نوشته‌ها

تفاوت های ذهن ثروتمند و فقیر

قدم پنجم تفاوت-تفکر-ثروتمند-و-فقیر

برای شنیدن فایل صوتی قدم پنجم تفاوت تفکر ثروتمند و فقیر از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

تفاوت تفکر ثروتمند و فقیر:

سلام به همه دوستان جان: با قدم پنجم در خدمتتان هستیم توی قدم پنجم و ششم می‌خواهیم ۱۴ خصلت و تفاوت بین تفکر آدم‌های پول‌دار و فقیر را با هم مرور کنیم، که تغییر ذهنیت کامل بشود، تو هفته اول داریم روی ذهن کار می‌کنیم. بحث پول‌دار و فقیر نه از جنبه مالی بلکه از جنبه روانی هم هست یعنی فقط بحث پول نیست. مابین پول‌دار و فقیر قشر میانگین و وسط جامعه رو هم داریم. هفت تا ۱۴ خصلت و تفاوت بین تفکر آدم‌های پول‌دار و فقیر را با هم مرور کنیم، که تفاوت تفکر ثروتمند و فقیر را در قدم پنجم می‌گویم. خیلی مفاهیم ساده است حالا تلاش می‌کنم یک توضیح کوچک برای هرکدام بدهم.

آدم‌های پولدار همیشه برای بردن بازی می‌کنند

اولین موضوع: آدم‌های پول‌دار همیشه برای بردن بازی می‌کنند، و آدم‌های فقیر برای نباختن بازی می‌کنند. ساده‌ترین مثالش فوتبال هست زمانی که تیم ملی فوتبال ایران کی‌روش مربی بود. کیروش یک  تفکر فقر داشت یعنی همیشه برای نباختن بازی می‌کرد شما می‌بینید کیروش چقدر شو آف انجام می‌داد چقدر تبلیغات می‌کرد. اما همیشه ترسو بازی می‌کرد و هیچ وقت بازی‌های ایران بیشتر از  یک صفر و مساوی نتیجه کسب نمی‌کرد. اما اسکوچیچ اصلاً این همه تبلیغات و سر صدا ندارد. تیم با یک رویه همیشگی یعنی آن فوتبالی که ما همیشه از ایران انتظار داشتیم، بازی می‌کند، برای بردن تیمش رو می‌فرستد، داخل زمین نه برای نباختن.

اسرار ذهن ثروتمند

ثروتمندان متعهد هستند که ثروتمند باشند

دومین موضوع: که خیلی مهم است این که ثروتمندان متعهد هستند که ثروتمند باشند فقرا فقط می‌خواهند ثروتمند بشوند و پول به دست بیاورند و خودشان رو متعهد به این کار نمی‌دانند. ثروتمندان در زندگی هدف دارند و فقط برای پول کار نمی‌کنند. خوشبختی و موفقیت در یک کسب‌وکار برای آنها خیلی از پول مهم‌تر است. متعهد بودن یعنی اینکه حسابی باور دارند و متعهد هستند. برای رسیدن به اهدافی که کاملاً بر روی کاغذ نوشتند.

ثروتمندها بزرگ فکر می‌کنند

بحث سوم این که ثروتمندها بزرگ فکر می‌کنند و فقرا کوچک فکر می‌کنند، واقعاً یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های آدم‌های موفق و ثروتمند نوع نگاه آنها به زندگی است. من همیشه یک مثال شخصی دارم می‌گویم یک قیف را اگر تصور کنید یک دهانه بزرگ دارد و یک دهانه کوچک، آدم‌های ثروتمند همیشه از دهانه کوچک به دنیا نگاه می‌کنند. یعنی از دهانه بزرگ دنیا را می‌بینند اگر فرض کنیم یک ذره‌بین هست بزرگش می‌کنند و دنیا را می‌بینند اما آدم‌های فقیر همیشه سر بزرگ رو جلوی صورتشان می‌گیرند و یک فضای کمی رو می‌بینند.

خیلی وقتها متوجه می‌شوید که آدم های فقیر در مورد موضوعات دم دستی و معمولی صحبت می‌کنند خیلی وقتها وقتی وارد مطب یک پزشک میشوند. شروع میکنند. بیمارها رو شماردن و بعد ضرب در مبلغ حق ویزیت می کنند.،به ازای حق ویزیتی که پزشک می گیرد در یک روز چقدر درامد دارد، در یک ماه چقدر درامد دارد. ولی شما بندرت می بینید یک آدم ثروتمند اینطور چیزها اصلا جزئی از ارزش‌های ذهنیش باشد.

