آموزش کسب و کار,کسب و کار، آموزش بیزینس, بیزینس,کسب و کار, تجربیات کسب و کار, تجربیات کار خارج کشور,

پرسش و پاسخ آزمون یازدهم

قدم بیست و یک و آزمون سوم

سلام و درود به همه دوستان عزیز همراه، سعید کاظمی هستم و با دوره رایگان نود قدم آموزش کسب‌وکار همراه شما عزیزان هستم. همان‌طور که در ابتدای دوره خدمت شما گفتم. بعد از هر شش قدم، یک مرور و پرسش‌ و پاسخ داریم. خیلی پیچیده وسخت نیست. فقط لازم است. به سؤالات پاسخ بدهید. تا مطمئن شوید. مفاهیم را یاد گرفتید. امروز سوالات مربوط به قدمهای پانزدهم تا بیستم را برای شا عزیزان آماده کردم. فقط لازم است. ده تا پانزده دقیقه وقت بگذارید. برای هر درس تنها دوتا سه سؤال و در مجموع ۱۵ سؤال قراردادم. تا یک طوفان فکری در ذهن شما ایجاد گردد و مفاهیم کامل در ذهن شما ثبت گردد. پس با قدم بیست و یک  و آزمون سوم  در خدمت شما عزیزان هستم.

1-   آیا با مفهوم مسیر عصبی آشنا شدید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۲- یک مثال از تغییر مسیر عصبی در زندگی خصوصی خودتان بگوئید.

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۳– برداشت شما از توهم مدرک تحصیلی چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۴- چند مثال واقعی از آدمهای موفق  که مدرک دانشگاهی ندارند. یا مدرک سطح بالا دانشگاهی ندارند. بنویسید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۵آیا مدرک دانشگاهی شما مانعی برای رسیدن به موفقیت و تلاش بیشتر است؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۶- اگر عاشق تحصیل و علم هم هستید. نباید دانشگاه برویم ؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۷- خجولی چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۸آیا ادمهای موفق با خجولی به موفقیت می رسند؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۹– برای رفع خجولی چه کارهائی باید بکنیم ؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۰- مفهوم حل مساله را توضیح بدهید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۱– چند تا از مسائلی که در زندگی شما بدلیل عدم آشنائی با حل مساله به بحران تبدیل شده را بنویسید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۲پیمانه درامدی شما چه مبلغی است؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۳- هر ساعت کار شما چه مبلغی می ارزد(یعنی میزان درامد سالانه شما تقسیم بر تعداد ساعت کاری شما)؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۴یک کارآفرین موفق چه عادتهای مثبتی دارد به نظر شما ؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۵چه کارهائی برای تغییر عادتها باید انجام بدهیم ؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

امیدوارم جواب های قدم بیست و یک  و آزمون سوم  را کامل بدهید و آماده بشوید. برای ادامه قدمها در سایت سعید کاظمی همراه من باشید. پس برای رفتن به قدم بعدی قدم بیست ودوم  اینجا کلیک کنید. و اگر علاقه دارید قدم بیستم را مطالعه کنید. اینجا کلیک کنید.

عادت ها

قدم بیستم عادتهای اتمی

برای شنیدن فایل صوتی قدم بیستم عادت‌های اتمی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

قدم بیستم عادت‌های اتمی

سلام به همه دوستان عزیز امیدوارم روز خوبی را شروع کرده باشید. امروز با قدم بیستم عادت‌های اتمی در خدمت شما هستم. در مورد عادت‌های خوب و بد می خواهم برای شما عزیزان صحبت کنم. همان‌طور که در درس اول خیلی تاکید کردم. در مورد تغییر ذهنیت باید خیلی کار کنیم. ما باید بدانیم افراد موفق و ثروتمند چه سبک زندگی داشتند و یکی از روش‌هایی که خیلی برای آن‌ها مهم است این است که عادت‌های بد را در خود از بین می‌برند و عادت‌های خوب را در خود به وجود می‌آورند.

عادت ها سعید کاظمی

عادت های ادمهای موفق

به‌عنوان‌مثال دارن هاردی می‌گوید من روزانه وقتی از خواب بیدار می‌شوم دو لیوان آب می‌خورم و مقداری ورزش می‌کنم و دعا و شکرگزاری می‌کنم و صبحانه می‌خورم و بعد از آن برنامه‌ریزی کار آن روز را انجام می‌دهم. این را می‌دانیم که هدف‌گذاری دارند و اهداف سالانه و ماهانه و بر اساس آن روزانه برنامه‌ریزی می‌کنند. اینها جزو عادت‌های انسان‌های موفق است.

خیلی از آدم‌های موفق حتماً برای برنامه‌ریزی از کوچ‌ها کمک می‌گیرند، یعنی این‌گونه نیست. که همه کار را خودشان انجام بدهند. مثلاً بیل گیتس یکی از عادت‌های خوبی که دارد. مطالعه دائمی کتاب است و هر کتاب جدیدی که چاپ می‌شود چون سرعت مطالعه بالایی دارد در 4 یا 5 روز می‌خواند و مطالعه جزو مهم‌ترین بخش‌های زندگی او است. برای من و شما که می‌خواهیم کارآفرین یا خویش‌فرمای خوبی باشیم. باید عادت‌های خوب و بد خود را شناسایی کنیم و تلاش کنیم. عادت‌های بد خود را تغییر دهیم.

یک مثال از تغییر عادت های بد

بگذارید یک مثال دیگر بزنم برای شما. من یک عادت بدی که داشتم خوردن کلوچه لاهیجان در عصر با چای بود. خوب من  با خوردن هر روز یک کلوچه با ترکیب اثر مرکب نتیجه آن بعد از یک سال چند کیلو اضافه‌ وزن است. این عادت بد را باید با یک عادت خوب جایگزین می‌کردم و این کار را با یک قهوه اسپرسو و یا یک سیب جایگزین کردم.

 مطمینا اگر روزی دو گرم و ماهی 60 گرم و سالی 6.5 کیلوگرم قرار بود به وزن من اضافه بشود از آن جلوگیری شد و سلامتی به بدنم دادم. کار دیگری که کردم از عوامل تشویق‌کننده دوری کردم. به‌ عنوان‌ مثال وقتی وارد سوپرمارکت می‌شدم. از راهرویی که کلوچه داشت. عبور نمی‌کردم و یا اگر کنار پنیرها کلوچه ها گذاشته شده بود پشتم را به کلوچه‌ها می‌کردم.امتحان کنید وقتی آن ماده غذایی در معرض دید شما باشد ناخودآگاه تشویق می‌شوید از آن استفاده کنید.

عادت های اتمی
عادتهایی که در زندگی ما خیلی تاثیر گذار هستند

برای تغییر عادت ها چه کارهائی باید انجام بدهیم

پس ما برای اینکه عادت‌های بد خود را تغییر بدهیم و عادت‌های خوب را جایگزین آن‌ها کنیم اول باید آن ها را شناسایی کنیم و بنویسیم. یک پارتنر پیدا کنید که با او بتوانید وزن خود را کم کنید و یا هر عادت بد دیگر را ترک کنید. به زمان فرصت بدهید و اگر 8 یا 9 سال چاقی داشته‌اید یک‌روزه نمی‌توانید لاغر شوید و زمان لازم دارید. وقتی خیلی پرانرژی و یک‌دفعه شروع می‌کنید.

به‌زودی انرژی شما تمام می‌شود و زود خسته می‌شوید و برمی‌گردید به عادت سابق. به‌ازای هر چیزی به خود پاداش دهید به‌عنوان‌مثال اگر یک ماه کلوچه نخوردید در پایان ماه یک کلوچه با چای بخورید و اتفاق خاصی با آن نمی‌افتد. حتماً انرژی منفی را از خود دور کنید. دوستانی که عادت‌های بدی با آن‌ها مشترک بودید و برای مثال با آن‌ها پیتزا می‌خوردید را مراقبت کنید و به آن‌ها بگویید.

