد. از 7-8 هزار دلار شروع میشود. پایینتر هست ولی شاید در حد خیلی قابلقبول نباشد یا اینکه مدلهایشان؟ باشد
از تجربه آبوهوا در مونترال بگویید چون من که جنوب و شرق کشور بزرگ شدم. آفتاب چیزی هست که هر روز در زندگی ما بوده. اصلاً با سرما نمیتوانم ارتباط برقرار کنم. تجربهتان را از سرما بگویید.
مسلماً من درباره مونترال میتوانم نظر بدهم. قبل از اینکه وارد کانادا بشوم میگفتند کانادا خیلی سرد هست، هوا به حدی میرسد که اصلاً نمیتوانی بیرون بمانی. بله هست؛ ولی تعداد همچنین روزهایی خیلی کم هست. من در مشهد بزرگ شدم و زندگی کردم و اینکه مشهد آبوهوای سرد و خشک هست. زمستان سرد هست تقریباً. اینجا هم زمستانهای سرد را دارد؛ ولی فصلها انگار سرجای خودشاناند. تابستانهایش تابستاناند، پاییزش پاییز است. زمستانش هم زمستان است.
یعنی زمستان بهتماممعنا زمستان هست. یعنی تمام آن 3 ماه سال را برف میبارد؛ ولی آفتاب هم دارد. در مونترال اینگونه هست که من خودم به شخصه هر روز آفتاب سوزانش را میدیدم. یعنی روزها آفتاب هست مگر اینکه اینقدر برف شدید باشد که آفتاب نباشد. یعنی اینطوری نیست که بگوییم 3 ماه زمستان برف میبارد آفتاب را اصلاً نمیبینیم. نه اتفاقاً خیلی آفتاب خیلی خوبی دارد؛ ولی بعضی روزها دما اینقدر پایین میآید که آن آفتاب زیاد تأثیری در گرمایش ندارد. ولی …
در ایران بهار تقریباً از اردیبهشت شروع میشود
اره از اردیبهشت شروع میشود
شهریور هم جز پاییز حساب میشود؛ یعنی هوا دیگر سمت سرما می رود؟
هوا هنوز خوب هست. آنقدر پاییز نیست. ولی چرا، باران خیلی میآید. یک هفته دوهفتهای هست که بارانهای زیادی داریم.
من یک توضیح بدهم، خانم عارف زاده درخواست کردند که به لایومان ملحق بشوند من عذرخواهی میکنم. اگر سؤال دارند لطفاً در کامنتها بنویسند و اگر میخواهند مستقیم تجربه خودشان را با من به اشتراک بگذارند برای همه فارسیزبانان لطفاً به من پیام بدهند من در خدمتشان هستم. من معمولاً روی لایوها را شلوغ نمیکنم. تمرکزمان هم نریزد. چون امروز هدفمان تجربیات زندگی در مونترال هست با خانم مهندس فنائی.
کلاً تجربه خود شما از خوبیها و بدیها و مزایا و معایب زندگی در مونترال چه هست؟ به قولی تجربه مهاجرتی به آن نگاه کنیم
هرکسی بسته به شخصیت، بسته به عملکردی که دارد، تفکری که دارد، هدفی که دارد و خواستههایی که دارد هر شخصی متفاوت هست. کسی میتواند بگوید نه من دوست نداشتم برمیگردد، یکی میگوید اینجا همان بهشتی هست که میگفتند و میماند. بستگی دارد که چه کسی چه میخواهد و چه کسی چه هست و چه دارد در چنته یعنی از نظر عرضه، توان و در کل غریب بودن و در غربت بودن سخت هست. این را مسلماً چیزی نیست که کسی بخواهد بگوید نه آسان است و فلان و… نه اینجور نیست.