افراد ثروتمند تلویزیون نگاه نمی کنند

تمرکز بر روی کار و تمرکز درونی:  

بحث چهارم تمرکز هست آدمای پولدار و ثروتمند روی فرصت‌ها و حل آنها تمرکز دارند، یعنی دنبال این می گردند ببینند، کجای جامعه یک نیاز هست که اون نیاز را برطرف کنند. مثلاً اسنپ درسته که بخشی از آن کپی از اوبر است، ولی خیلی ها می توانستند، این نیاز را شناسایی کنند، اما فقرا روی موانع و مشکلات تمرکز می‌کنند یعنی ثروتمندان دنبال این هستند که مشکل را حل کنند و در ازای حل آن مشکل پول در بیاورند، اما فقرا به آن مشکل فکر میکنند و ان مشکل را توی ذهنشان بزرگ ‌می کنند، حلش نمی کنند.یک مثال خیلی ساده، من یک آگهی تبلیغاتی توی شهر خودمان دیدم،

نوشته بود اجرای آسانسور بدون اتاقک، خوب این یک مشکل را شناسایی کرده و راهکار را شرکت ایرانی یا خارجی حل کرده این یک فضای زیادی از پشت بام همه منازل می گیرد یک فضای زیادی را باید مجوز شهرداری بگیرد هزینه ساخت بدهید، این نیاز را شناسایی کرده و باید رفع بشود و در ازای رفع این مشکل کلی درآمد برای خودش کسب میکند.

ثروتمند افراد موفق را تحسین میکنند.

مردم پولدار و ثروتمند معمولا آدمهای موفق و ثروتمند دیگر را تحسین میکنند، امّا فقیرها همیشه از آدمهای ثروتمندان و موفق بیزارند، همیشه در موردشان یک سلسله ذهنیاتی دارند و آنها را تکرار می‌کنند. اما شما وقتی وارد فضای کسب و کارهای آدمهای موفق می شوید. می ببینید یکی از چیزهایی که خیلی برای بیزینس من های بزرگ مهم است این است که تلاش می‌کنند با بقیه بیزینس من ها ناهار کاری داشته باشند شام کاری داشته باشند خیلی وقتها می روند درس بگیرند میروند از تجربیات انها استفاده کنند.

ثروتمندها را به شکل یک آدم های دزد و متقلب نگاه نمی‌کنند و از آنها متنفر نیستند می گویند او یک ادم پرتلاش و زحمتکش و نخبه است برویم ببینیم چه کار کرده که ما میتوانیم از او یاد بگیریم خیلی وقتها با آموزش دیدن از آدمایی که موفق تر هستند آدمهایی که تجربه ای رو کسب کرده اند این آموزش‌ها را یاد می‌گیرند با تلاش‌، نه اینکه فقط یک لحظه یه آموزش رو یاد بگیرد و ول کند، نه، تا انتهایش دنبالش میرود و تلاش ان ثروتمند را با تمام وجود برایش ارزش قائل است.

تفاوت ذهن ثروتمند و فقیر

افراد پولدار همیشه تبلیغ می‌کنند

افراد پولدار برای محصول یا خدمت شان همیشه تبلیغ می‌کنند، اما فقرا تبلیغ یک محصول یا خدمت را زشت می دانند. اما ثروتمند از هر اتمسفر، فضا و هر شبکه سازی ای که نیاز باشد (که انشالله شبکه سازی را در دو سه درس کار خواهیم کرد) خیلی تلاش می‌کنند که محصول یا خدمشان را به دیگران معرفی کنند، آدم های بیشتری آنها را بشناسند. اما فقرا از تبلیغ کردن از معرفی خدمت محصول یا خدمت شان خجالت می کشند.

آدم های پول دار گیرنده های نعمت خداوند هستند.

هفتمین موضوع که برای درس پنجم است آدم های پولدار گیرنده های فوق العاده ای هستند و فقرا گیرنده های ضعیفی هستند. یعنی هر نعمت و ثروتی که به سمتشان می اید می‌گیرند. میبینید برای یک مبلغ جزیی چانه میزنkد بعد با خودتان میگویید با این همه ثروت چرا اینقدر چانه میزند? او ارزش پول را میداند، می داند برای پول چقدر باید تلاش بکند که به دستش بیاورد و می بینیم برای بلیط یک مسابقه فوتبال وی آی پی، وقتی مثلا مسابقات خیلی پرطرفدار است چانه میزند می ایستد صبر میکند عجله نمی‌کند سریع اقدام نمی کند. شاید کل پول برای ان شخص هیچ مبلغی نباشد، ولی ذهنش یاد گرفته که پول ارزشمند است، نباید به راحتی خرجش کنم، و از دستش بدهم می توانم، برایش چانه بزنم.

امیدوارم این هفت موضوع را چند بار گوش کنید. و ارام آرام این ذهنیت های گذشته  را از ذهنتان بیرون کنید و تفکرات مثبت و مشابه افراد موفق و ثروتمند را جایگزین کنید. به امید خدا برای درس بعدی (قدم شش) 7 مورد دیگر از تفاوت فقرا و ثروتمندان را خدمتتان خواهم گفت. موفق باشید. برای مطالعه یا شنیدن فایل صوتی قدم چهار لطفا اینجا کلیک کنید و برای ادامه درس قدم ششم اینجا کلیک کنید. هر عزیزی که دوره آموزشی رایگان دارد. می تواند براحتی از فضا و امکانات سایت سعید کاظمی استفاده کند و فایلهای ویدئویی و صوتی را بنام خودش با دیگر فارسی زبانان به اشتراک بگذارد. کتاب بسیار خوبی که این مفاهیم را به صورت کاملتر می توانید. انجا یاد بگیرید. کتاب اسرار ذهن ثروتمند هارو اکر می باشد.

