نوشته‌ها

بیمه مسئولیت در برابر کارکنان

معرفی کلوزهای بیمه مسئولیت کارفرما در برابر کارکنان و اشخاص ثالث

معرفی کلوزهای بیمه مسئولیت کارفرما در برابر کارکنان و اشخاص ثالث

برای تماشا صحبت های من با آقای رادان متخصص بیمه در مورد معرفی کلوزهای بیمه مسئولیت کارفرما در برابر کارکنان و اشخاص ثالث از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن صحبت های من با آقای رادان متخصص بیمه در مورد معرفی کلوزهای بیمه مسئولیت کارفرما در برابر کارکنان و اشخاص ثالث از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام به همۀ دوستان عزیز. سعید کاظمی هستم. امشب در موردبحث بیمۀ مسئولیت کارفرما در مقابل کارکنان و اشخاص ثالث می­خواهیم صحبت بکنیم این بحث برای شرکت­های پیمان­کاری در بخش­های مختلف می­تواند مفید باشد. من آقای رادان کارشناس بیمه را دعوت کردم که با من همراه باشند. جناب رادان بیمه کوثر را دارند. خیلی لطف کردند به‌عنوان مسئولیت اجتماعی قبول کردند که همراه من باشند. در بخش اول صحبت­هایمان در مورد مفاهیم کلی بیمه صحبت کردیم؛

ولی در این بخش خیلی تخصصی می­خواهیم در مورد مسئولیت کارفرما در مقابل کارکنان و اشخاص ثالث صحبت بکنیم. این می­تواند شامل تمامی شرکت­های پیمان­کاری باشد و حتی پروژه ­های ساختمانی یعنی بیشتر این دوتا موضوع را ما امشب داریم در موردش بحث می­کنیم.

در این بحث قرار است در مورد بیمه ­های مسئولیت و انواع مسئولیت صحبت بکنیم. یک بحث تخصصی که حالا بیمۀ مسئولیت در همه بحث­ها کاربردی است؛ یعنی هر شخصی که شغلی دارد و در هر جایگاهی هست به‌هرحال نسبت به دیگران مسئول است؛ چون ممکن است خسارتی وارد کند به یک شخصی چه مالی باشد چه جانی باشد حالا یک شخصی ممکن است مثلاً می­گویم یک سوپرمارکت داشته باشد بیمه ­های مسئولیت نیازمند است و من نماینده بیمه هم که دفتر بیمه داریم همین شکل و همۀ عزیزانی که در هرجایی حالا فعالیت دارند.

ببینید ما اول بیاییم به مسئولیت بپردازیم انواع مسئولیت در قبال اشخاص ثالث چیست؟

ما سه نوع مسئولیت داریم مسئولیت اخلاقی داریم قانونی داریم و کیفری. تعریف اگر بخواهیم بکنیم مسئولیت اخلاقی به‌محض ارتکاب گناه تحقق پیدا می­کند این یک مسئولیت اخلاقی است. اگر بخواهیم روی مسئولیت قانونی صحبت بکنیم به‌محض وجود خسارت و زیان به افراد یا جامعه تحقق پیدا می­کند؛ این می­شود مسئولیت قانونی. مسئولیت کیفری هم در صورتی محقق می­شود که فرد بر اثر رفتار و کردار خودش نظم جامعه را مختل کند. حالا در این بحث مسئولیت ما مسئولیت مدنی را می­خواهیم از دیدگاه قانون مطرح کنیم که در بیمه ­نامه­ ها هم هست حالا مسئولیت در هر جامعه ملاک تشخیص مسئولیت در افراد، قوانین و مقررات حاکم بر آن جامعه است مثلاً می­گویم امروز من یک فعالیت شغلی دارم آسیب می­زند کار من یا ترک یک کار یعنی عامیانه­اش را بخواهیم بگوییم در بیمه­ های مسئولیت فعل یا ترک فعلی باعث آسیب مالی و جانی به یک شخص بشود. پس مسئولیت من در قبال اشخاص ثالث ممکن است باشد یا کارکنان خودم.

در بیمه­نامه ­های مسئولیت شاخه­ های مختلفی هم دارد کارفرما در قبال کارکنان که عملاً در سه بخش تجاری، تولیدی، خدماتی یک بخش، پروژه­های عمرانی بخش دوم و بخش سوم مسئولیت ساختمانی است. یعنی مسئولیت در قبال کارکنان در این سه قسمت تقسیم­بندی می­شود. بعد از آن مسئولیت در قبال اشخاص ثالث است که شامل رشته­های خیلی زیادی است.

گفتم هر شخص در هر جایگاهی که هست مسئولیت دارد مثلاً می­گویم می­خواهم مثال بزنم مسئولیت اشخاص ثالث چه شاخه­های مختلفی دارد؛ مثلاً ناجیان غریق که داخل استخر هستند یک مسئولیت دارند زمانی که کار می­کنند. مثلاً مالکان جایگاه سوخت مسئولیت دارند مسئولیت در قبال اشخاص ثالث برای مالکان جایگاه سوخت یا پزشک یا پیراپزشکی که دارد در بیمارستان کار می­کند این یک مسئولیت دارد در قبال افرادی که به­ آنها مراجعه می­کنند حالا به یک پزشک مریض­ها مراجعه می­کنند اگر پزشک دچار خطایی بشود باعث زیانی به آن شخص بشود از بیمۀ مسئولیت می­تواند خسارت را پرداخت کند درصورتی‌که بیمه ­نامه را خریداری کند.

پس شاخه اشخاص ثالث خیلی متفاوت است؛ یعنی هر کاری شما یک بیمه مسئولیت برایش در نظر بگیرید. ما طبق آماری که در دنیا هست رتبه سوم حوادث کار را داریم. متأسفانه سالیانه حداقل 13 هزار نفر طبق آمار دولت دچار حوادث کار می­شوند. عملاً پیمان­کارهای عزیز به‌صورت مداوم درگیر مشکلات حقوقی و بحث شکایت کارگرانشان هستند؛ چون بحث دیه که پیش می­آید دیگر مثل بیمه­ نامۀ شخص ثالث خودرو است که اجباری همه ­مان داریم می­خریم بحث مسئولیت­های بیمه ­های مسئولیت هم همین شکل است؛ یعنی عملاً بیمه شخص ثالث یک نوع بیمه مسئولیت است؛ ولی مثل بیمۀ خودرو یا همان شخص ثالث جا نیفتاده. زمان می­برد.

ما می­خواهیم در مورد بیمه مسئولیت در برابر اشخاص ثالث پیمان­کاری و کارهای ساختمانی صحبت بکنیم.

من توضیح بدهم بیمۀ مسئولیت کارفرما برای پیمانکاران می­توانند یک بیمه مسئولیت داشته باشند تحت عنوان بیمه مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان. بیمه ­های مسئولیت عملاً شامل دو بخش می­شود بخش اول بیمه ­نامه فوت، نقص‌عضو و هزینه­های پزشکی است؛ یعنی یک شخصی می­خواهد یک کاری را انجام بدهد یک پروژه­ ای را انجام بدهد تعداد کارگرهایش را اول باید به شرکت بیمه اعلام کند بگوید: «من 10 تا مثلاً کارگر دارم» شرکت بیمه ریسک را می­ سنجد که این کاری که می­خواهد انجام بدهد چه ریسکی دارد؛ مثلاً داخل یک نجاری طرف 10 نفر نیرو دارد ریسکش به نسبت بالاتر است تا یک سوپرمارکت که طرف 5 نفر نیرو دارد ریسکش کمتر است. قاعدتاً حق بیمه ­هایش هم متفاوت است این­ها طبقۀ شغلی دارند؛ مثلاً آن نجار طبقۀ شغلی­ اش مثلاً 5 است آن کسی که هایپرمارکت دارد طبقۀ شغلی ­اش 2 است؛ یعنی هر چه طبقۀ شغلی بالاتر می­رود حق بیمه و ریسک هم بالاتر می­رود.

برای پیمان­کارها مداوم با سه تا بیمه درگیرند بیمۀ مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان، بیمۀ مسئولیت اشخاص ثالث و بیمه­ نامه ­های مهندسی که به دو شکل دارد تمام خطر پیمانکاران و تمام خطر کارفرما این بخش که ما در مورد مسئولیت می­خواهیم صحبت بکنیم من واقعاً یک پیشنهاد دارد؛ یعنی یک درخواست دارم عملاً خواهش می­کنم بیمه نشوند بیمۀ ناقص نخرند. من بعضاً به ما مراجعه می­کنند از شرکت­های مختلف بیمه خریدند بیمه­ نامه ناقص خریدند؛ چون بیمه‌نامه داشتند با خیال راحت کار کردند. گفتند: «ما امروز این بیمه نامه را خریدیم و دیگر دغدغه نداریم» اتفاق افتاده کارگر از داربست افتاده از ارتفاع افتاده و بعد دچار مشکل شده.

بیمه ­نامۀ ناقص اصلاً نخرید؛ یعنی بیمه‌نامه نداشته باشید بهتر از بیمه­نامه ناقص است. وقتی شما بیمه­نامه ندارید بیشتر احتیاط می­کنید. من و یک دوستی سوار ماشین بودیم داشتیم حرکت می­کردیم در خیابان دیدم خیلی آرام حرکت می­کند گفتم: «چرا این­قدر آرام حرکت می­کنی؟» گفت: «دیشب بیمه­نامه­ام تمام شده متوجه نشدم امروز صادرش کردم 12 شب شروع می­شود. به‌خاطر همین آرام حرکت می­کنم» من به­ آنها گفتم: «اصلاً از ماشین نباید استفاده کنی.» ولی آن شخص استدلالش این بود که اگر من الان آرام حرکت کنم احتمال این که اتفاق و حادثه­ای پیش بیاید خیلی کمتر است به‌خاطر همین من دارم می­گویم هیچ‌وقت بیمه­نامۀ ناقص نخرید. به‌عنوان یک مشاور بیمه، یک مشاور حقوقی این را دارم می‌گویم؛ چون خیلی از پیمانکاران بیمه­نامۀ ناقص می­خرند و بعداً دچار مشکل می­شوند.

حالا این بیمه­ نامه مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان چیست؟

گفتم بخش اولش فوت، نقص‌عضو و هزینۀ پزشکی است که در بیمه ­نامه ­ها مشخص است. دیه توسط قوه قضاییه مشخص می­شود دیه ماه حرام مثلاً الان 800 میلیون تومان است و ماه عادی 600 میلیون تومان. دیه در بیمه­ نامه قید می­شود. هزینه پزشکی به انتخاب خود کارفرما است. پیمان­کار درخواست می­دهد: «آقا! من 10 تا کارگر دارم» که ما معمولاً به‌ازای هر 5 تا کارگر یک دانه دیه در بیمه ­نامه می­دهیم هر 3 تا 5 تا کارگر یک دانه دیه و هزینه پزشکی هم به تعداد کارگران. طرف می­گوید: «ما 10 تا کارگر داریم» هزینه پزشکی را مثلاً می­آید درخواست می­کند: «برای من بزنید 5 میلیون تومان» من هم می­خواهم همین مشکلات بیمه ­نامه ­ها را از همین‌جا بگویم.

الان آیا با هزینۀ پزشکی 5 میلیون تومان می­شود کاری کرد؟ هزینه ­های پزشکی با تعرفه ­ای که امسال تعرفۀ پزشکی حداقل 50 تا 60 درصد افزایش پیدا کرده آیا می­توانیم با 5 میلیون تومان هزینۀ پزشکی یک کارگر که از ارتفاع سقوط کرده را پرداخت کنیم؟ آیا می­توانیم با 5 میلیون تومان هزینۀ پیوند اعضا را انجام بدهیم؟

بخش دوم کلوزها است که شما در تایم قبلی سؤال کردید کلوز چیست؟ پوشش­هایی که به بیمه­نامه اضافه می­شود. حالا قبلاً ما کلوزهای بیشتری داشتیم پوشش­های بیمه­ای بیشتری داشتیم جدیداً قانون بیمه مرکزی که ابلاغ شد این کلوزهای بیمه­ای را آمد کاهش داد؛ یعنی عملاً کلوزهای بیمه­ای از تقریباً 30، 35 کلوز بیمه­ای الان رسیده به 11 تا پوشش یا 11 کلوز بیمه­ای. پس بخش اول که اجباری است در همه بیمه­ها یکسان است بخش دوم اختیاری است که طرف می­آید کلوزها را انتخاب می­کند.

حالا من می­خواهم تیتروار این کلوزها را خدمت شما بگویم. این 11 تا که الان در بیمه مسئولیت در برابر اشخاص ثالث؟

یک‌لحظه عذرخواهی می­کنم. شما اول یک مثال بزنید شاید خیلی از مردم ندانند یا حتی بعضی از پیمان­کارها هم ندانند شخص ثالث با کارکنان چه فرقی می­کند؟ آیا ناظر مشاور می­آید ناظر نظام‌مهندسی می­آید سر پروژه یا ناظر عالیه‌مان می­آید از کارفرما می­آید آن­ها کدام بخش قرار می­گیرند؟ یا شخص ثالثی که از کنار پروژه دارد رد می­شود این­ها همه یک مثال برای ما بزنید.

ببینید بیمۀ مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان مستقیماً روی کارکنان پیمان­کار دارد مانور می­دهد. امروز اگر من یک پروژه­ای را می­خواهم انجام بدهم 10 نفر نیرو دارم آن ساعتی که دارند برای من کار می­کنند در آن ساعت اگر اتفاقی برایشان حوادث کاری اتفاق بیفتد مسئولیتش با من است. ملاک تشخیصش هم کارشناس اداره کار و دادگستری است. حالا اگر پرونده به دادگاه برود که مسلماً قاضی هم نظر می­دهد. پس اول من اینجا مسئولیتم در قبال کارکنانم است.

دوم مجری، مشاور، طراح که مراجعه می­کنند به پروژۀ من تحت همین کلوزهای بیمه ­ای می­توانیم یک پوشش برایشان تهیه کنیم؛ چون دیگر آن­ها کارکنان من نیستند به‌عنوان یک شخص ثالث می­آیند ولی می­توانیم اینجا چون مداوم دارند ممکن است در یک روز دو بار آن مجری مراجعه کند یا در طول هفته سه بار مراجعه کند پس دیگر عملاً به آن نمی­توانیم بگوییم شخص ثالث که از محل پروژه رد می­شود. شخص ثالث هم دقیقاً همین مثالی که خود شما زدید یک شخصی که هیچ نسبتی هیچ ارتباطی با پروژه ندارد و از محل کار ما عبور می­کند این یک شخص ثالث است. حالا در پروژه­هایی که م ن خدمت شما گفتم بیمه­ های مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان به جز پروژه­ های عمرانی قسمت تولیدی، خدماتی و پروژه ­های ساختمانی می­توانند پوشش اشخاص ثالث را داخل همین بیمه ­نامه کارفرما در قبال کارکنان بخرند؛

اما پروژه‌های عمرانی یک بیمه ­نامه صادر می­شود؟ یعنی در مقابل کارکنان و اشخاص ثالث یک دانه بیمه­ نامه صادر می­شود؟

در رشته ­هایی که من خدمت شما گفتم بیمه مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان برای تولیدی­ها، خدماتی­ها و تجاری­ها و همچنین ساختمانی ­ها هم می­توانند استفاده کنند. حالا استثنا بعضاً دارد دیگر در شرکت­های بیمه متفاوت است بعضاً می­گویند. مثلاً یک شرکت تولیدی باید استثنا باشد اشخاص ثالث را بیمه جداگانه بخرند؛ ولی در پروژه ساختمانی دیگر یک کلوز داریم تحت عنوان کلوز اشخاص ثالث. اما پروژه­ های عمرانی که مثلاً ما با پیمان­کارهای آب و فاضلاب همکاری داریم اگر یک پروژه فاضلاب دارند انجام می­دهند یا یک پروژه آبرسانی انجام می­دهند حتماً بیمه ­نامه اشخاص ثالثشان را باید جداگانه بخرند.

علتش هم این است که در بیمه مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان شما پوشش اشخاص ثالث را فقط بحث جانی را دارد تأمین می­کند و هزینه ­های پزشکی. دیگر بحث مالی نیست؛ اما یک پیمان­کار وقتی دارد یک پروژه­ای را انجام می­دهد مثلاً دارد حفاری انجام می­دهد که می‌خواهد لوله ­گذاری آب انجام بدهد با بیل مکانیکی دارد کار می­کند زمان کارکردن بیل مکانیکی این بیل مکانیکی برخورد می­کند بیلش به کابل مخابرات. اینجا دیگر خسارت جانی نیست خسارت مالی است. به همین باید برود بیمه مسئولیت اشخاص ثالث جداگانه تهیه کند؛ یعنی عملاً یک بیمه جدا بخرد یک بخش مالی داشته باشد که خسارت مالی را جبران کند یک خسارت جانی داشته باشد و یک بخش هم هزینه پزشکی. این سؤالی که شما پرسیدید به جز پروژه­های عمرانی معمولاً در تولیدی، خدماتی، تجاری­ها و ساختمانی­ها از کلوز اشخاص ثالث داخل بیمه مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان می‌توانند استفاده کنند.

بیمه اشخاص ثالث، اموال هم جزو همان می­شود؟ یعنی همان فقط شخص نیست؛ یعنی مثلاً اگر یک پیمان­کاری دارد کار می­کند به مثلاً آسفالت آسیب زد یا مثلاً به کابل مخابرات یا لوله گاز یا آب و فاضلاب آسیب زد آن­ها را شامل می­شود؟

اره دیگر یک بیمه اشخاص ثالث جداگانه خریداری می‌کنند؛ چون این‌ها دیگر پروژه­های عمرانی انجام می­دهند یک بیمه مسئولیت اشخاص ثالث جداگانه تهیه می­کنند بعد آن قسمت مالی هم دارد جانی هم دارد و هزینه پزشکی هم دارد. اما در حالت­های ساختمانی دیگر خسارت مالی اگر بخواهند وارد بکنند آن جداگانه می­توانند تهیه بکنند آن زمانی استفاده می­شود که مثلاً بخواهند حفاری انجام بدهند ساختمان­های همسایه ممکن است دچار آسیب بشود؛ یعنی دیوارشان ریزش بکند یک مسئولیت ساختمانی شخص می­آید می­خرد برای کارکنانش می­تواند برای بحث مالی هم یک مسئولیت اشخاص ثالث بخرد.

که اگر زمان حفاری ریزش کرد ساختمان همسایه خسارت پرداخت بشود؛ ولی معمولاً می­آیند کارفرما در قبال کارکنان می­گیرند آن­هایی که مثلاً در یک محوطه آزادی که هیچ ساختمانی کنارشان نیست و عملاً ریسک مالی ندارند می­آیند یک مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان می­گیرند کلوز اشخاص ثالث را هم تهیه می­کنند که اگر کسی از محل پروژه رد شد آسیب جانی دید تحت پوشش باشد.

اگر پیمان­کاری تعداد کارگرهایش متغیر بودند باید چه­ذکار کند؟ یا مثلاً سر ساختمان نیروها می­ آیند و می­روند و متغیرند نیروها یعنی مثلاً شاید یک روز در کارگاه 8 نفر باشند روز بعد 2 نفر باشند آن چه جوری …؟

آقای مهندس! سؤال خیلی خوبی پرسیدی. ما دوتا موضوع مهم در یک بیمه ­نامۀ مسئولیت داریم یا باید نام افراد مشخص باشد یا باید محل کار آن پروژه مشخص باشد؛ یعنی یک زمانی پیمان­کار به ما مراجعه می­کند درخواست یک بیمه ­نامۀ بی­ نام دارد می­گوید من یک مسئولیت بی ­نام می‌خواهم؛ چون کارگرهایم مداوم جابه ­جا می‌شوند؛ مثلاً من می­روم از محلی که کارگرها تجمع می‌کنند؛ مثلاً در مشهد خیابان … آنجا می­روم دوتا کارگر امروز برای پروژه ­ام می­آورم فردا دو نفر  دیگر را می­آورم این­ها متفاوت­ اند. من می­خواهم بیمه­ نامه ­ام اصطلاحاً بی­ نام باشد پس اینجا محل پروژه باید مشخص بشود. نمی ­تواند هم محل پروژه متغیر باشد و هم بیمه ­نامه بی ­نام باشد. پس یکی از این دوتا موارد باید مشخص بشود.

حالا تعداد کارکنان گفتید متغیر خواهد بود می­آیند متغیر می­خرند یک تعداد کارکنان ثابت از ما خریداری می­کنند مثلاً می­آیند امروز بیمه­نامه می­خواهد شخص صادر کند می­گوید: «من 10 نفر کارکنان ثابت دارم.» کارکنان ثابت یعنی چه؟ «یعنی من برای این 10 نفر نیرو لیست تأمین اجتماعی رد می­کنم. این 10 نفر ثابت همیشه در محل کار من هستند در پروژه ­های من هستند.» یک حداقل و حداکثر متغیری را هم در نظر می­گیرد می­گوید حداقل 2 نفر، حداکثر 8 نفر. یک میانگینی به این شکل هم در نظر می­گیرد. اگر افرادش جمع این­ها بیشتر شد مثلاً 10 نفر ثابت، حداکثر هم 8 نفر متغیر مثلاً 18 نفر می­شود اگر از 18 نفر بیشتر شدند باید برود الحاقیه بزند.

مثل بیمه بدنه که من خدمت شما توضیح دادم ارزش خودرواش بیشتر شده می­رود الحاقیه خریداری می­کند. در بیمه مسئولیت هم همین کار را می­کند شخص می­رود الحاقیه تهیه می­کند یک پوشش بیمه­ای تحت عنوان کلوز که شما گفتی تا 20% نوسان یعنی اسم این کلوز هست: «پوشش نوسان تعداد کارکنان تا 20% زمان صدور» یعنی اگر تا 20% کارکنانی که زمانی صدور ما اعلام کردیم تعداد کارکنانمان رفت بالا و ما به شرکت بیمه اعلام نکردیم تحت پوشش­اند و عملاً قاعده نسبی لحاظ نخواهد شد که خسارت کمتری شرکت بیمه پرداخت کند. به شرطی که این کلوز بیمه­ای را زمان صدور بیمه خریداری کرده باشند.

برویم سراغ کلوزها چون شما گفتید کلوزهایمان تغییر کرده.

بله

گفتید قبلاً 35 کلوز بود الان بیمه مرکزی آمده کلوزها را به 11 تا کاهش داده و این کاهش کلوزها

اتفاق افتاده در چند ماه اخیر یک قانونی ابلاغ شد به شرکت­های بیمه. استدلال این قانون این بود که عملاً این تعداد مثلاً 30، 35 کلوز را کاهش دادند به 11 کلوز؛ اعلام کردند که شما بابت مثلاً کلوز «خسارت بدون رأی دادگاه» دیگر از بیمه ­گذار حق بیمه ­ای دریافت نکنید. عملاً بدون رأی دادگاه خسارت را پرداخت کنید با کارشناس دادگستری اگر قرارداد دارید در محل شعبه ­تان کارگر، کارفرما، پیمان­کار و آن کارشناس دادگستری را دعوت کنید و خسارت را اگر آن شخص تمایل داشت همان جا با رضایت طرفین پرونده بسته بشود. این کلوز را حذف کرده و عملاً استدلال بیمه مرکزی این است که در دل بیمه­نامه هست دیگر شرکت­های بیمه بابت این کلوز حق بیمه نگیرند. یا پوشش «اهمال قصور غیرعمدی کارکنان نسبت به یکدیگر» را حذف کرده یا پوشش بیمه فردی را حذف کرده. پوشش فعالیت­هایی که ربطی به آن فعالیت اصلی بیمه­نامه ندارد کار غیرمرتبط را حذف کرده.

