تجربیات تحصیل پزشکی در ایتالیا

تجربیات تحصیل پزشکی در ایتالیا

تجربیات تحصیل پزشکی در ایتالیا

برای تماشا صحبت های من با آقای کامیار در مورد تجربیات تحصیل پزشکی در ایتالیا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن فایل صوتی صحبت های من با آقای کامیار، در مورد تجربیات تحصیل پزشکی در ایتالیا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام به همه دوستان عزیز. سعید کاظمی هستم. امروز می­خواهیم در مورد تجربیات تحصیل پزشکی در ایتالیا با آقای کامیار صحبت بکنیم. در لایو قبلی در مورد آزمون صحبت کردیم. سلام آقای کامیار خوبید سلامتید؟ خسته نباشید.

من یک توضیح اولیه دادم خدمت دوستان گفتم در لایو قبلی در مورد آزمون imat ایتالیا صحبت کردیم. (تحصیل شاخه پزشکی و دندان­پزشکی در ایتالیا) آقای کامیار لطف کردند وقت گذاشتند به من و بیشتر سؤال­ها را توانستیم به جواب برسیم. امروز قصد دارم بیشتر در مورد بعد از نتیجه آزمون یعنی بعدازاین که پاسخ آزمون آمد گرفتن مراحل ویزا، هزینه­های تحصیل، کلاً تحصیل در خود دانشگاهی که شما مسینا هستید درست است؟

بله

در مورد این صحبت بکنیم. شما چند روز بعد از این که آزمون ایمت دادید نتایج آمد؟

عرضم به حضورتان نتایج اولیه­اش که دو سه‌روزه می‌آید؛ یعنی حالا دو سه‌روزه نه یک‌هفته‌ای نتایج اولیه­اش می‌آید؛ ولی نتایج اصلی حدود یک ماه طول می­کشد که رنکینگ imat برای هر دانشگاه اعلام بشود. حدوداً یک ماه.

شما چند نفر قبول شدید در دانشگاه مسینا برای رشته پزشکی ایتالیا؟

پارسال عرضم به حضورتان که دانشگاه 35، 6 نفر قبول می­کرد فکر می­کنم که حدود 18 نفر از این­ها ایرانی­ها بودند که قبول شدند.

18 نفر یعنی 50% ظرفیت دانشگاه ایرانی­ها هستند.

نه برای سال یکی که ما رفتیم؛ ولی در کل چون که مسینا حدود 4 سال است این رشته را کورس انگلیسی­ ان را ارائه دارد می­دهد امسال زیاد بودند ایرانی­ها وگرنه تا قبلش شاید 10 نفر در پزشکی در سه سال قبل ایرانی بودند.

یک موضوعی از بحث قبلی باقی ماند بحث هزینه تحصیل پزشکی. شما فرمودید سال اول برای همه رایگان است بعد باید درس بخوانند که بتوانند آن بورسیه­ها را بگیرند درست است؟ حالا اگر بورسیه نگرفتید هزینه تحصیل چقدر می­شود؟

شما یکسری مدارک باید ­بهشان ارائه بدهید با توجه‌ به حقوق خانواده، حقوق فردی که شما را قرار است در ایتالیا ساپورت کند یک فرمی به شما می­دهند به نام فرم ایزه؛ فرم ایزه یک عدد ایزه دارید. شما که اگر آن عدد ایزه در آن رنکینگ اولی آنهاباشد؛ یعنی پایین‌ترین حد ممکن هزینه دانشگاه برایتان مجانی یا در سال اول حدود 156 یورو است؛ یعنی در واقع هزینه­ ای ندارد دانشگاه.

این­جوری نیست که کاملاً همه چیز اینجا رایگان باشد سال اول چون شما صرفاً imat قبول شدی نه اصلاً این­طوری نیست دانشگاه از شما یک هزینه­ای می­گیرد یک فی ثبت نامی می­گیرد که برای ما 156 یورو بود که اگر سال بعدش بتوانید بورسیه را دریافت کنید 140 یورو به شما برمی­ گردد و رایگان است از سال بعدش کامل اگر بتوانید بورس را دریافت کنید که کامل واحدها را مینیمم واحدهایی که دانشگاه نیاز دارد را پاس کنید و این­جوری است در واقع جریانش.

آن فرمی هم که فرمودید باید پر کنی مستندات ارائه بدهی که من خانواده­ام توان پرداخت هزینه­ های من را هم ندارند؛ یعنی علاوه بر کسب نمره لازم برای اخذ بورسیه سال دوم؟

توان پرداخت هزینه­ها نیست اتفاقاً باید شما یک فرمی ارائه بدهید که هست کسی که اینجا شما را ساپورت کند در ایتالیا ولی در عین‌ حال باید یک چیزی هم باید یک فیش حقوقی از طرف خانواده‌تان ارائه بدهید به دولت ایتالیا که بر اساس آن یک رده­بندی اجتماعی بکنند شما را؛ یک عدد ایزه­ای به شما تعلق می­گیرد که آن عدد ایزه خیلی جاها در خیلی از مسائل استفاده می­شود اگر بخواهید بورسیه بگیرید بخواهید بونوس بگیرید بخواهید دانشگاه ثبت‌نام کنید این­ها چیزهایی است که آن عدد ایزه خیلی مهم است و مربوط به فیش حقوقی فردی است که شما را ساپورت می­کند به‌عنوانی در ایتالیا.

حالا آمدیم و اگر بورسیه نتوانستی بگیری. هزینه­ات چقدر می ­شود؟ یعنی چقدر باید برای خود دانشگاه هزینه پرداخت کنی؟

هزینه دانشگاه درصورتی ‌که شما ایزه ­تان پایین باشد؛ یعنی بین 0 تا 14000 باشد یک چیزی حدود 180 تا 270 یورو فکر کنم می‌شود؛ چون من دقیقاً اطلاعی ندارم مایی که بورس را توانستیم بگیریم یعنی توانستیم واحد پاس کنیم دیگر هزینه دانشگاه این چیزهایی است که من شنیدم.

سقفش چقدر است؟ یعنی اصلاً فرض کنید بورس نیست؛ یعنی الان من آمدم آنجا تحصیل پزشکی می­کنم …

حدود 300 یورو است.(توضیحات سایت سعید کاظمی: این هزینه در دانشگاههای مختلف ایتالیا متفاوت می باشد. مثلا دوستی گفت در دانشگاه میلان هشتصد یورو است)

300 یورو است تحصیل پزشکی در ایتالیا؟

بله این در صورتی است که ایزه­تان پایین باشد

نه فرض کن اصلاً ایزه بدترین شرایط شد حداکثر هزینه چقدر است؟

اطلاعی ندارم؛ ولی چندین هزار یورو است برای هر ترم و برای هرسال

این­ها جدا از هزینه ­های خوابگاه و هزینه ­های خورد و خوراک و این­ها؟

بله . هزینه­ های اگر شما بتوانید بورس را بگیرید و خوابگاه ­بهتان تعلق بگیرد یک مبلغی از آن بورسی که قرار بوده به­تان تعلق بگیرد کم می­شود و به ازای آن به­ شما خوابگاه تعلق می­ گیرد. ولی اگر خوابگاه نداشته باشید. که صرفاً باید بروید دنبال خانه بگردید و این­ها ولی چیزی که من شنیدم این است که می­ گویند درهرصورت آن مبلغ اگر برسد به­ شما، خوابگاه اگر اقدام کنید کم می­شود از بورسی که قرار است به­ شما تعلق بگیرد.

هزینه خانه در مسینا ایتالیا چقدر است برای پانسیون دانشجویی؟

خیلی بستگی دارد که شما کجا خانه بگیرید چه تایمی خانه بگیرید کدام منطقه خانه بگیرید اتاق تکی بگیرید یا اتاق مشترکی بگیرید با یک نفر متفاوت است بین 150 تا 300 یورو برای هر ماه هست دیگر. باز هم به نوع خانه­ای که می­گیرند بچه­ها خیلی مربوط است و خامش یعنی بدون هزینۀ برق و آب و گاز و این­ها یک چیزی حدود 150 تا 300 یورو هزینۀ یک اتاق است.

نزدیک دانشگاه را می­گویم یک جایی که باز حداقل ایاب‌وذهاب و حمل‌ونقل زیادی نداشته باشد.

این را خود بچه ­ها باید تصمیم بگیرند؛ چون منطقه‌ای که دانشگاه هست اینجا منطقه ­ای نیست که تفریحی باشد یا خیلی خوب باشد و زیبایی داشته باشد و بتوانی بروی داخلش شب­ها یک دوری بزنی برای خودت این­طوری نیست برای همین بچه ­ها اکثر می­آیند سمت سنتر و صبح­ها 20 دقیقه زودتر بیدار می­شوند تا برسند به اتوبوس. ولی اره سمت دانشگاه و این­ها حدوداً کمترین هزینه ­ها است برای خانه و این­ها.

خورد و خوراک برای دانشجو چقدر هزینه دارد در ایتالیا ؟

اگر که شما آن مدارک را در آن تایمی که آن شرکتی که بورس دانشگاه را تحت‌نظر دارد برای آن شرکت Ontime قبل deadline مدارکی که موردنیاز آن شرکت است را برایشان آپلود کنید اکانتی که می­خواهند را بسازید در سایتشان، این­ها همه مربوط به مسینا است.

هرکدام از شهرهای ایتالیا کاملاً ممکن است متفاوت باشد هیچ اطلاعی من ندارم در مورد بقیه شهرها ولی این کارها را بکنید پروسه­ ها را درست بگذرانید و این­ها حدود 2 وعده در روز به شما تعلق می­گیرد یک غذایی در سلف خود دانشگاه یک کافه­ تریایی در دانشگاه که 5 شعبه دارد در سراسر شهر و اگر که بورس کامل شده باشید که این غذا کاملاً رایگان است؛ ولی اگر که این مدارک را آپلود کرده باشید و ایزه ­تان پایین باشد و تمام مسائلی که برای شهریه دانشگاه هم گفتم. برای غذا در روز نهایتاً 3.5 یورو می­شود هزینه خورد و خوراک در 6 روز هفته.

به نسبت هزینه­ های نرمال زندگی و خوردوخوراک در ایتالیا فکر کنم خیلی عدد کمی می­شود.

بله در مسینا واقعاً می­ارزد این؛ یعنی شهرهای دیگر متفاوت است؛ مثلاً تورین من شنیده بودم که 5 تا 7 یورو است

اینترنت و آب و برق و گاز و این­ها هزینه ­هایش چه جوری است؟

عرضم به حضورتان که اینجا چند تا انتخاب دارید برای اینترنت؛ می­توانید آن خانه ­ای که می ­روید وای­فای بگیرید و این­ها که همه‌جا هست این یک مسئله. یکی دیگر هم که هست؛ چون اپراتورها خیلی زیادند مثل ایران نیست که دو سه ­تا اپراتور خاص باشند اپراتورهای خصوصی هم خیلی زیادند اینجا انواع اپراتورها باز با همدیگر فرق می­کند سرویس­ هایی که ارائه می­دهند فرق می‌کند؛ ولی نرمالش این است که از 9 یورو تا 15، 20 یورو هزینه ماهانه می­شود که شما یک اشتراکی خریداری می ­کنید و یک مقداری به شما ترافیک تعلق می­گیرد که آن هم باز هم‌بستگی به انتخاب خودتان است که چه مقدار اینترنت بخواهید با چه سرعتی اینترنت بخواهید و اینجا شبکه 5G هم دارد و می‌توانند؛ مثلاً سیم‌کارتی که 5G را ساپورت می­کند اگر گوشی­شان ساپورت می­کند 5G را انتخاب کنند؛ ولی باز هزینه بیشتری باید بدهند به نسبت.

متوسط هزینه دانشجوئی در ایتالیا چقدردارد؟ یعنی کلاً حالا فرض کن یک نفر دانشجو که یک واحد را با یک دوست یا دو دوست share بکند یک واحد کوچکی اجاره بکند چقدر هزینه ماهیانه باید برای خودش پیش­بینی بکند؟

اگر که شما بخواهید یک اتاقی بگیرید که با خود اتاق را با یک نفر share می­کنید نه واحد را؛ یعنی اتاق مخصوص خودتان را داشته باشید نه یک اتاق را با یک نفر share می­کنید این می­تواند کمترین حدودش 150 یورو است و هزینه ­های معمولی در ماه خوردوخوراک و این­ها هم اگر که بخواهیم یک عدد کلی بگوییم حول­ و­ حوش 100 یورو در ماه هزینۀ این سلف دانشگاهی می­شود که عرض کردم خدمتتان. حول­ و ­حوشی است؛ یعنی این زیاد دقیق نیست این عدد و باز هم‌بسته به خرج خودشان متفاوت است که چقدر بیشتر از این مقدار بخواهند خرج کنند.

یک نفر حداقل باید چند یورو در ماه یک دانشجو هزینه بکند؟

100 یورو.

نه؛ اجاره و همه را کامل در نظر بگیر

تا 400 یورو مینیممش است.

مینیمم هزینه­ای که حداقل باید داشته باشد که بتواند برای تحصیل برود. هزینه کتاب و این­ها چه؟ لوازم‌التحریر و این­ها را دانشگاه می­دهد یا نه باز آن را هم باید خودتان بخرید؟

حضورتان کتاب که اینجا دیگر بچه­ها استفاده نمی­کنند خیلی کم دیدم من؛ همه چیز آنلاین است همه چیز هم در اختیار همه هست اگر که دنبالش را بگیرند واقعاً دانشجوهای سال بالایی کمک می­کنند خیلی­ ها هستند که یکسری برنامه ­ها هست برای بچه­ ها اینجا که دانشجوهای سال بالایی و آن­هایی که اول وارد دانشگاه شدند در دوره اولی که ارائه می­داده دانشگاه به زبان انگلیسی کمک می­کنند به بچه­ ها یکسری کامونیتی­ هایی هست که می­توانند عضوش بشوند و کتاب­ها را بگیرند جزوه­ ها را بگیرند و یک چیزی است که آنلاینش کاملاً رایگان همه چیز را می­توانند ‌بهش دسترسی داشته باشند.

حتی اگر اسم کتاب­ها را بتوانند پیدا کنند در خیلی از سایت­ها می­توانند با مبلغ کمی 2، 3 هزار تومان از سایت­های ایرانی، انگلیسی­اش را دانلود کنند کارهایی که ما کردیم و اسم کتاب­ها را پیدا کردیم کتاب­هایی که در دانشگاهمان تدریس می­شد و در سایت­هایی که در ایران بود خریداری کردیم همه را؛ ولی عرضم به حضورتان که شاید آن­قدر هم نیازمند به کتاب نشوند اینجا باتوجه‌به این که جزوه و این­ها استادها خودشان سر کلاس­ها ارائه می­دهند و این­ها و نت ­برداری­های خود بچه­ ها. اما این­جوری می­توانند دسترسی داشته باشند به کتاب­ها به‌صورت رایگان. هزینۀ این­جور چیزها به نظرم هزینه­ای ندارد اصلاً.

برای تحصیل در ایتالیا چقدر انگلیسی نیاز هست؟ یعنی تسلط کامل نیاز هست؟ چقدر ایتالیایی نیاز است یاد داشته باشند؟ یعنی یک نفر می­خواهد بیاید چقدر انگلیسی و چقدر ایتالیایی نیاز است یاد داشته باشد؟

عرضم به حضورتان یکسری اپلیکیشن ­ها هست اینجا که خود دانشگاه معرفی می­کند که شما بروید در این اپلیکیشن واحد پاس کنید. این اپلیکیشن وقتی که آن مقدار واحدی که تعیین شده از طرف دانشگاه را شما پاس کنید یک رسیدی به شما انگار می­دهد که ارائه می­توانید بدهید به دانشگاه چون از سال سوم نیاز است که شما وقتی وارد بخش می ­شوید با مریض در ارتباط باشید و این­ها یکسری بیسیک­های ایتالیایی باید بدانید و اجبارش این است که تا همین حدی که اپلیکیشن می­خواهد شما بدانید ایتالیایی وگرنه اگر بیشتر می­ خواهید بدانید این کاملاً اختیاری است؛ اما عرضم به حضورتان انگلیسی هم دیگر آیلتس 6.5 مینیمم چیزی است که دانشگاه نیاز دارد و سفارت نیاز دارد و هر چه شما بتوانید زبان انگلیسی­ تان را به‌مرور بهتر کنید در فهم درس­ها و درک درس­ها خیلی بیشتر کمکتان می­کند.

این­طوری نه؛ آزمون کتبی وجود ندارد اصلاً دیگر اینجا همۀ ایتالیا سراسرش کاملاً همۀ آزمون­ها شفاهی است. استادها یکسری تاریخ­ها تعیین می­ کنند که در آن تاریخ­ها شما می­توانید بروید امتحان را بوک کنید و بروید سر جلسه منتظر بشوید تا نوبتتان بشود و بتوانید بروید روبروی استاد بنشینید تا از شما امتحان شفاهی بگیرد از کل درسی که در طول ترم دارید.

شما مگر 2 ترم ندارید در هر سال تحصیلی در ایتالیا؟

چرا.

الان امتحانات این ترم تا کِی فرصت داری بروی امتحان بدهید؟ شما می­گویید 6 تا 9 بار فرصت دارید.

6 تا 9 تا کال دارد امتحان­ها

یعنی چه؟

یعنی 9 تا وقت ارائه می­دهد استاد.

در هر ترمی؟ شما نباید درس­های این ترم را پاس کنید بروید درس­های واحد مثل ایران ترم بعد را انتخاب رشته کنید؟

عرضم به حضورتان که برای رفتن به ترم بعد نیاز است که شما یکسری درس­ها را پاس کرده باشید به‌خاطر این که ترم بعد اگر بخواهید درسی پاس کنید یکسری درس­ها پیش­ نیازند ولی این­طوری نیست که اگر شما هیچ درسی پاس نکنید نتوانید وارد ترم بعد بشوید؛ یعنی هیچ قانونی مستقیماً برای این وجود ندارد؛ ولی صرف این که شما نیاز دارید که یکسری درس­ها را پیش ­نیازش را پاس کرده باشید بالاخره باید آن درس­ها را امتحانش را بدهید و پاس کنید دیگر؛ این منطقی­ است؛ ولی از سال دوم شما نیاز دارید که یکسری درس­ها به دولت ایتالیا ارائه بدهید که آقا من این دوتا درس را حداقل پاس کردم و می­خواهم وارد ترم بعدی بشوم و نیاز به اجازه رزیدنسی برای سال بعد دارم. این اجازه رزیدنسی که به شما می­دهند برای سال بعد نیاز دارید که یکسری درس­ها ­بهشان ارائه بدهید.

یعنی برای دولت ایتالیا باید اثبات کنید شما در حال درس خواندن هستید. نه اینکه از ویزا دانشجوئی برای اقامت استفاده می کنید؟

بله

از جو کلاس­ها در ایتالیا بگو چه طوری است؟ اصلاً تدریس استادها چه طوری است؟ سبکشان با ایران چه فرقی می­کند؟

اینجا چون من خودم صرفاً دانشگاه نرفتم ایران که بخواهم مقایسه کنم. ما وقتی که دانشگاه قبول شدیم ایران کرونا بود و اصلاً نتوانستیم وارد دانشگاه بشویم و کورس­های آنلاینی هم که می­گذاشتند حقیقتش من دنبال نمی‌کردم؛ چون که جذابیتی نداشت برایم؛ ولی اینجا اساتید مسلط هستند. به درسشان ولی آن­جوری نیست که انگلیسی­شان در حد یک آدمی که نیتیو است یا چندین سال است انگلیسی صحبت می­کند باشد؛ در حدی که بتوانند درس را به شما برسانند انگلیسی بلدند و درسی که خودشان قرار است بدهد را کامل به انگلیسی مسلط ­اند بهش و این از استادهایش است اینجا. یکسری استادها خیلی بهتر انگلیسی بلدند یکسری استادها نه کمتر انگلیسی بلدند.

کلاً جو دانشگاه در ایتالیا چه طوری است؟ برداشت خودت

خیلی دانشگاه بی حاشیه‌ای است. این­جوری است که آهسته بروی آهسته بیایی هیچ­کس کاری­ به شما ندارد و عرضم به حضورتان که هرکسی سرش در کار خودش است. دیگر شما که دیگر مثل من تجربه زندگی در شهر کوچک را دارید دیگر؛ هیچ فرقی آن­جوری هم نمی­کند با شهری که ما درش بودیم. خیلی جو آرامی دارد خیلی جو بی­خطری دارد خدا را شکر و شما اگر کار خودتان را انجام بدهید کسی به­تان کاری ندارد و راحت هم می­توانید در این مسیرتان پیشرفت کنید.

برخورد مردم و کارمندهای دانشگاه در ایتالیا چطور است؟

شما فکر نمی­کنم زیاد سروکله بزنید کلاً در طول این چند سالی که اگر که دوستان قبول بشوند و اینجا بیایند خیلی کم پیش می­آید که به دفاتر دانشگاه بروید برای کارهای اداری چون همه چیز آنلاین است و deadline دارد و شما باید یکسری مدارک را فقط صرفاً برایشان بفرستید و آپلود کنید؛ ولی خیلی آدم­های مهربانی ­اند خیلی کمک می ­کنند و جو بالاخره نژادپرستی یک­جوری است که وجود دارد دیگر در همه جای دنیا نسبت به یکسری کشورها ولی آن‌جوری نیست که خیلی به شما تحمیل بشود این نژادپرستی نه ممکن است یکسری آدم­ها باشند اینجا که خودشان صرفاً آدم خوبی نباشند و این را به شما تحمیل کنند؛ ولی در کل مردم خیلی مردم خوبی ­اند همه به همدیگر کمک می­کنند و واقعاً آدم­های مهربانی ­اند اینجا جنوب ایتالیا.

سیستم­های حمل‌ونقل در ایتالیا چگونه است؟ بین خوابگاه و مثلاً محل اجاره ­تان

عرضم به حضورتان در خود دانشگاه پزشکی و دانشگاه پاپاردو و دانشگاه آنونزیاتا را نمی‌دانم؛ ولی در خود دانشگاه پاپاردو پزشکی یک سری سیستم­های حمل­ و­نقل داخل دانشگاه هست؛ چون دانشگاه‌ها بزرگ­ هستند و از این­ طرف تا انطرف دانشگاه رفتن برای کلاس و سلف دانشگاه یک­ کم ممکن است وقت­گیر باشد برای همین سیستم حمل­ و­نقل رایگان است در خود محوطه دانشگاه و سیستم حمل‌ونقلش هم اینجا با بلیت است شما در شهر باید بلیت تهیه کنید تا بتوانید سوار اتوبوس بشوید.

روی کار دانشجویی هم می­شود در ایتالیا حساب باز کرد؟

کار دانشجویی عرضم به حضورتان هستند بچه­ هایی که پاکستانی­ها، هندی­ها، افغانستانی­ها که اینجا خیلی من دیدم کار می‌کنند؛ ولی من خودم اطلاعی ندارم از این که چه جوری می­شود دنبالش رفت چه‌کارهایی هست برای دانشجوها؛ چون که حقیقتش دنبالش را من نگرفتم زیاد اطلاعی ندارم در موردش ولی می­دانم که وجود دارد کارهای دانشجویی.

ترم تعطیلی هم دارید مثل ترم تابستانی ایران که تعطیل می­شود؟ یعنی شروعش از چه زمانی تا چه زمانی است؟

ترم ما که عرضم به حضورتان از سپتامبر شروع می­شود از اوایل سپتامبر امتحان­ها است امتحان­هایی که برای بچه­ها هست از اوایل سپتامبر است و شروع ترم هم اواخر سپتامبر است تا فوریه و اواخر ژانویه و فوریه ترم یک است برای هرسال و از مارچ هم تا پایان ژوئن ما ترم دوم را داریم در سال.

دو ماه حدوداً تعطیلید؟

بله

روزی چند ساعت درس می­خوانی؟ خیلی از درس‌خواندن زیاد صحبت می­کردی.

آره دیگر اینجا یکسری می­گویند درس نخوانی دیگر هیچ دیگر؛ خیلی چون که سنگین است درس­ها شما غافل بشوید از درس‌خواندن چون که امتحان­ها کتبی نیست و شما در هر کالی که امتحان برگزار می­شود یک امتحان نهایتاً می­توانید بدهید با خیال راحت؛ برای همین باید خیلی مطمئن درس بخوانید که آن یک امتحان را بتوانید قبول بشوید برای همین فشار خیلی بالا است استرس خیلی بالا است و حجم درس­ها هم به ­شدت زیاد است و بازه ­ای که می­توانید شما درس بخوانید کم است تا امتحان­ها دوهفته، دوهفته امتحان برگزار می­شود و باید خودتان را برسانید. پس خیلی درس‌خواندن سخت است و عرضم به حضورتان ساعت­های زیادی نیاز دارد.

مثل ایران مشروطی و این­ها هم دارد؟ یعنی کسی مشروط می­شود؟

یک آپشنی وجود دارد که شما اگر نتوانستید درسی پاس کنید و چون حجم درس­ها زیاد می­شود بخواهید مستقیم بروید سال دو بدون این که درسی پاس کرده باشید آپشن repeat ­دارد که شما سال یک را دوباره می­روید از اول شروع می­کنید.

همۀ واحدها را؟

بله همه­شان را ولی اگر این کار را بکنید من شنیدم که دیگر تا آخر تایم تحصیلتان اینجا بورس را نمی­توانید بگیرید نمی­توانید برای بورسیه اقدام کنید. پس یعنی این هم خودش یک فشار و استرس بیشتری است که بیشتر آدم درس بخواند و بیشتر از خودش کار بکشد بیشتر تلاش کند تا بتواند به بورسیه برسد و خودش اینجا یک کمک خرجی باشد برای خانواده.

آنجا امتحان جامع هم دارید مثل ایران بعد از چهار سال، سه سال پزشک­ها می­روند یک امتحان جامع می­دهند؟

من نشنیدم هم­چین چیزی.

چند سال طول می­کشد تحصیل پزشکی؟

عرضم به حضورتان کورس دندان­پزشکی اینجا ۵ساله است و کورس پزشکی 6 سال مینیمم طول می­کشد. باز هم‌بستگی به خودتان دارد و سال­هایی که repeat می­کنید یا نمی­کنید.

بعد کسی برای دستیاری تخصص بخواهد برود چه؟ شانسی دارد یا اطلاعاتی داری؟

حضورتان این­ها را من زیاد اطلاع ندارم در موردش ولی مثل این که می­ توانند یک دوره­ای را من یادم است رئیس دانشگاه داشت صحبت می­کرد یک دوره­ای مثل این که قرار است در سال­­های آینده برگزار کنند که شما این دوره را می­روید می­گذرانید و می­توانید به‌عنوان پزشک خانواده اینجا در ایتالیا در مینیمم ساعت کاری شروع به کار کنید؛ ولی این یک چیزی است که من حس می­کنم شنیدم؛ ولی اگر بخواهید اینجا ادامه تحصیل بدهید دیگر به زبان انگلیسی نمی­توانید ادامه تحصیل بدهید هر رشته­ای که بخواهید دنبال کنید باید به زبان ایتالیایی واردش بشوید؛ چون کاملاً رزیدنسی اینجا شما در بخشی، شما سر کلاس نیستی دیگر؛ برای همین انگلیسی دیگر واقعاً به کارت نمی‌آید؛ چون که سروکارت مستقیماً با یک آدم ایتالیایی است یک آدم متوسط ایتالیایی که هیچ انگلیسی بلد نیست خودش.

اطلاع داری که امکان ماندن در ایتالیا برای بعد از تحصیلات هست یا نه باید برگردی؟

عرضم حضورتان می­شود ماند؛ ولی این پروسه­ هایش را من حقیقتش زیاد نرفتم که ببینم چه جوری است؛ چون تمرکزم اصلاً جای دیگری بوده تا الان و فکر نمی­کنم زیاد خودم را درگیرش کنم تا آخر دوره تحصیلم چون که بالاخره یکسری چیزهای مهم­تر هست که الان سر راهمان است و باید بگذاریمشان کنار.

مدارک دانشگاه­های پزشکی ایتالیا را ایران قبول دارد

بله

یعنی خود مدرک مستقیم بیاوری ایران معادل­ سازی کنی قبول می­شود یا باز باید یکسری واحد در ایران پاس کنی؟

نه دو سالی است که شما باید اینترنی بگذرانید در ایران اگر که بخواهید بعد از دوران تحصیل برگردید؛ ولی غیر از آن مدرک پزشکی­اش را قبول دارند.

لحظه ­ای که وارد ایتالیا شدی برای ثبت‌نام و کارهای دانشگاه و این­ها چه؟ تجربیاتت را به ما می­گویی؟

عرضم به حضورتان که من از وقتی وارد شدم؛ چون که اینجا با کسی من آشنایی نداشتم و این­ها سخت بود دیگر تنها و این که دنبال خانه این­ها از ایران گشته بودم یکسری دوستانم کارهای خانه را انجام داده بودند؛ ولی خانه آماده نبود قراردادم 20 روز بعد بود بعد از ورودم بود و من نمی­دانستم آمدم اینجا یکسری هزینه­ های هنگفت دادم برای هتل؛ هزینه­ های زیاد برای خوردوخوراک چون اطلاعی نداشتم در مورد سلف دانشگاه و این که چه جوری می­شود اقدام کرد برایش، برای بورسیه،

برای همه این­ها خیلی اطلاع زیادی نداشتم در موردش برای همین جالب نبود؛ ولی من وارد شدم مستقیماً رفتم برای کارهای اداری که می­دانستم را انجام بدهم رفتم واکسن بزنم اینجا چون که نیاز بود یک green pass شما داشته باشید در هرجایی که می­خواهید بروید آن green pass را یک نفری بود که چک می­کرد که بداند که شما واکسینه هستی بداند که شما خطری نداری برای جامعه. ولی این­جوری بود آن اوایلی که من وارد شدم خیلی شوک مهاجرت است شما خودتان اطلاع دارید تجربه­اش را دارید یک شوکی بهت  وارد می­شود تازه متوجه می­شوی دیگر ایران نیستی زبانت زبانی است که هرکسی اینجا نمی­فهمد حتی این انگلیسی را هم کسی متوجه نمی­شود آن­قدر در جنوب ایتالیا. مردمش بیشتر انگلیسی اصلاً بلد نیستند و این­جوری بود تجربه کلاً تجربۀ جدیدی بود؛ ولی تجربه جالبی نمی­توانم بگویم بود.

می­دانی خود سفارت ایران معمولاً انجمن برای دانشجویان یک دفتری دارد.

من خاطرم هست شاید 16، 17 سال پیش در شهر پونای هند رفته بودم دیدن دوستان رفته بودم آنجا تحصیل می­کردند از طرف سفارت یک دفتری بود تازه ­واردها می­رفتند آنجا راهنمایی­شان می­کردند بعضی دانشجوهای قدیمی می­آمدند آنجا کمک می­کردند به دانشجوهای جدیدالورود حتی چند هفته اقامت بهشان می­داد هزینه خیلی جزئی می­گرفت تا کمکشان می­کردند خانه بگیرند دانشگاه ثبت‌نام کنند خیلی کار خوبی می­کرد.

بله هست این مسائل هم اینجا؛ حالا در رم و ناپولی و شهرهای بزرگ­تر حتماً هست؛ ولی اینجا هم قطعاً وجود دارد و شاید اگر هم نیست به وجود بیاید طی سال­های دیگر چون تعداد دانشجوهایی که دارد می­آید دارد زیاد می‌شود؛ ولی این چیزهایی که شما می­فرمایید را من زیاد اینجا متوجهش نشدم. بودند بچه­ های سال بالایی که خیلی دوست داشتند کمک کنند به بچه­ ها و ما هم رفتیم کمک گرفتیم ازشان ولی این­جوری که شما می­گویید به‌صورت متمرکز اینجا نبود اصلاً.

برسیم به بحث شیرین ویزا.

من چون خودم یک تجربه­ای از سفارت ایتالیا داشتم ولی نمی­دانم چه جوری بگویم سفارت ایتالیا یک جوری آن افرادی که حالا نمی­دانم هم­وطن­های خود ما در سفارت­ هستند یا افرادی هستند داخل سفارت یک جوری به‌ عمد فرایند را به سمتی می­برند که شما را به سمت دلال­ها سوق بدهند یعنی 6، 7 سال پیش بود من 2 مرتبه مکاتبه هم کردم؛ یعنی برای سفر توریستی درخواست دادم به ایتالیا؛ کل برنامه سفرم را دقیق، تمکن مالی­ ام این­ها همه را هم انجام داده بودم؛

ولی متأسفانه سایتشان خیلی سایت ضعیفی بود و متأسفانه آخرش هم نتوانستم ویزای ایتالیا را بگیرم خیلی مدت طولانی هم فقط برای گرفتن وقت سفارش حتی این­قدر من معطل شدم. احساس می­کردم یک عمدی وجود دارد؛ چون افراد زیادی به‌عنوان دلال به من زنگ می­زدند نمی­دانم شماره من را هم از کجا پیدا می­کردند و هزینه ­های هنگفتی هم درخواست می­دادند که برای یک سفر توریستی توجیه نداشت. من تجربه خودم را از سفارت ایتالیا گفتم در ایران؛ حالا نمی­دانم هم به وزارت امور خارجه یکی دو بار مکاتبه کردم هم با سفارت ایتالیا مکاتبه کردم واقعاً جزو بدترین سفارت­ها برای ویزا گرفتن توریستی است حالا حداقل من این را مطمئنم. آن کارگزاری یا سایتی که معرفی می­کنند نوبت ­دهی که می­کند اصلاً هیچ‌وقت شما هیچ جوری نمی­توانی ازش نوبت بگیری حالا من می­خواهم تجربه خود شما را بشنوم.

بله درست است ما هم همین تجربه شما را داشتم. من اطلاعی در مورد این که کِی قرار بود سایت­ها و این­ها باز شود نداشتم و در این گروه­هایی هم که بچه­ ها منتظر می­ ماندند و بیدار می ­ماندند و هی دائم سایت­ها را چک می­کردند نبودم و زیاد دنبالش را نمی­گرفتم اصلاً چون تجربه­ای نداشتم با پروسۀ ویزا گرفتن و این­ها. این خودش یک چیز چیزی بود که خیلی اذیت کرد من را پروسۀ ویزا؛ ما به deadlineهای اولیه سفارت نرسیدیم نتوانستیم ویزایمان را زود بگیریم تا بتوانیم به بورس برسیم اینجا.

آن مدارکی که قرار بود ارائه بدهند به ما خیلی دیر به دستمان رسید و در نتیجه ما هم نتوانستیم برای بورس اقدام کنیم برای سال اول و می­افتد برای سال دوم که واحدهایی که پاس کردم را ارائه بدهم تا بتوانم برایش اقدام کنم؛ ولی سفارت درست است این­جوری بود. عرضم به حضورتان مؤسسه ­ای که من با آن در ارتباط بودم هیچ‌چیز ارائه نمی­داد سرویسی ارائه نمی­داد برای کارهای سفارت چون خودشان هم می­دانند که چه جوری است جریان خودشان را درگیر نمی­کنند. بعد عرضم به حضورتان ما خودمان که نتوانستیم وقت بگیریم؛ ولی یکسری دلال­ها بودند همان جور که شما فرمودید یک مبلغی را گرفتند بعد چون ما خیلی نزدیک شده بودیم به deadline که اگر بعد آن اقدام می­کردیم نمی­رسیدیم به ایتالیا تمام تلاش این دو سالی که انجام داده بودیم می­پرید دیگر؛ برای همین یک مبلغ هنگفتی هم ما برای دلال وقت سفارت دادیم.

تعریف کن هزینه را به دلال دادی بعد چند روز طول کشید که ویزا ایتالیا امد؟

دلال وقت گرفت فردا پس‌فردایش برای من وقت گرفت.

من هم احساس می­کردم فقط مشکل پول است؛ یعنی باید پول را بدهی همه چیز حل می شود؟

نه همه این­جوری نبودند. خیلی­ها چون مثل ما یک­کم تنبل­تر بودند مثل من خودشان دنبالش را نگرفتند این­جوری شدند.

فیزیکی که نمی­توانی نوبت بگیری می­گویند: «بروید سایت»

بعد سایت هم البته به تنبلی و این­ها ربطی ندارد؛ ولی خیلی یکهو شلوغ می­شود؟ هر شب با سرعت اینترنت بالا البته این تجربۀ من مال 6، 7 سال پیش است

نه هیچ فرقی نکرده. هنوز هم شما فرایند نوبت­دهی سایتشان اصلاً یک ساعت­هایی هر موقع دلشان بخواهد باز می­شود و تازه باز هم که می­شود کلاً این­قدر ترافیکش زیاد است در یک‌لحظه حجم زیادی وارد سایتشان می­شوند عملاً هیچ. یک جوری انگار پشت‌صحنه  دلشان نمی خواهد انلای نوبت بدهند. وگرنه سفارت فرانسه من همین نوبت­دهی را خیلی راحت در هر ساعتی می­روی ساعت انتخاب می­کنی مدارک و پروفایل باز می­کنی خیلی آسان رفتم ساعتت هم مشخص می­کند رأس ساعت هم می­روی هیچ‌چیز خاصی نداشت. اینجا احساس می­کنم یک عمدی هست.

پروسه ­اش خیلی راحت­تر است از کشورهای دیگری که شما می‌فرمایید هم آلمان هم فرانسه من دوست­هایی دارم که فرانسه رفتند دوست­هایی دارم که آلمان رفتند دوست­هایی دارم که اسپانیا رفتند من سریع­تر رسیدم به ایتالیا تا آن­ها رسیدند به آن کشورهای دیگر؛ حتی با این که من یک سال انگار پشت کنکور بودم برای همین آزمون هم. حق دارند بالاخره مردم بیشتر تقاضا داشته باشند وقتی که راحت­تر می­توانند برسند به اینجا.

یعنی می­گویید ویزای ایتالیا راحت­تر گرفته شد؟

ویزای ایتالیا نه این پروسه­ذای که وارد دانشگاه بشوی برای ایتالیا راحت­تر است.

یک آزمون است همین­قدر. یک آزمون فقط شما باید قبول بشوید.

(توضیحات از اینجا به بعد یک نفر دیگر به نام آقای قنواتی به لایو ما اضافه شد. که متخصص ویزا بودند و من گفتم اطلاعات خوبی می توانند در اختیار شما عزیزا ن بگذارند)

داشتم گوش می­کردم در بحث تان گفتم اگر اجازه بدهید من هم در بحث تان باشم و یکسری صحبت­ها را بکنیم من در خدمتتان هستم.

ما با آقای دکتر کامیار داریم در مورد تجربیات ایشان در تحصیل پزشکی در ایتالیا صحبت می­کنیم. در مورد imat صحبت کردیم در مورد تجربیاتی که ایشان در خود دانشگاه داشتند هزینه ­های تحصیل همه صحبت کردیم الان رسیدیم به بخش ویزا. من یک تجربه خودم را گفتم تجربه شخصی خودم برای گرفتن ویزای توریستی ایتالیا بود 6 یا 7 سال پیش بود و از آقای دکتر هم پرسیدم شما نظرتان چیست؟ حالا خوشبختانه شما آمدید گفتم شاید شما تخصص، تجربه بیشتری داشته باشید.

بله من الان تقریباً 8 سالی هست برای دوستانی که ویزای شینگن یا ویزای کانادا یا استرالیا یا امریکا یا انگلیس را اقدام می­کنند برایشان از ترکیه از طریق سفارتخانه‌ها اقدام می­ کنیم الان تقریباً 8 سالی هست خدا را شکر تا حالا ریجکتی هم نداشتیم و تجربیاتم در زمینه اخذ ویزا خوب است خدا را شکر اگر موضوعی هست من بگویم چرا 90% ایرانی­ها ریجکت می­شوند ویزا سخت می­گیرند و چرا سفارت­ها اصلاً ایرانی­ها را بیشتر ریجکت می­کنند؟ حتی با وجود دعوت­نامه. یکسری مسائل و یکسری ریزه ­کاری­ها است من بگویم شاید به درد عزیزان بخورد.

من یک توضیحی خدمتتان بدهم؛ چون امروز در مورد ایتالیا داریم صحبت می ­کنیم عنوان بحثمان هم ایتالیا است من خیلی خوشحال می­شوم که – من تخصص ندارم تجربه هم ندارم – اگر شما تخصص و تجربه دارید در یک لایو دیگری با همدیگر حسابی بنشینیم در موردش حرف بزنیم

آره خواهش می­کنم ببینید در خصوص ایتالیا من یک موضوعی را بگویم چرا الان اکثر ایرانی­ها با این که حالا چه درخواست ویزای تحصیلی می­کنند چه کاری می­کنند چه توریستی می­آیند از ایتالیا ریجکت می­شوند متأسفانه شرکت­هایی که در ایران این کار را انجام می­دهند یا دفاتر مهاجرتی علم کافی به این موضوع را ندارند و باتوجه‌به این که ضوابط جدید سفارتخانه ایتالیا را می‌دانند؛ ولی بااین‌وجود فقط به‌خاطر دریافت 200 یورو یا 400 یورو پیش ­پرداخت اولیه از مسافر می­آیند برای مسافر اقدام می­کنند و بعدازاین که وقت سفارت را گرفتند و مصاحبه و این­ها که انجام شد.

متأسفانه بعد از یک مدتی خبر می­آید و سفارت ریجکت می­کند این­ها را. در سفارت ایتالیا الان جدیداً اکثر سفارتخانه‌ها عضو حوزه شینگن الان این­طوری شده که می­آیند تمام ریزه ­کاری­ها را جزءبه‌جزء استعلام می­کنند و دقت می­کنند در روند پروندۀ مسافر. یکی از مهم­ترین دلیل ریجکت شدن این هست که شرکت­هایی که می­آیند به‌عنوان نمایندۀ مسافر یا خیلی­ از وکلا مسافر می­شوند اقدام می­کنند روی آن کلاس هتل و روی بحث تاریخی که برای رفت و برگشتشان می­خواهند تنظیم بکنند مخصوصاً در ویزاهای کاری یا توریستی یا ویزای تحصیلی، هر چیزی که هست این­ها دقت نمی­کنند الان جدیداً سفارتخانه‌ها می­آیند روی همۀ این­ها استعلام می­گیرند.

الان مثلاً سفارت ایتالیا آمده گفته شمایی که می‌آیی؛ مثلاً ویزای شنگن سه‌ماهه می­گیری توریستی شما چرا مثلاً بلیت رفتت مثلاً می­گویی من می­خواهم امروز بروم بلیت برگشتت را رزرو کردی برای مثلاً طبق ویزایت مثلاً برای سه ماه دیگر چون درخواست ویزایت سه‌ماهه شنگن بوده از ترکیه و این که اگر شمایی که می‌خواهی سه ماه در ایتالیا بمانی قاعدتاً بایستی یک درآمد خیلی خوبی داشته باشی حالا بحث تمکن مالی را ندارم کلاً می­گوید شما مثلاً تمکن مالی را آمدی 400 میلیون ارائه دادی بعد مثلاً سه ماه می­خواهی در ایتالیا بمانی با آن هزینه­ ها و با آن شرایطی که هست بعد مثلاً رفتی هتل دوستاره اجاره کردی.

این را سفارت­ها می­آیند به این ریزه­ کاری­ها دقت می­کنند و ریجکت می­کنند الان 90% کسانی که  در ایران می­آیند اقدام می­کنند را به همین دلیل ریجکت می­کنند یا کلاس پروازی­شان، نوع پروازشان و یا این که آن شرایطی که سفارت خیلی­ ها مثلاً الان شرکت­ها می­آیند بلیت و هتل را رزروی در پرونده می­گذارند الان دیگر سفارتخانه‌ها به‌هیچ‌عنوان بلیت و هتل را اگر رزروی باشد ویزا نمی­کنند. یعنی بلااستثنا ریجکتشان می­کنند و این که خیلی ­ها الان هستند.

در ایران با ما تماس می­گیرند. می­گویند: «ما اقدام کردیم یک وکیل خبره هم کارمان را پیش برد» به او می­گویم: «چقدر دادی؟» می­گوید: «200 دلار اول دادیم.» می­گویم: «پسر خوب! شما نمی­دانی آن شرکت که می­داند الان ایتالیا کسی که می­آید می­گوید: «می­خواهم به تو ویزا بدهم» قاعدتاً شما بایستی بلیت هتلت را بخری بگذاری در پرونده که آن طرف بداند شما واقعاً قصد رفتن دارید.» سفارت ایتالیا می­آید استعلام می­گیرد می­بیند هتلش رزرو است بلیتش رزرو است هتل هم که تازه رزرو کرده دوستاره است و ریزه ­کاری­های خیلی تاریخ رفت و برگشتشان را یکسری ریزه­ کاری­های خیلی مهم که متأسفانه شرکت­های هواپیمایی،  دفاتر مهاجرتی به‌خاطر سودشان در ایران این­ها را مدنظر قرار نمی­دهند و فقط آن پول گرفتنشان از مشتری برایشان مهم است و متأسفانه اکثر ایرانی­ها را ریجکت می­کنند که …

بحثی که من دارم موضوع گرفتن وقت سفارت ایتالیا برای دانشجو است.