تفکر مثبت

قدم سوم مثبت اندیشی و پاکسازی ذهن

برای شنیدن فایل صوتی قدم سوم مثبت اندیشی و پاکسازی ذهن از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام بر دوستان عزیز امروز با سومین قدم در مورد مثبت اندیشی و پاکسازی ذهن در خدمتتون هستم  قدم خیلی خیلی مهمی است. بحث مهم تغییر ذهنیت ادامه دارد واقعیتش من خیلی از آدم های ثروتمند و کارآفرین و حتی خویش فرماهایی کسانی که شغل های شخصی دارند که موفق هستند. اکثرا ادمهای مثبت اندیش و برای جامعه مفید هستند.  وکارهای مفید و با ارزش برای خودشان، خانواده و برای جامعه انجام می دهند.قدم سوم مثبت اندیشی و پاکسازی ذهن

 اما وقتی که با خیلی از آدم های که منابع درآمدی خیلی پایین دارند صحبت می‌کنیم و اقشار پایین‌تر از متوسط جامعه اینها بسیار افکار منفی دارند. همیشه در حال ناله کردن و در حال منفی بافی هستند یا در حال  بد گفتن از بقیه آدمها هستند. یا در مورد لباس، شخصیت و آدم‌هایی دیگر نظر می‌دهند. اما وقتی با کارآفرینان صحبت می کنید. خیلی مثبت اندیش هستند و سطح خودشان را پائین نمی آورند. تا در مورد لباس، لاغری، چاقی ،رنگ پوست، قومیت و مذهب یک نفر صحبت ‌کنند. اگر ما امروز در این جایگاه قرار داریم یعنی اگر جریان متوسط جامعه هستیم و می‌خواهیم رشد بکنیم و به اقشار بالاتر جامعه با منابع درآمدی بهتر برسیم. باید  یک سری مسائل اولیه را بدانیم . بعد تغییراتی ایجاد بکنیم.

تفکر مثبت

سه عامل اصلی که مانع رشد ما می شوند:

مووع اول کلیشه های کلامی:

سه عامل اصلی که مانع رشد ما می شوند. یکی از آنها  کلیشه‌هایی کلامی است. که رسانه‌ها، خانواده و جامعه به ما القا کرده. به طور مثال پول را  برای روز مبادا نگه دار، هم بدبختیها از پول است، پولدارها ادمهای بدی هستند،پولدارها آدمهای طمع کاری هستند، پولت را برای روز مبادا نگه دار،پول آدم را به فساد می کشاند.  اینجوری نیست همه پولدارها آدم های بدی نیستند. شاید پنج درصد آدم ها از راه های غیر عادی به منابع درآمدی رسیده باشند.اما خیلی ها تلاش کردند زحمت کشیدن،

نیازهای بخش های مختلف جامعه را شناسایی کردند و با  رفع درد و مشکل جامعه و ایجاد ارزش به منابع درآمدی خوب رسیدند.ما باید شروع کنیم و این کلیشه ها را از ذهنم مان بیرون کنیم.  اگر کسی از اطرافیانم از دوستان و همکاران این کلیشه ها را تکرار می کنه بلافاصله یادآوری کنیم. که این حرف درست نیست که همه آدمای پولدار بد هستند.نه چه کسی گفته است. که همه پولدارها آدمهای طمع کار هستند.

نکته مهم این است. که پول دارها می دانند. که چطوری پول در بیاورند.نیازها و ارزشهای جامعه را شناسائی می کنند. و با ایجاد راه حل این مشکل برای مردم ارزش ایجاد می کنند و برای خودشان پول تولید می کنند.و از این پول برای رفاه و آرامش خود و خانواده استفاده می کنند.

موضوع دوم مدلسازی ذهنی :

موضوع بعدی که خیلی مهم است. مدلسازی ذهنی است.مدلسازی های ذهنی را از خانواده و  پدر و مادر می گیریم. حرفهائی  که  بارها  بارها  در طول زندگی ما  تکرار شده. این موضوع مدل ذهنی و فرهنگ ما شده است.ما به این کلیشه های ذهنی آگاهی پیدا می کنیم. و می دانیم اشتباه است. و خیلی از این کلیشه های ذهنی اشتباه است. اما خیلی وقتها کار و کلام  والدینمان را  تکرار می کنیم. دقیق که بشوید.  درسته از آن کار مادرتات خوش تون نمی آید. درسته از فلان رفتار  پدرتون خوشتون نمی اید.  از نحوه رفتار ناشی از این حرف زدنش ناراحت می شوید. اما خیلی وقتها آن کار یا شیوه کلامی را تکرار می کنید.

موضوع سوم : تجربیات شخصی است.

هر کس در  زندگی تجربیات شخصی داره مثلا من که در کودکی با آب جوش بدنم سوخته است. همیشه در مقابل آب جوش با احتیاط عمل می کنم. و بیش از حد از کتری آب جوش می ترسم و همیشه با فاصله آب جوش را با فاصله از بدنم حرکت می‌دهم.شما خیلی وقتها تو خانواده‌ها می شنوید. مرد خانواده می گوید. که خانمم من را به شکل دستگاه کارت خوان می بیند با اینکه خانم منبع درامدی هم دارد. خیلی از خانم ها حتی کارت حقوق  خودشون را به همسرشون می دهند. و از همسرش می خواهد که پول را او خرج کند یا مخارج خانه را پرداخت نماید.