کلاً غریبی سخت هست حتی اگر کشورش کارهایی را کرده باشد باز هم کشورش هست مثل پدر و مادری هستند که هرچقدر هم بد باشند باز هم پدر و مادر تو هستند و دوستشان داری. مسلماً آدم میخواهد مهاجرت کند خیلی سخت هست؛ ولی بستگی دارد که آدم ازآنجاییکه هست چه بخواهد؟ اگر برنامهریزی درستی داشته باشد، هدفهایش مرتبط باشد با جایی که رفته و خودش هم شخصی باشد که دستش را روی پایش بگذارد و بلند شود. ننشیند که از اینوآن توقع داشته باشد. نگوید که کانادا گفته ما اینجوری هستیم و چرا اینجوری نیست؟ نه آدم هر کاری که میکند خودش باید بکند مسلماً اگر تمام این شرایط اوکی باشد آدم به آن چیزهایی که در ذهنش هست و آن چیزهایی که میخواهد قطعاً میرسد؛
ولی زمان میخواهد. مهاجرت 1 سال 2 سال اول فوقالعاده سخت هست. هر جای دنیا که باشد؛ چون تازه از کانون گرم خانواده جدا شدی، از کشورت، از همه چیز جدا شدی وارد یک محیط جدید شدی. وارد جایی شدی که آنها را نمیشناسی. نه فرهنگشان، هیچی. حتی زبان هم اگر بلد باشی؛ چون آنها نیتیو هستند تا لهجههایشان را، هر چیزی را بخواهی وارد فرهنگشان بشوی مقداری زمان میبرد. اگر بخواهی به درآمد دلاری برسی، اگر بخواهی یک جایگاه برای خودت داشته باشی مسلماً 1 سال 2 سال طول میکشد و این یکی دو سال خیلی سخت خواهد بود؛ ولی این یکی دو سال که بگذرد خیلیها روی آن غلتکی که باید میافتند و به تمام خواستههایشان، به تمام اهدافشان و به تمام چیزهایی که خواستند و میخواستند میرسند.
چه موضوعی ر مونترال بود که بر خلاف تصور شما بود؟ مثلاً چیزی بود که از تصورات شما فاصله داشته باشد؟
راستش را بخواهید من چون همیشه سعی میکردم با واقعیت با همه چیز روبرو بشوم میدانستم که بخواهم وارد یک جای جدید بشوم باید 1 سال 2 سال سختی را تحمل کنم. برای همین چیزی خارج از تصورم نبود. تنها چیزی که خارج از تصورم بود هزینه های درمان گزاف بود که من پرداخت کردم. هزینهای که بابت همین چیزهای پزشکی دادیم؛ مثلاً آدم بخواهد ویزیت یک متخصص 500 دلار بدهد، ویزیت یک دکتر عمومی 200 دلار بدهد یک مقدار خارج از تصور هست. من چون همسرم ویزای دانشجویی داشت من هم ویزایم همراه بود و؟ (54:19) بود. مسلماً باید بیمه شامل حال من میشد؛ ولی یک سری آیت
مها را کاور نمیکنند. چون بیمار خصوصی دنبال این هستند که سود خودشان هم از آن بیمه دربیاورند. برای همین یک سری آپشنها میبینی اصلاً خارج از آن بیمه است. کسی که تازهوارد شده این چیزها را نمیداند. بیمه هم توسط هموطنان خودمان به خودمان فروخته میشوند؛ ولی طوری توضیح نمیدهند که بدانی چه چیزهایی را شامل حال شما میشود، چه چیزهایی شامل حال شما نمیشود. طوری میگویند که تو فکر میکنی همه چیز را کاور میکنند و اوکی هست ولی میبینی نه یکییکی از داخلش کسر میشود. نه این چون آپشن فلان را دارد شامل نمیشود آن چون آپشن فلان دارد شامل میشود. تنها چیزش همین بود وگرنه میگویم من چون از قبل هم با چشمباز مهاجرت کردم چیزی نبود که من بخواهم بگویم خارج از تصورم بوده.
