آیا با شخصی از کشور دیگری در اینترنت یا در سفر ملاقات کرده اید؟
برخی افراد فکر می کنند ازدواج با یک شهروند کانادایی بلیط آنها به کانادا خواهد بود. قبل از ازدواج با کسی و حمایت مالی از او برای آمدن به کانادا باید خوب فکر کنید، به خصوص اگر:
شما به تازگی ملاقات کرده اید.
می خواهند سریع ازدواج کنند.
آنها قبلاً بارها ازدواج کرده یا در یک رابطه معمولی بوده اند.
آنها اطلاعات زیادی در مورد پیشینه یا خانواده خود به اشتراک نگذاشته اند.
اگر همسرتان را اسپانسر کنید، باید به مدت 3 سال از او حمایت مالی کنید، حتی اگر ازدواج یا رابطه با شکست مواجه شود. اسپانسر یک قرارداد قانونی با دولت کانادا است. شما باید شرایط آن را رعایت کنید.
اگر همسرتان از کمک های اجتماعی استفاده می کند، باید پول را بازپرداخت کنید. همچنین، تا زمانی که بدهی را بازپرداخت نکنید، نمیتوانید از شخص دیگری حمایت کنید.
ازدواج یک تبعه خارجی با یک شهروند یا مقیم دائم کانادا فقط برای ورود به کانادا جرم است.
لطفا توجه داشته باشید که برخی از اطلاعات این ویدیو قدیمی است و در مرحله به روز رسانی است. به طور خاص، همسران یا شرکای تحت حمایت شهروندان کانادایی یا مقیم دائم، برای حفظ وضعیت اقامت دائم خود، نیازی به زندگی با اسپانسر خود ندارند. دولت کانادا در آوریل 2017 این شرط را حذف کرد که همسران و شرکا را ملزم می کرد به مدت 2 سال با حامی مالی خود زندگی کنند.
ازدواج های مناسب برای مهاجرت به کانادا
در برخی موارد، حامیان مالی و متقاضیان خارجی یک “ازدواج راحت” راه اندازی می کنند. این یک ازدواج یا رابطه قانونی است که تنها هدف آن اجازه دادن به همسر یا شریک حمایت شده برای مهاجرت به کانادا است.
افسران ما برای تشخیص درخواست های واقعی مهاجرت آموزش دیده اند. آنها می دانند چگونه ازدواج های دروغین را تشخیص دهند. آنها راه های زیادی برای تشخیص تقلب در ازدواج دارند، از جمله:
بررسی اسناد
بازدید از خانه های مردم
مصاحبه با حامیان مالی و متقاضیان
شهروندان کانادایی یا مقیم دائمی که به دلایل مهاجرت در یک ازدواج راحت هستند ممکن است متهم به جرم شوند.
حامیان یا اسپانسرها
وسوسه نشوید که پیشنهادات پولی یا سایر جوایز برای ازدواج با یک فرد فقط برای مهاجرت به کانادا انجام شود. اگر این کار را انجام دهید، ممکن است با اتهامات جنایی جدی روبرو شوید. همچنان باید شرایط حمایت مالی را رعایت کنید.
احساس نکنید که باید با مشارکت در یک ازدواج راحت به کسی کمک کنید، مهم نیست دلیل آن چیست. ارزش ریسک کردن را ندارد
متقاضیان ویزا ازدواج کانادا
درگیر ازدواج دروغین نشوید ما ویزای شما را رد می کنیم و ممکن است. شما را از سفر به کانادا به مدت 5 سال محروم کنیم. این برای همیشه در سابقه مهاجرت شما باقی خواهد ماند.
ما می دانیم که حتی ازدواج های واقعی نیز ممکن است با شکست مواجه شوند. اما، اگر برای آمدن به کانادا به عنوان یک مهاجر ازدواج راحتی کنید، ممکن است:
علیه شما اقدام قانونی انجام دهیم
به مدت 5 سال به شما اجازه ورود به کانادا را نمی دهد
شما را از کانادا اخراج کنیم
اگر در یک رابطه خشونت آمیز در کانادا هستید
شما حق دارید کمک بخواهید. اگر با یک شهروند یا مقیم دائم کانادایی ازدواج کرده اید که مورد سوء استفاده قرار می گیرد، دیگر نیازی به زندگی با آنها برای حفظ وضعیت اقامت دائم ندارید.
توضیحات سایت سعید کاظمی : مطمئنا اداره مهاجرت کانادا بعد از بررسی میلیونها پرونده از شما دانش و آگاهی بیشتری دارند. دقت کنید و گول افراد شیاد که بدنبال ازدواج صوری با شما هستند. را نخورید.امیدوارم محتوای اموزشی قوانین مربوط به مهاجرت کانادا از طریق ازدواج برای شما مفید بوده باشد. لطفا تجربیات خودتان را با من در مورد ازدواج و اخذ ویزا مهاجرتی با من در اختیار بزارید. این کار براحتی با ضبط یک ویدئو، فایل صوتی یا متن امکان پذیر می باشد.
یکی از دوستان نزدیک من مورد سو استفاده از طریق ازدواج با یک فامیل ایرانی در کانادا قرار گرفت. به شدت مراقب باشید. لطفا برای مطالعه بیشتر قوانین مربوط به مهاجرت به کانادا اینجارا کلیک کنید. برای مطالعه منبع اصلی این قانون اینجا کلیک کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/03/marriage-fraud-canada.jpg558992adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-03-06 18:27:362022-07-09 14:52:16قوانین مربوط به مهاجرت کانادا از طریق ازدواج
دروغ گفتن یا ارسال اطلاعات و مدارک نادرست به اداره مهاجرت کانادا
دروغ گفتن یا ارسال اطلاعات یا مدارک نادرست به اداره مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا (IRCC) جرمی جدی است. این تقلب است. به آن “ارائه اطلاعات نادرست” می گویند.
تقلب در ارائه اسناد به اداره مهاجرت کانادا می تواند شامل اسناد جعلی یا مدارک ذیل باشد:
گذرنامه و مدارک سفر
ویزا
مدارک تحصیلی، مدارک تحصیلی، و مدارک کارآموزی یا تجارت
گواهی تولد، ازدواج، طلاق قطعی، فسخ، جدایی، یا فوت
گواهی پلیس
اگر در یک برنامه یا در مصاحبه با یک افسر IRCC دروغ می گویید، این نیز تقلب است. جرم است.اگر مدارک یا اطلاعات جعلی ارسال کنید، درخواست شما را رد می کنیم. همچنین ممکن است:
شما را از ورود به کانادا حداقل به مدت 5 سال منع کنیم.
یک سابقه دائمی از کلاهبرداری به شما بدهد.
وضعیت اقامت دائم یا شهروند کانادا را از شما سلب کند.
موجب اخراج شما از کانادا شود.
کاری که دولت کانادا برای جلوگیری از تقلب در مهاجرت انجام می دهد.
ما با شرکای خود برای نظارت بر تقلب در اسناد و آموزش افسران در سراسر جهان کار می کنیم. شرکای ما عبارتند از:
آژانس خدمات مرزی کانادا (CBSA)
پلیس سواره سلطنتی کانادا (RCMP)
خدمات پلیس خارجی
دفاتری که اسناد هویتی و وضعیتی را صادر می کنند
ما در حال کار با CBSA و RCMP هستیم. تا بیومتریک را وارد مرحله اجرائی کنیم. این بدان معناست. که ما از داده هایی مانند اثر انگشت برای تأیید هویت یک فرد استفاده خواهیم کرد.
بیومتریک مخفی کردن اینکه چه کسی هستند. را برای افراد بسیار سخت تر می کند. همچنین به کاهش تقلب در هویت کمک خواهد کرد.
توضیحات سایت سعید کاظمی:
بیومتریک چیست:
احراز هویت بیومتریک یک فرآیند امنیتی است. که مشخصات فرد را با مجموعه ای از داده های بیومتریک ذخیره شده مقایسه کرده. و در صورت تایید، اجازه دسترسی به سامانه ها، برنامه ها و اجازه ورود به کشورها را می دهد. با افزایش جرایم اینترنتی، کلاهبرداری و سرقت هویت، بیشتر از هر زمان برای کشورها اهمیت دارد. که اشخاص را از طریق مشخصات خاص آنها مثل اثر انگشت شناسائی کنند. تا امکان دزدیدن هویت را کاهش دهند.
بیومتریک: اندازه گیری و تجزیه و تحلیل خصوصیات فیزیکی و رفتاری فرد،
داده های بیومتریک: مجموعه ای از ویژگی های فیزیکی و رفتاری ( مانند اثرانگشت، صدا ، شکل قرنیه …)
شناسایی بیومتریک: فرآیند استفاده از داده های بیومتریک برای تایید هویت فرد در مبادی ورودی کشورها یا سازمان های مهاجرتی
برای مطالعه سایر قوانین مربوط به مهاجرت به کانادا و سایر کشورها اینجا کلیککنید.برای مطالعه اصل این محتوا اینجاکلیک کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/03/دروغ-گفتن-یا-ارسال-اطلاعات-نادرست-به-اداره-مهاجرت-کانادا.jpg7201240adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-03-06 18:13:512022-05-28 22:54:18دروغ گفتن یا ارسال اطلاعات و مدارک نادرست به اداره مهاجرت کانادا
وب سایت های جعلی و سایر کلاهبرداری های اینترنتی برای مهاجرت به کانادا
توضیحات : این مطلب از سایت اصلی اداره مهاجرت کانادا برای شما عزیزان ترجمه گردیده. تا با دانش و اطلاعات کامل برای مهاجرت اقدام نمائید.
اگر نیاز به درخواست eTA دارید، هنگام برخورد با شرکت هایی که ادعا می کنند. برای دریافت آن کمک می کنند، مراقب باشید. این شرکت ها با دولت کانادا همکاری نمی کنند. بسیاری از آنها وب سایت هایی دارند. که برای اطلاعات و ارسال برنامه های eTA هزینه دریافت می کنند.
وب سایت اداره مهاجرت دولت کانادا محل رسمی درخواست eTA است. (توضیحات : و این کار از طریق هیچ سایت دیگری انجام نمی گردد.)
برای مجرمان آسان است. که یک وب سایت واقعی را کپی کنند یا وب سایتی بسازند. که حرفه ای به نظر برسد. وب سایت ها ممکن است ادعا کنند که سایت های رسمی دولت کانادا یا شرکای آنها هستند. دیگران ممکن است ادعا کنند. که اقدامات ویژه مهاجرت یا مشاغل با درآمد بالا را تضمین می کنند. آنها این کار را انجام می دهند. تا مردم را فریب دهند تا به آنها پول بپردازند.
برخی از این سایت ها ممکن است سعی کنند شما را وادار کنند. که اطلاعات خصوصی خود را به آنها بدهید. این می تواند برای سرقت هویت شما استفاده شود.
در اینجا مواردی وجود دارد که باید در هنگام اقدام برای مهاجرت به کانادا مراقب آنها باشید:
اگر وب سایت ادعا می کند که اقدامات ویژه ای را برای افرادی که می خواهند مهاجرت کنند ارائه می دهد، با آنها معامله نکنید. برای پیشنهادات ورود تضمینی به کانادا یا پردازش سریعتر درخواست خود پولی پرداخت نکنید. این ادعاها دروغ است.
هنگام ورود به یک وب سایت، آدرس را در نوار آدرس مرورگر خود بررسی کنید. باید با آدرسی که تایپ کردید مطابقت داشته باشد.
در اینجا چند راه دیگر برای محافظت آورده شده است:
هرگز اطلاعات خصوصی را وارد نکنید مگر اینکه قفلی در پنجره مرورگر یا “https://” در ابتدای آدرس وب وجود داشته باشد که نشان دهد امن است.
اگر وب سایتی به نظر شما اشتباه است، جستجوی وب انجام دهید. تا ببینید آیا کسی مشکلی در آن سایت گزارش کرده است یا خیر.
مطمئن شوید که مرورگر شما به روز است. فیلترهای مرورگر می توانند. به شناسایی وب سایت های جعلی کمک کنند.
مراقب وبسایتهایی باشید. که در ایمیلهای افراد غریبه تبلیغ میشوند و شما درخواست نکردهاید.
اطلاعات شخصی را در اختیار دیگران قرار ندهید، مگر اینکه مطمئن باشید که می دانید با چه کسی سروکار دارید.
اگر شک دارید، قبل از هر کاری با مالک وب سایت از طریق تلفن یا ایمیل تماس بگیرید.
در صورت انتخاب نماینده، در مورد اینکه چه کسی می تواند. به طور قانونی نماینده شما باشد، اطلاعات بیشتری کسب کنید.
کلاهبرداری از طریق ایمیل برای مهاجرت به کانادا:
ما شرکت تحقیقاتی Advanis را برای اجرای نظرسنجی تجربه مشتری بین 25 فوریه 2022 و 31 مارس 2022 استخدام کردیم. اگر در مورد درخواست شما در سال 2021 تصمیم گرفتیم، ممکن است یک دعوت نامه ایمیل دریافت کنید.
ممکن است ایمیلی دریافت کنید که به نظر می رسد از یک شرکت واقعی یا دولت کانادا باشد. ممکن است از شما اطلاعات خصوصی مانند تاریخ تولد، گذرواژه یا جزئیات کارت اعتباری شما را بخواهد. گاهی اوقات ایمیل به شما می گوید که از یک وب سایت جعلی بازدید کنید.
برخی از افراد ایمیل هایی دریافت می کنند. که به نظر می رسد از IRCC هستند. اگر اطلاعات شخصی به آنها بدهید، اقدامات مهاجرتی ویژه ای ارائه می دهند. ما هرگز برای شما ایمیلی برای درخواست اطلاعات خصوصی شما ارسال نمی کنیم.
اگر چنین ایمیلی دریافت کردید، روی هیچ پیوندی کلیک نکنید و اطلاعاتی در مورد خودتان ندهید. اگر در مورد اینکه ایمیل از کجا آمده است شک دارید، حتما هویت فرستنده را بررسی کنید.
این موارد ممکن است به این معنی باشد که ایمیل یک کلاهبرداری برای مهاجرت به کانادا است:
ایمیل از یک آدرس خصوصی یا یک آدرس ایمیل رایگان وب (به عنوان مثال، Yahoo Mail، Hotmail یا Gmail) ارسال می شود و نه از حساب ایمیل دولت کانادا “gc.ca” یا “Canada.ca”.
ایمیل به جای نام واقعی شما از یک تبریک استاندارد مانند “مشتری عزیز” استفاده می کند. (توجه: ما برخی از ایمیلهای خودکار را با عنوان «مشتری عزیز» خطاب میکنیم. اگر ایمیلی مانند این دریافت کردید، بررسی کنید و مطمئن شوید که از یک حساب ایمیل دولت کانادا است.)
فرستنده اطلاعات شخصی مانند تاریخ تولد، رمز عبور، کارت اعتباری یا جزئیات بانکی شما را می خواهد.
انتظار ایمیل را نداشتید.
پیام به جای متن یک تصویر است.
توجه: دولت کانادا ویزا را از طریق ایمیل ارسال نمی کند.
کلاهبرداری های تلفنی برای مهاجرت به کانادا
ما برای جمع آوری پول یا پرداخت با شما تماس نمی گیریم. گاهی اوقات ممکن است برای دریافت اطلاعات بیشتر برای ادامه رسیدگی به درخواست یا درخواست مدارک بیشتر از طریق تلفن با شما تماس بگیریم.
ما هرگز از شما برای پرداخت تلفنی درخواست نخواهیم کرد.
افراد می توانند. از کلاهبرداری های تلفنی برای سرقت پول یا هویت شما استفاده کنند، به همین دلیل است که ما اقدامات سختی را برای محرمانه نگه داشتن اطلاعات شما انجام می دهیم.
شما باید بسیار مراقب کلاهبرداری هایی باشید. که جزئیاتی مانند کارت اعتباری، شماره حساب بانکی یا هر اطلاعات پرداخت دیگری را درخواست می کنند.
اگر تماس مشکوکی دریافت کردید، فوراً تلفن را قطع کنید و با پلیس محلی خود تماس بگیرید تا آن را گزارش کنید. همچنین می توانید با مرکز مبارزه با کلاهبرداری کانادا تماس بگیرید.
برای اطلاعات بیشتر در مورد اینکه اگر شما یا شخصی که میشناسید. قربانی کلاهبرداری شدهاید چه کاری باید انجام دهید، به وبسایت پلیس سواره سلطنتی کانادا بروید.
یک هشدار:
مراقب یک کلاهبرداری تلفنی شناخته شده باشید. که دانشجویان بین المللی در کانادا را هدف قرار می دهد. این کلاهبرداری اخیراً در اتاوا و لندن گزارش شده است، اما ممکن است شهرهای دیگر نیز تحت تأثیر قرار گیرند.
ما هرگز از شما برای پرداخت تلفنی درخواست نخواهیم کرد.
چگونه از خود محافظت کنید و قربانی کلاهبرداری برای مهاجرت به کانادا نشوید.
اگر خیلی خوب به نظر می رسد که درست نباشد، احتمالاً همینطور است. این کلاهبرداری ها می تواند منجر به موارد زیر شود:
دزدی هویت
تقلب
سرقت از حساب بانکی یا کارت اعتباری شما
ویروس های کامپیوتری
یاد آوردی نکات مهم برای جلوگیری از کلاه برداری مهاجرت به کانادا:
هیچکس نمی تواند کار یا ویزای کانادا را به شما تضمین کند.
فقط افسران مهاجرت در کانادا، در سفارتخانه ها، کمیسیون های عالی و کنسولگری های کانادا می توانند برای صدور ویزا تصمیم بگیرند.
هزینه های پردازش برای همه خدمات ما در کانادا و سراسر جهان یکسان است.
کارمزدها به ارزهای محلی بر اساس نرخ ارز رسمی است.
همان مقدار هزینه ها به دلار کانادا است.
ما از شما می خواهیم که هزینه خدمات دولت کانادا را به «Receiver General for Canada» بپردازید، مگر اینکه در وب سایت دفتر ویزا چیزی متفاوت بیان کنیم.
کارکنان دولت کانادا هرگز این اقدامات را انجام نمی دهند.
از شما بخواهند که به یک حساب بانکی شخصی پول واریز کنید.
از شما بخواهند از طریق سرویس انتقال پول خصوصی، پول را انتقال دهید.
شما را تهدید کنند.
پیشنهادات ویژه به افرادی که می خواهند مهاجرت کنند ارائه دهند.
از خدمات ایمیل رایگان مانند Hotmail، Gmail یا Yahoo Mail برای تماس با شما استفاده کنند.
فرم های درخواست رایگان و راهنماهای همه خدمات ما را در وب سایت ما پیدا خواهید کرد.
مراقب باشید اگر حقوق شغلی که برای آن درخواست می کنید بیش از حد واقعی به نظر می رسد. احتمال کلاه برداری وجود دارد.
امیدوارم مطلب وب سایت های جعلی و کلاهبرداری های اینترنتی برای مهاجرت به کانادا برای شما مفید بوده باشد. و برای مطالعه بقیه قوانین مربوط به مهاجرت به کانادا اینجا کلیککنید. و جهت مشاهده اصل مطلب به زبان انگلیسی اینجا کلیککنید. لطفا سایت و کانال یوتوب من را به دیگران معرفی کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/03/وب-سایت-های-جعلی-و-سایر-کلاهبرداری-های-اینترنتی-برای-مهاجرت-به-کانادا.jpg7201240adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-03-04 17:14:412022-07-09 14:54:23وب سایت های جعلی و کلاهبرداری های اینترنتی برای مهاجرت به کانادا
برای تماشا ویدئو مصاحبه من با دکتر ناروئی در خصوص تجربیات مهاجرت به نیوزلند از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
برای شنیدن مصاحبه من با دکتر ناروئی در خصوص تجربیات مهاجرت به نیوزلند از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.
سوال: سلام به همه دوستان عزیز، امروز با آقای دکتر نارویی همراه هستیم. و قرار هست. تجربیات آقای دکتر از نیمروزلند (زابل) تا نیوزیلند را به اشتراک بزاریم.
ایشان در نیوزیلند مشاور وزیر کشاورزی هستند. خیلی داستان جالبی دارند. حتما همراه ما باشید. مطمئنا تجربیات مهاجرت به نیوزلند آقای نارویی خیلی داستان آموزنده و مفیدی خواهد بود. مثل همیشه تاکید میکنم من شرکت مهاجرتی یا اقامتی ندارم. سلام آقای نارویی
دکتر ناروئی: مرسی ممنون از اینکه دعوت کردید. اول یک بیوگرافی داشته باشیم. من زاده ی سیستان هستم (زابل) تحصیلاتم را تا مقطع لیسانس زابل بودم دبیرستان نمونه بودم و کارشناسی ام را هم زابل گذراندم (گیاه پزشکی) آنموقع سال 1373 یه رشته ی نو بود و تازه آمده بود توی ایران، و چون به پزشکی علاقه نداشتم من این رشته را انتخاب کردم، بعد از آن من سریعا مشغول کار شدم. توی منابع طبیعی در زاهدان، جایی که 10 سال آنجا بودم و آنجا در قسمتهای مختلف کار کردم. از واحد مهندسی گرفته. که من آنجا کار GIS را که علاقمند شدم. یاد گرفتم.
بعد یک مدت به دلیل کمبود نیرو و علاقه من به کامپیوتر و آشنایی با زبان انگلیسی مسئول واحد کامپیوتر شدم. چند سالی و بعد از آن هم یک مدتی در قسمت بیابان زدایی کار کردم. به عنوان مشاور و مترجم چون یک سری پروژههایی داشتیم. برای سیستان و بعضی مناطق که از UMDP، برنامه توسعه سازمان ملل که زیر نظر آنها بود و من آنجا به عنوان مشاور و مترجم هم عمل میکردم. در عین حال که کار میکردم ارشدم را هم به صورت رفت و آمدی تهران خواندم.
که من حدود یک سال و نیم از زاهدان به تهران حدود 1200 کیلومتر تقریبا هر دو هفته یکبار با اتوبوس کلاسهایم را میرفتم و بعضی موقعها و به ندرت با هواپیما میرفتم. چون هزینه ها هم بالا بود و کار میکردم، شهریه هم باید میدادم. چون علوم تحقیقات بودم. کلاسهایم کلا چهارشنبه عصر و پنجشنبه بود و من سه شنبه راه میافتادم. چهارشنبه ظهر آنجا بودم و پنجشنبه عصر دوباره با اتوبوس راه میفتادم. به سمت زاهدان که حدود 24 ساعت بود، و به دوستانم میگویم که اگر هدفی دارند. سخت است اما سعی کنند به سختیش فکر نکنند. این بود و بعد از 10 سال پروژه کار کردن،من دو سال آخر کارمند رسمی شدم.
چرا به نیوزیلند مهاجرت کردید؟
همیشه خوب میخواستم. ادامه تحصیلم را در یک کشور دیگر داشته باشم. که فرهنگ آنجا را تجربه کنم. و همچنین علاقه ای که به زبان انگلیسی داشتم. چون خودآموز بود انگلیسی من، ولی توی آموزشگاهها تدریس میکردم. بعد از آن من چند جا را مد نظر داشتم. که نیوزیلند را انتخاب کردم. دلیل اصلیش هم این بود. که شهریه های دکترا را خیلی پایین آورد و هنوز هم اینجوری است. یعنی به جای اینکه شما مثلا سالی 20 هزار دلار میدادین. برای شهریه دکترایتان به عنوان یک دانشجوی خارجی، سال 2006 یا 2007 بود.
که گفت شما شهریه بومیها را بدهید. حدود 3000 دلار، خیلی تغییر بزرگی بود. چون من مقصدم استرالیا هم بود و آفریقای جنوبی هم پذیرش گرفتم و یکی دو تا جای دیگر ولی خب باید بورس داشته باشید. بله آمدم نیوزیلند و بعد از دو سه ماهی من بورس گرفتم. بورس هم اینجا اینجوری است. که به شما شهریه تان را میدهند و بعد هم هزینه زندگی یک مقداری میدهند و در ازای آن هم چیزی از شما نمیخواهند. فقط حقوق تحقیق شما مال آن قسمتی میشود. که شما را حمایت کرده است. من آن سال قصد مهاجرت نداشتم و آمدم که اینجا درس بخوانم.