من قرار است کاهش وزن داشته باشم و اگر با شما بیرون بیایم سالاد خواهم خورد.اینکه به دوستان خود اعلام کنید چه هدفی دارید را عده‌ای منع و عده‌ای توصیه می‌کنند و نظر خود من این است که به دوستان خود نگویید چه هدفی دارید چون معمولاً در ابتدا مورد تمسخر واقع می‌شوید و چون به اثر مرکب آگاهی ندارند و در درازمدت با حرف‌های باعث دلسردی شما می‌شوند.

تغییر عادتها را جار نزنید

 در فرهنگ ما به نظر من بهتر است به کسی نگویید و حتی به بهترین دوست خود هم نگویید مگر اینکه هر دو یک هدف مشترک دارید و با هم می‌خواهید آن کار را انجام دهید. از طرفی خیلی از ادمها مانع شما می شوند. و از طرفی بدلیل تکرار موضوع ذهن شما، موضوع را پایان یافته تلقی می کند. یعنی بدلیل تکرار، ذهن شما از آن همه تکاپو برای رسیدن به هدف خسته می شود. خیلی خلاصه و سریع در مورد عادت‌ها با شما صحبت کردم و خیلی مفصل در کتاب عادت‌های اتمی مطالب کاملی در مورد عادتها و روشهای ترک عادتهای بد یا شروع عادتهای خوب آمده است که من خلاصه و مفید آن را برای شما گفتم. امیدوارم برای شما مفید بوده باشد. همه موضوعات را ساده و کوتاه بیان می کنم. تا خیلی خسته نشوید و راحت با موضوعات ارتباط برقرار کنید.

کتاب عادت های اتمی

امیدوارم قدم بیستم عادت‌های اتمی برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از زندگی، کسب و کار و تحصیل اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای مطالعه قدم نوزدهم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه و ازم قدم بیست و یکم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

پیمانه درامدی

قدم نوزدهم پیمانه درآمدی

برای شنیدن فایل صوتی قدم نوزدهم پیمانه درآمدی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام به همه دوستان عزیز امروز با قدم نوزدهم پیمانه درآمدی در خدمت شما هستم. امیدوارم درس امروز را که گوش می‌دهید حتماً مرور درس‌های هفته گذشته را هم انجام دهید و خواهشی که دارم حتماً بازخورد و پیشنهاد بدهید. یکی از مسائلی را که هر کسب‌وکاری را موفق می‌کند این است که ان کسب‌وکار بازخورد بگیرد و نیازهای مشتری را بشناسد و مشکلات خود را درک کند تا بتواند بهبود مستمر داشته باشد. هیچ خدمتی از ابتدا کامل نبوده و هیچ‌وقت کامل نمی‌شود. و به‌مرورزمان با گرفتن بازخورد بهتر می‌شود.

پیمانه درامدی

قدم نوزدهم پیمانه درآمدی

اما بزارید از موضوع درس امروز فاصله نگیریم. امروز می‌خواهم ذهن شما را به سمت موضوعی به نام پیمانه درآمدی ببرم. بگذارید همین ابتدا یک مثال ساده بزنم. ما در جامعه مشاغل زیادی داریم، یک راننده تاکسی زحمتکش که ساعت‌های طولانی در روز کار می‌کند و می‌دانیم شغل واجب و موردنیاز جامعه است، شما وقتی صبح زود وارد ترمینال اتوبوس رانی، قطار و فرودگاه می‌شوید. در دمای سرد ابتدای صبح اگر این راننده‌های زحمتکش نباشند. باید استرس زیادی را تحمل کنید. اما بحثی که من با راننده‌های تاکسی دارم یا هر شغلی که با مبالغ جزئی کار می‌کنند و پیمانه درآمدی کوچکی دارند، این است که ؟

یک مثال برای پیمانه درآمدی:

این‌ها وقتی می‌خواهند خریدی برای خود انجام دهند با پیمانه درآمدی خود می‌سنجند.یعنی وقتی لباس 300 هزارتومانی می‌خواهند. بخرند حساب می‌کنند. که باید چند مسافر جابه‌جا کنند. چون پیمانه درآمدی آن‌ها کوچک است. اما یک پزشک جراح که روزانه 30 میلیون تومان درآمد دارد. وقتی می‌خواهد یک اتومبیل یک میلیارد تومانی را بخرد. می‌گوید این درآمد یک ماه من است. مطمئنا کیفیت زندگی هر نفر بر اساس ظرف درامدی یا پیمانه درامدی ان شخص مشخص می گردد.

ظرف درامدی

چه مسیری را برای آینده زندگی خود انتخاب کنیم؟

می‌خواهم این راه به شما بگویم. که اگر کسب‌وکاری راه انداخته‌اید و ابتدای راه هستید آن ظرفی را که انتخاب کرده‌اید بزرگ باشد.و به عبارتی به‌زحمت و تلاشش بی ارزد. یا اگر کسب و کاری دارید گوشه‌ یا نیچی از آن را بگیرید که صرف بیشتری دارد. به‌عنوان‌مثال اگر عکاسی دارید حساب کنید کدام شاخه عکاسی درآمد بیشتری دارد،

عکاسی خانواده، عکاسی تبلیغاتی برای فروشگاه‌ها و یا هر نوع عکاسی، لیست انواع عکاسی را می‌نویسید و حساب می‌کنید. برای کدام‌یک مردم پول بیشتری پرداخت کنند و شما نیز ارزش بیشتری برای آن قایلید. برای مثال به یک عکاس که مشاوره می‌دادم گفتم الان مردم‌دوست دارند داخل شبکه‌های اجتماعی عکس‌های باکیفیت از خودشان بگذارند و خودش هم قبول کرد که عکاسی انفرادی پیمانه درآمدی خوبی برای او ایجاد می‌کند.

علاقه و پیمانه درامدی را با هم در نظر بگیرید.

 شما هم خواهشی که دارم اگر کسب‌وکاری را راه‌اندازی نکرده‌اید و ابهام دارید که کدام را انتخاب کنید، آن را انتخاب کنید که جدای از داشتن علاقه، پیمانه درآمدی خوبی داشته باشد و یا اگر شغل خود را انتخاب کرده‌اید. آن شاخه‌ای از آن کسب‌وکار را انتخاب کنید که رقیب کمتری داشته باشد و آن شاخه منابع درآمدی بیشتری برای شما بیاورد. جوانان زیادی به من مراجعه می کنند. و علایق خودشان را به من می گویند. اما در بعضی مواقع مجبورم بهشون بگویم. این شغل با روحیات قوی و خوب کارآفرینی که تو داری، خیلی متناسب نیست. چون پیمانه درآمدی این شغل کم است. امیدوارم درس امروز برای شما مفید بوده باشد و بازخورد در سایت سعید کاظمی را فراموش نکنید.

امیدوارم قدم نوزدهم پیمانه درآمدی برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از زندگی، کسب و کار و تحصیل اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای مطالعه قدم هجدهم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم بیستم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

حل مساله

قدم هجدهم حل مساله

برای شنیدن فایل صوتی قدم هجدهم حل مساله از طریق لینک ذیل اقدام به گوش دادن بفرمائید.

سلام روز بخیر امروز با قدم هجدهم در خدمت شما هستیم. قدم هجدهم حل مساله هست. یکی از تفاوت‌های بزرگ انسان‌های کارآفرین و موفق این است که توانایی‌ حل مساله دارند. بگذارید یک مثال ساده بزنم. سال‌ها پیش در یک دوره‌ای که یکی از دانشگاه‌های ترکیه برگزار کرده بود. شرکت کردم. یک استاد به همه یک کلیپس داد، کلیپس‌هایی که کاغذها را به هم وصل می‌کند. استاد گفت هرکسی 20 کاربرد این کلیپس را بنویسد. همه گفتند این کلیپس که فقط برای وصل کاغذ استفاده می‌شود ولی استاد گفت. ده دقیقه وقت دارید. همه شروع به فکر کردند و ایجاد خلاقیت.