یعنی در ایران سفارت ایتالیا یک سایت معرفی می­کند – حالا سایتش را من دقیق نمی­دانم – کارگزاری است اسمش اصطلاحاً می­گویند می­گوید: «شما بروید اول نوبت …» مثلاً مدارک تحصیلی دعوت­نامه دانشگاهتان آمده همه مدارکت را هم کامل کردی باید ببری تحویل بدهی آیلتس 6.5 به بالایت هم آماده است. مشکل این است که شما اصلاً در سایتش به‌هیچ‌عنوان نمی­توانی نوبت بگیری؛ یعنی من خودم برای توریستی که اقدام کردم گفتم حداقل نوبت را خودم بگیرم هر چه اقدام کردم هر ساعتی با هر سرعت اینترنتی نتوانستم. عملاً هم حضوری هم که رفتم آنجا دیدم آدم­هایی هستند که می­گویند: «ما برایت نوبت می­گیریم» هزینه ­های خیلی هنگفتی می­گفتند برای من آن زمان توجیه نداشت کنسلش کردم اصلاً سفر را.

من دلیلش را بگویم خدمتتان؟ سفارتخانه‌ها دیگر الان خودشان عمداً این کار را می‌کنند؛

یعنی باتوجه‌به آن سهمیه­ای که به کارمندهای سفارتخانه‌ها دارند می­دهند بابت VIP وقت سفارت، این­ها ترجیح می­دهند بیشتر با کسانی کار کنند که این وقت­ها را از آن­ها بخرند؛ مثلاً الان کارمند سفارت آلمان یا کارمند سفارت سوییس آمدند نوبت­ هایی که مثلاً مال آن امتیازاتشان است که خود کشورشان به آن­ها می­دهد مثلاً می­گوید شما در ماه به هر نفر مثلاً 30 تا VIP وقت می­دهد می­گوید شما می­توانید در ماه 30 نفر را مثلاً از خویشاوندان، از دوستان، از کسانی که مثلاً دارید و این­ها وقت بگیرید و کارهایشان را انجام بدهید الان کارمندهای سفارت دیگر چه‌کار می­کنند؟

می­آیند این وقت­هایشان را می‌فروشند؛ یعنی مثلاً می­آیند به من می­گویند: «آقای قنواتی! شما در ماه 20 تا مثلاً نوبت داری. چه این 20 نفر را به من بدهی چه ندهی من هزینۀ آن نوبت سفارت و آن داکیومنتی که من کمکت می­کنم برای ویزا شدن مسافرت است. این امتیاز را به من می­دهد که کمک می­کند به من می­گوید چه در پرونده بگذارم که مسافرم ویزایش قبول بشود می­آید این وقتش را می­فروشد می­گوید: «من به‌ازای هر نفر 3000 یورو از تو پول می­گیرم» 20 تا 3000 یورو می­شود 60 هزار یورو؛ این 60 هزار یورو را چه من مسافر به او بدهم چه ندهم پولش را از من می­گیرد.

برای همین بیشتر مثلاً جاهایی که الان قیمت­های سنگین می­دهند به همین دلیل است؛ مثلاً شرکت هواپیمایی یا دفاتر مهاجرتی الان در تهران هستند که می‌آیند؛ مثلاً این را می­خرند. طرف 60 هزار یورو پول می­دهد 20 تا وقت می­خرد خودش هر ویزا را مثلاً به اسم این که من 100% ویزا می­کنم می­آید 10 هزار یورو 12 هزار یورو به هر نفر می­فروشد این را؛ یعنی می­گوید هزینۀ شما برای ویزای تضمینی دانشجویی ایتالیا 10 هزار یورو یا 12 هزار یورو هزینه­اش است. الان سفارتخانه‌ها دارند این کار را می‌کنند؛ یعنی کارمندها باتوجه‌به آن چیزی که دارند؛ یعنی من دیدم؛ یعنی با آن­ها که صحبت می­کنم طرف می­گوید من در طول ماه مثلاً ما 40 تا نوبت می­دادیم 50 تا نوبت می­دادیم برای سفارت،

100 تا نوبت می­دادیم به فرض مثال؛ این­ها باتوجه‌به آن داکیومنت ضعیفشان و مدارکی که ارائه می­دادند 90 درصدشان ریجکت می­شدند وقتی ما می­فرستادیم ما به‌جای این که این کار را بکنیم می­آییم نوبت­های خودمان را به‌عنوان خویشاوند یا دوست یا آشنا، رفیق یا VIP اسمش VIP time سفارت است این را به‌عنوان VPI نوبت­هایمان را به یک نفر که کارش آن است؛ مثلاً در هر کشوری الان دارند این کار را می­کنند مثلاً می­فروشیم این‌طرف دیگر هم خیال او راحت است که ما کمکش می­کنیم که ویزا بشود.

مسافرش 100% چون قاعدتاً آن­ها در ارتباط­اند و می­دانید طبق بند 600 ماده 212 این­ها در نهایت تصمیم را آن مأمور سفارت می­گیرد که آیا تو ویزا بشوی یا نشوی. در خیلی از مراحل هم اعلام می­کند می‌گوید؛ مثلاً همه مدارکت اوکی درست است؛ ولی من احساس می­کنم تو می­خواهی برنگردی ریجکتت می­کند. چون تصمیم­ گیرنده نهایی خودش است در نهایت می­آید کمک می­کند به آن یک نفری که با او قرارداد بسته و پول را دارد به او می­دهد خیلی هم قانونی هم هست؛ یعنی هیچ‌چیز نظارتی رویش نیست می­گوید: «آقا وقتم است می­فروشم» و در خفا هم کمک می­کند به آن آقا می­گوید: «آقا! من کمکت می­کنم تو 100% ویزا بشوی » و این وقت 100% را به قیمت­های 2000 یورو، 3000 یورو می­فروشد در تهران. به این دلیل است.

ما تجربه خود آقای کامیار هم بشنویم ایشان برای ویزای سفارت ایتالیا اقدام کردند برای تحصیلی، دانشجویی. می­دانم که یک‌زمان خیلی زیادی هم طول کشید. آقای کامیار! شما تجربۀ خودت را به ما بگو.

عرضم به حضور شما همین­جوری بود دیگر؛ وقت را از یک دلال خریدم و مدارکم را کامل کردم ارائه دادم و بعد از 40 روز ویزایم آمد بدون مشکلی.

هزینه خود صدور ویزا چقدر بود؟ یعنی چقدر هزینه دادی به خود سفارت ایتالیا؟

70 یورو است در سفارت نقدی از شما هزینه می­گیرند.

شما به خود سفارت که عملاً مراجعه نمی­کنی همه مدارک را می­بری به دفتر CKGS

به دفتر CKGS بله.

CKGS. آزمایش­های بیومتریک هم انجام دادی؟ اثر انگشت و …

نه نه

یعنی شما برای ویزای تحصیلی ایتالیا رفتید اثر انگشت نگرفتند

نمی­گیرند.

نیازی نیست آزمایش بیومتریک؟

نه آزمایشی انجام ندادم.

توضیحات آقای قنواتی:

ببینید می­دانی چیست قضیه بایو متریک؟ بایو متریک هر سفارت در کشور مبدأ به‌خاطر امنیت همان کشور است که دولت به آن سفارت می­گوید شما بایستی از کسی که می­آید به شما درخواست ویزا می­دهد باید بایومتریکش کنید و آن اطلاعات را بگیرید از کشور منی که در کشورم سفارت داری که این آیا مشکل دارد؟ ندارد؟ شرایطش چه جوری است؟ تا ما به شما بگوییم. هیچ ارتباطی با بایو متریک شدنش در کشور مقصد به‌هیچ‌عنوان ندارد؛ یعنی این که مثلاً مسافر فکر کند: «من در تهران بایو متریک نشدم؛ ولی مثلاً بروم آنجا بایو متریک نمی­شوم.» نه چه اینجا بایو متریک بشود چه نشود وقتی برسد به کشور مقصد آنجا بایومتریکش می­کنند و الان جدیداً از بایو متریک اسکنر چشم استفاده می­کنند.

به‌خاطر این که بتوانند کاملاً تشخیص بدهند که این مسافر چه جوری است و شرایطش چیست و همه‌جوره‌اش را بررسی می­کنند. الان دقیقاً همان جوری که دوست عزیزمان گفت همین‌جور است اصلاً دیگر به بایو متریک هم نمی­برند خیلی­ها مثلاً اصرار می‌کنند؛ مثلاً مسافر اطلاعات ندارد می­گوید: «من چه جوری بایو متریک نمی­شوم ویزا برای من صادر می­شود؟» درحالی‌که مثلاً خیلی­ها به‌خاطر این که بیایند این شائبه را برای مشتری رفع بکنند و این شرایط را برطرف بکنند برای مشتری که مطمئن بشوند قانونی است و جعلی نیست قانونی هم نیست و می­خواهند مطمئن بشوند که نیست می­آیند چه‌کار می­کنند؟ بایو متریک مشتری را از روی برگه کاغذ خودشان می­گیرند و می­برند می­دهند به آن کارمند سفارت و آن روی دستگاه خودش بایو متریک آن مسافر را تعریف می­کند.

متوجه شدم. آقای کامیار! شما که رفتید مصاحبه­ای هم انجام دادید در سفارت یا دفتر CKGS ؟

نه

هیچ مصاحبه­ ای چیزی انجام ندادید. تمکن مالی برای صدور ویزا چقدر شما ارائه دادید؟

اگر اجازه بدهید من مبلغش را که نگویم؛ ولی یک مقداری نیاز است یک مینیمم نیاز دارند.

نه همان مینیممی که سفارت نیاز دارد

حول‌وحوش 5 تا 6 هزارتا فکر می­کنم نیاز دارند برای تمکن مالی

الان ویزایی که برای شما صادر شده برای 6 سال است یا نه برای یک سال باید بروید سفارت ایتالیا تمدیدش کنید؟

نه دیگر؛ ویزایی که صادر شده برای یکسری از بچه­ها 100 روزه است برای یکسری از بچه­ها یک‌ساله است. بعد شما اینجا که وارد می­شوید باید بروید یک انگشت­نگاری­ای انجام بدهید تا یک کارت رزیدنسی بگیرید اینجا که به‌عنوان ویزا برایتان عمل می­کند از سال دومی که اینجا حضور دارید.

بعد باید هرسال تمدیدش کنی؟

یک‌بار دیگر باید هرسال تمدید بشود دیگر درست است. 150 یورو هزینه …

داخل خود ایتالیا یا تهران اقدام کنی؟

نه نه نه در خود ایتالیا. مدارکی هم که نیاز دارد عرضم به حضورتان مدارکی نیست که از ایران بخواهد کسی برایتان بفرستد مدارکی است که باید اینجا تهیه کنید در دفاتر ایتالیایی.

تأکید هم کردی که یکسری از واحدهای درسی را حتماً باید پاس کنی که به دولت ایتالیا ارائه بدهی بعد ویزا تمدید می گردد

بله از سال دوم باید دوتا درس هرسال ارائه بدهی بهشان

یعنی من دارم درس می­خوانم اینجا با ویزای تحصیلی نیایم اقامت بکنم؟

بله

من یک توضیحی بدهم با من سعید کامی آشنا بشوید. من شرکت اعزام دانشجو، تحصیلی، ویزا، این­ها ندارم من فقط یک وب­سایت و یک کانال یوتیوب و پیج اینستاگرام هم دارم؛ ولی همة این­ها، همۀ متن­ها، ویدئوها می­رود در وب­سایت من و کانال یوتیوب من. هدف من مستندسازی تجربیات است؛ یعنی من می­گویم اگر کسی که تصویر خودش را می­آید ارائه می­دهد کامل، صادقانه، یکسری دیتا، اطلاعات صادقانه­ای به مردم ارائه می­دهد می­تواند بیزینس خودش هم معرفی بکند؛ یعنی هیچ ایرادی از نظر من ندارد.

شما می­گویی من کارم ویزا است و صادقانه می­آیم اطلاعات به مردم می­دهم راهنمایی­شان می‌کنم؛ مثلاً تجربیات آقای کامیار در مورد تحصیل به ایتالیا؛ من و آقای کامیار همشهری هستیم از یک شهر خیلی کوچکی ایشان یک تصمیمی گرفت و شاید خیلی به ایشان گفتند: «نمی­شود نمی­توانی» ولی خوشبختانه توانست با تلاش یک سال اول رد شد امتحان را؛ سال دوم نمرۀ خیلی خوبی هم گرفت رفته ایتالیا درس می­خواند و برای من خیلی مایه افتخار است که به‌هرحال خواستن توانستن است.

توضیحات تکمیلی آقای قنواتی

من فقط یک موضوعی را بگویم شما این را در جریان باشید حالا به دوستان عزیزتان کسانی که در لایوتان شرکت می­کنند به‌هرحال کسانی که هستند یک موضوعی که هست بحث الان مهاجرت به کانادا است حالا جدای از این بحث است؛ ولی در حد یک نکته گفتم بگویم شاید به درد بخورد مهاجرت به کانادا هست که اکثر ایرانی­ها می­خواهند اقدام بکنند برای ویزای کانادا. ببینید کانادا می­دانید شرایط خیلی سختی را برای مسافرهای ایرانی دارد و این که خیلی از مردم به‌خاطر نداشتن اطلاعات یا کسانی که در ایران به‌عنوان وکیل اقدام می­کنند برای گرفتن ویزا خیلی از شرط­های قانون یا خیلی از قانون­های سفارت کانادا را نمی­دانند.

سفارت کانادا مثلاً یکی از شرایط صدور ویزایش این است که طرف سابقه travel history داشته باشد؛ یعنی به کشورهای عضو حوزه شینگن سفرکرده باشد. باید حتماً ویزای شنگن در پاسش خورده باشد. بعد خیلی­ ها می­آیند متأسفانه از این موضوع سوءاستفاده می­کنند و به‌خاطر نداشتن علم و آگاهی مسافر به مسافر می­گویند: «مثلاً ما شما را می­فرستیم ایتالیا سه ماه، ویزای 100 روزه، 99 روزه، حالا سه‌ماهه برای شما می­گیریم شما بروید ایتالیا بعد از ایتالیا مثلاً ما کارهایتان را انجام می­دهیم وقتی که travel history خوردید؛ مثلاً می‌فرستیم تان کانادا»

دقت کنید دقیقاً طبق آن چیزی که آمده قانون­گذار گفته برای صدور روادید کشور کانادا آمده می­گوید: «من الزامی به داشتن travel history ندارم. در صورتی‌ که شما از تمکن مالی خیلی خوب و برنامۀ مرتب و منظم سفارت برخوردار باشید. یعنی اصلاً لزومی ندارد به این که حتماً یکی travel history داشته باشید و سابقه سفر به اتحادیه شینگن را داشته باشد. می­آید می­گوید: «من می­توانم شما را با یک تمکن خوب، با یک برنامۀ خیلی خوب با هدف­گذاری مناسب، خیلی راحت می­توانم به شما ویزا بدهم.» و سفارت کانادا یک جوری است که مثلاً الان طرف می­آید در تهران مثلاً هستند الان کسانی که می­آیند مدارک جعلی می­گذارند در پرونده و به هر دلیلی اصلاً ویزا هم صادر می­کنند اوکی ویزا هم می­گیرند مسافر می­خواهد برود کانادا.

آن مامور گیت در خود فرودگاه تورنتو یا ونکوور، آن کسی که آن پشت نشسته، دولت کانادا این اختیار را بهش داده. می­گوید: «حتی اگر رئیس‌جمهور کانادا به شما دعوت­نامه داده باشد و آن سفارت برای شما درخواست داده باشد و ما بهش اجازه داده باشیم و ویزا برای شما صادر شده باشد. اگر بیاید اینجا پشت کانتر بایستد و نتواند با من درست صحبت بکند من همین‌جا می­توانم ویزایش را باطل کنم.» این قانون کشور کانادا است. می­گویم یکسری ریزه ­کاری­ها و مطالب خیلی مهم در بحث مهاجرت و ویزا و اخذ ویزا و این­ها هست که حالا در زمان مناسب هر زمان که باشد من در خدمتتان هستم برای اطلاع‌رسانی.

برای آقای کامیار هم همین اتفاق افتاد؛ مثلاً به ایشان از ابتدا ثبت‌نام کردند آن شرکتی که ثبت‌نام کرده من اسمشان را اصلاً در دوتا لایومان هم نبردم تأکید کرده که ما برای شما بورس کامل می گیرم؛ ولی وقتی رفتند به ایتالیا در لایو قبلی به ما گفتند 10% بچه­ ها توانستند بورسیه بگیرند. به قول خودش الان شاید روزی 15، 16 ساعت دارد درس می­خواند که بتواند برای سال دوم این بورسیه خودش را تمدید کند؛ یعنی اگر نمره خوب بگیرن.

د بهش بورسیه تعلق بگیرد از خوابگاه و از غذای قیمت مناسب، از سلف­سرویس دانشگاه بتواند استفاده کند. همۀ این­ها مستلزم این است که صادقانه بهشان می­گفتند اگر بهشان ابتدا می­گفتند شانست این­قدر است این آدم تلاشش را بیشتر می­کرد یا برای ویزا زودتر اقدام می­کرد به یک دلایلی کامل خدمات بهشان ندادند؛ یعنی فقط ثبت‌نام کردند در آزمون کمکشان کردند؛ ولی برای ویزا و برای کارهای؟ 60:45 کمکشان نکردند.

البته نمی­شود همۀ شرکت­ها؛ خیلی از شرکت­ها هستند الان در تهران واقعاً دارند درستکار می‌کنند؛ ولی یک عده هم هستند به‌هرحال سودجویند می­آیند سوءاستفاده می­کنند طرف با یک دفتر زدن و یک ثبت شرکت کردن فقط برایش مهم است که از امثال حالا این دوست عزیزمان بیایند یک پولی بگیرند متأسفانه برایشان مشکل‌ساز بشود. می­گویم حالا یک بحث تخصصی که ان­شاءالله به امید خدا در زمان مناسب من در خدمتتان هستم و می­توانم باتوجه‌به آن سنم حالا تجربیاتی که دارم کار می­کنم می­توانم که اطلاعت در اختیارتان بگذارم.

فقط یک موضوعی آقای مهندس! من وقتتان را نگیرم آقا کامیار هم ببخشید من را؛ این است که فقط یک چیزی را بگویم که آن متقاضی دریافت ویزا حالا هر نوع ویزایی به هر دلیلی طرف ویزای مثلاً توریستی می‌گیرد؛ ولی مثلاً می­رود حالا در ایتالیا – آقا کامیار ایتالیاست دیگر الان فکر می­کنم – آنجا به هر دلیلی می­تواند آنجا قبول بشود و برود؛

مثلاً دانشگاه آنجا یک اتفاقی برایش بیفتد می­تواند آنجا تحصیل کند این شانس وجود دارد این قابلیت وجود دارد که دوستانی که آنجا هستند حتی با یک ویزای دیگر می­ توانند درخواست تغییر ویزا بدهند این نیست که صرفاً هر ویزایی داشته باشید می­توانید با همان ویزا فعالیت بکنید این شانس وجود دارد که در کشور مقصد هرکسی می­تواند تغییر ویزا بدهد؛ یعنی این که صرفاً من فقط باید با ویزای دانشجویی بروم تا بتوانم آنجا تحصیل کنم نیست. می­شود تغییر ویزا داد و می­شود کار انجام داد فقط بایستی با برنامه و دقیق عملکرد و کسی که واقعاً بلد باشد.

کسی که همسر و فرزندانش همراهش باشند یا بخواهد یکی از والدینش را با خودش ببرد؟

بله اگر به‌عنوان همراه و ویزای مولتی می­تواند وارد آن کشور بشود. البته تمکن مالی هم خیلی مهم است.

دوستان عزیز! باز تأکید می­کنم من شرکت اعزام دانشجو، مهاجر، ویزا، هیچ‌چیز ندارم فقط در سایت saeidkazemi.ir lkمستندسازی می­کنم تجربیات دیگران را. تجربه­ ای که مفید باشد و بتواند برای یک نفر مشکلاتش را کمتر بکند راحت­تر بتواند وارد زندگی بشود و هر تصمیمی که دارد به ان برسد. روز خوبی داشته باشید.

تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ایتالیا

تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ا

تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ایتالیا

برای تماشا صحبت های من با آقای کامیار در مورد تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ایتالیا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن فایل صوتی صحبت های من با آقای کامیار، در مورد تجربیات شرکت در آزمون پزشکی IMAT ایتالیا از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.


سلام به همۀ دوستان سعید کاظمی هستم و امشب در مورد تجربیات آزمون پزشکی Imat ایتالیا (تحصیل پزشکی رایگان در ایتالیا) با آقای کامیار می­خواهم صحبت کنم. ایشان را به لایو اضافه کنم ایشان دانشجو هستند در ایتالیا سال اول تحصیل آقای کامیار در رشته پزشکی است.

همین ابتدا خودت را معرفی کن برای دوستانی که هستند. من یک خلاصه­ای گفتم امروز می­خواهم تجربیاتی که شما در آزمون Imat پزشکی ایتالیا در این دو سالی که می­دانم خیلی هم سخت گذشت به شما. تجربیاتت را بگو اول خودت را معرفی کن بعد من یکسری سؤال از شما می­پرسم.

امیر کامیار هستم دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه مسینا ایتالیا

اصلاً Imat را تعریف بکن برای و بگو آزمون ایمت  چیست؟ کسی که  اولین‌بار است می­شنود اصلاً ایمت  چه آزمونی است؟

آزمون ایمت ایتالیا یک تستی است که از طرف کمبریج  برگزار می­شود. برای دانشجوهای EU و NONEU یعنی اروپایی­ها و غیراروپایی­ها که می­خواهند پزشکی را در ایتالیا دنبال کنند. خلاصه­اش می­شود این که یک چیزی مثل کنکور در ایران است. ولی خیلی بیسیک­تر از کنکور ماست.

آزمون ایمت به چه زبانی برگزار می­شود؟

Imat که به زبان انگلیسی است. ولی یک آزمون ایتالیایی­اش هم هست که اسمش را نمی­دانم من فکر می­کنم آلفا باشد. اطلاعی ندارم دربارۀ آن ولی ایمت به زبان انگلیسی است.

حتماً باید آن نفری که شرکت می­کند دیپلم ایران تجربی را داشته باشد یا نه بقیۀ رشته ­ها هم می­توانند ثبت‌نام کنند؟

از ریاضی یا تجربی یا انسانی آمده باشند می­توانند اقدام کنند برای شرکت در آزمون Imat.

نکتۀ اول و مهم­ترین سؤالی که شاید در ذهن خیلی­ها ایجاد بشود این بورسیۀ تحصیلی رایگان است یا نه؟

عرضم به حضورتان که یکسری چیزها را می­گویند در اینترنت و این­ها ولی مثلاً من خودم جزء آن افرادی بودم که بورسیه به من تعلق نگرفت حداقل 80% از دوستانم و هم­کلاسی­هایم اینجا بورسیه به تعلق نگرفت. حالا اینجا در قسمتی که ما هستیم در ایتالیا یک­کم متفاوت است یعنی بگویم بهتان که این بخش جنوبی ایتالیا یک­کم فرق می­کند با شمال ایتالیا. برای همین شاید به آن دلیل به ما تعلق نگرفت بورسیه ولی عرضم به حضورتان که اگر به تایمش اقدام کنند در آن بازه و deadline که گذاشتند اقدام کنند نه هیچ موردی ندارد می­توانند به آن برسند ولی این بورسیه فقط برای سال اول است.

یعنی سال یک تحصیل پزشکی در ایتالیا رایگان است ولی سال­های بعدی­اش باید هزینه پرداخت کنند؟

هزینه نباید پرداخت کنی؛ یکسری واحد است که باید آن واحدها را پاس کنید و برای بورسیه کردیت­ها بگیرید که بورسیه بتواند به شما تعلق بگیرد؛ یعنی مثل سال اول نیست که فقط یکسری مدارک باید آپلود کنی در یکسری سایت­هایی که خودشان در اختیارتان می­گذارند و هر دانشگاه متفاوت است.

این آزمون تحصیل در ایتالیا فقط برای شاخه ­های پزشکی است یعنی فقط پزشکی و دندان­پزشکی است یا نه داروسازی و بقیۀ رشته­ها می­توانید انتخاب کنید؟

Imat برای پزشکی و دندان­پزشکی است و یک آزمونی هست برای داروسازی Tolk که آن را مکرر می­گیرند یعنی در همه‌جا؛ تعداد دفعاتی که آزمون برگزار می­شود خیلی زیاد است ولی Imat یک‌بار در سال برگزار می­شود.

مثلاً کسی مهندسی بخواهد بخواند یا حقوق بخواهد بخواند یا بیزینس، NBA این­ها هم هست؟ یعنی امکانش هست آزمون آن­ها را هم بدهد؟ چون ایران همه­اش Imat معروف است.

آری اینجا بچه­ها یی که رشته ­های دیگر می­خوانند هستند. مثلا هم اتاقی من کامپیوتر می ­خواند اینجا؛ خیلی از دوستان حقوق می­ خوانند؛ یکسری از بچه­ ها اینجا بیزینس می­ خوانند. خیلی رشته­ های متفاوتی به زبان انگلیسی.

آن­ها هم آزمون خاصی می­روند انجام می­دهند؟ یعنی آزمون خاصی می­گیرند؟

از آن اطلاع ندارم ولی فکر نمی­کنم که آزمون داشته باشد.

حالا برسیم به زبان برای آزمون ایمت که چه امتیازی را باید  از آزمون زبان بگیری و چه آزمونی را باید امتحان بدهی؟ آیلتس، تافل یا دولینگو؟

برای خود آزمون که نیاز نیست شما مدرک زبان ارائه بدهید برای ثبت‌نام در آزمون، یعنی آزمون دادن و این­ها اصلاً نیاز نیست مدرک زبان ارائه بدهید ولی این هم باید در نظر داشته باشید که آزمون کلاً به زبان انگلیسی است دیگر یعنی باید یک مینیممی انگلیسی بلد باشی و یاد داشته باشی تا بتوانی آن آزمون را بدهی ولی برای سفارت – و حالا اگر ان­شاءالله قبول شدند دوستان و این­ها – و مراحل بعدی نیاز به یک مدرک زبانی دارند که من آیلتس را می­دانم 6.5 به بالا نیاز دارد سفارت.

خیلی هم لِوِلِش بالا نیست. کسی که می ­خواهد شرکت کند شرط معدل و شرط سنی دارد؟

نه شرط معدل که برای ما تعریف نکردند ولی یک مسئله­ای هست گپ تحصیلی یعنی شما مثلاً 18 سالگی دیپلم­تان را گرفتید دیگر 24 و 25 شاید نهایت چیزی باشد که سفارت به شما ویزا بدهد به‌خاطر این که یک بازۀ تحصیلی دارید دیگر بالاخره یک گپ تحصیلی وجود دارد. خیلی بودند گپ تحصیلی ویزا نگرفتند ولی محدودیت سنی خاصی ندارد.

نمرات دبیرستان هم در آزمون ایمت ایتالیا تأثیرگذار است یا نه؟

نه نمرات دبیرستان؛ مثل ایران آخر شما نمره که می­گیرید در کنکور تأثیرگذار است.نه فکر نمی­کنم نه ولی دروس Imat خیلی بیسیک­های دبیرستان است یعنی چیز سختی نیست چیز پیچیده­ای نیست. فقط مشکلش برای ما این است که به زبان دیگری است.

رشته ­های پزشکی و دندان­پزشکی در چه دانشگا ه­ها و در چه شهرهای ایتالیا می­توانند. تحصیل کنند؟

شهرهایش که زیاد است فکر می­کنم. لیست شهرهایی که بچه­ ها بتوانند برای آن اقدام کنند در اینترنت پیدا می­شود به‌راحتی ولی معروف­هایش میلان، رم، تورین و ناپلی هستند ولی دندان­پزشکی را فکر می­کنم فقط یک دانشگاه در ایتالیا زبان انگلیسی است و آن هم می­گویند خیلی سخت است واردشدن به آن و کلاً هم تعداد دانشجوهایی که می­گیرد خیلی کم­اند زیر 10 تا هستند. تعداد زیادی دانشجو نمی­گیرد.

بورسیه یا سهمیه تحصیل پزشکی در ایتالیا به دانشجوهای غیراروپایی تعلق می­گیرد؟

 چون من دیدم کشورهای مختلفی آزمون برگزار می­کند و آدم‌های زیادی از همه جای دنیا برای آزمون شرکت می‌کنند؟

هیچ فرقی نمی­کند بورسیه­ای که می­دهند. دانشجوهای اروپایی هم می­توانند برای آن اقدام کنند فقط می­گویم که از سال دوم متفاوت می­شود یعنی این‌جوری نیست که به همه تعلق بگیرد باید تلاش کنی برسی به آن بورسیه؛ خیلی درس­ها سنگین است حجم درس­ها به­شدت بالا است در این رشته­ها و ما فکر می­کردیم که خیلی راحت­تر از این چیزی که می­گویند باشد ولی آمدیم اینجا دیدیم خیلی سخت­تر از آن چیزی است که فکر می­کردیم. حجم درس­ها بالا است شیوه­ای که امتحان می­گیرند خیلی متفاوت است در دانشگاه؛ اصلاً چیزی به نام امتحان کتبی اینجا دیگر وجود ندارد همۀ امتحان­ها شفاهی است و خیلی هم دروس به­شدت سخت و حجم بالا است.

به این­ها می­رسیم فقط امروز اگر در لایومان بیشتر در مورد خود آزمون حبت کنیم. ممنون چون می­دانم دو مرحلۀ آزمون را امتحان دادی.

چرا ایرانی­ها این­قدر از این آزمون استقبال می­کنند؟ به‌خاطر بورسیه­اش؟ به‌خاطر راحتی­اش؟ انگلیسی‌زبان بودنش؟

آزمون ایمت و تحصیل در اروپا برای کسانی که به مهاجرت علاقه دارند. یک راه خیلی ساده­تر است برای مهاجرت بیایی به کشورهای اروپایی، ویزای خیلی معتبری بگیری راه به نسبت ساده­ای است ولی رقابت در آن سنگین است دیگر. تا چند سال پیش زیاد مطرح نبود این آزمون در ایران ولی دیگر یک چند وقتی شده با این تبلیغاتی که هست. همه می­دانند چیست همه اطلاع دارند در موردش و همه می­خواهند آزمون بدهند.

این 10 تا یا 20 تا دانشگاهی که در ایتالیا بورسیه پزشکی می­گیرند حدوداً چند نفر در سال پذیرش می­کنند؟

دانشگاه ما دیگر مینیممش یعنی میانگینش این‌جوری است که 25، 30 تا را همۀ دانشگاه­ها می­گیرند. یعنی هر تعدادی دانشگاهی که الان من چون نمی­دانم چند تا دانشگاه­اند در کل ولی 25، 30 تا می­گیرند دیگر مینیمم. دانشگاه ما امسال 42 تا می­گیرد.

یعنی حدود 400 یا 500 نفر می­گیرد.

 ایرانی­ها بیشتر کدام شهرهای دنیا  آزمون ایمت شرکت می‌کنند؟

آنکارا، استانبول و دبی  این­ها شهرهایی است که خیلی ایرانی­ها می­روند و کشورهای اروپایی­ هم همۀ کشورها برگزار می‌گردد. حتی آزمون Imat در امریکا و کانادا هم برگزار می­شود.

در یک ساعت مشخص در همۀ دنیا برگزار می­شود؟

بله. این‌جوری است ولی مثلاً آن­هایی که خیلی تفاوت ساعتی دارد دیگر روزش فرق می­کند ولی فکر می­کنم برای آن­ها سؤالاتش هم یک­کم متفاوت باشد چون دیگر تقلب نشود و این­ها.

چند تا سؤال داشت آزمون ایمت؟

آزمون عرضم به حضورتان که 60 تا سؤال است. 15 تا زیست، 15 تا شیمی، 10 تا ریاضی، 10 تا فیزیک است (البته نه 10 تا ریاضی چون ریاضی و فیزیک باهم 10 تا سؤال­اند) و 30 تا هم سؤال­های زیست و ‌شیمی و 10 تا سؤال هم اطلاعات عمومی و 10 تا سؤال هم سؤال هوش است.

تو کدام­ها را بیشتر تمرکز کردی امتحان دادی؟ یعنی اگر بخواهی یک نفر را پیشنهاد بدهی توصیه بکنی کدام­ها را فکر می­کنی بخواند بهتر است؟

سؤال­هایی که همه می­روند سمتش که دیگر مشخص است زیست و شیمی را همه می­روند که نمرۀ بالا بگیرند حالا امسال تعداد سؤال­های شیمی خیلی رفته بالا 10 تا بوده فکر کنم الان هم 5 تا به آن اضافه کردند زیست کم شده ریاضی/ فیزیک زیاد شده و سؤال­های هوش و سؤال­های اطلاعات عمومی کم شده و تعدادشان کمتر است الان ولی برای آن­هایی که زبانشان یک لِوِل بالاتری است نسبت به افراد عادی­ای که امتحان می­دهند به نظرم سؤال­های اطلاعات عمومی که نه ولی سؤال­های هوش می­توانند رویش بیشتر تمرکز کنند این توانایی که دارند در زبان انگلیسی می­تواند به کمکشان بیاید ولی بیشتر پیشنهاد من زیست و شیمی است.

همین درس­های دبیرستان ایران را باید بخوانند یا نه کتاب مرجع خاصی است؟

دبیرستان ایران است اصلاً چیز پیچیده­ای نیست آن چیزهایی که برای ما در کنکور در کلاس­های کنکور و کتاب­های گاج و خیلی سبز و این­ها هیچ­کدام از آنها نیست کاملاً بیسیک­هایی که ما در دبیرستان می­خوانیم و سؤالاتش هم سؤالات پیچیده­ای نیست فقط صرف این که درست جواب می­دهد که غلط جواب می­دهد است دیگر که نمره می­گیرند. ­

در آزمون ایمت هر سؤال چند نمره مثبت دارد چند نمره منفی دارد؟

هر سؤالی 1.5 نمره است و اگر که یک سؤال را اشتباه بزنی 0.4 نمره منفی دارد.

0.4 یعنی حدوداً هر 4 تا یک دانه مثبتت را می­خورد؟

بله.

و چه امتیازی باید بیاوری که ورودی دارد یا نه یعنی مثلاً می­گویند هرکسی 45، 50، 65؟

اصلاً این­طوری نیست هرسال متفاوت است دیگر. هرسال متفاوت است این مینیمم نمره­ای که نیاز دارند دانشگاه­ها می­رود بالا میاید پایین؛ بستگی به شرکت­کننده­ها دارد بستگی به میانگین نمرات آن سال دارد ولی این‌جوری نیست که بگوییم مثلاً 30 تا سؤال درست بزنی حتماً قبولی اصلاً این­طوری نیست در یک دانشگاه سطح پایین­تر می­تواند این­طوری باشد آن هم‌بسته به شانس؛ ولی در 50، 60% دانشگاه­ها اصلاً این­طوری نیست و باید رقابت خیلی سنگین است و باید تلاش کنند همۀ سؤال­ها را درست بزنند.

خودت که در آزمون­ها شرکت می­کردی تو یک‌بار استانبول شرکت کردی یک‌بار هم دبی در آزمونش شرکت کردی بیشتر ایرانی بودند یا نه از خاورمیانه و کشورهای دیگر هم بودند؟

جفتش هر دوتا سنتری که من رفتم ایرانی­ها بودند دیگر؛ خیلی ایرانی داشت آنجا.

من شنیدم در یکی از دانشگاه­های رم 75% کسانی که قبول شدند ایرانی­ها قبول شدند خبرش هم در این چند روز ترند شده.

اطلاع نداشتم ولی خیلی ایرانی­ها زیادند تعدادشان برای آزمون Imat.

یعنی مثلاً 500 نفر یا 400 نفری حدوداً در سال قبول می­شوند 5000 نفر شرکت می­کنند؟ یا بیشتر؟

برای یک دانشگاه 5000 نفر شرکت می­کنند.

یعنی برای یک سهمیۀ 25 تا 30 نفری شاید 5000 نفر شرکت کنند رقابت باشد؟

برای همین می­گویم رقابتش خیلی سنگین است. سه­ شهر میلان، تورین و رم خیلی رقابت در آنها سنگین است چون دانشگاه­های برتر هستند.

این­ها شهرهای شمالی در ایتالیا هستند؟

بله .

یعنی هزینه ­های زندگی در این سه­ شهر خیلی بیشتر از بقیه شهرها است.

هر چه می­آییم پایین­تر یک ­کم کمتر می­شود هزینه­های زندگی ولی در آن شهرهای بالا خیلی زیاد است هزینه­ها.

پس در مجموع  5 تا 10 در شانس قبولی هست؛ یعنی از هر 10 نفری شاید یک نفر قبول بشود؟

بستگی به چیز دارد دیگر چه جوری دانشگاه را انتخاب می­کنی روی خودت چقدر شرط می­بندی که بتوانی قبول بشوی یا نه دانشگاه درستی انتخاب کنی من سال اول اشتباهم همین بود دیگر بیشتر از آن چیزی که فکر می­کردم از خودم انتظار داشتم و یک دانشگاهی زدم که نمی­خورد سطح دانشم و اطلاعاتم به آن؛ برای همین قبول نشدم دیگر. ولی سال دوم آمدم مطمئن‌تر کار کردم یک دانشگاهی زدم و نمرۀ دانشگاه بالاتر هم آوردم ولی دیگر این‌جوری بود که قبول شدم. حالا خیلی­ها این کاری که من کردم را انجام دادند خیلی از بچه­ها اینجا نمراتشان عجیب بالا است.

مسینا دانشگاهی است در جنوب ایتالیا و دانشگاه بدی نیست یکی از قدیمی­ترین دانشگاه­های اروپا است ولی دیگر جنوب ایتالیا است دیگر؛ یعنی آن کیفیت زندگی شمال ایتالیا را ندارد ولی دانشگاهش اصلاً دانشگاه بدی نیست شهرش به­شدت شهر خوبی است ولی باز هم‌بسته به خود آدم است دیگر.

شهر مسینا ایتالیا منظورت هست؟

بله

یعنی یک نفر می­خواهد ثبت‌نام کند از همان ابتدا باید خود دانشگاهش را انتخاب کند فقط در مان دانشگاه رقیب دارد دیگر؛ یعنی این‌جوری نیست که مثل ایران کنکور همه مجتمع امتحان بدهند بعد از بالا شروع می­کنند هر کس اولین انتخابش را دارد قبول بشود یعنی هر کس با رقبایش در آن دانشگاه، متقاضی آن دانشگاه رقابت می­کند درست است؟

درست است ولی برای NonEUها یا غیر اروپائی‌ها  این‌جوری است بچه­هایی که سهمیۀ غیراروپایی­اند این‌جوری است. برای سهمیه­های اروپایی مثل کنکور خودمان است چند تا انتخاب دارند بعد تکمیل ظرفیت دارد دانشگاه برایشان مثلاً ممکن است یکی نمرۀ صفر بگیرد نمرۀ یک بگیرد دو بگیرد ولی بیاید در دانشگاه بنشیند چون ظرفیت­هایی که برای اروپایی­ها دارند خیلی بالا است و تکمیل ظرفیت هم دارند برای مایی که NonEU بودیم نه این­طوری نبود فقط یک دانه انتخاب داشتی و باید درست انتخاب می­کردی دیگر.

بحث هزینه­ها ی تحصیل هم یک صحبتی بکنیم یعنی الان من متوجه نشدم شما می­گویی یک نفری می­آید قبول می­شود هیچ هزینه­ای پرداخت نمی­کند سال اول برای همه رایگان است ولی سال دوم باید درس­هایی را بگذراند حسابی هم درس بخواند و نمره بیاورد که رد بکند آن چیز را درست است؟

بله

یعنی به یک حدی برسد که باز بورسیه به او تعلق بگیرد. یعنی هرکسی به آن نمره برسد به او بورسیه تعلق می­گیرد یا نه باز آن هم مثلاً ده‌تایی برتر؟

بورسیه کمک‌هزینۀ زندگی یک پول نقدی به آنها داده بشود هم این­طوری نیست یعنی آن هم به‌خاطر این که اینجا شهرش این‌جوری است که بودجه­اش کم است بالاخره می­گویم کیفیت زندگی منظورم همین است یعنی هر چه می­آیی پایین­تر در ایتالیا بالاخره آن بودجۀ تحصیلی که تعلق می­گیرد به شهرها خیلی کمتر است.

بچه­ هایی که شمال ایتالیا بودند خیلی­هایشان 90% بورسیه گرفتند ولی اینجا این­طوری نبود دیگر یعنی یکسری­ها زودتر اقدام کردند بورسیه به آنها رسید برای سال اول؛ 90% بچه­ها واقعاً بورسیه نگرفتند و سال بعد هم این‌جوری است که ما اینجا برای سال اول باید 21 واحد پر کنیم و واحدها هم خیلی در سال تعداد واحدهایش کم است و حجم درس­ها بالا است برای همین خیلی سخت است این 21 واحد عدد کمی به نظر می­آید ولی پایش که می­رسد خیلی کار آسانی نیست.

یعنی تسلط به زبان انگلیسی دیگر بیس است پایه است یعنی اصلاً حتماً باید با تسلط به زبان بیایی دیگر؟ درست می­گویم؟ کتاب هم بخوانی و آزمون هم بدهی؟

بله دیگر.

آزمون اولیه نه وارد دانشگاه هم که شدی.

یک مینیممی برای انگلیسی نیاز است خود اینجا هم استادها آن­قدر مسلط به زبان انگلیسی نیستند ولی آن­قدری که بتوانند درسشان را بدهند همه­شان بلدند و مطلب را می­رسانند و این­ها. ما که تا اینجا حقیقتش زیاد به زبان ایتالیایی نیازمان نشده ولی یادگیری­اش از سال سوم به بعد برای بچه­هایی که می­خواهند وارد بخش بشوند و باید با مریض­ها و مردم در ارتباط باشند بالاخره نیاز است.

هزینه زندگی در شهر مسینا  چقدر می­شود الان شما بورس نشدی شما یک کمک­هزینه که می­گویی به بیشتر تعلق نمی­گیرد.

به خیلی­ از بچه‌ها تعلق نگرفت. من زیاد ندیدم در بچه­ها.

حالا اگر کسی بورسیه را هم نیاورد یعنی درس هم خواند پاس کرد ولی بورسیه را نتوانست بگیرد هزینه چقدر باید پرداخت بکند به دانشگاه برای هر ترم؟

چیزهای مختلفی هست که بتواند به بچه­ها کمک کند خیلی­ها بونوس­های مختلفی می­گذارند کمک­هزینه­های مختلفی دارد دولت برای مهاجرها و آن­هایی که یک­کم توانایی مالی­شان کمتر است. راه­های مختلفی هست که بتوانند کمک­هزینه بگیرند ولی همان باز خودش رقابتی است چون تعداد بالاخره بالا است.

عرضم به حضورتان که اینجا به بچه ­هایی که شاید به آنها کمک ­هزینۀ مالی نرسد خوابگاه ممکن است تعلق بگیرد شانسش را دارند اگر یکسری واحد زیادی پر کنند. هزینۀ خورد و خوراکشان اینجا دانشگاهش سلف دارد پنج ­تا سلف هست در سطح شهر می­توانند بروند برای آن­هایی که بورسیه را می­گیرند غذای آنها رایگان است.

از خود آزمون خارج نشویم. یک نفر که می­خواهد آماده بشود الان چه کتابی به او توصیه می­کنی چه بخواند نمونه سؤال­های سال قبل را بزند تجربه خودت را بگو.

یکسری کتاب­ها هست کتاب­های آمادگی برای آزمون Imat اسم­هایش را دقیقاً یادم نمی­آید ولی مربوط به آلفاست است مال کمبریج است و درس­نامه دارد درس­نامۀ نسبتاً کاملی دارد و به نظر من بچه­هایی که می­خواهند جدی بخوانند باید درس­نامه را یک مقدار کمی بخوانند و بیشتر تمرکزشان را بگذارند روی تکنیک تست‌زدن و آشنا شدن با تست­ها چون تست­هایش متفاوت است با تست­هایی که در ایران ما با آن سروکار داریم 5 گزینه است یعنی اصلاً از 4 گزینه­ای می­آید بیرون دیگر. خیلی

احتمال این که درست باشد می­شود 20% به‌جای 25%. طولانی­تر است تست­ها به زبان متفاوتی است برای همین خیلی مهم است که بدانند با چه چیزی قرار است مواجه بشوند برای همین درس­نامه یک بخش کوچکی از کار می­شود و تجربه می­گوید که حالا بچه­ ها بیشتر آن­هایی که اینجا بودند با تست‌زدن و این­ها خیلی بیشتر کمک کرده به آن­ها.