این باعث شد که کانون پیمان­کارهای کشور یک نامه بزنند به بیمه مرکزی. واقعاً دچار مشکل شدند پیمان­کارها بعدازاین قانون دچار مشکل شدند؛ چون دیگر از بیمه­ نامه هر برداشتی می­شود کرد عملاً یک عالم کلوز حذف شده 11 کلوز مشخص شده در بیمه­ نامه هست و هیچ بند و تبصره دیگری در بیمه­نامه قید نشده که بدانیم امروز باید به‌صراحت قید بشود امروز خسارت بدون رأی دادگاه پرداخت بشود؛ یعنی امروز برای کارگر من اتفاق افتاد این پوشش را من دارم. ما در یک پروژه در خیابان غفاری داشتیم آقای مهندس اسلامی که خدمت شما صحبت هم کردند بابت آن خسارت؛ این پروژه به شکلی بود که سه تا کارگر در محل لوله ­گذاری فاضلاب اگر اشتباه نکنم.

هوا سرد بوده یک آتشی درست کردند در یک ظرفی؛ یکی از کارگرها گویا بنزین ریخته در آتش یا گازوئیل ریخته در آتش؛ و این آتش سرایت کرده به کارگر روبرویی­اش. اینجا دادگستری 70% قصور برای کارفرما زد. 20% قصور را برای این کارگری که بنزین یا گازوئیل را در آتش ریخته که می­شود 90%. 10% هم قصور آن کارگر که نزدیک آتش ایستاده. اینجا آقای مهندس! بیمه­ نامه ­ای که خریداری کرده بودند پوشش اهمال و قصور غیرعمدی کارکنان نسبت به یکدیگر را داشتند؛ یعنی ما عملاً 70% قصوری که برای کارفرما زدند؛ چون بیمه مسئولیت کارفرما بود ما پرداخت کردیم. این 20% که تقریباً اگر اشتباه نکنم. 20 میلیون تومان می­شد.

این کارگر توانایی­اش را نداشت و داشت می­رفت زندان اما چون این پوشش بیمه­ای در بیمه­نامه بود ما پرداخت کردیم؛ یعنی 20 میلیون تومان آن کارگر مقصر حادثه که 20% هم مقصر بود ما پرداخت کردیم. الان از بیمه­نامه حذف شده؛ یعنی الان در بیمه­ نامه هم­چین پوششی وجود ندارد من 11 تا پوششی که الان در حال حاضر در همه شرکت­های بیمه هست را خدمت شما اعلام می‌کنم؛ یعنی عملاً یک بیمه­ نامۀ به‌جرئت می­توانم بگویم مسئولیت ناقص که گفتم نامه هم کانون پیمانکاران زده؛ ولی هنوز به نتیجه ­ای نرسیده. یکی از این پوشش­ها پوشش جبران هزینه­ های پزشکی است. توضیح این پوشش این است که اگر خارج از تعرفۀ پزشکی هم هزینه پزشکی داشت؛ مثلاً کارگر من در پروژه من دچار حادثه شده حالا در خراسان جنوبی این صدق نمی­کند معمولاً همۀ بیمارستان­های خراسان جنوبی دولتی است تعرفۀ دولتی دارد؛ اما اگر کارگر من مجبور شدیم ببریمش یک استان دیگر مثلاً خراسان رضوی در یک بیمارستان مجهزتر بستری ­اش کنیم طبق تعرفۀ بیمارستان خصوصی هم پرداخت بشود. پس پوشش جبران هزینه­ های پزشکی.

پوشش مأموریت خارج از کارگاه؛ یعنی من یک شخصی را یک کارگری را از محل پروژه می­فرستم یک جایی یک کاری انجام بدهد. این در صورتی در بیمه ­نامه می­تواند باشد که اسم آن کارگری که برای این کار انتخاب می­شود در بیمه­ نامه قید بشود؛ یعنی بدون نام نمی­شود. من باید یک شخصی را داشته باشم؛ مثلاً آن کسی که کار بیرون دفتر من را انجام می­دهد مثلاً خرید دفتر من را انجام می­دهد چک­ها را می­برد بانک. مثلاً کار خودم را مثال می­زنم این شخص اسمش باید در بیمه ­نامه قید بشود. حالا افراد دیگر بی ­نام بودند اشکال ندارد؛ اما این شخص که مأموریت خارج از کارگاه می­خواهیم پوشش را برایش بخریم باید قید بشود.

پوشش مسئولیت بیمه­ گذار در قبال کارکنان عوامل اجرایی.

از قبلی رد نشویم. یک موقع هست؛ مثلاً پیمان‌کار یکسری کارگر دارد که می­روند از انبار کارفرما یا از یک بخش انبار یک شرکت خصوصی یکسری اموال حمل می­کنند به محل پروژه­ شان مثلاً لوله حمل می­کند آجر حمل می­کند تیرآهن؛ کارگرهایش می­روند کمک می­کنند بار جرثقیل می­شود مثال می­گویم این­ها که دائم در یک محدوده کارگاه نیستند افراد هم متغیرند امروز این دو کارگر می­روند فردا دو کارگر دیگر می­روند این که خیلی سخت می­شود بخواهد نام ببرد.

می­گویم یکی از ایرادهایی که بیمه ­های مسئولیت عادی دارد همین است؛ مثلاً یک ایراد این است که حتماً باید نام آن شخص قید بشود می­گویم من حالا یکی‌یکی می­رویم جلو این یازده­ تا کلوز بیمه ­ای را خدمت شما می­گویم. بعد می­رویم سراغ راهکارهایی که الان هست. الان این شرایط به وجود آمد ما باید چه­کار کنیم؟ برای کارمان لیست­مان را بخواهیم انتقال بدهیم به شرکت بیمه چه کاری باید انجام بدهیم؟

پوشش بعدی «مسئولیت بیمه­گذار در قبال کارکنان و عوامل اجرایی» است که باز همان بحث کارکنان خودش است. پوشش بیمه ­ای «افزایش ریالی دیه یک‌بار» یعنی اگر امروز بیمه­ نامه را صادر کردیم که معمولاً همیشه دی، بهمن دیگر افزایش دیه را ما داریم که توسط قوه قضاییه اعلام می­شود. اگر دیه افزایش پیدا کرد و بیمه ­نامۀ من تا سال بعد ادامه داشت این افزایش دیه تا یک‌بار تحت پوشش باشد. این عملاً 15% افزایش می­دهد مثال می­زنم امسال مثلاً دیه 40% رفته بالا؛ در بیمه ­نامه من این پوشش را خریدم این تا سقف 15% را جبران می ­کند. معمولاً در بیمه نامه قید می­شود. حالا که دیه رفته 40% بالا من باید بروم یک الحاقیه برای بیمه ­نامه ­ام تهیه کنم و دیگر به این خیال نباشم که چون این پوشش را دارم دیگر نیاز به الحاقیه زدن نیست.

پوشش بعدی پوشش «مسئولیت بیمه­ گذار در قبال اشخاص ثالث»  است؛ یعنی الان ما داریم این یازده کلوز موجود حال حاضر را می­گوییم.

پوشش «نوسان تعداد کارکنان تا 20% زمان صدور» که من خدمت شما توضیح دادم که اگر کارکنان بیشتر شدند تا 20% تحت پوشش باشند.

پوشش «افزایش ریالی دیه سه بار» این یعنی چه؟ یکی که افزایش دیه تحت پوشش باشد یکی این که ممکن است یک پروندۀ خسارت طولانی بشود مراحل رسیدگی ­اش؛ چه آن طول درمانی که پزشکی قانونی به آن کارگر می­دهد چه پرداخت خسارت حتی با رأی دادگاه زمان­بر بشود. حالا این پرونده ممکن است یک سال طول بکشد دو سال طول بکشد و این افزایش دیه اتفاق بیفتد. وقتی طرف این پوشش را خریداری بکند باتوجه‌به این که دیه یوم ادا است؛ یعنی به نرخ روز باید پرداخت بشود اینجا می­تواند کمک کند به آن شخص زمان خسارت.

پوشش «حوادث ناشی از وسایل نقلیه موتوری» یکسری وسایل ممکن است آنجا شخص داشته باشد وسایل نقلیه مثلاً می­گویم بیل مکانیکی دارد تراکتوری دارد وسایلی که در محل پروژه دارد که اولویت با بیمۀ شخص ثالث این­ها است اگر بیمه شخص ثالث خسارت را پرداخت کرد و حتی سقفی باقی ماند؛ مثلاً یک‌بخشی از خسارت را بیمه اشخاص ثالث آن تراکتور یا آن وسیله نقلیه موتوری داده مابقی خسارت مانده از این کلوز بیمه­ای پرداخت می­شود. حالا این وسایل نقلیه موتوری کامل است که اگر بخواهیم توضیحش بدهیم یک خرده طولانی است.

پوشش «هزینه­ های دستمزد پرداختی به کارشناس یا هیئت کارشناسی» کارشناس اداره کار آمده؛ مثلاً در محل حادثه کارشناس دادگستری آمده؛ معمولاً این­ها را شرکت بیمه پرداخت می‌کند؛ ولی به‌عنوان یک پوشش بیمه­ ای آمده.

پوشش «افزایش دیه برای دو بار» یک‌دفعه یک‌بار بود، دو بار بود و سه بار؛ یعنی عملاً سه تا کلوز شبیه به هم است فقط یک سال آتی، دو سال آتی، سه سال آتی. شما می­بینید این بیمه­ نامه کلاً کلوزهایش همین است ما دیگر کلوز دیگری در بیمه ­نامه نمی­توانیم اضافه کنیم در شرایط خصوصی بیمه ­نامه نمی­توانیم اضافه کنیم بیاییم بدون رأی دادگاه بیاوریم یک عالم کلوزی که قبلاً بوده. حالا متأسفانه پیمانکاران مجبورند بروند این بیمه ­نامه ­ها را بخرند به همین شکل ناقص.

من می­خواهم اگر عزیزانی که در لایو حضور دارند این آمادگی را داریم همین‌الان اگر بیمه­نامه­ای دارند ما همین‌الان بررسی کنیم اگر می­توانند تصویرش را برای شما ارسال کنند یا به شماره واتس‌اپ خودم اعلام کنم ارسال کنند همین‌الان یک بیمه ­نامه را آنالیز کنیم ببینیم چه نواقصی دارد و چه راهکاری برایش هست که ما از این حوادثی که ممکن است برای کارکنان ما پیش بیاید و یک بحران برای ما درست کند جلوگیری کنیم. ما این آمادگی را داری شما می­توانید اعلام کنید آقای مهندس! برای آنالیز

با این موضوع خیلی آشنایی دارم خیلی هم سؤال تهیه کردم برای بحث بیمه ­های مسئولیت کارفرما در مقابل کارکنان و اشخاص ثالث. من شروع می­کنم یکی‌یکی این­ها را سؤال­ها را پرسیدن اگر این لایو نشد در بخش دوم سؤال­ها را ادامه می­دهیم. چیزی که در جامعه واقعاً وجود دارد نگاه کنید الان من خیلی شنیدم که مثلاً پیمان­کارهای ما می­گویند این حادثه­ای که شما برای گازوئیل ریختن در زمستان تعریف کردید عملاً خارج از فضای کار پیمان­کار اتفاق افتاده بود؛ یعنی بنده خدا یک محل انبار خودرویی داشت این­ها بیرون از محل انبار منتظر بودند که بیاید کلید بیاورد در انبار را باز کند این­ها آتش روشن کردند.

عملاً مأمور بیمه، کارشناس اداره کار همه ­اش تلاشش این است که به هر طریقی شده سهم خسارت پیمان­کار را نسبت به کارگر بیشتر کند این کار اخلاقی نیست از نظر من کار اخلاقی نیست اگر کارگری خودش مقصر است که ما نباید من باب این که این کارگر ضعیف­تر است فقیر است نیاز مالی دارد بیاییم حق مثلاً شرکت بیمه را بخوریم شکرت بیمه اینجا از خودش چه جوری می­تواند دفاع کند؟ بی‌دلیل می­آید کارشناس اداره کار نسبت سهم خسارت را بیشتر … عملاً هم می­گویند: «ما همه اش طرف کارگر می­ ایستیم سمت کارفرما و سمت بیمه نیستیم»

بله این متأسفانه باب شده حالا آن بحث مسئولیت اجتماعی را گفتم دیگر حالا هر شخص در هر جایگاهی که دارد فعالیت می­کند ما اینجا ملاکمان نظر کارشناس اداره کار، کارشناس دادگستری و ارزیاب بیمه مرکزی است. در بحث­هایی که دیه پیش می­آید که این بزرگواران باید نظر بدهند در بحث­های مالی ما ارزیاب بیمه مرکزی را داریم که عملاً بی­طرف باشد؛ مثلاً در خسارت­های خودرویی که مالی است ما ارزیاب بیمه مرکزی را که بی­طرف است دیگر یعنی برای بیمه مرکزی است کارشناس خسارت بیمه کوثر، بیمه البرز، بیمه دانا نیست ارزیاب بیمه مرکزی است او مراجعه می­کند به محل حادثه و ارزیابی می­کند.

که این خسارت مالی چقدر است یک اطمینان خاطری هم برای آن بیمه­گذار به وجود می­آید که دیگر این کارشناس بیمه مثلاً کوثر طرف شرکت خودش نیست. این ارزیاب بیمه مرکزی بی­طرف است می­آید ارزیابی می­کند. این موردی که شما گفتید معمولاً دیگر ما داشتیم این سهم کارفرما را به این شکل اعلام می‌کنند؛ اما در قوانین کار این آمده حالا همیشه نمی­شود این را در نظر بگیریم بگوییم اجحاف شده در حق پیمان­کار. ما الان در مواد قانون کار مادۀ 85، 91، مواد مختلف قانون کار که حالا من جلوتر به­ آن می­پردازم ماده 1، 5، 13 قانون کار، ماده 95، 85 و 81 قانون کار این­ها همه شرایط نظارت کارفرما بر آن کارگر است؛ یعنی یک جایی گفته پیمان­کار موظف است یا آن کارفرما موظف است لوازم ایمنی در اختیار کارگر قرار بدهد. یک جایی در قانون کار آمده گفته پیمان­کار یا آن کارفرما باید بر کار آن کارگر نظارت بکند. اقدامات و حفاظت ایمنی در محل کارگاه را انجام بدهد.

این­ها مواردی است که در بیمه ­نامه­ ها متأسفانه قید نشده؛ یعنی الان شما هیچ بیمه­ نامه­ ای را نمی­توانید بیاورید که در بیمه­ نامه قید شده باشد اگر اقدامات ایمنی را انجام ندهید من خسارت می­دهم. اگر بر کار کارگرت نظارت نکنی من خسارت پرداخت می­کنم. یعنی در بیمه ­نامه همان ابتدای بیمه­ نامه قید می­شود که اگر شما اقدامات ایمنی را انجام ندهید خسارت غیرقابل‌پرداخت است یا قید می­کنند در بیمه­ نامه اقدامات ایمنی اگر انجام نشود یا اقدامات ایمنی الزامی است؛

یعنی همان ابتدا پیمان­کار دچار یک بحران می­شود با شرکت بیمه؛ یعنی مشکلاتی که شما دارید می­گویید این­ها الان همه هست این مواد قانون کاری که من گفتم همین‌الان که من خدمت شما دارم صحبت می­کنم گفتم چند شب پیش یکی از بزرگواران مجری یک پروژه ساختمانی بود مهندس ناظرش بود یک بیمه­نامه برای من فرستاده در آن بیمه­نامه قید شده بود که اگر اقدامات ایمنی انجام نشود و بر کار کارگر نظارت نشود ماده مثلاً قاعده نسبی لحاظ خواهد شد نمی­دانم 10% فرانشیز لحاظ خواهد شد در بعضی از موارد که اصلاً قید می­کنند خسارت پرداخت نخواهد شد. الان پس ما چه جور بیمه­نامه‌ای تهیه کنیم؟ امروز من یک بیمه­نامه تهیه می­کنم با این یازده کلوز بیمه­ای و دیگر آرامش خاطر دارم که کارگرم فردا صبح برود سرکار.

ماده 66 تأمین اجتماعی یکی از مواد اصلی بیمه ­نامه است و من الان حالا دوستانی که علاقه­مند بودند و خواستند مشاوره از ما بگیرند ما بالای حداقل 200 حکم دادگستری من خودم دارم حکم­های مختلف به استناد همین ماده 66 تأمین اجتماعی همین ماده 91، 85 قانون کار که کارفرما مبالغ زیای جریمه شده است.

من 66 را خدمت شما توضیح بدهم. ماده 66 تأمین اجتماعی – دارم عامیانه خدمت شما توضیح می­دهم – دارد این را بیان می­کند که اگر حوادث کار برای کارگر در محل پروژه­ای اتفاق افتاد طبق ماده 66 تأمین اجتماعی می­تواند کارفرما را محکوم کند. استدلالش هم این است که اگر آن کارگر بیمۀ تأمین اجتماعی داشته باشد یا نداشته باشد طبق این ماده می­تواند محکوم کند. من می‌خواهم یک مثال بزنم برای شما در یک پروژۀ ساختمانی من می­روم 10 تا کارگر، 5 تا کارگر می­آورم سر پروژه مثلاً برای کار اجرای فونداسیون ساختمانم، برای مثلاً سفت ­کاری ساختمانم. من الزامی ندارم این­ها را بیمه تأمین اجتماعی کنم. این­ها کارگر روزمزدند می­آیند کار می­کنند دستمزدشان را می­گیرند می­روند.

اگر برای همین کارگر من در محل پروژه اتفاقی افتاد طبق ماده 66 تأمین اجتماعی من محکوم خواهم شد. چرا؟ استدلال تأمین اجتماعی این است که ممکن است این آقای کارگری که سر پروژۀ شما اتفاقی برایش افتاده اگر اتفاقی نمی­افتاد ممکن بود یک روزی بیمه بخرد یک روزی بیاید از من تأمین اجتماعی بیمه تأمین اجتماعی بخرد پس الان این کارگر از ارتفاع افتاده از کارافتاده شده طبق ماده 66 تا 10 سال باید حقوق را به او پرداخت کند. حالا اگر یک جا پرداخت کند طبق قانون کار امسال این به‌عنوان یک امتیاز است کارفرما محکوم می­شود می­گوید 10 سال باید حقوق کارگری که سر پروژه­ات آسیب‌دیده ازکارافتاده شده پرداخت کنی اگر 10 سال را همین‌الان پرداخت می­کنی منطبق قانون کار امسال که مثلاً 6 میلیون تومان است با تو محاسبه می­کنم اگر توانایی­اش را نداری من هرسال طبق قانون آن کار محاسبه می­کنم و شما باید به این کارگر پرداخت کنی.

من در اکثر بیمه­ نامه­ هایی که بعضاً همکارها به من می­فرستند یا تحت عنوان مشاوره از ما می­خواهند می­بینیم ماده 66 تأمین اجتماعی را در بیمه مسئولیت کارفرما در قبال کارکنان فقط 100 میلیون خریده. الان طبق قانون کاری که امسال داریم اگر بخواهد تأمین اجتماعی محکوم کند حداقل 800 میلیون تومان جریمۀ ماده 66 تأمین اجتماعی است. الان بیمه­نامه با 100 میلیون تعهد ماده 66 تأمین اجتماعی هیچ کارایی ندارد. ما امروز حتی به‌جرئت می­توانیم این را بگوییم که اگر یک کارگری در محل پروژه اتفاقی برایش بیفتد شاید بتوانیم با خانوادۀ آن شخص توافق کنیم و بخشی از دیه را آن­ها رضایت بدهند کمتر بگیرند. مثال می­زنم مثلاً 50% دیه را بگیرند دیگر به کار به دادگستری و مراحل طولانی نرسد؛ اما بحث تأمین اجتماعی حق دولت است دیگر آنجا بخششی در کار نیست. ما اکثریت حکم­هایی که الان متأسفانه پیمان­کارها دچار آن هستند همین ماده 66 تأمین اجتماعی است.

یا این ماده 85 و 91 قانون کار که من به شما گفتم

یک‌لحظه من روی 66 یک بحثی دارم. حتماً من کارگر که آمدم سر یک پروژه­ای حالا چه به‌عنوان کارگر یا ناظر آمدم؛ مثلاً یک روز، دو روز آمدم یا دائم آمدم حتماً من باید از قبل بیمه داشته باشم که تأمین اجتماعی این پول را از کارفرمای من بگیرد یا نه من اگر هیچ سابقه بیمه­ای هم ندارم یا مثلاً دو سال است که بیمه­ام را پرداخت نکردن باز هم به من تعلق می­گیرد؟

یعنی برای یکی شخصی حادثه اتفاق بیفتد طبق ماده 66 تامین اجتماعی، حقوق اش را از آن به بعد از تأمین اجتماعی دریافت می کند؟

بحث بیمۀ تأمین اجتماعی پرداخت کردن نیست. اینجا تأمین اجتماعی می­گوید این کارگر دچار ازکارافتادگی شده و خانواده ­اش دچار ضرر و زیان. دیگر نمی­تواند برود سرکار. اگر بیمۀ تأمین اجتماعی می­داشت یک حقوق و یک مستمری برایش ما در نظر می­گرفتیم. ماده 66 آمده به‌صراحت به حوادث کار ایراد گرفته گفته اگر حوادث کاری اتفاق افتاد من مسئولم حتی اگر آن شخص بیمۀ تأمین اجتماعی نداشته باشد یا حتی اگر سابقۀ بیمه ­ای هم نداشته باشد.

این استدلال را تأمین اجتماعی دارد می­گوید اگر مثلاً من رادان سر پروژۀ آقای مهندس کاظمی اتفاقی برایم نمی­افتاد سر این پروژه ساختمانی ممکن بود یک روزی بیایم برای خودم بیمه تأمین اجتماعی تهیه کنم حالا دیگر سر این پروژه ازکارافتاده شدم. پس طبق ماده 66 بیمۀ تأمین اجتماعی این اجازه را دارد که آقای مهندس کاظمی را جریمه کند تا چقدر؟ تا 10 سال حقوق. حالا یک امتیاز به شما می­دهد می­توانید یک جا 10 سال حقوق من را بدهید که طبق قانون کار امسال حساب بشود یا این که شما هرسال طبق قانون کار به من خسارت پرداخت کنی.

به  شرکت­های ساختمانی که بیمه را تا سقف کامل ماده 66 آن سال ببندند

حداقل 800 میلیون تهیه کنند. اگر شرکت­های بیمه اعلام می­کنند ما این سقف را نمی­توانیم تعهد بدهیم مراجعه کنند به شرکت­های دیگر. ما همین‌الان در بیمه ­نامه 800 میلیون تومان را تعهد می­دهیم. همین‌جا در لایو من به شما دارم اعلام می­کنم ما الان می­توانیم به شما بیمه ­نامه­ای را ارائه بدهیم که تمام این نواقص را رفع بکند. چرا؟ چون الان مثال زدم برای شما کانون برق کشور را ما دقیقاً همین کار را انجام دادیم ما آمدیم آنجا از پیمان­کارهای برق درخواست کردیم آن­ها آمدند نشستند گفتند ما با این مشکلات روبرو شدیم در ماده 66 تأمین اجتماعی محکوم شدیم کارگر من در 24 ساعت شبانه­ روز یکسره مثلاً سرایدار بوده کار می­کرده در بیمه­ نامۀ من آمدند قید کردند سه شیفت، دو شیفت. به من به استناد همین بند خسارت ندادند.