یکی نوشت می‌شود. به‌جای سنجاق، می‌توان از آن استفاده کرد، یکی نوشت، برای درآوردن سیم‌کارت موبایل می توان از آن استفاده کرد. یکی نوشت با این می‌توان درب را باز کرد. کلی ایده به وجود آمد برای استفاده از یک کلیپس. استاد در نهایت گفت که دیدید چگونه با یک کلیپس ساده توانستید. مسائل مختلف را حل کنید. خیلی برای ما جالب بود که استاد با یک مثال واقعی یک مفهوم را به ما انتقال داد.

چطور مسائل را حل کنیم

چطور مسائل را حل کنیم؟

ما خیلی وقت‌ها خیلی موضوعات را با یک لبخند و یا لحظه‌ای سکوت و با نوعی بیان می‌توانیم حل کنیم. به‌عنوان‌ مثال: مدیر ارشد ما در سازمان بیش از توان فنی و مالی سازمان در حال قول دادن است. یا یک مشتری در فضای کسب‌وکار ما یک موضوعی را پیشنهاد می‌دهد. که اصلاً درست نیست و اگر ما عصبانی شویم و پرخاش کنیم. آن موضوع را نتوانیم در لحظه حل کنیم،مشتری خود را از دست داده ایم. یا رئیس خود را ناراحت کرده‌ایم و مشکلات عدیده برای خودمان ایجاد کرده‌ایم. با ازدست‌دادن مشتری مقداری از درآمد خود را از دست داده‌ایم و این مشتری است که برای ما ثروت ایجاد می‌کند. ما باید تلاش کنیم تا راه کارهای حل یک مسئله را یاد بگیریم. بگذارید یک مثال دیگر تعریف کنم.

یک داستان واقعی از حل مساله:

ما سال‌ها پیش فایل‌های حسابداری خود را در نرم‌افزار مالی ثبت نمی‌کردیم و از اکسل استفاده می‌کردیم. حدود 500 میلیون تومان از چک‌های مشتری‌هایی که از ما خرید می‌کردند. داخل اکسل وارد شده بود و درحالی‌که به شریک خود تاکید کرده بودم که این‌ها را یادداشت کن ولی او قبول نکرد و می‌گفت خیالم راحت است. چون اکسل را داخل هارد هم ذخیره می‌کنیم. یک روز شریک من با حالت بسیار آشفته با من تماس گرفت و گفت خود را سریع به فروشگاه برسان.

 وقتی رسیدم آنجا دیدم اصلاً نمی‌تواند خود را کنترل کند و خیلی آشفته گفت. این اکسل را کپی کردم و ریختم روی لپ‌تاپ و دوباره روی هارد جایگزین فایل کردم و الان هیچ‌کدام از فایل‌ها باز نمی‌شود. ما هر کاری که شما فکر کنید از جمله بازیابی اطلاعات را انجام دادیم ولی نتیجه نداد. این‌قدر حال شریک من خراب شد. که کارش به بیمارستان کشید. چون کل سرمایه ما در معرض خطر قرار گرفته بود.

در آرامش مشکل یا مسئله بوجود آمده را با تفکر حل کردیم.

 من با خودم گفتم یک‌لحظه آرام باش، وقتی از بیمارستان برگشت گفتم بیا در آرامش فکر کنیم. به چه کسانی جنس فروختیم و چقدر چک به ما داده است. شریک من گفت من یادم نمی‌آید. چک‌های ضمانتی برای چه بوده است. من گفتم خوب چک‌های ضمانتی را جدا کن و ثبت کردیم و دیدیم 350 میلیون تومان تعیین تکلیف شد. حالا بقیه چک‌ها را جلوی خودمان گذاشتیم و گفتم آرام باش و او هم گفت.

من تا این‌ها را تعیین تکلیف نکنم نمی‌روم و من هم خوشحال گفتم آفرین. بعد گفتم این چک مال فلانی است و چند تا چک دیگر داده؟ شریک من گفت او آشنا هست و بگذار به او زنگ بزنم. همین‌طور چک‌ها را دانه‌دانه بررسی کردیم و در نهایت رسیدیم به 20 میلیون تومان. بعد از آن فایل را در گوگل درایو و دراپ‌باکس هم ذخیره کردیم و یاد گرفتیم بک‌آپ ماه پیش را پاک نکنیم و این‌گونه اطلاعات ما تا یک ماه قبل به‌روز باشد. 20 میلیون تومان را هم ثبت کردیم و از مشتری‌ها می‌پرسیدیم که چقدر ما طلبکاریم و خود مشتری می‌گفت که چقدر دیگر باید بدهد.

در ارامش مساله را حل کنید

حل مساله در لحظات بحرانی:

ما باید تلاش کنیم در لحظات بحرانی به ذهن خود تسلط داشته باشیم. خیلی سال‌ها پیش یادم هست. که برادرم از پشت‌بام افتاد پایین، در آن فضای استرس‌زا که همه ترسیده بودیم که نکند دچار شکستگی شده باشد. خدا رحمت کنه دایی من آمد گفت. چیزی نشده؟ گفت بلند شو، بلندش کرد و مجبورش کرد راه برود!! این در حالی بود که صورت برادر من ورم‌کرده بود و مچ‌های دست هاش شکسته بود.

وقتی او را به بیمارستان رساندیم پزشک گفت. چرا این کار را کردید و نباید او را تکان می‌دادید. ما در لحظات بحرانی باید به ذهنمان مسلط باشیم. اگر یک شکلات در گلوی بچه‌ای گیر کرد. باید بر روی اعصاب خود مسلط باشیم و به این فکر کنیم چه آموزش‌هایی برای این لحظه دیده‌ایم و چگونه می‌توانیم از خفگی کودک جلوگیری کنیم. کلاً همه اختراعات برای حل یک مسئله یا مشکل انسان به وجود آمده‌اند. حل مسئله یعنی راحت‌تر کردن کارها با پیداکردن یک راه‌حل، شما برای حل مشکلات بیزینس خودتان چه راه حل هائی را پیشنهاد می کنید.

چهار مرحله حل مساله:

در پایان خیلی ساده چهار مرحله مهم حل مساله را خدمت شما عزیزان می گویم.

مرحله اول شناسائی مسئله:

هر وقت مشکلی پیش می آید. اول باید خیلی ساده مساله را شناسائی کنیم. بهترین کار نوشتن مشکل یا مساله بر روی یک کاغذ و شناسائی آن مساله است.

مرحله دوم: نوشتن راه حل های مختلف

از عنوان موضوع مشخص است. که در این مرحله باید راه حل های مختلف را برای آن مساله شناسایی کنیم. خیلی ساده بنویسید. مشکل این است. و چه راه حل هائی برای حل این مساله به ذهن من یا شرکا یا همسرم می رسد.

مرحله سوم:تعیین سود و زیان های هر راه حل و ارزیابی آن

حالا که مساله و راه حلها را شناختیم. باید ببینم کدام روش کمترین هزینه و آسیب را برای ما یا شرکت یا سازمان ما در بردارد.

مرحله چهارم: انتخاب بهترین راه حل

حالا که همه روشهای حل مساله را شناسایی کردیم. و هزینه های مرتبط با هر روش را شناخیتم. باید انتخاب کنیم. ما بارها در زندگی حل مساله کردیم. اما حالا با آگاهی و دانش این کار را می کنیم. اما در بعضی مواقع مجبوریم. گرانترین و سخت ترین راه را انتخاب کنیم. مثلا عمل قلب باز، دیگه روشهای غیر تهاجمی جواب نمی دهد. و باید اقدام کرد اساسی کرد.

