تحصیل, تحصیل در خارج ,تحصیل در خارج کشور ,تحصیل خارج, تحصیل خارج از ایران, تحصیل خارج ,

تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ایتالیا

تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ا

تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ایتالیا

برای تماشا صحبت های من با آقای کامیار در مورد تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ایتالیا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن فایل صوتی صحبت های من با آقای کامیار، در مورد تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ایتالیا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.


سلام به همۀ دوستان سعید کاظمی هستم و امشب در مورد تجربیات آزمون پزشکی Imat ایتالیا (تحصیل پزشکی رایگان در ایتالیا) با آقای کامیار می­خواهم صحبت کنم. ایشان را به لایو اضافه کنم ایشان دانشجو هستند در ایتالیا سال اول تحصیل آقای کامیار در رشته پزشکی است.

همین ابتدا خودت را معرفی کن برای دوستانی که هستند. من یک خلاصه­ای گفتم امروز می­خواهم تجربیاتی که شما در آزمون Imat پزشکی ایتالیا در این دو سالی که می­دانم خیلی هم سخت گذشت به شما. تجربیاتت را بگو اول خودت را معرفی کن بعد من یکسری سؤال از شما می­پرسم.

امیر کامیار هستم دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه مسینا ایتالیا

اصلاً Imat را تعریف بکن برای و بگو آزمون ایمت  چیست؟ کسی که  اولین‌بار است می­شنود اصلاً ایمت  چه آزمونی است؟

آزمون ایمت ایتالیا یک تستی است که از طرف کمبریج  برگزار می­شود. برای دانشجوهای EU و NONEU یعنی اروپایی­ها و غیراروپایی­ها که می­خواهند پزشکی را در ایتالیا دنبال کنند. خلاصه­اش می­شود این که یک چیزی مثل کنکور در ایران است. ولی خیلی بیسیک­تر از کنکور ماست.

آزمون ایمت به چه زبانی برگزار می­شود؟

Imat که به زبان انگلیسی است. ولی یک آزمون ایتالیایی­اش هم هست که اسمش را نمی­دانم من فکر می­کنم آلفا باشد. اطلاعی ندارم دربارۀ آن ولی ایمت به زبان انگلیسی است.

حتماً باید آن نفری که شرکت می­کند دیپلم ایران تجربی را داشته باشد یا نه بقیۀ رشته ­ها هم می­توانند ثبت‌نام کنند؟

از ریاضی یا تجربی یا انسانی آمده باشند می­توانند اقدام کنند برای شرکت در آزمون Imat.

نکتۀ اول و مهم­ترین سؤالی که شاید در ذهن خیلی­ها ایجاد بشود این بورسیۀ تحصیلی رایگان است یا نه؟

عرضم به حضورتان که یکسری چیزها را می­گویند در اینترنت و این­ها ولی مثلاً من خودم جزء آن افرادی بودم که بورسیه به من تعلق نگرفت حداقل 80% از دوستانم و هم­کلاسی­هایم اینجا بورسیه به تعلق نگرفت. حالا اینجا در قسمتی که ما هستیم در ایتالیا یک­کم متفاوت است یعنی بگویم بهتان که این بخش جنوبی ایتالیا یک­کم فرق می­کند با شمال ایتالیا. برای همین شاید به آن دلیل به ما تعلق نگرفت بورسیه ولی عرضم به حضورتان که اگر به تایمش اقدام کنند در آن بازه و deadline که گذاشتند اقدام کنند نه هیچ موردی ندارد می­توانند به آن برسند ولی این بورسیه فقط برای سال اول است.

یعنی سال یک تحصیل پزشکی در ایتالیا رایگان است ولی سال­های بعدی­اش باید هزینه پرداخت کنند؟

هزینه نباید پرداخت کنی؛ یکسری واحد است که باید آن واحدها را پاس کنید و برای بورسیه کردیت­ها بگیرید که بورسیه بتواند به شما تعلق بگیرد؛ یعنی مثل سال اول نیست که فقط یکسری مدارک باید آپلود کنی در یکسری سایت­هایی که خودشان در اختیارتان می­گذارند و هر دانشگاه متفاوت است.

این آزمون تحصیل در ایتالیا فقط برای شاخه ­های پزشکی است یعنی فقط پزشکی و دندان­پزشکی است یا نه داروسازی و بقیۀ رشته­ها می­توانید انتخاب کنید؟

Imat برای پزشکی و دندان­پزشکی است و یک آزمونی هست برای داروسازی Tolk که آن را مکرر می­گیرند یعنی در همه‌جا؛ تعداد دفعاتی که آزمون برگزار می­شود خیلی زیاد است ولی Imat یک‌بار در سال برگزار می­شود.

مثلاً کسی مهندسی بخواهد بخواند یا حقوق بخواهد بخواند یا بیزینس، NBA این­ها هم هست؟ یعنی امکانش هست آزمون آن­ها را هم بدهد؟ چون ایران همه­اش Imat معروف است.

آری اینجا بچه­ها یی که رشته ­های دیگر می­خوانند هستند. مثلا هم اتاقی من کامپیوتر می ­خواند اینجا؛ خیلی از دوستان حقوق می­ خوانند؛ یکسری از بچه­ ها اینجا بیزینس می­ خوانند. خیلی رشته­ های متفاوتی به زبان انگلیسی.

آن­ها هم آزمون خاصی می­روند انجام می­دهند؟ یعنی آزمون خاصی می­گیرند؟

از آن اطلاع ندارم ولی فکر نمی­کنم که آزمون داشته باشد.

حالا برسیم به زبان برای آزمون ایمت که چه امتیازی را باید  از آزمون زبان بگیری و چه آزمونی را باید امتحان بدهی؟ آیلتس، تافل یا دولینگو؟

برای خود آزمون که نیاز نیست شما مدرک زبان ارائه بدهید برای ثبت‌نام در آزمون، یعنی آزمون دادن و این­ها اصلاً نیاز نیست مدرک زبان ارائه بدهید ولی این هم باید در نظر داشته باشید که آزمون کلاً به زبان انگلیسی است دیگر یعنی باید یک مینیممی انگلیسی بلد باشی و یاد داشته باشی تا بتوانی آن آزمون را بدهی ولی برای سفارت – و حالا اگر ان­شاءالله قبول شدند دوستان و این­ها – و مراحل بعدی نیاز به یک مدرک زبانی دارند که من آیلتس را می­دانم 6.5 به بالا نیاز دارد سفارت.

خیلی هم لِوِلِش بالا نیست. کسی که می ­خواهد شرکت کند شرط معدل و شرط سنی دارد؟

نه شرط معدل که برای ما تعریف نکردند ولی یک مسئله­ای هست گپ تحصیلی یعنی شما مثلاً 18 سالگی دیپلم­تان را گرفتید دیگر 24 و 25 شاید نهایت چیزی باشد که سفارت به شما ویزا بدهد به‌خاطر این که یک بازۀ تحصیلی دارید دیگر بالاخره یک گپ تحصیلی وجود دارد. خیلی بودند گپ تحصیلی ویزا نگرفتند ولی محدودیت سنی خاصی ندارد.

نمرات دبیرستان هم در آزمون ایمت ایتالیا تأثیرگذار است یا نه؟

نه نمرات دبیرستان؛ مثل ایران آخر شما نمره که می­گیرید در کنکور تأثیرگذار است.نه فکر نمی­کنم نه ولی دروس Imat خیلی بیسیک­های دبیرستان است یعنی چیز سختی نیست چیز پیچیده­ای نیست. فقط مشکلش برای ما این است که به زبان دیگری است.

رشته ­های پزشکی و دندان­پزشکی در چه دانشگا ه­ها و در چه شهرهای ایتالیا می­توانند. تحصیل کنند؟

شهرهایش که زیاد است فکر می­کنم. لیست شهرهایی که بچه­ ها بتوانند برای آن اقدام کنند در اینترنت پیدا می­شود به‌راحتی ولی معروف­هایش میلان، رم، تورین و ناپلی هستند ولی دندان­پزشکی را فکر می­کنم فقط یک دانشگاه در ایتالیا زبان انگلیسی است و آن هم می­گویند خیلی سخت است واردشدن به آن و کلاً هم تعداد دانشجوهایی که می­گیرد خیلی کم­اند زیر 10 تا هستند. تعداد زیادی دانشجو نمی­گیرد.

بورسیه یا سهمیه تحصیل پزشکی در ایتالیا به دانشجوهای غیراروپایی تعلق می­گیرد؟

 چون من دیدم کشورهای مختلفی آزمون برگزار می­کند و آدم‌های زیادی از همه جای دنیا برای آزمون شرکت می‌کنند؟

هیچ فرقی نمی­کند بورسیه­ای که می­دهند. دانشجوهای اروپایی هم می­توانند برای آن اقدام کنند فقط می­گویم که از سال دوم متفاوت می­شود یعنی این‌جوری نیست که به همه تعلق بگیرد باید تلاش کنی برسی به آن بورسیه؛ خیلی درس­ها سنگین است حجم درس­ها به­شدت بالا است در این رشته­ها و ما فکر می­کردیم که خیلی راحت­تر از این چیزی که می­گویند باشد ولی آمدیم اینجا دیدیم خیلی سخت­تر از آن چیزی است که فکر می­کردیم. حجم درس­ها بالا است شیوه­ای که امتحان می­گیرند خیلی متفاوت است در دانشگاه؛ اصلاً چیزی به نام امتحان کتبی اینجا دیگر وجود ندارد همۀ امتحان­ها شفاهی است و خیلی هم دروس به­شدت سخت و حجم بالا است.

به این­ها می­رسیم فقط امروز اگر در لایومان بیشتر در مورد خود آزمون حبت کنیم. ممنون چون می­دانم دو مرحلۀ آزمون را امتحان دادی.

چرا ایرانی­ها این­قدر از این آزمون استقبال می­کنند؟ به‌خاطر بورسیه­اش؟ به‌خاطر راحتی­اش؟ انگلیسی‌زبان بودنش؟

آزمون ایمت و تحصیل در اروپا برای کسانی که به مهاجرت علاقه دارند. یک راه خیلی ساده­تر است برای مهاجرت بیایی به کشورهای اروپایی، ویزای خیلی معتبری بگیری راه به نسبت ساده­ای است ولی رقابت در آن سنگین است دیگر. تا چند سال پیش زیاد مطرح نبود این آزمون در ایران ولی دیگر یک چند وقتی شده با این تبلیغاتی که هست. همه می­دانند چیست همه اطلاع دارند در موردش و همه می­خواهند آزمون بدهند.

این 10 تا یا 20 تا دانشگاهی که در ایتالیا بورسیه پزشکی می­گیرند حدوداً چند نفر در سال پذیرش می­کنند؟

دانشگاه ما دیگر مینیممش یعنی میانگینش این‌جوری است که 25، 30 تا را همۀ دانشگاه­ها می­گیرند. یعنی هر تعدادی دانشگاهی که الان من چون نمی­دانم چند تا دانشگاه­اند در کل ولی 25، 30 تا می­گیرند دیگر مینیمم. دانشگاه ما امسال 42 تا می­گیرد.

یعنی حدود 400 یا 500 نفر می­گیرد.

 ایرانی­ها بیشتر کدام شهرهای دنیا  آزمون ایمت شرکت می‌کنند؟

آنکارا، استانبول و دبی  این­ها شهرهایی است که خیلی ایرانی­ها می­روند و کشورهای اروپایی­ هم همۀ کشورها برگزار می‌گردد. حتی آزمون Imat در امریکا و کانادا هم برگزار می­شود.

در یک ساعت مشخص در همۀ دنیا برگزار می­شود؟

بله. این‌جوری است ولی مثلاً آن­هایی که خیلی تفاوت ساعتی دارد دیگر روزش فرق می­کند ولی فکر می­کنم برای آن­ها سؤالاتش هم یک­کم متفاوت باشد چون دیگر تقلب نشود و این­ها.

چند تا سؤال داشت آزمون ایمت؟

آزمون عرضم به حضورتان که 60 تا سؤال است. 15 تا زیست، 15 تا شیمی، 10 تا ریاضی، 10 تا فیزیک است (البته نه 10 تا ریاضی چون ریاضی و فیزیک باهم 10 تا سؤال­اند) و 30 تا هم سؤال­های زیست و ‌شیمی و 10 تا سؤال هم اطلاعات عمومی و 10 تا سؤال هم سؤال هوش است.

تو کدام­ها را بیشتر تمرکز کردی امتحان دادی؟ یعنی اگر بخواهی یک نفر را پیشنهاد بدهی توصیه بکنی کدام­ها را فکر می­کنی بخواند بهتر است؟

سؤال­هایی که همه می­روند سمتش که دیگر مشخص است زیست و شیمی را همه می­روند که نمرۀ بالا بگیرند حالا امسال تعداد سؤال­های شیمی خیلی رفته بالا 10 تا بوده فکر کنم الان هم 5 تا به آن اضافه کردند زیست کم شده ریاضی/ فیزیک زیاد شده و سؤال­های هوش و سؤال­های اطلاعات عمومی کم شده و تعدادشان کمتر است الان ولی برای آن­هایی که زبانشان یک لِوِل بالاتری است نسبت به افراد عادی­ای که امتحان می­دهند به نظرم سؤال­های اطلاعات عمومی که نه ولی سؤال­های هوش می­توانند رویش بیشتر تمرکز کنند این توانایی که دارند در زبان انگلیسی می­تواند به کمکشان بیاید ولی بیشتر پیشنهاد من زیست و شیمی است.

همین درس­های دبیرستان ایران را باید بخوانند یا نه کتاب مرجع خاصی است؟

دبیرستان ایران است اصلاً چیز پیچیده­ای نیست آن چیزهایی که برای ما در کنکور در کلاس­های کنکور و کتاب­های گاج و خیلی سبز و این­ها هیچ­کدام از آنها نیست کاملاً بیسیک­هایی که ما در دبیرستان می­خوانیم و سؤالاتش هم سؤالات پیچیده­ای نیست فقط صرف این که درست جواب می­دهد که غلط جواب می­دهد است دیگر که نمره می­گیرند. ­

در آزمون ایمت هر سؤال چند نمره مثبت دارد چند نمره منفی دارد؟

هر سؤالی 1.5 نمره است و اگر که یک سؤال را اشتباه بزنی 0.4 نمره منفی دارد.

0.4 یعنی حدوداً هر 4 تا یک دانه مثبتت را می­خورد؟

بله.

و چه امتیازی باید بیاوری که ورودی دارد یا نه یعنی مثلاً می­گویند هرکسی 45، 50، 65؟

اصلاً این­طوری نیست هرسال متفاوت است دیگر. هرسال متفاوت است این مینیمم نمره­ای که نیاز دارند دانشگاه­ها می­رود بالا میاید پایین؛ بستگی به شرکت­کننده­ها دارد بستگی به میانگین نمرات آن سال دارد ولی این‌جوری نیست که بگوییم مثلاً 30 تا سؤال درست بزنی حتماً قبولی اصلاً این­طوری نیست در یک دانشگاه سطح پایین­تر می­تواند این­طوری باشد آن هم‌بسته به شانس؛ ولی در 50، 60% دانشگاه­ها اصلاً این­طوری نیست و باید رقابت خیلی سنگین است و باید تلاش کنند همۀ سؤال­ها را درست بزنند.

خودت که در آزمون­ها شرکت می­کردی تو یک‌بار استانبول شرکت کردی یک‌بار هم دبی در آزمونش شرکت کردی بیشتر ایرانی بودند یا نه از خاورمیانه و کشورهای دیگر هم بودند؟

جفتش هر دوتا سنتری که من رفتم ایرانی­ها بودند دیگر؛ خیلی ایرانی داشت آنجا.

من شنیدم در یکی از دانشگاه­های رم 75% کسانی که قبول شدند ایرانی­ها قبول شدند خبرش هم در این چند روز ترند شده.

اطلاع نداشتم ولی خیلی ایرانی­ها زیادند تعدادشان برای آزمون Imat.

یعنی مثلاً 500 نفر یا 400 نفری حدوداً در سال قبول می­شوند 5000 نفر شرکت می­کنند؟ یا بیشتر؟

برای یک دانشگاه 5000 نفر شرکت می­کنند.

یعنی برای یک سهمیۀ 25 تا 30 نفری شاید 5000 نفر شرکت کنند رقابت باشد؟

برای همین می­گویم رقابتش خیلی سنگین است. سه­ شهر میلان، تورین و رم خیلی رقابت در آنها سنگین است چون دانشگاه­های برتر هستند.

این­ها شهرهای شمالی در ایتالیا هستند؟

بله .

یعنی هزینه ­های زندگی در این سه­ شهر خیلی بیشتر از بقیه شهرها است.

هر چه می­آییم پایین­تر یک ­کم کمتر می­شود هزینه­های زندگی ولی در آن شهرهای بالا خیلی زیاد است هزینه­ها.

پس در مجموع  5 تا 10 در شانس قبولی هست؛ یعنی از هر 10 نفری شاید یک نفر قبول بشود؟

بستگی به چیز دارد دیگر چه جوری دانشگاه را انتخاب می­کنی روی خودت چقدر شرط می­بندی که بتوانی قبول بشوی یا نه دانشگاه درستی انتخاب کنی من سال اول اشتباهم همین بود دیگر بیشتر از آن چیزی که فکر می­کردم از خودم انتظار داشتم و یک دانشگاهی زدم که نمی­خورد سطح دانشم و اطلاعاتم به آن؛ برای همین قبول نشدم دیگر. ولی سال دوم آمدم مطمئن‌تر کار کردم یک دانشگاهی زدم و نمرۀ دانشگاه بالاتر هم آوردم ولی دیگر این‌جوری بود که قبول شدم. حالا خیلی­ها این کاری که من کردم را انجام دادند خیلی از بچه­ها اینجا نمراتشان عجیب بالا است.

مسینا دانشگاهی است در جنوب ایتالیا و دانشگاه بدی نیست یکی از قدیمی­ترین دانشگاه­های اروپا است ولی دیگر جنوب ایتالیا است دیگر؛ یعنی آن کیفیت زندگی شمال ایتالیا را ندارد ولی دانشگاهش اصلاً دانشگاه بدی نیست شهرش به­شدت شهر خوبی است ولی باز هم‌بسته به خود آدم است دیگر.

شهر مسینا ایتالیا منظورت هست؟

بله

یعنی یک نفر می­خواهد ثبت‌نام کند از همان ابتدا باید خود دانشگاهش را انتخاب کند فقط در مان دانشگاه رقیب دارد دیگر؛ یعنی این‌جوری نیست که مثل ایران کنکور همه مجتمع امتحان بدهند بعد از بالا شروع می­کنند هر کس اولین انتخابش را دارد قبول بشود یعنی هر کس با رقبایش در آن دانشگاه، متقاضی آن دانشگاه رقابت می­کند درست است؟

درست است ولی برای NonEUها یا غیر اروپائی‌ها  این‌جوری است بچه­هایی که سهمیۀ غیراروپایی­اند این‌جوری است. برای سهمیه­های اروپایی مثل کنکور خودمان است چند تا انتخاب دارند بعد تکمیل ظرفیت دارد دانشگاه برایشان مثلاً ممکن است یکی نمرۀ صفر بگیرد نمرۀ یک بگیرد دو بگیرد ولی بیاید در دانشگاه بنشیند چون ظرفیت­هایی که برای اروپایی­ها دارند خیلی بالا است و تکمیل ظرفیت هم دارند برای مایی که NonEU بودیم نه این­طوری نبود فقط یک دانه انتخاب داشتی و باید درست انتخاب می­کردی دیگر.

بحث هزینه­ها ی تحصیل هم یک صحبتی بکنیم یعنی الان من متوجه نشدم شما می­گویی یک نفری می­آید قبول می­شود هیچ هزینه­ای پرداخت نمی­کند سال اول برای همه رایگان است ولی سال دوم باید درس­هایی را بگذراند حسابی هم درس بخواند و نمره بیاورد که رد بکند آن چیز را درست است؟

بله

یعنی به یک حدی برسد که باز بورسیه به او تعلق بگیرد. یعنی هرکسی به آن نمره برسد به او بورسیه تعلق می­گیرد یا نه باز آن هم مثلاً ده‌تایی برتر؟

بورسیه کمک‌هزینۀ زندگی یک پول نقدی به آنها داده بشود هم این­طوری نیست یعنی آن هم به‌خاطر این که اینجا شهرش این‌جوری است که بودجه­اش کم است بالاخره می­گویم کیفیت زندگی منظورم همین است یعنی هر چه می­آیی پایین­تر در ایتالیا بالاخره آن بودجۀ تحصیلی که تعلق می­گیرد به شهرها خیلی کمتر است.

بچه­ هایی که شمال ایتالیا بودند خیلی­هایشان 90% بورسیه گرفتند ولی اینجا این­طوری نبود دیگر یعنی یکسری­ها زودتر اقدام کردند بورسیه به آنها رسید برای سال اول؛ 90% بچه­ها واقعاً بورسیه نگرفتند و سال بعد هم این‌جوری است که ما اینجا برای سال اول باید 21 واحد پر کنیم و واحدها هم خیلی در سال تعداد واحدهایش کم است و حجم درس­ها بالا است برای همین خیلی سخت است این 21 واحد عدد کمی به نظر می­آید ولی پایش که می­رسد خیلی کار آسانی نیست.

یعنی تسلط به زبان انگلیسی دیگر بیس است پایه است یعنی اصلاً حتماً باید با تسلط به زبان بیایی دیگر؟ درست می­گویم؟ کتاب هم بخوانی و آزمون هم بدهی؟

بله دیگر.

آزمون اولیه نه وارد دانشگاه هم که شدی.

یک مینیممی برای انگلیسی نیاز است خود اینجا هم استادها آن­قدر مسلط به زبان انگلیسی نیستند ولی آن­قدری که بتوانند درسشان را بدهند همه­شان بلدند و مطلب را می­رسانند و این­ها. ما که تا اینجا حقیقتش زیاد به زبان ایتالیایی نیازمان نشده ولی یادگیری­اش از سال سوم به بعد برای بچه­هایی که می­خواهند وارد بخش بشوند و باید با مریض­ها و مردم در ارتباط باشند بالاخره نیاز است.

هزینه زندگی در شهر مسینا  چقدر می­شود الان شما بورس نشدی شما یک کمک­هزینه که می­گویی به بیشتر تعلق نمی­گیرد.

به خیلی­ از بچه‌ها تعلق نگرفت. من زیاد ندیدم در بچه­ها.

حالا اگر کسی بورسیه را هم نیاورد یعنی درس هم خواند پاس کرد ولی بورسیه را نتوانست بگیرد هزینه چقدر باید پرداخت بکند به دانشگاه برای هر ترم؟

چیزهای مختلفی هست که بتواند به بچه­ها کمک کند خیلی­ها بونوس­های مختلفی می­گذارند کمک­هزینه­های مختلفی دارد دولت برای مهاجرها و آن­هایی که یک­کم توانایی مالی­شان کمتر است. راه­های مختلفی هست که بتوانند کمک­هزینه بگیرند ولی همان باز خودش رقابتی است چون تعداد بالاخره بالا است.

