نوشته‌ها

تجربیات یادگیری زبان و هزینه های زندگی اتاوا کانادا

تجربیات یادگیری زبان و هزینه های زندگی اتاوا کانادا (بخش هفتم)

برای تماشا ویدئو کامل تجربیات یادگیری زبان و هزینه های زندگی اتاوا کانادا (بخش هفتم) روی ویدئو ذیل کلیک کنید.

برای شنیدن پادکست کامل تجربیات یادگیری زبان و هزینه های زندگی اتاوا کانادا (بخش هفتم) روی پادکست ذیل کلیک کنید.

سلام به همه دوستان عزیز تو بخش هفتم هستیم تجربه زندگی تو اوتاوای کانادا رو داریم با هم بررسی می‌کنیم امیدوارم 6 بخش قبلی براتون مفید بوده باشه و جزئیات خیلی زیادی صحبت کردیم،

مسائل خیلی زیادی صحبت کردیم، شاید نکاتی هم ازدست‌رفته باشه حالا انشا الله تو کانال یوتیوب من سؤال کنید  من در ادامه از احمد آقا خواهیم پرسید، راه ارتباطی ایشان هم من تو تمام محتوا قرار می‌دهم، در کانال یوتیوب حتماً قرار می‌دهم، کانال یوتیوب ما رو سابسکرایب کنید از من حمایت کنید حتماً تجربه و دانشی درباره زندگی،  تحصیل، کار در داخل ایران حتی در خارج از کشور هر چیزی که به درد یک نفر یک  فارسی‌زبان در هر جای دنیا بخورد من خوشحال میشم با من به اشتراک بگذارید و بتونیم با این تجربیاتمان راه دیگران رو روشن کنیم. در بخش هفتم بیشتر در مورد تجربیات یادگیری زبان صحبت می‌کنیم و هزینه‌های زندگی تو شهر اوتاوای کانادا.

 سلام مجدد، بحث زبان که یکی از واقعاً اصلی‌ترین مسئله ست و یک چیزی هست که نمیشه ازش فرار کرد و ویدئوی قبلی هم اشاره کردیم،

الان دارم بعضی از دوستان رو که همه‌اش دنبال کار با نفر ایرانی هستند که با اونها کار کنند؛ چون بحث زبان وجود داره و اونجا هم بالطبع کلاس زبان میرن ولی همین ترس وجود داره و تاثیر می کذاره روی یادگیری، ما واقعیتش خودمان داخل ایران خب خیلی کلاس خصوصی و این موارد رفتیم، مخصوصاً خود خانمم کلاس میرفتن و حتی نمره آیلتس خیلی خوبی هم داشت؛ ولی وقتی وارد محیط میشی می‌بینی که نه حتی میگم دوستانی بودن با نمره آیلتس‌های 9 حتی بودن، وقتی اومدن اونجا تو محیط که قرار می‌گیری می‌بینی نه یک اتفاقاتی میفته اونجا یعنی یک چیز جدیدی واست اتفاق میفته.

که اونها به دردت نمی خوره، نه که به دردت نخوره،، 100% مفیده ولی چیزی که برای من اتفاق افتاد، فهمیدم و تجربه کسب کردم که این کلاس‌های این موارد میتونه روی دامنه لغاتتان کمک کنه ولی همان جوری که خودتان می‌دانید بعضی از کلمات هرکدوم خودتان می‌دانید تو جای خودش باید استفاده شه این رو ما زمانی می‌فهمیم که تو محیط قرار بگیریم؛ یعنی ما یک سری موارد رو مثلاً کتابی یا تئوری داخل کلاس‌ها این ها رو یادگرفتیم؛ ولی داخل  محیط میری می‌بینی نه اینی که اونجا یاد گرفتی نمیتونی.

اینجا استفاده کنی و می‌فهمی خود اون کانادایی اون native که اونجا هست چه کلماتی استفاده میکنه و اونها رو استفاده می‌کنی و این خیلی خوبه ولی من مهم‌ترین چیزی که به خیلی از دوستان میگم اینجا دامنه لغات خیلی مهمه یعنی هرچی بیشتر لغات یاد داشته باشیم، بیشتر به درد میخوره و یک چیزی هم هست این است که رو این موضوع تمرکز نگذارند که میرم اونجا یاد می‌گیرم، هر چی آدم اینجا زبانش قوی‌تر باشه واقعاً اونجا خیلی کارها براش زودتر، هزینه هات، پروسه کار پیدا کردنت و همه موارد تاثیر داره، 100% هم تاثیر داره.

یعنی نمیتونی بگی تاثیر نداره ولی از اون ور هم اونجوری نیست که من بگم بلد نیستم نمیتونم برم سر کار نمیتونم این کار رو انجام بدم اینطوری اصلاً نیست یعنی که طرف بخواد ناامید بشه واینها بعضی از کارها هستن اگه شما میخوای بری سرکار، کاری رو میخوای انتخاب کنی واقعاً با مشتری سر و کار نداشته باشی آره! مثلاً بعضی از کارها هست Customer service داره شما باید اونجا با مشتری صحبت بکنی، اولین نکته ای که اونجا با شما صحبت میکنه دانش اولین چیز براش زبانته که بررسی میکنه، وقتی میبینه زبانت خوب نیست بالطبع اون شغل رو از دست میدی!

ولی بعضی از کارها نه، یه کاری که شما نشستی خودتی با کامپیوترت و با یه نفر مثلاً سرپرستت در ارتباطی، شرکت میببنه اون کاری که من ازت میخوام رو بلدی، اون چیزی که میخوایم رو میتونی، کارمون راه میفته! زیاد اونجا خیلی دانش زبانش، 100% تاکید نمیکنه که شما باید این رو بلد باشی. این موارد رو باید یه نفر حتماً مد نظر قرار بده ولی دامنه لغات خیلی تاثیر داره، دامنه لغات رو مد نظر قرار بدن اینحام بیان که اون‌ها رو ازش استفاده کنن خیلی کمکشون میکنه.

رزومه‌نویسی برای پیدا کردن کار در کانادا رو گفتی؟

یک نکته مهمی که از ویدئوی قبل جا مونده بود حیفم اومد که نگم خودم خیلی درگیرش بودم و حتی خودم و خانمم وقتی داشتیم اپلای می‌کردیم برای کار تخصصی که بخواهیم پیدا کنیم و خودمم هنوز هم درگیرش هستم و فهمیدم که چه‌ کاری  بکنم،

خانمم که حالا برای بحث کارآموزی دانشگاه دنبال کاری هستند که بتوانند کارآموزی برن یک جایی رو بتونن اپلای  می‌کنند خودم هم کار تخصصی رو دنبالش هستم که بتونم کار تخصصی خودم رو اون چیزی که دانشش رو دارم بتونم از آن استفاده کنم و اونجا کار کنم، رزومه‌نویسی اون چیزی که اینجا به‌عنوان رزومه داریم، اونجا کاملاً متفاوت است. اوایل می‌آمدیم رزومه‌ای که داشتیم رو داخل یک سایتی بارگذاری می‌کردیم گفتیم خب این رزومه منه من این تجربیات رو دارم و خیلی از دوستان منتظر بودن ببین نه یه روز گذشت دو روز گذشت خبری از اون شرکت نمی‌شد چرا؟ من 100 جا 200 جا اپلای کردم رزومه فرستادم؛ ولی هیچ خبری نمیشه. اونجا موضوعی که هست من اوایل فکر می‌کردم نه واقعیت نداره بعد دیدم همین حالتی هست، کلاً رزومه شما اول با کی وردهای کامپیوتر بررسی میشه،

هوش مصنوعی هستش

 دقیقاً، کی وردهایی، اون دیتیلی که داخل اون جا نوشته شده مثلاً مواردی که اون شغل نیاز داره شما این تخصص رو داشته باشید، اگر تخصصی که این شغل میخواد داخل رزومه شما اشاره نشده باشه اصلاً رزومه شما انتخاب نمیشه برای مرحله بعدی و حتماً باید دقت کنید اون شغلی که شما میخواین مثلاً در مورد رشته خودم میگن من مهندسی صنایع میخوام باید برنامه‌ریزی بلد باشه باید اینجا کارکرده باشه، با فلان پیمانکار کارکرده باشه، دقیقاً تک‌به‌تک اون کلماتی که اون کلماتی که اونجا نوشته شده باید داخل رزومه شما وجود داشته باشه تا کامپیوتر بتونه اینها رو استخراج کنه و بیاره بالا، یعنی در این حد بهتون بگم که 85% باید مطابقت داشته باشه رزومه شما با اون Description jub که اونجا هست و این 85% به بالا رزومه شون انتخاب میشه میره برای مرحله بعد که ببینه رزومه شما بیاد بالا.

 بعد تازه وارد مصاحبه بشه، یعنی رزومه اول خیلی مهمه که بتونید بر اساس اون رزومه تون رو ویرایش کنید و اپلای کنید برای کارها.

موضوع بعدی، چون می‌خواستم تو این ویدئو یک مقداری فشرده‌تر همه موضوعات رو به هم وصل کنیم بحث هزینه‌های زندگیه، کلاً خانواده سه‌نفره تو اوتاوا چقدر هزینه اره؟ یک خانه نرمال همه چیز متوسط جامعه رو در نظر بگیرید.

 اگر بخواهیم نرمال روبه‌پایین رو در نظر بگیریم برای زندگی اول، سال اولی که داریم میریم حداقل برای خانواده سه‌نفره تو کف ترین حد ممکن در دارم نظر می‌گریم؛ چون بالطبع خب بیشتر هم میشه ماهی 500-600 دلار باید هزینه خوردوخوراک در کمترین حالت، و قبض‌های موبایل و قبض‌های اینترنت هست خانه چون بدون اینها بعضاً نمیشه باید داشته باشیم، اینترنت‌های خانه مون بین 45-50 تا 60 دلار هست خود این مبالغ جابه‌جا میشه بستگی به اون جایی که شما ازش اینترنت خریدی متفاوته، هزینه‌های موبایل هست اون هم تو همین رنج 50-60 دلار هست.

هر موبایل 50 دلار هست؟

 طرح‌هایی هست که مثلاً ما اول که رفته بودیم دو نفرمون 80 دلار اینترنت خونمون تقریباً تو یک سال اینترنت دو نفرمون پرداخت می‌کردیم، دو نفرمون 80 دلار بود اینی که میگم با تکستش هست؛ چون مبالغی که  اون اول میری یک قیمتی بهتون میگن همیشه باید مدنظر داشته باشید اون قیمتی که بهتون میگن مثلاً 50 دلار 60 دلار، قبضی که برای شما میاد 80 دلار هست؛ یعنی مالیات اضافه میشه یعنی همیشه اون مالیات رو مدنظر داشته باشید. الان یک طرح دیگر من انتخاب کردم برای موبایل 50-60 دلار هزینه موبایل هست، اگر ماشین داشته باشی باز خود ماشین یه سری هزینه‌هایی خود ماشین داره مهم‌ترین هزینه‌های ماشین و چیزی که خیلی زیاد هم هست بحث بیمه ماشین هست که من ماشین کارکرده گرفتم تقریباً 220 دلار بابتش ماهیانه پول بیمه‌اش هست که پرداخت می‌کنم اگر ماشین صفر بگیری مبلغ بالطبع بالاتر خواهد بود دلیلش هم اینه که چون اونجا سابقه رانندگی رو نگاه میکنن، سابقه رانندگی که شما از زمان ورود دارید؛ چون ما سابقه رانندگی ندارم مبلغ بیشتری باید پرداخت کنیم تا 300 دلار، 3350 دلار هم هست که بچه‌ها ماهیانه دارن بابت این مبلغ میدن.

آب و برق در اتاوا چقدر هزینه دارد؟

 هزینه آب و برق حالا یک موضوعی است که برای استان انتاریو هست و چیزی من تا الان دیدم تو دوستانی که خانه اجاره‌کردن هزینه آبی پرداخت نمی‌کنی و آب تمام رایگانه، پولی بابت آب نمیگیرن و روی خود خانه هست  برای بحث برق و گرمایشی که تو خانه استفاده میشه بستگی به قراردادهایی داره که داخل خانه میبندین من قراردادی که برای خودم اتفاق افتاد هیچ هزینه ای بابتش پرداخت نمی‌کنم همون 1810 دلاری که بابت اجاره دارم میدم هزینه سرمایش که نداره، بحث گرمایش و پول برقش با خود خانه هست و کرایه هست و من هیچ مبلغی بابتش نمیدم آب رایگانه ولی بعضی از دوستان هستند که مثلاً کرایه‌خانه این روش نیست و بحث آب و برق نیست و بابت برقشان تقریباً اگر زمان پیک نباشد تو ماه‌هایی که از برق خیلی استفاده میکنن از هیتر استفاده میکنن،  حدوداً بین 60-70 دلار حتی 100 دلار هم هست که موضوعی که برای پول برق میدن برای دانشجوها خب اینجا کمک میکنه و یک مبلغی بهشون پرداخت میکنه، پرداخت همچون ما خودمان استفاده نکردیم شنیدم حالت تخفیف هست رو حسابشون میمونه 50 دلار 60 دلار که هرچقدر هم استفاده کنن اگر بیشتر از اون مبلغ شد که باید پرداخت کنن اگر هم نبود تو حسابشون میمونه ماه‌های بعد فکر می‌کنم استفاده میکنن. بابت پول برق دولت کمک میکنه به دانشجوها.

هزینه مدرسه در اتاوا چقدر است؟

 مدرسه هیچ هزینه‌ای نداره واقعیتش، هیچ مبلغی نه بابت خود مدرسه پرداخت کردیم و نه بابت اتوبوسش هیچ‌گونه هزینه‌ای پرداخت نکردیم.

اصلاً کانادا مدرسه غیرانتفاعی یا بین المللی دارد؟

 غیرانتفاعی، شنیدم یک سری مدارس هستن خصوصی و… در مورد هزینه هاش اطلاعی ندارم؛ ولی فکر می‌کنم؛ مثلاً میگم بعضی از ایرانی‌ها تو اوتاوا نیست تو تورنتو من شنیدم مدرسه ایرانی‌ها هست که خود ایرانی‌ها می خوان بچه شون بره اونجا فارسی یاد بگیره، شنیدم؛ ولی واقعیتش در مورد این صددرصد مطمئن نیستم؛ ولی بعضی عرب‌ها هم شنیدم اونجا مدرسه دارن ولی اینکه 100% بگم در مورد مدرسه غیرانتفاعی و اینها واقعیتش اطلاعی ندارم؛ چون مدرسه دولتی هست و دولتی هاش هم خب خیلی…

خیلی مزیته مثلاً تو دبی شاید 200 مدل مدرسه خصوصی داریم و عملاً ما چیزی به نام رایگان برای خودی هاشون دارن برای کسایی که پاسپورت اماراتی دارن رایگانه ولی 200 تیپ مدرسه مختلف بین المللی هست، انواع زبان‌ها حتی مسیحیت هم من دیدم اونجا مدرسه داره و آزاد هست.

 تو مدرسه هیچ محدودیتی وجود نداره که بگیم تو مدرسه داریم میریم همه شون مهاجر باشن، کانادایی و خود کسانی که مهاجر هستن تو همون مدرسه هستن و امکاناتی که ارائه میدن همه به‌صورت مساوی هیچ گونه تفاوت و هیچ گونه مسئله این نیست.

تو بخش آخر میخوایم تجربیات احمد آقا درباره تحصیل خانمشون صحبت کنیم متأسفانه شرایط مهیا نشد مستقیم با خانمشون صحبت کنیم درباره تحصیل فوق‌لیسانس صحبت کنیم.

برای تماشا یا شنیدن پادکست صحبت ها یا اگر علاقه مند به مطالعه بقیه مصاحبه های من با احمد آقای کاظمی هستید. روی لینک های ذیل کلیک کنید.

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ اقامت دانشجوئی) بخش اول

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ ویزا دانشجوئی) بخش دوم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پرواز و اجاره خانه) بخش سوم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اقدامات اولیه هنگام ورود) بخش چهارم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پیدا کردن کار و موارد مرتبط) بخش ششم

تجربیات تحصیل در اتاوا کانادا (بخش هشتم)

مدرسه در اتاوا کانادا

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجم

برای تماشا ویدئو کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجم روی ویدئو ذیل کلیک کنید.

برای شنیدن پادکست کامل تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجم روی پادکست ذیل کلیک کنید.

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجم

سلام به همه دوستان عزیز تو بخش پنجم با احمد آقا همراه هستیم درباره تجربه زندگی تو اوتاوای کانادا داریم با هم صحبت می‌کنیم، تو بخش پنجم بیشتر می‌خوابم درباره مدرسه صحبت کنیم، ثبت‌نام و کلاً در مورد ثبت‌نام مدرسه که پسرشان کلاس اول رو فکر کنم گذراندن، خودشان بیشتر توضیح میدن و تجربیاتشان رو به شما منتقل می کنند.

 مدرسه یک موضوع خیلی مهم بود برای ما، ما از همان ایران یک دغدغه خیلی بزرگی داشتیم سن پسرم زمان آمدن ما می‌شد 4 سال و نیم و پرس‌وجو که کرده بودیم از دوستان این موارد رو پرسیده بودیم، اوایلش اطلاعات کاملی نداشتیم؛ چون در کانادا هر استانی یک سری قوانین خودش رو داره و فکر می‌کردیم که اونجا چون به سن مدرسه نرسیده باید یک مبلغی پرداخت کنیم برای مهدکودک یا پیش‌دبستانی ولی خب خدا رو شکر باز هم از طریق دوستانی که زودتر رفته بودند و شرایط مشابهی داشتیم گفتند نه اونجا هم دقیقاً مثل ایرانه حالت پیش یک و پیش دو که هستش وجود داره و مهراد چون 4 سال و نیم بود، پیش یک می‌شد و رفتیم اونجا از دوستم هم که پرسیده بودم گفتن باید وارد مدرسه بشه، میره مدرسه و بقیه مواردش نیاز به…

یعنی پسر شما در اتاوا کانادا کلاس اول رفت؟

 نه پیش یک، اونجا بهش میگن JK  و SK که مهراد چون پیش یکش می‌شد JK همین مقطع کارهاش رو انجام دادیم، وارد خاک کانادا که شدیم مهم‌ترین مسئله بحث انتخاب مدرسه بود البته این ها رو ما یک پرس و جویی داخل ایران هم کرده بودیم، مدرسه‌ها باید گرید هاش رو چک کنیم مثلاً ببینیم چه گریدی هر مدرسه داره سایت هاش هم مشخصه که تو چه گرید‌هایی هستن مدرسه که بهترینشون مثلاً 10 و 9 هست.

اونجا مثل ایران نیست که مثلاً تو یک محله‌ای زندگی می‌کنی بچه‌ات رو ببری بافاصله خیلی زیاد اون سر شهریه مدرسه‌ای اونجا ثبت‌نام کنی؛ چون میگی اون مدرسه خیلی خوب هست من میخوام بچه م رو بفرستم بره اون مدرسه درس بخونه اونجا این قانون رو ندارند و اونجا مدرسه‌رو بر اساس محل زندگی‌ات باید انتخاب کنی و زمانی که میخوای بری ثبت‌نام خانه رو انجام بدی اول ازت قرارداد خانه رو میخوان شما تو کدوم قسمت کجا داری زندگی می‌کنی؟

آموزش پرورش منطقه زندگی شما در اتاوا میگه؟

 بله آموزش‌وپرورش، آدرس خانه رو وارد می‌کنی

ثبت نام مدرسه را در اتاوا کانادا ایننترنتی انجام دادید؟

 بله آنلاین هست. همه مراحلش آنلاینه، شما آدرس خونت را  وارد می‌کنی مدارکی که مربوط به  قراردادت داخل خانه هست وارد می‌کنی مدارک رو ارائه میدی و قبل از اینکه شما بخواین این اقدام رو انجام بدین میخواین مدرسه‌ها رو پیدا کنید خود سایت آموزش‌وپرورش به‌صورت آنلاین آدرس خانه‌ات رو که وارد کنی میگه شما تو این ده تا مدرسه میتونی بچه‌ات رو ثبت‌نام کنی. حالا خودت انتخاب می‌کنی یه سری سایت‌های دیگر هم هست که میتونی قشنگ وارد بشی و تک تک گریدهای اون مدرسه رو چک کنی هرکدوم که خواستی انتخاب کنی بفرستیش بچه رو بره اون مدرسه. اولین کاری که ما کردیم این بود که مدرک خانه رو بارگذاری کردیم براشون ارسال کردیم.

سایت ثبت نام مدرسه در اتاوا کانادا رو میدونی چیه؟

 الان حضور ذهن ندارم سایتهاش چیه یه مخففی داره. مخفف آموزش پرورش اوتاوا هست داخل اون سایت که سرچ کنید مدرسه‌ها رو می‌بینید یکی از مدرسه‌ها رو که خانمم قبلاً چک کرده بود گریدهای مدرسه رو یه مدرسه رو انتخاب کردیم و اقدام اولیه رو با آموزش پرورش انجام میدیم مدارک خودمون رو بارگذاری می‌کنیم، ورک پرمیت پدر رو نیاز داره و همه این موارد رو ما بارگذاری می‌کنیم تا اول آموزش پرورش تایید اولیه رو به شما بده بعد شما رو ارتباط میده با مدرسه بعد از اینکه با مدرسه ارتباط گرفتین به شما میگه کدوم مدرسه رو میخوای من میگم.

مثلاً مدرسه فلان رو انتخاب کردم برای درس خوندن پسرم و بعد از اون شما با مدرسه ارتباط می‌گیری و یه سری مدارک هم باز مدرسه ازتون میخواد که اون مدارک رو براشون بارگذاری می‌کنی مثلاً به ما گفته بودن که از اونجا کارت واکسن بچه هاتون رو داشته باشید با خودتون بدین ترجمه کنن که اونجا ممکنه نیاز باشه من واقعیتش برای ما این اتفاق نیفتاد کسی از ما نخواست بعضی از مدرسه‌ها بودن فکر می‌کنم به مدرسه بستگی داره که این کارت واکسنشون رو بخوان. یعنی یه مدارک خیلی مهم که خیلی نیاز داشتن کارت واکسن بود که ما برای پسرم…

ولی فرآیندهای این ها که گفتی راحت انجام شد؟

 بله بقیه ش با همون مدارکی که خودمون داریم مثلاً ورک پرمیت‌ها، قرارداد خانه و پاسپورت و این موارد قابل‌انجام هست این مدارک رو باید بارگذاری کنی و بعد با مدرسه تماس بگیری، برخورد خیلی خوبی داشتن چون از تایم مدرسه دو سه هفته گذشته بود و محدودیتی هم نداره یعنی نگران این نباشین که شما چند ماه دیر اومدین دیگر تو اون مدرسه ثبت‌نام نمیکنن این به‌هیچ‌عنوان اجازه رو ندارن و هر زمان که شما وارد اون مرحله میشین اونها موظفند که بچه شما رو ثبت نام کنن چه یک ماه گذشته باشه چه پنج روز هر مدتی زمانی که باشه هیچ محدودیت زمانی بابت اون قضیه نیست.

ولی همکاری شون خیلی خوبه من تقریباً چون دنبال این بودیم که سریع‌تر این اتفاق بیفته تقریباً فکر می‌کنم سه یا چهارروزه تونستم همه اینها رو انجام بدم بعد که انجام میشه مدرسه یه نامه تاییدیه برای شما ارسال میکنه، مجوزی که صادر شده. تاریخ و ساعتی که روز اول مدرسه رو برای شما اعلام میکنه و طبق اون تاریخی که به شما اعلام کردن مثلاً ساعت شروعش ساعت 9 صبحه پسرم رو بردیم مدرسه و تقریباً بعد از اون که نامه اولیه به شما میاد بهتون هم میگه.

که از چه روزی میتونید از اتوبوس مدرسه هم استفاده کنید و یه موضوع خیلی مهمی که من جزء نکات مثبت اونجا میدونم سیستم آموزشی شون هست. برای اینکه ما با اینکه ویزای موقت هم داریم رفتیم اونجا، یه یک دلاری یا یک سنتی از ما نگرفتن بابت مدرسه و حتی اتوبوسش کاملاً رایگان میاد جلو در خانه سوارشون میکنه ساعت 8:10 صبح میاد دنبالشون و ساعت شروع 9 صبح هست مثلاً 8:10 میان بچه‌ها رو سوار میکنن میرن ساعت 3 هم مدرسه تموم میشه، ساعت 3:20 هم برشون میگردونن دقیقاً ما 3:20 میریم پایین. و تنها چیزی که ما روز اول از مدرسه پرسیدیم دفتر بذاریم فلان اینا گفتن نه هیچ‌چیزی لازم نیست. فقط گفتن غذا و یک شیشه آبش باشه.

چرا انقدر در مدارس کانادا تاکید می کنند که حتماً باید بچه رو از اتوبوس تحویل بگیرین؟

 خود راننده اتوبوس هم این موضوع رو دقت میکنه شما زمانی که ثبت نام می‌کنید یه قسمتی هست چه نفراتی میتونن پسرتون رو بیارن مدرسه بذارن و یا چه نفراتی میتونن بیان دنبالش مدرسه. این اسامی که اونجا میدی باید دقیقاً این اسامی زمانی که میری دنبالشون زمانی که شما رو میشناسن که دیگر میدونن ولی اوایل که بخوان آشنا شن کارت شناسایی تون رو چک میکنن که شما این نفری که اینجا اسمش نوشته شده هست یا نه. حتی اگر دیر میخواید بچه رو بفرستین مدرسه یا خودتون حتی میخواین بیاین دنبالش.

حتماً قبلش بهشون اعلام کنید وایمیل بزنید که من امروز ساعت دو میخوام خودم بیام دنبالش یا مثلاً پدرش امروز میاد دنبالش مادرش امروز میاد دنبالش یا مواقعی پیش اومده بود چون زمستون این اتفاق‌ها  میفته که اتوبوس‌ها به خاطر امنیت خود بچه‌ها اتوبوس‌ها  کار نمیکنن چون لغزندگی وجود داره، تصادف و این موارد باید ببریم بچه‌ها رو مدرسه و بیاریم، همسایه‌ها مثلاً ایمیل میزدن میگفتن که احمد مثلاً میاد دنبال پسرم خب اونها قبول میکردن چون من رو میشناختن کارت شناساییم رو نگاه میکردن پسر همسایه مون رو من سوار می‌کردم.

چند نفر با همدیگه میتونید؟

 بله میتونید معرفی کنید یا ایمیل بزنه والدین اون شخص و میتونیم که اون نفر رو بریم دنبالش وبیارمشون خانه.

یه تجربه از برف بازی در مدرسه هم می‌گفتید.

 یه نکته ای خیلی واسم جالب بود یه بار که رفتم زمستان که اتوبوس و مدرسه هاشون هم کنسل شده بود، رفتیم دنبال پسرم اونجا جالب بود واسم دیدم تو حیاط مدرسه تو اون هوای سرد و تقریباً 15- درجه بود دیدم  همه شون تو حیاط مدرسه هستن و برف و یه تعدادی بچه‌ها دارن روی برف‌ها بازی میکنن، درازکشیدن و پسرم وقتی رفتم دنبالش دیدم صورتش یخ‌زده، قرمز ولی تو همون حال بازم خوشحال بود بازی می‌کرد دیگر بعد صحبت کردم دیدم سیستمشان این حالتیه که اول بچه‌ها رو نه اون زمان که برف میباره کولاک هست نه اونجوری نمیارنشون بیرون، هوا استیبل هست ولی سرده میارنشون که بدنشون عادت کنه و این خیلی برام جالب بود.

برای ما که گرمایی هستیم و جنوب بزرگ شدیم.خب تو انتهای بخش پنجم هستیم تو بخش ششم راجع به موضوع شیرین کار، کار در کانادا شهر اوتاوا در خدمتتون هستم با من همراه باشید.برای تماشا یا شنیدن پادکست صحبت ها یا اگر علاقه مند به مطالعه بقیه مصاحبه های من با احمد آقای کاظمی هستید. روی لینک های ذیل کلیک کنید.

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ اقامت دانشجوئی) بخش اول

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ ویزا دانشجوئی) بخش دوم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پرواز و اجاره خانه) بخش سوم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اقدامات اولیه هنگام ورود) بخش چهارم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پیدا کردن کار و موارد مرتبط) بخش ششم

تجربیات یادگیری زبان و هزینه های زندگی اتاوا کانادا (بخش هفتم)

تجربیات تحصیل در اتاوا کانادا (بخش هشتم)

تجربه مهاجرت تحصیلی اوتاوا کانادا

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ اقامت دانشجوئی) بخش اول

برای تماشا ویدئو کامل تجربیات مهاجرت به کانادا (اخذ اقامت دانشجوئی) بخش اول روی ویدئو ذیل کلیک کنید.

برای شنیدن پادکست کامل تجربیات مهاجرت به کانادا (اخذ اقامت دانشجوئی) بخش اول روی پادکست ذیل کلیک کنید.