امیدوارم قدم هجدهم حل مساله است برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از کار، تخصص و کار اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای مطالعه قدم هفدهم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم نوزدهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

اشتباه حق هر انسانی است

قدم هفدهم اشتباه کردن حق هر انسانی است

برای شنیدن فایل صوتی قدم هفدهم اشتباه کردن حق هر انسانی است از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

امروز با قدم هفدهم در خدمت شما هستم. موضوعی که در قدم هفدهم در مورد آن صحبت میکنم. اشتباه کردن حق هر انسانی است. ما انسان‌ها دو حق داریم و یکی از آن‌ها حق اشتباه کردن است.خیلی وقت‌ها اگر ما آهسته برویم و آهسته بیایم و هیچ کاری در زندگی خود نکنیم. هیچ تفاوتی در زندگی‌ما و کیفیت آن به وجود نمی‌آید. نمی‌دانم آیا به شما گفته‌ام که ذهنیتی که من دارم چگونه است؟

تصور کنید انسانی که 90 سال عمر کرده است ولی 90 روز زندگی نکرده است. چون هیچ حرکت خاصی نکرده و هیچ ریسکی نکرده است. از ترس شکست خوردن و از دست دادن چیزی که تا به امروز به دست آورده است هیچ کاری نمی‌کند. این را باور کنید که اشتباه حق انسانی است و ما حق داریم اشتباه کنیم. حق داریم یک کسب و کار راه بندازیم و شکست بخوریم. مهم این است تلاش خود را کرده باشیم.

اشتباه-کردن

شکست بخشی از بیزینس است

مهم این است که به ترس‌هایمان غلبه کرده باشیم. مسلما یک روی سکه بازی شکست خوردن است و حتما موفق نمی‌شویم. پس خیلی از اشتباه کردن نترسید و اگر قبلا اشتباه کردید. خود را ببخشید و بپذیرید که این حق شما بوده است. که اشتباه کنید. یک اشتباهاتی با فکر و برنامه‌ریزی انجام می‌شود و از طرفی در بعضی اشتباهات به خود آسیب می‌زنیم مانند اعتیاد، پرخوری، یا جمع کردن پول زیاد.

ولی این‌ها را هم اگر بخواهید کنار بگذارید. باید گذشته خود را کنار بگذراید و فکر کنید گذشته ای وجود نداشته است. خیلی از انسان‌ها در سال‌ 1399 در بورس شکست‌های بزرگی خوردند. افرادی مثل من که هفت یا هشت سال پیش در بورس شکست خورده بودند هیجان زده نشدند و وارد آن نشدند. به موقع هم توانستند از آن خارج شوند چون ذهنیت قبلی را داشتند.

ما اجازه داریم سبک زندگی خود را انتخاب کنیم؟

موضوع بعدی که حق هر انسانی است این است که ما حق داریم هر طور که خواستیم زندگی کنیم. حرف هایی که کاظمی می‌زند لاادری است و همه آن نمی‌تواند درست باشد، یکی همین مطلب است که من می‌توانم هر گونه خواستم زندگی کنم، این مطلب هم می‌تواند درست باشد و هم غلط باشد. من حق دارم هر گونه خواستم زندگی کنم ولی حق ندارم به دیگران آسیب بزنم و یا آن‌ها را آزار بدهم،

حق ندارم هر بوقی خواستم روی ماشین خودم بگذرام. من حق ندارم جلو فرزندم یا همسرم سیگار بکشم. چون علاوه بر خودم به فرزندان و خانواده‌ام که به آن‌ها تعهد دارم آسیب میزنم. اما من حق دارم پول خود را خرج سفر کنم و یا استارت‌آپ جدید راه بندازم و یا کسب و کار خود را توسعه بدهم و با افراد جدید و پرانرژی ارتباط برقرار کنم.

اشتباه-کردن حق من است

ما برای اینکه موفق باشیم همیشه 2 حق داریم.

حق اشتباه و حق زندگی کردن به سبک خودمان. همیشه به شما توصیه میکنم تلاش نکنین دیگران مانند شما فکر و زندگی کنند. شما میتوانید راه را به دیگران را نشان دهید ولی نمی‌توانید آن‌ها را مجبور به زندگی به سبک خودتان بکنید. یک تلاش زیادی برای جمع کردن دوستان رو به رشد و پرانرژی داشته باشید تا از مجموع انرژی آن‌ها بیشتر رشد کنید.

حتما در گروه‌های مسترمایند شرکت کنید. گروه‌هایی که افراد موفق و هم‌رده در آن حضور دارند و قرار است به همدیگر کمک و همفکری بدهند. یعنی یک نفر که وارد این گروه‌ها می‌شود شروع به کمک کردن به یکدیگر می‌کنند و رشد می‌کنند و همیشه هوای همدیگر را دارند. قرار نیست کسی دیگران را نصیحت کند و فقط می‌تواند داستان خودش را تعریف کنید تا تجربیات خود را به دیگران منتقل کند. هدف این گروه‌ها این است که انرژی‌ها تقویت شود و لحظاتی که ناامید و یا خسته ‌می‌شویم توسط تیم انرژی بگیریم و به جلو برویم.

اشتباه کردن حق انسان

خیلی زندگی را سخت نگیرید

پس زندگی را سخت نگیرید و هر گونه خواستید زندگی کنید ولی سبک زندگی شما نباید به کسی آسیب برساند و اگر تا امروز هر اشتباهی کردید فراموش کنین و از این لحظه به بعد زندگی شما در اختیار خودتان است. اگر به کسی آسیب زدید بروید عذرخواهی کنید و جبران کنید و اگر نمی توانید جبران برای آن دعا کنید. زندگی را از این لحظه با اصلاح روند‌های گذشته با انرژی شروع کنید. روز خوبی داشته باشید.

امیدوارم قدم هفدهم اشتباه کردن حق هر انسانی است برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از کار، تخصص و کار اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای مطالعه قدم شانزدهم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم هجدهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

توهم مدرک تحصیلی

قدم شانزدهم توهم مدرک تحصیلی

برای شنیدن فایل صوتی از طریق لینک ذیل اقدام به گوش دادن بفرمائید.

با قدم شانزدهم در خدمت شما هستم. امروز می‌خواهم در مورد مفهوم توهم مدرک تحصیلی با شما صحبت کنم. امروز 22 سال از گرفتن مدرک من از یکی از دانشگاه‌ صنعت آب و برق تهران می‌گذرد و شاید نفر اول نبودم. ولی درسم خوب بود و همیشه در دبیرستان و مدرسه جزو نفرات خوب بودم.ما در فرهنگ ایرانی خیلی سال است که به مدرک دانشگاهی خیلی اهمیت دادیم و همین‌الان هم خیلی از سیستم‌های دولتی مدرک تحصیلی را ملاک قرار می‌دهند تا تخصص و تجربه را و واقعیت این است که در بسیاری از رشته‌های دانشگاهی ایران عملاً تخصص یاد نمی‌گیریم و یک سری حفظیات می‌خوانیم که عملاً از بین 140 واحد درسی 40 واحد عمومی است و شاید 30 تا 40 واحد تخصصی را بادقت بالا در ترم‌های آخر آموزش ببینیم.

گرفتن مدارک بالای دانشگاهی توهم ذهنی برای ما ایجاد می کند.