و چون هنوز کارمند آنجا هم بودم 5 سال مرخصی بدون حقوق گرفتم. گفتم درس میخوانم و برمیگردم. ولی شرایط طوری شد که من آنجا دارای فرزند شدیم و بعد هم شرایط اقتصادی ایران بعد از 2011 و تحریمها به سمت افول رفت. به همین خاطر اینجور شد و در واقع تصمیمم نبود. اما این اتفاق افتاد. و بعد از آن که من درسم تمام شد (دکتری) خیلی سریع قبل از آنکه دکترایم را دفاع کنم. یک پست دکترا هم توی آمریکا گیرم آمد. دانشگاه فلوریدا، گفتیم حالا اینم میریم بعد برمی گردیم.
دیگه بعدش اوضاع اقتصادی تو ایران بدتر شد و نزدیک دو سال هم آمریکا بودم. برای پست دکترا و بعدش مسائلی پیش آمد. چون یک مقدار سخت است که شما ایرانی باشید و گرین کارت نداشته باشید. و در هر حال در 2016 در حین اینکه میتوانستم در پست دکترام یک سال دیگر بمانم. این شغل را در نیوزیلند پیدا کردم و به دلیل شرایط شخصی خودم و برگشتم نیوزیلند و از آن موقع هم در وزارت خانه صنایع کشاورزی مشغول به کار هستم. در زمینه ارزیابی ریسک آفات و بیماریهای گیاهی، که اینجا اگر بخواهند وارداتی انجام بدهند.
در زمینه گیاهی (میوه، نهال و …) از هر کشوری، ما ارزیابی میکنیم که آفات و بیماریها چی دارند، و آیا اونا اینجا هست و اگر نیست باید مواظب باشیم که اونا چه کارهایی را باید بکنند تا راضی بشیم که واردات انجام بدهند.
سوال: من خوب متوجه نشدم آقای دکتر، شما ابتدا برای نیوزیلند اقدام کردید یا برای آمریکا؟ تو تهران که فوق لیسانس تان را گرفتید فرمودید که توی زاهدان هم کارمند اداره منابع طبیعی بودید بعد از آنجا برای تحصیل در نیوزیلند اقدام کردید یا برای آمریکا؟
دکتر ناروئی: نه من برای آمریکا پذیرش داشتم، برای پرتوریای آفریقای جنوبی هم که خیلی دانشگاه قدیمی است تو زمینه ما، و حداقل 150 سال قدمت دانشگاه آنجاست، آنجا هم پذیرش داشتم اینجا هم داشتم. چون شما وقتی تقاضا میکنید. چند جا را لحاظ میکنید. که من نیوزیلند را انتخاب کردم. چون من موقعی که آمدم بورس نداشتم، چون آنموقع هم اگر خاطرتان باشد. اینترنت هم تازه یه IDCL آمده بود و اطلاعات به آن اندازه نبود. که شما مثلا بتوانید. راحت راه را بلد باشید. که چطور بورس و اسکالرشیپ بگیرید.
به همین خاطر من با استادی که صحبت میکردم. ایشان موافقت کردند و گفتند. حالا من هزینه زندگی را هم در حد یک سالی دارم. چون حداقل سه سال بود و بعد بقیهاش هم میایم کار میکنم، که بعد از آنکه دو ماه سه ماه آمدم. تقاضای بورس کردم .چند جا همراه استادم و تقاضا نامه را پر کردیم و یکی از آنها موافقت کرد. که به مدت سه سال شهریه ما را بدهد. که حدود 3500 دلار آنموقع بود و هزینه زندگی را که چیزی حدود 2000 دلار نیوزیلند بود را به ما بدهند.
سوال: از نیوزیلند برای پست دکترا رفتید آمریکا؟
دکتر ناروئی: چون من دنبال کار بودم و ویزایی هم که داشتیم محدود بود (ویزای دانشجویی) شما یه 6 ماهی حداکثر میتوانستی بمانی وگرنه باید کشور را ترک میکردی، ما اینجا دنبال کار بودم دیگه شروع کردم جاهای مختلف اپلای کردن را تقاضا کردم.
سوال: از مشکلات مهاجرت به نیوزیلند ما بگوید؟
من چون شنیدم و قبلا هم با همدیگر صحبت مقدماتی داشتیم شما فرمودید خیلی روزهای سختی را گذراندید و اینجوری نبوده که همه چی راحت باشد.
دکتر ناروئی: بله البته داستان ما برای مهاجرت نبود. برای تحصیل بود و من هنوز هم فکر میکنم. اگر کسی قصد دارد. حتی مهاجرت کند. این گزینه، گزینه ی خوبی است. حالا برای من اتفاقی شد و دلایل مختلفی از نظر من دارد. البته همه اینهایی که من عرض میکنم. تجربیات شخصی من است و ممکن است برای هر شخصی متفاوت پیش بیاد. ممکن است. یه مقداری برای بعضیها خوشایندتر و برای بعضی ناخوشایند باشد و برای هر شخصی فرق میکند. ولی نکات اصلی میماند. مثلا مهمترین نکته چند ماه اولی که من بورس نداشتم.
سخت بود استرس بود و باید دنبال کار میگشتم و از آنطرف هم اجازه کار خیلی نداشتم. و شما اگر دانشجو باشید. 20 ساعت در هفته بیشتر نمیتوانید. کار کنید و اون را هم اگر کار کنید. به درس شما ممکن است که لطمه بزند به همین خاطر اساتید معمولا ترجیح میدهند. که اینجوری نباشد. یا اگر شخص آن مقداری که اجازه دارد را بخواهد کار بکند. بستگی به بودجه و استاد کار، به شما کار دانشجویی میدهد مثلا استاد به دانشجوها تکلیف میدهد و شما تصحیح میکنید و استاد به شما ساعتی پول میدهد. بعضی اساتید اینجوری است.
ولی برای استاد من اینجوری نبود. من بورسیه داشتم. بله خب قطعا قبل از همه چیز شما وارد یک فرهنگ جدید میشوید و شما باید خودتان را وفق بدهید و موضوع مهمتر به نظر من کسی که به فکر مهاجرت است یکی دو سال اول سخت است و من این توصیه مهم را به همه میکنم. کسی که مهاجرت کرد. باید بدانید که شما بالاخره از یک جایی آمدهاید و وقتی شما از یک جایی جابجا میشوید. یک سری دارایی دارید. که میتوانید با خودتان بیاورید مثل پول و …
و یک سری دارایی دارید. که نمیتوانید با خودتان بیاورید (دوستان و خانواده)، آبرویی دارید شما خصوصا اگر توی ایران در کاری جا افتاده باشید، شما دیگر آنها را ندارید و یک جورایی از صفر شروع میکنید و حتی اگر از ایران اینجا یک پیشنهاد کاری داشته باشید و بیایید. باز هم به نظر من شما یک سال و دو سال اول شما این تنش را دارید. که جا بیفتید. توی سیستم جدیدی و اگر کسی چنین شرایطی داشت به نظر من یک دو سال اول به خودش مهلت بدهد. چون اولش همان تنش و کشمکش و جا افتادنهاست. از جهات مختلف،
و بله چون ما برای تحصیل بود. شاید کمتر این حس را داشتیم. ولی بعدش که تصمیم گرفته شد. که بمانم خب تصمیم بزرگی بود و به قول معروف شما باید ریشهات را از یک جایی منتقل کنی یک جای دیگر، کار سختی است برای هر آدمی و روحیات هر شخصی هم فرق میکند.
سوال: من این نکته را بگویم آقای دکتر چون من تو دبیرستان شبانه روزی با بچه های سیستان هم اتاق بودم. یک نکته خیلی مهم را من از اینها یاد گرفتم. سخت کوشی بود، دوستم رشته اش در واقع موازی زیرمجموعه رشته ی شما است. در زمان کنکور اشتباه انتخاب رشته کرد و کشاورزی خواند و ایشان هم دکترای کشاورزی دارند. یعنی رشته پزشکی قبول میشد و یک انتخاب رشته اشتباه داشت و مهندسی کشاورزی دانشگاه تهران آورد. ولی ناراحت نشد و گفت من همین را ادامه میدهم. تا به بهترینش برسم و الان هم آمریکا هستند و تو برنامه دارم.
که با ایشان هم مصاحبه کنم، و واقعا من سخت کوشی را میدیدم و همیشه میگفت من پسر یک کشاورزم و هیچ راهی، هیچ شانسی جز تحصیل ندارم. چون پدرم نه سرمایه ای دارد نه کمکی میتواند بکند، و واقعا خیلی تلاش کرد. من همیشه به بچه هایم میگویم که یک دوست و هم اتاقی داشتم توی دبیرستان، تلاش کرد و به هدفش رسید.
سوال :حالا شما نظرتون چی است؟ مثلا یک جوانی فوق لیسانس هم رشته شما دارد بخواهد برای ادامه تحصیل به خارج کشور برود باید چکار کند؟
دکتر ناروئی: بله دقیقا انگار شرایط من بوده است. من هم دبیرستان نمونه بودم و همیشه جزو دو سه نفر تاپ بودم و هرسال مسابقات استانی میرفتم. ولی سال آخر به هر دلیلی من برای پزشکی از اول هم علاقهای نداشتم به همین خاطر من اصلا زیست شناسی را نخواندم. برای کنکور و با وجود اینکه همه نمراتم خوب بود. زیست شناسی را نخواندم. ولی پشت کنکور نماندم و من مشابه همان دوست شما سال اول تعیین رشته کردم و این رشته گیاه شناسی را خواندم و مثل دوست شما گفتم. هر جا را که قبول شدم میخواهم همان را تا آخر بروم،
و دقیقا همینجوری شد. بچههای این منطقه تقریبا شرایطشان مثل هم است. از نظر اقتصادی و اجتماعی، برای من هم این اتفاق مشابه پیش آمد، گفتم که من ارشدم را با آن شرایط بسیار سخت خواندم. که چون من معمولا یک هدف میذارم و به آن هدف فکر میکنم. این را هم بگم که بزرگترین تجربه من این است که اگر فکر میکنید یک کاری درست است. که انجام بدهید.
منتظر زمان مناسب نباشید. من این را قبل از اینکه بیایم فهمیدم چون من زبانم خوب بود (آنموقع مالزی و هند یک مقداری روی دور افتاده بودند) من حداقل دو تا سه تا دوست داشتم. که اینها کمک کردند و من فکر میکردم باید یک مقدار پس انداز کنم. بعد بروم بعد دیدم که دوستان من رفتند. بعد که با آنها صحبت میکردم میگفتند نه، جور شده است بهرحال،
و من یاد گرفتم که شما اگر هدفتان درست است. خیلی اگر ریز بشوید جلوتان را میگیرد. من حداقل چند دوست دیگر هم داشتم. که میخواستند همه چیز سر جای خودش باشد. اما این امکان ندارد و نمیشود که همه چیز را کنترل کرد. شرایط تو کشور یکدفعه عوض میشود یا حتی تو کشور مقصد عوض میشود، یا میبینید پس انداز دارید اما دلار 10 برابر میشود به همین خاطر به نظر من برنامه ریزی تا حد معقولی خوب است.
اما بعدش منتظر زمان مناسب نباشید. و این را من هم اینجا توی تحصیلم به کار بردم. چون موقعی که مثلا تز را مینویسید یا مثلا مقالهای چاپ میکنید میگویید .خب حالا وایسم تا اینها …نه هیچوقت زمان مناسب نمیاد به نظر من، همیشه زمان مناسب است اگر شما یک برنامه کلی داشته باشید و این در واقع یکی از مهمترین چیزهایی است که من توی این مسیر یاد گرفتم. و به نظرم توی همه اصول زندگی کاربرد دارد. شما وقتی برنامه کلی داشته باشید. اگر بخواهید خیلی وارد جزییات بشوید. همیشه موانع پیدا میکنید و فکر میکنید.
آن زمان، زمان مناسبی نیست و نمونه اش برای من بود، من اگر روی کاغذ حساب میکردم. باید میگفتم نه من باید چند سال دیگر هم پس انداز کنم. ولی انسان خودش را با شرایط وفق میدهد به نظر من، و ما همیشه از حداقل توان مان استفاده میکنیم. شما اگر تو آن موقعیت قرار بگیرید. شاید وقتی را که توی خونه صرف دیدن فیلم میکردید. اینجا بیفتید دنبال پیدا کردن کار، یا پیدان کردن یک مهارت. پس به نظرم تو شرایط قرار گرفتن خیلی باعث پیشرفت میشود.
سوال: در مورد بورسیه و اسکارشیپ به نیوزیلند توضیح بدهید. الان مثلا من هر رشته ای هستم فوق لیسانس دارم چکار کنم و چه اقدامی انجام بدهم برای گرفتن بورسیه نیوزیلند؟
دکتر ناروئی: ببینید قوانین کلی تو کشورهای مختلف فرق می کند. اولا اسکارشیپ برای ارشد بسیار بسیار سخت است. نشد ندارد. ولی بسیار سخت است. من این را توصیه میکنم. برای هر کسی که ارشد را اگر ایران بتواند بگیرد. بهتر است. چون معمولا اسکارشیپها و فاندها برای مقاطع دکترا داده میشود. دکترا شما چند نوع میتوانید بگیرید یک نوع بورس است که هر دانشگاهی در سال یه مقدار مشخصی دارد مثلا این دانشگاه 10 عدد بورس دارد. که هرکس هر جای دنیا تقاضا میکند و اونا 10 تای برتر را بدون اینکه چه میخواهد بخواند (حالا نگاه میکنند که چه چیزهایی ممکن است در راستای سیاست و تحقیقات دانشگاه باشد)
10 نفر را به عنوان مثال انتخاب میکنند، دانشگاهی که من اینجا آمدم اون سال چون بودجه نداشت سالی دو سه نفر بورس میکرد، و بسیار رقابتی بود. مثلا بالای صد نفر تقاضا میکنند. مورد دوم بورسهایی است که اون دپارتمان و یا اون گروه دارد که این یک مقدار رقابتش کمتر است. مثلا یک گروه گیاه پزشکی ما داریم. اینها در زمینه گیاه پزشکی دو سه تا اسکالرشیپ دارند. که اینجا محدودتر است و هرکسی با هر رشتهای نمیتواند (صرفا همان رشته و زمینه) و یک مورد دیگر هم است. که اساتید خودشان بورس دارند.
مثلا یک استادی هست که یک زمینه تحقیقاتی دارد. بعد ایشان پروپوزال نوشته و یه مقدار مشخصی پول بهش داده اند. برای مدتی (مثلا 200 هزار دلار) که تو آن زمینه باید کار کند، نتایج تحقیق را توی آن بخش صنعت یا حالا هرجای دیگری ارائه دهد. این استاد میتواند این پول را تقسیم کند. که مثلا اینقدر از پول را برای گرفتن دانشجوی دکترا میذارم یا حتی پست دکترا، و پولی که کنار میگذارد. برای اسکالرشیپ دکترا را میآید و آگهی میکند. که مثلا من دنبال یک نفر میگردم. توی این زمینه که دکترا کار بکند، زمینه تحقیق هم این است .
اینم چیزی که ما بهش خواهیم داد. پس شما مستقیم با استاد در تماس هستید، و استاد shortlist میکند و بعد از آن مصاحبه میکند و انتخاب میکند و بعدش شما میروید و باید شرایط دانشگاه را هم داشته باشید.. مثلا نمره آیلتس و یا تافل داشته باشید و مدارکتان ترجمه شود که اینها به دانشگاه ربط دارد. که این مورد باز راحتتر است. و برای مقطع دکترا شما برای اینکه شانستان را زیاد کنید. بهتر است که از فوق لیسانستان یک یا دو مقاله داشته باشید. توی ژورنالهای خارجی چاپ شده باشد، این شانس شما را خیلی بالا میبرد،
چون استاد نگاه میکند و اولا کسی باشد که اون مهارتها را داشته باشد و بعد از آن برایش مهم است کسی که مقاله چاپ کرده باشد و بداند که یک مقاله علمی چطور نوشته میشود. چون خود استاد نیاز دارد که مقاله چاپ کند. توی بیشتر کشورها خصوصا آمریکایی اروپایی، استادی که آنجا هست باید مقاله چاپ کند.. یعنی وجودش توی سیستم آکادمیک بستگی به مقالاتی دارد که چاپ میکند.
سوال: آقای دکتر این مقالات در نهایت چه چیزی را دارد و به علم اضافه میکند؟
چون توی ایران خیلی دارند رو این مانور میدهند که مثلا مقاله چاپ کرده ای؟ خیلی آمار مقالهای میدهند ولی خروجی علمی توی ایران نمیبینم. ازش یعنی حالا سوال بعدی من هم این است. که استادتان که شما را بورس کردهاند به همین راحتیها دست از سر شما بر نداشتهاند و توی سال فکر کنم حسابی از شما کار میکشند. که تحقیق، مطالعه و بررسی کن، خروجی اون مقالات و تحقیقات به کجا قرار است ختم بشود؟ بفرمایید
دکتر ناروئی: تفاوت اصلی که مثلا چاپ شدن مقالات در ایران و حداقل در اینجا دارند و چیزی که من حس میکنم و فهمیدم این است که اینجا اون تحقیقی که خروجی نهاییش مقاله است در زمینه کارهای ما و یا یک محصول است از سمت صنعت میآید یا اون بخشی که نیاز دارد. مثلا بورس من از سمت گروهی بود. که مثلا کار حفاظت در زمینه گیاهی برای نیوزیلند انجام می دادند، هدف آنها این بود. که پیشگیری کنند از بیماریهای گیاهی در اینجا و اینها مشاوره میدادند به وزارت خانه یا جاهای دیگر. خب آنها بورس میدهند. که نتایج تحقیق من را بعدا استفاده کنند،
یا بچه هایی که مثلا در زمینه عمران کار میکنند. زلزله چون اینجا خیلی خوب است از نظر کاری و علمی، به همین صورت است و استاد یک دانشجو میگیرد. اینها میروند رو سازههای مختلف امتحان میکنند. تست میکنند. بعد به این نتیجه میرسند. که بله این سازه یا این ماده که اختراع میکنند با این ماده یا سازه شما میتوانید. مقاومت را زیاد کنید و بعد این استفاده میشود. اون صنعت و یا بخشی که این را خواسته است. بهش داده میشود. یعنی این نیاز وجود دارد و تحقیق بر اساس آن گذاشته خواهد شد و تو بخشهای مختلف اینجور است.
مثلا من در مورد پست دکترای خودم بگویم، برایم جالب بود که یک جراح بازنشسته بود در فلوریدا، ایشان میخواست به کشاورزی فلوریدا کمک کند، میدانید که فلوریدا و کالیفرنیا خیلی توی کشاورزی عظیماند، ایشان چون بازنشست بود. پولش را هم که داشت. گفته بود من 300 هزار دلار میدم که کسی بتواند پروپوزالی بنویسد. که یکی از مشکلات مهم کشاورزی این منطقه را حل کند و استاد من آمده بود یک پروپوزالی نوشته بود.
که بله من با روش اپیدمی کار میکنم. از روش مدلسازی، و من به نظرم میتوانم این بیماری را که اینجا صدمه زده کنترل کنیم و یا فهم بیشتری در موردش داشته باشیم. و آن شخص هم این پروپوزالها را میخواند و میگویند. بله ما این را به شما میدهیم و ایشان از این 300 هزار دلار آمده بود. یک دانشجوی دکترا گرفته بود و یه پست دکترا (من) که روی این قضیه کار کنیم و دانشی که شما به دست میاورید شما میتوانید. برای بقیه مورد استفاده قرار بگیرد، مثلا من مقالاتی که از آن یافتههام چاپ کردم. خیلی از جاهای دیگر استفاده میشود.
چون علم اینجوریه و به صورت پلهای ساخته میشود. وقتی که هدف خیلی خیلی مشخصی مثلا نباشد و بعضی رشتهها ما هدف مشخص داریم، مثلا در زمینه ماشین سازی میگویند ما میخواهیم به یک محصول و به یک شرایطی برسیم. که این آیرودینامیکش را بیشتر کند، این فرق میکند. اگر میخواستند یک مشکل اصلی را حل کنند. ما اون جواب را اراده میدهیم و معمولا به آنها گزارشی میدهید. از جهت پیشرفت کار یا احترام. به این خاطر و این برعکس است توی ایران، ما ایده میدهیم. به استاد ولی اون ایده از نیاز صنعت نیامده است یا از نیاز بازار، نتیجه اش چه میشود؟ یافته خوب است و حتی توی ژورنال خارجی چاپ میشود، میرود توی کتابخانه دانشگاه خاک میخورد.
سوال: مقاله علمی به صنعت کمکی نمیکند و به پول تبدیل نمیشود؟
باید یک نیازی از صنعت یا بازار را برطرف کند و یا نیازی از صنعت و بازار که مثلا به پول ختم بشود. بهرحال چون علم و پول رابطه مستقیم دارند. ولی یکی از دوستان توی لایو یک سوال پرسیده بود. در مورد ژنتیک مولکولی اگر شما اطلاعاتی در مورد بورسش دارید راهنمایی بفرمایید.
دکتر ناروئی: نه من تخصصم نیست. ولی راهکار کلی را عرض میکنم، به نظر من شما وقتی که مدارکتان آماده است و اگر مقاله چاپ کردهاید خیلی شانستان بالا میرود. یکی خوب است و دو تا خیلی خوب، و نمرات خوب هم بی تاثیر نیست، روشش این است که شما اول زمینه کاری یا تخصصی که دارید و میخواهید کار کنید فکر کنید که تو چه زمینه و راهی میخواهید بروید.
خب ژنتیک مولکولی شاخههای متعدد دارد. شما کارهای مختلف میتوانید بکنید. و پیشنهاد من این است که شما توی دانشگاههای مختلف بروید و اساتیدی که این کار را میکنند پیدا کنید. به آن استاد ایمیل میزنید. که من علاقمندیام این است و میخواهم توی این زمینه کار کنم آیا شما فرصتی، بورسیهای یا اسکالرشیپی دارید؟ و پیدا کنید اساتید را و این راه شروع میشود،
بعد ایشان هم یا شما را به شخص دیگهای معرفی میکند. که مثلا من نه ولی ایشان تو این زمینه کار میکند، و با این مکاتبات است که شما استاد را پیدا کنید و آن استاد در مورد دانشگاه و اون کشور اطلاعات دارد. یکی از دوستان من استرالیا اینجوری آمد. همین کار را کرد و ایشان با یک استاد ارتباط گرفتند و گفتند. که من بورس فعلا ندارم ولی میتوانیم بورس دانشگاه را که سالی یک یا دو بار داده میشود را امتحان کنیم. و با استاد نشستند یک پروپوزال نوشتند و گفتند.
که ما میخواهیم این کار را انجام دهیم استاد هم ساپورت کرد، و این پروپوزال را میفرستند. دانشگاه که بعد آنجا توی هیئت اساتید دانشگاه بررسی میشد و پروپوزالهای تاپ را بیرون میاورند و ممکن است. که بهشان بورس داده بشود، یک راهش این است. پس به نظر من اصولش این است که شما استادی را پیدا کنید. تو زمینهای که شما علاقه دارید و یا میخواهید کار کنید مکاتبه را با ایشان شروع کنید.
سوال: دکتر چقدر سخت بود اون مدت سه سالی که نیوزیلند درس میخواندید؟
چقدر استاد به شما سخت میگرفت؟ چقدر باید وقت میگذاشتید؟
دکتر ناروئی: خب، استاد با استاد فرق میکند. ولی سیستم استرالیا و نیوزیلند و کلا سیستمی انگلیسی بیشتر برای تحصیل دکترا به دو صورت است؛ یا research است یا تئوری است که سیستمهای استرالیا، نیوزیلند و کانادا یا حتی انگلیس اینها اینجوری است. که شما هیچ کلاسی ندارید. شما همه چیز را تو اون سه سال یاد میگیرید. حتی اگر مهارتی باشد. اگر لازم باشد. مثلا شما میخواهید. کار آماری بکنید. به استاد میگویید و میروید. با آنهایی که آمار میخوانند. یک ترم را میگذرانید (همان یک درس را فقط) ولی اینجور نیست.
که استاد باشد کلاس باشد، نه، شما هستید و یک آفیس و تحقیقتان را انجام میدهید. با استاد ارتباط دارید یا مشاورهایتان و هر چند وقت یکبار هم که نتایج کار را به دست آوردید. شما را هدایت میکنند و تفاوتی که با ایران دیدم. حداقل اینجوری است که استاد بیشتر همه کاره است و دانشجو بیشتر انجام دهنده کار است. اینجا شما خودتان با ایده میروید. جلو و آنها فقط شما را هدایت میکنند، که مسیر را درست بروید و کار انجام بشود و اینجور نیست که به شما بگویند. حتما این کار را انجام بدهید.
