نوشته‌ها

nureal pathway in business

قدم پانزدهم تغییر مسیر عصبی

برای شنیدن فایل صوتی قدم پانزدهم تغییر مسیر عصبی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام به دوستان عزیز، امروز به امید خدا می‌خواهیم در مورد قدم پانزدهم صحبت کنیم. قدم پانزدهم در مورد تغییر مسیر عصبی و تاثیر ان بر بیزینس و زندگی ما است. بگذارید با یک مثال مسیر عصبی را توضیح دهم. اگر موسیقی کارکرده باشید می‌دانید اوایل که شروع به نت‌خوانی می‌کنید. خیلی نت‌ها را آرام یاد می‌گیرید، حرکات بسیار آرام است. ولی همان حرکات را وقتی روی دست استاد خود می‌بینید. پی می‌برید که بدون اینکه بدون نگاه‌کردن به ساز با بالاترین کیفیت آن را اجرا می‌کند. این به دلیل تکرارهای فراوان در اجرای آن ساز موسیقی است، که جزئی از مسیر عصبی آن فرد شده است.

یک مثال دیگر در تغییر مسیر عصبی

شما وقتی می‌خواهید به محل کار خود بروید اصلاً یادتان نمی‌آید کی لباس‌پوشید و دکه آسانسور را زدید و حتی وقتی به محل کار خود می‌رسید حتی یادتان نمی‌آید که مسیر خیابان‌ها را چگونه طی کردید. به این دلیل که مسیر عصبی ذهن شما این‌قدر این کار را تکرار کرده است. که جزئی از مسیر عصبی شما شده، یعنی دیگر مغز اتوماتیک این کارها را انجام می‌دهد، مسیر را می‌شناسد و پشت چراغ قرمز خودبه‌خود توقف می کند. اگر ذهن شما عادت کرده باشد قانون‌مدار باشد به‌صورت ناخودآگاه ذهن شما اتومبیل را 3 متر مانده به خودروی جلویی متوقف می‌کند. اما می‌بینید در بسیاری از راننده‌ها رانندگی به این‌گونه است.که ماشین را در 5 سانتی‌متری خودروی بعدی نگاه می‌دارد. چون آموزش ندیده و مسیر عصبی آن به این شیوه عادت کرده است.

مسیر عصبی و ارتباط آن با عادت ها

ما اگر می‌خواهیم در مسیر موفقیت قرار بگیریم. باید مسیرهای عصبی خود را عادت بدهیم به انجام کارهای مثبت و کارهایی که ما برای آن هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی می‌کنیم و با کوچ خود صحبت کرده‌ایم که چگونه من این برنامه‌ها را پیش ببرم و کوچ به ما طرح و برنامه می‌دهد و ما آن‌قدر آن طرح و برنامه را تکرار می‌کنیم. که تبدیل به مسیر عصبی ما می‌شود. اوایل بسیار سخت است. 

به‌عنوان‌مثال من می‌خواهم یک محتوا را روی پیج خود بگذارم.ولی من کاور و مونتاژ فیلم بلد نیستم و باید دو روز وقت بگذارم و با اپلیکیشن‌های ساده موبایلی شروع کنم به مونتاژ ویدئویی که ضبط کرده و یا عکسی که از یک مقاله می‌خواهم منتشر کنم. بعد از مدتی که هر روز کار کردید، می‌بینید. که تولید محتوا و کاور زدن به آن و مونتاژ آن بسیار سریع انجام می‌شود و همان کاری که ابتدا یک روز وقت می‌برد. در بیست دقیقه بدون استرس مونتاژ می‌شود و می‌رود. روی شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت و یا هرجایی که کوچ یا استراتژی کسب وکارتان اجازه داده است، تبلیغ کنید و این جزئی از مسیر عصبی شما می‌شود. یعنی برنامه‌ها و این کارها و آن موضوع اثر مرکب که بسیار مهم است که ما باید هر روز یک سری‌کارها را هر روز طبق برنامه انجام دهیم.

ارتباط مسیر عصبی و باور به قانون ده هزار ساعت

همانطور که در قدم سیزده یادگرفتیم. ما برای استاد شدن نیاز به ده هزار ساعت کار داریم. و نیاز داریم. طبق برنامه یک‌ساله ، ۳ساله و ۵ساله پیش برویم و به‌مرور می‌بینیم این مسیر کوتاه‌تر می‌شود و کمتر از ما زمان می‌گیرد. ما برای اصلاح هر مسیر عصبی باید با آن موضوع روبه‌رو شویم. و با انجام دادن آن در زمانهای طولانی این مسیر کوتاه تر می گردد.

یک مثال دیگر از تقویت مسیر عصبی در بیزینس

یعنی کسی که ابتدای ورودش به یک محیط اداری است با یک استرس خاصی در جمع و یا مدیرعامل صحبت می‌کند و موضوع را نمی‌داند چگونه بگوید. مدیریت از او انتظار دارد خلاصه بگوید ولی شما می‌بینید افرادی که تجربه ندارند نمی‌توانند خلاصه مطلب را به مدیر خود را برسانند. به‌مرور ترس شما می‌ریزد و از ذهنیت‌های گذشته خود فاصله می‌گیرید، به طوری که در جلسه صد و یکم به‌راحتی موضوع را منتقل می‌کنید و می‌دانید که موضوعات اصلی کدام است. چون مسیر عصبی شما اصلاح شده است.

ما برای فعال‌شدن یا کارآفرین شدن و خویش‌فرمای موفق بودن باید نقاط قوت و ضعف را شناسایی کنیم.و روی کاغذ بنویسیم و نقاط ضعف را برطرف و نقاط قوت را تقویت کنیم و در یک مسیر مشخص کارهایی که برنامه‌ریزی کردیم را تکرار کنیم تا به آن عادت کنیم و جزئی از مسیر عصبی ما بشود. امیدوارم درس امروز برای شما مفید بوده باشد و اگر سؤالی داشتید در خدمت شما هستم.

امیدوارم قدم پانزدهم تغییر مسیر عصبی برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از کار، تخصص و کار اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای مطالعه قدم سیزدهم اینجا کلیک کنید و برای مطالعه قدم شانزدهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

پرسش و پاسخ آزمون یازدهم

قدم چهاردهم آزمون دوم

سلام و درود به همه دوستان عزیز همراه، سعید کاظمی هستم و با دوره رایگان نود قدم آموزش کسب‌وکار همراه شما عزیزان هستم. همان‌طور که در ابتدای دوره خدمت شما گفتم. بعد از هر شش قدم، یک مرور و پرسش‌وپاسخ داریم. خیلی پیچیده و سخت نیست. فقط لازم است. به سؤالات پاسخ بدهید. تا مطمئن شوید. مفاهیم را یاد گرفتید. فقط لازم است. ده تا پانزده دقیقه وقت بگذارید. برای هر درس تنها دوتا سه سؤال و در مجموع ۱۵ سؤال قراردادم. تا یک طوفان فکری در ذهن شما ایجاد گردد و مفاهیم کامل در ذهن شما ثبت گردد. پس با قدم چهاردهم و آزمون دوم که سوالات مربوط به قدمهای هشتم تا سیزدهم می باشد. در خدمت شما عزیزان هستم.

 1-تعریف شما از ایده‌آل‌گرایی چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

2- برای مقابله با ایده‌آل‌گرایی چه کاری باید انجام بدهیم؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

3- آیا کار را هنوز کامل نشده شروع کنیم. یا صبر کنیم. همه چیز اکی شود؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

4- بزرگترین ترس های شما برای شروع یک کسب و کار یا توسعه کسب و کار موجودتان چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

5- چگونه باید بر ترس هایمان غلبه کنیم؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

6- چقدر خجول هستید و خجولی در زندگی شما تاثیر گذاشته ؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

7- برای مقابله بر خجولی چه کارهای را دوست دارید انجام بدهید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

8- قفس های طلائی زندگی شما چه چیزهای هستند؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

9- برای باز کردن درب این قفس چه کارهای لازم است انجام بدهید ؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

10- مفهوم کار عمیق را برای خودتان بنویسید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

11- آیا باید تمام روز در حال کار کردن باشیم اصلا این موضوع امکان پذیر است؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

12- تمرکز و سلامت دیجیتال چقدر در زندگی شما جایگاه دارد؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

13- چند ساعت یک کار را با تمرکز انجام دهید استاد کامل می شوید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

14- آیا بدون کسب تجربه و دانش باید کسب  وکار خودمان را راه اندازی کنید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

15- ترکیب اثر مرکب و ده هزار ساعت چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

امیدوارم جواب های درس چهاردهم را کامل بدهید و آماده بشوید. برای ادامه قدمها در سایت سعید کاظمی همراه من باشید. پس برای رفتن به قدم بعدی قدم پانزدهم اینجا کلیک کنید.