چون ذهنش عادت کرده که تو سیستم ذهنی و اتفاقاتی که تو ذهنیت خانواده این خانم اتفاق افتاده این است که همیشه باید پول دست مرد باشد و مرد باید پول را توزیع‌کند. مثلا یک نفر یک شکست در یک کسب وکار کوچک یا بزرگ خورده همیشه می ترسد از آن موضوع و بر اساس تجربه و جرات انجام کار دیگری را ندارد.حالا ما باید چکار کنیم.تا کلیشه های کلامی، اتفاقات خاص و  تجربیات شخصی که ما در طول زندگی کسب کردیم را اصلاح کنیم.

 مثبت اندیشی و پاکسازی ذهن

راهکار رهایی از این موانع موفقیت:

 اولین کاری که باید بکنیم این است که از  سرزنش کردن خودمون دست برداریم خیلی وقتها ما خاطر کلیشه ها و مدلهای ذهنی که داریم.  شروع به سرزنش کردن  خودمان به خاطر اتفاقات گذشته می کنیم.  خودمان، خانواده، جامعه، مدرسه را  مقصر میدانیم و سرزنش می کنیم.  جالبه پنج درصد آدمها خودشان را مقصر می‌دانند ۹۵ درصد خانواده، دوستان و اطرافیان را مقصر می دانند. اصلا اینطوری نیست.اگر گام در مسیر موفقیت بگذارید باید دست از سرزنش کردن ، گذشته خودتون و خانوادتون دست بردارید هیچ کس را سرزنش نکنید. همه را ببخشید و با آرامش آغاز کنید و ادامه دهید.

موضوع بعدی بحث توجیه کردن است بیشتر وقتها اتفاق افتاده وقتی شخصی ورشکسته شده یا شکست خورده. شروع به توجیح کردن می کند. مثلا می گویند که تو خانه و ماشین داری چرا اینقدر تلاش می کنی.من یک دوست داریم هر چی بهش میگویم. اون یک بهانه برای انجام ندادن پیدا می‌کند از من پرسید ایا موقع ورزش آب میخوری. گفتم بله ، گفت میدونی خوردن آب در هنگام ورزش به معده آسیب میزند.به دوستم گفتم. تو هر چیزی را برای این که انجامش ندهی دنبال یک بهانه می گردی. برای انجام ندادن من سالهاست ورزش می کنم و آب می خورم و هیچ اتفاقی نیافتاده. توجیح برای انجام دادن نگشتم.  

اگر می خواهید مدل سازی ذهنی و اتفاقات خاص در  ذهنتون تغییر بکند.

 اولین کار اسامی اطرافیان و دوستان تان را بنویسید افراد منفی و غرغرو را  بنویسید. یعنی من از شما خواهش می کنم ارتباط خودتان را  با این افراد قطع کنید. این افراد مثل افراد  جزامی‌  می مانند ایا کسی دوست داره یک ادم جزامی را در  بغل بگیره. این قر زدن‌های دائمی، منفی‌بافی دائمی و همه چیز را منفی دیدن. می تواند اثرات طولانی مدتی بر روی ذهنت شما  می گذاره و این حجم انرژی منفی که به سمت شما می آید همه را بدن شما جذب می کند. برای اینکه تغییر ذهنیت را آغاز کنیم. از امروز یک تمرین ساده را آغاز کنید. امیدوارم درس قدم اول را مرور کرده باشدی. که دیدن فراوانی و ثروت در جامعه بود.

تمرینی که امروز قراره انجام بدیم این است که ما هیچ نکته منفی و هر موضوع منفی، با هر روشی که وارد ذهن ما شده تا به ذهن ما می رسد یا دیگران می گویند بلافاصله ناخودآگاه متوقف  می کنیم. باید بدانیم این موضوع بار منفی دارد. و ذهن ما را از مثبت اندیشی دور می کند. باید سریع جلوش  را بگیریم. اگر کسی حرفی می‌زند یا  کلیشه کلامی را به  ذهنمون می آورد. یا جامعه به ما الهام می کند. باید بلافاصله جلوشو بگیریم زمان میبرد و خیلی طول خواهد کشید تا تفکرات منفی، ذهنیت های منفی را از ذهن خودمان بیرون کنیم.و جلوی ان را  بگیریم.

تمرین قدم سوم مثبت اندیشی و پاکسازی ذهن

 این موضوعات که خدمت شما گفتم. باید تمرین کنید و بگذارید تا به مرور زمان بتوانیم. این موضوعات را از ذهن خودمان پاک کنیم و باید مثبت اندیش باشید. شما وقتی که مثبت فکر می کنید تمام دنیا و هستی تلاش خود را  می کند. که به شما انرژی مثبت برساند. در مورد هر موضوع منفی فکر و صحبت کنید در مورد موضوعات منفی حالت  انتقادی هم داشته باشید. مثلا از جامعه، از سیستم دولتی و از هر چیزی منفی صحبت کنید.  ناخودآگاه اتفاقات برای شما می افتد.