این توی سیستمهای اینجاست که by research است. سیستم آمریکا هم فرق میکند و دقیقا شبیه ایران است. شما دو سال کورس میگذرانید. که ظاهرا خیلی هم سخت میگیرند. چون من دورهای که پست داک بودم در نیویورک، پست داک شما هم تحقیق میکنید و هم توی تدریس به استاد کمک میکنید. ما آنجا یه درسی به استاد کمک میکردیم teaching assistant یعنی همکار استاد میشویم. که درس بدهیم، مثل ایران که وقتی کورس را تمام کردید. بعد شما میروید و یک دوسال و یا دو سال و نیمی حدودا کار تحقیقاتی هم انجام میدهید. سیستم فرق میکند. توی اون سیستم به نظر میاد. چون شما باید کورس بگذرانید، واحد بگذرانید و پاس کنید مثل ایران، شاید سختتر باشد ولی از اینطرف هم فقط خود شما هستید.
و استاد معمولا کمترین دخالت را میکند. توی کار شما، فقط نگاه میکند شما راه درست را بروید. یک زمانهایی هست. که عملا تحقیقتان را میدانید. که پاسخی ندارد و استاد به خاطر تجربهای که دارد شما را دوباره ممکن است. برگرداند به مسیر که این هم باز سخت است. شما هر مهارتی را که یاد بگیرید خودتان هستید و خودتان و همه چیز خودآموزی است.
سوال: خب اگر بخش مثلا آزمایشگاهی، و مطالعاتی نیاز داشته باشید، فضای فیزیکی، اینها استاد در اختیار شما میگذارد در نیوزیلند؟
دکتر ناروئی: بله هست و کار من چون مدلسازی بوده است. آزمایشگاه نداشتیم ولی بله آنهایی که کار مولکولی اینها . آزمایشگاه داشتند و در اختیار شما هست. باید تو این زمینه کار کنید.. اولا ایده را با استاد هماهنگ میکنید و بعدش اینکه چطور انجام بدهید و چه تزهایی انجام بدهید را باید خودتان بروید و مقالات را بخوانید و از کسانی که مقاله چاپ کردهاند. راهنمایی بخواهید و همه جزییات، یعنی کلا خودآموزی است که البته به سیستم من بیشتر میخورد.
سوال: هزینه های زندگی در دوران تحصیلی دکترا در نیوزیلند
آیا مثلا اقامت و خانه و دانشگاه هزینه هایش را میدهد خوابگاه میدهد؟ هزینه های زندگی چطوری است؟ میشود ساپورت کرد؟ با خانواده؟
دکتر ناروئی: خب محدود است چون اینجا به شما یک stipend میدهند که معادلش میشود همان کمک هزینه، که هر دو هفته یک بار به حسابتان واریز میکنند و اون شهریه را هم که دانشگاه داده است و من یادم است که آنموقع حدود 2000 هزار دلار نیوزیلند داده میشد که بد نبود، تو شهری که ما بودیم کرایه خانه اینجا همه چی هفتگی است هفتهای 250 تا بود.
مثلا و نصفش برای کرایه میرفت. ولی برای ما کافی بود چون بقیه هزینهها پایین است. کافی بود ولی خب آنطور نیست. که برای تان چیزی بماند و این باز بستگی دارد. شما چه سیستم زندگیی را انتخاب کنید، می توانید مثلا شما اگر زوج هم باشید. که خیلی هم رایج است با یک زوج دیگه خونه بگیرید. مثلا بعضیها میگیرند که مثلا آشپزخانه و سرویسها مشترک ولی اتاقها جدا است.
که معمولا بیشترین هزینه اجاره خانه است و کافی است معمولا و چیزی که داده میشود و حالا تو آمریکا فرق میکرد و بورس حدود 16، 12 و… فرق میکرد. یک مقدار ناهمگونتر بود و من فکر میکنم برای زندگی دو نفر کافی باشد. ما حتی آنموقع توانستیم ماشینی بگیریم و خانه دو خوابه داشتیم، و به نظرم راحت بود از این نظر
سوال: حالا برویم در مورد خود نیوزیلند صحبت کنیم. نیوزیلند یا زلاندنو؟
چون کلا برای ایرانیها خیلی ناشناخته است جامعه ایرانی آنجا چقدر حضور دارند؟ و برای کلیت مردم یک مقدار ناشناخته است. یک مقدار درباره نیوزیلند برای ما بگویید.
دکتر ناروئی: فکر میکنم ایرانی دقیق نمیدانم، ولی من آمار چند سال پیش (7، 8 سال پیش) حدود شاید 10، 11 هزار ایرانی داشتیم. ولی الان به مراتب بیشتر است. ولی باز به نسبت جاهای دیگر خیلی کم است. کنار استرالیاست و معمولا سیستمشان خیلی شبیه هم است و معمولا اکثرا سعی میکنند. بروند استرالیا، جمعیتش هم حدود 5 میلیون نفر است. کشورش دو تا جزیره شمالی و جنوبی دارد، که فاصله خیلی کوتاهی بین آنها هست ولی خب از نظر رفاهی هم ردیف کشورهای اسکاندیناوی است.
مثلا از نظر امنیت توی دنیا جزو اولین یا دومین کشورهاست و بسیار امن است و از خیلی جهات از نظر کمترین جنایت، و از این شاخصها اگر نگاه کنید در زمره کشورهای اسکاندیناوی است (دانمارک، بلژیک، سوئد، سوییس و …) و از نظر اعتبار پاسپورت نگاه کنید همینطور، معمولا جزو 10 کشور برتر است و معمولا جزو کشورهای اروپایی است ولی این قسمت قرار گرفته است،
سوال: نیوزیلند خیلی طبیعت سرسبزی دارد
دکتر ناروئی: بله بسیار سرسبز است. یعنی اینجا شما به زحمت میتوانید. یک زمین بدون سبزه پیدا کنید. چون بارندگی بسیار زیاد است و بعضی مناطق حدود 5000 میلیمتر در سال را هم داریم، و بارش بسیار زیاد است، و کاملا نقطه مقابل استان ما هست. که کاملا خشک بود. و نیم کره جنوبی هستیم و فصلها برعکس شماست و الان در تابستان هستیم.
سوال: نیوزیلند زمستان سردی دارد؟
دکتر ناروئی: نه به آن صورت، نکته جالبش تفاوت دما بین زمستان تابستان و حتی روزهایش کم است. زمستانها معمولا به 4، 5 درجه بالای صفر است و به ندرت زیر صفر درجه داریم و شاید به تعداد انگشتهای دست نرسد، ولی از آنطرف روزش هم از 12، 13 درجه بیشتر نمیشود (در زمستان)، در تابستان هم بیشتر جاهایش متوسط 18 تا 20 درجه است که برای ماها سرد است، جاهای دیگر هم داریم مثلا 25، 30 درجه هم داریم ولی در کل میشود. گفت که معتدل است برای ما شاید کمی سرد باشد. چون از استانهای گرمسیریم.
ولی تابستان این شهر ما به ندرت بالای 22 میرسد و شبهایش هم نزدیک 15؛ 16 درجه ست که خیلی خوب است و زمستان هم که سرد نمیشود.
سوال: البته فاصله هوایی نیوزیلند به ایران فکر کنم از دورترین نقاط دنیا است درسته؟
دکتر ناروئی: بله فکر کنم اینجا دورترین باشد برای آمریکا 15، 16 ساعت پرواز است اینجا هم فکر کنم 19، 20 ساعتی باشد. و گفتم که از نظر امنیت خوب است. آدمهای بسیار خوبی دارد و ما تو این چند سال به آن صورت نژادپرستی را تجربه نکردیم و هستند بهرحال شما هر کجا بروید یه آدمهایی هستند. که از شما خوششان نمیآید. همه جا نژادپرست داریم. ولی من تجربه ملموسی نداشتم.
اما برعکسش آمریکا هست و شما انتظار دارید و هست. ولی در کل نکته مثبتش، آدمهای خوبش هستند و امنیتش است. و خوبیش این است که قوانینش مشخص است و یکی از دلایلی که من شغل اینجا قبول کردم و از آمریکا آمدم و خیلیها میگفتند چرا اینکار را میکنی؟ شما آمریکا هم اگر بخواهید گرین کارت بگیرید و حتی اگر یکی از آدمهای تاپ دنیا هم باشید.
باید وکیل بگیرید و پروندهتان جلو برود. اما اینجا اولین کشوری است. که سیستم امتیازی را برای اقامت آورد، گفت ما امتیاز میدهیم به شخص، مدرک تحصیلی شما، نوع مدرک، مقطعش، مجرد و متاهل بودنش، سن شما، سابقه کار شما، همه اینها امتیاز دارد و شما اگر امتیاز مشخصی بگیرید.. میتوانید تقاضا کنید و پروندهتان بررسی بشود. این سیستم را اولین بار نیوزیلند گذاشت. بعد کانادا و استرالیا و چند جای دیگر هم این را تبعیت میکنن.د یعنی این مشخص است و شما وکیل نمیخواهید.
چون من میدانستم که پیشنهاد کاری امتیاز دارد و با بقیه امتیازات جمع میشود، که دیگه پرونده بررسی میشود و همنطوری هم شد. یادم است که 130 امتیاز باید میاوردید. که من با شرایط مدرک و … حدود 120 تا داشتم (موقعی که از نیوزیلند رفتم آمریکا) ولی وقتی شما پیشنهاد کاری بگیرید. یکدفعه 60، 70 تا امتیاز میگیرید و به همین خاطر من میدانستم. که بیایم اقامتم را راحت میتوانم بگیرم، و شما اقامت را لازم دارید. چون اگر اقامت نداشته باشید و ویزای کار داشته باشید.
بچه ها باید شهریه بین المللی بدهید. مثلا اگر شما بچه دبستانی هم داشته باشید. باید حدودا سالی 20 هزار دلار بدهید فقط برای شهریه، ولی اقامت داشته باشید رایگان خواهد بود مثل سیستم پزشکی که رایگان است.
سوال: جمع بندی کنید اقای دکتر در مورد تحصیل در نیوزیلند؟
مثلا من یک لیسانسم یک فوق لیسانسم تو تهران و میخواهم بروم و تصمیم دارم مهاجرت بکنم چکار باید بکنم؟ شما فقط خلاصه یه جمع بندی بکنید. تجربه خودتان را از مهاجرت به من نوعی، من نوجوان، من جوان، کسی که قصد مهاجرت دارد.
دکتر ناروئی: بله به نظر من مهاجرت مثبت یا منفی نیست و از دید من یک تصمیم شخصی است. شما باید بدانید چرا میخواهید مهاجرت کنید، بعضی وقتها بسته به شرایط فردی و شخصی فرق میکند، من آنموقع یادم است که آمریکا بودیم یکی از اساتید از دانشگاههای بزرگ ایران آمدند با خانمشون و بچه هم داشتند، و خانمشان روانشناس بودند و ایشان بعد از 6 یا 7 ماه برگشتند چرا؟
دلیلش را من میدانم. خب یکی از دلایل این بود که خانمشان اینجا کار میکرد و وقتی میگویم شما همه چیزتان را نمیتوانید بیاورید منظورم همین است، شما اگر تو ایران جا افتاده باشید. بعد میایید و اینجا از صفر شروع میکنید. سخت است و وقتی فردی پزشک است و تو ایران جایگاه استاد دانشگاه را هم دارد. خیلی با اینجا فرق میکند، شما اینجا اصلا جایگاه خاصی ندارید. که مثلا کسی تو خیابان به شما بگوید سلام اقای دکتر یا…، اینجوری نیست.
ما حتی اینجا استادمان را به اسم کوچک صدا میکنیم. خیلی غیر رسمی است همه چیز، خب مثلا تو ایران کار کرده. کلی جایگاه اجتماعی داشته است شما فرض کنید رییس یک قسمت بودهاید. بعد اینجا میایید و از صفر شروع میکنید و این تا جا بیفتد خیلی سخت است. و برای همین است که میگویم بستگی دارد. در چه سنی مهاجرت میکنید و هدف شما چی است؟ بهرحال فرض کنیم که شما تصمیم گرفتهاید. باید برنامه داشته باشید، من مهاجرت را با هر قیمتی همیشه مخالفش بودهام و هستم،
ولی از راه تحصیلی به نظر من از همه بهتر است چرا؟ چون شما میایید تحصیل میکنید یه مدرکی میگیرید و توی آن مدت هم ارزیابی کردهاید و جا افتادهاید. حداقل که آیا این سیستم به روحیات شما میخورد به شرایط زندگی شما میخورد یا خیر؟ از نظر اقتصادی که قطعا شرایط بهتر خواهد بود بعد از یک مدت، شما اگر اون دوره اول را بگذرانید. ولی بعضی مواقع هم هست که شما 10 سال تو ایران سابقه کار داشتید. اما اینجا هیچ کاربردی ندارد و باید بروید و مدرک اینجا را بگیرید تا به شما اجازه بدهند.
خب حداقل تو این کشور دیده ام و میدانم که زندگیتان حداقل میگذرد، چون مینیمم حقوق اینجا ساعتی فکر کنم حدود 16، 17 دلار الان شده باشد، و خورد و خوراکتان برای یک شخص فکر کنم ماهی 200، 300 دلاری کافی باشد، گوشت اینجا از 8 دلار شروع میشود تا 10 دلار، تا گوشت خیلی خوب هم اگر بخواهید تا 20 دلار هم داریم ولی بهرحال شما با یک ساعت کار میتوانید یک کیلو گوشت بگیرید، از نظر اقتصادی اینها را مقایسه کنید، خب خیلی فرق میکند از این نظر
سوال: حالا جزییات و هزینه های زندگی در نیوزیلند را تو لایوهای بعدی خواهم پرسید؟
دکتر ناروئی: بله پس من میگم که برنامه داشته باشید و من راه تحصیل را پیشنهاد میکنم یا اصلا پیشنهاد کاری از ایران داشتیم. دوستانی که آمدهاند این که از همه بهتر است، تو نیوزیلند اگر مثلا شما عمران یا IT خوانده باشید. شما شانستان خوب است. مثلا مکانیک خوانده باشید. اینجا کاربردی ندارد چون اینجا لیست دارند و هر 6 ماه آپدیت میشود. که چه رشته هایی لازم دارند. که با آنها میتوانید اقامت هم بگیرید. ولی آلمان مثلا مکانیک برایتان بهتر است.
به نظر من برنامه داشته باشید و طبق اون برنامه پیش بروید و خیلیها بهرحال دوست دارند که مهاجرت کنند. ولی باید برنامه داشته باشید. هر کشوری میروید. ببینید زبان چی باید داشته باشید، اگر انگلیسی هست باید آیلتس یا تافل داشته باشید. اگر فرانسه است باید زبان فرانسه را بگذرانید، اگر آلمان هست به همین صورت، چون اروپا تحصیل کلا رایگان است. حتی برای خارجیها، ولی خب به زبان آنجاست. به نظر من برنامه مشخصی داشته باشید و بپرسید از آدمهای مختلف، که تو اون کشور هستند
سوال: اصلا من هدفم این است اقای دکتر توی پیج و کانال یوتیوب خودم، و انشالله به زودی سایتمم فعال خواهد شد. هدفم این است که این مهاجرت اگر میخواهد انجام شود. با دانش انجام بشود متاسفانه ما تو همین دو ماه گذشته دو تا حادثه هم تو زاهدان داشتیم هم تو شهر ما، خانوادهها را آسیب زد. این توهم مهاجرت، مثلا اون خانواده یا نوجوان 16، 17 ساله متاسفانه آسیب جدی به دو خانواده زد. من را خیلی تشویق کرد که حتما این کار را انجام بدهم یعنی یک مواقعی میگفتم حالا ولش کن، تجربه مهاجرت خوب است یا بد، باید طرف ببیند. مثلا شاید 100 تا از این لایوهای ما را ببیند و راحت هم اصلا نیست، قبول دارید شما؟ و اصلا مهاجرت آسان نیست.
دکتر ناروئی: بله به هیچ عنوان چیز راحتی نیست. شما دارید وارد یک کشور دیگر میشوید باید جا بیفتید، نمیگویم. که مثلا اینجا بهتر است یا نه، بلکه جنبههای مختلف دارد، سیستم زندگی اینجا فرق میکند. حتی من مثلا تجربه آمریکا داشتم. سفرهای زیادی هم رفتم. مثلا اینجا عصر به بعد زندگی تعطیل است و زندگی شبانه ندارند به آن صورت، مگر اینکه شما بروید. رستورانی جایی، و ایجوری نیست که تو خیابان بروید و آدم ببینید مثلا ساعت 6، 7 به بعد ولی فکر کنم و اینجا سیستم اینطوری است و نیست.
مگر اینکه شما مثلا شهر نیویورک باشی و شهرهای شبیه به آن که شاید کمی به ایران نزدیک باشد، ولی اون زنده بودن جریان زندگی مثل آنجا نیست و این ممکنه خیلیها تو ذوقشان بخورد. و سیستم کاری اینجا 8، 9 صبح شروع میکنید تا 5 بعدظهر و تا میروید خانه میشود. 6 بعدظهر، و 5 به بعد هم اکثر فروشگاهها میبندند. و بیرون بخواهید بروید. فقط یک سری رستورانها باز هستند. که آن هم تا 10 شب، فقط میخواهم بگویم. این سیستمهای متفاوت خیلی تو ذوق میخورد. هنوز هم این برای ما اینجا جا نیفتاده است. ولی از آنطرف هم باز محاسنی هست.
سوال: من میخواهم بگم که یک نفر از یک خانواده معمولی در شهر زابل تا حد مشاور وزیری توی نیوزیلند رشد کند. موفق بشود و هر کسی میتواند.با تلاش به اون موفقیت برسد و کار نشدنی نیست. ولی به همه توصیه میکنم بسیار باید سختی تحمل کنند
دکتر ناروئی: بله و مطالعه کنند خصوصا الان که این مسئل سوشال مدیا نبود و تازه فیسبوک راه افتاده بود و ما باید کلی سایتها را میخواندیم. الان خیلی راحت شده است، نه بخاطر اینکه شرایط آنجا برایشان سخت است اون انگیزه میشود، ولی ببیند واقعا آیا ابزارش را دارند و اگر ابزار را دارند. برای چه چیزهایی آماده بشوند، سعی کنند با آدمهای مختلف ارتباط برقرار کنند و در آن کشوری که قصد دارند بروند با آنها صحبت کنند و اینها است و گفتم در مورد محاسن و معایب هم بعدا میشود. صحبت کرد و اینجوری نیست که بگوییم.
اینجا بد است نه به هیچ عنوان من این را نمی گویم. برای من خیلی هم خوب است. دقیقا اگر از راه درستش بروید بسیار هم خوب است. اگر قصد پیشرفت داشته باشید. اینجا راه مشخص است و به تلاش خودتان بستگی دارد. میدانم توی ایران خیلی چیزها همگون نیست و یکی از دلایل این برای نسل جوان که میگویند. اگر سخت تلاش هم میکنیم جوابم نمیده، مشخص نیست ولی اینجا و حتی کشورهای دیگر شما اگر سخت کار کنید و برنامه داشته باشید قطعا نتیجه میگیرید. با وجود همه مسائلی که هست با وجود نژادپرستیها و تبعیضهایی که هست شما اگر واقعا سخت کار کنید و برنامه داشته باشید اینجا به هدفتان خواهید رسید.
سوال: دست شما درد نکند اقای دکتر، روز خوبی داشته باشید. من باز هم مزاحم شما خواهم شد و میدانم که وقتتان خیلی پر است ولی افتخار دادید. دست شما درد نکند. روز خوبی داشته باشید موفق باشید
امیدوارم صحبت های من سعیدکاظمی با دکتر ناروئی در مورد تجربیات مهاجرت به نیوزلند برای شما مفید بوده باشد. و دوستانی که تمایل دارند. از داستان های مهاجرت در هر جای دنیا بیشتر اطلاعات کسب کنید. اینجا کلیککنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/03/تجربیات-تحصیل-در-اوکلند-نیوزیلند.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-03-04 17:01:392022-09-17 17:02:03تجربیات مهاجرت به نیوزلند
برای شنیدن یا دانلود فایل صوتی این مصاحبه از طریق لینک زیر اقدام بفرمائید.
اگر علاقه مند بودین. فیلم کامل این مصاحبه را مشاهده بفرمائید. از طرق لینک زیر اقدام بفرمائید.
میخواهم در مورد آشنائی با تکنیک های فروش با استاد محمدی صحبت بکنیم، بخش دوم صحبتهای ما است، توی لایو قبلی در مورد فروش و ویزیتوری صحبت کردیم، امروز میخواهیم در مورد تکنیکهای فروش با استاد محمدی صحبت کنیم و از تجربیاتشان استفاده بکنیم. که انشالله بتوانیم یک لایو موفقی داشته باشیم.
سوال : اگر اجازه بدهید با یک سوال شروع کنیم، در مورد قطعی نکردن فروش شروع کنم.
در مورد فروش چیزی که برای خودم خیلی ابهام است، خیلی وقتها مشتری می اید داخل مجموعه ی سایت ما، احساس میکنی دارد میرود، یعنی خرید را قطعی نمی کند. ما خیلی هم وقت میگذاریم. نیم ساعت چهل دقیقه داخل سایت دارد سوال و جواب میکند یا زنگ می زند یا تصویری حتی تماس میگیرد، مثلا من توی فروشگاه اینترنتی کامپیوتری (dekonzo.com) که دارم. آنجا خیلی وقتها مشتریها که اعتماد نمی کنند. بهشون میگویم تصویری همین الان زنگ بزنید، کدوم دستگاه مورد نظرتون است، در لحظه فیلم را هم برای شما ارسال می کنیم، راهنماییتان میکنم، تیم مشاوره ی خیلی خوبی توی مجموعه ما است.
که بیست سال است. که شغل آنها فروش لپتاپ است، و جالب است که حساب کردیم 90 تا 95 درصد وقتی ارتباط تصویری برقرار میشود خرید انجام میشود، یعنی تا جواز کسب را و تصویر مجموعه را می بیند، می گوید آقا از همه جا محصول برایم فیلم بگیر، روشنش کنید، تستش کنید، بعد میبیند که مثلا ویندوزم رایگان، پست هم رایگان، هدیه هم حتی میگیرد. اینجا دیگر آن اعتماده انجام میشود،
ولی خیلی وقتها می بینید.که بعضی از مشتریها دارند فرار می کنند، اینجوری بگویم دوست ندارد. خرید را قطعی بکند؟
خواهش میکنم، عرض کنم خدمت شما که در همچنین مواقعی که مثلا وقتی فروش نهایی نمی شود. که مشتری به ما اعتماد نکرده، فروش 7 مرحله دارد، ما هنوز مراحل اولیه را نرفتیم. میخ واهیم برای مراحل آخر و قطعی شدن خرید مشتری اقدام کند. چون مراحل اولیه را طی نکردیم. یعنی آجر اول را نچینی یک دفعه می خواهید بروید آجر هفتم را بچینی، می ریزد پایین نمی شود، و یکی از چیزهای خیلی مهم این است که توی همان فیلم گرگ وال استریت هم است که چرا از شما نمی خرد؟ تنها دلیلی که از شما نمی خرد این است که به شما اعتماد ندارد، و وقتی که به شما اعتماد نداشته باشد خوب نمی خرد،
دلیلش چی است که نمی خرد؟ اعتماد نمی کند، خب ما چکار باید بکنیم. آن اعتماد ایجاد بشود؟
طبق تجربه ای که از فروش داریم. می توانیم بگوییم آقا این مشتری یک سری توقعهایی دارد، مثلا توقعش چی است که اون دستگاه را ببیند، حالا یا مثل دیجی کالا است تصویرش را نشان میدهد، عکسش را دارد نشان میدهد، مدلهای مختلفش را دارد نشان میدهد، آن ابهام زدایی میکند یک ابهامی دارد، آن ابهام را وقتی برطرف میکنید طرف میخرد، آن بهانههای الکی که دارد که البته الکی نیست از نظر اون، از نظر ما شاید الکی باشد، میگویم این الکی دارد بهانه میگیرد، نه الکی نیست چون اعتماد ایجاد نشده است،
وقتی ما بتوانیم به شکلهای مختلف به نوعهای مختلف، فرستادن عکسش، تصویرش، فیلمش، ویدئو، نمونه کار است، نمونه کاتالوگ است، همه ی اینها را وقتی ما برای مشتری ارسال می کنیم، رضایت مشتریها خیلی کاربردی است مثلا تو سایت، پیج، خب وقتی رضایت مشتری را میگذاریم آن توقع مشتری برآورده میشود و اعتمادش ایجاد میشود، ترسش از بین میرود و میگوید من پولم را دارم میدهم، ترس دارد، پولم از بین نرود، وقتی که همه ی اینها را که عنوان کردم رعایت می شود، آن اعتماد انجام می شود و از شما خرید را انجام میدهد.