عرضم به حضورتان که اینجا به بچه ­هایی که شاید به آنها کمک ­هزینۀ مالی نرسد خوابگاه ممکن است تعلق بگیرد شانسش را دارند اگر یکسری واحد زیادی پر کنند. هزینۀ خورد و خوراکشان اینجا دانشگاهش سلف دارد پنج ­تا سلف هست در سطح شهر می­توانند بروند برای آن­هایی که بورسیه را می­گیرند غذای آنها رایگان است.

از خود آزمون خارج نشویم. یک نفر که می­خواهد آماده بشود الان چه کتابی به او توصیه می­کنی چه بخواند نمونه سؤال­های سال قبل را بزند تجربه خودت را بگو.

یکسری کتاب­ها هست کتاب­های آمادگی برای آزمون Imat اسم­هایش را دقیقاً یادم نمی­آید ولی مربوط به آلفاست است مال کمبریج است و درس­نامه دارد درس­نامۀ نسبتاً کاملی دارد و به نظر من بچه­هایی که می­خواهند جدی بخوانند باید درس­نامه را یک مقدار کمی بخوانند و بیشتر تمرکزشان را بگذارند روی تکنیک تست‌زدن و آشنا شدن با تست­ها چون تست­هایش متفاوت است با تست­هایی که در ایران ما با آن سروکار داریم 5 گزینه است یعنی اصلاً از 4 گزینه­ای می­آید بیرون دیگر. خیلی

احتمال این که درست باشد می­شود 20% به‌جای 25%. طولانی­تر است تست­ها به زبان متفاوتی است برای همین خیلی مهم است که بدانند با چه چیزی قرار است مواجه بشوند برای همین درس­نامه یک بخش کوچکی از کار می­شود و تجربه می­گوید که حالا بچه­ ها بیشتر آن­هایی که اینجا بودند با تست‌زدن و این­ها خیلی بیشتر کمک کرده به آن­ها.

نیاز هست که مثل کنکور ایران بروند دوره ببینند یا از کسانی که قبلاً شرکت کردند از آن­ها کمک بگیرند؟

عرضم به حضورتان که آن هم‌بستگی به خودشان دارد من با مؤسسه­ای که کار می­کردم برای ما کلاس گذاشت و تعداد بچه­هایی که برای آزمون از طریق آن مؤسسه اقدام کردند خیلی زیاد بود یعنی نزدیک 100 نفر بودند همان مؤسسه تنها و کلاس گذاشتند و بچه­ها خیلی شرکت کردند حالا من به­شخصه چون که آشنا نبودم با این کلاس­های آنلاین و اسکای­روم و این‌جوری خیلی سخت است بالاخره 12 سال ما سر کلاس نشستیم این‌جوری یکهو بیایند بگویند تمام کلاس­ها آنلاین است و این­ها یک­کم سخت است برای ما. من زیاد با آن اخت نگرفتم زیاد به کارم نیامد شرکت نکردم.

ولی بچه ­هایی که شرکت کرده بودند هم نتیجه دیدند آن‌هم  بستگی به خود بچه­ها دارد ولی همان دبیرها و معلم­هایی که می­آیند در آن کلاس­ها درس می­دهند و این­ها خودشان هم توصیه­شان بیشتر تست‌زدن است که با تست­ها آشنا بشوید چون انواع کتاب زیاد است دیگر بالاخره برای هر درسی، برای بیولوژی شاید چندین کتاب ببینند با چندین سطح مختلف B و C و A و این­ها برای شیمی، ریاضی، فیزیک حتی برای اطلاعات عمومی و هوش خیلی تعداد کتاب­هایی که با آن­ها سروکار می­توانند داشته باشند زیاد است ولی باز هم آخرش می­رسند به این که باید تست بزنند و باید با شیوه تست‌زدن آشنا باشند. مثلاً شعرا، نویسنده­ها این­ها را باید بدانی و آخرین اخبار جهان را در جریان باشی

حالا تو خودت دو بار آزمون دادی خیلی هم‌درسش را خواندی. سوالات اطلاعات عمومی در مورد چه بود؟

اطلاعات عمومی عرضم به حضورتان که واقعاً مشخص نیست منبع خاص آن­جوری هم وجود ندارد سؤال­های این که در مورد جهان باشد و این­ها یکی دوتا درش هست بیشترش چیزهایی که ما دیدیم در مورد ایتالیا بود دیگر؛ یعنی پارلمانشان چه جوری است این ایتالیایی کیست، آنجا ایتالیا چه جوری است؟ اینجای ایتالیا چه جوری است؟ این سال در ایتالیا چه اتفاقی برایش می­افتد؟ ولی در مورد نویسنده­های معروف داشت در مورد جایزه­های مثلاً ریاضی و جایزه­های نوبل و این­ها در مورد فیلم، در مورد موسیقی، دیگر اطلاعات عمومی، کتاب همه چیز بود ولی بیشترش در مورد خود ایتالیا بود.

سؤالات هوش آزمون ایمت در مورد چه بود؟

این‌جوری است که اگر بچه­ها سؤال­های کنکور زبان انگلیسی را زبان تخصصی کنکور تخصصی را شرکت کرده باشند در بخش تخصصی کنکور ایران در بخش تخصصی یکسری پاراگراف­های خیلی کوچک و چهارگزینه‌ای است، چندلا از سؤال­ها آن­جوری است.

از آن یک سؤالی می­پرسد یا دوتا سؤال از آن می­پرسد و دیگر بعضی­ها هم دیگر چون هوش و این­ها با هم است یکسری سؤالاتی است که شما باید برای جواب دادنش یک مقداری انگلیسی تسلط داشته باشی و سؤال­های دیگرش هم هوش است دیگر مثلاً همین چیزهایی که می­بینند. یک شکلی می­دهد این ساعت را برعکس بخوانی ده ساعت جلو عقب کنی چه جوری است چه جوری نوشته می­شود هوش است دیگر.

خودت بیشتر روی چه تمرکز کردی؟ تجربۀ خودت چه بود؟

من سال اولی که امتحان دادم به‌خاطر این که هیچ اطلاعاتی نداشتم در مورد آزمون کسی نبود که به من بگوید که چه جوری بخوان و این­ها؛ چه بخوان؛ چه جوری برو سر آزمون؛ از کِی شروع کن به درس‌خواندن؛ چقدر درس بخوان؛ چند ساعت در روز درس بخوان؛ همه این­ها را کسی نبود که بالاخره به ما کمک کند خودمان رفتیم و تجربه شد و متوجه شدیم که نمی­شود یعنی کم درس خواند برایش چون آزمون ساده است بالاخره رقابت دارد و من سال اول بیشتر روی درس­نامه تمرکز کردم و تست واقعاً اصلاً نزدم نمره­ام به نمرۀ دانشگاهی که آن سال زده بودم نرسید و سال بعدش ولی از آن چند ماهی که درس خواندم شاید یک­پنجمش را درس­نامه می­خواندم بقیه­ را تست می‌زدم.

درس­نامه چیست اصلاً این­قدر در موردش صحبت می­کنی؟

دیگر این تکستی که بچه­ها در کتاب­ها می­بینند دیگر می­خوانند مثلاً در مورد زیست و ریاضی و شیمی و فیزیک، فرمول­ها و چیزهایی که وجود دارد.

کتاب­ها را بگو؛ چه کتابی گفتی بخوانند؟

کتاب­هایش را حضور ذهن ندارم که اسم­هایش را به­ شما بگویم.

انتشارات کتابهای آزمون ایمت را بگو

انتشارات کتاب­های کمبریج را می­توانند بخوانند. اره کتاب­های کمبریج کتاب­های خوبی است کتاب­های خود Imat  و آلفا تست کتاب­های خوبی­اند هست یک سرچ ساده در گوگل می­خواهد که سه تا کتاب اصلی یا پنج ­تا کتاب اصلی را به­ آنها معرفی کند کتاب­های تست است و درس­نامه هم دارد. دسترسی خیلی هم راحت است. اگر پی‌دی‌افش را نیاز داشته باشند یا اگر فیزیکی­اش را هم بخواهند حالا من خودم به­شخصه از دیوار و این­ها پیدا کردم کتاب­ها. عرضم به حضورتان که پی‌دی‌افش هم به نظرم جواب می­دهد.

برگردیم به ثبت‌نام. شما خودت ثبت‌نام کردی یا شرکتی، شخصی برای شما ثبت‌نام کرد؟

من کارهای ثبت‌نام را خانواده انجام می­دادند ولی با یک مؤسسه­ای در ارتباط بودیم و درست است که یک بازه­ای می­گذارند برای ثبت‌نام ولی یکسری دانشگاه­ها شما باید به آن­ها اعلام کنید و درخواست بدهید برای ثبت‌نام، یعنی به‌پیش ثبت‌نام نیاز دارند که آن را باز هم می­گویم چون کارهایم را مؤسسه انجام می­داد آن­جور اطلاعات دقیقی در موردش ندارم ولی یکسری دانشگاه­ها پیش ثبت‌نام دارند که آن هم یک deadline دارد یک بازه­ای دارد یکسری مدارک باید بچه­ها آپلود کنند که مدارک هم دیگر ترجمه و این­هایش در تهران ما دادیم به یکسری شرکت­های دیگر که همه ترجمه­ها به زبان ایتالیایی انجام شد؟

ترجمه­ها را خودشان مشخص می­کنند بعضی مدارک نیاز نیست حتماً به این زبان باشد بعضی­ها می­تواند به زبان انگلیسی باشد هیچ موردی ندارد.

چه مدرکی برای ثبت‌نام ایمت خواستند؟

دیپلم را خواستند و ریز نمرات و شناسنامه و این­ها.

آیا دانش‌آموز سال دوازده هم می­تواند در آزمون ایمت شرکت کند؟ یعنی دیپلم می­خواهد بگیرد هم می­تواند شرکت کند یا نه حتماً باید دیپلم گرفته باشد؟

باید دیپلم را داشته باشد بله.

یعنی حتماً باید دیپلم را بگیرد بعد بتواند شرکت کند؟

بله

ثبت‌نام ایمت حدوداً چه تاریخی است به ماه­های ایران؟

دیگر ثبت‌نامش که شروع شده الان فکر می­کنم تا 25 مرداد ادامه داشته باشد ولی این خود ثبت‌نام هم این‌جوری نیست که مثل کنکور ما سریع یک سایتی بزنی تمام بشود برود. یکسری پروسه دارد که قبلش باید انجام بشود که آن­ها را مؤسسه­ها برای ما انجام می­دادند. خیلی از بچه­ها خودشان ثبت‌نام کرده بودند؟

ثبت‌نام آزمون ایمت نیاز به کارت بین ­المللی دارد؟

نمی­دانم

حتماً باید یک کارت بانکی خارج از کشور داشته باشد؟ داخلی که نمی­تواند؟

بله هستند در ایران خیلی صرافی­ها یا خیلی افرادی که اینجا حساب دارند برای بچه­ها پرداخت می­کنند یک‌درصدی کارمزد می­گیرند و پرداختش را انجام می­دهند. خود مؤسسه­ها هم که افرادی که اینجا برایشان کار می­کنند و کارهای بچه­ها را انجام می­دهند.

هزینه­ ثبت‌نام آزمون ایمت؟

هزینه ثبت‌نامش به پوند من پرسیدم گفتند 134 پوند است و به یورو یک چیزی حول‌وحوش 115، 16 یورو می­شود.

مؤسسات برای ثبت نام آزمون ایمت چقدر می­ گیرند؟

آن هم فرق می­کند مؤسسه به مؤسسه هرکسی هر مؤسسه­ای یک‌جور است دیگر بالاخره. مؤسسه­هایی که ما با آن­ها کار کردیم هزینۀ زیادی نگرفتند برای آزمون یک مبلغ  خیلی کوچک گرفتند برای ثبت‌نام آزمون. ولی این‌جوری نیست که شما با مؤسسه فقط برای ثبت‌نام قرارداد ببندید. مؤسسه­ها قراردادهایشان کلی است یعنی اگر با آن­ها قرارداد ببندید همۀ کارها را در واقع می­سپرید به مؤسسه و یک فی خیلی زیادی باید به آن­ها بدهی نزدیک 1000 یورو فکر می­کنم.

1000 یورو بابت ثبت‌نام و آموزش و کارهای بعدش یا نه؟

این که من با آن­ها کار کردم متفاوت بود دیگر مثلاً کلاس­هایی که برگزار می­کردند علاوه بر پولی که برای قرارداد ما پرداخت کردیم هزینه گرفتند از بچه­ها می­گویم متفاوت است دیگر یعنی این‌جوری نیست که یک چیز ثابتی باشد همۀ مؤسسه­ها آن کار را بکنند. مؤسسه به مؤسسه فرق می­کند.

یعنی 130 یورو فکر کنم گفتی هزینه ثبت نام ایمت؟

بله حدود 115 یورو هزینۀ خود ثبت‌نام آزمون است ولی یکسری دانشگاه­ها هستند که باز یک هزینه­ای برای پیش ثبت‌نام باید به آن­ها بدهی.

یعنی پیشنهادت این است که با یک مؤسسه صحبت کنند همه کارهایش هم مؤسسه برای آن­ها انجام بدهد؟

به نظر من که اگر می­توانند خودشان دنبالش را بگیرند خیلی بهتر است خودشان دنبال ثبت‌نام  بروند دنبال کنند این مسائل را. چون که بالاخره به همه مؤسسه­ها اعتمادی نیست ولی اگر واقعاً اعتماد دارند به مؤسسه­ها اوکی است می­توانند بروند دنبالش اره خیلی راحت­تر است بالاخره دردسرش کمتر است.

زمان آزمون ایمت چه تاریخی است؟ هر دو سال پیاپی شما شهریورماه رفته بودی آزمون دادی درست میگم؟

13 سپتامبر است آزمون.

بعد جواب آزمون ایمت کِی می­آید؟

جواب­ها اواخر سپتامبر و اوایل اکتبر می ­آید.

بعد از آن دیگر باید بروی شروع کنی به کارهای ویزا و این­ها را انجام بدهی؟

اول باید جواب دانشگاه بیاید تا شما بتوانید اقدام کنید برای ویزا.

در مورد ویزا و در مورد خود زندگی و دانشگاه و این­ها در یک لایو دیگر باهم هماهنگ می­کنیم روزهای آینده با هم صحبت می­کنیم.

حتماً

سؤال­هایم را بیشتر پرسیدم فقط یک چیز دیگر از تو بپرسم، گفتی اگر کسی بخواهد بیزینس، مهندسی، حقوق بین­ الملل یا رشته ­هایی مثل معماری بخواند. احتمالاً نسبت به پزشکی رقابتش کمتر باشد.

آن هم آزمون دارد شنیدی یا نه اطلاعی ندارد؟

اطلاعی ندارم حقیقتاً.

برای انتهای لایو امروزمان خودت یک نفر آمده جوان جلوت نشسته می­گوید: «می­خواهم من این آزمون ایمت را شرکت کنم.» تجربیات خودت بگو آن کارهایی که باید بکند و آن کارهایی که نباید بکند را به او توصیه بکن که لایو امروزمان را ببندیم.

تست بزنند. خیلی مهم است تست‌زدن.  با تست­ها آشنا باشند به نظر من.

ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست؛ چیز خارج از این نیست و تست، فقط تست به نظرم. خیلی مهم است این که با تست­ها آشنا باشند و یاد بگیرند وقتشان را مدیریت کنند سر آزمون استرس نداشته باشند. جو آزمون تحت‌تأثیر قرارشان ندهد ببینند آنجا تعداد زیاد است 5000 نفر آدم آمده آزمون بدهد نترسند از این جو.

من در یک لایو دیگری به امید خدا خود مراحل گرفتن ویزا ایتالیا، مسائل دانشگاه و حالا دوستان اگر در یوتیوب یا در پیج اینستاگرام یا وب­سایت من اگر سؤالی پرسیدند من باز مزاحمت می­شوم در لایو بعدی از تو می­پرسم. من مثل همیشه تأکید کنم من شرکت مهاجرتی، اعزام دانشجو یا ثبت‌نام ندارم فقط می­خواهم اطلاعات صادقانه در اختیار دوستان بگذارم. همه را دعوت می­کنم که از سایت من saeidkazemi.ir هم بازدید کنند از آقای کامیار هم خیلی تشکر می­کنم. یک‌وقت دیگری هم باز در مورد خود مسائل دانشگاه و تحصیل در خود ایتالیا و ویزا و  این­ها با همدیگر بیشتر صحبت خواهیم کرد.

مشکلات تحصیل در رشته پزشکی

مشکلات تحصیل در رشته پزشکی

برای شنیدن فایل صوتی فوق مشکلات تحصیل رشته پزشکی در ایران از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای تماشا کامل فایل ویدئویی مشکلات تحصیل رشته پزشکی در ایران از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

آقایِ دکتر کرمیان از بیزینیس کوچ‌هایِ پزشکی خیلی خوب و از دوستانِ همراهِ من هستند و ما با همدیگه در دوره‌هایِ بیزینِس کًوچ آشنا شدیم و اتفاقاً اولین باری بود که من از زبانِ یک پزشک در موردِ سختی های رشته‌هایِ پزشکی شنیدم. من چون مهندسی خواندم و همیشه  از بیرون به رشته‌یِ پزشکی نگاه می‌کردم اما امشب دوست دارم با همدیگه همراه باشیم ببینیم آقایِ دکتر از مشکلات تحصیل در رشته پزشکی چی می گویند، یکی از بخش‌هایی که من تویِ کانال یوتیوبِ خودم دنبال می‌کنم بحثِ تحصیل است. حالا تحصیل حتماً خارج از کشور نیست. به ‌هرحال خیلی از  ایرانیانِ عزیزی تو کشورهایِ مختلف دارند.تحصیلِ شاخه‌هایِ پزشکی رو انجام می دهند. ولی خوب تعدادِ زیادی هم دارن در داخلِ ایران تحصیل می کنند و خیلی از جوون‌ها هم از دبیررستان کلاً برنامه‌شون تحصیل در رشته‌یِ پزشکی است. من در خدمتتون هستم. خودتون رو معرفی بفرمایید و شروع کنیم.

دکتر کرمیان: زنده باشید. باعثِ افتخارِ من است که با شما آشنا شدم. خیلی از شما یاد می‌گیریم. خیلی خوشحالم که دوره‌یِ کَوچینگ دکتر ربانی باعث شد من با شما آشنا بشوم و بتونم بیش‌تر از شما یاد بگیرم. من محمد حسن کرمیان هستم، دانشجویِ سالِ ششمِ پزشکی و این‌که حالا چه داستانی شروع شد که من اومدم به سمتِ بیزینِس و اصلاً چه ربطی به هم دارند این دوتا که دو تا دنیایِ متفاوت هستند. انشالله جلوتر راجع بهش صحبت می‌کنیم.

و خوب حرفِ جالبی زدید گفتید که همه از بیرون نگاه می کنند و می‌گویند که همه چی گل و بلبلِ، همه چی عالی، پزشکِ پا می شود میره مطب برمی‌گرده، پولِ خوب، زندگیِ خوب همه چی عالی. ولی واقعاً این‌جوری نیست. یعنی از زبانِ یک دانشجویی که یک درکی قبل از کنکورِش داشته  بعد یک هو وارد میش‌وده می‌بینه نه اون چیزی که می‌گفتن نیست اگر برایِ شما توضیح بدیم حالا انشالله متوجه می‌شوید.

 که داستانِ کلی اصلاً بحثِ پزشکی چه‌طور است. خوب سفرِ یک دانشجویِ پزشکی تقریباً از سالِ قبل از کنکورِش شروع میشود. همون‌طور که میدونید. جوی که تویِ آموزش و پرورِش بخصوص مؤسساتِ کنکوری است اینه که همه‌یِ بچه‌ها رو با یک تابویی به نام پزشکی، دندان‌پزشکی و داروسازی سوق میدهند و هول میدهند که بروند جلو و این وسط اون شدتِ رقابته که برایِ اون جایگاه و اون صندلیِ است،

اون آرمان‌هایِ پوچی که برایِ بچه‌ها می‌سازند و اون قول‌هایی بیخودی که به بچه‌ها میدهند و همش باعث می‍شود که یک جوون هفده هجده ‌ساله با امیدِ یک زندگیِ فوق‌العاده تاپ، به امیدِ این‌که اگه من یک‌سال تلاش کنم یک عمر راحت خواهم بود بچه‌ها راضی می‍شوند و ترغیب می شوند که بروند سمتِ خواندن کنکور که خیلی سفت و سخت یک‌سال از زندگیشون رو کامل همه‌چی رو آف می کنند و به خودِشون یک سختیِ بی‌نهایت می دهند که بتوانند کنکور رو امتحان بدن و پزشکی قبول بشوند.

سوال:بعضیها برای تحصیل رشته پزشکی  از سالِ دهم شروع می کنند؟

دکتر کرمیان: الان بله. الان چون کنکور هم به این شکل شده که امتحان نهایی هم است بچه‌ها عملاً از اولِ دبیرستان دیگه کلاً می‌اُفتند تویِ بازی کنکور و خواندن درس‌ها و سختیِ اون فشاری که بر رویِ بچه‌ها است؛ به‌خصوص برایِ پسرها چون فشارِ سربازی نرفتن و این اتفاق‌ها هم است خیلی باعث می شودکه بچه‌ها فشارِ وحشتناکی رو تجربه می کنند.

 این برایِ خودم بود که من خودم دو بار کنکور دادم و خیلی فشارِش سنگین بود و حالا خداروشکر که به اون چیزی که می‌خواستیم رسیدیم اما همه چیز اون لحظه نبود. من همی شود به دوستایِ صمیمی خودم تویِ دانشگاه می‌گفتم که پزشکی برایِ ما شیرینیش همون لحظه‌ای بود که جوابِ انتخاب‌رشته اومده بود پزشکیِ دانشگاهِ فلان. اونجا خیلی ذوق داشتیم و همه خیلی خوشحال بودیم. ولی از روزِ اولی که واردِ دانشگاه شدیم کلاً همه‌چی فرق می‌کنه.

این که ما از یک فضایی واردِ فضایِ جدید می‌شویم و خوب سنگینی و فشارِ خاصِ خودش رو داره به کنار اما بحثِ اینه که ماها فکر می‌کردیم از الان که واردِ دانشگاه می‌شویم دیگه نمی‌خواد فشارِ زیادی تحمل کنیم. دیگه نمی‌خواد اون‌قدر درس بخوانیم. تازه ما فهمیدیم که چه اشتباهی بوده یعنی چه حرف‌هایِ اشتباهی می‌زدن که شما قراره خوش بگذرونید.