بحث این است که این مدرک در ذهن ما یک ذهنیت برای ما ایجاد می‌کند که ما مدرک گرفتیم و باید همیشه دیسیپلین خود را حفظ کنیم و دست به آچار نزنیم و برای ما توهم ایجاد می‌کند و این توهم مانع رشد ما می‌شود.  بعد از خروج از دانشگاه دیدم. یک دوست دوران دبستان من، که درس را از راهنمایی رها کرده است و دنبال فروش رنگ رفته بود. برای خودش چند ساختمان بزرگ ساخته است با کلی دفتر کار و کارمند و من تازه می‌خواهم دنبال کار بگردم. بدون تخصص وارد بازار کار شویم و اصلاً کاربلد نیستیم. تخصصی نداریم و فقط یک مدرک تحصیلی داریم. ولی دوست من به خودش گفته بود. من باید تلاش کنم و با تلاش خودم به نتیجه باید برسم.

Confused-woman-student-phone-books-money-bag-university

یک داستان واقعی از تلاش ویژه

  علاقه دارم یک داستان واقعی از باجناقم برای شما تعریف کنم. با جناق من که 15 سال است شریک من است در یک خانواده‌ای که بقیه برادران درس‌خوان بودند بعد از دیپلم می‌رود سربازی و در خانواده به فردی که به درس اهمیت نمی‌داده شناخته می‌شده و به موسیقی و شعر علاقه داشته است. او واقعاً تلاش کرده و یک روز به من گفت که به مدت 7 سال شاگردی مغازه کامپیوتر فروشی کرده است و به حداقل درآمد در آنجا شروع به کارکرده است و شاید روزی 4 مرتبه این مسیر را از حتی پیاده می‌رفته و به مدت یک سال هم پیاده طی مسیر می‌کرده است.

 من امروز او را انسان خیلی موفقی می‌دانم. چون در 20 سال گذشته به‌صورت شبانه‌روزی تلاش کرده است. بدون اینکه به این فکر کند که من مدرک دانشگاهی ندارم. به قول خودش وقتی می‌خواستم. بروم خدمت سربازی پدرم به من گفت. تو که هیچ مدرکی نداری و تو را مرز خواهند فرستاد و من سریع پیش دوستی رفتم و گفتم چه چیزی یاد بگیرم. که در خدمت به کار من مورداستفاده قرار بگیرد و آن گفت تایپ یاد بگیر. من هم به مدت یکمان تایپ را تمرین کردم و روزی که در خدمت گفتند چه کسی تایپ یاد دارد. من سریع دستم را بالا بردم و گفتم من یاد دارم و در تستی که از سربازان گرفتند من نفر اول شدم و آن نفری که تست می‌گرفت.

بلافاصله من را از بین چند نفر انتخاب کرد و تمام مدت خدمت را در دفتر فرمانده بودم و از رفاه و مزایای آن بهره‌مند شدم. درحالی‌که فقط یک ماه تلاش کرده بودم. من خیلی وقت‌ها در جنوب کشور که مهندس‌های اتریشی و هندی آب‌شیرین‌کن نصب می‌کردند و من هم با آن‌ها کار می‌کردم هیچ تفاوتی بین مهندس و کارگر حس نمی کردیند و فقط از روی تفاوت رنگ کلاه‌ها متوجه می‌شد. چه کسی مهندس است.

مدرک تحصیلی مانع ذهنی برای رشد

 این توهم که در ذهن ما ایجاد شده است. که ما مدرک تحصیلی داریم و کسر شان ما است اگر فلان کار را کنیم فقط تصورات بیهوده ما است. در دنیا حدود 20 درصد مردم دنبال مدرک دانشگاهی می‌روند و آن‌هایی هستند که عاشق تحصیل و علم هستند و درس‌خواندن در رشته‌های تخصصی برای آن‌ها مهم است ولی این را مانعی برای تلاش کردن نیست.

امروز خوشبختانه جامعه ما کم‌کم ارزش دانشگاه مانند گذشته نیست چون در هر مکانی یک دانشگاه زدند و گاهی با کمبود دانشجو مواجه هستند و بعضی دانشگاه‌ها را منحل می‌کنند.جامعه به سمت واقعی شدن پیش می‌رود ولی اگر مدرک دانشگاهی داریم و می‌خواهیم وارد فضای کسب‌وکار شویم باید ذهنیت خود را اصلاح کنیم. به یک بی باوری برسیم و بدون باورهای غلط قبلی وارد فضای کار شویم و با تمام تلاش در یک فرایند 3 تا 5ساله به موفقیت برسیم.

شما موافق هستید. مدرک تحصیلی مانع ذهنی برای بیزینس است؟

 امیدوارم حرف‌های من کسی را ناراحت نکرده باشد و من به‌عنوان کسی که تحصیل‌کرده است این درد را شناسایی کردم و این موضوع را وارد درس‌ها کردم و خیلی مهم است که ذهنیت خود را تغییر بدهیم. اگر عاشق تحصیل وعلم هستید. بهترین گزینه تحصیلات دانشگاهی است. تا پست دکتری و تخصص پیش بروید و به علم و پیشرفت بشریت کمک کنید. اما داشتن مدرک تحصیلی خیلی به شما کمکی برای موفق شدن در بیزینس نمی کند. یک مشکل دیگری که در جامعه بوجود آمده. عدم استقبال مردها از تحصیلات دانشگاهی و افزایش بسیار زیاد خانم های تحصیل کرده در جامعه است. که این موضوع هم مشکلات فراوانی برای آینده جامعه به خصوص ازدواج جوانان ایجاد کرده. که من خانم تحصیل کرده و مثلا فوق لیسانس چطور همسر یک مرد دیپلم بشوم . نظر شما چیه ؟

illustration-woman-university-building

امیدوارم قدم شانزدهم توهم مدرک تحصیلی برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از کار، تخصص و کار اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای مطالعه قدم پانزدهم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم هفدهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

nureal pathway in business

قدم پانزدهم تغییر مسیر عصبی

برای شنیدن فایل صوتی قدم پانزدهم تغییر مسیر عصبی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام به دوستان عزیز، امروز به امید خدا می‌خواهیم در مورد قدم پانزدهم صحبت کنیم. قدم پانزدهم در مورد تغییر مسیر عصبی و تاثیر ان بر بیزینس و زندگی ما است. بگذارید با یک مثال مسیر عصبی را توضیح دهم. اگر موسیقی کارکرده باشید می‌دانید اوایل که شروع به نت‌خوانی می‌کنید. خیلی نت‌ها را آرام یاد می‌گیرید، حرکات بسیار آرام است. ولی همان حرکات را وقتی روی دست استاد خود می‌بینید. پی می‌برید که بدون اینکه بدون نگاه‌کردن به ساز با بالاترین کیفیت آن را اجرا می‌کند. این به دلیل تکرارهای فراوان در اجرای آن ساز موسیقی است، که جزئی از مسیر عصبی آن فرد شده است.

یک مثال دیگر در تغییر مسیر عصبی

شما وقتی می‌خواهید به محل کار خود بروید اصلاً یادتان نمی‌آید کی لباس‌پوشید و دکه آسانسور را زدید و حتی وقتی به محل کار خود می‌رسید حتی یادتان نمی‌آید که مسیر خیابان‌ها را چگونه طی کردید. به این دلیل که مسیر عصبی ذهن شما این‌قدر این کار را تکرار کرده است. که جزئی از مسیر عصبی شما شده، یعنی دیگر مغز اتوماتیک این کارها را انجام می‌دهد، مسیر را می‌شناسد و پشت چراغ قرمز خودبه‌خود توقف می کند. اگر ذهن شما عادت کرده باشد قانون‌مدار باشد به‌صورت ناخودآگاه ذهن شما اتومبیل را 3 متر مانده به خودروی جلویی متوقف می‌کند. اما می‌بینید در بسیاری از راننده‌ها رانندگی به این‌گونه است.که ماشین را در 5 سانتی‌متری خودروی بعدی نگاه می‌دارد. چون آموزش ندیده و مسیر عصبی آن به این شیوه عادت کرده است.