یا موارد دیگر هزینۀ پزشکی را من 30 میلیون خریدم 20 میلیون خریدم هزینۀ پزشکی من شده 100 میلیون تومان. یا اتفاق افتاده برای کارگر من هزینۀ پزشکی شده 100 میلیون تومان دیه شده 500 میلیون تومان. شرکت بیمه به من اعلام کرده که یا من دیه را می­دهم یا هزینۀ پزشکی را؛ هر دوتا را باهم نمی­دهم. باز اینجا باید طرف برود شکایت بکند و یک پروسۀ طولانی.

ما همۀ این نواقص را رفع کردیم. پیمان­کارهای برق آمدند نشستند باتوجه‌به ریسک بالایی که کارشان دارد مداوم دارند با برق سه‌فاز کار می­کنند و ریسک­های مختلفی که دارند این­ها آمدند یک درخواست دادند تمام ایرادهای بیمه­نامه­ها را قید کردند. گفتند ما با این مشکلات روبروییم. از صنعت بیمه درخواست یک بیمه ­نامه کردند گفتند: «ما یک بیمه ­نامه می­خواهیم تمام این مشکلات درش رفع شده باشد.» در این شرکت­های بیمه، در این سی دو سه شرکت بیمه­ای که ما داریم شرکت بیمه کوثر این ریسک را قبول کرد. یعنی عملاً ما یک بیمه­نامۀ مسئولیت تمام خطر داریم صادر می­کنیم.

شما اجازه دارید خارج از ساختار بیمۀ مرکزی که این یازده کلوز را بسته؛ مثلاً بیمه کوثر اجازه دارد بیاید با یک قرارداد کلی، الان شما با شرکت برق برای کل کشور یک بیمه اختصاصی بستید که تامی کلوزهای مدنظر در ان پیش بینی شده؟

اره ببینید این موردی که شما گفتید قبل از این قانون ما هر بیمه­ نامه ­ای را که بخواهید طرح جدیدی باشد؛ مثلاً ما الان بیمه ­نامه­ های هزینه­ های حقوقی را داریم انحصاراً در کوثر یا مثلاً بیمه ­نامه مسئولیت طرح جامع که من خدمت شما گفتم این­جور طرح­ها را باید اول از بیمه مرکزی مجوز بگیریم زمانی که ما مجوز گرفتیم حداقل برای 4 سال پیش است سال 97 ما این مجوز را اخذ کردیم از بیمه مرکزی. بیمه مرکزی این قانون را جدیداً چند ماه اخیر آورده و این طرح مجوز دارد و با مجوز بیمه مرکزی صادر می­شود. ما برای اطمینان خاطر یک فرم استعلام طراحی می­کنیم به همۀ عزیزان می­دهیم به بیمه­ گذاران می­دهیم می­گوییم شما بروید از تمام شرکت­های بیمه استعلام بگیرید آیا این کلوزهای بیمه ­ای را که فردا با آن­ها دچار مشکل خواهید شد با کارگرتان سر این کلوز بیمه ­ای دچار مشکل خواهید شد.

بروید استعلام بگیرید اگر داشتند بروید همان جا بیمه صادر کنید. من با همین طرح برق که مجوزش را برای پیمان­کارهای آب و فاضلاب هم حتی گرفتم برای کارهایی که ریسکشان بالا هست ما گرفتیم با همین طرح پیمانکاران برق من 40 جایگاه سوخت را بیمه کردم؛ چون جایگاه سوخت هم ریسکشان بالا است احتمال سوختگی، انفجار در آن­ها بسیار بالا است و ما با این طرح بیمه ­نامه را صادر کردیم. شما یک بیمه ­نامه الان به من نشان بدهید که در آن بیمه­ نامه قید شده باشد اگر اقدامات ایمنی در آن کارگاه در محل پروژه انجام نشده باشد ما خسارت می­دهیم. اگر کارفرما نظارت نکند بر کارگر ما خسارت می­دهیم. اگر لوازم ایمنی کفش، کلاه ایمنی شما در اختیار کارگر قرار ندادید ما خسارت می­دهیم. همان ابتدای بیمه ­نامه این بند را می­گذارند و متأسفانه خسارت پرداخت نمی­شود یا بخشی از خسارت پرداخت می­شود بقیه خسارت می­افتد بر عهدۀ پیمان­کار یا همان کارفرما.

یعنی الان پیمان­کارهای بقیه سازمان­ ها مثل آب و فاضلاب، مثل گاز، این­ها که ریسک­های شان بالا است این­ها می­توانند با شما قرارداد ببندند؟ جامع مثل همین طرح شرکت برق استفاده کنند؟

بله دقیقاً این امکان وجود دارد ما مجوزش هم گرفتیم امکان وجود دارد ما الان برای اکثریت شرکت­ها وقتی توضیح می­دهیم قاعدتاً شاید حق بیمه­ اش یک ­ذره بالاتر باشد این را تهیه می‌کنند؛ چون امروز اگر 2 میلیون تومان حق بیمه بیشتری می­دهند فردا که اتفاق بیفتد و بیمه ­نامه ناقص داشته باشند الان در ماه حرامیم 800 میلیون باید دیه پرداخت کنند امروز 2 میلیون پرداخت کنند بهتر از این است که فردا 800 میلیون پرداخت کنند و این خبر خوب هم من به شما می­دهم که ما این مجوز را هم گرفتیم که یک تخفیف 55 درصدی به عزیزانی که طرح جامع را بخواهند می­دهیم که حق بیمه به نسبت بیاید پایین­تر و حتی این کلوزهای بیمه­ ای که من دارم می­گویم در بیمه ­نامه طرح جامع به 39 تا کلوز بیمه­ای می­رسد.

امروز دیگر شما در بیمه ­نامه ­ای نمی­توانید بندی را پیدا کنید که اگر شما هزینه ­های دادگستری برای شمای پیمان­کار یا کارفرما ایجاد شد شرکت بیمه پرداخت کند. ما به‌صراحت داریم قید می­کنیم ما پرداخت می­کنیم. امروز یکسری استثناها در بیمه­ نامه ­ها هست که شاید خیلی از عزیزان به­ آن فکر نکرده باشند من امروز یک پروژه­ای دارم برای پروژه خودم یک سرایدار می­گیرم. در این پروژه سرایدار من شب دچار مثلاً گزیدگی مار می­شود. این دیگر حوادث کار نیست این یک استثنا است. ما به‌صراحت قید کردیم اگر گزیدگی حیوانات باشد پرداخت می­شود. هزینه­ های دادگستری اگر شمای پیمان­کار محکوم شدی ما پرداخت می­کنیم. نظارت نکردی قصوری داشتی ما پرداخت می­کنیم خسارت کامل را پرداخت می‌کنیم؟

الان با قراردادهای جدید – قرارداد شما نه – دیگر اصلاً نیازی به رفتن به دادگستری و حکم دادگاه نیست؛ یعنی بیمه مرکزی حذفش کرده دیگر؛ منظورتان این است یا نه؟ خارج از عرف اگر طرف برود یک شکایت دیگری بکند کارگر مثلاً بر اثر حادثه علاوه بر این که از بیمه می‌گیرد؛ مثلاً برای یک موضوع دیگر هم می­رود شکایت می­کند. منظورتان آن است می­گویید پرداخت می­کند؟

ببینید پرداخت خسارت بدون رأی دادگاه؛ پیمانکاران روی سابقه کاری­شان خیلی حساس ­اند امروز اگر یک پیمان­کاری سابقۀ کیفری برایش ایجاد بشود سابقۀ در دادگستری برایش ایجاد بشود زمانی که می­خواهد کار بگیرد برایش دردسر است. وقتی که خسارت بدون رأی دادگاه را آوردند؛ چون پروسه دادگستری طولانی ممکن است بشود و خانوادۀ آن شخص کارگر دچار ضرر و زیان شدند آمدند این را در نظر گرفتند که شرکت بیمه با کارشناس اداره کار و دادگستری قرارداد ببندد از کارگر و پیمان­کار دعوت کنند در محل مثلاً شعبۀ آن بیمه. همۀ این عزیزان جمع بشوند به یک توافقی برسند.

قرار نیست حق کارگر ضایع بشود. ممکن است آن شخص بگوید من الان مثلاً 500 میلیون تومان دیه­ام می­شود من 400 میلیون تومان دیه دریافت می­کنم حاضر نیستم یک سال دیگر صبر کنم که پروسۀ دادگستری بگذرد. با نظر کارشناس دادگستری و کارشناس ادارۀ کار و حتی کارفرما این مسئله با رضایت طرفین تمام می­شود. اینجا دیگر سابقه ­ای برای پیمان­کار هم ایجاد نشد. پس این می­شود خسارت بدون رأی دادگاه. حالا آمده از بیمه­نامه حذفش کرده گفته آقا! شمای شرکت بیمه عملاً پرداختش کن. در بیمه­نامه شرکت­های بیمه استنادش چیست؟ استناد می­کنند به بندبند داخل بیمه­نامه؛ هر چه در بیمه­نامه قید شده پرداخت می­شود. بیمه مرکزی عملاً اجبار نکرده شرکت­های بیمه را که شما باید بدون رأی دادگاه خسارت پرداخت کنید؛ اما اگر یک پوشش بیمه­ای من بخرم مثل گذشته خسارت بدون رأی دادگاه دیگر نگرانی این را ندارم که شرکت بیمه توانایی این را ندارد که خسارت را پرداخت کند در شعبه. این داستان اینجا این است.

در پروسه­ های قانونی دادگستری بیفتند.

بله

الان یک بحث دیگری که الان یک کارگری برایش اتفاق بیفتد معمولاً جزو اقشار ضعیف و دهک­های پایین جامعه هستند. شما می­گویید باید صبر کنید تا حکم نهایی بیاید. یک اصطلاحی به کار می­برند طول درمان، باید طول درمان بگیری. خانوادۀ این کارگر که به حداقل حقوق کارگری زندگی­شان را می­چرخاندند اولاً حالا هزینه­ های درمانش هم ایجاد شده. باید بیمارستان برود فیزیوتراپی برود و مشکلات دیگر، چه عمل جراحی انجام بدهد. این هزینه ­های زندگی­اش و هزینه­ های درمانش باید چه‌کار بشود؟ یعنی باید الان پیمان­کار بدهد تا حکم نهایی بیاید؟ یا نه می­شود علی ­الحساب یک‌بخشی را شما هزینه ­های کارگر را بدهید که حداقل زندگی روزمره­ اش دچار آسیب نشود؟

ببینید یک پوشش بیمه ­ای که داریم پوشش پرداخت غرامت روزانه است دستمزد روزانه است؛ یعنی اگر شخص ازکارافتاده بشود شما می­گویید هزینه­ هایش را ممکن است به‌هرحال باید هزینه خانواده، زندگی را بدهد مدتی که ازکارافتاده شده از طریق این پوشش بیمه­ای به­ شخص دستمزد پرداخت می­شود حالا هر سالی متفاوت است. این یک منبع پرداخت  مایحتاج زندگی ­اش شود.

مورد بعدی که شما گفتید ببینید طول درمان توسط پزشکی قانونی تعیین می­شود و این به نفع آن زیان­ دیده است چرا؟ امروز من یک اتفاقی در پروژه برای من می­افتد به‌عنوان کارگر دست من آسیب می­بیند الان اگر بخواهد بررسی کند آن پزشکی قانونی می­گوید: «آقا! مثلاً این کبودی دست، این آسیب ­دیدگی دست مثلاً 10% دیه» مثال می­زنم. الان اگر من دیه خودم را دریافت کنم دیگر این پرونده مختومه می‌شود؛ اما ممکن است دست من یک آسیب دیگر دیده باشد الان مشخص نشود در طول دو ماه، سه ماه، چهار ماه مشخص بشود. به‌خاطر همین طول درمان می‌دهند؛ یعنی این طول درمان به نفع آن زیان­دیده است. حالا این که شما می­گویید بخشی از دیه را پرداخت کنند بله  می­توانند درخواست کنند یک‌بخشی را دریافت کنند تا زمان حکم دادگستری.

مثلاً هزینه ­های روزمره زندگی ­اش به‌هرحال آسیب­ دیده در خانه افتاده و هزینه ­های زندگی­شان هم می­گویم دهک پایین است نمی­گویم که من با طول درمان مشکلی ندارم می­گویم یک هزینه جزئی یا باید برود پیمان­کار بدهد تا طول درمانش تمام بشود؛ چون من این حادثه ­ها را دیدم در فامیل، در دوست، آشنا دیدم که بنده خدا چند سال افتاده تا طول درمانش تمام شود. این مدت دو سه سال هزینه­ های هنگفتی هم داشته.

آری از طریق آن پوشش غرامت دستمزد روزانه پرداخت می­شود به­ آنها حالا طبق قانون کار هرسال. از آن بابت نگرانی وجود ندارد؛ یعنی شرکت‌های بیمه طبق آن کلوزی که در بیمه ­نامه ­ها هست در این یازده کلوز هم هست غرامت دستمزد روزانه هست مشکلی از آن بابت ندارد ولی می­توانند یک مبلغی را هم دریافت کنند حتی در بیمه ­های اشخاص ثالث که مثلاً منجر به فوت می­شود در یک تصادف شخص می­تواند برود درخواست کند یک‌بخشی از مبلغ دیه را دریافت کند؛ چون دیگر آن زمانی که یک شخصی فوت می­شود خانواده­اش دچار ضرر و زیان و تألم خاطر می­شوند به‌خاطر همین می­توانند استفاده کنند از این بابت مشکلی ندارد.

هزینه ­های پزشکی هم که من خدمت شما گفتم یک مشکل اساسی پیمانکاران است. یک زمانی که یک کارگر برایش اتفاقی می­افتد هزینه پزشکی ­اش در بیمارستان مشخص است مثلاً 100 میلیون هزینه پزشکی­ اش شده دیگر شرکت­های بیمه می­گویند: «ما یا هزینه پزشکی را می­دهیم یا دیه را می­دهیم.» ما در طرح جامعمان آمدیم به‌صراحت قید کردیم گفتیم آقا! ما هم هزینه پزشکی را می­دهیم و هم دیه را می­دهیم. دیگر نیاز به شکایت نیست؛

اما در بیمه ­های مسئولیت عادی باید برود پیمان­کار شکایت بکند که خسارت را بتواند بگیرد. یا آن کارگر برود شکایت بکند. دیروز من یک خسارتی داشتم یک کارگاه ساختمانی داشتند ساختمان می­ساختند یک کارگری آمده بود سر پروژه کارگر سیم­کش آن مجموعه بود؛ یعنی یک شخصی آمده سیم­کشی آن ساختمان، برق آن ساختمان را انجام بدهد دوتا کارگر با خودش آورده. مالک این ساختمان آمده از ما یک بیمه مسئولیت خریده؛ یعنی آن کسی که پروژه را انجام می­دهد یک بیمه مسئولیت خریده. این کارگر از روی چهارپایه افتاده دماغش شکسته. سریعاً فرستادندش شعبه که برو از بیمه مسئولیت کارفرمای ساختمانی­ ات خسارت بگیر.

من آنجا توضیح دادم اول این که طول درمان را به او توضیح دادم دوم این که آن آقایی که کاری سیم­کشی برق انجام می­دهد باید برای خودش بیمه مسئولیت تهیه کند و این کارگر خودش را تحت پوشش قرار بدهد. اینجا می­شود پیمانکاران فرعی؛ یعنی یک پیمان­کار فرعی است که آمده در پروژه ساختمانی کارکرده. اینجا متأسفانه کلوزها حذف شده. در طرح جامع ما این را داریم پیمان­کارهای فرعی را می­دهیم. پس اینجا درصد قصوری که آن کارفرما انجام داده باشد که بیمه خریده نگرانی وجود ندارد؛ ولی اینجا پیمان­کار فرعی هم می­تواند تحت پوشش قرار بگیرد این خسارتی که اینجا هست. به آن کارگر هم من توضیحات را دادم گفتم آن آقایی که مثلاً سیم­کشی برق را انجام می­دهد شما را باید بیمه کند حالا اگر بیمه­نامه­ای هم نخریده قصور خودش است و باید جواب­گو باشد.

چون زمان خیلی طولانی می­شود دیگر لایو ما هم اواخر یک ساعتش است. خیلی سؤال­های من در مورد بیمه مسئولیت کارفرما در مقابل کارکنان و اشخاص ثالث باقی ماند به‌خصوص قوانین تأمین اجتماعی ماند. من پیشنهاد می­کنم این­ها را  در چند شب آینده باز مجدد با هم هماهنگ کنیم یک لایو بخش دویی برویم. من سؤال­هایم را بتوانم بپرسم.

ما این آمادگی را داریم اگر یکسری اطلاعات هم به حالت پی­ دی ­اف خواستند دوستان ما می­توانیم در اختیار پیمانکاران قرار بدهیم. مشاوره هم خواستند که من گفتم بحث اورژانس بیمه را خدمت شما مطرح کردیم که می­توانیم از این استفاده کنیم به­ آنها عضویت بدهیم کارت عضویت بدهیم هر زمان مشاوره خواستند در خدمتشان هستیم. بیمه ­نامه­ های مهندسی برای بخش سوم است اگر امشب طولانی شد می­توانیم برای یک شب دیگر بگذاریم برای پیمان­کارها هر جور که خودتان صلاح می­دانید برای من مشکلی ندارد.

در لایو بعدی بیمه مسئولیت کارفرما در مقابل کارکنان و اشخاص ثالث را من الان خیلی همین­جور داشتم می­نوشتم سؤال­های زیادی دارم مخصوصاً در موضوعی که شما پیش آمد قانون­های تأمین اجتماعی است قانون­های کار فرمودید. این موارد مهم، مهم­هایش را شما مثلاً 85 ماند 91 ماند 66 را فقط عملاً توضیح دادید.

91 همان بحث نظارت بر کار کارگر توسط کارفرما است و گذاشتن لوازم ایمنی در اختیار کارگر است و همچنین حفاظت فنی محیط کار. این سه مورد مربوط به همان قانون 85 و  91 تأمین اجتماعی

در مورد همین موضوع باید خیلی بحث بکنیم خیلی یعنی من تجهیزات را می­گیری متأسفانه در فرهنگ کارگری ایران خیلی HSE و بحث­های ایمنی در محیط کار رعایت نمی‌شود؛ یعنی به‌زور هم می­گویم. اما کارگران رعایت نمی‌کنند.  من خودم دو سه حادثه در کارهای پروژه­های مختلف داشتم پروژه­های شخصی. این­ها را می­خواهم رویش بحث بکنم اگر اجازه بدهید امشب چون دارد یک ساعتمان تمام می­شود.  یک لایو برای بخش دو حالا باز هماهنگ می­کنیم برای فردا شب یا پس‌فرداشب هر وقتی که شما فرصت داشتید ما این بخش دوم را یک مقداری من سؤالاتم را دسته ­بندی کنم.

مسئولیت چیز خیلی حساس شده؛ یعنی شما الان می­گویی یک بیمه­نامه­ای بیمه مرکزی داده که عملاً خیلی از کلوزها را حذف کرده و گنگ است؛ یعنی این‌جور که شما گفتی الان عملاً پیمان­کار باید دوباره بیاید هر دفعه­ای قبلاً 35 کلوز بوده الان شده 11 تا؛ 11 تا که شما توضیح دادی سه‌تایی عملاً یک مفهوم را داشت می­رساند یعنی 3 کلوزش یک مفهوم را دارد انتقال می­دهد. خیلی از مفاهیم الان ناقص است. الان همین بحث الان من پیمان­کارم یک بحثی را لازم دارم بحث کارگرم یک کارگر دیگر موجب آسیب بزند بنده خدا کارگر است پول که ندارد بیاید دیه پرداخت کند.

یعنی شما از شرکت­های بیمه این را بخواهید بگویید امروز اگر شما این 11 کلوز را به من می­دهید و می­گویید من پرداخت می­کنم اهمال قصور غیرعمدی کارکنان نسبت به یکدیگر را بگویید در شرایط خصوصی بیمه­ نامه قید کنند. بگویید قید کنند که شمای شرکت بیمه فردا این خسارت را پرداخت خواهید کرد. فردا بدون رأی دادگاه جوابگوی من خواهی بود. فردا جوابگوی پیمان­کار فرعی من خواهی بود. به‌خاطر همین می­گویم بیمه نخرید؛ بیمه نشوید؛ اگر قرار است بیمه­ نامه ناقص داشته باشید و با این اطمینان خاطر پیش بروید که یک بیمه­نامه داریم فایده­ای ندارد فردا دچار خسارت، ضرر، زیان می­شوید. بحث دیه که پیش می­آید. آن موقع دیگر پیمان­کار یک پرونده قضایی برایش درست می­شود ممنوع‌الکار می­شود ممنوع‌الخروج می­شود. حساب­های مالی­اش بسته می­شود کلی دردسر برایش.

چون بحث دیه و جان آدمی است دیگر بیمه مسئولیت مثل مالی یک خودرو نیست که بگوییم 5 میلیون، 10 میلیون بالا پایین­تر. اینجا دیگر بحث دیه است. الان ما هم در حال حاضر در ماه حرامیم یک اتفاق کوچک بیفتد منجر به دیه بشود شرکت بیمه طبق آن بیمه­ نامه باید پرداخت خسارت بکند حالا اگر بیمه ­نامه ناقص باشد پیمان­کار افتاده در یک بحرانی و باید تا انتها برود.

خیلی سپاسگذارم که با سایت سعید کاظمی همراه بودید. اگر شما هم در هر زمینه ای تجربه دارید. ممنون می شوم با من از طریق کانال یوتیوب و سایت سعید کاظمی در با بقیه فارسی زبانان به اشتراک بگذارید. پیشنهاد می کنم دو بخش دیگر صحبت های من با اقای رادان در مورد معرفی اصول بیمه مورد نیاز پیمانکاران و کلوزهای بیمه مسئولیت کارفرما در برابر کارکنان طرح جامع بیمه کوثر را هم بازدید بفرمائید. راه تماس با اقای رادان 09155633767 می باشد.

آشنائی با اصول و مفاهیم بیمه

معرفی اصول بیمه مورد نیاز پیمانکاران

برای تماشا صحبت های من با آقای رادان متخصص بیمه در مورد معرفی اصول بیمه مورد نیاز پیمانکاران از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن فایل صوتی صحبت های من با آقای رادان متخصص بیمه، در مورد معرفی اصول بیمه مورد نیاز پیمانکاران از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام به همۀ دوستان عزیز. سعید کاظمی هستم.