نیاز هست که مثل کنکور ایران بروند دوره ببینند یا از کسانی که قبلاً شرکت کردند از آن­ها کمک بگیرند؟

عرضم به حضورتان که آن هم‌بستگی به خودشان دارد من با مؤسسه­ای که کار می­کردم برای ما کلاس گذاشت و تعداد بچه­هایی که برای آزمون از طریق آن مؤسسه اقدام کردند خیلی زیاد بود یعنی نزدیک 100 نفر بودند همان مؤسسه تنها و کلاس گذاشتند و بچه­ها خیلی شرکت کردند حالا من به­شخصه چون که آشنا نبودم با این کلاس­های آنلاین و اسکای­روم و این‌جوری خیلی سخت است بالاخره 12 سال ما سر کلاس نشستیم این‌جوری یکهو بیایند بگویند تمام کلاس­ها آنلاین است و این­ها یک­کم سخت است برای ما. من زیاد با آن اخت نگرفتم زیاد به کارم نیامد شرکت نکردم.

ولی بچه ­هایی که شرکت کرده بودند هم نتیجه دیدند آن‌هم  بستگی به خود بچه­ها دارد ولی همان دبیرها و معلم­هایی که می­آیند در آن کلاس­ها درس می­دهند و این­ها خودشان هم توصیه­شان بیشتر تست‌زدن است که با تست­ها آشنا بشوید چون انواع کتاب زیاد است دیگر بالاخره برای هر درسی، برای بیولوژی شاید چندین کتاب ببینند با چندین سطح مختلف B و C و A و این­ها برای شیمی، ریاضی، فیزیک حتی برای اطلاعات عمومی و هوش خیلی تعداد کتاب­هایی که با آن­ها سروکار می­توانند داشته باشند زیاد است ولی باز هم آخرش می­رسند به این که باید تست بزنند و باید با شیوه تست‌زدن آشنا باشند. مثلاً شعرا، نویسنده­ها این­ها را باید بدانی و آخرین اخبار جهان را در جریان باشی

حالا تو خودت دو بار آزمون دادی خیلی هم‌درسش را خواندی. سوالات اطلاعات عمومی در مورد چه بود؟

اطلاعات عمومی عرضم به حضورتان که واقعاً مشخص نیست منبع خاص آن­جوری هم وجود ندارد سؤال­های این که در مورد جهان باشد و این­ها یکی دوتا درش هست بیشترش چیزهایی که ما دیدیم در مورد ایتالیا بود دیگر؛ یعنی پارلمانشان چه جوری است این ایتالیایی کیست، آنجا ایتالیا چه جوری است؟ اینجای ایتالیا چه جوری است؟ این سال در ایتالیا چه اتفاقی برایش می­افتد؟ ولی در مورد نویسنده­های معروف داشت در مورد جایزه­های مثلاً ریاضی و جایزه­های نوبل و این­ها در مورد فیلم، در مورد موسیقی، دیگر اطلاعات عمومی، کتاب همه چیز بود ولی بیشترش در مورد خود ایتالیا بود.

سؤالات هوش آزمون ایمت در مورد چه بود؟

این‌جوری است که اگر بچه­ها سؤال­های کنکور زبان انگلیسی را زبان تخصصی کنکور تخصصی را شرکت کرده باشند در بخش تخصصی کنکور ایران در بخش تخصصی یکسری پاراگراف­های خیلی کوچک و چهارگزینه‌ای است، چندلا از سؤال­ها آن­جوری است.

از آن یک سؤالی می­پرسد یا دوتا سؤال از آن می­پرسد و دیگر بعضی­ها هم دیگر چون هوش و این­ها با هم است یکسری سؤالاتی است که شما باید برای جواب دادنش یک مقداری انگلیسی تسلط داشته باشی و سؤال­های دیگرش هم هوش است دیگر مثلاً همین چیزهایی که می­بینند. یک شکلی می­دهد این ساعت را برعکس بخوانی ده ساعت جلو عقب کنی چه جوری است چه جوری نوشته می­شود هوش است دیگر.

خودت بیشتر روی چه تمرکز کردی؟ تجربۀ خودت چه بود؟

من سال اولی که امتحان دادم به‌خاطر این که هیچ اطلاعاتی نداشتم در مورد آزمون کسی نبود که به من بگوید که چه جوری بخوان و این­ها؛ چه بخوان؛ چه جوری برو سر آزمون؛ از کِی شروع کن به درس‌خواندن؛ چقدر درس بخوان؛ چند ساعت در روز درس بخوان؛ همه این­ها را کسی نبود که بالاخره به ما کمک کند خودمان رفتیم و تجربه شد و متوجه شدیم که نمی­شود یعنی کم درس خواند برایش چون آزمون ساده است بالاخره رقابت دارد و من سال اول بیشتر روی درس­نامه تمرکز کردم و تست واقعاً اصلاً نزدم نمره­ام به نمرۀ دانشگاهی که آن سال زده بودم نرسید و سال بعدش ولی از آن چند ماهی که درس خواندم شاید یک­پنجمش را درس­نامه می­خواندم بقیه­ را تست می‌زدم.

درس­نامه چیست اصلاً این­قدر در موردش صحبت می­کنی؟

دیگر این تکستی که بچه­ها در کتاب­ها می­بینند دیگر می­خوانند مثلاً در مورد زیست و ریاضی و شیمی و فیزیک، فرمول­ها و چیزهایی که وجود دارد.

کتاب­ها را بگو؛ چه کتابی گفتی بخوانند؟

کتاب­هایش را حضور ذهن ندارم که اسم­هایش را به­ شما بگویم.

انتشارات کتابهای آزمون ایمت را بگو

انتشارات کتاب­های کمبریج را می­توانند بخوانند. اره کتاب­های کمبریج کتاب­های خوبی است کتاب­های خود Imat  و آلفا تست کتاب­های خوبی­اند هست یک سرچ ساده در گوگل می­خواهد که سه تا کتاب اصلی یا پنج ­تا کتاب اصلی را به­ آنها معرفی کند کتاب­های تست است و درس­نامه هم دارد. دسترسی خیلی هم راحت است. اگر پی‌دی‌افش را نیاز داشته باشند یا اگر فیزیکی­اش را هم بخواهند حالا من خودم به­شخصه از دیوار و این­ها پیدا کردم کتاب­ها. عرضم به حضورتان که پی‌دی‌افش هم به نظرم جواب می­دهد.

برگردیم به ثبت‌نام. شما خودت ثبت‌نام کردی یا شرکتی، شخصی برای شما ثبت‌نام کرد؟

من کارهای ثبت‌نام را خانواده انجام می­دادند ولی با یک مؤسسه­ای در ارتباط بودیم و درست است که یک بازه­ای می­گذارند برای ثبت‌نام ولی یکسری دانشگاه­ها شما باید به آن­ها اعلام کنید و درخواست بدهید برای ثبت‌نام، یعنی به‌پیش ثبت‌نام نیاز دارند که آن را باز هم می­گویم چون کارهایم را مؤسسه انجام می­داد آن­جور اطلاعات دقیقی در موردش ندارم ولی یکسری دانشگاه­ها پیش ثبت‌نام دارند که آن هم یک deadline دارد یک بازه­ای دارد یکسری مدارک باید بچه­ها آپلود کنند که مدارک هم دیگر ترجمه و این­هایش در تهران ما دادیم به یکسری شرکت­های دیگر که همه ترجمه­ها به زبان ایتالیایی انجام شد؟

ترجمه­ها را خودشان مشخص می­کنند بعضی مدارک نیاز نیست حتماً به این زبان باشد بعضی­ها می­تواند به زبان انگلیسی باشد هیچ موردی ندارد.

چه مدرکی برای ثبت‌نام ایمت خواستند؟

دیپلم را خواستند و ریز نمرات و شناسنامه و این­ها.

آیا دانش‌آموز سال دوازده هم می­تواند در آزمون ایمت شرکت کند؟ یعنی دیپلم می­خواهد بگیرد هم می­تواند شرکت کند یا نه حتماً باید دیپلم گرفته باشد؟

باید دیپلم را داشته باشد بله.

یعنی حتماً باید دیپلم را بگیرد بعد بتواند شرکت کند؟

بله

ثبت‌نام ایمت حدوداً چه تاریخی است به ماه­های ایران؟

دیگر ثبت‌نامش که شروع شده الان فکر می­کنم تا 25 مرداد ادامه داشته باشد ولی این خود ثبت‌نام هم این‌جوری نیست که مثل کنکور ما سریع یک سایتی بزنی تمام بشود برود. یکسری پروسه دارد که قبلش باید انجام بشود که آن­ها را مؤسسه­ها برای ما انجام می­دادند. خیلی از بچه­ها خودشان ثبت‌نام کرده بودند؟

ثبت‌نام آزمون ایمت نیاز به کارت بین ­المللی دارد؟

نمی­دانم

حتماً باید یک کارت بانکی خارج از کشور داشته باشد؟ داخلی که نمی­تواند؟

بله هستند در ایران خیلی صرافی­ها یا خیلی افرادی که اینجا حساب دارند برای بچه­ها پرداخت می­کنند یک‌درصدی کارمزد می­گیرند و پرداختش را انجام می­دهند. خود مؤسسه­ها هم که افرادی که اینجا برایشان کار می­کنند و کارهای بچه­ها را انجام می­دهند.

هزینه­ ثبت‌نام آزمون ایمت؟

هزینه ثبت‌نامش به پوند من پرسیدم گفتند 134 پوند است و به یورو یک چیزی حول‌وحوش 115، 16 یورو می­شود.

مؤسسات برای ثبت نام آزمون ایمت چقدر می­ گیرند؟

آن هم فرق می­کند مؤسسه به مؤسسه هرکسی هر مؤسسه­ای یک‌جور است دیگر بالاخره. مؤسسه­هایی که ما با آن­ها کار کردیم هزینۀ زیادی نگرفتند برای آزمون یک مبلغ  خیلی کوچک گرفتند برای ثبت‌نام آزمون. ولی این‌جوری نیست که شما با مؤسسه فقط برای ثبت‌نام قرارداد ببندید. مؤسسه­ها قراردادهایشان کلی است یعنی اگر با آن­ها قرارداد ببندید همۀ کارها را در واقع می­سپرید به مؤسسه و یک فی خیلی زیادی باید به آن­ها بدهی نزدیک 1000 یورو فکر می­کنم.

1000 یورو بابت ثبت‌نام و آموزش و کارهای بعدش یا نه؟

این که من با آن­ها کار کردم متفاوت بود دیگر مثلاً کلاس­هایی که برگزار می­کردند علاوه بر پولی که برای قرارداد ما پرداخت کردیم هزینه گرفتند از بچه­ها می­گویم متفاوت است دیگر یعنی این‌جوری نیست که یک چیز ثابتی باشد همۀ مؤسسه­ها آن کار را بکنند. مؤسسه به مؤسسه فرق می­کند.

یعنی 130 یورو فکر کنم گفتی هزینه ثبت نام ایمت؟

بله حدود 115 یورو هزینۀ خود ثبت‌نام آزمون است ولی یکسری دانشگاه­ها هستند که باز یک هزینه­ای برای پیش ثبت‌نام باید به آن­ها بدهی.

یعنی پیشنهادت این است که با یک مؤسسه صحبت کنند همه کارهایش هم مؤسسه برای آن­ها انجام بدهد؟

به نظر من که اگر می­توانند خودشان دنبالش را بگیرند خیلی بهتر است خودشان دنبال ثبت‌نام  بروند دنبال کنند این مسائل را. چون که بالاخره به همه مؤسسه­ها اعتمادی نیست ولی اگر واقعاً اعتماد دارند به مؤسسه­ها اوکی است می­توانند بروند دنبالش اره خیلی راحت­تر است بالاخره دردسرش کمتر است.

زمان آزمون ایمت چه تاریخی است؟ هر دو سال پیاپی شما شهریورماه رفته بودی آزمون دادی درست میگم؟

13 سپتامبر است آزمون.

بعد جواب آزمون ایمت کِی می­آید؟

جواب­ها اواخر سپتامبر و اوایل اکتبر می ­آید.

بعد از آن دیگر باید بروی شروع کنی به کارهای ویزا و این­ها را انجام بدهی؟

اول باید جواب دانشگاه بیاید تا شما بتوانید اقدام کنید برای ویزا.

در مورد ویزا و در مورد خود زندگی و دانشگاه و این­ها در یک لایو دیگر باهم هماهنگ می­کنیم روزهای آینده با هم صحبت می­کنیم.

حتماً

سؤال­هایم را بیشتر پرسیدم فقط یک چیز دیگر از تو بپرسم، گفتی اگر کسی بخواهد بیزینس، مهندسی، حقوق بین­ الملل یا رشته ­هایی مثل معماری بخواند. احتمالاً نسبت به پزشکی رقابتش کمتر باشد.

آن هم آزمون دارد شنیدی یا نه اطلاعی ندارد؟

اطلاعی ندارم حقیقتاً.

برای انتهای لایو امروزمان خودت یک نفر آمده جوان جلوت نشسته می­گوید: «می­خواهم من این آزمون ایمت را شرکت کنم.» تجربیات خودت بگو آن کارهایی که باید بکند و آن کارهایی که نباید بکند را به او توصیه بکن که لایو امروزمان را ببندیم.

تست بزنند. خیلی مهم است تست‌زدن.  با تست­ها آشنا باشند به نظر من.

ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست؛ چیز خارج از این نیست و تست، فقط تست به نظرم. خیلی مهم است این که با تست­ها آشنا باشند و یاد بگیرند وقتشان را مدیریت کنند سر آزمون استرس نداشته باشند. جو آزمون تحت‌تأثیر قرارشان ندهد ببینند آنجا تعداد زیاد است 5000 نفر آدم آمده آزمون بدهد نترسند از این جو.

من در یک لایو دیگری به امید خدا خود مراحل گرفتن ویزا ایتالیا، مسائل دانشگاه و حالا دوستان اگر در یوتیوب یا در پیج اینستاگرام یا وب­سایت من اگر سؤالی پرسیدند من باز مزاحمت می­شوم در لایو بعدی از تو می­پرسم. من مثل همیشه تأکید کنم من شرکت مهاجرتی، اعزام دانشجو یا ثبت‌نام ندارم فقط می­خواهم اطلاعات صادقانه در اختیار دوستان بگذارم. همه را دعوت می­کنم که از سایت من saeidkazemi.ir هم بازدید کنند از آقای کامیار هم خیلی تشکر می­کنم. یک‌وقت دیگری هم باز در مورد خود مسائل دانشگاه و تحصیل در خود ایتالیا و ویزا و  این­ها با همدیگر بیشتر صحبت خواهیم کرد.

خرید و انتخاب سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی

خرید و انتخاب سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی

برای تماشا ویدئو صحبت های من با مهندس شهرکی در مورد خرید و انتخاب سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی از طریق لیست ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن صحبت های من با مهندس شهرکی در مورد خرید و انتخاب سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی از طریق لیست ذیل اقدام بفرمائید.

سعید کاظمی: دوستان عزیز در ادامه صحبت‌هایی که با آقای مهندس شهرکی داشتیم در مورد بحث راه‌اندازی فروشگاه تأسیساتی بود، در این لایو می‌خواهیم. تخصصی در مورد بحث‌‎های خرید و انتخاب سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی صحبت بکنیم. در  لایو قبلی آقای مهندسی کلی در مورد تجربیاتشان در این 17 و 18 سالی که فروشگاه تأسیساتی داشتند صحبت کردیم،

سعید کاظمی: آقای مهندس یک بحث رو در لایو قبلی‌مان باقی ماند. یک دوستی یک سؤالی پرسیده بود. با بزرگان بازار و قدرت سرمایه بالا چطور رقابت کنیم.  می‌خواهم یک داستان واقعی تعریف کنم. من چون توی این سال‌ها  که خیلی نشستم مطالعه کردم بررسی کردم دوره دیدم اینها، یاد گرفتم که باید از کسب‌وکارهای باتجربه، هرکسی هر کسب‌وکاری که تجربه دارد. تخصص دارد با ایشان جلسه می‌گیرم، از ایشان خواهش می‌کنم که تجربیاتشان را به من انتقال بدهند یعنی مثلاً آقای شهرکی بلند می‌شود می‌رود تهران کنار یک همکاری تأسیساتی قدیمی در خیابان حافظ و به همکار قدیمی خود می‌گوید.

حالا من قدرت رقابت ندارم با همکارهایی که سرمایه زیادی دارند چکار کنم؟

تجربه‌ات را به من انتقال بده، حالا آن دوستمان گفت که حالا من قدرت رقابت ندارم با همکارهایی که سرمایه زیادی دارند، اینجا دوتا بحث مطرح هست، داستان اول تعریف می‌کنم من رفته بودم یک میز ناهارخوری بخرم چند سال پیش از دوستی بگذارید با قیمت به شما بگویم خدا بیامرزد آن قیمت‌ها را البته، به من یک میلیون و هشتصد هزار تومان گفت این قیمت فروشش است، بعد من به او گفتم من نقدی می‌خرم گفت تو یک و پانصد بده. گفتم بابا خدا خیرت بدهد حاشیه سودتان خیلی خوب است،

با خودم گفتم. چطوری است که تو یک و هشتصد می‌دهی بعد گفت اگر دوازده‌ماهه ببری سه میلیون تومان ببرش ازدم‌قسط بده یک سال دیگر پولش را یعنی یواش‌یواش هر ماهی دویست تومان دویست تومان بده، این قضیه می‌گویم برای 5 سال پیش است، بعد به او گفتم چطوری همکار روبروی تو دارد همین را نقدی دو میلیون تومان می‌دهد، تو تازه داری یک و هشتصد می‌دهی، تخفیف می‌دهی بعد تازه اقساط طولانی‌مدت سه میلیون تومان می‌دهی، گفت نگاه کن من باقدرت سرمایه‌ام دارم کار می‌کنم.

دوستم گفت. من بهمن‌ماه هرسال می‌روم با چند تا از این شرکت‌های، آن هم فقط جنس درجه یک کار می‌کرد برند‌های معروف قرارداد می‌بندم دو میلیارد تومان آن زمان 5 سال پیش پول می‌ریزم به‌حساب این برند به این شرکت و به شرکت می‌‌گویم محصول من را آرام‌آرام بفرست یعنی مثلاً هر ماه چون این‌قدر حجم انبار هم ندارم حالا فروشگاه خیلی بزرگی دارند فروشگاه زنجیره‌ای دارند تو شهر ما، این می‌آید محصول را هشتصد هزار تومان می‌خرد نهصد هزار تومان می‌خرد پولش را جلو، جلو داده است ولی آن شخصی که می‌رود یک دانه می‌خرد دو دانه می‌خرد پنج تا می‌خرد آن هم همه‌اش را نقد ندارد بدهد.

مطمئناً آن کارخانه آن قیمتی که به این آقا 800 تومان می‌دهد این یک میلیون تومان می‌‎دهد این می‌تواند یک و هشتصد تا دو تومان نقدی بفروشد و سه تومان اقساط طولانی‌مدت بفروشد شما نوعی توان رقابت با آن آدم را نداری یعنی قدرت آن آدم از نظر توان مالی خیلی زیاد هست اصلاً امکان ندارد. خوب حالا باید چه‌کار بکنم شما باید بگردی نیچ یا گوشه بازار را پیدا کنی جایی که بقیه رقبا نیستند دست در آن کمتر هست یا آن همکارت که خیلی سرمایه دارد.

در آن بخش فعال نیست و برایش نمی‌صرفد یا یک محصول متوسط هست یا یک محصول خیلی لوکس هست آن معمولاً در آن رده کار نمی‌کند باید بروی شناسایی کنی یعنی باید بروی چطوری بگویم سرقت اطلاعاتی‌اش کنید یعنی اطلاعات کامل رقیبت را در بیاوری تحلیلش کنی که روی موضوعی کارکنی که رقیبت کار نمی‌کند من یک ایده خیلی جالبی از یک فروشگاه تأسیساتی در یک شهر دیگری امسال دیدم آمده بود کار جالبی کرده بود آقای مهندس شاید به درد شما یا به درد آن دوستمان بخورد،

داستان دوم کسب‌وکاری برای معرفی محصولات و خدمات :

این بنده خدا باسابقه کم  آمده تمام مهندس‌های سطح یک شهر ما را شناسایی کرده و  اینها را به دسته‌های ده تا پانزده نفری تقسیم کرده، نیامده بود یک همایش بزرگ بگیرد دویست تا مهندس را یکجا دعوت کند هر هفته پنج تا ده نفر از اینها را در یک فضای رستوران خیلی شیک در یک هتل دعوت می‌کرد نمونة کارش را پرزنت می‌کند، خودش را معرفی می‌کند. تازه هم آمده بود یعنی این قضیه‌ای که می‌گویم برای یک سال و نیم پیش است، هدیه می‌داد به همه‌ یک هدیه نفیس داد هدیه مصرفی هدیه کاربردی خودش را معرفی کرد و از ایشان خواهش کرد.

گفت در کارهایتان به من کار ارجاع بدهید یعنی شما ناظر هستید آن مالک سازنده می‌گوید آقا از چه کسی تأسیسات را بخرم من را پیشنهاد بدهید به‌جرئت به شما می‌گویم آقای مهندس فروشش، در یک سال سه تا شش برابر فروشش رو زیاد کرده. این بنده خدا یک روش بازاریابی استفاده کرده.  بعد محصولی آورده بود که بقیه رقبا نداشتن یعنی  روی محصول یا خدمتی کارکرده بود در آن شهر که بقیة رقیبان شرکت‌های برند بزرگ نمایندگی‌هایشان را داشتند. خوب این را من در تکمیل بحث لایو قبلی که دوستمان سؤال پرسیده بود کامل نشده بود گفتم.

معرفی انواع سیستم‌های سرمایش و گرمایش؟

آزما شهرکی: نگاه کنید سیستم‌هایی که در حال حاضر در ایران هست. مثلاً در شهری مثل زاهدان ما دو حالت می‌توانیم استفاده کنیم یا از کولرهای آبی استفاده کنیم یا از کولرهای گازی استفاده کنیم یا اینکه ساختمانی از قبل پیش‌بینی شده مانند مولتیوی یا ایران اف یا داک اسپلیت، اما اگر بخواهیم جدیداً یعنی امروز یک سیستمی تهیه کنیم. معمولاً دوتا حالت برای تأمین سیستم سرمایش در ایران وجود دارد. کولر آبی در بهترین حالت فقط پنج درجه می‌تواند دمای بیرون را خنک‌تر کند و به داخل بدمد، این کولر آبی در خارج از ساختمان هست هوایی که می‌دمد وارد سیستم می‌شود و این هوا از سیستم باید خارج بشود، یعنی همیشه باید در هوای تازه بیاید و برود.

این سیستم برای جاهایی مثلاً مثل بیمارستان خیلی خوب است چون با میکروب و آلودگی و از این داستان‌ها دارد، و باید دائم هوا تازه باشد، اما برای ساختمان‌های مسکونی شاید نیازی نباشد، و اگر دمایی که بدن انسان در آن نه احساس سرما می‌کند یعنی دمایی که شخص راحت هست 24 درجه سانتی‌گراد هست، و 23 درجه سانتی‌گراد به آن می‌گویند دمای لوکس، و بعد پایین‌تر از آن که بیایید دیگر طرف سردش هست یا سردش می‌شود، 24 درجه را اگر ما ملاک بگیریم  5 درجه بیشترش می‌شود 29 درجه و تقریباً می‌توانیم بگوییم از 30 درجه به بالا دیگر کولر آبی آن سرمایش مطلوب را نخواهد داشت،

دیگر حالا اگر از 35 درجه بالا برود که دیگر ابداً هیچ کارایی ندارد و بعد می‌ماند سیستم‌های تهویه مطبوع مثل کولرهای پنجره‌ای کولرهای گازی اسپلیت که اسپلیت‌ها همان کولرهای گازی پنجره‌ای هستند که اصطلاحاً از کمر نصف شده‌اند و کمپرسور که منبع تولید صدا هست از قسمت فن دستگاه  جدا شده، سروصدا و صدا به بیرون منتقل شده و گاز توسط یک لوله رفت‌وبرگشت به داخل اواپراتور می‌آید، و نوع کمپرسور باز متفاوت است ما کمپرسورها سه نوع تیپ دارد، تیپ T1,T2 و T3 که T1 برای مخصوص مناطق معتدل است که معمولاً تا 42 و 43 درجه سانتی‌گراد و از آن ور هم تا صفر درجة سانتی‌گراد جوابگو هست.

اما  کمپرسور نوع T2 که مخصوص مناطق سردسیر هست که این نوع مدل کمپرسور اصلاً وارد کشور ایران نمی‌شود و تیپ 2 را ما اصلاً در ایران نداریم و کمپرسور تیپ نوع 3 تروپییکال یا استوائی هست یا حاره‌ای. اینها سه نوع مدل کمپرسور هست و بعد از آن کمپرسورها باز به چند دیگر تقسیم می‌شوند رفتاری، اینورتر، اسکرول و پیستونی که اولین مدلی که توسط شرکت وست اینکروس کولرگازی اختراع شد مدل پیستونی بود، و بعد از آن روتاری بعد اسکرول و بعد از آن هم کمپرسور اینورتر حول‌وحوش 7 سال و 8 سال هست که آمده، کمپرسورهای اینورتر.

فرق انواع کمپرسور اسپلیت با هم چیست؟

آزما شهرکی: تفاوت اصلی ذز فن این کمپرسورها است،  کمپرسورها تا روتاری همه‌شان غیرهوشمند بودند، یعنی یک پمپ داشتند داخل پنلشان مثل این که بالای سر من هست و این یک دماسنج وصل بود و این بود فقط دستور قطع و وصل کمپرسور را می‌داد، یعنی به این شکل که شخص کولر را می‌خرید مثلاً روی 24 درجه تنظیم می‌کرد به‌محض اینکه دماسنج رو 24 درجه می‌آمد پمپ دستور قطع کار را به کمپرسور می‌داد، این عمل بهینه‌تر از کولر آبی بود چون در کولر آبی به‌صورت متناوب و یکپارچه کار می‌شد، ولی در کولرگازی یا روتاری یا اسکرول یا همین مدل به‌جز اینورتر دائم کمپرسور قطع می‌شد وصل می‌شد،

البته این قطع و وصلی خودش یک سری مشکلاتی داشت یکی اینکه مصرف برق را بالا می‌برد، یعنی شما مثلاً کولرگازی قدیم را اگر خوب حضور ذهن داشته باشید که شما حتماً یادتان هست مثلاً 5 ثانیه اول که روشن می‌شد. کل برق ساختمان قفل می‌کرد، یعنی یک‌لحظه کل لامپ‌ها ضعیف‌تر می‌‌شد، برای همین آمدند با توجه به تکنولوژی یک برد هوشمند در روی کمپرسور گذاشتند، و این برد کاری می‌کند خوب این برد مثل مین برد کامپیوتر بر روی کمپرسور هست که توسط یک سیم رابط به روی کمپرسور وصل شده است، و کمپرسورهای اینورتر عمده فرقشان وجود همین برد هست تا عملیات تا نوع کارکرد کمپرسور،

و این باعث می‌شود که یک ولتاژی بسیار از ولتاژ کم تا بالا به این کمپرسور تزریق بشود، یعنی با یک دور خیلی آرام شروع می‌کند کمپرسور به چرخیدن و همین‌جوری دور آن زیاد می‌شود، و همین‌طور هم کم می‌شود، یعنی وقتی که دوباره دما را روی 24 درجه تنظیم می‌کنید، مثلاً اگر دما به 25 دارد می‌رسد دیگر کم‌کم برد دور کمپرسور کم می‌شود و به 24 می‌رسد. به‌صورت یک حالت نوسانی خیلی ظریف کمپرسور شروع می‌کند به کارکردن باعث مصرف برق می‌شود،

یعنی در کمپرسورهای قدیمی شما دمایی که دستگاه می‌دمید مثلاً 11 درجه سانتی‌گراد بود ولی در کولرهای اینورتر نه شما دامنه سرمایش دارید یعنی از 11 درجه 6 درجه تا 20 درجه دمیدن باد را شما دارید، این باعث می‌شود که کمپرسور کمتر کار کند طول عمر بیشتری داشته باشد و مصرف برق کمتری شما داشته باشید. این عمدة مصرف آن هست. در بهترین حالت این هست که ما در کشور هم برای کمک به خودمان هم به صنعت برق کشور از دستگاه اینورتر استفاده کنیم.

کمپرسور اسپلیت

تفاوت کولرگازی که در مناطق کویری استفاده می گردد با مناطق رطوبتی مثل بنادر جنوب و نوشهر چیست؟

ازما شهرکی: ما کولرهایی که در مناطق دریایی و شرجی استفاده میکنیم. یک خصوصیت عمده باید داشته باشد، چون احتمال زنگ‌زدگی آنجا خیلی بالاست باید کمپرسور اواپراتور یک روکش مس داشته باشند و ترجیحاً از مس باشند یعنی اواپراتور ترجیحاً مسی باشد و کندانسور مسی باشد. خوب مس قیمت دستگاه را هم بالا می‌برد به نسبت حالا نو، در همین دستگاهی که در آن مناطق هستند گران‌تر هست، اما در مناطق کویری و خشک دیگر ما به کندانسور مسی یا آلومینیومی برایمان فرق ندارد آلومینیوم هم باشد اوکی هست، ولی آنجا باید دستگاه دستگاهی باشد که تیپ 3 باشد یعنی تروپیکال باشد،

حالا اینورتر هم بود باید حاره‌ای  باشد یا اینکه دستگاه پیستونی باشد که اینها باز هزینه‌ها را می‌برد بالا، مثلاً اگر دستگاه اینورتر تروپیکال باشد تعداد لایه‌های کندانسور بیشتر می‌شود، یعنی شما یک اسپلیت مناطق معتدل را باز می‌کنید می‌بینید در کندانسور پشتش یک ردیف اواپراتور هست ولی در مثلاً دستگاه بخواهم تروپیکال باشد باید همین چهار ردیف باشد که بتواند خنک کند. یا مثلاً می‌توانید از کمپرسورهای پیستونی آنجا بکار ببرید  که کمپرسورهای پیستونی باز خوب کمپرسورهای گران قیمتی هستند به نسبت روتاری، چون دقیقاً مثل سیلندر پیستون ماشین عمل می‌کنند اصطلاحاً مثلاً اینجا محلی به آنها می‌گویند موتور سنگین،

و واقعاً هم همین‌طوری هست یعنی یک کمپرسور پیستونی سه برابر یک کمپرسور روتاری وزنش هست، چون دقیقاً مثل عملکرد سیلندر پیستون ماشین انجام می‌دهد و خوب کیفیت سرمایش هم خیلی بهتر هست، بنابراین فرق مناطق خشک و حاره‌ای و کویری با مناطق دریایی وجود مس و ضد زنگی و آن هم که نوع کمپرسور که باید روتاری باشد، مثلاً شهری مثل چابهار، چابهار خنک‌ترین دما را در تابستان بین کلیة بنادر کشور اعم از شمال و جنوب دارد، یعنی 43 درجه 40 درجه بیشتر نمی‌شود، ولی باید نوع کندانسورش حتماً مسی باشد. البته احساس گرما در چابهار بیشتر دلیل رطوبت هست تا گرمای هوا

آیا کولر گازی موجب کاهش رطوبت می گردد؟

سعید کاظمی: سؤال بعدی من به همین شرجی بودن مرتبط هست، حالا در مناطق کویری ما معمولاً در تابستان و بهار میزان رطوبت کم هست یعنی دما یک بحث هست رطوبت یک بحث دیگر هست کولرهای گازی عموماً حجم زیادی از رطوبت را جذب می‌کنند حالا به نوع سیستمشان بستگی دارد به نوع کارکرد، برای مناطقی مثل چابهار، چالوس، نوشهر یا کیش خیلی هم عالی هست یعنی رطوبت را کم کنند خوب میزان رفاه و راحتی در هوا آنجا بهتر می‌شود اما بعضی مناطق کویری مرکزی این که رطوبت را کم می‌کند فکر کنم یک مقداری یک جوری نقطه‌ضعف هست.

آزما شهرکی: نگاه کنید واقعیت این تصور درستی نیست، اگر ما مکانیسم کاهش رطوبت در کولرهای گازی را بدانیم، نگاه کنید من یک کم دوربین را بچرخانم، این کولرگازی که بالای سر من می‌بینید اگر می‌شد نشان می‌دادم بهتر بود هوا، هوای اتاق از بالا این داخل اواپراتور می‌رود، بین پ فین‌ها، یعنی هوا از مابین این فین‌ها رد می‌شود، فاصله این فین‌ها در تمام کولرهای گاز یکسان هست، و طوری هست که 70درصد رطوبت را می‌گذارد باشد بیشتر از 70درصد رطوبت را می‌گیرد چون 70 درصد رطوبت حداقل موردنیاز آسایش انسان هست،

و این  فاصله در تمام کولر، از یک کولر چینی بی‌کیفیت هم همین هست فاصله‌اش بهترین کولرگازی جهان هم باکیفیت‌ترین هم همین هست فاصله‌اش و این درصد رطوبت یک درصد رطوبت استانداردی هست که بین همه کولرهای گاز گرفته ‌می‌شود حالا شما که این کولر را می‌برید در شهری مثل چابهار می‌آید 100درصد رطوبت هست می‌آید 30 درصد رطوبت را می‌گیرد. همین کولرگازی را می‌برید در منطقة کویر 10درصد هوا رطوبت بیشتر ندارد اصلاً هیچی شما نمی‌بینید که از این کولر مثلاً اگر سر ریزش بیرون باشد.

حتی یک قطره آب بیاید این را من در واقعیت می‌بینم.  چون من واقعیتش را بخواهید کولرها را در منزل خودم تست می‌کنم. تا سال‌ها دفترچه داشتم هر روز دمای هوا را یادداشت می‌کردم، هر روز وضعیت کولرها را چک می‌کردم، چه روزهایی جواب می‌دهد چه روزهایی جواب نمی‌دهد و تست می‌کردم و این هست که این قضیه یک قضیه هست که به این شکل اگر شما بروید در یک شهری که رطوبت کم باشد آن کولر هم هیچ رطوبتی نمی‌گیرد و به این صورت.

کولر گازی یا اسپلیت

تفاوت هزینه برق کولر آبی با اسپلیت چقدر است؟ اگر اینورتور استفاده کنند قیمت برق اسپلیت ارزان تر می شود؟

ازما شهرکی: نگاه کنید اینورتر دستگاه کولرگازی را ما باید از چند طریق با کولر آبی مقایسه کنیم، یک موردش برق هست فقط یک مورد برق هست ولی اگر الان البته من جدیداً شنیدم کولرهای آبی تبلیغاتش را دیدم که آنها ترموستات دارند، و آنها هم موتورهایش اینورتر هست یعنی آنها هم موتورهایش تغییر می‌کنند، دورشان تغییر می‌کند مصرفشان کاهش می‌یابد، ولی من چون فعلاً اطلاعاتی از آنها ندارم مقایسه با آنها نمی‌کنم با نسل جدید با همان نسل قدیم مقایسه می‌کنم.

البته کولرها هم آب مصرف می‌کند، و هم برق مصرف می‌کند جدا، و این دوتا را با هم جمع بزنیم و یک چیز دیگر هم هست کولر آبی شما هرسال استهلاک دارید یعنی باید پوشال‌هایش را عوض کنید پوشال نو بخرید هزینه سرویس و نگهداری برایش می‌کنید. هرسال هم فرسوده‌تر خواهد شد، ولی کولرهای گازی این قضیه را ندارد اگر شما هزینه سرویس و نگهداری و برق و آب را جمع کنید می‌بینید کولرهای اینورتر البته نه کولرهای نسل قدیم بسیار به‌صرفه‌تر است، علاوه بر این که شما لذت بیشتری می‌برید تمیزتر هست

مثلاً در شهری مثل زاهدان شما گردوغبار دارید مشکلات ریه دارید مشکلات تنفسی دارید مثلاً من الان خودم پدرم مشکل ریه دارد با وجودی که نه سیگاری بود و نه چیزی ولی این گرد و خاک‌ها من فکر می‌کنم حقیقتاً هست، ولی نه در کولرگازی شما هوا را کاملاً تصفیه می‌کنید. هیچ گردوخاکی ندارد، یک سرمایش مطلوب دارد و بالاخره لذت‌بخش هست.

کولر آبی یک بحث دیگر هم دارد کولر آبی مصرف آب بسیار وحشتناکی دارد

آزما شهرکی: مردم نمی‌دانند یک کولر آبی 7000 در ساعت 200 لیتر آب مصرف می‌کند

سعید کاظمی: اصلاً وحشتناک است.  اصلاً یعنی چون من تخصصی رویش کار کردم می‌دانم در خیلی از شهرها الان در شهرهای کویر مرکزی که الان با بحران آب ایجاد شده. دولت آمده هزینه‌های برق را یک مقداری سوبسید داده  و تشویق کرده مردم بروند کولرگازی بخرند.

سعید کاظمی: کولرهای آبی قدیمی‌شان خیلی پرمصرف هست پرت آب آن هم زیاد هست نشت زیاد دارد کنترل آن سخت هست.  

سعید کاظمی: متأسفانه 40 الی 50 سال هست که ما هیچ‌گونه خلاقیتی در کولرهای آبی‌مان ایجاد نکردیم.

یکی دو سال یک شرکت‌هایی آمدن یک پوشال‌های خاصی تولید کردند که آن هم فکر کنم ادامه پیدا نکرد. یعنی هیچ خلاقیت آر اند دی  ندارند و معمولاً یک تیپی را دائم تولید می‌کنند خیلی هم بی‌کیفیت و بله این بحث کولرهای آبی و کولرهای گازی بحث تخصصی زیادی را می‌طلبد.

کولر گازی گری

مقایسه انواع برندهای کولر گازی در ایران؟

انواع برندها را بیاییم مهندس با هم مقایسه کنیم که شما تجربه دارید در کولرگازی اگر بخواهیم برند را برندهای خارجی حالا آنهایی که در ایران هست حالا اینها که خارج از کشور چون این لایو ما را هم خارج از کشور ببینند دوستان عزیز ایرانی فارسی‌زبان، برندها را اگر بخواهیم به معنای کیفیت تعریف بکنیم مثلاً به نظر شما چند تا برند درجه یک و دو و اینها را به معرفی بکنید.

آزما شهرکی: بله من قبل از اینکه برندهای نامبروان جهانی را بخواهم خدمتتان معرفی کنم یک نکته‌ای را راجع به این بگویم که چرا کولرهای آبی این‌قدر کند پیشرفت می‌کنند، کولر آبی در کل جهان به جز ایران وجود ندارد، یعنی کشورهای عقب‌مانده‌تر از ما فقیرتر از ما اینها هیچ جای جهان وجود ندارد در کل جهان و فقط در، یعنی این سیستم رد شده است، و وقتی یک شرکت بین‌المللی محصولی را تولید نمی‌کند شما ببینید بدانید آن در سطح جهانی مقبولیت ندارد، الان صدسال است کولرگازی اختراع شده و همه هم دارند از کولرهای گازی استفاده می‌کنند،

و برای همین هم هست که کولر آبی یک چیز من‌درآوردی ایرانی‌ها بوده واقعیت امر، و می‌گویم حتی شنیدم در شهری مثل یزد، در سال‌هایی قیمت برق را نصف کردند و قیمت آب را سه برابر کردند، یکی از مشکلاتی که ما الان ما در کولرهای آبی می‌بینیم که مشهود نیست همین هزینة مناسب آب هست درحالی‌که بحران آب جدی هست واقعیت امر در ایران، و متأسفانه این‌جوری که بویش می‌آید ساله‌ای آینده بیشتر هم خواهد شد، اما در مورد برندهای جهانی واقعیت این هست که در برندهای کولرگازی اجنرال در جهان همیشه حرف اول را زده و هنوز هم می‌زند، پیشرو هست در این صنعت از لحاظ تکنولوژی و تکنولوژی‌هایی دارد که بقیه در حتی هنوز مثلاً بعد از یکی دو سال هم ندارند و نامبروان هست،

شرکت ال جی هست که ال جی به مدت تقریباً ده سال پرفروش‌ترین کولرگازی در جهان بود و اختراع و ابداعات خیلی خوبی هم در زمینه کولرهای گازی داشت که متأسفانه در کشور ما تحریم شده و فعلاً نمی‌شود از این تکنولوژی‌ها استفاده کرد، بعد از آن شرکت توشیبا بسیار کولرگازی‌های موفق و با کیفیتی می‌زد و می‌زند و باز هم در ایران ما نداریم پاناسونیک همین‌طور، اینها واقعاً شرکت‌های پیشرویی بودند در این زمینه و هیتاچی همین‌طور و بعدازاین برندهای اجنرال و برندهای ژاپنی دیگر،

برندهای چینی هستند که ما 5 و 6 تا کارخانه مادر در چین داریم که یکی از آنها یورک هست چیبا هست گری هست، هایسنس هست و مدیا، و بسیار بزرگ هستند من خودم سه بار از کارخانه‌های چینی بازدید کردم و یک سری هم از کارخانه هیتاچی در مالزی بازدید کردم. مدیا به حدی بزرگ هست که 800 هزار پرسنل دارد، در مثلاً شهر مدیا به آن می‌گویند و چراغ قرمز دارد هتل دارد فروشگاه مثل فروشگاه رفاه ما دارد اصلاً باشگاه دارد زمین تنیس دارد.

همین‌طور کارخانه گری که یکی از بزرگ‌ترین تولیدکننده‌های کولرگازی در جهان هست که الان هم بزرگ‌ترین هست در حال حاضر و برای جام جهانی قطر تمام کولر گازی‌های استادیوم‌ها را گری کارکرده و یورک هم همین‌طور و اینها کلاً برندهای معتبر و شناخته‌شدة جهانی‌اند.

کولر گازی کریر فکر کنم دیگر تولید نمی‌کند،

آزما شهرکی: کریر کارخانه را برده بودند در مصر آنجا تولید می‌شد، سال 1387 توسط شرکت بدر الکتریک وارد ایران می‌شد و نماینده‌اش هم شرکت برق بود، دستگاه‌هایش بسیار خوش فروش و باکیفیت  بودند. خوب می‌دانید که کریر اصالتاً آمریکایی هست دیگر و از آن شرکت‌هایی بود که سریع ارتباطش را با ایران قطع کرد حقیقتاً، حتی قبل از تحریم‌ها ارتباطش را قطع کرد، سال فکر کنم تا 90 بیشتر در ایران نبود، یک 10 سال 15 سالی هست که نیستند دیگر،

سعید کاظمی: مهندس انواع سیستم‌ها را توضیح دادید داکت اسپلیت را الان من یک مجتمع 5 طبقه دارم یک مجتمع 50 واحدی دارم، اینها را چطوری می‌شود از این سیستم‌های سرمایش استفاده کنم؟ اگر پیشنهادتان هست که مجتمع استفاده کنم یا از تک‌به‌تک استفاده بشود؟

آزما شهرکی:  نگاه کنید پیشنهاد الان من با پیشنهاد شش ماه بعدم فرق کند با توجه به محصولاتی که در کشور هست مثلاً قبلاً مولتی وی بود شما یک سیستم می‌گذاشتید مثلاً برای 50 واحد به‌صورت جداگانه، خود سیستم خود ماشین به شما گزارش مصرف برق می‌داد، حتی شما مثلاً کیلوواتی پولش هم به کیلووات مثلاً در آن تعریف می‌کردید پول هر واحد را  جداگانه به ریال حساب می‌کرد خیلی شسته‌رفته و مرتب بود، حتی می‌گفت گزارش می‌داد که این اسپلیتی که در این اتاق هست چه اندازه کارکرده چقدر برق مصرف کرده و الی‌آخر، اما در حال ولی خوب متأسفانه تمام اینها تحریم شد و مولتی وی در حال حاضر به‌صورت رسمی خیلی کم و محدود داریم.

نه اینکه نباشد ولی کم هست و گران‌قیمت شده‌اند الان. اما در داکت اسپلیت خوب یک سیستمی هست که آن هم اینورتر دارد معمولی دارد و مخفی هست و کانال‌کشی می‌شود یعنی شما به‌جای اینکه اینجا پنل داشته باشید یک پنل شبیه کولر آبی فقط در واحدتان دارید، با صدای کمتر و آرامش بیشتر و پرتاب باد بیشتر، و داکت اسپلیت در حال حاضر در کل جهان پرفروش‌ترین و پرمصرف‌ترین نوع سیستم‌های تهویه مطبوع جهان هست، یعنی اسپلیت را به نظرم بیشتر برای ساختمان‌هایی کار می‌کنند که یک ساختمان را ساخته شده و بعداً می‌خواهند مصرف کنند، یعنی در کل جهان باب این هست که وقتی ساختمانی در حال ساخت هست عموماً برایش داکت اسپلیت در نظر می‌گیرند.

سعید کاظمی: اگر فضای بزرگی مثل یک بانک بود. چه سیستم‌هایی سرمایشی استفاده می‌گردد.