سلام به همه دوستان عزیز، سعید کاظمی هستم، امروز در خدمت پسرعموی عزیزم هستم احمد آقا؛ می‌خواهیم تجربیات واقعی ایشان از زندگی و کار در شهر اوتاوای کانادا رو با هم دیگر مرور کنیم. تو سلسله صحبت‌های موضوعی با همدیگر سعی می‌کنم حداکثر 9-10 دقیقه هر موضوع درباره مسائل مختلف مهاجرت و کار در کشورهای کانادا با هم صحبت بکنیم. امیدوارم براتون مفید باشه.

+ سلام عرض می‌کنم خدمت شما و همه مخاطبین عزیزتون، سؤالی هست  بفرمایید؟

آره موضوع اول می‌خواهیم درباره این صحبت کنیم که چه شد رفتی کانادا و چگونه به اینجا رسیدی روش و راهکاری که انجام دادی، کلاً داستان واقعی که خودت تجربه کردی برای رسیدن به کانادا برای ما تعریف کن.

+ ما وقتی پسرم به دنیا اومد تصمیمی برای بحث مهاجرت داشتیم که جدی نبود حالا بعد از اینکه “مهراد” اومد تصمیم گرفتیم که جدی‌تر این موضوع رو پیگیرش باشیم و ببینیم  چطور می‌توانیم که این رو به نتیجه برسانیم. باتوجه‌به برنامه‌هایی که داشتیم ما دنبال این بودیم که بتونیم بهترین راه رو انتخاب کنیم و واقعیتش دنبال کشورهای مختلفی بودیم. کشورهای مختلف که میگم یکی‌اش مثلاً استرالیا بود که اوایل دنبال کشور استرالیا بودیم که به آنجا مهاجرت کنیم و سبک – سنگینی‌هایی که کردیم، مقایسه‌هایی که انجام دادیم تصمیم گرفتیم کشور کانادا رو انتخاب کنیم و اوایل برای کشور کانادا دنبال سیستم اکسپرس اینتری بودیم که از اون طریق اقدام کنیم که ببینیم چطور خواهد شد و از اون طریق شانسمان رو امتحان کنیم.

 دقیقاً اکسپرس اینتری چه است؟

+ یک سیستم امتیازبندی هست که البته این رو بگم که الان جدیداً باتوجه‌به اینکه بحث قوانین جدید رو گذاشتند، یک سری نام‌های جدید معرفی کردند و بیشتر امدند بحث تجربه کار این امتیازبندی رو گذاشتند، ولی قبلاً براین‌اساس بود که هر کیسی فاکتورهای مختلفی بود که یک سری امتیاز به اون نفرات می‌داد. مثل بحث مجرد بودن، متأهل بودن، بحث نمره زبان، نمره آیلتس، مدرک تحصیلی که مدرک تحصیلی خودش یک نمره‌ای داشت؛ مثلاً لیسانس، فوق‌لیسانس، دکترا و حتی تجربه کار بین‌المللی شما.

یعنی مثلاً تجربه کاری که من تو ایران داشتم اون هم مثلاً تأثیر داشت، امتیاز داشت و تجربه کار کانادایی هم که مخصوص خود افرادی هست که تو کانادا هستند که اون خیلی برای نفراتی که توی کانادا هستند به درد می‌خورد، و اون موقع خب چون توی خاک کانادا که نباشی، خارج از کانادا باشی، مهم‌ترین فاکتوری که ما می‌توانیم از اون طریق امتیاز بگیریم، بحث نمره زبانه، بحث اکسپرس اینتری هم که بخواهید اقدام کنی بحث نمره زبان خیلی بالایی میخواد و باید نمره خوبی داشته باشی که حداقل امتیاز بالا داشته باشیم و دوره‌هایی که برگزار می‌شود شانسمان بیشتر باشه و امتیاز بالاتری داشته باشیم.

چه نمره‌ای می‌خواهد؟

+ آیلتس حالا من دقیق حضور ذهن ندارم فکر کنم بحث این که می‌دانم نمره هاش باید CLV9  باشه  CLV هم یک سیستم امتیازبندی زبان مال خود کانادا هست که CLV9  تقریباً writing 7.5، listening8.5 ، بعد نمرات خیلی بالا یعنی تقریباً شما باید آیلتس 8 داشته باشی برای این موارد و ما واقعیتش شروع هم کردیم و دیدیم گرفتن آیلتس 8  حالا بحث اورالش و اینها دیدیم یک مقدار زمان برخواهد بود و باتوجه‌به دوستانی که داشتیم مشاوره‌هایی که گرفتیم و مشورتی که با دوستان کردیم گفتند در حال حاضر باتوجه‌به موقعیتی که اون موقع به وجود آمده گفتیم بهترین راه، سریع‌ترین راه است و چون اکسپرس اینتری  کمی طول می‌کشد گفتیم از طریق بحث تحصیلی و پذیرش دانشگاه اقدام کنیم که بتونیم سریع‌تر به یک نتیجه‌ای برسیم و بتونیم وارد خاک کانادا بشویم و بعد از اون طریق وقتی وارد شدیم بریم سراغ سیستم اکسپرس اینتری و اونجا در واقع راحت‌تر خواهد بود وقتی که وارد خاک کانادا بشی…

الان پس از چه طریقی و از چه روشی شما مهاجرت کردید؟

+ ما از روش تحصیلی اقدام کردیم، خانمم پذیرش تحصیلی گرفتند اقدام کردیم. مهم‌ترین بحث تو مهاجرت تحصیلی نمی‌خواهم زیاد بزرگش کنم؛ ولی زبانه. مهم‌ترین مسئله درواقع بحث زبان و نمره آیلتس هست. البته جدیداً من شنیدم بعضی از آزمون‌های دیگر رو هم قبول دارند فکر می‌کنم PTE   رو هم اضافه کردند. ولی بحث تافل و آیلتس یک موقعی هست که روش حساب می‌کنند و نمرات خوبی باید داشته باشی تا بتونی پذیرش بگیری. ما شروع کردیم؛ چون تصمیم گرفتیم تحصیلی اقدام کنیم، بحث آیلتس آکادمیک بگیریم.

آیلتس هم دو قسمت آکادمیک و جنرال داره برای اکسپرس اینتری که باید جنرال داشته باشی و برای بحث تحصیلی باید آیلتس آکادمیک بگیری. این رو شروع کردیم و کلاس رفتیم، کلاس‌های خصوصی، کلاس‌های عمومی هم چند باری رفتیم، تقریباً حدود یک سال ما درگیر بحث زبان بودیم که تونستیم نمره مد نظرمان رو بگیریم که آیلتس 7 بود که خانمم توانستن آیلتس 7 رو بگیرند که می‌توانم بگم بحث اورالش هست که بتونیم بحث ادامه روند پذیرشمان رو انجام بدیم.

این نمره آیلتس رو هم من اقدامش رو توضیح بدم خب خیلی تاثیرگذاره تو پذیرشی که شما تو دانشگاه می‌گیرید. هر چه نمره آیلتسمان بیشتر باشه از دانشگاه‌های بهتری می‌توانیم پذیرش بگیریم؛ چون هر کدام آنها داخل بحث هر رشته شرایط خودش رو دارد؛ ولی دانشگاه‌های بالاتر خون‌هایی که رنک آنها خوب هست خب آیلتس‌های بالاتری نیاز دارند و معمولاً هم هفت، هفت ونیم، هشت که خیلی تاپ هست؛ ولی معمولاً آیلتس هفت، هفت و نیم.

بورسیه تحصیلی گرفتید؟ یعنی اسکالرشیپ اتاوا کانادا (Scholarship) گرفتید؟

+ نه ما سلف فاند هستیم، یعنی بحث شهریه و اینها رو خودمان پرداخت می‌کنیم؛ ولی چون اقدام کردیم برای ارشد و خیلی از دوستان اقدام کردند برای دکترا که توانستند فاند بگیرند حتی همین ارشد هم خیلی از دوستانی که داشتیم فرصت داشتند و اقدام کردند اساتید رو پیدا کردند و حتی برای ارشد هم توانستند فاند کامل بگیرند یا اینکه به‌صورت یک ترم فاند بگیرند.

بعد که اقدام کردید به‌راحتی تونستید، در واقع مراحلش رو خودتان انجام دادید یا شخص دیگری براتون انجام داد؟

 +  یک موضوعی که می‌خواستم بگم چون ما سریع‌تر تصمیم گرفتیم بحث مهاجرتمان رو به یک نتیجه‌ای برسانیم، گفتیم که این پروسه سریع‌تر انجام شه چون هردوما شاغل بودیم، هم من هم خانمم هردومون سرکار می‌رفتیم؛ خب بالطبع وقت کمتری داشتیم ازیک‌طرف که آقا “مهراد” مون هم که بود و حسابی تایم ما درواقع خیلی کم بود برای فرصت داشتن برای انجام اقداماتش و اینها، تصمیم گرفتیم وکیل بگیریم. تو این مدت هم من خیلی سرچ کردم، خیلی گشتم این‌ور اونور، انواع مشاوره و اینها که بتونیم کم‌هزینه‌ترین راه و مشاوره رو پیدا کنیم که اون هم پیدا شد.

یک مشاور بود و با اون قرارداد بستیم؛ چون فرصت نداشتیم بنشینیم کارهاش رو انجام بدیم و معمولاً هم با وکیل که قرارداد بستیم هم چند مدت یک‌بار به ما می‌گفت که این مدارک رو آماده کنید، ما مدارک رو آماده می‌کردیم و بهشون تحویل می‌دادیم و کارهایی بود که باید قدم‌به‌قدم انجام می‌شد، اینها رو هماهنگ می‌کرد. تقریباً یک سال شد فکر می‌کنم از زمانی که قرارداد با وکیل بستیم، کمتر از یک سال… ما برج 9 قرارداد بستیم با وکیل، همان برج سه دیگر کار هامون رو انجام دادیم، برج سه و چهار بود…

آیلتس رو گرفته بودید؟

+ بله

آیلتس رو داشتید که روز اول مدارک رو کامل کردید دادید به وکیل. بعد تو مراحلش وکیل بهتون می‌گفت که چکار کنید.

+ برج 9 قرارداد رو بستیم و بعد وکیل هم یکی از شرط‌هایی که اونا دارن اینه که شما باید نمره آیلتس ارائه بدید؛ چون خیلی از دانشگاه‌ها یک ددلاینی دارند برای بحث پذیرش، به اون ددلاین رسیدن خیلی مهمه و با توجه به اینکه الان درخواست‌ها خیلی زیاد هست، و حتی برای خودمان هم این اتفاق افتاد، زودتر از اون زمانی که دانشگاه اعلام میکند ددلاین هست، متأسفانه بعضی از رشته‌های موردنظر باز می‌شود این اتفاق برای خودمان هم افتاد که یکی از رشته‌ها رو از دست دادیم، دانشگاه تورنتو بود و می‌خواستیم برای انجا پذیرش بگیریم یکی از دانشگاه‌های تو شهر تورنتو بود که می‌خواستیم برای آنجا پذیرش بگیریم؛ ولی متأسفانه پر شد،

ددلاینش مثلاً یعنی در اصل یک ماه زودتر از اون تاریخی که قرار بود پر به شود، پر شده بود و قبل از اینکه تمام شه پر شده بود. هرکدوم از اینها ددلاین دارند برای اینکه به اونها برسیم باید نمره زبانمان رو هرچه سریع‌تر ارائه می‌دادیم. به ما گفت؛ مثلاً دو‌ماهه ما هم گفتیم آره تا دو ماه آینده می‌توانیم این کار رو انجام بدیم. مدرک زبان رو که ارائه می‌دهیم دیگر تک‌تک مدارک رو تو این زمان به شما می‌گویند که ارائه بدین، بحث SOP بود همین انگیزه‌نامه  که دلیلی که شما میخواید برید تو اون دانشگاه درس بخوانید چه، اون رو باید بنویسید و اون رو ارائه بکنید، بعد هم نمره آیلتس و بقیه موارد تا ببینیم پذیرش می‌گیریم از اون دانشگاه یا نه.

چقدر هزینه گرفت از شما؟ پروسه‌اش چقدر هزینه گرفت از شما؟

+ قبل از اینکه بخواهم این وکیل رو انتخاب کنم، این تقریباً 2800 تا 3000 دلار آمریکا هزینه‌اش بود که وکیل گرفت که اونم قیمتی که گرفت نمی دونم الان جدیداً چطوری شده بعضی از وکیل‌ها  که صحبت می‌کردم برای هر نفر تا 6000 دلار می‌گیرند و خیلی قیمت‌های بالایی داشت همه شون هم دلاری کار می‌کنند. دلار آمریکا هم می‌گفتند.

اگر کسی خودش بخواهد پذیرش دانشگاه کانادا را میتونه اقدام کنه همه مدارک رو پر کنه؟

+ اگر فرصت داشته باشند می‌توانند انجام بدن چون ما بحث زمان بود و همان جوری که خدمتتان عرض کردم ما خودمان چون درگیری کار داشتیم و همسرم درگیر بحث زبان بود که دیگر سرکار می‌رفتیم و فرصت نداشتیم بنشینیم این کار رو انجام بدیم ولی واقعاً اگر خود آدم زمان داشته باشه، حتماً میتونه وقت بذاره کارهاش رو انجام بده و حتی میگم گروه‌هایی بودند که بعضی از نفرات مشاوره می دادن با خیلی مبلغ‌های کمتری و کارشان رو برای آنها انجام می‌داد، چون تجربه‌ای در این زمینه کسب کرده بود که راه درست و غلط چیه راهنمایی می‌کرد.

بعد از اینکه تأییدیه دانشگاه اتاوا اومد برای ویزا چه اقدامی کردید؟

+ بعدازاین که پذیرش دانشگاه میاد دیگر  بحث موضوع خیلی مهمی که هست تمکن مالی است. شروع کردیم بحث تمکن مالی رو نشون دادن، یعنی یک حسابی روباز کرده بودیم سر این موضوع که بتونیم تمکن مالی نشون بدیم، هر دو نفرمان چون نیاز به تمکن بود؛ چون منم می‌خواستم اقدام کنم باتوجه‌به تجربیاتی که من می‌پرسیدم یک سری موارد رو از وکیلم و اتفاقاتی که برای دوستانم افتاده بود، از تجربیات اینها استفاده کردم معمولاً وکیل یک سری موارد رو بر اساس تجربیات خودش می‌گفت،

ولی باز مقاومت می‌کردم می‌گفتم نه دوستانم این کارها روکردن من میخی‌ام از این روش اقدام کنم. یک چیز میانه‌ای می‌گرفتیم و خدا رو شکر جواب داد، مخصوصاً سر بحث تمکن. مثلاً می‌گفتند پول حتماً باید تو حساب یک نفر باشه یا مثلاً حساب خودتون کاملاً باید تو 6 ماه گردش داشته باشه و مبلغ بالایی رو تو این 6 ماه هرچه  مبلغ بیشتر نشون بدی بهتره.

کفِ این مبلغ چقدره؟

+قیمت دلار الان تغییر کرده اون زمان قیمت دلار کانادا 22000 تومان بود، حدود یک میلیارد تومان تمکن نشون دادیم. حدود 45000 دلار. نامه‌ای هم که از تمکن گرفتی، یک سری پلنمان نوشته بودیم برای بحث ویزا دقیقاً همین مبلغ حتی با نرخ آزاد نوشتیم؛ چون با وکیل صحبت می‌کردم، می‌گفتم چرا این کار رو انجام دادیم؟ گفت؛ چون اینها به واقعیتش همین رو دسترسی دارند! از دلار آزاد ما هم اطلاع دارند، چون نرخ بانکی که می‌گیری، نرخ بانکی حدود 150 هزار دلار فکر می‌کنم تمکن بخواهد که مبلغ خیلی بالایی بود.

می دونم که بازار با اون چیزی که بانک اعلام می کنه، تفاوت داره. ولی تقریباً حدود 45-50 هزار دلار کانادا تمکن ارائه دادم و این هم به این صورت بود که من این رو در طول 6 ماه من پول‌ها رو کم‌کم منتقل کردم، چون باید حساب گردش داشته باشه که شک نکنن یک‌دفعه ای و تو یک روز و یک‌بار وارد حساب شده. ممکنه قبول نکند بگوید این تمکن یک‌روزه ست و مورد تأییدشدن قرار نگیرد و متأسفانه ریجکتی اتفاق بیفتد و داستان‌های خودش رو دارد.

-در بخش اول درباره مقدمات صحبت کردیم در بخش دوم درباره ویزا و جزئیات صحبت می‌کنیم.

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اخذ ویزا دانشجوئی) بخش دوم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پرواز و اجاره خانه) بخش سوم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (اقدامات اولیه هنگام ورود) بخش چهارم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (ثبت نام مدرسه) بخش پنجم

تجربیات مهاجرت به اتاوا کانادا (پیدا کردن کار و موارد مرتبط) بخش ششم

تجربیات یادگیری زبان و هزینه های زندگی اتاوا کانادا (بخش هفتم)

تجربیات تحصیل در اتاوا کانادا (بخش هشتم)

تجربیات زندگی در مونترال کانادا

تجربیات زندگی در مونترال کانادا

برای تماشا ویدئو مصاحبه من با خانم پریسا فنائی ( مهندس و ارشیتکت مقیم مونترال کانادا ) در خصوص تجربیات زندگی در مونترال کانادا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن پادکست مصاحبه من با خانم پریسا فنائی ( مهندس و ارشیتکت مقیم مونترال کانادا ) در خصوص تجربیات زندگی در مونترال کانادا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سعید کاظمی هستم. سلام خدمت دوستان عزیز. با خانم مهندس فنائی در خصوص  تجربیات زندگی در مونترال کانادا صحبت می­کنیم. من خانم مهندس را به لایومان اضافه بکنم.

سلام. من ساده شما را معرفی اولیه کردم. لطفاً خودتان را کامل معرفی بفرمایید.

ممنون، من سلام عرض می­کنم خدمت شما آقای مهندس و دوستانی یا الان دارند می­بینند یا بعداً، من پریسا فنائی هستم. مهندسی معماری و مهندسی کشاورزی خواندم و مدت کوتاهی هم هست که به مونترال مهاجرت کردیم. کسب‌وکار خودم را شروع و راه­اندازی کردم.

حتماً با پیج و سایت من آشنا هستید. من در پیج و سایت خودم تجربیات آدم­ها را از تحصیل و زندگی و مهاجرت به اشتراک می­گذارم. یعنی ما ایرانی­ها معمولاً اشتراک‌گذاری تجربه کم داریم و شرکت مهاجرتی یا تحصیلی – دانشجویی چیزی هم ندارم. فقط بحث من به‌اشتراک‌گذاری تجربیات هست و می­گردم افراد خاص را پیدا می­کنم و دعوتشان می­کنم مثل شما. دوست دارم صادقانه از زندگی در مونترال بفرمایید.

من اولین سؤال را خدمتتان بگویم. چرا مونترال را برای زندگی انتخاب کردید؟

ببینید  مونترال در مقابل دیگر شهرهای کانادا، کانادا در واقع شهرهایی که بیشتر برای مهاجرت انتخاب می­کنند تورنتو هست، ونکوور هست و مونترال. در قبلاً این سه شهر مونترال پویاتر و اکتیوتر(فعال تر) دارد و انگار کار و زندگی در کنار هم است؛ ولی تورنتو و ونکوور بیشتر خیلی صنعتی شده است و می­شود گفت زندگی که هر آدمی می­خواهد برای تفریحات و اینها داشته باشد یک مقدار قربانی کار شده. همان‌طور که گفتم بیشتر صنعتی شده؛ ولی مونترال کار و زندگی و همه اینها را در کنار هم دارد. یعنی آدم می­تواند لایف‌استایل خود را داشته باشد. گرچه یک سری معایب دارد؛ مثلاً یکی از معایب این هست که کانادا کلاً دوزبانه هست.

زبان اول انگلیسی هست و زبان دوم فرنچ. منتها مونترال و شهرهای دیگری که در استان کبک هستند فرنچ پررنگ­تر هست و اینکه بیشتر خودش را نشان می­دهد و این می­تواند یکی از معایبی باشد که خلی افراد بیشتر به سمت انگلیسی‌زبان هستند. مزایای زیادتری دارد؛ یکی همان لایف‌استایل که گفتم. یک حد توازن دارد بین کار و زندگی و از نظر مخارج و اینها حد نرمال­تری را دارد نسبت به ونکوور و تورنتو.

سؤال بعدی ما راجع به هزینه ­های زندگی در مونترال کانادا هست. هزینه­ های زندگی برای یک خانواده 3-4 نفره را بفرمایید؛ چون خیلی افراد با خانواده هستند. شما هم می­دانم که با خانواده در آنجا زندگی می­کنید.

ببینید اول اینکه هزینه ­ها همه چیز بستگی به مدیریت خانواده دارد. یک خانواده می­تواند خیلی خرج کند. یک خانواده می­تواند با برنامه­ ریزی و خیلی صرفه ­جویی­ها هزینه را در یک سری از چیزها پایین بیاورد. من حد واسط می­گویم. اگر بخواهیم حد واسط را در نظر بگیریم یک خانواده 4نفره که بچه ­هایشان هم که این باز قسمت­ بندی دارد. بچه­ هایی که مدرسه می­روند و مدرسه نمی­روند بچه ­هایی که دانشگاه می­روند و نمی­روند، و باز دوباره این هم قسمت ­بندی دارد.

بچه­ هایی که لاین دولتی تحصیل را استفاده می­کنند یا لاین آزاد و خصوصی را استفاده می­کنند. مثلاً برای مونترال مهدکودک دولتی روزی 8 دلار هست و خصوصی روزی 30 دلار هست. پس بستگی دارد که ما، این خانواده 4نفره فرزندشان را در مهدکودک دولتی باشد یا مهدکودک خصوصی. یا تحصیل هم همین‌طور. مدرسه­ های رایگان داریم که دولتی هستند و مدرسه­ های خصوصی داریم که باید ترمی 5 هزار دلار -6 هزار دلار بابت آن پرداخت کنند. حالا اگر ما اینها را در نظر نگیریم و فقط بخواهیم هزینه خوردوخوراک را در نظر بگیریم.

هزینه رفت‌وآمد با وسایل نقلیه عمومی بخواهیم در نظر بگیریم و یک حد واسط و یک چیز نرمال بخواهیم در نظر بگیریم هر خانواده بدون اجاره خانه، چون اجاره یک مبحث جداست؛ هزار دلار الی 1200 دلار هزین یک خانواده 4نفره در مونترال است که انگار بخواهیم همه چیز را در یک حد واسطی نگه داریم. اجاره خانه در اینجا باز هم به نسبت تورنتو و ونکوور یک مقدار نرمال­تر هست. مثلاً برای یک‌خانه یک خواب که 70 متر باشد اینجا منطقه خیلی پایین­ شهر و بالا شهر ندارد که مثلاً بخواهیم بگوییم بالا شهر 2 هزار دلار هست پایین­ شهر هزار دلار   هست. نه این نیست. حدود 200-300 دلار اختلاف قیمت باشد.

این‌طور نیست که نصف شود یا اختلاف فاحشی داشته باشد. من می­گویم که اجاره یک‌خانه یک خواب 70 متری در یک منطقه خوب در مونترال حدوداً 1500 دلار در ماه هست. اگر این خانه بخواهد آپشن­های بیشتری مثل استخر و یک آپارتمان‌های رینوو شده باشد، بازسازی شده باشد. اینها بالاتر می‌رود؛ مثلاً یک‌خانه یک خواب 70 متری به 1700-1800 هم می­رسد که باز به نسبت این قیمت­ها در تورنتو و ونکوور، تورنتو بین 200-300 تا به این قیمت اضافه کنید. ونکوور هم روی قیمت تورنتو 200-300 تا بگذارید. باز در همین رنج بالا می­رود. دیگر چه؟

چند مدل خانه در مونترال داریم؟

اینجا آپارتمان‌هایی هستند که ذاتاً برای اجاره هستند. اینها خریدوفروش نمی­شوند و فقط اجاره داده می­شوند. یک سری مزایا، انگار پکیج دارد این خانه ­ها. مثلاً برق روی اجاره خانه حساب می­شود یا آب یا … یک سری مزایای خیلی کوچک. یک سری خانه­ ها هست که آپارتمان هستند؛ ولی مالک شخصی دارند. به فرض مثال من یک آپارتمان خریدم. اجاره می­دهم. تمام آن چیزی که برای آن خانه هست را مستأجر باید پرداخت کند. در اینجا گاز معمولاً نیست. الکتریسیته یا همان برق.

یعنی سیستم گرمایشی شما در مونترال با برق هست، بله؟

بله. حدوداً فکر می­کنم 80% با برق هست گاز معمولاً نیست. مگر اینکه خانه­ های House که ویلایی هستند. آن­ها می­توانند گاز داشته باشند. اجاره آن­ها متفاوت­تر هست. آن­ها خانه ­هایی هستند که معمولاً دوسطحی یا سه سطحی هستند.  دارند، زیرزمین دارند، طبقه همکف و بالا، حدوداً 3-4 اتاق‌خواب دارند، اجاره ­هایشان هم معمولاً بین 3 هزار تا 4 هزار دلار هست.

پس اجاره‌ خانه ویلائی در مونترال حدوداً دوبرابر یک آپارتمان درمی­آید؟

بله ولی اگر بخواهیم نگاه کنیم به‌صرفه‌تر هست. چون انگار شما سه تا طبقه دارید، 3 الی 4 اتاق‌خواب دارید، و خانه کاملاً دست خودتان هست. 3 هزار تا دارید هزینه می‌دهید؛ ولی یک آپارتمان یک خواب 70 متری را 1500 می­دهید. مسلماً آن به‌صرفه‌تر هست؛ ولی هزینه‌های آن هم خیلی بالاتر هست. چیزی که اینجا هست شما وقتی برف می­آید خانه شما که House باشد یا همان ویلایی باشد خودتان مسئول تمیزکردن ورودی و جلوی خانه ­تان هستید و اینکه هر روز، اینجا در زمستان هر روز برف می­آید؛ انگار هر روز باید برف جلوی خانه را خودتان پاک­سازی کنید. اگر پاییز هست برگ­ها را جمع­ آوری کنید. یک سری هزینه­ ها دارد، هزینه گرمایش، سرمایش با خود کسی هست که یا آنجا را خریده یا اجاره کرده.

کسی که تازه به مونترال آمده پیشنهاد شما این هست که بهتر است که از آپارتمان شروع کند؟ یک خانواده متوسط؟

100% از آپارتمان

در مورد مدرسه که فرمودید اگر کسی بخواهد مدرسه دولتی در مونترال ثبت‌نام کند امکانش راحت هست؟ یعنی راحت می­تواند ثبت‌نام کند؟ انتخاب آزاد است؟ چون مثل ایران بعضی از شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک نه سریع پر می­شود، باید هزار تا روابط بزنی؛ ولی شهرهای کوچک خیر

درست هست. دقیقاً، مونترال برای مهدکودک دولتی که گفتم از یک سال قبل باید ثبت‌نام انجام داده شود. انگار شما از یک سال قبل ثبت‌نام را انجام می­دهید رزرو می­ کنید تا نوبت شما شود، مدرسه هم همین‌طور.

برای کسی که تازه می­آید مونترال کانادا عملاً روی دولتی نباید حسابی باز کند

برای کسی که تازه‌وارد می­شود نه. باید همان آپشن خصوصی را در نظر بگیرند که خیلی هم هزینه­ ها بالا هست

کسی که تازه‌وارد مونترال می­شود سیستمی، انجمی، کامینیتی هست که از او حمایت کند؟ چه فارسی‌زبان، چه از طرف دولت فدرال، دولت ایالتی خود کانادا

منظورتان از حمایت چه نوع حمایتی است؟

مثل یادگیری قوانین، قوانین را یاد بگیرد. مثلاً مالیات باید بدهد، چگونه مدرسه بچه را ثبت نام کند. اگر دانشگاه بخواهد برود. اولین اولویت همه این هست که بچه ­هایشان را ثبت‌نام کنند. خیلی از ایرانی­ها مشکل زبان هم دارند؛ یعنی کامل مسلط و آشنا نیستند.

درست هست. گروه­هایی هستند در تلگرام؛ گروه­هایی هم هستند که به‌صورت شرکت­هایی هستند که خودشان به‌صورت خودکفا آمده­اند یک همچنین مجموعه­ای را درست کردند که بخواهند به هم­وطنان خودشان کمک کنند. دقیقاً در همین زمینه کلاس برگزار می­کنند به‌صورت آنلاین، هم­وطنانشان را با قوانین آشنا می­کنند، به آن­ها کمک می­کنند برای ثبت‌نام و هر سؤالی که داشته باشند، یا حتی تورهایی را دارند که بخواهند شهر را بشناسند.

همه با هم آن تور را برپا می­کنند که به اطراف شهر را نگاه کنند بشناسند. همین گروه­ها هست. من احتمال می­دهم که در تورنتو و ونکوور بیشتر باشد. اینجا من یک نفر را می­شناسند که دقیق اسمش را نمی­دانم چیست. ولی او هم خیلی قوی است و هم به زبان فارسی، هم به زبان انگلیسی و هم به زبان فرانسه هست. کلاس­ها و ورکشاپ‌های مختلف به‌صورت آنلاین برگزار می­کنند و هم­وطنانشان را با قوانین و خیلی چیزهای دیگر، یعنی یک‌عالمه آپشن و آیتم هست که شما انتخاب می­کنید که بسته به آن نیازی که دارید آن کلاس­ها را انتخاب می­کنید و در لایو یا کلاس­های آنلاینشان شرکت می­کنید تا جواب سؤالاتتان را به دست بیاورید.