 ما تازه سنگینیِ اصلیِ قضیه از روزی که واردِ دانشگاه شدیم شروع شد. چون درس‌ها متفاوت از دورانِ دبیرستان بود، استادها فرق می‌کردن، جو کلی فرق می‌کرد. فضا آکادمیک بود و ما هیچ بک‌گرَندی نداشتیم. حالا این قضایا برایِ خیلی از بچه‌هایِ رشته‌هایِ دیگه هم می‌افتاد. اما چون  از همون روزی اول می‌گفتن بهمون دکتر دکتر و ما هم هوا برِمون داشته بود فکر می‌کردیم حالا خیلی اتفاقاتِ خوبی داره می‌اُفته ولی این‌جوری نبود.

سوال:حالا اقایِ دکتر می‌دانید کنکور چه حالتی داره؟ حالا نه مثلِ دو ماراتن اما یک دو نیمه ماراتن هست به هرحالا یک سال تا سه سال می‌دوی بعد تازه به مقصد می‌رسی بعد دوباره می‌بینی که یک مسابقه سه‌گانه هم جلوت است و باید دوچرخه‌سواری هم بکنی و بری هزار و پونصد متر شنا هم بکنی. یعنی واقعیتِش رشته‌یِ مهندسی اون موقع خیلی مد بود.

من حالا 22 سالِ پیش رشته‌یِ مهندسی مدرکِش رو گرفتم. حالا رتبه‌یِ کنکور من هم بد نبود و تویِ یک دانشگاه دولتی تویِ تهران درس خوندم. ولی وقتی واردِ دانشگاه میشوی خیلی خسته‌ای. من ترمِ اول هم مشروط شدم چون دیگه واقعاً توانِ این‌قدر درس خواندن رو نداشتم. بعد حالا مهندسیها چهار سال تموم میشود حالا یک کسی بخواهد ادامه بده دو سال است

سوال:یک فضایی حالا باز بینِش استراحتی و یک فرجه‌ای است. ولی پزشکی 7 سال ممتد. حالا شما همین هفت سال رو یک توضیحی بدید. حالا شما روزِ اول واردِ دانشگاه شدید ؟ شاید جالب باشه برایِ کسایی که هیچ‌گونه اطلاعی ندارند.   

دکتر کرمیان: حتماً. رشته‌یِ پزشکی تویِ ایران یک دوره‌یِ هفت ساله است که بچه‌ها برایِ گذراندنِ این دوره مدرکِ پزشکیِ عمومی می‌گیرند. اما این هفت سال یک دست نیست. به چهار قسمت تقسیم می شود و چهار مرحله تویِ رشته‌یِ پزشکی است که به ترتیب دو سال و دو سالِ نیمِ اول؛ حالا بعضی دانشگاه‌ها متفاوت هست. مقطعِ علومِ پایک است که بچه‌ها علومِ پایک رو می‌خوانند که با بَیسِ کلیِ مدیکال آشنا می شوند.

 مثلا آناتومی می‌خوانند، بیوشیمی می خوانند، باکتریها رو می خوانند، و بعد از این دوسال، دو سال و نیم یک آزمونِ اولیه می دهند و یک جمع‌بندیِ کلی از بیس‌ها رو می کنند و بعد از اون واردِ مرحله‌یِ فیزیوپاتولوژی می شوند. که ترکیبی از فیزیولوژیِ بدنِ انسان و پاتولوژی و بیماریها است.یعنی میان بیشتر راجع به بیماریها می خوانند و یک مقدار بحث آکادمی‌تر و بالینی‌تر میشود.

 اما ما کماکان تویِ این یک‌سال و نیم دوسالی که تویِ مقطعِ فیزیوپاتولوژی هستیم. باز هم مریض نمی‌بینیم. فقط بعضی وقت‌ها بچه‌ها می روند بیمارستان که شرح حال‌گیری یاد بگیرن که با اون علمی که دارن می خوانند یک مقدار ترکیب بشه. که این هم مشکلات خاصِ خودِش رو داره که کم‌کم داره اصلاح می شود تویِ سیستمِ آموزشی. بعد از اون بچه‌ها واردِ مقطعِ اِکستِرنی یا به اصطلاح خودمونی اِستَیژِری می شوند که دو سال است و بچه‌ها واردِ بخش‌هایِ بیمارستانی و بالینی می شوند.

 و اونجا مؤظف هستند. بروند و مریض‌ها رو ببینند ازشون شرحِ حال بگیرَن، بتوانند با مریض ارتباط برقرار بکنن، اما کارِ درمانی نمی کنند. یعنی ما اجازه‌یِ کارِ درمانی نداریم و تنها کاری که باید بکنیم اینه که بریم ارتباط گرفتن با مریض‌ها و شرحِ حالِ مریض‌ها و این‌که اون بیماریهایی رو که می‌بینیم بخوانیم که بتونیم بَیسِمون رو قوی‌تر بکنیم. یعنی عملاً بَیسِ اصلیِ بچه‌هایِ پزشکی تویِ فیزیوپاتولوژی و اِکتَیژیری بنا می شود. بعد از اون بچه‌ها وقتی مقطعِ اِکتَیژِریشون تقریباً بعد از سالِ 6 تموم می شود یک آزمونِ جمع‌بندی باید بدن به ایسمِ پرِنتِرنی یا آزمونِ پیش‌کار ورزی، و وقتی که  امتحان رو پاس بشوند.

می روند و واردِ مقطعِ اینترنی می شوند و تویِ مقطعِ اینترنی یا همون کارورزی بچه‌ها دیگه کارهایِ بالینی انجام می دهند و  مریض‌ها رو تویِ خطِ اولِ بیمارستنان‌ها ویزیت می کنند زیرِ نظرِ اساتید و رِزیدِنت‌ها و اونجاست که دیگه بچه‌ها یک مقدار بالینی‌شون قوی‌تر می شود و کارِ عملیِ بیش‌تری یاد می‌گیرن، کارهایِ تهاجمی که نیاز است مثلاً مریض‌ها رو اینتوبه می کنند، لوله‌تنفسی میذارن گاهاً و این اقداماتی که بچه‌ها می‌توانند از پرستارها و رِزیدِنت‌ها یاد بگیرند و عملاً حرفه‌ای می شوند. یک تفاوتی اینجا است با کشورهایِ اروپایی اون اینه که کشورهایِ اروپایی خیلی اقداماتی رو که پرستارها تویِ ایران انجام می دهند رو اونجا بچه‌هایِ پزشکی انجام می دهند. یعنی اونا از لحاظ عملی یک مقدار وظایِفِشون بیش‌تر است. اما تویِ ایران نه. تویِ ایران یک مقدار از وظایف رو بچه‌هایِ پرستاری زحمتِش را می‌کِشَند و خوب اونا بیش‌تر آموزش می‌بینند.

این از کلیات. بعد از این‌که دوره‌یِ اینترنی تموم شد و بچه‌ها بخش‌هایِ اینترنیشون رو گذروندن بعد از یک‌سال و نیم درس که تمام می شود حالا بچه‌ها به چند دسته اینجا تقسیم می شوند. دسته‌یِ اولِشون که خانم‌ها هستند.خوب اونا چون سربازی ندارن اونا باید دوسال برن و طرحِشون رو بگذرونند. حالا این طرح بسته به محلی که میروید و بسته به محرومیتِ که اون محل داره بینِ یک‌سال الا دو سال طول میکشه. اما پسرها که خیلیهاشون سربازی دارند باید سربازیشون رو بروند .

و این معادلِ طرحِشون حساب می شود. و هر چقدر از اون ور کسری بخورن باید از این ور طرحیش رو بروند. یعنی اگه من الان یکسال کسریِ خدمت داشته باشم یکسال سربازیم رو میرم و اون یکسالِ باقیمانده رو باید برم یک محلی و طرح بگذرونم که به من مدرکِ پایانِ طرح بدن. و این طرح برایِ همه اجباری است. یعنی همه باید حداقل دو سال طرح بروند.

سوال:سربازی رو تویِ رشته‌یِ پزشکی میروید؟

دکتر کرمیان: بله بچه‌هایی که سربازی می روند معمولاً تویِ درمانگاه‌هایِ نیروهایِ مسلح کار می کنند. بچه ‌هایِ داروسازی هم همین‌طور است، بچه‌هایِ دندون‌پزشکی هم همین‌طور استن. یعنی الان دوستایِ من که داروسازی هستند خوب تویِ بیمارستانی که مرتبط است با سپاه است اونا اونجا بالاخره داروخانه داره و بچه‌ها اونجا تقسیم می شوند و اونجا فعالیت می کنند. دیگه مثلِ سربازیِ رشته‌هایِ دیگه نیست که بچه‌ها بخوان برن و پست و اینها داشته باشند. یک مقدار سربازیِ سبک است.

سوال:یعنی از کنکور در رشته پزشکی  قبول بشوید. حداقل خیلی سریع درسِت رو هم بخوانی و آزمونت رو هم بدی و طرح را بروید حداقل 9 سالِ بعد تازه پزشکِ عمومی می‌شوید. درسته؟ بعد کی اجازه‌یِ مطب زدن دارید؟

دکتر کرمیان: ما از سالِ هفتم شماره نظام می‌گیریم و خوب اجازه‌یِ فعالیت نداریم و کسایی هم که کار می کنند غیرِ قانونی کار می کنند. باهزینه‌یِ بسیار پایین کار می کنند. ولی ما وقتی می‌توانیم مطب بزنیم که امتیازِش رو جمع بکنیم. و این امتیازها من هنوز خودم نمی‌دونم چه شرایطی داره. خیلی پیچیده است  داستانِش. اما یک‌سری امتیازها باید جمع بشود که طرح توش مؤثره، ازدواج و تاهل هم  مؤثر است، سهمیه ‌هایِ مختلف مؤثر است و خوب اکثرِ بچه‌ها نمی‌توانند دیگه و خیلی هامون واقعاً نمی‌توانیم مطب بزنیم.   

سوال:تویِ شهرهایِ کوچک هم نمی توانید مطب بزنید؟

دکتر کرمیان: بله. اما الان چیزی که زیاد شده بحثِ تاسیسِ کلنیک‌هاست. دانشجویان پزشکی، بعد از پایان طرحشون  پروانه می‌گیرند می‌توانند کلنیک تأسیس کنند و خوب اون هم داستانِ خاصِ خودِش رو داره. الان چندتا از بچه‌هایِ سال بالاییِ خودمون هستندکه الان هم داریم باهاشون همکاری می‌کنیم. کلنیک الان تأسیس می کنند و تویِ کلنیک یا فعالیت‌هایِ درمانیِ معمولی انجام می شود یا مثلاً فعالیت‌هایِ (زیبایی، مراقبت پوست و چاقی )عملاً به قولِ شما نه سال طول می‌کشه که بچه‌ها تازه از آب و گل دربیان و بتوانند فعالیت بکنند و خوب اینجا بود که من گفتم که بچه‌هایِ کنکوری فکر می کنند به محضِ این‌که کنکور قبول بشوند همه چی اوکی می شود در صورتی‌که حالا شما باید نه سال تلاش کنید، نه سال باید برید جلو که بتونید فقط مدرکِت رو بگیرید.  

سوال:بدونِ مشکل همه‌یِ درس‌ها رو بخوانی، تئوریها و عملیها رو انجام بدی تازه مدرکِ پزشکِ عمومی می‌گیری؟

دکتر کرمیان: بله.

سوال:حالا بازارِ کارِ پزشکِ عمومی چه‌طوری است؟

یعنی واقعاً اگه یک نفر نه سال وقت بذاره اگه این نه سال رو وقت بذاره برایِ یک کارِ دیگه‌ای، یک تخصصِ دیگه و واقعاً بره تویِ یک کاری 4 یا 5 سال تخصص یاد بگیره. حالا من آدم‌هایی رو دیدم که پزشکی واقعاً علاقمند هستند خوب من به آنها احترام می گذارم می‌گویم کسی که علاقمند است بره پزشکی بخواند و وقتش رو هم بذاره و لذتِش رو هم ببره.

البته باید بداند که یک مسابقه‌یِ سه‌گانه در مقابلِش داره و الان هم باید شنا کنه و هم باید بدوه و هم باید در انتهاش دوچرخه‌سواری کنه. چون واقعاً یک مسابقه‌یِ بسیار سختی است تحصیل در رشته‌یِ پزشکی. یعنی بعضی‌موقع‌ها من می‌بینم بعضی آدم‌ها مقایسه می کنند من خیلی ناراحت می‌شوم. می‌گویم مثلاً درسته که ما رشته‌یِ مهندسی خواندیم.متاسفانه نظامِ آموزشی شروع کرد به تولیدِ مدرک. بجز شاخه‌هایِ پزشکی. این نظرِ من از بیرون است. بگید درسته یا نه؟ تویِ خیلی از شهرها و روستاها حتی شهرهایِ خیلی کوچیک من می‌بینم دانشگاه ساختن.؛دانشگاهِ آزاد و پیامِ نور و همین‌جوری مهندِس دارَن می دهند بیرون. من بنده‌یِ خدایی دیدم که به جرأت می‌تونم بگم تو جدولِ ضرب رو بلد نیستی تو چه‌جوری مهندسیِ عمران رو از دانشگاه گرفتی؟

بعضی از این مسائلِ مقاومتِ مصالح رو تو چه‌جوری رفتی و نمره گرفتی؟ گفت که من نرفتم امتحان بدم همین‌جوری بهم نمره دادن. گفتم خوب واقعیت رو که من تویِ محیطِ کار می‌بینم. تو یک جدول ضرب رو بلد نیستی. بعد اون دوست من هم الان مهندسه و من که بیست و خورده‌ای سال پیش با آن سختی مدرک گرفتم هم مهندسم.ما دانشگاهِ علم و صنعت رو راه‌اندازی کردیم برایِ این‌که مهندِس‌ها بروند عملی یاد بگیرند. من سالی چهل واحد درس پاس کردم یا یک مقدار بیش‌تر وقتی بعضی مواقع نمراتم رو نگاه می‌کنم خوب می‌گویم این هشتاد واحد من برایِ چی پاس کردم؟ چه به دردِ مهندسیِ من می‌خوره؟ چه کارآیی امروز برایِ من داره؟  عملاً هیچی.

هیچ کدوم از اون درس‌ها عملاً هیچ کاربردی نداشت و راحت می‌توانست دو واحدِ تخصصیِ باشه و یک مهندسِ عمرانِ متخصص‌تر در بیام. دو واحد انگلیسی و یا دو واحد عربی نمی‌دانم به چه دردِ ما می‌خورد. نمی‌دونم شما هم تویِ رشته‌هایِ پزشکی هم اینها رو دارید؟ یا این‌که نه این بحث‌هایِ عملی و تئوریک؟ نظر شما چی است؟

دکتر کرمیان: دقیقاً همین‌طور است. تویِ بحثِ آموزشِ پزشکی هم بسیار داد و فریاد کردیم که آقا جان این مسیری رو که دارید میروید بسیار اشتباه است که متأسفانه این آموزشِ پزشکیِ ایران رو اومدن کپی‌کردن چندین سال پیش از رویِ فکر کنم آمریکا بوده ولی خوب اصلاً منطقی نیست و ما خیلی داریم می‌گوییم که خوب چرا مثلاً شما تویِ دورانِ دو سال و نیمِ علوم پایه این همه تخصصی مواردی آموزش می‌دید که بچه‌ها اصلاً نخواندن.

 خودِ من بعضی از درس‌ها رو واقعاً نرسیدم بخونم. یک قسمت‌هایی از باکتریها رو گفتن، قارچ‌ها رو گفتن، ایمنی قسمت‌هاییش واقعاً به دردِ ما نمی‌خورد، حالا آناتومی که هیچی خیلی باید کامل بخوانی ولی درس‌هایِ عمومی همه‌یِ اینها بود حالا اینا به کنار فقط علومِ پایه. اصلاً ما می‌گفتیم شیوه‌یِ تدریس تویِ بحثِ فیزیوپات اشتباه است. تویِ فیزیوپات شما میاید تئوری یاد می‌گیرید مریض نمی‌بینی و تویِ اِستَیژِری که مریض رو می‌بینی  وقت نمی‌کنی تئوری بخوانی.

 بعد فاصله‌یِ بینِ اینا از اولِ فیزیوپاتولوژی تا آخرِ اِنستَیژنِری سه سال و نیم چهار سال است. بعد ما می‌گفتیم این چهار سال به اندازه‌یِ یک لیسانس است و بچه‌ها فراموش می کنند. کسی براش مهم نبود و تازه یواش یواش دارن یک سری واحدهایِ عملی هم واردِ فیزیوپاتولوژی می کنند که بچه‌هایی که مثلاً دارن جراحی می خوانند یا اطفال می خوانند یک شرحِ حالی هم بگیرن و یک دوتا مریض هم ببینند و بعد تویِ اِستَیژِری تقویت بشوند.  

سوال:ولی خیلی از بچه‌هایِ شاخه‌یِ پزشکی وقتی واردِ جامعه‌یِ کار می شوند راحت‌تر جذب می شوند و راحت‌تر براشون کار پیدا می شود؟

حالا شما الان رویِ این‌که بیش‌تر باید عملی ببینن بحث دارید. خوب حالا رشته‌هایِ مهندسی و خیلی از شاخه‌ها عملاً هیچ کارِ عملی انجام نمی دهند نهایتِش چند تا واحدِ خیلی ساده برایِ تابستون مثلاً می روندکارگاهی فلانی و عملاً هیچ کاری عملاً کسی یاد نمی‌گیره.یعنی اگر بگم مهندِس میاد بیرون این به معنایِ واقعیِ علم داره، تخصص داره و می شود کارگاه رو دَستِش سپرد یا می شود یک پروژه‌یِ خیلی کوچیک رو بهش سپرد عملاً این‌جوری نیست.

یعنی بیش‌تر یک چیزی رو حفظ کرده و اومده نمره گرفته و واحد پاس کرده. فقط آی‌کیوش بالا بوده. یعنی هیچ آدمی نمی‌تواند بگوید من از دانشگاه اومدم بیرون خیلی بلدم.من دکتر رو می‌بینم در شاخه‌یِ تخصصیِ خودمون برخی اصولِ پایه رو نمی‌داند. حالا نکته‌هایِ شما همون‌قدر عملی است یک مزیتِ دیگه‌ای هم که داره این است که حجمِ ورودی کنترل می شود حالا این هم به نظرِ من یک مزیتِ. حالا امسال فکر کنم مجلِس داره یک هنر می‌زنه و داره زیاد می‌کنه.    

دکتر کرمیان: متأسفانه دسته گل رو به آب داد مجلس و تأیید شد و فکر کنم سالِ آینده تا چهار سالِ بعدِش هر سال 20 درصد اضافه می شود  و تویِ چهار سال فکر کنم بیش از دو برابر ظرفیت رو ببره بالا و من هم خوشحالم و هم ناراحت. از دو جنبه. ناراحتیش به خاطرِ اینه که دوستان، همکاران اشباعِ. حالا واقعاً داستانِ پزشکی به خصوص تو حوزه‌یِ عمومیش و حتی تخصصیش به شدت داره اشباع می شود.

 بچه‌هایِ دندان‌پزشکی که دیگه اصلاً حرفِش رو  نزنیم. بسیار بسیار اشباع شدن. اما خوشحالیم از این جهتِ که بیزینیسِ خودم می‌گیره. یعنی من اگه بخوام یک کم بد فکر کنم راجع بهش و یک جوری فکر کنم که به صلاحِ بقیه نیست بیزینِسِ من می‌گیره. چون هرچی تعداد بره بالاتر رقابت بینِشون بیش‌تر می شود و هر چه رقابت بیش‌تر بشه من خیلی بیش‌تر می‌تونم کار کنم و پولِ بیش‌تری به دست بیارم.(دکتر کرمیان شاخه تخصصی بیزینس کوچینگ پزشکان را انتخاب کردند و به پزشکان برای توسعه کسب و کار مشاوره می دهند)

سوال:یک توضیح در موردِ بیزینِسِتون بدم من خیلی برام جذاب بود. ما تویِ گروه‌هایِ مَستِرمایند با آقایِ دکتر با هم بودیم. آقایِ دکتر بیزینِس کوچِ پزشکان هستند. حالا روان‌پزشکان، دندان‌پزشکان و دوستانی که علاقمند بودن به پیجیشون سر بزنند. خیلی چیزهایِ جالبی دارند.

 چون بالاخره پزشکی یک بحثِ و تخصصی بیزینِس و کسب و کارِ پزشکی یک بحثِ دیگه‌س. آقایِ دکتر یک شاخه‌یِ خیلی جالبی رو انتخاب کردن. یک کارِ قشنگی رو تویِ بازار انتخاب کردن که دارن به هم‌صنف‌هایی خودِشون بیزینیس رو می‌خوان آموزش بدن و دوست دارند با تخصصی که تویِ پزشکی و تجربه‌ای که به دست آوردن بیزینیس رو به همکارایِ خودِشون آموزش بدن.. حالا ما یک شبِ دیگه کلاً رویِ بیزینِس کوچِ پزشکی با شما خیلی کار دارم. می‌خوایم در موردِش صحبت بکنیم.که اگه کسی علاقمند بود بیاد با شما آشنا بشه. اصلاً با این فرآیند که کوچ چه ارزشی داره و یعنی این‌که کوچ چقدر خوبه که کنارِ ما باشه. من خودم خیلی از بیزینِس‌هایی که شکست خوردم.

اگه یک کوچ همراه من می‌بود به موقع دستورِ شکست  می‌داد و می‌گفت دیگه ادامه نده.خوب خیلی انرژی و سرمایه و وقت من هدر نمی‌رفت. یک موقعی حالا من یک استارت آپی تویِ پَیجم است اونجا توضیح می‌دهم. کوچم به من گفت و خیلی هم دلخور شدم که چرا داره این حرف رو می‌زنه که ادامه نده. من خیلی دلخور شدم که آقا چی داری می‌گی من دو سالِ عمرم رو روش گذاشتم، کلِ زندگیم رو گذاشتم، گفت بنظر من این طرح شکست خورده‌س.خوب اون از بالا و از تجربه‌ش به موضوع نگاه می‌کرد.

حالا برگردیم به بحثِ اصلیِ خودمون که بحثِ مشکلاتِ پزشکی در ایران. من چون برادرِ خودم داروساز است خیلی سال‌ها پیش؛ تقریباً پنج شش سالِ پیش یک آماری می‌داد می‌گفت عملاً دیگه داروسازی تویِ ایران اشباعِ شده. یعنی بیش از ظرفیتی که جامعه نیاز داره ما الان داروساز داریم. ولی یک نکته‌ای جدیداً بین پزشکان و دوستانم می شنوم که بحثِ مهاجرتِ پزشکان به خارج از کشور است. یعنی کسایی که تحصیل کردن،

خوب به هرحال جامعه براشون هزینه‌یِ زیادی کرده والان کشورهایِ عربی می‌بینم به شدت داره متخصصین رو جذب می‌کنند، امکاناتِ خوب با حقوقِ خیلی زیاد. الان دوستی دارم داره میره ابوظبی برای رشته‌یِ جراحیِ قلب. ایشون متخصصِ قلبه. خوب یک هزینه‌یِ خیلی خوب، خوونه، ماشین در اختیارِشون می گذارند. و من بهش گفتم نرو تو این همه زحمت کشیدی شهرِ ما به این خدماتِت نیاز داره. می‌گه می‌دونم اما اونجا دارن چندین برابر به من درآمد پیشنهاد کردن و نمی‌تونم قبول نکنم. شرایطِ کاریِ اونجا خیلی برام مهیاست. حالا شما هم تجربه‌ای دارید بفرمایید.  