آزما شهرکی: نگاه کنید آنها هم می‌شود از مثلاً داکت اسپلیت‌ها از 24 هزار شروع می‌شود از 18 هزار شروع می‌شود و می‌رود تا 10 تن یعنی هر 24 هزاری که معادل یک تن ما می‌گوییم تا 10 تن می‌تواند داکت اسپلیت الان موجود داریم در کشور، با سازه خیلی بزرگ و اندازه‌های خیلی بزرگ ولی اگر نخواهد شخص از داکت اسپلیت استفاده کند مثلاً می‌تواند از چیلر، مینی چیلر،  وی آر اف، مولتی وی و از این دستگاه‌ها هم می‌تواند استفاده کند ولی واقعیت امر این هست که باید ببینید به‌صرفه هست یا نه یعنی از لحاظ اقتصادی به‌صرفه هست یا نه مثلاً وی آر اف و مولتی من الان می‌دانم مثلاً تهران استفاده می‌کنند ولی از میدان ونک به بالا استفاده می‌کنند.

یعنی از ونک به پایین مثلاً شما به شرکت زنگ بزنید بگویید آقا مثلاً یک مولتی وی می‌خواهم میدان ولیعصر خانه‌ام هست می‌گویند آقا آنجا برایتان نمی‌صرفد باید ونک به بالا باشی که برایت بصرفد و از این سیستم‌ها هست مثلاً ما اگر باز باشد محیط خیلی بزرگ باشد فرض بفرمایید یک استادیوم باشد آن را نقشه‌اش را می‌فرستیم شرکت در تهران آنها بررسی می‌کنند پیشنهاداتی را به ما می‌دهند مثلاً می‌گویند اینجا چیلر بگذارید جوابگو هست، یعنی در کارهای خیلی بزرگ بیشتر ما دیگر تعیین‌کننده نیستیم بیشتر شرکت‌ها تعیین‌کننده هستند.

تجربیات راه اندازی فروشگاه تاسیساتی

چیلر آبی و اینها که دیگر مد نیست ودیگر استفاده نمی‌شود؟

آزما شهرکی: چرا آنها هم هست چیلرهای آبی هم استفاده می‌شوند هواساز استفاده می‌شود و اکثر اینها سیستم‌های من‌درآوردی خود ما ایرانی‌ها است. دیگر مثلاً هواساز خانگی هم ما داریم ولی فقط در مشهد کاربرد دارد.  یعنی آمدند کولر آبی و فن‌کوئل را با هم ترکیب کردند و یک فن هم گذاشتند و یک هواساز خانگی تولید کردند ولی به جز مشهد جای دیگری در جهان نداریم همچنین چیزی.

فقط بحث هزینه آب و برق نیست بحث صدا هم در تأسیسات خیلی مهمه؟

آزما شهرکی: بله. اصلاً تأسیسات بابت آرامش و آسایش هست دیگر کلاً بابت اینکه شخص در منزل آرامش و آسایش داشته باشد یکی از عواملش هم صدا هست دیگر بالاخره هر چه صدا کمتر باشد شخص راحت‌تر هست، البته ما مورد داشتیم که طالب صدا بوده! مثلاً گفته من خوابم نمی‌برد یک‌صدایی باید باشد.

سعید کاظمی: برای سرویس سالیانه تأسیسات مکانیکی باید چه‌کار کنند آقای مهندس؟ یعنی اسپیلت و این سیستم‌های سرمایش اجباری  هرچند وقت باید سرویس بشود؟

آزما شهرکی: اگر سرویس نگاه کنید دوتا حالت ما می‌توانیم در نظر بگیریم یکی منظور سرویس‌کار بیاید و سرویس را انجام بدهد شارژ و گاز کند و این داستان‌ها که در مورد کولرهای گازی اینها صادق نیست یعنی کولرگازی برای هر آب و هوائی ساخته شده برای برف، باران، طوفان شن، همه شرایط آب‌وهوایی کولرگازی ساخته شده که کار کند و مثلاً طوفان شن می‌آید مثلاً تمام کندانسور مثلاً پر از شن می‌شود ولی اینکه سرویس‌کار بگوییم بیاید نه نیاز نیست با یک شیلنگ آب ما می‌توانیم رویش بگیریم

شن‌ها خارج بشود از پایین دستگاه، یک فیلتر هم داریم که داخل دستگاه‌ها هست معمولاً که گردوغبار را داخل خانه نمی‌گیرد که آن هم شخص هرکسی باز خودش می‌تواند باز فیلتر را تمیز کند و سرویس‌کار نیازی ندارد، و اگر هم آسیبی نخورد لوله‌ها یعنی ما نشت گاز نداشته باشیم هیچ‌گونه سرویس نیاز نداریم، نه در تابستان نه در زمستان، یک سری توصیه‌ها فقط داریم آن هم اینکه مثلاً فرض کنید یک کسی در خانه‌اش پکیج دارد و از گرمایش اسپیلت در زمستان استفاده نمی‌کند.

این شخص بهتر است که برای اینکه روغن در مدار دستگاه بچرخد در زمستان مثلاً یکی دو باری در حد 5 دقیقه 10 دقیقه مثلاً دستگاهش را روشن کند این هم یک توصیه هست، ولی اینکه به سرویس‌کار نیازی داشته باشد اگر ضربه بخورد اگر نوسان برق بخورد یعنی دوتا پارامتر مهم هست برای کولرهای گازی خطر ایجاد می‌کند این هست که کسی در پشت‌بام پایش بخورد به لوله و گاز نشت می‌کند آن دیگر معمولاً کار اشخاص معمولی نیست یعنی سرویس‌کار خیلی شسته‌رفته چرا خوب افراد معمولی هم باز می‌کنند چون در یوتیوب تمام آموزش‌ها و این بحث‌ها هست به‌راحتی شخص آموزش می‌بیند و انجام می‌دهد من دیدم که خدمتتان می‌گویم ولی نوسان برق می‌خورد که باز برد می‌سوزد معمولاً، بردهای داخلی و بیرونی دستگاه و این عیب‌هایی هست ولی در کل به سرویس و نگهداری خاصی نیازی ندارد و برای بدترین شرایط آب‌وهوایی ساخته شده است.

انتخاب مدل و نوع کولر گازی؟

برای انتخاب مدل و حجم مصرف اسپیلت یا کولرگازی باید چه اقدامی کرد؟ یعنی بهتر است که با خود فروشنده و آدم متخصص مشورت کنیم مثل شما که مثلاً سال‌هاست که دارید کار می‌کنید و یک فروشگاه مجموعه در سیستان و بلوچستان دارید، یا نه خود شخص هم می‌تواند با فرمول‌های ساده پیش‌بینی کند مثلاً چه اسپیلتی لازم دارد.

آزما شهرکی: ببینید نگاه کنید این قابل از طریق مثلاً اینترنت و اینها هم هست چیز زیاد پیچیده‌ای نیست که مثلاً بداند ولی پارامترهای دیگرش خیلی مهم هست مثلاً فرض بفرمایید الان شما بخواهید یک کولرگازی در زاهدان بخرید و یا یک کولرگازی در بیرجند بخرید و شاید عوامل فنی مثلاً نماینده خدمات کولر گازی‌های مثلاً پاناسونیک مثال در بیرجند یک آقای بسیار منصف آقای اهل خدا و اهل دین و اهل به‌قول‌معروف یک آدم درستی هست هزینه الکی نمی‌تراشد آدم درستی هست آدم سالمی هست و مثلاً خوب بهتر که کسی که در بیرجند هست مثلاً برود کولر پاناسونیک را بخرد،

یا این اتفاق می‌تواند برعکسش در زاهدان بیافتد مثلاً شخصی که پاناسونیک را ارائه می‌دهد مثلاً این‌جوری نباشد این شخص می‌تواند از معرفی کالا از خدمات پس از فروش از نصب دستگاه همه این عوامل مؤثر باشد؛ بنابراین بهتر هست که مثلاً هر شخصی با همان فروشندة محلی در منطقة خودش صحبت بکند و بالاخره تجربیات او را استفاده بکند اگر آدم بالاخره صادقی باشد، و بعداً تهیه و اقدام کولرش بکند.

کولر گازی اجنرال
شناسائی کولرگازی فیک از ارجینال؟

سعید کاظمی: یک فیلمی دیدم  یک سال و نیم قبل بود طرف  شابلون دست گرفته بود و  هر مارکی دلش می‌خواست روی اسپلیت می‌زد. قضیه  چه بود اصلاً مال ایران بود مال خارج از کشور بود.

آزما شهرکی: نه مال ایران هست. فراوان الی‌ماشاءالله تخلف در زمینه لوازم‌خانگی و کولر داریم، یعنی در این حرفه کاش آن موقع که شما می‌گفتید من آن موقع اشاره می‌کردم ما یکی از مهم‌ترین پارامترهاست این هست که شما بتوانید یک کولرگازی سالم و درست را تهیه کنید به مردم بدهید، این خیلی در بازار ولوش واقعاً زیاد هست و طرف می‌آید مثلاً یک شهر مرزی مثلاً یک کولر ال جی خرید خوشحال هم هست بعد می‌آید کار می‌کند بعد در یک مردابی گیر می‌کند هم دلش نمی‌آید.

کولر را بی اندازد بیرون هم در یک مردابی می‌افتد که هرچه هم هزینه می‌کند درست بشو نیست دلش هم خوش هست که ال جی هم هست مثلاً درحالی‌که تقلبی هست توی دبی ما کولرهای بدون برند الی ما الله داریم یعنی هر هیچ برندی ندارد روی کارتن هیچی نیست روی پنل هیچی نیست بعد می‌آورند برچسب می‌زنند و هر برندی که دوست دارند می‌فروشند یعنی مناقصه شرکت می‌کنند به ادارات دولتی می‌آیند برچسب می‌زنند مثلاً کولر کاظمی مثلاً شهرکی، هر کی دوست دارد می‌زند بعد همان را دوباره باز به‌عنوان یک کولر خارجی به مردم می‌فروشند.

سعید کاظمی: بعد منتظر این هستند کارفرما چه استعلامی می‌کند و احساس می‌کنم مشخصات فنی که آن درخواست می‌دهد

آزما شهرکی: بله. برگ گارانتی چاپ می‌کنند، اصلاً بعضی‌ها تایپ می‌کنند یعنی چاپ هم نمی‌کنند مثلاً شبیه خودشان تایپ می‌کنند درحالی‌که اینها در واقع در اصل خلاف است.

اسپلیت اورجینال را از غیر اورجینال چطوری می‌شود تشخیص داد؟

آزما شهرکی: ببینید اگر بخواهیم وارد مسائل فنی آن بشویم خیلی طولانی هست یعنی خیلی طولانی هست و شاید قابل تشخیص مثلاً من هرچقدر توضیح بدهم برای خیلی‌ها نباشد به‌حساب شما می‌توانید یک گری تقلبی را با یک گری اصل تشخیص بدهید ولی راحت‌ترین حالتش این هست که از کسی خرید کنید که آن شخص آدم درستی هست آن شخص به فکر حفظ آبرو و احترام باشد، چون اگر کاسب بالاخره به فکر آن کالا به فکر آن کیفیت کالا نباشد عواقب بدی گریبان‌گیرش می‌شود، ولی بهترین حالت این هست که شما از کسی بخرید که به او اطمینان دارید.

امیدوارم. صحبت های من با مهندس شهرکی در مورد خرید و انتخاب سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی برای شما مفید بوده باشد. و پیشنهاد می کنم. صحبت های من با مهندس شهرکی در مورد تجربیات راه اندازی فروشگاه لوازم تاسیسات و کولر گازی را حتما مطالعه بفرمائید. کلی محتوا در مورد تجربیات مربوط به کسب وکار برای شما اماده کردیم. حتما به این مطالب هم یک سر بزنید. یک سایت خیلی خوب خارجی برای معرفی انواع مدل اسپیلیت

در پایان دعوت میکنم. از شما از نود قدم آموزش رایگان کسب و کار که حاصل 22 سال کار و آموزش مداوم از شکست ها و موفقیت های تجاری من هست. بازدید کنید.

من یک جوانم و می‌خواهم یک فروشگاه تأسیساتی راه بیندازم و

تجربیات راه اندازی فروشگاه لوازم تاسیسات و کولر گازی

برای تماشا ویدئو صحبت های من با مهندس شهرکی در مورد تجربیات راه اندازی فروشگاه لوازم تاسیسات و کولر گازی از طریق لیست ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن صحبت های من با مهندس شهرکی در مورد تجربیات راه اندازی فروشگاه لوازم تاسیسات و کولر گازی از طریق لیست ذیل اقدام بفرمائید.

سعید کاظمی: امروز با آقای مهندس شهرکی در خدمتتان هستم. می‌خواهیم تجربیات ۲۰ساله آقای مهندس را در مورد راه‌اندازی فروشگاه تأسیساتی باهم مرور کنیم. ایشان  اطلاعات بسیار خوبی دارند.

سعید کاظمی:  من یک معرفی مقدماتی از آقای شهرکی انجام بدهم. مهندس عمران‌ هستند و سال‌هاست فروشگاه لوازم تأسیسات دارند من امروز از ایشان خواهش کردم بیشتر درمورد تجربیاتشان در طول این سال‌های طولانی که کار کردند و خودشان هم خدا را شکر علاقه‌مند بودند و دعوت بنده را قبول کردند.

آزما شهرکی: سلام. قبل از همه من بابت سایت شما بسیار خوشحال هستم. من مشابه‌ آن را حداقل ندیده‌ام تا به این لحظه و همیشه در زندگی خودم دنبال یک سری تجربیات بقیه دوستان بودم که به‌هرحال بتوانم بهتر زندگی بکنم و این سایت سعید کاظمی  هم در زمینه مهاجرتی هم توی بقیه زمینه‌ها به نظرم بسیار جالب و عالی است. خلاصه تبریک می‌گویم خدمت شما.

سعید کاظمی: لطفاً خودتان را معرفی کنید؟ و در مورد تجربیات و سابقه‌تان بفرمایید.

آزما شهرکی: من آزما شهرکی هستم. در دبیرستان نمونه امام جعفر صادق زاهدان درس خواندم. بعد از آن دانشگاه ملی رشته مهندسی عمران را گذراندم و کارشناس ارشد سازه‌های هیدرولیکی همان دانشگاه زاهدان والان هم دارم دوره دکترای مدیریت منابع آب را در دانشگاه آزاد کیش می‌خوانم. مهندس ناظر، طراح و مجری سازمان نظام‌مهندسی هستم. کارشناس رسمی دادگستری رشته راه و ساختمان و کارشناس ارزیابی خسارت از بیمه مرکزی هم هستم.  از سال 84 هم در اداره کل راه‌وترابری به‌عنوان سرباز بودم و الان هم در سازمان راهداری به‌عنوان کارشناس انجام‌وظیفه می‌کنم و سال 1384 با راهنمایی و کمک برادر بزرگ‌ترم که ایشان دکترای تأسیسات دارند و عضویت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان هستند وارد تأسیسات شدم و امسال 1389 فروشگاه لوازم‌خانگی هم تأسیس کردم و در خدمت شما هستم.

راه اندازی فروشگاه لوازم تاسیسات

من یک جوانم و می‌خواهم یک فروشگاه تأسیساتی راه بیندازم چه کاری باید بکنم؟

سعید کاظمی: خوب مثالمان را با این شروع کنیم که من یک جوانم و می‌خواهم یک فروشگاه تأسیساتی راه بیندازم از کجا شروع کنم؟ تجربیاتتان را به ما بگویید چه‌کارهایی را من باید من انجام بدهم چه‌کارهایی توی ذهنتان می‌آید آدم خیلی فکر می‌کند می‌گوید مثلاً من اگر شعور و یا توان ذهنی امروز را می‌داشتم تا 16 یا 17 سال پیش این کارها را نمی‌کردم یا این کارها را می‌کردم. اینها را برای ما بگویید خاطره تعریف کنید داستان‌هایی که در این سال‌ها برایتان اتفاق افتاد و موضوعی که شما دوست دارید استارتش را بزنید.

آزما شهرکی: بله. عرضم به حضورتان که واقعیت من تجربه‌ها و شکست‌های زیادی توی این مدت داشته‌ام و اگر تجربه الان را می‌داشتم واقعیت خوب یک سری از کارها را انجام نمی‌دادم به طور مثال مثلاً اولین بیسش این است که این شخص حالا اگر درمورد سیستم‌های کولرهای گازی بخواهم صحبت بکنم یا کلی بگویم؟ کلاً فروشگاه را بگویم یا کولرهای گازی؟

سعید کاظمی: در این صحبت ها در مورد نکات مهم راه اندازی فروشگاه تاسیسات بگویید. در مورد مسائل تخصصی کولرهای گازی در لایو بعدی صحبت می‌کنیم.

آزما شهرکی: اگر بخواهم کلی بگویم اول اینکه بحث‌های فنی را باید آن شخص بلد باشد یعنی اگر موبایل مثلاً گوشی آن مثلاً فنی‌اش باشد علاقه‌مند به موضوع باشد اصطلاحاً خوره‌اش باشد و بعد الآن باید مسائل مالیاتی، مسائل دارایی، مسائل بیمه تأمین اجتماعی و مسائل مدیریتی، نوع رفتار، نوع کردار و برخورد با مشتریان، نحوه برخورد با شرکت‌ها، یعنی اینکه با شرکت‌ها ما چطور تعامل داشته باشیم، با مشتریان، با همکارانمان، با کارمندانمان و اینها همه زمینه‌هایش‌ آن متفاوت است،

یعنی ما طوری که با مشتری برخورد می‌کنیم نمی‌توانیم با رئیس شرکتمان برخورد کنیم یا مثلاً با همکارمان برخورد کنیم. خوب اینها بالاخره آدم باید برود و یاد بگیرد آن که خیلی‌خیلی مهم است اینکه چه کالایی را بیاورد که در آن شهر فروش برود. این از همه مهم‌تر است. خیلی مهم است.

سعید کاظمی:  تو پروفایلتان گفتید که نمایندگی سوپر پایپ را گرفتید. چه  اتفاقی افتاد؟

آزما شهرکی: سال نود وقتی که نمایشگاه‌های تهران می‌رفتم متوجه شدم که لوله سوپر پایپ در کشور ما نامبروان است. به‌هرحال از نظر کیفیت یک است، و خوب گفتم که این را بیاورم. در شهر خودمان عرضه کنم. ولی واقعیت امر این است که یک تجربه بسیار ناگوار برای من بود. اینکه من اولاً  توی پروژه سوپرپایپ یک چیزی نزدیک به نهصد قلم کالای مختلف وجود داشت و این انبارداری بسیار قوی می‌خواست و یک حسابداری خیلی قوی‌تر از آن. حالا من فقط وارد بحث حسابداری‌اش می‌شوم. حسابداری‌اش به این شکل بود که این نهصد تا قلم باید وارد یک سیستم حسابداری می‌شد.

سیستم حسابداری که در آن زمان به من معرفی کردند سیستم حسابداری شایگان بود. که سال 90  فقط نه میلیون تومان من نرم‌افزارش را خریدم که هزینه بسیار بالایی بود آن سال، و با راه‌اندازی شبکه‌اش و سرورهایش و آنها یک چیزی معادل بیست میلیون تومان هزینه کردم. ولی خوب بسیار مشکل داشت یعنی شرکتی که پشتیبانی می‌کرد شایگان سیستم را در زاهدان اصلاً شرکت خوبی نبود هزینه‌هایش بسیار بالا بود و از آن طرف یک حسابدار حرفه‌ای نیاز داشت و مجموعه اینها یک مجموعه پیچیده‌ای می‌شد.

داشتن یک سیستم حسابداری و انبارداری از واجبات یک فروشگاه تاسیسات می باشد؟

یعنی واقعاً من تقریباً معتقدم کسی که بخواهد درست درمان سیستم آب فاضلاب را کار کند حتماً باید یک حسابداری بسیار پیشرفته‌ای داشته باشد. انبارداری بسیار پیشرفته‎‌ای داشته باشد که بتواند واقعاً تمام جزئیات را انجام دهد. درحالی‌که من الان در سطح شهر می‌بینم کاسب‌هایی که دارند مثلاً لوله‌های آب فاضلاب را انجام می‌دهند کاملاً سنتی‌اند فاکتور سنتی می‌زنند سنتی تحویل می‌دهند دفتر دارند و اینها وقتی که خیلی حجم کاری پیچیده می‌شود واقعاً از دست آنها  در می‌رود نمی‌توانند انجام بدهند، و من مطمئنم که انجام نمی‌شود کار و بالاخره به‌صورت سنتی دارند کارشان را انجام می‌دهند و توی هیچ‌کدام از این فروشگاه‌هایی که من حداقل دیدم شما نه کامپیوتری می‌بینید نه صندوقی می‌بینید و نه مسئله دیگری؛

بنابراین به این نتیجه رسیدم که شایگان سیستم و کلاً سیستم‌های حسابداری که بشود کارهای بزرگ با آنها کرد سیستم خیلی مختلفی داشت واقعاً در شهر زاهدان در حال حاضر مقدور نیست پس هر کس می خواهد این کار را راه اندازی کند. اول سیستم حسابداری‌اش را برود کامل بررسی کند. خودش شاید داشته باشد یا کارمند حسابداری‌اش، چون مثلاً یکی از مشکلات دیگر که من احساس می‌کنم این است که ما شبکه حسابداری خوبی هم در زاهدان نداریم که مثلاً آن جا مراجعه کنم و ان شرکت کارهای فروشگاه من را انجام بدهند. شرکت‌هایی هستند ولی خوب تعدادشان کم است و محدودند و نمی‌توانند مثلاً به نظر من به تمام کسبه را پوشش بدهند.

باید برند کولر گازی پرتقاضا شهر خودتان را شناسائی کنید.

و بعد از آن یا مثلاً در مورد کولرهای گازی هم همین‌طور. ما کولری داشتیم که بسیار برند مشهوری است کیفیت کارش هم خیلی خوب است ولی در زاهدان کسی نمی‌خرد. من الان از این مدل کولرها زیاد دارم. کولر برند معروف امکانات عالی، گارانتی دار، قیمت خوب ولی کسی نمی‌خرد ولی مثلاً شرکت دیگری هست که می‌آید تبلیغات می‌کند چه در سطح کشوری چه در سطح استانی ولی بسیار خوب می‌فروشد و مشکلی هم در سطح شهر ندارد. مثلاً یک مثال من خدمتتان بزنم. از زاهدان نمی‌گویم. مثلاً کولرگازی سامسونگ در تهران بسیار پرفروش است. دوستان تهرانی ما خیلی خوب می‌خرند. اما همین کولرگازی سامسونگ در مشهد زیاد قوی نیست. یا مثلاً کولرگازی هایسنس در مشهد بسیار خوب می‌خرند ولی ال جی را ضعیف‌تر می‎‌خرند.

سعید کاظمی: درمورد سوپر پایپ یادم است که  چون من خودم سه سال سوپر پایپ  طراحشان بودم انصافاً  کیفیتش خیلی عالی بود ولی بحث‌های قیمت خیلی مهم بود. یعنی همان زمان هم توی خیلی از شهرها مشتری‌های خاص دنبال سوپر پایپ بودند.

آزما شهرکی: بله هستند.

بهترین برند اسپلیت

محصول گران قیمت و با کیفیت در منطقه شما فروش می رود؟

سعید کاظمی: سوپر پایپ قیمتش خیلی بالا بود به نسبت بقیه رقبا و انصافا کیفیت لوله اب و فاضلابش هم خیلی بالا بود. شما برای کیفیت چه تو زاهدان راحت می‌توانستید یا توی سیستان بلوچستان می‌توانستید توزیع کنید؟

آزما شهرکی:  نه متأسفانه نمی‌شد. چون که همین بحث قیمت را داشت و متأسفانه  باید این را بگویم.   البته من دیگر نماینده سوپر پایپ نیستم، من فکر کنم حدود سه الی چهار سال است که قطع همکاری کردم با سوپر پایپ به علت همین فروش پایین محصول و حسابداری سنگینی که داشت. نکته‎‌ای که هست همین است که شما مثلاً از نظر من چون من خودم هم ساختمان ساختم یک ساختمان به نظر من با کیفیت ساخته بشود خوب ساخته بشود از اساس عالی باشد از طلا ارزشمندتر است به نظر من.

ولی این قضیه را خیلی از افراد درنظر نمی‌گیرند مثلاً طرف می‌آید یه لوستر چند میلیون تومانی برای خانه‌اش می‌خرد اما نمی‌آید مثلاً یک تأسیسات با کیفیت کارکند لوله آبش برایش مهم نیست، لوله فاضلاب مهم نیست، فوندانسیون برایش مهم نیست، ولی کاغذ دیواری آنچنانی می‌زنند لوستر آنچنانی می‌زنند ظواهر برایشان خیلی مهم‌تر است.

درصورتی که اگر ما بیاییم از مصالح با کیفیت توی ساختمان استفاده کنیم عمر ساختمان به مراتب زیادتر است آسایش اهالی به مراتب بیشتر است و لذتش هم بیشتر است، اگر درست و اصولی ساخته بشود. ولی متاسفانه اکثراً بالاخره حالا چون مشکلات مالی و غیره هست می‌گویند حالا بسازیم یک چیزی که برویم تویش بنشینیم حالا بعداً بنشینیم یک فکری بکنیم و خب تفکر این که بالاخره به نظر من حداقل جالب نیست و کیفیت مخصوصاً در ساختمان حرف اول و آخر را می‌زند.

سعید کاظمی: یعنی شما می‌فرمایید وقتی یک کالایی را می‌خرید. می‌خواهید یک فروشگاه تأسیساتی نمایندگی بگیرد اول برود یک تحقیق بکند در شهرخودش استان خودش ببیند اصلاً آن برند در ذهن مردم ان منطقه جا افتاده است یا اون برند آن‌قدر توانایی دارد توی آن شهرستان یا استان هزینه بکند هزینه‌های تبلیغاتی برند سازیش را بدهد منظورتان این است؟

آزما شهرکی: بله کاملاً. باید این اتفاق بررسی شود. می‌گویم مثلاً تو شهری مثل تهران کولرگازی سامسونگ هرکسی نمایندگی‌اش را بگیرد موفق است. ولی اگر کسی مثلاً برند هایسنس را داشته باشد موفق نیست. چون توی تهران نمی‌خرند. حالا چرا این اتفاق افتاده واقعیتش من نمی‌دانم مثلاً توی شهر بیست میلیونی چرا همه این سمتی‌اند. حالا شاید به سیاست‌های اصلی آن شرکت برمی‌گردد  تبلیغات و بقیه مسائل. ولی حقیقت امر یکی از مسائلی که وجود دارد همین است.

سوپرپایپ

سعید کاظمی:  خوب در مورد مشکلات مالیات و بیمه بفرمائید؟

آزما شهرکی: نظر من این است که واقعاً یک سری آموزش‌ها داده بشود. به کسانی که می‌خواهند وارد صنف بشوند وارد کار  بشوند. این موارد و آموزش‌ها در زمانی که سال 84 من کار را شروع کردم نبود. یعنی شما می‌رفتید جواز کسب می‌گرفتید می‌گفتند این مهر بفرمایید بروید کار کنید. ولی باید واقعاً به نظر من آموزش‌هایی را بدهند. من خودم متأسفانه برای اینکه سرکار تسهیل بشود و کارم روان‌تر باشد مثلاً آمدم شرکت تأسیس کردم. بعد ازطریق شرکت کارها را انجام می‌دادم و حسابدار داشتم و صورت‌‌های مالی را مثلاً ارائه می‌شد به دارایی ولی خوب رد می‌شد.

مثلاً یک مورد یادداشت نشده بود از خریدها یا فروش‌ها مثلاً حسابدار سهواً اشتباه کرده بود من هم کنترل نمی‌کردم یعنی وقتش را هم نداشتم کنترل کنم دارایی رد می‌کرد و من فکر کنم سه سال یا چهار سال مبالغ بسیار سنگینی که آن موقع بسیار هم بود به‌عنوان جریمه و علی‌ رأس و این مسائل پرداخت کردم متأسفانه و هزینه خیلی زیادی برای من داشت برای همین حتماً باید آموزش ببینند این مالیات چه جوری داده می‌شود چه جوری پرداخت می‌شود چه جوری باید پرداخت کنیم اظهارنامه چه جوری باید ثبت کنیم. بیمه تأمین اجتماعی چه مسائلی دارد چه معضلاتی دارد اداره کار و مثلاً مسائل مختلف دیگر که هست، همه اینها را باید بلد بود.

باید پوست کلفت هم باشید.

خیلی راحت خدمتتان گفتم دیگر، چون توی بازار ما مسائل خیلی زیادی داریم چک برگشتی داریم بدوبیراه مشتری داریم، مشتری شاکی داریم یک موقع مثلاً من خودم خیلی سعی می‎کنم کالایی با بهترین کیفیت و بالاترین کیفیت را بیاورم، ولی می‌بینید حتی یک کالای باکیفیت به مشکل برمی‌خورد بوده ما کولر مثلاً ال جی دادیم کره‌ای سی هزار که یکی از بهترین دستگاه‌ها بوده رفته خانه مشتری سوخته بود همان ابتدای کار و مشتری هم پول زیاد داده است بالاخره شاکی می‌شود که من مثلاً فلان تومان پول داده‌ام تو به من دستگاه سوخته داده‌ای، مثلاً، البته مسائل حل می‌شود ولی خوب ما باید تحمل این مسائل مختلف را شخص داشته باشد و برای چالش‌ها و موارد مختلف باید آماده باشد.

سعید کاظمی: بله. آقای مهندس چند سال به نظر شما نیاز هست که یک نفر برود تجربه کسب کند؟

آزما شهرکی: من واقعاً پیشنهادم به همه همین است که اول بروند یک جایی یاد بگیرند چه‌بسا همان کسانی که مثلاً توی شهر زاهدان دارند کار می‌کنند قبلاً پیش من بودند و حقیقتاً من خوشحالم که از پیش من که رفته‌اند خودشان توانستند بالاخره کسب‌وکاری را شروع کنند، ولی عرضم به حضورتان که نکته‎‌ای که وجود دارد این است که چند سال دیگر دو سه سال به نظرم نهایتاً یک مقدارم خودش باهوش باشد باید بفهمد که واقعاً خودش هم توانایی‌اش را دارد که وارد این گود بشود این مسئولیت را بپذیرد چون مسئولیت هم زیاد دارد بالاخره تو همه جوانب مختلفش. یکی هست که خوب می‌تواند بپذیرد علاقه‌مند هست و یکی هم هست که واقعاً علاقه‌ای ندارد.

تغییر مسیر کالا و خدمات بنا به نیاز و خواسته مشتری

سعید کاظمی: خب دیگر چه موضوعی مهندس به ذهنتان می‌رسد؟ توی این سال‌ها چقدر طرح عوض کرده‌اید آقای مهندس؟ یعنی چقدر محصول و خدمتتان را عوض کردید؟ که مثلاً بر اساس شرایط بازار درخواست مشتری چقدر این پیش آمد که مثلاً یک محصولی را به نام سوپر پایپ را آوردید. سه چهار سال هم هزینه کردید کار هم کردید بعد این تحلیل‌هایتان را هر وقت انجام می‌دهید چه جوری هست که یک محصولی را کم می‌کنید یا اضافه می‌کنید یا مثلاً توسعه‌اش می‌دهید؟

آزما شهرکی: نگاه کنید من توی شانزده هفده سالی که بالاخره کارکردم. چندین بار مجبور شدم که نوع محصولات را عوض کنم. بعضی‌ها را اشتباه کرده بودم مثل همین سوپر پایپ و بعد تاوان خیلی زیادی دادم بابت سوپر پایپ مثلاً فکر نکنید که تاوانش کم بوده حقیقتاً. مثلاً یک موردش ما سر یک پروژه بود فرستادیم کالاها را و حالا بحث‌های لوله‌کشی  و این‌ها عوض شده بود و مسیرها اضافه شده بود. اتصالات اضافه شده بود شما هم که مستحضرید خیلی هم گران بود ولی توی قراردادی که ما بسته بودیم نوشته بودیم که تمام این ساختمان را لوله‌کشی می‌کنیم برایتان.

دیگر شرایط را ذکر نکرده بودیم که با این نقشه و این داستان و توی آن پروژه مسکن مهر بود مثلاً میلیون‌ها تومان آن زمان هزینه من از جیب خود دادم که به تعهدم پایبند باشم البته می‌توانستم پایبند نباشم ولی خودم برای پرسنال برندینگ این کار را کردم و انجام دادم. اما درمورد محصولات دیگر یک اتفاقات دیگر هم توی مملکت ما می‌افتاد دیگر به‌خاطر تحریم‌ها هم خیلی جابه‌جا شد حقیقت امر

، مثلاً یک‌بار برند مدیا چینی‌ها آمدند مثلاً خودشان در ایران مستقر شدند و خیلی داشتند کار را به‌صورت گسترده، بعد گذاشتند رفتند برند هیتاچی همین‌طور برند پاناسونیک همین‌طور توی یک مقطعی مثلاً هیتاچی آمده بود و واقعاً می‌خواست کار کند توی همه زمینه‌ها نه فقط تو بحث لوازم‌خانگی و کولرگازی حتی ماشین‌آلات سنگین و این داستان‌ها آنها رفتند بعد مثلاً برجام شد بعد باز یک عده  از شرکت‌ها برگشتند و ماهم حقیقتش را بخواهید به‌تبع شرایط روز با چندین شرکت مختلف از چندین محصول مختلف کار کردیم.

رعایت مسائل قانونی و انعقاد قرارداد بسیار مهم است

سعید کاظمی: ببینید آقای مهندس یکی از آشناها آمده بود بحث قرارداد بود می‌گفت حالا قرارداد ببندیم چه می‌شود می‌گفتم من اتفاقاً خیلی همیشه توی کسب‌وکارها تأکید به رعایت مسائل قانونی و حقوقی دارم مثلاً بنده خدا خیلی آدم متخصصی هست خیلی باسواد هست در کسب‌وکار خودش ولی نکته مهمی را که رعایت نمی‌کند با هیچ‌کس قرارداد نمی‌بندد. همین‌جوری می‌رود سرکارها و همیشه هم به مشکل می‌خورد یعنی به او می‌گویم آقا مثلاً کار نجاری این‌ها می‌کند می‌گویم توافق کن در، ریز ریز بنویس من با این طرح این هزینه را می‌گیرم  این طرح را انجام می‌دهم.

خیلی پیش می‌آید که طرح عوض می‌شود بعد به اختلاف می‌خورد به مشکل می‌خورد چون مکتوب هم ندارد یک چیز مستندی ندارد خیلی از آدم‌های اتفاقاً یکی از دوستان ما در اینجا از زاهدان  آمده اینجا شهرک صنعتی یک کارگاه تولید نجاری زده است یک چیز جالب دیدم یک بنده خدایی به ایشان زنگ زد گفت حاج‌آقا ببخشید چون قرارداد را امضا نکردید بچه‌ها استارت نزدند یعنی گفتم خب بابا این که  گفت حتماً باید قرارداد را  امضا کنند من‌بعد استارت کارشان را می‌زنند. گفت من همه جزئیات را می‌نویسم. هر چیزی را توی این سال‌ها تجربه کسب کردم می‌نویسم. شما گفتید شرکت یا فروشگاه شرکت چه مشکلاتی را برای شما ایجاد کرده بود که اگر فروشگاه می‌بود بهتر بود؟

آزما شهرکی: البته فروشگاه بود ولی مثلاً یک قرارداد فرض بفرمایید تهیه و نصب کولرگازی مثلاً برای نهاد بود ما گفتیم خوب ازطریق شرکت برویم وارد عمل بشویم که مثلاً شرکت کنیم در آن مناقصه خوب شاید بهتر باشد ولی می‌گویم در آن زمان ما نتوانستیم سیستم حسابداری و شرکت حسابداری داشته باشیم که بتواند دفاتر را به‌صورت دقیق کامل بنویسند و خوب این باعث ضرر هنگفتی برای من شد.

در بخش آموزش کسب و کار سایت سعید کاظمی چند درس در مورد اهمیت مسائل حقوقی و قانونی در کسب و کار دارم. دعوت میکنم. این درسها را هم گوش کنید یا مطالب ان را مطالعه کنید.

مسائل حقوقی در بیزینس

چه هزینه هائی را باید مدیریت می کردید در این سالها؟

سعید کاظمی: حدود هزینه‌ها چه بود؟ چه چیزهایی در این سال‌ها، مدیریت هزینه‌هایتان چه هزینه‌هایی بود که ای‌کاش انجام نمی‌دادید یعنی مثلاً می‌گویید ای‌کاش این  بنر را نمی‌زدم این‌قدر هزینه روی این موضوع نمی‌کردم. چه بخش‌هایی باید هزینه می‌کردم توی بازاریابی، تبلیغاتتان جایی لازم بوده بیشتر هزینه کنید؟

آزما شهرکی:  نگاه کنید واقعاً روی تبلیغات هر چقدر به نظر من هزینه بشود کم هست. یعنی تبلیغات به نظر من حرف اول و آخر را می‌زند و من خودم به‌ شخصه پشیمانم که کم تبلیغات کردم اگر بیشتر و بهتر و قوی‌تر تبلیغات می‌کردم بهتر بود و هیچ ضرری ندارد. یعنی مطمئناً حالا شاید توی سال اول زیاد خوب نباشد ولی در سال‌‌های آتی اگر شخص خوب آخر می‌دانید یک چیز دیگر هم هست کسی هم که کسب‌وکار راه‌اندازی می‌کند با یک بنیه مالی می‌آید بعضی‌ها خیلی با بنیه مالی ضعیف می‌آیند جا هم ندارند.

مثلاً روحیه‌شان هم ضعیف هست روحیه جنگندگی هم ندارند خوب اینها سریع مأیوس می‌شوند حقیقت امر، ولی اگری نفر با یک بنیه مالی مناسب بیاید به نظر من هر چقدر روی تبلیغات هزینه کند بازهم عالی است. اما از هزینه‌های دفتر واقعیت دیگر هزینه نبوده که من همه‌اش تجربیات بوده یعنی همه‌اش برای همین می‌گویم این پیج شما به نظر من یک چیزی بود که من کاش مثلاً این اینستا و اینها هفده سال پیش بود کاش مثلاً این سایت سعید کاظمی شما آن موقع بود به نظر من خیلی می‌توانست کمک کند.

وقتی تجربه من زیاد شد. قبل هر کاری کلی تحقیق می کردم.

من هم بودم دنبالش یعنی من قبل از اینکه لوازم‌خانگی را بزنم حقیقتاً دو سال تحقیق می‌کردم و یک چیز را خدمتتان بگویم خیلی از توصیه‌هایی که آن زمان می‌شد متأسفانه یا الان هم من خدمت دوستان بگویم واقعاً نباید حرف خیلی‌ها را قبول کرد. چون خیلی‌ها شاید صادقانه نیایند بگویند مثلاً تجربیات خودشان را توی این زمینه خاص، این هست که ولی خوب پیج شما از دوستانی که می‌بینم و می‌شنوم واقعاً همه احساس می‌کنند خیلی دوستانه و صادقانه درست راهنمایی می‌کنند که این خیلی خوب است.

در سایت سعید کاظمی من تجربیات دیگران را مستند می کنم؟

سعید کاظمی: بعضی دوستانی که این لایو ما را پیگیری می‌کنند.من در سایت saeedkazemi.ir تجربیات آدم‌ها توی هر زمینه‌ای را مستندسازی می‌کنم. یعنی ما تو کشورمان متأسفانه مستندسازی نداریم آقای مهندس. یک چیزی جالبی مثلاً من چون به تاریخ خیلی علاقه دارم می‌بینم مثلاً اسناد تاریخی مثلاً کشور انگلستان یک سفیر 300 سال پیش گزارش می‌داده یعنی همه‌اش هم ثبت و ضبط شده خیلی جالب است که مثلاً توی کشور ایران آن زمان دویست خورده‌ای سال پیش همه مستندات می‌رفته به پایتخت، آنجا مستندسازی می‌شده ضبط می‌شده و الان تاریخ‌دانان می‌توانند از آن استفاده کنند. توی کشور ما ضبط مستندات اصلاً نیست یعنی من چه جوری بگویم من می‌خواهم بروم هر کاری همه‌اش باید خودم تجربه کنم خوب؟

هر شکست را باید مثل یک تجربه نگاه کرد

سعید کاظمی: همه‌اش خودم تجربه کنم. من دوسه سال پیش یک مشکلی برایم به وجود آمد حالا بحث مالی شد و اینها من خیلی حالا اسمش را شکست نمی‌گذارم اسمش را تجربه می‌گذارم اتفاقاً دیروز از آقای مهندس مؤذن‌زاده یک متنی را دیدم خیلی جالب بود می‌گفت آن شکست را به اسم شکست نگاه نکنید چون آن موجب شده که تو این پوسته دور خودت رو بشکنی و بیایی بیرون و یک کاری انجام بدهی. یعنی دقیقاً بعد از آن موضوع بود که من این ایده به ذهن من رسید حالا به ناخودآگاه من القا شد.

که ای‌کاش این موضوع اگر می‌دانستم و دانش‌اش را کامل می‌داشتم این اتفاق‌ها برایم نمی‌افتاد، می‌دانید یک مقداری مثلاً مشورت می‌کردم، حالا مشورت را با کی می‌کنید؟ مشورت با کسی می‌کنید. که در جریان آن کار دانشش را دارد. مثلاً من در مورد مسائل تأسیسات مکانیکی یک زمانی خیلی عاشقانه من کتاب طباطبائی را به‌جرئت می‌توانم بگویم بیشتر از بچه‌های مکانیک بهتر خوانده‌ام، خوانده‌ام آن را با اینکه رشته‌ام نبوده یعنی من صفحه به صفحه‌اش را خوانده‌ام هر ورژن جدیدش می‌آمد می‌خواندم، دانش داشتم در آن، آن سال‌هایی که کارهای مکانیکی تأسیسات می‌کردم. چون خیلی این کار را دوست داشتم.

سعید کاظمی: این تجربیات را وقتی ارزشمند هست که آن طرف ذهنش را باز کند و گوش کند اگر مثلاً یکی از همان شاگردان قدیمی‌تان به شما بگوید آقای شهرکی آقای مهندس من چه کاری را نباید انجام بدهم چند تا از کار‌هایی که نباید انجام بده را به من بگویید، یعنی بیایید تجربه‌تان را بگویید، یا فلانی این کار را برای تأسیسات نکن مثلاً نیروی اجرایی نگیر، یا نیروی اجرایی بگیر. کارهای فنی را خودت انجام بده. یعنی مثلاً اینجا من دوستی داشتم می‌گفت کاش من این‌قدر آدم اجرایی دوروبر خودم جمع نمی‌کردم بفرمایید.

سرویسکار اسپلیت
کار فروش و نصب کولر گازی را همزمان انجام ندهید.

آزما شهرکی: بله راستش را بخواهید من در زمینه اجرا اول کار وارد شدم یعنی اول کار دستگاهی که می‌فروختم خودم برای نصب می‌رفتم با همکاری دوستان، ولی بحث اجرا خیلی بحث وقت‌گیری بود، یعنی از بحث فروش واقعاً آدم را کنار می‌زد. این بود که من تصمیم گرفتم که وارد بحث اجرایی و نصب و خدمات نشوم و همین‌طور به دوستان خدماتی هم پیشنهاد می‌کنم که وارد بحث فروش نشوند. چون این دوتا ترکیبش باهم یعنی به ترکیب معجون خیلی عجیب‌وغریبی درمی‌آید، و واقعاً دوتا سایز استایل مختلف هست که با هم یعنی یک نفر می‌خواهد.

مخصوص بحث فروش و یک نفر می‌خواهد برای بحث خدمات پس از فروش. شما یک نحوه برخورد با مشتری دارید و برای بحث فروش یک نحوه برخورد با مشتری دارید برای بحث خدمات پس از فروش و الی‌آخر. حسابداری‌شان تشکیلات دیگرشان تعاملاتش همه باهم متفاوت است. ولی درکل برای بحث فنی هرکسی که توی این کار وارد می‌شود باید انجام بدهد، مثلاً فنی حرفه‌ای ما یا فنی حرفه‌ای هر شهری مثلاً من مورد بوده مثال می‌زنم فنی حرفه‌ای مثلاً شهرستان بیرجند مثلاً تو قسمت پکیج خیلی فعال بودند کلاس می‌گذاشتند دوره می‌گذاشتند.

کارآموز می‌گرفتند خودشان تبلیغ می‌کردند ولی مثلاً در شهری شاید مثل زاهدان فنی حرفه‌ای روی این قضیه زیاد سرمایه‌گذاری نکند. وجوب این مشکلات ایجاد می‌کند متأسفانه. یعنی نیروی کار حرفه‌ای و کاربلد می‌بینید توی شهر کم است و توی یک شهر مثلاً زیادتر است که این کار معمولاً افراد فنی حرفه‌ای‌های آن شهر به عهده می‌گیرند که چقدر استقبال کنند کلاس بگذارند دوره بگذارند تحقیقات کنند والی آخر و ما هم حقیقتش را بخواهید تو بحث فنی در زاهدان خیلی مشکل داشتیم و داریم.