تجربه شما چه بود؟ وقتی وارد مونترال شدید روز اول، یکی هست که فامیل و دوست دارد حمایتش می­کنند، کمکش می‌کنند. چون اگر بخواهید یک هفته یا یک ماه متل بمانید هزینه­ها معمولاً به‌صرفه نیست. کسی که دوست و آشنا ندارد چه‌کار باید بکند؟ تجربه خودتان را اول بفرمایید.

تجربه من این بود که قبل از من همسرم وارد کانادا شده بودند و یک سال زودتر از من مهاجرت کرده بودند و اینکه ما در اینجا دوست و فامیل و آشنا داشتیم. هم دوستانمان کمک کردند و اینکه همسر من با کمک دوستشان خیلی از مکان­ها را شناخته بود. چون دوستشان خیلی سال قبل­تر، فکر کنم سال 2016 مهاجرت کرده بودند، کامل مونترال می­شناختند. وقتی همسرم مهاجرت کردند دوستان ایشان تمام راه و چاه­ها را بهشان یاد داد، تمام چیزهایی را که باید بشناسد را کمک کردند و به همان نسبت وقتی من وارد شدم همسرم به من کمک کرد که باز این شناخت­ها را داشته باشیم و اینکه دوست، فامیل و اینها داشتیم که در کنارمان باشند.

ولی برای کسی که دوست و آشنا و اینها ندارد اول اینکه باید سعی کند که وارد آن گروه­هایی بشود که فارسی‌زبان‌اند. یعنی سریع سعی کند که آن گروه­ها را پیدا کند. چون اگر آن گروه­ها را پیدا نکند یا اینکه کسی را پیدا نکند که راهنمایی‌شان کنند واقعاً در بدو ورود خیلی‌خیلی شرایط سخت هست و اینکه شاید در خیلی از چیزها ضرر کنند؛ مثلاً اتفاق آن‌طور که دوست دارند پیش نرود. برای همین باید گروهی را که تجربه دارد و از خودشان زودتر وارد شهر شدند حتماً پیدا کنند.

چون کانادا یک کشور ارزان نیست. کانادا یک کشور فوق­العاده گران هست و اگر بخواهی خودت آزمون‌وخطا کنی خیلی آدم را به عقب می­برد. چون آدم وقتی وارد می­شود نه کار دارد نه اینکه بخواهد به یک منبع درآمد دلاری برسد زمان می­برد؛ بنابراین آن تومان هم که به دلار تبدیل می­کنید در واقع انگار هیچی. به همین دلیل اگر این شناخت را نداشته باشند امکان دارد که خیلی عقب بیفتند و خیلی چیزها را از دست بدهند.

پس شما فرمودید با 1800 دلار اجاره و 1200 دلار هزینه­ های عمومی یعنی حداقل 3 هزار دلار تا 4 هزار دلار هزینه ­های خانواده 3-4 نفره هست

خانواده­ای که 4 نفرند به 4 هزار نمی­رسد. بین همان 2500 تا 2800 متوقف می­شود. وقتی به 4 هزار می­رسد که بخواهند House داشته باشند، بخواهند هزینه­های مقداری بالاتر و اینها داشته باشند.

منظورم این است که ما 3 هزار دلار حداقل حدود صد میلیون تومان به پول ما می­شود. حالا 80 میلیون. چون شما وقتی وارد مونترال کانال می­شوید اولویت مسکن

هست. بعد می­شود بچه­ ها که باید ثبت ­نامشان را انجام بدهید، کمی که اینها استیبل شد و آرامش پیدا کردید لوازم خانه باید بخرید، درست هست؟ آنجا که فرنیش

نمی­دهند؟

درست هست، چرا اتفاقاً خیلی از خانه­ های مبله هست که خیلی از مهاجران زمان ورود خانه ­های مبله شده اجاره می­کنند. حداکثر اجاره خانه­ های مبله شده صد دلار 150 دلار هست. این خانه­ ها را پیدا می­کنند. یک هفته دوهفته یک ماه هستند تا بگردند و خانه ­ای را که می­خواهند با شرایطی که می­خواهند پیدا کنند. یا اینکه حتی می­توانند بیشتر آن خانه را اجاره کنند. هست. با تایم­های مختلف، با شرایط مختلف، انگار همه مدل خانه اینجا هست که می­شود اجاره کرد. حتی یک‌خوابه، دوخوابه، استودیو؛ استودیو به سوئیت گفته می­شود که اتاق‌خواب ندارد. آن هم می­تواند مبله شده باشد که حالت موقت اجاره کنند تا اینکه بگردند با شرایطی که می­خواهند خانه پیدا کنند.

پیشنهادتان این است که از جامعه فارسی‌زبان کمک بگیرند. از کانال­های تلگرام و سایت­ها. چون ما متأسفانه داخل ایران کارت بین­المللی نداریم که از LBMB اجاره بکنیم.

درست هست

در مورد زبان فرانسه فرمودید. تجربه ­تان در مورد زبان فرانسه در مونترال هم برای ما بفرمایید

ما وارد مونترال شدیم. من قبلاً در ایران ما مشهد زندگی می­کنیم و می­کردیم. من در آنجا 3 سال کلاس فرانسه رفته بودم. مدرک فرانسه هم داشتم. درست هست که  خیلی سال از آن­ها گذشته و حالت اکسپایر دارد؛ ولی باز وقتی در محیط قرار بگیری می­توانی ارتباط برقرار کنی. در واقع ما آن زبان فرنچ و انگلیسی یاد می­گیریم  با آن چیزی که در محیط می­بینیم و با آن مواجه می­شویم یک مقدار متفاوت است. چون اینها حالت نیتیو دارند. فرنچ را نیتیو حرف می­زنند. با لهجه حرف می‌زنند؛

ولی ما با لهجه فارسی یاد گرفتیم. همین‌طور که هندی­ها، عرب­ها لهجه دارند وقتی انگلیسی صحبت می­کنند ما هم مسلماً لهجه داریم و نمی‌توانیم همان اول، هرچقدر هم‌زبانمان خوب باشد بتوانیم خیلی راحت ارتباط برقرار کنیم؛ چون حالت نیتیو بودن، لهجه­دار بودن و اصطلاحاتی که استفاده می‌کنند. مثلاً ما خودمان خیلی کلمات کتابی استفاده نمی­کنیم. کلمات را می­شکنیم، بعضی را کامل استفاده می­کنیم. اینها هم همی طوری هستند. هرچقدر هم زبان را بلد باشید تا یک مقدار جا بیفتی تا بفهمی اینها لهجه ­شان چطوری هستند و با چه سبکی دارند صحبت می­کنند یک مقدار زمان می­برد.

همین زبان با مدرسة بچه­ ها هم ارتباط مستقیم دارد. بچه­ ها که می­آیند خیلی زودتر از بزرگسال استارت می­زنند.

دقیقاً بچه­ ها خیلی سریع یاد می گیرند.

در نظام آموزشی آنها برای بچه­ای که تازه آمده آفری می­گذارند که زبان یاد بگیرد یا یک فرصتی به او می­دهند که کمی با جامعه اخت بشود؟ کمی راه بیفتد؟

اره، اتفاقاً یکی از فامیل­هایمان پسرهایشان 5ساله بودند که وارد اینجا شدند و اینجا مدرسه از 5سالگی شروع می­شود. از 1سالگی می­توانند به مهدکودک بروند و از57سالگی وارد مدرسه می­شوند. اینها آن زمان 5ساله بودند که وارد شدند و انگار در بدو ورود وارد مدرسه شدند. آن هم مدرسه فرنچ زبان که مسلماً فرنچ خیلی سخت­تر هست؛ چون با انگلیسی آدم راحت­تر می­تواند ارتباط برقرار کند؛ ولی آن معلم خیلی سعی کرده بود به اینها کمک کند، با اینکه فرنچ زبان هم بود سعی کرده بود کمک کند که بچه ­ها بتوانند با او ارتباط برقرار کنند و اینکه بچه­ها خیلی راحت­تر از آن چیزی که ما فکرش را بکنیم زبان یاد می­گیرند. خیلی سریع­تر و خیلی راحت­تر. برای همین خیلی راحت­تر توانستند زبان را یاد بگیرند و خوشبختانه در مدرسه هیچ مشکلی هم نداشتند.

بحث بعدی موضوع خدمات درمانی بهداشتی. خدمات بهداشتی – درمانی در مونترال کانادا است؟ معمولاً همه جای دنیا هزینه درمان خیلی گران هست؛ ولی برای هم­وطنان خود آن کشور نسبتاً قیمت خوب است و قابل‌قبول است. یعنی یک حمایت بیمه ­ای برایشان انجام می­شود. در مورد این تجربیاتتان را در مونترال بفرمایید.

کانادا یک خوبی که دارد همه چیز برای همه یکسان هست. چه شهروند اینجا باشید، چه مهاجر باشید، چه یک کانادایی صد پشت کانادایی باشید؛ همه چیز یکسان هست. منتها اینجا چند تا بیمه داریم. یکی بیمه خود دولت هست که شامل افرادی هست که کانادایی هستند، سیتی‌زن‌ها، کسانی که دانشجو بودند درسشان تمام شده و الان ویزای کار گرفتند بعد از تحصیلشان ویزای کار گرفتند و شاغل شدند؛ اینها همه بیمه دولتی شاملشان می­شود که تمامی خدمات، همه به‌غیراز دندان‌پزشکی برایشان رایگان هست. از نظر خدمات پزشکی و پزشک­های خوب داشته باشد  بله اینجا پزشک­های خیلی خوب دارند، تجهیزات و خدمات خیلی خوب دارند؛ ولی به دلیل کمبود شدید نیرویی که دارند خیلی دیلِی دارد؛

یعنی کسی که بخواهد وقت بگیرد برای دکتر تا دکتر را ببیند یک‌زمان خیلی طولانی را باید انتظار بکشد و حتی چند ماه پیش دو تا بیمارستان در تورنتو و دو بیمارستان در مونترال به‌خاطر کمبود نیرو تعطیل شدند. می­دانید بدی این مسئله این است که اینها چون فقط خودشان را قبول دارند حاضر نیستند پزشک و پرستار از کشورهای دیگر بگیرند وگرنه ما خیلی پزشک و پرستار اینجا داریم؛ ولی بیکارند. اجازه کار ندارند. چون اینها فقط خودشان را قبول دارند و حق هم دارند. چون تحصیلات اینجا را که می­بینی، روش تحصیلشان را که می­بینی خیلی متفاوت هست با کشور ما؛ من کشورهای دیگر را نمی­دانم.

خیلی متفاوت هست با کشور ما. مثلاً من که در ایران در یکی از دانشگاه­های خوب مشهد، دانشگاه خیام، معماری خواندم با همسر من که اینجا معماری خواند زمین تا آسمان متفاوت هست که حتی به همسرم گفتم مدرک من به نظرم یک کاغذ باطله هست. من باید آن را پاره کنم. یعنی این‌قدر متفاوت هست و واقعاً من آنها حق دادم که چرا مدرک­های ما را قبول ندارند. چرا مدرک­های پزشکی و پرستاری ما را قبول ندارند. یعنی هیچ جای دنیا را قبول ندارد. فقط خودشان و آمریکا را قبول دارند. مابقی باید یک آزمونی را بدهند که آن آزمون این‌قدر سخت هست که من دیدم که در ایران آقایی را که متخصص بود آمده اینجا 3 سال، 4 سال، 5 سال آزمون را داده و قبول نشده. آخر هم بی‌خیال شده و رفته شروع به کار دیگری کرده و ترجیح داده که کار دیگری را شروع کند.

یعنی از آن متخصص بودن و پزشک بودن خودش صرف‌نظر کرد. برای همین نسبت به کمبود نیرویی که در کانادا دارند دیلِی(تاخیر) خیلی زیاد هست. یعنی وقتی می­خواهید دکتر را ببینید خیلی باید زمان انتظار را صرف کنید؛ ولی خدمات و اینکه دستگاه­های خوبی داشته باشند، خدمات خوبی داشته باشند، دکترهای ماهری داشته باشند؛ اینها خوب هست. ولی زمانی که باید زیاد داشته باشد و اینکه برای ادامه بیمه آن­هایی که گفتم بیمه دولتی دارند همه چیز برایشان رایگان هست. دانشجوها که وارد می­شوند اجباراً بیمه خصوصی باید با آن هزینه اولیه دانشگاه باید پرداخت کرده باشند. که سالی 800 الی دوهزاری دلار برای بیمه خصوصی در مونترال کانادا باید پرداخت کنند.

که انگار تمام کسانی که به‌غیراز افرادی که بیمه دولتی دارند مابقی دانشجوها، کسانی که با ویزای کار  وارد می­شوند و کسانی که PA نیستند باید همه بیمه خصوصی بخرند که این بیمه خصوصی از 800 تا دوهزار دلار به صورت سالانه هست و بسته به آن کارگزارهایی که این بیمه­ها را می­فروشند آیتم­های مختلفی را شامل می­شود. مثلاً یک بیمه حتی 800 دلاری و چه دوهزار دلاری، مثلاً می­گویم کسی که بخواهد به بیمارستان برود تا 23-25هزار دلار کاور می­کند. یعنی از 25هزار دلار به بالا خود شخص باید پولش را بدهد و اینجا هزینة درمان فوق­العاده بالا هست. مثلاً یک ویزیت، من خودم چون بیمه نداشتم ویزیت یک دکتر عمومی را من 200دلار می­دادم هر جلسه و متخصص 500دلار.

آزمایش که می­خواستم بدم 500دلار برای هر آزمایش من هزینه می­کردم، سونوگرافی اگر می­خواستم بروم 300 الی 400دلار باید هزینه می­کردم. کلاً هزینه درمان خیلی خیلی بالاست. اگر اینجا بیمه نباشی و حتی بیمه خصوصی داشته باشی که بیمه اورژانس را کاور نکند و یک اتفاقی بیفتد که بخواهی به اورژانس بروی همان اول دوهزار دلار شارژ می­شوی یعنی دوهزار دلار باید پرداخت کنی. در کل هزینه ­های درمان فوق ­العاده بالاست ولی این را هم بگویم هزینه ­ها در اینجا ایالت به ایالت متفاوت هست. من در مونترال دکتر متخصص را جلسه­ ای 500دلار هزینه می­کردم ولی در تورنتو هم که دکتر رفتم 200 دلار دادم. اینها مقداری متفاوت هست. مثلاً آزمایش را که من در مونترال انجام دادم عین همان آزمایش را در تورنتو من 200دلار انجام دادم.

خیلی هزینه­ های درمان در کانادا بالا هست

خیلی هزینه­ ها متفاوت هست. این تفاوت قیمت را نمی­دانم از کجاست ولی هزینه ­ها اگر بیمه نباشید یا بیمه کاور نکند خیلی هزینه­ ها بالاست.

دو نکته فرمودید در موردبحث پزشکی، اکثر دنیا فقط پزشکی و پرستاری خودشان را قبول دارند. در ایران هم همین‌طور هست. هر دانشگاهی را نمی­پذیرند. کسی هم بیاید باید دوره ببیند و آزمون بدهد تا به استاندارد برسد. چون بحث درمان و سلامت برای مردم خیلی مهم هست.

ایران طرف آزمون را قبول می‌شود. اینجا نمی­دانم چگونه است؟ طرف قبول نمی­شود.

در بحث رشته ­های شاخه پزشکی و پرستاری در ایران به نسبت بقیه شغل­های مهندسی که من و شما تحصیل کردیم اصلاً قابل‌قبول نیست. یعنی رشته­ های مهندسی که اصلاً ما جزوه محور است و تعدادی استاد می­آیند چیزی می­گویند می­روند و یک آزمون هم از او می‌گیرند؛ یعنی نه کار عملی آن‌چنانی. یعنی عملاً 80% آدم­هایی که در این شاخه­ ها غیر از شاخه ­های پزشکی و پرستاری بیرون می­آیند عملاً چیزی بلد نیستند. عملا هیچ‌چیز خاصی یاد نگرفتند که بخواهند وارد محیط کار بشوند. متأسفانه فقط یک مدرک دارند.

وقتی به اینجا بیایید و سبک و شیوه آموزش اینها را ببینید واقعاً فقط یک مدرک هست و به نظر من حتی یک مدرک نیست. یک کاغذ باطله هست. این‌قدر که متفاوت هست. یعنی خیلی‌خیلی متفاوت هست. ما در ایران تفریحی درس می­خوانیم و درس‌خواندن را به معنای واقعی اگر کسی بخواهد درک کند باید به اینجا بیاید و درس بخواند.

البته درس‌خواندن یک مفهوم هم دارد. من الان به پسرم می­گویم که آیا تو فقط قرار هست که این کتاب را بخوانی نمره بگیری. این یک داشتان هست. زمانی هست که تو این کتاب را، مثلاً می­خواهی رشته بیزینس بخوانی این کتاب را لذت ببری می­خواهی بخوانی یاد بگیری. مثلاً بازاریابی مارکتینگ هست بخوانی 400 صفحه. نه برای اینکه آزمون بدهی، نه برای اینکه نمره بگیری و مدرک بگیری. بحث بعدی که من خدمتتان دارم بحث خرید ملک هست. در مورد خرید ملک بفرمایید.

اگر کسی بخواهد آنجا خانه بخرد چقدر باید در مونترال هزینه بکند؟

خرید ملک اگر بخواهند آپارتمان بخرند، یک آپارتمان یک‌خوابه و حدوداً 70-80 متری از 350 هزار 400 هزار دلار شروع می­شود. ولی اینکه می­گویم داخل مونترال نیست. انگار شهرهای اطراف هست. شهرهایی که مثلاً 10 دقیقه 15 دقیقه فاصله دارند. از 350 هزار 400 هزار دلار آپارتمان­های 70-80 متری شروع می­شود به بالا. تا خانه­های House و ویلایی از هزار و دویست – سیصد به بالا.

یک میلیون و دویست – سیصد هزار دلار به بالا برای خرید ملک در مونترال

بله درست هست. یک میلیون و…

چون مدتی بود که خیلی قیمت خانه در کانادا بالا می­رفت.

مدتی به این خاطر داشت بالا می­رفت. چون قانونی در اینجا هست که توریست­ها هم می­توانستند خانه بخرند. وقتی توریست­ها می­توانند خانه بخرند خیلی افراد اینجا سرمایه ­گذاری می­کنند. مخصوصاً ایرانی­ها در اینجا خیلی مهاجر ایرانی دارد و اینکه ایرانی­ها این‌طور نیست که هرچقدر هم که پولشان را بخواهند به دلار تبدیل کنند باز هم مبلغ­های قابل‌توجهی سرمایه دارند که بتوانند در اینجا ملک بخرند. در اینجا خرید ملک از طریق ایرانی­ها، ایتالیایی­ ها، چینی ­ها خیلی داشت بالا می­رفت و این داشت به بیزینس تبدیل می­شد که خریدوفروش بشود.

مثل ایران که خریدوفروش باعث تورم می­شد. چون شما وقتی ملک را می­خری و می­خواهی بفروشی، می­خواهی سود کنی. مقداری قیمت را بالاتر می­بری. دوباره مجدد می­خواهد فروش شود دوباره مجدد قیمت بالاتر می­رود. برای همین این تورم داشت به وجود می‌آمد؛ ولی جدیداً چند وقتی است که قانونی که توریست­ها بتوانند خانه بخرند را حذف کردند. فقط کسانی می­توانند خانه بخرند که اینجا اقامت دارند، هستند و زندگی می­کنند.

اره. در بحث خرید ملک دولت کانادا دخالت کرد. چون خیلی تورم عجیب غریبی در ملک شکل گرفته بود. ولی دارند آن تورم را از بین می­برند. کاهش می­دهند. در خبرها می­بینم که می­نویسند که حباب تورم از بین می­رود و قیمت­ها افت می‌کند؛ ولی در واقعیت هنوز افتی مشاهده نشده؛ ولی حرف آن هست که می­خواهد افت کند.

دولت حمایتی هم می‌کند؛ مثلاً وام بدهد برای کسی که PR دارد، شغل دارد. اینها چطور هست؟ کسی می­تواند روی آن حساب کند؟ چند سال باشد قسط بدهد؟

قسط­ها متفاوت هستند. هرکسی بستگی به حقوق و سرمایه­ای که دارد. آن پیش پرداختی که می­خواهد پرداخت کند، بابت آن خانه تمام اینها، متفاوت هست. همه اینها بستگی دارد که شما بتوانید آن قسطی که می­خواهید ببندید 3ساله ببندند، 5ساله و اینکه چقدر بخواهید قسط بدهید. از یک حد پایین­تر نمی‌شود؛ ولی بالاتر می­شود که بخواهند قسط بدهند. ولی هر چه؟ پیش ­پرداختی که بخواهند بدهند از تعداد اقساطشان می­توانند کم کنند و اینکه در اینجا شاغل باشید،

مدتی از شغلی که دارید گذشته باشد می­توانید به‌راحتی در هر بانکی که اینجا وام می­دهد که همه بتوانند خانه بخرند. هر مدل خانه­ای، هر سطحی که دوست داشته باشند؛ خیلی راحت خانه می­خرند منتها در آن درصدها برای خانه خریدن مقداری متفاوت هست. کسانی که PR دارند، سیتی‌زن هستند، سابقه خیلی بیشتری دارند می­توانند 5 الی 10% قیمت خانه را پرداخت کنند. کسانی که سابقه کمتری دارند با ویزاهای متفاوتی وارد کانادا شدند، آن­ها 20%-30% یا حتی اگر بتوانند مقداری از نظر کاری خودشان را اثبات کنند می­توانند 15% از پول خانه را پرداخت کنند و مابقی را قسطی بدهند.

توصیه شما چیست؟ خانه بخرند راحت­تر هستند. حداقل به‌جای اجاره دادن

100% چون اجاره خانه در اینجا خیلی بالاست. ترجیحاً کسی که می­خواهد 1500 دلار بابت یک آپارتمان یک خواب 70 متری بدهد بهتر هست که آن آپارتمان یک خواب 70 متری را بخرد. حتی اگر 30% آن مبلغ را به‌عنوان پیش ­پرداخت بدهند مابقی را قسط بدهند شاید باید 1500 دلار اجاره بدهد؛ ولی قسط 1700 می­خواهد بدهد. 200-300 دلار می‌خواهد بیشتر بدهد؛ ولی در عوض خانه مال خودش هست. آن اجاره هم از بین نمی­رود. برمی­گردد روی پول خانه.

یعنی شما می­فرمایید یک‌خانه یک آپارتمان قابل‌قبول که 400 هزار دلار بخرد، بین 40 هزار تا 60 هزار دلار را باید پیش­ پرداخت بدهد؟ حداقل به بانک بدهد؟

برای کسی که تازه‌وارد هست حداقل 30% را باید بدهد.

در شاخه مهندسی که شما تجربه دارید به شاخه مهندسی، یک زن و شوهر کار کنند حدوداً در شاخه معماری و مهندسی چقدر منابع درآمدی در مونترال کانادا خواهند داشت؟ چون گفتیم 2500 تا 3 هزار دلار هزینه دارند.

اینجا کمترین حقوقی که یک نفر می­تواند داشته باشد که یک کار ژنرال ساده بخواهد باشد حدوداً ساعتی 17 الی 18 دلار هست. یک کار ژنرال ساده داشته باشد بدون هیچ تجربه کاری، بدون هیچ تحصیلاتی و بدون اینکه بخواهد زبان را حرفه ­ای بلد باشد فقط در حدی که بخواهد ارتباط برقرار کند و بخواهد کارش را راه ببرد، یک کار ژنرال ساده داشته باشد ساعتی 17 دلار می­تواند درآمد داشته باشد که اینجا کارها هفته ­ای 40 ساعت هست و روزی 8 ساعت. چون 2 روز در هفته هم تعطیل هستند.

شنبه و یکشنبه. ولی به همین نسبت هر چه مشاغل تخصصی ­تر می­شوند یا وارد بحث­های مهندسی می­شوند از ساعتی 17 دلار به ساعتی 25 الی 30 دلار می­رسد. اگر در شرکت­های خیلی بزرگ باشد باز بیشتر. این 25 تا 30 دلاری هم که می­گویم در شرکت­هایی در سطح متوسط هست؛ بنابراین اگر حساب کنیم همان ساعتی 25 دلار و اینکه اینجا مالیات هم از روی تمام حقوق­ها کسر می­شود. آن 25 دلار انگار هنوز مالیات از آن کسر نشده. در نهایت که حساب می­کنید 25 دلار ضربدر 8 کنید ضربدر 40 کنید و ضربدر 4 کنید عددی که بدست می­آید مالیات را باید از آن کسر کنید. اینجا مالیات هم مالیات کمی نیست که از آن کسر شود.

مثلاً من الان حساب نکردم در ذهنم نمی­دانم عدد چقدر هست؛ ولی برای مثال یک حقوق 3 هزار دلار که بخواهیم بدون کسر مالیات حساب کنیم طرف 3 هزار دلار حقوقش می­شود وقتی مالیات از آن کسر می­شود مثلاً 2300-400 دلار به او پرداخت می­شود. مالیات خیلی زیادی روی حق‌ها کم می­کنند و هر چه حقوق­ها بیشتر بشود آن درصدی را که مالیات کسر می­کنند بیشتر می­شود. یعنی اینجا یک نفر هرچقدر هم بخواهد وارد شغل­های بشود که ساعت­های کاری و حقوق خیلی بیشتری به او بدهند در نهایت آن توتال حقوقی با آن کسی که به‌صورت معمولی کار می­کند تفاوت خواهد داشت؛ ولی نه آن‌قدر که از آن باز مالیات بیشتری را می­گیرند که این هم به‌خاطر این هست که می­خواهند نرمال کنند از بین ببرند سطح اختلاف طبقاتی را. آن را از طریق مالیات­ها انجام می­دهند.

مهندسی که 40 ساعت در هفته کار کند با ساعتی 25 دلار کار کند حدوداً ماهی 4 هزار دلار باید درآمد داشته باشد.

مثلاً حقوقی که به او می­دهند 3200 باشد

اگر زن و شوهر با هم ر مونترال کانادا کار کنند یک زندگی متوسط به بالا و باکیفیت می­توانند داشته باشند.

باکیفیت و خوب می­توانند داشته باشند. چون اینجا خانه، ماشین را می­توانندقسطی بخرند. یک پیش ­پرداختی را بدهند مابقی را قسط بدهند و اینکه هزینه خوردوخوراک به نسبت اینکه داری محصولات با کیفیتی استفاده می­کنی به نظر من قیمت­هایشان خوب هست. یعنی در واقع می­شود گفت که اگر نخواهند اجاره خانه بدهند که همان خانه – ای که خریدند بخواهند قسطش را بدهند و قسط ماشی، یک زندگی خوب را می­توانند داشته باشند. حتی ماشین خیلی مدل بالایی می­توانند بخرند.

در سؤال‌های بعدی خرید خودرو در مونترال کانادا بود. الان به آن رسیدیم در موردش توضیح بفرمایید. منظورم یک ماشین متوسط خانوادگی هست؟

اینجا معمولاً به‌خاطر آب‌وهوایی که هست، به‌خاطر سرما و بارش­های باران زیاد و بارش برف زیاد که دارد، ماشین­های تویوتا و ماشین­هایی که عمر بهتری می­کنند اینجا طرف‌دار بیشتری دارد. البته من سطح معمولی را می­گویم وگرنه اگر بخواهیم سطح بالا را در نظر بگیریم همه مدل ماشین در بهترین برندها و قیمت­هایی که حتی آدم نتواند حساب کند خیلی زیاد هست. ولی ما داریم فقط دربارة سطح متوسط حرف بزنیم. اگر  بخواهیم دربارة سطح معمولی صحبت کنیم همین ماشین­های تویوتا و مزدا و اینها هست، ماشین­های نیسان هست که خیلی طرف‌دار دارند؛ چون اینجا استهلاک ماشین خیلی زیاد هست؛ یعنی یک ماشین اگر در ایران حدوداً 20 سال بشود از آن کار کشید در اینجا بیشتر از 10-12 سال نتواند کار کند. چون شرایط آب‌وهوایی به آن این اجازه را نمی­دهد.

ولی می­توانند یک درصدی را از مبلغ ماشین پرداخت کنند مابقی را قسط بدهند و خریداری کنند و یک چیز دیگر که اینجا با ایران خیلی متفاوت هست ما در ایران وقتی ماشین می­خریم دیگر برای پلاک ماشین، برای گواهینامه­ای که داریم، برای بیمه ماشین هر ماه پول پرداخت نمی‌کنیم؛ ولی اینجا این‌گونه است که هر ماه باید پول پرداخت بشود. یعنی برای گواهینامه، برای بیمه­ای که داریم، برای پلاک مثلاً رجیستری دارد هرسال مثلاً 500 دلار باید بابت رجیستری پلاکتان پول پرداخت کنید. بابت نگهداری پلاکتان. برای بیمه ماهانه باید پول پرداخت کنید. ما در ایران مثلاً می­گویم 10 میلیون، 12 میلیون می­دادیم بیمه سالانه خریداری می‌شد؛ ولی اینجا ماهی 100-150 دلار و در شهرهای دیگر مثل تورنتو 300 تا 500 دلار هر ماه بابت بیمه باید پول بدهیم.