امیدوارم قدم سوم در مورد مثبت اندیشی و پاکسازی ذهن برای شما مفید بوده باشد. برای مطالعه قدم دوم اینجا کلیک کنید و برای ادامه درس قدم چهارم اینجا کلیک کنید. از اینکه سایت سعید کاظمی را انتخاب نموده اید. کمال تشکر را دارم و مشتاقانه منتظر پیامها و ارسال فایل های صوتی و تصویری شما از تجربیات ارزشمندتان در زمینه کسب وکار، تحصیل و زندگی می باشم. درس امروز برای شما مفید بوده باشد. و روز خوبی داشته باشید.

برای شنیدن این فایل صوتی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

تغییر ذهنیت

قدم دوم تغییر ذهنیت بخش اول

برای شنیدن فایل صوتی قدم دوم تغییر ذهنیت از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام به همه دوستان جان در هر جای دنیا که هستید همه فارسی زبانان عزیز با قدم دوم در خدمتتان هستم. امروز با قدم دوم تغییر ذهنیت می خواهم با شما صحبت کنم. من به این مفهوم باور دارم که تغییر ذهنیت و تفکرات و تصمیم های ما در سال‌های گذشته جایگاه امروز ما را مشخص می‌کند. در هر جایگاهی که امروز هستیم، نتیجه انتخاب های است که در گذشته گرفته ایم. این انتخابات تاثیرش همه براساس تصمیماتی بوده است که ما با ذهنمان گرفتیم.

به هر جایگاهی مالی یا کاری هر شخصی می خواهید برسید باید مثل او فکر و عمل کنید؟

هر چیزی که یاد گرفتیم. تحت تاثیر 4 عاملی بود که در قدم یک خدمتتان گفتم(خانواده، جامعه، مدرسه و دانشگاه) . اگر ما می‌خواهیم مثل یک ورزشکار حرفه‌ای باشیم حتما باید مثل آن ورزشکار تمرین کنیم، باید مثل آن تفکر کنیم. باید مثل یک ورزشکار فکر کنیم و ببینیم چه کارها و چه اقداماتی را انجام داده و انجام می‌دهد که به موفقیت رسیده است. اگر ما می‌خواهیم ثروتمند شویم، اگر می خواهیم درآمد خوبی کسب کنیم و مستقل باشیم حتماً باید ذهنمان را مثل یک ثروتمند پرورش دهیم. باید با یک آدم موفق یا ثروتمند خودساخته صحبت کنید. نکته مهم به شما عزیزان بگویم. ثروتمند با پولدار فرق می کند. ما ادمهای فقیر زیادی داریم. که پول زیادی دارند. منظور مناین افراد نیست. چون ثروتمند پول خودش را با تلاش ، تولید و دانش بدست آورده. شاید یک ثروتمند پول زیادی نداشته باشد. اما تفکر و ذهنیت ثروتمند شدن دارد.

ما نباید برای کسب ثروت و توسعه کسب و کار به سمت افرادی که از کسب و کار و دانش کسب و کار چیزی نمی دانند. برویم. شما برای خرید ملک نباید از سوپرمارکتی محلتان مشاوره بگیرید. حتماً باید دایره دوستان و اطرافیانتان را با افراد موفق و افراد ثروتمند جایگزین کنید تا ذهنتان به سمت آن افراد برود. اگر شما می‌خواهید املاکی خوبی باشید، فروشنده خشکبار باشید یا یک دفتر بیمه خوب داشته باشید حتماً باید تحقیق کنید و بررسی کنید و ذهنتان را شبیه افرادی که در آن صنف موفق بودند. ببرید و با آنها مشورت کنید.

ببینید چه اقداماتی را انجام دادند. آدم‌های موفق در شاخه کاری شما چه کارهایی را به صورت روزانه، هفتگی و سالیانه انجام دادند. پس جایگاهی که ما امروز در آن قرار داریم همش تحت تأثیر تصمیمات ذهنی ما در سال‌های گذشته و حتی روز قبل بوده است. هر چه شما نگاهتان را نسبت به جامعه بزرگتر بگیرید و در صحبت ها و تفکراتتان موضوعات کوچک را مدنظر قرار ندهید. مطمئناً به همان نسبت دیدتان به جامعه وسیع تر میشود.

تغییر نگاه

یک داستان : ابعاد مالی و فیزیکی شما تا مرزهای افکارتان رشد می کند.

یک جمله از دکتر شریعتی در ذهنم آمد که میگفت کدخدای ده ما فقط تا دیوارهای اطراف روستا ذهنش بزرگ شده بود یعنی فقط تا حاشیه دیوارهای روستا است. که می تواند فکر کند. پدربزرگم خدا رحمتش کند خاطره ای از سالهای خیلی دور تعریف می‌کرد که یک نفر از روستای ما برای کارهای اداری مجبور شده بود به یکی از روستاهای مرکز بخش برود و آنجا حدود ۴۰ کیلومتر رفت و برگشتش طول کشیده بود. بعد از اتمام کارش میگفت دنیا چقدر بزرگ است یعنی ۴۰ کیلومتر رفت و برگشت برایش خیلی زیاد بود. اما ما امروزه میدانیم چون دانشمان افزایش پیدا کرده، ذهنمان پرورش پیدا کرده و نگاهمان به دنیا عوض شده است میدانیم کره زمین در کل سیارات یک عدس کوچک در یک انبار عدس حساب می شود.