دکتر کرمیان: خواهش می‌کنم. بله متاسفانه اونقدر اون داستانِ اشباع شدن در رشته پزشکی باعث شده که از لحاظِ درآمدِ بسیار بِزینیس‌هایِ مدیکال اُفت بکنه. یک زمانی خوب بود. اوایلی که آقایی هاشمی وزیر شد خیلی درآمد‌ها رو بردن بالا چند شب پیش داشتم تویِ گوگل می‌خوندم که می‌گفتن این اوایلی که تحول سلامت  آمده بود همه چی عالی بود. ما تا چند سال لاکچری زندگی کردیم و خیلی خوب بود. یعنی شما فکر کنید اگریک مجموعه‌ای بودجه‌ش 800 میلیون تومان بوده یکهو شده هفت میلیارد تومان و خوب این پول خیلی راحت تقسیم می‌شد بینِ پزشک‌ها و بچه‌هایِ دیگه‌یِ گروهِ پزشکی ولی الان دیگه نیست.

الان دچارِ کمبودِ بودجه است. من الان یکی از دوستایِ خودم پزشکِ عمومی  است تویِ یکی از بیمارستان‌هایِ کرمانشاه است می‌گفت من سه ماهِ حقوق نگرفتم. چطور باید زندگی بکنم و این مسیر باعث می شودکه بچه‌ها به این فکر کنن که خوب اگه شرایطِ اون ور بهتره ما عطاش رو به لقاش ببخشیم و پاشیم بریم و بسیار آمارِ مهاجرت زیاد شده و بسیار نخبه‌هایی که از تیمِ پزشکی رفتن از ایران از دانشگاه‌هایِ مختلف و از رشته‌هایِ مختلف، از عمومی بگیر تا حتی فوق تخصص‌ها و متاسفانه این اتفاق بسیار زیاد داره می شود.

خودم هم حتی دارم به این فکر می‌کنم. اگر شرایِطِش برای من ایجاد بشود حتماً یکی از گزینه‌هایِ اصلیِ زندگیم است. شاید بگم 90 درصدِ دوستایِ دیگه‌م هم همین است و می‌گویند که ما اگر بخوایم فارغ‌التحصیل بشویم عمومی یا باید بریم درمانگاه‌هایِ دیگه ساعتی 50 هزارتومان یا 100 تومان کار کنیم یا باید بریم زیبایی بخوانیم و تویِ کلنیکِ زیبایی کار بکنیم و یا باید برویم مهاجرت کنیم.

سوال:خوب در مورد آزمون دستیاری صحبت کنیم؟ 

دکتر کرمیان: اون هم داستانِ خاص خودِش رو داره که خدمتتون جلوتر میگم که چرا بچه‌ها نمی روند سمتِ دستیاری. گزینه‌یِ دستیاری تقریباً یک گزینه‌یِ سوخته است برایِ 90 درصدِ بچه‌ها. حتی حالا خیلی از رشته‌ها است ممکنِ شما ثبتِ نام بکنید حتی اگه سرِ جلسه هم نری می‌تونی بری اون رشته رو ثبت‌نام کنی. مثلِ طب اوژانس. در این حد خالی است. یعنی عملاً شما رِزیدِنتِ طبِ اوژانس نمی‌بینی تویِ اکثرِ بیمارستان‌هایِ کشور. چرا؟ چون اصلاً کسی نمیره. میگه برایِ چی باید برم.

سوال:طبِ اوژانس  اِستِرِسِش زیاده یا منابعِ درآمدیش کمه؟ چرا نمیروند؟

دکتر کرمیان: جلوتر عرض می‌کنم خدمتِتون. خوب بسترِ رِزیدِنتی خیلی داغ شده و شاید خودمون اگر بتوانیم یکی از لاین‌هایِ که اگر بتوانیم بیزینِسِمون رو گسترِش بدیم و روش کار بکنیم بحثِ مهاجرتِ پزشکان است. چون خیلی از این مؤسسات خیلی دارن بد کار می کنند و اصلاً اطلاعاتِش رو ندارند. حتی خیلی جالب شد که این بحثِش رو کردید. من امروز یک یک‌ساعتی داشتم پیاده‌روی می‌کردم و هندزفریم رو گذاشتنم و داشتم یک لایوی رو تویِ یوتیوب راجع به مهاجرتِ پزشکان با یک دکتر گوش می‌دادم.

اتفاقا در موردِ آلمان هم بود و اینقدر مسیرِش سخته مهاجرته که بچه‌ها حاضر هستند اون سختیِ مسیرِ مهاجرت رو بپذیرن؛ یعنی کسیکه نه سال تلاش کرده. حاضرِ دوباره یک سال و نیم دو سالِ دیگه حتی سه سال دیگه زمان بذاره، زبانِ دوم و سوم بخونه، بره امتحان بده، بره زبان تخصصی امتحان بده، بره امتحان‌هایِ تخصصیِ پزشکی رو بده تویِ کشورهایِ دیگه ولی قبول کنن اونجا ماهی دو هزار یورو سه هزار یورو بهش حقوق بدن.

سوال:کشورهای دیگر مدرکِ پزشکی  ایران رو قبول نمی کنند مستقیم؟

دکتر کرمیان:نه مستقیم قبول نمی کنند. باید تطابق بدهید. یعنی اینا باید بدونن که شما واقعاً درس خواندید.

سوال:من فکر کنم شما داشتید برایِ مهاجرت پزشکی به اتریش و آلمان تحقیق می‌کردید تجربیاتِتون هم در اون زمینه بگویید؟

دکتر کرمیان:آره من در موردِ اتریش و آلمان خیلی تحقیق کردم. البته اتریش کم‌تر راجع به بحثِ پزشکیش اما آلمان خیلی بیش‌تر چون دوستایِ خودمون هم المان هستند و حالا اگه امکان داشت حالا باهاشون لایو خواهم گذاشت که راجع به این مسائل صحبت بکنیم. کشورهایِ عربی هم خیلی خوب دارن بچه‌ها رو می‌برن.

خیلی امکاناتِ خوبی دارن می دهند و جالب بود این قضیه‌یِ افزایشِ ظرفیت که اومد این است که می‌گوید ظرفیتِ پزشکی تویِ ایران دو برابر می شود به این معنی نیست که پزشکانِ ایرانی دارن دو برابر می شوند به این معنی است که کشورهایِ حاشیه‌یِ خلیجِ فارس دارن دو برابر پزشکی می‌گیرند. یعنی عملاً ته مسیره بچه‌ها دارن مهاجرت می کنند.

سوال:حالا کشورهایِ خلیجِ فارس تعجب می‌کنم که از هند و پاکستان و فیلیپین دکترهای خوب خیلی هستند. خوب اکثراً جامعه‌یِ7 میلیونیِ امارات چهار و نیم میلیونِش هندی است. تعجب می‌کنم چرا حالا پزشک؛ چون من خیلی الان تویِ بیمارستان‌هایِ امارات رفتم، تویِ مراکزِشون یک زمانی تجهیزاتِ دندان‌پزشکی کار می‌‌کردم. و عملاً همه‌یِ صنعتِش دستِ هندیها بود.

یعنی همه‌یِ محصولاتِ هند می‌اومد تویِ امارات و تویِ نمایندگی هایِ بین‌المللی توزیع می‌شد تویِ خاورِمیانه.  نمی‌دونم چرا حالا ایرانی می‌برن. نمی‌دونم به دلیلِ اینه که تخصصِشون بهتره؟ چون معمولاً ایرانیها مشکلِ زبان هم دارن یعنی نسبت به هندیها که از صفر انگلیسی یاد می‌گیرن تویِ مدرسه و دانشگاه و اینا. دلیلِش رو می‌دونید شما که چی است؟

دکتر کرمیان:والله من خودم چون نرفتم دلیلِش رو خیلی خوب نمی‌دونم. اما حس می‌کنم دلیلِش این باشه که یکی این‌که فرهنگِ ما به عرب‌‌ها خیلی بیش‌تر می‌خوره تا هندیها و عراقیها. یعنی حالا ما یک تجربه‌یِ مشترکی از بحثِ زبان و اینها داریم. حداقل فارسی خیلی به عربی نزدیک‌تر است تا هندی. از طرفِ دیگه خوب هندیها خیلی از لحاظِ علمِ پزشکی ضعیف نیستند. ولی  دانشجویان پزشکی  واقعاً خیلی قوی است و چون دورانِ انترنی خیلی فشار وارد می شود به بچه‌ها و کارِ عملیِ خیلی زیادی انجام می شود و شب نخوابیدنهایِ خیلی زیادی انجام می شود بچه‌ها عملاً آب‌دیده‌تر هستند. حالا من نمی‌دانم بچه‌هایِ پزشکیِ هند و اروپا چه جوری هستند.

ولی تا جایی که من در موردِ ایران خبر دارم و تجربه‌یِ خودم بوده خیلی بچه‌ها فشارِ مختلفی رو تحمل می کنند و عملاً قوی هستند. یعنی از لحاظِ کارِ بالینی خیلی قوی‌ هستند بچه‌ها. و این‌که چون بحثِ اینه که بچه‌هایِ هندی خیلی به بازارِ آمریکا وصل هستند .و انگار فاصله‌یِ بینِ نیویورک تا دهلی مثلاً انگار به اندازه‌یِ دو تا شهرِ ایران است. اینقدر بچه‌هاشون با هم در ارتباط هستند و میان و می روند. اما خوب ایران نه و ایرانیها بیش‌تر به کشورهایِ حاشیک‌یِ خلیجِ فارس یا سمتِ اروپا می روند.خوب سبکِ زندگیِ ما تویِ ایران و امارات بسیار فرق می‌کنه. بچه‌ها هم همه خوشحال هستند. همین الان دوستایِ خودم داشتن از من می‌پرسیدن که عمان چطوره بریم،

مثلاً قطر چطور است بریم، کویت چطوره؟ امارات چطوره؟ همین دوستان دارن می‌گویند ما هرسال پنج سال بریم اونجا خودِمون رو ببندیم از لحاظِ مالی بعد پاشیم بریم اروپا اقامتِمون رو بگیریم یا مثلاً برمی‌گردیم ایران با  همون پول زندگی می‌کنیم . به این دلایل است فکر کنم. و خوب متاسفانه اونا دارن از نیرویِ کارِ آماده استفاده می کنند. نیرو‌هایی که تویِ ایران هزینه‌هاش پرداخت شده، آموزشش رو دیده، تلاش‌هاش رو یک دوره طی کرده ولی اینها میان با دادنِ یک پولی به ایرانی ها که خیلی هم زیاد نیست برایِ خودِشون نیرویِ کارِ آماده می‌برند.

اگر برایِ یک پزشکِ ایرانی شاید شما فکر کنید این هفت سال نه سال سه میلیارد چهار میلیارد تومن هزینه شده باشه خوب اینا دو سال سه سالی که براش کار ایجاد می کنند همون‌قدر بهش حقوق می دهند و دیگه عملاً خیلی براشون می‌صرفه که برن یک نفر رو از صفر تقویت کنن و خیلی به نفعِشون خواهد بود چون نه دیگه زحمتِ آموزش دارند و نه زحمتِ امکانات دارن. خیلی راحت برایِ خودِشون استفاده می کنند و سودِش رو می‌بَرَن.   

سوال:در موردِ دستیاری رشته پزشکی می‌خواستید توضیح بدین؟

دکتر کرمیان:متاسفانه یک بحثی است قبل از این‌که واردِ بحثِ دستیاری بشم بحثِ حقوق‌ها و درآمدهاست. یک داستانی که است اینه که بچه‌ها از زمانی که واردِ مقطعِ اینترنی می شوند یک حقوقِ خیلی خیلی کمی می‌گیرند. الان حقوقِ بچه‌ها یک و نیمِ در ماه. با حدود 10 تا کشیک در ماه کم و زیاد چیزی حدودِ یک و نیم میلیون است. حالا کشیک‌ها هم به این شکل است که شما تقریباً سی ساعت تویِ بیمارستان هستی و اون سی ساعت رو باید باشی حالا کارِ یک موقع اوژانس یا بخش یا جاهایِ دیگه و مرحله‌یِ بالاترِش که بحثِ رِزیدنتی و دستیاری است خوب رشته‌هایِ دیگه به صورتِ تخصصی بچه‌ها وارد می شوند،

یک امتحانِ بسیار سنگین باید بدن قبلِش از تمامِ درس‌هایی که تویِ پزشکی خوندن، رقابتِش به شدت بالاست. و وقتی که وارد می شوند عملاً واردِ یک جوِ بسیار بسیار وحشتناک می شوند. یک چیزی مثلِ این‌که شما واردِ یک راه‌پله‌ای می شوید که هرسال فقط یک پله رومی‌تونید برید بالا و اونی که پله‌یِ بالایِ شماست می‌تواند هر بلایی سرِ شما بیاره. این از جوِ داخلی. و از طرفِ دیگه هم بخواهم واضح‌تر بگم یک اتفاقی که می‌اُفتد این است. 

که از متخصصی که اونجا استاد و هیئتِ علمی است تا رزیدنتِ سالِ چهار، سالِ سه بهت زور میگن و شما وقتی واردِ سالِ یک می‌شوید بسیار بسیار کشیک‌هات زیاده. یعنی ما حتی فکر می‌کنم  رشته‌یِ جراحی داریم پونزده تا کشیک در ماه داره  سالِ یکِش رِزیدِنت  سال اول جراحی تقریباً 14 تا الی 15 تا کشیک در ماه داره و اینقدر هم بهش کشیک اضافه می دهند و اینقدر تنبیهش می کنند حتی می‌بینید بیست روزه خونه نرفته.  

سوال:چند سال طول می‌کشه این فرآیند دستیاری در رشته پزشکی؟

دکتر کرمیان: این فرآیند چهارسال طول می‌کشه و هر سال شما یک پله می‌ری بالاتر سالِ یک هستی بعد می‌روی سالِ دو بعد سالِ سه و بعد سالِ 4 و هر کس هر رشته‌ای، هر شهری و هر بخشی قوانینِ خاصِ خودش رو داره. مثلاً جراحی استانی خیلی خوبه، خیلی همه‌چی عالی است، همه محترم است و یک جراح می‌بینی بسیار بسیار جوِ متشنجی داره، هرکی از راه می‌رسه یک چیزی بهت می‌گه، تنبیه می‌شوی، کشیکِ اضافی می‌خوری و داستان‌هایِ دیگه.  حالا اگر اینها بود و حقوقِش اوکی بود بچه‌ها هم قبول می‌کردن.

اما حالا حقوقِ این ریزیدِنتِ حدودِ سه میلیون تا چهار میلیون تومان در ماه  است. این حجمِ کاری و خوب اکثرِ بچه‌ها یا خوب متاهل هستند یا اگر هم متاهل نیستند می‌خوان زندگیشون رو بسازند ،دوره‌یِ جوانیشون است و اکثراً حدودِ سی سال هستند و با این حقوق اکثرِ بچه‌ها می‌گویند که خوب چه کار کنیم.ما همین زمان رو بخوایم بذاریم بریم پوست کار کنیم، بریم زیبایی کار کنیم خیلی بیش‌تر درآمد داریم. یا می‌گویند. اگر چهارسالی که ما می‌خوایم عذر می‌خوام از بقیه یِ همکاران بخوایم حمالی کنیم تویِ بیمارستان پاشیم همون رو بریم پروسه‌یِ مهاجرت وقت بذاریم زودتر به یک جایی می‌رسیم.

حداقل یک متخصصی تویِ ایران نمی‌شوید که بعد از چهار سال حمالی کردن باید دوسال هم طرح بروید یک جایِ محروم حالا شاید با حقوقِ شش تومان، حالا ده تومان و بعدِش تازه بتوانی مطب بزنی نزنی و کجا کار بکنی کجا کار نکنی. میگن خوب ما بریم مهاجرت بکنیمخیلی بهتره. چهارسال زجر می‌کشیم زبان می‌خوانیم مدارِکِمون رو تطبیق میدهیم پا می شویم میریم یک کشوری ،حداقل پنج سال شش سال اونجا رِزِدِنتیم و رِزیدِنت‌هایِ اونجا هم حداقل ماهی  2 هزار تا سه هزار دلار حقوق می‌گیرن و یک زندگیِ نرمال دارند اونجا.

به خصوص تویِ آلمان و بعدِش اقامتِشون رو می‌گیرند و می‌توانند یک زندگیِ خیلی نرمال داشته باشند و به همین دلیل است که بچه‌ها اکثراً به سمتِ رِزیدِنتی نمی روند و این باعث می شود در آینده تعدادِ متخصصینِ داخلیِ خودمون بیاد پایین و اول هم بهتون گفتم یک سری از رشته‌ها ما اصلاً ورودیِ رِزیدِنت نداریم. مثلِ طبِ اوژانس یا رشته‌ای مثلِ ارتوپدی که بسیار رشته‌یِ سنگینی است.    

سوال:اما ما الان در شهرهایِ کوچک مشکلِ اُرتوپد، زنان و زایمان و خیلی از رشته‌ها واقعاً داریم. مثلاً تویِ یک شهرِ سیصد چهارصد هزار نفری که ما هستیم دو تا یا سه تا اُرتوپد داریم. یعنی و همه‌شون هم هر دو شیفت هم کار کنن هنوز بیمار است. و خیلی وقت‌ها مجبور می شوند برن شهرهایِ بزرگ‌تر.

یعنی هنوز بازارِ کار براشون مهیاست. فرآینده به قولِ شما یک چیزی نزدیکِ بعد از دیپلم و بعد از قبولیش است. تازه به شرطی که مرحله‌یِ دستیاریش رو هم قبول بشه 15 سال بعد تازه واردِ بازارِ کار می‌خواد بشود. تازه بینِ 33 تا 35 سالگی. اگه همه رو به موقع امتحان بده و آزمون بده

دکتر کرمیان:دقیقاً همین‌طوره. و بچه‌ها اینقدر خسته می شوند. مجموعه‌یِ اینها باعث می شود که خوب بچه‌ها خیلی ترجیح نمی دهند بروند سمتِ بحثِ رِزیدِنتی و دستیاری. که تعدادِ خیلی کمی هستند  و حالا یا اونایی هم یا مثلاً وضعیتِ مالیشون اُکی است یا این‌که واقعاً دیگه چاره‌ای دیگه ندارند و هیچ علاقه‌ای دیگه به کارِ زیبایی یا مهاجرت ندارند و میگن خوب بریم تخصص بخوانیم.

سوال:هنوز هم تقاضا برای دستیاری زیاده. شما یکی دو رشته‌یِ خاص گفتین. حالا شنیدم اطفال هم کم شده ولی خیلی از رشته‌ها حالا تقاضا براش زیاده. 

دکتر کرمیان:رشته‌هایِ مثلِ داخلی، اطفال، جراحی کم شده و زنان و زایمان هم کم شده. اینا خوب تعدادِش کمه ولی خوب چون بسیار سخت و سنگین است، حجمِ درس‌ها بالاست و شما باید همزمان تکست‌بوک‌هایِ بسیار بزرگ و سخت رو به زبانِ اصلی بخوانید، مریض‌هایِ زیادی باید ببینید، کشیک‌هاش سنگین است و گاهاً می‌بینی جَو اون بخش بده و اذیت میشی و همه‌یِ اینا دست به دستِ هم میده و باعث شد که آمارِ خودکشی بالا رفت تویِ این چند سالِ اخیر. خیلی ها واقعاً انصراف دادن.    

سوال:آره من این موضوعِ انصراف رو خیلی زیاد شنیدم و شنیدم که انصراف خیلی زیاد شده بیزار می شوند از ادامه تحصیل تخصص؟

دکتر کرمیان:آره یک اتفاقِ جالب که افتاد این بود که چند وقتِ پیش فکر کنم دانشگاهِ شیراز بود که رِزیدِنت‌هایِ یکی از رشته‌هایِ ماژور همه‌شون با همدیگه انصراف دادن و این به معنیِ اینه که اون بیمارستان کمرِش می‌شکنه. چون خطِ اولِ اوژانس و خطِ اولِ درمانِ بیماران تویِ بیمارستانِ دولتی و بیمارستان‌هایِ آموزشی رِزیدنت‌ها هستند  و اینترها.وقتی رِزیدِنت نباشه عملاً مجبور می شوند که اساتیدِشون بیارند. چون اساتید نمیان برایِ درمان‌هایِ اولی و معمولاً برایِ درمان‌هایِ وسیع میان.

اما معمولاً اتفاقی که می‌اُفته اینه که وقتی رِزیدِنت‌ها انصراف می دهند فشارِ بسیار زیادی رویِ بقیه‌یِ رِزیدِنت‌ها و اساتید میاد و حالا یک کم به خودِشون میان و می‌بینن که خیلی جَو بده. یا این اتفاقِ خودکشی هم که رقم خورد. حتی هم جالب بود نفرِ یکِ رِزیدِنتیِ ایران تویِ سال 97 که رادیولوژیِ شهید بهشتی بود هم خودکشی کرد متاسفانه.  

سوال:اینقدر حجمِ فشارِ کار رویِ رشته‌یِ تخصصیِ دستیاری زیاد است ؟

دکتر کرمیان:دقیقاً و این نشون میده که یک اتفاقی داره این وسط داره می‌اُفته. یعنی یک  بلایِ روحی روانی دارن سرِ بچه‌ها میارن. که کسی که این همه زحمت کشیده و درس می‌خونه و این همه داره مریض می‌بینه، این همه داره حمالی سیستم رو می‌کنه در نهایت ناامید است و هیچ امیدی برایِ ادامه نداره و به‌خاطرِ همینه که ما به متخصص‌ها خورده نمی‌گیریم اگر اینا دارن مهاجرت می کنند.من قبلاً می‌گفتم برایِ چی دارن مهاجرت می کنند؟ خیلی پول در میارید و همه چی اُکی است.

جالبه که یکی از دوستایِ من که الان هم ممکنِ تویِ لایو هم باشه به من گفت که سالِ 94 که ما کنکور قبول شدیم من اون موقع به بابام گفتم بابا من 7 سال دیگه طرح دارم با حقوقِ یک‌سالم می‌تونم یک بی.اِ.وَی بخرم. الان با حقوقِ یک‌سال شاید بشود یک پراید خرید. اگه هیچ چیزِش رو مصرف نکنید و هیچیش رو نخوری شاید بتونی یک پراید باهاش بخری. وضعیت در این حدِ. یعنی من می‌خوام بگم که الان دیگه ما حق میدیم به همکاران که می روند.