سعید کاظمی: یعنی می‌گویید اگر کسی الان بحث فنی سرویس‌کاری را خوب بتواند انجام بدهد جای کار برایش خیلی زیاد است؟

آزما شهرکی: خیلی زیاد. بله اصلاً کلاً نه در شهر زاهدان در کل استان سیستان و بلوچستان جای کار خیلی زیاد است برای بحث‌های فنی.

سعید کاظمی:  هر مشتری را باید راضی نگه‌داریم؟ ببینید حالا بحث فروش و بازاریابی به نظر شما هر مشتری را ما باید راضی نگه‌داریم؟ یا به هر مشتری ما باید بفروشیم؟

آزما شهرکی: واقعی‌اش را بخواهید صادقانه نه. یعنی من خودم دیروز پریروز بود که یکی از دوستان بود ایشان مثلاً رفته بود یک ظرف‌شویی از جای دیگری خریده بود آن شرکت نبود و زنگ زد و چون دوست ما بود من راهنمایی‌اش کردم گفتم که مثلاً فلانی تو شهر  زاهدان کارش بهتر هست بروید پیش ایشان. بعد حقیقتش را بخواهید من دیگر فقط یک معرفی کرده بودم نه محصول را من داده بودم نه اینکه، گفتم مثلاً این آقا دیگر یقه ما را گرفته بود گفته بود فلانی مثلاً جواب من را نمی‌دهد تلفن من را برنمی‌دارد تو به من معرفی کردی و خانم ایشان هم  از پشت تلفن بدوبیراه می‌گفت.

ایشان مثلاً با من تماس گرفت که مثلاً چند روز پیش‌ازاین ماجرا مثلاً یک سال دو سال گذشته بود که فلانی من برای منزل یک اسپلیت می‌خواهم مثلاً فلان چیز. حقیقتش را بخواهید من دیگر گفتم ندارم و عطایش را به لقایش بخشیدم حقیقتاً. چون که می‌دانم این بالاخره شخصی هست که شاید برای من در آینده دچار مشکل بکند و بالاخره انجام نمی‌دهم حقیقت امر.

برای راه اندازی فروشگاه تاسیساتی چقدر سرمایه نیاز است؟

سعید کاظمی: چه توصیه‌ای می‌کنید فروشگاه متوسط به بالا کسی بخواهد ایرکاندیشن فقط سیستم‌های گرمایشی سرمایشی بزند الان حدوداً چقدر به نظر شما سرمایه باید داشته باشد؟ آیا می‎‌تواند اعتباری کارش را استارت بزند یا نه؟ یا حتماً باید با سرمایه نقد از  نمایندگی‌ها بخرد؟

آزما شهرکی: خوب شرایط فعلی کشور خوب می‌دانید توی این شانزده سال خیلی شرایط مختلفی شرکت‌ها می‌دادند. مثلاً یک زمانی هر شرکتی سه چهارتا برند داشت خود آن شرکت فقط. یعنی فرض بفرمایید شرکت مثلاً شرکت پرکیش که کولرهای هیتاچی، فیلیپس و هیتاچی هم می‌آورد همه هم مال یک شرکت بود اصلاً خودش رقابت می‌کرد یعنی اصلاً درون‌سازمانی رقابت می‌کرد.

مثلاً رئیس فروش این برند چون رئیس فروش‌ها داخل یک شرکت بودند ولی باهم هم رقابت داشتند. ولی خوب بعداً آن تحریم شدند همه این‌ها رفتند و مثلاً بازار محدود شد نقدی شد و شرایط سخت شد. در حال حاضر خب اکثر بازارگردی هست به علت تورم و خوب خیلی‌ها هم می‌ترسند بالاخره یک روز می‌گویند مثلاً برجام نزدیک است و قرار است دلار بریزد یکی می‌گوید نه ابر تورم خواهیم داشت برای همین شرکت‌ها هم بالاخره در حال حاضر محتاط‌اند.

سعید کاظمی: برای فروش بیشتر چه راهکاری پیشنهاد می‌کنید؟

آزما شهرکی: برای فروش بیشتر، تبلیغات به نظر من از همه مؤثرتر هست و بهتر است و مخصوصاً تبلیغاتی که شرکت‌های بزرگ انجام می‌دهند، ما داشتیم مثلاً یک محصولی بوده که مثلاً یک کولر ایکس فایتینگ ال جی تازه امروز به ما رسیده بوده مثلاً زمانی باید می‌گذشت باید کولر جا بیفتد برود خانه مردم از آن استفاده کنند مثلاً روال طبیعی کولرها این‌جوری هست. یک کسی می‌خرد می‌برد توی خانه کیفیتش اوکی هست اون معرفی می‌کند.

مثلاً من به شما معرفی می‌کنم که بیایید فلان چیز را بخرید و چیزی که هست این که ما درهمان روز فروختیم به چه شکل ازبس‌که مثلاً شرکت گلدایران صبح تا شب تبلیغات آن کولر را می‌گذاشت. روزی که محصول به ما رسید ما همان روزش محصولاتش را فروختیم. ولی بوده که محصولی سه سال چهار سال توی انبار بوده و نتوانستیم بفروشیمش.

باید مارکتینگ و بازاریابی را یاد بگیریم؟

سعید کاظمی: من خودم خیلی مشاوره می‌دهم به دوستان عزیز  و تبلیغات بخشی از مارکتینگ یا بازاریابی هست. حالا آری همه باید مارکتینگ بلد باشیم.به‌جرئت  می‌توانم بهتان بگویم نه.  آقای مهندس رفتم حسابدار گرفتم چون حسابداری بلد نیست رفته‌اند مثلاً مدیر فروش برای یک فروشگاه بگیرد یا یک فروشنده با سروزبان خوب و روابط‌عمومی  بگیرد خب توی این مارکتینگ هم توی این بازاریابی هم حالا می‌تواند دیجیتال مارکتینگ باشد. خیلی مارکتینگ شاخه‌های بسیار گسترده‌ای دارد. بستگی به نوع شرکتش هم دارد یکی هست بازاریابی‌هایی مثلاً گوریلا مارکتینگ می‌کنند بازاریابی خیلی پرسروصدا می‌کند هزینه‌های هنگفتی هم باید  بپردازند یکی هم سوشیال مارکتینگ هم انجام می‌دهد یکی دیجیتال مارکتینگ انجام می‌دهد.

البته سوشیال خودش زیرمجموعه دیجیتال هست مارکتینگ. یعنی مارکتینگ نیاز و شناسایی آن نیازهای جامعه است  اگر دقت کردید آقای مهندس توی صحبت‌هایشان گفتند، گفتند یک محصولی هست توی سیستان و بلوچستان مشتری نمی‌خرد حالا شما بگویید سامسونگ درجه یک هست. سامسونگ کولرگازی سامسونگ را نمی‌خرد حالا به هر دلیل فرهنگی دارد نمی‌دانم تبلیغات سامسونگ ضعیف بوده تا وقتی مارکتینگ انجام می‌دهید یعنی مشاور مارکتینگ در کنار خودتان دارید و تخصصی نه مارکتینگ بروید ذهنتان مثل شرکت‌های بزرگ مثل سامسونگ وال جی و اینها برندهای بزرگ در حد سامسونگ مارکتینگ کسب‌وکارهای کوچک متوسط آن به شما می‌گوید که باید پرسنای مشتری‌ات را دربیاورید آن به شما کمک می‌کند.

می‌گوید من می‌روم آمار و اطلاعات سیستان و بلوچستان را توی سایت‌های چه درمی‌آورم سایت‌های تحلیل آمار مثلاً گوگل خیلی از شاخه‌‌های بالاخره متخصصین می‌دانند که مثلاً توی گوگل چقدر اطلاعات است فیلتر می‌کند برایتان مثلاً می‌گوید در تهران، در اصفهان یا در سیستان و بلوچستان مشتری آیا این کلمه را سرچ کرده آیا مشتری می‌خواهد این محصول را، شما باید سؤال‌وجواب‌های محلی بکنید تحقیقات محلی بکنید پرسناژ مشتری را دربیاورید بعضی‌ها بیشتر جو گیر می‌شوند می‌روند یک‌عالمه تبلیغ می‌کنند بنر می‌زند فلان می‌زند اس‌ام‌اس می‌فرستد بابا اس‌ام‌اس برای صدهزار نفر مثلاً توی یک شهر می‌فرستی. برای دویست هزار نفر می‌فرستی.

اما آن دویست هزارنفری صد تای انها کولرگازی نیاز دارند این روش تبلیغ برای بیزینس کوچک اصلاً جالب نیست، یعنی اگر آن پول اس ام اس اش را برود اگر یک تبلیغ کلیکی محدود کنترل شده مثلاً تو ورزش سه بدهد تبلیغات کلیکی بدهد. آن مشاور به او می‌گوید این تبلیغ را بده این پانصدهزار تومان را هزینه کن. ولی بگذار یک بازخوردش را ببینیم، ببینیم چند تا چند نفر به مشتریان تو اضافه می‌شود. یعنی اینکه این دوستمان این سوال را پرسید خیلی سوالش کلی هست. یعنی مثلاً من چه جوری فروشم را بیشتر بکنم. آیا نیاز به یک استراتژی دارد تاکتیک دارد بعد برایتان استراتژی بنویسند هدف‌گذاری کنید توانایی‌هایتان را باید آن مشاور بیاید بررسی کند یعنی یک موقع هست که شما درست است.

یک حسابداری بلد نیستی، یک مشکل مالیاتی حقوقی برایت پیش می‌آید، می‌روی از کارشناس‌اش کمک می‌گیری، تو مارکتینگ تو فروش تو تبلیغات و تو بازاریابی‌ام. حتماً باید از کسی که تجربه دارد به دنیای کسب وکار آشنایی دارد. صد تا کتاب خوانده پنجاه تا دوره رفته خودش سالها کسب وکار داشته کمک بگیرید. حتماً باید از او مشاوره بگیرید و استراتژی بنویسد. توانایی‌های شما را بداند اینجوری نیست. که من مثلاً خیلی توان کمی دارم توان مالی ضعیفی دارم بعد شروع کنم بگویم بله آقا من می‌توانم با شرکت عالیس که هشتصد میلیارد تومان درصدا و سیما تبلیغ می‌کند.

رقابت کنم این اصلاً غیرمنطقی هست، ولی اگر به قول شما برود یک نفر نمایندگی آلیس را بتواند بگیرد او موفق است. چون خیلی از بار تبلیغاتی و فشار را عالیس به عهده گرفته این دیگر اصلاً نیاز نیست ذهن خودش را درگیر بازاریابی و تبلیغ بکند. عالیس دارد کارش را انجام می‌دهد این فقط باید بتواند انبارداری خوب بکند و سیستم توزیع رو خوب بتواند انجام بدهد. موضوع دیگر پیشنهاد خودتان چه هست؟ حالا شما کارهایی که نباید انجام بدهیم و کار‌هایی که باید انجام بشود را بگویید یعنی خلاصه تو چهار پنج دقیقه که دیگر داریم به آخر برنامه‌مان داریم نزدیک می‌شویم.

اگر رقیب زیاد است و مشتری می‌خواهد که کار با کمترین هزینه محصول را بفروشیم چه کنیم؟

آزما شهرکی: در مورد کارهایی که باید انجام بشود و انجام نشود گفتم که یکی البته یکی دیگر از دوستانمان  یک سوالی داشت فکر کنم قطع شد آقای وزیری حالا نمی‌دانم شما می‌خواهید جواب بدهید یا بنده. اگر رقیب زیاد است و مشتری می‌خواهد که کار با کمترین هزینه انجام بشود برایش و انتظار دارد ما ازسودمان بگذریم و چه کارکنیم این مواقع ، شما پاسخ می‌دهید یا من پاسخ بدهم. صدای شما را ندارم.

سعید کاظمی: می‌خواهیم تجربه شما را بشنویم بفرمایید.

آزما شهرکی: عرضم به حضورتان ببینید من نظرم این است که نظر شما را نمی‌دانم واقعیت امر نظرم این است که هزینه را کم نکنید یعنی قیمت را پایین نیاورید چون که کسب‌وکار با سود می‌چرخد و اگر سودی وجود نداشته باشد. کسب‌وکاری هم وجود ندارد درست است که بالاخره ما خودمان هم همیشه می‌رویم از جایی خرید می‌کنیم که مناسب‌تر به ما می‌دهند.

ولی این مناسب‌تر دادن یک حدی دارد به نظر من، آن حدش این است که به کسب‌وکار آسیب نخورد. یک جمله از مدیرعامل شرکت نیسان من خدمتتان بگویم که این را من یک جایی خواندم نوشته بود که برای من مهم نیست چند تا ماشین نیسان در سطح جهان تردد دارند. برای من این مهم است که هرکدام از آن ماشین‌هایی که تردد دارند چقدر سود وارد جیب شرکت نیسان کرده‌اند و به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین مدیران جهان شناخته شده بود ایشان و برای همین به نظر من شما قیمت را کم نکنید و چون سودی نباشد کسب‌وکاری نیست.

ولی خوب سعی کنید با همان قیمت یک مقدار خدمات بیشتر ارائه کنید یک مقدار تمایز بیشتر ارائه کنید مثلاً ما در زمینه کولر مثلاً یک‌پایه دیواری و یا مثلاً زمینی رایگان بدهیم به مشتری که مثلاً بقیه رفقایمان این کار را نمی‌کنند و مثلاً این می‌شود یک وجه تمایز برای اینکه مثلاً قیمت را من بیاورم پایین او بیاورد پایین آخرش تکلیف چه می‌شود بالاخره و این پاسخ من بود. خوشحال می‌شوم پاسخ شما را هم بشنوم.

تخفیف بدون برنامه برای فروش بیشتر کار خوبی نیست؟

سعید کاظمی: یعنی توی مجموعه‌هایی که مشاوره می‌دهم به آنها می‌گویم. اصلاً تخفیف خیلی کار بدی هست، می‌دانید چرا تخفیف توی خاطر مشتری نمی‌ماند ولی این ذهنیت توی ذهن مشتری ایجاد می‌شود؟ که شما دارید خیلی سود می‌کنید. مخصوصاً تخفیف یکهویی یعنی مثلاً فردا چک دارید مشتری که نمی‌داند این هفته مشکل مالی دارید بعد می‌آیید شروع به تخفیف‌های زیاد بی‌ربط دادن. من می‌گویم در ازای تخفیف باید به ایشان هدیه بدهید هدیه توی ذهنش می‌ماند دوتا مزیت برایمان دارد ما هدیه را معمولاً مناسب‌تر می‌خریم با قیمت فروش به ایشان می‌دهیم یعنی چه؟

یعنی او فکر می‌کند که مثلاً مشتری من محصول سیصد هزار تومان خریده‌ام مثال می‌گویم پانصد هزار تومان دارم می‌فروشم مشتری احساس می‌کند پانصد هزار تومان یک کالا  به دست آورده خب، شما سیصد تومان عملاً از دست داده‌اید. ضمناً آن هدیه اگر از هدایایی باشد. که همیشه جلوی چشمش هست و همیشه به آن دسترسی دارد یک چیزی که حالا شاید مصرفی باشد خاطرش می‌ماند و بعد می‌رود به‌ خاطر آن هدیه برای شما تبلیغات می‌کند یعنی می‌گوید. من رفتم یک جایی فلانی این را از او گرفتم مثلاً این کتری را او به من داد و مثال می‌گویم، هر وسیله‌ای، این گلدان را فلانی به من هدیه داده. اره رفتیم کولر را گرفتیم پایه‌اش را هم هدیه داد، یک ماده نظافت کننده هم داد سالی یک‌بار ما باید بریزیم داخلش.

مثال می‌گوید کولر را تمیز کند، ولی آن تخفیف یادش نمی‌ماند و تخفیف را هم روی زرنگی خودش می‌گذارد می‌گوید من تخفیف خوب گرفتم. من همیشه به جای کلمه رقیب از کلمه همکار استفاده می‌کنم. می‌گویم باید همکاران مجموعه‌ای باید با همدیگر اتحادیه و انجمن داشته باشند. شاید یکی دو تا نخاله هم داخل آن باشند که اصلاً همراهی نمی‌کنند حرف گوش نمی‌کنند و معمولاً آنها حذف می‌شوند اما توی فروش اول مشتری باید اعتماد کند. خیلی وقت‌ها مشتری شده آمده به مجموعه ما می‌رود از دیجی‌کالا می‌خرد یک میلیون دومیلیونی گران‌تر می‌خرد به او می‌گوییم ما ارزان‌تر داریم به تو می‌دهیم می‌گوید نه من دیجی‌کالا می‌خرم چون به آن اعتماد دارد پس قیمت ملاک اصلی خرید نیست سود هست،

اعتمادسازی است که سود خودش را دارد. خوب باز یک درس تخصصی هست حالا ان‌شاءالله من دوره آموزشی نود دوره آموزشی دارم روی سایتم رایگان می‌گذارم آنجا خیلی با جزئیات دارم بحث می‌کنم. آنجا همه چیز هم رایگان هست هیچی پولی نیست، نود دوره می‌توانند بیایند دوره‌هایش هم پنج دقیقه‌ای هفت دقیقه‌ای ده دقیقه‌ای است.  همه تجربیاتم همه مسائلی که دارم اینجا خلاصه‎‎‌اش می‌گویم یعنی مشتری؛ آقای مهندس حرف جالبی زدند اگر شما فروش نداشته باشید و اگر درآمد نداشته باشید شکست می‌خورید جمع می‌شود مجموعه. آن آدم‌های ضعیف آن‌هایی که فکر می‌کنند بیایند با یک سود یک درصد دودرصدی بدهیم ما آنها حذف می‌شوند آن بزرگتره.

که آن کسی که مثلاً سال‌هاست هفده هیجده سال است دارد کار می‌کند او که با شش ماه فروش کم که الان که یک مقداری چندماهه فروش‌ها خیلی حال خوشی ندارد آن بزرگ‌ها می‌مانند این ضعیف‌ها همه حذف می‌شوند مجبورند بعد از پنج شش ماه که اجاره کسب‌وکارشان را از جیب‌شان دادند دیگر حذف می‌شوند درست می‌گویم آقای مهندس؟ توی سه چهار ماه گذشته انتهای سال 1400 خیلی بد بود یعنی از بد یک چیزی آن ورتر بود ولی چه کسانی دارند جمع می‌کنند آقای مهندس کسب‌وکارها، ضعیف‌ها دارند جمع می‌کنند بزرگ‌ها که می‌مانند بزرگ‌ها همه‌اش چند ماه ازجیب‌شان می‌خورند سود نخواهند کرد یا فروششان آن‌قدر سطحی تر هست، هزینه‌هایشان بیشتر در نمی‌آید.

تجربیات راه اندازی فروشگاه تاسیساتی
با رقیب با سرمایه زیاد چطور رقابت کنیم؟شما که تجربه راه اندازی فروشگاه تاسیساتی دارید.

سعید کاظمی: یکی از دوستان سؤال پرسیدند. من فروشگاه دارم با سرمایه کم ولی چون فروشگاه خریدش از کارخانه زیاد است درصد تخفیفش خیلی بالا است من اگر کنتور آب می‌خرم پانصد و بیست هزار تومان همکار من فروشش شاید پانصد و.. آن این خیلی حرف جالبی است. من سال‌ها پیش شما نگاه کنید کسب‌وکاری که یک دانه می‌خرد و آن هم قسطی می‌خرد با آنی که ده تا می‌خرد نقدی می‌خرد و آن کسی که صد تا می‌خرد نقدی می‌خرد کسب‌وکارش خیلی با همدیگر فرق می‌کند شما باید نمی‌توانید کار خیلی خاصی انجام بدهید.

چون قدرت سرمایه را نمی‌توانید دست‌کم بگیرید. آقای مهندس این لایومان را تمام کنیم، من تو لایو بعدی در مورد تخصصی در سیستم‌‌های سرمایشی صحبت خواهیم کرد. جواب این دوستمان را هم در بخش بعدی صحبت‌ها کامل خواهم داد.

امیدوارم صحبت های من با مهندس شهرکی در مورد تجربیات راه اندازی فروشگاه لوازم تاسیسات و کولر گازی برای شما مفید بوده باشد. و پیشنهاد می کنم. بحث بعدی که کلی در مورد مسائل فنی کولرگازیها صحبت کردیم را هم گوش کنید. کلی مقاله در مورد تجربیات کارهای مختلف براتون اماده کردم . دعوتتون می کنم. از انها هم بازدید کنید. من سالهاست برای خرید لوازم تاسیساتی خودم از سایت دما تجهیز استفاده میکنم. به شما هم استفاده از این سایت را توصیه می کنم.

ویلچر هم مانع من نشد داستان زندگی ممد داداش

ویلچر هم مانع من نشد داستان زندگی ممد داداش

برای تماشا ویدئو کامل مصاحبه من با آقای سید محمد سجادی(ممد داداش) از طریق لینک ذیل اقدام فرمائید.

برای شنیدن فایل صوتی مصاحبه من با آقای سید محمد سجادی(ممد داداش) از طریق لینک ذیل اقدام فرمائید.

سلام به همهٔ دوستان عزیز، امشب با آقای سید محمد سجادی در خدمت شما عزیزان هستیم، و خیلی بحث دوست‌داشتنی و انگیزشی داریم. عنوان بحث ما ویلچر هم مانع من نشد و داستان زندگی ممد داداش است. آقای سجادی طی یک حادثه تصادف دچار آسیب نخاعی می شوند. اما این موضوع مانع ایشان برای نشستن در منزل نگردید.

سید محمد سجادی: خیلی جوان‌ها به من پیام دادند که آقای سجادی ما چه کاری  بکنیم. زندگی سخت هست و مشکلات زیاد هست و بعد از تجربه خودم به ایشان می‌گویم. می‌گویم الان اینقدر امکانات و زیرساخت‌ها برای شما مهیا هست و خدا به شما نعمت سلامتی را داده و این سلامتی مثل یک تاجی روی سر شما است. متأسفانه قدر آن چیزهایی که دارند را نمی‌دانند

سعیدکاظمی: من امشب در خدمت آقای سجادی هستم یا به قول خود ایشان ممد داداش

سید محمد سجادی: من عاشق این اسم هستم. ممد داداش که دارم می‌گویم یک سبک زندگی هست دیگر، من خودم خیلی دوستش دارم. همه فامیل، حتی بچه‌های خواهر و برادرم همه من را داداش ممد صدا می‌کنند یا همان ممد داداش، کلاً همه من را به‌عنوان ممد داداش می‌شناسند حتی دختر خودم هم گاهی وقت‌ها من را با ممد داداش صدا می‌کند.

سعیدکاظمی: خیلی وقت‌ها در اینترنت من بحث‌های انگیزشی را خیلی پیگیری می‌کنم و خوب خیلی برایم جالب است. که وقتی مثلاً زندگی استیو هاوکینگ و نیک سانتوناستاسو را مطالعه می کردم. با وجود معلولیت بسیار شدید، اما آدم های موفقی هستند. یا آقای کایمیناد که بدون دست‌وپا قله کلیمانجارو را فتح کرده و خوب خیلی آدم‌های توانمندی هست. اما من می‌خواهم امشب یک دانه نمونه خوب وطنی‌اش را بگویم و دوست دارم هرکسی که احساس منفی در وجودش هست این احساس‌های منفی را از خودش دور بکند، خوب شما با داستان خودتان شروع کنید ممد جان.

سید محمد سجادی : من اول یک عذرخواهی کنم اگر بالا پایینی دارم، به‌خاطر شرایطم و به‌خاطر افت فشاری که دارم هراز گاهی یک بالا پایینی می‌روم اینها حمل بر بی‌ادبی نگذارید.

داستان زندگی سید محمد سجادی یا ممد داداش

خیلی از دوستان در هایلایت های  پیج (مستر املاک) هم دیدن. حالا من کلیاتش را بگویم من متولد 23 خرداد 1360 هستم. و در سن 22 سالگی و تاریخ 30 مرداد 82 بر اثر تصادف از ناحیه گردن قطع نخاع شدم و حالا دوستانی که اطلاع داشته باشند. من حتی دست‌هایم هم تا پنجه‌هایم هم کار نمی‌کند. که دست‌هایم بعد از تقریباً 2 سال فیزیوتراپی یک حرکت شانه و آرنج دارم. ولی مچم و پنجه‌هایم کار نمی‌کنند، همین‌طور که در تصویر شاید دیده بشود من خیلی به‌سختی مثلاً من نوشتن را نمی‌توانم بنویسم و همان جور که شما گفتید واقعاً ویلچر مانع من نشد.

من هم تلاشم را کردم. بین سالهای 82 تا 88 تقریباً 5 الی  6 سالی که من حتی قدرت نشستن نداشتم، من کلاً روی تخت بودم که به لطف خدا و فیزیوتراپی، کمک خانواده و همسرم اینها خیلی تشویق شدم و توانستم روی ویلچر بنشینم و از سال 1390 هم به‌صورت حرفه‌ای و به‌صورت مستقل وارد کار شدم. سال‌های اول خیلی یعنی از بعد اینکه روی ویلچر توانستم بنشینم خیلی دنبال کار بودم چون من واقعاً آدم یکجا نشستن نبودم حتی با اینکه می‌گویم با این شرایط که قطع نخاع  گردنی بودنم خیلی سخت بود یعنی من دوستان خودم متأسفانه با اینکه نخاع کمری هستند یعنی دست‌هایشان کاملاً سالم است.

وحتی کارهای شخصی‌شان مثل ویلچر زدن را خودشان می‌توانند. انجام بدهند. ولی متأسفانه در خانه افتاده‌اند حالت افسردگی گرفته‌اند چه می‌دانم زخم بستر و اینها همه می‌آید سراغمان، دیگر وقتی ثابت بمانیم، ولی خب حالا خوشبختانه یا متأسفانه من خیلی پر رو بودم و این شرایط را قبول نکردم زدم بیرون که مستقل بشوم، و شکر خدا تا الان توانستم که به قول خودمان گلیم خودم را از آب بکشیم بیرون، حداقل خانه نمانم حالا آن بحث درآمدزایی به کنار، حداقل خانه نمانم این برای من برای خودم خیلی باارزش هست،

زندگی بر روی ویلچر

معلولیت و نواقص جسمی متاسفانه در جامعه بشدت مورد تمسخر قرار می گیرد.

سعید کاظمی : من با دو دسته آدم‌ها در ارتباطم یک عده آدم‌هایی که شبیه شما هستند حالا هر نقصی یا خدادادی هست یا نقصی که بر اثر یک حادثه برایشان اتفاق افتاده و یک سری آدم‌ها هستند. که خوشبختانه هیچ بیماری یا مشکلی ندارند و خیلی امید و انگیزه ندارند ولی به‌وقت آن را پیدا کنیم. اصلاً برسیم به بحث کسانی که به شکلی آسیب‌دیده‌اند. حالا یا در صورتشان یک مشکلی دارند یا جسمشان یک مشکلاتی دارد چون من خودم بگذاریم چون خیلی تجربه‌ام واقعی هست من نقص فک داشتم در صورتم یعنی رشد بیش از حد فک الان جراحی کردم یعنی 10 سال پیش جراحی کردم این بخش از صورت من رشد نمی‌کرد خب الان هم ببینید اینجاها تو رفته هست و بعد با جراحی بهبود پیدا کرد.

سید محمد سجادی: الان خیلی ماشاءالله خوش‌تیپ و جگری آقای کاظمی

سعید کاظمی: شما لطف دارید ولی خوب به دوران سخت جراحی بسیار پیچیده‌ای را طی کردم و برای من بیشتر آن بخش اذیتم می‌کرد مخصوصاً در دوران نوجوانی و جوانی تمسخرهایی که جامعه مخصوصاً اطرافیان، دوستان، فامیل و دانشگاه که مسخره  می‌کردند. در این دوران خیلی به من سخت می‌گذشت. خوب نمی‌دانم شاید من یک مقداری روحیه‌ام حساس‌تر بود دوست دیگر هم در دانشگاه داشتم آن می‌گفت توجه نکن بنده خدا هم مثل من این نقص مادرزادی  را داشت که حالا نمی‌دانم که چه چیزی اسمش را بگذاریم سخت می‌گذشت می‌دانید این‌طور نبود که بگویم نه من برایم عادی بود و خوش می‌گذشت به من.

حالا شما بفرمایید برای دوستانی که مثل شما هستند. و به هر دلیلی دچار آسیب نخاعی هستند. ولی شاید احساس نقص می‌کنند شما چه راهنمایی می‌کنید ایشان را؟

بله نه از این تمسخر و اینها که من خیلی خاطره دارم خیلی، یعنی گفتن ندارد من در همین شرایط خیلی‌ دارم می‌گویم یعنی چندین و چندبار تکرار شده است که متأسفانه این فرهنگ برای ما جا نیفتاده است. که چون خوب روی ویلچریم؟ شاید چه می‌دانم شاید مشکلی هست. که همچین اتفاق افتاده و بارها به‌عنوان گدا آمده‌اند به من پول داده‌اند. که واقعاً شاید در لحظه دنیا روی سر من خراب شده. و الحمدلله خدا رو شکر الان من نیاز مالی ندارم دیگر،شکر خدا

و این حالا با برخوردهای خوبی با ایشان داشتم. مثلاً ناراحتی که بخواهم جبهه بگیرم نبوده به ایشان گفتم که شما هرکسی که روی ویلچر بود دلیل این نیست که گدا باشد و این را هم می‌گویید تمسخر من در دوران ابتدایی مثلاً لکنت زبان داشتم و خیلی شدید بود که خیلی من را مسخره می‌کردند مخصوصاً در زنگ‌تفریح‌ها من کلاً انگار وسیله شوخی دوستان بودم دیگر همه من را مسخره می‌کردند می‌خندیدند ولی خوب همین دیگر شما گفتید نمی‌شود گفت سخت بود ولی همان جا ادامه دادم الان هم همین‌طور ادامه می‌دهم پرقدرت تا تهش هم می‌روم تهش را هم درمی‌آورم.

به همه ثابت می‌کنم که معلولیت درسته محدودیت دارد ولی ناتوانی نیست من می‌توانم انجام می‌دهم

من از همین تریبون اعلام می‌کنم که ممد داداش همان مستراملاک به همه حداقل در ایران ثابت می‌کنم که معلولیت درسته محدودیت دارد ولی ناتوانی نیست من می‌توانم انجام می‌دهم و به همه ثابت می‌کنم این را، به همهٔ دوستان باید بیایند مخصوصاً دوستان هم نوع خودم باید بیایند بیرون ثابت کنند چون واقعاً توانایی‌اش را دارند حالا نه هر کاری ولی خب یک با یک تحقیق کوچک می‌توانند به توانایی‌هایشان پی ببرند و بهترین خودشان باشند واقعاً ماها در 5 تا اگر اشتباه نکنم حالا حضور ذهن ندارم که از گفته‌های کدام‌یک از بزرگان هست در 5 تا کار ما نامبروان هستیم باید آن را کشف کنیم آن 5 تا حالا یکی‌اش را کشف کنیم در همان بهترین باش،

چون واقعاً خالق  ما را الکی نیافریده ما واقعاً الکی اشرف مخلوقات نشدیم می‌توانیم فقط باید خودمان را پیدا کنیم خودمان را باور کنیم.

سعید کاظمی: چه چیزی به تو انگیزه داد که بلند شدی بعد از 6 سال که تو خانه بودی؟ شخص خاصی بود یا اشتیاق بود؟ چه بود یا پذیرش مشکلت بود خودت بگو.

سید محمد سجادی: من اتفاقاً دیروز با یکی از عزیزان همین صحبت بود که چرا مثلاً زیاد برات فرقی نمی‌کند. آری اینها من همان سال‌های اولی که تصادف کرده بودم. خانمم یک برگه‌هایی و دست‌ نوشته‌هایی را در اتاقمان زده بود. یکی از استیکرها  صحبت‌های جبران خلیل جبران بود اگر اشتباه نکنم که خدایا به من فهم بده تا بپذیرم آنچه را که نمی‌توانم تغییر بدهم. بعد یکی هم این بود که از دنیا و مردم آن متوقع نباشم، این همیشه جلوی چشم من بود همیشه جناب کاظمی من جلوی تختم هم زده بودم گفتم یک حالتی که نشسته می‌گرفتم روی تخت کاملاً من این رو خیلی من با خودم تکرار می‌کردم.

بعد خیلی به من کمک کرد. که من از کسی توقع نداشته باشم. چون روزهای اول خیلی دلگیر بودم خیلی ناراحت می‌شدم با این‌ حال داداشم یک روز کار داشت. مثلاً نمی‌توانست بیاید خانه از من خبر بگیرد ناراحت می‌شدم. که چرا داداشم نیامده الان، بعد دیگر از هیچ کسی توقع ندارم من، از هیچ‌کس یعنی برای خیلی عادی شده این قضیه، یعنی خیلی راحت می‌گذرم خیلی ذهنم را درگیرش نمی‌کنم و آن هم که بپذیرم آنچه را که نمی‌توانم تغییر دهم واقعاً من از همان اول این را پذیرفتم که این را واقعاً درک کردم که من نخاعم صدمه‌دیده ضایعه‌ام شدید هست این نیست که با چه می‌دانم.

هرکسی که گفت تو آقا خوب می‌شوی چرا همه سعی‌ام را کرده‌ام امیدم را از دست ندادم که بگویم آقا من خوب نمی‌شوم ولی این هم نیست که  هرکسی هر چیزی بگوید آقا چه می‌دانم فلان جا عمل می‌کنند بروم آنجا دوباره دپرس بشوم یا یکی بگوید تو دیگر کلاً خوب نمی‌شوی نه اصلاً این نیست ناامید شیطان هست من امیدوارم و مطمئنم در سال‌های آینده این اتفاق می‌افتد و مشکل امثال من هم حل می‌شود.

اینترنت و دنیای مجازی فرصت طلائی برای معلولین

 سعید کاظمی: یک نکتهٔ خیلی مهم را من بگویم خدا را شکر الان شبکه‌های مجازی و بحث اینترنت و اینهاست خیلی فضا برای فعالیت باز شده خیلی از اپلیکیشن‌ها و امکانات هست که با گفتن متن تایپ می‌کند. زیرساخت‌ها خیلی بهتر از 10 سال پیش 20 سال قبل هست حالا هرکسی هر آسیب جسمی دیده به نظر من راحت می‌تواند چطور بگویم وارد بازار کار بهتری بشود.

یعنی نسبت به 10 سال قبل خیلی شرایط مهیا شده اگر دوستانی هستند که علاقه دارند مثلاً شبکه‌های اجتماعی بخصوص اینستاگرام کار بکنند من بدون هیچ هزینه‌ای افتخار می‌کنم که بتوانم به آنها هر چه تجربه دارم هر چه دانش در این سال‌ها کسب کردم خیلی دوره گذرانده‌ام برای کسب‌وکار شبکه‌های اجتماعی این را همه رایگان در اختیارتان می‌گذارم هر کس دوست داشت می‌تواند پیام بدهد خیلی با عشق خوشحال می‌شوم که بتوانم کمکتان بکنم.

ممد آقا شما وقتی که این حادثه برایتان اتفاق افتاد؟ اطرافیان چطور پذیرفتند این موضوع را؟

پذیرش برای اطرافیان درجه یک که مسلماً خیلی سخت بود. دیگر ممدی که با دو متر قد شر و شیطان یک جا نمی‌نشست یک‌دفعه‌ای اصلاً هیچ‌کس باورش نمی‌شد. می‌گویم به قولیحادثه خبر نمی‌کند. دیگر همه واقعاً با یک‌چشم به‌هم‌زدن با یک بی‌احتیاطی این اتفاق، البته امثال من زیادند دیگر ما در انجمن خودمان، اکثر بچه‌ها بر اثر حادثه این اتفاق حالا تصادف بوده یا سقوط از ارتفاع بوده از این چیزها دیگر حالا بعضی‌ها خودشان مقصر بودند. خیلی‌ها مثل من مقصّر هم نبودند. دیگر حالا حادثه که اتفاق افتاده البته برای اطرافیان مسلماً خیلی سخت بود، باز همان‌ها هم به روحیهٔ من نگاه می‌کردند وقتی می‌دیدند.

مثلاً زیاد برای من فرقی ندارد حالا حداقل ظاهر کار این بود مخصوصاً سال‌های اول این مشکل را کم‌کم پذیرفتند دیگر چاره‌ای جز پذیرش نیست. یعنی بهترین راه پذیرش هست، بهترین راه به نظر من پذیرش هست، وگرنه مثل همان صحبتی که گفتم وقتی چیزی را نمی‌شود تغییر داد دیگر نمی‌شود دیگر چاره‌ای جز پذیرش نیست دیگر، بعد وقتی پذیرش داشته باشیم وقتی بپذیری خودت این قضیه را خیلی راحت‌تر با آن کنار می‌آیی تا اینکه بخواهی به‌سختی خودخوری کنی که چرا من چرا من چرا من جز اذیت و آزار خودت هیچی دیگر نداری، خودت و اطرافیانت،

سعید کاظمی: آن روز و آن لحظه‌ای که دیگر تصمیم گرفتی که دیگر از این  6 سال ماندن در خانه خسته شدی بگو آنجا چه چیز اتفاق بزرگی افتاد که و بعد رفتی بیرون از خانه؟

یک جرقه، واقعاً یک جرقه من خانه روی ویلچر بودم، سرم را تکیه داده بودم به دیوار و فیلم نگاه می‌کردم حالا حواسم جای دیگر بود یک‌دفعه به خانمم گفتم خانم من می‌خواهم بنگاه بزنم، گفت چه داری می‌گویی؟ محمد گفتم من حالا یک کم هم سابقه داشتم که چون وقتی می‌گویم خیلی کارها را پیشنهاد دادن کارهای اداری، البته من آدم کارهای اداری نبودم اصلاً نمی‌توانم کارهای اداری انجام بدهم که اصلاً موظف باشم سر یک ساعت بروم سر یک ساعت بیایم یک تیپ خاصی بزنم.

اصلاً هم‌چین آدمی نبودم قبلاً، یک چند جا هم انگار در شهرداری انگار در قسمت تلفنچی و اینها توانستم همکاری هم کردم دیگر نتوانستم هر چه دودوتاچهارتا کردم نتوانستم خودم را قانع کنم که سر یک ساعت بروم چون واقعاً من در شرایطی نیستم من بعضی وقت‌ها عفونت این‌قدر اذیتم می‌کند که چندین و چند روز در خانه می‌مانم واقعاً نمی‌توانم حتی بنشینم و در شرایط ما حتی طبیعی هست عفونت ادرار و اینها که دیگر باعث تب و لرز و افت فشار و این چیزها می‌شود هر چه سعی کردم بروم.

یعنی با خودم کلنجار رفتم.  که بروم نتوانستم دنبال یک شغل آزاد بودم که آزاد باشم هروقت حالم خوب بود بروم و هروقت حالم نامساعد بود نروم، تا اینکه می‌گویم یک‌دفعه با یک جرقه گفتم خانم ما می‌خواهم بروم، خانمم هم پایه گفتم من هم‌پایه‌ات هستم، دیگر از فردا شروع کردم به دنبال مغازه گشتن، دیگر حتی وقفه نینداختم در آن، دیگر واقعاً آن چیزی که به ذهنم رسید عملی کردم از فردا خودم رفتم دنبال مغازه و یک مغازه پیدا کردیم همین اطراف خانه، و استارتش را زدیم رفتیم دنبال جواز کسب و شروع به فعالیت کردیم، یک‌دفعه. من عاشق یک‌دفعه‌ای هستم همه چیز یک‌دفعه‌اش قشنگ است، حتی یک عکس، عکس یک‌دفعه‌ای آن خیلی قشنگ هست تا بخواهی ژست بگیرید

سعید کاظمی: محدودیتی که ایجاد نمی‌کنند برای صدور مجوز برای کسانی که روی ویلچر هستند مجوز املاک محدودیت که ندارد؟

حمایت چه؟ حمایت  خاصی هم می‌شوید یا نه؟

سید محمد سجادی: نه هیچی، اصلاً من با بقیه هیچ فرقی ندارم مگر فرق دارم؟ اصلاً از کسی که بخواهد به من ترحم کند بدم می‌آید.در هر شرایطی اصلاً نانوایی که می‌روم صف که می‌خواهند به من نان زودتر بدهند می‌گویم که نه آقا من صفم اینجاست هیچ فرقی با بقیه ندارم،

خب این که باور کردی و پذیرفتی که عادی هست. دیگر حالا یک اتفاق افتاده یک تغییر کوچک با بقیه داری ولی راه یا ساختارت فرقی با بقیه ندارد.

برویم سراغ مستر املاک، و اینکه  از کجا شروع شد؟

سید محمد سجادی: اره مستر املاک از من خیلی حالا شاید به‌خاطر شرایطم که خیلی کارها را در دنیای واقعی نمی‌توانم انجام بدهم در دنیای مجازی علاقه داشتم یعنی از همان اول خیلی دوست داشتم، بعد دیگر با این وضعیت کرونا که پیش آمد. خیلی ذهن‌ها را فعال‌تر کرد. در بحث بیزینس‌های مجازی، من همین‌جا هم واقعاً جا دارد از دوستان چه هم نوع خودم و چه دوستان دیگر که فعالیت می‌گویند چکار کنیم چکار نکنیم همان‌طور که شما فرمودید واقعاً اینستاگرام حالا پلتفرم‌ها دیگر مثل یوتیوب هست.

ولی خوب در ایران به‌خاطر فیلترینگ اینستا خیلی جای مانور دارد، دوستان حتماً حالا هر فعالیتی می‌توانند هر تخصص، اینها واقعاً تخصصی بروند جلو، نه اینکه حالا یک پیج بزنیم حالا برویم ببینیم چه می‌شود، من خودم واقعاً خیلی‌ با این که می‌گویم من فکر می‌کردم بلدم جناب آقای کاظمی، ولی وقتی که وارد بازار شدم و آموزش‌‌ها را گرفتم دیدم من هیچی بلدم نیستم با آموزش بروند جلو دوستان واقعاً اصولی پیش بروند، و هر کاری که دارند می‌توانند در دنیای مجازی فعالیت کنند و به درآمد برسند من این را به ایشان قول می‌دهم، واقعاً جا دارد. جناب کاظمی هم که دیگر پیش‌کسوت هست و دارد حمایتم می‌‎کند.

سعید کاظمی: من هم فروشگاه کامپیوتر 14 و 15 سال داشتم آمدم. این را آنلاینش کردم یعنی یک فروشگاهی آنلاین دکونزو را راه انداختم، وقتی که فروش‌های خودم را می‌دیدم یعنی یک دوست دارم که مشاور کسب  وکار است. همیشه می گوید.چطور مردم از یک شهر کوچک حاشیه کویر از تو لپ تاپ می خرند.  می گوید. من اصلاً باور نمی‌کنم که تو 30 تا دستگاه لپ تاپ در ماه در آن شهر کوچک  و با وجود این غول‌های انلاین بفروشی.

باید تاکید کنم. دنیای مجازی حتما باید با دانش و تخصص پیش رفت.اصلاً این‌جوری نیست که در دنیای مجازی یک پست بیا محتوا بگذاریم و خوب دیگر حالا قرار هست مشتری بیاید، نه این پست باید حتماً هدفمند باشد برنامه‌ریزی بشود برایش یعنی اینستاگرام آنهایی موفق‌اند که استمرار و دوام دارند خیلی بچه‌ها باید دقت کنند یکی می‌رود 20 تا پست می‌گذارد خسته می‌شود خوب قرار نیست موفق بشود چرا 7 و 8 سال پیش خیلی راحت‌تر بود. باید مطالعه کند و آموزش ببیند.

من این کتاب را برای کسی که می‌خواهند خیلی دقیق و حرفه‌ای کار در شبکه های اجتماعی را یاد بگیرد توصیه میکنم. چون فعالت بیزینسی در اینستاگرام یا شبکه‌های اجتماعی یک فرهنگ شده است دیگر الان مردم عادت کردن قبل از آب خوردن هم اول می‌روند گوشی‌شان را بر می‌دارند و کیفیت آن آب را تحقیق می‌کنند یک سرچ می‌کنند.

خوب حالا مستر املاک را بیشتر توضیح بده که چکار می‌کنی کجایی؟

سید محمد سجادی: از سال همان 90 من دقیقاً از روز تولدم شروع کردم یعنی از 23/3/1390 که می‌گویم قرارداد مغازه‌ام رو گفتم از همان روز،  که هیچ‌وقت یادم نمی رود، دیگر بگویم شروع کردم و تا همین 16 آبان 1400، 16 آبان هم یک روز خاصی هست برای من دیگر از همان روز دیگر پیج را من استارت پیج  مستر املاک را زدم.

دیگر گفتم که هم بتوانم اطلاع‌رسانی کنم، چون واقعاً کار املاک خیلی نکاتی ریزی دارد خیلی نکات دارد یعنی با یک واو یک قرارداد را می‌شود زیر و رو کرد یعنی یک نفر را ورشکست کرد یک نفر را پول‌دار کرد، حالا من سعی کردم که زیروبم املاک را به‌صورت پست‌های آموزشی بگذارم و در کنار این هم هدفم انگار معرفی برندهاست معرفی واحد نیست معرفی یک برند هست یک برند را کاملاً معرفی کنم تا حالا هنوز هم شروع نکردم به آن یعنی قصد داشتم بعد از 5 هزار نفر شدن آن کار را شروع کنم من فعلاً در حد آموزش و معرفی واحد دارم کار می‌کنم ولی هدف اصلی من معرفی برند هست حالا در سمت مشهد.اینکه کدام منطقه مشهد هستند؟

سید محمد سجادی: من در قاسم‌آباد فعالیت می‌کنم خوب فعالیتم همه جای شهر هست ولی دفترم قاسم‌آباد هست.