قیمت خود خودرو را در مونترال کانادا نفرمودید. 5 هزار دلار، 10 هزار دلار؟ با چقدر می­شود یک ماشین قابل‌قبول متوسط خرید؟

متوسط بخواهیم در نظر بگیریم یک ماشین نرمال؟ که گفتید از 7-8 هزار دلار هست که در حد قابل‌قبول باشد. از 7-8 هزار دلار شروع می­شود. پایین­تر هست ولی شاید در حد خیلی قابل‌قبول نباشد یا اینکه مدل­هایشان؟ باشد

از تجربه آب‌وهوا در مونترال بگویید چون من که جنوب و شرق کشور بزرگ شدم. آفتاب چیزی هست که هر روز در زندگی ما بوده. اصلاً با سرما نمی­توانم ارتباط برقرار کنم. تجربه­تان را از سرما بگویید.

مسلماً من درباره مونترال می­توانم نظر بدهم. قبل از اینکه وارد کانادا بشوم می­گفتند کانادا خیلی سرد هست، هوا به حدی می­رسد که اصلاً نمی­توانی بیرون بمانی. بله هست؛ ولی تعداد همچنین روزهایی خیلی کم هست. من در مشهد بزرگ شدم و زندگی کردم و اینکه مشهد آب‌وهوای سرد و خشک هست. زمستان سرد هست تقریباً. اینجا هم زمستان­های سرد را دارد؛ ولی فصل‌ها انگار سرجای خودشان‌اند. تابستان­هایش تابستان‌اند، پاییزش پاییز است. زمستانش هم زمستان است.

یعنی زمستان به‌تمام‌معنا زمستان هست. یعنی تمام آن 3 ماه سال را برف می‌بارد؛ ولی آفتاب هم دارد. در مونترال این‌گونه هست که من خودم به شخصه هر روز آفتاب سوزانش را می­دیدم. یعنی روزها آفتاب هست مگر اینکه اینقدر برف شدید باشد که آفتاب نباشد. یعنی این‌طوری نیست که بگوییم 3 ماه زمستان برف می­بارد آفتاب را اصلاً نمی­بینیم. نه اتفاقاً خیلی آفتاب خیلی خوبی دارد؛ ولی بعضی روزها دما این‌قدر پایین می‌آید که آن آفتاب زیاد تأثیری در گرمایش ندارد. ولی …

در ایران بهار تقریباً از اردیبهشت شروع می­شود

اره از اردیبهشت شروع می­شود

شهریور هم جز پاییز حساب می‌شود؛ یعنی هوا دیگر سمت سرما می رود؟

هوا هنوز خوب هست. آن‌قدر پاییز نیست. ولی چرا، باران خیلی می­آید. یک هفته دوهفته‌ای هست که باران‌های زیادی داریم.

من یک توضیح بدهم، خانم عارف زاده درخواست کردند که به لایومان ملحق بشوند من عذرخواهی می­کنم. اگر سؤال دارند لطفاً در کامنت­ها بنویسند و اگر می‌خواهند مستقیم تجربه خودشان را با من به اشتراک بگذارند برای همه فارسی‌زبانان لطفاً به من پیام بدهند من در خدمتشان هستم. من معمولاً روی لایوها را شلوغ نمی­کنم. تمرکزمان هم نریزد. چون امروز هدفمان تجربیات زندگی در مونترال هست با خانم مهندس فنائی.

کلاً تجربه خود شما از خوبی­ها و بدی­ها و مزایا و معایب زندگی در مونترال چه هست؟ به قولی تجربه مهاجرتی به آن نگاه کنیم

هرکسی بسته به شخصیت، بسته به عملکردی که دارد، تفکری که دارد، هدفی که دارد و خواسته­هایی که دارد هر شخصی متفاوت هست. کسی می­تواند بگوید نه من دوست نداشتم برمی­گردد، یکی می­گوید اینجا همان بهشتی هست که می­گفتند و می­ماند. بستگی دارد که چه کسی چه می­خواهد و چه کسی چه هست و چه دارد در چنته یعنی از نظر عرضه، توان و در کل غریب بودن و در غربت بودن سخت هست. این را مسلماً چیزی نیست که کسی بخواهد بگوید نه آسان است و فلان و… نه این‌جور نیست.

کلاً غریبی سخت هست حتی اگر کشورش کارهایی را کرده باشد باز هم کشورش هست مثل پدر و مادری هستند که هرچقدر هم بد باشند باز هم پدر و مادر تو هستند و دوستشان داری. مسلماً آدم می­خواهد مهاجرت کند خیلی سخت هست؛ ولی بستگی دارد که آدم ازآنجایی‌که هست چه بخواهد؟ اگر برنامه­ریزی درستی داشته باشد، هدف­هایش مرتبط باشد با جایی که رفته و خودش هم شخصی باشد که دستش را روی پایش بگذارد و بلند شود. ننشیند که از این‌وآن توقع داشته باشد. نگوید که کانادا گفته ما این‌جوری هستیم و چرا این‌جوری نیست؟ نه آدم هر کاری که می­کند خودش باید بکند مسلماً اگر تمام این شرایط اوکی باشد آدم به آن چیزهایی که در ذهنش هست و آن چیزهایی که می­خواهد قطعاً می‌رسد؛

ولی زمان می­خواهد. مهاجرت 1 سال 2 سال اول فوق­العاده سخت هست. هر جای دنیا که باشد؛ چون تازه از کانون گرم خانواده جدا شدی، از کشورت، از همه چیز جدا شدی وارد یک محیط جدید شدی. وارد جایی شدی که آن­ها را نمی­شناسی. نه فرهنگشان، هیچی. حتی زبان هم اگر بلد باشی؛ چون آن‌ها نیتیو هستند تا لهجه­هایشان را، هر چیزی را بخواهی وارد فرهنگشان بشوی مقداری زمان می­برد. اگر بخواهی به درآمد دلاری برسی، اگر بخواهی یک جایگاه برای خودت داشته باشی مسلماً 1 سال 2 سال طول می­کشد و این یکی دو سال خیلی سخت خواهد بود؛ ولی این یکی دو سال که بگذرد خیلی­ها روی آن غلتکی که باید می­افتند و به تمام خواسته‌هایشان، به تمام اهدافشان و به تمام چیزهایی که خواستند و می­خواستند می­رسند.

چه موضوعی ر مونترال بود که بر خلاف تصور شما بود؟ مثلاً چیزی بود که از تصورات شما فاصله داشته باشد؟

راستش را بخواهید من چون همیشه سعی می­کردم با واقعیت با همه چیز روبرو بشوم می­دانستم که بخواهم وارد یک جای جدید بشوم باید 1 سال 2 سال سختی را تحمل کنم. برای همین چیزی خارج از تصورم نبود. تنها چیزی که خارج از تصورم بود هزینه­ های درمان گزاف بود که من پرداخت کردم. هزینه­ای که بابت همین چیزهای پزشکی دادیم؛ مثلاً آدم بخواهد ویزیت یک متخصص 500 دلار بدهد، ویزیت یک دکتر عمومی 200 دلار بدهد یک مقدار خارج از تصور هست. من چون همسرم ویزای دانشجویی داشت من هم ویزایم همراه بود و؟ (54:19) بود. مسلماً باید بیمه شامل حال من می‌شد؛ ولی یک سری آیت

م­ها را کاور نمی­کنند. چون بیمار خصوصی دنبال این هستند که سود خودشان هم از آن بیمه دربیاورند. برای همین یک سری آپشن­ها می­بینی اصلاً خارج از آن بیمه است. کسی که تازه‌وارد شده این چیزها را نمی­داند. بیمه هم توسط هم­وطنان خودمان به خودمان فروخته می‌شوند؛ ولی طوری توضیح نمی­دهند که بدانی چه چیزهایی را شامل حال شما می­شود، چه چیزهایی شامل حال شما نمی­شود. طوری می­گویند که تو فکر می­کنی همه چیز را کاور می­کنند و اوکی هست ولی می­بینی نه یکی‌یکی از داخلش کسر می­شود. نه این چون آپشن فلان را دارد شامل نمی­شود آن چون آپشن فلان دارد شامل می­شود. تنها چیزش همین بود وگرنه می­گویم من چون از قبل هم با چشم‌باز مهاجرت کردم چیزی نبود که من بخواهم بگویم خارج از تصورم بوده.

 سؤال‌هایم را پرسیدم. اگر دوستانی که همراهمان هستند سؤالی دارند لطفاً در کامنت­ها بگذارند و موضوع دوم، شما اگر موضوع خاصی مانده که فکر می­کنید من نپرسیدم شاید برای یک نفر که می­خواهد به مونترال مهاجرت کند به دردش بخورد بفرمایید

تنها چیزی که می­توانم بگویم این هست که البته من به‌خاطر دو دانشگاه؟ که دارد جز دانشگاه­های خیلی خوب هستند، دانشجوها خیلی اینجا را انتخاب می­کنند نسبت به تورنتو و ونکوور می­گویم که هزینه­ها نرمال­تر هستند، پایین نیست. چون کلاً کانادا کشور ارزان نیست؛ ولی لایف‌استایلی که آدم می­خواهد را دارد. مثل ایران نیست. خیلی جاها این برای من مقداری خارج از تصور بود، در ایران همه‌جا تا 1 و 2 شب باز هستند من مشهد هستم؛ ولی اینجا 9 شب محال هست شما جایی را باز ببینید  به‌غیراز کلاب­ها و بارها و اینها، هیچ مغازه­ای را شما از 9 شب به بعد باز نمی­بینید. یعنی اگر فقط بخواهید کلاب و بار و این‌جور چیزها بروید و روزهای تعطیل، شنبه و یکشنبه­ها، لباس‌فروشی‌ها، مراکز بزرگ خرید همه 6 و 7 عصر تعطیل می­کنند.

مثل دور حرم 24ساعته نیست؟

اره دور حرم تا 1 و 2 شب همه‌جا باز است.

شاید سرما هم در زود بستن فروشگاهها در مونترال تاثیر دارد.

نه اصلاً سرما تأثیر ندارد؛ چون در تابستان هم که اینجا هوا فوق­العاده گرم هست که مثل شهرهای استوایی می­شود. باز هم همان 6 و 7 روزهای تعطیل، تعطیل می­کنند و روزهای غیر تعطیل ساعت 9 تعطیل می­ کنند. فقط چند تا فروشگاه بزرگ مثل؟ که 10 شب تعطیل می­کنند مابقی 9 شب تعطیل‌اند.

خانم مهندس خیلی لطف کردید که وقت گذاشتید برای من. باز با هم هماهنگ می­کنیم درباره کار و تحصیل ایشان تجربه دارند در کانادا. بر اثر مهاجرت تحصیلی خیلی روی بورس هست مخصوصاً توی کانادا زیاد هست. چون جوان­های زیادی پیام می­دهند من از مجمع پیام­ها می­دانم که چه چیزی مورد تقاضای بازار هست. باز آن­ها هم اگر بتوانیم با هم هماهنگ کنیم که تجربیات تحصیلشان را انتقال بدهند

من در یکی از پیام­ها من احساس کردم یک نفر برداشتش اشتباه بود در مورد رشته معماری، اینکه نوشته بودند بناهای شاخص این شهر یا استان در مقابل معماری ایران مقایسه کرده بودند؛ برداشتشان کاملاً اشتباه بود. ما در مورد بناهای معماری اینجا صحبت نکردیم.

ارتباط ما قطع شد من یک توضیح بدهم؟

من در شاخه معماری تخصص ندارم و در مورد رشته مهندسی می­گویم مهندس نیست. 80%. آن 20% هم آدم­های توانمندی در حیطه مهندسی. معماری چون تخصص من نیست نظر نمی‌دهم؛ ولی در شاخه مهندسی چون من دانشگاه تهران درس خواندم. دانشگاه شهید عباس­پور خواندم. اتفاقاً رتبه خوبی داشتم سالی که شرکت کردم. منصفانه نگاه می­کنم. اساتیدم را نگاه می­کنم، مستندات با دوستانی که خارج از کشور تحصیل می­کنند مقایسه می­کنم به معنای واقعاً می­بینم که آنجا جانشان را درمی­آورند. واقعاً آن چهار سال هم تفریح می‌کردیم. درسمان هم خوب بود. چهارتا جزوه و کتاب می­خواندیم می­رفتیم نمره را می­گرفتیم.

عملاً بعد از اینکه از دانشگاه بیرون آمدیم چیزی بلد نبودم. خودم را می­گویم. هر چه یاد گرفتم در محیط بیرون یاد گرفتم که مدرک دستم بود که به محیط کار و زندگی آمدم و یاد گرفتم. خیلی باید ما را تحت‌فشار قرار دهند که ما یک مهندس از دانشگاه بیرون بیاییم نبود. خود من، بعضی از اساتید را که یکی هم هفته پیش فوت کرد، خدا رحمتش کند، وقتی مقایسه می­کنم می­بینم اصلاً هیچ‌دانشی نداشت؛ یعنی یک جزوه 20 صفحه­ای را هر جلسه یک صفحه از همان را درس می­داد. وقت تلف می­کرد. عملاً به من هیچ‌چیز یاد نداد. در لول آن دانشگاه، در لول استادی کار ما علمی – کاربردی هم بود، یعنی باید کاربردی تدریس می­کردند به‌جای اینکه چیزی نشان دهند، لمس کنیم، به کارگاه­ها برویم، در واقعیت کار یاد بگیریم؛ یک مدرک گرفتیم آمدیم 4-5 سال در بخش خصوصی یاد گرفتیم.

می­فرمایند در مورد معماری، آخرین مبحث باشد که دیگر لایو را نصفه رها نکنیم.

بحث این نبود؛ چون من؟ برداشت کردم. بحث این نبود که کانادا بناهای شاخصی نسبت به ایران دارد. بحث این بود که روش تحصیلی متفاوت هست. مثلاً برای هر رشته­ای دقیقاً همین هست که شما می­گویید روش تحصیلی ما با اینها واقعاً متفاوت هست. اینجا وقتی می­گویند یک دوره 4ساله فول­ تایم یعنی واقعاً فول ­تایم. یک جورایی تمام‌وقت حتی تمام آن تایمی که در دانشگاه نیستی متعلق به آن درس و به آن رشته هست تا اینکه تمام شود و آن شخص فارغ ­التحصیل بشود. از این بابت خیلی متفاوت هست وگرنه اصلاً بحث این نیست بناهای اینجا شاخص هست و بناهای ایران شاخص نیست. اصلاً بحث بنایی نیست. بحث آیتم­هایی هست که در دانشگاه درس داده می­شود و آن چیزهایی که روش تحصیل هست.

دوست دیگری پرسیدند کانادا سایت مشخصی دارد برای بررسی همه دانشگاه­هایی که پذیرش دانشجوی خارجی دارند؟ مثل سایت دانشگاه آلمان. من گفتم اگر امکانش باشد؛ چون من با همسر خانم مهندس یک لایو خواهیم رفت در مورد دانشگاه و تحصیل. باز تخصصی­تر صحبت کنیم.

کانادا یک سایتی دارد به نام CIC که شرایط و تمامی راه­هایی را که می­شود مهاجرت کرد داخل آن سایت هست. ساید خود دولت کانادا و هیچ چیزی خارج از آن سایت نیست؛ یعنی شرکت‌های مهاجرتی هم که می­گویند با این شرایط، با آن شرایط فقط باید به این سایت مراجعه کنند؛ چون مرجع تمام مراجع همین سایت هست.

اتفاقاً با آقای دکتر تیموری هم چند شب پیش دربارة مهاجرت قانونی به آلمان صحبت می­کردیم ایشان هم تأکید می­کردند تمام قوانین در سایت خود دولت آلمان و سایت سفارت تمام شرایط و قوانین هست. هر حرفی را نباید باور بکنید؛ چون بعضی از شرکت­ها متأسفانه واقعیت را می‌گویند؛ ولی همه واقعیت را نمی­گویند. یعنی همه موردها با تمام موضوعات را نمی­گویند که یک‌لحظه در دل شما خالی شود بترسید

خیلی­ ها از شرایط سوءاستفاده می­کنند و اینکه از ندانسته ­های آدم­ها هم استفاده می‌کنند؛ چون هر شخصی که تمام شرایط و اینها را نمی داند سوءاستفاده می­کنند و پول­های هنگفتی هم می­گیرند بابت کارهای مهاجرتی ولی متأسفانه به نتیجه نمی­رسد.

سوالات واجد شرایط بودن اکسپرس اینتری کانادا

سوالات واجد شرایط بودن اکسپرس اینتری کانادا

خیلی خوشحالم که با سایت سعید کاظمی همراه من هستید. در شش مرحله قبلی کلی مطلب در زمینه مهاجرت از طریق اکسپرس اینتری کانادا را برای شما عزیزان ترجمه و ارائه کردم. در اینجا کلی سوال و جواب را از سایت های معتبر و جهانی یا سایت های مهاجرتی ایرانی برای شما آماده کردم. امیدوارم برای شما مفید بوده باشد. پس در ادامه با مهمترین سوالات واجد شرایط بودن اکسپرس اینتری کانادا با من همراه باشید.

چگونه می توانم کد طبقه بندی شغلی ملی (NOC) خود را پیدا کنم؟

کد طبقه‌بندی مشاغل ملی (NOC) شماره‌ای است که شغل در سیستم رسمی طبقه‌بندی مشاغل کانادا در زیر آن فهرست شده است.

کجا می توانم شماره پروفایل اکسپرس اینتری یا کد اعتبار سنجی Job Seeker خود را پیدا کنم؟

می توانید این شماره ها را در یک پیام در حساب کاربری خود پیدا کنید. برای پیدا کردن آن:

وارد حساب کاربری خود شوید

به عنوان “مشاهده برنامه ها یا پروفایل های ارسال شده من” بروید

روی “بررسی وضعیت و پیام ها” کلیک کنید

به جدولی به نام “مطابقات” به پایین بروید

روی فلش روبروی پیام کلیک کنید – منوی کشویی با یک پیوند باز می شود

روی لینک کلیک کنید تا پیام PDF باز شود

تصویر “پیام های برنامه”، همانطور که در بالا توضیح داده شد.

می توانید شماره پروفایل را در بالای نامه PDF پیدا کنید (شماره 1 در مثال زیر). کد اعتبار سنجی جویای کار باید در بخش «ثبت نام در بانک کار» (شماره 2 در مثال) باشد.به عکس ذیل توجه کنید.

کد پروفایل اکسپرس اینتری

اگر کدی دریافت نکردید، ممکن است چند دلیل وجود داشته باشد.

اگر شماره پروفایل وجود ندارد، باید با استفاده از فرم استعلام مورد خاص با ما تماس بگیرید.

کد مرجع شخصی من کار نمی کند. باید چکار کنم؟

اگر قبلاً شروع به ایجاد نمایه اکسپرس اینتری در حساب خود کرده اید، کد مرجع کار نخواهد کرد. برای ادامه پروفایل خود:

به بخش “مشاهده برنامه هایی که ارسال کرده اید” در بالای صفحه حساب خود بروید

خط را با نمایه اکسپرس اینتری خود انتخاب کنید

روی دکمه “ادامه پروفایل” کلیک کنید

اگر ایجاد نمایه خود را شروع نکرده اید، باید دوباره از طریق ابزار Come to Canada برای کد مرجع جدید بروید.

کد مرجع شخصی اکسپرس اینتری کانادا چیست؟

کد مرجع شخصی شما یک کد منحصر به فرد است که از طریق Come to Canada، ابزار واجد شرایط بودن آنلاین ما، به شما داده می شود. شما باید این کد را وارد کنید:

شروع یک درخواست آنلاین برای ویزای بازدید کننده، اجازه تحصیل یا کار یا اطلاعات خود را از Come to Canada به نمایه اکسپرس انتری منتقل کنید

پس از پاسخ به تمام سوالات موجود در ابزار، می توانید کد مرجع شخصی خود را در بالای صفحه نتایج خود بیابید.

شما باید آن را یادداشت کنید و یک نسخه از نتایج و/یا چک لیست خود را چاپ کنید. این کد فقط 60 روز از تاریخ دریافت آن معتبر است.

منظور شما از شغل اصلی برای درخواست اکسپرس اینتری چیست؟

شغل اصلی شما به معنای شغلی است که در آن (در ده سال گذشته) تجربه دارید و می خواهید در صورت دعوت به درخواست، درخواست مهاجرت خود را بر اساس آن تنظیم کنید.

گر نام کاربری یا رمز عبور GCKey خود را گم کنم چه کار کنم؟

اگر رمز عبور GCKey خود را گم کرده اید، می توانید یک رمز عبور جدید ایجاد کنید. به صفحه ورود به سیستم GCKey بروید و پس از پاسخ دادن به سؤالات بازیابی رمز عبور که قبلاً هنگام ثبت نام برای GCKey تنظیم کرده اید، می توانید یک رمز عبور جدید ایجاد کنید.

اگر نام کاربری GCKey خود را گم کردید، باید یک GCKey جدید ایجاد کنید. اگر یک GCKey جدید ایجاد کنید، می توانید با پیوند دادن برنامه به حساب جدید خود به یک برنامه دسترسی داشته باشید.

GCKey رمز اکسپرس اینتری

من یک زبان مادری انگلیسی یا فرانسوی هستم. چرا باید در آزمون زبان برای اکسپرس اینتری شرکت کنم؟

کانادا همه را بدون توجه به زبان مبدأ، ملیت یا قومیت با استفاده از استانداردهای یکسان ارزیابی می کند.هر داوطلب باید یک آزمون استاندارد توسط یک شخص ثالث عینی شرکت کند. این برای اطمینان از ارزیابی مهارت های زبانی شما به روشی منصفانه و بی طرفانه است.حتی فردی از یک کشور انگلیسی زبان که انگلیسی را به عنوان زبان اول صحبت می کند، باید در آزمون شرکت کند.

به همین ترتیب، فردی از یک کشور فرانسوی زبان که فرانسوی را به عنوان زبان اول صحبت می کند، باید در آزمون شرکت کند.شما باید نتایج زبان شخص ثالث را برای همه برنامه های تحت Express Entry ارسال کنید. شما باید نتایج آزمون(های) خود را در نمایه اکسپرس اینتری خود وارد کنید.آزمون های زبان برای برنامه های مهاجرت ماهر ما برای سال ها مورد نیاز بوده است. درباره آزمون زبان بیشتر بدانید.

چگونه می توانم گواهی صلاحیت از یک نهاد استانی، منطقه ای یا فدرال برای برنامه تجارت ماهر فدرال دریافت کنم؟

در کانادا، استان ها و مناطق  مسئولیت آموزش و پرورش، از جمله کارآموزی در مشاغل ماهر را بر عهده دارند. معمولاً درمورد استانداردها و شرایط مورد استفاده برای ارزیابی و شناسایی اعتبارات خارجی برای معاملات خاص تصمیم می گیرند.

نهاد نظارتی که تجارت در یک استان یا منطقه را اداره می کند.باید آموزش، تجربه تجاری و مهارت های شما را ارزیابی کند و بعدتصمیم می گیرد که آیا شما واجد شرایط نوشتن یک آزمون برای دریافت گواهی هستید یا خیر

برای دریافت گواهی صلاحیت، شما احتمالاً برای نوشتن آزمون گواهینامه باید به طور فیزیکی به استان یا منطقه خاصی بروید.ممکن است به یک کارفرما در کانادا نیاز داشته باشد تا قبل از اینکه اجازه نوشتن امتحان را بگیرید، به شما آموزش و تجربه کاری بدهد

اگر تجارت شما توسط یک استان یا منطقه (مثلاً مکانیک هواپیما) تنظیم نشده باشد، ممکن است تحت نظارت فدرال باشد. مرکز اطلاعات کانادایی برای اعتبارنامه های بین المللی اطلاعاتی را در مورد ارزیابی اعتبار برای تمام معاملات تحت نظارت در کانادا ارائه می دهد.برای اطلاعات بیشتر با نهاد نظارتی استانی، منطقه ای یا فدرال تماس بگیرید.

توجه: تکمیل مشخصات اکسپرس اینتری اولین قدم برای مهاجرت دائم به کانادا به عنوان یک کارگر ماهر است. تکمیل نمایه اکسپرس انتری تضمینی برای دریافت دعوتنامه برای درخواست اقامت دائم نیست. دعوت نامه برای درخواست اقامت دائم بر اساس امتیاز و رتبه شما در استخر اکسپرس انتری با استفاده از سیستم رتبه بندی جامع است.

مشخص شد که واجد شرایط اکسپرس اینتری نیستم و نمی توانم پروفایل خود را تغییر دهم. چکار کنم؟

اگر مشخص شد که واجد شرایط نیستید، باید یک نمایه جدید ایجاد کنید. یک نمایه واجد شرایط دیگر معتبر نیست، بنابراین نمی‌توانید آن را تغییر دهید، حتی اگر اطلاعات جدیدی داشته باشید.

شما همچنان باید الزامات اکسپرس انتری را که در محل وجود دارد برآورده کنید. بنابراین، مگر اینکه در نمایه اول خود اشتباهی مرتکب شده باشید یا شرایط شما تغییر کرده باشد (مثلاً نتایج آزمون زبان جدید دارید، اکنون تجربه کاری بیشتری دارید و غیره)، احتمال زیادی وجود دارد که دوباره واجد شرایط نباشید.می توانید شرایط را مرور کنید تا ببینید کدام یک را رعایت نکرده اید. این می تواند به شما کمک کند که برای برآورده کردن شرایط چه کاری انجام دهید تا بتوانید دوباره درخواست دهید.

آیا می توانم تجربه کاری دانشجو را در شرایط کاری اکسپرس اینتری حساب کنم؟

بستگی به محل کار و تحصیل شما دارد. معمولا تجربیات کار در زمان دانشجوئی در کانادا مورد قبول قرار نمی گیرد. برای واجد شرایط بودن برای اکسپرس اینتری، باید حداقل شرایط لازم برای 1 یا چند برنامه اکسپرس اینتری را داشته باشید. این شامل الزامات سابقه کار نیز می شود.

استفاده از تجربه کاری دانشجویی برای حداقل شرایط

برنامه کارگران ماهر فدرال

تجربه کاری دانشجویی که در حین تحصیل در کانادا یا خارج از کشور به دست آورده اید، به عنوان حداقل الزامات برنامه کارگر ماهر فدرال به حساب می آید، اگر کار:

از طریق دستمزد یا پورسانت پرداخت می شد

مستمر بودن (بدون شکاف در اشتغال) و تمام الزامات دیگر برنامه را برآورده کنید.این شامل شرایط همکاری و کارآموزی می شود.

تجربه کار کانادایی برای شما خیلی مفید خواهد بود. اما تجربه کار دانشجویی جزو حداقل شرایط لازم برای تجربه کار در کانادا یا برنامه مشاغل ماهر فدرال محسوب نمی شود.

چگونه تجربه کاری دانشجویی بر رتبه پروفایل شما تأثیر می گذارد؟

تجربه کاری کانادایی که در زمانی که دانشجوی تمام وقت بودید به‌حساب نمره‌ای که برای رتبه‌بندی پروفایل استفاده می‌شود، نمی‌شود.

تجربه کاری که به عنوان یک دانشجوی تمام وقت در خارج از کانادا به دست می آید در امتیازی که برای رتبه بندی نمایه شما استفاده می شود به حساب می آید.

من با مجوز کار پس از فارغ التحصیلی در کانادا کار می کنم. آیا به ارزیابی تأثیر بازار کار نیاز دارم؟

لازم نیست.اگر در کانادا با مجوز کار پس از فارغ التحصیلی کار می کنید، و یک پیشنهاد شغلی معتبر دارید، کارفرمای فعلی شما باید LMIA دریافت کند اگر:    برای برآورده کردن الزامات برنامه برای FSWP یا FSTP و به یکی نیاز دارید. شغل شما مستثنی نیست

اگر شغلی معاف است، به این معنی است که کارفرمای شما برای حمایت از پیشنهاد شغلی شما به LMIA نیاز ندارد.اگر تحت تجربه کار کانادایی دعوت شده اید، برای برآورده کردن شرایط برنامه نیازی به LMIA ندارید.

اما، یک پیشنهاد شغلی معتبر که توسط LMIA پشتیبانی می‌شود، می‌تواند امتیاز بیشتری را تحت سیستم رتبه‌بندی جامع به شما بدهد. این می تواند شانس شما را برای دعوت به درخواست افزایش دهد. بنابراین در این صورت، کارفرمای شما ممکن است بخواهد LMIA دریافت کند، حتی اگر برای واجد شرایط بودن به آن نیاز نداشته باشید.برای مهاجرت دائمی به کانادا به عنوان کارگر ماهر، باید مشخصات اکسپرس انتری را تکمیل کنید.