چون یک بار که آدم بیش‌تر زندگی نمی‌کنه حالا من خودم هستم، اگر کسی متاهلِ باشه. زنِش است، بچه‌ش است، همسرِش است می‌گه چرا من نرم. چرا من بمونم با این شرایط. و خوب واقعاً بهشون حق میدیم. اما خوب یک سری از بچه‌ها هم دیگه از سرِ ناچاری میان امتحان می دهند و خوب متاسفانه.

سوال:امتحان دستیاری هم خیلی سخته ؟

دکتر کرمیان:برایِ دستیاری؟بله

.دکتر کرمیان:بله چون امتحانِش مثلِ امتحانِ پزشکیِ عمومی نیست. امتحانِش از تمومِ درس‌هاست و خوب نمره منفی داره و سوالاتِش سطحِش بسیار بالاتره و رقابت هم سنگین‌تره برایِ رشته‌هایِ خاصی مثلِ پوست و رادیولوژی و اینا و رشته‌هایی که تقریباً بورس حساب می شوند الان و بچه‌هایی هم که دارن می خوانند خیلی بهشون سخت می‌گذره از دوستایِ خودم هستند و بسیار بسیار بهشون فشار میاد سرِ امتحانِ دستیاری.

سوال:حالا شما به عنوانِ یک پزشک آقایِ دکتر این سوال رو جامعه می‌پرسه خوب می‌گوید چرا باید بینِ درآمدِ یک پزشک؛ حالا بیش‌تر متخصص من چون الان برادرم دارو سازِ  و پزشک عمومی هم دوست زیاد دارم. به نظرِ من هم پزشک عمومی هم خیلی درآمدش زیاد نیست. شاید دو برابرِ مهندِس تویِ جامعه؛ اونم مهندسِ معمولی، حالا مهندسی که تخصصی داشته باشه و هنری داشته باشه و بتونه بیزینسی راه بندازه شاید اون بیش‌تر از دو برابرِ یک پزشکِ عمومی در بیاره. این سؤال رو شما از درونِ جامعه‌یِ پزشکی جواب بدید.

خوب می‌بینیم هنوز متخصصانی هستند که بیرونِ مطبِشون هم آدم می‌شینه و میری دو دقیقه هم برات وقت نمیذارن. فکر کنم قانوناً باید است  دقیقه وقت بذارن. یعنی اینقدر مطب پره بدونِ این‌که به بیمار دست بزنن می‌نویسه. یعنی حالا نمی‌دونم این رو شما نظرِتون چی است؟ چی جواب می‌دید از این سوالی که از جامعه زیاد می‌پرسند؟ عذر خواهی می‌کنم من چون تویِ ترکیه زندگی می‌کردم دوست پزشک داشتم اونجا اون دقیقاً سه برابرِ یک معلم حقوق می‌گرفت و دو برابرِ یک مهندس.  یعنی مقایسه می‌کردیم با هم این بود. این باز منطقی‌تر است چون زحمتِ زیادی کشیده درسِ زیادی خونده و جونَ آدم‌ها در اختیارِش است. نظرِ شما چیه؟  

دکتر کرمیان:راستش این بر می‌گرده به بحث‌هایِ کلان . یعنی بحث‌هایی که من‌الجمله بحث‌هایِ مالیاتی و درآمدی. این باید از پایه درست بشود این قضیه. من خودم قبول ندارم که یک رشته‌ای در آمدیش خیلی بالا باشه و بقیکه یِ رشته‌ها درآمدِشون پایین باشه حالا می‌خواد پزشکی باشه، می‌خواد دندون باشه یا می‌خواد مهندسی باشه. هر رشته‌ای.

 چون اگر نگاه بکنید تویِ کشورهایِ صنعتی مثلِ آلمان مثلِ اتریش و هلند اینا چون سیستمِ مالیاتیِ بسیار قوی دارند و همه چیز کنترل می شود در آمدهایِ مردم هم کنترل است، زندگیِ مردم هم کنترلِ. یعنی همه چیز نرمال و اُکی است. اما در کشورِ ما نه. کشورِ ما اصلاً این‌جوری نیست. جالب بود من خودم داشتم یک دوره‌یِ درامدزاییِ دیجیتال می‌دیدم راجع به بحثِ کلانِش این بود که سیستمِ مالیاتی تویِ ایران یک جوری چیده شده ما هرچقدر هم تلاش بکنیم به داستانِ آلمان و اروپا اینا نخواهیم رسید. چون تا این سیستم تغییر نکنه بحثِ درآمد‌هایِ مردم هم تغییر نمی‌کنه.

سوال:مشکلی که جامعه با آن روبرو است اختلاف زیاد درآمد پزشکان وبقیه رشته ها است؟

بذارید من دوتا تجربه خدمتتون بگم آقایِ دکتر من تویِ شهرِ خودمون یک جراح است نمی‌تونم تخصصِش رو بگم در دوران کرونا  از مردم پولِ نقد می‌گرفت. خوب این انصافاً کارِ درستی نیست. اون هم در شرایطِ کرونا و باز هم باید بری تا سرِ کوچه و عابر بانک پیدا کنی و پولِ نقد دَستِت بگیری و بیاری و بعد من نمی‌دونم تویِ یک شهرِ کوچک واقعاً سازمان امورِ مالیاتی نمی‌دونه این پزشکِ متخصص داره ار همه‌یِ مردم پولِ نقد می‌گیره؟یا مثلا رفتم مطبِ یک دندان‌پزشک می‌بینم.

برایِ بچه‌یِ دوازده ساله‌ش رفته دستگاهِ کارت‌خوان گرفته. خوب جالبه سیستم بانکی یا مالیاتی نمی‌پرسه یک بچه‌یِ دوازده ساله چه شغلی داره که مثلاً روزی چند میلیون تومان به حسابِش پول میاد؟ خوب این ضعفِ دیگه. کشورهایِ دیگه همه‌یِ بانک‌هاشون بک‌آفیس دارن یعنی تویِ ترکیه مثلاً هر عددی بیش‌تر از 999 یورو جابه‌جا می‌کردی باید دقیقاً دلیلِش رو می‌نوشتی تویِ اون درخواست بانکی که می‌زدی و حتی اگر لازم بود اون بانک آفیس مستندات می‌خواست. هر گاه شما می‌خواستید پولِ زیادی هم جابه‌جا کنید باید چند روز و تویِ چند قبض آروم آروم بحسابت می ریختی.

دکتر کرمیان:بسیار طیفِ گسترده‌ای است این قضیه. یعنی ما از پزشکی که مثلاً ماهی یک میلیارد درآمد داره داریم تا پزشکی که شاید ماهی یک میلیون یا دو میلیون داره. این قضیه است. و این قضیه هم برمی‌گرده به بحث‌هایِ برندینگ و بحث‌هایِ مختلف. مکانِ جغرافیایی و چیزهایِ دیگه. خوب خیلی جایِ بحث و صحبت داره.

سوال:مسئله‌یِ دیگه هم اینه که همه رو می‌کشونند تهران و شهرهایِ بزرگ. همون پزشک تویِ شهرستان باشه کسی پیشِش نمیره اما وقتی میره تهران یا مشهد یا تبریز و شیراز که از لحاظِ پزشکی خیلی قوی است یک دفعه بیمارانِش چند برابر می شوند. مردم ناخودآگاه فکر می کنند این دانِشِش بالاتر رفته ولی واقعیت این‌طوری نیست.

دکتر کرمیان:دقیقاً همون‌طوره. و خوب حالا می‌گویم این برمی‌گرده به مسائلِ برندینگِ پزشک‌ها که حالا اگر فرصت شد در موردِش صحبت خواهیم کرد؛ بحثِ درآمدیشون. اما راجع به بحثِ کلی من خودم خیلی قبول ندارم که یک گروهی درآمدِ بسیار بالا و یک گروهی درآمدِ بسیار پایین داشته باشن. حتی تویِ بحثِ کوجینگ هم مثلاً یکی مثلِ دکتر ربّانی که خودِش برند شده حقشه که داره این درآمد رو در میاره و منی که تجربه‌ی اون رو ندارم نمی‌تونم درآمد رو داشته باشم.چون این کاملاً طبیعی است. و تویِ مقایسه‌یِ پزشک‌ها هم با یکدیگر همین قضیه است. می‌بینی پزشکی برند است تویِ یک شهری و خیلی خوب داره پول در میاره خُوب حقشه

اما یک پزشکی بلد نیست خودش رو برند بکنه خوب درآمده پایین‌تری هم داره. اما مقایسه‌یِ شغل‌ها با هم مثلاً یک پزشک و یک مهندس منم با حرفِتون موافق هستم.هر جامعه‌ای باید تعادل داخِلِش باشه. یعنی همون‌قدر که به یک پزشکِ حاذق نیاز است به یک مهندسی حاذق هم نیاز است. و اگر شما پروتکل‌هایی بچینی و یا کارهایی بکنی که مهندِسِت، وکیلِت و پزشکِت این تعادُلِش بهم بخوره و ناامید بشه از درآمدزایی یا می‌ره از کشورِت یا شغلِ خودِش رو تغییر میده یا هر اتفاقِ دیگه‌ای می‌اُفته. که این اتفاقاً تویِ جامعه‌یِ پزشکی داره اتفاق می‌اُفته.

خیلی از همکارها دارن می روند یا قطعاً تویِ حیطه‌یِ مهندسی هم بسیار بحثِ مهاجرتِش داغ است. کافی شما تونِ یوتیوب سرچ کنید مهاجرت. ببینید بیش‌تر مهاجرتِ بچه‌هایِ پزشکی میاد یا مهاجرتِ بچه‌هایِ فنی. قطعاً مهاجرتِ بچه‌هایِ فنی بیش‌تره. چون‌که اینا واقعاً می‌بینند درآمدی نیست، شغلی نیست، کاری نیست، بسترش نیست، می‌گویند خوب بریم یک جایی که هم بتوانیم درس بخونیم، هم بتونیم کار بکنیم و هم آزادیِ بیش‌تری داشته باشیم و هم خیلی بهمون خوش بگذره. خوب طبیعیه و این اتفاق می‌اُفته. دقیقاً حرفِ شما کاملاً منطقی است. نباید بینِ شغل‌ها این تعادلِ بهم بخوره. اگر این تعادله بهم بخوره واقعاً همه‌چیز کج می‌ره. می‌گن اگه خشتِ اول رو کج بزاری تا ثریا دیدار کچ میره و حالا این مسئله داره تویِ کشورِ ما اتفاق می‌اُفته.

سوال:حالا بحثِ تعارض منافع هم است. در وزارت بهداشت ایران؟

یعنی می‌گویند حالا من باید بررسی کنم. شنیدم این رو چندین جا  که در بسیاری از کشورها وزیرِ بهداشت معمولاً پزشک نمیذارن. معاونینِش رو پزشک نمیذارن. یعنی نمی‌خوان تعارضِ منافع ایجاد بشه. تویِ لاینِ بعدی انشالله هفته‌یِ بعدی همین موقع باز رویِ این بحث می‌کنیم. هم تعارضِ منافع هم رویِ بحثِ بیزینِس کوچینگِ پزشکان که بحث بکنیم. بعد رویِ بحثِ مهاجرت اگر فرصت شد. بیزینِس کوچینگِ پزشکان رو یک مقدار تخصصی‌تر صحبت کنیم و شما هم تجربیاتِتون رو در اختیارِ دوستانِتون بذارید. سایرِ پزشکان، روان‌پزشکان، روانشناسان، دندان‌پزشکان که دوست دارن به‌هرحال بیزینِسِ خویش‌فرمایی راه بندازن. می توانند از خدمات یک بیزینس کوچ یا منتور تخصصی کمک بگیرند.

دکتر کرمیان:دقیقاً همین‌طوره مهندس. من  گفتم که پزشکی، دندان‌پزشکی و داروسازی اینها بیزینِس‌هایِ خدماتی هستند و تازه بیزینِس‌هایی است که خطِ آخر از یک بیزینِسِ بسیار بزرگ‌تر. یعنی چی؟ یعنی این‌که شما اگر نگاه بکنی من دارم این‌جوری نگاه می‌کنم به قضیه‌یِ بحثِ پزشکی و دندان‌ و دارو که خوب خیلی تاپ‌تره یا حتی رشته‌هایِ پرستاری و مامایی و اینا که اینا تویِ یک خطِ آخر از یک بیزینِسی هستند که اون بیزینِس برمی‌گرده به لاین دارو و فروشِ دارو. اگر نگاه کنید شرکت‌هایِ دارویی چطور دارو می‌فروشند اینا پرِزِنت‌ها رو می‌فرستند برایِ پزشک بهش پِرِزنت می کنند و می‌گویند که  شما به ازایِ هر نسخه‌ای که نسخه کنید دارویِ ما رو ما بهتون پورسانت می‌دهیم. خیلی از داروخانه‌ها اینجوری است و پزشکی که به عنوانِ خطِ آخرِ این بیزینِس باید بفروشه دارو رو  .

سوال: ایا ارجاع در شاخه های پزشکی کارِ اخلاقی است؟

دکتر کرمیان:یک مقداریش آره و یک مقداریش نه. بستگی داره. یعنی خیلی بالا و پایین داره این موضوع. بعد این باز برمی‌گرده به سیستمِ ارجاعی که دکتر ربّانی تویِ بحثِ بیزینِس کوچینگ به ما گفت. یعنی اون سیستمِ ارجاع رو بسیار راحت می‌توانیم تویِ سیستمِ مدیکال پیاده بکنیم. اگر آزمایشگاه دارید، اگر داروخانه دارید، اگر شرکتِ دارویی دارید، اگر رادیولوژی دارید. همه‌یِ اینها با سیستمِ ارجاع در آمدِش است. یعنی اگر سیستمِ ارجاع نباشه این می لنگه.  کما این‌که من همین الان از اساتیدِ خودم که اینا آزمایِشگاه دارن نتوانستند  سیستمِ ارجاع پیاده  بکنندو درآمدِشون واقعاً ضعیفه و یا اصلا درآمد ندارند.

امیدوارم صحبت های من با دکتر کرمیان در مورد مشکلات تحصیل در رشته پزشکی برای شما مفید بوده باشد. خوشحال می شوم. شما هم اگر تجربیاتی در زمینه تحصیل در هر رشته ای را دارید. با من به اشتراک بگذارید. برای مطالعه بیشتر در مورد تجربیات رشته پزشکی لطفا اینجا کلیک کنید. این محتوا هم در مورد مشکلات رشته پزشکی مقاله جالبی نوشته اگر علاقه مند هستید مطالعه بفرمائید.

تجربیات تحصیل در اوکلند نیوزیلند

تجربیات مهاجرت به نیوزلند

برای تماشا ویدئو مصاحبه من با دکتر ناروئی در خصوص تجربیات مهاجرت به نیوزلند از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن مصاحبه من با دکتر ناروئی در خصوص تجربیات مهاجرت به نیوزلند از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سوال:  سلام به همه دوستان عزیز، امروز با آقای دکتر نارویی همراه هستیم. و قرار هست. تجربیات آقای دکتر از نیمروزلند (زابل) تا نیوزیلند را به اشتراک بزاریم.

ایشان در نیوزیلند مشاور وزیر کشاورزی هستند. خیلی داستان جالبی دارند. حتما همراه ما باشید. مطمئنا تجربیات مهاجرت به نیوزلند  آقای نارویی خیلی داستان آموزنده و مفیدی خواهد بود. مثل همیشه تاکید می­کنم من شرکت مهاجرتی یا اقامتی ندارم. سلام آقای نارویی

دکتر ناروئی: مرسی ممنون از اینکه دعوت کردید. اول یک بیوگرافی داشته باشیم. من زاده­ ی سیستان هستم (زابل) تحصیلاتم را تا مقطع لیسانس زابل بودم دبیرستان نمونه بودم و کارشناسی ­ام را هم زابل گذراندم (گیاه پزشکی) آنموقع سال 1373 یه رشته­ ی نو بود و تازه آمده بود توی ایران، و  چون به پزشکی علاقه نداشتم من این رشته را انتخاب کردم، بعد از آن من سریعا مشغول کار شدم. توی منابع طبیعی در زاهدان، جایی که 10 سال آنجا بودم و آنجا در قسمت­های مختلف کار کردم. از واحد مهندسی گرفته. که من آنجا کار GIS را که علاقمند شدم. یاد گرفتم.

بعد یک مدت به دلیل کمبود نیرو و علاقه من به کامپیوتر و آشنایی با زبان انگلیسی مسئول واحد کامپیوتر شدم. چند سالی و بعد از آن هم یک مدتی در قسمت بیابان زدایی کار کردم. به عنوان مشاور و مترجم چون یک سری پروژه­هایی داشتیم. برای سیستان و بعضی مناطق که از UMDP، برنامه توسعه سازمان ملل که زیر نظر آنها بود و من آنجا به عنوان مشاور و مترجم هم عمل می­کردم. در عین حال که کار می­کردم ارشدم را هم به صورت رفت و آمدی تهران خواندم.

که من حدود یک سال و نیم از زاهدان به تهران حدود 1200 کیلومتر تقریبا هر دو هفته یکبار با اتوبوس کلاس­هایم را می­رفتم و بعضی موقع­ها و به ندرت با هواپیما می­رفتم. چون هزینه ­ها هم بالا بود و کار می­کردم، شهریه هم باید می­دادم. چون علوم تحقیقات بودم. کلاس­هایم کلا چهارشنبه عصر و پنجشنبه بود و من سه شنبه راه میافتادم. چهارشنبه ظهر آنجا بودم و پنجشنبه عصر دوباره با اتوبوس راه میفتادم. به سمت زاهدان که حدود 24 ساعت بود، و به دوستانم می­گویم که اگر هدفی دارند. سخت است اما سعی کنند به سختیش فکر نکنند. این بود و بعد از 10 سال پروژه کار کردن،من دو سال آخر کارمند رسمی شدم.

چرا به نیوزیلند مهاجرت کردید؟

همیشه خوب می­خواستم. ادامه تحصیلم را در یک کشور دیگر داشته باشم. که فرهنگ آنجا را تجربه کنم. و همچنین علاقه­ ای که به زبان انگلیسی داشتم. چون خودآموز بود انگلیسی من، ولی توی آموزشگاه­ها تدریس       می­کردم. بعد از آن من چند جا را مد نظر داشتم. که نیوزیلند را انتخاب کردم. دلیل اصلیش هم این بود. که شهریه­ های دکترا را خیلی پایین آورد و هنوز هم اینجوری است. یعنی به جای اینکه شما مثلا سالی 20 هزار دلار  می­دادین. برای شهریه دکترایتان به عنوان یک دانشجوی خارجی، سال 2006 یا 2007 بود.

که گفت شما شهریه بومی­ها را بدهید. حدود 3000 دلار، خیلی تغییر بزرگی بود. چون من مقصدم استرالیا هم بود و آفریقای جنوبی هم پذیرش گرفتم و یکی دو تا جای دیگر ولی خب باید بورس داشته باشید. بله آمدم نیوزیلند و بعد از دو سه ماهی من بورس گرفتم. بورس هم اینجا اینجوری است. که به شما شهریه­ تان را می­دهند و بعد هم هزینه زندگی یک مقداری می­دهند و در ازای آن هم چیزی از شما نمی­خواهند. فقط حقوق تحقیق شما مال آن قسمتی می­شود. که شما را حمایت کرده است. من آن سال قصد مهاجرت نداشتم و آمدم که اینجا درس بخوانم.

و چون هنوز کارمند آنجا هم بودم 5 سال مرخصی بدون حقوق گرفتم. گفتم درس می­خوانم و برمی­گردم. ولی شرایط طوری شد که من آنجا دارای فرزند شدیم و بعد هم شرایط اقتصادی ایران بعد از 2011 و تحریم­ها به سمت افول رفت. به همین خاطر اینجور شد و در واقع تصمیمم نبود. اما این اتفاق افتاد. و بعد از آن که من درسم تمام شد (دکتری) خیلی سریع قبل از آنکه دکترایم را دفاع کنم. یک پست دکترا هم توی آمریکا گیرم آمد. دانشگاه فلوریدا، گفتیم حالا اینم میریم بعد برمی ­گردیم.

دیگه بعدش اوضاع اقتصادی تو ایران بدتر شد و نزدیک دو سال هم آمریکا بودم. برای پست دکترا و بعدش مسائلی پیش آمد. چون یک مقدار سخت است که شما ایرانی باشید و گرین کارت نداشته باشید. و در هر حال در 2016 در حین اینکه می­توانستم در پست دکترام یک سال دیگر بمانم. این شغل را در نیوزیلند پیدا کردم و به دلیل شرایط شخصی خودم و برگشتم نیوزیلند و از آن موقع هم در وزارت خانه صنایع کشاورزی مشغول به کار هستم. در زمینه ارزیابی ریسک آفات و بیماری­های گیاهی، که اینجا اگر بخواهند وارداتی انجام بدهند.

در زمینه گیاهی (میوه، نهال و …) از هر کشوری، ما ارزیابی می­کنیم که آفات و بیماری­ها چی دارند، و آیا اونا اینجا هست و اگر نیست باید مواظب باشیم که اونا چه کارهایی را باید بکنند تا راضی بشیم که واردات انجام بدهند.

سوال:  من خوب متوجه نشدم آقای دکتر، شما ابتدا برای نیوزیلند اقدام کردید یا برای آمریکا؟ تو تهران که فوق لیسانس تان را گرفتید فرمودید که توی زاهدان هم کارمند اداره منابع طبیعی بودید بعد از آنجا برای تحصیل در نیوزیلند اقدام کردید یا برای آمریکا؟

دکتر ناروئی: نه من برای آمریکا پذیرش داشتم، برای پرتوریای آفریقای جنوبی هم که خیلی دانشگاه قدیمی است تو زمینه ما، و حداقل 150 سال قدمت دانشگاه آنجاست، آنجا هم پذیرش داشتم اینجا هم داشتم. چون شما وقتی تقاضا می­کنید. چند جا را لحاظ می­کنید. که من نیوزیلند را انتخاب کردم. چون من موقعی که آمدم بورس نداشتم، چون آنموقع هم اگر خاطرتان باشد. اینترنت هم تازه یه IDCL آمده بود و اطلاعات به آن اندازه نبود. که شما مثلا بتوانید. راحت راه را بلد باشید. که چطور بورس و اسکالرشیپ بگیرید.

به همین خاطر من با استادی که صحبت می­کردم. ایشان موافقت کردند و گفتند. حالا من هزینه زندگی را هم در حد یک سالی دارم. چون حداقل سه سال بود و بعد بقیه­اش هم میایم کار می­کنم، که بعد از آنکه دو ماه سه ماه آمدم. تقاضای بورس کردم .چند جا همراه استادم و تقاضا نامه را پر کردیم و یکی از آنها موافقت کرد. که به مدت سه سال شهریه ما را بدهد. که حدود 3500 دلار آنموقع بود و هزینه زندگی را که چیزی حدود 2000 دلار نیوزیلند بود را به ما بدهند.