ده هزار ساعت

قدم سیزدهم اهمیت ده هزار ساعت

برای شنیدن فایل صوتی قدم سیزدهم اهمیت ده هزار ساعت از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام امروز می‌خواهم با قدم سیزدهم و با عنوان اهمیت ده‌هزار ساعت کار در بیزینس با شما عزیزان صحبت کنم. می‌گویند اگر کسی کاری را ده‌هزار ساعت انجام دهد، با چشم‌بسته هم می‌تواند آن کار را انجام دهد. ده‌هزار با هفته‌ای 50 ساعت کار می‌شود.ماهی 200 ساعت و سالی 2500 ساعت. به عبارتی 4 تا 5 سال زمان می‌برد کسی که هیچ کاری را بلد نیست یعنی صفر مطلق است ولی کاری را دوست دارد (به‌عنوان‌مثال من آشپزی دوست دارم یا املاکی دوست دارم یا دوست دارم تدریس کنم) و حتماً باید باور داشته باشم که من نمی‌دانم،

آیا ما همه چی را می دانیم؟

اگر بگویم من همه چی را می‌دانم آن‌وقت صداهای مثبت و آموزشی که از جاهای مختلف به سمت ذهن من می‌آِید را گوش نمی‌دهم و این صداها برگشت داده می‌شود  و ذهن من می‌گوید من که اینها را می‌دانم. ولی همه آدم‌های موفق از جمله بیل گیتس مطالعه و اخذ دانایی را اولویت خود می‌دانند. پس اگر ما از امروز شروع کردیم و صفر مطلق بودیم، اما اگر تجربیاتی در رشته تخصصی خودمان داشتیم. پس یک جایگاهی داریم و ممکن است 2 هزار ساعت و یا 4 هزار ساعت جلو باشیم. اما هنوز تا 10 هزار ساعت مطمعنا فاصله زیادی داریم. بهتر است مانند کلاس‌های زبان خیلی در قیدوبند تست و سطح سنجی قرار نگیریم.

بهتر است همان سطحی که خودمان باور داریم در آن قرار داریم را لحاظ کرده و از یک سطح پایین‌تر شروع به یادگیری کنیم. یعنی ما باید باور کنیم با تمام وجودمان که ما باید در روز نیم ساعت آموزش کسب‌وکار ببینیم و نیم ساعت آموزش تخصصی رشته خودمان را ببینیم و با کمک آموزش‌هایی که از کسب‌وکار می‌گیریم برنامه‌ریزی کنیم هدف‌گذاری کنیم و همه مسائلی که کوچ یا منتور ما در دوره آموزشی دارد آموزش می‌دهد (که این دوره 3 تا 5 سال است) که چگونه برنامه‌ریزی کنیم و پیش برویم چون خودش قبلاً این‌ها را تجربه کرده است.

ده هزار ساعت

ترکیب اثر مرکب و ده هزار ساعت؟

 این بحث 3 تا 5 سال را می‌شود با بحث اثر مرکب ترکیب کرد. یک‌ضرب المثلی را یکی از کوچ‌های بزرگ به من می‌گفت و تا مدتی حتی قادر به درک آن نبودم و آن جمله این بود که آنکه آرام می‌رود سریع‌تر می‌رسد. یعنی آنکه آهسته و پیوسته می‌رود. سریع‌تر به مقصد می‌رسد. وقتی من از او سؤال کردم همان داستان مسابقه خرگوش و لاک‌پشت را برایم تعریف کرد. گفت لاک‌پشت‌ها همیشه به مقصد می‌رسند. ولی آن خرگوش‌های کم حوصله و عجول به مقصد نمی‌رسند. یعنی شما باید باور کنید که مثلاً از هر روزی که قصد شروع کسب‌وکار خودم را دارم باید حداقل یک سال به‌صورت شبانه‌روز کار کنم و برنامه‌ریزی کنم با کمک کوچ خودم و بعد کوچ من شبکه‌سازی، تعامل و ارجاع را به من آموزش می دهد. باید آماده بشوم و کار را شروع کنم.

از کجا شروع کنم؟

ا ینکه از کجا شروع کنم. سوال خیلی از جوانانی هست که برای مشاوره و بیزینس کوچ به من پیام میدهند یا سراغ من می آیند. اول علاقه مندی خودتان را پیدا کنید. البته که به توانائی و زیر ساخت هایی که در خانواده و اطراف شما وجود دارد توجه کنید. در کنار اینها این آموزشی که برای شما گذاشتم را کامل یاد بگیرید. بعد شروع کنید دانه‌ دانه گندم بکارید. تا در طی پنج سال این دانه به درخت تنومندی تبدیل شود.اگر من می‌خواهم در یک سال بعد مزرعه گندمی داشته باشم و در 3 سال بعد کارخانه تولید آرد داشته باشم. باید امروز دانه‌ آن را بکارم و بروم خانه و باز فردا دانه بکارم و همین دانه‌های تک که پیوسته کاشته و نگهداری می‌شود یک سال دیگر، 3 سال دیگر و 5 سال دیگر به نتیجه خواهد رسید.

حالا که می دانم از کجا شروع کنم. مرحله بعدی چیست؟

ما اولین درسی که هفته بعد خواهیم داشت و بعد از فصل اول و قله بسیار مهمی که قرار است به آن برسیم که قله تغییر ذهنیت است. همین بحث‌های هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی و چشم‌انداز است ما وقتی کوه می‌رویم. تپه اول خیلی سخت است و بدن هنوز خواب است. خیلی از حرفه‌ای‌ها بسیار آهسته شروع می‌کنند و قدم‌های خود را می‌شمرند و مراقب دم و بازدم خود هستند و با هر قدم یک دم و بازدم انجام می‌دهند و قبل از شروع حرکات کششی انجام می‌دهند تا به اولین مرحله‌ای برسند که بدن از خواب بیدار شود و خیلی مراقب هستند. باید هر کاری را بروید تجربی آموزش ببینید.

همانطور که در درس اول گفتم تا آموزش عملی نبینید. کاری را یاد نمی گیرید. باید سالها و سالها بدون توقع کارک نید. پیش یک استاد فن، تا شما هم استاد شوید. ولی در تپه دوم و سوم قدم‌های آن‌ها با دم و بازدم هماهنگ شده و دیگر به آن فکر نمی‌کنند. بله یک‌جاهایی هم خسته می‌شوند و یک‌جاهایی فشار گروه زیاد است و عده‌ای سرعت آن‌ها زیاد است. آنجا چه‌کار می‌کنند؟ برمی‌گردند به سیستم روش قله اول یعنی با هر قدمی که برمی‌دارندیک دم و بازدم و یا حتی دودم و بازدم انجام می‌دهند تا خستگی آن‌ها رفع شود و از گروه عقب نیافتند.

یک خواهش دارم برای موفقیت در کسب و کار با ده هزار ساعت

خواهش می‌کنم اگر انسان صبوری نیستید و فکر می‌کنید موفقیت یک‌شبه اتفاق می‌افتد یک جایی بنویسید که من باور دارم که هیچ موفقیتی یک‌شبه و یک‌هفته‌ای و یک‌ساله به دست نمی‌آید. اساتید بزرگ موفقیت می‌گویند 3 تا 5 سال نیاز به کار و صبر کردن، برای رسیدن موفقیت داریم. باید در ابتدا این پنج سال تصمیم مهم و سختی بگیرید. چون قراره انرژی، پول و زمان بگذارید. تا بعد پنج سال استاد بشوید. پس انتخاب رشته کاری خودتان را خیلی با دقت و بر اساس علایق خودتان انتخاب کنید. موفق باشید.

امیدوارم قدم سیزدهم اهمیت ده‌هزار ساعت کار در بیزینس برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از کار، تخصص و کار اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای دیدن ویدئو قدم یازدهم اینجا کلیک کنید و برای دیدن ویدئو قدم چهاردهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

کار عمیق

قدم دوازهم کار عمیق

برای شنیدن فایل صوتی قدم دوازدهم کار عمیق از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

با قدم دوازدهم همراه هستیم. در قدم دوازدهم می‌خواهیم در مورد کار عمیق صحبت کنیم. خیلی خوشحالم که با من سعید کاظمی همراه هستید و دارید این درس‌ها را  آموزش می‌بینید و امیدوارم برای شما تا اینجا مفید بوده باشد. در یک‌کلام به تمرکز بر روی کارهای مهم و اصلی زندگی ما که برای ما پول و شادی می‌آورد می‌گوییم کار عمیق.

یک داستان در مورد کار عمیق

 در دنیای امروز کسی که نیست که آقای بیل گیتس را نشناسد. او وقتی خواست اولین برنامه ویندوز را بنویسد سه هفته یک فضا را اجاره کردند و به  معنای واقعی کار عمیق انجام دادند. او و دوستش به مدت سه هفته از پیتزافروشی غذا سفارش می‌داند و کدنویسی می‌کردند. به‌قدری متمرکز این کار را انجام دادند که توانستند اولین نسخه ویندوز را تهیه و روانه بازار کنند. و امروز کسی نیست که به ویندوز نیاز نداشته باشد و به اهمیت آن پی نبرده باشد. مسلماً بارها ویندوز بهبود پیدا کرده است و ایرادات آن گرفته شده است و نسبت به ویندوز 95 که خیلی ساده بود و گرافیک ساده‌ای داشت و خدمات پیچیده‌ای ارائه نمی‌داد بهبودیافته است.