سؤالهایم را پرسیدم. اگر دوستانی که همراهمان هستند سؤالی دارند لطفاً در کامنتها بگذارند و موضوع دوم، شما اگر موضوع خاصی مانده که فکر میکنید من نپرسیدم شاید برای یک نفر که میخواهد به مونترال مهاجرت کند به دردش بخورد بفرمایید
تنها چیزی که میتوانم بگویم این هست که البته من بهخاطر دو دانشگاه؟ که دارد جز دانشگاههای خیلی خوب هستند، دانشجوها خیلی اینجا را انتخاب میکنند نسبت به تورنتو و ونکوور میگویم که هزینهها نرمالتر هستند، پایین نیست. چون کلاً کانادا کشور ارزان نیست؛ ولی لایفاستایلی که آدم میخواهد را دارد. مثل ایران نیست. خیلی جاها این برای من مقداری خارج از تصور بود، در ایران همهجا تا 1 و 2 شب باز هستند من مشهد هستم؛ ولی اینجا 9 شب محال هست شما جایی را باز ببینید بهغیراز کلابها و بارها و اینها، هیچ مغازهای را شما از 9 شب به بعد باز نمیبینید. یعنی اگر فقط بخواهید کلاب و بار و اینجور چیزها بروید و روزهای تعطیل، شنبه و یکشنبهها، لباسفروشیها، مراکز بزرگ خرید همه 6 و 7 عصر تعطیل میکنند.
مثل دور حرم 24ساعته نیست؟
اره دور حرم تا 1 و 2 شب همهجا باز است.
شاید سرما هم در زود بستن فروشگاهها در مونترال تاثیر دارد.
نه اصلاً سرما تأثیر ندارد؛ چون در تابستان هم که اینجا هوا فوقالعاده گرم هست که مثل شهرهای استوایی میشود. باز هم همان 6 و 7 روزهای تعطیل، تعطیل میکنند و روزهای غیر تعطیل ساعت 9 تعطیل می کنند. فقط چند تا فروشگاه بزرگ مثل؟ که 10 شب تعطیل میکنند مابقی 9 شب تعطیلاند.
خانم مهندس خیلی لطف کردید که وقت گذاشتید برای من. باز با هم هماهنگ میکنیم درباره کار و تحصیل ایشان تجربه دارند در کانادا. بر اثر مهاجرت تحصیلی خیلی روی بورس هست مخصوصاً توی کانادا زیاد هست. چون جوانهای زیادی پیام میدهند من از مجمع پیامها میدانم که چه چیزی مورد تقاضای بازار هست. باز آنها هم اگر بتوانیم با هم هماهنگ کنیم که تجربیات تحصیلشان را انتقال بدهند
من در یکی از پیامها من احساس کردم یک نفر برداشتش اشتباه بود در مورد رشته معماری، اینکه نوشته بودند بناهای شاخص این شهر یا استان در مقابل معماری ایران مقایسه کرده بودند؛ برداشتشان کاملاً اشتباه بود. ما در مورد بناهای معماری اینجا صحبت نکردیم.
ارتباط ما قطع شد من یک توضیح بدهم؟
من در شاخه معماری تخصص ندارم و در مورد رشته مهندسی میگویم مهندس نیست. 80%. آن 20% هم آدمهای توانمندی در حیطه مهندسی. معماری چون تخصص من نیست نظر نمیدهم؛ ولی در شاخه مهندسی چون من دانشگاه تهران درس خواندم. دانشگاه شهید عباسپور خواندم. اتفاقاً رتبه خوبی داشتم سالی که شرکت کردم. منصفانه نگاه میکنم. اساتیدم را نگاه میکنم، مستندات با دوستانی که خارج از کشور تحصیل میکنند مقایسه میکنم به معنای واقعاً میبینم که آنجا جانشان را درمیآورند. واقعاً آن چهار سال هم تفریح میکردیم. درسمان هم خوب بود. چهارتا جزوه و کتاب میخواندیم میرفتیم نمره را میگرفتیم.