سوال: از نیوزیلند برای پست دکترا رفتید آمریکا؟

دکتر ناروئی: چون من دنبال کار بودم و ویزایی هم که داشتیم محدود بود (ویزای دانشجویی) شما یه 6 ماهی حداکثر می­توانستی بمانی وگرنه باید کشور را ترک می­کردی، ما اینجا دنبال کار بودم دیگه شروع کردم جاهای مختلف اپلای کردن را تقاضا کردم.

سوال:  از مشکلات مهاجرت به نیوزیلند ما بگوید؟

من چون شنیدم و قبلا هم با همدیگر صحبت مقدماتی داشتیم شما فرمودید خیلی روزهای سختی را گذراندید و اینجوری نبوده که همه چی راحت باشد.

دکتر ناروئی: بله البته داستان ما برای مهاجرت نبود. برای تحصیل بود و من هنوز هم فکر می­کنم. اگر کسی قصد دارد. حتی مهاجرت کند. این گزینه، گزینه­ ی خوبی است. حالا برای من اتفاقی شد و دلایل مختلفی از نظر من دارد. البته همه اینهایی که من عرض می­کنم. تجربیات شخصی من است و ممکن است برای هر شخصی متفاوت پیش بیاد. ممکن است. یه مقداری برای بعضی­ها خوشایندتر و برای بعضی ناخوشایند باشد و برای هر شخصی فرق می­کند. ولی نکات اصلی می­ماند. مثلا مهمترین نکته چند ماه اولی که من بورس نداشتم.

سخت بود استرس بود و باید دنبال کار می­گشتم و از آنطرف هم اجازه کار خیلی نداشتم. و شما اگر دانشجو باشید. 20 ساعت در هفته بیشتر نمی­توانید. کار کنید و اون را هم اگر کار کنید. به درس شما ممکن است که لطمه بزند به همین خاطر اساتید معمولا ترجیح می­دهند. که اینجوری نباشد. یا اگر شخص آن مقداری که اجازه دارد را بخواهد کار بکند. بستگی به بودجه و استاد کار، به شما کار دانشجویی می­دهد مثلا استاد به دانشجوها تکلیف می­دهد و شما تصحیح می­کنید و استاد به شما ساعتی پول می­دهد. بعضی اساتید اینجوری است.

ولی برای استاد من اینجوری نبود. من بورسیه داشتم. بله خب قطعا قبل از همه چیز شما وارد یک فرهنگ جدید می­شوید و شما باید خودتان را وفق بدهید و موضوع مهمتر به نظر من کسی که به فکر مهاجرت است یکی دو سال اول سخت است و من این توصیه مهم را به همه می­کنم. کسی که مهاجرت کرد. باید بدانید که شما بالاخره از یک جایی آمده­اید و وقتی شما از یک جایی جابجا می­شوید. یک سری دارایی دارید. که می­توانید با خودتان بیاورید مثل پول و …

و یک سری دارایی دارید. که نمی­توانید با خودتان بیاورید (دوستان و خانواده)، آبرویی دارید شما خصوصا اگر توی ایران در کاری جا افتاده باشید، شما دیگر آنها را ندارید و یک جورایی از صفر شروع می­کنید و حتی اگر از ایران اینجا یک پیشنهاد کاری داشته باشید و بیایید. باز هم به نظر من شما یک سال و دو سال اول شما این تنش را دارید. که جا بیفتید. توی سیستم جدیدی و اگر کسی چنین شرایطی داشت به نظر من یک دو سال اول به خودش مهلت بدهد. چون اولش همان تنش و کشمکش و جا افتادن­هاست. از جهات مختلف،

و بله چون ما برای تحصیل بود. شاید کمتر این حس را داشتیم. ولی بعدش که تصمیم گرفته شد. که بمانم خب تصمیم بزرگی بود و به قول معروف شما باید ریشه­ات را از یک جایی منتقل کنی یک جای دیگر، کار سختی است برای هر آدمی و روحیات هر شخصی هم فرق می­کند.

سوال:  من این نکته را بگویم آقای دکتر چون من تو دبیرستان شبانه روزی با بچه­ های سیستان هم اتاق بودم. یک نکته خیلی مهم را من از اینها یاد گرفتم. سخت کوشی بود،     دوستم رشته ­اش در واقع موازی زیرمجموعه رشته­ ی شما است. در زمان کنکور اشتباه انتخاب رشته کرد و کشاورزی خواند و ایشان هم دکترای کشاورزی دارند. یعنی رشته پزشکی قبول می­شد و یک انتخاب رشته اشتباه داشت و مهندسی کشاورزی دانشگاه تهران آورد. ولی ناراحت نشد و گفت من همین را ادامه میدهم. تا به بهترینش برسم و الان هم آمریکا هستند و تو برنامه دارم.

که با ایشان هم مصاحبه کنم، و واقعا من سخت کوشی را میدیدم و همیشه می­گفت من پسر یک کشاورزم و هیچ راهی، هیچ شانسی جز تحصیل ندارم. چون پدرم نه سرمایه ­ای دارد نه کمکی می­تواند بکند، و واقعا خیلی تلاش کرد. من همیشه به بچه­ هایم می­گویم که یک دوست و هم اتاقی داشتم توی دبیرستان، تلاش کرد و به هدفش رسید.

سوال :حالا شما نظرتون چی است؟ مثلا یک جوانی فوق لیسانس هم رشته شما دارد بخواهد برای ادامه تحصیل به خارج کشور برود باید چکار کند؟

دکتر ناروئی: بله دقیقا انگار شرایط من بوده است. من هم دبیرستان نمونه بودم و همیشه جزو دو سه نفر تاپ بودم و هرسال مسابقات استانی می­رفتم. ولی سال آخر به هر دلیلی من برای پزشکی از اول هم علاقه­ای نداشتم به همین خاطر من اصلا زیست شناسی را نخواندم. برای کنکور و با وجود اینکه همه نمراتم خوب بود. زیست شناسی را نخواندم. ولی پشت کنکور نماندم و من مشابه همان دوست شما سال اول تعیین رشته کردم و این رشته گیاه شناسی را خواندم و مثل دوست شما گفتم. هر جا را که قبول شدم می­خواهم همان را تا آخر بروم،

و دقیقا همینجوری شد. بچه­های این منطقه تقریبا شرایط­شان مثل هم است. از نظر اقتصادی و اجتماعی، برای من هم این اتفاق مشابه پیش آمد، گفتم که من ارشدم را با آن شرایط بسیار سخت خواندم. که چون من معمولا یک هدف میذارم و به آن هدف فکر می­کنم. این را هم بگم که بزرگترین تجربه من این است که اگر فکر می­کنید یک کاری درست است. که انجام بدهید.

منتظر زمان مناسب نباشید. من این را قبل از اینکه بیایم فهمیدم چون من زبانم خوب بود (آنموقع مالزی و هند یک مقداری روی دور افتاده بودند) من حداقل دو تا سه تا دوست داشتم. که اینها کمک کردند و من فکر میکردم باید یک مقدار پس انداز کنم. بعد بروم بعد دیدم که دوستان من رفتند. بعد که با آنها صحبت میکردم می­گفتند نه، جور شده است بهرحال،

و من یاد گرفتم که شما اگر هدفتان درست است. خیلی اگر ریز بشوید جلوتان را می­گیرد. من حداقل چند دوست دیگر هم داشتم. که می­خواستند همه چیز سر جای خودش باشد. اما این امکان ندارد و نمی­شود که همه چیز را کنترل کرد. شرایط تو کشور یکدفعه عوض می­شود یا حتی تو کشور مقصد عوض می­شود، یا می­بینید پس انداز دارید اما دلار 10 برابر می­شود به همین خاطر به نظر من برنامه ریزی تا حد معقولی خوب است.

اما بعدش منتظر زمان مناسب نباشید. و این را من هم اینجا توی تحصیلم به کار بردم. چون موقعی که مثلا تز را می­نویسید یا مثلا مقاله­ای چاپ می­کنید می­گویید .خب حالا وایسم تا اینها …نه هیچوقت زمان مناسب نمیاد به نظر من، همیشه زمان مناسب است اگر شما یک برنامه کلی داشته باشید و این در واقع یکی از مهمترین چیزهایی است که من توی این مسیر یاد گرفتم. و به نظرم توی همه اصول زندگی کاربرد دارد. شما وقتی برنامه کلی داشته باشید. اگر بخواهید خیلی وارد جزییات بشوید. همیشه موانع پیدا می­کنید و فکر می­کنید.

آن زمان، زمان مناسبی نیست و نمونه ­اش برای من بود، من اگر روی کاغذ حساب می­کردم. باید می­گفتم نه من باید چند سال دیگر هم پس انداز کنم. ولی انسان خودش را با شرایط وفق  می­دهد به نظر من، و ما همیشه از حداقل توان مان استفاده می­کنیم. شما اگر تو آن موقعیت قرار بگیرید. شاید وقتی را که توی خونه صرف دیدن فیلم می­کردید. اینجا بیفتید دنبال پیدا کردن کار، یا پیدان کردن یک مهارت. پس به نظرم تو شرایط قرار گرفتن خیلی باعث پیشرفت می­شود.

سوال:  در مورد بورسیه و اسکارشیپ به نیوزیلند توضیح بدهید. الان مثلا من هر رشته­ ای هستم فوق لیسانس دارم چکار کنم و چه اقدامی انجام بدهم برای گرفتن بورسیه نیوزیلند؟

دکتر ناروئی: ببینید قوانین کلی تو کشورهای مختلف فرق می­ کند. اولا اسکارشیپ برای ارشد بسیار بسیار سخت است. نشد ندارد. ولی بسیار سخت است. من این را توصیه می­کنم. برای هر کسی که ارشد را اگر ایران بتواند بگیرد. بهتر است. چون معمولا اسکارشیپ­ها و فاندها برای مقاطع دکترا داده می­شود. دکترا شما چند نوع می­توانید بگیرید یک نوع بورس است که هر دانشگاهی در سال یه مقدار مشخصی دارد مثلا این دانشگاه 10 عدد بورس دارد. که هرکس هر جای دنیا تقاضا می­کند و اونا 10 تای برتر را بدون اینکه چه می­خواهد بخواند (حالا نگاه می­کنند که چه چیزهایی ممکن است در راستای سیاست و تحقیقات دانشگاه باشد)

10 نفر را به عنوان مثال انتخاب می­کنند، دانشگاهی که من اینجا آمدم اون سال چون بودجه نداشت سالی دو سه نفر بورس می­کرد، و بسیار رقابتی بود. مثلا بالای صد نفر تقاضا می­کنند. مورد دوم بورس­هایی است که اون دپارتمان و یا اون گروه دارد که این یک مقدار رقابتش کمتر است. مثلا یک گروه گیاه پزشکی ما داریم. اینها در زمینه گیاه پزشکی دو سه تا اسکالرشیپ دارند. که اینجا محدودتر است و هرکسی با هر رشته­ای نمی­تواند (صرفا همان رشته و زمینه) و یک مورد دیگر هم است. که اساتید خودشان بورس دارند.

مثلا یک استادی هست که یک زمینه تحقیقاتی دارد. بعد ایشان پروپوزال نوشته و یه مقدار مشخصی پول بهش داده­ اند. برای مدتی (مثلا 200 هزار دلار) که تو آن زمینه باید کار کند، نتایج تحقیق را توی آن بخش صنعت یا حالا هرجای دیگری ارائه دهد. این استاد می­تواند این پول را تقسیم کند. که مثلا اینقدر از پول را برای گرفتن دانشجوی دکترا میذارم یا حتی پست دکترا، و پولی که کنار می­گذارد. برای اسکالرشیپ دکترا را می­آید و آگهی میکند. که مثلا من دنبال یک نفر می­گردم. توی این زمینه که دکترا کار بکند، زمینه تحقیق هم این است .

اینم چیزی که ما بهش خواهیم داد. پس شما مستقیم با استاد در تماس هستید، و استاد shortlist می­کند و بعد از آن مصاحبه می­کند و انتخاب می­کند و بعدش شما می­روید و باید شرایط دانشگاه را هم داشته باشید.. مثلا نمره آیلتس و یا تافل داشته باشید و مدارکتان ترجمه شود که اینها به دانشگاه ربط دارد. که این مورد باز راحتتر است. و برای مقطع دکترا شما برای اینکه شانس­تان را زیاد کنید. بهتر است که از فوق لیسانس­تان یک یا دو مقاله داشته باشید. توی ژورنال­های خارجی چاپ شده باشد، این شانس شما را خیلی بالا می­برد،

چون استاد نگاه می­کند و اولا کسی باشد که اون مهارت­ها را داشته باشد و بعد از آن برایش مهم است کسی که مقاله چاپ کرده باشد و بداند که یک مقاله علمی چطور نوشته می­شود. چون خود استاد نیاز دارد که مقاله چاپ کند. توی بیشتر کشورها خصوصا آمریکایی اروپایی، استادی که آنجا هست باید مقاله چاپ کند.. یعنی وجودش توی سیستم آکادمیک بستگی به مقالاتی دارد که چاپ می­کند.

سوال:  آقای دکتر این مقالات در نهایت چه چیزی را دارد و به علم اضافه می­کند؟

چون توی ایران خیلی دارند رو این مانور میدهند که مثلا مقاله چاپ کرده ­ای؟ خیلی آمار مقاله­ای می­دهند ولی خروجی علمی توی ایران نمی­بینم. ازش یعنی حالا سوال بعدی من هم این است. که استادتان که شما را بورس کرده­اند به همین راحتی­ها دست از سر شما بر نداشته­اند و توی سال فکر کنم حسابی از شما کار می­کشند. که تحقیق، مطالعه و بررسی کن، خروجی اون مقالات و تحقیقات به کجا قرار است ختم بشود؟ بفرمایید

دکتر ناروئی: تفاوت اصلی که مثلا چاپ شدن مقالات در ایران و حداقل در اینجا دارند و چیزی که من حس میکنم و فهمیدم این است که اینجا اون تحقیقی که خروجی نهاییش مقاله است در زمینه کارهای ما و یا یک محصول است از سمت صنعت می­آید یا اون بخشی که نیاز دارد. مثلا بورس من از سمت گروهی بود. که مثلا کار حفاظت در زمینه گیاهی برای نیوزیلند انجام می دادند، هدف آنها این بود. که پیشگیری کنند از بیماری­های گیاهی در اینجا و اینها مشاوره می­دادند به وزارت خانه یا جاهای دیگر. خب آنها بورس می­دهند. که نتایج تحقیق من را بعدا استفاده کنند،

یا بچه ­هایی که مثلا در زمینه عمران کار می­کنند. زلزله چون اینجا خیلی خوب است از نظر کاری و علمی، به همین صورت است و استاد یک دانشجو می­گیرد. اینها میروند رو سازه­های مختلف امتحان می­کنند. تست می­کنند. بعد به این نتیجه می­رسند. که بله این سازه یا این ماده که اختراع می­کنند با این ماده یا سازه شما می­توانید. مقاومت را زیاد کنید و بعد این استفاده می­شود. اون صنعت و یا بخشی که این را خواسته است. بهش داده می­شود. یعنی این نیاز وجود دارد و تحقیق بر اساس آن گذاشته خواهد شد و تو بخش­های مختلف اینجور است.

مثلا من در مورد پست دکترای خودم بگویم، برایم جالب بود که یک جراح بازنشسته بود در فلوریدا، ایشان می­خواست به کشاورزی فلوریدا کمک کند، میدانید که فلوریدا و کالیفرنیا خیلی توی کشاورزی عظیم­اند، ایشان چون بازنشست بود. پولش را هم که داشت. گفته بود من 300 هزار دلار میدم که کسی بتواند پروپوزالی بنویسد. که یکی از مشکلات مهم کشاورزی این منطقه را حل کند و استاد من آمده بود یک پروپوزالی نوشته بود.

که بله من با روش اپیدمی کار میکنم. از روش مدلسازی، و من به نظرم می­توانم این بیماری را که اینجا صدمه زده کنترل کنیم و یا فهم بیشتری در موردش داشته باشیم. و آن شخص هم این پروپوزال­ها را می­خواند و می­گویند. بله ما این را به شما میدهیم و ایشان از این 300 هزار دلار آمده بود. یک دانشجوی دکترا گرفته بود و یه پست دکترا (من) که روی این قضیه کار کنیم و دانشی که شما به دست میاورید شما می­توانید. برای بقیه مورد استفاده قرار بگیرد، مثلا من مقالاتی که از آن یافته­هام چاپ کردم. خیلی از جاهای دیگر استفاده می­شود.

چون علم اینجوریه و به صورت پله­ای ساخته می­شود. وقتی که هدف خیلی خیلی مشخصی مثلا نباشد و بعضی رشته­ها ما هدف مشخص داریم، مثلا در زمینه ماشین سازی می­گویند ما میخواهیم به یک محصول و به یک شرایطی برسیم. که این آیرودینامیکش را بیشتر کند، این فرق میکند. اگر می­خواستند یک مشکل اصلی را حل کنند. ما اون جواب را اراده میدهیم و معمولا به آنها گزارشی میدهید. از جهت پیشرفت کار یا احترام. به این خاطر و این برعکس است توی ایران، ما ایده میدهیم. به استاد ولی اون ایده از نیاز صنعت نیامده است یا از نیاز بازار،   نتیجه­ اش چه می­شود؟ یافته خوب است و حتی توی ژورنال خارجی چاپ میشود، میرود توی کتابخانه دانشگاه خاک می­خورد.

سوال:  مقاله علمی به صنعت کمکی نمی­کند و به پول تبدیل نمی­شود؟

باید یک نیازی از صنعت یا بازار را برطرف کند و یا نیازی از صنعت و بازار که مثلا به پول ختم بشود. بهرحال چون علم و پول رابطه مستقیم دارند. ولی یکی از دوستان توی لایو یک سوال پرسیده بود. در مورد ژنتیک مولکولی اگر شما اطلاعاتی در مورد بورسش دارید راهنمایی بفرمایید.

دکتر ناروئی: نه من تخصصم نیست. ولی راهکار کلی را عرض می­کنم، به نظر من شما وقتی که مدارکتان آماده است و اگر مقاله چاپ کرده­اید خیلی شانس­تان بالا میرود. یکی خوب است و دو تا خیلی خوب، و نمرات خوب هم بی تاثیر نیست، روشش این است که شما اول زمینه کاری یا تخصصی که دارید و می­خواهید کار کنید فکر کنید که تو چه زمینه و راهی میخواهید بروید.

خب ژنتیک مولکولی شاخه­های متعدد دارد. شما کارهای مختلف می­توانید بکنید. و پیشنهاد من این است که شما توی دانشگاه­های مختلف بروید و اساتیدی که این کار را می­کنند پیدا کنید. به آن استاد ایمیل می­زنید. که من علاقمندی­ام این است و میخواهم توی این زمینه کار کنم آیا شما فرصتی، بورسیه­ای یا اسکالرشیپی دارید؟ و پیدا کنید اساتید را و این راه شروع میشود،

بعد ایشان هم یا شما را به شخص دیگه­ای معرفی میکند. که مثلا من نه ولی ایشان تو این زمینه کار میکند، و با این مکاتبات است که شما استاد را پیدا کنید و آن استاد در مورد دانشگاه و اون کشور اطلاعات دارد. یکی از دوستان من استرالیا اینجوری آمد. همین کار را کرد و ایشان با یک استاد ارتباط گرفتند و گفتند. که من بورس فعلا ندارم ولی می­توانیم بورس دانشگاه را که سالی یک یا دو بار داده می­شود را امتحان کنیم. و با استاد نشستند یک پروپوزال نوشتند و گفتند.

که ما میخواهیم این کار را انجام دهیم استاد هم ساپورت کرد، و این پروپوزال را می­فرستند. دانشگاه که بعد آنجا توی هیئت اساتید دانشگاه بررسی میشد و پروپوزال­های تاپ را بیرون میاورند و ممکن است. که بهشان بورس داده بشود، یک راهش این است. پس به نظر من اصولش این است که شما استادی را پیدا کنید. تو زمینه­ای که شما علاقه دارید و یا میخواهید کار کنید مکاتبه را با ایشان شروع کنید.

سوال:  دکتر چقدر سخت بود اون مدت سه سالی که نیوزیلند درس میخواندید؟

چقدر استاد به شما سخت میگرفت؟ چقدر باید وقت می­گذاشتید؟

دکتر ناروئی: خب، استاد با استاد فرق میکند. ولی سیستم استرالیا و نیوزیلند و کلا سیستمی انگلیسی بیشتر برای تحصیل دکترا به دو صورت است؛ یا research است یا تئوری است که سیستم­های استرالیا، نیوزیلند و کانادا یا حتی انگلیس اینها اینجوری است. که شما هیچ کلاسی ندارید. شما همه چیز را تو اون سه سال یاد می­گیرید. حتی اگر مهارتی باشد. اگر لازم باشد. مثلا شما میخواهید. کار آماری بکنید. به استاد می­گویید و میروید. با آنهایی که آمار می­خوانند. یک ترم را می­گذرانید (همان یک درس را فقط) ولی اینجور نیست.

که استاد باشد کلاس باشد، نه، شما هستید و یک آفیس و تحقیقتان را انجام میدهید. با استاد ارتباط دارید یا مشاورهایتان و هر چند وقت یکبار هم که نتایج کار را به دست آوردید. شما را هدایت می­کنند و تفاوتی که با ایران دیدم. حداقل اینجوری است که استاد بیشتر همه کاره است و دانشجو بیشتر انجام دهنده کار است. اینجا شما خودتان با ایده میروید. جلو و آنها فقط شما را هدایت می­کنند، که مسیر را درست بروید و کار انجام بشود و اینجور نیست که به شما بگویند. حتما این کار را انجام بدهید.

این توی سیستم­های اینجاست که by research است. سیستم آمریکا هم فرق میکند و دقیقا شبیه ایران است. شما دو سال کورس می­گذرانید. که ظاهرا خیلی هم سخت می­گیرند. چون من دوره­ای که پست داک بودم در نیویورک، پست داک شما هم تحقیق می­کنید و هم توی تدریس به استاد کمک می­کنید. ما آنجا یه درسی به استاد کمک می­کردیم teaching assistant یعنی همکار استاد می­شویم. که درس بدهیم، مثل ایران که وقتی کورس را تمام کردید. بعد شما میروید و یک دوسال و یا دو سال و نیمی حدودا کار تحقیقاتی هم انجام میدهید. سیستم فرق میکند. توی اون سیستم به نظر میاد. چون شما باید کورس بگذرانید، واحد بگذرانید و پاس کنید مثل ایران، شاید سختتر باشد ولی از اینطرف هم فقط خود شما هستید.

و استاد معمولا کمترین دخالت را میکند. توی کار شما، فقط نگاه میکند شما راه درست را بروید. یک زمان­هایی هست. که عملا تحقیق­تان را میدانید. که پاسخی ندارد و استاد به خاطر تجربه­ای که دارد شما را دوباره ممکن است. برگرداند به مسیر که این هم باز سخت است. شما هر مهارتی را که یاد بگیرید خودتان هستید و خودتان و همه چیز خودآموزی است.