معرفی فیلم برای کار عمیق

یک فیلمی که خیلی توصیه می‌کنم که آن را تماشا کنید فیلم درون مغز بیل گیتس است که یک سریال 3 قسمتی است که خیلی جالب است و می‌توانید در اولین فرصت آن را دانلود کنید. نکته بسیار کلیدی که در این فیلم می‌گوید این است که بیل گیتس هرچند وقت به خود استراحت می‌دهد. درسته الان جزو هیئت‌مدیره شرکت مایکروسافت نیست ولی کارهای زیادی در طول روز انجام می‌دهد از مصاحبه گرفته تا سخنرانی‌های انگیزشی و کارهای خیره‌ای که در سطح دنیا انجام می‌دهد. ولی هنوز هم او برای استراحت دادن به مغزش و تفکر کردن هنوز از روش کار عمیق استفاده می‌کند.

یک کلبه بسیار ساده در کنار یک رودخانه و جنگل بسیار زیبا برای تفکر کردن خود انتخاب کرده است.بیل گیتس در آن کلبه برای 3 روز خود را تمام دنیای بیرون و فضای مجازی و هر چیزی که مزاحم تفکر او شود دور می‌کند و در این مدت شروع می‌کند به مطالعه کتاب و تفکر کردن. در  روزگاری هستیم که خیلی چیزها ذهن ما را آشفته می‌کنند. در حال کارکردن هستیم که پیامک جواب می‌دهیم، در محل کارمان کارهای متفرقه انجام می‌دهیم و نوتیفیکیشن موبایل حواس ما را پرت می‌کند و باعث می‌شود متمرکز کار نکنیم. حال باید چکار کرد؟

چگونه بر روی کار اصلی خودم تمرکز کنم؟

این یکی از معضلات اصلی من هم هست، به این معنا که چگونه به معنای واقعی متمرکز کارهایم را انجام بدهم. مطمعنا کار عمیق با اثر مرکب باید کنار هم قرار بگیرند و با همکار کنند و از همه مهتر در کنار برنامه‌ریزی قرار بگیرد. برنامه‌ریزی را در جلسات 50 به بعد موردبحث قرار می‌دهیم ولی از الان می‌توانیم از الان با نوشتن کارهای روزانه به سمت برنامه‌ریزی برویم ولی در نظر داشته باشید که برنامه‌ریزی با نوشتن چک‌لیست کارها فرق می‌کند. وقتی ما در پایان درس سی‌ام که قرار است محصول یا خدمت خود را انتخاب کنیم و روی کسب‌وکار خودکار کنیم باید روی آن تمرکز کنیم.

هر کس باید ساعت و روش کار عمیق خود را پیدا کند؟

باجناغ من که شریک من هم هست و سال‌هاست با هم دوست هستیم، می‌گوید. شب‌ها که سکوت مطلق هست اشعارم را  می‌سرایم. ما هم یک زمانی که برنامه‌ریزی می‌کنیم و نتیجه اثر مرکب را می‌خواهیم ببینیم باید حتماً باید وارد کار عمیق شده باشیم. یعنی یک ساعت و یا دو ساعت بدون واردشدن به شبکه‌های اجتماعی و یا نت گردی به‌صورت متمرکز تولید محتوا کنیم و ارزش‌افزوده تولید کنیم.

آیا در فضاهای کار اشتراکی و عمومی می توان کار عمیق انجام داد؟

آیا یکی از چیزهایی که خیلی این سال‌ها باب شد بحث فضاهای کار اشتراکی یا سینرژیک بود. خیلی بحث بود که فضای کار اشتراکی خیلی خوب است چون در هزینه فضا صرفه‌جویی می‌شود.یکی از چیزهایی که خیلی این سال‌ها باب شد بحث فضاهای کار اشتراکی یا سینرژیک بود. خیلی بحث بود که فضای کار اشتراکی خیلی خوب است چون در هزینه فضا صرفه‌جویی می‌شود.و از برخی لوازم مانند پرینتر به‌صورت مشترک استفاده می‌شود.

من خیلی مخالف این ایده هستم چون شما وقتی حتی با دو نفر هم اتاق می‌شوید عملاً مانع این می‌شود که شما کار عمیق انجام دهید و بهره‌وری داشته باشید. خیلی اوقات شنیده‌اید، که کسی می‌گوید یک ساعت عصر رفتم اداره، یا یک ساعت زودتر سرکار حاضر شدم، دو ساعت اول صبح فروشگاه را زودتر باز کردم و چقدر توانستم بیشتر کار کنم.چون این همان ساعاتی است که کار عمیق انجام می‌شود.

کتاب بسیار خوبی در مورد کار عمیق است اگر علاقه داشتید، در این زمینه بیشتر بدانید. در این کتاب انواع روش‌ها را توضیح داده، به‌عنوان‌مثال چگونگی کار عمیق در دو ساعت یا دوتا یک ساعت و یا 3 تا بیست دقیقه. روش‌های مختلفی وجود دارد و به‌عنوان‌مثال یک نویسنده در لحظه چیزی به ذهنش خطور می‌کند و در نوت پد موبایل خود شروع می‌کند، به نوشتن و روی ان متمرکز می‌شود. ولی برای بیزینس‌ها باید یک‌وقت را جداگانه کنار بگذاریم و موبایل‌های جدید یک قابلیت دارند به نام زمان تمرکز که می‌توانید از آن برای داشتن تمرکز بیشتر استفاده کنید.

تجارب من در زمینه انجام کار عمیق

  من از شما خواهش می‌کنم حتماً در محیط کار خود حتی اگر کارمند هستید یا تجارت کوچکی برای خود دارید حتماً یک ساعت‌هایی را برای کار عمیق بگذارید. خیلی اوقات بیزینس‌هایی را می‌بینم، که مدام نق می‌زنند که کار نیست و یا تجارت وضعش خراب است. من یک حرف ساده به اینها می‌زنم و آن این است. که تو اینجا نشستی و با اینستاگرام مشغولی و یا فوتبال تماشا می‌کنی. (البته ایرادی ندارد اگر هفته‌ای دو بار فوتبال ببینی ولی صحبتم برای زمانی است که تمام مدت مشغول این‌گونه کارها هستی) و منتظر هستی، که از آسمان برای تو مشتری بیاید. درحالی‌که در دنیای دیجیتال مارکتینگ تو باید حرکت کنی و روزی یک ساعت وقت برای تولید محتوا بگذاری.

شدیداً به دو تا چهار ساعت اعتقاد دارم چون بیش از این هم از توان انسان خارج است و ما با ترکیب دو ساعت و اثر مرکب می‌توان نتایج بزرگی به دست آوریم و تحولات عظیمی در زندگی خود به وجود آوریم. حالا این دو ساعت می‌تواند هر علاقه‌مندی باشد به‌عنوان 15 دقیقه یادگیری زبان باشد، 15 دقیقه ورزش باشد، یک ساعت و نیم برای کسب‌وکار ما یا هر هدف دیگری باشد که برای آن برنامه‌ریزی کرده‌ایم.

امیدوارم قدم دوازدهم کار عمیق برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مهاجرت ، تحصیل و کار اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای دیدن ویدئو قدم یازدهم اینجا کلیک کنید و برای دیدن ویدئو قدم سیزدهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

قدم یازدهم قفس طلائی

برای شنیدن فایل صوتی قدم یازدهم قفس طلائی از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سعید کاظمی هستم با قدم یازدهم قفس طلائی در شروع کسب و کار در خدمت شما هستم. امروز می‌خواهم در مورد قفس طلایی برای شما صحبت کنم. بگذارید با دو مثال شروع کنم. کمتر کسی است که نام کارخانه شیرین عسل در ایران را نشنیده باشد. می‌دانید؟ که مدیرعاملش دانشجوی رشته پزشکی بوده و رشته پزشکی را رها می‌کند. و به دنبال علاقه شخصی خود می‌پردازد و به نظر من یکی از برندهای درجه یک ایران را ایجاد کرده است.من خیلی وقت‌ها برای سفر خارجی شکلات می‌خریدم، ولی بعد از اینکه طعم شیرین عسل را چشیدم، دیگر شکلات خارجی نخریدم. چون هم هزینه بیشتر دارد و هم طعم بهتری از شیرین عسل ندارند.

