نوشته‌ها

روشهای مهاجرت قانونی به المان

روشهای قانونی مهاجرت به آلمان

برای تماشا ویدئو مصاحبه من با دکتر اشکان تیموری روشهای قانونی مهاجرت به آلمان با دکتر اشکان تیموری از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن صحبت های من با آقای دکتر تیموری در مورد روشهای قانونی مهاجرت به آلمان از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

با سلام به همه دوستان عزیز سعید کاظمی هستم , امشب قرار است.  در مورد روش‌های قانونی مهاجرت به آلمان صحبت بکنیم. آقای دکتر تیموری تجربیات زیادی دارند از تحصیل تا پست داک رشته بیزینس در آلمان و دعوت من را پذیرفتند که در مورد تجربیات ایشان در مورد روش‌های مهاجرت قانونی به آلمان صحبت بکنیم تو لایو‌های قبلی آقای دکتر در مورد تجربیاتشان از زندگی تو هند و مالزی بسیار صحبت کردند و این که این کشور‌ها چه سختی‌هایی دارد مهاجرت چه داستانی دارد کلاً خیلی صحبت شد در مورد ساختار مهاجرت، چه کسانی باید مهاجرت کنند چه کسایی نباید مهاجرت کنند صحبت شد. خواهش می‌کنم حتماً لایو‌های قبلی را ببینید که بسیار در مورد ساختار و مفهوم مهاجرت و روش‌های مهاجرت صحبت کردیم.

دکتر: سلام. خوشحالم که این ثانیه‌ها را کنار شما هستم با هم دقایق را می‌سازیم و تجارب را در کنار شما تقسیم می‌کنیم. امشب در مورد روشهای قانونی مهاجرت به آلمان صحبت می کنیم.

دکتر: قربانتان بروم آقا چون که کارتان بسیار برنامه‌ریزی زیبا دارید باذوق من این کار را انجام می‌دهم.

کاظمی: بسیار لطف دارید شما من توی کانال یوتیوب سعید کاظمی saeidkazemi و سایت saeidkazemi.ir یک شعار دارم experience share learn تجربیات را به اشتراک می‌گذاریم و یاد می‌گیریم از کسایی که صادقانه اطلاعات می‌دهند بسیاری از دوستان من را برای لایو دعوت می‌کنند؛ یعنی خواهش می‌کنند من باهاشان لایو بگذارم؛ ولی موضوعاتشان به دل من واقعیت نمی‌نشیند؛ یعنی مثلاً ld ‘,dn در مورد متاورس لایو بریم. من چون نمی‌دانم متاورس چه است ارز دیجیتال چه است قبول نمیکنم.

آخر من دانشش را ندارم و دوست ندارم چیزی که دانشش را ندارم مطمئن نیستم لایو بگذارم؛ یعنی امشب موضوعی که بعد از لایو اول و دوممان می‌خواهیم با هم صحبت بکنیم روش‌های مهاجرت قانونی به آلمان یعنی پناهندگی، زمینی، با کشتی روش‌های غیرقانونی اصلاً موضوع بحث ما نیست دیگر ریش و قیچی دست خود شما تجربه دارید تو آلمان بفرمایید.

فقط یک سؤال آقای دکتر بسیار ذهن من را درگیر کرده است هرکسی صحبت می‌کند می‌گوید من وکیل مهاجرت هستم وکیل یک تعریف دارد تو ایران یک زمانی دو، سه سال پیش ایران بورس تو گود افتاده بود همه متخصص بورس بودند هر روز صبح هم از خواب بیدار می‌شدند پنج درصد رشد دیدید من دیشب گفتم خب این که آن بازه زمانی بسیار ربطی به بورس و دانش علم بورس نداشت حالا این وکیل مهاجرت.

دکتر: در خدمتم حالا شما می‌فرمایید من این را رفتم تو کانون وکلا سؤالش کردم؟

کاظمی: چون دنیا دوستان عزیزی که همراه با ما هستند دنیا مجازی شده هر چیزی را نمی‌شود پذیرفت من تو لایو قبلی داستان یک عکس ویلا را برایتان تعریف کردم که یک بنده خدایی که کار اقامتی ترکیه انجام می‌داد همیشه این عکس نمادش بود وقتی من رفتم دیدیم عکس ویلای همسایه روبه‌رویش است آنجا زندگی نمی‌کند حالا این بحث وکیل مهاجرتی هم بسیار تو بورس افتاده همه می‌گویند ما وکیل مهاجرتی هستیم تو ایران وکالت یک تعریف دارد می‌گوید این مجوز از کانون وکلای ایران قانونی امتحان‌داده این هم مدرکش و مجوزش علمش هم دارد بسیار سختگیرانه می‌دانم بسیار سختگیرانه یعنی یک نفر بخواهد وکیل بشود.

دکتر: باید واقعاً باسواد باشد کسایی که سواد ندارند نمی‌توانند وکیل بشوند این یک واقعیت است.

کاظمی: حالا وکیل مهاجرت چه است قبل از این که اصلاً به بحث مهاجرت قانونی به آلمان برسیم؟

دکتر: ببینید تمام شرکت‌هایی که دارند فعالیت می‌کنند توکار مهاجرتی غیر‌قانونی هستند بسیار ساده‌اش را عرض می‌کنم خدمتتان ببینید. هر کشوری قوانین خودش را دارد مثل ایران، هیچ شرکت مهاجرتی ما تو ایران نداریم هیچ دولتی انسانش را نمی‌خواهد بفرستد توی یک کشور دیگر اوکی بسیار ساده‌اش را دارم عرض می‌کنم؛ ولی قوانینی که بین کشور‌ها وجود دارد، می‌آیند هر کشوری قوانین خاص خودش را ارجاع می‌دهد و هرکسی که خواست مهاجرت می‌کند می‌تواند از این استفاده کند درست است یا خیر آقای تا اینجا یک نقطه است برسیم.

سر این که وکیل مهاجرتی چیزی به نام وکیل مهاجرتی توی ایران کشور من وجود ندارد هر کس این را گفت. اصلاً ما چیزی به نام وکیل مهاجرتی نداریم این یک موضوع، ما چیزی به نام این نداریم حالا دلیل‌هایش را برایتان می‌آورم ببینید تو این وادی‌های مختلف مهاجرت را انجام می‌دهند مثال می‌زنم اشکان تیموری شرکت مهاجرتی ندارد؛ ولی توی آلمان شرکت کاریابی دارد اوکی شرکت کاریابی آلمانی من به‌عنوان وی پرزنتر می‌شوم نماینده‌شان به‌عنوان وی پرزنتر آن شرکت نماینده آن شرکت کاریابی که تو آلمان یا مال خودم است یا مال هرکسی این‌طوری من تو ایران دارم برایتان مارکتینگ انجام می‌دهم تبلیغات انجام می‌دهم.

جاب‌آفر‌ها را اوکی می‌کنم. پس هرکس می‌آید برای خودش یک روشی به وجود می‌آورد ببینید یک چیز خیلی مهمی که وجود دارد توی مهاجرت که ما باید آن را مدنظر داشته باشیم قراردادی که با فردی بسته می‌شود با فردی که قرار است این کار را برایتان انجام بدهد ببینید آلمان دارم مثالش را خدمتتان عرض می‌کنم آلمان همین مدل مهاجرت را بیشتر آقا ندارد قانونی این‌ها غیرقانونی‌ها را بگذار کنار من اصلاً نیستم اصلاً تو قانون نیست این کار یک کار کراپشن ( کلاهبرداری هست یکی از راه‌های مهاجرت آلمان ازدواج که آن هم شاید تأیید بشود شاید نشود من بسیار از کیس‌ها را دیدم تأیید نشدند اوکی این یک دومین راه مهاجرت به آلمان تحصیلی.

کاظمی: اولین راه مهاجرت ه آلمان را فرمودید چه بود؟

دکتر: ازدواج.

کاظمی: آهان ازدواج خودش هم خیلی مقوله تخصصی است.

دکتر: اصلاً صفر تا صدش را برایتان اعلام می‌کنم اصلاً یک تست‌هایی دارد عجیب غریب دومین وادی که وجود دارد برای دومی‌اش هم ترتیبش بیاورم جلو بهش می‌گویند ویزای دیپ‌اند یعنی زیر نظر خانواده شما بخواهید بروید حالا پدر آنجاست دختر، پسر، مادر که منظورم همسر است همسر می‌تواند اقامت بگیرد. چیز بعدی که ما باید زیر نظر بگذاریم ما کاریابی است. خود کاریابی شاخه‌های مختلف دارد جناب مهندس پکیج‌های مختلف دارد توی این مهاجرت ما شاخه‌های مختلف داریم یک شِیر کاریابی داریم که ما برای شما پنج تا جاب‌آفر اوکی می‌کنیم مثال حالا من خودم را نمی‌گویم ولش کن خودمان را می‌آییم چه‌کار می‌کنیم برای شما یک جاب‌آفر اوکی می‌کنیم.

جاب‌آفر را که در آلمان پیدا کردید می‌روید آنلاین باهاشان چه را انجام می‌دهید اینتر‌ویو‌تان (مصاحبه) را انجام می‌دهید اینتر‌ویئو اگر تأیید شد شرکت برای شما قرارداد کاری ارسال می‌کند ارسال کرد این را می‌بری سفارت ویزای کار می‌گیری می‌روی خودم هم همین‌طوری رفتم؛ ولی حالا آن قسمت اولیه مال من فرق دارد؛ یعنی من هر جای دنیا بخواهم بروم یک اینترویو اینترنتی انجام می‌دهم اکسپرینسم (تجربه من) نوع مکالمه زبان انگلیسی من را می‌بیند برای من دعوت‌نامه می‌فرستد و می‌روی تمام شد ویزا می‌گیریم می‌رویم آنجا.

کاظمی: یک نکته آیا تو آلمان نیروی کار کم است که جاب افر می گیرد؟

دکتر: سؤالتان بسیار زیبا بود تو پله‌های بعدی این را توضیح می‌دهم کاری‌ها را توضیح می‌دهم بعد می‌رسیم به این وادی که شما فرمودید ببینید تو پله دوم ما یک ویزا در آلمان داریم به اسم جاب‌سیکر ویزا ‌ (ویزا جستجو کار) یعنی اشخاصی که می‌روند توی آلمان واجد شرایط هستند می‌گردند و شغل پیدا بکنند بهشان شش ماه ویزا می‌دهند می‌گویند سیکس مانت جاب‌سیکر ویزا اوکی خب حالا اسمش توی آلمانی متفاوت است ما داریم انگلیسی‌اش را می‌گوییم که همه متوجه بشوند.

حالا یک نوع دیگر داریم یک کسی مثل آقای اشکان مثل اشکان نامی شرکت کاریابی دارد کارش را اوکی برای شما کرده؛ مثلاً من همین امروز اعلام می‌کنم نیاز دارم به پانصد تا پرستار مثال دارم می‌زنم پانصد تا پرستار را من حقوق بهشان می‌دهم دانشگاه می‌فرستمشان مدرسه درس بخوانند بعد از سه سال که درس خواندند چهار سال برای من کار می‌کنند دیگر یا علی کارشان ندارم اقامت آلمانشان هم گرفتند این یک مدل دیگر کار بهش می‌گویند. یک روش دیگر مهاجرت در آلمان داریم مهاجرت ثبت شرکت که یک چیزی حدود چهل هزار یورو هزینه خودت اگر بتوانی هزینه‌هایش را بدهی چهل هزار یورو پایت می‌افتد یک شرکت بخواهد انجام بدهد زیر پنجاه هزار یورو کسی برایتان انجامش نمی‌دهد؛ چون که آنجا کار وکالتی دارد باید برایشان انجام بدهند برایتان لیستش می‌کنم این موضوع را ببینید شما شرکت ثبت می‌کنید به شما اقامت نمی‌دهند به‌خاطر کارکردن تو آن شرکت به شما اقامت می‌دهند.