سوال : خوب حالا 7 مرحله فروش را امکانش است به ما توضیح بدهید؟
مثلا یک مثال بزنید، حالا مثلا تجربه خودتان را بگویید، یکی از داستانهایی که توی این 25 سال، خاطرات فروش که تو کتابتان خیلی هم جذاب است همه هم با مثال و با واقعیت نوشته شده و خیلی جالب است که آخرش هم باز سوال مطرح می کنید، این از آن کتابهایی نیست. که فقط بخوانیدش و بعد 10 دقیقه، نیم ساعت، دو ساعت وقت بزارید، این باید یک فصلش را بخوانید و تحلیل کنید سوالهایش را جواب بدهید، حتی مثلا با خانمتون بنشینید و بحث کنید، شاید ضخامت آن خیلی کم باشد ولی خیلی مفید نوشته شده.
بعضی از کتابها است که 400 صفحه ای ، می خوانید میبینید ای کاش این را تو 10 صفحه نوشته بودند، تو چند صفحه تمام میشد، خیلی چیزی برای گفتن ندارد. فقط میخواسته است که حجم ایجاد بکند. ولی کتاب شما کم حجم است، من خودم شخصا کتاب بالای 150 صفحه برایم سخت است که بخوانم، بعضیها خوشم میاد هایلایت میکنم، حالا یک ماه بعد دو ماه بعد دوباره مینشینم آن هایلایتها را میخوانم، و حالا کنار هایلایتها مینویسم، حالا چند وقت بعد باز اینها را تایپ میکنم، یعنی اونها را که توضیح های کنار را برای خودم خلاصه تو 10 جمله، 20 جمله مینویسم که استفاده بکنم.
سوال : حالا یک مثال برای ما از تجربیات فروش تعریف کنید، خیلی جالب است که با داستان و تجربه واقعی توضیح میدهید،
بله، نظر لطف شما است که در مورد کتاب من این چیزها را دارید میفرمایید، خب استاد معینی که تاییدیه هم برای من نوشته، توصیه نامه هم نوشته، میگوید که کتاب شما تو یک ساعت خوانده میشود، مثلا که کتاب شما تو یک ساعت کل کتاب خوانده میشود، چون خیلی روان نوشته شده و خب چیز سختی توش ندارد. ولی خب بخواهیم یاد بگیریم باید یک داستان، یک داستان روش فکر کند، تفکر کند و انجام بدهد، حالا فروش هفت مرحله است که مرحله اولش آمادگی است، ما یک سری البته به طور خیلی خلاصه نزدیک به 30 ساعت دوره است، اینهایی که خدمتتان عرض میکنم ،
مرحله اول فروش : آمادگی است.
یعنی ما آمادگی قبل از فروش برای خودمان داشته باشیم. حالا مثال میزنم از این که تو کتاب نیامده است، من یک روز رفتم سراغ یک نفر از مشتری هایم و خیلی هم فروشنده حرفه ای و عالی است و من دیدم که با مشتریاش خیلی بد حرف زد، و مشتری ناراحت شد رفت. گفتم که علی چرا با مشتری این اینجوری حرف زدی؟ جواب داد: ولش کن اعصاب ندارم فکرم خراب است. من در جواب گفتم. نمیدانم. که فکرت از هر چی خراب است به من ربطی ندارد برای چی به سر کار آمدی؟ گفت چی؟ گفتم برای چی آمدی سرکار؟
وقتی که شما آمادگی ندارید و ذهنت از چیزی خراب است و میای محیط کار، به جای اینکه مفید باشی مضری، به جای اینکه چیزی بفروشی تازه مشتری را هم از خودت میپرانی و دیگه سمتت نمیاد. نرو سرکار، برو بگرد برو یک مقدار حال و هوا عوض کن و هر وقت حالت خوب شد آنوقت بیا سرکار.استاد محمدی: من خودم چند وقت قبل یک مساله برایم پیش آمد و یک مقدار ذهنم مشغول بود، رفتم پیش یکی از دوستانم اول صبح، گفت اینجا چکار میکنی؟ گفتم یک مقدار ذهنم خراب است سر یک مسئله ای، نرفتم سرکار و آمده ام. پیش شما یک کمی با هم صحبت کنیم.
دو سه ساعتی پیشش بودم و حالم که بهتر بود بعد رفتم سر کار و فروشم داشتم. خب؟ یعنی اگر حالت بد است یک ریکاوری خودت را انجام بده بعد برو سرکار و بعد برو فروشندگیات را انجام بده، در غیر اینصورت نمیتوانید بفروشید و مشتریت هم از شما ناراحت میشود و حتی اذیت میشود. بعد میگویید چرا بازار خراب است؟ چرا از من چیزی نمیخرند؟ چون آمادگیاش را نداشتهای و خیلی این بحث طولانی است.
مرحله دوم فروش : ارتباط است.
یعنی 40 درصد از 100 درصد فروش، بحث ارتباطات است. اینکه با طرف مقابلت چجوری ارتباط برقرار میکنی، زبان بدن باید بلد باشی، اصول مذاکره را باید بلد باشی، اصول مطابقت سازی را باید بلد باشی، این ارتباط باید ایجاد بشود. ولی ما چکار میکنیم؟ هنوز مراحل را کامل طی نمیکنیم. مرحله بعدی یا
مرحله سوم فروش : باید اکتشاف ایجاد بکنید.
که مشتریهای من چی میخواهند؟ مثلا توی کسب و کار شما که قطعات کامپیوتر و لپ تاپ و … است اصلا باید بدانید که مشتری چه میخواهد، شاید فقط یک ویندوز بخواهد، شاید فقط یک قطعه کوچک میخواهد. یک اکتشافی باید ایجاد بشود، و این اکتشاف چجوری ایجاد میشود؟استاد محمدی : با سوال پرسیدن میتوانیم به این اکتشاف برسیم که مشتری چی میخواهد.
سوالهای خوب ازش بپرس و گوش کن:
یعنی ما باید یک زبان کوچک مثل زبان گنجشک داشته باشیم و یک گوش خیلی بزرگ داشته باشیم مثل گوش فیل، کم حرف بزن و گوش کنید ببین مشتری چه میگوید، شما وقتی پرسش و ابهامش را جواب بدهید. مشتری هم از شما می خرد، اکتشاف ایجاد شده است و میشنوی که مشتری چه چیزی خواسته، و وقتی که فهمیدید مشتری چه خواسته است. تازه می رسیم مرحله چهارم که میشود ارائه جنس، خب؟ که آن موقع شما باید محصولتان را به مشتری ارائه بکنید. این مراحل را که طی میکنید بعدش میشود در واقع سوال و ابهام برای مشتری ایجاد میشود و هنوز اعتماد شکل نگرفته است و ترس دارد. این ترس مشتری را میتوانید با سوال پرسیدن اینکه مثلا ترستون بابت چی است؟ الان چه نگرانی دارید؟
سوال: الان سوال پرسیدن میشود بخش پنجم یا که نه هنوز توی بخش ارائه هستیم؟
مرحله چهارم فروش ارائه می شود و مرحله پنجم فروش : ابهام زدایی می شود.
و نگرانی مشتری برطرف می شود، مثلا برای همین ابهام زدایی ما 3 روز دوره داشتیم، که این بحث ابهام را خوب یاد بگیریم تا که بتوانیم از مشتری ابهام را برطرف کنیم. 3 روز کار کردیم. این ابهام را سوال ازش میپرسی، که مثلا نگرانی و مسئله شما چی است؟ حتی مشتری ممکنه بیاد جلو درب مغازهات و از شما چیزی نمیخرد، پشت تلفن ازت نمیخرد، میگوییم اقا نخرید اشکال ندارد، و هر جا که دوست دارید بخرید فقط یک سوال من دارم میشود لطفا به من بگویید که مسئله و نگرانیتان چه بود که از من نخریدید؟
و آنوقت میبینید که نگرانی و ابهامش خیلی خیلی کوچک است حتی ممکن است رنگ جنس باشد، که مثلا حالا تو کسب و کار شما را عرض کنم که مثلا می گوید من لپ تاپ مشکی نمیخواهم سفید میخواهم. یعنی حتی تا این حد هم امکان دارد و چگونه این برطرف میشود؟ با سوال پرسیدن و خیلی از ما نمیپرسیم. مشتری میاد درب مغازه و فروشگاه کسب و کار من، یک نگاهی میاندازد و دو تا سوال میپرسد و میرود، و اون فروشنده اصلا چیزی بهش نمیگوید که اصلا شما چه میخوای و برای چی آمدهاید اینجا، به جای اینکه سوالش را بپرسد و ابهامش را برطرف کند، بعد میگوید اوضاع خراب است، کسب و کارها خراب است، نمیخرند، خب من بلد نیستم. من همیشه میگویم اگر نمیفروشم دلیلش این است که من بلد نیستم نه که بازار خراب است، بلکه من بلد نیستم ارائه بدهم.
سوال : یک تجربه بگویم خدمت دوستان در اهمیت پاسخگوئی به مشتری در دنیای مجازی:
ما در سایت خودمون می بینیم که چه سفارشاتی قطعی شده و چه سفارشاتی قطعی نشده است. هر روز هم این را چک میکنم مخصوصا آنهایی که میایند تا مرحله آخر، اطلاعاتش را ثبت میکند تلفن و آدرسش را مینویسد. ولی خریدش را قطعی نمیکند، یک متن آماده کردهام. یک متن خیلی دوستانه بعد ازشون کمک میخواهم . یعنی بهشان پیامک میفرستم با شماره موبایل خودم، یعنی حتی ایمیل نمیزنم. چون خیلیها ایمیلشان را چک نمیکنند ولی گوشی را صد درصد چک می کنند، باور نمی کنید که 50 درصد آنها خریدشان را قطعی میکنند یعنی خیلی ساده میپرسم.
اولا تشکر میکنم که از سایت ما دیدن کردید، حتی شریک من میگوید این کار جالب نیست اما من میگویم اتفاق باید تا 9 مرحله پیگیری کنید. حتی آنهایی هم که یک ماه پیش خرید داشتهاند را باز من سر ماه بهشان پیام میدهم آنهایی که قطعی نکردهاند، میگویم به من کمک کنید چرا قطعی نکردید؟ اعتماد نکردید؟ دلیلش را به من بگویید، حالا من ایده نمیدهم که آنها ذهنیت بدهند، بعد میبینی که مثلا 24 ساعت بعد میایند خرید می کنند.
تجربه ایجاد اعتماد در پاسخگوئی سایت:
بعد مثلا سوال می پرسیدند که من اعتماد ندارم،؛ یا مثلا می گفتند شما شهرستان هستید من از کجا بدانم درست است یا …، بعد حالا بخشی از نشانه های اعتماد سازی را بهشان ارسال میکردم، نماد اعتماد، گواهینامه آدرس الکترونیکی، و مجوزهایی که مثلا از جاهای مختلف داریم، اینها را مثلا من به مشتریان میگویم که توی بخش فلان قسمت سایت است بروید ببینید. اگر تصویری دوست دارید و نگرانید هر ساعتی که دوست دارید تیم ما در محل حاضر هستند،
یعنی حتی شده که ما ساعت یک شب هم به مشتری فیلم نشان داده ایم، و همان موقع هم به فروش ختم شده است. خب؟ و جالب است که جدیدا ما فهمیده ایم که تماس تصویری خیلی بهتر از تماس تلفنی ارتباط برقرار میکنه و جواب میدهد انگار که 10 برابر پیامک و sms و حتی ارسال فیلم نه، بلکه ارتبتاط تصویری که طرف بفهمد آنجا یک نفر وجود خارجی دارد و سوالاتش را دارد جواب میدهد. من به جرات میتوانم بگویم که مثلا من میخواهم بیام ادکلن بخرم، من واقعا ادکلنها را نمیشناسم و 90 درصد اطلاعات ندارم.
توی همین فروش کامپیوتر هم همینطوری است و 90 درصد مردم واقعا جزییات را نمیدانند، شاید 5 درصد کاملا حرفه ای هستند و می ایند سوالات تخصصی میپرسند. 5 درصد هم فقط یک چیزایی میدانند و واقعا 90 درصد هیچ چیزی از جزییات نمیدانند. میگویند یک کامپیوتر خودت به ما معرفی کن، یکی از سوالهای تکراری هر روز ما توی سایت، این است که من میخواهم یک لپتاپ بخرم چه مواردی باید مد نظر باشد؟ همین امروز هم نوشتهام با خودم که این سوال دارد خیلی تکرای میشود.
بیام برایش یک مقاله بنویسم که چه مواردی را باید برای خرید لپ تاپ لحاظ بکنیم که دیگه از این به بعد کسی پرسید من فقط مقاله را برایش بفرستم و دیگر لازم به توضیح نباشد و یا حتی میتوانم برایش یک ویدیو درست بکنم، به بچههای فروش بگویم یک ویدیو درست کنند که برای خرید یک لپ تاپ این مسائل و موارد را باید رعایت کنید. ببخشید ادامه بدهید شما بخش ششم را..
مهمترین وجه مرحله ششم فروش : اکتشاف است
که شما بدانید که مشتری چه میخواهد، حالا بخش ابهام زدایی که برطرف شد مشتری جنس را میخرد و اسمش هست اتمام فروش، نهایی کردن فروشی که شما دنبالش هستید و همه دنبالش هستیم. فروش تمام شد. الان یه چیزی شما توی صحبتهایتان فرمودید که بعد از یک هفته و بعد از یک ماه دوباره با اون مشتری تماس میگیرید که این میشود.
مرحله هفتم فروش : یعنی ادامه ارتباط
چرا اینکار را انجام می دهید؟ چون اعتماد بیشتر جلب می کنید و آنوقت دوباره می ایند و از شما خرید می کنند،حالا آن جنس را خریده است. ممکن است دفعه بعد بیاید و اسپیکر، ماوس و یا هندزفری بخرد و چیزهای دیگر که توی کسب و کار شما هست و یا یک نرم افزاری از شما بخرد، این همان بحث ارتباط است پس خیلی خیلی مهم است. یعنی 40 درصد فروش همین بحث ارتباط است. و وقتی که یکی یکی اینها را برطرف بکنید. آنوقت خیلی راحت میتوانید بفروشید.چون به اعتراضات مشتری پاسخ دادهاید. اتفاقا تو کتاب یکی از مسائل و داستانهایی که نوشته ام مشتری معترض بود، ابهام زدایی بود الان تو همین داستان ما ابهام زدایی داریم،
مثلا من درب مغازه نبودم کارمندم بود (سال 1383 تقریبا) من رفتم بیرون دیدم فروشنده ام زنگ زد که بیاید یک مشتری معترض داریم که داد و بیداد میکنه و اینجا آبروی ما را برده است. گفتم چی شده است؟ گفت نمیدانم بیا و فلان. ما خودمان را سریع رساندیم. دیدم این بنده خدا از این خوشبو کنندههای زیر بغل برده بود، گفتم چی شده؟ گفت این چیه که به من دادهاید تقلبی است.
گفتم مشکلش چی است؟ گفت بو نداره. خب معمولا اینهایی که استفاده میشود برای زیر بغل یه چیز خوشبو کننده است. یک مدل است که حساسه و برای پوستهای حساس اصلا بو نداره، فقط خاصیت ضد عرقی دارد. بعد بهش توضیح دادم این ابهام داشت، ترس داشت. گفتم آقا جان این اصلا بو ندارد حتی روش هم نوشته شده است، این فقط خاصیت دارد و شما از خاصیتش استفاده کنید. این آقا هم ترسش برطرف شد هم ابهامش برطرف شد و کلی هم عذرخواهی کرد و از مشتریهای ثابت ما هم شد.
اهمیت مشتری مداری و داستان بیژن پاکزاد(مالک برند بیژن):
باز داستان بگویم از مشتری معترض، آقای بیژن پاکزاد که توی آمریکا است خدا رحمتش کند، خیلی روی مشتری مداری تاکید داشت و میگفتند که توی فروشگاه یک مشتری آمد. که دور و بر خودش را نگاه کرد و عذرمیخوام حالش بد شد. و اطراف خودش را کثیف کرد، بعد همه فروشندهها میان که این چه کاری بود کردید و فلان؟ بعد خودش آمد گفت هیس، بیاید تمیزش کنید بیاید کمکش کنید و یک مقدار بهش برسید ببینید چرا اینجوری شده و اینها هم همان کار را میکنند و آنجا را تمیز میکنند. و این آدم وقتی همچین برخوردی از یک مدیر میبیند. وقتی حالش خوب شد چندین هزار دلار آنجا خرید میکند، یعنی فقط با یک برخورد درست.
حالا ما تو فروشگاهها میرویم میبینیم که میگویند مثلا لطفا با بستنی وارد نشوید، لطفا کالسکه را نیاوردید، لطفا با خوراکی وارد نشوید، یعنی چی؟ خب من چکار کنم؟ بچهام را بذارم دم درب؟ خودم بیام تو؟ خب نمیشوئ که. اینها را بلد نیستیم بعد میگوییم که فروش نداریم بازار خراب است و خیلی چیزهای دیگر. اگر سوالی دارید من در خدمتتان هستم.
سوال دیگری هم خدمتتان عرض کنم، شما دوره آنلاین فروش دارید یا نه، که مثلا شرکتی کارخانه ای ، فیزیکی هم کسی بخواهد برایش کلاس بذارید برای آنها کلاس برگزار می کنید؟
کلاس فیزیکی است و آنلاین هنوز برگزار نکردم، ولی تو برنامه ام هست که اجرا بشود و دوره اش نزدیک 30 ساعت می شود و بستگی دارد که چه چیزهای بگم. مثلا این 7 مرحله و قبلش یک سری توضیحات دیگر، حداقل 30 ساعت زمان می برد.
سوال: .وقتی مشتری بهانه می آورد که خرید را قطعی نکند چکار کنیم.
مشتری به اصطلاح آن بهانه ها را آورد من اینجا باید بهش بگم که میشود اینجا شما یک کمک به من بکنید. دلیل اینکه این جمله را گفتید دلیل اینکه این تصمیم شما عوض شد، خرید نکن اصلا، فقط اگر امکانش است دلیلت را به من بگو که چه ابهامی داشت چه مشکلی داشت؟ خیلیها اول به فکر قیمت میافتند. اما من احساس میکنم خیلی جاها قیمت نیست شاید حسش نگرفته، یا احساس خوبی بهش دست نداده است یا به قول شما اصلا بحث رنگه و یا آن لحظه اصلا حاش خوب نیست،
مثالهایی که مشتری برای قطعی نکردن خرید می آورد.
مثلا می گویند خانمم به زور من را آورده است خوب؟ که من الان اصلا قصد خرید لپ تاپ ندارم خانمم به من گفته است برویم خرید کنیم. شاید واقعا ما هیچ مشکلی نداریم بلکه مشتری است که آن لحظه آمادگی برای خرید را ندارد. یا مثلا از آن قیمت مد نظرش گرانتر بوده، شرایط فروش ما برایش مناسب نبوده، و واقعا باید برود و فکرهایش را بکند. من بعضی مواقع آنجا آفر را میدهم مثلا میگویم اگر نقدی بخری شرایطش این است و کاملا توضیح میدهم که مثلا چک هم قبول میکنیم حالا شهر ما چون کوچک است خدارو شکر تا حالا پیش نیامده است که مثلا چکی برگشت بخورد، خب؟ منظورم این است که حالا این روش من درسته و همینجوری باید صحبت بکنم؟
عرض کردم همین است و حالا اگر نمیخرید نظر خودته و هر زمان که دوست داشتید ما در خدمتتان هستیم. تشریف بیارید. ما اینجا هستیم. ولی خب چرا نخریدید؟ دلیلش را به من بگو تا من بدانم، من ابهامت را برطرف میکنم. به قول شما شاید آن موقع حالش خوب نیست شمارهات را به من بده من باهات تماس میگیرم، کارت را درست است که بهش میدهیم ولی یک شماره ازش بگیر، شاید اصلا کارت شما را دور بندازد چون مثل شما کارت چند نفر دیگر را هم دارد، مثلا بهش بگوید الان موقعیت مناسبی نیست من حالا بعدا با شما تماس میگیرم یا مثلا کی میتوانم با شما تماس بگیرم؟ وقتی میبیند که شما پیگیر هستید مسئلهاش را دنبال کردید از شما خرید میکند.
اهمیت درخواست برای قطعی کردن خرید:
نکته دیگری که خیلی جالب بود و من الان جدیدا با این تکنیک آشنا شده ام و چند ماهی است که ازش استفاده میکنم این است که فروشت را نهایی کن، یعنی دعوتش کن به خریدن، تو تصورات من اینطور بود که این روش درست نیست. که چرا مثلا من احساس اجبار را بهش ایجاد کنم ولی واقعیت جدیدا دیدم مخصوصا تو شبکههای اجتماعی، که وقتی مشتری و یا بازدیدکننده را دعوت میکنی خیلی تاثیر داره، من خودم دیدهام که طرف میگه خب حالا یه لایکی بکنید تا ادامه بحث را برویم جلو، یا مثلا ما را به دیگران معرفی کنید یا ما را فالو کنید، من خودم تو درون خودم میبینم که ناخوداگاه دارم فالوش میکنم یعنی چون دوستانه میبینم و خوشم آمده از محتوا، و ارزشمند بوده برام لایکش میکنم و فالوش میکنم و حتی به دیگران هم معرفیش میکنم.
اگر تجربه ای در این مورد فروش و قطعی کردن درخواست دارید با ما در میان بگذارید؟
استاد محمدی : قطعی کردن اینجوری است که شما همه آن ابهامات و بهانه ها را برطرف کردید میبینید که واقعا خودت متوجه میشوید که این چیزی که از نظر خودت نیست که نگفته باشید بر اساس تجربهای که از مشتریای قبل دارید. وقتی که شما همه اینها را برطرف کردید وقتی مشتری حضوری است فاکتور را بردار و شروع کن به نوشتن که دیگه چی برای شما بنویسم؟ این را برای شما نوشتم این را هم نوشتم این میشود نهایی کردن و دیگه مسئلهای نیست که تو ابهامی برای شما مانده باشد، و میگذارید جلو مشتری، و چند لحظه چیزی نگو بذار یک نگاه بندازه روش، و آنموقع تمام است دیگر، هر ابهامی بود برطرف شد،
اگر تفکیکی بوده برای مشتری گفته ای، سوالی بوده برطرف کرده ای، اگر ابهامی بوده رفع شده است، هر چیزی که بوده شما پیش بینی کردی ابهامات را و همه آنها را برطرف کرده ای، و دیگه فروش نهایی می شود. بله شما تا درخواست نکنید او در همان وضعیت میماند که الان من چکار کنم بخرم نخرم برم نرم که شما اینجا دعوتش میکنید به خریدن، با اون فاکتور نوشتن و جنس دادن، تمام میشود.
خیلی از فروشندگان جوان دارند این برنامه ما را توی یوتیوب و یا اینستاگرام و یا توی سایت من به نام saeedkezeme.ir میبینند. خواهش میکنم یک خاطره تعریف کنید
یک قسمت از کتابم را می گویم. به اسم رنج و لذت، یکی از داستانها را اگر خاطرتان باشد. به اسم رنج و لذت بود، من یک روز رفتم توی بازار میخواستم. که روغن زیتون بخرم. از قبلش نزدیک به 20 سال است که من کتابی میخواندم. دو جلدی بود. به اسم گنج بی رنج، و یک نویسنده ای آمده بود شاه بیتهای اشعار را جمع کرده بود. توی دو تا جلد کتاب 300، 400 صفحه ای، بعد زیر گنج بی رنج نوشته بود روغنی بینی صاف روشن در قالبی ریخته، غافلی بر سر چه آمد کنجد و بادام، یعنی این روغن صاف و روشن را شما دارید. میبینید ولی نمیبینید چه فشاری روی اون کنجد و زیتون و دانه ذرت آمده که شده است.