دنیا از کدام سمت قیف نگاه می کنید؟

خیلی وقتها آدمهایی که سطح فکر و ذهنشان ضعیف است در مورد موضوع های بی ارزش صحبت می کنند. کارمندان در مورد ساعت اضافه کاری ساعت های طولانی با هم بحث می کنند. بیاید یک قیف دست خودتون بگیرید. آیا شما دنیا را از کدام سر قیف نگاه می کنید. تلاش کنید دنیا را از سر قیف بزرگش  ببینید سر کوچک قیف را روی چشمتان بگذارید و سر بزرگ قیف به سمت دنیا باشد اما خیلی از آدما قیف را از سر بزرگش رو صورتشان میگذارند و دنیا را از آن سوراخ و روزنه کوچیک نگاه می کنند.

اگر فراونی و ثروت را ببنید همه انها به سمت شما می آیند.

خیلی درگیر مسائل قومی، مذهبی، نژادی، فرهنگی نباشید دنبال تعصبات نباشید. تعصب دقیقا نقطه مقابل تعقل است. من یادم می اید یک زمانی میخواستم یک ماشین هیوندا النترا بخرم با خودم گفتم برم داخل شهر یک النترا پیدا کنم و ببینم ظاهرش و داخلش چه شکلی است. باورتان نمی شود همینطور که تمرکز و ذهنیت من به سمت این موضوع رفت و وارد شهر شدم کلی ماشین النترا دیدم و رفتم داخل و بیرون یکیشان را دیدم و با صاحبش مشورت کردم. اینا همش نتیجه تغییر ذهنیت و تغییر نگاه من بود.

موفقیت با تغییر ذهنیت

برای مسائل کوچک، اخبار و سریال های بی ارزش تلویزیون وقت نگذارید.

اگر میخواهید آدم های موفقی باشید اول باید ذهنتان را از مسائل کوچک و مسائل بی ارزش در مورد قضاوت کردن دیگران این آقا چاقه این لاغره این یک نقص در وجودش داره همه اینا رو از ذهنتان بیرون بریزید. چون آدمهای بزرگ فرصت این را ندارند که بخواهند وقتشان را صرف این بکنند که در مورد ظاهر دیگران در مورد مسائل خیلی بی ارزش فکر بکنند. وقت ندارند بنشینند صدها قسمت سریال بی ارزش ترکی را تماشا کنند. یا حرفهای بی ارزش در مورد دیگران بزنند.

آدمهایی که دنبال فراوانی هستند دنبال ثروت هستند ذهنشان هم فراوانی را می پذیرد. بزرگ فکر می‌کنند و نگاهشون به جامعه مثبت است. امیدوارم بحثی که امروز با همدیگر شروع کردیم به عنوان قدم دوم برایتان مفید بوده باشد و با من همراه باشید که قدمهای بعدی هم بتوانیم با همدیگر ادامه بدهیم روز خوبی داشته باشید. برای مطالعه قدم اول و سوم در سایت سعید کاظمی اینجا کلیک کنید.

امیدوارم قدم دوم تغییر ذهنیت برای شما مفید بوده باشد. و ادامه قدمها را هم همراه من باشید. خیلی درسها ساده، کوتاه و به زبان ساده می گویم. تا برای شما مفید باشد و در یک زمان کوتاه بتوانید انها را یاد بگیرید. اول مثبت اندیش باشید. تا بتوانید قدم در راه بهبود زندگی خود بگذارید. اگر حوصله مطالعه ندارید. و دوست دارید آموزش مستمر را در زمانهایی که کار خاصی ندارید. مثلا در مترو یا ترافیک هستید. فایل صوتی قدم دوم تغییر ذهنیت متن بالا را از طریق لینک ابتدا متن گوش کنید.

اهمیت اموزش

قدم اول اهمیت اموزش در کسب و کار

برای شنیدن فایل صوتی قدم اول اهمیت آموزش در کسب و کار می توانید. از طریق لینک ذیل اقدام کنید.

سلام و درود به همه فارسی زبانان عزیز در هر جای این کره خاکی که زندگی میکنید. سعید کاظمی هستم قرار است. در یک دوره ۹۰ قدمی حاصل تجربیات ۲۲ ساله خودم را که حاصل ۵ سال مطالعات فشرده و گذراندن انواع دوره‌ است را خدمت شما عزیزان به اشتراک بگذارم. مثل تمام مواردی که داخل سایت من رایگان است. تو این موضوع آموزشی هم ابتدا خودم پیشقدم شدم و کل تجربیاتم هر چیزی که احساس کردم مفید باشه برای شما عزیزان به اشتراک بزارم. با من همراه باشید تا در مورد اهمیت آموزش در کسب و کار با برای شما عزیزان صحبت کنم .

طول هر قدم تنها 5 تا 10 دقیقه می باشد.