عملاً بعد از اینکه از دانشگاه بیرون آمدیم چیزی بلد نبودم. خودم را میگویم. هر چه یاد گرفتم در محیط بیرون یاد گرفتم که مدرک دستم بود که به محیط کار و زندگی آمدم و یاد گرفتم. خیلی باید ما را تحتفشار قرار دهند که ما یک مهندس از دانشگاه بیرون بیاییم نبود. خود من، بعضی از اساتید را که یکی هم هفته پیش فوت کرد، خدا رحمتش کند، وقتی مقایسه میکنم میبینم اصلاً هیچدانشی نداشت؛ یعنی یک جزوه 20 صفحهای را هر جلسه یک صفحه از همان را درس میداد. وقت تلف میکرد. عملاً به من هیچچیز یاد نداد. در لول آن دانشگاه، در لول استادی کار ما علمی – کاربردی هم بود، یعنی باید کاربردی تدریس میکردند بهجای اینکه چیزی نشان دهند، لمس کنیم، به کارگاهها برویم، در واقعیت کار یاد بگیریم؛ یک مدرک گرفتیم آمدیم 4-5 سال در بخش خصوصی یاد گرفتیم.
میفرمایند در مورد معماری، آخرین مبحث باشد که دیگر لایو را نصفه رها نکنیم.
بحث این نبود؛ چون من؟ برداشت کردم. بحث این نبود که کانادا بناهای شاخصی نسبت به ایران دارد. بحث این بود که روش تحصیلی متفاوت هست. مثلاً برای هر رشتهای دقیقاً همین هست که شما میگویید روش تحصیلی ما با اینها واقعاً متفاوت هست. اینجا وقتی میگویند یک دوره 4ساله فول تایم یعنی واقعاً فول تایم. یک جورایی تماموقت حتی تمام آن تایمی که در دانشگاه نیستی متعلق به آن درس و به آن رشته هست تا اینکه تمام شود و آن شخص فارغ التحصیل بشود. از این بابت خیلی متفاوت هست وگرنه اصلاً بحث این نیست بناهای اینجا شاخص هست و بناهای ایران شاخص نیست. اصلاً بحث بنایی نیست. بحث آیتمهایی هست که در دانشگاه درس داده میشود و آن چیزهایی که روش تحصیل هست.
دوست دیگری پرسیدند کانادا سایت مشخصی دارد برای بررسی همه دانشگاههایی که پذیرش دانشجوی خارجی دارند؟ مثل سایت دانشگاه آلمان. من گفتم اگر امکانش باشد؛ چون من با همسر خانم مهندس یک لایو خواهیم رفت در مورد دانشگاه و تحصیل. باز تخصصیتر صحبت کنیم.
کانادا یک سایتی دارد به نام CIC که شرایط و تمامی راههایی را که میشود مهاجرت کرد داخل آن سایت هست. ساید خود دولت کانادا و هیچ چیزی خارج از آن سایت نیست؛ یعنی شرکتهای مهاجرتی هم که میگویند با این شرایط، با آن شرایط فقط باید به این سایت مراجعه کنند؛ چون مرجع تمام مراجع همین سایت هست.
اتفاقاً با آقای دکتر تیموری هم چند شب پیش دربارة مهاجرت قانونی به آلمان صحبت میکردیم ایشان هم تأکید میکردند تمام قوانین در سایت خود دولت آلمان و سایت سفارت تمام شرایط و قوانین هست. هر حرفی را نباید باور بکنید؛ چون بعضی از شرکتها متأسفانه واقعیت را میگویند؛ ولی همه واقعیت را نمیگویند. یعنی همه موردها با تمام موضوعات را نمیگویند که یکلحظه در دل شما خالی شود بترسید
خیلی ها از شرایط سوءاستفاده میکنند و اینکه از ندانسته های آدمها هم استفاده میکنند؛ چون هر شخصی که تمام شرایط و اینها را نمی داند سوءاستفاده میکنند و پولهای هنگفتی هم میگیرند بابت کارهای مهاجرتی ولی متأسفانه به نتیجه نمیرسد.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/09/مونترال.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-09-18 14:23:472022-09-29 13:20:34تجربیات زندگی در مونترال کانادا