مسیر عصبی و ارتباط آن با عادت ها

ما اگر می‌خواهیم در مسیر موفقیت قرار بگیریم. باید مسیرهای عصبی خود را عادت بدهیم به انجام کارهای مثبت و کارهایی که ما برای آن هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی می‌کنیم و با کوچ خود صحبت کرده‌ایم که چگونه من این برنامه‌ها را پیش ببرم و کوچ به ما طرح و برنامه می‌دهد و ما آن‌قدر آن طرح و برنامه را تکرار می‌کنیم. که تبدیل به مسیر عصبی ما می‌شود. اوایل بسیار سخت است. 

به‌عنوان‌مثال من می‌خواهم یک محتوا را روی پیج خود بگذارم.ولی من کاور و مونتاژ فیلم بلد نیستم و باید دو روز وقت بگذارم و با اپلیکیشن‌های ساده موبایلی شروع کنم به مونتاژ ویدئویی که ضبط کرده و یا عکسی که از یک مقاله می‌خواهم منتشر کنم. بعد از مدتی که هر روز کار کردید، می‌بینید. که تولید محتوا و کاور زدن به آن و مونتاژ آن بسیار سریع انجام می‌شود و همان کاری که ابتدا یک روز وقت می‌برد. در بیست دقیقه بدون استرس مونتاژ می‌شود و می‌رود. روی شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت و یا هرجایی که کوچ یا استراتژی کسب وکارتان اجازه داده است، تبلیغ کنید و این جزئی از مسیر عصبی شما می‌شود. یعنی برنامه‌ها و این کارها و آن موضوع اثر مرکب که بسیار مهم است که ما باید هر روز یک سری‌کارها را هر روز طبق برنامه انجام دهیم.

ارتباط مسیر عصبی و باور به قانون ده هزار ساعت

همانطور که در قدم سیزده یادگرفتیم. ما برای استاد شدن نیاز به ده هزار ساعت کار داریم. و نیاز داریم. طبق برنامه یک‌ساله ، ۳ساله و ۵ساله پیش برویم و به‌مرور می‌بینیم این مسیر کوتاه‌تر می‌شود و کمتر از ما زمان می‌گیرد. ما برای اصلاح هر مسیر عصبی باید با آن موضوع روبه‌رو شویم. و با انجام دادن آن در زمانهای طولانی این مسیر کوتاه تر می گردد.

یک مثال دیگر از تقویت مسیر عصبی در بیزینس

یعنی کسی که ابتدای ورودش به یک محیط اداری است با یک استرس خاصی در جمع و یا مدیرعامل صحبت می‌کند و موضوع را نمی‌داند چگونه بگوید. مدیریت از او انتظار دارد خلاصه بگوید ولی شما می‌بینید افرادی که تجربه ندارند نمی‌توانند خلاصه مطلب را به مدیر خود را برسانند. به‌مرور ترس شما می‌ریزد و از ذهنیت‌های گذشته خود فاصله می‌گیرید، به طوری که در جلسه صد و یکم به‌راحتی موضوع را منتقل می‌کنید و می‌دانید که موضوعات اصلی کدام است. چون مسیر عصبی شما اصلاح شده است.

ما برای فعال‌شدن یا کارآفرین شدن و خویش‌فرمای موفق بودن باید نقاط قوت و ضعف را شناسایی کنیم.و روی کاغذ بنویسیم و نقاط ضعف را برطرف و نقاط قوت را تقویت کنیم و در یک مسیر مشخص کارهایی که برنامه‌ریزی کردیم را تکرار کنیم تا به آن عادت کنیم و جزئی از مسیر عصبی ما بشود. امیدوارم درس امروز برای شما مفید بوده باشد و اگر سؤالی داشتید در خدمت شما هستم.

امیدوارم قدم پانزدهم تغییر مسیر عصبی برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از کار، تخصص و کار اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای مطالعه قدم سیزدهم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم شانزدهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

پرسش و پاسخ آزمون یازدهم

قدم چهاردهم آزمون دوم

سلام و درود به همه دوستان عزیز همراه، سعید کاظمی هستم و با دوره رایگان نود قدم آموزش کسب‌وکار همراه شما عزیزان هستم. همان‌طور که در ابتدای دوره خدمت شما گفتم. بعد از هر شش قدم، یک مرور و پرسش‌وپاسخ داریم. خیلی پیچیده و سخت نیست. فقط لازم است. به سؤالات پاسخ بدهید. تا مطمئن شوید. مفاهیم را یاد گرفتید. فقط لازم است. ده تا پانزده دقیقه وقت بگذارید. برای هر درس تنها دوتا سه سؤال و در مجموع ۱۵ سؤال قراردادم. تا یک طوفان فکری در ذهن شما ایجاد گردد و مفاهیم کامل در ذهن شما ثبت گردد. پس با قدم چهاردهم و آزمون دوم که سوالات مربوط به قدمهای هشتم تا سیزدهم می باشد. در خدمت شما عزیزان هستم.

 1-تعریف شما از ایده‌آل‌گرایی چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

2- برای مقابله با ایده‌آل‌گرایی چه کاری باید انجام بدهیم؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

3- آیا کار را هنوز کامل نشده شروع کنیم. یا صبر کنیم. همه چیز اکی شود؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

4- بزرگترین ترس های شما برای شروع یک کسب و کار یا توسعه کسب و کار موجودتان چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

5- چگونه باید بر ترس هایمان غلبه کنیم؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

6- چقدر خجول هستید و خجولی در زندگی شما تاثیر گذاشته ؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

7- برای مقابله بر خجولی چه کارهای را دوست دارید انجام بدهید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

8- قفس های طلائی زندگی شما چه چیزهای هستند؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

9- برای باز کردن درب این قفس چه کارهای لازم است انجام بدهید ؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

10- مفهوم کار عمیق را برای خودتان بنویسید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

11- آیا باید تمام روز در حال کار کردن باشیم اصلا این موضوع امکان پذیر است؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

12- تمرکز و سلامت دیجیتال چقدر در زندگی شما جایگاه دارد؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

13- چند ساعت یک کار را با تمرکز انجام دهید استاد کامل می شوید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

14- آیا بدون کسب تجربه و دانش باید کسب  وکار خودمان را راه اندازی کنید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

15- ترکیب اثر مرکب و ده هزار ساعت چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

امیدوارم جواب های درس چهاردهم را کامل بدهید و آماده بشوید. برای ادامه قدمها در سایت سعید کاظمی همراه من باشید. پس برای رفتن به قدم بعدی قدم پانزدهم اینجا کلیک کنید.

ده هزار ساعت

قدم سیزدهم اهمیت ده هزار ساعت

برای شنیدن فایل صوتی قدم سیزدهم اهمیت ده هزار ساعت از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام امروز می‌خواهم با قدم سیزدهم و با عنوان اهمیت ده‌هزار ساعت کار در بیزینس با شما عزیزان صحبت کنم. می‌گویند اگر کسی کاری را ده‌هزار ساعت انجام دهد، با چشم‌بسته هم می‌تواند آن کار را انجام دهد. ده‌هزار با هفته‌ای 50 ساعت کار می‌شود.ماهی 200 ساعت و سالی 2500 ساعت. به عبارتی 4 تا 5 سال زمان می‌برد کسی که هیچ کاری را بلد نیست یعنی صفر مطلق است ولی کاری را دوست دارد (به‌عنوان‌مثال من آشپزی دوست دارم یا املاکی دوست دارم یا دوست دارم تدریس کنم) و حتماً باید باور داشته باشم که من نمی‌دانم،

آیا ما همه چی را می دانیم؟

اگر بگویم من همه چی را می‌دانم آن‌وقت صداهای مثبت و آموزشی که از جاهای مختلف به سمت ذهن من می‌آِید را گوش نمی‌دهم و این صداها برگشت داده می‌شود  و ذهن من می‌گوید من که اینها را می‌دانم. ولی همه آدم‌های موفق از جمله بیل گیتس مطالعه و اخذ دانایی را اولویت خود می‌دانند. پس اگر ما از امروز شروع کردیم و صفر مطلق بودیم، اما اگر تجربیاتی در رشته تخصصی خودمان داشتیم. پس یک جایگاهی داریم و ممکن است 2 هزار ساعت و یا 4 هزار ساعت جلو باشیم. اما هنوز تا 10 هزار ساعت مطمعنا فاصله زیادی داریم. بهتر است مانند کلاس‌های زبان خیلی در قیدوبند تست و سطح سنجی قرار نگیریم.