سوال:  خب اگر بخش مثلا آزمایشگاهی، و مطالعاتی نیاز داشته باشید، فضای فیزیکی، اینها استاد در اختیار شما میگذارد در نیوزیلند؟

دکتر ناروئی: بله هست و کار من چون مدلسازی بوده است. آزمایشگاه نداشتیم ولی بله آنهایی که کار مولکولی اینها . آزمایشگاه داشتند و در اختیار شما هست. باید تو این زمینه کار کنید.. اولا ایده را با استاد هماهنگ می­کنید و بعدش اینکه چطور انجام بدهید و چه تزهایی انجام بدهید را باید خودتان بروید و مقالات را بخوانید و از کسانی که مقاله چاپ کرده­اند. راهنمایی بخواهید و همه جزییات، یعنی کلا خودآموزی است که البته به سیستم من بیشتر میخورد.

سوال: هزینه های زندگی در دوران تحصیلی دکترا در نیوزیلند

آیا مثلا اقامت و خانه و دانشگاه هزینه­ هایش را میدهد خوابگاه میدهد؟ هزینه­ های زندگی چطوری است؟ میشود ساپورت کرد؟ با خانواده؟

دکتر ناروئی: خب محدود است چون اینجا به شما یک stipend میدهند که معادلش میشود همان کمک هزینه، که هر دو هفته یک بار به حسابتان واریز می­کنند و اون شهریه را هم که دانشگاه داده است و من یادم است که آنموقع حدود 2000 هزار دلار نیوزیلند داده میشد که بد نبود، تو شهری که ما بودیم کرایه خانه اینجا همه چی هفتگی است هفته­ای 250 تا بود.

مثلا و نصفش برای کرایه میرفت. ولی برای ما کافی بود چون بقیه هزینه­ها پایین است. کافی بود ولی خب آنطور نیست. که برای تان چیزی بماند و این باز بستگی دارد. شما چه سیستم زندگیی را  انتخاب کنید، می­ توانید مثلا شما اگر زوج هم باشید. که خیلی هم رایج است با یک زوج دیگه خونه بگیرید. مثلا بعضی­ها میگیرند که مثلا آشپزخانه و سرویس­ها مشترک ولی اتاق­ها جدا است.

که معمولا بیشترین هزینه اجاره خانه است و کافی است معمولا و چیزی که داده می­شود و حالا تو آمریکا فرق میکرد و بورس حدود 16، 12  و… فرق میکرد. یک مقدار ناهمگون­تر بود و من فکر میکنم برای زندگی دو نفر کافی باشد. ما حتی آنموقع توانستیم ماشینی بگیریم و خانه دو خوابه داشتیم، و به نظرم راحت بود از این نظر

سوال:  حالا برویم در مورد خود نیوزیلند صحبت کنیم. نیوزیلند یا زلاندنو؟

چون کلا برای ایرانی­ها خیلی ناشناخته است جامعه ایرانی آنجا چقدر حضور دارند؟ و برای کلیت مردم یک مقدار ناشناخته است. یک مقدار درباره نیوزیلند برای ما بگویید.

دکتر ناروئی: فکر میکنم ایرانی دقیق نمیدانم، ولی من آمار چند سال پیش (7، 8 سال پیش) حدود شاید 10، 11 هزار ایرانی داشتیم. ولی الان به مراتب بیشتر است. ولی باز به نسبت جاهای دیگر خیلی کم است. کنار استرالیاست و معمولا سیستم­شان خیلی شبیه هم است و معمولا اکثرا سعی می­کنند. بروند استرالیا، جمعیتش هم حدود 5 میلیون نفر است. کشورش دو تا جزیره شمالی و جنوبی دارد، که فاصله خیلی کوتاهی بین آنها هست ولی خب از نظر رفاهی هم ردیف کشورهای اسکاندیناوی است.

مثلا از نظر امنیت توی دنیا جزو اولین یا دومین کشورهاست و بسیار امن است و از خیلی جهات از نظر کمترین جنایت، و از این شاخص­ها اگر نگاه کنید در زمره کشورهای اسکاندیناوی است (دانمارک، بلژیک، سوئد، سوییس و …) و از نظر اعتبار پاسپورت نگاه کنید همینطور، معمولا جزو 10 کشور برتر است و معمولا جزو کشورهای اروپایی است ولی این قسمت قرار گرفته است،

سوال:  نیوزیلند خیلی طبیعت سرسبزی دارد

دکتر ناروئی: بله بسیار سرسبز است. یعنی اینجا شما به زحمت می­توانید. یک زمین بدون سبزه پیدا کنید. چون بارندگی بسیار زیاد است و بعضی مناطق حدود 5000 میلیمتر در سال را هم داریم، و بارش بسیار زیاد است، و کاملا نقطه مقابل استان ما هست. که کاملا خشک بود. و نیم کره جنوبی هستیم و فصل­ها برعکس شماست و الان در تابستان هستیم.

سوال: نیوزیلند زمستان سردی دارد؟

دکتر ناروئی: نه به آن صورت، نکته جالبش تفاوت دما بین زمستان تابستان و حتی روزهایش کم است. زمستان­ها معمولا به 4، 5 درجه بالای صفر است و به ندرت زیر صفر درجه داریم و شاید به تعداد انگشت­های دست نرسد، ولی از آنطرف روزش هم از 12، 13 درجه بیشتر نمی­شود (در زمستان)، در تابستان هم بیشتر جاهایش متوسط 18 تا 20 درجه است که برای ماها سرد است، جاهای دیگر هم داریم مثلا 25، 30 درجه هم داریم ولی در کل میشود. گفت که معتدل است برای ما شاید کمی سرد باشد. چون از استان­های گرمسیریم.

ولی تابستان این شهر ما به ندرت بالای 22 میرسد و شب­هایش هم نزدیک 15؛ 16 درجه ست که خیلی خوب است و زمستان هم که سرد نمی­شود.

سوال:  البته فاصله هوایی ­نیوزیلند به ایران فکر کنم از دورترین نقاط دنیا است درسته؟

دکتر ناروئی: بله فکر کنم اینجا دورترین باشد برای آمریکا 15، 16 ساعت پرواز است اینجا هم فکر کنم 19، 20 ساعتی باشد. و گفتم که از نظر امنیت خوب است. آدمهای بسیار خوبی دارد و ما تو این چند سال به آن صورت نژادپرستی را تجربه نکردیم و هستند بهرحال شما هر کجا بروید یه آدم­هایی هستند. که از شما خوششان نمی­آید. همه جا نژادپرست داریم. ولی من تجربه ملموسی نداشتم.

اما برعکسش آمریکا هست و شما انتظار دارید و هست. ولی در کل نکته مثبتش، آدم­های خوبش هستند و امنیتش است. و خوبیش این است که قوانینش مشخص است و یکی از دلایلی که من شغل اینجا قبول کردم و از آمریکا آمدم و خیلی­ها می­گفتند چرا اینکار را می­کنی؟ شما آمریکا هم اگر بخواهید گرین کارت بگیرید و حتی اگر یکی از آدم­های تاپ دنیا هم باشید.

باید وکیل بگیرید و پرونده­تان جلو برود. اما اینجا اولین کشوری است. که سیستم امتیازی را برای اقامت آورد، گفت ما امتیاز میدهیم به شخص، مدرک تحصیلی شما، نوع مدرک، مقطعش، مجرد و متاهل بودنش، سن شما، سابقه کار شما، همه اینها امتیاز دارد و شما اگر امتیاز مشخصی بگیرید.. می­توانید تقاضا کنید و پرونده­تان بررسی بشود. این سیستم را اولین بار نیوزیلند گذاشت. بعد کانادا و استرالیا و چند جای دیگر هم این را تبعیت می­کنن.د یعنی این مشخص است و شما وکیل نمی­خواهید.

چون من میدانستم که پیشنهاد کاری امتیاز دارد و با بقیه امتیازات جمع میشود، که دیگه پرونده بررسی میشود و همنطوری هم شد. یادم است که 130 امتیاز باید میاوردید. که من با شرایط مدرک و … حدود 120 تا داشتم (موقعی که از نیوزیلند رفتم آمریکا) ولی وقتی شما پیشنهاد کاری بگیرید. یکدفعه 60، 70 تا امتیاز می­گیرید و به همین خاطر من میدانستم. که بیایم اقامتم را راحت می­توانم بگیرم، و شما اقامت را لازم دارید. چون اگر اقامت نداشته باشید و ویزای کار داشته باشید.

بچه ­ها باید شهریه بین المللی بدهید. مثلا اگر شما بچه دبستانی هم داشته باشید. باید حدودا سالی 20 هزار دلار بدهید فقط برای شهریه، ولی اقامت داشته باشید رایگان خواهد بود مثل سیستم پزشکی که رایگان است.

سوال:  جمع بندی کنید اقای دکتر در مورد تحصیل در نیوزیلند؟

مثلا من یک لیسانسم یک فوق لیسانسم تو تهران و میخواهم بروم و تصمیم دارم مهاجرت بکنم چکار باید بکنم؟ شما فقط خلاصه یه جمع بندی بکنید. تجربه خودتان را از مهاجرت به من نوعی، من نوجوان، من جوان، کسی که قصد مهاجرت دارد.

دکتر ناروئی: بله به نظر من مهاجرت مثبت یا منفی نیست و از دید من یک تصمیم شخصی است. شما باید بدانید چرا می­خواهید مهاجرت کنید، بعضی وقت­ها بسته به شرایط فردی و شخصی فرق میکند، من آنموقع یادم است که آمریکا بودیم یکی از اساتید از دانشگاه­های بزرگ ایران آمدند با خانمشون و بچه هم داشتند، و خانمشان روانشناس بودند و ایشان بعد از 6 یا 7 ماه برگشتند چرا؟

دلیلش را من میدانم. خب یکی از دلایل این بود که خانمشان اینجا کار میکرد و وقتی می­گویم شما همه چیزتان را نمی­توانید بیاورید منظورم همین است، شما اگر تو ایران جا افتاده باشید. بعد میایید و اینجا از صفر شروع میکنید. سخت است و وقتی فردی پزشک است و تو ایران جایگاه استاد دانشگاه را هم دارد. خیلی با اینجا فرق میکند، شما اینجا اصلا جایگاه خاصی ندارید. که مثلا کسی تو خیابان به شما بگوید سلام اقای دکتر یا…، اینجوری نیست.

ما حتی اینجا استادمان را به اسم کوچک صدا میکنیم. خیلی غیر رسمی است همه چیز، خب مثلا تو ایران کار کرده. کلی جایگاه اجتماعی داشته است شما فرض کنید رییس یک قسمت بوده­اید. بعد اینجا میایید و از صفر شروع میکنید و این تا جا بیفتد خیلی سخت است. و برای همین است که می­گویم بستگی دارد. در چه سنی مهاجرت میکنید و هدف شما چی است؟ بهرحال فرض کنیم که شما تصمیم گرفته­اید. باید برنامه داشته باشید، من مهاجرت را با هر قیمتی همیشه مخالفش بوده­ام و هستم،

ولی از راه تحصیلی به نظر من از همه بهتر است چرا؟ چون شما میایید تحصیل میکنید یه مدرکی می­گیرید و توی آن مدت هم ارزیابی کرده­اید و جا افتاده­اید. حداقل که آیا این سیستم به روحیات شما میخورد به شرایط زندگی شما میخورد یا خیر؟ از نظر اقتصادی که قطعا شرایط بهتر خواهد بود بعد از یک مدت، شما اگر اون دوره اول را بگذرانید. ولی بعضی مواقع هم هست که شما 10 سال تو ایران سابقه کار داشتید. اما اینجا هیچ کاربردی ندارد و باید بروید و مدرک اینجا را بگیرید تا به شما اجازه بدهند.

خب حداقل تو این کشور دیده ­ام و میدانم که زندگی­تان حداقل میگذرد، چون مینیمم حقوق اینجا ساعتی فکر کنم حدود 16، 17 دلار الان شده باشد، و خورد و خوراکتان برای یک شخص فکر کنم ماهی 200، 300 دلاری کافی باشد، گوشت اینجا از 8 دلار شروع میشود تا 10 دلار، تا گوشت خیلی خوب هم اگر بخواهید تا 20 دلار هم داریم ولی بهرحال شما با یک ساعت کار می­توانید یک کیلو گوشت بگیرید، از نظر اقتصادی اینها را مقایسه کنید، خب خیلی فرق میکند از این نظر

سوال:  حالا جزییات و هزینه ­های زندگی در نیوزیلند را تو لایوهای بعدی خواهم پرسید؟

دکتر ناروئی: بله پس من میگم که برنامه داشته باشید و من راه تحصیل را پیشنهاد میکنم یا اصلا پیشنهاد کاری از ایران داشتیم. دوستانی که آمده­اند این که از همه بهتر است، تو نیوزیلند اگر مثلا شما عمران یا IT خوانده باشید. شما شانس­تان خوب است. مثلا مکانیک خوانده باشید. اینجا کاربردی ندارد چون اینجا لیست دارند و هر 6 ماه آپدیت میشود. که چه رشته ­هایی لازم دارند. که با آنها می­توانید اقامت هم بگیرید. ولی آلمان مثلا مکانیک برایتان بهتر است.

به نظر من برنامه داشته باشید و طبق اون برنامه پیش بروید و خیلی­ها بهرحال دوست دارند که مهاجرت کنند. ولی باید برنامه داشته باشید. هر کشوری میروید. ببینید زبان چی باید داشته باشید، اگر انگلیسی هست باید آیلتس یا تافل داشته باشید. اگر فرانسه است باید زبان فرانسه را بگذرانید، اگر آلمان هست به همین صورت، چون اروپا تحصیل کلا رایگان است. حتی برای خارجی­ها، ولی خب به زبان آنجاست. به نظر من برنامه مشخصی داشته باشید و بپرسید از آدم­های مختلف، که تو اون کشور هستند

سوال:  اصلا من هدفم این است اقای دکتر توی پیج و کانال یوتیوب خودم، و انشالله به زودی سایتمم فعال خواهد شد. هدفم این است که این مهاجرت اگر میخواهد انجام شود. با دانش انجام بشود متاسفانه ما تو همین دو ماه گذشته دو تا حادثه هم تو زاهدان داشتیم هم تو شهر ما، خانواده­ها را آسیب زد. این توهم مهاجرت، مثلا اون خانواده یا نوجوان 16، 17 ساله متاسفانه آسیب جدی به دو خانواده زد. من را خیلی تشویق کرد که حتما این کار را انجام بدهم یعنی یک مواقعی میگفتم حالا ولش کن، تجربه مهاجرت خوب است یا بد، باید طرف ببیند. مثلا شاید 100 تا از این لایوهای ما را ببیند و راحت هم اصلا نیست، قبول دارید شما؟ و اصلا مهاجرت آسان نیست.

دکتر ناروئی: بله به هیچ عنوان چیز راحتی نیست. شما دارید وارد یک کشور دیگر میشوید باید جا بیفتید، نمیگویم. که مثلا اینجا بهتر است یا نه، بلکه جنبه­های مختلف دارد، سیستم زندگی اینجا فرق میکند. حتی من مثلا تجربه آمریکا داشتم. سفرهای زیادی هم رفتم. مثلا اینجا عصر به بعد زندگی تعطیل است و زندگی شبانه ندارند به آن صورت، مگر اینکه شما بروید. رستورانی جایی، و ایجوری نیست که تو خیابان بروید و آدم ببینید مثلا ساعت 6، 7 به بعد ولی فکر کنم و اینجا سیستم اینطوری است و نیست.

مگر اینکه شما مثلا شهر نیویورک باشی و شهرهای شبیه به آن که شاید کمی به ایران نزدیک باشد، ولی اون زنده بودن جریان زندگی مثل آنجا نیست و این ممکنه خیلی­ها تو ذوقشان بخورد. و سیستم کاری اینجا 8، 9 صبح شروع میکنید تا 5 بعدظهر و تا میروید خانه میشود. 6 بعدظهر، و 5 به بعد هم اکثر فروشگاه­ها میبندند. و بیرون بخواهید بروید. فقط یک سری رستوران­ها باز هستند. که آن هم تا 10 شب، فقط میخواهم بگویم. این سیستم­های متفاوت خیلی تو ذوق میخورد. هنوز هم این برای ما اینجا جا نیفتاده است. ولی از آنطرف هم باز محاسنی هست.

سوال: من میخواهم بگم که یک نفر از یک خانواده معمولی در شهر زابل تا حد مشاور وزیری توی نیوزیلند رشد کند. موفق بشود و هر کسی میتواند.با تلاش به اون موفقیت برسد و کار نشدنی نیست. ولی به همه توصیه میکنم بسیار باید سختی تحمل کنند

دکتر ناروئی: بله و مطالعه کنند خصوصا الان که این مسئل سوشال مدیا نبود و تازه فیسبوک راه افتاده بود و ما باید کلی سایت­ها را میخواندیم. الان خیلی راحت شده است، نه بخاطر اینکه شرایط آنجا برایشان سخت است اون انگیزه میشود، ولی ببیند واقعا آیا ابزارش را دارند و اگر ابزار را دارند. برای چه چیزهایی آماده بشوند، سعی کنند با آدم­های مختلف ارتباط برقرار کنند و در آن کشوری که قصد دارند بروند با آنها صحبت کنند و اینها است و گفتم در مورد محاسن و معایب هم بعدا میشود. صحبت کرد و اینجوری نیست که بگوییم.

اینجا بد است نه به هیچ عنوان من این را نمی­ گویم. برای من خیلی هم خوب است. دقیقا اگر از راه درستش بروید بسیار هم خوب است. اگر قصد پیشرفت داشته باشید. اینجا راه مشخص است و به تلاش خودتان بستگی دارد. میدانم توی ایران خیلی چیزها همگون نیست و یکی از دلایل این برای نسل جوان که میگویند. اگر سخت تلاش هم میکنیم جوابم نمیده، مشخص نیست ولی اینجا و حتی کشورهای دیگر شما اگر سخت کار کنید و برنامه داشته باشید قطعا نتیجه می­گیرید. با وجود همه مسائلی که هست با وجود نژادپرستی­ها و تبعیض­هایی که هست شما اگر واقعا سخت کار کنید و برنامه داشته باشید اینجا به هدفتان خواهید رسید.

سوال:  دست شما درد نکند اقای دکتر، روز خوبی داشته باشید. من باز هم مزاحم شما خواهم شد و میدانم که وقتتان خیلی پر است ولی افتخار دادید. دست شما درد نکند. روز خوبی داشته باشید موفق باشید

امیدوارم صحبت های من سعیدکاظمی با دکتر ناروئی در مورد تجربیات مهاجرت به نیوزلند برای شما مفید بوده باشد. و دوستانی که تمایل دارند. از داستان های مهاجرت در هر جای دنیا بیشتر اطلاعات کسب کنید. اینجا کلیک کنید.

سرمایه گذاری قبرس شمالی

تجربیات تحصیل در قبرس شمالی با آقای ابراهیمی

جهت دانلود فایل صوتی و شنیدن این مصاحبه از طریق فایل زیر اقدام بفرمائید.

چهت دیدن فیلم مصاحبه بالا از لینک زیر اقدام کنید.

سلام به همه دوستان عزیز که با پیج من سعید کاظمی همراه هستند. امشب با جناب ابراهیمی در مورد تجربیات تحصیل در قبرس شمالی می­ خواهیم. صحبت بکنیم. یکی از بحث­های پر طرفدار بحث مهاجرت بخصوص مهاجرت تحصیلی و خصوصا در رشته ­های پزشکی است. که دوست دارم. با همه شما دوستان این موضوع را صحبت بکنیم. من تو این پیج قصد دارم. اطلاعات مفید به شما بدهم، من شرکت مهاجرتی و اعزام دانشجو ندارم و بیشتر تلاشم این است که بتوانم اطلاعات مفید و مناسبی به شما بدهم که برایتان مفید باشد.بدون مقدمه برویم سر اصل مطلب، موضوع اصلی ما تحصیل در قبرس شمالی است. که خود شما تجربیات زیادی در این موضوع دارید.  

سوال : لطفا ابتدا بفرمایید چه رشته هائی در قبرس شمالی پرطرفدار هستند؟ مخصوصا شاخه­ های پزشکی

بله دقیقا، شاخه­ های پزشکی هست که یا در مقطع دکتری می ایند یا اینکه از اول می ایند. شاخه­ های پزشکی معمولا بیشتر حالا دارو سازی هست، دندان پزشکی هست و شاخه­ های دیگر پزشکی و جدیدا رشته­ ای توریسم، که خیلی قبرس در دنیا تو این زمینه قوی است.

سوال: چه دانشگاههایی در قبرس شمالی برای تحصیل در رشته های پزشکی مورد تائید وزات علوم است؟ که اگر کسی بخواهد برگردد؟ که اینجا باز راحت بتواند مدرکش را معادل سازی کند؟

بله دانشگاه­هایی که قبرس دارد. یکیش را که رنکینگش از همه هم بالاتر است. را مطمئن هستم که مورد تایید وزارت علوم است. یعنی همه دانشجوها می­توانند بعدا برگردند به ایران و مشغول به کار بشوند.(توضیح سایت سعید کاظمی: در فهرست جدید دانشگاههای وزارت علوم هیچ دانشگاهی از قبرس شمالی برای سال 2022 -2021 مورد تائید قرار نگرفته. فهرست دانشگاههای مورد تائید وزارت علوم اینجا کلیک کنید)

سوال: البته فکر کنم اگر دانشجویان پزشکی در قبرس شمالی بخواهند ایران برگردند. بعدا باید حدود یک سالی درس بخوانند و یک سری واحدها را مجددا تو ایران بگذرانند. اما معمولا خیلی کم است و زیاد طول نمی­ کشد؟

خیلی برای ایران اینجوری نیست. چون دانشگاه اینجا را قبول دارند. یک سری واحدهای کمی هستش، ولی برای اروپا و آمریکا می­دانم. که یک سری امتحان­های خیلی سخت دارد و انگار که باید چند ترم هم بگذرانند.

سوال: دانشگاهها در قبرس شمالی به چه زبانی تدریس می­شود انگلیسی یا ترکی؟

دانشگاه­های اینجا اکثرا اینترنشنال هستند. دانشگاه ترک زبان هم دارد. ولی اکثر دانشگاه­ها اینترنشنال هستند و زبان اصلی زبان انگلیسی است. تحصیل در رشته زبان انگلیسی کمی گرانتر است.