کاظمی: یعنی شرکت کاغذی باشد نمی‌شود باهاش شرکت کاغذی یا سوری باشد نمی‌توانند در آلمان اقامت بگیرند؟

دکتر: اصولاً ایرانی‌ها می‌آیند شرکت ثبت می‌کنند زیر نظرش دو تا ویزا برای خودش و خانواده‌اش می‌گیرد بعد دو، سه سال هم برای خودشان مالیات را رد می‌کنند و اقامت می‌گیرند اوکی این یک وادی این وسط وجود دارد؛ ولی طبق قانون، ما قانون را داریم توضیح می‌دهیم حالا یک‌بار هست شانس است دیگر متفاوت می‌توانند انجام بدهند شما شرکت ثبت می‌کنید زیر نظر شرکت چه‌کار می‌کنید اقامت می‌گیری اقامت را که گرفتی زیر نظر شرکت ویزا می‌گیری می‌روی آلمان آن ویزا را به کارت اقامت تبدیل می‌کنی این از این،

تو پله دوم خب این هم از شرکت حالا این دقیقاً می‌شود همان جاب‌آفری که من بهتان گفتم؛ ولی صاحب شرکت خودت اوکی تا قانونی این‌طوری وجود دارد چرا مهاجرت غیرقانونی حالا یک سؤالاتی برای همه افراد به وجود می‌آید به طور مثال آقا مگر المانی‌ها خودشان کار نمی‌کنند پس چه‌کار دارند چه نیازی به ما دارند آیا نیروی انسانی ما به hr (نیروی انسانی) توی آلمان ما نیاز داریم بله یا خیر  سؤال شما این بود که پرسیدید که آیا به نیروی انسانی نیاز داریم یا خیر آلمان نیاز دارد یا خیر؟ کشور آلمان شدیداً به نیروی انسانی نیازمند است من ریزش بکنم بعد شما بفرمایید شما بعد من توضیح می‌دهم.

کاظمی: من یک مثالی بزنم؛ مثلاً کشوری مثل ترکیه خودش نیروی انسانی مازاد دارد که مثلاً به عربستان، به امارات، به قطر صادرات مهندس و پزشک دارد خب یا حتی به افغانستان به بسیاری از کشور‌ها خودش صادر کننده نیروی انسانی است، دلیلی ندارد ترکیه که از ایران یا از یک کشور دیگر نیروی کار بگیرد. مگر این که یک تخصص بسیار خاص من داشته باشم یا آن‌قدر در زبان مسلط باشم.  این‌ها را به چشم خودم دیدم یه امیدی بود نجار بود تو استانبول کل کارگاه و سوله بسیار بزرگی یک ترک در اختیارش بود یک دوست افغانستانی بود حتی تا مرحله شراکت با صاحب کارخانه فرش‌بافی پیشرفت روز اول رفو می‌کرده برایش ولی آن‌قدر سلامت و صداقت از او دیده بود؛ ولی با تخصص کل کارخانه را باهاش شریک شده بود؛ یعنی در این حد ولی این که من بیایم برایتان مثلاً نجار از اینجا برایتان جاب‌آفر ببرم آقا نیست آن‌قدر توی خود استانبول خودش نجار مازاد و بیکار دارد نیازی به نجار از ایران بردن ندارد بفرمایید ببخشید.

پس سوال اساسی این شد که ایا واقعا المان به نیروی کار خارجی نیاز دارد؟

دکتر: خیر خواهش می‌کنم کاملاً حرفتان صحیح است ببینید اداره شاید دویست مدل کار را ما داشته باشیم توی آلمان و موقعیت‌های شغلی برایمان به وجود آمده باشد؛ ولی این یک وادی شغل برای انسان توی آلمان حالا تو می‌خواهی مهاجرت بکنی به چه کسایی ویزا داده می‌شود طبق قانون اعلام می‌کنند که ما تو چه رشته‌هایی نیاز داریم به نیروی انسانی مثلاً تو شاخه پرستاری، کمک پرستاری نیازمندند آقا دلیل دارد سن آلمان رو به پیری است مردم کشورش سر این وادی نیاز دارند به نیروی جوان شما تو آلمان، آلمانی‌ها تنبل‌اند (نظر مهمان) اوکی بعضی از شغل‌ها تخصصی آلمانی‌ها حوصله ندارند بروند یادش بگیرند یا این که علاقه ندارند این کار‌ها را انجام بدهند.

مثل پرستاری سر همین شما اگر تو آلمان بیمارستان بروید سی تا چهل درصد پرسنل بیمارستان‌ها را پزشک و پرستار‌های خارجی دارند آنجا فعالیت می‌کنند حالا خارجی امکان دارد مال اسپانیا باشد یا ایرانی باشد متفاوت است دیگر ولی نیروی انسانی باتوجه‌به این رشته‌های نیازمند مثل مهندسی مثلاً آیتی یا جاب‌آفر برایش پیدا می‌کنم سریع برایش کار پیدا می‌کنم اوکی مثال می‌زنم‌ها رشته‌های پرستاری من حقوق می‌دهم تا سه سال مثال می‌زنم شرکت من با آن شرکتی که دیپ کرده تا سه سال حقوق بهتان می‌دهد درس می‌خواند حقوق بهتان می‌گیرد اصطلاح اسکالرشیپ یک‌طورهایی سه سال آقا درس می‌خوانی چهار سال کار می‌کنی اقامتت می‌گیری چه چیزی از این بهتر.

ک زندگی یک پرستار در آلمان چگونه است؟ یعنی الان با یک پرستاری که توی بیمارستان خوب توی تهران دارد کار می‌کند مقایسه‌اش کنید؟

دکتر: هر دو تا توی هر کجای دنیا باشند زندگی ضعیفی دارند آخر را بهتان عرض می‌کنم؛ ولی نکته پرستاری که تو آلمان دارد کار می‌کند مثال می‌زنم آن پرستاری که ما می‌گوییم متفاوت است که داریم درباره‌اش حرف می‌زنیم‌، پرستار دانشجویی که دارد برای من می‌آید برای من می‌گویم برای تیم ما می‌آید تیمی که برایمان کار پیدا می‌کند می‌رود درس می‌خواند سه سال می‌رود درس می‌خواند سال اول ماهیانه هزار و صد و خورده‌ای می‌گیرد سال دوم هزار و دویست و خورده‌ای می‌گیرد، سال سوم هزار و سیصد و خورده‌ای می‌گیرد وقتی پرستار شد سه هزار و خورده‌ای می‌گیرد می‌دانید چطوری بهتان بگویم هم شما درس خواندید هم من درس خواندم آیا تا فوق‌لیسانسمان یک هزاری توانستیم دربیاوریم از درسمان،

الان موقعیت‌های شغلی وجود دارد که تو می‌توانی درست را بخوانی و پول دربیاوری و آینده شغلی‌ات را ثبات برایش بگذاری نزدیک بکنی دقیقاً مثال برایتان می‌زنم تو شاخه الان من خیلی‌ها اِلِمنت‌هایی که برای مهاجرت وجود دارد باید روی این برنامه‌ریزی داشته باشیم نمی‌توانیم یک‌دفعه بگوییم اوکی پاشیم برویم مهاجرت کنیم و این‌ها به چه بهایی کسایی که آلمان من خودم قرارداد‌هایی که شرکت تو این چند سال گذشته؛ مثلاً شرکت کاریابی با ایرانی‌ها می‌بست ایرانی‌های عزیز فارسی‌زبان خب هرکسی توی دنیا هند، مالزی، فیلیپین با هرکسی ما قرارداد می‌بستیم با هرکسی قرارداد می‌بستیم بدون استثنا شوخی نداشتیم شرط می‌کردیم مدرک زبان نیازمند است قدیم یک، بعد قدم‌دو ما تا مدتی هم که زبانشان را می‌خواندند ما کار‌های اقامتشان را انجام می‌دادیم هر سؤالی دارید بپرسید من در خدمتتان هستم.

کاظمی: مهاجرت به آلمان پنج روش شد تحصیل، ازدواج، وابستگی صرفاً بر اساس ارتباط با خانواده، کاریابی و ثبت شرکت درسته این پنج تا؟

دکتر: توی این ثبت شرکت شاخه‌های مثلاً بسیاری می‌آیند من دیدم تبلیغ می‌گذارند تو اینترنت خرید ملک در آلمان ؟

کاظمی: تا آقای دکتر دومرتبه به ما ملحق بشوند من یک چند تا نکته را گفتم آنجا آقای دکتر هم تأکید کردند شما نگاه کنید آن کشوری که هدف نهایی‌تان و مقصد مهاجرتتان است باید یک دلیلی برای جذب نیروی انسانی داشته باشد اگر آلمان است خب توجیه دارد آقای دکتر می‌گویند سنشان دارد بالا می‌رود و نیاز به پرستار دارند؛ ولی بعضی از کشور‌های منطقه که بسیاری هم می‌روند مثل ترکیه ی بقیه کشور همسایه می‌روند واقعیت نیروی انسانی خودش مازاد دارد؛ ولی نه این که بگویند صددرصد اصلاً هیچ راهی ندارد همین‌طور که توضیح دادم تو استانبول می‌دیدم ایرانی‌های زیادی که به زبان ترکی مسلط هستند تخصص بسیار خوبی دارند آن کسب‌وکاری که انجام می‌دهند صادقانه دقیق مخصوصاً بچه‌های افغانستانی بسیار آدم‌های زحمتکشی هستند تلاش‌گر هستند ساعت‌ها و ساعت‌ها کار می‌کنند چهارده ساعت، دوازده ساعت،

بسیار دقیق صادقانه من بار‌ها دیدم که آنجا تو استانبول می‌گویم بچه‌های افغانستانی بسیار شریک شدند؛ مثلاً با ترک‌ها بسیار شریک شدند زحمت کشیدند، تلاش کردند آن صاحب‌کار بهشان اعتماد کرده و آنها را شریک خودش کرده.  حتی تو زیتون‌بورنو دوستانی که استانبول رفتند حتماً آشنایی دارند من دوست افغانستانی دیدم که برای یکی از برند‌های بزرگ لباس تیشرت تولید می‌کرد برند ماوی بود تیشرت‌هایشان آن‌قدر کیفیت دوختشان خوب بود یک مجموعه هشتاد نفری را ایشان مدیریت می‌کرد هشتاد و چهار، پنج نفر نیروی ترک و افغانستانی برایش کار می‌کردند و این برای یک برند خوب داشت یک محصول خوب و باکیفیت بخش تولیدشان را داشت منظورم این است که هر چیزی را وقتی می‌شنوی ادله‌اش را و دلیلش را بخواهیم؛ یعنی از آن طرف بخواهیم دیدید آقای دکتر گفت ما چیزی به نام وکیل مهاجرت در ایران نداریم؛ یعنی وکالتی دستورالعمل خاص دارد.

کاظمی: خب ما پنج تا مسیر مهاجرت به آلمان را رفتیم توضیح دادیم گفتید دانه، دانه می‌خواهم توضیح بدهم تحصیل را بفرمایید.