امشب می­خواهیم در مورد بیمه و اصول اولیۀ قراردادهای بیمه صحبت بکنیم. من از آقای مهندس رادان دعوت کردم متخصص بیمه هستند با ما همراه بشوند و سؤالاتم را همه را بتوانم از ایشان بپرسم؟

من یک معرفی کردم شما را؛ یک توضیح اولیه هم دادم. امشب در مورد اصول اولیۀ قراردادهای بیمه مثل فرانشیز، مثل بیمه ­گر، بیمه ­گذار و کلاً مفاهیمی مثل این می­خواهیم صحبت بکنیم البته در ادامه در دوتا لایو بعدی­مان برنامه داریم که بیمۀ مسئولیت کارفرما در برابر کارکنان و اشخاص ثالث و بیمه مهندسی یا بیمه تمام خطر را صحبت بکنیم. امشب کلاً اصول اولیه را می­خواهیم تعریف بکنیم. من در خدمتتان هستم خودتان را معرفی بفرمائید.

عرض سلام و ادب و احترام تشکر از آقای مهندس کاظمی که واقعاً این دغدغه را دارند و این صفحه را حالا مبنای کارشان این است که کسب­وکارها را معرفی کنند از باب مسئولیت اجتماعی­شان انجام وظیفه­ای بکنند و یک اطلاعاتی را به مردم برسانند. بنده را هم معرفی کردند آقای مهندس کاظمی؛ رادان هستم نمایندۀ کانون برق کشور در استان خراسان جنوبی و نمایندۀ بیمه کوثر. مواردی که درخواست شد یکی بحث قواعد بیمه است اصول بیمه است بحث بیمه­های مسئولیت و مهندسی را درخواست کردند حالا من می­خواستم از آقای مهندس خواهش کنم یک چند دقیقه­ای صبر کنیم که دوستان همه اضافه بشوند بعد شروع کنیم.

من لایوم را در سایت خودم به اسم saeidkazemi.ir هم به‌صورت پادکست یعنی این صحبت­ها هم پادکست می­شود هم به‌صورت متن هم می‌گذارم؛ یعنی اگر کسی در لایو هم نبود هم در کانال یوتیوب من و هم داخل سایت من می­تواند به‌راحتی بعداً این لایو را کامل با مشخصات ببیند حالا یکی دوست دارد صوتش را گوش کند یکی دوست دارد متنش را مطالعه بکند.

بیمه اصلاً بیمه چیست؟ کلوزهایش چیست؟ توضیحاتی که در هر بخش از بیمه می­دهند چه معنی دارد؟

یعنی به‌عنوان یک نفر عادی وقتی وارد یک دفتر بیمه می­شوی قرارداد را جلومان می­گذارند به چه مسائلی باید توجه کنیم؟ چون خیلی از ما می­رویم یک قرارداد بیمه را امضا می­کنیم اصلاً واقعیت داخلش را سه چهار صفحه هم نوشته مطالعه هم نمی­کنیم. خیلی به زبان ساده برای ما تعریف بکن اصلاً اولین چیز بیمه چیست؟ اصلاً بیمه چه کاربردی دارد در زندگی آدم­های عادی، آدم­های امروزی حالا تا قرن بیست و یکم؟

ببینید بیمه که یک نیاز اصلی است واقعاً حالا باتوجه‌به سابقه­ای که بیمه دارد در کشور ما تقریباً 80 سال سابقه دارد البته از زمان شرکت­های دولتی و خصوصی که شروع به کار کردند قبل از آن شرکت­های خارجی در ایران آمدند شروع به کار کردند و بعداً با شرکت­های ایرانی شروع شد. ببینید بحث بیمه یک کلیاتی را من به نظرم این که همۀ ما باید بدانیم؛ یعنی همة قراردادهای بیمه چه از یک بیمۀ شخص ثالث خودرو چه از یک بیمۀ آتش­ سوزی منزل یا هر بیمۀ دیگری، مسئولیت، مهندسی و شاخه ­های مختلف بیمه­ای این مواردی را که الان من خدمت شما می­گویم در همۀ این بیمه ­نامه­ ها هست و مشترک است حالا شما آن موقع در مورد فرانشیز گفتید؛

ولی کلیتش که اگر بخواهیم بگوییم بیمه را تعریف کنیم بیمه چیست بیمه یک عقد است یک قراردادی است که طی آن یک ریسک مشخصی را شرکت بیمه قبول می­کند تحت عنوان بیمه ­گر و بیمه‌گذار یک حق بیمه­ ای را پرداخت می­کند با توجه‌ به آن ریسکی که بیمه ­گر قبول کرده. حالا این ممکن است که مثلاً حق بیمه برحسب آن ریسک متفاوت است حالا یک بیمۀ آتش ­سوزی ممکن است ریسکش بررسی بشود یک حق بیمه­ ای داشته باشد بیمه­ های خودرو که مبنایش مثلاً حجم موتور خودرو است یا موارد دیگر یک حق بیمه داشته باشد این بررسی می­شود برحسب همان شرایطی که خود شرکت بیمه دارد.

پس بیمه شد یک قرارداد یک عقدی که طی آن یک ریسک مشخصی ازیک‌طرف به‌طرف دیگر منتقل می­شود حالا مثلاً از طرف بیمه‌گذار منتقل می­شود به بیمه­گر. حالا بیمه‌گذار کیست؟ بیمه‌گذار می­تواند یک شخص حقیقی یا حقوقی باشد که یک حق بیمه­ای را پرداخت می‌کند؛ یعنی من نوعی می­توانم یک حق بیمه بابت بیمه آتش­سوزی منزلم پرداخت کنم من می­شوم بیمه‌گذار آن قرارداد. شرکت بیمه­ای که دارد قبول می­کند ریسک منزل من را که بیمه آتش­سوزی برایش صادر کند آن می­شود شرکت بیمه. پس گفتیم هم می­شود حقیقی باشد و هم حقوقی. بیمه­ گر هم شرکت بیمه­ ای که مشخصاتش در قرارداد قید شده و عملاً در ازای دریافت حق بیمه یک ریسکی را قبول کرده. پس ما سه مورد اصلی را الان گفتیم بیمه چیست؛ بیمه‌گذار کیست؛ و بیمه­گر کیست. این سه مورد اصلی را من سعی کردم که خیلی عامیانه بگویم در مورد این سه مورد.

فرانشیز را هم ىر بيمه توضیح بدهید.

حالا می­رویم وارد اصل موارد بیمه مثل فرانشیز، مثل اصل حسن‌نیت، این­ها مواردی که من دارم می­گویم شاید اسم ­هایش به یک شکلی باشد فرضاً بگویند شاید سخت است یادگیری ­اش ولی یک چیزهای حداقلی است که همۀ ما می­توانیم با یک سرچ کوچک در اینترنت حداقل زمانی که یک بیمه ­نامه­ای را می­خریم بدانیم که چه داریم می­خریم و قواعد و قانونش چیست. در اصل حسن‌نیت که یکی از اصول اساسی یک بیمه ­نامه هست عامیانه ­اش می­شود صداقت؛ یعنی طرف بیمه­گر و بیمه‌گذار باید صداقت داشته باشند. به چه شکل؟ شرکت بیمه­گر وقتی دارد یک ریسکی را قبول می­کند در صدور بیمه­ نامه­ اش باید صداقت داشته باشد تمام موارد، قوانین بیمه را به بیمه‌گذار، به آن خریدار بیمه توضیح بدهد و برعکس بیمه‌گذار وقتی دارد یک ریسکی را به شرکت بیمه،

یک خطری را دارد ارائه می­دهد حق بیمه­ ای را می­دهد که این ریسک را شرکت بیمه قبول کند بایست صداقت داشته باشد. اگر سیم­کشی مثلاً ساختمان من ایراد دارد من باید درستش کنم بعد بیمه­اش کنم. اگر جایی را که می­خواهم بیمه کنم محلی که می­خواهم بیمه کنم یا موضوع بیمه­ای را که می­خواهم بیمه کنم ریسکش بالا هست نباید طوری جلوه بدهم که ریسک ندارد. این می­شود اصل حسن‌نیت. اگر یک روزی حالا سهواً این رفتار من باعث بشود که آن موضوع بیمه ریسکش دقیق بررسی نشود؛ یعنی شرکت بیمه بیاید بیمه ­اش کند؛ ولی من حسن‌نیت نداشته باشم شکرت بیمه می­تواند بیمه ­نامه را ابطال کند یا خسارتی پرداخت نکند. پس این شد اصل حسن‌نیت که عامیانه­اش می­شود همان بحث صداقت؛ یعنی صداقت دو طرف.

بحث فرانشیز را شما مطرح کردید سؤال کردید فرانشیز؛ فرانشیز می­تواند در بیمه ­نامه ­ها باشد یا نباشد؛ یعنی توافقی است. ما در بیمۀ آتش ­سوزی برای پوشش­های اصلی بیمه­نامه فرانشیز نداریم. پوشش­های اصلی بیمه ­نامه آتش ­سوزی، صاعقه، انفجار بابت این سه پوشش فرانشیز نداریم. حالا فرانشیز چیست؟

سهمی از خسارت که بر عهدۀ من بیمه‌گذار است. یعنی من اگر یک محلی را یک موضوعی را دارم بیمه می­کنم اگر خسارتی اتفاق افتاد از آن خسارت سهم دارم حالا بعضاً می­آیند سؤال می­کنند: «ما رفتیم شرکت بیمه خسارت ما را کم پرداخت کردند.» حالا همکار من ممکن است توضیح ندهد یا نمایندۀ بیمه زمان فروش درست اطلاع­رسانی نکرده که فرانشیز چیست. حالا داستان فرانشیز چیست که باید یک سهمی از خسارت بر عهدۀ من باشد؟ من برای شما یک مثال می­زنم من یک خودرو دارم می­خواهم بیمۀ بدنه برایش بخرم. فرانشیز اینجا به علت این گذاشته می­شود داخل بیمه­نامه که یک شخص مواظب آن مال خودش باشد. حالا اینجا این موضوع بیمه خودرو است اگر من در خسارت سهمی نداشته باشم عملاً مواظبتی از خودروی خودم نمی­کنم. می‌گویم؛ مثلاً اگر کنار خیابان پارکش کردم وقتی سهمی از خسارت بر عهدۀ من است یک قفل به آن می­زنم یک قفل فرمان به آن می­زنم یک قفل پدال می­زنم یک دزدگیر به ماشین خودم وصل می­کنم می­دانم که از سرمایۀ 100 میلیون ماشین من زمان خسارت 10% به من پرداخت نمی‌کنند؛ یعنی سهم خودم است 10 میلیون تومان سهم خودم است پس اینجا من مواظبت می­کنم از مالم. یکی از علت­های گذاشتن فرانشیز این است بعضاً با این مواجه می­شویم مردم می­گویند: «ما رفتیم شرکت بیمه 10% خسارت ما را نداده» خب یا نماینده توضیح نداده یا کارشناس خسارت. علت دوم گذاشتن فرانشیز این است که برای خسارت­های جزئی مراجعه به بیمه نکنند بعضاً می­بینیم یک بیمۀ بدنه طرف تهیه کرده؛ مثلاً آینه ماشین شکسته حالا این یک ماشین ایرانی است؛ مثلاً آینه‌اش شده 200 هزار تومان. برای 200 تومان دیگر مراجعه به بیمه نکند بیمه می­آید یک سقف در نظر می­گیرد می­گوید فرانشیز حداقل 10% پانصد هزار تومان؛ یعنی خسارت­های بالای 500 هزار تومان را می­دهد دیگر برای خسارت زیر 500 هزار تومان به بیمه مراجعه نکنید. پس این بحث فرانشیز را هم خدمت شما گفتم. یک بحثی هم هست در بیمه­نامه­ها بحث اصل غرامت است که اصل غرامت چیست؟ عامیانه­اش این می­شود: بیمه قراردادی که موضوع آن جبران خسارت وارده به بیمه‌گذار است؛ یعنی به‌موجب این قرارداد قرار است. کالا مورد بیمۀ من‌بعد از خسارت به حالت اول دربیاید. یعنی من بیمه‌گذار نباید منتفع بشوم از این قرارداد.

یک خواهش بکنم این­ها را با کلمات حقوقی نگویید با مثال بگویید؛ به طور مثال بگویید؛ مثلاً اصل غرامت مثالش یعنی این.

دقیقاً چشم من فرانشیز را برای شما مثال زدم اصل غرامت هم برای شما مثال می­زنم ببینید من مثلاً دفتر کار خودم را بیمه می­کنم ارزش اموال من در دفتر بیمه­ام بوده 100 میلیون تومان. ارزش ملک من که حالا چه مستأجرم چه مالک ساختمانم بوده 500 میلیون تومان. جمع موارد بیمۀ من اینجا 600 میلیون شده؛ 100 میلیون محصولات  و تجهیزات من، 500 میلیون ملکم. زمانی که من دچار خسارت می­شوم نباید بیشتر از این خسارت دریافت کنم؛ یعنی اصل غرامت این را دارد می­گوید: «آقای رادان دفتر کارش را بیمه کرده 600 میلیون تومان؛ می­تواند تا سقف این 600 میلیون تومان خسارت بگیرد. نباید منتفع بشود از این بیمه­نامه سود ببرد.» این اصل غرامت است. یعنی پس شما هرچقدر ارزش اموال شما است باید اثبات کنید زمان خسارت بگویید؛ مثلاً من 100 میلیون وسایل دارم اینجا این 100 میلیون طبق این فاکتورها این 100 میلیون مثلاً مبلمان و کامپیوتر و میز و یا هر وسایل دیگری را دارم و منطبق اصل غرامت از این بیشتر نمی­توانم خسارت بگیرم. حالا فرانشیز هم از آن کسر می­شود. این مثالی که سؤال کردید من سعی کردم …

معمولاً کسی فاکتور که ندارد و اگر فاکتوری هم داشته باشد دفترش مثلاً در آتش­سوزی از بین رفته.معمولاً توصیه می­کنند که این­جور موارد را مثل اسناد را در محل کارتان یا در خانه نگه­داری نکنید یک جای جداگانه نگه­داری کنید. به‌هرحال اسناد بیمۀ شما، اسناد اموال شما مثل سند، مثل طلا و جواهر ارزشمند است همان‌طور که مواظبت از آن­ها می­کنید این­ها هم هست حالا اگر هم در مواردی که خسارت پیش بیاید این­ها وجود نداشته باشد ارزیاب خسارت نرخ روز آن اموال را می‌گیرد؛ مثلاً اگر مبلی بوده در داخل دفتر من نرخ روزش را می­گیرد یک هزینۀ استهلاک کم می­کند به‌خاطر انکه بعد پرداختش می­کند. باز روش­های مختلفی زمان خسارت هست.

حالا من یک سؤال دارم؛ مثلاً دفتر کار من با تجهیزات من یک میلیارد تومان می‌ارزد؛ ولی من یک و نیم میلیارد بیمه کردم. حالا ریسک کردم یک مقدار بالاتر گرفتم که مثلاً اگر یک موقع حادثه­ای داشت به همان نسبت حق بیمۀ بیشتری هم پرداخت کردم. الان شما می‌فرمایید وقتی کارشناس به مستندات بیاید هیچ‌وقت دیگر مثلاً از آن ارزش واقعی­اش یک موقع هست من از ارزش واقعی­اش کمتر یعنی یک میلیارد است من 500 میلیون تومان بیمه کردم شما می­گویید دیگر نهایت تا سقف 500 میلیون تومان است برای من هزینه پرداخت بکنید؛ ولی اگر من اضافه­تر بیمه کرده باشم شما هر چیزی که خسارت کارشناس بگوید تا 1.5 میلیارد شاید مثلاً 900 میلیون، یک میلیارد کامل خسارت­های من جبران بشود دوباره باز بتوانم … درست می­گویم؟

سؤال خوبی پرسیدی شما می­توانید حالا یک موضوع بیمه چه ماشین باشد چه منزل باشد یا هر چیز دیگری را که ما بخواهیم بیمه کنیم شما وقتی می­آیید آن را بیمه می­کنید همین بحث اصل غرامت را که خدمت شما گفتم موضوع بعدی­ام اصل قاعدۀ نسبی است.  ما هیچ‌وقت نمی­توانیم مالی را کمتر از ارزش واقعی­اش بیمه کنیم اگر موتورسیکلت من، اگر خودروی من ارزش روزش 100 میلیون تومان است من نمی­توانم آن را 150 میلیون تومان بیمه کنم بعداً توقع خسارت 150 میلیون تومان داشته باشم یا 100 میلیون ارزشش هست نمی­توانم 50 میلیون بیمه کنم شاید زمان صدور بیمه­نامه ما به این شکل عمل کنیم مراجعه کنیم به دفتر بیمه خودروی 100 میلیونی خودمان را 50 میلیون بیمه کنیم زمان خسارت ارزش روز خودرو بررسی می­شود از بازار؛ الان که خودرو نوسان زیاد دارد ارزش روزش بررسی می­شود این خودرو 100 میلیون ارزشش است ما چقدر بیمه کردیم در بیمه­نامه 50 میلیون. پس ما مالمان را کمتر بیمه کردیم قاعدتاً خسارت کمتری هم دریافت می‌کنیم؛ یعنی عملاً ما آمدیم کمتر اعلام کردیم که حق بیمۀ کمتری بدهیم پس ما هم خسارت کمتری پرداخت می­کنیم این می­شود قاعدۀ نسبی. حالا برعکسش شما ارزش خودروتان 100 میلیون است 150 میلیون تومان ماشین را بیمه می­کنید و توقع دارید زمان خسارت 150 میلیون دریافت کنید باز هم شرکت بیمه بررسی می­کند طبق اصل غرامت شما نباید منتفع بشوید از این قرارداد. شما  باید به حالت قبل برگردید؛ یعنی خودروی 100 میلیونی شما اگر آسیب‌دیده تا ارزش 100 میلیون طبق ارزش بازار خسارت به شما پرداخت می­شود. این که شما بیشتر آن را بیمه می­کنید حق بیمۀ بیشتری می­دهید به ضرر خود شما است؛ یعنی شرکت بیمه عملاً ضرری نمی­کند در این ماجرا.

الان دوتا بحث است یکی تورم به طور مثال خودرو را گفتیم. خودرو تورم دارد؛ یعنی هر ماه افزایش قیمت به آن می­خورد پیش­بینی می­کند هرکسی می­گوید من به‌صورت متوسط در سال آینده یا در شش ماه آینده این­قدر رشد خواهد داشت خودروی من. یک بحث تورم است یک بحثی هم است اگر یک خودرویی کامل از بین رفت چه؟ یعنی مثلاً کامل از حیض انتفاع خارج شد من 150 میلیون بیمه­اش کردم؛ ولی خودروی من 100 میلیون می­ارزد کامل هم خودرو تصادف کرده از بین رفته؛ یعنی دیگر قطعۀ قابل‌استفاده نیست، آنجا چه می­شود؟ آنجا شما پول یک خودرو معادل مدل آن سالش را به او می­دهید؟ مثلاً مدل 98 بیمه کرده.

این موردی که شما گفتید سؤالی که شما پرسیدید دوتا راهکار وجود دارد خودرو را مثال زدید ما الان در بحث خودرو نوسان قیمت خیلی شدیدی داریم مداوم قیمت­ها دارد بالا پایین می­رود. شما دوتا حالت دارید یکی این که شما هرچند وقت برای خودروتان الحاقیه تهیه کنید؛ یعنی خودروتان را امروز بیمه می­کنید با 100 میلیون تومان. متوجه می­شوید 10 روز، 15 روز بعد که خودروی شما شده 150 میلیون تومان. مراجعه می­کنید به شرکت بیمه یا به آن نمایندۀ بیمه­تان یک الحاقیه برای بیمه­نامۀ خودتان تهیه می­کنید. یکی این روش است؛ چون خودرو را مثال زدید یک پوششی شرکت­های بیمه آمدند ارائه دادند باتوجه‌به نوسانات قیمت به نام پوشش نوسان قیمت. یعنی شما خودروتان را با 100 میلیون بیمه می­کنید این پوشش سه‌تار حالت دارد 25%، 50%، 100%؛ یعنی چه؟ یعنی اگر شما با 100 میلیون بیمه­اش می­کنید این پوشش نوسان 25 درصدی را بخرید تا 25% ارزش آن روزی که ماشین را بیمه کردید یعنی 100 میلیون، ماشین شما بشود 125 میلیون دیگر نیاز به الحاقیه ندارد شرکت بیمه هم بر حسب این محاسبه می­کند حالا حالت دوم که 50% بود به همین شکل و 100% هم به همین شکل، یعنی شما می­توانید با خرید یک پوشش دیگر نگرانی شما رفع بشود. این که گفتید خودرو کاملاً آسیب ببیند در بحث خودرو اگر خودرو 70% خسارت بخورد،  دیگر آن مال از بین رفته؛ شرکت بیمه تا سقف آن مبلغی که روی بیمه­نامه قید شده با نرخ روز خودرو بررسی می­کند و به شما خسارت 100% پرداخت می­کند. فقط بحث آن فرانشیز هست که سهمی از خسارت که بر عهدۀ شما است آن خسارت کم می­شود دیگر بستگی به مدل ماشین هم دارد که کهنگی به آن می­خورد استهلاک می­خورد و این موارد هم کسر می­شود. این موردی که شما گفتید ما در هفتۀ گذشته متأسفانه داشتیم که بیمه­نامه را من خود صادر کردم و متأسفانه ایشان حالا آن شخصی که بیمه را خریده بود جادۀ مشهد به بیرجند متأسفانه ایشان خودروشان واژگون شد هم خودروشان از بین رفت هم متأسفانه دو نفر فوت شدند. خسارتشان از 70% بیشتر بود؛ یعنی دیگر ماشین قابلیت تعمیر نداشت و باید خسارت کلی به ایشان پرداخت بشود.

آیا می‌توانیم؛ مثلاً یک خودرو را چند جا ما بیمه کنیم یا مثلاً یک واحد تجاری یا پیمانکار هستیم بیمۀ تمام خطرمان یا بیمۀ مسئولیتمان را از یکی دوتا بیمه، بیمه کنیم؛ مثلاً فکر می­کنیم که امنیت بیشتری دارد.

اصل­هایی که داشتیم باهم پیش می­رفتیم تا یک حدودی هم اصل غرامت را گفتیم بعد در صحبت­ها قاعدۀ نسبی را هم گفتیم اصل مشارکت یا تعدد بیمه هم هست؛ یعنی یک شخص ممکن است برایش سؤال پیش بیاید من یک مالی را دارم یک موضوع بیمه­ای را دارم می­خواهم بیمه کنم می­خواهم چند تا بیمه­نامه بخرم برایش. اگر ما یک خودرویی داریم 100 میلیون تومان ما این را می­توانیم پیش چند تا شرکت بیمه برایش بیمه­نامه خریداری کنیم اما نمی­توانیم به­اندازۀ این 100 میلیون تومان چند تا بیمه تهیه کنیم؛ مثلاً خودروی ما 100 میلیون تومان است ما برویم 4 تا بیمه­نامۀ 100 میلیون‌تومانی بیمه بدنه بگیریم نه. می­توانیم از 4 تا شرکت تا سقف ارزش خودرو بیمه خریداری کنیم. یعنی می­توانیم این مال را پیش چند تا شرکت بیمه به­اندازۀ مثلاً 4 تا 25 میلیون تومان بیمه کنیم و اگر ما مالی را چند تا بیمه­نامه بخریم به ارزش کل، زمان خسارت شرکت­های بیمه پرداخت خسارت یا نمی­کنند یا اولویت با شرکت اولی است که بیمه­نامه برای آن مال بیمه صادر کرده یا هرکسی به­اندازۀ نسبت خودش خسارت پرداخت می­کند.