این روغن صاف و روشن؛ حالا بحث شب گذشته. این بود که قرار نیست. که ما رنج بکشیم و اذیت بشم و داغون بشیم تا بتوانیم به یک لذت و نتیجهای برسیم. ولی در کل این را باید دقت کنیم .که ما بر اساس گذشت زمان کم کم تجربهمان بیشتر میشود. یادگیری هایمان بیشتر میشود و این باید همیشه ادامه داشته باشد،من الانم دارم هر روز حداقل 2، 3 ساعت آموزش میبینم یا فیلم میبینم یا لایو میبینم یا ویس گوش میکنم، یک چیزی بالاخره انجام میدم که این یادگیری مداوم باشد و آنهایی که تازه شروع کردهاند ناامید نباشند باید امیدوار بود و تلاش کرد و یادگیری کرد و عمل گرایی داشته باشیم که اون توی ذهن ما بنشیند. اینم صحبت آخر من بود اگر باز هم شما صحبتی دارید من در خدمت شما هستم.
سوال: بعضی جملات هست که خیلی رو ذهن آدم تاثیر میگذارد، دو سه جا شنیدم که اگر دیگران توانستند پس من هم میتوانم؟
اینجوری نیست که اگر دیگران توانستند قهرمان تنیس بشوند حالا شاید از سن من گذشته باشد و قهرمان تنیس جهان نشو. ولی مثلا توی فروش و بازاریابی اگر دیگران توانستهاند پس من هم میتوانم به شرطی که ادامه بدهم و خسته نشوم. یک ماه ممکن است بازار خراب باشد. یک ماه بلک فرایدی سایتهای بزرگ میگذارند. که ما کلا استپ میشویم و همه خریدهایشان را انجام میدهند. ما فقط صبر میکنیم. ولی دیگه اینطوری نیست. که تعطیل کنیم و بگوییم همه چیز تمام شد. در حد خودمان زمان میبرد تا اعتماد سازی انجام شود و همیشه به خیلی از دوستانم حتی توی دورههای آموزشی هم میگویم.
که وقتی من 1300 کیلومتر آنطرفتر چند روز پشت سرهم دو تا لپ تاپ را به شهر ماکو میفروشم. و همیشه هم توی اون بسته پستی که برای مشتری می فرستم، مینویسم. که شما هزار و سیصدکیلومتر از من فاصله دارید، خیلی از شما ممنونم. ما را خوشحال کردید، یعنی میگویم. اگر سایت دیجی کالا توانسته پس من هم میتوانم. حالا من همیشه از بچه ها سوال دارم که نگاه کنید و بپرسید چرا باید از من بخرند؟ من چه تفاوتی میتوانم ایجاد کنم که دیجی کالا نمیتواند این خدمات را به آنها بدهد ولی من میتوانم اون خدمت را بدهم.
من پیشنهاد می کنم. هر هموطن عزیزی از هر جای ایران این مطلب را مطالعه نموده و علاقه مند است. خودش یا تیمش را آموزش تخصصی فروش بدهد.
شرکتها، کارخانه ها و شرکتهای پخش مخصوصا چون استاد محمدی خیلی تجربه دارند. توی کارهای عمده فروشی و بازار یابی ویزیتوری، من توصیه می کنم. که از ایشان حضوری درخواست کنند. من هنوز هم باور دارم که آموزش حضوری یه لذت دیگری دارد. ولی خب کلاسهای مجازی هم به خاطر کوید19 بعضی مواقع مجبوریم مجازی برگزار بشود. من توصیه میکنم که حتما از استاد محمدی کمک بگیرند خیلی ایشان همیشه برای من راهنماییهای خوبی داشتهاند و همیشه بهره مند شدهام. خیلی شب خوبی داشته باشید لطف کردید.
امیدوارم صحبت های من با استاد محمدی درمورد آشنائی با تکنیک های فروش برای شما مفید بوده باشد. برای مطالعه سایر مقالات آموزش کسب و کار اینجا کلیککنید. و برای مطالعه موضوع مشابه این مقاله در یک سایت معتبر جهانی اینجا کلیککنید. شما دوست عزیز که در هر جای دنیا هستید. به من کمک کنید و تجربیات کسب و کار و بیزینسی خودتان را در اختیار من و دیگران قرار بدهید. هر انسان موفق، یک دنیا تجربه از موفقیت ها و شکست ها دارد. که مطمئنا می تواند به بقیه هموطنان برای موفق شدن کمک کند. نیاز به مصاحبه مستقیم نیست. می توانید. یک ویدئو از خودتان برای من ارسال کنید. یا فایل صوتی یا یک متن تا من در سایت خودم بنام شما برای هموطنان عزیزمان به اشتراک بزارم . مطمئنا اجازه تبلیغ بیزینس و کسب وکار خودتان را هم خواهید داشت.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/03/هفت-مرحله-فروش.jpg7201240adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-03-03 17:21:452022-07-09 15:11:19آشنائی با تکنیک های فروش
چگونه کلاه برداری در مهاجرت به کانادا را گزارش کنم؟
اینها توصیه های اداره مهاجرت کانادا می باشد.که برای شما عزیزان ترجمه گردیده و در اخیتار شما قرار می دهم. تا دقت کنید. که هر حرفی را باور نکنید. و در صورت مشاهده کلاه برداری برای امر مهاجرت دولت کانادا را با کمک روشهای ذیل در جریان قرار دهید.
چگونه کلاه برداری در مهاجرت را گزارش کنید.
با خط تلفن رایگان دیده بان مرزی آژانس خدمات مرزی کانادا (CBSA) به شماره 1-888-502-9060 تماس بگیرید تا موارد ذیل را گزارش دهید:
فعالیت مشکوک در مرز
ازدواج صوری
شخصی که اطلاعات نادرست در مورد هر درخواست مهاجرت داده است
فردی که با حکم اداره مهاجرت تحت تعقیب است
دقت شود: آنچه به خط راهنمایی می گویید خصوصی است. هویت شما محافظت می شود
چگونه کلاه برداری شهروندی را گزارش کنم؟
شما می توانید در مورد افراد ذیل گزارش دهید که:
تظاهر کردن به اینکه در کانادا زندگی می کند یا خود را شهروند کانادا نشان می دهد.
اطلاعات مربوط به پرونده خود را مخفی می کند.
در کانادا
با مرکز پشتیبانی مشتری تماس بگیرید و گزینه نکته کلاهبرداری شهروندی را در سیستم تلفن خودکار ما انتخاب کنید، یا یک ایمیل به IRCC.CitizenshipFraudTips-Fraudedecitoyennete.IRCC@cic.gc.ca ارسال کنید.
خارج از کانادا
با نزدیکترین دفتر ویزای کانادا تماس بگیرید، یا یک ایمیل به IRCC.CitizenshipFraudTips-Fraudedecitoyennete.IRCC@cic.gc.ca ارسال کنید.
چگونه کلاهبرداری و کلاهبرداری اینترنتی، ایمیلی یا تلفنی در مهاجرت به کانادا را گزارش کنم؟
اگر شما یا شخصی که می شناسید هدف یک کلاهبرداری تلفنی، اینترنتی، ایمیل یا دیگر انواع کلاهبرداری قرار گرفته اید و به اشتباه اطلاعات شخصی یا مالی را ارائه کرده اید، باید:
در کانادا با مرکز ضد کلاهبرداری کانادایی پلیس سواره سلطنتی کانادا تماس بگیرید. شماره تماس رایگان: 1-888-495-8501
اگر تماس مشکوکی دریافت کردید، فوراً تلفن را قطع کنید و با پلیس محلی خود تماس بگیرید. همچنین باید کلاهبرداری را به مرکز مبارزه با کلاهبرداری کانادا گزارش دهید.
خارج از کانادا
کلاهبرداری را به پلیس محلی خود گزارش دهید.
چه مواردی در موضوع کلاه برداری برای مهاجرت به کانادا را گزارش کنم؟
هر رفتاری که شما را بترساند، تهدید کند، کنترل کند یا منزوی کند، ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد. سوء استفاده می تواند جسمی، جنسی، مالی یا روانی باشد.
برای حفظ وضعیت خود در کانادا، لازم نیست در یک رابطه یا محل کار توهین آمیز بمانید.
شخصی که از شما سوء استفاده می کند. ممکن است به شما بگوید که در صورت خروج از کشور اخراج خواهید شد یا فرزندان خود را از دست خواهید داد. چه مقیم دائم باشید و چه وضعیت موقت در کانادا داشته باشید، گزینه هایی دارید. شما می توانید از خشونت، آزار و اذیت یا سایر سوء استفاده ها فرار کنید.
اگر کسی از شما سوء استفاده می کند کمک بگیرید
در مواقع اضطراری با 911 یا پلیس محلی خود تماس بگیرید.
برای اطلاع از وضعیت شهروندی یا مهاجرت خود، با شماره 1-888-242-2100 تماس بگیرید تا با مرکز پشتیبانی مشتریان ما تماس بگیرید.
درباره کمک به قربانیان سوء استفاده که به صورت مهاجر در کانادا زندگی می کنند. بیشتر بیاموزید
حقوق خود را بشناسید، سوء استفاده، بی توجهی و ازدواج اجباری را شناسایی کنید و اگر مورد سوء استفاده قرار گرفتید، کمک بگیرید.
درباره کمک به کارگران خارجی که قربانی آزار و اذیت می شوند بیشتر بیاموزید.
حقوق خود را بشناسید، سوء استفاده را شناسایی کنید و در مورد مجوز کار آزاد برای کارگران آسیب پذیر بدانید.
چگونه قربانی احتمالی قاچاق انسان را گزارش کنم؟
اگر شما یا شخصی که می شناسید قربانی است، با:
خط تلفن مستقیم قاچاق انسان به شماره 1-833-900-1010،
پلیس محلی شما یا 911 را شماره گیری کنید.
قانون را به دست خود نگیرید و در هیچ فعالیت غیرقانونی شرکت نکنید.(منظور این هست. خودتان قانون را اعمال نکنید)
اطلاعات بیشتر در مورد حمایت و کمک به قربانیان قاچاق انسان به کانادا بیابید.
این اطلاعات را برای شما عزیزانی که مهاجرت کرده اید. یا قصد مهاجرت دارید. ترجمه می کنم. که به دو موضوع توجه کنید. کانادا مدینه فاضله یا بهشت برین نیست. که هیچ گونه مشکل کلاه برداری یا دزدی در آن اتفاق نمی افتد. موضوع دوم این هست. که در صورت بروز هرگونه مشکلی موضع را از طریق مراجع قانونی کانادا یا ایران به پلیس اطلاع دهید. و همانطور که در توصیه نامه آمده است. از اعمال قانون به صورت شخصی خودداری کنید. و در صورتی که مورد کلاه برداری قرار گرفتید. صبر نکنید. و سریع ب مراجع قانونی موضوع را اطلاع دهید. افراد زیادی در ایران یا خود کانادا با روشهای مختلف اقدام به کلاه برداری از متقاضیان مهاجرت می کنند. خیلی مراقب باشید. خواهش می کنم. هر حرفی را باور نکنید. و کامل تحقیق کنید. حتی حرفهای دوستان و آشنایان مقیم را هم براحتی نپذیرید. تحقیق کنید.
منبع این خبر اینجاکلیک کنید. برای مطالعه سایر قوانین و دیدن و شنیدن تجربیات مهاجرت به کانادا اینجا کلیک کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/03/کلاه-برداری-در-مهاجرت-کانادا.jpg7201240adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-03-03 16:12:142022-05-28 23:05:25چگونه کلاه برداری در مهاجرت به کانادا را گزارش کنم؟
تجزیه و تحلیل داده های پیشرفته برای کمک به افسران اداره مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا IRCC در مرتب سازی و پردازش درخواست های
ویزای اقامت موقت
توضیحات سایت سعید کاظمی :دولت کانادا بر اطمینان بیشتر و افزایش کارائی در بررسی پرونده ها، اقدام به ارائه توضیحات در جهت معرفی سیستم های جدید استفاده از داده های پیشرفته برای کمک به افسران اداره مهاجرت کانادا نموده است. تا متقاضیان مهاجرت به کانادا اطمینان پیدا کنند. از اطلاعات شخصی آنها سواستفاده نخواهد شد. همچنین این داده ها از شبکه های اجتماعی متقاضیان استفاده نخواهد کرد. هدف از استفاده از داده های پیشرفته کمک به افسران بررسی پرونده برای تسریع در مراحل رسیدگی و دسترسی آنها به اطلاعات کامل تر، دقیق تر و سریعتر می باشد.
به طور مثال هرگونه درخواست یا اخذ ویزا کانادا در ده سال گذشته و تمام اطلاعات شما در مدت اقامت شما در اختیار افسر بررسی کننده پرونده شما قرار می گیرد. دقت کنید. این اطلاعات از سایر کشورهایی که قرارداد مبادله اطلاعات با کشور کانادا دارند. نیز بهره مند می گردد. در ادامه جزئیات کاملی از این بخشنامه را برای شما ترجمه نموده و امیدوارم مفید باشد
با گسترش استفاده از تجزیه و تحلیل داده های پیشرفته، امکانات جدیدی را در روند درخواست ویزای اقامت موقت خود (TRV) ایجاد می کند، که به افسران IRCC کمک می کند تا همه تقاضاهای اقامت موقت TRV را مرتب و پردازش کنند. درخواست های ارسال شده از خارج کانادا توسط افسران IRCC به تصمیم گیری نهایی در مورد همه درخواست ها ادامه می دهند و فقط یک افسر IRCC می تواند درخواست متقاضی را رد کند. و سیستم برای رد درخواست هیچ اختیاری ندارد.
استفاده از تجزیه و تحلیل داده های پیشرفته بخشی از تعهد IRCC برای یافتن راه های جدید برای بهبود خدمات و فرآیندهای متقاضی اقامت موقت است. انتظار می رود که استفاده از تجزیه و تحلیل داده های پیشرفته در مدیریت حجم فزاینده برنامه های TRV IRCC کمک کند. سیستم تجزیه و تحلیل به تسریع کار IRCC برای شناسایی برنامه های معمول برای پردازش ساده، مانند برنامه های متقاضیان خاصی که قبلاً برای بازدید از کانادا در 10 سال گذشته تأیید شده اند، کمک می کند.
همچنین میتواند با مرتبسازی و دسته بندی درخواست های غیر معمول برای افسران بر اساس سطح پیچیدگی آنها، کارایی ایجاد کند. هنگامی که سیستم پیشرفته تجزیه و تحلیل داده یک درخواست پیدا می کند، می تواند تشخیص دهد که متقاضی واجد شرایط است، اما هرگز درخواستی را رد نمی کند. همیشه پرونده را برای یک افسر ارسال می کند تا مشخص کند که آیا متقاضی در کانادا پذیرفته شده است و تصمیم نهایی را اتخاذ کند.
در IRCC، تجزیه و تحلیل داده های پیشرفته از سال 2018 برای کمک به مرتب سازی و پردازش بیش از 1 میلیون برنامه TRV از کشورهایی که حجم بالایی از تقاضا وجود دارد، استفاده شده است. در طول این مدت، نشان داده شده است که فایل های روتین را می توان با استفاده از سیستم 87 درصد سریعتر ارزیابی کرد. این باعث می شود برخی از متقاضیان تصمیمات را سریعتر دریافت کنند. این فناوری بخش قابل توجهی از وظایف اداری و تکراری مربوط به مرتب سازی تقاضاها را بر عهده می گیرد. که به افسران IRCC اجازه می دهد توجه خود را بر ارزیابی تقاضاها و تصمیم گیری نهایی متمرکز کنند.
IRCC در حال تلاش برای توسعه و استقرار مسئولانه فناوریهای مبتنی بر داده می باشد.
در راستای تمامی الزامات حفظ حریم خصوصی است. به عنوان بخشی از انطباق ما با دستورالعمل هیئت خزانه داری کانادا در مورد تصمیم گیری خودکار، ارزیابی تاثیر الگوریتمی (AIA) برای ارزیابی مدل های تحلیلی مورد استفاده برای برنامه های TRV تکمیل شده است. AIA سطح تأثیر این سیستم را متوسط طبقه بندی کرد و اقدامات متعددی برای کاهش خطر احتمالی وجود دارد. این اقدامات شامل یک فرآیند بررسی گسترده برای اثرات تبعیضآمیز بالقوه، حریم خصوصی و عناصر امنیتی است که در طراحی سیستم تعبیه شده است، و توانایی افسران برای لغو یک تقاضا یا تعیین صلاحیت متقاضی را بیشتر می کند.
هدف این برنامه توسعه فناوری به طور مسئولانه می باشد. متقاضیان مطمئن باشند. قبل از اینکه هر فناوری را برای پشتیبانی از یکی از خدمات خود بررسی کنیم، نیازهای خاص آن سرویس، از جمله مزایای (و تأثیر آن) بر پرونده متقاضیان را ارزیابی می کنیم. تیمی از متخصصان و تصمیمگیرندگان، در فرآیند توسعه و استفاده از سیستمهای تجزیه و تحلیل دادههای پیشرفته در IRCC، برای بررسی دقیق و جلوگیری از تصمیمات تبعیضآمیز، با ما مشارکت می کنند.
تغییرات در سیستم های موجود تنها با نظارت، آزمایش و تایید انسان اتفاق می افتد.IRCC در تلاش است تا در استفاده مسئولانه از فناوری های داده محور پیشرو باشد. ما رویکرد خود را برای همسویی با دستورالعمل تصمیم گیری خودکار توسعه داده ایم.
حفاظت از اطلاعات شخصی شما توسط اداره مهاجرت کانادا
ما از اطلاعات جمعآوریشده از برنامههای متقاضیان گذشته. برای طراحی سیستمهای تجزیه و تحلیل دادههای پیشرفته استفاده کردیم. سایر سیستم های IRCC نیز به همین ترتیب طراحی خواهند شد.
اگر جدیدا یا در گذشته برای یک برنامه مهاجرت درخواست داده اید، اطلاعات شما و سایر اطلاعات جمع آوری شده. برای پشتیبانی از تقاضای شما، ممکن است توسط IRCC برای طراحی یک سیستم تجزیه و تحلیل داده های پیشرفته در IRCC استفاده شود. اطلاعات شخصی که IRCC جمع آوری می کند در InfoSource منعکس می شود.
IRCC ممکن است از این سیستم های تحلیلی برای پشتیبانی از پردازش درخواست ها و تصمیم گیری مطابق با قانون حفظ حریم خصوصی، منشور حقوق و آزادی های کانادا و قانون حفاظت از مهاجرت و پناهندگان استفاده کند. سیستم های پیشرفته تجزیه و تحلیل داده های ما فقط از اطلاعات شخصی مرتبط و مورد نیاز برای فرآیند درخواست استفاده می کنند،
از جمله اطلاعاتی که توسط شرکای مجری قانون ما مطابق با توافق نامه های اشتراک گذاری اطلاعات رسمی ارائه می شود. به عنوان مثال، سیستم های ما از اطلاعات کانال های رسانه های اجتماعی استفاده نمی کنند.
اهمیت حفظ حریم خصوصی:
IRCC ارزیابی تأثیر حریم خصوصی را هنگام توسعه سیستم های پیشرفته تجزیه و تحلیل داده انجام می دهد.با گسترش استفاده از تجزیه و تحلیل داده های پیشرفته، حریم خصوصی یک اولویت اصلی باقی خواهد ماند. IRCC به تعهدات خود در خصوص حفظ حریم خصوصی در مورد اطلاعات شخصی به طور جدی ادامه میدهد. و به پیروی و احترام به قانون حفظ حریم خصوصی کانادا و دستورالعملها و سیاستهای مرتبط ادامه میدهد.
امیدوارم بخشنامه داده های پیشرفته برای کمک به افسران اداره مهاجرت کانادا که با هدف اطمینان بخشی در استفاده از اطلاعات شخصی شما است. مفید بوده باشد و برای کسب اطلاعات بیشتر به زبان فارسی از قوانین اداره مهاجرت کانادا اینجاکلیک کنید. برای کسب اطلاعات دقیق از سایت مرجع این بخشنامه اینجا کلیک کنید. هدف تنها ارائه اطلاعات کامل و جامع هست. و هدف من تبلیغ مهاجرت نیست. خواهش می کنم. با رویا زندگی نکنید. و هر حرفی را بدون ارائه مستندات دقیق نپذیرید. سعید کاظمی
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/03/داده-های-پیشرفته-برای-کمک-به-افسران-اداره-مهاجرت-کانادا.jpg7201240adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-03-02 16:12:072022-05-28 23:09:36تجزیه و تحلیل داده های پیشرفته برای کمک به افسران اداره مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا
جهت تماشای کامل مصاحبه تجربیات مهاجرت به تورنتو کانادا از طریق ویدئو ذیل اقدام کنید.
جهت شنیدن یا دانلود مصاحبه تجربیات مهاجرت به تورنتو کانادا از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید. نقل قول و ارائه اطلاعات سایت با ذکر منبع کاملا ازاد می باشد.
دوستان عزیز در برنامه امروز با آقای مهندس کیوانفر هستیم. و قصد داریم. در مورد تجربیات مهاجرت به تورنتو کانادا صحبت کنیم.مثل همیشه تاکید می کنم. هدف من تشویق مهاجرت نیست وشرکت مهاجرتی یا تحصیلی ندارم.
سلام آقای مهندس کیوانفر خسته نباشید. مرسی که وقتتون رو به ما دادین.آقای کیوانفرما امشب می خوایم در مورد تجربیات شما در بحث مهاجرت به تورنتو کانادا صحبت کنیم. بحث های زندگی، کار، تحصیل رو توی فایل های بعدی با همدیگه صحبت می کنیم. شما نزدیک ده سال پیش اقدام به مهاجرت کردین. می خوایم تجربیات خودتون در زمینه فرآیند مهاجرت را با ما به اشتراک بزارین.و اینکه چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را نباید انجام بدیم. من در خدمتتون هستم خودتونو معرفی بفرمایید.
سعید جان من فقط خواهشم اینه که خیلی وقت گذشته از انجام پروسه مهاجرتی من خیلی چیزا رو شاید فراموش کرده باشم. خواهشم اینه که تو اگر سوالی داری میتونی بپرسی که من بتونم جواب بدم که خیلی بهتره وگرنه واقعاً خیلی یعنی شاید بگم طول دوره مهاجرت من یه چیزی حدود ۱۵ سال طول کشید از ۱۵ سال قبل بوده خیلی چیزی یادم نمیاد. ولی تنها چیزی که یادم میاد. سال ۲۰۰۸ شروع کردیم. وقتی که به نتیجه رسیدیم سال ۲۰۱۲ تکمیل شد.
آن زمان که دولت کانادا گفته بود. که حالت اکسپرس اینتری یعنی یک ساله باید باشه. سال ۲۰۰۸ اقدام کردیم ولی خوب با توجه به جنگی که توی سوریه اتفاق افتاد. پرونده ما حدود چهار سال طول کشید. و تمام پرونده ها از سوریه به لهستان و دوباره به ترکیه برگشت خورد. و فرایند خیلی طولانی شد. اما شانسی که اوردیم. بحث مصاحبه کنسل شد. اما در نهایت شکر خدا درست شد.
مدت زمان پروسه مهاجرت به تورنتو کانادا چقدر طول کشید.
دقت کنید. پروسه پذیرش بین دو تا چهار سال طول می کشد. و بر اساس امتیاز بندی که می شوید. مثلا ما اولین عکس العملی که از اداره مهاجرت کانادا دیدیم. گفتند که باید عدم سوء پیشینه را ارائه بدهیذ. اعلام کردم. سوء پیشنیه قبلا ارسال کردیم. گفتند چون شش ماه از آن گذشته.مجدد ارسال کنید. لذا ما فورا سوء پیشینه جدید گرفتیم و ارسال کردیم. و از طرفی چون مصاحبه ما حذف شده بود.یک ماه بعدش بود کع اعلام کردن برای تکمیل پرونده مدیکال اقدام کنید، برای تکمیل پرونده مدیکال بحث آزمایش و بیماریهای مسری مثل سل بودبرای همین یه دونه عکس از قفسه سینه می گرفتند.اینا روکه تحویل دادیم
کلا مدت زمان پروسه مهاجرت شما به افیسری که داره پرونده شما را نگاه میکنه ربط داره. و آن ادم اصلا کاری نداره.به اینکه تو کی هستی، قیافت چه شکلیه، فقط اطلاعات و چک لیستی که داره را کنترل میکنه. و حالا اینکه فرزند معلول داشته باشید یا خودتون معلول باشید. کاری نداره. مواردی که برای آنها مهم هست. اینه که افیسر به تحصیلات و نمره زبان شما نگاه می کنه. بحث مدیکال که پیش میاد. پزشک گزارشی از وضعیت شما مینویسد. بعد درخواست آزمایش خون و بقیه را می نویسد. که شما انجام می دهید. من یادمه که پزشک قشنگ من یه معاینه به قول معروف فیزیکی انجام داد وزن و قد و این چیزا همه رو گرفت.