سعیدکاظمی: اگر کسی مشاوره هم خواست می‌توانید راهنمایی کنید؟

سید محمد سجادی: بله مشاوره رایگان، من گوشیم هیچ‌وقت روی سایلنت نیست هر تایمی که دوست داشتتند شماره من هم پیجم هست.

سید محمد سجادی: یک کلمهٔ فصل با منفصل جناب کاظمی کلی علافی و مشکلات حقوقی دارد. یعنی یک پروسه شش‌ماههٔ بالا و پایین دادگاه را رفع‌ورجوع می‌کنم حالا من خودم هم دارم آموزش می‌بینم هنوز که هنوز هم  جزوه‌های همکاران پیش‌کسوت را می‌خوانم.

سعید کاظمی: بگو یک چند تا نکتهٔ مستراملاکی به ما بگو. دوتا فوت کوزه‌گری هست بگو

سید محمد سجادی: اره هیجانی عمل نکنند در بازار، این یک که خیلی مهم هست هم یعنی واقعاً هر مسیری که دیدند همه دارند می‌روند حالا نه سمت املاک نه سمت ملک در هر مسیری که دیدند همه دارند می‌روند آنها برعکس عمل کنند، من این را به ‌شخصه می‌گویم که خودم متأسفانه کلی ضرر کردم در این قضیه که هیجانی عمل کردم ولی خب شما این کار را نکنید یکی دیگر این که بحث ملک امن‌ترین سرمایه‌گذاری هست این را به‌جرئت می‌توانم بگویم.

مخصوصاً سرمایه‌گذاری درازمدت این را من توصیه می‌کنم برای دوستان چون واقعاً سرمایه‌گذاری روی ملک یک کم سرمایهٔ بیشتری می‌خواهد ولی خب امن و خیلی سودآور هست دیگر توصیه‌های ممد داداشی را مستر املاکی که بخواهم داشته باشم در همین قضیه‌های ملکی هست دیگر هر کاری مشاوره بگیرند حالا چه من چه هرکسی دیگر از کسی هم نخواهند در اینترنت در گوگل یک سرچ کنند خیلی جزئیات دقیق به ایشان می‌گویند.

در قراردادهای ملکی تعارف اصلاً نکنند هر چیزی هر سؤالی برایشان مبهم هست حتماً سؤال کنند از فروشنده از بنگاه از خریدار فرقی ندارد سؤال کنند واقعاً قرارداد جای تعارف ندارد یعنی این خیلی مهم هست یعنی شاید بگویم بهترین نکتهٔ لایو آن به‌حساب نکتهٔ ممد داداشی که شما می‌گویید نکته مستر املاکی این هست در قرارداد تعارف نکنید اصلاً تعارف نداریم. آن سوالی که در ذهنتان هست نخواهید بپرسید به قول ما ببخشید می‌رود در پاچه‌تان، یک‌کلام بگویم، هر چیزی برایتان مبهم هست سؤال کنید.

آیا کمیسیون املاک که مشاورین املاک می گیرند مبلغ زیادی است؟

یک بحثی که ممد جان خیلی تو جامعه می‌بینم در مورد کمیسیونی است. که مشاورین املاک می‌گیرند البته من خودم از مشکلات و سختی‌های کار در جریان هستم چون من شغل داداشم هم همین هست در مشهد، شما بگو آیا واقعاً حق کمیسیونی که املاک می‌گیرد مازاد بر حقش می‌گیرد؟

سید محمد سجادی: آقا چرا همان کمیسیون دارم می‌گویم کار املاک یک کار مثل سوپری نیست که روزی هزارها مشتری داشته باشد شاید هفته‌ای یا ماهی یک قرارداد هم نداشته باشد. چرا شما یک قولنامه نوشتید چه خبره این‌قدر از ما می‌گیری؟ آقا تو به‌عنوان‌مثال چهار نفر در آن مشاور املاک دارند کار می‌کنند. چشمشان دنبال همان کمیسیون هست دیگر، به نظرم کمیسیون بنگاه از شیر مادر هم حلال‌تر هست آقا، چون واقعاً دارند زحمت می‌کشند، و خدایی نکرده اگر قراردادی به مشکل بخورد اول‌ازهمه یقهٔ بنگاه گیر هست یعنی بنگاه باید پاسخگو باشد در دادگاهی بخواهد جایی بیاید پس مسئولیت خودش کلی هزینه دارد من این را اصلاً قبول ندارم.دقیقاً همین‌طور هست فقط کمیسیون بنگاه خیلی شیرین هست بدهید آقا نکنید این کار را اصلاً (خنده) هیچ بهانه‌ای نیاورید.

مشتری‌ها که وقتی می‌آیند برای اولین‌بار که شما را می‌بینند برای بازدید چکار می‌کنید خودت می‌روی یا همکارانت را می‌فرستی؟

سید محمد سجادی: نه من با یکی از دوستان صمیمی خودم که در هایلاتم هست که حالا دیروز یا پریروز معرفی‌شان کردم آقا مهدی گلمانی ما یک دوستی ‌ساله داریم که خیلی فراتر از دوستی هست یعنی انگار که ما اصلاً با همدیگر متولد شدیم اصلاً هفت‌ساله نیست،‌انگار هفتاد‌ساله هست ما انگار در این هفت سال همه چیزمان انگار با هم هست یعنی ایشان بازدیدها را می‌رود انگار یک جوری با همدیگر تقسیم‌کار کردیم. پیگیری‌ها، تلفن‌ها و اینها یک‌جورهایی با من است. بازدیدها با ایشان هست و حالا آن مسائل کاری دیگر ولی خوب شده که بعضی موقع‌ها خودم می‌روم بازدید مثلاً نزدیک باشد دوستم نباشد چرا خودم هم می‌روم بازدید هیچ مشکلی ندارد. ببین من همه کار می‌کنم.هر کاری باشد. انجام می‌دهیم هیچ فرقی هم ندارد.

سعید کاظمی: خب می‌دانید جامعه ما بحث تخصصی را طبقه‌بندی می‌کند در ذهن خود با این پیش‌فرض‌های ذهنی درحالی‌که به نظر من یک مقداری بعضی مشاغل خیلی مسئولیتش بالا هست مثلاً یک پزشک یا یک املاک،

 داداشم حرف جالبی می‌زند می‌گوید وقتی دو نفر می‌آیند داخل املاک من، همیشه اول دعا می‌کنم. می‌گویم خدایا یک کارمند می‌آید تمام سرمایه زندگی‌اش را می‌خواهد. بدهد دست من برایش ملک بخرم همه‌اش در دلم دعا می‌کنم می‌گویم خدایا کمک کن که چیزی در ذهن من فراموش نشود که حق این بندهٔ خدا ضایع بشود. به‌هرحال کل سرمایهٔ زندگی‌اش را آورده.  سالها  زحمت کشیده می‌خواهد یک ملک بخرد به یک امید حالا چه انجا بنشیند چه سرمایه‌گذاری حسابش کنیم واقعاً کار ملک یک کار حساس هست.

 سید محمد سجادی: بله دقیقاً همین‌طور هست. دقیقاً واقعاً نکات حقوقی همین دوستمان آقای کرمی از پیش‌کسوتان املاک هستند، اطلاعات کاملی از نظر حقوقی در پیج خودشان دارند. که من واقعاً پیشنهاد می‌کنم از همه دوستان که ایشان را فالو داشته باشند. این‌قدر اطلاعات رایگان در پیجشان دارند که اصلاً نیاز به هیچ پکیجی یا کتابی ندارند،

سعید کاظمی: من هم در سایتم بنام سعید کاظمی کلی تجربیات کسب  وکاری خودم را رایگان در اختیار دوستان گذاشتم.

ممد داداش آن بحثمان جوان‌هایی که سالم هستند شکر خدا همه چیز دارند جوانی و سلامت دارند الان خیلی ناامیدند و دائم افکار منفی را در ذهن خودشان می‌آورند شما چه می‌گویی به ایشان چه حرف خاصی را می‌خواهی به ایشان بزنی؟

سید محمد سجادی: من می‌گویم همین که قبل از تصادفم هم که مثلاً می‌گفتند امروزه کار نیست واقعاً من تعجب می‌کردم من حتی یک روز در عمرم من بیکار نبودم. حتی من در دوران ابتدایی در دوران راهنمایی آن سه ماه تعطیلی دقیقاً بعد از اتمام درسم حالا درس که می‌گویم من نهایت دیپلم گرفتم دقیقاً من‌بعد از دیپلمم شروع بکار کردم حالا یک تایمی خودم مثلاً مغازه زده بودم. بعد آن هم وارد بازار کار شدم ولی کار هست. آقا هرکسی که می‌گوید کار نیست به خدا دارد دروغ می‌گوید. یک کم توانایی و همت می‌خواهد که همه دارند فقط باید پیدایش کنند، یعنی هرکسی بگوید کار نیست می‌گویم دروغ می‌گوید، کار هست در کارکردن باید کمال‌گرا نباشیم این خیلی مهم هست که متأسفانه در جامعهٔ ما این قضیه خیلی زیاد هست.

سعیدکاظمی: یک کتابی صوتی دارم گوش می‌کنم بیندیشید و ثروتمند شوید ناپلئون هیل خیلی تاکید می‌کند یعنی فصل اول آن‌یکی از فصل‌های بسیار جالب در آپارات هم فیلمش هست خواستند رایگان ببینند این‌قدر به موضوع اشتیاق توجه می‌کند من اصلاً احساس خوبی از وقتی با آن آشنا شدم دارم این حس که باید شما واقعاً شوق داشته باشید اشتیاق، عاشق باشید تا بتوانید برسید تا کسب‌وکار را پیش ببرید و موفق باشید اگر شوق و اشتیاق نباشد که آدم بلند نمی‌شود اصلاً از سر جایش، راحت بگیرد بخوابد تا ظهر و بعد تلویزیون را روشن کند یک کیلو بستنی هم بگیرد تخمه هم باشد.

سید محمد سجادی: ببین آقای کاظمی همه‌ ما در بدترین شرایط روحی اصلاً می‌گویم، باز هم یک نفر را خیلی دوست داریم یک نفر برایمان عزیز است اصلاً ما می‌گوییم یک نفر اصلاً بقیه چیزهایش هم هیچ‌چیز، همان یک نفر باید انگیزه‌ات باشد. یک نفر می‌تواند انگیزهٔ استارت کارت باشد، آن یک نفر را باید پیدا کنی،

سید محمد سجادی: همه داریم. اول اینکه سپاسگزارش باشیم اول‌ازهمه سپاسگزاری خدا شکرگزاری خدا را داشته باشیم و بعد هم به‌خاطر آن یک نفر باید بترکانیم. ولی واقعاً نمی‌دانم بعضی‌ها چرا این کار را نمی‌کنند سلامت کامل دارند آهای ملت من یک سر و گردنم دارد تکان می‌خورد ببینید من پا شدم شما هم پاشید می‌توانید، به خدا سخت نیست این‌قدر زندگی قشنگ هست

سعیدکاظمی: اتفاقاً هفتهٔ قبل دیدم که یک همایشی در تهران شرکت کرده بودی از همایش بگو:

سید محمد سجادی: من صبح رفتم شب برگشتم که اصلاً همه تعجب کرده بودند با همهٔ سختی‌اش خیلی سخت بود آقای کاظمی از پرواز جا ماندم به‌خاطر شرایطم به‌خاطر ویلچرم گیر دادند چه می‌دانم باطری‌اش را نمی‌شود ببری در بار با حراست هماهنگ کردند پروازم پرید باز دوباره همان جا انگار یک پرواز دیگر اوکی کردم چون واقعاً دوست داشتم بروم خواستن توانستن است. واقعاً به این قضیه پی بردم همه هم می‌توانند این کار را انجام بدهند.

سعیدکاظمی: همین که خیلی باور داری خیلی تلاش می‌کنی مرحبا به این اشتیاقت اصلاً از این اشتیاق خوبت اصلاً علاقه شدیدی به زندگی خودت داری که توی لایوت باشد استوری‌هایت را نگاه می‌کنم مثلاً انرژی زیادی برای زندگی‌کردن و روحیه دادن و اینها برای آدم‌های مختلف وجود دارد

سید محمد سجادی: ما به دنیا آمدیم که زندگی کنیم پس آمدیم چکار کنیم؟ بابا زندگی را باید زندگی کرد وگرنه نفس کشیدن که همه می‌توانند نفس بکشند از زندگی لذت ببریم آقا در هر شرایطی که هستید و ناراضی هستید. شرایط راعوض کنید؟

سید محمد سجادی: خدایا به من بینشی بده که هرآنچه که نمی‌توانم تغییر بدهم بپذیرم.و از همین که هست لذت ببر، حالا بیایی غصه بخوری که چرا من این هستم یا چرا من؟ نه بابا همین که هست این دمی را که در آن هستیم غنیمت شماریم، شاید ای دوست نرسیدیم به فردای دگر، خب در حال باید زندگی کنیم دیگر غیر از این نیست دیگر، من حالا حساب کنید من کلاً در خانه می نشستم در این 18 سال گوشهٔ تخت الان چه بودم؟ یک‌عالمه زخم بستر، افسردگی، نه دوست، نه کار نه درآمد هیچی نداشتم ولی خب شکر خدا الان همه چیز دارم.کار،تفریح و خوش‌گذرانی‌ام را دارم. کلی دوست و آشنا و درآمد دارم.

سعید کاظمی: بگذارید از زندگی خودم بگویم. من یکی دوتا شکست بد خوردم در این سال‌ها، بعد آمدم یک دفتر آوردم تمام نقاط ضعف و قوت خودم را نوشتم. تمام اشتباهاتی که در زندگی‌ام کردم را نوشتم.

سید محمد سجادی: همان ها هم اشتباه نبوده، به نظر من تجربه هست اصلاً اشتباه نداریم همه‌اش تجربه هست شما اگر آن حالا به قول خودتان مشکلات به قول ما تجربه اگر آنها را نداشتید که الان این آقای کاظمی نبودید دیگر، غیر از این هست؟ اگر همه چیز درست باشد دیگر زندگی قشنگ نیست زندگی بالا پایین رفتنش قشنگ هست دیگر همه‌اش یکنواخت اصلاً روبه‌بالا باشد باز هم قشنگ نیست،

سعیدکاظمی:  من داشتم سه چهار ماه تمرین می‌کردم بروم دماوند، خیلی فشارهای سنگین هر روز هر شب تمرین بعد تو کوه هم خوب دماوند هم برای مثل من خیلی سخت بود خیلی اذیت شدم رفتم قلّه بعد تو قلّه دیدم یک نفربا  دوتا عصا امده داره عصا می‌زند و بالا می رود. با خودم گفتم تو در برابر این بنده خدا هیچی نیستی.

در ادامه اقای کرمی از اساتید اموزش بحث املاک به لایو ما اضافه شدند.

محمد کرمی:  باورها، محمد حرف قشنگی داشت می‌زد می‌گفتش که من اگر قرار بود استپ بکنم باید زخم بستر می‌گرفتم و شما بحث استمرار را صحبت کردید. من همیشه به بچه‌ها می‌گویم در کار املاک چیزی که موفقتان می‌کند، یکی استمرار هست و یکی صبر، اگر استمرار داشته باشید و صبر داشته باشید و حالا آن بحث آموزش را بگذاریم کنار فارغ از هر چیزی اصلاً با آموزش کار نداریم چون دیگر هرکسی مخیر هست و تصمیم‌گیرنده که آیا بخواهد آموزش ببیند یا نخواهد آموزش ببیند

یکسری می‌دانند یکسری نمی‌دانند ولی خودشان را می‌زدند به دانستن. حالا اینها با هم متفاوت هستند وارد این مقوله اصلاً نمی‌شوم ولی اینکه حرف قشنگی محمد می‌زد می‌گفت این استمرار و این انگیزه باعث شد که من بروم در کار و موفق بشوم و باید بپذیرم این را یک شعر خیام دارد من حالا بچه‌ها اگر بروند سرچ بکنند، چنان که هستم شعر، یک غزل خیام هست حالا اگر بروید خیلی جالب هست می‌گوید حالا من هرچه هستم اگر من گبرم، بت پرستم نمی‌دانم، کافرم هر چیزی هستم خودم هستم همینی که هستم. حالا من ترک نیستم ولی ترک‌ها می‌گویند بودی که وار. همینی که هست آقا تنها کسی که می‌تواند من را به رشد برساند تنها کسی که می‌تواند من را بزرگ بکند و من را به آن درجهٔ بالا برساند و حتی من را به زمین بزند خودم هستم.

سید محمد سجادی: دقیقاً

محمد کرمی: می‌بینم که تنها کسی هستم که می‌توانم خودم را به اوج برسانم می‌توانم خودم را به فرش برسانم، از عرش به فرش برسانم، نکته خیلی مهمی بود این را خواستم چند دقیقه که لایو خودم شروع بشود در لایوتان بگویم که نکتهٔ کاملاً درستی را اشاره کردی و من همیشه گفتم می‌گویم و افتخار می‌کنم واقعاً به محمد نه به‌خاطر اینی که با این وضعیتشان کار می کنند.

محمد کرمی و اصلاً نه ترحمی در کار نیست چون خودش هم می‌داند من اگر گیر بدهم گیر می‌دهم اصلاً کاری ندارم که روی ویلچری یا غیر ویلچری، ولی همین که استمرار داری همین که باقدرت می‌آیی جلو همین که ترسی از چیزی نداری این یک دنیا ارزش دارد و مطمئن باش گفتم به تو، یک روزی اگر یادت باشد قبل از اینکه چهارهزار تایی بشوی یادم هست که آن موقع 500 و 600 فالور داشتی،

به تو گفتم یک روزی می‌بینم. که محمد خارج از ترحمّی که وجود دارد خارج از این به اوج می‌رسد چون داری یک سبک متفاوت رو انجام می‌دهی چون داری کاری می‌کنی. که دیگران حاضر نیستند. قبول کنند همان طور که سعید جان گفت، گفت من رفتم کوه دماوند دیدم طرف با عصا دارد می‌آید پس اگر این توانسته من هم می‌توانم چرا برای خودم این‌قدر سخت می‌گیرم هر چیزی را نمی‌خواهم بپذیرم که آقا واقعاً اگر بخواهم می‌توانم انجام بدهم.

شکرگزاری روزانه برای آرامش

سعید کاظمی:  استیو هاروی را خیلی دوست دارم و پیگیر صحبت هاش هستم. خیلی روی شکرگزاری صحبت می‌کند و روی آن، نه روی این بحث که بگویم خدا و فلان مفاهیم مذهبی هرکسی در ذهن خودش یک ذهنیتی نصبت به خدا دارد. و من قرار نیست. موعظه کنم. اما از وقتی که من بحث شکرگزاری را شروع کردم مخصوصاً اول صبح خیلی احساس خوبی به من دست می‌دهد صبح‌ها که می‌روم انگار دنیا رنگی‌تر شده قشنگ‌تر شده یعنی در محیطی که کار می‌کنیم.

دوست من یک ساعت‌هایی خسته شده بودم گفت بیا برویم بیرون یک دوری بزنیم. من برای اولین‌بار بود بعد از 10 سال هست من آنجا کار می‌کنم. نمی‌دانستم این‌قدر درخت در محوطهٔ ما هست این‌قدر گل هست. بعد به او گفتم دوست عزیز من از جلوی این درخت هر روز رد می‌شوم تا حال ندیدم برگ‌هایش از این درخت توت‌های تزئینی هست گفتم این چقدر زیبا هست. من تا به‌ حال از نزدیک این را دقت نکرده بودم. پیچک لای درخت کاج رفته بود. پیچک‌های رونده و درخت کاج‌اش شاید 15 متر 20 متر خیلی بلند بود پیچک این‌قدر محکم لای این درز کاج رفته بود. هرچقدر که می‌کشیدی در نمی‌آمد این‌قدر خودش را عجین کرده بود به درخت کاج من گفتم وای خدا این چقدر خوشگل هست گل‌های لاله اینجا چقدر درآمده قشنگ هست

سید محمد سجادی: شکرگزاری همان‌طور که می‌گویید زندگی را ازاین‌رو به آن رو می‌کند جناب کاظمی، ازاین‌رو به آن رو می‌کند. حالا شما می‌گویید صبح هم قبل از خواب یعنی دیگر آن صحنه‌ای که دیگر چشم‌هایت دارد می‌رود و همان لحظه‌ای که از خواب داری بیدار می‌شوی، تأثیر خیلی زیادی دارد در مورد هر چیز، پدر و مادر، فرزند، هوای خوب، خود خدا، هر چیزی که به ذهن تو می‌رسد. حداقل یکی دو دقیقه استمرار داشته باشد. یعنی آن تایم خیلی مهم هست که بالای یک و نیم دقیقه دو دقیقه بشود خیلی تأثیرگذار هست اصلاً حال تو را خوب می‌کند واقعاً روز تو را می‌سازد خواب آرامی داری، خیلی تأثیرگذار هست من این را به همه یعنی من خودم چندین و چند وقت هست دارم انجام می‌دهم و به همه هم می‌گویم این کار را انجام بدهند.

این بیشتر در مورد خود ممد داداش بود و بحث داستان ممد آقا و مستراملاک و چه روزهایی که از سر گذرانده یکی از دوستان گفته ممد آقا کم‌لطفی می‌کند من متأسفانه این کلمه را خوشم نمی‌آید از آن، به‌هرحال در یک حادثه یک آسیبی دیدند دیگر روی ویلچر نشستند ولی 6  سالی هم در خانه بودند اما تصمیم گرفته است از سال 90 به این سمت تغییر بکند دیگر زندگی را دست خودش گرفته و خدا را  شکر امروز پیج اینستاگرام مستر املاک دارند حتماً دوستان بروند ممد داداش را فالو بکنند و حالا فقط انرژی به اون بدهند حالا ملک هم از اون نمی‌خرند حداقل با کمک فالوور ان‌شاءالله خدا به زندگی‌اش برکت بدهد.

سید محمد سجادی: مرسی عزیزم. ممنون از شما که وقت گذاشتید ممنون از همه دوستانی که در لایو ما آمدند و رفتند و از دوستانی که هستند از تک‌تکشان ممنونم از شما هم ممنونم که همین بستری را گذاشتید تا فرصتی بشود اوقات خیلی خوشی گذشت واقعاً جزء بهترین دقایقی بود که گذراندم کلی انرژی داشت خودتان فالوورهای عزیزتان آمدند و انرژی دادند استاد کرمی که افتخار دادند آمدند در لایو و واقعاً اوقات خیلی خوشی گذشت ممنونم از شما و همه دوستان .

موفقیت استارتآپ

دلایلی که شاید استارت اپ ویلاپرشین موفق می شد

برای شنیدن فایل صوتی دلایلی که شاید استارت اپ ویلاپرشین موفق می شد از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام دوستان امیدوارم هم داستان راه‌اندازی استارت‌آپ ویلا پرشین(و هم آن داستانهائی که در طول آن دو سال و نیم بر سر من آمد را به همراه دلایل شکست استارت آپ ویلا پرشین را خوب گوش کرده یا مطالعه نموده باشید. خواهش می کنم. حتما اول ان دو بخش را کامل گوش کنید. تا این مقاله دلایلی که شاید استارت اپ ویلاپرشین موفق می شد برای شما مفید باشد. امروز می‌خواهم. چند دلیلی که امکان داشت این ایده  ویلا پرشین موفق شود را با شما در میان بگذارم.

زمان مناسب یا تایمینگ مناسب

یکی از چیزهای خوبی که آن موقع یعنی سال 1393 این کار را شروع کردیم این بود که تایمینگ یا زمان اجرا پروژه خیلی خوبی بود.باور کنید مثل حال حاضر این‌قدر رقیب و آدم مطلع و باسواد در دنیای اینترنت وجود نداشت. زمان خوبی بود می‌شد گفت اصلاً رقیبی آن‌چنان قدری که شبیه ما کار کند وجود نداشت. یک سایت بود به اسم ویلا جار بسیار قابل‌احترام، ولی این سایت مثل سایت دیوار بود خیلی کار خاصی برای شما انجام نمی‌داد. یعنی تعهدی برای رزرواسیون انجام نمی‌داد.فقط شما وارد سایت می‌شدید عکس ویلا و آدرس و شماره ارتباطی خود را می‌گذاشتید و یک هزینه از شما می‌گرفت و شماره شما را برای مشتریان ارائه می‌داد.

ولی بسیار سایت با سئو قوی، ظاهر تمیز و بسیار شکیل و موفقی بود. اما رقیب آن‌چنانی نداشتیم مثل سایت‌هایی مثل جاجیگا، و شب و اتاقک مثل امروز وجود نداشتند. خوب خیلی وقت‌ها این سایت‌ها را می‌روم و می‌بینم متوجه می شم که تمام آن ایده‌هایی که من داشتم را این دوستان عزیز دارند ادامه می‌دهند و خوشحال که بعضی‌ها توانسته‌اند این ایده را در ایران جا بی اندازند و خیلی هم خوب و قوی دارند کار می‌کنند.

دلایلی موفقیت استارت اپ ویلاپرشین

رقبا جدی و اصطلاحا گوریل نداشتم

حالا هر کسی بخواهد این ایده را راه اندازی کند بای دبا اسنپ رقابت کند. واقعاً رقابت با اسنپ به‌خاطر آن دامپینگی(خارج کردن رقبا با قدرت مالی و فنی )که اسنپ انجام می‌دهد خیلی سخت است. قیمت بعضی خدمات را به‌قدری پایین می‌آورد که به‌صورت انحصاری انجام می‌دهد در عین حالی که ضرر می‌دهد. هدف اصلی هم از میان برداشتن رقبا می باشد. ولی آن زمان ما این مشکل را نداشتم و اگر مجموع دلایلی که برای شکست آوردم را نمی‌داشتیم و کار را ادامه می‌دادم.

بعد از هشت سال طبق اثر مرکب به نتیجه مطلوب می‌رسیدم. حداقل میلیون‌ها نفر ویلاپرشین را می‌شناختند. زمان‌بندی ما خیلی خوب بود. خیلی از کسب‌وکارها خیلی زودتر از نیاز مردم وارد میدان می‌شوند. یعنی تکنولوژی آنها بسیار جلوتر از نیاز فعلی مردم است.هنوز مردم به آن نیاز و درد در بازار جهانی نرسیده‌اند. ما واقعاً یک نیاز را در زمان مناسب به آن رسیده بودیم.

اینکه میخواهیم بریم کیش 8 نفریم و دو خانواده‌ایم، هم دوست داریم بریم مسافرت و هم هزینه نداریم و توان پرداخت هزینه‌های هتل را نداریم. اگر 8 نفر دو اتاق را اجاره کنند شبی دو میلیون و سه میلیون کرایه آن می‌شود.ما می‌خواهیم برای اسکان 200 تا 300 هزار تومان هزینه کنیم خانواده‌ای 150 هزار تومان، واقعاً یک نیاز و یک درد را از جامعه بر طرف می‌کردیم.

مثلاً دوست داریم بریم شمال وسط یک روستای زیبا یک جای جالب کنار جنگل یا ساحل یا در دل دامنه‌های سبلان هرجایی بتوانم این کار را راه‌اندازی بکنم. یک نیاز را در زمان خیلی مناسب توانسته بودیم پیش‌بینی کنیم.اما  همه آن دلایلی که برای شکست آوردم مانع این کار شد. مطمئناً عدم اطلاع کافی از بازار و جامعه مخاطب هدف  و نیاز کاربران یکی  از دلایل اصلی شکست استارت‌آپ‌هاست.

شناسائی به موقع نیاز جامعه

خیلی وقت‌ها مردم در ذهن خودشان یک نیاز را برای جامعه درک می‌کنند. اما واقعاً جامعه به آن نیازی ندارد. خیلی وقت‌ها در کسب‌وکارهای کوچک می‌آیند پیش من مشاوره می‌گیرند.این را چه‌کارش کنیم این را بیاوریم آن را بیاوریم کدام محصول را بیاوریم، کلی پارچه داریم، پارچه طرح هندی داریم، پارچه از دبی وارد کنیم. پارچه از عراق بیاوریم. کدام طرح را بیاوریم. خبو یک ذره باهم هم فکری می‌کنیم.

می‌گویم خب تو چند سال است که کار کردی بازار هدفت چیست. می‌گوید شهرستان با تهران فرق می‌کند من دنبال این هستم که با پیج یا سایتم در تهران بفروشم.به او می‌گویم خوب آزمون‌ و خطا کن، سعی و خطا کن یک بخش جزئی از این بیاور یک طرح سوزن‌دوزی بلوچی بیاور، یک طرح سنتی بیاور، طرح‌های پارچه مختلف بیاور،  بعد جالب است کار را که استارت می‌زند.

می‌بیند که سوزن‌دوزی بلوچی چون تخصص دارد و تجربه دارد می‌تواند خوب مشاوره  به مشتری بده نیاز خیلی جالبی در بازار پدیدار شده است.یک گوشه از بازار را توانسته پیدا کند. ما در ویلا پرشین یک نیاز را شناخته بودیم. اما با همه آن دلایل شکست نتوانسته بودیم موفق بشوم.

دلایل شکست ویلا پرشین

نیچ یا گوشه بازار را شناسائی کرده بودم

شاید در هر کسب وکاری مهم ترین بخش آن شناسائی نیچ یا گوشه بازار باشد. اینکه چه خدمت یا محصولی ارائه بدهم که بتوانم. بیشترین سود را با کمترین رقیب بدست بیاورم. زمانی که من شروع کردم. همه سایت ها بر روی ویلا درشمال کشور کار می کردند. که خوب بازار بسیار بزرگ و با ارزشی هم بود. اما رقابت در آنجا بسیار زیاد یود. من گوشه بازار که همان شهرهای جنوبی بود را شناسائی کرده بودم . هیچ رقیبی نداشتم. باورتون میشه. بعد هفت سال هنوز تماس دارم. که آقا ویلا یا خونه اجاره ای در کیش یا قشم می خوایم شما دارین. با اینکه هر جائی که فکر کنید. تبلیغ داده بودم. تبلیغاتم را پاک کردم. اما باز هم تماس دارم.

در پایان خوشحالم که تکنولوژی و فضای مجازی کمک کرده که دلایل شکست و موفقیت خودم را  با شما در میان گذاشتم. به همه شما دوستانی که تا انتها با من همراه بودید و هر سه بخش داستان ویلاپرشین از استارت، تا دلایل شکست ودلایلی که امکان داشت موفق بشوم را گوش کردید یا مطالعه فرمودید تبریک میگویم. چون شما احتمالاً جزو آن ده درصد آدم هایی هستید که وقتی یک کار را شروع  می‌کنند  تا انتها ادامه می‌دهند و از همه مهم‌تر دنبال کسب دانش و آموزش هستند. مطمئنا دلایل شکست مکمل دلایل موفقیت هستند و اگر تلاش کنید انها را تکرار نکنید یا از انها درس بگیرید. می تواند خیلی به شما کمک کند.

من در سایت سعید کاظمی تلاش می‌کنم تجربیات دیگران را مستند کنم. چون باور دارم می توان از شکست دیگران تجربه کسب کرد. از شما خواهش می‌کنم هر تجربه ای در هر جای دنیا دارید از مهاجرت، بیزینس، تحصیل و خود زندگی با من با ارسال یک فایل ویدئویی یا یک پادکست ساده به اشتراک بگذارید.

دلایل شکست استارت آپ ویلاپرشین

دلایل شکست استارت آپ ویلاپرشین

برای شنیدن فایل صوتی دلایل شکست استارت آپ ویلاپرشین از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

سلام بر همه دوستان عزیز امیدوارم داستان راه اندازی و شکست استارت آپ ویلاپرشین را بدقت گوش کرده باشید. در ادامه می خواهم با جزئیات بیشتری در مورد دلایل شکست استارت آپ ویلاپرشین با هم صحبت کنیم. خیلی دوست ندارم تعداد مشخص کنم. ده دلیل شکست یا هشت دلیل شکست، می خواهم مهمترین دلایل که در این سالهائی که از ان موضوع گذشته را با شما در میان بگذارم. اگر داستان یلا پرشین را گوش نکردین یا مطالعه نکردین، پیشنهاد می کنم اول بر روی لینک بالا کلیک کنید و داستان ویلاپرشین را گوش کنید. سپس برگردید به این مطلب و دلایل شکست را مطالعه بفرمائید یا فایل صوتی را گوش کنید.

نداشتن دانش و تجربه

 یکی از اصلی‌ترین دلایل شکست این استارت‌آپ نداشتن دانش بود. من آموزش ندیده بودم. تجربه نداشتم قبل از هر کاری باید کار با دنیای اینترنت را یاد می‌گرفتم. باید  از شتاب‌دهنده‌ها کمک می‌گرفتم. (مثل vcها یا سرمایه‌گذاران فرشته) نباید  کلی هزینه سربار برای طراحی از صفر سایت دادم که آن هم به دلیل بی‌تجربگی بود. چون اول کار با یک قالب آماده وردپرس می‌توانستم با یک هزینه جزئی کار را راه‌اندازی کنم.

پس هر کاری را می‌خواهیم راه‌اندازی کنیم باید بریم در دل ان کار و آموزش ببینیم باید تجربه کسب کنیم. با افرادی که در این زمینه تسلط دارند. مراوده داشته باشیم. حداقل یک ‌سال بریم در پارک‌های علم و فناوری با افرادی که در این زمینه فعال هستند صحبت کنید. با مالکین استارت‌آپ‌های دیگر صحبت بکنیم. مشاوره بگیریم تا حداقل‌ها را یاد داشته باشیم.

مثل من نباشید که بعد شش ماه یک سایت برنامه‌نویسی به شما بگوید باید سایت خودتان را سئو کنید. بعداً فهمیدم خودش هم آن زمان بلد نبوده که سئو چقدر مهم است. به خودش هم گفتم دوشت عزیز تو که می‌خواهی یک سایت بیزینسی راه‌اندازی کنی. همان اول باید در زمان مستندسازی سخت‌گیری می‌کردی. باید سئو، بازاریابی و تبلیغات را به من می‌گفتی. بعداً فهمیدم این بنده خدا کلاً سایت‌های اداری طراحی می کنه یکسری سایت استاتیک یا سایت ثابت با اطلاعات مشخص و اصلاً بحث مالی و بیزینسی داخل آن مطرح نیست.

مشخص نکردن  اهداف و عدم  برنامه‌ریزی

یک چیزی که این سال‌ها مدرسین کسب‌وکار تاکید کردن و خودم هم به آن رسیدم. مشخص نبودن هدف است. قبل از هر کاری باید هدف مشخصی داشته باشیم. برای رسیدن به آن هدف باید دلایل مشخصی را شناسائی کنیم و بعد برای رسیدن به آنها باید برنامه‌ریزی کنیم. یکی از مواردی که من خیلی مشکل داشتم. نداشتن مدل کسب‌وکار بود. نباید این‌قدر گام‌های بزرگ برمی‌داشتم. خودم سال‌ها جنوب زندگی کردم. بافرهنگ و خلق‌وخوی مردم جنوب خیلی آشنا هستم. نباید این‌قدر بزرگ موضوع را شروع می‌کردم.

شاید اول باید از چابهار شروع می‌کردم. بعد قشم را اضافه می‌کردم. بعد کیش را اضافه می‌کردم. حضوری می‌رفتم. مالکین را می‌شناختم. عکس‌ها را خودم می‌گرفتم. تو تصورات خودم نیاز را درک کرده بودم. می‌دانستم یک نفر دارد می‌رود مسافرت نیاز دارد. از افرادی که کنار خیابان ایستادن ویلا اجاره کنه. اما مدل کسب‌وکاری که این کار باید انجام می‌کردید. نداشتم.

باید هدف‌گذاری یک‌ساله و پنج‌ساله می‌داشتم. بر اساس این هدف‌گذاری برنامه‌ریزی می‌کردم. تمام راه‌های رسیدن به این اهداف را برنامه‌ریزی می‌کردم. همان‌طور که در بخش اول گفتم آموزش می‌دیدیم. باید از جیب خودمان هزینه می‌کردیم. باید چند واحد را اجاره می‌کردیم. ببینیم چه مشکلاتی به وجود می‌آید.

قدم هشتم ایده ال گرائی دشمن کسب و کار

ایده‌آل‌گرایی:

دو نکته خیلی مهم را می‌خواهم بر روی آن تاکید کنم که در شکست پروژه مؤثر بود. ایده ال‌گرایی و عدم آشنایی با موضوع اثر مرکب، به‌جرئت به شما می‌گویم هیچ آدم ایدئال‌گرایی مالک یک کسب‌وکار موفق نیست. خیلی از آدم‌ها وقتی می‌خواهند یک کار را شروع کنند این‌قدر ایدئال‌گرایی می‌کنند. این‌قدر برای موضوعات کوچک وقت می‌گذارند و هزینه می‌کنند که از موضوع اصلی و هدف  دور می‌شوند. یک سال‌هایی بود که با دوستان نزدیکم که عاشق کوه بودند خیلی کوهنوردی می‌رفتم و من هم عاشق کوهنوردی شدم. امروز می‌دانم. وقتی قله‌های زیادی را در ایران رفتم.

 موفقیت به‌آرامی و به‌ دور از ایدهال‌گرایی هست. اگر شما ایده ال گرا باشید. به‌جای اینکه اصول کوهنوردی را یاد بگیرید با یک کفش کتونی معمولی یک‌بار بروید یک تپه، شروع می‌کنید به کفش گران‌قیمت خریدن یا تجهیزات آن‌چنانی خریدن. یک روز می خواهیم کوهنورد بشویم. بگذارید. در دل کوهنوردی مفهوم اثر مرکب را هم به شما بگویم. خواهش می‌کنم. کتاب‌ها یا مقالات اثر مرکب را مطالعه کنید. هیچ موفقیتی یک‌شبه، یک‌روزه، یکساله یا انفجاری اتفاق نمی افتد.

شاید بگویید. فلانی با رانت یا ارتباطات دارد.به موفقیت رسیده. برای رسیدن به هر قله موفقیتی باید اصول ان را یاد بگیرید. شاید با هلیکوپتر رانت به قله برسید. اما اگر ندانی یک ماسک باید بزنی یا اب همراهت باشه یا راه برگشت را بلد نباشی یا تجهیزات مناسب همراهت نباشه . یا راهنمای با تجربه ، مطمئنا شکست می خورید. این دو موضوع خیلی مهم است . ایده ال گرا نباشید. و کار را ساده و با حداقلها شروع کنید. بذارید داستانی در مورد یک ادم موفق تو شهر خودمون براتون تعریف کنم.

داستان کوتاه یک استارت اپ

یادم هست که من ویلا پرشین را راه‌اندازی کرده بودم. رفته بود در یک مجموعه یک اتاق اجاره کرده بود. جالب است همان جا محل خوابش هم بود. من خیلی وقتها می رفتم با این ادم ممشورت می کردم . همونجا یک پتو ویک بالشت هم داشت . یک سیستم و یک لپ تاپ ، انتی ویروس و نرم افزار ارجینال می فروخت .رفته بود اذربایجان و ارمنستان یک کارت اعتباری برای خودش گرفته بود . خیلی هم هزینه نمی گرفت. انتی ویروس یا نرم افزارهای ارجینال را روی اینترنت با یک هزینه کم و معقول می فروخت.

همان آدم بعد هفت سال بسیار موفق است. همیشه هم می‌گوید. یادت است تو به لوگو سایت من گیر می‌دادی یا چرا دفترت نیرو نداری. یا چرا تجهیزات نداری. ایدئال گرا نبود لوگو را با ورد طراحی کرده بود حتی فتوشاپ هم بلد نبود. یاد گرفته بود باید به‌آرامی و قدم‌به‌قدم جلو بره. تا به موفقیت برسد. وقتی می‌خواهید بروید دماوند باید تجهیزات خوب بخرید. اما می‌دانید با هزاران قدم رفتن در پناهگاه خوابیدن. برف باریدن وسط تابستان، دود خوردن نزدیک قله و همه اتفاقات پیش‌بینی‌شده و نشده شما به قله می‌رسید.

مثلاً من دفعه اول که رفته بودم. حسابی دود خوردم. اما دفعه دوم ماسک و عینک برده بودم. ایدئال‌گرایی تا یکجایی خوب است اما  آیا فیس‌بوک یا توییتر از ابتدا همین‌طوری که الان هستند بودند. یا خود گوگل، سال‌ها پیش که راه‌اندازی کردند. مثل امروز بودند. یا صدها مثال دیگر،

شکست استارتآپ

نداشتن یک کوچ یا منتور

یک موضوع دیگری که خیلی در شکست یک استارت‌آپ می‌تواند مهم باشد. عدم وجود یک کوچ یا مربی هست. حالا منتور را می‌توان راهنما معرفی کرد. کوچ را هم می‌توان مربی گفت. البته تو اینترنت و اینستاگرام خیلی‌ها خودشان را منتور یا بیزینس کوچ  یا مشاور معرفی می‌کنند. مشاور بحث خیلی تخصصی است. مشاور تمام اصطلاحات تخصصی و نکات فنی این موضوع را بلد هست. مثلاً شما شرکت صادرات و واردات دارید. مشاور تمام اطلاعات دقیق و تخصصی را بلد هست و مسیر را به شما نشان می‌دهد.

منتور کسی هست مثل من که یک کار را تجربه صددرصد دارد. سال‌ها با دیجیتال مارکتینگ، سوشیال مارکتینگ و طراحی سایت درگیر بوده و کلی آموزش‌دیده. هزینه کرده برای اینستاگرام و تولید محتوا، عملاً ما در ایران کوچ و منتور نمی‌شود. مفاهیم را از هم تفکیک کرد. به‌هرحال در بخشی از کوچینگ باید تجربه داشته باسید و منتورینگ هم انجام بدهید. اگر در و ویلا پرشین منتور یا کوچ خوب می‌داشتم و عملاً اواخر پروژه این اتفاق افتاد و از یکی از دوستان من که سایت موفقی دارد.

کمک گرفتم و ایشان یک متخصص سئو و منتور کسب‌وکار به من معرفی کرد. خیلی به من کمک کرد و راهنمائی کرد. همان‌طور که در داستان ویلا پرشین گفتم. این کوچ من بود که باید این استارت‌آپ را شکست‌خورده بدانید. شما می‌دانید که یک کسب‌وکار یا استارت‌آپ مثل اینکه فرزند خودتان را در آغوش خودتان بگیرید تا رشد بکند. وقتی که به شما منتور یا کوچ شما می‌گوید باید از کسب‌وکار خودتان جدا بشوید. انگار از شما می‌خواهند فرزندتان را کنار بگذارید. از شما خواهش می‌کنم. برای راه‌اندازی سایت، پیج یا کلاً نوشتن اهداف و برنامه هامون از منتور یا کوچ باتجربه کمک بگیرید.

خستگی

یکی از دلایل دیگری که معمولاً شروع کسب‌وکاری جدید با انرژی زیادی همراه است؛ به‌طوری‌که بنیان‌گذاران نمی‌توانند بین کار و زندگی‌شان تعادل برقرار کنند به همین دلیل خسته می‌شوند. این موضوع یکی از دلایل مهم شکست ۸٪ از استارتاپ‌هاست. به‌موقع دست از کار بکشید و پس از استراحت، تلاش‌هایتان را از سر بگیرید. راه‌اندازی کسب‌وکار به‌اندازهٔ کافی ذهن شما را درگیر و زمانتان را می‌گیرید. برخی از مسئولیت‌هایتان را به اعضای تیم مطمئنی که گرد آورده‌اید یا تیم‌های مورد اطمینان بیرونی بسپارید.

شرکای نامناسب

یکی از اصلی‌ترین دلایل شکست استارت‌آپ، انتخاب شرکای نامناسب بود. من از طرف‌داران شراکت هستم و به‌جرئت به شما می‌توانم بگویم. بیست شریک در کسب  وکارهام داشتم و با هجده نفر انها موفق بودم. بسیار موفق، دوستی‌های ما همچنان ادامه داشته، پیمانکاری، خریدوفروش جرثقیل بوده. همه موارد مکتوب شده و شرکا من متعهد بودند. یکی از کسب‌وکارهای من که با شریکم شکست خورد کارواش بود. شریکم از من دزدی کرد. اطلاعات مشتری و پول‌ها ثبت نمی‌شود. بم

اند که چه مشکلاتی بعدها برای ایشان ایجاد شد. بلافاصله که متوجه شدم. شراکت را بهم زدم  و ان کارواش را فروختم. آن اقا بعدا افتاد زندان و مشکلات زیادی برای ایشان به وجود آمد. اما در ویلا پرشین مشکل دیگری هم داشتم. شرکا من علاوه بر اینکه مالی قوی نبودند و نتوانستند ادامه بدهند. از کار سررشته و اطلاع نداشتند. یعنی اصلاً از مشکلات سختی‌های کار اطلاع نداشتند. علاوه بر این که هیچ‌گونه کمک فکری و روحی در شروع و ادامه کار انجام ندادن. تازه بعضی موقع‌ها نظریاتی می‌دادند و روی اعصاب من راه می‌رفتند.