شرکت­های بیمه از کجا متوجه می‌شوند؛ مثلاً این خودرو در چند شرکت بیمه، دارای بیمه است. آیا سیستم‌های بیمه به هم وصل هستند. شما معمولاً در بیمۀ خودرو، در بیمه­های بدنه، شرکت­های بیمه در سیستم  بیمه مرکزی با هم وصل هستند شما وقتی یک بیمه­نامه­ای را صادر می­کنی می­خواهید صادر کنید ما استعلام می­گیریم بیمه­نامه­ها مسئولیت هم به همین شکل است معمولاً از شعب آن استان استعلام می­گیرند که این بیمه­نامه یا این مورد بیمه تابه‌حال خسارت داشته یا نه؟ این بحث آن شرکت­های بیمه است که بررسی بکنند؛ یعنی عملاً این بانک اطلاعاتی را شرکت­های بیمه دارند حالا نواقصی هم در آن هست که در این سال­های اخیر حل شده؛ مثلاً یک موردی جعل بیمه­نامه­های شخص ثالث بود با کد یکتای بیمه مرکزی این مشکل حل شد؛ یعنی همان‌طور که یک شخص کد ملی دارد یک بیمه­نامه یک کد منحصربه‌فرد یا منحصر به آن بیمه دارد که آن کد یکتا فقط برای بیمه­نامۀ شما است؛ یعنی اگر بیمه­نامۀ شما کد یکتای بیمه مرکزی را نداشته باشد یک بیمه­نامۀ جعلی است.

و توجیه هم ندارد فکر نکنم کسی برود یک مالی را در چند جای مختلف بیمه کند.

بعضاً این عقیده را دارند که مثلاً ما اگر بخواهیم یک مالی را بیمه بکنیم حالا بر حسب قانون بیمه مرکزی شرکت­های بیمه نمی­توانند خسارت پرداخت نکنند؛ اما این عقیده را ممکن است شخص داشته باشد که چند تا بیمه­نامه بخرد. من می­خواهم یک مثال دیگر برای شما بزنم. بیاییم از اموال خارج بشویم بیاییم در بیمۀ اشخاص. من خودم را می­خواهم بیمۀ زندگی کنم برای خودم یک بیمۀ زندگی بخرم می­توانم از چند تا شرکت بیمه، بیمۀ زندگی بخرم. این علتش هم این است که جان آدم ارزشش واقعاً حد و اندازه ندارد من نمی­توانم بیایم مشخص کنم ارزش جان یک انسان 100 میلیون، 200 میلیون چقدر است. آن دیه­ای که الان می­بینید روی بیمه­ها هست مجبورند این کار را بکنند بالاخره یک مبلغی را باید مشخص کنند در بیمه­ها باشد. بیمۀ زندگی به همین شکل است؛ یعنی شخص تا سقف پوشش فوتی که در نظر می­گیرند در شرکت­های بیمه مثلاً الان 1 میلیارد است یا حتی طبق دستورالعمل­ها بیشتر هم شده تا سقف این 1 میلیارد تومان شخص می­تواند چند تا بیمۀ زندگی بخرد؛ مثلاً از بیمۀ کوثر یک بیمه زندگی می­خرد با سرمایۀ فوت 200 میلیون تومان؛ از بیمۀ مثلاً البرز یک بیمۀ زندگی می­خرد با سرمایۀ فوت 300 میلیون تا سقفی که دستورالعمل اجازه بدهد می­تواند برود چند تا بیمه­نامه بخرد و هیچ مشکلی هم ندارد. اما در بیمه­های اموال به این شکل نیست گفتم که اگر مالی را بخواهند تعدد بیمه یعنی چند تا شرکت بیمه، بیمه کنند می­توانند تا سقف ارزش آن مال بیمه کنند؛ یعنی اگر 100 میلیون است 4 تا مثلاً 25 میلیون تومان. اما 4 تا 100 میلیون بیمه نمی­شود صادر کرد؛ 4 تا بیمه­نامۀ بدنه باارزش 100 میلیون برای یک ماشین نمی­شود صادر کرد؛ چون این‌طوری طرف منتفع می­شود و باز هم همان اصل غرامت.

اصل نفع بیمه ­ای هم صحبت کردیم قبل از لایو هم اصل نفع بیمه­ای را هم توضیح بدهید.

اصل نفع بیمه ­ای به این شکل است که کسی محق دریافت خسارت است که ذی‌نفع یا مالک آن موضوع بیمه باشد و در صورت وقوع خسارت آن شخص دچار خسارت و زیان بشود؛ یعنی عملاً من نمی­توانم مال دیگری را بیمه کنم. باز هم به طور مثال من اگر خانۀ شخص دیگری را بیمه کنم اگر آن خانه دچار خسارت بشود من زیانی نمی­بینم؛ برای من مشکلی پیش نمی‌آید؛ لذا من می­روم این خانه را بیمه می­کنم ممکن است فردا این تصمیم هم بگیرم آن خانه را اصلاً آتش بزنم عمداً این کار را انجام بدهم پس اصل نفع بیمه­ای اینجا دارد جلوگیری می­کند از کار من می­گوید من باید مالک آن مال باشم یا آن موضوع بیمه باشم که آن را بتوانم بیمه کنم. در غیر این صورت اگر شخصی بخواهد مال دیگری را بیمه کند اینجا نفع و ضرری در زمان خسارت شامل حال او نمی­شود و این باعث می­شود که تقلب و این­جور موارد در صنعت بیمه زیاد بشود به همین علت اصل نفع بیمه­ای را گذاشتند. حالا در بیمه­های اشخاص هم به همین شکل است؛ یعنی عملاً شخص باید نسبتی با آن بیمه­شده داشته باشد که اگر خدای‌نکرده برای او اتفاقی افتاد دچار تألم خاطر بشود؛ یعنی اگر مثلاً یک پدری فرزند خودش را بیمه کند از فوت فرزندش یا از مریض شدن فرزندش آن پدر دچار ناراحتی بشود دچار غم و غصه بشود؛ اما مثلاً یک آدم غریبه که هیچ نسبتی با آن بچه ندارد نمی­تواند بیاید آن را بیمۀ عمر کند یا بیمۀ زندگی کند. به‌این‌علت که ممکن است فردا یک تصمیمی بگیرد – مثلاً می­گویم حالا به‌عنوان‌مثال دارم می­گویم – آن شخص را به قتل برساند و بیاید یک سرمایۀ فوتی از بیمۀ زندگی بگیرد. پس شرکت بیمه همین‌جا جلوگیری می­کند می­گوید طبق اصل نفع بیمه­ای شما نمی­توانی این شخص را بیمه کنی؛ چون هیچ نسبتی بین شما وجود ندارد. حالا در اموال هم توضیح دادم که باید مالک ذی‌نفع آن اموال باشد. این هم اصل نفع بیمه­ای که شما سؤال پرسیدید.

اصل جانشینی را هم توضیح بفرمائید.

ببینید اصل جانشینی به این شکل هست که شرکت­های بیمه یک بیمه ­نامه­ای را صادر می­کنند برای شخص مثلاً بیمۀ بدنه. بیمۀ بدنه یکسری پوشش­ها دارد من می­خواهم باز هم با مثال توضیح بدهم. خودروی من بیمۀ بدنه دارد دچار آسیب شده؛ چه آسیبی؟ مثلاً یک شخصی با من دشمنی داشته آمده روی ماشین من اسیدپاشی کرده. من می­دانم که آن شخص کیست؛ مقصر حادثه را می­شناسم؛ من از شرکت بیمه این توقع را دارم که طبق اصل جانشینی که خسارت من را پرداخت کند؛ ولی من تمام حقوق خودم را به شرکت بیمه واگذار می­کنم که برود از مقصر حادثه خسارت را بگیرد؛ چون اینجا مقصر مشخص است دیگر اینجا من درگیر با همسایه با دوست با آشنا با غریبه نمی­شوم که آقای مثلاً ایکس آمده ماشین من را اسیدپاشی کرده؛ اصل جانشینی این است که شخص توقع دارد دراسرع‌وقت خسارت به­ مشتری پرداخت بشود و حق‌وحقوق خودش را به شرکت بیمه واگذار کند آن برود از مقصر حادثه خسارت را دریافت کند حالا در بعضی حادثه­ها اصلاً مقصر ممکن است شناخته شده نباشد؛ ولی در مواردی که شناخته شده است طبق اصل جانشینی می­توانند این کار را بکنند.

یک موضوع دیگری که باهم قبل از لایو صحبت کردیم.  اعلام تشدید خطر است این موضوع  برای چه زمانی است؟

ما هر زمان یک موضوعی را بیمه می‌کنیم؛ مثلاً یک کارخانه­ای آمده درخواست بیمۀ آتش­سوزی داده. امروز مثلاً ریسکش 10% بوده برای شرکت بیمه 20% بوده برحسب بررسی­ای که شرکت بیمه کرده؛ مثلاً یک کارخانۀ ایزوگام را برایتان مثال بزنم قبلاً مثلاً انبار نداشته زمان صدور بیمه­نامه یک خط تولید بوده. آمده بعد از 2 ماه، 3 ماه یک عالم تولیدات خودش را در خط تولید دپو کرده یا یک انبار کنار خط تولید خودش راه­اندازی کرده. خب خطر و ریسک برای شرکت بیمه بیشتر شده؛ قاعدتاً باید به شرکت بیمه اعلام کند و تشدید خطری که الان اتفاق افتاده بابتش حق بیمه پرداخت کند. اگر به شرکت بیمه اعلام نکند شرکت بیمه ملاک پرداخت خسارتش زمان صدور بیمه­نامه است می­گوید زمانی که من این کارخانۀ ایزوگام را بیمه کردم یک خط تولید بوده با این سرمایه با این تجهیزات و عملاً چون تشدید خطری را اعلام نکرده و حتی افزایش سرمایه­اش را اعلام نکرده شرکت بیمه هم قاعدتاً خسارت کمتری پرداخت می­کند اینجا بیمه‌گذار باز ضرر می­کند. پس ما عملاً خطر موضوع بیمه­مان می­رود بالاتر به نفع خودمان است که به شرکت بیمه اعلام کنیم.

الحاقیه صادر بشود.

بله دقیقاً.

اصلاً کلوز چیست؟ چرا ما پیوست­های قرارداد بیمه کلوز داریم؟ وقتی من بیمه دارم همۀ مسائل من باید در آن پیش­ بینی بشود کلوز تعریفش چیست؟ وظیفه­اش چیست؟

ببینید ما در رشته­های بیمه­ای که داری حالا بیمه چند بخش است بیمه­های اموال داریم بیمه­های اشخاص داریم و بیمه­های مسئولیت. بحث کلوز فقط در بعضی از موارد بیمه­ها است؛ مثلاً در بیمه­های مسئولیت؛ بیمه مسئولیت یک شاخه خیلی گسترده است که قرار شد ان­شاءالله در بخش دوم لایومان در موردش صحبت بکنیم. کلوز یک حالت پوشش­های اضافی به بیمه است مثلاً می­گویم در بیمه­نامه بدنه پوشش­های اضافی یک حالتی دارد مثل کلوز. پوشش­های اصلی بیمه­نامه مثلاً آتش‌سوزی صاعقه، انفجار، سرقت کلی،

این­ها پوشش­های اصلی بیمۀ بدنه است. حالا یک شخصی می­خواهد پوشش­های بیشتری بگیرد پوشش­های اضافی بگیرد آنجا دیگر شکست شیشه یک پوشش اضافی است. سرقت لوازم خودرو که به آن می­گویند سرقت در جای قطعات خودرو یک پوشش اضافی است. می­شود به آن اطلاق کرد به‌عنوان کلوز ولی عملاً آنچه در ایران جاافتاده تحت عنوان کلوز برای بیمه­های مسئولیت و مهندسی است که حالا در بیمه­های مسئولیت تمام کلوزها افزایشی است؛ یعنی شما یک کلوز که اضافه می­کنید به بیمه عملاً یک پوششی به بیمه اضافه می‌شود؛ اما در بیمه­های مهندسی همیشه کلوز افزایشی نیست بعضاً افزایشی است و بعضاً کاهشی؛ یعنی یک زمانی به نفع شمای بیمه‌گذار است و یک زمانی به نفع من شرکت بیمه­گر. یعنی من با گذاشتن یک کلوز در بیمه مهندسی عملاً شما را مقید می­کنم به یک اقدامات ایمنی. پس گذاشتن یک کلوز در آن بیمه مهندسی دلیلی بر اضافه‌شدن یک پوشش بیمه­ای نیست حالا ان­شاءالله در قسمت دوم لایومان که در مورد بیمه­های مسئولیت خواستیم صحبت بکنیم می­توانیم در مورد انواع کلوزها هم صحبت کنیم.

اورژانس بیمه را هم توضیح بدهید کلمۀ اورژانس بیمه بحث شده بود متوجه من کامل نشدم.

ببینید ما یک چند سالی هست که تقریباً از سال 93 داریم در صنعت بیمه فعالیت می­کنیم با یک مجموعه­ای که ما در تهران داریم کار می­کنیم بعضاً دیدیم که انواع پیمانکاران، انواع کارهای مختلف که نیاز به بیمه دارند مراجعه می­کنند به نماینده­های بیمه یا به شرکت­های بیمه. شاید؛ مثلاً من مراجعه کنم به یک شرکت بیمه یا به یک شعبه بیمه آن زمان کارشناس صدورش خیلی زمان نداشته باشد کامل برای من توضیح بدهد یا نماینده بیمه ممکن است اطلاعات کامل نداشته باشد در آن رشته­ای که من می­خواهم بیمه صادر کند. ما یک بحثی را مطرح کردیم در تهران با دوستان بحث اورژانس بیمه بود. ما آمدیم در خراسان جنوبی این را کار کردیم باتوجه‌به این که در کانون برق به‌عنوان نماینده خراسان جنوبی انتخاب شدم در حوزۀ بیمه ما آمدیم اورژانس بیمه را برای پیمانکاران برق‌کار کردیم. شروع کردیم برای پیمانکاران یک کارت عضویت آماده کردیم و عملاً یک خط مشاوره در اختیارشان قرار دادیم که هر زمان خواستند هر بیمه­نامه­ای را تهیه کنند حتی اگر از ما منی که دارم می­گویم به‌عنوان نماینده شرکت بیمه کوثر هم نخواستند تهیه کنند ما به آن­ها مشاوره می­دهیم. آمدیم یک کارت عضویتی را طراحی کردیم به­ آنها شماره عضویت دادیم و خط مشاوره دادیم به کارشناس­های ما هم متصل شدند. هر زمان که خواستند سؤالی داشتند هر زمان بیمه­ای خواستند صادر کنند تماس می­گرفتند و اطلاعات می­گرفتند و بعد بیمه­نامه­شان را یا از ما خریداری می­کردند یا از شرکت مورد علاقه­شان. این کار را از بحث مسئولیت اجتماعی­مان انجام دادیم  گفتیم حالا همیشه نمی­شود این را در نظر گرفت که چون بیمه ­نامه پیش من صادر نمی­شود من هیچ اطلاعاتی ارائه ندهم.

به‌هرحال دینمان گفته برحسب کمک‌کردن به همدیگر در هر شغلی که هستیم حالا یک زمانی می‌گفتند؛ مثلاً زکات علم یاد دادنش است امروز اگر من در کار خودم دارم فعالیت می­کنم وظیفه­ام این است که مسئولیت اجتماعی­ام این است که اگر اطلاعاتی دارم در اختیار هم­وطن­های خودم، هم استانی­های خودم در حد توانم بگذارم. حالا ما این را آمدیم تحت اورژانس بیمه انجام دادیم این آمادگی را هم داریم شما عزیزانی که معرفی بکنید چه پیمانکاران چه افرادی که شما معرفی بکنید ما برای عزیزانی که شما معرفی کنید رایگان این کار را انجام می­دهیم کارت عضویت هم برایشان صادر می­کنیم هر زمان هم هر سؤالی در حوزه بیمه داشتند در توان ما باشد پاسخگو هستیم اگر اطلاعاتشان خیلی فراتر از اطلاعات و سواد ما بود که ما باز از بزرگ­ترها سؤال می­کنیم از اساتید خودمان تهران سؤال می­کنیم به­ آنها اطلاعات کامل می­دهیم که بیمه­نامۀ جامع را خریداری کنند. هدف ما این است که وقتی طرف می­رود بیمه می‌خرد؛ یعنی به‌خاطر آرامش خاطر خودش دارد بیمه تهیه می­کند. یک برگ کاغذ فقط تهیه نکند. بعضاً همین چند شب پیش یکی از مهندس ناظرهای ساختمان برای من فرستاده بود شاید 10 صفحه هم بود بیمه­نامه ولی بیمه­نامه کامل ناقص؛ 1540000 تومان آن شخص حق بیمه پرداخت کرده وقتی صفحات بیمه­نامه را می­خواندی فقط شکرت بیمه آمده بود آن شرایط بیمه را محدود کرده بود به استناد این بند خسارت نمی­دهم به استناد این بند خسارت پرداخت نمی­شود. شخص نمی­داند فقط بیمه­نامه را می­خرد می­بیند تعداد صفحاتش هم بیشتر است می­گوید پوشش­های بیشتری هم به ما داده. پس از باب مسئولیت اجتماعی­مان ما این کار را حاضریم انجام بدهیم هر عزیزی را که شما معرفی بکنید ما در خدمتشان هستیم.

دوتا سؤال بپرسم این بحث را ببندیم. من نوعی به‌هرحال یک‌خانه دارم یک ماشین دارم عرفی؛ حالا یا کسب­وکاری دارم یا کارمندم یک نفر که مراجعه می­کند به شما برای خودرواش بقیۀ بیمه­ها را هم به او معرفی می­کنید؟ یک جایی هست که پکیج به من بدهد بگوید: «حالا که خودروات را داری بیمه می­کنی مسئولیت یا حالا حادثه، بیمۀ بدنه، خود اموالت هم بیای بیمه کن به‌هرحال هر آدمی یکسری اموال دارد حالا می­تواند ملکش باشد می‌تواند؛ مثلاً واحد تجاری­اش باشد.» واقعاً خیلی از مردم فقط فکر می­کنند بیمه برای خودرو است برای بقیه بخش­های زندگی­شان عملاً بیمه­ای ندارند؛ یعنی این وقتی برای من اتفاق افتاد که یک دوستی خانه­اش بر اثر یک حادثه خیلی ساده که بچه­اش با کبریت‌بازی کرده بود متأسفانه یعنی 100% آسیب دید هم ملکش هم کل اموال خانه­اش و بنده خدا اصلاً هیچ پوشش بیمه­ای هم نداشت؛ یعنی همة ضرر و زیان را باید از جیب خودش می­داد. یعنی اصلی­ترین بیمه­هایی که آدم در ضروریات زندگی­اش حالا شاید اصل بیمۀ عمر شاید هرکسی نخواهد برای خانواده­اش بگیرد؛ ولی یکسری بیمه­ها هست که حفاظت می­کند از ما در مقابل حادثه. آن­ها را می­شود توضیح بدهید؟

ببینید ما عملاً زمانی که چه حضوری مراجعه می­کنند به دفاتر بیمۀ ما و چه در فضای مجازی سؤال می­پرسند یا هر جای دیگری که بتوانیم ارتباط برقرار بکنیم ما از باب وظیفه اطلاع­رسانی می‌کنیم؛ چون این مشکل برای خود من پیش آمد من در سال 92 در مشهد زندگی می­کردم آن موقع من حوزۀ هتل­داری کار می‌کردم؛ ولی خودروی خودم را همیشه برای بحث بیمه شخص ثالث مراجعه می­کردم به نزدیک­ترین نمایندگی که نزدیک محل زندگی­مان بود در قاسم­آباد مشهد هم بود دقیقاً یادم است. آن زمان نماینده فقط به من می­گفت: «بیمه شخص ثالث شما این­قدر حق بیمه­اش می­شود اقساطی صادر می­کنم» چک­ها را ما به او پرداخت می­کردیم یا وجه نقد پرداخت می­کردیم به هر شکل؛ اما هیچ بیمۀ دیگری را توضیح نمی­داد برای خود من اتفاق افتاد من خودروام سرقت شد در مشهد ولی من بیمه بدنه نداشتم. آن زمانی که این اتفاق افتاد خانوادۀ خودم، خودم، همسرم همه ناراحت بودیم که به‌هرحال خودروی ما به سرقت رفته. بعد 3، 4 روز هم پیدا شد که کلی از قسمت­های خودرو را بازکرده بودند من از خودم سؤال کردم آن زمان اطلاع نداشتم بعداً متوجه شدم که چیزی به‌عنوان بیمه بدنه هست؛ اما نمایندة بیمه هر زمان من مراجعه می­کردم به من اطلاعات نمی­داد. ببینید بحث مسئولیت اجتماعی که گفتم همین است اگر نماینده­های بیمه وقتی دارند این شغل را انتخاب می­کنند به­ آنها ایمان داشته باشند که این شغل فراتر از یک شغل است به نظر من چون کمک‌کردن به یکدیگر است ما هیچ‌وقت دلمان نمی‌خواهد اتفاقی بیفتد که آن لحظه ما بیاییم سراغش ولی اتفاق می­افتد از من و شما هم اجازه نمی­گیرد حادثه­ها هست یکسری حوادث هست به دست من و شماست یکسری حوادث دست ما نیست مثل زلزله، مثل سیل، مثل طوفان که این اتفاق­ها می­افتد. ما از باب وظیفه همیشه اطلاع­رسانی می‌کنیم؛ مثلاً اگر شخص مراجعه می­کند بابت بیمه خودرو ما حتماً بعدازاین که شخص ثالث را به­ آنها توضیح می­دهیم بیمه بدنه را توضیح می­دهیم. اگر تمایل داشته باشد و وقت داشته باشد، یک‌وقت مشاوره می­دهیم هر زمان که وقت داشت بیمه آتش­سوزی، بیمه­های مکمل، بیمه­های کرونا که این ایام به‌هرحال با این مریضی ما درگیر بودیم ما بیمه­های کرونا را صادر کردیم و معرفی کردیم. بیمه­های حوادث، بیمه­ها مختلف است در حد توانمان و وقتی که آن بیمه‌گذار به ما بدهد ما حتماً اطلاع­رسانی می­کنیم.

یکسری از آن فوت­های کوزه ­گری بیمه را به ما بگویید.

یعنی یک نفر مثل من نوعی که وارد می­شود وارد یک دفتر بیمه می­شود واقعاً باید به چه مسائلی توجه بکنم چه مسائلی را باید نگاه بکنم؟ چون خود من خیلی وقت­ها می­روم بیمه اعتماد می­کنم فقط به آن کسی که کارشناس بیمه است؛ یعنی توضیح هم بعضی موقع­ها برای ما می­دهند بعضی موقع­ها نمی‌دهد؛ یعنی ما نمی­دانیم آن 3، 4 صفحه بیمه­نامه را جلومان می­گذارد مطالعه … یعنی به نظر من که باید همان کارشناس بیمه کامل آن موارد کلیاتش را حداقل توضیح بدهد یا مهم­هایش را توضیح بدهد؛ چون تا زمانی که اتفاقی نیفتاده که هیچ مشکلی نیست؛ ولی مثلاً یک دوستی رفته بود انبارش را بیمه کرده بود بعدازاین که آتش­سوزی اتفاق افتاده بود شرط و شروطی بیمه گذاشته بود که اصلاً اگر این­ها را می­دانستم بیمه نمی‌کردم؛ چون من اصلاً این زیرساخت­ها نمی­توانستم برای انبارم تهیه کنم. یعنی عملاً بی­فایده بوده.