مهاجرت به کانادا
مهاجرت به کانادا

من با مجوز کار معتبر در کانادا کار می کنم. آیا این به عنوان یک پیشنهاد شغلی محسوب می شود؟

خیر، مجوز کار یک پیشنهاد شغلی نیست. پیشنهاد کار در صورتی معتبر است که کارفرمای فعلی یا آینده شما: پیشنهاد کتبی داده است که در صورت پذیرفته شدن به عنوان مقیم دائم و غیر فصلی، یک سال یا بیشتر به شما یک کار تمام وقت و غیر فصلی بدهد.

دارای ارزیابی تاثیر بازار کار (LMIA) مثبت از Employment and Social Development Canada (یا این شغل معاف از LMIA است)

چه در کانادا کار کنید چه نباشید، این درست است.

تنها دو دلیل وجود دارد که کارفرمایی که به شما پیشنهاد شغلی می دهد نیازی به دریافت LMIA جدید ندارد:

اگر قبلاً با مجوز کار بر اساس آن LMIA برای آنها کار می کنید

اگر در شغلی کار می کنید که نیازی به LMIA ندارد.

از کجا می توانم یک ارزیابی اعتبار آموزشی (ECA) دریافت کنم؟

شما می توانید ECA را در هر یک از سازمان های تعیین شده دریافت کنید. ما فقط ارزیابی های این سازمان ها را می پذیریم.

وقتی تحصیلات شما را ارزیابی می کنند، گزارشی به شما می دهند که به شما می گوید تحصیلات شما در کانادا با چه میزانی است.

ما فقط ارزیابی‌هایی را می‌پذیریم که در یا بعد از تاریخی که سازمان‌ها برای انجام گزارش‌های ECA برای اهداف مهاجرت تعیین شده‌اند، صادر شده‌اند. اگر قبل از آن تاریخ گزارشی دریافت کردید، با سازمان تماس بگیرید تا ببینید آیا آن را مجدداً صادر می‌کند یا خیر.

ارزیابی بیشتر آموزش های خارجی :

شما باید از یک سازمان در لیست ما استفاده کنید. اگر سازمانی در این لیست نباشد، ارزیابی از آنها را نخواهیم پذیرفت.

 ارزیابی برای پزشکان متخصص و پزشک عمومی برای مهاجرت به کانادا؟

در صورتی که شغل اصلی شما پزشک متخصص کد NOC 2016 3111

برای پزشک عمومی و پزشک خانواده کد NOC 2016 3112

ارزیابی برای داروسازان جهت مهاجرت به کانادا؟

ایا داروساز هستید (NOC کد 3131)، جایی که باید گزارش خود را دریافت کنید بستگی به شغل شما دارد.

اگر به مجوز فعالیت نیاز دارید، باید گزارش خود را از هیئت بررسی داروسازی کانادا (تعیین شده در 6 ژانویه 2014) دریافت کنید. اگر از بیماران در یک مراقبت می کنید، این برای شما صدق می کند.

داروخانه بیمارستان

مرکز مراقبت طولانی مدت

داروخانه عمومی

اگر برای شغل خود به مجوز نیاز ندارید، می توانید ارزیابی خود را از هر سازمان تعیین شده ECA دریافت کنید. این شامل مشاغلی می شود که ممکن است به مدرک داروسازی نیاز داشته باشید، اما ممکن است نیازی به داشتن مجوز برای فعالیت نداشته باشید، مانند

کارهای دولتی

یا صنعت داروسازی

با نهاد نظارتی استانی که قصد دارید در آن زندگی کنید تماس بگیرید تا دریابید که آیا برای تمرین به مجوز نیاز دارید یا خیر

چگونه می توانم سطح معیار زبان کانادایی (CLB) خود را با نتایج آزمون خود پیدا کنم؟

می‌توانید سطح CLB نتایج آزمون زبان خود را برای CELPIP، IELTS یا TEF با نمودارهای معادل آزمون زبان ما پیدا کنید.

سطح CLB چیزی است که در درخواست اقامت دائم خود استفاده خواهید کرد.

آیا باید برای اکسپرس انتری مدرکی مبنی بر توانایی مالی ارائه کنم؟

از شما خواسته می شود که در پروفایل اکسپرس اینتری خود مقدار پولی را که برای اقامت در کانادا نیاز دارید وارد کنید. این نشان می‌دهد که می‌توانید از خود و هر خانواده‌ای که با شما به کانادا می‌آیند حمایت کنید، و به ما کمک می‌کند ارزیابی کنیم که برای کدام برنامه‌ها ممکن است واجد شرایط باشید.

شما فقط در صورتی باید شرایط مورد نیاز وجوه تسویه حساب را برآورده کنید که برای برنامه ای که شما دعوت شده اید درخواست کنید اعمال شود. اگر از شما برای درخواست تحت برنامه کارگران ماهر فدرال یا برنامه مشاغل ماهر فدرال دعوت شده اید، باید نشان دهید که الزامات بودجه تسویه حساب را برآورده می کنید، مگر اینکه:در حال حاضر مجاز به کار در کانادا هستند و یک پیشنهاد شغلی معتبر از یک کارفرما در کانادا داشته باشید.

برای اثبات، باید از هر بانک یا مؤسسه مالی که در آن پول نگهداری می کنید نامه های رسمی دریافت کنید.

نامه (ها) باید فهرست شود:کلیه حسابهای جاری بانکی و سرمایه گذاری یا بدهی های معوق مانند بدهی کارت اعتباری و وام

توجه: اگر برای درخواست تجربه کار کانادایی دعوت شده اید، نیازی به تامین بودجه مورد نیاز ندارید.

این سیستم در حال حاضر از همه متقاضیان می خواهد که سند اثبات قدرت مالی را ارائه دهند. اگر نیازی به ارائه مدرکی مبنی بر وجوه ندارید، باید نامه‌ای را بارگذاری کنید که در آن توضیح دهد که یا برای درخواست تجربه کار در کانادا دعوت شده‌اید یا اینکه یک پیشنهاد شغلی معتبر دارید.

چرا برای پیشنهاد شغلی ام در اکسپرس اینتری امتیاز نگرفتم؟

برای دریافت امتیاز از سیستم رتبه بندی جامع برای یک پیشنهاد شغلی در اکسپرس انتری، کارفرمای شما معمولاً نیاز به ارزیابی تأثیر بازار کار (LMIA) دارد.

شما باید فقط به این سوال پاسخ دهید که “آیا [نام شما] پیشنهاد شغلی در کانادا دارد؟” اگر:

یک کارفرمای کانادایی (یا حداکثر دو نفر برای برنامه تجارت ماهر فدرال) به شما یک کار تمام وقت و غیر فصلی برای یک سال یا بیشتر پیشنهاد داده است.

که پیشنهاد شغلی توسط LMIA، OR پشتیبانی می شود

این شغل از نیاز به LMIA معاف است.اگر در حال حاضر در کانادا مشغول به کار هستید اما شغلی به شما پیشنهاد نشده است که توسط LMIA پشتیبانی می شود (یا از نیاز به آن معاف هستید)، باید:

پاسخ “نه” و    یک حساب Job Match در Job Bank ایجاد کنید.

توجه: از 1 ژانویه 2015 تا 19 نوامبر 2016، پیشنهادهای شغلی که نیازی به LMIA نداشتند برای اکسپرس اینتری معتبر تلقی نمی شدند. ما اکنون پیشنهادهای شغلی خاصی را می‌پذیریم که نیازی به LMIA ندارند.

من در استخر اکسپرس اینتری هستم. چگونه می توانم به دنبال کار در کانادا باشم؟

توجه: از 6 ژوئن 2017، اکنون ایجاد حساب Job Match در Job Bank اختیاری است.برای شروع جستجوی کار، می توانید. یک حساب Job Match با Job Bank کانادا ایجاد کنید.با استفاده از هیئت های شغلی بخش خصوصی، خود را به کارفرمایان در کانادا ارتقا دهید.وقتی در استخر اکسپرس اینتری هستید می توانید از هر دو استفاده کنید. هنگامی که به کانادا آمدید، اگر همچنان نیاز به یافتن شغل دارید، می توانید به استفاده از این خدمات ادامه دهید.

بانک کار کانادا چیست؟

حساب Job Match با Job Bank ابزاری آنلاین و آسان است که به شما کمک می‌کند تا شما را با کارفرمایانی که به دنبال کارگرانی با مهارت‌های شما هستند هماهنگ کنید. برای انجام این کار:

به صفحه ورود به سیستم Job Match بروید

روی “ثبت نام اکنون!” کلیک کنید. دکمه

اعلامیه حریم خصوصی را بخوانید و در صورت موافقت روی «موافقم» کلیک کنید

دستورالعمل ها را برای ایجاد یک حساب دنبال کنید

برای ایجاد یک حساب Job Match به شماره نمایه اکسپرس اینتری و کد تأیید اعتبار جستجوگر کار نیاز دارید.

تابلوهای کار

تابلوهای شغلی بخش خصوصی خدمات آنلاینی هستند که مشاغل را تبلیغ می کنند و ابزارهایی برای یافتن کار در اختیار شما قرار می دهند. برخی رایگان هستند و برخی دیگر هزینه کمی دارند. تحقیق کنید تا یکی را پیدا کنید که مناسب شما باشد.

اکسپرس اینتری کانادا
چه کسانی واجد شرایط اکسپرس اینتری کانادا هستند؟

زیر 30 سال باشد. داشتن حداقل مدرک لیسانس یا فوق لیسانس. توانایی نشان دادن مهارت متوسط ​​تا بالا در زبان انگلیسی و/یا فرانسوی (معیار زبان کانادایی [CLB] سطح نهم یا بالاتر) حداقل سه سال تجربه کاری ماهر داشته باشند.

آیا اکسپرس اینتری اقامت دائم دارد؟

اکسپرس انتری راه اصلی دولت کانادا برای ارائه اقامت دائم به کارگران ماهر است. نامزدهای واجد شرایط مشخصات خود را در وب سایت مهاجرت، پناهندگی و شهروندی کانادا (IRCC) ارسال می کنند.

چند امتیاز برای اکسپرس اینتری نیاز دارید؟

67 اشاره می کند.شما باید حداقل 67 امتیاز از 100 را داشته باشید تا بتوانید تحت برنامه اکسپرس انتری درخواست دهید. فرآیند اکسپرس اینتری کانادا از یک سیستم امتیازی برای طبقه بندی متقاضیانی که به دنبال اقامت در کانادا هستند پیروی می کند. امتیازها بر اساس سیستم رتبه بندی جامع یا CRS به مشتریان تعلق می گیرد.

چگونه می توانم 67 امتیاز برای روابط عمومی کانادا کسب کنم؟

ماشین حساب 67 امتیازی مهاجرت به کانادا 2022

از 100 نمره 67 بگیرید.

برنامه کارگران ماهر فدرال (FSWP))

نمره زبان – حداکثر 28

تحصیلی – حداکثر 25

تجربه کاری – حداکثر 15

سنی – حداکثر 12

استخدام ترتیب داده شده – حداکثر 10.

سازگاری – حداکثر 10

ساده ترین راه برای مهاجرت به کانادا چیست؟

ساده ترین راه ها برای مهاجرت به کانادا در سال 2022

شماره 1 – اکسپرس اینتری اکسپرس اینتری سریع ترین و محبوب ترین برنامه مهاجرتی کانادا است. …

شماره 2 – برنامه های نامزد استانی. در طول همه‌گیری، استان‌ها به انتخاب کارگران خارج از کشور برای اقامت دائم کانادا ادامه دادند.

شماره 3 – مهاجرت تجاری

شماره 4 – حمایت مالی

PNP یا Express Entry کدام بهتر است؟

در نهایت، بهترین گزینه برای یک نامزد ورود به استخر اکسپرس اینتری است. ورود به استخر رایگان است و به آنها شانس بیشتری برای دریافت ITA از دولت فدرال، یا دعوت از یک استان یا منطقه برای دریافت اقامت دائم از طریق PNP خود می دهد.

محدودیت سنی اکسپرس اینتری به کانادا چقدر است؟

بهترین سن برای مهاجرت به کانادا از طریق سیستم اکسپرس اینتری بین 20 تا 29 سالگی است زیرا می توانید بین 100 تا 110 امتیاز CRS کسب کنید. در زیر نحوه تأثیر سن شما بر درخواست ویزای کانادا را به تفکیک مشاهده می کنید.

فرایند مهاجرت به کانادا
فرایند مهاجرت به کانادا
برای PR 2022 کانادا چند امتیاز لازم است؟

انتظار می‌رود که اکثر متقاضیانی که در سال 2020 ITA دریافت می‌کنند، به امتیاز CRS در حدود 470 امتیاز نیاز دارند، که تعداد قابل توجهی از متقاضیان را قادر می‌سازد تا بدون پیشنهاد شغلی یا نامزدی تحت برنامه مهاجرت استانی، پذیرش دائمی در کانادا دریافت کنند.

آیا کانادا اکسپرس اینتری را متوقف کرده است؟

ماه گذشته، IRCC طرح سطوح مهاجرتی جدید خود را 2022-2024 اعلام کرد، که پذیرش اکسپرس انتری را در سال‌های 2022 و 2023 کاهش می‌دهد تا این بخش بتواند تمام درخواست‌های برنامه TR2PR را طی این 2 سال پردازش کند. این امر اکسپرس اینتری را به دومین مسیر پیشرو پذیرش کلاس اقتصادی پس از PNP منتقل می کند.

کدام استان در کانادا برای زندگی بهتر است؟

چهار استان برتر در کانادا برای مهاجران جدید

انتاریو انتاریو محبوب ترین استان برای مهاجران جدید است که به کانادا می آیند. …

بریتیش کلمبیا. بریتیش کلمبیا که در سواحل غربی کانادا واقع شده است به خاطر چشم اندازهای طبیعی زیبایش شناخته شده است. …

کبک

آلبرتا

چگونه می توانم امتیاز خود را برای مهاجرت به کانادا افزایش دهم؟

راه های زیادی وجود دارد که می توان امتیاز را در زمانی که یک نامزد در استخر اکسپرس اینتری است افزایش داد:

نامزدی استانی دریافت کنید.

یک پیشنهاد شغلی دریافت کنید.

یک کارشناس استخدامی استخدام کنید.

تحصیلات خود را تقویت کنید

با همسر یا شریک خود درخواست می دهید؟

تجربه کاری خود را افزایش دهید

مهارت های زبانی خود را بهبود بخشید

برای مهاجرت به کانادا چه مقدار پول نیاز دارید؟

به طور کلی، به عنوان یک متقاضی فردی، برای مهاجرت به کانادا به حدود 15500 دلار کانادا نیاز دارید. زوج ها به حدود 21000 دلار کانادا نیاز دارند در حالی که خانواده های دارای فرزند بین 25000 تا 30000 دلار کانادا نیاز دارند.

آیا نمره 7 در آیلتس برای کانادا خوب است؟

کانادا یکی از مقاصد برتر تحصیل در خارج از کشور در کنار بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا بوده است. “حداقل نمره آیلتس مورد نیاز برای روابط عمومی کانادا CLB 7 و حداقل 6.0 در هر جزء از آزمون یعنی بخش های گوش دادن، خواندن، نوشتن و صحبت کردن آیلتس است.”

حداقل امتیاز برای PNP چقدر است؟

امتیاز مورد نیاز برای بخش محبوب Skilled Worker Overseas بین 681 تا 720 امتیاز در قرعه کشی های اخیر MPNP است.

انواع روش مهاجرت در کانادا کدام است؟

قوانین مهاجرتی کانادا درخواست های ویزای اقامت دائم را در چهار دسته اصلی در نظر می گیرد.

مهاجران اقتصادی

کارگر ماهر

تجربه کار کانادایی

تجارت یا سرمایه گذاری

پاسپورت کانادا
چه کسی می تواند من را در کانادا اسپانسر کند؟

همسر یا. شریک عرفی یا زناشویی یا. فرزندان تحت تکفلی که فرزند وابسته ندارند.

اگر 18 سال یا بیشتر دارید، می توانید از اقوام خاصی حمایت مالی کنید:

شهروند کانادایی یا شخصی که در کانادا به عنوان یک هموطن تحت قانون کانادا ثبت نام کرده است یا مقیم دائم کانادا است.

آیا می توانم قامت دائم دو کشور را داشته باشم؟

بله، شما می توانید برای اقامت دائم بیش از یک کشور به طور همزمان درخواست دهید. این مشابه درخواست ویزا برای سفر به بیش از یک کشور است. با این حال، پس از اعطای اقامت دائم توسط یک کشور، ممکن است مشمول شرایط اقامت فیزیکی آن کشور باشید.

آیا می توانم برای 2 استان کانادا اقدام کنم؟

بله، شما می توانید برای چندین برنامه PNP درخواست دهید، اما اگر PNP بیش از یک استان را دریافت کنید، باید انتخاب کنید که در کدام استان می خواهید آن را انتخاب کنید و درخواست بیش از یک استان برای شما هزینه دارد

آیا PNP اقامت دائم را تضمین می کند؟

نامزدی استانی اقامت دائم را تضمین نمی کند. قبل از اینکه CIC وضعیت اقامت دائم را تأیید کند، الزامات قانونی وجود دارد که یک فرد باید در رابطه با سلامت، امنیت و صحت اسناد رعایت کند.

دریافت PR Express Entry چقدر طول می کشد؟

6 ماه

ما اکثر درخواست‌های اکسپرس اینتری را ظرف 6 ماه یا کمتر از دریافت درخواست کامل شما پردازش می‌کنیم

آیا می توانم برای اکسپرس اینتری بدون سابقه کار اقدام کنم؟

آیا می توانم یک پروفایل اکسپرس اینتری را قبل از داشتن یک سال تجربه کاری تکمیل کنم؟ خیر، در این مورد نباید نمایه اکسپرس اینتری را تکمیل کنید. اگر یک سال تجربه کامل نداشته باشید، سیستم شما را واجد شرایط نمی‌بیند

آیا می توانم همزمان برای PNP و Express Entry درخواست بدهم؟

شما نمی توانید از این نامزدی برای اکسپرس اینتری استفاده کنید. این اطلاعات برای متقاضیان برنامه نامزد استانی (PNP) است که از طریق اکسپرس اینتری درخواست می دهند. اگر استان یا منطقه ای شما را از طریق جریان اکسپرس اینتری نامزد کند، در گواهی نامزدی شما فهرست می شود.

آیا برای PNP به آیلتس نیاز داریم؟

باید آیلتس برای ویزای PR کانادا 2022 داشته باشید.بهترین نمره آیلتس مورد نیاز برای روابط عمومی کانادا 10 باند برای کسب 32 تا 34 امتیاز CRS است. نمره ایده آل آیلتس مورد نیاز برای روابط عمومی کانادا 6 باند است که شما را واجد شرایط PNP می کند. اخذ آیلتس برای مهاجرانی که می خواهند به کانادا مهاجرت کنند اجباری است

تفاوت بین اکسپرس اینتری و PR چیست؟

اگر یک پروفایل برای اکسپرس اینتری پر کنید، درخواست شما بر اساس یک سیستم امتیاز رتبه بندی می شود. اگر رتبه بالایی دارید، از شما دعوت می شود تا به عنوان یک مهاجر ماهر برای اقامت دائم درخواست دهید. پس از درخواست، درخواست روابط عمومی شما ظرف 6 ماه آینده بررسی خواهد شد

چقدر طول می کشد تا PR به کانادا از طریق اکسپرس اینتری با یک دسته PNP استانی برسد؟

6 ماه(در حالی که میانگین زمان پردازش برای درخواست اقامت دائم ارسال شده از طریق اکسپرس اینتری 6 ماه است، درخواست مبتنی بر کاغذ به طور متوسط ​​در 18 ماه پردازش می شود)

چگونه می توانم بدون پیشنهاد شغلی PNP دریافت کنم؟

جریان OINP Express Entry HCP مسیر حیاتی برای درخواست نامزدی در OINP بدون هیچ پیشنهاد کاری است. اگر یک حساب ورودی سریع دارید (با امتیاز CRS بالاتر از 400)، OINP می تواند برای شما اعلان علاقه (NOI) برای درخواست برای نامزدی OINP صادر کند.

آیا گرفتن PR کانادا دشوار است؟

اگر پول دارید، پس از طریق این مسیر، دریافت PR در کانادا بسیار آسان است. این دسته هم برای صاحبان مشاغل و هم برای مدیران کسب و کار در کشورهای خارجی که به دنبال راه اندازی کسب و کار در کانادا هستند مناسب است. برای این کار، می توانید از طریق ویزای استارت آپ یا برنامه های مهاجرت تجاری استانی اقدام کنید.

بهترین سن برای مهاجرت چه سنی است؟

مهاجرت قبل از 30 سالگی آسان تر است.یافتن شغل و تسویه حساب با تمام امکانات رفاهی موجود شما می تواند یک چالش باشد. در حالی که مهاجرت پس از رسیدن به 30 سالگی امکان پذیر است، اما برای افراد زیر این سن، کار بسیار راحت تر خواهد بود.

آیا می توانم بعد از 35 سالگی در کانادا تحصیل کنم؟

بله، تو میتونی. تحصیل محدودیت سنی ندارد. شما فقط باید هم شرایط تحصیلی و هم شرایط مهاجرت را داشته باشید. اگر به دنبال تحصیلات تکمیلی هستید، نوشتن GRE یا GMAT که برای شما مفیدتر است مفید خواهد بود.

آیا اکسپرس اینتری به شما PR می دهد؟

تکمیل نمایه اکسپرس انتری تضمینی برای دریافت دعوت نامه برای درخواست اقامت دائم نیست. دعوت نامه برای درخواست اقامت دائم بر اساس امتیاز و رتبه شما در استخر اکسپرس انتری با استفاده از سیستم جامع رتبه بندی خواهد بود.

نمره اکسپرس انتری خوب چقدر است؟

برای اینکه ابتدا واجد شرایط دریافت ویزای PR از طریق سیستم اکسپرس انتری شوید، به امتیاز 67 از 100 نیاز دارید. هنگامی که واجد شرایط بودن شما ثابت شد، باید یک امتیاز عالی CRS نیز داشته باشید. در ادامه بخوانید تا بدانید چگونه می توانید به این هدف دست یابید. حداکثر امتیاز در سیستم CRS 1200 است. توضیحات سایت سعید کاظمی این امتیاز حداقل مورد نیاز است. برای افزایش شانس بهتر است. به فکر کسب بیشترین امتیاز باشید. چون رقابت بسیار سنگین می باشد. شما باید با بهترین نخبه های دانشگاهی و متخصص رقابت می کنید.

مراحل مهاجرت به کانادا
مراحل مهاجرت به کانادا
ارزان ترین استان برای زندگی در کانادا کدام است؟

نیوبرانزویک: ارزان ترین استان برای زندگی در کانادا.

نیوفاندلند و لابرادور – کبک – جزیره پرنس ادوارد – مانیتوبا –  نوا اسکوشیا – آلبرتا – ساسکاچوان

آیا می توانم ملک را به عنوان مدرکی برای اثبات تمکن مالی برای کانادا نشان دهم؟

شما باید ثابت کنید که پولی که دارید به راحتی در دسترس شماست. این به معنای عدم وجود حقوق صاحبان سهام، و عدم قرض گرفتن پول از شخص دیگری است. با این حال، می‌توانید از وجوه موجود در یک حساب مشترک با همسرتان به عنوان مدرکی استفاده کنید که اگر همراه شما باشد.

آیا می توانم تمام استان ها را در اکسپرس اینتری انتخاب کنم؟

بیشتر، اگر می‌خواهید در پروفایل اکسپرس اینتری خود به دو استان علاقه نشان دهید، می‌توانید استان‌هایی را که می‌خواهید برای نشان دادن علاقه به یک پروفایل اکسپرس اینتری انتخاب کنید.

آیا می توانیم PR کانادایی بخریم؟

بله می توانید با سرمایه گذاری، سرمایه گذاران و خانواده نزدیک آنها می توانند با رعایت پنج معیار انتخاب دولتی زیر، اقامت دائم کانادا را به دست آورند: شما باید تجربه تجاری مرتبط را، همانطور که در مقررات تعریف شده است، نشان دهید.

گرم ترین استان کانادا در زمستان کجاست؟

ویکتوریا، بریتیش کلمبیا

ویکتوریا، بریتیش کلمبیا، عنوان گرم ترین استانهای کانادا در طول زمستان را دارد. میانگین روزانه حداکثر به 9 درجه سانتیگراد می رسد و کمترین مقدار در شب فقط به حدود 4 درجه سانتیگراد کاهش می یابد. میانگین بارش برف سالانه 25 سانتی متر است. ویکتوریا تنها یک روز در سال دارد که دمای هوا به زیر صفر می رسد

آیا می توانم پروفایل اکسپرس اینتری را بدون آیلتس باز کنم؟

بله، شما می توانید یک نمایه اکسپرس اینتری ایجاد کنید، و حتی یک دعوت نامه برای درخواست (ITA) بدون آیلتس دریافت کنید، اما همچنان باید یکی از چهار آزمون زبان پذیرفته شده را انجام دهید.

معایب زندگی در کانادا چیست؟

کانادا واقعاً سرد می شود

رفت و آمد بین شهرها خیلی مشکل است. فاصله ها خیلی زیاد و هزینه حمل و نقل بسیار بالا است.

زندگی شهری گران است.

مالیات ها خیلی بالا است.

در دسترس بودن محدود کالاهایی که به آنها عادت دارید.

خانه ها گران هستند و حتی در سال 2022 شاهد تورم و رشد قیمت بسیار وحشتناک املاک در کانادا بودیم. که در نهایت دولت دخالت کرد.

مراقبت های بهداشتی می تواند با تاخیر همراه شود.

 شاید مجبور باشید مقداری فرانسوی یاد بگیرید

ویزای طلایی کانادا چیست؟

ویزای طلایی کانادا به کارآفرینان این امکان را می دهد که با اقامت دائم در 1 کشور برتر برای زندگی با کیفیت در سال 2022 سرمایه گذاری کنند و از مزایای مشابه کانادایی ها برخوردار شوند، که شامل آموزش عمومی رایگان و مراقبت های بهداشتی همگانی می شود.

دعوت به ارسال تجربیات واقعی شما هموطنان عزیز

امیدوارم اطلاعات مربوط به سوالات واجد شرایط بودن اکسپرس اینتری کانادا برای شما مفید بوده باشد. خواهش میکنم. اگر موضوعی بود. که برای شما مفید بوده یا جائی اگر تجربه خاصی دارید. زیر همین مطلب آن را با من و بقیه فارسی زبانان عزیز به اشتراک بگذارید.مطمئنا ارائه تجربیات واقعی شما عزیزان می تواند. بسیار به عزیزانی که علاقه مند هستد. کمک کند.

برای مطالعه مباحث اول مراحل جذب نیروی کار و اخذ اقامت دائم کانادا از طریق اکسپرس اینتری  و  دوم نحوه محاسبه امتیاز اکسپرس اینتری کانادا  و بخش سوم نکات مهم برای تهیه مدارک اکسپرس اینتری و بخش چهارم نحوه پرکردن پروفایل اکسپرس اینتری  بخش پنجم ارسال دعوتنامه اکسپرس اینتری دولت کانادا  و بخش ششم اگر درخواست اقامت دائم  کانادا تائید شده  و COPR برای شما صادر شده بر روی هر مطلب کلیک کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر و مطالعه مستقیم از سایت اداره مهاجرت کانادا اینجا کلیک کنید.

تجربیات زندگی در کانادا

تجربیات کار در ونکوور کانادا با مهندس فاتحی

برای شنیدن یا دانلود فایل صوتی متن بالا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

جهت دیدن فایل ویدئو این مصاحبه از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سعید کاظمی : امروز با آقایِ مهندِس فاتحی در مورد تجربیات کار در ونکوور کانادا صحبت کنیم.

مهندس فاتحی: کار برایِ تازه وارد به کانادا منظور شما است؟

سعید کاظمی : هفته‌یِ پیش تا اونجا پیش رفتیم که شما مراحلِ مهاجرت و گرفتنِ ویزا و اینا همه رو توضیح دادید. الان امروز فقط بحثِ کارِ. شما تجربیاتِ خودِتون رو بگید که جه‌جوری کار پیدا کردید، نمی‌دونم چند وقت بیکار بودید، شرایطِ محیطی چه‌جوری بود؟ حالا من سؤال می‌پرسم بعد شما زحمت بکشید جواب بدید.

مهندس فاتحی: اوکی برایِ شروع به کار یا پیدا کردنِ کار بستگی به این داره که شما وضعیتِ اقامت تون در کانادا چی باشه. من فرض رو بر این می‌گذارم که شما وضعیتِ اقامتتون بهتون اجازه‌یِ کار هم میدهد. برایِ مثال می‌گویم دوستایی مثلا با ویزایِ توریستی یک قول هایی بهشون میدن تویِ ایران و اینا با ویزایِ توریستی میان. خُب اونا وورک پِرمید یا اجازه‌یِ کار ندارند. باید از سَیوینگِشون (ذخیره پول) بخورند. باید از جیب بخورن تا ببینند حالا چی می‌شود. وکیلِشون واقعاً می‌تونه کاری بکنه؟ حالا من فرضَم این است. که یک جوری اومدن که ورک پِرمید دارند. این رو هم بگم چون مهمه. اونایی که دانشجویی میان و زوج میان اون همسرِی که تحصیل نمی کند. می‌تواند ورک پِرمید(مجوز کار) بگیره.