از بیرون گود کلی نظر می‌دادند. بدون اینکه بدانند هر تغییر در سایت کلی هزینه و انرژی از آدم می‌گیرد. باز هم تاکید می‌کنم. من طرف‌دار شریک هستم. شریکی که برای من ارزش ایجاد کند. شریکی که از من باهوش‌تر، باتجربه‌تر و سرمایه‌دارتر باشد. شریکم نباید در کار به من کمک کند. شریک مثل پنج تا انگشت دست است که با هم یک‌مشت قوی می‌شوند. اگر شریک من یک بازوی قوی در یک‌دست دیگر باشد. بدرد مشت شدن این دست نمی‌خورد. شراکت خیلی خوب است. تو فرهنگ عامیانه ما شراکت را خوب نمی‌دانند. اما من‌بعد بیست و دو سال کار شراکت را خیلی خوب می‌دانم.

تیم‌سازی و هم‌تیمی‌های  ضعیف

اما یک موضوع دیگری که خیلی به من فشار آورد و من دانش آن را نداشتم. بحث تیم‌سازی بود و هم‌تیمی‌های خوب بود. یک استارتاپ هرچقدر هم که بر اساس ایده‌ای جدید و ناب شکل‌گرفته باشد، در صورت نبود تیم قوی با مجموعه‌ای از مهارت‌ها برای مواجهه با چالش های فراوان کسب و کار، به‌احتمال زیاد شکست خواهد خورد. اعضای تیم در استارتاپ‌ها علاوه بر داشتن مهارت و دانش تخصصی، باید از نظر مهارت‌های ارتباطی، ویژگی‌های شخصیتی و چشم‌انداز و اهداف بلندمدت نیز با یکدیگر و با بنیان‌گذاران استارتاپ هم‌راستا باشند.

 ای‌کاش از اول به‌جای استخدام این‌همه نیرو و اجاره دفتر کار می‌رفتم پارک علم و فناوری و از نیروهای جوانی که آنجا بودند کمک می‌گرفتم و یک فضای اشتراکی اجاره می‌کردم. مزیت بچه‌هایی که تو پارک رفت‌وآمد دارند این که هر کس یک تخصصی دارد و خیلی می‌تواند. در شروع یک کسب‌وکار بدون سرمایه کمک کند. تازه نیاز به پرداخت اجاره دفتر، هزینه شارژ، نیروی انسانی و کلی هزینه ثابت دیگر نیست.

اما بچه‌هایی که با من کار می‌کردند خیلی بچه‌های دلسوز و دوست‌داشتنی بودند و خیلی دوست داشتند استارت‌آپ موفق بشود. اما متخصص این کار نبودند. ضمناً فضا و اتمسفر عوض شده. امروز استخدام نیروی تمام‌وقت که بیاید داخل دفتر بنشیند و برای استارت‌آپ کار کنه دیگر گذشته. همان زمان هم گرافیست داشتم فریلنسر از شیراز برای من کار می‌کرد. خیلی ارزان‌تر از گرافیست‌های شهر خودم بود.

بازاریابی و تبلیغات ضعیف

یکی دیگر از مسائل که خیلی در توسعه کسب‌وکار می‌تواند مؤثر باشد. بحث بازاریابی و تبلیغات هست. من واقعاً هیچ شناخت و تجربه‌ای از تبلیغات وبازار یابی و به‌خصوص فروش نداشتم. نه آموزش‌دیده بودم. نه تجربه داشتم. نه یک کوچ خوب داشتم که بازاریابی و تبلیغات را به من آموزش بدهد. نه فروش را بلد بودم. نه یک کوچ داشتم که بادقت میزان هزینه کرد در تبلیغات را برای من آموزش بدهد. هر کس هر چه به من می‌گفت انجام می‌دادم. کلی هزینه می‌کردم.

نیاز روز، ایستگاه یا در گوگل تبلیغ کن.  بیایم محتوانویس استخدام کنیم. هزینه می‌کردم. کلی محتوانویس استخدام کردم. اما بازاریابی و تبلیغات این‌طور نیست که هرکسی هر چیزی گفت انجام بدهی. باید برنامه داشته باید بر اساس پولت هزینه بکنی و مطمئنا مدیریت مالی در یک کسب‌وکار بسیار مهم است. خیلی از ادم‌ها می گویند. ما پول نداشتیم. نتوستیم کسب وکار را جلو ببریم .به نظر من این می تونه اخرین دلیل باشه . البته من باور دارم . اگر کسبو کار ی می خواهد برند قوی بشود. نیاز به پول زیادی دارد. اگر ی کزمانی سال 87 یا 88 با سیصد یا چهارصد میلیون تومان یک سایت در حد اعتبار دیجی کالا راه اندازی کرد. 

امروز باید در حد چند صد میلیارد تومان هزینه کنی تا سایتی با ان سطح راه اندازی کنید. اگر استارت اپ کوچک می خواهید راه انداز کنید باید مدیریت مالی داشته ابشید. باید تک تک موارد با دلیل هزینه بکنید. باید میزان درامد خودتان در کنار میزان جریان نقدینگی شما به سمت بالا باشد و هزینه ها به سمت نزولی باشد. و کنترل کنید .این هزینه ها جزو هزینه های زود بازده یا دیر بازده هست . با هر هزینه چقدر برگشت سرمایه دارم . ایا این بودجه که پنجاه میلیون در شش ماه هزینه کردم . برای اجاره، تجهیز دفتر و غیره ،

به‌جای ان مثل دوستم یک دفتر کوچک اجاره می کردم . یک سفر چابهار یا قشم می رفتم . با ده تا خانه کار را شروع می‌کردم. تو فضای فروشگاه خودم که الان سایت هم داریم بنام دکونزو می‌نشستم و کار را استارت می‌زدم و آرام‌آرام در شهرها و جزایر جنوبی کار را شروع می‌کردم. تا یاد می‌گرفتم کجا هزینه تبلیغات کنم. مؤثر است.

تغییر ندادن مسیر نادرست (ری برندینگ)

وقتی که ذهن درگیر خیلی از مشکلات می شه و قرار است. یک نفر کل کارهای یک ایده را خودش به تنهائی انجام بده و از طرفی با مشکلات مالی هم سروکله بزند. دیگر فرصتی برای بازبینی ایده اصلی و تغییر مسیر نمی ماند. حالا که چند سال از این داستان گذشته و حالا به این سال‌ها فکر می‌کنم. می‌بینم. اگر یک کوچ می‌داشتم و این یکم ترمز من را می‌کشید و می‌گفت اجاره دفترت را کنسل کن. نیروها را مرخص کن. برو تو خانه‌ات بنشین و بدون اینکه کار را تعطیل کنی. یک ری برندینگ انجام بده. ببین ایده اولیه‌ات چه نیازهایی داشته و حالا کجا هستی. اگر مسیر را یک تغییر کوچک می‌دادم  و کار را دو سال تنها ادامه می‌دادم. شاید امروز جزو برندهای برتر بودم .

راه‌اندازی استارتاپ در موقعیت جغرافیایی نامناسب

مکان راه‌اندازی استارتاپ یکی از عوامل مهم موفقیت آن است؛ به‌طوری‌که آمار نشان می‌دهد ۹٪ استارتاپ‌ها به دلیل نامتناسب بین مفهوم استارتاپ و مکان راه‌اندازی آن دچار مشکل می‌شوند. علاوه بر این، استارتاپ‌هایی که با تیم‌های دورکار راه‌اندازی می‌شوند، باید راه‌های ارتباطی مؤثر با آنها برقرار کنند. در غیر این صورت، فقدان کار تیمی و بی‌برنامگی منجر به شکست استارتاپ خواهد شد. ابزارهای جدید برگزاری جلسات، برنامه‌ریزی، زمان‌بندی و مدیریت آنلاین پروژه‌ها را امتحان کنید و به بهترین نحو در کسب‌وکارتان بکار گیرید.

اگر بخواهم باز هم دلیل بیاورم. کلی دلیل می‌شود آورد. اما مهم‌ترین دلایلی که به نظرم آمد را خدمت شما عزیزان گفتم. امیدوارم موضوع  برای شما مفید بوده باشد و در فایل بعدی مواردی که امکان داشت استارت‌آپ ویلا پرشین موفق بشود را خدمت شما عزیزان به اشتراک گذاشتم. خیلی خوشحالم که با سایت سعید کاظمی همراه هستید و خوشحال می شوم شما هم تجربیات خودتان را با من درمیان بگذارید.

اهمیت هوش مالی در کسب و کار

اهمیت هوش مالی در کسب و کار

برای تماشا فایل ویدئویی اهمیت هوش مالی در کسب و کار از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

برای شنیدن فایل صوتی اهمیت هوش مالی در کسب و کار از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید.

امروز با خانم دکتر ضیائیان در خدمت شما عززیزان هستم. و قصد داریم در مورد اهمیت هوش مالی در کسب و کار با خانم دکتر صحبت کنم. خیلی تلاش میکنم. موارد خیلی مهم و ساده را با خانم دکتر صحبت کنم. خانم ضیائیان دکتری اقتصاد هستند. لطفاً خودِتان را بیش‌تر معرفی بفرمایید.

خانم دکتر ضیاییان: به نام خدا. اینجانب مهدیه‌یِ ضیاییان هستم، دانش‌آموخته دکترایِ اقتصاد، در حالِ حاضر استاد کارآفرینی، مدیرِ مرکزِ مطالعاتِ اقتصادی اتاقِ بازرگانی و مشاورِ کسب و کار و مؤلفِ کتبِ اقتصادی و هوشِ مالی هستم. امشب هم با مبحثِ هوشِ مالی در خدمتِ شما هستیم.  

سوال: تعریفِ هوشِ مالی چیست؟

اول با یک مقدمه شروع کنم که خیلی از مردم باور دارند که ما باید حتماً پول داشته باشیم تا بتوانیم از آن پول یک پولِ دیگری به دست بیاوریم. اما این باور حقیقت ندارد. بهتر است به این صورت بگوییم که اگر ما پولمان را در راهِ سرمایه‌گذاری مثلاً سرمایه‌گذاری در طلا از دست بدهیم قطعاً در سرمایه‌گذاری‌هایِ دیگر هم آن پول را از دست خواهیم داد؛ بنابراین این طلا یا سهام یا این خودرو ملک نیست که ما  را پول‌دار می‌کند و این دانِشِ ما درباره به دست آوردنِ این ملک و طلا و سهام هست که ما را پولدار می‌کند. در واقع این هوشِ مالی هست که دقیقاً ما را به ثروت نزدیک می‌کند. و باید بگویم که هوشِ مالی هم در تمامِ ادمهایی که در جهان زندگی می‌کنند وجود دارد.

و این‌که ما بگوییم هوشِ مالی فقط مختص به یک سری افراد است این اشتباه است. هوشِ مالی اون قسمت از هوش است که ما با آن می‌توانیم مسائل و مشکلاتِ مالی را حل‌کنیم. خُوب خیلی از افراد هستند.که وقتی با یک سری از مسائل و مشکلاتِ مالی روبه‌رو می‌شوند. نمی‌توانند این مشکلات را حل‌کنند. در نتیجه از آن مشکلات فرار می‌کنند. این افراد افرادی هستن که هیچ وقت نخواهند توانست این مهارتِ هوشِ مالی را فرابگیرند و نخواهند توانست در زندگیشان هم سرمایه‌گذاری‌هایِ درستی داشته باشند. بنابراین هوشِ مالی آن قسمت از هوش و ذهنِ ما است که توانایی حل و فصلِ مشکلاتِ مالی را داشته باشد   

انواعِ ضریبِ هوشِ مالی را هم توضیح بفرمایید؟

ببینید ما در هوشِ مالی پنج ضریب داریم. در بین این پنج ضریبِ، اولی از ضریب‌های است. که مهم‌ترین است و اولویت دارد به‌دست‌آوردن پولِ بیش‌تر  است. زمانی که ما بتوانیم درآمدِ زیادی را کسب کنیم اما نه در نتیجه سخت‌کار کردن، هوشِ مالی را کسانی دارند که خیلی مختصر و مفید کار می‌کنند. ولی خیلی هم پولِ خوبی دارند به‌دست می‌آورند. پس هرچقدر که درآمدِ ما بیش‌تر بشه اما نه در ازایِ کار کردنِ سخت و طولانی مدت نشان دهنده‌یِ این است که ما هوشِ مالیِ بیش‌تری خواهیم داشت.در نتیجه ضریبِ شماره‌یِ یک که در هوشِ مالی بسیار اهمیت دارد به دست آوردنِ پولِ بیش‌تر است.

ضریبِ دوم ضریبِ محافظت از پول است.

ببینید آنهایی که هوشِ مالیِ خوبی دارند خیلی راحت پول‌هایشان را از دست نمی‌دهند. یک سری افراد هستند که علی‌رغمِ این‌که درآمدِ خوبی دارند آخرِ ماه می‌بینیم پولِ خوبی براشون نمانده است. نه توانستن سرمایه‌گذاری کنند و نگاه هم می‌کنند می بینند. که چیزی که خواستند هم واردِ زندگی نشده. مثلاً طرف خواسته وسیله‌ای بخرد و در نهایت نتوانسه. و حتی نمی‌داند که پول‌ها را چه‌کار کرده است. یک سری اهرم‌ها هست که پولِ ما را از چنگِ ما درمی‌آورند. اما آنها کلاهبردار نیستند. یکی از این اهرم‌ها همین بحثِ مالیات‌ها است.

کسانی که هوشِ مالیِ خیلی بالایی دارند راه‌هایِ خیلی خوبی را بلدند. در موردِ اینکه نه مالیاتِ زیادی پرداخت نکنند که در عوض بتوانند ثروتِ بیش‌تری اندوخته کنند.بنابراین محافظت از پول هم خیلی مهم است در بحثِ هوشِ مالی و اگر ما هوشِ مالی داشته باشیم و قدرتِ جمع‌کردنِ پول را داشته باشیم ولی راهِ محافظت از پولِمان را بلد نباشیم قطعاً به دردِ ما نخواهد خورد.

ضریبِ شماره‌یِ سه ما هم بودجه‌بندیِ پول است.

ببینی همه‌یِ ماها که حقوقِمان را دریافت می‌کنیم یا کسب و کاری داریم و آخرِ ماه سودی را دریافت می‌کنیم باید پولِمان را بودجه‌بندی کنیم. یک سری افراد هستند که بودجه‌بندیِ آنها فقیرانه است. یعنی خیلی وارد نیستند. که این پولی که الان به دستِ من رسیده قرار است برایِ این یک ماه من چه برنامه ‎ای برایِ این پول داشته باشم. اگر نتوانم به شکلِ ثروتمندان و با مهارت و هوشِ مالی  من پولم را بودجه‌بندی کنم قطعاً نمی‌توانم موفق شوم و همین می‌شود که در آخرِ ماه نه پولی برای من مانده و نمی‌‎‌دانم الان چه کنم و این پول کجا رفته.

وضریبِ شماره‌یِ چهار اهرم ساختن از پول

ببینید بعد از این‌که من حقوقم را دریافت کردم یا کارآفرین پولَش را از آن کارگاهِش و کارخانه‌اش دریافت می‌کند باید از پولَش اهرم بسازد. این به چه معناست؟ خُب خیلی‌ها بعد از این که پول را دریافت می‌کنن یا داخلِ بانک‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند یا در صندوق‌هایِ سهام. که این روش، روشِ بسیار کم ریسکی هست و پر بازده هم نیست اما یک نوع روشِ اهرم ساختن از پول است.

آخرین ضریبِ هوشِ مالیِ ما ارتقاءِ دانشِ مالی هست.

ببینید تمامِ علمی که در دنیا وجود دارد برایِ هوشِ مالی روز به روز آپدَیت می‌شود و به روز رسانی و ما باید بر مبنایِ اطلاعاتی که روز به روز آپدَیت و به روز رسانی می‌شود دانِشمان را به روز رسانی کنیم. من یک دوره هوشِ مالی رفته‌ام، متوجه شدم که هوشِ مالی چی هست و از مشاورم راه‌کار گرفته‌ام دیگه تمام و من خدایِ هوشِ مالی هستم. نه این کاملاً اشتباه است. منی هم که مدرسِ این دوره‌ها هستم و مؤلفِ این کتب مدام باید مطالعه داشته باشم ، مدام از افرادِ موفق‌تر کمک بگیرم و مشاوره بگیرم تا بتوانم در کارم موفق‌تر بشوم. این که من یک دوره رفتم و هوشِ مالی فراگرفتم دیگه تمام نه به این شکل نخواهد بود. و من باید هر رو ز این هوشم را به روز کنم تا بتوانم به تواناییهایم برایِ به دست آوردنِ ثروتِ بیش‌تر کمک کنم.   

آدم‌ها باید از چه سنی شروع کنند به هوشِ مالی یادگرفتن؟ مثلاً فرزندِ من از چه سنی باید آموزشِ هوشِ مالی ببیند بهش ارزشِ پول را یاد بدهم؟

از سنِ چهار سالگی که بچه متوجه می‌شود که اصلاً کارکردِ پول چه هست شما می‌توانید هوشِ مالی را شروع کنید. یعنی حالا شاید بچه زیرِ 4 سال خیلی متوجه نیست اما الان که خوشبختانه بچه‌هایِ امروزه خیلی جلوتر از بزرگ‌تر ها هم دارند قدم بر می‌دارند از چهارسال به یعد ما می‌توانیم آموزشِ هوشِ مالی را شروع کنیم تا هفتاد هشتاد سال به بعد انشالله.  

هوش مالی در بخش IQ یا EQ قرار می گیرد؟

بحثِ که خیلی بینِ جامعه کسب و  کار و کارآفرین مطرح شده است و بخشی از جامعه دارد به این موضوع پی می‌برد بحثِ آی‌کیو و ایی کیو هست. هوشِ مالی در کدوم یک از اینها قرار می‌گیرد؟ اگر آی‌کیو و ای‌کیو را هم به ما نشون بدید ممنون می‌شوم.  

ضیاییان: ببینید هوشِ مالی باهوش ذهنی خیلی فرق می‌کند. هوشِ مالی همان‌طور که گفته شد همان بخش از مغز است که می‌تواند به ما کمک کند که ما با مشکلاتِ مالی‌مان به‌خوبی روبه‌رو شده و آنها را حل‌وفصل کنیم. اما هوشِ ذهنی یا همان IQ که شما گفتید خُب یک مثالِ خیلی ساده می‌زنم. یک سری از افراد هستند مثلاً جوانانِ مادر دانشگاه، استعداد درخشان هست، نخبه است و نمرI الف دارد. ولی با یک مشکلِ مالی که روبه‌رو می‌شود عینِ غارنشینان رفتار می‌کند. چرا؟

چون آموزِشِ هوشِ مالی را ندیده است. پس ببینید فردی که تحصیل‌کرده است و بسیار با استعداد است و نمره‌یِ الفِ دانشگاه است. ولی تواناییِ حلِ مشکلاتِ ماللیِ خودِش را ندارد. ولی در عوض ما ثروتمندانی را در دنیا داریم و حتی تحصیل نکردن اما فوق‌العاده پولدار هستند و ثروتمندترین فردِ جهان شدند. پس هوشِ مالیِ ما کلاً ابعادِش با اون بخشِ مغزِمان که مربوط به آی‌کیو می‌شود فرق دارد و هوشِ مالی در وجودِ همه‌یِ انسان‌ها هست و می‌شود با آموزِش آن را بیدار کرد و به‌کار برد در زندگی با مشاوره‌ها و آموزِش‌هایِ متعدد.     

چگونه ترس از سرمایه گذاری و شروع کسب و کار را با افزایش هوش مالی شروع کنیم؟

ضیاییان: ببینید راجع به سرمایه‌گذاری افرادی که هوشِ مالی را آموزِش می‌بینند خیلی خوب تواناییِ این را دارند که بازارها را تحلیل کنند. مثلاً من آموزِشِ هوشِ مالی دیدم و در کنارِ این هوشِ مالی دوره‌هایِ بورس را هم گذراندم. باتوجه‌به این دوره که دیدم و آن آموزِشِ مالی الان می‌دانم که وضعِ خریدِ سهامِ خودرو یا سهامِ موادِ غذایی به چه شکلی هست و به‌جای این‌که در این سهام‌ها سرمایه‌گذاری کنم در صندوق‌هایِ لوتوس مثلاً سرمایه‌گذاری کنم؛ صندوق‌هایِ طلا، حالا باتوجه‌به اُنسِ جهانیِ طلا. 

در این چند روزِ اخیر تعدادی از دوستان تماس گرفتن که ما می‌خواهیم دلار بخریم چون‌که قیمتِ دلار آمده پایین. ببینید برایِ سرمایه‌گذاری در بازارها اصلِ اولیه همین آموزِشِ هوشِ مالی هست. شما اول باید آموزش هوشِ مالی را ببینید تا تواناییِ تحلیلِ بازارها را داشته باشید. خُوب ببینید قیمتِ دلار که الان آمده رویِ بیست و پنج و بیست و شش می‌چرخد. خیلی‌ها دچارِ اِسترِس شدند که آیا الان وقتِ خرید است یا فروش و خُوب ببینید.

بعضی مواقع بازار یک ترسی ایجاد می‌کند و بعضی مواقع یک جوِ روانی داخلِ بازار ایجاد می‌شود. این بحث خیلی مهم است. شما اول باید کامل آموزِشِ هوشِ مالی را فرا بگیرید و بعد از این‌که این آموزِش را فراگرفتید پا تویِ بازارها بگذارید و تحلیلِ آن بازارها را در کنارِ این آموزشی که دیدید فرا بگیرید.  

آیا کسب تجربه واقعی در محیط کار از سن کم می تواند به رشد هوش مالی کمک کند؟

کاظمی: خُوب دیدید که آدم‌هایی که از سنِ کم واردِ بازار شدند و کسب‌وکار دارند یک ذهنیت‌هایِ خیلی خاصی دارند نسبت به بازار. یعنی نگاهِشان با یک نفری که مثلاً فوق‌لیسانس گرفته، دکترا گرفته ولی هیچ‌ کسب‌وکار بیزینسی نداشته خیلی فرق می‌کند و بعضی مواقع هم؛ البته من تویِ بازار اینها را یاد گرفتم که مثلاً چهار پی کسب  و کار خیلی برایشان مهم است. مثلاً مکان هنوز هم اعتبارِش را از دست نداده و هنوز هم 86 درصدِ فروشِ کسب‌وکارها در فضایِ فیزیکی انجام می‌شوند و چهارده درصدِ کسب‌وکارها اینترنتی هستند. من این مطلب را از کسی شنیدم که از 12 سالگی در مجموعع پدرِش کار کرده بود. خیلی به این موضوع تأکید داشت که مکان خیلی مهم است. بعداً من حرفِ این شخص را گوش کردم و فضایِ فیزیکیِ مجموعه‌یِ خودمان را عوض کردم درسته که اجاره‌یِ ما سه برابر شد اما فروشمان هم 5 برابر شد.

ضیاییان: بله قطعاً تأثیر دارد.

کاظمی: نگاهِ آن شخصِ به کسب‌وکار و نگاهِ مالی که داشت و تجربه‌اش خیلی جالب بود برایِ من که چقدر این آدم نگاهِش فرق می‌کند نسبت به آدمی که مثلاً پدرِش کارمند بوده یا خودِش تجربه زیادی در کسب و کار ندارد. تجربه‌یِ واقعی نداشت ولی هوشِ مالیش مطمئناً بالا بود. الان هم خیلی آدمِ موفقی هست. 

 هوش مالی ربطی به تحصیلات دانشگاهی ندارد

ضیاییان: آقایِ مهندِس اصلاً هوشِ مالی؛ همان‌طور که قبلاً هم گفتم به تحصیلاتِ دانشگاهی ربطی ندارد. تحصیلاتِ دانشگاهی می‌تواند تسهیل‌کننده موفقیتِ ما در بازارِ کار بشود ولی هیچ‌وقت تضمین‌کننده نیست. همان‌طور که گفتم خیلی از افرادِ ثروتمندِ جهان اصلاً تحصیلاتی ندارند و خیلی از تحصیل‌کرده‌ها که در همین کشورِ خودمان هستند و فاقدِ شغل و مهارت هستند و حتی ریسک نمی‌کنند و حاضر نیستند. ریسک کنند  و واردِ بازارِ کارآفرینی بشوند.

مثلاً حالا من‌بابِ مثال عرض‌کنم خدمتتون یکی از تحصیل‌کرده‌هایِ همین شهِر خودمان بیرجند، خُوب طرف فوق‌لیسانس بوده، کار و مهارتی نداشته و تصمیم‌گرفته که بوتیکِ لباس بزنه. صد میلیون وام می‌گیرد و لباس‌فروشی باز می‌کند. ببینمید این خیلی اشتباه است. منی که در این شهر زندگی می‌کنم اول باید اگر خودم مهارت و هوشِ  مالی ندارم از یک مشاوره کسب و کار کمک بگیرم. حتماً یکی دو دوره‌یِ آموزشی دارند. این‌که بدون مهارت در یک زمینه‌یِ کاری شروع به کار کنم این بزرگ‌ترین اشتباه است.

ببینید فروشندگی خودِش یک هنر است.

خودِش باید یک مهارتِ خاص را دارا باشد. فردی که دارد آن کار را شروع می‌کند. باید زبانِ بدن را بلد باشد. بحثِ سوشال مارکِتینگ به این شکل نیست که من یک دکور بچینم و بهترین مکان را هم در شهر اجاره کنم. اصلا اینطور نیست. نه به این شکل نمی‌توان مشتری را به خود جلب کرد. من تا خلاقیت از خودم نشان ندهم و تا زبانِ ارتباطِ مؤثر را بلد نباشم قطعاً نمی‌توانم با مشتری ارتباط بگیرم. شاید یک نفر یکبار از من خرید بکند اما برایِ دفعاتِ بعدی از من خرید نمی کند.

خیلی از کسب و کارهایِ ما در داخلِ همین شهرِ بیرجند برایِ این با شکست مواجه شدند به دلیل تعددِ شغل. نگاه نمی‌کنند ککه این شغل اشباع شده در این شهر. حاضر نیستمد مشاوره بگیرند که من این ایراد را هم به اتاقِ اصناف گرفتم در حضورِ خودِ بزرگواران و گفتم که چه بهتر است که شما در اتاقِ اصناف یک اتاقِ فکرِ اقتصادی داشته باشید. مشاوره‌یِ اقتصادی بدهید به دوستانی که قبلا از این‌که بخواهند سرمایه‌شان را از دست بدهند. خُوب گزارشی رسید که ما 350 نفراز اصنافِ پوشاکی در داخلِ همین شهر بیرجند ورشکست شدند.

بدون مهارت، تخصص و بخصوص هوش مالی وارد بیزینس نشوید؟

و خُوب این خیلی آمارِ بالایی هست. آمارِ بیکاریِ ما طبقِ پژوهشی که خودِ من انجام دادم در داخلِ استان 36 درصد .و چه بسا بالاتر از اون هست. و خُوب کسانی که می‌آیند و یک شغلی می‌زنند بدونِ مشورت و مهارت و وارد می‌شوند و دوباره شکست می‌خورند خُب انگیزیِشان هم از بین می‌رود و این است که الان دوستان دنبالِ بیش‌‌تر شغل‌هایی هستند که سرِ کار بروند و آخرِ ماه هم حقوقی دریافت کنند. بزرگ‌ترین عللِ این‌که ما رشدِ اقتصادی را نداریم همین آمارِ بالایِ بیکاری است، همین آمارِ بالایِ ورشکستگی است.

بحثِ سوشال‌مارکِتینگ بزرگ‌ترین بحث در کارآفرینی هستِش که خودِش کلی سخن و حرف دارد و کسانی که می‌خواهند واردِ بازار شوند فقط به این فکر نکنن که من مثلاً پی.اِچ.دیِ فلان رشته هستم . می‌توانم در این رشته موفق شوم. خُب عزیزِ من منی که در رشته‌یِ عمران درس خواندم باید علم و عمل را کنارِ هم داشته باشم و حتی باید یک‌سری دوره‌ها را بگذرانم و کنارِ یک‌سری افرادِ موفق در این رشته قرار بگیرم و از آنها مشورت بگیرم. تحصیلات به  هیچ وجه نمی‌تواند تضمین‌کننده‌یِ موفقیتِ من و شما در بازارِ کار باشد.    

چه کسانی به هوشِ مالیِ بیش‌تری نیاز دارند؟

ضیاییان: همه افرادی که به نوعی با پول سر و کار دارند. نیاز به هوشِ مالی دارند. مثلِ کارمند، خویش‌فرما یا همان کسب و کارهایِ کوچک، مثلِ کارفرما و کارخانه‌هایِ خیلی بزرگ و سرمایه‌گذارها. که این چهاردسته که اعلام کردم حضورتان نیاز دارند  که هوشِ مالیِ خودشان را به روز کنند و از این طریق بتوانند به درآمدِ بیش‌تری دست پیدا کنند.   

در مورد نگهداری پول بیشتر توضیح بدهید؟

کاظمی: یک بحثی که در این 5 بخشِ اولی که بیان کردید بحثِ نگهداریِ پول است. آیا نگهداریِ پول مفهومِش این است که ما خرج نکنیم؟ مثلاً من در ماه 30 میلیون درآمد دارم. آیا منظور این است که من نگه‌دارم، ذخیره کنم و یا سرمایه‌گذاری کنم. یا این‌که کالایِ موردِ نیازم را نخرم. لطف کنید این را هم توضیح دهید.

ضیاییان: ببینید بحثِ محافظت از پول همان‌طور که با مثال برایِ شما توضیح دادم یکی از این موارد در کسب‌وکارها بحثِ مالیات است که خیلی کارفرما را اذیت می‌کند. خُوب خیلی‌ها هستند که با چنان مهارتی دارند دفترهایشان را پلمپ می‌‌کنند و از سایرِ روش‌‌هایِ درست و قانونیش دارند استفاده می‌کنند یا سایرِ روش‌ها را در کنارِ کارِشان؛ خُوب سودی که به دست می‌آورند جایِ دیگری دارند سرمایه‌گذاری می‌کنند، باز سود را واردِ کارِ خودشان می‌کنند و به این شکل جلویِ ضرر را گرفتند.

بحثِ حالا محافظت از پول که گفتید بیش‌تر به این‌طوری است. یعنی نتوانند پولِ شما را از شما بگیرند. ببینید یک مثالِ ساده‌تر هم خدمتِ شما توضیح بدهم. مثلاً من در منزل غذا دارم، انواعِ گوشت را دارم، برنج و روغن دارم، بهترین مواد غذایی را داخلِ منزل دارم و نیازی نیست که من هر شب رستوران بروم و غذاهایِ فست‌فودی  استفاده کنم. در خانه سالمِش را تهیه می‌کنم و به این شکل جلویِ ضررِ مریض شدن و هزینه‌هایِ درمانی را هم گرفتم. بحثِ مدیریتِ درست یعنی این. 

آیا درآمد خودمان را به کالای مصرفی تبدیل کنیم یا سرمایه گذاری کنیم؟

کاظمی: حالا من بعضی اوقات به دوستان یا کسایی که مشاوره می‌گیرند می‌گویم که وقتی شما یک حداقل درآمدی؛ حالا هر مبلغی که باشد نباید  این را به کالایِ مصرفی تبدیل کنید. چون زمانی که به مبل تبدیل می‌کنید یا این‌که مبل دارید و حداقل دو سالِ دیگر این مبل کار می‌کند و مبلِ نو می‌خرید، خُوب شما اطلاع دارید که مبل بعد از یک سال کار باید به یک‌سومِ قیمتِ تمام‌شده بفروشید. عملاً سرمایه‌گذاری هست که به هیچ درآمدی برایِ شما ختم نمی‌شود.

متأسفانه من خیلی در این موارد دیدم. من خیلی با کارآفرین‌ها صحبت می‌کنم و از آنها ایده می‌گیرم. به یکی از کارآفرین‌ها گفتم چطور شما توانستید ثروتتان را افزایِش دهید؟ گفتند که من با یک دوستی که دوستِ صمیمیِ من بود با هم شروع کردیم و الان هر دویِ ما موفق هستیم به نسبت ولی من الان چندین برابر وی سرمایه دارم. گفت اولین سرمایه‌ای که به دست آورد رفت و مبلِ آن‌چنانی خرید، رفت سفرِ فرانسه و گفت من امروز از ده سالی که دوستم به فرانسه رفته گذشته و من امروز تصمیم‌ گرفتنم فرانسه بروم. چون الان به حدی درآمدم رسیده است که الان بدونِ کارکردن؛ منظورِ دوستمان درآمدِ غیرفعال بود، و فعالیتی نمی‌کنند و ثروت به جایی رسیده که خودِش تولید ثروت می‌کند.

وقتی هزینه کنید که از منابع درآمدی خرج کنید نه از سرمایه اولیه؟

ضیاییان: بله قطعاً. خدمتِ شما عرض کردم که در موردِ ضرایبِ هوشِ مالی. وقتی پولی به دستِ من می‌رسد من باید از پولم اهرم بسازم. حالا سرمایه‌گذاری در بانک باشد یا در صندوق‌هایِ سهام. بازارِ طلا یا بازار ارز، بازار ملک یا خودرو یا هر چیزی،ولی خُوب باتوجه‌به شرایطِ اقتصادیِ الان من توصیه‌ام به همه دوستانی که این لایو را دارند نگاه می‌کنند یا بعدها خواهند دید  این است که اقتصادِ سالم اقتصادی است که ما سرمایه‌هایمان را به سمتِ سرمایه‌گذاری‌هایِ مولد سوق دهیم.

به سمتِ نامولدها نرویم. از ماست که بر ماست. خسب منِ نوعی وقتی تقلیدِ کورکورانه می‌کنم، پیروی می‌کنم و واردِ بازارِ خودرو می‌شوم و پولم را می‌گذارم تویِ بازارِ خودرو و بعد چند برابرِ سود همان ماشیبن را در بازارِ آزاد می‌فروشم، واردِ بازارِ ملک می‌شوم و قیمتِ زمین‌ها را بالا می‌بریم. ببینید این به ضررِ خودِ ماست. ولی اگر ما واردِ کارِ تولید شویم و واردِ کارآفرینی شویم قطعِ به یقین هم آمارِ اِشتغالِمون بیش‌تر می‌شود و هم آمارِ بیکاری کم‌تر می‌شود و هم سرمایه‌گذاری‌هایمان سالم‌تر است و هم به نرخِ رشدِ اقتصادی جه در داخلِ استان و چه کشور کمک خواهیم کرد.

 پس بنابراین پولی که به دست من می‌رسد من نباید همه‌یِ آن‌ها را صرفِ هزینه‌هایِ مازاد یا هزینه‌هایی بکنم که اصلاً تأثیری در زندگیِ من نخواهد داشت. من باید حتی از سودِ حاصل از آن کارکردم باز مجدد جایی سرمایه‌گذاری کنم و تولیدِ ثروت کنم. یکی از مزایایِ هوشِ مالی این است که من هر چقدر کم‌تر کار می‌کنم پولِ بیش‌تری به دست بیاورم. در واقع من برایِ پول کار نمی‌کنم و این پول است که برایِ من کار می‌کند. یک مسئله‌یِ دیگه این‌که خیلی‌ها ازشون می‌پرسید

تعریف شما از سرمایه چیست؟

ضیاییان: از خیلی از آدمهامی پرسم. سرمایه‌یِ تو چی هست؟ می‌گه همین خانه و ماشین. اینها سرمایه به حساب نمی‌آید. سرمایه چیزی است که در جیبِ من پول می‌گذارد. این ماشینِ زیرِ پایِ من استهلاک دارد. هزینه‌یِ بنزین می‌دهم، برایِ ماشین خرج می‌کنم، هرینه‌یِ تعویض روغن دارد. اینها سرمایه حساب نمی‌شود. خانه‌ای که من در آن زندگی می‌کنم پولِ برق و آب و گازِ و همه‌یِ اینها باید پرداخت بشود پس من دارم هزینه می‌کنم در آن خانه مگر این‌که من خانه یا ملکِ تجاریِ مازاد داشته باشم و به اجاره بدم و از پولِ اجاره‌یِ آن ملک در جایِ دیگری سرمایه‌‌گذاری کنم. آن ملک یا خانه سرمایه برایِ من محسوب می‌شود. خانه‌ای که من در حالِ حاضر در آن زندگی می‌کنم سرمایه نیست. پس زمانی من می‌توانم موفق باشم که پول برایِ من کار کند نه من برایِ پول.

مقایسه درآمد با سود بانکی و تاثیر آن بر تصمیمات مالی در ایران؟

کاظمی: خُب می‌دانید که این تورم خُوب خیلی ساده است. کارآفرین یا کسی که می‌خواهد کسب‌وکاری راه‌اندازی کند تجزیه‌وتحلیل می‌کند و می‌گوید که اگر من این ثروت را 5 سالِ پیش در بحثِ املاک سرمایه‌گذاری می‌کردم، الان خیلی موفق تر بودم. خیلی وقت‌ها افرادی پیشِ من می‌آیند که سرمایه‌گذاری کنند و راه‌هایِ کسب‌وکار را به آنها پیشنهاد می‌کنیم. اما بعداً با سودِ بانک مقایسه می‌کند و از سودِ بانک بیش‌تر می‌خواهد. خُوب با خودش می گوید. من باید تولید بکنم، کار هم انجام بدهم، واردات و فروشش را هم انجام بدهم  بعد از سودِ بانک هم بیش‌تر بدهم؟

پس باید خیلی سود بکنم که بتوانم از سودِ بانک هم بیش‌تر بدهم. من بحثِ ارزش‌افزوده را مطرح می‌کنم. خیلی مثالِ ساده‌ای بزنم. من برادرِ خودم مبلغی پول داشت و می‌خواست در کسب‌وکاری که الان من دارم سرمایه‌گذاری کند. اما گفت اگر رویِ ملک سرمایه‌گذاری کنم ارزش‌افزوده دارد. گفتم که خُوب من الان چندین برابرِ اجاره ملک دارم به تو سود می‌دهم، سودِ حلال که با آن کسب و کار انجام شده. بعد می‌گفتن که نه من در دراز مدت ضرر می‌کنم. چرا این‌طور می‌گفت چون براساسِ تجربه‌اش داشت صحبت می‌کرد. متأسفانه سودهایِ بانکی قاتلِ توسعه هستند. حالا من اقتصاددان نیستم و نمی‌دانم شما باز نظرِتون را بفرمایید.   

بانک‌ها واقعاً نابودکنندگانِ تولیدکنندگانِ ما در کشورِ ایران هستند؟

ضیاییان: ببینید متأسفانه بانک‌ها واقعاً نابودکنندگانِ تولیدکنندگانِ ما در کشورِ ایران بودند. ولی باز هم من اینجا می‌گویم که اگر شما این هوشِ مالی را خیلی‌خیلی خوب یاد بگیرید یعنی به‌صورت این‌که عمیق و گسترده، حالا در این لایو نیم‌ساعته ما یا 45 دقیقه‌یِ ما خیلی نمی‌شود راجع به این مسئله صحبت‌کرد ولی بحثِ هوشِ مالای به حدی بحثِ عمیق،شیرین و دقیقی هست که ما در ایران نمونه‌هایش را داریم.

ببینید آقایِ دکتر نبی که من نمی‌دانم داستانِ زندگیِ ایشان را شنیده‌اید یا نه. ایشان بزرگ‌ترین کارآفرین در خراسانِ رضوی هستند. ایشان از هیچ هیچ شروع کردند، در یک خانواده‌یِ هفت هشت نه نفره، پدر اینها را گذاشته و این فرزند با مادر بوده و دو فرزندِ بزه‌کار هم داخلِ خانواده بوده‌ است. می‌گفتند ما به حدی رسیده بودیم که مادرم ما را دورِ میدان می‌برد که از علف‌هایِ دورِ میدان تغذیه کنیم و مادر به ایشان می‌گفتند اینها خوردنی هستند و تغذیه کنید. ولی می‌گویند که یک خیری پیدا شده بودند که به ما پول دادند و توانستیم روزنامه بخریم و شب‌هایی بود که روزنامه‌ها فروش نمی‌رفت و رویِ دستمان می‌ماند و من اشک می‌ریختم که ما داریم سرمایه‌مان را ازدست می‌دهیم و می‌رفتم کفش واکس می‌زدم.

ببینید منی که هوشِ مالی فراگرفتم نباید منتظرِ یک دست بمانم. منی که می‌خواهم کارافرینی شروع کنم همین الان نمی‌توانم یک غولِ اقتصادی باشم، همین الان نمی‌توانم 50 میلیارد تومان بگذارم و واردِ یک سرمایه‌گذاریِ کلان بشوم. هوشِ مالی به من می‌گوید که من از پایین‌ترین پله شروع کنم و پله‌ها را هم دوتا دوتا نباید طی کنم. و مطمئن باشید که اگر این هوشِ مالی را از نوعِ عمیقَش یاد بگیرید و کنارِ کارآفرینانِ خیلی موفق قراربگیرید.

داستان یک کارافرین با هوش مالی بالا؟

مثلِ کارآفرینی که در حالِ حاضر صاحبِکارخانه‌یِ زرماکارون هست. خیلی از ما کلیپِ ایشان را دیدیم و داستانِ زندگیِ ایشان را که واکس می‌زدن و برایِ این‌که بتواندا به مدرسه برود و کاغذ و مداد داشته باشد هیچ وقت( لایو قطع شد) . أن روستا صحبت کردم و از ایشان خواستم که یک مقدار زمین در اختیارِ ما قراردهد که ما بتوانیم کارِ سوله‌سازیمان را شروع کنیم و بعد که به سود رسیدیم پولِ ایشان را بدهیم. خُب این اهالیِ روستا به این جوان‌ها اعتماد کردند.اینها اولین سوله را که می‌سازند اولین مشتری با سودِ خیلی بالایی پیدا می‌شود و این را از وی می‌گیرد. خُب با آن سودی که به دست آوردند آن سود را تقسیم کردند ، زمین را شریکی خریدند و مجدد سوله‌سازی کردند به حدی که الان ادعا می‌کنند که نزدیک به چند هزار نفر نیرو زیرِ دستِ ایشان کار می‌کند و چند صد میلیارد فقط حقوق می‌دهند.

ببینیدپس ما نمونه‌های داخلِ ایران داریم. درر حالِ حاضر شرکتِ زر ماکارون، شرکتِ کاله، شرکتِ شیرین عسل، اینها شرکت‌هایِ موفقِ ما هستند و مهم‌ترین شرکت کارخانجاتِ آرشیا هست که متعلِق به دکتر نبی هست که الحمدلله خیلی از افرادی را که داریِ سوء‌پیشینه هستند ایشان جذب کردند و شرطِ استخدام هم داشتنِ سوءِ پیشینه هست. یعنی ایشان بزرگ‌ترین ریسکِش را کرده است. ولی ببینید الان موفق‌ترین است در کشور. پس ببینید اینهایی که دارند بهانه می‌آورند کسایی هستند که شرکت‌هایِ بزرگ و کارخانه‌هایِ غول‌آسا را دیدن و می‌خواهند یک‌شبه به آن برسند.

نه هوشِ مالی می‌گوید نه من از پایین‌ترین پله شروع می‌کنم و پله‌ها را هم دوتا دوتا نمی‌روم.

یک موردِ دیگر این‌که هوشِ مالی با قانونِ جذب یک رابطه‌یِ خیلی مستقیم دارد. من می‌توانم ماورایی فکر کنم ولی در کنارَش باید برنامه‌ریزی داشته باشم و هدفم را مشخص‌کنم. یک برنامه‌ریزیِ روزانه، هفتگی، ماهانه و در آخر سالانه داشته باشم برایِ رسیدن به آن هدفم. اگر این‌ها را کنارِ هم چیدم و از زمانم به نحوِ احسن استفاده کردم که بحثِ مدیریتِ زمان خودِش یک بحثِ جدا هست می‌توانم در بحثِ هوشِ مالی موفق شوم و چه بسا بزرگ‌ترین کارآفرین در کشور هم بشوم.

تحصیلات دانشگاهی ارتباطی با موفقیت در بیزینس دارد؟

کاظمی: اتفاقاً یک آماری داشتم نگاه می‌کردم که می‌گفت در تهران به نسبتِ شهرهایِ کوچک 79 درصد از آدم‌ها به این باور رسیده‌اند که کسی که به تحصیلاتِ دانشگاهی علاقه ندارد؛ مثلِ همه مردمِ دنیا که 20 درصد دنبالِ تحصیلاتِ دانشگاهی هستند، کسایی که علاقمند هستند به تحصیل و …  دلیلی ندارد که دنبالِ تحصیلاتِ دانشگاهی بروند و 4 یا شش سال و حتی بیش‌تر وقتشان را صرفِ تحصیلات کنند و بر این باورند که اگر این زمان را صرفِ یادگیریِ تخصصی بکنند مطمئناً تأثیرگذارتر خواهد بود.