گرگ وال استریت دانشجوی رشته دندانپزشکی بوده؟

مثال دیگر یک فرد دیگر در دنیا که بسیار باارزش می‌باشد و به نظر من حتماً کتابش را بخوانید، جردن بلفورت یا همان گرگ وال استریت است که یک فیلم خیلی معروف هم زندگی اش ساختند.جردن بلفورت دانشجو رشته دندانپزشکی بوده، و این رشته را رها می‌کند، و در شرکت توزیع محصولات غذایی دریایی شروع به کار می‌کند. او بسیار انسان خلاق و خوش فکری بوده است به‌طوری که خودش در داستان زندگی خود می‌گوید، که وقتی من وارد این شرکت شدم،

جردن بلفورت

به حدی فروش این شرکت بالا رفت. که در سود آن شریک شدم و 20 یا 22 کامیون یخچال‌دار در همان مدت کم به مجموعه اضافه کرد و بعد توضیح می‌دهد. که چگونه مکان‌های فروش جدید و مشتری‌های هدف را انتخاب و بازاریابی کردم. یک کتاب خیلی خوب در این زمینه دارد. به نام خط فروش مستقیم که کتاب بسیار عالی در زمینه فروش می باشد، و تجربیات خود را گفته است.

یک سری فیلم‌های آن در سایت آپارات موجود است که به نظر من برای پیداکردن ذهنیت فروش و کسب‌وکار بسیار مفید است. بماند که او بعداً ذهنیت کلاشی پیدا می‌کند و می‌افتد زندان و بعداً با دولت امریکا موافقت می‌کند و از زندان خارج می‌شود و الان یکی از بزرگ‌ترین مدرس‌های کسب‌وکار و فروش در دنیا است.

اما قفس طلایی چه ارتباطی با داستان‌هایی که گفتم داشت؟

خیلی از ما انسان‌ها سال‌های طولانی یک کار تکراری وحشتناک را دنبال می‌کنیم، هر روز میریم اداره یا کارخانه و یا شرکت تا کاری که اصلاً به آن علاقه نداریم و منابع مالی ما را تأمین نمی‌کند را ادامه می‌دهیم. شاید با خود بگویید در این شرایط اقتصادی کاظمی هم دلش خوش است. من و همسرم با دو فرزند به‌صورت هم‌زمان کار می‌کنیم و تو هم دلت خوش است که کسب‌وکار خود را رها کنیم. نه! من اصلاً توصیه نمی‌کنم و رویا فروشی نمی‌کنم، من با واقعیت زندگی می‌کنم، از آن آدم‌هایی نیستم که در اینستاگرام رویا فروشی کنم. اصلاً از این خبرها نیست،

90 درصد افرادی که استارت‌آپ راه‌اندازی می‌کنند شکست می‌خورند. کسب‌وکارهای خویش فرمایی شکست کمتری دارند ولی استارت‌آپ‌ها با موفقیت‌های بزرگی که به وجود می‌آورند ولی درعین‌حال تعداد زیادی از آن‌ها هم شکست می‌خورند. کمتر استارت‌آپی مانند اسنپ که با سرمایه هنگفت شروع کرد موفق می‌شود.

آیا باید شغل کارمندی خودم را رها کنم؟

 پس قرار نیست ما کارمان را رها کنیم. قرار است از وقت مازاد خود در روز برای نجات از این قفس طلایی وقت بگذاریم و آن هم به مدت 3 تا 5 سال. به‌جای اینکه جلوی تلویزیون سریال بی‌ارزش ترکی 300 قسمتی بگذاریم و یا اینکه هر روز خبرهای منفی دنیا را چک کنیم و شبکه‌های خبری حمله کنند به ذهن ما و وقت ما را بگیرند به کارهای باارزش بپردازیم. یعنی چه به کارهای باارزش بپردازیم؟

یعنی اینکه علاقه خود را پیدا می‌کنید و در بخش دوم یا سوم که انتخاب محصول است رسیدیم اینها را به شما توضیح می‌دهم. اما شما باید قفس طلایی را باور کنید به این معنا که بدانید این یک قفس است. ولی جنس آن از طلاست. یعنی هر لحظه که نگاه می‌کنید با خود می‌گویید یک آب‌باریکه‌ای می‌آید و خرج روزانه ما تأمین می‌شود. 

قفس طلائی مانع موفقیت

باید ذهن شما قفس طلائی را شناسائی کند؟

من اولین کتابی که وارد فضای کسب‌وکار شدم و خواندم ده ستون ثروت بود و آنجا بود که با این مفهوم آشنا شدم و فایل صوتی آن را فدیبو دارد و می‌توانید گوش کنید. آنجا می‌گوید من در ارتش یکی از پست‌ترین شغل‌ها را داشتم و نظافتچی سرویس‌های بهداشتی بودم. ولی به برنامه‌نویسی علاقه داشتم و هدف بزرگی داشتم و آن این بود که از این فضا فرار کنم و خودم را نجات بدهم و حتی هدف درآمدی خیلی بزرگی نداشتم. 

ولی امروز یکی از ثروتمندانی هستم که ماشین خوب سوار می‌شوم و خانه خوب و کسب‌وکار خودم را دارم. آنجا تاکید می‌کرد. که برای بیرون آمدن از قفس طلایی تامید می‌کرد. که برای بیرون آمدن از قفس طلایی به 3 تا 5 سال زمان نیاز دارید. باید برنامه‌ریزی کنید.نیازی نیست شغل خود را همان اول رها کنید. این را در ذهن خود داشته باشید، که وقتی شغل ثابت خود را رها می‌کنم که درآمدم به 3 برابر آن را در کسب و کار کارآفرینی یا خویش فرمائی دارم. یعنی وقتی درآمد بیرون شما برابر حقوق کارمندی شما شد حق ندارید شغل ثابت خود را رها کنید.

پس برای رهائی از قفس طلائی کجا شغل کارمندی را رها کنیم؟

اگر به 3 برابر حقوق ثابت خود رسیدید می‌توانید یک قسمت آن را برای هزینه‌های و دیون و اقساط می‌گذارید.و یک قسمت برای توسعه و بازاریابی همان شغل و قسمت آخر را برای سرمایه‌گذاری در جاهای دیگر صرف می‌کنید. در درس بعدی در مورد خویش فرمایی کارآفرینی و سرمایه‌گذاری توضیح خواهم داد. خواهش می‌کنم سایت سعید کاظمی را به دوستان خود معرفی کنید، من را اینستاگرام فالو کنند و یوتیوب مرا دنبال کنید.

امیدوارم قدم یازدهم قفس طلائی برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از زندگی، بیزینس و سفر اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای دیدن ویدئو قدم دهم اینجا کلیک کنید و برای دیدن ویدئو قدم دوازدهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

خجالت مانع موفقیت

قدم دهم خجالت مانع موفقیت

برای شنیدن یا دانلود فایل صوتی قدم دهم خجولی مانع موفقیت از طریق لینک ذیل اقدام کنید.

خجالت یا خجولی مانع موفقیت

مروز با قدم دهم در مورد خجالت مانع موفقیت است در خدمت شما عزیزان هستم. یکی از موضوعات خیلی اساسی که خیلی وقت‌ها ما را برای موفق شدن و حرکت به سمت موفقیت مانع می‌شود همین خجالت است که ناشی از ترس‌های درونی خود ماست.خیلی از ما آدم‌ها مدت‌های طولانی است که می‌دانیم از شبکه‌های اجتماعی می‌توان پول درآورد. می‌دانیم اگر وب‌سایت بزنیم، می‌شود از آن پول در آورد. یک تخصص، تجربه یا یک هنر ارزشمند داریم و می‌دانیم اگر بتوانیم به دیگران آموزش دهیم می‌توانیم، از آن منابع درآمد خوبی کسب کنیم. یا کسب و کار موجود خودمان را توسعه بدهیم. اما چه چیزی مانع ما می‌شود؟

پرروئی عامل موفقیت است؟

 اینکه ما خجالت می‌کشیم خیلی وقت‌ها حق خودمان را بگیریم، اینکه خجالت می‌کشیم وقتی سوپرمارکت می‌رویم طلب تخفیف کنیم. یا خجالت می‌کشیم پیراهنی را که خریدیم برویم به مغازه‌دار بگوییم، برای ما تعویضش کن یا عودت بدهیم به دلیل اینکه اندازه ما نبوده است. یک نکته را باید تاکید کنم و آن این است که خیلی از افراد موفق دنیا افراد پررویی بودند. شاید این مثال خیلی زیبا نباشد.

ولی واقعیت است و اینکه آقای ترامپ و آقای تتلو که هیچ‌کدام موردعلاقه من نیستند. ولی انسان‌های خیلی پررویی هستند و خجالت هیچ جایی در زندگی آن‌ها ندارد و هیچ ترسی در رفتار آن‌ها مشاهده نمی‌کنید. کلاً دنیا مال انسان‌های نترس هست. بارها گفتم دنیا جایی برای انسان‌های خجالتی ندارد.ما خیلی وقت‌ها برای حرف دیگران خجالت می‌کشیم. می‌گوییم، اگر این کار را بکنیم. فامیل و دوست و فلان همکار و همسایه چه می‌گوید درحالی‌که هیچ‌گونه اهمیتی ندارد.

حرف مردم مانعی برای موفقیت و حرکت است.