سعید کاظمی : جقدر زمان می‌بره؟ آیا کسی با ویزای قانونی وارد کانادا شد می‌تواند کار کند؟

مهندس فاتحی: یه سری اقدامانی می‌کنه، یه ورک پِرمید می‌گیره که من خانمم اینجا درس می‌خواند یا همسرَم اینجا درس می‌خواند. خودِ دانشجو هم می‌تواند تا بیست ساعت در هفته اما  همسرِش می‌تواند تا 40 ساعت در هفته یعنی فول تایم می‌تواند کار بکنه. عرض به خدمتِ شما که حالا من فرض رو میذارم رویِ این‌که این ورک‌پِرمید داره و اجازه‌یِ کار داره و می‌تواند کار بکنه. یک برمی‌گرده به این‌که تخصصِش چی هست. ولی مهم‌ترین چیز اینجا سِرتیفیکَیتِ(مجوز قانونی) .

یعنی شما میاید می‌گویید آقا من تویِ ایران جراح بودم. دیگه نمی‌دونم شما اینجا بخواید یه آمپول هم تزریق بکنید باید سِرتیفیکَیت داشته باشید.بنابراین من فکر می‌کنم کسایی که با تخصص‌هایِ بالاتر میان یک ذره تویِ مهاجرت بیش‌تر اذیت می‌شوند. بخاطرِ این‌که اون هم معادل‌سازیِ مدارک و گذراندنِ اون دوره‌هایی که منجر بشود. شما همون لِوِلِ کاریتون رو تویِ ایران پیدا بکنید مشکل میشود.

من یک خاطره هم بگویم. اینجا رفته بودم یه آزایشگری پیدا کرده بودم عراقی بود. ازش پرسیدم چه مدته اینجایی و از این صحبت‌هایی که معمولاً اونایی که مهاجر هستند می‌پرسند. بعد گفتم چقدر طول کشید کار پیدا کردی؟ گفت والله من امروز رسیدم فردا قیچی دستم بود. یعنی شما هیچ پِرمیژنی(مجوزی) نمی‌خواهی، هیچ سِرتیفیکَیتی نمی‌خوای که . حالا دوستاش اینجا بودن بهش گفته بودن بیا ما تویِ این شهریم و فلان و تویِ مغازمون کار داریم. ولی شما فکر کنید یه دکتر بیاد برسه باید خیلی چیزها رو از اول بخواند. 

سعید کاظمی : شخص متخصص با ورود به کانادا باید دوره هم بگذراند یا باید امتحان هم بدهد؟

مهندس فاتحی: باید امتحان بدهی و سِرتیفیکَیت بگیری. مثلاً یکی از دوستایِ من بهش گفته بودن چهل میلیون بده ما برات ویزایِ کار می‌گیریم و جاب آفِر هم برات درست می‌کنیم؛ یعنی پیشنهادِ شغلی، بعد تو همین زمینه‌یِ کاریِ خودت یعنی برق برات اونجا یه کاری درست می‌کنیم نمیدونم یه چهل میلیون اینجا بده و یه چهل میلیون اونجا رسیدی بده از این حرف‌ها. زنگ زده بود با من یه مشورتی بکنه گفتم نمی‌دونم ولی این‌که به تو می‌گه من بهت جاب آفِر میدم و اینجا برات کار جور می‌کنم.

شما در کانادا فیوز بپره بخواهی بری فیوز رو بزنی بالا باید سِرتیفیکَیتِ الکترَیشیَن داشته باشی و این‌کا بیای بگی من اینجا مهندس بودم و فلان بودم قابلِ قبول نیست. شما باید برید دوره‌یِ کد. چون استانداردِ کدِ کانادا باید بگذرونی اون رو بگذرونی حدودِ دو سال طول می‌کشه و شما سِرتیفیکَیتِ الکترَیشیَن هم بگیرید. سه تا لِوِل (سطح) داره. لِوِلِ 1 و 1و 3 و فقط چهار سال طول می‌کشد. شما به لِوِلِ یکِش رو برسید که خودتون برید کار بگیرید و ساختمان بگیرید و فلان. عرضم اینه برایِ کارهایِ عمومی خُب یکی میاد می‌گوید. من میرم رستوران  میزنم، یکی میاد می‌گه من میامم مثلاً سرمایه‌گذاری می‌کنم.

سعید کاظمی : شما رشته‌یِ برق خواندین تویِ ایران ؟ شما با مدرکِ برق رفتین کانادا آیا اینجا رفتین مجوزی گرفتین برای کار در کانادا؟

مهندس فاتحی: ببینید کسایی که رویِ تحصیلاتِ خودشون حساب کردن یعنی مثلاً می‌گویند.من تویِ این رشته مدرکی دارم، فوق لیسانسی دارم، هرچی؟ مدارکِ دانشگاهیتون رو نیارید. ایران بگذارید. برایِ این‌که شما از هرجا بخواید اینجا اقدام بکنید می‌گن مدارکِ دانشگاهی باید در کشوری که این رو صادر کرده ترجمه بشود، تویِ پاکتی گذاشته بشود و توسطِ دانشگاهی که این رو صادر کرده؛ نه اصلِش ها، ترجمه‌ش رو، یعنی مراحل این‌جوری است که مدارک باید ایران باشه تویِ ایران ترجمه بشه،

مهرِ دادگستری بخوره، ریز نمرات ترجمه بشود، مهرِ وزارتِ خارجه بخوره بره تویِ دانشگاهِ خودتون. دانشگاه اینا رو نگاه می‌کنه، می‌ذاره تویِ پاکت مهر می‌کنه که اصطلاحاً اینا می‌گن سیلد اَند ساید یعنی مهر و موم می‌کنه به قولِ خودمون. بعد دانشگاهِ که باید بفرسته ترجمه رو به اینجا. یعنی خودِ اون مدرکِ اصلیه رو؛ من که آوردم و مجبور شدم دوباره بفرستم ایران. خُب این از مرحله‌یِ ترجمه‌س. من توصیه‌م به دوستان اینه که یه کپی از ترجمه داشته باشند آماده. چون اینجا نمی‌دونن کجا باید بفرستند.

مثلاً من رفتم نظامِ مهندسی اینجا اقدام کردم گفتن شما باید اینا رو بفرستین وِس که اینجا یه چیزی هست به نامِ وولد اِجوکَیشِن سِرویسِس که اینجا وِس بهش میگن و اون معادل‌سازی می‌کند. ولی فرضاً یکی تویِ یک رشته‌یِ دیگه میره تویِ اون بخشِ خودشون اقدام می‌کنه مثلاً میگویند آقا این رو بفرست آیکاس، این رو بفرست فِدِرال باشه، این رو بفرست پرُوِفشینال باشه، این رو بفرست و شما دقیقاً از الان نمی‌توانی بگی آهان همه‌یِ اینا میره وِس پس من از همین الان این کار رو بکنم نمی‌شه کرد ولی می‌شه ترجمه بکنی .

آماده تویِ ایران نگه داری فقط اینجا هر موقع لازم داشتید به یکی زنگ می‌زنن برادر یا پدری که می‌بره میده دانشگاه این رو براش پست می‌کنند. دانشگاه میذاره تویِ پاکت، سیلد می‌کنه و پست می‌کنه. شما وقتی واحدهاتون میاد تویِ ویست یا هر ارگانِ معادل‌سازیِ دیگه‌ای تویِ کانادا اینا می‌شینند به قولِ خودشون کورس بای کورس یعنی اون واحد به واحد تطبیق میدن، بعد میاد میگویند. آقا شما از نظرِ من واحدهایی که گذروندی برایِ مهندسینِ برق کافی نیست و مثلاً شما باید این دوتا واحد رو بگذرونید.

بیش‌تر من دیدم بچه‌ها اینجا اقتصاد مهندسی رو می‌زنن خُب خوشبختانه ما دو واحد اقتصاد مهندسی گذروندیم و من تویِ معادل‌سازی هیچ اِکسترایی نخوردم. همون‌ها رو معادل‌سازی کردن و یه چیزی می‌نویسند جلوش که کانادیَن اِکوالِنسی که معادل کاناداییش چی می‌شود. همون بَچلِر و بَچلِر زدن و مَستِر و مَستِر زدن و مشکلی نبود. بعضی‌ها واحد می‌زنند بهش. م‌ی گویند. که دو سه تا آپشِن میدن. میگن که یا برو دانشگاهی این چهار تا واحد رو بگذرون، یا یه دونه اِنتِرویو داشته باش با آدم‌هایِ اونجا.

اگه اینترویو(مصاحبه) بکنند، اگه قبول بکنند. یا دوتا آپشِن میدن یکیش رو انتخاب می‌کنن میرَن یه واحدی می‌گذرونند . این از معادل سازیه مدارکِ خُب. ولی این به تنهایی به شما اجازه‌یِ کار یا هیچی نمیده چرا؟ شما می‌گویید مثلاً من می‌خواهم اِلِکتریشیَن بشوم شما مدارکتون رو ترجمه کردین؟ می‌گوید آقا من در یک دانشگاهی این درس رو خوندم ولی اون سِرتیفیکَیتِ کار باید تویِ کانادا از سویِ اون سازمان صادِر بشود. یکی نِرسینگ خونده( پرستاری) اینجا باید رِجِستِرد نِرس بشود بهش می‌گویند آر‌اِن.

این می‌گه خیلی خُب. تو واحدهات رو معادل‌سازی کردی؟ آوردی؟ خیلی خُب شما تویِ ایران مثلاً لیسانسِ پرستاری خوندی اما کانادا مجوزِ پرستاریت و بهت نمیده. شما باید آر‌اِن بشی. خُب می‌گه آراِن چیه؟ می‌گه باید بری آیلتسِ 8 تا 8ونیم بگیری در هر چهار مهارتِ زبان. بعد بیای و امتحانِ آر‌این بدی. و اگر امتحاناتت رو قبول شدی و به قولِ اینا لَنگویج رِکوارمِنس یعنی اِلزاماتِ زبانی رو پاس کردی اونوقت شما می‌شوی آراِن. یعنی اونا به شما یه چیزی میدن گه شما می‌شید آراِن. و اونوقت می‌تونی بری و اَپلای کنی برایِ پست‌هایِ پرستاری. که برایِ خیلی‌ها مشکله برایِ این‌که اون رشته‌هایِ پزشکی در کانادا لَنگویج ریکوارمِنت‌هاش مهارت‌هایِ زبانیِ بالا می‌خواهد.

سعید کاظمی : کلاً یکی از مشکلاتی که من با بچه‌ها صحبت می‌کنم می‌گن ما اوایلی که میایم خیلی مشکلِ پزشک رفتن داریم. می‌گویند یکی از بزرگترین مشکلاتِمون اینه که نمی‌تونیم اون دردِمون رو به پزشک کانادایی بگوییم و همیشه در به در دنبالِ پزشکِ ایرانی می‌گردیم که بتونیم مشکلِمون رو راحت بهش توضیح بدیم؟

مهندس فاتحی: بله. من آلبرتا کانادا بودم یه دکتره ایرانی پیدا کرده بودم. آخه می‌دونید مشکل فقط زبان نیست. داروها رو هم می‌شناسن. مثلاً می‌گن ایران برایِ فشارِ خون دارو چی می‌خوردید میگم فلان دارو رو می‌خوردم. داروها رو هم می‌شناسند پزشکایِ ایرانی و شما سابقه‌یِ بیماری چیزی توضیح می دهید کاملا می‌فهمند. بری یه پزشکِ کره‌ای پیدا کنی بعید می‌دونم بهش بگی من ایران فلان دارو رو خوردم و فلان درمان رو کردم متوجه بشه اصلا قضیه چیه. آره این هم یک مسئله‌ای هستِش ولی ببینید فقط تویِ بخشِ پزشکی می‌گم ها که خیلی گرَیدِ زبانِ بالایی می‌خواد. علت هم داره و علتِش هم اینه که نمی‌خواد بیاد یه چیزی بگه و این نفهمه این چی گفت یا مثلا یارو حالِش خرابه یه چیزی می‌گه شما بگید من متوجه نشدم یه بار دیگه بگو که اصلاً جا نداره.

سعید کاظمی : بعد ممکنِ متوجه نشه و یا بد متوجه بشه و نسخه‌یِ بدی برات بپیچد.

مهندس فاتحی: بله دیگه. طبیعتاً شما نفهمید که اون چی داره می‌گه اشتباه می‌شه. باید صد درصد این بفهمه که این چی گفت ومنظورِش چی بود. به همین دلیل یه مقدار گرَیدِ زبان برایِ اونجاها بالاست ولی سایرِ رشته‌ها دیگه آیلسِ 6 و 7 و نیم در چهار مهارت معدل بیاری قبول می‌کنن. آره یک بخشش معادل‌سازیِ مدارکه و یه بخشش میاد میشه سِرتیفیکَیت گرفتن.

سعید کاظمی : چقدر طول می‌کشه معادل سازی مدرک در کانادا؟

مهندس فاتحی: بستگی به سِرتیفیکَیتِ شما داره و سوابقِ کاریِ ایرانتون. مثلاً رشته‌هایِ مهندسی رو من عرض بکنم رشته‌یِ مهندسی می‌گه آقا شما اومدین مدرکِ مهندسیتون رومعادل‌سازی کردین و گرفتی از وَیس که آقا من مهندسی خواندم تویِ ایران. حالا پله‌یِ بعدی چیه؟ شما میرید به یک سازمانِ استانی که مثلا تویِ آلبرتا بهش می‌گن اَپِگا. آلبرتا پِرفِشنال اینجِنیرینگ اَسوشیَیشِن. تویِ مانیتوبا بهش می‌گفتند آپِگِن یعنی اَسوسیَیشِن آف پرفِشنال اِنجینیِر مانیتوبا. اینجا هم میگن بی‌سی دیگه. تویِ بریتیش کُلُمبیا هم آخرِش بی‌سی می‌شه. به هرحال میری اونجا شما اَپلای می‌کنی اون به شما می‌گه آقا من چهارسال  از شما سابقه کار می‌خوام در رشته‌یِ مهندسی.

سعید کاظمی : همون کسی که سِرتیفیکَیتِتون رو در کانادا معادل‌سازی می‌کند. گواهی‌نامه میدهد؟

مهندس فاتحی: شما سِرتیفیکَیتی که می‌گیرید اینجا اِسمِش پی‌اِنجه. پروفیشنال اینجِنیرینگ. اونوقت شما برایِ گرفتنِ پی اِنج یکی اینه که مدرکه مهندسیتون رو ببرید وس معادل‌سازی بکنید اون تأیید بکنه. نسبتاً راحته دیگه شما می‌فرستید اونجا هم تا اونا تأیید می‌کنن، اِکویوالِنتِش یعنی معادِلِش رو می‌گن و حالا نهایتاً می‌گویند دوتا واحد پاس کن. ولی پله‌یِ بعدی میاد می‌گه آقا من برایِ پی اِنج چهارسال سابقه‌یِ کار می‌خوام. عینِ نظام مهندسیِ ایران بود شما می‌رفتید برایِ نظام مهندسیِ ساختمان نقشه‌ای مهر کنی می‌گفتن چهار سال سابقه.

اینجا هم همون چهار سال سابقه رو می‌خواد شما می‌گویید آقا من یه کشورِ دیگه‌ای ده سال سابقه دارم. اینا می‌گویند که آقا ما به قولِ خودشون می‌گن اینترناشنال  اِکسپِری‌اِنس. یعنی تجربه‌یِ بین‌المللی. بیار من ماکزیمم تجربه‌یِ بین‌المللی سه سالِش رو قبول می‌کنم حتی اگه تو بیست سال کار کرده باشی. ولی یکسال تجربه‌یِ کارِ کانادایی رو در شغلِ مهندسی می‌خوام. این یک‌سال رو. حالا باید شما اون یک‌سال رو در پستِ مهندسی کار بکنی. اینجاش یه ذره دوستانی که میان اینجا دردسَر میشه برایِ این‌که قضیه مرغ و تخم‌مرغه دیگه.

یا من پی‌اِنج ندارم و کارِ مهندسی نمی‌تونم انجام بدم، یا کارِ مهندسی نمی‌تونم بگیرم چون پی‌اِنج ندارم. یعنی هر دوتا به هم وابسته‌س. مگر این‌که شما میرید یه کارهایی می‌گیرید در حدِ مهندسی و سوپروایِرِ تو پی‌اِنجه بعدِ یک‌سال اون پروژه‌ها رو توضیح می‌دی و اون سوپِروایزِرِت که پی‌ اِنج داره و خودِش مهر داره اون بهش می‌گن اِوالوَیتور یعنی ارزیابی‌کننده که اون برات تأیید می‌کنه و اغلب می‌گن دو سه نفر باید تأیید بکنن. یکیش رو از پی‌اِنج‌هایِ اینجا انتخاب می‌کنید و یکی دوتا از ایران انتخاب می‌کنید.

یک چیزی می‌نویسی و اونا هم فقط یک ایمَیل و شماره و اسمی میدی از این ایران که می‌شه از دوستان و همکارانِ قدیم هم داد. ولی اونی که تویِ کانادا باید حتماً پی‌اِنج باشه. این برایِ مهندسیِ که من تجربه‌ش رو داشتم. بعد از این‌که شما مدارکِت رو معادل‌سازی کردی و رفتی برایِ پی‌اِنج اقدام کردی و یکسال سابقه‌یِ کارِ کانادایی در یک رشته‌یِ مهندسی داشتی می‌تونی پی‌اِنج بگیری و یا حالا با پی‌اِنج یه مقدار دست و بالت بازتر می‌شه و برایِ اینکه اپلای کنی برایِ شغل‌هایِ دیگه.  چون شرکت‌ها عینِ ایران دیگه برایِ نقشه‌هاشون یه مهری می‌خوان دیگه. و شما وقتی پی‌اِنج داری مهر هم داری دیگه و می‌تونی به عنوانِ یک پِرفیشنال اینجینیِر مهر کنی دیگه.

سعید کاظمی : آیا کانادا آزمون داره؟ مثلِ نظام مهندسی ایران

مهندس فاتحی: می‌گن که ممکنِ ما شما رو با اینتِرویو دعوت بکنیم. یک امتحانِ اِتیکَن لاوز داره به معنیِ اخلاق و قانون  که اون هم باید پاس کنید دیگه. یک کتابی داره مفصل که مربوط به اخلاقِ کار و قوانینی که می‌گویند شما چه مسئولیت‌هایی داری و یه نقشه هم مهر می‌کنی یه اتفاقی می‌اُفته، چه چیزهایی می‌تونی بکنی و چه چیزهایی نمی‌تونی بکنی. تویِ مناقصات چه کارهایی قانونی هَستِش و چه کارهایی غیرِ قانونی هَستِش. یعنی رئوسِش برایِ پی‌اِنج میشه همون معادل‌سازیِ مدارک، سابقه‌یِ کارِ کانادایی، امتحانِ اتیکن لاوز یه دونه هم گود رِبودَیشِن هست که سوءِ سابقه. می‌گن مثلاً شما پرونده‌یِ دزدی مزدی فلان که حالا اون هم مهم نیست برایِ ماها.

نه رِپیتَیشِن می‌شه اشتهار. همون چیزی که اغلب تویِ ایران می‌نوشتن اعضاء نباید اشتهارِ به فساد داشته باشه. یعنی شهرت نداشته باشه و همه بگویند بابا این دزده. رِپوتَیشِن می‌شه خوشنامی. بعد زبانِش هم خیلی ساده می‌گیرَن می‌گن یه متنی رو با دست‌خطِ خودت بنویس و بنویس چه چیزهایی رو از انگلیسی می‌دانی. می‌گوید آقا من در ایران از دبیرستان و دانشگاه و اینا زبان خواندم و انگلیسی رو یاد گرفتیم، اینجا هم یه دوره‌ای گذروندم و حالا خوبم. حالا اینا دوستان می‌تونن کمک بکنند و گوگل هم می‌توانید بکنید و مرتب هند رایتینگ بکنید و بفرستید بگویید که من اِنگلیسیم خوب است.

سعید کاظمی : همه‌یِ مراحلی معادل سازی و اخذ مدرک مهندسی در کانادا که گفتید آنلاین یا حضوری است؟

مهندس فاتحی:ببینید وقتی اِوالوَیشِن یا ارزیابی می‌کنن ممکنِ که بگن که شما اینتِر ویو می‌خوای بیا اینترویو بکن.

سعید کاظمی : حدوداً برایِ شما چقدر طول کشید؟ یعنی پروسه‌ معادل سازی مدارک در کانادا چقدر زمان برد؟ آخر یک بخشش هست که شما باید مستقر بشوید، خونه بگیری و مدرسه‌یِ بچه‌ت رو کارهاش رو بکنی. 

مهندس فاتحی: اونا زیاد طول نمی‌کشد. یه دو سه هفته‌ای مثلا شما رسیدید یه جایی بگیری و بماونی و بچه و این حرفا اینا در برابرِ این زمانی که شما منتظرِ پاسخِ این‌ها هستی یا معادل‌سازی و اینا چیزِ زیادی نیست. ولی مدارک شما ایران ترجمه شده باشه و آماده باشه و به مشکلی برنخوره؛ یهو می‌بینی مشکلی پیش میاد یکی می‌گه نمیدونم مهره برجسته‌یِ وزارتِ علوم نداره و یکی باید بره دنبالِ  کاراش و همین دلیل می‌گویم آماده ترجمه داشته باشی که هر وقت خواستید بفرستید دیگه معطلی نداشته باشید.

اون فرستادنِش هم مثلا یک پستِ آرامِکس هستِش تویِ ایران که یه هفته‌ای میاره یا با یک پستِ دیگه. دانشگاه هزینه‌یِ پست روهم می‌گیره، مثلاً یک میلیون تومانی. بعد خلاصه مدارک میاد اینجا و شاید بگویم اگه وِس بره و خیلی بهتون واحدِ اضافی نخوره در عرضِ شاید یک‌ماه چهل روز وِس به شما جواب خواهد داد. واحد بخوری باید دنبالِ دانشگاه باشی، بعد ممکنِ وسطِ ترمی حالا اون دانشگاه اون واحد رو داره تویِ شهرِ تو اون واحد هست، نیست که یه مقدار دیگه. اینهاش بستگی به شانس و اقبال و این‌که دقیقاً اون رو بپذیرند یا نپذیرند. واحدِ اضافی بخوری یا نخوری و اگه واحدِ اضافه خوردی تویِ شهرِت دانشگاهِش اون واحد رو داره یا نداره. اینا همه‌شون مسئله‌س دیگه. ولی برایِ پی‌اِنج و اینها یه مقدار طول می‌کشد چون شما اَپلای می‌کنی و چند ماهی خبری نیست بعد می‌گن فلان مدرکت مثلاً کمه یا زیاد.  

سعید کاظمی : معمولاً اون روزایِ اول ورود به کانادا باید از جیب بخوری و از سرمایه و یا کاری برایِ خودت مهیا کنی؟

مهندس فاتحی: بله یه مقداری که سَیوینگ اونجا مصرف می‌شه لاجَرَم ولی در اون اثنا خُب کسایی هستند که کارهایِ جنرال می‌کنن یعنی منتظر نمی‌شوند و منتظر هم بشی گارانتی پُشتِش نیست. باید از همون اول یه کارِ جنرالی پیدا بکنی که به قولِ بچه‌هایِ اینجا می گویند که یه کاری پیدا کنی که خودت رو بتونی سرِ پا نگه‌داری. که می‌تونه یک اوبِر باشه مثلِ اِسنَپِ ایران و یا کارهایِ معمولی مثلِ کارهایِ فروشگاهی باشه. که اون هم بستگی به کانِکشِن داره.

چقدر دوست و رفیق و آشنا اینجا داری که بگی که آقا من فعلاً که قضیه مثلِ مدارک و فلانم رویِ هواست من یه کارِ جنرال دنبالِش می‌گردم. یکی می‌گوید آقا بیا من فروشگاهی چیزی یه کاری اینجایی و اونجایی یه کارِ جنرال شروع می‌کنی حداقل هزینه‌هات رو پوشش می‌دهی و شاید کامل نتونی پوشش بدی. مثلاً سه‌هزار و پونصد تا هزینه می‌ری سه هزار تا در میاری و حداقل پونصد تا از جیب می‌خوری نه کلِ اون سه‌هزار و پونصدتا. بالاخره یه جوری خودت رو سرِ پا نگه می‌داری و به نظرمم هم خیلی خوبه این کارهایِ جنرال چون‌که هر چقدر خونه در کانادا می‌شینی زبانت بدتر می‌شه بهتر نمی‌شه که.

سعید کاظمی :آیا دولت کانادا از مهاجرین تازه وارد حمایت می کند؟

مهندس فاتحی: حمایت‌هاش رو من عرض می‌کنم. اگر شما با پی‌آر بیاید. یعنی پِرمِننت رِزیدِنت. اگه اقامتِ دائم داشته باشید شما ببینید بسته به ایالتِش قیمت‌هاش فرق می‌کنه. تویِ آلبرتا شما می‌گفتید آقا من فقط میرَم کلاسِ زبان. می‌رفتی کلاسِ زبان ثبتِ‌نام می‌کردید بسته به تعدادِ فرزند و تعدادِ خانوار. مثلاً یک زوج با یک فرزند می‌شد هزار و هشتصد و خورده‌ای. یک فرد تنها می‌شد هشتصد و پنجاه و یا شصت و از اینا و برایِ بچه‌ها هم چهارصد و هفتاد دلار یه چیزی فدرالی هست به اسمِ چالد بِنِفیت که اون رو می‌دادن برایِ بچه‌ها. خُب می‌شه باهاش زندگی کر.

هزینه‌هایِ زندگی رو ساپورت کرد؟ باز بسته به شهرِش داره. خُب می‌دانید که تورِنتو و وَنکووِر یه مقدار اجاره‌ها گرونه و یک جایی مثلِ آلبرتا من یه جایِ خوب گرفته بودم هزار و پونصد شِشصد تا که بله اون حداقل اجاره خونه‌ت رو  می‌دهد، بخشی از هزینه‌هات رو می‌دهد. اونی که گفتید رو عرض می‌کنم. برایِ کسی که به صورتِ مهاجرت میاد این خیلی مهمه که اولِش بیمه داره یعنی شما هر مشکلِ مِدیکالی داشته باشید این رو برایِ شما کاوِر می‌کنه. بیمه میده و این مهمه.

و این خیلی ریسکی هستِش که یه نفر بگه آره آقا من با ویزایِ توریستی میرم یه جوری می‌کنم اونجا خودم فلان و فلان می‌کنم. ولی یه دندونت بگی آخ هزار دلار هزینه داره. یعنی مثلاً عصب‌کشی حدودِ هزار و هفتصد دلار هستِش. یعنی شما دندونت درد می‌کنه می‌ری دکتر می‌گوید آقا این باید عصب‌کشی بشه و خالی بشه و پر بشه. می‌گه 1700 عصب‌کشی و 200 تا هم پر کردن کلاً دو هزار دلار برایِ عصب‌کشی و پر کردن دندان و کسایی که بیمه ندارن ریسکیه شاید یه مشکلِ جدی پیش اومد خیلی هزینه دارد.

سعید کاظمی  بیمه و خدماتِ رفاهی شما که شاغل هستید توسط کارفرما کانادایی پرداخت می شود یا خودتون پرداخت می کنید؟

مهندس فاتحی: ببینید تقسیم‌بندی شده. شما وقتی کم درآمد هستید یعنی وقتی یک مهاجر میاد در ابتدا درآمدی که نداره ولی با مهاجرت اومده و پی‌آر داره. این که با پی‌آر اومده اونجا عرض شود که بیمه‌یِ دولتی شاملِش می‌شه و کاوِر می‌کنه هزینه‌هاشو تا زمانی که این کم درآمد هستِش. وقتی شما شغل می‌گیرید و کار می‌کنید و درامدِت فکر می‌کنم باز بسته به جمعیتِ خانواده داره برایِ یه زوج با یک بچه فکر می‌کنم 29 تا 30 هزار دلار درسال هستِش. وقتی شما سی هزار دلار در سال درآمد دارید دیگه اون درآمده کم رو ندارید چون یک درآمدی دارید.از اون برایِ خودتون بیمه‌ای دست و پا بکنید 

سعید کاظمی : مگه کارفرما شما در کانادا براتون بیمه رد نمی‌کنه مثلِ ایران؟

مهندس فاتحی: تویِ ایران مثلاً بیمه‌یِ دانا و البرز و اینا هست. کارفرمایِ شما میره با یکیشون یه قرارداد می‌بنده برایِ کارکنانِش یه چیزی از حقوقِ شما کم می‌کنه و یه چیزی هم کارفرما می‌گذارد به یک بیمه‌ای می‌ریزه و شما رو تحتِ پوششِ بیمه در میاره اون هم سقف داره دیگه. می‌گه سالی اینقدر دندان، اینقدر عینک، اینقدر جراحی همونه یعنی شما تویِ یک شغل که می‌ری اَپلای می‌کنی یکی از مزایایِ شغلی که می‌نویسن اون کاوِر ِ بیمه رو می‌نویسند و می‌گویند آقا من به تو فرضاً این قدر دلار میدم به اضافه‌یِ بیمه و بعد یک خلاصه‌ای از بیمه رو می‌نویسند.