این سؤالی که پرسیدید خیلی خوب است من می­خواهم عملاً یک صحبتی را بکنم در بحث نماینده­های بیمه به ­شخصه خودم را می­گویم ما نمایندۀ خوب نداریم شرکت بیمۀ خوب نداریم ما بیمه­نامۀ خوب داریم. بعضاً مثلاً در استان خراسان جنوبی که اکثراً هم دیگر را می­شناسند در همین شهر بیرجند مراجعه می­کنند به دوستشان، به اقوامشان که نمایندگی بیمه دارند؛ چون فلانی نماینده بیمه است من می­روم از این بیمه بخرم. ما همین‌جا صحبت می­کردیم با یک پیمانکاری اگر اشتباه نکنم پیمان­کار شرکت برق بود از یکی از دوستانش بیمه خریده بود فقط به‌خاطر 100 هزار تومان تخفیف یک بیمه­نامه ناقص به­ او داده بود. حالا آن نماینده بیمه هم عمدی نداشته یعنی شاید در شرکت بیمه یک بیمه­نامه جامعی ارائه نداده؛ ولی این بیمه­نامه را صادر کرده بود برای من تعریف می­کرد می­گفت: «من بابت 100 هزار تومان تخفیف بیشتری که آن دوستم به من داد من یک پروژه در سیستان و بلوچستان داشتم کارگر من از تیر چراغ­برق افتاد به علت نقصی که بیمه­نامۀ من داشت بخش اعظمی از دیه را من خودم پرداخت کردم» و متأسفانه منجر به فوت شده بود آن کارگر و بیمه­نامه­اش ناقص بود. پس من به‌جرئت می­گویم خیلی از نماینده­ها عزیزند اطلاعات خیلی هم دارند؛ ولی ما  همیشه باید ملاک خرید بیمه­مان آن سندی است که داریم تحویل می­گیریم سند بیمه­نامه است. قرار است فردا خط به خط آن بیمه­نامه به من کمک کند. من رادان نمی­توانم فردا کمک کنم بگویم اینجا این اتفاق افتاد و من نماینده بیمه بتوانم به­ات کمک کنم. شرکت بیمه با توجه به این که به هر حال پولی که دارد می­رود وارد شرکت بیمه می­شود عملاً یک پول بیت­المال است همه سهام­دارند در آن شرکت بیمه و عام مردم چه در بورس سهام دارند چه شرکت بیمه سهام­دارهای مشخصی دارد نمی­تواند هر خسارتی را خارج از عرف پرداخت کند خارج از قانون پرداخت کند. پس شما همیشه ملاک­تان در خرید بیمه­نامه آن سندی است که تحویل می­گیرید. اگر بیمه­نامه­ای خریداری می­کنید روی کاغذ بخوانید ببینید چه دارید می­خرید. شرایط عمومی بیمه­نامه­هایی که معمولاً در شرکت­های بیمه زمان صدور بیمه­نامه تحویل بیمه‌گذار می­شود مغفول مانده واقعاً شرایط عمومی را بعضاً نمی­خوانند مطالعه نمی­کنند یا همین موردی که من چند دقیقه پیش توضیح دادم در موارد پوشش­های اصلی بیمه بدنه ما بارها داشتیم همین بحث 50% لاستیک 50% باتری در پوشش­های اصلی بیمه­نامۀ بدنه روی بیمه­نامه قید نشده؛ ولی ما به‌عنوان نماینده همیشه اعلام می­کنیم از ما سؤال می­کنند: «چرا بابت لاستیک و باتری 50% می­دهید؟» بابت این دوتا قطعه داریم 50% پرداخت خسارت می‌کنیم؛ چون این‌ها لوازم مصرفی است؛ یعنی الان یک باتری شما ازش استفاده کنید یک ساعت هم استفاده کنید دسته دو است. لاستیک شما حرکت کنی 100 متر هم با آن حرکت کنید این لاستیک دیگر لاستیک نو نیست به خاطر همین 50% خسارت است. ممکن است یک لاستیک 10% ازش 20% ازش باقی مانده باشد باز هم شرکت بیمه 50% خسارت را می­دهد. اما یک لاستیکی هم 100% باشد یک هفته شده طرف استفاده کرده یا برای خودرواش نصب‌کرده باز هم 50%. این یک قانون است که بیمه مرکزی برای همه شرکت­های بیمه تعیین کرده؛ اما ما موظفیم بگوییم زمان خسارت دیگر بیمه‌گذار یک­دفعه شوکه نشود: «چرا به من 50% خسارت پرداخت کردید؟» یا فرانشیز را ما حتماً توضیح می­دهیم که زمان خسارت ما دقیقاً مشکل ما در صنعت بیمه همین است که فرانشیز گفته نمی­شود اکثر افرادی که دارند خسارت می­گیرند از شرکت­های بیمه همین بحث مشکل فرانشیز را دارند ما همیشه در جمع­هایمان شنیدیم که فلان شرکت بیمه مراجعه کردمی بخشی از خسارت ما را نداده. اگر بداند فرانشیز چیست و علت گذاشتنش چیست دیگر هیچ‌وقت این صحبت در جمع گفته نمی­شود حداقل در حد و اندازۀ خودمان به‌عنوان یک نمایندۀ بیمه سعی می­کنیم قوانین را بگوییم و از همۀ عزیزانی که صدای ما را حالا بعدها خواهند شنید تصویر ما را الان می­بینند حتماً بند به بند بیمه­نامه­شان را بخوانند؛ یعنی اگر قرار است فردا کمکی به­شان بشود در زمان خسارت آن بند به بند بیمه­نامه و آن نوشته­ها و آن سند بیمه است و قرار است به­شان کمک کند. رادان و شرکت رادان، شرکت بیمۀ کوثر یا هر شرکت دیگری آن لحظه نمی­تواند کمک کند یک بیمه­نامه تمام­کننده است در زمان خسارت اگر نقص داشته باشد در بیمه­نامه هست آنچه که خارج از عرف بخواهند در بیمه­نامه­ای قید نکنند بعداً بگویند این شرایط بیمه­نامه بوده اصلاً قابل قبول نیست که شخص می­تواند برود شکایت کند حالا اصل داوری در بیمه هست که مشخص می­کند اول با اصل داوری این مشکل حل بشود اگر نشد مراجع قضایی هستند. هیچ وقت شرکت­های بیمه هم این کار را نمی­کنند یک چیزی خارج از قانون که در بیمه­نامه هم قید نشده بیایند از شخص زمان خسارت طلب کنند یا بگویند ما زمان خسارت این مورد را پرداخت نمی­کنیم. همۀ موارد در بیمه­نامه هست مگر این که بیمه­نامه صادر بشود. من حالا در بخش دوم بیمه­های مسئولیت که تخصصی هست برای پیمانکاران عزیز به شما خواهم گفت که چقدر بیمه­نامه­ها ناقص است به­خصوص بعد از قانون جدیدی که بیمۀ مرکزی اعلام کرده و کلوزهای بیمه­ای کم شده متأسفانه. حالا ان­شاءالله در بخش دوم به­ آنها می­پردازیم.

حتماً. من فقط توضیح بدهم لایو بخش اول ما را تمام کنم. چون من بعضی موقع­ها می­شنویم در جامعه مثلاً می­گویند: «تمام شرط‌وشروط را بیمه به ما نگفت یعنی نگفت انبارتان حتماً باید کپسول داشته باشد سیستم اطفای حریق داشته باشد. انبار من که یک انبار معمولی بود هیچ­کدام … روز اول اصلاً به من بیمه این­ها را ابلاغ نکرد که حالا که آتش‌گرفته کامل هم اموال من از بین رفته می­گوید: «نه چون این شرایط را نداشتی بیمه تعلق نمی­گیرد.» من بیمه­نامه دارم؛ ولی عملاً هیچ خسارتی هم به من نمی­دهند.»

ببینید معمولاً در بیمه­ نامه این موارد ایمنی هست و زمان بازدید از یک محلی مثلاً ما می­خواهیم یک کارخانه را بیمه کنیم حتماً زمان بازدید به­ آنها می­گوییم حالا اگر نقص و کوتاهی از همکارهای ما یا از افراد دیگری در صنعت بیمه بوده زمان بازدید ممکن است اطلاع­رسانی نکنند بگویند آقا اینجا باید کپسول باشد فاصلۀ کپسول تا مثلاً قفسه­ای انبارت چقدر باشد ما بعضاً رفتیم بازدید می­بینیم کپسول را دقیقاً یک جایی می­گذارند روی زمین جلو دست­وپایشان است در رفت­وآمد بعضاً این کپسول یک جایی گذاشته می­شود که اصلاً دیده نمی­شود و فراموش می­کنند کجاست. زمان حادثه همه دنبال کپسول می­گردند. ما همیشه می­گوییم کپسول روی دیوار نصب کنید که حتماً دیده بشود زمانی که وارد یک انبار می­شویم می­خواهیم بازدید کنیم فاصلۀ قفسه­ها را به­شان اعلام می­کنیم اینجا چه کپسولی نیاز است پودری باشد چه شکلی باشد؟ یا این که شما چیدمانتان خیلی مهم است در انبارها متأسفانه فقط دپو می­کنند بعضی از انبارها؛ یعنی این­قدر شاید کارتن­ های خالی باعث یک آسیب بشود. حالا مثلاً ما یک خسارتی داشتیم در چند سال اخیر که همۀ عزیزانی که در بیرجند زندگی می­کنند حتماً مطلع شدند در همین فروشگاه اتکا در خیابان غفاری ما همین خسارت به علت دپوی کارتن­هایی که حالا خالی شده بود از مواد غذایی. یک علتش همین بود. در انبارها مثلاً قفسه­بندی باشد نظم و ترتیب باشد در زمان حادثه بشود تا انتهای انبار رفت؛ یعنی رفت‌وآمد راحت باشد حالا ما حداقل به جاهایی که مراجعه می­کنیم برای بازدید توصیه­ها را انجام می­دهیم در بیمه­نامه هم قید می­شود اقدامات ایمنی. من یک مورد داشتم در خیابان روبروی ترمینال بیرجند من رفتم برای بازدید یک فروشگاه خیلی بزرگی هم بود سیم­کشی آن فروشگاه کاملاً ایراد داشت؛ یعنی زمانی که آن کسی که با من صحبت می­کرد پای آن دخلش ایستاده بود و با من صحبت می­کرد سیم­های برق پشت سرش آویزان بود فیوزها همه آویزان بود. گفت: «عکاسی کنید و بیمه­نامه من را صادر کنید.» گفتم من اینجا را نمی­توانم بیمه کنم. ایشان اول ناراحت شد گفت: «چرا؟» گفتم ببینید الان سیم­کشی مغازۀ شما دچار مشکل است اولین کاری که من اینجا انجام بدهم این است که بخواهم بیمه صادر کنم برای شما ظلم کردم به شرکت بیمۀ خودم به شما؛ یعنی عملاً گفتم اینجا تأییدشده است بیمه هم صادر شد و شما آرامش خاطر داشته باش که مغازه­ات بیمه است و تحت پوشش. همین سیم ­کشی نادرست باعث آتش­ سوزی می­شود. شما اینجا را سیم­کشی­اش را درست کن ان­شاءالله ما می­آییم برای بازدید بعدی و بعد هم بیمه­نامه را صادر می­کنیم. ایشان بعد استقبال هم کرد گفت: «من نمی­دانستم واقعاً این­قدر سخت­گیری هست در زمان صدور» گفتم در زمان صدور هر سخت­گیری باشد در زمان خسارت شما راحتید اگر ما عکاسی می­کنیم از وضعیت حال حاضر یک محل، این اثبات ­کننده است که اینجا در این محل چه بوده چه وسایلی بوده اگر از یک‌خانه بازدید می­کنیم اینجا مثلاً یخچالی بوده فلان مارک، یک لباس­شویی بوده فلان مارک، فلان وسایل اینجا بوده و معمولاً هم لیست تفکیکی می­گیریم جدا از آن عکاسی که می­کنیم باز لیست اموالشان را هم می‌گیریم؛ ولی توضیحات را می­دهیم و عملاً همکارهای من یک درخواست دارم همه عزیزانی که می­شنوند به‌عنوان یک کوچک­تر در صنعت بیمه از آنها خواهش می­کنم هر زمان نماینده­های بیمه بازدید جایی می­روند برای بیمه­ های آتش­ سوزی که معمولاً بازدید دارد حتماً توصیه ­های ایمنی را به عزیزان بگویند و این موارد را ما بارها داشتیم دیگر. الان مثلاً در حوزۀ جایگاه­های سوخت که ما داریم کار می­کنیم این موارد را مداوم ما به­شان گوشزد می­کنیم.خیلی لطف کردید ما در بحث بعدی چند دقیقه آینده باز مجدد در بخش دوم بیمۀ مسئولیت کارفرما در مقابل اشخاص ثالث و کارکنان صحبت خواهیم کرد. سؤال­های زیادی هم آماده کردم.

داستان شکست ویلا پرشین

داستان شکست استارت آپ ویلاپرشین

اگر حال و حوصله مطالعه متن ندارید. فقط لازمه برای شنیدن داستان شکست استارت آپ ویلاپرشین روی فایل صوتی ذیل کلیک کنید.

سلام و درود بر دوستان عزیز در هر جای این دنیا که هستید. سعید کاظمی هستم. می خواهم داستان شکست استارت آپ ویلاپرشین را به زبان ساده و بدون کاربرد اصطلاحات تخصصی برایتان بگویم.خیلی از ماها وقتی شکست می خوریم، فکر می کنیم دنیا به اخر رسیده است. اما فراموش می کنیم که برای راه رفتن همه ما یک تا دوسال تلاش کردیم و بارها و بارها شکست خوردیم. هر بار دستمان را به دیوار، مبل و پدر و مادرمون گرفتیم تا راه رفتن را یاد گرفتیم. با من همراه باشید تا داستان موفق نشدن استارت اپ بنام ویلا پرشین را با هم مرور کنیم.

 خیلی از اینفلوئنسرها و بلاگرها را داخل شبکه های اجتماعی یا اینترنت می بینم که کسب و کار درس میدهند یا خودشون را کوچ یا منتور معرفی می کنم. بعد می بینم طرف در طول عمرش یک کسب و کار هم راه اندازی نکرده است. یا کسب و کار موفق یا چندین کسب و کار شکست خورده هم ندارد. بعضی ها هم سنشان بقدری کم است که فکر می کنم پول تو جیبی را هم از پدرشان می گیرند. حالا سوال اساسی این است که تو چطور منتور، مشاور یا کوچ یک کسب و کار هستید. من تلاش کردم به زبان ساده و خودمانی تمام خاطرات و دلایل شکست را و دلایلی که امکان داشت این استارت اپ موفق شود را با شما عزیزان در میان بزارم. پس با من همراه باشید.

داستان شروع استارت آپ ویلاپرشین

سال 1393 بود که هر روز این فکر در ذهنم می گذشت که دنیا دارد عوض می شود. همه کسب و کارها دارد به سمت اینترنت می رود و این جمله که هرکس نتواند از اینترنت پول دربیارد از دنیای کسب و کار عقب می افتد دائم در سرم تکرار می شد. با خودم گفتم من که اصلا از اینترنت سررشته ندارم و از طرفی یک عمر کارمندی کردم و تخصص خاصی جز یک مشت کاغذ بازی اداری بلد نیستم. البته بماند که خیلی کسب و کارهای کوچک راه اندازی کرده بودم با دوستم جرثقیل خریدیم با بابام پیمانکاری شریک بودم. اما سالها بود یک علاقه شخصی دائم تو زندگیم داشتم و اون گردشگری بود. (من اگر تمام عمرم را هم در سفر باشم خسته نمی شوم و از یکجا ماندن واقعا متنفر هستم)

  با یکی از دوستان قدیمی خودم صحبت کردم و ایده را با اون درمیان گذاشتم. خیلی خوشش آمد و استقبال کرد. اما همون اول گفت من خیلی ایده دارم اما اگر تو نباشی هیچ ایده ای را از بالقوه به بالفعل در نمیارم.به‌هرحال بعد کلی بررسی به این نتیجه رسیدم که یک سایت اجاره روزانه ویلا و آپارتمان راه‌اندازی کنیم. یک چیزی شبیه ایربی اندبی. آن زمان خیلی در ایران رسم نبود و حتی در دنیا تازه داشت متداول می‌شد. که مردم از طریق اینترنت بتوانند اجاره شبانه آپارتمان یا ویلا را انجام دهند. چند ماه کلی از سایت‌‌هایی مطرح دنیا را بررسی کردم و به قولی مستندسازی کردم. بعد مشورت با چند تا طراح سایت با یک شرکت طراحی سایت در شهر خودمان یک قرارداد برای راه‌اندازی سایت بستم.

شروع کار ویلاپرشین

 با بودجه 50 میلیون‌تومانی برای شش ماه کار را شروع کردیم (حدوداً دی‌ماه سال 93) کار به‌مرور پیشرفت و بیعانه‌ای به طراحان سایت دادیم. کار شروع شد جلسات هفتگی در دفتر شرکت طراحی می‌رفتم و کار آرام‌آرام پیش می‌رفت. تصمیم گرفتیم از اردیبهشت 94 که سایت بالا آمد کارهای مقدماتی را آغاز کنیم. چند تا جوان را برای همکاری انتخاب کردم یک دفتر اجاره و تجهیز کردم. این کارها حدود خرداد 1394 به نتیجه رسید. در مسیر راه‌اندازی نیاز به دریافت نماد اعتماد الکترونیک پیدا شد و از طرفی ما در یک شهر کوچک بودیم که خود این شهر حتی صد تا توریست هم در سال ندارد.

برای همین ایده را با یک دوستی در قشم که آژانس گردشگری داشت مطرح کردیم و او هم خیلی استقبال کرد؛ بنابراین در قالب یک قرارداد با یک تیم سه‌نفره کار را شروع کردیم. قرار شد تمام شرکا هر ماه مبلغ مشخصی را به‌عنوان آورده به مجموعه تزریق کنند و من کارهای سایت را مدیریت کنم و آنها هم در جمع‌آوری دیتا افرادی که اجاره ویلا، آپارتمان و کلبه روستائی دارند، همکاری کنند.

راه اندازی و شروع جذب مشتری

 تا اواخر تابستان شروع به ارتباط ‌گیری با کلی از مالکین واحدهای اجاره ای در شهرهای مختلف ایران کردیم. این اطلاعات شامل مشخصات ملک و عکسهای واقعی و قیمت یک شب اجاره بود. حجم زیادی از اطلاعات جمع آوری گردید.کلی برای بهبود سایت هزینه کردم. هر روز یک فکر جدید تو سایت های خارجی میدیدم و تلاش می‌کردیم سریع اون ایده را تو سایت عملی کنیم. شش ماه بود سایت راه اندازی شده بود که تازه با مفهوم سئو آشنا شدم.

تازه فهمیدم باید سایت سئو بشود؟

خدایا طراح سایت گفت برای بیشتر دیده‌شدن باید سایت را سئو کنید. (نخندید) گفتم چی سئو دیگه چی است . (همه کارهای مرتبط با اینترنت را ذره ذره و با کلی هزینه یاد گرفتم) بعد کلی وقت‌ گذاشتن و نشستن برای یادگیری اصول اولیه مرتبط با سایت داری، تازه باید با مفهوم سئو آشنا می می‌شدم شاید بعضی ها ندانند سئو چیست؟ همه اقداماتی که ما برای بهتر دیده شدن در موتورهای جستجو انجام می‌دهید.

اصطلاحاً سئو می‌گویند واقعیت ان سال‌ها فکر می‌کردم. همین که سایت بزنید از چند هفته بعد همه مشتریان پیدایتان می‌کنند . (البته هنوز هم بعضی دوستان که به من برای طراحی سایت مراجعه می‌کنند همین اعتقاد را دارند. فکر می‌کنند یک سایت مثلاً املاک بزنند از هفته بعد مشتری می‌ریزند رو سرشان)اما واقعیت در سال 2021 وقتی شما سایت بزنید تا یک سال گوگل فقط شما را در حال بازی با ماسه‌ها تصور می‌کند و خیلی جدی نمی‌گیرد. چون می‌دانند 85 درصد وب‌سایت‌ها بعد یک سال جمع می‌کنند. خوب گوگل اصلاً دلش نمی‌خواهد یک سایت تازه‌کار را به مشتریانش که همه مردم روی زمین هستند معرفی کند.

مشکلات شروع شد؟

اواخر تابستان 94 بود که آرام‌آرام تماس مشتریان هم شروع شد. هفته‌ای دو سه‌نفری زنگ می‌زدند و کارها داشت خوب پیش می‌رفت. تا اینکه یک شب تو آبان‌ماه بود که از پلیس اماکن محمودآباد تماس گرفتند. داستان از این‌ قرار بود که چند روز قبل یک نفری کلبه جنگلی خودش را داخل سایت ما برای اجاره گذاشته بود و یک خانم با همکاران ما تماس گرفته بود و این کلبه را اجاره کرده بود. اما مشتری بعد از اینکه وارد کلبه جنگلی شده بود. در انتها محوطه با چهار جوان که از اتاقکی در انتها باغ بودند مواجه شده بود که در حال مصرف مواد مخدر بودند.

مشتری کلی ترسیده بود. فوری با همکاران ما تماس گرفته بود و ما هم با مالک صحبت کردیم. اما مالک بدون توجه به اهمیت موضوع،گفت دوست ندارند سریع کلبه را ترک کنند. حالا ساعت ده شب هست. من مجبور شدم با یک مالک دیگر که همان نزدیکی بود تماس گرفتم و این بنده خدا هم زحمت کشید و مسافران من را به یک ویلا دیگر منتقل کرد. ما معمولاً یک شب اجاره را به‌عنوان بیعانه اخذ می‌کردیم و نصف مبلغ را برای مجموعه برداشت می‌کردیم و نصف دیگر را به مالک می‌دادیم. پرداخت مابقی هزینه هم در محل بود. مالک هزینه را برگشت نداد و من مجبور شدم کل هزینه را به مشتری عودت بدهم.

داستان ویلاپرشین در سال 94 ادامه دارد.

تو ماه‌های پائیز و زمستان 94 شاید در مجموع بیست مورد اجاره تو قشم، کیش و چابهار اکی شد. که درآمدش کفاف حقوق یک نفر نیرو را هم نمی‌داد. از طرفی یکی از شرکا بعد چند ماه از پرداخت حق شراکت پشیمان شد و گفت دیگر نیستم و شریک دیگرم هم شش ماه پرداخت کرد و گفت ندارم. حالا من مانده بودم و یک مجموعه که بعد یکسال کار باید تنهائی سرپا نگهش می‌داشتم.