دکتر: ببینید آلمان دانشگاه خصوصی دارد و دانشگاه دولتی دارد در کنار دانشگاه همان؟ که بهتان گفتم می‌شود همان فنی حرفه‌ای که توضیح دادم می‌تواند کنارشان باشد حالا از کدام شاخه می‌خواهند اقدام بکنند شرایط سنی‌شان تأثیرگذار است، تجربه کاری که داشتند تأثیرگذار است خدمت عزیزم بگویم نوع دانشگاهی که انتخاب می‌کنی باتوجه‌به دیپلمی که داری باتوجه‌به نمره‌ای که داری باتوجه‌به امتحان ورودی برای رشته پزشکی امتحان ورودی دارند این‌ها تفاوت‌ها را به وجود می‌آورند حالا تو دانشگاه‌های دولتی که می‌رویم؛ مثلاً به طور مثال درس می‌خوانیم بین پانصد تا هشتصد یورو من کمترین بیشترین را عرض می‌کنم شما ترمی کلاً هزینه پرداخت می‌کنید پولی نیست.

اصلاً این برای یک کشور اروپایی مثال می‌زنم هزینه رفت و آمدتان بسیار درصد کمتری نسبت به یک شخص عادی پرداخت می‌کنید برای ترانسپورتتان این‌ها برای این که بخواهند برسند توضیح می‌دهم من این موضوع را برسند به این تارگت پلنی که دارند اهدافشان می‌خواهند برسند باید چه‌کار کنند بروند زبان آلمانی مهم‌ترین وادی که وجود دارد آخرش را دارم می‌گویم؛ یعنی یکی زبان آلمانی برای تحصیل باید بدو بگیرند تا موفق بشوند بدو هم آقا زیر یک سال نشدنی یک سال زمان می‌گیرد بدو در کنار ب دو مدارک و تجربه تحصیلی که داشتید می‌آید در کنار این اقدام می‌کنید برای چه برای درخواست تحصیلی در دانشگاه فارسی‌هایش را دارم استفاده می‌کنم که همه متوجه بشوید دعوت‌نامه‌ تحصیلی را باید نوبت سفارت که بهش می‌گویند ترمینگ که گرفتید می‌برید سفارت مدارک را تکمیل می‌کنید حالا این مدارک را توی تهران هم توی دو تا سایت معروف دارد اَنونین و زیپ باید این‌ها تائید بشود موقعی که ما این‌ها را تأییدشان می‌کنیم.

یعنی می‌فرستیم برای تأیید سفارت هم این‌ها را مهر تأیید سفارت می‌کند برای شما در مجموع کلیه مدرک‌هایی که جمع می‌شود به‌علاوه پاسپورت این‌ها را به سفارت آلمان تحویل می‌دهید شما یک نوبت برای اینترویو برایتان می‌گذارند ویزا می‌گیرید عینم شرایط همه دیگر یکی است می‌آیید آنجا ثبت‌نامت تکمیل می‌شود کارت اقامت تحصیلی به شما می‌دهند خدمت عزیز بگویم یکی از بهترین شما یک جمله‌ای تو لایو قبلی فرمودید من تأکید می‌کنم و تأییدش می‌کنم مهم‌ترین وادی که ما می‌توانیم تو مهاجرت مدنظر داشته باشیم بهترین نوعش تحصیلی ولی کجا بهترین نوعش کجا برویم چه برنامه‌ریزی تحصیلی از نظر اشکان تیموری هیچ کجای دنیا آلمان و کانادا نمی‌شود تو مقطع لیسانس هیچ کجا آلمان نمی‌شود تو مقطع بالا مستر و دکترا هیچ کجا به نظر من کانادا نمی‌شود؛ چون که شما بعدازاین که درس خواندید یک اقامت دارید یک اقامت کاری گرفتید اقامت کامل می‌گیرید هر سؤالی تو این موضوع دارید بپرسید که ریز بشوید رویش.

کاظمی: تو تمام شاخه‌ها می‌توان در آلمان تحصیل کرد؛ یعنی مهندسی، بیزینس، شاخه‌های علوم‌انسانی

دکتر: هر کدامش را می‌شود شرکت کرد؛ ولی برای هرکدام سختی‌های نوع‌های مختلف خودش را دارد مثال می‌زنم برای رشته‌های پزشکی ورودی دارد برای رشته‌های مثال می‌زنم اگر برویم و بخواهیم ساینس (علوم) بخوانیم. متفاوت است این دوره‌های زبانی که شروع می‌کنند همه‌ آنها سه تائی دیگر مثلاً ما الان لول پنج را بخواهیم برای پزشکی لول هفت را نیاز داریم یک امتحان ورودی دقیقاً یک علوم  پایه طوری ایران خودمان است ورودی باید انجام بدهند برای ورودی‌شان این‌ها را نمی‌گویند شرکت مهاجرتی بچه را می‌برند تو آلمان من می‌شناختم پدر و مادر به هیچی رسیدند سر این موضوع بچه امتحان می‌داد می‌افتاد درس را سؤال کردند.

دکتری مهندسی عمران بین آلمان و انگلیس ببینید چیزی که من می‌دانم چیزی که تجربه دوستان برای دکتری مهندسی عمران گفتند ایتالیا اصولاً می‌روند از نظر برندینگش برای کالیفکیشن به نظر من ایتالیا چون خیلی‌ها را دیدیم تخصصی انجام می‌دهند هیچ فرقی بین آلمان و انگلیس نیست اگر اسکالرشیپ هرکدام را بگیریم باتوجه‌به زبانی که ببینید تو این وادی کجا زبان را بلدی چه زبانی امروز بلدی کجا بهتان بهترین پکیج را می‌دهد اسکولارشیپت می‌کند این موضوع مهم است اگر ندانید چه‌کار می‌خواهید بکنید الان دقیقاً این هدف مشخص نیست تو این حدی که اینجا نوشته شده پس باید ببینی زبانت در چه حدی است باتوجه‌به زبانی که داری دانشگاهت را انتخاب بکنی و آفرلتر بگیری و اقدام بکنی کجا اسکالرشیپ بهت می‌دهند بفرمایید.

کاظمی: بعد از تحصیل در آلمان امکان اقامت هم هست؛ یعنی احتمال دارد بعد از تحصیل بتوانند آنجا کار پیدا کنند و اقامتشان را دائمی کنند؟

دکتر: جناب یک چیزی را من بهتان بگویم تو همین ایران هم عرضه نداشته باشی نمی‌توانی کار بکنی آلمان هم همین است، افغانستان هم همین است، ترکیه هم همین بود می‌شد نان دربیاوری درسته ولی چقدر دربیاوری مهم است همه دانشجو‌هایی که تو آلمان درس خواندند پنجاه‌درصد برگشتند پنجاه‌درصد اقامت گرفتند بستگی به خود فرد دارد و سوادی که به وجود می‌آورد بخواهد سه، چهار سال درس بخواند یک جا نتواند کار پیدا کند؛ ولی باز هم به عرضه خودتان بستگی دارد.

کاظمی: نکات طلایی ازدواج را می‌خواستید گفتید ازدواج یک چند تا نکته دارد یک سری آزمون دارد تست دارد؟

دکتر: آهان ازدواج ببینید من کسایی می‌شناختم پناهنده شده بودند هم خانم دیده بودم، هم آقا دیده بودم آمده بودند؛ مثلاً یک خانم تلفنی عاشق شده بود؛ مثلاً تلفنی با هم دیگر صحبت می‌کردند یا خانواده معرفی کرده بودند نوع ازدواج سنتی کشوری این‌ها کار‌های مهاجرتشان اصولاً قدیم نوبت سفارت همسر این‌ها یک ماه طول می‌کشید تا نوبت بدهد سفارت الان با این ویزا چه است.  اسم این شرکت آمده یک شرکت زیرمجموعه‌شان آمده نوبت ویزا را می‌دهند تایم آمده پایین ولی باتوجه‌به اولین سؤال‌هایی که ازتان می‌کند آیا شما هم دیگر را دیدید بسیاری را دیدم رد شده ویزاهایشان چون که می‌گویند.

شاید این ازدواج یک ازدواج بیزینسی باشد این را باید مدنظر داشته باشید؛ ولی حالا کسایی که خانواده‌شان را می‌خواهند بیاورند قوانین دارد هر شهری نسبت به یک متراژی می‌گوید آقا مثال می‌زنم خانه تو الان چهل متر است می‌خواهی همسرت را بیاوری باید یک‌خانه شصت‌متری بگیری می‌خواهی بچه‌ات را بیاوری یک‌خانه نود متری باید بگیری هرکدام یک ظرفیتی دارد متراژ حقوقت آیا می‌خورد بخواهی هزینه این را بدهی یا پول نقدی داری همراهت.

کاظمی: یعنی تمکن مالی نداری؟

دکتر: دقیقاً کدام یکی این‌ها ساپورتت می‌کند بچه‌ات را که دارند درس می‌خوانند ببینید مهاجرت مجزا خیلی بهتر از خانوادگی خیلی بهتر است راحت‌تر است از نظر این چیز‌ها ولی این که بسیار ساده بگیریمش بله من می‌روم الان آلمان صبح زن و بچه‌ام می‌آیند خیر نداریم این حرف‌ها را اصلاً هر چیزی شرایط و قانون دارد تمام قوانین این‌ها هم توی خود سایت سفارت آلمان توی تهران نوشته شده است.

کاظمی: مسلماً به فارسی هم هست؟

دکتر: به آلمانی، انگلیسی و فارسی.

کاظمی: یعنی هرکسی هر چیزی ر مورد مهاجرت به آلمان می‌شنود نپذیرد برود آنجا کنترل کند؟

دکتر: صددرصد ببینید قانون طبق قانون سفارت می‌گوید آقا این مدرک‌ها را من نیاز دارم اگر چیزی که سفارت مدارک می‌خواهد ما آماده نکنیم چه شکلی به ما ویزا بدهد آقا یک خاطره برایتان تعریف بکنم بسیار جالب به من گفتند آقا تو داری می‌روی آلمان باید تمکن مالی نشان بدهی آقا ما را پیر کردند ماشین فروختم نمی‌دانم این را فروختم، آن را فروختم تا توانستم پول نقد به نظرتان تو سفارت چه اتفاقی افتاد گفت شما دعوت‌نامه کاری دارید نیاز ندارد به این.

کاظمی: به تمکن مالی برای مهاجرت به آلمان نیاز نیست؟

دکتر: نیست بله زبان آلمانی باید فول باشد رفتم آنجا با انگلیسی با من اینترویو کرد مهم نبود اصلاً مثال می‌زنم‌ها یک چیز‌هایی را توهم می‌زنند من یک شب توی یک مهمانی بودم بسیار جالب است برایت بگویم آن موضوع را تعریف کنم توی مهمانی با یک خانمی نشسته بودم آن موقع من سه سال بود آلمان بودم شروع کرد از آلمان حرف‌زدن من هم نگفتم آلمان بودم اصلاً هیچ کلمه‌ای از آلمان اسم نیاوردم و گفتم شما تو کدام شهرش بله اینجا این‌طوری است و آن جایش این‌طوری است و این جایش این‌طوری است شرایط و قوانین جرمنی این‌طوری است حالا دوچلند این‌طوری است آقا این دو ساعت واقعاً داشت حرف می‌زد گفتم تو کدام شهرش شما اقامت دارید گفت هنوز آلمان نرفتم این اطلاعاتی که جمع کردم شوکه شدم.