این دوره‌های من کلا بین ۵ تا ۱۰ دقیقه است یعنی هر قدم و هر درس خیلی کوتاه است و اگر می‌خواهید دوره را یاد بگیرید یک زمانی برای خودتان بذارید. توصیه می کنم روزی یک دوره را بیشتر گوش نکنید و دوره ها طوری طراحی شدند که شش روز دوره را آموزش میدهم و روز جمعه شما باید مرور و خلاصه‌نویسی بکنید. خیلی مهم است که خودکار و یک دفتر کنارتان باشد و در سکوت و آرامش شروع کنید و یک چکیده و خلاصه و نکات مهمی که برایتان جالب است را بنویسید و اگر علاقمند بودید داخل سایت ایمیل بزنید.  ایمیل های شما را هر هفته بررسی و کنترل می کنیم و اگر نیاز به راهنمایی  و یا سوالی داشتید در خدمتتان هستم.

اهمیت اشتیاق و صبر در کسب و کار

اگر قصد دارید موفق شوید، کسب و کار جدید راه بی اندازید، کسب و کار موجودتان را توسعه بدهید و به درآمد بیشتری برسید حتماً باید این شوق و اشتیاق در وجودتان باشد، خسته نشوید، آرامش داشته باشید، جزو آن ۱۰ درصد آدم هایی باشید که وقتی یک کاری را یا هدفی را انتخاب می‌کنند واقعاً برای آن وقت می گذارند و تا انتها میروند و آنقدر تلاش می‌کنند تا به موفقیت برسند. برای رسیدن به موفقیت و قرار گرفتن داخل آن ۱۰ درصد از افراد موفق حتماً باید اشتیاق و باور قلبی داشته باشید.

همانطور که تاکید کردم این دوره ها بسیار کوتاه مدت است و خیلی خلاصه به زبان ساده هستند و من اسمش رو قدم گذاشتم چون می دانید من عاشق کوهنوردی هستم و همیشه توی کوه که می روید. شما هر قدمی که برای رسیدن به قله برمی‌دارید نگاه و زاویه دیدتان عوض می شود و بهتر می توانید دنیا را از بالا بهتر مشاهده کنید. ما در قدم های مختلف 9 قله تعریف کردیم ایشالله برایتان مفید باشد.

اهمیت آموزش در کسب و کار؟

اولین قدمی که می خوام و خودم بهش خیلی باور دارم بحث آموزش و آموزش دیدن است. بگذارید داستانی تعریف کنم من یک سال در کشور ترکیه زندگی می‌کردم فرزندان من مدرسه میرفتند. دو درس در ترکیه بود که خیلی جالب بود برای من که آموزش می‌دادند بحث ترافیک و حقوق بشر بود. من داخل شرکتی که کار میکردم از مدیرم پرسیدم چرا این دوتا درس داخل مدارس به بچه ها آموزش میدند. مثال خیلی جالب زد تا ۱۰ سال قبل فرهنگ ترافیکی ما خیلی دچار مشکلات عدیده بود خوب این موضوع را ما داخل فرهنگ ایرانم درک می کنیم و میدانیم که ما از نظر ترافیکی مشکلات فرهنگی زیادی داریم.

گفتم چرا حقوق بشر درس می دهید گفت نه اینکه ما حقوق بشر را به مفهومی که کشورهای غربی می گویند میخواهیم به بچه‌ها آموزش بدهیم و بیشتر هدف من این است که در جامعه مردسالار ترکیه بتوانیم مقداری از آسیب های اجتماعی زیادی که زنها از این جامعه مردسالار آسیب میبینند را داخل مدارس به بچه ها آموزش دهیم هم زنها و هم دختران با حق و حقوق خودشان آشنا شوند و هم مردها بدانند که زنها بخشی از جامعه هستند و نباید بهشان آسیب بزنید. یک برنامه ده ساله بود و واقعاً مدیر من همیشه تأکید می‌کرد و می گفت در این ده سال ما تاثیر فراوانی به خصوص در  ترافیک و آرام آرام داریم در بحث حقوق انسان‌ها بهبود پیدا می‌کنیم.

کسب و کار را در خانواده،مدرسه،خیابان و دانشگاه یاد میگریم؟

در موضوع کسب و کار بسیاری از افراد به خصوص آنهایی که خانواده هایشان پدر و مادرها کارمند بودند، معلم بودند، شغل های دولتی داشتند خیلی از مسائل و مفاهیم کسب و کار را در مدرسه اصلاً یاد نگرفتند. در خانواده متاسفانه چیز زیادی خانواده برای ارائه به انها نداشته و جامعه و خیابان چون خانواده کارمندی بوده است و خیلی تاکید بر آن داشته که بروند درس دانشگاهی بخوانند داخل جامعه و خیابانی هم این چیزها رو یاد نگرفتند یعنی عملی نرفتند تخصص و مهارت یاد بگیرند در دانشگاه هم که انصافاً چیزی یاد نمیدهند یه سری کتاب است که باید درس بخوانند و حفظ بکنند و امتحان بدهند اگر حافظه خوب داشته باشند نمرات خوبیم خواهند گرفت و از دانشگاه فارغ‌التحصیل خواهند شد.