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات من این بود با کسانی شریک شدم که اصلاً در کار نه‌تنها هیچ کمکی به من نکردند که وسط کار از پرداخت هزینه‌های خودشان هم سرباز زدند و از همه مهم‌تر از این‌همه فشار کاری که روی من بود اطلاعی نداشتند. چون هر دو نفر در شهرهای دیگر زندگی می‌کردند. من همیشه از طرف‌داران مشارکت هستم اما دقت کنید با کسانی مشارکت کنید که تو دل کار باشند و با تمام سختی‌ها و مشکلات کار آشنا باشند. به هر سختی بود کار به نوروز 1395 رسید. از یک ماه مانده بود به نوروز تعداد تماس‌ها زیاد شد و نزدیک 30 نفر برای تعطیلات نوروز از طریق اینترنت ما را پیدا کرده بودند و می‌خواستند.

نوروز وحشتناک ویلاپرشین در سال 1395؟

که برای تعطیلات نوروز با آرامش یکجا را اجاره کنند. مسافرین از حدود 25 اسفند آرام‌آرام در محل‌های اقامت مستقر شدند و حجم بالای مشکلات شروع شد. یک مالک عکس‌هایی که گذاشته بود با واقعیت نمی‌خواند. یکی تو اهواز سرویس بهداشتی‌اش بند آمده بود و روز سال تحویل چند ساعت وقت ما را گرفت. تا مالک را راضی کنیم، یک نفر را ببرد. تا سرویس بهداشتی را تمیز کند. یک مشتری تو چابهار از اینکه شیشه توالت شکسته و در خواست اصلاح شیشه را داشت شکایت می‌کرد.

 یک خدا بی‌خبری تو کیش پول بیعانه را گرفته بود، مشتری رسیده بود، کیش جواب تلفن را نمی‌داد. با اینکه خودش هم سایت داشت، دفتر سایت داشت، اما نتوانستیم پیدایش کنیم. مجبور شدیم با کمک یک دوست دیگر یک آپارتمان جایگزین پیدا کنیم. پول بیعانه هم از جیبمان پرداخت کنیم. یک آقایی رفته بود. تهران قبل از سفر اعلام کرده بود. یک واحد طبقه همکف می‌خواهم چون مادرش روی ویلچر هستند مالک گفته بود واحد طبقه همکف هست اما وقتی مشتری رفت واحد نه تا پله می‌خورد و مادرش را نمی‌توانست با ویلچر از پله بالا ببرد.

نوروزی جهمنی ویلاپرشین همچنان ادامه داشت؟

 ساعت‌های حدود 10 شب با من تماس گرفت بی‌نهایت ناراحت یک واحد که آسانسور هم ندارد و 9 تا پله هم می‌خورد به من گفت من چطوری مادرم را ببرم. با مالک تماس گرفتم گفت توی جاده مشهد هستم و دارم میرم مسافرت و نمی‌توانم کاری برایشان انجام بدم، هرچقدر دلیل، خواهش که مادرشان روی ویلچر هستند و نمی‌تواند، گفت مشکل خودشان است. پول را برگشت نمی‌دهم اگر واحد را نمی‌خواهند می‌توانند بروند. به‌زحمت توانستم یک واحد دیگر را برایشان هماهنگ کنم. یک نفر برای 7 شب در تهران یکجا را اجاره کرده بود. مسافر رفته بود در مجتمع که آدرسش را داده بودند و عکس‌هایش بود به‌حساب آن مالک آمده بود کل هزینه 7 شب را گرفته بود و مسافر گفته بود من برم بالا نظافت را انجام بدم و برمی‌گردم.

کلاهبرداری در اجاره روزانه در تهران؟

 شما یک نیم ساعت همین‌جا بمانید تا من بیام و واحد را تحویل شما بدهم. یک ساعت دو ساعت هر چه صبر کردیم خبری نشد مشتری هم همه زنگ می‌زد که چه شد ما اینجا ایستادیم، مجبور شدم برای 7 شب هتل اجاره کنم. بعدها فهمیدم که این فردی که خانه‌ها را اجاره می‌داد با اسامی مختلف عکس‌های تقلبی کلی خانه را در سایتها، پیچ اینستاگرام و کانال تلگرام گذاشته بود. روش کلاهبرداری این بنده خدا هم به همین منوال بود. بعدها باهاش تماس گرفتم و متأسفانه جز فحاشی چیزی برای من نداشت.سرتان را درد نیارم.شرایط طوری شده بود که هر بار تلفن دفتر زنگ می خورد چهارستون بدنم می لرزید. باز چه کسی شاکی است. به هر مصیبتی بود نوروز گذشت. البته بیشتر مشکلات ما در شمال بود.

جنوب کمترین مشکل را داشتیم؟

به جز یک مورد در کیش ما از قشم، چابهار و شهرهای مرکزی جنوبی کشور خیلی مشکل خاصی گزارش نشد. تهران با یک خواهر و برادر کار می‌کردم که حدود 25 تا واحد اجاره روزانه داشتند و خدا خیرشان بدهد هر موقع مشتری می‌فرستادم.مشتری‌ها واقعاً راضی بودند. نوروز 95 که تمام شد کار آرام‌آرام پیچ‌خورد. تلاش کردیم مشکلات را حل کنیم. 3 نفر نیروی ثابت داشتم 2 تا نیرو فریلنسر داشتم. هزینه هام سنگین شده بود، برای من که کارمند بودم و درآمد آن‌چنانی نداشتم. به درامد این کار امید بسته بودم و این پروژه هم یک پروژه دیربازده بود. با این حال هم خسته نشدم.باز هم تا انتها تابستان صبر کردم.

بیزینس کوچ وارد کسب و کار من شد؟

با یکی از دوستانی که مالک سایت لرن فایلز بود. مشورت کردم. و آن شخص به من یک بیزینس کوچ یا مشاور سئو حرفه ای بنام آقای فرشید رمضانی را معرفی کرد. اما مشاوری که برای موضوع سئو با ایشان قرارداد بسته بودم. با بررسی مجموع جوانب گفت وقتش رسیده، فیل سفید خودت را بکشید. کلی حمله هکری روی سایت داشتم. دیگر واقعاً شبها خواب نداشتم مشکلات روحی، مالی، انسانی خیلی فشار زیادی داشت به من وارد می‌کرد.

شکست استارت اپ ویلاپرشین؟

در نهایت آبان  1395 بعد دوساله شبانه‌روزی و کلی ضرر مالی و از همه مهم‌تر آسیب روحی، کار را جمع کردم. اون شب‌ها فقط دلم می‌خواست یکجا بنشینم زارزار گریه کنم. مشکلات مالی به کنار دوساله زحمت شبانه‌روزی به هدررفته بود. تمام طول خیابان بزرگ شهرمان را ساعت‌ها تنهائی رفتم و به دوسال کار سخت و طاقت فرسا فکر می‌کردم. البته امروز می‌دانم که هر شکست را باید به چشم یک تجربه نگاه کرد نه شکست.

کارآفرین خسته نمی شود و مجدد شروع کردم؟

یک سالی گذشت و دوباره یک دفتر برداشتم نشستم تمام دلایل شکست این پروژه را نوشتم، تمام دلایلی که امکان داشت این پروژه موفق شود را نوشتم شروع کردم به ساعت‌ها آموزش دیدن. دوباره‌کار بر روی یک سایت فروشگاهی بنام دکونزو و سایت تجربه محور سعید کاظمی نمودم. مجدد شروع کردم و تا امروز با درس گرفتن از تجربیات این شکست، این دو ایده را پیش می‌برم و شکر خدا راضی هستم. اگر علاقه مند هستید. کلی تجربیات کسب و کار یاد بگیرید. اینجا کلیک کنید. امیدوارم داستان شکست استارت آپ ویلاپرشین برای شما جذاب بوده باشد. در فایل بعدی با من همراه باشید تا در مورد دلایل با جزئیات بیشتری بحث کنیم که چرا این کسب‌وکار شکست خورد. اگر شما هم تجربیات با ارزش از موفقیت یا شکست دارید. برای من ارسال کنید. تا به نام خود شما در سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.

رویا حسام از کارگری تا کارافرینی

تجربیات شانزده ساله حسام از کارگری تا کارآفرینی

برای شنیدن فایل صوتی تجربیات شانزده ساله حسام از کارگری تا کارآفرینی از طریق لینک ذیل اقدام فرمائید.

برای تماشا فیلم کامل صحبت های من با اقا حسام عزیز از طریق ویدئو ذیل اقدام کنید.

سعید  کاظمی: سلام به همه‌ِ دوستان امروز با آقای حسام حسن زاده  همراه هستیم ومی‌خواهیم تجربیات شانزده ساله حسام از کارگری تا کارآفرینی یا به قول خود آقای حسن زاده، رؤیایِ شونزده‌سالشون که از کارگری شروع کردند و الان یکی از مربیانِ کسب و کار و یک کارآفرین هستند رو با هم مرور بکنیم.

کلاً من در سایت و پیج سعید کاظمی (saeidkazemi) در موردِ تجربیات تک تک ادمها صحبت می‌کنم. حالا این تجربیات در مورد کسب و کار، مهاجرت، تحصیل باشه. از خودم بگم. من خیلی شغل‌هایِ مختلفی عوض‌کردم تویِ این سال‌ها و همیشه هم کارمند بودم. حالا کارمندی ذاتاً بده یا نه حالا روش بحث می‌کنیم. ولی رؤیایِ کارآفرینی نمی‌شود گفت شاید خویش فرمایی داشتم. همیشه دوست داشتم. که ساعتِ کارم دستِ خودم باشه، و منابعِ درآمدیِ متنوعی داشته باشم.

یک مهاجرتِ ناموفق داشتم و  بعد از این‌که برگشتم ایران تصمیم‌گرفتم این تجربیاتم رو همه رو سرجمع بکنم. خیلی رؤیا پردازی کردم ببینم چه‌کاری می‌تونم بکنم که مفید باشه و به امیدِ خدا بعد از یکی دوسال مطالعه و تحقیق و کلی شرکت تویِ دوره‌هایِ بیزینسی و مطالعات متفاوت؛(شاید ۵۰ تا کتاب خوندم تویِ این دوسال اخیر) خیلی وقتم رو فشرده گذاشتم و امروز احساس می‌کنم که آماده هستم که این هدفی که تویِ ذهنم دارم بهش بپردازم. امروز هم آقا حسام حسام حسن زاده  که تجربه‌شون رو در اختیارِ ما بذارند. دعوت کردم.

آیا دوره آموزشی کسب و کار بخریم یا نه؟

حسام حسن زاده : خواهش می‌کنم. خیلی خلاصه و مفید من این شونزده سال رو می‌خواهم برایِ شما دوستان بگویم ولی مفید و خلاصه. ببینید این روزا مد شده که همه‌ می‌خوان دوره بفروشن و همه می‌خوان باعثِ موفقیتِ دیگران بشَوند. همه می‌خواهند به ما پول بدن. همه می‌خواهند به ما حقوق بدن و یه کاری بکنن که کسبِ درآمدِ ما بیش‌تر بشه. ولی موضوعی که هست اینه است. که میان محصولِ اون درخت رو به ما نشون میدن. یه نگاهی به این سیب بکن، من مثلاً این سیب رو پارسال نداشتم و امسال دارم.

پدربیامرز یه درخت هم که بکاری بعد از ۵ سال، ده سال میوه می‌ده. نمی‌ شود که اون میوه رو گرفت ونشان داد و بگی که این حاصلِ الان هستِش. این کاری که دارَن می‌کنن به نظرِ من؛ درست نیست. من میام و خلاصه رو می‌گم. الان که من دارم با شما صحبت می‌کنم تویِ شرکتِ خودم نشستم و اِسمِ شرکتم هم حسام هست. ولی الان چرا اصلاً اِسمِ شرکت حسامِ شما باورتون نشه که اصلاً به‌خاطرِ اسمِ خودم نیست و دلیلِش برمی‌گرده دقیقاً به شانزده سال پیش.

داستان جربیات شانزده ساله حسام از کارگری تا کارآفرینی؟

حالا بذارید با هم بریم به شونزده‌سال پیش طبقِ همین چیزی که اینجا براتون نوشتم. خدمتِ شما که عرض کنم من پارسال از کارم استعفا دادم و الان یک‌سال و یک‌سال و نیم هستِش که استعفا دادم که اومدم خدمتِ شما با چندتا ایده‌هایِ مختلف. حالا از چه‌کاری هم بهتون می‌گم. با چندتا ایده‌یِ مختلف استعفا دادم اومدم بیرون برایی اینا و همشون به شکست خورد. این‌که می‌گم شکست خورد نه این‌که ضرر کردم و ورشکست شدم. وارد شدیم دیدیم اصلاً علاقه‌یِ من نیست. یکی از اونا ساخت و ساز بود. دو ماه ساخت و ساز می‌کردم دیدم نه با روحیه‌یِ من سازگار نیست رفتم بیرون.

اومدم یک پیج زدم. از طریق این پیج من یک پیجِ کاری هم دارم به نامِ اَنجیر ای اِس تی که مخففِ انجیرِ استهبان هستِش که الان خودِش شده بازرگانیِ انجیر و شرکتِ حسام هم چند تا زیر مجموعه داره که کارهایِ متفاوت انجام میدن حالا خیلی خلاصه. اون پیج رو که زدم حاصلِش شد این شرکت. حالا بیایم سراغِ اون کار. ببینید اون پَیجِ حاصلِ اون استعفا بود، حاصلِ اون شکستِ بود . اون پیجِ الان شده یک شرکت. من از شغلِ ویزیتوری استعفا دادم. من هشت سال ویزیتورِ شرکتِ دارو بودم زمانی هم که استعفا دادم تویِ اوج بودم و بالاترین حقوقی که تویِ یک شرکتِ دارویی یک ویزیتور می‌تونه بگیره رو من چندین سال گرفتم و حالا هم همکارام بودن و هم شرکت‌ها هستند و من از اونجا استعفا دادم.

حالا چطور شد با شغل ویزیتوری آشنا شدم؟

حالا چی شد که من اومدم سراغِ شغلِ ویزیتوری؟ ببینید می‌خوام برم و برسم به مقصدِ اولی. چی شد که من اصلاً شدم ویزیتور؟ سال ۹۱ من تویِ ترمینالِ کاراندیشِ شیراز کار می‌کردم. صبح ساعتِ ۶ تا ساعتِ ۳ بعدظهر صندوق‌دارِ شرکتِ گیتی‌پیما تویِ ترمینالِ کاراندیش بودم. از ساعتِ چهار و نیمِ بعدظهر هم تا ۱۲ شب مسافرکشی می‌کردم. قانونِ من هم این بود که می‌گفتم تا گاز داره باید گاز بدی. ولی تازمانی که گازِ ماشین تموم نمی‌شد من مسافرمشی می‌کردم و کاری نداشتم که ساعت چنده.

حالا چطور شد من شدم ویزیتور؟ زمانی که تویِ ترمینال بودم و بلیط می‌فروختم؛ من صندوق‌دار بودم دیگه، همه می‌اومدن سراغِ من. ما دیدیم یه سری افراد هستند که تویِ یه روزِ مشخص و تویِ یک ساعتِ مشخص و میان میرن یه شهر مشخص. یه روز به یکیشون گفتم می‌گم شما شغلِت چیه؟ که اینجوری مرتب می‌رید تویِ شهر و …؟ گفت ما ویزیتوریم. گفتم که ویزیتور چیه؟

گفت که ما می‌رویم شهرهایِ مختلف محصولاتی می‌فروشیم؛ بچه‌هایی که می‌اومدن ترمینال اکثراً ویزیتورِ موادِ غذایی بودن. گفتم چند حقوق می‌گیری؟ گفت ما ۶۰۰ تومن ثابت می‌گیریم سال ۹۱ مابقیش پورسانت. یعنی همین و گفت من چشمام همین‌جور مثلِ فولوکس گرد شد. گفتم ۶۰۰ ثابت می‌گیری، آزاد هم هستی، مسافرت هم میری، هزینه‌یِ ایاب و ذهاب هم بهت میدن پورسانت هم می‌گیری؟ خُب این چه کاریه من هم معرفی کن. گفتم من اینجا ششِ صبح میام تا ۳ بعدظهر نصفِ موهام سفید شده. تویِ این یک ماه و ششصد تومان به من حقوق میدن مابقی هم اجاره و هزینه‌ها هم که دیگه از مسافرکشی من درمی‌آوردم.

این شد که با شغلِ ویزیتوری آشنا شدیم. بچه‌ها هم خیلی لطف کردن. کلی شرکت رو ما رفتیم و هیچ‌کدومِشون هم ما رو قبول نکردن. شرکتِ چیچک، ایستک، هر شرکتی که شما فکر کنید من تویِ شیراز رفتم و رزومه پر کردم و یک شرکتِ دارویی. که من دیگه واردِ اون شرکتِ دارویی شدم . هشت سال هم تویِ دوتا شرکت بودم. حالا چی شد که من سرِ از شرکتِ کار‌اندیشِ شیراز درآوردم؟ داریم هی پله‌پله می‌ریم پایین ها. می‌خوایم برسیم پایینِ نردبون. قبل از این‌که بِرَم ترمینال کار‌اندیشِ شیراز من کارگرِ پمپِ‌بنزین بودم.

کارگر پمپ بنزین تا ویزیتوری شرکت داروئی؟

تویِ استهبان کارگرِ پمپِ بنزین بودم به مدتِ چهار ماه. دیدم نه اینجا نمی‌شه بزرگ شد . مجبور هستم برم شهرِ بزرگ‌تر. خُب شهرِ بزرگ‌تر دردسرِش هم بزرگ‌تره و سختیش هم زیادتره. خُب رفتیم و این به بعدِش. حالا چی شد که ما اصلاً شدیم کارگرِ پمپِ بنزین؟ سالِ ۹۰ ( ۲۷/۱۰/۹۰) من از خدمت اومدم. کار نداشتم، متاهل هم بودم و به بانک بدهی هم داشتم. خُب مگه می‌شه؟ یه آدمی که سرباز بوده چیکار کرده که بدهی هم داشته؟ ما از سه روز بعدِش دقیقاً همش خدا خدا می‌کردم و می‌گفتم خدایا یه کاری جور کن، فقط جور کن، هر چی می‌خواد باشه.

شروع کار از کارگر پمپ بنزین ؟

این جور شد. ما از ۱/۱۱ شدیم کارگرِ پمپِ بنزین و ادامه‌ش رو هم که بهتون گفتم. حالا چی می‌شود. که یه نفر که از خدمت میاد بدهکار هستِش. من از سالِ ۸۴ ( رفتیم پله‌یِ پایین‌تر) از سالِ ۸۴ تا سالِ ۸۹ کارگرِ ترمینال بودم. تویِ ترمینالِ مسافربریِ استهبان کار می‌کردم. سالِ اول که کلاً کارم فقط همین بلیط‌ فروختن بود، تویِ سال‌هایِ بعد چند تا شرکت با هم ادغام شدند و من مسئولِ حساب‌کتابِشون بودم. حالا نه این‌که بگم سمتِ خیلی بزرگ هم داشتم نه. فقط حساب کتاب می‌کردم. حالا نکته‌یِ اسمِ حسام از کجا اومد؟  ما اونجا سه تا شرکتی که با هم ادغام شدند یکیش اسمِش شرکتِ مسافربریِ حسام بود. خدا بیامرزه سعید  حاج حسامِ مرشدی که فوت کردن.

شرکت مالِ ایشون بود و خیلی‌ها فکر می‌کردن که این شرکت مالِ منه. چون سالِ ۸۴ تا ۸۹ هم که گفتم ترمینال کار می‌کردم دانشجو هم بودم دیگه. دانشجویِ دانشگاهِ پیام‌نور بودم. حالا دلیلِ پیامِ نور رو هم براتون می‌گم. و از همون زمان من تویِ ذهنم بود گفتم خدایا من باید تویِ شرکتی کار کنم که اسمِش حسام باشه ولی مالِ خودم باشه. نمی‌دونم قراره این شرکت چه خدماتی رو ارائه بده. ببینید اون زمان چون تویِ ترمینال کار می‌کردم ذهنم این بود که مثلاً یک شرکتِ بزرگِ سراسری تویِ ایران درست بشود.

که تمامِ خدماتِ مثلاً ترمینال‌هایِ بزرگ رو تویِ شهرهاشون بزنن. اون موقع که خبری از این گوشی و اینترنت و اینها نبود. همش کاغذ بود و خودکار و فکس. این دستگاه فکسی که الان دمِ دستِ منه یادگارِ همون موقع هست.  این رو هم بگم تویِ اون پنج سالی هم که من تویِ ترمینال کار می‌کردم خرید و فروشِ موبایل، خرید و فروشِ سیم‌کارت، خرید و فروشِ موتور، دفترِ خدماتِ مسافرتی حتی من زدم که کلی خدمات ارائه می‌دادیم برایِ مسافرها و یک مغازه‌یِ لوازم مهندسی هم زدم که حاصلِ همه‌یِ این تلاش‌ها و کسب و کارها وقتی رفتم خدمت شد اون ورشکستگی و اون بدهی‌هایی که وقتی از خدمت اومدم داشت.

داستان تحصیل در دانشگاه پیام نور؟

که حالا چی شد که ما اصلاً رفتیم تویِ ترمینال؟ دیگه رفتیم پله‌یِ آخر. من تویِ پیش‌دانشگاهی درسم خوب بود و خیلی خوب. دو نفر بودیم که درسِمون عالی بود. یعنی ما فقط دوتا باید رتبه‌هایی خوب می‌آوردیم. ولی زمانِ کنکور من تویِ سالنی بودم که تنبلا بودن و فقط بسکویت باز می‌کردن و می‌خوردن و ما هم وسطِ اینا. به نظرتون چه اتفاقی باید می‌اُفتاد؟ یک نفر شد سه هزار من شدم ۴۷ هزار. یعنی من از آخر ۳۰۰۰ بودم و مجبور شدم برم دانشگاهِ پیامِ نورِ استهبان و خوبیِ این بود که دانشگاهِ پیام‌نور چسبیده بود به ترمینال یعنی من بعضی مواقع می‌اومدم کلاس و بعد فاصله‌یِ دو سه ساعتی بین کلاس‌ها می‌رفتم سرِ کار. دوباره برمی‌گشتم کلاس. من شیمی کاربردی خوندم ولی هنوز هم مدرکم رو نرفتم بگیرم.

خودِ دانشگاه می‌گفت حسام بیا مدرکِتو بگیر می‌گفتم ۶۵ هزارتومان از من می‌گیرید برایِ تمبر. خُب من بیام یه پولی دیگه‌ای هم بهتون بدم من نمیام. اینایی رو که گفتم حالا سرِ به قولِ معروف دوستان رو درد آوردم اینه که اگر کسی داره یه چیزی بهتون نشون میده و یک موفقیتی داره بهتون نشون میده بعد می‌گه این دوره رو بهت می فروشم یک شبه پولدار می شوی. ببینید به‌ خدا اینا دروغه. من حاضرم قسم بخورم که این دروغه. فقط می‌خواد کلاهِ سرِ ما رو برداره با فروختنِ این دوره‌ها. وگرنه هیچ موفقیتی و هیچ تلاشی نمی‌گویم حالا یک‌ساله و دوساله نمی‌شود.