یک‌لحظه گفتم خیر این‌ها اشتباه است همین که گفتم اشتباه است گفت خیر من کامل گفتم خانم محترم من اقامت آنجا را دارم اقامت کاری دارم آنجا شرکت دارم تو آن کشور آهان یک بدی داریم تا کتک نخوریم نمی‌فهمیم چه اتفاقی دارد سرمان می‌آید اگر می‌خواهیم متوجه بشویم ببینید زرنگ آنی که تجربه نکند اشتباه بقیه را خط بعدی می‌آورمش چون که خیلی مهم است اگر قرار باشد تجربه آقا شما را من تکرار بکنم من ابله هستم دیگر الان شما این پیج را به وجود آوردید تا این موضوعات بخوابد و ما داریم روی این موضوعات صحبت می‌کنیم همان مالزی رؤیاهایی ساخته بودند می‌آیید مالزی نمی‌دانم ماهی بیست هزار رینگت حقوق است با پاس چه که خانه‌های لوکس می‌گیرید، نمی‌دانم فلان می‌گیرید کرایه خانه پایه‌اش رو سه هزار رینگت تو مالزی اگر یادتان باشد حالا می‌شد بروی یک‌خانه هزار و پانصد رینگتی هم بگیری؛ ولی آیا من ایرانی تویش زندگی می‌کردم؟

کاظمی: باآن‌همه حشره می‌توانستم در مالزی زندگی کنیم؟

دکتر: مثال دارم برایتان می‌زنم بسیار ساده‌اش را دارم می‌گویم بله خانه بود هشتصد رینگت بود ولی می‌خواستی برسی به محل کارت یا محل تحصیلت دوبرابر باید کرایه می‌دادی تا می‌رسیدی بسیار ساده‌اش را عرض کردم خدمتتان حالا تو وادی‌های مختلف که بیایم تو مهاجرت بسیار شاخه‌ها را متفاوتش می‌کند ببینید من کسایی را دیدم پناهنده شدند تو آلمان به خدا قسم هیچ جا زیبایی شهر‌های خودمان را ندارد به چه بهایی من مهاجرت می‌خواهم بکنم.

آدم می‌شناسم می‌گفت شب‌ها می‌گفت من دارم می‌روم می‌گفتم کجا داری می‌روی؟ باید بروم بیمارستان روانپزشکی خودش را به روانی بودن می‌زد تا اقامت بگیرد به چه بهایی دروغ‌هایی که مثلاً غیرقابل‌درک بود برای من یعنی من یک صحنه‌هایی دیدم زده شدم. اصلاً مهاجرت‌هایی که مثلاً من به دلیل من دو جنسه ارائه می‌دهند می‌دانید به چه بهایی می‌خواهیم آیا شخصیتمان را می‌خواهیم زیر سؤال ببریم یا می‌خواهیم اقامت بگیریم اگر قراره تباهی مهاجرت کنیم نکنیم بابا.

کاظمی: ما نگاه سه تا سه موضوع بسیار تو زندگی ما مهم است و نگاه کنید زمان، پول و انرژی ما همیشه ما جوان نمی‌مانیم من خودم را دیدم یک روزی تو آینه دیدم یک دانه مو روی سبیلم سفید شده، یک دانه مو اینجا سفید شده.

کاظمی: یک‌ریز اینجا افتاده مو اینجا خالی شده بالا می‌رسد یواش، یواش می‌گویند خب این را توی آن تجربه فلان کسب کردم این را تو آنجا تجربه کسب کردم شکست است اسمش شاید هم بخشی‌اش موفقیت باشد یک استاد داشتم به ما می‌گفت که شما وقتی یک کتاب دویست‌صفحه‌ای را از یک استاد بزرگ کسب‌وکار می‌خوانید سی‌سال دانش و زمان و پول و انرژی آن آدم را توی دویست صفحه دارید می‌خوانید به چقدر به صدهزار تومان این چیزی که من می‌گویم من واقعاً دوهفته پیش کشتی که آمده بود بین یونان و ایتالیا آدم‌ها سرگردان بودند بعد آن ویدئو‌ها را من توی شبکه‌های مجازی دیدم.

دکتر: دقیقاً کشته هم داد مثل این که در مسیر مهاجرت غیر قانونی ؟

کاظمی: من بسیار دلم خون می‌شد دیگر پیگیرشان نشدم خب کاری هم از دستم برنمی‌آمد یا مثلاً می‌بینم ایرانی‌ها رفتند از تو استرالیا کوچ دادند به گینه استوایی، گینه‌نو داستان‌هایی که از آنجا می‌آید بیرون به چه ارزشی یک خانواده باید از کردستان بلند بشود بچه‌اش را بردارد زنش را بردارد برود تو دریای مانش غرق بشود آیا ته هدفش همین بود آیا اینجا حداقل یک حامی نداشت یک خانواده نداشت ما بعضی موقع‌ها نمی‌دانم این ریسک اصطلاحاً بهش می‌گویند گِیم این گِیم زدن به چه ارزشی است آن‌قدر ارزش دارد که پلیس یونان بگیرد زن و مرد را لخت کند لباس‌هایشان را دربیاورد دیگر از این بی‌حرمتی‌   بیشتر ما هیچ‌وقت توی هرطور شرایط توی ایران باشد ما این بی‌حرمتی را هیچ‌وقت نداریم که یکی لباسمان را یک‌وقت دربیاورد.

دکتر: من یک خاطره‌ای تعریف کنم من سال یکی از دلایلی که دیگر مالزی نماندم آخرین سفرم که رفتم و ایستادم دیدم انگشتش را کرد تو شکم من بهش گفتم چه‌کار داری می‌کنی قاطى کردم‌ها یک لحظه گفت ایرانی‌ها مواد تو شکمشان می‌گذارند می‌آیند کشور ما مثاله‌ها بعد یک نگاه بهش کردم گفتم تو هر کشوری، کشور تو قاچاقچی وجود دارد تو کشور من هست نمی‌گویم نیست؛ ولی دلیل نیست که همه را بخواهیم با هم دیگر بسنجیمشان ببینید مشکلی که ما داریم ایرانی‌ها تو خارج از کشور رؤیاپردازی ببینید.

من هرچه سنم می‌آید بالاتر رویای وجودم خاموش‌تر می‌شود فهمیدید چه شد هر وادی که ما تو مهاجرت یک‌بار هم با برادرم باید لایو اکراین را بروی آقا فول آف تجربه اکراین خدمتتان عرض کنم که به چه بها‌هایی، بها‌ها را می‌آییم برنامه‌ریزی می‌کنیم آقا من می‌گویم آقا می‌روم؛ مثلاً کانادا پنج سال سختی می‌کشم سه سال سختی می‌کشم یک اقامت می‌گیرم حالا دوست نداشتم می‌روم یک کشور دیگر مثل دوستتان زندگی می‌کنم کجا بوده آمریکا بود الان عمان درسته؟

کاظمی: استرالیا آمده عمان با پاس استرالیایی دارد زندگی می‌کند بسیار هم راضی است.

دکتر: حال دلش آنجا بهتر است آقا کجا حال دلت خوب است این وادی به وجود می‌آورد این برادر من را می‌بینید الان آمده، آمد مالزی بهترین زندگی را ساخت آنجا برای خودش گفت حال نمی‌کنم تو این کشور بمانم دلیلش چه بود فکر می‌کنید؟

کاظمی: نمی‌دانم.

دکتر: پدرم گفت مالزی‌ها زشت هستند (نظر مهمان) من اکراین زندگی کردم روحیه‌ام ریخته بهم دیگر اینجا دلیلش این بود هر کاریش هم کردیم نماند ول کرد آمد ایران گوش می‌کنید بسیار ساده‌اش را دارم می‌گویم آقا من خودم به بشخصه با آلمانی‌ها حال نمی‌کنم خودم را دارم می‌گویم‌ها چون که من تو شرق  آسیا بزرگ شدم یک مهربانی متفاوتی دیدم تو زندگی‌ام ایرانی هستم من ببین باید از خوبی‌ها بگوییم از بدی‌ها هم بگوییم اگر می‌خواهیم درباره مهاجرت صحبت بکنیم همیشه نباید گل‌وبلبل بگوییم؛ مثلاً به من می‌گفتند آلمان بسیار دولوپ کشور بسیار های‌کلاسی چیز های‌ باکلاس تو آلمان ندیدم من به همه این کار را می‌کنم این توضیحات را می‌دهم آلمان یک ده باکلاس تمیز است آخرش را بهتان بگویم عین چطوری برایتان توصیفش بکنم ساختمان‌های لوکسی که ما تو تهران داریم عمراً ببینید شما تو اروپا عمراً ببینید تو اروپا یک همچنین چیز‌هایی را می‌بینید.

کاظمی: من پیج یکی از ایرانی‌ها را دیدم رفته بود اسپانیا، تازه اسپانیا می‌گفت اصلاً نسبت به آلمان بسیار عقب است از نظر تمیزی، نظافت، محیط می‌گفت اصلاً اسپانیا بسیار عقب است

دکتر: صددرصد شک نفرمایید من اروپا را بیشترش را دیدم این‌هایی که دارم برایتان توصیف می‌کنم آلمان چون که بودم ویزایم بوده دارم این‌ها را توضیح می‌دهم حالا می‌رسیم به بعدی آقا من با هلند بسیار حال کردم مثال دارم می‌زنم‌ها بیست بار هلند رفتم بسیار کشور زیبا باکلاس مردم مهربان بسیار باحال این‌ها تفاوت‌ها را به وجود می‌آورند توی مهاجرت ببینید آلمان یکی از دلیل‌های شاید که آلمان به من چطوری بهتان بگویم خوش نگذشت حال نکردم بلد نبودن زبانش به‌تمام‌معنی بوده زبان یک وادی مهم است این‌ها یک وادی دیگر که مثلاً من با آلمان حال نکردم من بزرگ فکر می‌کنم تو زندگی‌ام من دنبال حقوق ماهی سی، چهل، پنجاه تومان نیستم من بیزینس را دوست دارم می‌خواهم بیزینس را دیولپ کنم پس آلمان کشوری نیست که من بتوانم توش جامپ (پرش) ‌بیزینسی بزنم.

یک دلیل دیگر که وجود داشت من آدمی هستم که بسیار اهل کامینیوتی هستم آدم فوق‌العاده اجتماعی هستم وقتی راه می‌افتم تو خیابان نصفه محله با من سلام و علیک می‌کنند آلمان هم سعی می‌کردم این کار را بکنم؛ ولی بعضی موقع‌ها اخت نمی‌شد چند تا مثال برایتان می‌زنم من خوبی‌های آلمان را می‌گویم بدی‌هایش هم می‌گویم با یک ده یوروی یک روز خرج زندگی‌ات را درمی‌آوری؛ مثلاً یعنی با ده یورو شما ببخشید من این را می‌گویم صبحانه، ناهار، شام و مشروب شبتان را می‌خریدید آلمانی‌ها را دارم می‌گویم کاری به ما ایرانی‌ها ندارم کلی دارم عرض می‌کنم می‌آیند این کار را انجام می‌دهند کل سیستم آلمانی‌ها سیستمشان این‌طوری است حالا با ده یورو بعدی قمارش را می‌کند با ده یورو بعدی کارکردن قسطش را می‌دهد.

که مثلاً یک چیزی خریده جمعش می‌کند سر ماه می‌شود سیصد یورو هر قسطی داشته باشد پرداختش می‌کند منی که مثلاً توی مالزی خب من با یک فرهنگ دیگر بزرگ شده بودم تو هند بزرگ شدم مثلاً می‌رفتیم دم مراکز تفریحی که وجود داشت مثال دارم می‌زنم باکمال‌میل ما را راه می‌دادند آلمان می‌گفت ما ایرانی راه نمی‌دهیم و چه غروری از من می‌شکست منی که تو یک کشور مثل مالزی همه جا من راهم می‌دادند بهم احترام می‌گذاشتند یک‌دفعه آمدم تو اروپایی که من ایرانی را راه نمی‌دادند و ترک‌های استامبولی و طرف ترکیه بودند آنهایی که طرف پناهنده شده من لایو‌ها را دارم می‌بینم حالا بعداً یک برنامه به شما می‌دهم قشنگ مشاوره می‌کنم می‌خواهم آنهایی که در مورد آلمان مثبت حرف می‌زنم بیاورم بالا،

چرا دوربین گرفتی دستت داری برای مردم رؤیاپردازی می‌کنی آقا آلمان یک کشور ساده قشنگ پر از آدم باشد با حقوق محدود سیستم کشورش است می‌گوید هر چه درآوردی تا سر ماه خرجش کن چرا رؤیاپردازی برای مردم به وجود بیاورید بگویم بیا آلمان گل‌وبلبل است خیر آقا این خبر‌ها نیست آقا من کانادا را من تأیید می‌کنم بروید کانادا درست را می‌خوانی ماشین می‌خری زندگی خوب می‌کنی؛ ولی اروپا این‌طوری نیست؛ چون که اصلاً سیستم زندگی‌اش روی کاپیتالیسم است اصلاً سیستمشان متفاوت است حالا می‌رویم تو وادی دیگر یکی می‌خواهد برود درس بخواند بله آقا به‌صرفه می‌تواند درسش را بخواند کار کند یک تجربه بسیار بزرگ یاد بگیرد؛ ولی به چه بهایی ادامه بدهد زندگی‌اش را نه این که برود بخواند برگردد یا بخواند برگردد ایران یا بخواند بماند همان جا بخواهد پلن بی بزند نمی‌ارزد تو رفتی پیر شدی زبان انگلیسی یاد گرفتی.