سوال : این آزمایشات برای تکمیل پرونده مهاجرت تو ایران بود یا نیاز بود به ترکیه بروید برای انجام آزمایشات
خودشون فهرست پزشکان داخل ایران را به شما اعلام می کنند و پزشک هم بهتون میگه که چه آزمایشگاهایی مورد تائیدشون هست. مثلا من یادمه که یکی از آزمایشگاه هایی که مورد اعتماد شان بود آزمایشگاه بیمارستان پارس بود.سوال : اینجا دو تا سوال پیش میاد حتماً باید آدم ها تحصیل کرده باشند تا شانس برای مهاجرت داشته باشن. شما بر اساس تجربه ده ساله زندگی درتورنتو کانادا داری.
سوال : واقعا مهاجرت به کانادا را به چه کسانی توصیه نمی کنی.
حتما خیلی آدم برگشتن.شما بر اساس تجربه بگو، چون میدونی بعضی آدما فکر می کنند همین که وارد فرودگاه تورنتو بشم. دیگه همه چی فرش قرمز پهن هست ونماینده دولت کانادا میاد خدمتتون.سوال سختی هست. نه همچین چیزی نیست. فرش قرمز پهن نمی کنن.اما هر ایالت بر اساس قوانین خودش یکسری کمک هایی به خصوص برای خانواده هائی که فرزند دارن. تا زمانی که به درامد مناسب برسی کمک می کنه. خیلی از ایرانیها هم کمک می کنن. من تو مسیر زندگی این جا از خیلی ها کمک گرفتم.
سوال : داستان هایی که من شنیدم مثل ایران کارخانه یا شرکت داره.و ماهی ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیون درامد داره اما وقتی تبدیل میکنه.به دلار کانادا میشه شش تا ده هزار دلار، اما کیفیت زندگی که تو ایران داشته را نمیتونه در کانادا تامین کنه. و در نهایت باید کار کنه.
به هر حال کانادا کشور کاپیتالیستی با کلی زرق و برق هست. و چراغ سبز به شما نشون میده. دائم تشویق میکنه با کارت اعتباری هزینه کنید. بعدش باید بدوی. برای هزینه هایی که قبلاً کردی و چاله هایی که کندی و پولشو بدی. مثلاً خریدن ماشین اینجا خیلی راحته ولی اخیراً بخاطر کرونا خیلی سخت شده میتونی ۱۲۳ ماشین بخری. اما پول بیمه،پول بنزین، پول اقساط ماهیانه را باید پرداخت کنی. اگر ماشین کهنه هم بخری. باید با برای ۴ سال پول اقساط ماشین رو بدی. می خوام بهتون بگم خوب یه کارهایی می کنن که بیشتر خرید و خرج کنی.مثلا چرخ خرید فروشگاه انقدر بزرگ هست. که اگرچیز کوچک میندازی داخلش، خودت خجالت میکشی.بعد شما شروع می کنی به خرید کردن. با کارت اعتباری اما در پایان ماه باید پول را پس بدهی و اگر نتوانی باید سود روز شمار پرداخت کنی.
سوال: برای فرآیند زبان آموزی مهاجرت به کانادا چه پیشنهاد یا توصیه می کنید؟
من خودم.وقتی که اومدم اینجا دوباره رفتم. کلاس بستگی به استعداد خود آدم داره و معمولا چند سال طول میکشه تا واقعاً یاد بگیری.البته که الان هم فکر نمیکنم خوب صحبت می کنم.هنوز هم اول فکر میکنم بعد صحبت میکنم. کلا لهجه برای ما که با سن بالا آمدیم. همیشه میمونه.ولی برای بچه ها، مسیر خیلی راحت هست. بعد شش ماه که شروع میکنند. سر شش ماه راه می افتند. شما یک دختر دارین. بحث زبان فارسی چی میشه. تو خونه باهش فارسی صحبت میکنیم. ولی خوب الان یه سری کلمات واعداد را بلد نیست. کلاس های فارسی هم ما فرستادیم ولی دخترم دوست نداشت. و ما مجبورش نکردیم. ولی خوب راحت می تواند. ارتباط برقرار کند.
سوال : بیا از اون روزها آخری صحبت کنیم. که داشتی میرفتی از اون حال و هوا برامون تعریف کن برامون چه روزایی بود چه خاطراتی داری و از این که وارد کانادا شدی؟
رفتی از ایران این چند روز اولی که اونجا بودی روز اول می خوام بدونم چه ذهنیت چه خاطرات احساسی داشتی چه چیزهایی توصیه میکنی و چه چیزهایی را توصیه نمی کنی.
آن موقعی که ما آمدیم تعداد هم وطنان ایرانی خیلی کم بود و بعد ازآن شبکه های اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام آمد و آنجا اطلاعات بسیار خوبی تولید میشود و بعضی وقت ها، دوست جدیدی که میاد. اطلاعاتش از من که اینجا دارم زندگی می کنم. خیلی بیشتره. موقعی که من اومدم خیلی سخت بود. بعضی از دوستان من اینجا می بینم. بقدری اطلاعات داره مثلا شرکت موبایل فلان این آف رو میده و این قیمت رو میده یعنی خوب یاد گرفته. میگم روزهایی که تازه آمدم خیلی روزهای ترس آوری بود. ولی الان کسایی که میان خیلی راحت تر هستند.چون با کمک مدیا خیلی کارها آشون شده
سوال : با دوستی صحبت می کردم چند وقت پیش رفت آلمان، میگفت موقع ترک ایران، خانواده همه گریه می کردند من اشک هام را نگه می داشتم. و خودم را خوشحالم نشون می دادم. به هر حال تصمیم سختی هست. کلی خاطرات دوستان و فامیل تو ایران جا می میونه. باید با هدف و برنامه ریزی بیای و خودت را برای این دلتنگیها آمده کنی.
سوال : وارد فرودگاه تورنتو میشوی میگن پلیس کانادا خیلی سختگیر هست. برای ورود مواد غذایی و پول به کانادا؟
من یادم هست که آفیسر از ما پرسیده بود که چقدر پول همراهمون داریم.ما هم قبلا تو فرم اعلام کرده بودیم. چون ما از ایران امکان تهیه کارت اعتباری نداریم. مجبور شدیم. پول نقد ببریم. پلیس گفت من شرایط ایران را میدونم.فقط برای امنیت خودتون میگم. هرکسی وقتی که میاد تمام زندگی خودش را می فروشه. فقط تاکید کرد. جایی بزارین. که دزدی نشه .
سوال : وقتی وارد تورنتو می شوید. شخص یا انجمنی هست. که از ایرانی یا مهاجر تازه وارد حمایت کند؟
وقتی وارد می شوی و از قبل دوست یا آشنائی نداری. سخت هست. کجا اقامت کنی. یا کجا خونه اجاره کنی. البته یک ایرانی قدیمی هست. که پانسیون ایرانی داره. که تمام خدمات از فرودگاه تا هتل و بقیه کارهای اولیه را برای شما انجام می دهد.تا کامل مستقر بشوید.میشه گفت جزو قدیمی های شهر تورنتو هست. خیلی ها می شناسند.ایشون را و تبلیغات زیادی هم هداره .
سوال : آیا مجموعه خیریه هست یا هزینه می گیرد؟
خیریه نیست و از شما هزینه می گیره. اما برای اجاره خونه، تهیه لوازم منزل (به خصوص لوازم دست دوم خیلی ). حساب بازکردن و انتقال پول خیلی کمک می کنه .دقت کنید. خیلی ها هستند.که لوازم دست دوم خودشون را مجانی میدهند. یا گروههای تلگرامی هستند. که این لوازم را برای فروش میزارند. اوایل امدن که هزینه ها را بخواهند کمتر کنند. یا تبدیل پول خیلی کمک می کند.
سوال : برای چند ماه اول زندگی در کانادا چقدر سرمایه باید همراه داشته باشیم؟
آن خیلی شخصی هست.
سوال : ایا محله خاصی را پیشنهاد می کنید. یا توی محله ایرانیها بیان. به هر حال محله ایرانیان تورنتو زودتر و راحتتر جا میافتند. راحت تر خونه اجاره می کنند؟
مشاور املاک ایرانی همه جا هست. در مورد پول اصلاً هر چقدر پول داره میتونه بیاره. اما چه میدونم یک نفر با ۲۰ هزار دلار یا ۳۰ هزار دلار خیلی شخصی هست. شاید من بگم ۵۰ هزار دلار، ولی میخواد بیاد چیکار کنه و ۵۰ هزار دلار با این قیمتها و تورمی که وجود داره. نسبت به اون زمانی که من امدم. متفاوت هست. من نمیتونم عددی بگم. این خوبه. شاید این عدد اشتباه باشه. هر کسی هر چقدر که در توانش و هر چقدر بیشتر بهتر،
سوال : تورم در کانادا چقدر است؟
تورم ماه پیش من یادم هست. گفته بودن. یعنی بستگی داره به اقلام متفاوت بستگی داره. ولی یادمه که عدد ۴ درصد می گفتند .ولی خوب ۴ درصد اینجا 4 درصدی که فکر می کنی خیلی متفاوت هست. بعضی رقمها زیاد بالا نرفته یه سری پایین رفته. ولی خیلی از اقلام نسبت به سال قبل بیشتر شده یعنی شاید من بعضی از چیزها رو بررسی میکنم. شاید مثلاً چه میدونم ۲۰ درصد ۲۵ درصد نسبت به قبل افزایش پیدا کرده. تورم اینجا داره.
سوال: جامعه ایرانی تورنتو چند نفر هستند. ایا ایرانیها در تورنتو محله مشخصی دارند؟
همه جا هستند خدا رو شکر، یه منطقه هست به نام نورث یورک ، غازه ها با علائم و تابلوهای فارسی بیشترین چیزی که وجود داره دیده میشه. بیشترین منطقه ای که خود بیشترین تراکم را داره. ولی خوب همه جا هستند. نمیشه گفت که یک محله خاص همه تمرکز دارند.
سوال : حالا تو این بحث شروع مهاجرت اگه موضوع خاصی است مد شما توصیه سفارشی داری یا تجربه شخصی خودتان میگید. این کارو بکنید این کارو نکنین. بعد بحث زندگی و هزینه های زندگی رو توی فایل بعدی با همدیگه صحبت می کنیم؟
خیلی راحت بگم جز او کسانی بودم که هیچ برنامهریزی نداشتم. یعنی واقعا دوست نداشتم که بیام هیچ برنامه ای نداشتم. ولی خوب همیشه میگویم که حتما باید برنامه داشته باشی قبل از برنامه حتما باید زبان شما عالی باشد. زبان یعنی تو باید بشنوی تو الان میگم چون شبکههای اجتماعی خیلی اطلاعات میدن. خیلی خوبه. رفتن تو شبکههای اجتماعی یا عضو شدن تو این گروه های تلگرامی وجود داره. خیلی اطلاعات آدم را میبره بالا یا مثلاً تو فیسبوک اینجا یک پیج هست بنام همه چی در مورد تورنتو، همیشه میگم. که مثل دانشگاه میمونه. خودم هنوز که هنوزه نگاهش می کنم می بینم که یکی یه مشکلی به وجود میاره مثل جریمه شدن تو رانندگی پس مینویسم جریمه شدم. چیکار باید کنم. خیلی کامنت های خوب میزارن.
واقعاً از این کامنت ها استفاده می کنم و میام دستشون درد نکنه. اطلاعات خوب این وسط میزارن. همیشه باید برنامه داشته باشیم که چیکار کنیم و چکار نکنیم. مقدمات کار رو بدونی. من جزو کسانی بودم همش میگفتم با توجه به اینکه پرونده خیلی از دوستان ما به نتیجه نرسیده.من هم میگفتم که این اتفاق نمیافتد. ولی همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و خیلی سریع ما من باهاش روبرو شدم و خیلی تا بیاد ادم،جا بیفته ، سختی های خودشو را داره
سوال : شما تجربه ده سال کار تو ایران را داری. ده سال هم انجا هستی. الان نمیتونی که تصمیم بگیری بودی که تصمیم خوب بود یا که اونجا کارمند بود اینجا شغل دولتی داشتی. الان در مجموع راضی هستید یا نه به نظر تو مجموعه مزایا و معایب برای شما خوب بوده یا نه
سعید جان نگاه کن یه سری بالا پایین داره یه چیزی هایی را از دست میدی. تو نمیتونی بگی خوب بوده یا نه تا اینجا خوب بوده نمیتونم بگم بد بوده ولی خوب یکسری چیزها رو از دست میدی و چه میدونم. دوستای خوب و فامیل اینا رو از دست میدی. تا بیای اینجا به قول معروف دوباره دوست پیدا کنی.یک مدت طول می کشه.شما همه دوستان دانشگاه داری تشکیل میدهی. همه را دور خوت جمع میکنید. اگه اتفاق بیفته ما انشالله همه داریم به این جمع میرسیم. دوستان خوب دانشگاه میان یکی یکی دارند. به فکر می افتند که بیان. ولی نمیتونم بهت بگم که آره یا نه. من نمیتونم بگم خیلی سخته خیلی شخصی است.
سوال : دوستی پیام داده بود روحیه اش بد بود. من به بعضی از این میگویم که اون قدم که شما فکر می کنی ایران بد نیست؟
نمیگم مشکلات نیست. من نمیگم سختی نیست. مثلا همین امارات هم که مثلا میری به این هندیها صحبت می کنی. طرف میگه من در تمام سال دو روز تعطیل هستم. روزی ۱۲ ساعت کار می کند. و دو روز در سال تعطیل است. در ایران کیفیت زندگی خیلی ها بد نیست.به من می گوید .که ترکیه برم یا نه برای استرالیا و کانادا اقدام کنم. من نمیتونم به شما توصیه کنم .مهاجرت موضع شخصی هست. خیلی سخته بد چیزی نیست که من بهش گفتم شما جوانی می خوای برنامهریزی کنی.از نظر من بهتره که سختی را در استرالیا و کانادا تحمل کنی بهتره
مطمئنا نمیشه گفت همین دو کشور، مثلا پارسال همسایه داشتم. ایشان رفته سوئد زندگی می کند. خیلی هم راضی هست. مشکلی هم نداره. اصلا نمیتونیم بگیم. حتماً این دوتا کشور خوبه، چیز خاصی نداره که بگم چیز خاصی داره که هیچ جای دیگه ای نداره، همچین چیزی نیست.با توجه به شرایط آب و هوایی سوئد زندگی می کنه و زندگی خوبی هم داره.داره زبان یاد می گیره. درسته طول کشیده. ولی داره یاد میگیره. نمیتونم این کار کشور خوبه یا نه، انتخاب یاتوصیه درستی نیست که به اینکه یکی رو دوست داشته باشه آب و هوا نمیدونم ، نمیتونم بگم که حتما این دو تا کشورعالی هم چیزی نیست
سوال : این تصور که مثلا ایرانم جهنم هست وهمه مردم مشکلات دارند. همش در حال نق زدن هستند.خیلی از ادم ها بدون اینکه مقایسه کنند کسب و کار دارند کاسبی دارند و تجارت میکنند کسب و کارهای موفق دارند. تفریح میرن. کرونا یکی دو سال دیگه مقدار مشکلات زیادی ایجاد کرده است و تو ایران به نظر من خیلی از آدما زندگی خوب دارند؟
یه چیزی بگم تا موقعی که نیای اینجا زندگی نکنی و مقایسه کنی میگی اونجا بده. با یک مسافرت یه ماهه دو ماهه نمیفهمی، همیشه به شادی و خوبی می گذرد. مهم هم نیست. ولی وقتی میخوای بیا اینجا یه سال ۲ تا ۳ سال زندگی بکنی. تازه میفهمی که چه خبره. هیچ وقت یادم نمیره زمانی چند سال قبل که برف سنگینی در تهران آمده بود و همه عکس می گذاشتند. که واب چه خبر هست. اینجا هم چند سال قبل یک برف خیلی سنگین امد. نرسیدن.من می بینم که فیلم میزارند. ماشین های برفروب خیلی هماهنگ هستند. ولی بعضی وقت شرایط جوری میشود. که تا این آمادگی را داشته باشند. یه مقدار طول میکشه اینطور نیست. اینجا کلاسبندی داره برای خیابونا ،اول باید این خیابان انجام بدشه. شاید بعضی از کوچه ها را رو دست نزنند.
خود مردم باید انجام بدهند. چیزی خیلی جالبی که نکته جالبی که من برای خودم وجود داره. شما تهران نگاه کنیم هر روز زباله ها جمع میشود. ولی اینجا هفته ای یکبارجمع آوری میشود. اینجا شما تو سطل آشغال یه چیزه غیر متعارف که قابل بازیافت نباشه . یه دونه برگه زرد میزنن. که ما این زباله را نیمبریم.بگم که این چیزها وجود داره، نمیشه بگی، خیلی دیگه خوب برخورد میکنن وتو پر قوبزرگت می کنند. همچین چیزی نیست. یک سری مشاغل مشکلات این چنینی دارد.
سوال : جامعه کاپیتالیستی مثل سوئد هستند. و حتی بخشی آلمان سوسیالیستی دموکراته یعنی خیلی سعی نمیکنن. اختلاف بین طبقات مختلف ایجاد بشود. کنترلش میکنند. نمیزارند. یک پزشک ۱۰۰ برابر یک کارمند درآمد داشته باشد.و یا یک نفر شرکت بزند. ولی باید به جامعه اش هم کمک کنه و مالیات پرداخت کنه؟
این چیزی هست که فکر کردن در موردش خیلی سخته که بیشتر فکر کنید بیشتر اذیت میشی بعضی وقت ها نباید. بهش فکر کرد. مثلاً بعضی موقع ها در شبکههای ماهوارهای یا تو شبکه های اجتماعی میان جوری صحبت می کنند. سیل دنیا رو برداشت.شما یک سرچ ساده در یوتوب انجام بدین. آخرین سیلی که تو آمریکا آمده.سیل خارج از توان انسان هست. شما یک پیش بینی5۰ ساله میکنید. یعنی دوره برگشت ولی هیچکی نمیاد طراحی برای دوره هزار ساله باشه. دوره ۵۰۰ ساله طراحی کرده باشد. اینطور هم نیست بگیم اینجا همه چیز بد هست و انطرف همه چی عالی است. و اینجوری نیست اگه عالی بود که نباید بی خانمان می داشت. یکی از دوستان میگفت. خودشون دوست ندارند. بروند. آره هستش جایی که برای این موضوع ولی خوب اونا حرف حدی زیاد داره توش. ولی هستش جایی هستش به عنوان پناهگاه،
سوال : در مجموع شما ایران و کانادا را مقایسه کنید. تا مساله را ببندیم ؟
موضوع بله یا خیر میتونم بگم خوب بود هم بد، سیاه و سفید نیست. نمیتونیم بگیم که بگیم که اینجا خیلی خوب بود اینجا خیلی بده اینجا خوب بود اونجا بده نه نمیتونم بگم که باید به قول معروف مزایا و معایب را بنویسیم. بذارید کنار هم و تصمیم بگیره با خودم نباشه اون بهتره که میگن نمیتونی بگی هرکسی نظر شخصی خودش رو داره نمیتونه بگه که مثلاً شاید یکی اینجا موفق باشد. بگوید اونجا خیلی بهتربود. جایی که موفق باشه بگه اینجا بهتره نمیتونم بگم که مقایسه کنم مقایسه بکنی. چون شما تجربه خیلی خوبی در زمینه کار دارید.
موضوع بحث بعدی را به کار در تورنتو کانادا خواهیم پرداخت. امیدوارم مقاله تجربیات مهاجرت به تورنتو کانادا برای شما مفید بوده باشد. لطفا از بقیه مقالات سایت من در زمینه مهاجرت هم بازدید بفرمائید. جهت آشنائی با محتواهای اشنائی با مهاجرت به تورنتو کانادا به زبان اصلی اینجارا کلیک کنید. خواهشمند است. تجربیات خودتان را از مهاجرت، تحصیل ، زندگی و کار در هر جای دنیا با من و هموطنان ما به اشتراک بگذارید. حتما نیاز نیست. به صورت مصاحبه باشد. می توانید. تجربیات خودتان را به صورت ویدئو، فایل صوتی یا متن برای من ارسال کنید. بنام خود شما ارائه میکنم.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/03/تجربیات-مهاجرت-به-تورنتو-کانادا.jpg7201080adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-03-02 09:28:162022-09-17 17:13:12تجربیات مهاجرت به تورنتو کانادا
جهت دانلود فایل صوتی و شنیدن این مصاحبه از طریق فایل زیر اقدام بفرمائید.
چهت دیدن فیلم مصاحبه بالا از لینک زیر اقدام کنید.
سلام به همه دوستان عزیز که با پیج من سعید کاظمی همراه هستند. امشب با جناب ابراهیمی در مورد تجربیات تحصیل در قبرس شمالی می خواهیم. صحبت بکنیم. یکی از بحثهای پر طرفدار بحث مهاجرت بخصوص مهاجرت تحصیلی و خصوصا در رشته های پزشکی است. که دوست دارم. با همه شما دوستان این موضوع را صحبت بکنیم. من تو این پیج قصد دارم. اطلاعات مفید به شما بدهم، من شرکت مهاجرتی و اعزام دانشجو ندارم و بیشتر تلاشم این است که بتوانم اطلاعات مفید و مناسبی به شما بدهم که برایتان مفید باشد.بدون مقدمه برویم سر اصل مطلب، موضوع اصلی ما تحصیل در قبرس شمالی است. که خود شما تجربیات زیادی در این موضوع دارید.
سوال : لطفا ابتدا بفرمایید چه رشته هائی در قبرس شمالی پرطرفدار هستند؟ مخصوصا شاخه های پزشکی
بله دقیقا، شاخه های پزشکی هست که یا در مقطع دکتری می ایند یا اینکه از اول می ایند. شاخه های پزشکی معمولا بیشتر حالا دارو سازی هست، دندان پزشکی هست و شاخه های دیگر پزشکی و جدیدا رشته ای توریسم، که خیلی قبرس در دنیا تو این زمینه قوی است.
سوال: چه دانشگاههایی در قبرس شمالی برای تحصیل در رشته های پزشکی مورد تائید وزات علوم است؟ که اگر کسی بخواهد برگردد؟ که اینجا باز راحت بتواند مدرکش را معادل سازی کند؟
بله دانشگاههایی که قبرس دارد. یکیش را که رنکینگش از همه هم بالاتر است. را مطمئن هستم که مورد تایید وزارت علوم است. یعنی همه دانشجوها میتوانند بعدا برگردند به ایران و مشغول به کار بشوند.(توضیح سایت سعید کاظمی: در فهرست جدید دانشگاههای وزارت علوم هیچ دانشگاهی از قبرس شمالی برای سال 2022 -2021 مورد تائید قرار نگرفته. فهرست دانشگاههای مورد تائید وزارت علوم اینجا کلیک کنید)
سوال: البته فکر کنم اگر دانشجویان پزشکی در قبرس شمالی بخواهند ایران برگردند. بعدا باید حدود یک سالی درس بخوانند و یک سری واحدها را مجددا تو ایران بگذرانند. اما معمولا خیلی کم است و زیاد طول نمی کشد؟
خیلی برای ایران اینجوری نیست. چون دانشگاه اینجا را قبول دارند. یک سری واحدهای کمی هستش، ولی برای اروپا و آمریکا میدانم. که یک سری امتحانهای خیلی سخت دارد و انگار که باید چند ترم هم بگذرانند.
سوال: دانشگاهها در قبرس شمالی به چه زبانی تدریس میشود انگلیسی یا ترکی؟
دانشگاههای اینجا اکثرا اینترنشنال هستند. دانشگاه ترک زبان هم دارد. ولی اکثر دانشگاهها اینترنشنال هستند و زبان اصلی زبان انگلیسی است. تحصیل در رشته زبان انگلیسی کمی گرانتر است.