شما به این موضوع فکر کنید که همه ما روزی می‌میریم و در روز مرگ ما چند نفر گریه خواهند کرد؟ من می‌گویم در بهترین شرایط شاید 10 نفر گریه کنند. خیلی از افرادی که در مورد ما حرف می‌زنند خوردن شام مراسم تعزیه ما از مرگ ما مهم‌تر است. هر چه سن آدم بالاتر می‌رود به این نتیجه می‌رسد که دیگران در مورد ما اصلاً فکر نمی‌کنند و اگر هم فکر می‌کنند دنبال یک نقطه‌ضعف برای مقایسه خودشان با ما هستند که من این را دارم و او ندارد،

من این پست را دارم و او ندارد تا حس خوبی به آن‌ها دست بدهد. اگر احساس پیروزی کنند که هیچ و اگر احساس پایین‌تر بودن بکند در شما دنبال نقطه‌ ضعف می‌گردد. یا نقاط ضعف ظاهری یا نقاط ضعفی که او تصور می‌کند. خیلی از مردم در مورد پول‌دارها حرف‌های ثابت و تکراری می‌زنند ولی در واقعیت که این‌گونه نیست. من از شما خواهش می‌کنم تمرین کنید.

تمرین مقابله با خجولی گری:

این دفعه که سوار هواپیما شدید و غذا رو خوردید. مجدداً از مهماندار درخواست غذا کنید. در هنگام خرید از سوپرمارکت درخواست تخفیف کنید. چرا وقتی موبایل یا تلویزیون و یا لپ‌تاپ می‌خرید کلی چانه می‌زنید ولی از سوپرمارکت درخواست تخفیف نمی‌کنید؟ ساختار فیزیکی بدن شما و زبان بدن و نوع نشستن پشت صندلی و نوع لباس پوشیدن و نوع ابراز وجود فیزیکی شما روی مشتری خیلی تأثیرگذار است. شما وقتی شانه‌هایتان را پایین می ندازید و نگاه زمین می‌کنید، این زبان بدن اوج خجالت و ضعف شما را به مشتری منتقل می‌کند.

حال چه‌کار کنیم که بر این خجالت غلبه کنیم؟ فقط تمرین کنید و باور کنید و جایی که مطمئن هستید حق با شماست سکوت نکنید و بروید حق خودتان را بگیرید. اگر در تصادف دیدید طرف مقصر هست و دارد دادوبیداد می‌کند اصلاً کنار نایستید و نگویید بگذار حرف خودش را بزند، نه خیلی متین بروید جلو و صحبت خودتان را بزنید. اگر به این باور رسیدید که طراح خوبی هستید یک کسی هستید که تعمیرات خوبی را ارائه می‌دهد یا هرگونه تخصص دیگری دارید، یک دوربین جلوی خودتان بگذارید و اصلاً کیفیت دوربین مهم نیست، کافی است نور خوب، در سکوت صحبت کنیم و حرکت.

مقابله با خجالت

چطور به فیلم و صدای خودم عادت کنم؟

اولین چیزی که به ذهنتون میرسد. این است. که من لهجه دارم. من زیبا نیستم. مثل فلانی ووو ، کلی از این حرفها در ذهن شما می آید. مشابه من، اما من چکار کردم. از ادمهای موفق کمک گرفتم. اول در تنهائی صدای خودم را ضبط کردم. بارها و بارها گوش کردم. ترسم ریخت. بعد فیلم گرفتم. بارها و بارها تماشا کردم. جلو آئینه سخنرانی و صحبت را تمرین کردم. فکر کردم. آئینه کلی آدم هستند که دارند من را نگاه می کنند. خیلی نگران لهجه بودم . بعد با خودم گفتم. اقا رشید با لهجه زیبای اصفهانی اینقدر محبوب هست. چه ایرادی داره. من هم لهجه داشته باشم. تمرینات انتونی رابینز قبل از سخنرانی هم خیلی بدردم خور

قرار نیست. همه با لهجه تهرانی فارسی صحبت کنیم. الان که فیلم های اول خودم را می بینم. خنده ام می گیره. چقدر استرس داشتم. اما انجام دادم و شد.شروع کنید از خودتان فیلم بگیرید و بگذارید در شبکه‌های اجتماعی و خودتان را معرفی کنید. انشا الله در سوشیال مارکتینگ در درس‌های آینده به آن خواهیم رسید و جزئیات آن که چگونه در شبکه‌های اجتماعی بازاریابی کنیم به آن خواهیم پرداخت. مجدداً تکرار می‌کنم دنیا مال آدم‌های پرو هست. موفق باشید.

از تجربیات مقابله بر خجولی خودتان فیلم بگیرید و برای من ارسال کنید.

قربون خودتون برید. شما ارزشمند ترین انسان رو زمین هستید.امیدوارم قدم دهم خجالت مانع موفقیت برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از تحصیل ، کار و تجارت اگر تجربه دارید برای من ارسال کنید. تا بنام خودتان و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای دیدن ویدئو قدم نهم اینجا کلیک کنید و برای دیدن ویدئو قدم یازدهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید.

قدم نهم مقابله با ترس

قدم نهم مقابله بر ترس

برای شنین فایل یا دانلود فایل صوتی قدم نهم مقابله با ترس از طریق لینک ذیل اقدام کنید.

سلام به همه دوستان عزیز با سلام به همه دوستان عزیز با قدم نهم در خدمت شما هستم. امروز می‌خواهم در مورد مقابله با ترس با شما صحبت کنم. ترس یکی از مفاهیم خیلی مهم در شروع کسب کار و ادامه دادن است و مخصوصاً برای آنهایی که کسب‌وکاری را شروع کردند و شکست خوردند و الان خیلی نگران‌اند و می‌ترسند که چگونه یک کسب‌وکار دیگر را راه بیندازیم. با شما صحبت کنم. ترس یکی از مفاهیم خیلی مهم در شروع کسب کار و ادامه دادن است و مخصوصاً برای آنهایی که کسب‌وکاری را شروع کردند و شکست خوردند، الان خیلی نگران‌اند و می‌ترسند، که چگونه یک کسب‌وکار دیگر را راه بیندازیم.

غلبه بر ترس

اهمیت تجربیات شخصی در ترس امروز ما

خوب مطمینا تجربه قبلی از شکست که در ذهن آن‌هاست خیلی به آن‌ها انرژی‌های منفی تزریق می‌کند که نروید و مجدداً شکست خواهید خورد و شروع نکن. اما ترس از کجا به وجود می‌آید. ترس از آنجا می‌آید که ما دانش چیزی را نداریم، بگذارید مثالی برای شما بزنم. من عاشق گردشگری هستم، یعنی گردشگری به معنای واقعی را دوست دارم و حتی اگر به 25 سال پیش برمی‌گشتم. برای تعیین رشته در دانشگاه حتماً شاخه‌های گردشگری را انتخاب می‌کردم و دو زبان انگلیسی و فرانسه را هم‌زمان یاد می‌گرفتم، یا انگلیسی و عربی را تا بتوانم در کشورهای توریستی بتوانم کار کنم، تا بتوانم به کاری که دوست دارم و از آن لذت می‌برم برسم.

 خوب این نشد و من مهندسی خواندم و بعد از اینکه به درآمد رسیدم در حالیه بیش از یک سال کارنکرده بودم، اولین سفر خارج از کشورم را رفتم. از آن سال تا حالا به خیلی از کشورها سفر کردم، به خیلی از کوه‌های ایران برای کوهنوردی رفتم، برای سفر به خیلی از شهرهای ایران رفتم و خیلی برای اینکه کشف کنم و ببینم وقت گذاشتم و الان وقت آزادم را در اینترنت به دنبال جاذبه‌های خاص می‌گردم و هدف‌گذاری می‌کنم که به آن‌ها برسم.

ترس در بیزینس

سفر کردن به هر جای دنیا ترس ندارد؟

 می‌خواهم این نتیجه‌گیری را کنم، که من امروز که می‌خواهم بروم سفر دیگر ترس ندارم، خودم بلیتم را می‌گیرم، ویزا را چک می‌کنم و اگر ببینم به آژانس نیاز باشد می‌گویم ویزا را برایم بگیر. می‌دانم کدام کشورها در کدام فصل‌ها ارزان‌تر است و کجا را با تور بروم ارزان‌تر است. وارد کشوری می‌شوم استرس ندارم کجا بروم. با توجه‌ به پولم می‌دانم هتل بروم یا هاستل. اینها همه را تجربه کردم و دانش من امروز در مورد سفر زیاد است و می‌دانم دانشم را چگونه کامل کنم.

یک داستان دیگر بگویم و موضوع ترس را ادامه بدهیم.

 داخل هواپیما نشسته بودیم و می‌رفتیم کوالالامپور. یک آقای مسنی کنارم نشسته بود و می‌گفتیم اتوبوس‌هایی که می‌روند سمت شهر کجاست؟ او گفت من 20 سال است اینجا زندگی می‌کنم! مگر از فرودگاه به سمت شهر اتوبوس دارد؟ گفتم آری طبقه منفی 2 اتوبوس دارد و قیمت آن 10 درصد هزینه تاکسی می‌شود. گفت چه جالب پس منم با شما می‌آیم. گفت این اطلاعات را از کجا داری؟ گفتم من بلدم از کدام سایت اطلاعاتم را جمع کنم و چون انگلیسی من خوب است.