کاظمی: خب حالا من دوستان عزیزی که به لایو ما اضافه شدند باز من سایتم و کانال یوتیوبم را معرفی بکنم آقای دکتر هم یک کم استراحت بکنند من یک هدف دارم شعارم هم این است experience share learn تجربیات را به اشتراک بگذاری و یاد بگیری سایت و کانال یوتیوب من سعید کاظمی سایتم Saeidkazemi.ir روی کپشن اینستاگرامم خواهم گذاشت توی کانال یوتیوب هم خواهم گذاشت خوشحال می‌شوم که دوستان عزیزی که تجربه واقعی و منصفانه دارند بیایند تجربیاتشان را به اشتراک بگذارند برای همه فارسی‌زبانان امیدوارم که مفید باشد؛ یعنی تجربه و شکست شما را دوباره نرود یک نفر دیگر تجربه بکند اگر موفق هم بودید بگویید چه‌کار کردم موفق شدم آن را هم شاید مسیر راه یک نفر دیگر بشود هرکسی علاقه‌مند بود یک پیام به من بدهد مثل آقای دکتر که افتخار دادند به من که بسیار صادقانه دارند تجربیات با نگاه صادقانه دارند این کشور آلمان را تحلیل می‌کنند خوبی‌هایش را می‌گویند، بدی‌هایش هم می‌گویند من یک داستان از مالزی کوالالامپور بگویم محله‌اش را خاطرم نیست یک شهر آبی معروفی هم آنجا بود اسمش الان خاطرم.

دکتر: توی ماینز بودید شما توی سانوی لاگون دیگر خوراکمان بود.

کاظمی: یک محله سیاه‌پوست‌ها آنجا بود من یک شبی از سنگاپور با اتوبوس برگشتم راننده.

دکتر: تو محله ماینز بودید شما.

کاظمی: من با دوستم دو، سه تا ساکم داشتیم نصفه‌شب چهار صبح رسیدیم کوالالامپور به راننده تاکسی گفتم من را یک هتل خوب ببر آقا رفت، رفت کجا داری می‌روی بنده خدا گفت یک محله بسیار خوب می‌برمت ما را تو یک محله پیاده کرد سیاه‌پوست بودند نمی‌دانم این‌همه سیاه‌پوست آنجا چه‌کار می‌کردند من واقعاً ترسیدم؛ یعنی دست و پام می‌لرزید تا دوست من برگشت از تو هتل که ببیند آیا جا دارد یا خیر یک هتل پنج‌ستاره‌ای بود زیر‌مجموعه فکر کنم همان سان وی لاگون بود اگر اشتباه نکنم؛ یعنی این‌طوری نیست که ما همه را گل‌وبلبل تصویرسازی کنیم. حالا من سریع یک تاکسی گرفتم به دوستم گفتم آقا ولش کن بیا برویم گفت هتل گفته جا ندارم تا ده باید صبر کنید و فلان گفتم سریع بیا برویم ولش کن می‌رویم هتل‌های قبلی که من شناخت دارم.

دکتر: مالزی با تمام زیبایی‌اش پشتی خیابان‌های اصلی، متفاوت است. حالا این را بگویید به آن هم می‌رسیم بفرمایید.

کاظمی: در مورد خوبی‌ها و بدی‌های ثبت شرکت گفتید این را یادت نرود به ما توضیح بدهی.

دکتر: حتماً آن را بهش می‌رسیم الان من ریز می‌شوم توش الان مالزی که شما گفتید یک وادی من تو ذهنم آمد این را هم اعلام بکنم برایتان که تو لایو‌های قبل بچه‌ها دیدم این را بگویم ببینید مالزی واقعاً کشور شیکی تو اینتری دیزاین و طراحی فوق‌العاده خوب بوده؛ ولی رخ خیابان‌های اصلی‌اش اینه آیا تو خیابان‌های فرعی‌اش هم رفتید دیدید که چه خبر است به این می‌گویند بیزینس کشورداری دلار میاد تو کشور من خرج می‌کند انشاالله کشورمان به این وادی هم برسد دیگر فرصت پیش بیاد در مورد کشور خودمان هم حرف می‌زنیم حالا برویم برگردیم توی آلمان این بدی‌هایش را داشتم می‌گفتم یک دو، سه تیکه برسم بهش تا آخر برسیم.

ما مثلاً من آدم می‌شناختم کارش آقا کنافکاری بود به جرات می‌توانم بگویم روزی ده‌هزار یورو این درمی‌آورد به‌جرئت می‌توانم بگویم شب که می‌رفت خانه یک هزاری با خودش خانه نمی‌برد همه را تو قمار می‌باخت می‌دانید چرا سیستم کشور این‌طوری است؛ چون یک‌دفعه به این وادی تمام این وادی‌هایی که به وجود آمد؛ مثلاً سیستم همه را با هم جمع ببندم‌،  ولی عموم تو جایگاه‌های مختلف این پول را خرجش می‌کردند یا تو قمار بود یا توی دیسکو بود یا توی کلاپ بود یا مثال می‌زنم برای وامش بود مثال می‌زنم به هر وادی می‌رسیدیم این پول خرج می‌شد؛ یعنی کشور طوری برنامه‌ریزی کرده بوده که درآمد‌هایی را که درمی‌آوری تا سر ماه کامل خرج کرده باشید یا ذخیره کرده باشید این سیستم که به همین قانون که گردش به وجود می‌آورد؛ یعنی ما ایران نیست پول درمی‌آوریم سیوش می‌کنیم قایمش می‌کنیم خرجش هم نمی‌کنیم خیالش راحت است که پول درمی‌آید برای همین باهاش بازی می‌کند شما سؤالی دارید بپرسید من در خدمتتان هستم.

کاظمی: من زیاد رفتم در مورد خوبی‌ها و بدی‌های ثبت شرکت تو آلمان؟

دکتر: ببینید یک‌بار هست ما یک شرکت داریم تو آلمان می‌آییم ثبت می‌کنیم اقامتمان را باهاش می‌گیریم هیچ ثبت شرکت تو همین ایران هم اشتباه است سر مالیات ایکس، وای و زد؛ ولی شما هر کسب‌وکاری بخواهید تو آلمان راه بیندازید برای خودتان باید شرکت ثبت بکنید خوبی و بدی دیگر ندارد باید است شما بخواهید خانه تو آلمان بخرید؛ مثلاً باید یک شرکت بزنید زیر نظر شرکت خانه بخری نمی‌توانی خانه مستقل خریداری بکنی می‌توانی خریداری بکنی اقامت بهت نمی‌دهند من آدم می‌شناختم یک میلیون یورو خانه خرید و خود من با تیمم کار‌هاش را انجام دادیم هتلش کرده بودیم آنجا را هتلی که کردیم هاستل بود کرایه می‌داد؛

ولی ایشان اقامت نتوانست بگیرد زیر نظر شرکتی که داشت اقامت گرفتم خوبی‌هایش به اینکه شما می‌توانید اگر زبانتان خوب باشد آن‌قدر پروژه‌های پیمانکاری به تور شما می‌خورد کار ساختمانی و این‌ها ولی اگر زبانت خوب نباشد نمی‌توانی پروژه قبول بکنی اگر شرکت ثبت کنی خوبی‌اش به این است که می‌توانی برای خودت ویزای کار بگیری و شرکتت به‌مرورزمان بعد از چهار سال اقامتش را بگیری پس این باید است بد بودن‌ها هم هزینه‌های بالاش می‌ارزد آیا یک شرکت را با قیمت مثلاً چهل هزار تا صدهزار یورو برایش هزینه کنید بگیرید اگر کسی دارا باشد پولش را داشته باشد بهترین راه مهاجرت ثبت شرکت است.

کاظمی: ولی شرکت در آلمان نباید سوری و کاغذی باشد باید کار بکنید درسته؟

دکتر: دیگر کار می‌کند آقا کاغذی باشد مهم نیست باید مالیاتت را پرداخت بکنی جمله‌اش را بهتان گفتم شرکت می‌زنید مالیاتت را باید پرداخت بکنی وقتی که ما می‌زنیم پنج هزار و خورده‌ای به یورو حقوقت است مالیات آن پنج هزار و خورده‌ای را باید پرداخت بکنید کاغذی نیستید کلمه کاغذی تو بیزینس کراپشن (کلاه برداری) می‌آید؛ ولی وقتی ما داریم یک شرکت می‌زنیم برای او  داریم اقامت می‌گیریم مالیاتش هم پرداخت می‌کنیم این بسیار متفاوتش می‌کند درست است آقا اگر بیاییم یک شرکت کاغذی بزنیم ازش بخواهم؛ مثلاً من بیایم یک شرکت بزنم باهاش کار نکنم ده تا اقامت هم رویش بگیرم. این می‌شود کاغذ‌بازی و گیر می‌کند این شک نفرمایید.

کاظمی: برخورد مردم آلمان چطور بود ذهنیت ما ایرانی‌ها نسبت به آنی که مثلاً تبلیغ می‌کنند بحث نازیسم و نژادپرستی و این‌ها آیا واقعاً شما توی جامعه آلمان زندگی کردید درست است یا خیر؟

دکتر: بسیار برخورد بد با مردم خارجی مخصوصاً با ما بسیار ساده‌اش را می‌گویم همه‌جا آدم خوب و بد هست همه جای دنیا آدم خوب و بد داریم؛ ولی آن گرمایی که ما توقع داریم از افراد بگیریم ما نمی‌بینیم آنجا نسبت به خودشان هم خشک هستند این را باید مدنظر داشته باشی‌ها هزینه ثبت شرکت جناب پژمان شما پایه‌ای که باید پرداخت بکنید سی هزار و خرده‌ای یورو است و پول بکگرینی‌هایتان چیزی نزدیک پنجاه هزار یورو ویزای کارتان را بخواهید بگیرید فهمیدید چه شد.

مثال می‌زنم برایتان برخورد‌هایی که به وجود می‌آید کی‌ها این برخورد‌ها را به وجود آوردند من بسیار ساده‌اش را بهتان می‌گویم پناهنده‌ها آلمانی می‌گوید من صبح تا شب دارم کار می‌کنم چرا باید پول زحمتم را پرداخت کنم برای یک پناهنده مالیات بدهم اصلاً مشکل مردم با مرکل این بود و الی مرکل بهترینشان بود  فهمیدید چه شد این وادی بد بود طرف مثلاً من می‌دیدم آقا طرف انواع دروغ‌ها را می‌گفت که بتواند یک پولی از دولت بکند.