سوال: برای تحصیل در رشته های پزشکی و داروسازی در قبرس شمالی معمولا هزینه ها چقدر است؟ سالیانه حساب کنیم. برای دانشجو تحصیل جدا، برای اقامت و مسکن و خورد و خوراک هم جدا
فقط بحث دانشگاه را من خدمت شما عرض کنم حدودا 5 تا 8 هزار دلار، بستگی به اینکه چقدر واحد بردارند، و تو چه مقطعی باشند،
سوال: رشته پزشکی، داروسازی، دندان پزشکی در قبرس شمالی حدودا بین 5 تا 8 هزار دلار هزینه سالیانه، را مثلا مد نظرمان باشد؟
دانشگاههای ارزانتر هم هست. که مورد تایید وزارت علوم نیست. ولی خیلی از کشورهای اروپایی آمریکایی قبولش دارند. مثلا همین دانشگاه EMU که اعتبارش هم خیلی بالا است و شما توی سایت شانگهای رنکینگ می توانید رنک تمام دانشگاههای دنیا را ببینید.
سوال: برای رشته های مهندسی هم از ایران برای تحصیل به قبرس شمالی می ایند؟ رشته های مهندسی، اقتصاد، مدیریت؟
بله خیلی زیاد، معماری هستند، خود من رشته ام گرافیک است و دارم مسترم را میگیرم یعنی در واقع ترم آخر فوق لیسانسم.
سوال: سطح دانشگاههای قبرس شمالی را اگر مقایسه کنید با ایران چطوری است؟ یعنی شما لیسانس را داخل ایران گرفتید؟
بله من لیسانس ایران بودم.اینجا هم کارگاههای عملی زیاد دارند چون دانشگاهها وسعت زیادی دارند و دپارتمانهای مختلفی در هر دانشگاه است و هر دپارتمان هم مختص به خودش کارگاههای مخصوص به خودش را دارد و در واقع ورک شاپهای مخصوص به خودش را دارد.
سوال: هزینه های زندگی برای دانشجو در قبرس شمالی چقدر است؟ خوابگاه دارد سال اول یا حتما باید بیرون خونه اجاره کنند؟
خوابگاه هست اجازه خانه هم هست، اجاره ی خانه یک ذره ارزانتر میشود و خوابگاه یک مقدار گرانتر است چون بهرحال خدمات خود خوابگاه هم هست ، مثلا خیلی ها نظافت دارند و رختشویی و مسائل اینجوری.
سوال: بیشتر دانشجوها در قبرس شمالی خانه اجاره می کنند؟
بله اکثرا بعد از یکی دو ترم که دوست پیدا می کنند باهم خونه های مشترک میگیرند که خیلی برایشان به صرفه تر هم میشود.
سوال: رشته های مهندسی مطمئنا ارزانتر است درست میگویم؟
از رشته های پزشکی بله ارزانتر است.
سوال: رشته توریسم که فرمودید چی؟ رشته توریسم خیلی رشته خوبی است و من خیلی به رشته توریسم علاقه دارم.
توریسم هم جزو رشته هایی است که مثلا قبرس توی دنیا حرفی برای گفتن دارد. و دپارتمانهای توریسم اینجا خیلی قوی اند
سوال: حدودا چند هزار دلار هزینه سالیانه زندگی دانشجو در قبرس شمالی است؟
سالیانه نگفتم، گفتم ترمی 5، 6 هزار دلار تا 8 هزار دلار، این گرانترین دانشگاهی است که رنکش هم خیلی بالاست. ولی خب دانشگاههای دیگر هم هست که همونطور که گفتم مورد تایید وزارت علوم نیست که قیمتش هم ارزانتر است حالا رنکش به اندازه اون دانشگاه نیست. ولی دانشگاه خوبی است. و توی دنیا هم معتبر است و مثلا کانادا اروپا و اینها قبول دارند.
سوال:هزینه های زندگی چقدر است حدودا و متوسط، مثلا یک دانشجو در سال چند هزار دلار یا هر ترم چقدر هزینه دارد؟
ببینید اینجا معمولا هزینه های زندگی را به لیر حساب می کنند. ولی بعدش بعد از 4، 5 سال شما هر رشتهای که بخواهید بخوانید. برای لیسانس بالاخره 4 سال باید اینجا باشید، برای فوق لیسانس هم دوباره 2 سال، برای دکتری هم فکر کنم 4 یا 5 سال اگه اشتباه نکنم، و اولا اینجا اجاره ها سالیانه است و قراردادهایی که بسته میشود سالیانه باید پرداخت کنند، و ما اینجا دوستان زیادی داریم که اینجا دانشجو بودند از سالیان پیش، مثلا الان تازه درسهایشان تمام شده است، و الان به نتیجه رسیده اند که اگر همان سال اولی که آمده بودند خونه خریده بودند هزینه آنها هم اندازه شده بود که مثلا تا الان اجاره دادند.
سوال: حتما یه سودی هم براشون مانده بود با خرید ملک در قبرس شمالی؟
از بابت اینکه پول خودشان را تغییر داده بودند. از ریال به پوند، صددرصد سود بوده است. کسی که مثلا 7 سال پیش آمده بود اینجا، شروع کرده است به تحصیل، اونموقع دلار چقدر بوده به ریال ما و الان چقدره؟ خیلی فرقش است.
سوال: اقدام خاصی می خواهد ثبت نام در دانشگاههای قبرس شمالی ؟ مثلا من اگر میخواهم از ایران اقدام کنم مراحل اولش را توضیحی بدهید که اقدامات و چه مراحلی را انجام دهم؟
ببینید دوستانی که می خواهند اقدام کنند با من تماس می گیرند ما تمام کارهای پذیرش را برایشان رایگان انجام میدهیم حالا اگر بخواهند برایشان خوابگاه یا خونه هم اجاره میکنیم که این دیگر یک بحث کاملا جداست، ولی کارهای پذیرششون را کاملا برایشان انجام میدهیم و با همان پذیرش میتوانند وارد جزیره بشوند.
سوال: بعد ویزا سالیانه است یا که نه تا زمانی که تحصیل میکنند ویزا دارند؟
تمدید میشود و هر سال باید بروند تمدید کنند.
سوال:کسی که به صورت دانشجوئی قبرس شمالی می آید ، می تواند برای خودش حساب باز کند و حساب بین المللی داشته باشد؟
بله صددرصد، بعد از اینکه شما پذیرشتون را گرفتید و تشریف آوردید اینجا و اقامت خودتان را که گرفتید با اون مدرک اقامت میتوانید خونه اجاره کنید و بعد از اینکه خونه اجاره کردید و تمام این مدارک کامل شد یعنی در واقع شما هم اقامت دارید هم پذیرش دانشگاه دارید و هم آدرس محل سکونت، با این سه تا میتوانید حساب اینترنشنال یا ویزا کارت و همه چی باز کنید، هر ارزی که دارند.
سوال: نظر شما چی است برای کسانی که اروپا و آمریکا میخواهند بروند. بر اساس تجربهای که شما میشنوید از دوستان و آشنایان، کدام رشته ها را در قبرس شمالی بخوانند مناسبتر است؟ مثلا طرف هدفش کانادا و یا آمریکا است کدام رشته ها را بخواند. رشته های مدیریت و بیزنس را بیشتر پیشنهاد میکنم،
ببینید جناب مهندس پیشنهاد من برای دوستان، آنهایی که بخصوص حالا تا مقطع لیسانس در ایران تحصیل کرده اند اگر میخواهند ادامه تحصیل بدهند پیشنهاد من این است که برای فوق لیسانس اینجا اقدام کنند. من خودم پیشنهادم رشته های بیزنس، مدیریت است که زیرشاخه های زیادی دارد.
سوال:MBA و DBA و … منظورتان است؟
بله، اینها هست به علاوه مارکتینگ است. دیگر اینکه زیرشاخه های متفاوت دارد. باز از آنطرف مدیریت دوباره یک سری شاخه هایش به بیزنس می خورد، رشته های خیلی خوبی هستند. یعنی مکمل هستند و من اعتقادم این است که آدم دو تا مستر داشته باشد. خیلی بهتر از یه دکترا است. مخصوصا توی دنیای الان و برای ما ایرانیان که بیشتر هدفمان جای خوب است. ببینید خیلی کشورهای پیشرفته، مدرک دکترا شما سخت کار پیدا می کنید. به عنوان مثال دارم رشته خودم را میگویم، دکترای گرافیک را اگر من بگیرم واقعا خیلی به دردم نمیخورد فقط میتوانم تو یک سری دانشگاهها به عنوان استاد کار پیدا کنم. آن هم بالاخره خیلی دستم بسته میشود تا دانشگاهی که بتوانم پیدا کنم و در آن مشغول به کار بشوم.
برای همین چون جاهای دیگر معمولا استخدام نمیکنند. چون شما مدرک دکتری دارید و حقوق دکتری بالا است. هر جایی شما را استخدام نمیکنند و شما آپشنهایتان(فرصت هایتان) کمتر میشود ولی وقتی شما دو تا مستر با هم داشته باشید خیلی آدم Advanceتری هستید. به زبان ساده خودمان آچار فرانسه اید. و برای کسی که میخواهد استخدامتان بکند در واقع دو نفر محسوب میشوید. به نفع او هم هست و خیلی راحتتر و خیلی کارایی بهتری پیدا کرد برای کسایی که قصد تحصیل و بعدش مهاجرت را دارند.
سوال: اتفاقا با یکی از دوستانم مشورت میکردم. از بچه های دانشگاه علم وصنعت بود. که البته دکترای ایران میخواند. دوستان ایشان خیلی برای دکترای خارج از ایران اقدام میکردند. میگفت خیلی از انها به دلایل مختلف از استادشان خواهش میکنند که دکترایشان را کنسل کنند و بروند دوباره یک فوق لیسانس تو اون کشور بخوانند،
دقیقا، اصلا فرض کنید در مورد رشته و کار من، من رشته و کار اصلیام گرافیک است، شما فرض کنید این رشته من اگر دکترایش را داشته باشم هیچ جایی نمیتوانم کار پیدا کنم و فقط باید برم دانشگاه تدریس کنم، ولی اگر همین مستر گرافیک را داشته باشم یه مستر بیزنس هم کنارش داشته باشم چقدر این دو تا میتوانند به همدیگر کمک کنند، یعنی تو هر کاری خیلی جاها خودم میتوانم مکمل خودم باشم حتی مثلا استارتاپی برای خودم راه بندازم. بیزنسی برای خودم راه بندازم خیلی از کارها را میتوانم خودم انجام دهم. دستم بازتر است مثلا طراحیها، تبلیغاتها، خودم میدانم چطوری است، کار خودم است خودم طراحی میکنم، مثلا دورههای بیزنس و مدیریت هم خواندهام و میتوانم اون مجموعه و استارتاپام را درستتر مدیریت کنم. برای همین پیشنهادم به دوستان این است که دو تا مستر بگیرند. خیلی ساده
سوال:چیزی به نام بورسیه و اسکالرشیپ در قبرس شمالی هم داریم آنجا؟ و کسی شانس دارد ؟
بله، بحث شانسی نیست، بحث معدل دیپلم و یا حالا فوق لیسانس و هر مقطعی که میخواهد، بستگی به نمره آن دارد و همین. و چون ملیت ایرانی دارید اینجا دانشگاهها برای ملیت ایرانی یک تخفیفی قائل شده اند که در واقع جزو بورسیه محسوب میشود و بعضی دانشگاهها حتی تا 85 درصد بورسیه دارد مثلا دانشگاه من CIU که من تقریبا ترمی 1400، 1500 یورو حالا یا یک کم کمتر یا بیشتر بستگی به تعداد درسهایی که بر میدارم.
سوال: چه مدارکی ابتدا نیاز است که برای شما ارسال کنند؟ برای پیش ثبت نام در دانشگاههای قبرس شمالی؟
ببینید مدارکی که باید برای ما ارسال کنند: ترجمه شدهی ریز نمرات، ترجمه شده مدارک قبلیشان، عکس پاسپورت، همین. حالا اگر دانشگاه خاصی مد نظر است که برایشان ثبت نام کنیم ممکن است که آن دانشگاه هم یک چیزهای دیگری بخواهد که حالا ما آنموقع خودمان بهشان توضیح میدهیم. ولی کلا همینها است.
سوال: به دوستان توصیه میکنم. برای ثبت نام دانشگاه اگر قبرس شمالی خواستند با اجازه شما به پیج آقای ابراهیمی میتوانند پیام بدهند و سوال بپرسند؟
بله خواهش میکنم. من وصلشان میکنم. به همکارم که تخصصی کار دانشجوئی را انجام می دهند. چون من کارم توی شرکت در واقع کار طراحی هست و کار فروش دارم انجام میدهم. مسئول کسی که کارهای ثبت نام دانشگاهی را انجام میدهد کس دیگری هستش اما هر کسی که با من تماس گرفت من وصلشون میکنم به ایشون، بازم خدمتتان تکرار میکنم شرکت ما کاملا رایگان پذیرش میگیرد چرا؟ چون ما درآمدمان از فروش ملک هستش، و کارم کلا چیز دیگری است.
سوال:دوستی که ارجاع میدهید ایرانی هستند؟
بله
سوال:پس من به دوستان توصیه میکنم اگر سوالی داشتند حالا هر موقع توی یوتیوب دیدند این فیلم را یا مصاحبه صحبتها ما را چه توی اینستاگرام و چه توی سایت من، به اسم خودمSaeedkazemi.ir دیدند بعد براحتی به آقای ابراهیمی پیام بدهند توی اینستاگرام تا ایشان راهنماییشان کنند.
سوال: بحثی که پرسیده بودند بحث اجازه کار برای دانشجو در قبرس شمالی است، که آیا اصلا دانشجو میتواند اجازه کار داشته باشد یا نه؟
بله اجازه کار دارد.
سوال: چند ساعت کار دانشجوئی در قبرس شمالی در هفته حساب کرد؟ چون با ساعتهای کلاس دانشگاه هم تداخل نداشته باشد.
ببینید معمولا پارت تایم است. و کارهای دانشجویی بهش پارت تایم میگویند. فروشندگی، توی مغازهای، رستورانی، کافهای و اینجور کارها، کارهای دانشجویی است. که میتوانند انجام دهند و کاملا قانونی است و کار غیر قانونی نیست. به صورت پارت تایم اگر باشد.
سوال: آیا دانشجویان بعد از فراغت از تحصیل در قبرس یا ترکیه هم شانسی دارند برای کار کردن دارند؟
بله بستگی به رشته و ارتباطاتی که دارند داره، چرا که نه،
سوال: بعد از تحصیل چه مدت میتوانند توی قبرس بمانند؟
ببینید یک فرجه 60 روزه دارند که اجازه اقامت دارند یعنی بعد از اینکه دانشگاه تمام بشود 60 روز میتوانند توی قبرس بمانند.
سوال: از دیگر کشورهای اروپایی و آمریکا هم میایند قبرس برای تحصیل؟ از خاورمیانه و بقیه کشورها؟
بله کلی دانشگاه روس داریم، انگلیسی داریم،
سوال: هزینه های تحصیل برای اروپائی ها در قبرس مناسب می افتد؟
بله خود ترکها از ترکیه خیلی میایند اینجا دانشگاه، بخاطر خوب بودن دانشگاههایشان، روسها بخاطر قیمتش میآیند، برایشان به صرفه تر است چون دانشگاههای روس خیلی گرانترند، هم قیمت برایشان ارزانتر تمام میشود هم آب و هوا لذت میبرند از محیط قبرس،
سوال: دوستانی هستند که می ایند. وسط راه برمی گردند، یک سری مشکلات دارند نمیدانم به خاطر وضعیت مالی است یا توان زبانشون، بهرحال پیش میاد اینهایی که می ایند و برمی گردند،
مشکلات مالی هست همیشه. این اصلا یک بحث جداست. ولی دوستانی که میایند. اینجا به نظرم اون ادمایی که خیلی درونگرا هستند و در واقع اجتماعی نیستند خب اینجا نمیتوانند. چون جامعه و جزیره کوچکی است و نمیتوانند ارتباط برقرار کنند، در نتیجه آپشنهایشان کم میشود و مثلا مثل یک کشور اروپایی و آمریکایی نیست که شهر بزرگ داشته باشد و بهرحال شهرهای کوچک توی قبرس هستند و بیشتر توریستی تفریحی است.
شما برای اینکه بتوانید روابط خوبی برقرار کنید یا حتی شرکتها و جاهای خوبی مشغول به کار بشوید این بحث اینکه ارتباطهایتان چقدر قوی باشد خیلی مهم است. و اینکه بالاخره درست است که اینجا همه انگلیسی بلدند و دانشگاه هم کاملا انگلیسی هستش، ولی برای کسی که میخواهد کار کند هر چه سریعتر زبان ترکی یاد بگیرد مثلا یک امتیاز خیلی زیاد است.
سوال: ارتباط مردم قبرس شمالی با ایرانیها چطور است؟
خیلی عالی است و اصلا قابل مقایسه با ترکیه نیست چون اصلا قبرسیها خودشان را از ترکها جدا میدانند و به دلیل اینکه از زمانهای قدیم با یونانیها همسایه بودند بالاخره جزیره بوده و مراوده زیاد داشته و چندین سال مستعمره انگلیس بوده، اصلا خیلی آدمهای با فرهنگیاند و در واقع مولتی کالچراند با همه دنیا اوکیاند. مشکلی ندارند یعنی چجوری بگویم که دوستانه خدمتتان عرض کنم مقررات فاشیستی ترکها را ندارند.
سوال: من حالا چون یک سالی توی ترکیه بودم می دیدم و ترکیه رو بعضی چیزها بیش از حد حساس بودند، مثلا روی زبان خیلی حساس بودند روی نژاد ترک خیلی حساس بودند.
ببینید چون اینجا زبان اصلیشون ترکی است. بالاخره میگویم. بلد بودنش خیلی بهتر از بلد نبودنش است. برای همین دوستانی که میان اینجا دانشگاه یا میایند برای سرمایه گذاری و زندگی، اولین کاری که میکنند این است که میروند و کلاس زبان ترکی اسم مینویسند.
سوال: من یکی از چیزهای جذابی که خیلی ترکیه را دوست داشتم حالا جدا از روغن زیتون و سالاد و اینها که جزو اصل غذاها بود صبحانه و دورهمیهایشان را که مثلا من روزهای یکشنبه میرفتم و پسرهایم را از فوتبال بر
میداشتم و میرفتیم ساحل، میدیدم که این خونه های ویلایی ساحل خیلی قدیمی بودند ولی تو همان بالکن می نشستند و چایی آتیشی درست میکنند و خیلی هم لذت بخش بود. معمولا 10، 11 صبح روز یکشنبه هم هست
که دور هم جمع میشدند. این را خیلی من دوست داشتم، این احساس محبت و دور هم بودنشان را خیلی من دوست داشتم یعنی خیلی لذت میبردم.
حالا همان حسی که شما میفرمایید. اینجا صد برابر بیشتر است، چون امنیتش هم خیلی بالاست، همه درب خونه ها باز، ماشینها سوییچ روشون هست،
سوال: این امنیت تو استانبول که واقعا نبود، یعنی خودشان اولین توصیه ای که دوستان ما به ما میکردند این بود که خیلی مراقب خودتان باشید، حتی میگفتند بچه را که مدرسه میبرید خودت برو و تحویل بده
بله استانبول هم مثل تهران ابرشهر است.
سوال: نکته منفی چی میبینید تو قبرس؟ حالا همیشه که صددرصد مثبت نیست. مثلا یک چیزی که به نظرت منفی باشد؟ صادقانه، آیا کوچکه؟ مثلا دوست من که کیش است میگوید چون کوچک است بعد از یک مدتی ادم خسته میشود.
خب، اولا که قبرس به اندازه 4 تا قشم است، نه کیش، که خیلی بزرگه. من تنها ایرادی که میتوانم به این جزیره بگیرم که آن هم واقعا حق دارم بحث تراسپورتشان یا حمل و نقل است یعنی مثلا مثل خب حالا کشورهای اروپایی که من رفتم همه جا سر هر ساعتی مشخص است که یک ساعت یک بار اتوبوس میاد نمیدانم مینی بوس میاد تاکسی میاد، اما اینجا به دلیل اینکه جمعیت کم است و شهرها معمولا کوچک هستند همه ماشین دارند، و ماشین یک چیز مهم در قبرس است. به نظر من تنها نکتهای که حالا من میتوانم ایراد بگیرم و بگویم قبرس ایراد دارد این است که شما باید حتما ماشین داشته باشید توی قبرس،
سوال: ولی این توی استانبول واقعا نقطه قوت بود واقعا دارم میگویم یعنی ما حتی روستاهای 80 کیلومتری استانبول هم که میخواستیم برویم برای تفریح، که مثلا برویم آنجا ناهاری یا مثلا جاذبه ای بود، دریاچه ای بود
.جنگلی بود، حالا درست است که چون برای روستا بود کیفیت مثلا مینی بوس پایین بود ولی از نظر ترانسپورت اینا خیلی خوب بود و من از این نظر استانبول راخیلی دوست داشتم،
استانبول ابرشهر است دیگه و اونا این امکانات را دارند، مثل تهران که شما از نیاوران اگر بخواهید به توپخانه بروید با ماشین بروید 2 ساعت طول می کشد اما با مترو فکر کنم نیم ساعت هم نشود، اگر اشتباه نکنم.
دوستانی هم که مایلند از آقایِ ابراهیمی سؤالات خودشان در مورد زندگی ، تحصیل یا کار در قبرس شمالی را به صورت مستقیم بپرسند. می توانند. از طریق پیج اینستاگرام sam.Ebrahimi.develco@ با ایشان در ارتباط باشند. همچنین آقای ابراهیمی یک آفر ویژه گذاشتند. برای دوستانی که از طریق پیج یا سایت سعید کاظمی از شرکت ایشان ملک خریداری نمایند.
این افر، علاوه بر آفرهای سازندگان (شامل پنج قطعه اصلی آشپزخانه) می باشد. و شامل یکدست مبلمان وِیژه افرادی می باشدکه از طریق سایت من با ایشان آشنا شده اند. امیدوارم موضوع سرمایهگذاری در قبرِسِ شمالی برای علاقه مندان مفید بوده باشد.برای مطالعه یا شنیدن دو مصاحبه دیگر من با اقای ابراهیمی در مورد تجربیات زندگی در قبرس شمالی و تجربیات سرمایه گذاری در قبرس شمالی بر روی عنوان ها کلیک کنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/02/سرمایه-گذاری-قبرس-شمالی.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-02-22 18:54:442022-10-14 13:59:33تجربیات تحصیل در قبرس شمالی با آقای ابراهیمی
ویدئو کامل صحبت های من با مهندس فاتحی در مورد مهاجرت به ونکوور کانادا را اینجا می توانید مشاهده کنید.
جهت دانلود و شنیدن فایل تجربیات مهاجرت به ونکوور کانادا فوق از لینک زیر اقدام بفرمائید.
تجربیات مهاجرت به ونکوور کانادا با مهندس فاتحی:
امروز با مهندس فاتحی در مورد تجربیات مهاجرت به ونکوور کانادا صحبت کنیم. این محتوا با هدف ارائه تجربیات دقیق و منطقی در مورد مهاجرت تهیه گردیده. و هدف تبلیغ مهاجرت نیست. اگر شما دوست عزیز از هر جای دنیا علاقه مند بودید. تجربیات خودتون در زمینه تجارت، کسب و کار، تحصیل و مهاجرت را در ایران و هر جای دنیا که هستید. با ما در میان بگذارید. لطفا به من سعیدکاظمی ایمیل ارسال بفرمائید.
سلام به همگی من فاتحی هستم تو ایران رشته برق خواندم . بیش از ده سال سابقه کار داشتم در ایران، تصمیم به مهاجرت گرفتم . روی پرونده اسکیل ورکر، بعد شروع کردم به تشکیل پرونده، به همراه خانوده آمدیم کانادا، اول مونترال اقامت کردم (استان کبک) خوب آنجا انگلیسی و فرانسه هستند. یکسری قوانین هم فرق می کرد. لذا بعد رفتم البرتا و الان بریتیش کلمبیا هستم. تو شرکت مهندسی برق کار می کنم. تو کانادا هم طراحی شبکه های برق انجام میدم .