می‌روم سایت تریپ ادوایزر و اطلاعاتم را جمع‌آوری می‌کنم و حتی عکس آن دکه‌ای که بلیت را می‌فروشد داخل اینترنت بود. آن مرد گفت چه جالب پس منم برای چه این‌همه هزینه تاکسی بدهم، اینجا اتوبوس‌هایش خوب است و از این به بعد با اتوبوس می‌روم. حالا فقط دانش داشتیم برویم کسب‌وکار راه بیندازیم؟ نه. ما باید مهارت و توانایی‌هایمان را هم ارتقا دهیم ولی این به این معنا نیست که سر جایمان بنشینیم. از همین امروز اگر می‌خواهم یک طراح معروف در دنیا بشوم، یا بیمه داشته باشم، از امروز باید پیج خودم را بزنم و کسب‌وکار خود را راه بیندازم و شروع کنم.

fear in busseiness

برای مقابله بر ترس ها چکار کنم؟

 اگر امروز کار زیادی ندارم، مشتری زیادی ندارم، ولی فالوور زیادی ندارم نباید بترسم. استارتم را می‌زنم و دانش و توانایی‌هایم را شناسایی و تقویت می‌کنم و مهارت‌آموزی می‌کنم. یک کلام شروع کنید. خیلی از وقت‌ها در خیلی از شهرهای کوچک آدم‌ها تمام عمرشان حتی برای یک سفر به آن طرف ایران کلی می‌ترسند. اما وقتی شما چند بار بروی و ترست به ریزه راحت مسافرت می‌روی و کسب‌وکار خودت را راه می‌اندازی و مقابله می‌کنی.

هیچ‌وقت نباید این ترس‌ها و ذهنیت‌هایی که دیگران برای ما ایجاد کردند و بخشی از آن درست است (ما باید توانمندی‌های خودمان را بشناسیم برای مثال منم آرزو می‌کنم صاحب یک کارخانه کاشی باشم که روزانه صد تریلی از کارخانه بارگیری می کنند ولی آیا در توان من هست که با این سرمایه‌ای که دارم، این کسب‌وکار را راه بیندازم؟ مقابله با ترس ما باید متناسب با دانش و توانایی‌های ما باشد)

ترس بدلیل نداشتن دانش و تجربه بوجود می آید.

امیدوارم توانسته باشم، توضیح کاملی داده باشم. پس شما هر کاری را می‌خواهید شروع کنید تمام ترس‌هایی که از گذشته در ذهن شما مانده است را روی کاغذ بنویسید و به‌راحتی آن‌هایی را که می‌توانید حل کنیم با آن 3 گزینه‌ای که گفتم روی آن‌ها خط بزنید و بگویید من اینها را می‌دانم. یک موضوعی را هم امروز خدمت یکی از دوستان امروز به من زنگ زد که توضیح دادم برایش، این موضوعاتی که ما می‌گوییم را در قالب یک حجم دایره‌ای ترسیم کنید. این مسائل خطی نیستند که پشت‌سرهم باشند بلکه در دایره‌ای هستند که هیچ یک مقدم بر دیگری نیست. ما در ماه‌های اول تمام مفاهیمی که برای تغییر ذهنیت و افزایش توانایی فردی هست را به شما آموزش می‌دهیم و همه اینها با هم مهم است و یک جایی هست که می‌گویی به ترسم غلبه کن

یک جایی باید به خجالتم غلبه کنم، و جای دیگری می‌گویی نیاز به برنامه‌ریزی یا مربی دارم و همه اینها را باید با هم ببینید و به زمان نیاز دارد. امیدوارم قدم نهم مقابله با ترس که بسیار مهم است برای شما مفید بوده باشد. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از ورزش، سفر و بیزینس اگر تجربه داری برای من ارسال کنید. تا بنام خودتان و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.برای دیدن ویدئو قدم هشت اینجا کلیک کنید و برای دیدن ویدئو قدم دهم اینجا کلیک کنید. روز خیلی شادی داشته باشید.

قدم هشتم ایده ال گرائی دشمن کسب و کار

قدم هشتم ایده ال گرائی دشمن کسب و کار

برای شنیدن فایل صوتی قدم هشتم ایده ال گرائی دشمن کسب و کار از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

قدم هشتم ایده ال گرائی دشمن کسب و کار

امروز با قدم هشتم در خدمتتان شما عزیزان هستم امیدوارم، سؤالات مربوط به قدم هفتم را پاسخ داده باشید. مرور درس‌های یک تا شش را هم به‌صورت مکتوب بر روی کاغذ بنویسید و از روی متن یک عکس بگیرید و برای من ارسال کرده ارسال کنید. حتماً خواهش می‌کنم در هر روز یک‌قدم را در آرامش گوش کنید و تمرکز داشته باشید.در قدم هشتم ایده ال گرائی دشمن کسب و کار، برای شما صحبت کنم. دوستان عزیز که همراه هستند.

تصمیم دارم چیزی به شما آموزش بدم که خودم حتماً تجربه کرده باشم تو ۴۶ سالگی که خدا به من داده کسب‌وکارهای زیادی را انجام دادم و کلی شکست خوردم و موفقیت‌هایی به دست آورده. اینها عصاره و چکیده سال‌ها تجربه من است و امیدوارم این تجربیات را شما دوباره تجربه نکنید.یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ما آدم‌ها ایده‌آل‌گرایی می‌باشد، یعنی خیلی دوست داریم همه چیز کامل باشد. من یک مثال بزنم خدمتتان، استارتاپی بنام ویلاپرشین راه انداختم. برای اجاره روزانه آپارتمان در حدود سال ۹۳ بود و چون تجربه زیادی در این زمینه نداشتم. و تازه‌ وارد فضا و اتمسفر اینترنت شده بودم.

ایده ال گرائی سم است

مدیریت مالی یکی از مهم ترین پایه های کسب و کار

 خیلی حرف‌های انگیزشی روی من تأثیر گذاشته بود و فکر می‌کردم. حتماً باید دفتر بگیرم، نیرو استخدام بکنم، کار بزرگی انجام بدهم، تمرکز نداشتم و متأسفانه این ایده‌آل‌گرایی کار دست من داد. هزینه زیادی برای لوگو، عکس‌های سایت، برای طراحی سایت انجام دادم. مربی یا کوچ نداشتم، کسی که به من مشاوره بدهد و بلد نبودم مسائل مالی را مدیریت کنم. نباید همه چیز عالی  باشد حتی می‌توانید با ورد یا پینت یک لوگو طراحی کنید، اگر فتوشاپ بلد نیستید. به نظرم باید اول کار، اکثر کارها را خود شما انجام بدهید. کار را راحت شروع کنید. نیاز نیست برای هر چیزی هزینه کنی، واقعیت این است که یکی از مهم‌ترین دلایلی که من شکست خوردم. همین بحث ایده‌آل‌گرایی بود، خیلی همه چیز را  ایده آل می‌دیدم فکر می‌کردم که باید همه چیز کامل باشد. ظاهر سایت باید خیلی عالی باشد، لوگو باید در حد عالی باشد.

آیا گوگل را سرلوحه کار خودمان قرار بدهیم؟

 اما در واقعیت اینطور نیست. امروز به معنای واقعی کدخدای اینترنت  گوگل است. آیا واقعاً بیست و چند سال پیش گوگل مثل امروز بود. اگر خاطرتان باشد سال‌های اولیه گوگل ارث امده بود. اسم خیلی از شهرها را سرچ می‌کردی، نمی‌آورد و خودمان تو نقشه کلی می‌گشتیم، گوگل ارث عکس هوایی شهر کوچکی روستای کوچکی می‌خواستی نبود، می‌گشت از مسیر جاده‌هایی که به ذهنتون می‌رفتی و روستا را پیدا می‌کردی. ولی امروز روستای کوچک اسمش که چه عرض کنم فروشگاه‌های داخل روستا را هم سرچ کنی، هست. امکانات داخلی و روستاها از مدارس از مساجد آموزش‌وپرورش خود را ثبت کردند.

 دفتر خیلی کوچک اجاره کنید. یک کسب‌وکار راه بیندازید. چه‌بسا که اصلاً هزینه اجاره کردن همان دفتر کوچک را هم ندارید. هیچ ایرادی نداده با یک میز و صندلی از خانه خودم کار را شروع کنید. استارت آپ بعدی خودم را از داخل خانه شروع کردم. به‌جای اینکه برم سایت از صفر برای من کدنویسی کند و ۲۰ میلیون تومان سال ۹۳ هزینه کنم. برای طراحی یک قالب آماده وردپرس می‌گرفتم. حالا که کار ساده‌تر هم شده است. از کلی سایتهائی که فضای سایت را ازانها اجاره می کنید.