اهمیت هوش مالی و هوش هیجانی در کسب و کار؟

اما روی بقیه هوش‌ها روی EQ ای کیو شما، هوش هیجانی، هوش مالی، هوش موسیقیایی و بسیار هوش های تخصصی که خیلی زیاد هستند کار نخواهد شد استعدادهایشان شناسایی نمیشود و جامعه تک بعدی از دانشگاه بیرون می آید. حتما باید روی آموزش تاکید کنم حتماً باید آموزش رو دقت کنید اگر هر سنی هستید خوب تصمیم بگیرید چه کسب و کاری می‌خواهید انجام دهید و دقت کنید کسب و کار مثل یه هواپیما می ماند وقتی از زمین می خواهد بلند شود دوتا بال دارد یک بال میشود تخصص و مهارتی که شما در آن کسب و کار یاد می گیرید.

حالا هر رشته ای باشد مثلا مهندس عمران یا پزشک باشید. یا سوپرمارکت معمولی داشته باشید اون تخصص و مهارتی که در بال سمت راست و بالا اصلی یاد می‌گیرید. اون بالی است که در رشته کاری خودتان یاد می‌گیرید. اما برای موفق شدن در کسب و کار برای تمام رشته ها به یک بال دیگر هم نیاز دارید و آن یادگیری بحث‌های تخصصی کسب و کار، فروش، مذاکره، فن بیان، روابط عمومی، ارتباط با انسانها، آشنایی با مسائل حقوقی و قانونی کسب و کار می باشد.

هرم اموزش

اهمیت انجام کار عملی برای یادگیری؟

ما در آموزشی مفهومی داریم بنام هرم آموزش که جدیدا در درس های دبیرستان ایران هم تدریس میشود. نکته مهمی که هرم آموزش دارد. نوک هرم با خواندن شروع میشود. شما اگه یک موضوع یا مفهومی را مطالعه بفرمایید. 10 تا 15درصد اون مفهوم را یاد میگیرید. اگر همان موضوع یا مفهوم را بشنوید ۲۰ تا ۲۵ درصد یاد میگیرید. اگر فیلم این موضوع تماشا بکنید 30تا ۳۵ درصد تا ۴۰ درصد اون موضوع را یاد می‌گیرید. یا در موضوعی مشارکت بکنید. روی آن موضوع تحقیقات انجام بدهید مطالعه بکنید کامل بررسی بکنید. که برای دیگران می خواهید ارائه بدهید ۶۰ تا ۶۵ درصد اون موضوع را یاد می گیرید یا برای خودتان شبیه سازی کنید.

اما وقتی شما یک موضوع آموزشی را تدریس می کنید بعضی از اساتید میگن تا 90 درصدیاد میگیرید ولی من به شخصه قبول ندارم شما وقتی چیزی تدریس میکنید ۷۰ تا ۸۰ درصد مفاهیم را یاد می گیرید. اما پایه و اساس آموزش دیدن وقتی انجام میشود.

اهمیت یادگیری مهارت در کنار تخصص ؟

وقتی اتفاق نهایی می افتد. که شما این کار را عملی انجام بدهید. اگر توجه کرده باشید رشته های پزشکی از رشته های مهندسی تو کشور ما خیلی موفقتر هستند. چرا؟ درسته که خیلی زحمت میکشند سال های طولانی، ساعت های زیادی کار می‌کنند اما همه چیز را عملی یاد می‌گیرند. برای همین موضوع است. که خیلی از شاخه های پزشکی در ایران وقتی از دانشگاه بیرون می آیند. به راحتی جذب بازار کار می‌شوند و برایشان کار زیادی در جامعه موجود است. اما رشته های مهندسی مجدد باید آموزش ببینند، و کار عملی انجام دهند تا مهارت یاد بگیرند و آرام آرام وارد بازار کار شوند.

این قدم ها خیلی ساده است. و خیلی کوتاه و به زبان ساده طراحی شده . خوشحال می شوم سوالی داشتید از طریق راههای ارتباطی در وبسایت سعید کاظمی همراه من باشید. این مطالب را برای دوستانتان ارسال کنید. این مطالب در کانال یوتیوب و پیج اینستاگرام قرار نخواهد گرفت و فقط داخل وب سایت من قرار میگیرد. هرجا میخواهید ارائه دهید و برای دوستانتان ارسال کنید. خیلی خوشحال میشم با ذکر منبع باشد و امیدوارم برایتان مفید فایده قرار بگیرد و استفاده بکنید. اگر یک مقاله عالی به زبان انگلیسی هم می خواهید مطالعه کنید. اینجا کلیک کنید. ادامه درس دوم اینجا را کلیک کنید.

روزگار خوبی داشته باشید و با من همراه باشید .لطفا هر فارسی زبان عزیز در هر نقطه دنیا توانمندی در خصوص اشتراک گذاری هر نوع آموزش کسب و کار دارد. هر تعداد ویدئو که امکان دارد. برای من تهیه و ارسال کند و با افتخار بنام خود ایشان بر روی سایت خودم بارگذاری می کنم. امیدوارم بتوانم یک کمک هر چند کوچک به هر فارسی زبان در هر نقطه دنیا انجام بدهم.