می‌گن مثلاً دو هزار دلار در اون کاور می‌کنیم و فلان و فلان. این جزءِ اون بِنِفیت‌هایی(منافی ) هستِش که در واقع کارفرما به شما می‌گوید. مزایایی که کارفرما به شما می‌دهد. اگر خویش‌فرما باشید هم که خُب باید برید با یکی از این شرکت‌هایی که بیمه درمانی داشته باشه و بیمه‌یِ ماشین هم که کلاً بر عهده‌ِ خودِ تو هستِش. ماشین و خونه و اینا به عهده‌یِ خودتِ دیگه. و بیمه‌یِ ماشین تویِ ایران اجباریه یعنی اگه ماشین بیمه نداشته باشه می‌خوابونند.

سعید کاظمی: برای ترجمه گواهینامه در کانادا چه مواردی را باید رعایت کنیم؟

و این رو هم بگم که دوستایی که میان تصدیقِشون رو که میارَن یک نامه‌ای هم از راهنمایی و رانندگی بیارَند یه چیزی مثلِ خلافی یا تأییدِ گواهی نامه یه همچین چیزی. تویِ بعضی استان‌ها به درد می‌خوره و حتی بین‌المللیش کنند. با اون می‌توانند سه ماه اینجا رانندگی کنند چون واقعاً بدون ماشین نمی‌شود. شما تا برید تصدیق بگیرید اینجا ممکنِ طول یکشه و یکی دو بار هم رد بشی. چون قوانین یک مقدار فرق می‌کنه.

مثلاً تجربه‌یِ خودم پلیس تویِ چهار راه گفت بپیچ دست چپ من پیچیدم گفت ماشینی که از روبرو می‌اومد خطرناک بود باید صبر می‌کردی اون رد شود. گفتم خیلی فاصله داشت. تویِ تهران ما سانتی‌متری رد می‌کنیم. گفت اون باید حداقل 50 متر فاصله داشته باشه تا تو بتوانی بپیچی. و گفتش که این اشتباه کردی و ردم کرد. 145 دلار هر امتحان می‌دادیم. عرضم اینه که ممکنِ شما دوماه نتوانید تصدیق (گواهینامه)بگیرید، سه ماه نتوانید تصدیق بگیرید بعد بدونِ ماشین هم واقعاً اینجا سخته. چون اصلاً بَیسِ آمریکایِ شمالی بر اساسِ ماشین شخصی هستِش. شما اروپا می‌رید تراموا داره، مترو داره و هزارتا چیز داره. اینجا اصلا زیرساخت حمل و نقل کانادا روی ماشینِ هستِ. 

سعید کاظمی : فاصله‌ها هم تویِ کانادا خیلی زیاده؟

مهندس فاتحی: بینِ شهرها که بله. تا هزار کیلومتر همسایه محسوب می‌شود.

سعید کاظمی : حالا شما سِرتیفیکَیتِتون رو در کانادا گرفتید مرحله‌یِ بعدی چه اقدامی انجام دادید؟

مهندس فاتحی: راجع به پیدا کردنِ شغل یه چیزِ خیلی مهم بگم که دوستان هر شغلی که تویِ ذهنشون هست و هر تخصصی که دارن برَن اِندید INDED اولاً که اکانتِ لینکدینیتون رو بروز کنید، بسازید و بهش برسید. اینجا لینکدین خیلی فعاله. اونایی که آدم استخدام می‌کنند بهشون می‌گن رِکروتِر. رِکروتِرها از رویِ لینکدین خیلی سِرچ می‌کنند. حتماً برید و اون واژه‌هایِ تخصصیتون رو برایِ مثال من توزیعِ برق بودم و فلان می‌نویسید دیستریبیوشِن اِلِکتریک اینجینیِرینگ فلان.

برایِ این دنبال شغل بگردید. اونجا ببینید که این شغلی که شما دنبالِش می‌گردید چه سِرتیفیکَیتی می‌خواد. چون اینجا به اینا می‌گَویند جاب پُستینگ. تویِ ایندید به سادگی می‌تونید سِرچ بکنید و اونجا به شما می‌ گوید. که آقا چه سِرتیفیکَیت‌هایی می‌خواهد و چه ریکوایِرمِنت‌هایی می‌خواهد. یعنی کسی که می‌خواهد واردِ این شغل بشود و این شغل رو از این شرکت بگیره چه خصوصیاتی باید داشته باشه و چه مدارک و سِرتیفیکَیت‌هایی باید داشته باشه بعد کاملاً دَستِتون میاد که آقا من اصلاً می‌توانم در اون زمینه اونجا فعالیت بکنم یا نمی‌تونم؟ بازار کارِش چقدرِ؟ متوسط دست‌مزدِش چقدره؟ تویِ ایندید می‌شه همه‌یِ اینا رو پیدا کرد. اتفاقاً یک اشتباهی ما داریم فکر می‌کنیم مهاجرت برایِ تحصیل‌کرده‌ها خوبه. اما واقعیتِش اینه که مهاجرت برایِ تحصیل نکرده‌ها بهتره.

سعید کاظمی : افراد متخصص را کانادا بیشتر نیاز دارد؟ برایِ این‌که تخصص دارند

مهندس فاتحی: آره. برایِ این‌که شما؛ اینجا به قصاب می‌گن بوچِر. مطمئنم شما بیاد اینجا بگید که تخصصِ قصابی دارم دو ماهه کار پیدا می‌کنی. درآمدت هم خیلی با یک مهندِس فرق نمی‌کنه.

سعید کاظمی : کانادا اختلافِ طبقاتی زیاد نیست.

مهندس فاتحی: واقعاً این هست. این اختلاف زیاد نیست. یعنی مثلاً شما می‌گید آی پی‌ا«جم رو بگیرم، آی فلان کنم، آی یه شغلی بگیرم. که لَیبِلِش مهندسی باشد، بعد این همه که من بالا پایین پریدم اینقدر هم درآمدِ من که فرق نکرد. من فکر می‌کنم که عادلانه‌تره. برایِ همین هم هست که حدودِ 15 تا بیست درصدِشون در کانادا هم میرَن دانشگاه. 

سعید کاظمی : برایِ این‌که وقت برایِ دانشگاه بذره میره تخصص یاد می‌گیره. یه کارِ فنی یاد می‌گیره.

مهندس فاتحی: کانادا جوان‌ها از بیست سالگی رفته آتش‌نشانی استخدام شده چون کارِ خطرناکی هم محسوب می‌شود. اون شرطِ 65 سال بازنشستگی رو هم ندارد. این 50 سالگی بازنشست می‌شود. با حقوقِ خوب بعد این اتش‌نشان‌ها باشگاهِ خودِشون رو دارند چون باید بدن‌هاشون ورزیده باشد. بعد می‌گوید من برم برایِ چی تویِ سی سالگی فوق لیسانس بگیرم. می‌خوام نگیرم. مگه برایِ من فرق می‌کنه. مگه چقدر حقوقِ من فرق می‌کنه. میره پلیس می‌ شوند، آتش‌نشان می‌ شود، میره فلان ‌می شود. شغلِ آزاد پیدا می‌کنه و می‌گه من به‌جایِ این‌که ده سال درس بخونم و ده سال کار کنم اون که بهتره.  

سعید کاظمی : تویِ ایران هم داره کم می‌شود. من آمارِ پارسالِ علوم‌انسانی رو نگاه می‌کردم می‌گفت 350 هزار نفر کنکور ثبت نام کردن 125 هزار نفر جلسه‌ش رو شرکت کردن. نزدیکِ سی درصدِش روشرکت کردن. تازه اون سی درصد هم مطمئن هستم 50 درصدِشون فقط برایِ کیک و نوشابه اومدن و خانواده که می‌گن. خُب الان خیلی‌ها می‌گن چیزی نداره. مثلاً من برم فوق‌لیسانس بگیرم، دکترا فلان بگیرم. مگر این‌که هدفِ مهاجرت داشته باشه و یا عاشقِ درس خوندن باشه و خیلی علاقمند به علم باشه.

مهندس فاتحی:حتی اگر هدف مهاجرت به کانادا باشه به نظرِ من تحصیل خیلی گره‌گشا نیست. برایِ این‌که شما اونجا یه چیزی می‌خوانید باز دوباره باید اینجا بیاید معادل‌سازیش کنید . یه سری کارهایِ دیگه. ولی با یک مهارت‌هایِ دیگه‌ای بیاید. فقط زبان.

سعید کاظمی : جلسه‌یِ‌ِ قبلی هم شما خیلی تاکید بر زبان داشتید. اولویتتون اول زبان بود بعد کار برای مهاجرت به کانادا؟

مهندس فاتحی: یک مکانیک بود افغان بود تویِ کَلگِری. کِلگِری هم بزرگ هستِش تقریباً یک میلیون و سیصد نفر جمعیت داره. این یک کارگاهی گرفته بود یک ذره هم منصفانه حساب می‌کرد نسبت به این کانادایی‌ها حدوداً ده تا مکانیک بودن که حداقل چهار پنج‌تاش ایرانی بودن. پیشِش کار می‌کردن. پیشِ خودم گفتم آخه کدوم دکترِ ما کدوم مهندِسِ ما اومده کانادا یه همچین درآمدی داره.

سعید کاظمی : من هم اتفاقاً تجربه‌یِ مشابهِ‌ش رو داشتم. رفتم ترکیه با یک دوستی آشنا شدم خیلی اتفاقی که یک افغانی بود و تویی شهرِ ما زندگی می‌کرد. گفت من ده سالِ پیش اینجا همه‌چی داشتم، سه چهارتا خونه ایران داشتم همه‌ش رو فروختم اومدم یک‌سال اینجا خوردم و بعد شروع کردم به کار از صفر. گفت خیاطی می‌کنم. بعد من رو برد تویِ دو تا کارگاهِ زیرزمینی داشت. نه این‌که زیرزمینِ مخفی باشد. اون محله برید استامبول ببینید اصلاً کلاً همه کارگاهِ. به من گفت الان 84 نفر ترک و افغانی و ایرانی برایِ من کار می‌کنند.

و خودم هم مدیریتِشون می‌کنم و یک نکته که تآکید می‌کرد می‌گفت اینجا سه چهار سال اذیت می‌شی ولی زودتر راه می‌افتی و واردِ جامعه می‌شی. خانمِ من که مثلاً تخصصی لباسِ عروس می‌دوخت و پالتویِ زنانه‌یِ پشمیِ خیلی قشنگ می‌تونه ب‌دوزه هرجا می‌رفتیم می‌گفتن از همین فردا بیا سرِ کار. حالا مثلاً منِ مهندِس که می‌رفتم می‌گفت مجوز و مهر شما ندارید و اجازه‌یِ امضا نداری، نقشه نمی‌تونی بسازی، استانداردهایِ ما با شما فرق می‌کنه. چند ماه طول کشید شما کار پیدا کردید؟ و حدوداً بفرمایید که اونجا چقدر هزینه داره؟ چقدر درآمد داره؟ میشود با یک حقوقِ مهندسی یا کارمندی حالا فرض کنیم استخدامِ یک شرکتِ خصوصی یا دولتی بشی چقد درآمد داره؟ مش‌شه خانوادَ رو بچرخونه یا یِر به یِر هستِش. سطحِ‌ش؟

مهندس فاتحی: ببینید تویِ ایران مثلاً تا بیای درسِت رو بخونی و مدارکت رو بگیری و بری کار پیدا بکنی که یه ذره تخصص و مهارت پیدا بکنی و سی و سی و پنج سال طول می‌کشه. یعنی صفر کیلومتر بری تویِ کار که خبری نیست. یه شرکت خصوصی می‌ری و یه چند میلیونی می‌ذاره کفِ دستت مگه حالا بترکونی واسه‌یِ یک تخصصی و فلان. حالا واقعیتِش اینجا یه نفر اول گفت و من هر چقدر می‌گذره دیدم که این درست گفته.

گفت ببین اون چیزی که تویِ ایران تویِ سی و چند سال به‌دست آوردی انتظار نداشته باش اینجا تویِ سه ماه بدست بیاری. ایران سی سال طول کشیده تو به اینجا رسیدی اینجا سی سال طول نمی‌کشه ولی سه سال که طول می‌کشه. به نظرِ من حداقل باید آدم یه دو سه سال باید آب نمک بخوره اینجا. اصلاً شما اولِش زبانت هم خوب باشه چون با اون فرهنگِ کار و اینا آشنا نیستی اولِش هم بگن بفرما این کار خودت نمی‌توانی از پسِش بر بیای.

یعنی یک مقدار باید به قولِ کانادایی ها با جاب کالچِر یعنی با فرهنگِ کارِ کانادا و نحوه‌یِ برخورد، حرف زدن و زبان آشنا بشوید. یک سری مهارت‌ها واقعاً لازمه یعنی این‌جوری هم که نیست که کار باشه و شما؛ یه زمانی تویِ آلبرتا بله اون زمانی که دوره‌یِ احمدی نژاد نفت 100 دلار 110 دلار شده بود خیلی اقتصاد آلبرتا آدم کم آورده بودند می‌رفتند مهندساین ونزوئولایی رو از اونجا می آوردند. دیگه تویِ این شرایط بچه‌هایی که آمده بودند می‌گفتند آره من یک ماه رفتم کارِ مهندسی گرفتم.

ولی اون هم یک بار شده تو یک تاریخ که مثلاً صنعتِ نفت خیلی تاپ باشه و کارفرما اصلاً بهش مهم نباشه. اصلاً کارفرما می‌گفت رفیقِت اگه مهندس هستِش بیار من به تو چهارهزار دلار جایزه می‌دهم. اگه تو به من یک مهندسِ دیگه رو معرفی کنی. که اون رو معرفی کنی که بیاد اینجا کار بکنه. چون من این پول رو میدم رِکروتِر بره بگرده خُب میدم به تو. تو می‌شناسی بیارِش کار کنه دیگه. ولی خُب بعضی وقت‌ها و مخصوصاً زمانِ ما که این دو سالِ اخیر هم خورد به کرونا و اینا واقعاً تأثیر گذاشت دیگه.

و هم شغل‌هایِ جنرال و هم شغل‌هایِ تخصصی و ساخت و ساز و رویِ همه ‌چیز تأثیر گذاشت. یک مقداری ما بدشانسی داشتیم. ولی آره شما باید یه دو سه سالی رو بگذارید برایِ اینکه بتونید این پروسه رو و معادل‌سازی‌هاتون، اون مدارِکتون و یک سِرتیفیکَیتی و بعد در کانادا جا بیافتید. که چه کاری می‌خواید بکنید. متاسفانه آسیبی که زیاد می‌بینند به نظرِ من بچه‌هایی که رشته‌یِ علوم انسانی و یه همچین چیزهایی خواندن.

دیدم مثلاً بچه‌هایی رو که حالا خودشون شاید مثلاً کارِ فنی داشتن و فلان و خانمِش تویِ رشته‌یِ علومِ انسانی استادِ دانشگاه بود. می‌گفت من ایران دکترایِ جامعه شناسی دارم خیلی بعیدِ که بتونه با اون تخصص بتواند در کانادا کار پیدا بکند. برایِ همینه که می‌گم ایندید رو قشنگ بگردید. کاری نداره. دو ساعت و سه ساعت وقت بذارید دستِتون میاد. ایندید رو بگردید بعد ببینید که تویِ اون شغلِتون چقدر فرصت هست و چقدر درآمد هست.

اما چیزی که گفتید چقدر درآمد و چقدر هزینه و اینها خُب هزینه که به قولِ معروف یه سرِش بازه و شما هر چقدر که بخواید می‌تونید هزینه کنید. اما اگه یه کفی ای هزینه رو داشته باشید  بسته به شهرِتون داره. قیمتِ موادِ غذایی و اینا تقریباتً همه جا یکی هستِش ولی مسکن هستِش که بالا و پایین می‌شه. شما برید تورِنتو قیمتِ گوشت و نون و اینا شاید همین قیمت هستِش ولی مسکن یه مقدار فرق می‌کنه و فکر می‌کنم ونکووِر رکورد داره تویِ قیمتِ مسکن و بهدِش تورنتو و مونتریال.

هزینه زندگی متوسط در کانادا چه مبلغی است؟

رویِ هم رفته اگه بخواهید یه رفاهِ خیلی نسبی داشته باشی یک سه‌هزار و پونصد دلاری ماهانه هزینه‌یِ نتِ شماست بعد برایِ این سه‌هزار و پونصد دلار شما اگه کار بکنید حداقل یک پنج‌هزار دلاری در ماه لازم دارید درآمد داشته باشید و علتِش هم اینه که وقتی کارفرما کانادایی به شما می‌گه من پنج‌هزار دلار میدم این رو قبل از مالیات میگه. قبل از بیمه و مالیات و فلان. من الان حساب می‌کنم می‌بینم ماهی هزار و شیشصد هفتصد دلار دارم مالیات و همین چیزایی به قولِ ایران کسورات یعنی چیزی که از درآمدِ شما کسر می‌شه و تقریباً چیزی که دستِ میاد تقریباً 1700 دلاری کم‌تر از اون چیزی هستِش که کارفرما به من پرداخت می‌کنه.

سعید کاظمی : ولی خُب ببینید همه جا مثلاً ما تویِ ترکیه با پزشک همسایه بودیم بعد ازش می‌پرسیدم می‌دیدم حدودِ دو برابرِ یک معلم درآمد داره ولی خُب پزشک بود، جراح بود و خیلی برایِ من لذت‌بخش بود و می‌گفتم خُب بالاخره این با جون آدم‌ها در ارتباط هستِش و فشار و اِسترِسِ کاریش بیش‌تره خُب دوبرابر دیگه حقِش هستِش. خُب بالاخره نسبت به یک معلم استرِسِ کاریِ بیش‌تری رو تحمل می‌کنه. شیفتِ شب داره، آنکال داره. ولی این‌که مثلاً اختلاف صد برابر میشه اون دیگه خیلی بد میشه.

مهندس فاتحی: در کانادا اصلاً از این خبرها نیست. من خودم مثلاً هی بخون و امتحان بده و این و بیار و اون رو بیار، زبانت رو تقویت کن و خیلی تلاش می‌کردم که لِوِلِ کارم رو ببرم بالا بعد هی چی حساب کتاب می‌کردم می‌دیدم که مثلاً من بعدِ کلِهمه‌یِ اینا سی درصد بیش‌تر از یک راننده‌یِ تاکسی در میارم. اولِش می‌گفتم که اصلاً نمی‌صرفه این همه آدم مثلاً بخواد فشار را تحمل بکنه.

این مثلاً رفته کلی درس خونده بعد فکر کردم گفتم اصلاً چرا باید این همه اختلاف طبقات باشه؟ اونم داره زحمت می‌کشه کار می‌کنه و کارِش هم ریسک داره. ما تویِ ایران اشتباه می‌کنیم که فکر می‌کنیم مثلاً حتماً یک مهندِس باید ده برابرِ یک راننده‌یِ تاکسی داشته باشه. در حالی که اینجا این‌جور نیست واقعاً. خودِ شهر هم این رو نشون می‌داد. مخصوصاً کَلیگری واقعاً من نتوانستم بفهمم بالاشهرِش کجاست و پایین شهرِش کجاست. چون همه‌جا خونه‌هایِ خوب بود، پارک‌هایِ خوب بود، همه جا امکاناتِ خوب بود.

سعید کاظمی : حالا اگه کسی بخواد کسب و کار خودش را در کانادا راه بندازه؟ مثلاً می‌خواد یه شغلی یا سرمایه‌ای راه بندازه یا مثلاً یک نمایندگی بگیره مثلِ نمایندگیِ مک‌دونالد در کانادا؟

مهندس فاتحی: اینم یک راهِش هستِش بله. چرا که نه.

سعید کاظمی : توصیه می‌کنید یا نه؟ اونا مطمئناً از این مهندس و اینا بیش‌تر درآمد دارند یا به حجمِ تلاشِش بستگی داره؟

مهندس فاتحی: نمی‌شه گارانتی گفت که اینا درآمدِشون بیش‌تره. ببینید جایی که فروشِ خوب داره فرانچایزِ بالاتری داره. قبول دارید؟ اون آدمی هم که الان داره اونجا کسب و کار می‌کنه درآمدِش خوب باشه یا فرانچایزِش رو می‌بره بالا یا این‌که نمیده به شما دیگه. می‌گه من که خوب درمیارم. شما دقت بکنید اینجا هم بازار رقابتی هستِش دیگه. مثلا می‌بینی یکی اومده؛ نه مک‌دونالد که برندِش یه مقدار گرونه، بعضی پیتزاها که مثلاً خُب یه شهرتِ نسبی دارند مثلِ فرِش اِسلایس،

می‌ری می‌بینی که اینا رو بیش‌تر هندی‌ها فرَانچایزِش رو گرفتن و همه‌یِ فک و فامیلِ خودِش رو از هند آورده دیگه قیمتِ کارگر هم خیلی بالا نمیدهد. یعنی برایِ اون هم می‌صرفه. به اون می‌گه آقا تو می‌خوایِ از هندوستان بیای اینجا علاف باشی دو سال سه سال کار پیدا کنی و فلان بیا همین‌جا کار کن پیشِ خودم ولی من اون حقوق رو نمیدم دیگه و این رو میدم. براش می‌صرفه که اون رو بچرخونه. بله اگر شما در ایران کسب و کاری راه انداختید و با فرآیندِ کسب و کار آشنا هستید و تخصص و مهارتی دارید که فکر می‌کنید که اینجا هم به درد بخوره چرا که نه.

سعید کاظمی :راه اندازی کار در کانادا همش به مهارت بستگی داره؟

مهندس فاتحی: مثلاً یکی تخصص حرفه‌ای داره. یعنی واقعاً مغازه دار بوده. نه این‌که بگه نمی‌دونم من دست‌پُختم خوب بوده، من شیرینی خوب می‌پزم و اینها نه. واقعاً کار کرده باشه اون بخواد هم بیاد حتماً اینجا می‌دونه که چه چیزهایی رو باید مدِ نظر داشته باشه و این‌که ذائقه‌ها هم یه مقدار فرق می‌کنه اینم در نظر داشته باشید. یه چیزی که ما می‌گیم شاید تویِ ایران خیلی محبوبه شاید اینجا اصلاً نگیره. من توصیه‌ام برایِ کسایی که بخوان اینجا بیزینِسِ خودشون رو راه بندازن اینه که حتماً تویِ این بیزینِس اینجا یک‌سال کار کنن.

سعید کاظمی : زبان انگلیسی برای راه اندازی کسب و کار در کانادا خیلی مهم است؟

مهندس فاتحی: و تویِ بیزینِس‌هایِ عمومی و خویش‌فرمایی شاید نه به اندازه‌یِ کارهایِ پرِفِشنال که سِرتیفیکَیتی می خواد و فلانی می‌خواد. هر چند تویِ همه‌یِ کارها با زبان. من اینجا من دوستی داشتم مالِ ترکیه هستش. اونجا کاشی‌کار بود بعد اومده بود اینجا رفت تویِ دوره‌یِ زبان. گفتم بابا کاشی‌کاری که دیگه زبان نمی‌خواد. گفت نه من کارفرما یک چیزی می‌گفت متوجه نمی‌شدم می‌اومد اعتراض می‌کرد. میومد می‌گفت من که گفتم این رو این وری بزن تو اون وری زدی.

دیدم حتی تویِ اون کار هم شما کامل نفهمی خواسته‌یِ مشتریت چیه ممکنِ نتونی کار کنی و مشکل ایجاد بشه. ولی خُب لزومِ زبان کم‌تره تا کارهایِ تخصصی. از فعالیتِ آنلاین هم غافل نَشَن دوستان. می‌تونه رمزِ عرض باشه یا هر چیزِ دیگه. بعضی‌ها هم هستند اینجا که یک همچین مشاغلی دارند و اصلاً فرق نمی‌کنه کجایِ دنیا باشن.

اگر فرصت یا حوصله ندارید. یا علاقه مند به شنیدن پادکست و فایل صوتی در خودرو یا ترافیک هستید. پیشنهاد میکنم . فایل صوتی مصاحبه بالا را از طریق لینک ذیل گوش بفرمائید. برای مطالعه و دیدن بقیه مصاحبه های سایت سعید کاظمی اینجا را کلیک کنید. امیدوارم صحبت های من با مهندس فاتحی در مورد تجربیات کار در ونکوور کانادا برای شما مفید بوده باشد. برای مطالعه یک متن به زبان انگلیسی در مورد کار در کانادا اینجا کلیک کنید.

تجربیات زندگی در کانادا

تجربیات زندگی در ونکوور کانادا

جهت شنیدن فایل صوتی مصاحبه تجربیات زندگی در ونکوور کانادا به بر روی لینک ذیل کلیک بفرمائید.

اگر علاقه مند به تماشا فایل کامل ویدئویی مصاحبه تجربیات زندگی در ونکوور کانادا این مصاحبه از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

تجربیات زندگی در ونکوور کانادا

سوال: سلام به همه دوستانی که همراه پیج، سایت و کانال یوتوب بنده هستند. امروز می­خواهیم با آقای مهندس فاتحی در مورد تجربیات زندگی در ونکوور کانادا صحبت بکنیم.

مهندس فاتحی: سلام صبح شما هم بخیر

سوال: آقای مهندس امروز دما منفی 7 درجه بود با خودم می­گویم شما از منفی 35 درجه تعریف می­کنید تصوری نمی­توانم نسبت بهش داشته باشم. چون واقعا امروز منفی 7 خیلی سرد بود.

مهندس فاتحی: اینجا البته اگر یک مقدار سردتر است. امکاناتش را مطابق با آن آب و هوا درست کرده­اند. یعنی تو شهر کلگری که از بهترین شهرها برای زندگی هم هست. به نظر من، داون تاونش (downtown) که ساختمان­های بلند دارد. همه اینها را از داخل به هم وصل کرده­اند. شما از قطار شهری که خارج می­شوید و وارد یک ساختمان می­شوید. تقریبا می­توانید. همه جاهای داون تاون را بدون اینکه وارد خیابان بشوید بروید.   بعضی­ها مثل عابران پیاده بالای اتوبان هستند. مثلا یک چیز شیشه­ای، بعضی­ها اینجوری است اینور خیابان آنور خیابان، بعضی­ها هم نه از داخل یک راهرویی وصل شده است به همدیگه.

سوال: کلگری کدام استان کانادا می­شود؟ چون من جغرافیای کانادا را زیاد مسلط نیستم.

مهندس فاتحی: همسایه کلمبیا که تقریبا غرب می­شود. کوه­های معروف راکی

سوال: بومی­ها بیشتر آنجا(کلگری) زندگی می کنند درسته؟ یعنی استان بومی نشینی است؟

مهندس فاتحی: نه شاید به اندازه مانیتوبا مثلا، نه خیلی بگوییم درصدش بالاست نه،

سوال: در لایو قبلی در مورد کار به مشکل اینترنت خودریم. فقط در حد  10 دقیقه­ای مطلب آخر آنجا را ببندیم. در مورد کار، شما تجربیات کاری خودتان را گفتید. که دوستان ایرانی کمک زیادی کرده ­اند. معرفی­تان کرده ­اند. اگر چیزی لازم است. که بحث بسته بشود. بگویید بعد دیگه امروز در مورد هزینه­های زندگی و تجربیات زندگی صحبت بکنیم.

مهندس فاتحی: بله اگر بخواهم همه موارد  مهم آن بحث را اشاره بکنم. یکی این بود. که لینکدین­ تان را آپدیت کنید و موقعیت­های شغلی ­تان را بسنجید. حتی وقتی که ایران هستید. حتی اگر در رشته تخصصی خودتان هم نمی­خواهید فعالیت بکنید و مثلا می­خواهید کار دیگری بکنید. روی آن سرچ بکنید. ببینید چقدر شانس دارید. چقدر شغل هست؟ دستمزدها چقدر است؟ چه مسئولیت­هایی دارد؟ چه مدارکی دارد؟ و چه سرتیفیکیت­هایی لازم است برای آن شغل؟ کانکشن­تان را تقویت بکنید، همه دوستانتان را پیدا کنید، با همه دوستانتان ارتباط داشته باشید.

ولو در حد یک پیام واتساپی که بداند. که شما هستید، رسیدید و دنبال کار هستید. یا حتی از ایران شروع کنید. و با دوستانی که فکر می­کنید. و می­توانید تو کانادا به آنها دسترسی پیدا کنید. آنها هم دوستانی خواهند داشت. مهم این است که مثلا، می­گویید که فلانی اصلا تو کار و رشته و شهر من نیست. ولی حتما او دو تا دوست خواهد داشت. که حتی یک ذره هم مربوط به کار شما هست. و می­تواند کسانی را به شما معرفی کند. کانکشن خیلی مهم است و با کانکشن است. که به نظر من می­توانید. مصاحبه کاری بگیرید و به یک شرکتی معرفی بشوید، توی یک بیزنسی اطلاعات جمع بکنید. یعنی هر چقدر که می­توانند اطلاعات جمع بکنند با چشم باز بیایید،

بله اقتصاد اینجا جلوتر از اقتصاد ایران است، ساعت دستمزد درامدها بالاتر است، مخارج هم بالاتر است، یعنی مثلا طرف حساب می­کند. که آنجا حداقل دستمزد 15 دلار است. یعنی من 40 ساعت هم تو هر کاری که کار بکنم. یه سه چهار هزار دلاری دارم، برای چی تو ایران بمانم؟ ولی به نظر من افرادی که تو ایران یک درامد قابل توجهی دارند. اگر با انگیزه اقتصادی مهاجرت می­کنند. بشینند خوب حساب کنند، اگر درامد خوبی دارند. اگر درامدی خوبی ندارند و سخت می­گذره، اینجا سخت بگذره بهتر است.