بهتر است همان سطحی که خودمان باور داریم در آن قرار داریم را لحاظ کرده و از یک سطح پایین‌تر شروع به یادگیری کنیم. یعنی ما باید باور کنیم با تمام وجودمان که ما باید در روز نیم ساعت آموزش کسب‌وکار ببینیم و نیم ساعت آموزش تخصصی رشته خودمان را ببینیم و با کمک آموزش‌هایی که از کسب‌وکار می‌گیریم برنامه‌ریزی کنیم هدف‌گذاری کنیم و همه مسائلی که کوچ یا منتور ما در دوره آموزشی دارد آموزش می‌دهد (که این دوره 3 تا 5 سال است) که چگونه برنامه‌ریزی کنیم و پیش برویم چون خودش قبلاً این‌ها را تجربه کرده است.

ده هزار ساعت

ترکیب اثر مرکب و ده هزار ساعت؟

 این بحث 3 تا 5 سال را می‌شود با بحث اثر مرکب ترکیب کرد. یک‌ضرب المثلی را یکی از کوچ‌های بزرگ به من می‌گفت و تا مدتی حتی قادر به درک آن نبودم و آن جمله این بود که آنکه آرام می‌رود سریع‌تر می‌رسد. یعنی آنکه آهسته و پیوسته می‌رود. سریع‌تر به مقصد می‌رسد. وقتی من از او سؤال کردم همان داستان مسابقه خرگوش و لاک‌پشت را برایم تعریف کرد. گفت لاک‌پشت‌ها همیشه به مقصد می‌رسند. ولی آن خرگوش‌های کم حوصله و عجول به مقصد نمی‌رسند. یعنی شما باید باور کنید که مثلاً از هر روزی که قصد شروع کسب‌وکار خودم را دارم باید حداقل یک سال به‌صورت شبانه‌روز کار کنم و برنامه‌ریزی کنم با کمک کوچ خودم و بعد کوچ من شبکه‌سازی، تعامل و ارجاع را به من آموزش می دهد. باید آماده بشوم و کار را شروع کنم.

از کجا شروع کنم؟

ا ینکه از کجا شروع کنم. سوال خیلی از جوانانی هست که برای مشاوره و بیزینس کوچ به من پیام میدهند یا سراغ من می آیند. اول علاقه مندی خودتان را پیدا کنید. البته که به توانائی و زیر ساخت هایی که در خانواده و اطراف شما وجود دارد توجه کنید. در کنار اینها این آموزشی که برای شما گذاشتم را کامل یاد بگیرید. بعد شروع کنید دانه‌ دانه گندم بکارید. تا در طی پنج سال این دانه به درخت تنومندی تبدیل شود.اگر من می‌خواهم در یک سال بعد مزرعه گندمی داشته باشم و در 3 سال بعد کارخانه تولید آرد داشته باشم. باید امروز دانه‌ آن را بکارم و بروم خانه و باز فردا دانه بکارم و همین دانه‌های تک که پیوسته کاشته و نگهداری می‌شود یک سال دیگر، 3 سال دیگر و 5 سال دیگر به نتیجه خواهد رسید.

حالا که می دانم از کجا شروع کنم. مرحله بعدی چیست؟

ما اولین درسی که هفته بعد خواهیم داشت و بعد از فصل اول و قله بسیار مهمی که قرار است به آن برسیم که قله تغییر ذهنیت است. همین بحث‌های هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی و چشم‌انداز است ما وقتی کوه می‌رویم. تپه اول خیلی سخت است و بدن هنوز خواب است. خیلی از حرفه‌ای‌ها بسیار آهسته شروع می‌کنند و قدم‌های خود را می‌شمرند و مراقب دم و بازدم خود هستند و با هر قدم یک دم و بازدم انجام می‌دهند و قبل از شروع حرکات کششی انجام می‌دهند تا به اولین مرحله‌ای برسند که بدن از خواب بیدار شود و خیلی مراقب هستند. باید هر کاری را بروید تجربی آموزش ببینید.

همانطور که در درس اول گفتم تا آموزش عملی نبینید. کاری را یاد نمی گیرید. باید سالها و سالها بدون توقع کارک نید. پیش یک استاد فن، تا شما هم استاد شوید. ولی در تپه دوم و سوم قدم‌های آن‌ها با دم و بازدم هماهنگ شده و دیگر به آن فکر نمی‌کنند. بله یک‌جاهایی هم خسته می‌شوند و یک‌جاهایی فشار گروه زیاد است و عده‌ای سرعت آن‌ها زیاد است. آنجا چه‌کار می‌کنند؟ برمی‌گردند به سیستم روش قله اول یعنی با هر قدمی که برمی‌دارندیک دم و بازدم و یا حتی دودم و بازدم انجام می‌دهند تا خستگی آن‌ها رفع شود و از گروه عقب نیافتند.

یک خواهش دارم برای موفقیت در کسب و کار با ده هزار ساعت

خواهش می‌کنم اگر انسان صبوری نیستید و فکر می‌کنید موفقیت یک‌شبه اتفاق می‌افتد یک جایی بنویسید که من باور دارم که هیچ موفقیتی یک‌شبه و یک‌هفته‌ای و یک‌ساله به دست نمی‌آید. اساتید بزرگ موفقیت می‌گویند 3 تا 5 سال نیاز به کار و صبر کردن، برای رسیدن موفقیت داریم. باید در ابتدا این پنج سال تصمیم مهم و سختی بگیرید. چون قراره انرژی، پول و زمان بگذارید. تا بعد پنج سال استاد بشوید. پس انتخاب رشته کاری خودتان را خیلی با دقت و بر اساس علایق خودتان انتخاب کنید. موفق باشید.

امیدوارم قدم سیزدهم اهمیت ده‌هزار ساعت کار در بیزینس برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از کار، تخصص و کار اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای دیدن ویدئو قدم یازدهم اینجا کلیک کنید و برای دیدن ویدئو قدم چهاردهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

کار عمیق

قدم دوازهم کار عمیق

برای شنیدن فایل صوتی قدم دوازدهم کار عمیق از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

با قدم دوازدهم همراه هستیم. در قدم دوازدهم می‌خواهیم در مورد کار عمیق صحبت کنیم. خیلی خوشحالم که با من سعید کاظمی همراه هستید و دارید این درس‌ها را  آموزش می‌بینید و امیدوارم برای شما تا اینجا مفید بوده باشد. در یک‌کلام به تمرکز بر روی کارهای مهم و اصلی زندگی ما که برای ما پول و شادی می‌آورد می‌گوییم کار عمیق.