ایا یک شبه می شود یک کسب و کار موفق راه اندازی کرد؟

با این تکنولوژی‌هایی که امروزه پیش اومده سرعت بهش داده ولی نمی‌شود که آنی بوجود بیاد. من حالا یه چیزی بهتون نشون بدم. همیشه من این مثال رو برایِ مراجعه‌کننده‌هایِ خودم می‌زنم. اینجا کلی درخته جلویِ شرکتِ ما، اون درختِ کوچیکی که اونجا هست من همیشه مثال می‌زنم برایِ بچه‌هایی که میان اینجا بهشون می‌گم بابا این درختی که کاشته شده ده پونزده سال طول می‌کشه برسه. اگر یک تن کود بریزن پایِ این درخت و یک تن خاکِ مرغوب بریزن پایِ این درخت و یک تانکر هم برسونن کنارِش که همین‌جور آب بده به این درخت مستلزمِ زمانِ که این موفقیتِ و این محصولِ به‌وجود بیاد.

پس ما هر تلاشی هم که داریم می‌کنیم باید این رو هم بدونیم که به قولِ سعید آقا رفیقمون که می‌گه سیرِ تکاملِ باید این تکامل‌ها بوجود بیاد. وگرنه یک درختی که دو سالِش هست اگه بره قبله‌یِ دعا بگه خدایا من همین الان یک تن میوه می‌خوام مگه برایِ خدا کاری داره؟ یک تن میوه بهش میده چه اتفاقی می‌اُفته؟ خُب این خُرد می‌شه. پهن میه رویِ زمین. چرا؟ چون تحملِ گرفتنِ این ثروت رو نداره و تحملِ گرفتنِ این قدرت رو نداره. به جایِ این‌که برش بیش‌تر بشه ریشش خُرد می‌شه.

سعید  کاظمی: از سالِ ۹۳ تویِ فضایِ اینترنت دارم کار می‌کنم یک استاد بیزینس کوچی دارم. جملاتِ جالب زیاد داره حالا یک جملش همیشه مد نظرِ من است که می‌گوید.

برای موفقیت در کسب وکار به زمان فرصت بدهید.

یعنی همیشه وقتی مثلاً من میگویم بوجه تبلیغاتی می‌خواهم هزینه کنم مثلاً چه‌جوری؟ می‌گه به زمان فرصت بده. می‌گه اگه سئو کار می‌کنی تویِ اینترنت به زمان فرصت بده. اسمِشون استاد فرشیدِ رمضانی هستِش که تویِ سایتِش هم یک مقاله‌یِ خیلی جالب داره سیرِ صعودیِ مقاله رو  قشنگ توضیح میدهند. که من این رو سال نود ۹۷ نوشتم ۹۸ تازه یک ذره دیده شده، بعد اون هرسال بهبود پیدا کرده و اون مقاله روش کار شده، بروز شده، ترجمه‌هایِ جدید بهش اضافه شده و کلاً مقاله در موردِ سئو هستِش. عنوان مقاله هم چگونه در صفحه‌یِ اولِ گوگل باشیم هست .

خودِ این مقاله هم جزءِ اولین‌هاست. بعد می‌گوید ببینید. یک مقاله چهار سال طول کشیده تویِ سایتِ من که هزاران نفر من رو می‌شناسند و شاید هزاران بار این مقاله محتوا بازدید خورده و همیشه تاکید میکند. به زمان و می‌گه به زمان فرصت بده. و یک جمله‌یِ دیگه همیشه می‌گه و من اصلاً بالایِ دفترم بزرگ نوشتم که می‌گه اونی که آهسته میره زودتر می‌رسد. خُب این آدم سی سالِ کسب و کار می‌کنه و الان مشاوره و کوچِ خیلی از شرکت‌هایِ بزرگه و خُب من هم باهاش افتخارِ همکاری و همراهی رو دارم.

آیا هر دوره آموزش کسب وکاری را بخریم؟

جوانهایی می‌بینم که مثلاً سنِشون کمه بعد ادعایِ بیزینِس کوچشون میوده. من بعضی موقع‌ها بهش می‌گم ای کاش تو هم یه سوپرمارکتِ محلِتون می‌رفتی یک ساعت کار می‌کردی. کار کردن خیلی سخته. شکست خوردن خیلی سخته. یعنی وقتی که من مثلاً یک استارت آپم با یک هزینه‌یِ هنگفت شکست خورد. یعنی من تویِ ۴۴ سالگی اگه می‌بینید خیلی موهام سفید شد. ناراحت هم نیستم چون سفیدی رو نشانه‌یِ پختگی می‌دونم. ولی واقعاً روزی که شکست خوردم بعد از یک‌سال و نیم خُب شرکایِ بد انتخاب کردم و خیلی عواملِ مختلفی دست به دستِ هم دادند.

من این موضوع رو نمی‌دونستم که باید به زمان فرصت بدی. و امروز می‌دونم و می‌گم ای کاش من سه سال می‌رفتم یک جا کار می‌کردم با اتمسفرِ اینترنت بیش‌تر آشنا می‌شدم و بعد واردِ بیزینِسِ اینترنتی می‌شدم. مثلاً امروز که من خودم وب‌سایت اینترنتیِ فروشگاهِی رو دارم به نامِ دِکونزو که دِکو به زبانِ محلیِ ما می‌شه دُکان می‌دونم که کجاها باید صبر بکنم و کجاها باید حوصله به خرج بدم. یکی از دوستایِ من رفته بود یه دوره‌ای رو نزدیک به چهار میلیون و هشتصدهزارتومان خریده بود. بعد گفتش من دو سه جلسه‌ش رو نگاه کردم چیزی متوجه نمی‌شوم. گفتم پلی کن من هم ببینم و من واقعاً بیش‌تر از بیست دقیقه نتونستم این دوره رو ببینم.

دیدم یه جوانی که کراوات زده و پشتِ یک میزِ آنچنانی نشسته و هی ماشین‌هاش رو نشون میده و می‌گفت من ماشین رو اینجوری کردم و من ماشین خریدم و تویِ طولِ یک‌ سال و دو سال و بهش گفتم این دوره هیچ ارزشی برات نخواهد داشت چون این حتی یک مثال نمی‌زنه و یک تجربه ارائه نمیدهد. یعنی من با حرفِ شما موافقم. اولاً که کارآفرینی خیلی سخته. اگه می‌خواهید استِرِس نداشته باشید و از زندگی لذت ببرید کارمندی یک نعمتِه. مخصوصاً کارمندِ دولت بودن جمعه و پنج‍شنبه‌ راحتی با خانوادتی، تفریحت رو می‌ری، بعدظهر در اختیار خودت هستی.

آیا همه می توانند کارآفرین بشوند؟

کار آفرین شاید شبی دو ساعت بخوابد. اینا رو هیچ‌کسی نمی‌گوید. شاید هم این ایده و این استارت آپِ و این کسب و کارِت شکست بخورد. یه زمانی مثلِ این یک ماهِ گذشته‌ ما از بلاک فرایدَی به این سمت واقعاً اصلاً هیچ فروشی نداشتیم، خیلی وحشتناک بود. هم نوسانِ دلار بود و هم مردم دست نگه داشتن. خُب اینا رو هم ما باید بتوانیم تحمل کنیم. یعنی منِ کاسب می‌دونم، منی که سال‌ها  کسب و کار کردم می‌دونم که باید صبر کنم. این ماه رو تحمل می‌کنم به امیدِ ماهِ بعد. این ماه از جیب می‌خورم. این حرفهایی که می‌زنن آره بیا تویِ دوره‌یِ من رو بخر دیگه یک‌ساله تو فلان می‌شی یا شش ماهِ بعد.

آیا قرصی وجود دارد که یک شبه ما کارآفرین موفق بشویم؟

اصلاً ما هیچ موفقیتِ نداریم که یک‌نفر بیاد قرصِ موفقیت رو بخوره. بیش‌تر یک هیجاناتی هستِش. می‌دونی الان تویِ جامعه تِرِند شده آموزش. جامعه خوشبختانه از نظرِ من؛ اگه فیلم‌هایِ دیروزم رو بامهندس ربانی ببینید که سیدنیِ استرالیا هستند ازش یه سوؤال پرسیدم. گفتم تویِ استرالیا چند درصدِ مردم تحصیل می‌کنن؟ گفت ۱۵ تا ۲۰ درصد. من همین سؤال رو از اتریش از یه دوستِ دیگه پرسیدم گفت اینجا ۱۵ تا ۲۰ درصدِ مردم می‌رَوند تحصیلاتِ دانشگاهی می‌کنند. یعنی خُب واقعاً همه نباید برن دانشگاه درس بخونن. بعد متاسفانه ساختارِ دانشگاه‌هایِ ما هم استاندارد نیست. فقط یک سری درس را حفظ می کنی. یعنی بجز شاخه‌هایِ پزشکی

که من به شاخه‌هایِ پزشکی واقعاً خیلی احترام می‌گذارم چون خیلی عملی یاد می‌گیرند. درسته خیلی اذیت می‌شوند و واقعاً تویِ جامعه‌یِ پزشکیِ ما من دوستانِ زیادی تویِ همین بیزینِس کوچ دارم من و تویِ گروهِ مَستِرماینِد من هم هستند واقعاً می‌بینم که اینا سالِ ششم و هفتم دیگه از نظرِ ذهنی خسته هستند و از نظرِ جسمی خسته‌اند ولی ارزشمند دارن یه چیزی رو یاد می‌گیرند. تجربه کسب می‌کنن.  ما به‌جز شاخه‌هایِ پزشکیمون عملاً هیچ رشته‌ای رو نداریم که بگیم. یک نفر که از دانشگاه میاد بیرون یک چیزی بلده و متاسفانه فقط یک مدرک داره و متاسفانه این مدرک هم یه مقدار براش توهم ایجاد می‌کنه.

توهم مدرک تحصیلی دشمن کسب و کار است ؟

یعنی تویِ ذهنِش ایجاد می‌شود. که حالا من که مدرکِ دانشگاهی دارم دیگه هرکاری نباید انجام بدم. من تویِ جنوب تویِ چابهار بودم؛ من بزرگ شده‌یِ سیستان و بلوچستان هستم و افتخار هم می‌کنم. بعد چابهار تویِ آب‌شیرین‌کن‌ها داشتم کار می‌کردم دیدم این مهندس‌هایِ اتریشی اومدن داشتن آب‌شیرین‌کن‌ها رو نصب می‌کردن. بعد به دوستم می‌گم ببین اینها واقعاً به معنایِ واقعی مهندس هستند چون اصلاً؛ فقط از رویِ کلاهِشون می‌شه فهمید که اینا مهندس هستند. یا فورمَن هستن یا نیرویِ زحمت‌کشِ کارگر هستند. کار می‌کردند. یعنی لباسِ اونها کاملاً کثیف می‌شد، کار می‌کردند، ابزار بلد بودند، دست به آچار بودند.

قرار نیست که ما چون یک مدرک دانشگاهی گرفتیم که یه سری چیزها رو حفظ کردیم که نصفِ واحدهاش هم واقعاً به دردمون نخورد بعد بیایم ادعا بکنیم و تویِ ذهنمون برایِ خودمون یک جایگاهی درست بکنیم که نه من دست به هیچ‌کاری نباید بزنم. نه اتفاقا باید کار بکنید و تویِ شاخه‌یِ کاریِ خودت سال‌ها و سال‌ها و سال‌ها کارمندی کنی و شاگردی کنی . شما وقتی موفق هستید به‌نظرِ من که چهار پنج سال واقعاً کار کنید. شما دریچه‌ها وقتی به روت باز می‌شه که بری کارگری کنی، بری کارمندی کنی، بری برایِ دیگران کار کنی.

آیا همه باید کارآفرین بشوند؟ و جامعه نیاز به کارمند و کارگر ندارد؟

جامعه‌یِ کارگری و مهندسی یا کارمندی؛ بالاخره همه زحمت می‌کشند اونا هم نباشند؛ اون کارگرِ زحمت‌کشی که ساعتِ ۳ نصفِ شب میره خمیرگیری می‌کنه و خمیر رو برایِ سنگکِ ساعتِ ۶ صبحِ ما آماده می‌کنه خیلی جامعه بهش نیاز داره. ولی خُب قرار نیست همه هم کارآفرین بشن.، همه هم قرار نیست خویش‌فرما بشوند. من فکر نمی‌کنم بیش‌تر از ۵ درصدِ جامعه تمایلو توان دارند خویش‌فرما یا کارفرما بشوند. کسی که تویِ کار هستش می‌دونه زحمت‌هایِ خویش‌فرما و کارآفرینی رو می‌دونه. واقعاً کارِ سختیِ، خیلی اِسترِس داره، شکست زیاد داره توش.

اگر کسی توانائی داره باید کسب و کار خودش را راه اندازی کند؟

حسام حسن زاده :یک نکته یادم امد. که وسطِ صحبت‌هایِ شما من نوشتم این قضیه‌یِ کارآفرینی و کار راه‌انداختن بود، ببینید حتی اون کارگر یا کارمند اگر خدا بهش توانایی داده که می‌تواند کاری انجام بدهد. که آقا این رو یک سفره در نظر بگیر، اگر می‌تونی این سفره رو دوبرابر کنی. اگر کارمند بمونی بدهکارِ خدایی. اگر کارگر بمونی بدهکارِ خدایی.

ولی اگر ببینید واقعاً نمی‌شود؛ ببینید یکی تواناییِ نداره، من نصفِ موهام سفید شده تویِ این یک‌سال گذشته. فقط تویِ این یک‌سال. خُب فشارِ کاری خیلی زیاده. خُب مثلاً می‌گویم خُب خیلی‌ها می‌گویند.حسام الان دیگه شرکتِ خودش رو راه اندازی کرده. خدا شاهده من هر صبح من پنج و چهل دقیقه اینجا بودم. پنج و نیمِ صبح یعنی نماز که خواندم؛ بستگی داره اذان کی بگن، چهار پنج دقیقه تویِ شرکت فاصله ندارم، من اذان گفتن نماز خوندم تویِ شرکت هستم تا شش بعدالظهر. یعنی همین الان روزی ده یازده ساعت فقط تلاشِ مفیده و یعنی یه نفر میاد اینجا تعریف کردن من اعصابم خورد می‌شه چون هر یک ساعتی که اون تعریف می‌کنه من رو یک ساعت عقب می‌ندازه از کار.

یعنی من جسارتاً ول می‌کنم می‌رم و یک جایِ دیگر می‌شینم کارم رو انجام می‌دم. و نکته همین دیگه. اگه می‌بینید که تویِ وجودت خدا یک چیزی گذاشته که می‌توانی کاری رو انجام بدی بدهکارِ خدایی اکر انجام ندی. این هم لُپ کلام. یک جمله‌یِ کوچولو من نوشتم بالایِ پیجم که همه‌یِ اینها رو جمع می‌کنه در داخلِش و می‌گه عشق یعنی کاهشِ دردِ بشر.

چه زمانی از کارم استعفا دادم و کسب و کار خودم را راه اندازی کردم؟

حسام حسن زاده : جنابِ کاظمی من یک نکته‌یِ خیلی مهم رو فراموش کردم بگویم. اون قسمتِ پله‌ها که داشتیم می‌اومدیم پایین تویِ اون ۱۶ سال این قضیه‌یِ استعفا چرا پیش اومد؟ این جمع کننده‌یِ صحبتِ شما که فرمودید آموزش. من دو سال پیش با کتاب آشنا شدم. یعنی تا دوسال پیش اصلاً اهلِ کتاب به هیچ وجه نبودم. کتاب‌ها رو که شروع کردم خوندن دیدم که یک سری چیزهایی رو که بلدیم تویِ کتاب‌ها نوشته. یا خیلی چیزایی که تویِ این چندسال کارکردیم و یادگرفتیم تویِ کتاب‌ها نوشته. بعد بعضی کتاب‌ها بیش‌تر من رو ترغیب کرد که استعفا بدهم و بروم دنبالِ کسب و کارِ خودم.

وقتی اومدم بیرون دیدم خیلی اطلاعات دارم ولی اصلاً به درد نمی‌خوره و خیلی جمع و جور نیستند. این شد که اومدم سراغِ آموزش و شاید روزی که استعفا دادم از شرکتِ دارو هیچ وقت فکر نمی‌کردم که دوباره برمی‌گردم به صنعتِ دارو و حالا اون قضیه‌یِ انجیر که گفتید بازرگانیِ انجیر یکی از زیرمجموعه‌هایِ شرکتِ حسامِ که کلاً کارِش انجیر هستِش. من امروز دقیقاً در ۳۵ سالگی. و دقیقاً امروزی که دارم با شما صحبت می‌کنم دوماه است که کَوچِ تخصصیِ شرکت‌هایِ پخش هستم. حالا این از کجا حاصل شد؟

به‌خاطرِ دوره‌هایِ آموزشی اومدم. یعنی دوتا دوره من خریدم بغیر از اونایی که حالا کلاه سرمون رفت رسیدم به دوره‌یِ دکتر ربانی و این دوره‌یِ دکتر ربانی شد یک نقطه‌یِ عطف. این نکته‌یِ آموزشی که شما گفتید دقیقاً همینه. یعنی اگر من سراغِ کتاب و دوره‌یِ آموزشی و آموزش دیدن نیومده بودم هموز همون حسامِ قبلی بودم. یعنی درواقع من الان تولدِ دو سالگیمه.

آیا تا کسب و کار خودمون به درآمد نرسیده باید کارمندی را رها کنم؟

سعید کاظمی: من اولین کتابی که خیلی روم تأثیر گذاشت و اونم مربیِ همین کوچَم به من گفت ده ستونِ ثروت بود. اونجا خیلی تاکید می‌کرد که شما کسب و کارتون رو رها نکنید. یعنی این‌جوری نباشه که یک مربیِ انگیزشی میاد صحبتی می‌کنه و یه جمله‌ای می‌گوید. ولی می‌گه شما رها نکنید کارمندیتون رو. الان هم شرایطِ اقتصادیِ جامعه واقعاً شرایطی نیست که شما مثلِ من بتونید ریسک بکنید. حالا اونی که سرمایه داره ما اصلاً موضوع بحثمون نیست.

ما معمولاً برایِ ۸۰ درصدِ پایینِ جامعه صحبت می‌کنیم. اون ۲۰ درصد که اصلاً سبکِ زندگیشون با ما فرق می‌کنه و نوعِ درآمدِشون با ما فرق می‌کنه. ما با اونا کاری نداریم. ما در موردِ ۸۰ درصدِ پایینِ جامعه صحبت می‌کنیم. شما باید کسب و کارت رو راه بندازی، بهش زمان بدی، بهش فرصت بدی، کار کنی، بیش‌تر باید تلاش کنی مثلاً من تا ۳ بعدظهر سرِ کارِ کارمندیم هستم. یعنی تا می‌رسم خونه ۳ می‌‌شه نهار می‌خورم و تا ده شب پشتِ لپ‌تابم هستم. که به کسب و کارم برسم. شما هر وقت کسب و کارتون به سه برابر درآمد کارمندی شما رسید. کارمندی را رها کنید.

اهمیت مدیریت هزینه ها برای راه اندازی یک کسب و کار جدید ؟

چون قبلاً استارت‌آپِ شکست خورده دارم. نمی‌خواهم پول هام را الکی هزینه‌یِ بکنم. کاور رو خودم می‌ زنم اگر بلد نباشم. می رم تو یوتوب یاد می‌گیرم می‌زنم. یعنی من الان سایتِ خودمون هم همه‌یِ کارِش رو خودمون انجام می‌دهم. محتوایِ ویدئوییش رو خودم درست می‌کنم، خودم منتاژ می‌کنم، الان خوشبختانه هر چیزی رو می‌شود سرچ کرد و یادگرفت. چیزی نیست که کسی بگه آقا نیست. همه چی تویِ اینترنت هست.

یعنی شما هر چیزی رو که نیاز دارید تویِ اینترنت هست. حالا یک بخشی مثلِ کد نویسی خیلی تخصصی می‌شه فریلنسر می شود برونسپاری کرد. دوستایِ من هستن یه هفت هشت سالی با من کار کردن بهشون می‌گم آقا این دوتا کد رو برایِ من بزن. چقدر می‌شه ؟ مثلا یک میلیون تومان آقا خدمتِ شما. برایِ ما چقدر می‌زنی ۵۰۰ تومان. خُب این دوتا کد رو برایِ من می‌زنه مثلاً تمامِ بخش‌ها یا مثلاً نسخه‌یِ رِسپانسیوِ موبایلم مشکل داره برام کد رو می‌زنه و دیگه دلیل نداره من یک کد نویسِ دائمیِ فول‌تایم استخدام کنم کلِ هزینه‌یِ ماهیانه بخوام خودم تحمیل بکنم.

الان که مثلاً یک کسب و کاری عشقی داره جلو میرود. یعنی با لذت داره میره جلو خُب این یکسالِ اولِش هنوز دونه‌ش تویِ زمینه. یعنی الان شما هم کوچِ دارویی بشوید هنوز تا این آدم‌ها به همدیگه معرفیتون کنن و این شبکه سازی تا ایجاد بشه واقعاً زمان می‌برد.مجدد حرف استادم آقای فرشید رمضانی را یادآوری میکنم. باید به زمان فرصت بدهید. واقعاً باید فرصت بدیم که موفقیت با زمانِ. یعنی اصلاً عجله‌ای نیست. اکثر جوانها همه فکر می‌کنن موفقیت یک کمی سریع هست و دوست دارند یک شبه و یک روزه به موفقیت برسند.

نکته آخر در مورد دنیای کارآفرینی و کسب و کار ؟

حسام حسن زاده : آخرِ کار نکته‌هایی هم که در موردِ همین آموزش بود وقتی تجربه زیاد باشه حالا به نظرِ من چیزی که تجربه‌ش کردم الانی که دارم با شما صحبت می‌کنم بیزینیس کَوچِ چهارتا شرکتِ پخش هستم. یکیشون که مالِ خودمه و سه‌تاش هم که دارن تویِ حوزه‌هایِ مختلف کار می‌کنن. ولی چرا من تا این دوره رو گرفتم یعنی تا دوره‌یِ آموزشیِ دکتر ربانی رو گرفتم از ماهِ دومِش دیگه واردِ کار شدم تویِ این زمینه و حتی آموزشِ هنوز تکمیل نشده بود ولی من وارد شدم. چرا؟

اگه این دوره نبود اون هشت سال تجربه اصلاً هیچ به‌درد نمی‌خورد. یعنی اون دوره‌یِ آموزشی قشنگ میاد مثلِ دفتری که کلِ مطالب رو تویِ خودش جا میده یک دوره‌یِ آموزشی میاد همه‌یِ این تجربه‌ها رو جمع می‌کنه که شما می‌تونید از این پول دربیارید. این کلمه‌ها تا کنار هم قرار نگیرند هیچ آموزش و داستانی رو به‌وجود نمی‌آورند. ولی این کلمه‌ها حاصلِ دقیقاً همین ۱۶ ساله. با سپاسِ فراوان از شما.

دوستان عزیز امیدوارم تجربیات شانزده ساله حسام از کارگری تا کارآفرینی برای شما عزیزان مفید بوده باشد. و اگر علاقه مند بودید. مطالب مشابه را مطالعه بفرمائید. اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند بودین. با درسها و مطالب استادم آقای رمضانی که چند مرتبه در مصاحبه به ایشان اشاره شد. آشنا بشوید. به سایت ایشان بنام لیدرمارکتر مراجعه بفرمائید.

تجربیات مهاجرت، تحصیل و زندگی