ایده اگرائی نکنید

کسب‌وکار خودتان را خیلی ساده و راحت شروع کنید؟

خواهشی که از شما دارم. صبور باشید. نگران نباشید، کسب‌وکار خودتان را خیلی ساده و راحت شروع کنید، با حداقل‌ها شروع کنید، همه کارها را خودتان انجام بدهید. اگر نیاز به انعقاد قرارداد دارید، بلد نیستید، از یک دوست که  حقوق خوانده کمک بگیرید.

 مسائل مالیاتی دارید، مسائل مالی یا حسابداری دارید. از یک کارمند اداره دارائی یا حسابدار ارزان کمک بگیرید. خواهش می‌کنم. هزینه‌های هنگفت نکنید کمک بگیرید از هرکسی خواهش کنید اکثر آدم‌ها به شما کمک خواهند کرد.

 اوایل اجازه بدهید کار راه بیافتند. فقط کار استارت بخورد. انرژی پول و وقت خودتان را برای کارهای خیلی واجب‌تر بگذارید. استخدام نیرو را بگذارید برای سال بعد برای دو سال بعد، آن‌قدر سر شمت شلوغ شد که تنهایی نتوانستید خدمات مدنظرتان رو ارائه بدهید و وقتی توانستید خوب بفروشید. حالا وقت آن است که کسی را استخدام کنید تا کمکتان کند.

چه زمانی نیرو استخدام کنیم؟

 وقتی که حقوق کارمند درصد جزئی از درآمد و سود شما باشد.یکی از مهم‌ترین دشمن و سم کسب‌وکار را تکرار می‌کنم ایده‌آل‌گرایی است. حتماً از ان دوری کنید، اصلاً داخل ذهنتون این فیلم‌هایی که از ساختمان‌های اداری گوگل نشان می‌دهد وارد نکنیداولاً همه فضاهای کاری گوگل این‌طوری نیست. یک سرچ ساده تو یوتیوب کنید. ببینید. چه شکایت‌هایی کارکنان گوگل از امکاناتش دارند. از نوع قراردادهای که گوگل با کارمندانش می‌بندد.

چقدر شکایت وجود دارد. معمولاً افرادی که برای سایت‌های اینترنتی محتوا تولید می‌کنند. بیشتر ترجمه است و این مطالب ذهن ما را آشفته می‌کند.مطمئناً وقتی بتوانید. محصولات زیادی بفروشید. در آینده شرکت دفتر خود را بازگشائی خواهید کرد. اگر می‌خواهید تدریس بکنید، آموزش بدهید، که نیاز نیست حتماً کت شلواگران‌قیمت بخرید و اگر مرتب منظم  باشید هم عالی است.دفتر تو اگر کوچیک است و تجهیزات معمولی دارد همان‌ها کار را استارت بزنید. چون اینها ملاک کار نیست، ملاک تخصص و تسلط شما به کسب‌وکار است و مردم وقتی به شما اعتماد می‌کنند و محصولات یا خدمات شما را می‌خرند که به شما اعتماد کنند و اول کار نیازی به هزینه‌کردن‌های آن‌چنانی ندارد.

ایده ال گرائی

ایده ال گرائی خوب است یا بد؟

 مجدد خواهش می‌کنم کلمه ایده‌آل‌گرایی را از ذهن خودتان بیرون کنید و هرجایی که دیدید خیلی بیش از توان مالی و بیش از توان ذهنی خودتان هزینه می‌گذارید. سریع ادامه هزینه‌کردن را متوقف کنید.سال ۹۳ یا ۹۴ بود که دوست جوانی در شهر کوچک ما یک استارت‌آپ فروش سی دی آموزش راه‌اندازی کرده بود. الان دفتر مرکزی خودش را مشهد برده و ۱۶ نیرو استخدام کرده. اما اوایل راه‌اندازی هر شخصی می‌رفت برای کار در قرارداد ذکر می‌کرد. نظافت، تهیه چای، آوردن لپ‌تاپ و سیستم با خود شخص است. ما نداریم امکانات در اختیار شما بگذاریم و ما هم با خودم می‌گفتم مگر می‌شود.

من به‌عنوان مالک این کسب‌وکار باید سیستم رو تأمین کنم، پرینتر بخرم برا کارکنان خودم میز و صندلی بگیرم.و این دوست آن زمان به من می‌گفت خیلی اشتباه می‌کنی. حالا می‌دانم چقدر حرفش درست و منطقی بود. یک بخش خصوصی باید همه مسائل مالی را به‌شدت مدیریت کند. یعنی به‌ازای هر ۱۰۰۰ تومانی که خرج می‌کند. حتماً باید دو هزار تومان بفروشید.

سبک کار شرکتهای بزرگ را سرلوحه خودتان قرار ندهید؟

 اصلاً گول شرکت‌های بزرگ و برندهای بزرگ را نخورید انها هزینه‌های وحشتناک برای برندسازی ی کنند و ان‌شاءالله در بازاریابی درون‌گرا و برون‌گرا خدمتتان جزئیات بیشتری در مورد نحوه هزینه‌کردن منابع مالی خواهم گفت. شما خودتان را با کسب‌وکارهای کوچک مقایسه کنید از حداقل‌ها شروع کنید و به امید خدا موفق می‌شوید. در خدمتتان هستم روز خوشی داشته باشید.

برای مطالعه یا شنیدن فایل صوتی درس قبل اینجا کلیک کنید و برای رفتن به درس بعدی قدم نهم اینجا کلیک کنید. امیدوارم قدم هشتم در مورد ایدال گرایی برای شما مفید بوده باشد و از اینک سایت سعید کاظمی را انتخاب کردید. از شما یک دنیا سپاسگزارم. برای مطالعه و شنیدن بقیه فایل های آموزشی اینجا کلیک کنید.

پرسش و پاسخ آزمون یازدهم

قدم هفتم آزمون اول

سلام و درود به همه دوستان عزیز همراه، سعید کاظمی هستم و با دوره رایگان نود قدم آموزش کسب‌وکار همراه شما عزیزان هستم. همان‌طور که در ابتدای دوره خدمت شما گفتم. بعد از هر شش قدم، یک مرور و پرسش‌وپاسخ داریم. خیلی پیچیده و سخت نیست. فقط لازم است. به سؤالات پاسخ بدهید. تا مطمئن شوید. مفاهیم را یاد گرفتید. فقط لازم است. ده تا پانزده دقیقه وقت بگذارید.

برای هر درس تنها دو سؤال و در مجموع ۱۵ سؤال قراردادم. تا یک طوفان فکری در ذهن شما ایجاد گردد و مفاهیم کامل در ذهن شما ثبت گردد.پس با قدم هفتم و آزمون اول در خدمت شما عزیزان هستم. روزهای تعطیل باید برای خانواده، سلامت جسم و روح وقت بگذارید. و آموزش در اولویت دوم می باشد. پس سوالات درسهای اول تا ششم را با هم مرور می کنیم. البته اول باید کامل درسهای یک تا شش را گوش داده باشید.

1-باور و درک شما از موضوع آموزش چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

2-ما زندگی و کسب‌وکار را در چه جاهائی یاد میگیریم؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

3-مهمترین پایه هرم آموزش چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

4-آیا باوردارید. برای تغییر جایگاه امروز خودتان یا بهبود وضع موجود اولین نیاز شما تغییر ذهنیت است؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

5- چقدر با تغییر نگاه خودتان به این باور رسیدید که دنیا پر از ثروت  و فراونی است؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

6- مهم ترین دشمن وقت و زمان شما چیست؟ سریال های تلویزیونی،اخبار، مسائل کوچک، شکل و ظاهر دیگر انسانها، شما بگوئید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

7-سه عامل اصلی که مانع رشد ما می شوند؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

8-راهکار رهایی از این موانع رشد چیست؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

 9- آیا تصمیم جدی گرفتید. مثبت اندیش باشید و افراد منفی را از خودتان دور کنید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

10- مفهوم اثر مرکب را یاد گرفتید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

11- یک مثال از اثر مرکب در زندگی خودتان بگوئید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

12- چند مثال از تفاوت آدمهای موفق و ثروتمند با فقرا و پولدارها بگوئید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

13-آدمهای موفق در ازای چی چیزی پول در می آورند؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

14-به نظر شما آدم ثروتمند با آدم پول دار چه فرقی دارد؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

15- آیا تصمیم قطعی گرفتین. تغییر کنید و یا جایگاهی که امروز در آن هستید را بهبود بدهید؟ پس چه باید بکنید؟

———————————————————————————————————————————————————————————————————————

امیدوارم جواب های درس هفتم را کامل بدهید و آماده بشوید. برای ادامه قدمها (درس هشتم) اینجا کلیک کنید.

اسرار ذهن ثروتمند

قدم ششم ذهنیت آدمهای پولدار

برای شنیدن فایل صوتی قدم ششم ذهنیت آدم‌های پول‌دار از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

قدم ششم : ذهنیت آدم‌های پول‌دار،

با قدم ششم در خدمتتان هستیم امروز هم موارد دیگری در مورد ذهنیت آدم‌های پول‌دار را با هم مرور می‌کنیم. این مطلب در ادامه مطالب قدم پنجم است. برای درک بهتر موضوع پیشنهاد می کنم. ابتدا قدم پنجم را مطالعه یا گوش بفرمائید. 