سوال: برای تحصیل در رشته ­های پزشکی و داروسازی در قبرس شمالی معمولا هزینه­ ها چقدر است؟ سالیانه حساب کنیم. برای دانشجو تحصیل جدا، برای اقامت و مسکن و خورد و خوراک هم جدا

فقط بحث دانشگاه را من خدمت شما عرض کنم حدودا 5 تا 8 هزار دلار، بستگی به اینکه چقدر واحد بردارند، و تو چه مقطعی باشند،

تحصیل-قبرس-شمالی

سوال: رشته پزشکی، داروسازی، دندان پزشکی در قبرس شمالی حدودا بین 5 تا 8 هزار دلار هزینه سالیانه، را مثلا مد نظرمان باشد؟

دانشگاه­های ارزان­تر هم هست. که مورد تایید وزارت علوم نیست. ولی خیلی از کشورهای اروپایی آمریکایی قبولش دارند. مثلا همین دانشگاه EMU که اعتبارش هم خیلی بالا است و شما توی سایت شانگهای رنکینگ می­ توانید رنک تمام دانشگاه­های دنیا را ببینید.

سوال: برای رشته­ های مهندسی هم از ایران برای تحصیل به قبرس شمالی می ایند؟ رشته ­های مهندسی، اقتصاد، مدیریت؟

بله خیلی زیاد، معماری هستند، خود من رشته­ ام گرافیک است و دارم مسترم را می­گیرم یعنی در واقع ترم آخر فوق لیسانسم.

سوال: سطح دانشگاههای قبرس شمالی را اگر مقایسه کنید با ایران چطوری است؟ یعنی شما لیسانس را داخل ایران گرفتید؟

بله من لیسانس ایران بودم.اینجا هم کارگاه­های عملی زیاد دارند چون دانشگاه­ها وسعت زیادی دارند و دپارتمان­های مختلفی در هر دانشگاه است و هر دپارتمان هم مختص به خودش کارگاه­های مخصوص به خودش را دارد و در واقع ورک شاپ­های مخصوص به خودش را دارد.

سوال: هزینه ­های زندگی برای دانشجو در قبرس شمالی چقدر است؟ خوابگاه دارد سال اول یا حتما باید بیرون خونه اجاره کنند؟

خوابگاه هست اجازه خانه هم هست، اجاره ­ی خانه یک ذره ارزانتر می­شود و خوابگاه یک مقدار گرانتر است چون بهرحال خدمات خود خوابگاه هم هست ، مثلا خیلی­ ها نظافت دارند و رختشویی و مسائل اینجوری.

مهاجرت-به-قبرس-شمالی

سوال: بیشتر دانشجوها در قبرس شمالی خانه اجاره می کنند؟

بله اکثرا بعد از یکی دو ترم که دوست پیدا می­ کنند باهم خونه­ های مشترک می­گیرند که خیلی برایشان به صرفه­ تر هم می­شود.

سوال: رشته ­های مهندسی مطمئنا ارزانتر است درست می­گویم؟

از رشته­ های پزشکی بله ارزانتر است.

سوال: رشته توریسم که فرمودید چی؟ رشته توریسم خیلی رشته خوبی است و من خیلی به رشته توریسم علاقه دارم.

توریسم هم جزو رشته­ هایی است که مثلا قبرس توی دنیا حرفی برای گفتن دارد. و دپارتمان­های توریسم اینجا خیلی قوی ­اند

سوال: حدودا چند هزار دلار هزینه سالیانه زندگی دانشجو در قبرس شمالی  است؟

سالیانه نگفتم، گفتم ترمی 5، 6 هزار دلار تا 8 هزار دلار، این گرانترین دانشگاهی است که رنکش هم خیلی بالاست. ولی خب دانشگاه­های دیگر هم هست که همونطور که گفتم مورد تایید وزارت علوم نیست که قیمتش هم ارزانتر است حالا رنکش به اندازه اون دانشگاه نیست. ولی دانشگاه خوبی است. و توی دنیا هم معتبر است و مثلا کانادا اروپا و اینها قبول دارند.

سوال:هزینه ­های زندگی چقدر است حدودا و متوسط، مثلا یک دانشجو در سال چند هزار دلار یا هر ترم چقدر هزینه دارد؟

ببینید اینجا معمولا هزینه­ های زندگی را به لیر حساب می­ کنند. ولی بعدش بعد از 4، 5 سال شما هر رشته­ای که بخواهید بخوانید. برای لیسانس بالاخره 4 سال باید اینجا باشید، برای فوق لیسانس هم دوباره 2 سال، برای دکتری هم فکر کنم 4 یا 5 سال اگه اشتباه نکنم، و اولا اینجا اجاره­ ها سالیانه است و قراردادهایی که بسته می­شود سالیانه باید پرداخت کنند، و ما اینجا دوستان زیادی داریم که اینجا دانشجو بودند از سالیان پیش، مثلا الان تازه درس­هایشان تمام شده است، و الان به نتیجه رسیده ­اند که اگر همان سال اولی که آمده بودند خونه خریده بودند هزینه آنها هم اندازه شده بود که مثلا تا الان اجاره دادند.

سوال: حتما یه سودی هم براشون مانده بود با خرید ملک در قبرس شمالی؟

از بابت اینکه پول خودشان را تغییر داده بودند. از ریال به پوند، صددرصد سود بوده است. کسی که مثلا 7 سال پیش آمده بود اینجا، شروع کرده است به تحصیل، اونموقع دلار چقدر بوده به ریال ما و الان چقدره؟ خیلی فرقش است.

سوال: اقدام خاصی می­ خواهد ثبت نام در دانشگاههای قبرس شمالی ؟ مثلا من اگر می­خواهم از ایران اقدام کنم مراحل اولش را توضیحی بدهید که اقدامات و چه مراحلی را انجام دهم؟

ببینید دوستانی که می­ خواهند اقدام کنند با من تماس می ­گیرند ما تمام کارهای پذیرش را برایشان رایگان انجام می­دهیم حالا اگر بخواهند برایشان خوابگاه یا خونه هم اجاره می­کنیم که این دیگر یک بحث کاملا جداست، ولی کارهای پذیرششون را کاملا برایشان انجام می­دهیم و با همان پذیرش می­توانند وارد جزیره بشوند.

سوال: بعد ویزا سالیانه است یا که نه تا زمانی که تحصیل می­کنند ویزا دارند؟

تمدید می­شود و هر سال باید بروند تمدید کنند.

سوال:کسی که به صورت دانشجوئی قبرس شمالی می آید ، می­ تواند برای خودش حساب باز کند و حساب بین المللی داشته باشد؟

بله صددرصد، بعد از اینکه شما پذیرشتون را گرفتید و تشریف آوردید اینجا و اقامت خودتان را که گرفتید با اون مدرک اقامت می­توانید خونه اجاره کنید و بعد از اینکه خونه اجاره کردید و تمام این مدارک کامل شد یعنی در واقع شما هم اقامت دارید هم پذیرش دانشگاه دارید و هم آدرس محل سکونت، با این سه تا می­توانید حساب اینترنشنال یا ویزا کارت و همه چی باز کنید، هر ارزی که دارند.

سوال: نظر شما چی است برای کسانی که اروپا و آمریکا می­خواهند بروند.  بر اساس تجربه­ای که شما می­شنوید از دوستان و آشنایان، کدام رشته ­ها را در قبرس شمالی بخوانند مناسبتر است؟ مثلا طرف هدفش کانادا و یا آمریکا است کدام رشته ­ها را بخواند. رشته­ های مدیریت و بیزنس را بیشتر پیشنهاد می­کنم،

ببینید جناب مهندس پیشنهاد من برای دوستان، آنهایی که بخصوص حالا تا مقطع لیسانس در ایران تحصیل کرده ­اند اگر می­خواهند ادامه تحصیل بدهند پیشنهاد من این است که برای فوق لیسانس اینجا اقدام کنند. من خودم پیشنهادم رشته ­های بیزنس، مدیریت است که زیرشاخه ­های زیادی دارد.

سرمایه-گذاری-در-قبرس-شمالی

سوال:MBA و DBA و … منظورتان است؟

بله، اینها هست به علاوه مارکتینگ است.  دیگر اینکه زیرشاخه­ های متفاوت دارد. باز از آنطرف مدیریت دوباره یک سری شاخه­ هایش به بیزنس می ­خورد، رشته­ های خیلی خوبی هستند. یعنی مکمل هستند و من اعتقادم این است که آدم دو تا مستر داشته باشد. خیلی بهتر از یه دکترا است. مخصوصا توی دنیای الان و برای ما ایرانیان که بیشتر هدفمان جای خوب است. ببینید خیلی کشورهای پیشرفته، مدرک دکترا شما سخت کار پیدا می­ کنید. به عنوان مثال دارم رشته خودم را می­گویم، دکترای گرافیک را اگر من بگیرم واقعا خیلی به دردم نمی­خورد فقط می­توانم تو یک سری دانشگاه­ها به عنوان استاد کار پیدا کنم. آن هم بالاخره خیلی دستم بسته می­شود تا دانشگاهی که بتوانم پیدا کنم و در آن مشغول به کار بشوم.

برای همین چون جاهای دیگر معمولا استخدام نمی­کنند. چون شما مدرک دکتری دارید و حقوق دکتری بالا است. هر جایی شما را استخدام نمی­کنند و شما آپشن­هایتان(فرصت هایتان) کمتر می­شود ولی وقتی شما دو تا مستر با هم داشته باشید خیلی آدم Advanceتری هستید. به زبان ساده خودمان آچار فرانسه ­اید. و برای کسی که می­خواهد استخدامتان بکند در واقع دو نفر محسوب می­شوید. به نفع او هم هست و خیلی راحتتر و خیلی کارایی بهتری پیدا کرد برای کسایی که قصد تحصیل و بعدش مهاجرت را دارند.

سوال: اتفاقا با یکی از دوستانم مشورت می­کردم. از بچه ­های دانشگاه علم وصنعت بود. که البته دکترای ایران می­خواند. دوستان ایشان خیلی برای دکترای خارج از ایران اقدام می­کردند. می­گفت خیلی­ از انها به دلایل مختلف  از استادشان خواهش می­کنند که دکترایشان را کنسل کنند و بروند دوباره یک فوق لیسانس تو اون کشور بخوانند،

دقیقا، اصلا فرض کنید در مورد رشته و کار من، من رشته و کار اصلی­ام گرافیک است، شما فرض کنید این رشته من اگر دکترایش را داشته باشم هیچ جایی نمی­توانم کار پیدا کنم و فقط باید برم دانشگاه تدریس کنم، ولی اگر همین مستر گرافیک را داشته باشم یه مستر بیزنس هم کنارش داشته باشم چقدر این دو تا می­توانند به همدیگر کمک کنند، یعنی تو هر کاری خیلی جاها خودم می­توانم مکمل خودم باشم حتی مثلا استارتاپی برای خودم راه بندازم. بیزنسی برای خودم راه بندازم خیلی از کارها را می­توانم خودم انجام دهم. دستم بازتر است مثلا طراحی­ها، تبلیغات­ها، خودم می­دانم چطوری است، کار خودم است خودم طراحی می­کنم، مثلا دوره­های بیزنس و مدیریت هم خوانده­ام و می­توانم اون مجموعه و استارتاپ­ام را درست­تر مدیریت کنم. برای همین پیشنهادم به دوستان این است که دو تا مستر بگیرند. خیلی ساده

سوال:چیزی به نام بورسیه و اسکالرشیپ در قبرس شمالی هم داریم آنجا؟ و کسی شانس دارد ؟

بله، بحث شانسی نیست، بحث معدل دیپلم و یا حالا فوق لیسانس و هر مقطعی که می­خواهد، بستگی به نمره آن دارد و همین. و چون ملیت ایرانی دارید اینجا دانشگاه­ها برای ملیت ایرانی یک تخفیفی قائل شده ­اند که در واقع جزو بورسیه محسوب می­شود و بعضی دانشگاه­ها حتی تا 85 درصد بورسیه دارد مثلا دانشگاه من CIU که من تقریبا ترمی 1400، 1500 یورو حالا یا یک کم کمتر یا بیشتر بستگی به تعداد درس­هایی که بر میدارم.

سوال: چه مدارکی ابتدا نیاز است که برای شما ارسال کنند؟ برای پیش ثبت نام در دانشگاههای قبرس شمالی؟

ببینید مدارکی که باید برای ما ارسال کنند: ترجمه شده­ی ریز نمرات، ترجمه شده مدارک قبلی­شان، عکس پاسپورت، همین. حالا اگر دانشگاه خاصی مد نظر است که برایشان ثبت نام کنیم ممکن است که آن دانشگاه هم یک چیزهای دیگری بخواهد که حالا ما آنموقع خودمان بهشان توضیح می­دهیم. ولی کلا همین­ها است.

سوال: به دوستان توصیه می­کنم.  برای ثبت نام دانشگاه اگر قبرس شمالی خواستند با اجازه شما به پیج آقای ابراهیمی می­توانند پیام بدهند و سوال بپرسند؟

بله خواهش می­کنم. من وصل­شان می­کنم. به همکارم که تخصصی کار دانشجوئی را انجام می دهند. چون من کارم توی شرکت در واقع کار طراحی هست و کار فروش دارم انجام می­دهم. مسئول کسی که کارهای ثبت نام دانشگاهی را انجام می­دهد کس دیگری هستش اما هر کسی که با من تماس گرفت من وصلشون می­کنم به ایشون، بازم خدمتتان تکرار می­کنم شرکت ما کاملا رایگان پذیرش می­گیرد چرا؟ چون ما درآمدمان از فروش ملک هستش، و کارم کلا چیز دیگری است.

سوال:دوستی که ارجاع می­دهید ایرانی هستند؟

بله

سوال:پس من به دوستان توصیه می­کنم اگر سوالی داشتند حالا هر موقع توی یوتیوب دیدند این فیلم را یا مصاحبه صحبت­ها ما را چه توی اینستاگرام و چه توی سایت من، به اسم خودمSaeedkazemi.ir دیدند بعد براحتی به آقای ابراهیمی پیام بدهند توی اینستاگرام تا ایشان راهنمایی­شان کنند.
جاذبه های قبرس شمالی

سوال: بحثی که پرسیده بودند بحث اجازه کار برای دانشجو در قبرس شمالی است، که آیا اصلا دانشجو می­تواند اجازه کار داشته باشد یا نه؟

بله اجازه کار دارد.

سوال: چند ساعت کار دانشجوئی در قبرس شمالی در هفته حساب کرد؟ چون با ساعت­های کلاس دانشگاه هم تداخل نداشته باشد.

ببینید معمولا پارت تایم است. و کارهای دانشجویی بهش پارت تایم می­گویند. فروشندگی، توی مغازه­ای، رستورانی، کافه­ای و اینجور کارها، کارهای دانشجویی است. که می­توانند انجام دهند و کاملا قانونی است و کار غیر قانونی نیست. به صورت پارت تایم اگر باشد.

سوال: آیا دانشجویان بعد از فراغت از تحصیل در قبرس یا ترکیه هم شانسی دارند برای کار کردن دارند؟

بله بستگی به رشته و ارتباطاتی که دارند داره، چرا که نه،

سوال: بعد از تحصیل چه مدت می­توانند توی قبرس بمانند؟

ببینید یک فرجه 60 روزه دارند که اجازه اقامت دارند یعنی بعد از اینکه دانشگاه تمام بشود 60 روز می­توانند توی قبرس بمانند.

سوال: از دیگر کشورهای اروپایی و آمریکا هم میایند قبرس برای تحصیل؟ از خاورمیانه و بقیه کشورها؟

بله کلی دانشگاه روس داریم، انگلیسی داریم،

سوال: هزینه­ های تحصیل برای اروپائی ها در قبرس مناسب می افتد؟

بله خود ترک­ها از ترکیه خیلی میایند اینجا دانشگاه، بخاطر خوب بودن دانشگاه­هایشان، روس­ها بخاطر قیمتش می­آیند، برایشان به صرفه ­تر است چون دانشگاه­های روس خیلی گرانترند، هم قیمت برایشان ارزانتر تمام می­شود هم آب و هوا لذت می­برند از محیط قبرس،

سوال: دوستانی هستند که می ایند. وسط راه برمی­ گردند، یک سری مشکلات دارند نمی­دانم به خاطر وضعیت مالی است یا توان زبانشون، بهرحال پیش میاد اینهایی که می ایند و برمی­ گردند،

مشکلات مالی هست همیشه. این اصلا یک بحث جداست. ولی دوستانی که میایند.  اینجا به نظرم اون ادمایی که خیلی درونگرا هستند و در واقع اجتماعی نیستند خب اینجا نمی­توانند. چون جامعه و جزیره کوچکی است و نمی­توانند ارتباط برقرار کنند، در نتیجه آپشن­هایشان کم می­شود و مثلا مثل یک کشور اروپایی و آمریکایی نیست که شهر بزرگ داشته باشد و بهرحال شهرهای کوچک توی قبرس هستند و بیشتر توریستی تفریحی است.

شما برای اینکه بتوانید روابط خوبی برقرار کنید یا حتی شرکت­ها و جاهای خوبی مشغول به کار بشوید این بحث اینکه ارتباط­هایتان چقدر قوی باشد خیلی مهم است. و اینکه بالاخره درست است که اینجا همه انگلیسی بلدند و دانشگاه هم کاملا انگلیسی هستش، ولی برای کسی که می­خواهد کار کند هر چه سریعتر زبان ترکی یاد بگیرد مثلا یک امتیاز خیلی زیاد است.

سوال: ارتباط مردم قبرس شمالی با ایرانی­ها چطور است؟

خیلی عالی است و اصلا قابل مقایسه با ترکیه نیست چون اصلا قبرسی­ها خودشان را از ترک­ها جدا می­دانند و به دلیل اینکه از زمان­های قدیم با یونانی­ها همسایه بودند بالاخره جزیره بوده و مراوده زیاد داشته و چندین سال مستعمره انگلیس بوده، اصلا خیلی آدم­های با فرهنگی­اند و در واقع مولتی کالچراند با همه دنیا اوکی­اند. مشکلی ندارند یعنی چجوری بگویم که دوستانه خدمتتان عرض کنم مقررات فاشیستی ترک­ها را ندارند.

سوال: من حالا چون یک سالی توی ترکیه بودم می­ دیدم و ترکیه رو بعضی چیزها بیش از حد حساس بودند، مثلا روی زبان خیلی حساس بودند روی نژاد ترک خیلی حساس بودند.

ببینید چون اینجا زبان اصلیشون ترکی است. بالاخره می­گویم. بلد بودنش خیلی بهتر از بلد نبودنش است. برای همین دوستانی که میان اینجا دانشگاه یا میایند برای سرمایه گذاری و زندگی، اولین کاری که می­کنند این است که می­روند و کلاس زبان ترکی اسم می­نویسند.

سوال: من یکی از چیزهای جذابی که خیلی ترکیه را دوست داشتم حالا جدا از روغن زیتون و سالاد و اینها که جزو اصل غذاها بود صبحانه و دورهمی­هایشان را که مثلا من روزهای یکشنبه می­رفتم و پسرهایم را از فوتبال بر

می­داشتم و می­رفتیم ساحل، می­دیدم که این خونه ­های ویلایی ساحل خیلی قدیمی بودند ولی تو همان بالکن می نشستند و چایی آتیشی درست می­کنند و خیلی هم لذت بخش بود. معمولا 10، 11 صبح روز یکشنبه هم هست

که دور هم جمع می­شدند. این را خیلی من دوست داشتم، این احساس محبت و دور هم بودنشان را خیلی من دوست داشتم یعنی خیلی لذت می­بردم.

حالا همان حسی که شما می­فرمایید. اینجا صد برابر بیشتر است، چون امنیتش هم خیلی بالاست، همه درب خونه­ ها باز، ماشین­ها سوییچ روشون هست،

سوال: این امنیت تو استانبول که واقعا نبود، یعنی خودشان اولین توصیه ­ای که دوستان ما به ما می­کردند این بود که خیلی مراقب خودتان باشید، حتی می­گفتند بچه را که مدرسه می­برید خودت برو و تحویل بده

بله استانبول هم مثل تهران ابرشهر است.

سوال: نکته منفی چی می­بینید تو قبرس؟ حالا همیشه که صددرصد مثبت نیست. مثلا یک چیزی که به نظرت منفی باشد؟ صادقانه، آیا کوچکه؟ مثلا دوست من که کیش است می­گوید چون کوچک است بعد از یک مدتی ادم خسته می­شود.

خب، اولا که قبرس به اندازه 4 تا قشم است، نه کیش، که خیلی بزرگه. من تنها ایرادی که می­توانم به این جزیره بگیرم که آن هم واقعا حق دارم بحث تراسپورت­شان یا حمل و نقل است یعنی مثلا مثل خب حالا کشورهای اروپایی که من رفتم همه جا سر هر ساعتی مشخص است که یک ساعت یک بار اتوبوس میاد نمی­دانم مینی بوس میاد تاکسی میاد، اما اینجا به دلیل اینکه جمعیت کم است و شهرها معمولا کوچک هستند همه ماشین دارند، و ماشین یک چیز مهم در قبرس است. به نظر من تنها نکته­ای که حالا من می­توانم ایراد بگیرم و بگویم قبرس ایراد دارد این است که شما باید حتما ماشین داشته باشید توی قبرس،

سوال: ولی این توی استانبول واقعا نقطه قوت بود واقعا دارم می­گویم یعنی ما حتی روستاهای 80 کیلومتری استانبول هم که می­خواستیم برویم برای تفریح، که مثلا برویم آنجا ناهاری یا مثلا جاذبه ­ای بود، دریاچه ­ای بود
.جنگلی بود، حالا درست است که چون برای روستا بود کیفیت مثلا مینی بوس پایین بود ولی از نظر ترانسپورت اینا خیلی خوب بود و من از این نظر استانبول راخیلی دوست داشتم،

استانبول ابرشهر است دیگه و اونا این امکانات را دارند، مثل تهران که شما از نیاوران اگر بخواهید به توپخانه بروید با ماشین بروید 2 ساعت طول می ­کشد اما با مترو فکر کنم نیم ساعت هم نشود، اگر اشتباه نکنم.

دوستانی هم که مایلند از آقایِ ابراهیمی سؤالات خودشان در مورد زندگی ، تحصیل یا کار در قبرس شمالی را به صورت مستقیم بپرسند. می توانند. از طریق پیج اینستاگرام sam.Ebrahimi.develco@ با ایشان در ارتباط باشند. همچنین آقای ابراهیمی یک آفر ویژه گذاشتند. برای دوستانی که از طریق پیج یا سایت سعید کاظمی از شرکت ایشان ملک خریداری نمایند.

این افر، علاوه بر آفرهای سازندگان (شامل پنج قطعه اصلی آشپزخانه) می باشد. و شامل یک‌دست مبلمان وِیژه افرادی می باشدکه از طریق سایت من با ایشان آشنا شده اند. امیدوارم موضوع سرمایه‌گذاری در قبرِسِ شمالی برای علاقه مندان مفید بوده باشد.برای مطالعه یا شنیدن دو مصاحبه دیگر من با اقای ابراهیمی در مورد تجربیات زندگی در قبرس شمالی و تجربیات سرمایه گذاری در قبرس شمالی بر روی عنوان ها کلیک کنید.