یک داستان در مورد کار عمیق

 در دنیای امروز کسی که نیست که آقای بیل گیتس را نشناسد. او وقتی خواست اولین برنامه ویندوز را بنویسد سه هفته یک فضا را اجاره کردند و به  معنای واقعی کار عمیق انجام دادند. او و دوستش به مدت سه هفته از پیتزافروشی غذا سفارش می‌داند و کدنویسی می‌کردند. به‌قدری متمرکز این کار را انجام دادند که توانستند اولین نسخه ویندوز را تهیه و روانه بازار کنند. و امروز کسی نیست که به ویندوز نیاز نداشته باشد و به اهمیت آن پی نبرده باشد. مسلماً بارها ویندوز بهبود پیدا کرده است و ایرادات آن گرفته شده است و نسبت به ویندوز 95 که خیلی ساده بود و گرافیک ساده‌ای داشت و خدمات پیچیده‌ای ارائه نمی‌داد بهبودیافته است.

معرفی فیلم برای کار عمیق

یک فیلمی که خیلی توصیه می‌کنم که آن را تماشا کنید فیلم درون مغز بیل گیتس است که یک سریال 3 قسمتی است که خیلی جالب است و می‌توانید در اولین فرصت آن را دانلود کنید. نکته بسیار کلیدی که در این فیلم می‌گوید این است که بیل گیتس هرچند وقت به خود استراحت می‌دهد. درسته الان جزو هیئت‌مدیره شرکت مایکروسافت نیست ولی کارهای زیادی در طول روز انجام می‌دهد از مصاحبه گرفته تا سخنرانی‌های انگیزشی و کارهای خیره‌ای که در سطح دنیا انجام می‌دهد. ولی هنوز هم او برای استراحت دادن به مغزش و تفکر کردن هنوز از روش کار عمیق استفاده می‌کند.

یک کلبه بسیار ساده در کنار یک رودخانه و جنگل بسیار زیبا برای تفکر کردن خود انتخاب کرده است.بیل گیتس در آن کلبه برای 3 روز خود را تمام دنیای بیرون و فضای مجازی و هر چیزی که مزاحم تفکر او شود دور می‌کند و در این مدت شروع می‌کند به مطالعه کتاب و تفکر کردن. در  روزگاری هستیم که خیلی چیزها ذهن ما را آشفته می‌کنند. در حال کارکردن هستیم که پیامک جواب می‌دهیم، در محل کارمان کارهای متفرقه انجام می‌دهیم و نوتیفیکیشن موبایل حواس ما را پرت می‌کند و باعث می‌شود متمرکز کار نکنیم. حال باید چکار کرد؟

چگونه بر روی کار اصلی خودم تمرکز کنم؟

این یکی از معضلات اصلی من هم هست، به این معنا که چگونه به معنای واقعی متمرکز کارهایم را انجام بدهم. مطمعنا کار عمیق با اثر مرکب باید کنار هم قرار بگیرند و با همکار کنند و از همه مهتر در کنار برنامه‌ریزی قرار بگیرد. برنامه‌ریزی را در جلسات 50 به بعد موردبحث قرار می‌دهیم ولی از الان می‌توانیم از الان با نوشتن کارهای روزانه به سمت برنامه‌ریزی برویم ولی در نظر داشته باشید که برنامه‌ریزی با نوشتن چک‌لیست کارها فرق می‌کند. وقتی ما در پایان درس سی‌ام که قرار است محصول یا خدمت خود را انتخاب کنیم و روی کسب‌وکار خودکار کنیم باید روی آن تمرکز کنیم.

هر کس باید ساعت و روش کار عمیق خود را پیدا کند؟

باجناغ من که شریک من هم هست و سال‌هاست با هم دوست هستیم، می‌گوید. شب‌ها که سکوت مطلق هست اشعارم را  می‌سرایم. ما هم یک زمانی که برنامه‌ریزی می‌کنیم و نتیجه اثر مرکب را می‌خواهیم ببینیم باید حتماً باید وارد کار عمیق شده باشیم. یعنی یک ساعت و یا دو ساعت بدون واردشدن به شبکه‌های اجتماعی و یا نت گردی به‌صورت متمرکز تولید محتوا کنیم و ارزش‌افزوده تولید کنیم.

آیا در فضاهای کار اشتراکی و عمومی می توان کار عمیق انجام داد؟

آیا یکی از چیزهایی که خیلی این سال‌ها باب شد بحث فضاهای کار اشتراکی یا سینرژیک بود. خیلی بحث بود که فضای کار اشتراکی خیلی خوب است چون در هزینه فضا صرفه‌جویی می‌شود.یکی از چیزهایی که خیلی این سال‌ها باب شد بحث فضاهای کار اشتراکی یا سینرژیک بود. خیلی بحث بود که فضای کار اشتراکی خیلی خوب است چون در هزینه فضا صرفه‌جویی می‌شود.و از برخی لوازم مانند پرینتر به‌صورت مشترک استفاده می‌شود.

من خیلی مخالف این ایده هستم چون شما وقتی حتی با دو نفر هم اتاق می‌شوید عملاً مانع این می‌شود که شما کار عمیق انجام دهید و بهره‌وری داشته باشید. خیلی اوقات شنیده‌اید، که کسی می‌گوید یک ساعت عصر رفتم اداره، یا یک ساعت زودتر سرکار حاضر شدم، دو ساعت اول صبح فروشگاه را زودتر باز کردم و چقدر توانستم بیشتر کار کنم.چون این همان ساعاتی است که کار عمیق انجام می‌شود.

کتاب بسیار خوبی در مورد کار عمیق است اگر علاقه داشتید، در این زمینه بیشتر بدانید. در این کتاب انواع روش‌ها را توضیح داده، به‌عنوان‌مثال چگونگی کار عمیق در دو ساعت یا دوتا یک ساعت و یا 3 تا بیست دقیقه. روش‌های مختلفی وجود دارد و به‌عنوان‌مثال یک نویسنده در لحظه چیزی به ذهنش خطور می‌کند و در نوت پد موبایل خود شروع می‌کند، به نوشتن و روی ان متمرکز می‌شود. ولی برای بیزینس‌ها باید یک‌وقت را جداگانه کنار بگذاریم و موبایل‌های جدید یک قابلیت دارند به نام زمان تمرکز که می‌توانید از آن برای داشتن تمرکز بیشتر استفاده کنید.

تجارب من در زمینه انجام کار عمیق

  من از شما خواهش می‌کنم حتماً در محیط کار خود حتی اگر کارمند هستید یا تجارت کوچکی برای خود دارید حتماً یک ساعت‌هایی را برای کار عمیق بگذارید. خیلی اوقات بیزینس‌هایی را می‌بینم، که مدام نق می‌زنند که کار نیست و یا تجارت وضعش خراب است. من یک حرف ساده به اینها می‌زنم و آن این است. که تو اینجا نشستی و با اینستاگرام مشغولی و یا فوتبال تماشا می‌کنی. (البته ایرادی ندارد اگر هفته‌ای دو بار فوتبال ببینی ولی صحبتم برای زمانی است که تمام مدت مشغول این‌گونه کارها هستی) و منتظر هستی، که از آسمان برای تو مشتری بیاید. درحالی‌که در دنیای دیجیتال مارکتینگ تو باید حرکت کنی و روزی یک ساعت وقت برای تولید محتوا بگذاری.

شدیداً به دو تا چهار ساعت اعتقاد دارم چون بیش از این هم از توان انسان خارج است و ما با ترکیب دو ساعت و اثر مرکب می‌توان نتایج بزرگی به دست آوریم و تحولات عظیمی در زندگی خود به وجود آوریم. حالا این دو ساعت می‌تواند هر علاقه‌مندی باشد به‌عنوان 15 دقیقه یادگیری زبان باشد، 15 دقیقه ورزش باشد، یک ساعت و نیم برای کسب‌وکار ما یا هر هدف دیگری باشد که برای آن برنامه‌ریزی کرده‌ایم.

امیدوارم قدم دوازدهم کار عمیق برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مهاجرت ، تحصیل و کار اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای دیدن ویدئو قدم یازدهم اینجا کلیک کنید و برای دیدن ویدئو قدم سیزدهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.