چه اشخاصی نباید به آلمان مهاجرت کنند؟

دکتر: آقا افرادی که افسردگی دارند، آدم‌هایی که روابط‌عمومی فوق‌العاده درجه یکی دارند افرادی که دوست دارند سرمایه‌دار بسیار بزرگ بشوند بزرگ فکر می‌کنند مثل اشکان تیموری.

کاظمی: پس کاپیتالیستی نیست؟

دکتر: اصلاً نیست نمی‌تواند باشد هرچه درآمدت بیشتر باشد مالیات بیشتری می‌دهی.

میزان مالیات در آلمان چقدر است؟

دکتر: بستگی دارد بین سی درصد شروع می‌شود تا سی و هفت، هشت درصد کاری که انجام می‌دهند بازار سیاه آن‌قدر مالیات بازار سیاه کشورشان می‌چرخد بازار سیاه به وجود آمد بسیار جالب است حالا ما تو ایران چرا با ایمیل و اینترانت و نمی‌دانم سیستم‌های عامل داخلی‌مان کار می‌کنیم توی آلمان تمام نامه‌نگاری می‌شود باورتان نمی‌شود پست آلمان پول‌دارترین ارگان کشور آلمان دو ارگان واقعاً پول‌دار است یکی کلیسا‌ها خیلی پول‌دار هستند یکی هم پست حالا می‌آییم تو پله‌های مختلف بخواهید بهش نگاه بکنید باز هم تکرار می‌کنم برای کسانی که می‌خواهند درس بخوانند فوق‌العاده یعنی من اگر یک روز بخواهم برگردم از اول هم شروع بکنم به درس‌خواندن آلمان را انتخاب می‌کنم یا کانادا را تجربه بوده؛ مثلاً دیگر.

کاظمی: حالا یک تجربه واقعی بگویم یک دوست افغانستانی بود به اسم حبیب همسایه ما بود توی استانبول بعد من روز‌های تعطیل بهش سر می‌زدم اینترنتش را درست می‌کردم ترکی هم بلد نبود بنده خدا بعد ما با هم انگلیسی صحبت می‌کردیم خب یک دوستی بسیار پیر بود هفتاد و خرده‌ای سالش بود بعد این تجربه‌اش از زندگی تو آلمان البته آمریکا بازنشست شده بود؛ ولی یک چند سالی توی آلمان زندگی کرده بود می‌گفت من نپرسید رفتم آمریکا تجربه این بود من نمی‌خواهم تأیید کنم یا رد کنم.

می‌گفت من تو آلمان آن‌قدر با این همسایه‌ها دوست شده بودم می‌گفت ما پنج نفر یک اتاق کرایه کرده بودیم این را که می‌گویم مال چهل و خرده‌ای سال قبل است می‌گفت بچه‌ها می‌گرفتند استراحت می‌کردند من بعد‌از‌ظهر‌ها وقت بیکاری و روز‌های تعطیل نمی‌نشستم می‌رفتم همسایه می‌گفتم بیل می‌زدم بهش می‌گفتم کمکت بکنم یکهو کسی گلش را برایش می‌گفت آن‌قدر همسایه‌ها با من دوست شده بودند گفت آلمانی را از همسایه‌ها فول یاد گرفتم حتی برای ناهار و شام نمی‌رفتم.

دکتر: خانم اِلیسا فرمودند من پرستار هستم الان می‌گویند آلمان بدون هزینه پذیرش می‌دهد درآمد خوبی دارد درسته؟

ببینید خانم اِلیسا بدون هزینه درآمد می‌دهد کجا بهتان می‌دهد بفرمایید این‌طوری نیستش به همین سادگی ببینید شرایطی دارد پرستاری توی کشور آنجا وکیل باید کار‌هایتان را انجام بدهد سه تا موضوع را عرض می‌کنم یادتان باشد قراردادی که توی آلمان برایتان می‌بندند وقتی شما آنجا نیستید چه شکلی می‌توانند قرارداد ببندند درسته دومین موضوع این که شما زبان دارید و ساپورتر خوب تو این کشور، شماره سه شما وقتی آن جاب‌آفر برایتان آنجا گرفته شده.

وکیل باید برود برای شما نامه بزند وزارت کارنامه بگیرد، وزارت مهاجرت نامه بگیرد که به شما سفارت ویزا بدهد شما اگر بهداری مدرک پرستاری نامبروان هم داشته باشید باید دوره بگذرانید حالا من پیجم را دارید دیگر بالا نوشتیم دیگر هر کاری داشته باشید می‌توانید بیاید دایرکت به من تکست بدهید شماره‌تان را بگذارید من از طریق واتس‌اپ در خدمتتان هستم با اجازه جناب مهندس.

کاظمی: خیر خواهش می‌کنم من حتماً توی کپشن تگ می‌کنم آقای دکتر را هم تو کپشن می‌گذارم آدرس پیج‌های مختلف آقای دکتر؟

دکتر: ممنونم ببینید ما هدفمان این است که کار انجام بدهیم بسیاری می‌آیند جناب مهندس رؤیاپردازی‌هایی به وجود می‌آورند حالا در مورد حقوق پرستار خواهش می‌کنم خانم اِلیسا ببینید حقوق‌های پرستاری ماه بیست هزار یورو مثلاً حقوق می‌گیرد طرف آنجا این است سه هزار و خرده‌ای امسال قیمتش دقیقش را من می‌دهم شما پست کنید همین امروز از آلمان برای من قیمت روز ارسال شد وقتی قیمت‌گذاری شده کی می‌تواند بزند چرا نمی‌آیند قوانین کشور را که خود دولت اعلام می‌کند تو پیج‌هایتان اعلام کنید بازاریابی این لطفاً کلمه بازاریابی را بسیار عاشقش هستم خرابش نمی‌کنیم پدر‌سوخته‌بازی کلمه دیگر به جایش می‌گذاریم؛ چون بازاریابی زیباترین سیستمی است که روی کرده زمین به وجود آمده بازرگانی زیباترین کاری که وجود دارد سر همین موضوع دارم حس می‌کنم آقای طاهری هم تشریف آوردند متخصص قرارداد‌های مهاجرتی.

کاظمی: درباره مارکتینگ گفتیم. کتاب چهارصد صفحه کتاب فیلیپ کاتلر را چنان با عشق خواندم که هیچ کتاب مهندسی را آن‌طوری نخواندم با این که خودم مهندسم یعنی آن‌قدر لذت بردم توی سه مرتبه که من این کتاب را خواندم آخرین ورژنش را پیدا کردم یعنی نمی‌دانم خب یک لذت است باید از آن شما اگر یک جمله گفتید کسی می‌رود دانشگاه نرود یک مدرک بگیرد واقعاً یک علمی یاد بگیرد حالا فقط من باب خاطره بود دوستان عزیز پرستاری الان نمی‌دانم بسیار ترند است همه می‌خواهند با پرستاری بروند؛ یعنی ما تو اول لایو هم آقای دکتر فرمودند بسیار پرستاری یک زندگی ایدئال رؤیایی فلان ایجاد نخواهد کرد.

دکتر: سوءتفاهم نشود پرستاری زمان می‌برد تا به ایدئال خودمان برسیم ماهی دو هزار یورو و خرده‌ای.

کاظمی: آقای دکتر نکتهٔ دیگری پرستاری دارد من این را از لایو‌های دیگر تسلط خاصی بر زبان می‌خواهد چرا چون شما با هر تیپ آدمی و بیماری در ارتباط هستید خب من به دوستم توی کانادا گفتم، گفت من اینجا اصلاً نمی‌توانم به‌غیراز دکتر ایرانی جای دیگر دکتر بروم گفتم چرا؟ گفت نمی‌توانم دردم را بهش بگویم گفت من یازده سال اینجا هستم.  بازم دربه‌در دنبال دکتر ایرانی هستم حتی برای دندان حتی برای دل‌درد گفتم برای چه؟ گفت نمی‌توانم بهشان انتقال بدهم من چه بیماری دارم؛ یعنی آن لحظه آن احساس آن جمله را نمی‌توانم انتقال بدهم پرستاری به نظر من یک شغل بسیار سخت و پر زحمتی است؛ یعنی به نظر من شما واقعاً شما بسیار قابل‌احترام هستید.

دکتر: یک موضوعی را مطرح بکنم حالا برای خانم اِلیسا که این را فرمودند که گفتم که حتماً شما باید دوره بگذرانید شما زبان را تو ایران یاد می‌گیرید تازه می‌آیید آنجا تیم شرکتی که آن کاریابی را انجام می‌دهد آنجا برایتان دوره‌های شما تست می‌دهید این‌طوری نیست که شما بفرمایید امتحان می‌دهید یکی از دوستان من یکی از آن کسانی که این امتحان را می‌گیرد؛ یعنی سه نفر امتحان می‌گیرند یک نفرشان آشنای من است شما حساب کنید این سه نفر شوخی هم با هیچ آشنایی هم ندارند.

باید قبول بشوی آخرش را دارم می‌گویم تا زبانت خوب نشود نمی‌توانی این را قبول کنی آقا بری تو یک روز یک خاطره بامزه یکی از دوستانم همسرش خارجی بود خانم بودند بعد ایشان جدا شدند بهش گفتم چه بود جریان چرا جدا شدی گفت آقا همین که من رد می‌شوم یک فحش پدر به هم دیگر می‌دهیم به شوخی داشت می گفت‌ها یک قربان صدقه احساسی بهمان می‌رود یک جان بهمان می‌گوید ته دلم خالی می‌شود مرد ایرانی ولی خب خارجی چه شکلی می‌خواهد به من بفهماند احساسی که تو وجود منه حالا بیماری می‌خواهد تخصصی صحبت کند چه مشکلی وجود دارد این متفاوت است.

لطفا مسائل مربوط به پرستاری در آلمان را توضیح دهید؟

دکتر: خیر اوکی است حالا من پرستاری چون که الان درباره‌اش صحبت شد من یک‌بار کوتاه مختصر توضیح می‌دهم ببینید پرستاری بسیار ساده‌اش را بهتان بگویم من همین امروز آپدیت من به ثانیه آپدیت می‌شوم از آلمان پرستاری یک وادی بسیار مهم است خانم پرستار آقای پرستار روز اول می‌روی آلمان تو دیگر پرستار نیستی دیگر نمی‌توانی مثل ایران تو آمپول بزنی دیگر نمی‌توانی مثل ایران مثال می‌زنم کار یک پزشک را انجام بدهی یک پرستاری رو به پایان‌ترش می‌شود کمک پرستار تو ایران بهش می‌گویند کمک پرستار این که بخواهی حتماً مثل ایران بنشینی رؤیاپردازی کنی یا مثلاً ببخشید من کلمه رؤیاپردازی می‌گویم شیک بودن کارتان اینجا وجود دارد دیگر آنجا نیست حالا تو شاخه‌های مختلف کاریابی می‌شود آمبولانس، امر جنسی، بیمارستان، کلینیک، محل‌های نگهداری آدم‌های مسن معلوم نمی‌کند کجا باشید.

کاظمی: ولی خب کلاً واقعاً پرستاری من بیمارستان میلاد اورژانسش یک شب مجبور شدم بروم واقعاً برایشان دلم سوخت بسیار کار سختی است از بنده خدا آنهایی که پشت کانتر بودند نوبت می‌دادند تا آنی که هماهنگ می‌کرد تا آنی که بیمار واقعاً شغل سختی است.