سوال: منظورتان از درامد خوب در کانادا چی است؟

مهندس فاتحی: ببینید مثلا یکی از دوستان زنگ زده بود. که مثلا اینجا ماهی 100 میلیون تومان در میاورم، اگر به لحاظ اجتماعی و به لحاظ فرهنگی مهاجرت کند. امری است الاحده، اما اگر که می­گویید بیایم آنجا رفاهم بیشتر شود، حالم بهتر شود. ممکن است آن موقعیت را اینجا به دست نیاوردید. شما با صد تومان توی ایران خیلی در آسایش و رفاه هستید، و همان رفاه را ممکن است اینجا به دست نیاورید. و ایران بیزنست کاملا انجام شده و دستت داخل جیب خودت است. با کارگری که صد میلیون در نمی­آید. پس بالاخره یک بیزنسی هست.

که حالا در میارید. اگر اینجوری است. آن رفاه را دوباره اینجا نمی­توانی داشته باشی و به دست بیارید. پس بنابراین خیلی دقت کنید و خیلی چرتکه بندازید. یکی مغازه لوستر فروشی داشت (لوست و چراغ و …) صحبت می­کردیم. من گفتم شما با اون درامدی و موقعیتی که پیدا کرده­ای. حالا آمده­ای اینجا نمی­دانم که می­خواهی چکار بکنی که به همان رفاه برسی.

سوال: سفر کنند و مثلا دو هفته بروند دنیا را ببینند بهتر است به نظرم، که آقا بیا سفر کن به اروپا؟

مهندس فاتحی: بله وقتی سالی 365 روز می­دود و فقط یک هفته می­تواند. مسافرت برود. عنایت می­کنید؟ اینجا هم کل قضیه کار است. و دو هفته ­اش مسافرت است. شما همان دو هفته ایران باشی. برای مسافرت هم دستت خیلی بازتر است. اروپا هم می­توانید. بروید، ترکیه و دبی هم می­توانید بروید، اینجا یک مکزیک می­توانید بروید و چه می­دانم اگر بخواهید یک جای گرمی بروید مثلا به کوبا و یا مکزیکی بروید.

سوال: با هواپیما اگر بخواهید اینها را بروید از کانادا باید کل آمریکا را رد کنید درست است؟

مهندس فاتحی: بله از اینجا فکر کنم حدود 6 ساعت پرواز طول بکشد. بیشتر بخاطر قیمت و اینها می­روند آنجا، چون اولا گرم است و دوما قیمت مناسب است. قیمت هتل­ها هم مناسب است.

سوال: بله درست است حالا همه دنیا هم می ایند دبی و اینجوری نیست که بگوییم. اینجا بد است و فلان، اتفاقا هدف من از اینکه این پیج و کانال یوتیوب را باز کرده­ام. این است که بگویم. نه اینجا سیاه سیاه است و نه آنجا سفید سفید است، حالا انشالله تا دو هفته آینده یک متنی داخل پیج خودم آماده خواهم کرد دو تا حادثه بسیار ناگوار توی شهر ما اتفاق افتاد دو تا حادثه­ای که دو تا جوان برای خانواده­هایشان ایجاد کردند، متاسفانه خیلی حادثه وحشتناکی بود، و حالا با تصور اینکه من خانواده را تحت فشار بگذارم.

اذیت بکنم و مثلا اینها خانه را بفروشند. و به من پول بدهید. تا مثلا من بروم خارج، حالا اگر این بنده خدا خانه­اش را هم بفروشد می­شود 200 میلیون (6 هزار دلار)، با این 6 هزار دلار بلیط هواپیمایش را هم نمی­تواند. تهیه کند. ببینید یک چیزهایی هستند که واقعیت است و یک چیزهایی که توی تصور ما است. برادر یکی از دوستانم می­گفت. که من اینجا کارخانه دار بودم، کلی مجتمع تجاری داشتم، اتفاقا کانادا هم زندگی می­کنند، و می­گفتند اصلا اینجا خوش نمی­گذرد. به ما و همیشه در حال کار هستیم. هم من و هم خانمم، و درامدی که از ایران می­رسد.

اصلا نمی­شود. اینجا باهاش زندگی کرد. چون شاید توی ترکیه با 20 میلیون و 30 میلیون بتوان. یک زندگی متوسط با بالا داشت، مثلا می­گوید از امکانات استفاده می­کنم و آب و هوا بهتر از ایران است و فلان، ولی کانادا از این خبرها نیست، و فکر کنم فقط برای یک بلیط هواپیما 1500، 2000 هزار دلار بدهید درست می­گویم؟

مهندس فاتحی: بله حالا به فصلش ربط دارد ولی حداقل 1200 دلار کانادایی را برای یک بلیط هواپیما و حتی اگر بخواهی جدا جدا رفت و برگشت را بگیری، یک کم بیشتر هم لازم است.

سوال: خب حالا هزینه ­های زندگی توی ونکور چطوری است آقای مهندس؟ به صورت متوسط فرض کنیم. مثلا ماهی یک بار سینما، یکی دو بار در ماه رستوران، و یک رفاه متوسط داشته باشد.

مهندس فاتحی: اغلب که اینجوری هست و زوج­ها هر دو نفر باید کار می­کنند، حالا آخر هفته­ای بله جایی بخواهند بروند رستورانی بخواهند بروند، البته بعد از کویید، کازینوها و مراکز تفریحی خیلی کمتر شد، دقیقا من متوجه نشدم منظور شما را که سینما بروند و …؟

سوال: مثل اجاره خانه در ونکوور چقدر است؟ مثلا هزینه ­های خورد و خوراک؟ یا مثلا اگر شوهر 5000 هزار دلار کار کند هزینه­ و مخارج زندگی­شان را می­تواند بچرخاند؟حداقل­ها، متوسط و … چطوری است؟

مهندس فاتحی: ببینید اگر کسی کار جنرال بکند (کار جنرال کاری که دستمزد آن حدود 10 تا 20 دلار است) یعنی کسی که مثلا توی فروشگاه­ها کار می­کند، بعید می­دانم اینها بالای 17 دلار در ساعت بدهند، این را اگر ضربدر 40 ساعت بکنید. برای یک هفته، که ماکسیمم توان یک نفر است و اغلب شاید کمتر از این هم باشد، چیزی در حدود 2000 و خرده­ای می­شود، حالا بستگی به تعداد افراد خانوار هم دارد، اگر تنها باشد. خب شاید بتواند برود. یه جایی تو ونکوور با ماهی 1300 دلار اجاره بدهد. البته جایی خیلی خیلی مختصر، ولی اگر زوجی باشند .

و بچه ­ای داشته باشند و حداقل بخواهد یک دو خوابه بگیرد، حداقلش به نظر من بین 2200 تا 2500 مبلغ اجاره است. مثلا در یک مجتمع کوچک یک دو خوابه مثلا 70 تا 80 متر اگر بخواهد بگیرد. به طور متوسط 2500 دلار باید بدهند. بنابراین اگر کار جنرال انجام دهد. برای یک نفر جواب نمی­دهد. شما اگر اینجا وارد کار مهندسی بشوید. توی همین شهر، اینها یک اینتری لول دارند، چون شما تازه وارد هستید. و منیجر یا ایکس پرینس نیستید و تجربه خیلی بالایی ندارید.  یا مدیر پروژه­ای نیستید، و در کل اینتری لول باشید.

حدود 40 دلار در ساعت تقریبا می­شود، و این را اگر حساب کنید. تقریبا می­شود سالی 80 هزار دلار، خب؟ به نظر زیاد باشد. اما وقتی مالیات و … را از آن کم می­کنند، می­بینید که رقم قابل ملاحظه­ای است. یعنی شما وقتی کار می­کنید. باید یک مقداری هم برای بازنشستگی­تان هم بریزید. که اینجا بهش می­گویند RRSP، یه آرآراس­پی شما می­دهید یک آرآراس­پی هم کارفرما می­گذارد. روی آن، و می­رود صندوق بازنشستگی، یک تکستی هم می­دهید، مالیات هم که می­دهید، یک سری کسورات بیمه­ای و درمانی هم هست.

که وقتی کارفرما شما را بیمه می­کند. یه سهمش را او می­دهد. و یک سهمش را هم شما، اینها را که شما حساب کنید. می­بینید هر ماه حدود 1500 دلار از اون 6 هزار دلار که به دست آورده بودید. کم می­شود، و وقتی مثلا حساب می­کنید. می­گویید خب هر ساعت 40 دلار می­شود. ماهی نزدیک 7 هزار دلار، خیلی خوبه، اما عملا و در عمل حداقل یک 1600 دلاری کمتر از آن مبلغ موزرد نظر به دست آورده­اید.

سوال: ولی برای زندگی عالی؟ یا زندگی متوسط در ونکوور؟

مهندس فاتحی: بله، چرخ زندگی­شان می­چرخد. بله، ولی خب دیگه خانه توی ونکوور گران است. بخواهید یک آپارتمان متوسطی بگیرید. یک میلیون دلاری لازم دارید و برای این هم حداقل یک 200 هزار دلار نقد لازم دارید که 800 هزار دلارش را وام بگیرید.

سوال: بله پس بخواهید بخرید باید حدود یک میلیون دلار کانادا برای یک آپارتمان متوسط بذارید کنار؟

مهندس فاتحی: بله البرتا خیلی بهتر بود، به قول اینها البرتا که بودم قیمت مسکن بهتر بود. بستگی به استان دارد ونکوور و اطرافش چون جای خوش آب و هوایی هم هست و از ونکوور که میاید سمت شرق، و حتی هوب هم بروید گران است. کلونا هم گران است، ورونا و … و چون آب و هوایش هم خوب است گران است. حالا خیلی دلایل می­گویند. که دورکاری خیلی مد شد. توی پاندمی و مردم ترجیح دادند. بروند یک جای خوش آب و هوا بشینند، یعنی ممکن است شما کارتان آلبرتا باشد. شرکتتان آنجا باشد،

ولی چون دورکار هستید می­روید. یک جای خوش آب و هوا، بعد یک سیاستی دولت چین داشت. که یک محدودیتی گذاشته بود برای خروج پول از چین، که قبل از این محدودیت چینی­ها خیلی خانه توی ونکوور خریدند، قیمت مسکن را بالا بردند، خیلی به طور غیر طبیعی قیمت مسکن ونکوور رشد کرد.

سوال: حالا اگر کسی بخواهد با حقوق کارمندی یک خانه 800 و یا یک میلیون دلاری بخرد. در یک محله نرمال و قابل قبول، گفتید بهش وام می­دهند؟

مهندس فاتحی: بله دیگه بستگی به کریدیت شما دارد. و وضعیت بانکی­تان، وضعیت بانکی شما بهتر باشد. بیشتر ولی عموما کسی که کار دارد. و فیش حقوقی دارد. یک سال حقوق گرفته است. فرم مالیاتی دارد، تکس اسیسمنتش را دارد. که حقوق داده است. بانک با اینها 20 به 80 می­ده.د یعنی شما 20 درصد دامپیمند بدهید 80 درصد می­توانید. وام بگیرید قسطش هم تقریبا معادل اجاره می­شود.

سوال: بله این دیگه مالکیت دارید و خیالت راحت است.

مهندس فاتحی: بله دیگه، قسط یک بخشش برای خودتان است آخر خانه برای خودتان است، و اجاره می­رود.

سوال: هزینه­ های آب و برق و گاز در ونکوور چقدر است؟ خیلی باید نسبت به ایران بالا باشد؟

مهندس فاتحی: من توی آلبرتا چون توی هاوس می­ نشستم خیلی بالا بود حدود 340 تا 360 تا در ماه، برق بود و گاز بود و فاضلاب و جمع آوری زباله و اینها، یک بیل میامد و همه اینها داخل بود. وقتی شما حساب می­کردید. تقریبا یه 300 و حالا تابستان یک مقدار کمتر چون بخاطر گاز، زمستان­ها بیشتر یه همچین عددی، ولی حقیقتش چون من اینجا آپارتمان می­نشینم.

آپارتمان مبلغ شارژ را صاحب خانه می­دهد و آب و نظافت و … در واقع روی اجاره شما حساب شده است. چون آن را از مالک می­گیرند. فقط برق را مستاجر می­دهد و اینترنت و اینها که آن هم هزینه­اش اینجا بالا است، برق حدود 100 تا 120 دلار.

سوال: هزینه آب را گفتید در کانادا مالک می­دهد؟

مهندس فاتحی: ببینید روی شارژ آپارتمان هستش، شارژ را از مالک می­خواهند. می اورند روی شارژ، شارژ را هم از مالک می­گیرند. و او هم می­اندازد روی اجاره خانه، یعنی عرضم این است وقتی شما 2000 تا 2500 دلار اجاره خانه می­دهید. دیگه آب و اینها را مالک می­دهد و شما فقط پول برق رو پرداخت می­کنید. بعضی ساختمان­ها حتی آمده. برق را روی شارژ گذاشته،

بعضی ساختمان­ها حتی آمده اینترنت پرسرعت مرکزی گرفته و آن را هم گذاشته­اند روی شارژ، وقتی شما اجاره می­کنید. می­بینید، که چه ویژگی­هایی دارد، که مثلا آب جزو اجاره نیست و یا مثلا شما فقط برق رو پرداخت می­کنید و اجاره را بر اساس این توی ذهن خودتان بالا و پایین می­کنید.

سوال: برخی بحث­ها که هست. اینه که که بحث می­کنند و می­گویند شما وقتی وارد کانادا می­شوید. دولت از شما حمایت می­کند. این حمایت چقدر است.

یعنی تا چه زمانی این حمایت ادامه پیدا می­کند؟ و اگر کسی وارد می­شود. به تعداد بچه­اش تاثیر دارد؟ اینکه زن و شوهراند؟ چه شغلی پیدا کنند؟ چقدر زمان می­برد. تا که اینها جا بیفتند توی اون جامعه؟ آیا زمان می­دهند؟ یا حمایت آموزشی می­کند؟ مثلا شما قوانین مالیاتی نمی­دانید قوانین رانندگی نمی­دانید، مجتمع و یا جایی هست که شما بروید و آموزش ببینید؟ چنین چیزی وجود دارد یا نه فقط در حد همان حرف و شایعه است؟

مهندس فاتحی: بسیار سوال خوبی است. عرض کنم که بستگی به وضعیت شما در اینجا دارد. یعنی اینکه شما با چه عنوانی آمده­اید، ببینید اگربا ویزای امیگریشن آمده­اید. تا شما از فرودگاه پایتان را بیرون نگذاشته­اید شهروند محسوب می­شوید. یعنی برسید. لند بکنید توی فرودگاه، لند پیپرهایتان را می­گیرید و امیگریشن محسوب می­شوید. بله یه سری حمایت­ها هست. که باز آن هم بسته به استانی دارد. که شما انتخاب خواهید کرد. حالا هدف شما کجا باشد. به نسبت آن استان باید اطلاعات جمع بکنید و اطلاعات را چک بکنید.

یعنی با یک نفر دو نفر چک بکنید. ببینید. حرف­هایشان با هم می­خواند یا نه؟ مثلا kebek می­گفت. اگر شما کمیک لند هستید یعنی مهاجرت کرده­اید و آمده­اید کمیک لند کرده­اید. شما بیاید کلاس زبان من به شما ماهی 750 دلار می­دهم، خانمت برود. کلاس زبان برای او هم 750 دلار می­دهم. این می­شود مثلا 1500 دلار، 500 تا هم برای هر بچه می­دهم، این را برای چند وقت می­دهم؟ من دقیقا قوانین kebek را نمی­دانم. ولی عموما 20 ماهه، تو آلبرتا که من بودم از دوستانم به من گفتند. که کلاس زبان فاند می­دهد. اینا خودشان می­گویند. فاندینگ دارد.

به قول خودمان بورس دارد. شما می­روید موسسه آنها یک زبان evaluation امتحان بهت می­دهند. یک نفر مصاحبه می­کند. که اینها را بنویس و جواب بده، بهت یک بنچ مارک نمره می­دهد. اگر نمره شما بالای 8 باشد که تقریبا هیچ کدام از بچه­ها بالای 8 نمی­شوند. و این که دیگر دست خودت است. اگر می­خواهی فاند بگیری. چند تا سوال را ننویس، می­خواهی نمره­ات پایین باشد و فاند بگیری 4 تا سوال را ننویس. خلاصه که مثلا توی آلبرتا را می­گویم، اگر شما می­روید و فاند زبان می­گیرید. به شما اگر تنها و یک نفر آدم باشید حدود 800 دلار، اگر زوج باشید که حدود 1600، 1700 دلار و اگر زوج باشید با یک بچه نزدیک به 1900 دلار به شما می­دهند.

سوال: کاری به اجاره ­ات ندارد دیگه، و شما هر جایی را اجاره کنی و اقامت کنید؟

مهندس فاتحی: البته یک فرمی به شما می­دهند که آنجا می­گویند. شما درامدهایتان را بنویسید و مخارجتان را هم بنویسید. چون اینجا شما یعنی توی کانادا اگر درامدی. که شامل مالیات نباشد. می­توانید اظهار نکنید. مثلا می­گوید من در ایران یک شرکت دارم. که هر ماه 50 میلیون تومان پول می­فرستد، لازم نیست به آن اشاره کنید. چون این درامد در کانادا نیست. یعنی مشمول  تکست در کانادا نیست. بنابراین شما درامدهایی را می­نویسید که taxable است. به این معنا که در کانادا قابل محاسبه مالیاتی است.

خوب اغلب بچه­ هایی که میایند و کلاس زبان می­روندو آنجا می­نویسدو درامدی ندارم، مخارج رو هم می­نویسد 1500، 1600 دلاری اجاره می­دهم، برق و آب را پرداخت می­کنم، یک فرمی دارد، که این در اسیسمنت شما بسیار موثر است و اگر درامد خیلی بالایی داشته باشیدو ممکن است به شما فاند ندهد. چون می­گویند که ما این را گذاشته­ایمو برای کسانی که زبان را یاد بگیرندو و وارد کار بشوند، و اگر شما الان توی کانادا درآمدت خوب است دیگه فاند را برای چه می­خواهید؟ یک چیز را عرض کردم و گفتم باید اطلاعات دقیق باشد؟ من اینجا از دوستان شنیدم .

و چون توی ایران ما ندیدیم که از این خیرها به مردم برسد، که یعنی برو و برای خودت انگلیسی یاد بگیر من ماهی 50 میلیون به تو پول می­دهم، عجیب به نظر می­رسید. من رفتم همان موسسه­ای که زبان ثبت نام می­کنند برای امتحانات، یعنی شما آنجا می­روید. زبانتان را ارزیابی می­کنند. مدرک زبان به شما می­دهند. رفتم آنجا و یک خانم ایرانی هم آنجا بود. گفتم من شنیده­ام. که برای زبان فاند می­دهند، گفت نه، فقط اگر شما بروید. زبان بخوانید. لازم نیست شهریه اون کالجی را که در آن زبان می­خوانید. بدهید و برای شما که مهاجر هستید نمی­گیرند،

و پولی بابت کلاس زبان از شما شهریه نمی­گیرند. ولی فاند نمی­دهند. من برگشتم و به رفیقم گفتم. من رفته­ام. سرویس کانادا جایی که امتحان زبان می­گیرند. مدرک بنچ مارک زبان بهت می­دهند، آنها گفتند نمی­دهند. اما تو گفتی می­دهند، من پیش خودم گفتم. حتما این یک چیزی شنیده است. اما رفت فاند خودش را گرفت، یعنی همان خانمی که آنجا کار می­کرد. اطلاعاتش درست نبود، و این را همیشه لحاظ کنید. که با یک کلمه حرف از چیزی مطمئن نشوید. و از یک دو سه جایی چک بکنید. این هم اینجوری هست که شما وقتی اینتر فاند اقدام نکرده­اید.

4 ماه بعد می­توانید اقدام کنید. یعنی من همان اول حدود 6 ماه را چون این خانم به من اینجوری گفته بود. اقدامی نکرده بودم. از جیب خودم می­خوردم. یعنی چیزی حدود 6 ماه تا 1900 دلار من می­توانستم بگیرم. این را تا 20 ماه به شما می­دهند. آلبرتا اینجوری است خب؟ و هاوس هولد است یعنی برای هر خانه فقط یکی می­دهد. یعنی از یک خونه خانم برود. همان پول را می­دهد آقا هم برود. همان پول را می­دهد و 20 ماه هم می­دهد. ایرانی که درآمد از ایران دارند و خیلی به دنبال کار در اینجا نیستند. اینجوری می­کنند. ک

ه مثلا مرد خانه می­رود و 20 ماه این را می­گیرد. وقتی تمام شد خانم می­رود و 20 ماه خانم می­گیرد. و عرض بکنم که child benefit هم هست. که حدود 500 دلار برای هر بچه است و این هم فدرال است و برای هر کجای کانادا می­توانید باشید و این را دولت کانادا به همه می­دهد.

سوال: بعد 20 ماه دیگه باید دنبال کار باشیم و مدارک و …؟

مهندس فاتحی: بله اون را می­گذارد. برای این، ببینید بعضی­ها از طریق بچه­ هایشان می­آیند سن بالا می­آیند بازنشستگی می­آیند. درآمدی دارند و برایشان کمکی می­کنند، بعد می­گوید مال من فرض کنید بین 65، 66 و در این حدودا است. می­رود و کلاس زبان ثبت نام می­کند و حوصله­اش هم سر نمی­رود. من خودم چقدر همکلاسی سن بالا داشتم. و واقعا برای تفریح آمده بودند و پولی هم می­گرفتند. این که دارد از جیبش خرج می­کند.. یا مثلا بچه­اش کمکش می­کند. یا از ایران درآمدهایی دارد، این کار را می­کند.

ولی کسی که دنبال کار است. همیشه دنبال کار را می­گیرد. این را هم در کنارش خیلی خوب است. که یاد می­گیرند. چون اینجا معلمانش در کلاس درس شما مجبوری که انگلیسی صحبت کنید روزی 8 ساعت و اینها همش تاثیر دارد.

سوال: خب وقتی 8 ساعت بروید. سر کلاس و با رفت و برگشت. چیزی حدود 10 ساعت می­شود، بنابرایم فکر نکنم انرژی بماند برای کار و …؟ یعنی عملا شما باید زبان یاد بگیرید.

مهندس فاتحی: نه دیگه اینطوری هم نیست. من مثلا کلاس زبانم را می­رفتم خیلی هم انرژی نمی­گرفت، ولی حالا خب یک مقدار زمستان تابستان دارد. ولی شاید من 5، 6 ساعت هم جاب سرچینگ می­کردم، باید پست­ها را ببینید. ولی باید این را هم انجام بدهید. جاب سرچینگ را هم انجام بدهید دیگه، بالاخره همه اینها را موازی هم باید انجام بدهید.

سوال: من دلم می­خواهد شما ایران و کانادا را مقایسه کنید. که اینجا واقعا مثبت است انجا منفی است، فقط قبلش لطفا بگویید که برای انتقال پول ایرانی­ها باید چکار کنند؟ مثلا در ایران خانواده داری و بخواهی برایشان پول بفرستید.

مهندس فاتحی: صرافی­ها معمولا این کار را انجام خواهند داد. مخصوصا توی تورنتو، صرافی­هایی هستند که تماس می­گیرند و تلفنی حل می­کنند، در مبالغ پایین ایرانی­ها به خودشان هم ( به قول امروزی­ها) تهاتر می­کنند. مثلا یکی می­خواهد برای خانواده­اش توی ایران پول بفرستد. شما مثلا یه ریالی دارید. توی این گروه تلگرامی، می­نویسید که من می­خواهم 2000 دلار ترانسفر کنم به ایران، و یه پیغام می­دهی، اگر اعتماد بهش بکنید و اگر بشناسیدش، و اگر دوست مشترکی داشته باشید، که بدانید کلاهبرداری نیست، بله شما ریال را آنجا می­ریزید.

به حساب خانواده این، و این هم اینجا دلار را به شما تحویل می دهد. این برای مبالغ کوچک خوب است و کار هم می­کند. چون اغلب من اینجا انجام داده­ام. مبالغ بیشتر را با صرافی­ها می­شود. انجام داد. فقط پولی که اینجا به حساب شما می­آید. شما باید منبعش را اینجا بتوانید ذکر کنید. اغلب اینجوری است و مثلا 10 هزار دلار که میاد شما می­توانید. بگویید این یک هدیه از طرف خانواده من است و از ایران فرستاده شده است. ولی بالاتر از این حقیقتش نمی­دانم. مثلا یکی خانه­ می­فروشد و می­خواهد 200 هزار دلاری ترانسفر بکند.

بحث انتقال پول با مبالغ بالا به کانادا چگونه است؟

بهتر است که با یک وکیل اینجا مشورت کند، بهتر است که حدود 500 داری به وکیل بدهد. در عوض دردسری برایش ایجاد نشود. که مثلا بگویند تو باید 30 درصد این را مالیات بدهید. که مثلا منبعش نامشخص است. دوستانی که من اینجا داشتم. توصیه­ شان این بود که یک وکیلی بگیریم. یک چیزی هم بگویم که اگر امیگریشن میایید. روز اول بسم الله که پایتان را توی کانادا می­گذارید، تو فرودگاه به شما می­گویند که تو کشور خودت چقدر سرمایه داری ؟

انجا مبلغ را بالا بگویید. چون آنجا نمی­شود. که ارزیابی کرد که من خانه­ام چقدر می­ارزد. وقتی شما آنجا مبلغ را می­گویید 5 سال شما می­توانید. آن پول را بیاورید. جزو دارایی شما است و خارج از کانادا، که همان اول هم اعلام کرده­اید. که من ایران اینقدر پول دارم. ولی وقتی می­گویید. لوازم دارم. باید مشخصاتش را بنویسید. به من گفتند چی دارید؟ من گفتم فربی دارم یعنی لوازم خانه ممکن است. بیارم گفت مشخصاتش را بنویسید، گفتم مثلا بنویسم فرش قرمز فلان؟ گفت هرچی که مشخصاتش توی فاکتورش میاید. می­توانید بنویسید.

اگر لپ تاپی دارید. می­توانید شماره سریالش را بنویسید. که بعدا بخواهید بیاورید. گفتم من نه می­توانم شماره سریال لپ تاپم رو دارم. نه می­توانم مشخصات لوازمم را بنویسم، ولی خانه­ای دارم می­فروشم معادل 500 هزار دلار، یعنی بچه­ها گفته بودند. بیشتر بگو، چون بیشتر گفتن ضرر ندارد. شما می­گویید من یک خانه­ایی دارم. آنجا یک میلیون دلار می­ارزد، اون چیزی نمی­تواند. به شما بگوید، بگوید آره یا نه، ولی بعدا شما تا 5 سال می­توانید بگویید. من این پول را می­آورم و خونه­ام و اعلامم کرده­ام. و تو اون لحظه ورود شما فکر نکنید که اینها بابت حرف شما از شما مالیات بگیرند نه، شما می­گویید من این را خارج از کانادا درآورده­ام ربطی ندارد و قیمتش هم این است. و در واقع اون پولی که توی ذهنتون است که فکر می­کنید می­توانید بیاورید دو برابرش را بگویید.

سوال: در مورد ارث پرسیدم، اگر کسی بخواهد ارث و میراثش را ببرد کانادا؟

سوال: یکی بحث ارث هست یکی هم اینکه کسی که وارد کانادا می­شود. چقدر پول نقد باید به همراه داشته باشد؟ و اجازه دارد که همراه خود داشته باشد؟

به هرحال کسی که میاد 30 هزار، 40 هزار، 50 هزار دلار همان روز اول نیاز است و لازم است که همراهش باشد. و اینکه حداقل دو سه ماه اول را بگذراند تا یک کمی جا بیفتد.

اگر اجازه بدهید این بحث را باز هم هفته آینده ادامه بدهیم یا هر وقت که شما فرصت داشتید. چون خیلی بحث­های دیگر همچون مدرسه بچه ­ها مانده است. خیلی لطف می­کنید و خیلی زحمت می­کشید. که روز تعطیلتون را با من هماهنگ می­کنید. خیلی خوشحال شدم دست شما درد نکند، شب خوبی داشته باشید.

امیدوارم صحبت های من سعید کاظمی با مهندس فاتحی در مورد تجربیات زندگی در ونکوور کانادا برای شما مفید بوده باشد. و این محتوا را برای دوستان خودتان هم در هر جای دنیا ارسال کنید. برای مطالعه بقیه مقالات مرتبط با زندگی در هر جای دنیا اینجا را کلیک کنید.برای مطالعه یک مقاله کامل به زبان انگلیسی از ریز هزینه های زندگی در ونکوور کانادا اینجا را کلیک کنید.