آدم‌های پول‌دار ارزش‌هایی که ایجاد می‌کنند درآمد ایجاد می کند.

هشتمین موردی که برای آدم‌های پول‌دار خیلی مهمه این است که آدم‌های پول‌دار بر اساس تلاش‌ها دستاوردها، امتیازها و ارزش‌های معنوی که ایجاد می‌کنند درآمد برای خودشون بوجود می آورند و معمولاً برای پول کار نمی‌کنند چون میدانند وقتی ارزش برای جامعه ایجاد می‌کنند پول خودش می‌آید اما فقرا بر اساس زمانی که صرف می‌کنند دستمزد می‌گیرند. یک آدم کارآفرین، یک آدم کارخانه‌دار، یک آدم ثروتمند ارزش خلق می‌کند، یک نرم افزار تولید میکند، یک سایت اینترنتی ایجاد می‌کند، سال‌ها تلاش می‌کند، صبر می‌کند، به درآمدزایی می‌رسد. وقتی شب خواب هم هست نرم افزارش می‌فروشد. وقتی شب خواب هست محصول می‌فروشد وقتی خواب هست پیج اینستاگرامش توسط مشتریان دیده می‌شود و برایش خلق ثروت می‌کند.

اسرار ذهن ثروتمند

ثروتمندان مدیریت پول و سرمایه را بلدند

در بحث نهم آدم‌های پولدار پولشان را خیلی خوب مدیریت می‌کنند و فقرا پولشان را خیلی بد مدیریت می‌کنند آدم‌های پولدار برای خرج هر منبع درآمدی که به دست می‌آورند. برنامه‌ریزی دارند بخشی از پولشان را به خیریه کمک می‌کنند. قسمتی را پس انداز می‌کنند و مقداری را به هزینه‌های روزمره خودشان، خانواده و کارخانه یا دفتر شرکتشان انجام می‌دهند و بخش زیادی را سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما بسیاری از آدم‌های فقیر سریع اولین منبع درآمدیشان را به کالای مصرفی تبدیل می‌کنند. مبل می‌خرد، گوشی خودش را عوض می‌کند، یک لپ تاپ جدید می‌خرد، که یک ماه بعد می‌بینید. آن محصول قیمتش نصف قیمتی که خریده شده است. درحالی‌که این پول را می‌توانست سرمایه‌گذاری کند. از مجموع ۵ یا ۶ ماه سرمایه‌گذاری، از سود سرمایه‌گذاری مبل بخرد یا گوشی رو بخرد.

پول و سرمایه برای آدمهای پولدار کار می کند

بحث دهم آدم‌های پول‌دار کاری می‌کنند که پولشان برای آنها سخت‌کار می‌کند اما فقرا برای پول سخت‌کار می‌کنند. آدم‌های پول‌دار کاری می‌کنند که پول برای آنها کار می‌کند با سرمایه‌گذاری، با اعتقاد به اثر مرکب، برای پول سرمایه‌گذاری‌های کوچک می‌کنند سبدهای مختلف سرمایه‌گذاری می‌کنند و پول برای آنها کار می‌کند اما فقرا فقط کار می‌کنند تا پول در بیاورند.

آدمهای پولدار ترسو نیستند

یازدهمین موضوع آدم‌های پول‌دار معمولاً ترسو نیستند و مقابل ترس‌هایشان می‌ایستند اما آدم‌های فقیر اجازه می‌دهند ترس‌هایشان سد راه آنها بشود.بزرگ‌ترین مؤلفه آدم‌های پول‌دار مقابله با ترس‌هایشان هست آنها دانش دارند مهارت پیدا می‌کنند و جرئت دارند و در مقابل ترس‌هایشان با این دانش و مهارتشان ایستادگی می‌کنند اما دقیقاً آدم‌های فقیر برای انجام ندادن کارهایشان شروع به درست‌کردن بهانه می‌کنند، چرا ورزش نمی‌کنی؟ بهانه می‌آورد که هوا سرد هست امروز نمی‌توانم ورزش کنم. چرا کسب‌وکار راه نمی‌اندازی؟ وقت ندارم، حوصله ندارم، الان شرایط خوب نیست، الان کسب‌وکار جدید راه بیندازم موفق نمی‌شوم.

مغر ثروتمند و فقیر

همیشه برای انجام ندادن یک بهانه دارند

در بحث دوازدهم آدم‌های پول‌دار همیشه در حال یادگیری هستند اما آدم‌های فقیر همیشه می‌گویند ما که می‌دانیم ما که بلد هستیم. آدم‌های پول‌دار همیشه در حال شرکت در دوره هستند. در حال یادگیری‌اند کتاب می‌خوانند. با آدم‌هایی که از آنها دانش و تجربه‌شان بیش‌تراست، مذاکره می‌کنند. صحبت می‌کنند و همیشه برای آموزش دیدن هزینه می‌کنند. اما آدم‌های فقیر هزینه‌کردن برای آموزش را پول هدردادن می‌دانند می‌گویند پولمان را دور بریزیم؟! مبل چندبرابر قدرت خریدش را می‌خرد که دو ماه بعد اگر توی همان مبل‌فروشی ببرد نصف قیمت از او نمی‌خرند اما حاضر نیست برای هیچ موضوعی برای کسب‌وکارش، برای زندگی‌اش، برای وان‌شناس و روابطش با همسرش هزینه بکند و آموزش ببیند و راهکار پیدا کند.

ثروتمندان توان حل مساله دارند

سیزدهمین مورد که تفاوت بسیار بزرگ آدم‌های پول‌دار و فقیر هست و یکی از قدم‌های ماست که خیلی در موردش بحث می‌کنیم خیلی از مباحثی که خدمت شما گفتم جزو قدم‌هایی است که باید تخصصی در موردش بحث کنیم. آدم‌های پول‌دار توان حل مسئله دارند یعنی هر مشکلی که در کارخانه، در مجموعه، در شرکت ایجاد می‌شود را حل می‌کنند ولی فقرا نمی‌توانند موضوع را حل کنند مشکل را همیشه به‌عنوان مشکل نگه می‌دارند، بزرگ‌ترش می‌کنند ولی نمی‌توانند حلش کنند نمی‌توانند دنبال پیداکردن یک راهکار باشند.

ادمهای موفق مثبت اندیش هستند.

چهاردهمین موضوع و یکی از درس‌های قبلی، بحث مثبت‌اندیشی هست، آدم‌های پول‌دار همیشه مثبت‌اندیش‌اند. ولی آدم‌های فقیر معمولاً زود رنجش پیدا می‌کنند، برای هر موضوعی عصبانی می‌شوند، یک تصادف کوچک را به یک دعوای بزرگ و یک مشکل و بحران تبدیلش می‌کنند. اصلاً نباید در جامعه رنجش بگیریم، ناراحت بشویم، زود برای هر موضوعی عصبانی شویم، وقتی شما نگاهتان مثبت هست، کائنات هم همه انرژی‌های مثبت را به سمت شما ارسال می‌کند. وقتی نگاهتان منفی هست همه کائنات انرژی‌های منفی را به سمت شما هدایت می‌کنند. اینها شعار نیست اینها واقعیت است. وقتی وارد عمق آن بشویم. وقتی دوستانتان را از آدم‌های ثروتمند و موفق انتخاب کنید (که ان‌شاءالله جلوتر برویم در همین دوره گروه‌های مسترمایند تشکیل خواهیم داد و با هم مذاکره می‌کنیم) آدم‌های موفق دوره قرار می‌گیرند باهم تبادل نظر می‌کنند.

افراد ثروتمند کتاب می خوانند

روز هفتم روز شماست و باید شما درس‌هایتان را پس بدهید. ایرادهای دوره را بگیرید پیشنهاداتتان رو بدهید نظر بدهید. هر چیزی قطعیت ندارد. همانطور که در درس اول گفتم، حرف‌های من از تجربه است، همه از مطالعه است خیلی از این حرف‌ها که در این درس قدم پنجم و ششم گفتم از کتاب اسرار ذهن ثروتمند گرفتم خلاصه کردم. چکیده مطلب را از ۲۰۰ صفحه درآوردم که برای شما مفید و به‌دردبخور باشد من در هر بخش کتابش را هم به شما معرفی می‌کنم اگر دوست داشتید عمقی آن موضوع را یاد بگیرید کتابش را مطالعه بفرمایید.

 برای مطالعه وشنیدن درس پنجم اینجا کلیک کنید و برای انجام تکالیف درس هفتم و ادامه درس اینجا کلیک کنید. چقدر من را خوشحال خواهید کرد. که تجربیات آموزشی خودتان در مورد کسب وکار را با سایت من به اشتراک بگذارید. تا در سایت بنام خود شما آنها را بارگزاری کنم. اینجا همه چیز درهمه، اما رایگان ، مطالب کامل آموزش کسب و کار اینجا کلیک کنید.