دکتر: جناب مهندس آقای صادقی هم آمدند بالا خدمتت عرض کنم تجربه مصر می‌توانید باهاشان داشته باشید عجیب، غریب است این‌ها به‌جرئت می‌توانم بگویم جزئ ده نفر ایرانی که مصر را دیدند زندگی کردند توی مصر بله این هم داشته باشید ببخشید من این هم می‌گویم می‌خواهم برای آن پلن‌هایی که دارید برنامه‌ریزی کنم برایتان آخرش را بهتان بگویم پرستاری یک شغلی است که توی آلمان می‌تواند موفق باشد توش ولی باید دوره بگذرانید باید برنامه‌ریزی ببینید جناب مهندس دو هزار یورو بگیرید ششصد یورو کرایه‌خانه‌ات می‌شود چهارصد یورو زندگی‌ات است هزار یورو ته‌اش می‌ماند بد نیست عدد پاینی نیستش تازه این قیمت امروز است تا روزی که آماده بشود برود داخل هرسال قیمت‌ها تغییر می‌کند.

دکتر: البته یادمان نرود هفت سال دارد وقت می‌گذاریم اقامت بگیریم حالا هفت سال این‌طوری بمانید بهتر است یا هفت سال پناهندگی؟

کاظمی: خب چند ماه باید از جیب بخورند آقای دکتر فرض کن آلمانی یاد بگیری.

دکتر: از روز اول حقوق می‌گیرند از روزی که کلاس‌هایشان شروع می‌شود سلام عرض می‌کنم. تمام این وادی‌هایی که ما در موردش صحبت کردیم مثبت‌گرایی‌ها یا منفی‌گرایی گفتیم یک واقعیت که می‌تواند آدم‌ها را به واقعیت برساند ما نمی‌توانیم رؤیاپردازی بکنیم بخواهیم دروغ به مردم بدهیم هیچ جا سلام عزیز دلم پویا جان ارادتمندم حتماً بعد از لایو در خدمتتان هستم کار واجبی با شما دارم این تفاوت‌ها را به وجود می‌آورد آدم‌هایی هستند.

مثل جناب بستانی انگلیس رفت و زخمت کشیدند امروز کارخانه‌دار است توی انگلیس شوخی نیست تو صنعت بورس نامبر وان‌های آن کشور هستند توانایی‌ها بسیار وادی مهمی است که همه چیز را به وجود بیاورد شاید اشکان تیموری این زحمتی که تو ایران الان بعداً یک چیز تجارب خوب حالا بعد بهتان می‌گویم مثال تو ده تا صنعت من دارم می‌دوم توی ایران جان می‌کنم برایش اگر این کار را تو کانادا بکنم یا تو آمریکا یا تو انگلیس بکنم مطمئنم موفق‌تر خواهم بود؛ ولی بعضی موقع‌ها عشق حال دل این جمله‌ای که خودتان فرمودید پرستار‌ها یک وادی مختلف هستند هر رشته‌ای مختلف است وادی آنها جناب مهندس.

کاظمی: شرایط مهاجرت پزشکی آلمان را هم توضیح دهید؟

دکتر: پزشکی هم باید امتحان بدهند مدرک‌هایشان تبدیل می‌شود هیچ پزشکی نمی‌تواند با مدرک تخصصی خودش متخصص بودنش مهاجرت کند به آلمان نخبه باید برود یک دوره بگذراند آپدیت کند زبان فوق‌العاده حرفه‌ای داشته باشد سطحش می‌شود فکر کنم سطح هفت یا هشت باید داشته باشد من این‌طوری می‌گویم؛ چون که مردم آشنا نیستند با این‌ها حتماً تو پیجم می‌گذارم این‌ها را برایشان یا تو جاب‌جرمنی می‌گذارم هم تو پیج خودم برایشان می‌گذارم لول‌ها را باید مدنظر بگذارید؛ چون خودشان هرجای دنیا آقا بخواهی انگلیس بروید آیلتس نگیری تا آیلتس یا تافل نگیری مگر بهت اقامت می‌دهد مگر آلمان می‌گویم کانادا بروی تحصیلی برویم مگر زیر شش و نیم به شما اقامت می‌دهد وقتی زبان بلدی می‌روی توی سفارت اینترویو با شما انجام می‌دهند.

کاظمی: رشته‌های مهندسی را هم در آلمان توضیح می‌دهید؟

دکتر: حتماً ببینید آنها دیگر تو کل وادی‌هایش کامل عرض می‌کنم تمام رشته‌ها اولش من بهتان گفتم جاب‌آفر یا این که یک کار پیدا می‌کنی اینترویو را آنلاین انجام می‌دهی دعوت‌نامه کاری برایت می‌آید یا این که یک ویزای شش‌ماهه می‌گیری می‌روی آلمان می‌گردی دنبال کار، کارت اوکی شد اقامت می‌گیری برمی‌گردی ایران از ایران برمی‌گردی آنجا تبدیلش می‌کنی برای کسایی که رشته مهندسی شرکت ما شارژشان می‌کنند.

مثال می‌زنم شرکت‌هایی امثال ما قانونی شرکت‌های کاریابی که تو آلمان شرکت دارند برایتان آفر‌های کاری موقعیت‌های شغلی را به وجود می‌آورند پنج تا مثلاً قیمتش ایکس تا باید باشد اینترویو‌ها را توانستید قبول بشوید دعوت‌نامه برایتان فرستاده می‌شود ویزا می‌گیرید می‌آیید حالا این دعوت‌نامه فرستاده پشتیبانی دارد اداره اِمرگیشن و ایکس، وای، زد برنامه‌ریزی‌های خاص خودش را دارد.

کاظمی: خب اگر کسی فنی باشد چه کابینت‌ساز، جوشکار، دروپنجره‌سازی، کاشی‌کار در آلمان کار برای آنها است؟

دکتر: رشته‌هایی مثل پرستاری وجود دارد که می‌تواند بیاید آنجا بخواند؛ ولی بستگی دارد دولت اعلام کرده باشد آیا به این رشته‌ها ویزا می‌دهیم یا خیر من لیستش را آپدیت می‌کنم توی پیجمان برای شما ارسال می‌کنم که شیرش کنید هرسال یک لیستی دولت اعلام می‌کند می‌گوید به این‌ها نیازمندیم، نیازمند نیستیم.

کاظمی: خب چه موضوعی دیگر از نظر شما باقی‌مانده بحث زبان آلمانی؟

دکتر: ببینید موضوعی که الان برای من مهم است می‌خواهم جمع‌بندی بکنم تو کل این سه تا لایوی که ما با هم رفتیم بلد بودن مهاجرت نباید آدم ناشیانه تصمیم‌گیری بکند مهاجرت کند، کجا بروم، چیکار بکنم مثال می‌زنم من خودم تو آلمان موفق نبودم شاید از نظر بسیاری شاید از نظر خودم مثال دارم می‌زنم‌ها موفق نبودن من به حال خوب من بوده دوستش نداشتم من نوعی دارم مثال می‌زنم‌ها نمی‌خواهم به کسی خطابش کنیم؛ ولی کسی می‌شناسم خدا رحمتش کند مرد تو آلمان هم تا دم مرگش تو آلمان ماند بعد هم همان جا خاکش کردند باید ببینی چه برنامه‌ریزی حال دلت را چه خوب می‌کند مهم این نیست کجا به دنیا آمدی مهندس مهم این است به کجا تعلق داری.

دکتر: فدای شما بشوم حالا باز پیج‌هایمان را می‌توانیم با هم دیگر داشته باشیم هرکسی سؤالی داشت تو وادی مهاجرت تو کشور‌های مختلف حالا از شما هم سؤال کرد من در خدمتشان هستم اگر بتوانم یک راهی به کسی نشان بدهم همین که حال دلم خوب بشود یکی را یکی را توانستم یک راهی را بهش نشان بدهم بسیار من خوشحال می‌شوم همیشه بیزینس مهم نیست تو زندگی افراد و بیس زندگی یک شخص مثل من حال خوب من این است که بتوانم هوای هم نوع خودم را داشته باشم.

کاظمی: خب شما دوستان زیادی هم توی دنیا دارید؛ چون سه کشور مختلف هم زندگی کردید و تحصیل کردید بسیار خوشحال می‌شوم من را ارجاع بدهید به آنها معرفی بکنید به این من از تمام دوستان دعوت می‌کنم هر تجربه‌ای مهاجرتی.

کاظمی: بله دوستان باید لطف کنند دیگر به موضوع‌های مختلف را با هم دیگر برویم من بسیار خوشحال می‌شوم که دوستان دیگر را معرفی بکنید دوستانی که مورد اعتماد شما هستند و حرف صادقانه بزنند اگر کسی واقعاً توان تحمل هفت سال سختی را دارد زبان را یاد بگیرد و یک علاقه شخصی دارد یک سال، دو سال تو دیوانه‌خانه بخوابی اگر اینجا بروی یک شغل تخصصی یاد بگیری یکی، دو سال تو کشور اول لایو هم گفتیم ما چیزی به‌عنوان وکیل مهاجرت قانونی در ایران نداریم؟

دکتر: فدای شما بشوم جناب مهندس می‌ارزد ارزش دارد بهتر آقا یک قیاس بکنم برایتان پناهنده بشود. اگر تو توانستی تو هفت سال که پناهنده بشوی اقامت بگیری برو پناهنده بشو نمی‌گیری کسایی هفت سال پیش رفتند هنوز طرف تو دیوانه‌خانه‌ها خودشان را می‌خوابانند تا اقامت بگیرند آیا راهی قانونی‌تر از این وجود دارد یا خیر پس ارزش آقا با کشتی و قایق و قاچاقی پا بشوی بروی تا اروپا نمی‌دانم این‌ور بروی آن ور من که بلد نیستم مسیرش را اصلاً ول کن اصلاً این کار‌های کثافت جانت را بخواهی بگذاری آقا یک جمله‌ای به من گفتید شما گفتید اعصابم خورد شد نتوانستم کل اخبار را ببینم.

خب وقتی می‌توانی قانونی بروی قانونی مهاجرت بکنی چرا نکنی این کار را آقا هرکسی خواست مهاجرت کند من مشاوره مجانی بهشان می‌دهم دیگر چه آقا این را جلوی شما قول می‌دهم برای کانادا، اروپا، مالزی و هندوستان هر اطلاعاتی  خواستند من در خدمتتان هستم خودم هم بلد نباشم لینکتان می‌دهم به کسی که حرفه‌ای باشد آخر تو ایران باب شده جدیداً برای مشاوره هم پول می‌گیرند نمی‌دانم متوجه شدید یا خیر همه چیز بیزینس نیست از هر راهی آدم نباید پول دربیاورد اصلاً نداریم من این را از وکیل سؤال کردم از چندین تا وکیل از کانون وکلا سؤال کردم چیزی به نام وکیل مهاجرتی وجود ندارد آخرش است.کاظمی: من یک چیز را توضیح بدهم آقای دکتر ما یک چیزی

به نام اخلاق حضور در شبکه‌‌های اجتماعی و در فضای مجازی داریم کسی که عکسش را نشان نمی‌دهد، فیلمش را نشان نمی‌دهد اسم و فامیلش مجازی است آدرس ندارد، تلفن ندارد این آدم بله نگاه کنید اگر می‌بینید یک نفر به‌جای عکس خودش گل گذاشته اسمش یک اسم مستعار است آدرس ندارد حاضر نیست با من همین امروز یک نفر به من پیام داد که با هم لایو برویم ول من تصویرم را نمی‌توانم نشان بدهم گفتم تو اگر با خودم گفتم تو اگر تصویرت را نمی‌توانی نشان بدهی یک چیزی توی زندگی‌ات هست یک مشکلی داری که جرئت نمی‌کنی تصویرت را نشان بدهی والا می‌گوید خیر من یک پادکست بفرستم گفتم خیر من پادکست قبول نمی‌کنم آخر من باید مطمئن باشم وقتی کانالت، پیجت را بایو اینستاگرامت یا دیسکیریپشنت هیچی نیست هیچ آدرسی، مشخصاتی شخصیت فیزیکی مشخص نیست چطوری می‌خواهی؛ مثلاً به مردم مشاوره بدهی.