سوال : چرا تصمیم گرفتیدبه کانادا مهاجرت کنید؟
دلایل هر کس می تواند متفاوت باشد. یکی انگیزه اقتصادی، یکی انگیزه سیاسی، یکی هم برای رفاه بیشتر مهاجرت می کند. یک نفر هم به جایی می رسد. که مشکلات رفتن را با مشکلات ماندن مقایسه می کند. و با یک اینده نگری و یک نگاهی که ایرانیها بیشتر خیلی روی آن تاکید می کنند. بچه ها و اینده بچه ها تصمیم می گیرند مهاجرت کنند. به نظر من خیلی شخصی است. که چه روحیاتی داشته باشید. چه روحیاتی دارید و با چه مشکلاتی در جامعه ایران دست به گریبان هستید.
و به نظر من باید خیلی دقت بشود. در مورد موضوع مهاجرت چون چالش بزرگی است و زندگی را زیر ورو می کند و خیلی دقت کنید. خیلی اطلاعات کسب کنید. وقتی امدید شوک نشوید. نیاید اینجا بگین. توقع من چیز دیگری بود. مقایسه بکنید و ببنید با شرایط شما جور در میاد یا نه. بالاخره چیزهائی که از دست می دهی. جامعه خودت را ترک می کنی. روابط عاطفی هست خانواده و دوستان هستند، ولی به نظر من مهمترین چیزها است،
چه مواردی در زندگی با مهاجرت به کانادا تغییر می کند؟
دقت کنید وقتی میاید تو جامعه ای که از گواهینامه رانندگیت، مدارک دانشگاهیت تا لوازم و ابزاری که باهش کار میکردی همه چیز عوض میشه شما نیاز دارید. همه را بروز کنید. باید گواهینامه، مدارک تحصیلی، همه چیز را با جامعه مقصد تطبیق بدهید. کار آسونی نیست. یک چیزی که خیلی باید تاکید کنم زبان هست. زبان و مهارت زبانی شما را جلو می اندازد. وقتی داشتم مدارک را جمع میکردم. و تو ایران پرونده در حال تکمیل بود. چند ماهی که آزمایشات پزشکی بیاد. با دوستی در کانادا صحبت کردم. گفت برو بهترین معلم زبان شهرتون را پیدا کن. بجای جلسه صد هزار تومان، دویست هزار تومان بهش بده ضرر نمی کنی. وقتی من اینجا رسیدم. متوجه منظورش شدم. وقتی میرسی به جامعه کانادا، اروپا را خبر ندارم.
حداقل سه هزار دلار کانادا باید هزینه کنی ماه ها و ماه ها درگیر زبان هستی و به هر حال باید این هزینه را پرداخت کنی و من فکر میکردم. اگر من به هر قیمتی، حتی اگر کارم را تعطیل می کردم یا مرخصی بدون حقوق می گرفتم. زبان می خوندم. باز جلو بودم. و اگر دو ماه زودتر کار پیدا میکردم. جلو می افتادم. در حالی که در ایران کلاس می رفتید. زودتر تو کانادا روی غلطک می افتادم .وقتی تاییدیه اولیه را گرفتی. دیگه میتوانی هم شرکت سرکار بری.
من اگر برگردم به اون زمان خیلی روی این تمرکز می کنم . بزار پنج ماه از کارم دور باشم. من که به هر حال می خوام برم. بنابراین تمرکز برروی رفتن را در صدر برنامه قرار می دادم. کار عاقلانه ای هست. کسانی که با آمادگی زبان وارد میشوند. زودتر کار پیدا می کنند و زودتر وارد بیزنیس میشوند. خوب خیلی جلو می افتند. واقعا کسانی هستند با مشکل زبان می ایند کانادا، اینجا با مشکل خرجی گیر می کنن ومجبور هستند در کارهای ژنرال مشغول بشوند،
سوال: مثلا چه کارهایی را در کانادا کار ژنرال می گویند؟
شما میروید. در بخش خدمات حداقل دستمزد را میگیرید. تو فروشگاهی یا تاکسی اینترنتی مثل ایران که اسنپ هست. اینجا اوبرهست یا شرکت های دلیوری غذا، اگر تخصص و هدف دارین. دیگه به کارتون نمی رسید. چرخ زندگی می چرخه اما با زحمت،
سوال : شما در ایران خودتون پروسه مهاجرت را شروع کردین یا با وکیل شروع کردید؟
ما دو تا ابهام در ذهنمون هست. یک مورد ذهنیت هائی هست که ما خودمون در مورد آن کشور داریم و یک موضوع اینکه واقعیت آن جامعه هدف هست. یک موضوع هم ذهنیت هایی هست که جامعه برای ما ایجاد میکنه (خودم یک مهاجرت ناموفق داشتم . خیلی چیزهایی که طرف گفته بود. واقعی نبود حتی عکس پروفایلی که طرف از خونه اش گذاشته بود. از ویلا خونه همسایه گذاشته بود و خودش در خونه ضعیفی زندگی می کرد) اینکه الان دنیای مجازی که امده در زندگی ما، نمیشه هر حرفی را از هرکسی قبول کرد. باید سعی کنید حرف ادم حسابی ها را گوش کنید.
یک مورد اینکه چطور اقدام کنیم. از شرکتهای مهاجرتی است. اینها درافرهایی که میدن. مخصوصا آفرهایی که بدلیل تب مهاجرت در ایران راه افتاده. خیلی واقعی نیست. دوستان از ایران زنگ میزنند. یک شرکتی به من آفر داده. عجیب و غریب مثلا جاب آفر(پیشنهاد کار) از کانادا به شما می دهم.
واقعیت راه میان بر وجود نداره. این نیست. که یک شرکت در ایران خیلی زرنگه و بقیه بلد نیستند. واقعیت این هست. که باید بیایی با مشکلات درگیر بشی. باید زحمت بکشی و در جامعه جدید ارتباط برقراری کنی. حالا آن شرکت می خواد شما را برسونه اینجا و حق الزحمه را بگیره. در بهترین شرایط توافق خودش را انجام بده. برای شما من ویزا می گیرم و می برم میرسونم تون آنجا، دقت کنید تا وقتی ایران هستی. تمام فکرت این هست که چطور برم. اما از در فرودگاه تو کانادا که وارد میشوی. دغدغه عوض میشود. حالا می پرسی چطوری بمونم. مثلا چند هزار دلار را تبدیل کنم. ایا اصلا شدنی هست. باید دو میلیاردی هزینه کنی. ذخیره پولی خودت را بخوری. درست نیست. با امادگی باید بیایی،
یکسری افر میدن. راحت قبول نکنید. با دوستان خودتون مشورت کنید. افرهای عجیب و غریب میاد .مثلا خودم اینجا دنبال کار می گشتم. دوستی به من زنگ زد. که شرکتی به من گفته چهل میلیون بده من برات جاب افر می گیرم. بعد شما میری انجا رسیدی چهل میلیون دیگه میدهی. اما من گفتم تو ایران هستی. من اینجام مدارکم ترجمه شده با مدرک معادل کانادایی و انگلیسیم هم خوبه، به دوستت بگو یک شغل برای من پیدا کند. مطمئنا اینطور چیزی وجود نداره. این شرکتها یک ویزا برای شما می گیرند. میاید. اینجا شما را رها میکنه.
لطفا از منابع معتبر ایده بگیرین. دقت کنید. یارو عکس خونه همسایه را می گیره یا با ماشین مردم عکس میگیره. که به شما القا کنه که وضعم خوب شده. واقعیت اعتبارسنجیش هم سخته. من وقتی آمدم اقتصاد ایران و کانادا را مقایسه می کردم. نرخ بیکاری را هم مقایسه میکردم. در نتیجه من در جامعه ای که درامد سالیانه و نرخ بیکاریش خیلی از ایران بهتره و اگر بروی در این جامعه تلاش کنی و توانائی داشته باشی. می تونی موفق بشی. تنها چیزی که مانع شما میشود. تا دیرتر وارد بیزینس بشوی. مهارت زبان هست. هر چقدر رو زبان کار کنید کم هست.
سوال : پس شما دو مشکل اصلی مهاجرت به کانادا را زبان و کار می دانید. ایا این زبان انگلیسی که ما در ایران یاد میگیریم. انجا بدرد می خورد؟
بله لهجه مشکل داریم. منظورم مفاهیم و کلمات هست. بله انگلیسی که در ایران یاد می گیریم. اینجا کار میکنه. مثلا معلم های زبان فعال در اینستاگرام خیلی عالیه، لهجه آنها از من بهتره، یک مقداری از شرایط متوسط بیشتر خودت را بکشی بالا، میگن برین فیلم انگلیسی ببینید. خیلی مهمه. شما باید یک مقدمات زبانی بدانید. تا بتوانید مفاهیم را درک کنید. تا این مقدمات را ندانید. فکر میکنید داره پرتغالی صحبت میکنه.شما نمیفهمی. یعنی درست نیست همینطور فیلم نگاه کنی. هر وقت شصت درصد یاد بگیری. تا بقیه را بهبود بدهی چرا که نه، شما فیلم فرندز را دیدی. بی مبالغه ، اگر از تصاویر کمک نگرفتی و کلمات را فهمیدی. واقعا کلمات را بفهمی و و این که فقط مفهوم را گرفتن کافی نیست.
سوال : تاکید اصلی شما این هست که برای مهاجرت اول زبان یاد بگیرید؟
اره ، بچه ها زنگ میزنند. تو که رشته برق هستی. کدام نرم افزار کار میکنی. اگر نرم افزار بلدی بخواهی بیای اینجا کار پیدا کنی. یک دهم درصد احتمال داره بزنی به هدف، خیلی سخته شما از ایران شغلی را هدف بگیرید. اما وقت خودت را روی زبان بزاری خیلی بدرد میخورد. تو فروشگاه یا بیزینس حرفه ای هم کار کنی. بدردت میخورد. خیلی مدت طولانی نبود. امده بودم کانادا، یک دوستی یک مصاحبه کاری گرفت برای من. دو یا سه نفر بودن همه هم محلی بودن. از طرفی تو مصاحبه هم خیلی سوال پیچ می کنن.
سوال : ایا دولت کانادا برای ویزا مهاجرت خیلی متخصص می خواهند یا دنبال مدرک دانشگاهی نیستند؟
اینجا در مصاحبه کاری سوال پیچ می کنن. نتونستم خودم را ارائه بدم .الحق و انصاف امدم بیرون حق داشتن من را استخدام نکردن. چون من تو محیط کار با همکارم هم همین مشکل را خواهم داشت. و نباید انتظار می داشتم. من هم جای آنها بودم. اینکار را میکردم .تو لازم هست تا میتوانی مهارت زبانی را بهبود بدی. بعد بیای مصاحبه، بعد رفتم کالج زبان، کلی وقت وهزینه گذاشتم. با خودم می گفتم. حتما باید می امدی اینحا ماهی صد میلیون هزینه می کردی. که زبان یاد بگیری .
سوال : بعد از ساعت کار اداری تمام وقت زبان انگلیسی برای مهاجرت به کانادا تمرین می کردی؟
می خواهی واقعا مهاجرت کنی. اصلا اداره ات را بزار کنار. اصلا قصد رفتن داری باید رها کنی. اون چیزی که من را گول زد. اساتید زبان بودن. میگفتند. ایلتس 6.5 بگیری کافیه. من رفتم پیش استاد گفتم هفت بگیرم میتوانم. صحبت کنم. گفت میتونی شش ماه وقت بزاری می تونی راحت صحبت کنی. اما دوستان اصلا اینطوری نیست و یاد گیری زبان ربطی به نمره ایلتس ندارد. وقتی امدی دیدی مشکل زبا ن داری. یک زمانی رضایت میدهی. مثلا برای استخدام در فیدکس(شرکت پستی) زبان زیادی نیاز نداری. یک ادرس را رو گوگل مپ میزنی. و میری بسته را تحویل میدی. البته که در محیط کار هم با همکاران نیاز به حداقل زبان داری.
اما اینکه بخوای کار تخصصی بکنید. اینها همه کارهاشون با ایمیل هست و روزی صد تا ایمیل باید جواب بدهی. بخوای زور بزنی و گوگل کنی و غلط املایت را در گوگل بگیری. نمیرسی به همه ایمیلها پاسخ بدهید و نمیتونی به کارفرما بگی من نیم ساعت یک ایمیل جواب دادم. بعد میگه میخواهم روزی ده ساعت کار کنم. بیست تا ایمیل جواب بدی. خوب نمیتوانی کار خوب بگیری. بخوای کاری بگیری یک مقداری درامدش بیشتر باشه انجا زبان حرفه ای لازمت میشود.
سوال : شما ایلتس را گرفتین و دادین به وکیل یا شرکت مهاجرتی؟
حقیقتش اوایل با احتیاط رفتم. با یک شرکت مهاجرتی در سعادت اباد تهران اشنا شدم. خانمم چون پرستار هست. دائم برای ما پیامک می امد. پذیرش بدون مدرک زبان، اگر زبان بلد نیستی نیای. ایران ده میلیون هزینه زندگی هست. اینجا صد میلیون درمیاری باز باید از جیب بخوری. می گفتند مهاجرت اکازیون، کار بدون مدرک زبان ،اگر تو که از زبان می ترسی و ضعیف هستی بیای مشکلاتت دوبرابر میشود.
مثلا امدم اینجا دیدم. مثلا دنبال لوازم دست دوم برای جعبه ابزارم بودم. تو سایت مثل دیوار ایران اینجا چک کردم. دیدم یک هموطن داره لوازمش را میفروشد. ست خیلی نو ابزار را برای فروش گذاشته بود. یک هموطن مسن بود. من تازه امدم دارم برمیگردم.هر چی گرفتم گذاشتم رو سایت برای فروش.فکر می کنم. ادم عاقلی بود. حساب و کتاب کرده بود. تو این سن نمیتونم زبان یاد بگیرم. زحمتم میره بالا از طرفی رفاهم میاد پائین و در ایران بیزینس خودم را دارم. پس دقت کنید. کلی هزینه کرده بود و امده بود کانادا و مجبور شد برگرده.
در پروسه اقدام هم می تونید با شرکتها کار کنید. هم خودتون می توانید اقدام کنید. آزمون خوبی هست قوانین و الزامات کشور مقصد را در بیاورید. جمع آوری مدارک را دست کم نگیرید. مدارک را خیلی جدی بگیرید. به خصوص مدارک دانشگاهی و سوابق بیمه را کامل ترجمه کنید. سوابق کاری از شرکتهایی که کار کردین بگیرید. برای بعضی که دولتی کار دارند. سخت هست که بتونن نامه ای که ساعت کاری، عنوان کاری، شرح وظایف و تاریخ دقیق سوابق رابنویسند. هیچ کارگزینی قبول نمی کردند. خیلی سخت بود نمی دادند. جمع کردن مدارک خودش یک پروسه هست. نسبت به کشور مقصد فرق می کند.
سوال: پروسه مهاجرت شما به کانادا چقدر طول کشید؟
چون همسر من تجربه پرستاری داشت. از استان کبک اقدام کردم. اپلای اصلی ما با خانمم بود. برای اینکه امتیاز بیشتری می اورد . شما تو جدول مشاغل یک جدول A تا D هست. جدول A برای کسانی که در کانادا کار و تحصیل کردن. جدول B را دیدم برای پرستاری مهم هست و از طرفی سنش کمتر بود و در نتیجه از من امتیاز بیشتری می گرفت. لذا مدارک را برای استان کبک فرستادیم از طریق شرکت مهاجرتی. اما یکدفعه شرکت گفت قوانین را تغییر دادن. شرکت میگه مدارک را تحویل بدین یک هزار دلار هم بده.
بعد یکدفعه گفت. قوانین عوض شده. مدرک زبان فرانسه هم می خواد. یعنی پیش پرداخت را میگیده. یا پشیمون میشوی. هزار دلار را گرفته یا ادامه میدی باز پول میگیره. به ما گفت مدرک زبان فرانسه بیار. من هم قبول کردم .حالا هیچ بک گراندی نداشتیم. معلم و کتابش سخت گیر میاد. مجبور شدیم خوندن فرانسه را شروع کنیم. وکلی وقتمون تلف شد.
سوال : مجدد فرانسه را شروع کردین برای تکمیل پرونده مهاجرت کانادا؟
اره مدرک B2 فرانسه تحویل دادیم، مدرک تیفB2 باید تحویل بدی. این مدرک چهار سطح میشود. حتما چهار سطح را باید بگذرونی تا برسی بهB2 ، البته بعد صاحب بچه شدیم. یک وقفه ای ایجاد شد. اگر مشکل زبان و بچه نداشتیم و اگر فدرال اقدام می کردیم بهتر بود. خوبیش این بود ما کاملا قانونی اقدام کردیم. ما رسیدیم کانادا با مجوز اقامت دائم (PR)که مثل شهروندی هست. اما نمیتونی رای بدهی . مهر ورود را تا زدن. جالبه یک دفترچه دادن. که حقوق شهروندی را در هشت زبان داخلش بود. البته به فارسی هم بود. گفت شما از این لحظه مقیم دائم کانادا هستین. همه حقوق شهروند کانادا را دارید. در مجموع این پروسه پنج سال شد.
بدلیل تولد فرزندتون، فرایند اینقدر طول کشید. یا مسائل مربوط به ازمایشات ومصاحبه هم طول می کشه. اینها خیلی مهم نیست . تجربه خودم را بگویم . اپلیکیشن را بفرستی. یک دفعه شش ماه بعد میگه سوء پیشینه را بفرست. جالب هست بعد شش ماه درخواست سوء پیشنیه میکند. مدارک دانشگاهی مثلا ریز نمرات را بفرست. زندگی در ایران خیلی سریع هست. مخصوصا تهران. اما اینجا معروف هست. میگن کانادایی را از پشت بام رها کنید. فردا صبح میرسه پائین. خیلی خونسرد هستند. لذا تمام فرایندها زمان برد.
سوال : بعد به شما گفتن شما تائید شدین. لطفا مراحلش را توضیح می دهید. دوست دارم. تجربه واقعی خودتون را بفرمائید؟
من برگردم. ان زمان، تمام وقتم را می زارم روی زبان، همزمان با آن مدارکم را جمع می کنم.اگر می خواین سرعت کارتون را ببرید بالا، بلافاصله بعد از اینکه مدارک را دادین. مدارک زبان را هم تحویل بدهید. بعد امکان داره. یکسری مدارک دیگه هم از شما بخواهند. مثلا میگن سوء پیشینه اعتبارش یکسال هست.و چون یکسال گذشته یک سوء پیشنیه جدید بفرست. اگر همه مراحل تکمیل شد و به قول خودشون یک پروسس تایمی دارند. مثلا صد هزار پرونده دارند. اگر بخواهند سرعت را افزایش بدهند. مطمئنا می توانند. اما سهمیه بندی می کنند. مثلا میگن بیست هزار تا از آسیا می گیرم. چند هزار تا از آفریقا یا آمریکا لاتین می گیرم. و بر اساس آن پرونده ها را بررسی می کنن.
اما تاکید کنم. برنامه اسکیل ورکر یک برنامه بر اساس نیاز مشاغل دارند. طبقه بندی می کنند. از چه کشورهایی چه مشاغلی را بگیرند شاید یک پرونده سالها بموند.
سوال : ایا به تخصصها نگاه می کنند چی نیاز دارند.برای کار در ونکوور کانادا؟
تخصص امتیاز هست. افیسر رتبه بندی می کند و بررسی می کند. امتیاز شما چقدر شد. میاد تخصص را لحاظ می کند. بعد یک مصاحبه در انکارا معمولا برای ایرانی ها ترتیب میدهند. در کشورهای عربی هم میشود. نکته مهم آن هست مصاحبه گر دنبال این هست. این رفت کانادا برای جامعه کانادا تبدیل میشود. به ادمی که کار میکند. مالیات میدهد یا میرود. انجا کار نمی کند وسربار جامعه هست. میخواهد ببینه می تونی سرپا خودت بایستی. انها میخوان سطح زبان شما را ببیند.
مد شده بود برو از یک موسسه ایلتس بگیر. میخواد ببینه زبانت در حد ایلتس هست. ازمون ما فرانسه بود برای کبک، ما یکسری سرچ برای شغل کرده بودیم. مخصوصا برای آزمون رشته پرستاری، تحقیق کرده بودیم. پرینت گرفته بودم. تو پرونده گذاشته بودم. این فهمید ما هنوز نرفیتم. دنبال کار هستیم (یعنی برای جامعه کانادا مفید هستیم) خانمم مثلا بررسی کرده بود. یک موسسه هست که RN یا ریجیستر نرس میدهد به پرستارها، یعنی پرستار می تواند. البته شما بمانید، هم دولت شما را ساپورت میکند، چون سطح مهاجر ایرانی، فرق میکند با مهاجر افریقایی، ما دنبال یک سطح بهتر زندگی هستیم. بنابراین برای مصاحبه دنبال این هست.
سطح زبان شما چی است. ایا دنبال کار کردن هستی. من دنبال این شغل هستم و تحقیق کردم. بیای اینجا تو تامین هزنیه هات بمونی. دولت کمک می کند.هزینه درمان و کمک هزینه می ده. تا راه بیافتید.
سوال : خلاصه میشود گفت. اولویت اول زبان خیلی مهمه برای مهاجرت ، شما گفتی زبان خیلی مهمه و شصت درصد بلد باشی کافیه؟
شما اگر یک سریال کانادائی را دیدین. و هفتاد درصد را متوجه شدی. خیلی خوب است. در مجموع هر چی بیشتر بلد باشی بهتره. بزارین یک مثال بزنم. یک کتاب اول تا سوم فارسی بردی. یک ادمی در بلغارستان نشسته میگوید ، بابا امد. بابا با اسب امد. ایا این نفر بیاد مترو تهران میتواند حرف بزنه. ایا این نحوه صحبت کردن. بدرد میخوره. اینقدر اصطلاحات استفاده می کنیم. که ربطی به کتاب زبان فارسی ندارد. میای اینجا کلا شوک میشی. چون کلی اصطلاحات استفاده میشود. من دیدن سریال فرندز را خیلی تاکید می کنم.
سوال: جمع اوری مدارک و پیگیری؟
اگر بعد از مصاحبه اگر افسر اکی بده. یکسری مدارک مدیکال اکزمینشین (آزمایشان پزشکی) می خواد. برای یکسری بیماریهای واگیر و ایمنی هست. برای معلولیت نیست. تو ایران هم هست من بیمارستان دی رفتم. تبریز وتهران هم هست. دیگه حضوری نیاز نیست برین. مدیکال ایکزم را که فرستادی. بعد پاس ریکویست(درخواست پاسپورت) میاد. انها پاسپورتهای شما را میخواهند. پاسپورتها را دفتر انکارا پست میکنید و ویزای شما را میزنند. ویزای شما از تاریخ معاینه پزشکی یکسال اعتبار دارد. شما یکسال فرصت دارید. وارد بشین.
ضمنا سه ماه طول می کشه ویزا صادر بشود. اما این سه ماه از مدت یکسال کم میشود. بعد پاس ریکویست یک هفته برمی گرده. شما از ان تاریخ میتوانید برید. تازه داستان شروع می شود. امیدوارم این مقاله با موضوع مهاجرت به ونکوور کانادا با مهندس فاتحی برای شما مفید بوده باشد.
از اینکه با سایت، پیج اینستاگرام و کانال یوتوب من سعید کاظمی همراه هستین. خیلی سپاسگزارم. لطفا من را به سایر دوستان و کسانی که قصد مهاجرت دارند. معرفی کنید. شما هم اگر تجربه در زمینه کار، زندگی ، مهاجرت و تحصیل در ایران یا هر جای جهان دارین. با من در میان بزارین. مشتاقانه منتظر شما هستم. من هدفم ارائه اطلاعات صادقانه در مورد مسائلی هست که خدمت شما گفتم. و اصلا قصد تبلیغ مهاجرت ندارم. برای دیدن یک محتوای عالی در مورد تحصیل در قبرس شمالی اینجا کلیککنید.
https://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/04/تجربیات-زندگی-در-ونکوور-کانادا.jpg7201024adminhttps://saeidkazemi.ir/wp-content/uploads/2022/01/logo-small-saeidkazemi--300x136.pngadmin2022-02-21 22:41:122022-09-17 17:13:51تجربیات مهاجرت به ونکوور کانادا با مهندس فاتحی