دکتر: من امروز یک بنده خدایی یک سؤال مهندس از من کرد گفت اگر ما با یک شرکت قرارداد ببندیم چطوری می‌تواند تعهد داشته باشد این شرکت این کار را برای ما انجام بدهد حالا یک مبلغ هم باید پرداخت بکنیم بالاخره دیگر برای این با این حساب من آن‌قدر مطمئن هستم وقتی خطش مشخص است وقتی می‌دانم قانونی است، وقتی می‌دانم مشخص است چرا نکنم این کار را وقتی من می‌دانم قانونی وکیل من تو ایران قانونی باشد باهاشان قرارداد می‌بندد چه مشکلی می‌تواند باشد.

کاظمی: خب خیر مشکل می‌دانید چه است بعضی‌ها رؤیاهای ما را به ما می‌فروشند؛ یعنی چه؟ یعنی به ما می‌فروشند رؤیاهای خودمان را به ما می‌فروشند پول هنگفت از ما می‌گیرند رویامان را به ما می‌فروشند یعنی می‌گوید بیا اینجا این رؤیا را رؤیایی که تو ذهن تو است به خودت می‌فروشند.

دکتر: یاد یک بنده خدایی افتادم بفرمایید تا یک چیز جالب برایتان بگویم بفرمایید شما این مال پنج سال پیش است یک بنده خدایی آمد پیش من گفت اشکان می‌خواهم برایم یک کاری بکنی بسیار نزدیک بسیار آشنا گفتم بفرمایید گفت میای بروم یک مغازه بخرم از بچگی دوست داشتم مغازه داشته باشم خانم هفتاد‌ساله یک‌عمر زحمت کشیده بود رفتیم یک زمین به ما نشان دادند وسط همین منطقه 22 گفت اینجا را شما مثلاً ده متر مغازه به شما می‌دهیم؛ مثلاً پانصد میلیون گفتم خب اوکی مغازه من کدام یک از این واحد‌ها گفت خیر بر اساس هرکسی زودتر پول بدهد اولین واحد گیرش می‌آید آقا آمدیم این کلاهبرداری نخر نباید بخری بله بخریم بگذار بهش پول بدهیم بخریم گفتم بابا اصلاً ملکی وجود ندارد.

چه را می‌خواهی بخری غیر‌قانونی تا سند نبینی کلاهبرداری آقا پیش‌فروش کردن تا تفکیکش نیاید می‌خواهم این را بهت بگویم طرف رؤیا داشته مغازه بخرد حاضره سرش کلاه بگذارند فقط یک برگه بگیرد بگوید من اینجا را خریدم و چند روز برایم بسیار جالب بود رفتم دیدم یک آجر تو آن زمین نرفته بالا خب تو همین ایران خودمان ما قانونی ملک خریدیم سند همه چیز کامل نیست ملک نگرفتیمش هنوز نقدی هم خریدیم مثال برایتان می‌زنم مهاجرت را با وادی کاملاً قانونی امضایش کنند قرارداد داشته باشند قبرس را من نمی‌دانم ولی می‌دانم کشور زیبایی است؛ ولی کسی را ندیدم کامل بماند کسایی که اصولاً قبرس زندگی کردند مهاجرت کردند رفتند ترکیه چیزی که من توی تجربه این چند سال زندگی‌ام می‌مانم توی خدمت عزیزم بگویم توی این وادی مهاجرت جمعش بکنیم. آقا نکته آخر را بزنیم با کسایی که صحبت کنید که بودند تجربه داشتند، اقامت داشتند آقا یک یورو درآمد داشتند نه با کسایی که آرزو فروختن می‌کنند.

من می‌گویم کلاهبرداری اسم می‌خواهی می‌آورم؛ ولی توی پیجت تنها بودم می‌آوردم اسم کلاهبردار می‌دانم 370000 تا، 400000 اما چیز دارد می‌گیرد توضیح می‌دهد 400000 تا فالوور دارد خودش را دکتر فیک معرفی کرده و من می‌دانم چارچوب زندگی چه تو کشور اوکی یا حتی یک‌بار تیم ما را پیچاند در این حد دارم بهتان می‌دهم؛ ولی وقتی می‌آید بالا باید ببینی مردم یک بیست، سی نفر  کامپیوتر چیده همه دکتر خوش آمدید دکتر فلان یک موجی را به وجود می‌آورد کلاهبرداری‌ها را پشتش شروع می‌کند به کردن تو ایران زندگی نمی‌کند من یک‌بار گفتم تستش کنید گفتم بروید باهاش قرارداد ببندید کسایی که تو ایران هستند را طعمه می‌کند امضا می‌کنند این را هیچ کاری آنجا نمی‌کند به من چه تو این کار را کردی به من چه شما مگر با من قرارداد بستید حالا نماینده داشته تو ایران‌ها.

کاظمی: آقای دکتر چون این دوستمان آقای محبوبی اگر اشتباه نکنم در مورد قبرس پرسیده من پنج، شش تا لایو راجع قبرس رفتم بگذار من تجربه قبرس را بگویم قبرس شمالی، قبرس جنوبی که اصلاً جزئ اتحادیه اروپا داستان خاص خودش را دارد قبرس شمالی یک کشوری است ترک‌زبان هستند زیر‌مجموعه ترکیه است؛ ولی خب قوانین خاص خودش را دارد یک کشور نیمه مستقل یک کشوری هم هست که ترکیه فقط پذیرفتنش اما برای بازنشستگی کسی که سکوت، آرامش، فضای بسته کوچک، خلوت و امن می‌خواهد خوب است؛ ولی نه تنوع ترکیه را دارد نه فضا‌های گردشگری ترکیه را دارد،

نه مراکز خرید آن‌چنانی دارد یک کشور کوچک چون من یکی از فامیل‌های نزدیک آنجا زندگی می‌کند می‌گوید برای آرامش خوب است، برای بازنشستگی خوب است این که شمای جوان بروید آنجا فکر کنید دنبال شغل بگردید شغلی برای شما نیست. پنج، شش ماه هوا گرم بسیار خوب است بقیه سال سرد می‌شود گردشگر نمی‌رود شغل‌ها کم می‌شود آن هم دنبال سرمایه ایرانی‌ها است نگاه کنید دنبال آدم متخصص و سرمایه می‌گردد بسیار منطقی و درست است؛ یعنی برنامه‌ریزی‌شان.

دکتر: ملک می‌فروشند آقا این‌طور که من دیدم ملک می‌فروشند آنجا ساختمان‌سازی می‌کنند ویک بیزینسی که راه افتاده همه انجامش می‌دهند فروش ملک تو قبرس.

کاظمی: خب بعضی‌ها برای تحصیل بچه‌هایشان می‌خرند من دیدم دیگر می‌آید ملک می‌خرد تحصیل بچه‌اش یا سکو پرتابی مثل مالزی و هند که قبلاً ازش استفاده می‌کنند می‌رود بیزینس می‌کند به زبان انگلیسی گردشگری می‌خواند فلان می‌خواند این چهار، پنج سالی که بچه‌اش آنجاست از آن ملک استفاده می‌کند برو ماکائو بگرد می‌گویم ویتنام نصف قیمت مالزی درمی‌آید من مثال می‌زنم من کل کشور‌های منطقه را رفتم البته به‌غیراز افغانستان و پاکستان من گرجستان را بیشتر از هرجایی دوست داشتم فضای سبزش، سکوتش، آرامش آنجا، البته عقیده من است. ساعت سه نصفه شب هم تو خیابان دیدم خانم دارد تنها راه می‌رود کسی برایش مزاحمتی ایجاد نمی‌کند.

دکتر: برو همان کشور بخوان خدا خیرت بدهد برو همان کشور بخوانش این وادی مهم است ببینید باز هم تکرار می‌کنم مهاجرت تو قرآنش هم آمده می‌گوید خدا هجرت کنندگان را دوست دارد هجرت کنید تا پیشرفت کنید مثال می‌زنم همه چیز‌های واقعیت اینه که می‌توانیم بهشان نگاه کنیم به این دیدگاه‌ها برسیم ما تو زندگی‌مان ولی به چه دلیلی مهاجرت می‌کنیم. تکرارش کنید می‌خواهیم برویم آنجا یا یک زندگی معمولی‌تر از این زندگی‌مان باشد اگر برایمان می‌ارزد برویم واقعیت بگوییم به هم دیگر آقا اینجا این خوبی‌ها دارد این بدی‌ها را هم دارد خواستید مخلصتان هم هستیم آقا من می‌گویم می‌خواهی بروی مالزی بگردی اشتباه می‌کنی برو اندونزی بگرد. نصفش می‌افتد زیباتر هم شاید باشد؛ ولی نه تو آلمان می‌توانی سه تنها بروی بیرون نه توی مالزی تو هم نبودی مگر بودی؟ تمام شد و رفت این‌ها را باید حتماً مدنظر بگذارید پس برنامه‌ریزی که می‌کنید وضعیت صنعتی چطوره آقای مهندس وضعیت چه؟

کاظمی: هند که نصفه‌شب اصلاً نمی‌شود رفت بیرون اگر منظورتان قبرس است آقای محبوبی قبرس صنعت ندارد چیزی به نام صنعت ندارد گردشگری دام‌پروری، کشاورزی محصول توریست بیشتر برنامه‌ریزی‌شان توریست است بسیار توریست روس می‌رود و سرمایه‌گذاری یک کشور‌های بدون مالیات هستند این‌ها مردمی که از سرمایه‌ها مخصوصاً از روستا بسیاری می‌روند آنجا به‌خاطر این که فرار مالیاتی دارد راحت می‌روند بله ایرانی‌هایی هم هستند که مال و سرمایه‌شان را از کشور‌های دیگر می‌آورند قبرس سرمایه‌گذاری حالا من این‌ها را به‌عنوان تجربه بهتان گفتم.

دکتر: درسته جناب مهندس ما می‌توانیم این لایو را به پایان برسانیم صدای من را دارید یا خیر اگر کسی سؤالی داشت دیدید یک تارگت بالاخره سؤالات به وجود می‌آید دیگر حالا ما بسیار طولانی هم امروز صحبت کردیم دیگر نا به تنمان نیست من نور دارم پشت سرم نور که به چشمم می‌خورد اذیتم می‌کند شما باید این را مدنظر بگذارید که انشا الله اگر دیدید آقا چند نفر برایشان سؤالی پیش آمد چیزی من مخلص شما هم هستم یک‌بار دیگر می‌آییم لایو تا بتوانیم اطلاعاتی که مردم نیاز دارند را دیگر سؤالات کاملاً مکتوب می‌شود دیگر برای شما سؤال‌ها را لطفاً بگذارید هر هفته، ده روزی اگر کسی سؤال داشت ما می‌آییم بالا، سؤال‌هایشان را جواب می‌دهیم یا می‌توانند پیج من را هم داشته باشند که شما می‌گذارید هر دو تا پیج من را لطفاً بگذارید هر سؤالی باشد من در خدمتشان هستم.

این چه حرفی است اولاً بسیار خوشحالم که با شما آشنا شدم. تو لایو‌های بعدی باتوجه‌به نیاز‌هایت پیج خودمن @job.germany که در خدمتتان هستم هر سؤالی بود می‌توانند بیایند من صفر تا صد این وادی‌ها را بهشان بگویم سیستم بیاید دستشان کلاً خطا نداشته باشند دیگر دم شما گرم آقا که این پیجتان را به وجود آوردید حالا من می‌بینم تو یوتیوب بسیار پیج شما ویو می‌خورد خدمتتان عرض کنم که هرکسی سؤال داشت می‌تواند دایرکت به من بدهد یا موبایل من هم روی پیجم هست زنگ بزنند در خدمتشان هستم.