ولی در شهرهایِ کوچک هنوز 49 درصد بود  و هنوز شهرهایِ کوچک باور دارند که با تحصیل می‌شود شغل پیدا کرد با این‌که می‌بینند که در جامعه حجمِ زیادی از آدم‌هایِ تحصیل‌کرده هستند که بیکارند و حداقلِ درآمد هم ندارند. اگر این آدم‌ها تخصصی در زمینه‌ای می‌داشتند و رشته‌ای کاری بلد بودند مطمئناً موفق‌تر بودند. من وقتیشهرِ خودمان را تحلیل می‌کنم  و بازارها را می‌بینم متأسفانه همه دارند کافی‌شاپ می‌زنند و نمی‌دانم که این کافی‌شاپ چی داره.

یکی از نشانه های ضعف هوش مالی تقلید از بیزینس های موفق است؟

ضیاییان: خُوب این همان تقلید کورکورانه هست. دنباله‌روی که  مهارتِ عدمِ تحلیلِ بازار را ندارند و می‌بینند که فلانی کافی‌شاپ زده و خیلی هم درآمدِ خوبی هم دارد خب اینها هم کافی‌شاپ می‌زنند. دقیقاً همین مسئله است که در شهرِ ما و در همه شهرها تویِ اتاقِ اصناف یک اتاقِ فکر اقتصادی باشد. همین خیابان مدرس اینجا. هر کوچه‌ای که وارد می‌شوی بالا، پایین، راست، چپ همه‌اش آرایشگاه. شما ببینید دوره‌یِ کرونا چقدر آرایشگاه ورشکست شد. یا مثلاً خانم‌هایی که به من مراجعه می‌کنند. خانم چه شغلی علاقه دارید؟

خُوب برادر  من خواهر من خیاطی درسته که یک شغلی هست که اکثر خانم‌ها می‌توانند وارد شوند اما نمی‌شود از آن کسب درآمد کرد. ببینید صنعت نساجی در کشور ما یک صنعت قاچاق پذیر است، یک تکنولوژی به روز نشده و قدیمی هست. من هزار هم کارگاه خیاطی بزنم نمی‌توانم موفق بشوم. باید به این موارد دقت کنند.  چرا دوره نبینم و  به جایِ این‌که لباس بدوزم جعبه‌هایِ بسته‌بندیِ ترمه بدوزم که کشورهای حاشیه‌یِ‌ خلیج فارس به شدت از این بسته‌بند‌های ما استقبال می‌کنند. 

این مهارت خیاطی را جایِ دیگری خرج کنیم. چرا فکر می‌کنیم خیاطی فقط دوختن لباس است. این بسیار اشتباه است. و خُوب همین مسئله باعث می‌شود که خیلی‌ها دچار شکست در کسب و کارشان شوند. دانش مال به من یاد می‌دهد. که من قبل از انجام هرکاری توان‌سنجی شوم. مثلاً من می‌خواهم یک مغازه‌ لوازم آرایشی بهداشتی بزنم. آیا من توانَش را دارم؟ آیا من مهارت فروشندگی را دارم؟ این آزمون باید توسطِ یک مشاور انجام شود. آیا من زبان ارتباط مؤثر دارم؟

در صورت داشتن هوش مالی بالا، بدنبال نیچ بازار می گردیم؟

من چه خلاقتی می‌توانم از خودم نشان دهم که فرق داشته باشد با این لوازم آرایشی کوچه‌ بغل؟ وگرنه برای مشتری چه فرقی می‌کند که از این مغازه خرید کند یا از آن مغازه؟ قیمتم را کم‌تر بدهم یا بالاتر؟ من مان که مهارت را داشته باشم، زبانم را خوب بلد باشم، زبان ارتباط مؤثر با مشتری را، زمانی که من آن خلاقیت را داشته باشم و بتوانم خلاقیتی از خودم برای مشتری بروز دهم قطعاً برای مشتری فرق می‌کند که از کدام مغازه خرید کند. حتی اگر من جنسم را گران‌تر بفروشم. این خیلی نکته‌یِ‌ مهمی است.

بحث افزایش مهارت و تقویت هوش مالی در جامعه در حال پذیرش می باشد؟

کاظمی: خُوب خدا را شکر که این بحث دارد پیش می‌آید. یعنی به‌ مرور زمان دانش در  این زمینه زیاد می‌شود. اتفاقاً در باشگاه فوتبال دو شب پیش؛ هرچند خیلی سرم شلوغ است، خواهش کردند که من عضو هیئت‌مدیره در همین شهر خودمان باشم. گفتم ایرادی ندارد من قبول می‌کنم فقط به من فرصت بدهید این بچه‌های تیم دور هم جمع شوند و من فقط قرار است که روی ذهنشان کارکنم. من به جسمشان تخصصی ندارم و تکنیک و تاکتیک فوتبال را نمی‌دانم ولی روی ذهنشان می‌توانم کار بکنم. الان جوان‌ها خوشبختانه با وجود شبکه‌های مجازی و دنیای اینترنت ذهنیت‌ها خیلی فرق کرده است و خیلی دانش افزایش پیدا کرده است.

ولی بعضی مواقع خیلی دلم می‌سوزد. بعضی وقت‌ها بعضی فروشگاه‌ها و کسب‌وکارها را می‌بینم که خیلی سریع جمع می‌شود. طرف نه ایده‌ و خلاقیتی دارد و نه تخصص و تجربه‌ای دارد. متأسفانه ما تویِ ایران این ضربه را خیلی‌ها حتی خودِ من هم خوردم. خیلی‌ها کارها را بدونِ تجربه شروع می‌کنیم. این‌که من در دانشگاه عمران خواندم دلیل بر این نیست که من یک پیمانکار خوب باشم. من همین تجربةِ ناموفق را خودم داشتم. رفتم پیمان‌کاری زدم اما چون تاره از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم و تجربه هم نداشتم خیلی شرایطِ بحرانی برایِ خودم و خانواده ایجاد کردم. چند روز پیش به خانمم می‌گفتم که اگر من سه‌چهار سال واردِ شرکت‌هایِ پیمانکاری می‌شدم ، کار می‌کردم و در کنارِ شرکتِ خودم هم یک کارِ کوچک برمی‌داشتم و آرام آرام سالِ پنجم شروع به کار می‌کردم خیلی موفق‌تر بودم.

امیدوارم بحث اهمیت هوش مالی در کسب و کار در سایت من بنام سعید کاظمی برای شما مفید بوده باشد. و شما دوست عزیز هم اگر تجربه خاصی دارید. که می تواند به بیزینس و رشد کسب و کار دیگران تاثیر بگذارد. لطف کرده و با من و دیگر فارسی زبانان به اشتراک بگذارید. برای دیدن بقیه مقالات مرتبط با آموزش موارد خیلی تخصصی مرتبط با کسب و کار اینجا کلیک کنید. راشتی دوره رایگان آموزش رایگان از تجربیات 22 ساله خودم تهیه کردم . پس اگر بدنبال افزایش دانش، تخصص کسب و کار هستید. این دوره با ارزش را از دست ندهید.

سوالات واجد شرایط بودن اکسپرس اینتری کانادا

سوالات واجد شرایط بودن اکسپرس اینتری کانادا

خیلی خوشحالم که با سایت سعید کاظمی همراه من هستید. در شش مرحله قبلی کلی مطلب در زمینه مهاجرت از طریق اکسپرس اینتری کانادا را برای شما عزیزان ترجمه و ارائه کردم. در اینجا کلی سوال و جواب را از سایت های معتبر و جهانی یا سایت های مهاجرتی ایرانی برای شما آماده کردم. امیدوارم برای شما مفید بوده باشد. پس در ادامه با مهمترین سوالات واجد شرایط بودن اکسپرس اینتری کانادا با من همراه باشید.

چگونه می توانم کد طبقه بندی شغلی ملی (NOC) خود را پیدا کنم؟

کد طبقه‌بندی مشاغل ملی (NOC) شماره‌ای است که شغل در سیستم رسمی طبقه‌بندی مشاغل کانادا در زیر آن فهرست شده است.

کجا می توانم شماره پروفایل اکسپرس اینتری یا کد اعتبار سنجی Job Seeker خود را پیدا کنم؟

می توانید این شماره ها را در یک پیام در حساب کاربری خود پیدا کنید. برای پیدا کردن آن:

وارد حساب کاربری خود شوید

به عنوان “مشاهده برنامه ها یا پروفایل های ارسال شده من” بروید

روی “بررسی وضعیت و پیام ها” کلیک کنید

به جدولی به نام “مطابقات” به پایین بروید

روی فلش روبروی پیام کلیک کنید – منوی کشویی با یک پیوند باز می شود

روی لینک کلیک کنید تا پیام PDF باز شود

تصویر “پیام های برنامه”، همانطور که در بالا توضیح داده شد.

می توانید شماره پروفایل را در بالای نامه PDF پیدا کنید (شماره 1 در مثال زیر). کد اعتبار سنجی جویای کار باید در بخش «ثبت نام در بانک کار» (شماره 2 در مثال) باشد.به عکس ذیل توجه کنید.

کد پروفایل اکسپرس اینتری

اگر کدی دریافت نکردید، ممکن است چند دلیل وجود داشته باشد.

اگر شماره پروفایل وجود ندارد، باید با استفاده از فرم استعلام مورد خاص با ما تماس بگیرید.

کد مرجع شخصی من کار نمی کند. باید چکار کنم؟

اگر قبلاً شروع به ایجاد نمایه اکسپرس اینتری در حساب خود کرده اید، کد مرجع کار نخواهد کرد. برای ادامه پروفایل خود:

به بخش “مشاهده برنامه هایی که ارسال کرده اید” در بالای صفحه حساب خود بروید

خط را با نمایه اکسپرس اینتری خود انتخاب کنید

روی دکمه “ادامه پروفایل” کلیک کنید

اگر ایجاد نمایه خود را شروع نکرده اید، باید دوباره از طریق ابزار Come to Canada برای کد مرجع جدید بروید.

کد مرجع شخصی اکسپرس اینتری کانادا چیست؟

کد مرجع شخصی شما یک کد منحصر به فرد است که از طریق Come to Canada، ابزار واجد شرایط بودن آنلاین ما، به شما داده می شود. شما باید این کد را وارد کنید:

شروع یک درخواست آنلاین برای ویزای بازدید کننده، اجازه تحصیل یا کار یا اطلاعات خود را از Come to Canada به نمایه اکسپرس انتری منتقل کنید

پس از پاسخ به تمام سوالات موجود در ابزار، می توانید کد مرجع شخصی خود را در بالای صفحه نتایج خود بیابید.

شما باید آن را یادداشت کنید و یک نسخه از نتایج و/یا چک لیست خود را چاپ کنید. این کد فقط 60 روز از تاریخ دریافت آن معتبر است.

منظور شما از شغل اصلی برای درخواست اکسپرس اینتری چیست؟

شغل اصلی شما به معنای شغلی است که در آن (در ده سال گذشته) تجربه دارید و می خواهید در صورت دعوت به درخواست، درخواست مهاجرت خود را بر اساس آن تنظیم کنید.

گر نام کاربری یا رمز عبور GCKey خود را گم کنم چه کار کنم؟

اگر رمز عبور GCKey خود را گم کرده اید، می توانید یک رمز عبور جدید ایجاد کنید. به صفحه ورود به سیستم GCKey بروید و پس از پاسخ دادن به سؤالات بازیابی رمز عبور که قبلاً هنگام ثبت نام برای GCKey تنظیم کرده اید، می توانید یک رمز عبور جدید ایجاد کنید.

اگر نام کاربری GCKey خود را گم کردید، باید یک GCKey جدید ایجاد کنید. اگر یک GCKey جدید ایجاد کنید، می توانید با پیوند دادن برنامه به حساب جدید خود به یک برنامه دسترسی داشته باشید.

GCKey رمز اکسپرس اینتری

من یک زبان مادری انگلیسی یا فرانسوی هستم. چرا باید در آزمون زبان برای اکسپرس اینتری شرکت کنم؟

کانادا همه را بدون توجه به زبان مبدأ، ملیت یا قومیت با استفاده از استانداردهای یکسان ارزیابی می کند.هر داوطلب باید یک آزمون استاندارد توسط یک شخص ثالث عینی شرکت کند. این برای اطمینان از ارزیابی مهارت های زبانی شما به روشی منصفانه و بی طرفانه است.حتی فردی از یک کشور انگلیسی زبان که انگلیسی را به عنوان زبان اول صحبت می کند، باید در آزمون شرکت کند.

به همین ترتیب، فردی از یک کشور فرانسوی زبان که فرانسوی را به عنوان زبان اول صحبت می کند، باید در آزمون شرکت کند.شما باید نتایج زبان شخص ثالث را برای همه برنامه های تحت Express Entry ارسال کنید. شما باید نتایج آزمون(های) خود را در نمایه اکسپرس اینتری خود وارد کنید.آزمون های زبان برای برنامه های مهاجرت ماهر ما برای سال ها مورد نیاز بوده است. درباره آزمون زبان بیشتر بدانید.

چگونه می توانم گواهی صلاحیت از یک نهاد استانی، منطقه ای یا فدرال برای برنامه تجارت ماهر فدرال دریافت کنم؟

در کانادا، استان ها و مناطق  مسئولیت آموزش و پرورش، از جمله کارآموزی در مشاغل ماهر را بر عهده دارند. معمولاً درمورد استانداردها و شرایط مورد استفاده برای ارزیابی و شناسایی اعتبارات خارجی برای معاملات خاص تصمیم می گیرند.

نهاد نظارتی که تجارت در یک استان یا منطقه را اداره می کند.باید آموزش، تجربه تجاری و مهارت های شما را ارزیابی کند و بعدتصمیم می گیرد که آیا شما واجد شرایط نوشتن یک آزمون برای دریافت گواهی هستید یا خیر

برای دریافت گواهی صلاحیت، شما احتمالاً برای نوشتن آزمون گواهینامه باید به طور فیزیکی به استان یا منطقه خاصی بروید.ممکن است به یک کارفرما در کانادا نیاز داشته باشد تا قبل از اینکه اجازه نوشتن امتحان را بگیرید، به شما آموزش و تجربه کاری بدهد

اگر تجارت شما توسط یک استان یا منطقه (مثلاً مکانیک هواپیما) تنظیم نشده باشد، ممکن است تحت نظارت فدرال باشد. مرکز اطلاعات کانادایی برای اعتبارنامه های بین المللی اطلاعاتی را در مورد ارزیابی اعتبار برای تمام معاملات تحت نظارت در کانادا ارائه می دهد.برای اطلاعات بیشتر با نهاد نظارتی استانی، منطقه ای یا فدرال تماس بگیرید.

توجه: تکمیل مشخصات اکسپرس اینتری اولین قدم برای مهاجرت دائم به کانادا به عنوان یک کارگر ماهر است. تکمیل نمایه اکسپرس انتری تضمینی برای دریافت دعوتنامه برای درخواست اقامت دائم نیست. دعوت نامه برای درخواست اقامت دائم بر اساس امتیاز و رتبه شما در استخر اکسپرس انتری با استفاده از سیستم رتبه بندی جامع است.

مشخص شد که واجد شرایط اکسپرس اینتری نیستم و نمی توانم پروفایل خود را تغییر دهم. چکار کنم؟

اگر مشخص شد که واجد شرایط نیستید، باید یک نمایه جدید ایجاد کنید. یک نمایه واجد شرایط دیگر معتبر نیست، بنابراین نمی‌توانید آن را تغییر دهید، حتی اگر اطلاعات جدیدی داشته باشید.

شما همچنان باید الزامات اکسپرس انتری را که در محل وجود دارد برآورده کنید. بنابراین، مگر اینکه در نمایه اول خود اشتباهی مرتکب شده باشید یا شرایط شما تغییر کرده باشد (مثلاً نتایج آزمون زبان جدید دارید، اکنون تجربه کاری بیشتری دارید و غیره)، احتمال زیادی وجود دارد که دوباره واجد شرایط نباشید.می توانید شرایط را مرور کنید تا ببینید کدام یک را رعایت نکرده اید. این می تواند به شما کمک کند که برای برآورده کردن شرایط چه کاری انجام دهید تا بتوانید دوباره درخواست دهید.

آیا می توانم تجربه کاری دانشجو را در شرایط کاری اکسپرس اینتری حساب کنم؟

بستگی به محل کار و تحصیل شما دارد. معمولا تجربیات کار در زمان دانشجوئی در کانادا مورد قبول قرار نمی گیرد. برای واجد شرایط بودن برای اکسپرس اینتری، باید حداقل شرایط لازم برای 1 یا چند برنامه اکسپرس اینتری را داشته باشید. این شامل الزامات سابقه کار نیز می شود.

استفاده از تجربه کاری دانشجویی برای حداقل شرایط

برنامه کارگران ماهر فدرال

تجربه کاری دانشجویی که در حین تحصیل در کانادا یا خارج از کشور به دست آورده اید، به عنوان حداقل الزامات برنامه کارگر ماهر فدرال به حساب می آید، اگر کار:

از طریق دستمزد یا پورسانت پرداخت می شد

مستمر بودن (بدون شکاف در اشتغال) و تمام الزامات دیگر برنامه را برآورده کنید.این شامل شرایط همکاری و کارآموزی می شود.

تجربه کار کانادایی برای شما خیلی مفید خواهد بود. اما تجربه کار دانشجویی جزو حداقل شرایط لازم برای تجربه کار در کانادا یا برنامه مشاغل ماهر فدرال محسوب نمی شود.

چگونه تجربه کاری دانشجویی بر رتبه پروفایل شما تأثیر می گذارد؟

تجربه کاری کانادایی که در زمانی که دانشجوی تمام وقت بودید به‌حساب نمره‌ای که برای رتبه‌بندی پروفایل استفاده می‌شود، نمی‌شود.

تجربه کاری که به عنوان یک دانشجوی تمام وقت در خارج از کانادا به دست می آید در امتیازی که برای رتبه بندی نمایه شما استفاده می شود به حساب می آید.

من با مجوز کار پس از فارغ التحصیلی در کانادا کار می کنم. آیا به ارزیابی تأثیر بازار کار نیاز دارم؟

لازم نیست.اگر در کانادا با مجوز کار پس از فارغ التحصیلی کار می کنید، و یک پیشنهاد شغلی معتبر دارید، کارفرمای فعلی شما باید LMIA دریافت کند اگر:    برای برآورده کردن الزامات برنامه برای FSWP یا FSTP و به یکی نیاز دارید. شغل شما مستثنی نیست

اگر شغلی معاف است، به این معنی است که کارفرمای شما برای حمایت از پیشنهاد شغلی شما به LMIA نیاز ندارد.اگر تحت تجربه کار کانادایی دعوت شده اید، برای برآورده کردن شرایط برنامه نیازی به LMIA ندارید.

اما، یک پیشنهاد شغلی معتبر که توسط LMIA پشتیبانی می‌شود، می‌تواند امتیاز بیشتری را تحت سیستم رتبه‌بندی جامع به شما بدهد. این می تواند شانس شما را برای دعوت به درخواست افزایش دهد. بنابراین در این صورت، کارفرمای شما ممکن است بخواهد LMIA دریافت کند، حتی اگر برای واجد شرایط بودن به آن نیاز نداشته باشید.برای مهاجرت دائمی به کانادا به عنوان کارگر ماهر، باید مشخصات اکسپرس انتری را تکمیل کنید.

مهاجرت به کانادا
مهاجرت به کانادا

من با مجوز کار معتبر در کانادا کار می کنم. آیا این به عنوان یک پیشنهاد شغلی محسوب می شود؟

خیر، مجوز کار یک پیشنهاد شغلی نیست. پیشنهاد کار در صورتی معتبر است که کارفرمای فعلی یا آینده شما: پیشنهاد کتبی داده است که در صورت پذیرفته شدن به عنوان مقیم دائم و غیر فصلی، یک سال یا بیشتر به شما یک کار تمام وقت و غیر فصلی بدهد.

دارای ارزیابی تاثیر بازار کار (LMIA) مثبت از Employment and Social Development Canada (یا این شغل معاف از LMIA است)

چه در کانادا کار کنید چه نباشید، این درست است.

تنها دو دلیل وجود دارد که کارفرمایی که به شما پیشنهاد شغلی می دهد نیازی به دریافت LMIA جدید ندارد:

اگر قبلاً با مجوز کار بر اساس آن LMIA برای آنها کار می کنید

اگر در شغلی کار می کنید که نیازی به LMIA ندارد.

از کجا می توانم یک ارزیابی اعتبار آموزشی (ECA) دریافت کنم؟

شما می توانید ECA را در هر یک از سازمان های تعیین شده دریافت کنید. ما فقط ارزیابی های این سازمان ها را می پذیریم.

وقتی تحصیلات شما را ارزیابی می کنند، گزارشی به شما می دهند که به شما می گوید تحصیلات شما در کانادا با چه میزانی است.

ما فقط ارزیابی‌هایی را می‌پذیریم که در یا بعد از تاریخی که سازمان‌ها برای انجام گزارش‌های ECA برای اهداف مهاجرت تعیین شده‌اند، صادر شده‌اند. اگر قبل از آن تاریخ گزارشی دریافت کردید، با سازمان تماس بگیرید تا ببینید آیا آن را مجدداً صادر می‌کند یا خیر.

ارزیابی بیشتر آموزش های خارجی :

شما باید از یک سازمان در لیست ما استفاده کنید. اگر سازمانی در این لیست نباشد، ارزیابی از آنها را نخواهیم پذیرفت.

 ارزیابی برای پزشکان متخصص و پزشک عمومی برای مهاجرت به کانادا؟

در صورتی که شغل اصلی شما پزشک متخصص کد NOC 2016 3111

برای پزشک عمومی و پزشک خانواده کد NOC 2016 3112

ارزیابی برای داروسازان جهت مهاجرت به کانادا؟

ایا داروساز هستید (NOC کد 3131)، جایی که باید گزارش خود را دریافت کنید بستگی به شغل شما دارد.

اگر به مجوز فعالیت نیاز دارید، باید گزارش خود را از هیئت بررسی داروسازی کانادا (تعیین شده در 6 ژانویه 2014) دریافت کنید. اگر از بیماران در یک مراقبت می کنید، این برای شما صدق می کند.

داروخانه بیمارستان

مرکز مراقبت طولانی مدت

داروخانه عمومی

اگر برای شغل خود به مجوز نیاز ندارید، می توانید ارزیابی خود را از هر سازمان تعیین شده ECA دریافت کنید. این شامل مشاغلی می شود که ممکن است به مدرک داروسازی نیاز داشته باشید، اما ممکن است نیازی به داشتن مجوز برای فعالیت نداشته باشید، مانند

کارهای دولتی

یا صنعت داروسازی

با نهاد نظارتی استانی که قصد دارید در آن زندگی کنید تماس بگیرید تا دریابید که آیا برای تمرین به مجوز نیاز دارید یا خیر

چگونه می توانم سطح معیار زبان کانادایی (CLB) خود را با نتایج آزمون خود پیدا کنم؟

می‌توانید سطح CLB نتایج آزمون زبان خود را برای CELPIP، IELTS یا TEF با نمودارهای معادل آزمون زبان ما پیدا کنید.

سطح CLB چیزی است که در درخواست اقامت دائم خود استفاده خواهید کرد.

آیا باید برای اکسپرس انتری مدرکی مبنی بر توانایی مالی ارائه کنم؟

از شما خواسته می شود که در پروفایل اکسپرس اینتری خود مقدار پولی را که برای اقامت در کانادا نیاز دارید وارد کنید. این نشان می‌دهد که می‌توانید از خود و هر خانواده‌ای که با شما به کانادا می‌آیند حمایت کنید، و به ما کمک می‌کند ارزیابی کنیم که برای کدام برنامه‌ها ممکن است واجد شرایط باشید.

شما فقط در صورتی باید شرایط مورد نیاز وجوه تسویه حساب را برآورده کنید که برای برنامه ای که شما دعوت شده اید درخواست کنید اعمال شود. اگر از شما برای درخواست تحت برنامه کارگران ماهر فدرال یا برنامه مشاغل ماهر فدرال دعوت شده اید، باید نشان دهید که الزامات بودجه تسویه حساب را برآورده می کنید، مگر اینکه:در حال حاضر مجاز به کار در کانادا هستند و یک پیشنهاد شغلی معتبر از یک کارفرما در کانادا داشته باشید.

برای اثبات، باید از هر بانک یا مؤسسه مالی که در آن پول نگهداری می کنید نامه های رسمی دریافت کنید.

نامه (ها) باید فهرست شود:کلیه حسابهای جاری بانکی و سرمایه گذاری یا بدهی های معوق مانند بدهی کارت اعتباری و وام

توجه: اگر برای درخواست تجربه کار کانادایی دعوت شده اید، نیازی به تامین بودجه مورد نیاز ندارید.

این سیستم در حال حاضر از همه متقاضیان می خواهد که سند اثبات قدرت مالی را ارائه دهند. اگر نیازی به ارائه مدرکی مبنی بر وجوه ندارید، باید نامه‌ای را بارگذاری کنید که در آن توضیح دهد که یا برای درخواست تجربه کار در کانادا دعوت شده‌اید یا اینکه یک پیشنهاد شغلی معتبر دارید.

چرا برای پیشنهاد شغلی ام در اکسپرس اینتری امتیاز نگرفتم؟

برای دریافت امتیاز از سیستم رتبه بندی جامع برای یک پیشنهاد شغلی در اکسپرس انتری، کارفرمای شما معمولاً نیاز به ارزیابی تأثیر بازار کار (LMIA) دارد.

شما باید فقط به این سوال پاسخ دهید که “آیا [نام شما] پیشنهاد شغلی در کانادا دارد؟” اگر:

یک کارفرمای کانادایی (یا حداکثر دو نفر برای برنامه تجارت ماهر فدرال) به شما یک کار تمام وقت و غیر فصلی برای یک سال یا بیشتر پیشنهاد داده است.

که پیشنهاد شغلی توسط LMIA، OR پشتیبانی می شود

این شغل از نیاز به LMIA معاف است.اگر در حال حاضر در کانادا مشغول به کار هستید اما شغلی به شما پیشنهاد نشده است که توسط LMIA پشتیبانی می شود (یا از نیاز به آن معاف هستید)، باید:

پاسخ “نه” و    یک حساب Job Match در Job Bank ایجاد کنید.

توجه: از 1 ژانویه 2015 تا 19 نوامبر 2016، پیشنهادهای شغلی که نیازی به LMIA نداشتند برای اکسپرس اینتری معتبر تلقی نمی شدند. ما اکنون پیشنهادهای شغلی خاصی را می‌پذیریم که نیازی به LMIA ندارند.

من در استخر اکسپرس اینتری هستم. چگونه می توانم به دنبال کار در کانادا باشم؟

توجه: از 6 ژوئن 2017، اکنون ایجاد حساب Job Match در Job Bank اختیاری است.برای شروع جستجوی کار، می توانید. یک حساب Job Match با Job Bank کانادا ایجاد کنید.با استفاده از هیئت های شغلی بخش خصوصی، خود را به کارفرمایان در کانادا ارتقا دهید.وقتی در استخر اکسپرس اینتری هستید می توانید از هر دو استفاده کنید. هنگامی که به کانادا آمدید، اگر همچنان نیاز به یافتن شغل دارید، می توانید به استفاده از این خدمات ادامه دهید.

بانک کار کانادا چیست؟

حساب Job Match با Job Bank ابزاری آنلاین و آسان است که به شما کمک می‌کند تا شما را با کارفرمایانی که به دنبال کارگرانی با مهارت‌های شما هستند هماهنگ کنید. برای انجام این کار:

به صفحه ورود به سیستم Job Match بروید

روی “ثبت نام اکنون!” کلیک کنید. دکمه

اعلامیه حریم خصوصی را بخوانید و در صورت موافقت روی «موافقم» کلیک کنید

دستورالعمل ها را برای ایجاد یک حساب دنبال کنید

برای ایجاد یک حساب Job Match به شماره نمایه اکسپرس اینتری و کد تأیید اعتبار جستجوگر کار نیاز دارید.

تابلوهای کار

تابلوهای شغلی بخش خصوصی خدمات آنلاینی هستند که مشاغل را تبلیغ می کنند و ابزارهایی برای یافتن کار در اختیار شما قرار می دهند. برخی رایگان هستند و برخی دیگر هزینه کمی دارند. تحقیق کنید تا یکی را پیدا کنید که مناسب شما باشد.

اکسپرس اینتری کانادا
چه کسانی واجد شرایط اکسپرس اینتری کانادا هستند؟

زیر 30 سال باشد. داشتن حداقل مدرک لیسانس یا فوق لیسانس. توانایی نشان دادن مهارت متوسط ​​تا بالا در زبان انگلیسی و/یا فرانسوی (معیار زبان کانادایی [CLB] سطح نهم یا بالاتر) حداقل سه سال تجربه کاری ماهر داشته باشند.

آیا اکسپرس اینتری اقامت دائم دارد؟

اکسپرس انتری راه اصلی دولت کانادا برای ارائه اقامت دائم به کارگران ماهر است. نامزدهای واجد شرایط مشخصات خود را در وب سایت مهاجرت، پناهندگی و شهروندی کانادا (IRCC) ارسال می کنند.

چند امتیاز برای اکسپرس اینتری نیاز دارید؟

67 اشاره می کند.شما باید حداقل 67 امتیاز از 100 را داشته باشید تا بتوانید تحت برنامه اکسپرس انتری درخواست دهید. فرآیند اکسپرس اینتری کانادا از یک سیستم امتیازی برای طبقه بندی متقاضیانی که به دنبال اقامت در کانادا هستند پیروی می کند. امتیازها بر اساس سیستم رتبه بندی جامع یا CRS به مشتریان تعلق می گیرد.

چگونه می توانم 67 امتیاز برای روابط عمومی کانادا کسب کنم؟

ماشین حساب 67 امتیازی مهاجرت به کانادا 2022

از 100 نمره 67 بگیرید.

برنامه کارگران ماهر فدرال (FSWP))

نمره زبان – حداکثر 28

تحصیلی – حداکثر 25

تجربه کاری – حداکثر 15

سنی – حداکثر 12

استخدام ترتیب داده شده – حداکثر 10.

سازگاری – حداکثر 10

ساده ترین راه برای مهاجرت به کانادا چیست؟

ساده ترین راه ها برای مهاجرت به کانادا در سال 2022

شماره 1 – اکسپرس اینتری اکسپرس اینتری سریع ترین و محبوب ترین برنامه مهاجرتی کانادا است. …

شماره 2 – برنامه های نامزد استانی. در طول همه‌گیری، استان‌ها به انتخاب کارگران خارج از کشور برای اقامت دائم کانادا ادامه دادند.

شماره 3 – مهاجرت تجاری

شماره 4 – حمایت مالی

PNP یا Express Entry کدام بهتر است؟

در نهایت، بهترین گزینه برای یک نامزد ورود به استخر اکسپرس اینتری است. ورود به استخر رایگان است و به آنها شانس بیشتری برای دریافت ITA از دولت فدرال، یا دعوت از یک استان یا منطقه برای دریافت اقامت دائم از طریق PNP خود می دهد.

محدودیت سنی اکسپرس اینتری به کانادا چقدر است؟

بهترین سن برای مهاجرت به کانادا از طریق سیستم اکسپرس اینتری بین 20 تا 29 سالگی است زیرا می توانید بین 100 تا 110 امتیاز CRS کسب کنید. در زیر نحوه تأثیر سن شما بر درخواست ویزای کانادا را به تفکیک مشاهده می کنید.

فرایند مهاجرت به کانادا
فرایند مهاجرت به کانادا
برای PR 2022 کانادا چند امتیاز لازم است؟

انتظار می‌رود که اکثر متقاضیانی که در سال 2020 ITA دریافت می‌کنند، به امتیاز CRS در حدود 470 امتیاز نیاز دارند، که تعداد قابل توجهی از متقاضیان را قادر می‌سازد تا بدون پیشنهاد شغلی یا نامزدی تحت برنامه مهاجرت استانی، پذیرش دائمی در کانادا دریافت کنند.

آیا کانادا اکسپرس اینتری را متوقف کرده است؟

ماه گذشته، IRCC طرح سطوح مهاجرتی جدید خود را 2022-2024 اعلام کرد، که پذیرش اکسپرس انتری را در سال‌های 2022 و 2023 کاهش می‌دهد تا این بخش بتواند تمام درخواست‌های برنامه TR2PR را طی این 2 سال پردازش کند. این امر اکسپرس اینتری را به دومین مسیر پیشرو پذیرش کلاس اقتصادی پس از PNP منتقل می کند.

کدام استان در کانادا برای زندگی بهتر است؟

چهار استان برتر در کانادا برای مهاجران جدید

انتاریو انتاریو محبوب ترین استان برای مهاجران جدید است که به کانادا می آیند. …

بریتیش کلمبیا. بریتیش کلمبیا که در سواحل غربی کانادا واقع شده است به خاطر چشم اندازهای طبیعی زیبایش شناخته شده است. …

کبک

آلبرتا

چگونه می توانم امتیاز خود را برای مهاجرت به کانادا افزایش دهم؟

راه های زیادی وجود دارد که می توان امتیاز را در زمانی که یک نامزد در استخر اکسپرس اینتری است افزایش داد:

نامزدی استانی دریافت کنید.

یک پیشنهاد شغلی دریافت کنید.

یک کارشناس استخدامی استخدام کنید.

تحصیلات خود را تقویت کنید

با همسر یا شریک خود درخواست می دهید؟

تجربه کاری خود را افزایش دهید

مهارت های زبانی خود را بهبود بخشید

برای مهاجرت به کانادا چه مقدار پول نیاز دارید؟

به طور کلی، به عنوان یک متقاضی فردی، برای مهاجرت به کانادا به حدود 15500 دلار کانادا نیاز دارید. زوج ها به حدود 21000 دلار کانادا نیاز دارند در حالی که خانواده های دارای فرزند بین 25000 تا 30000 دلار کانادا نیاز دارند.

آیا نمره 7 در آیلتس برای کانادا خوب است؟

کانادا یکی از مقاصد برتر تحصیل در خارج از کشور در کنار بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا بوده است. “حداقل نمره آیلتس مورد نیاز برای روابط عمومی کانادا CLB 7 و حداقل 6.0 در هر جزء از آزمون یعنی بخش های گوش دادن، خواندن، نوشتن و صحبت کردن آیلتس است.”

حداقل امتیاز برای PNP چقدر است؟

امتیاز مورد نیاز برای بخش محبوب Skilled Worker Overseas بین 681 تا 720 امتیاز در قرعه کشی های اخیر MPNP است.

انواع روش مهاجرت در کانادا کدام است؟

قوانین مهاجرتی کانادا درخواست های ویزای اقامت دائم را در چهار دسته اصلی در نظر می گیرد.

مهاجران اقتصادی

کارگر ماهر

تجربه کار کانادایی

تجارت یا سرمایه گذاری

پاسپورت کانادا
چه کسی می تواند من را در کانادا اسپانسر کند؟

همسر یا. شریک عرفی یا زناشویی یا. فرزندان تحت تکفلی که فرزند وابسته ندارند.

اگر 18 سال یا بیشتر دارید، می توانید از اقوام خاصی حمایت مالی کنید:

شهروند کانادایی یا شخصی که در کانادا به عنوان یک هموطن تحت قانون کانادا ثبت نام کرده است یا مقیم دائم کانادا است.

آیا می توانم قامت دائم دو کشور را داشته باشم؟

بله، شما می توانید برای اقامت دائم بیش از یک کشور به طور همزمان درخواست دهید. این مشابه درخواست ویزا برای سفر به بیش از یک کشور است. با این حال، پس از اعطای اقامت دائم توسط یک کشور، ممکن است مشمول شرایط اقامت فیزیکی آن کشور باشید.

آیا می توانم برای 2 استان کانادا اقدام کنم؟

بله، شما می توانید برای چندین برنامه PNP درخواست دهید، اما اگر PNP بیش از یک استان را دریافت کنید، باید انتخاب کنید که در کدام استان می خواهید آن را انتخاب کنید و درخواست بیش از یک استان برای شما هزینه دارد

آیا PNP اقامت دائم را تضمین می کند؟

نامزدی استانی اقامت دائم را تضمین نمی کند. قبل از اینکه CIC وضعیت اقامت دائم را تأیید کند، الزامات قانونی وجود دارد که یک فرد باید در رابطه با سلامت، امنیت و صحت اسناد رعایت کند.

دریافت PR Express Entry چقدر طول می کشد؟

6 ماه

ما اکثر درخواست‌های اکسپرس اینتری را ظرف 6 ماه یا کمتر از دریافت درخواست کامل شما پردازش می‌کنیم

آیا می توانم برای اکسپرس اینتری بدون سابقه کار اقدام کنم؟

آیا می توانم یک پروفایل اکسپرس اینتری را قبل از داشتن یک سال تجربه کاری تکمیل کنم؟ خیر، در این مورد نباید نمایه اکسپرس اینتری را تکمیل کنید. اگر یک سال تجربه کامل نداشته باشید، سیستم شما را واجد شرایط نمی‌بیند

آیا می توانم همزمان برای PNP و Express Entry درخواست بدهم؟

شما نمی توانید از این نامزدی برای اکسپرس اینتری استفاده کنید. این اطلاعات برای متقاضیان برنامه نامزد استانی (PNP) است که از طریق اکسپرس اینتری درخواست می دهند. اگر استان یا منطقه ای شما را از طریق جریان اکسپرس اینتری نامزد کند، در گواهی نامزدی شما فهرست می شود.

آیا برای PNP به آیلتس نیاز داریم؟

باید آیلتس برای ویزای PR کانادا 2022 داشته باشید.بهترین نمره آیلتس مورد نیاز برای روابط عمومی کانادا 10 باند برای کسب 32 تا 34 امتیاز CRS است. نمره ایده آل آیلتس مورد نیاز برای روابط عمومی کانادا 6 باند است که شما را واجد شرایط PNP می کند. اخذ آیلتس برای مهاجرانی که می خواهند به کانادا مهاجرت کنند اجباری است

تفاوت بین اکسپرس اینتری و PR چیست؟

اگر یک پروفایل برای اکسپرس اینتری پر کنید، درخواست شما بر اساس یک سیستم امتیاز رتبه بندی می شود. اگر رتبه بالایی دارید، از شما دعوت می شود تا به عنوان یک مهاجر ماهر برای اقامت دائم درخواست دهید. پس از درخواست، درخواست روابط عمومی شما ظرف 6 ماه آینده بررسی خواهد شد

چقدر طول می کشد تا PR به کانادا از طریق اکسپرس اینتری با یک دسته PNP استانی برسد؟

6 ماه(در حالی که میانگین زمان پردازش برای درخواست اقامت دائم ارسال شده از طریق اکسپرس اینتری 6 ماه است، درخواست مبتنی بر کاغذ به طور متوسط ​​در 18 ماه پردازش می شود)

چگونه می توانم بدون پیشنهاد شغلی PNP دریافت کنم؟

جریان OINP Express Entry HCP مسیر حیاتی برای درخواست نامزدی در OINP بدون هیچ پیشنهاد کاری است. اگر یک حساب ورودی سریع دارید (با امتیاز CRS بالاتر از 400)، OINP می تواند برای شما اعلان علاقه (NOI) برای درخواست برای نامزدی OINP صادر کند.

آیا گرفتن PR کانادا دشوار است؟

اگر پول دارید، پس از طریق این مسیر، دریافت PR در کانادا بسیار آسان است. این دسته هم برای صاحبان مشاغل و هم برای مدیران کسب و کار در کشورهای خارجی که به دنبال راه اندازی کسب و کار در کانادا هستند مناسب است. برای این کار، می توانید از طریق ویزای استارت آپ یا برنامه های مهاجرت تجاری استانی اقدام کنید.

بهترین سن برای مهاجرت چه سنی است؟

مهاجرت قبل از 30 سالگی آسان تر است.یافتن شغل و تسویه حساب با تمام امکانات رفاهی موجود شما می تواند یک چالش باشد. در حالی که مهاجرت پس از رسیدن به 30 سالگی امکان پذیر است، اما برای افراد زیر این سن، کار بسیار راحت تر خواهد بود.

آیا می توانم بعد از 35 سالگی در کانادا تحصیل کنم؟

بله، تو میتونی. تحصیل محدودیت سنی ندارد. شما فقط باید هم شرایط تحصیلی و هم شرایط مهاجرت را داشته باشید. اگر به دنبال تحصیلات تکمیلی هستید، نوشتن GRE یا GMAT که برای شما مفیدتر است مفید خواهد بود.

آیا اکسپرس اینتری به شما PR می دهد؟

تکمیل نمایه اکسپرس انتری تضمینی برای دریافت دعوت نامه برای درخواست اقامت دائم نیست. دعوت نامه برای درخواست اقامت دائم بر اساس امتیاز و رتبه شما در استخر اکسپرس انتری با استفاده از سیستم جامع رتبه بندی خواهد بود.

نمره اکسپرس انتری خوب چقدر است؟

برای اینکه ابتدا واجد شرایط دریافت ویزای PR از طریق سیستم اکسپرس انتری شوید، به امتیاز 67 از 100 نیاز دارید. هنگامی که واجد شرایط بودن شما ثابت شد، باید یک امتیاز عالی CRS نیز داشته باشید. در ادامه بخوانید تا بدانید چگونه می توانید به این هدف دست یابید. حداکثر امتیاز در سیستم CRS 1200 است. توضیحات سایت سعید کاظمی این امتیاز حداقل مورد نیاز است. برای افزایش شانس بهتر است. به فکر کسب بیشترین امتیاز باشید. چون رقابت بسیار سنگین می باشد. شما باید با بهترین نخبه های دانشگاهی و متخصص رقابت می کنید.

مراحل مهاجرت به کانادا
مراحل مهاجرت به کانادا
ارزان ترین استان برای زندگی در کانادا کدام است؟

نیوبرانزویک: ارزان ترین استان برای زندگی در کانادا.

نیوفاندلند و لابرادور – کبک – جزیره پرنس ادوارد – مانیتوبا –  نوا اسکوشیا – آلبرتا – ساسکاچوان

آیا می توانم ملک را به عنوان مدرکی برای اثبات تمکن مالی برای کانادا نشان دهم؟

شما باید ثابت کنید که پولی که دارید به راحتی در دسترس شماست. این به معنای عدم وجود حقوق صاحبان سهام، و عدم قرض گرفتن پول از شخص دیگری است. با این حال، می‌توانید از وجوه موجود در یک حساب مشترک با همسرتان به عنوان مدرکی استفاده کنید که اگر همراه شما باشد.

آیا می توانم تمام استان ها را در اکسپرس اینتری انتخاب کنم؟

بیشتر، اگر می‌خواهید در پروفایل اکسپرس اینتری خود به دو استان علاقه نشان دهید، می‌توانید استان‌هایی را که می‌خواهید برای نشان دادن علاقه به یک پروفایل اکسپرس اینتری انتخاب کنید.

آیا می توانیم PR کانادایی بخریم؟

بله می توانید با سرمایه گذاری، سرمایه گذاران و خانواده نزدیک آنها می توانند با رعایت پنج معیار انتخاب دولتی زیر، اقامت دائم کانادا را به دست آورند: شما باید تجربه تجاری مرتبط را، همانطور که در مقررات تعریف شده است، نشان دهید.

گرم ترین استان کانادا در زمستان کجاست؟

ویکتوریا، بریتیش کلمبیا

ویکتوریا، بریتیش کلمبیا، عنوان گرم ترین استانهای کانادا در طول زمستان را دارد. میانگین روزانه حداکثر به 9 درجه سانتیگراد می رسد و کمترین مقدار در شب فقط به حدود 4 درجه سانتیگراد کاهش می یابد. میانگین بارش برف سالانه 25 سانتی متر است. ویکتوریا تنها یک روز در سال دارد که دمای هوا به زیر صفر می رسد

آیا می توانم پروفایل اکسپرس اینتری را بدون آیلتس باز کنم؟

بله، شما می توانید یک نمایه اکسپرس اینتری ایجاد کنید، و حتی یک دعوت نامه برای درخواست (ITA) بدون آیلتس دریافت کنید، اما همچنان باید یکی از چهار آزمون زبان پذیرفته شده را انجام دهید.

معایب زندگی در کانادا چیست؟

کانادا واقعاً سرد می شود

رفت و آمد بین شهرها خیلی مشکل است. فاصله ها خیلی زیاد و هزینه حمل و نقل بسیار بالا است.

زندگی شهری گران است.

مالیات ها خیلی بالا است.

در دسترس بودن محدود کالاهایی که به آنها عادت دارید.

خانه ها گران هستند و حتی در سال 2022 شاهد تورم و رشد قیمت بسیار وحشتناک املاک در کانادا بودیم. که در نهایت دولت دخالت کرد.

مراقبت های بهداشتی می تواند با تاخیر همراه شود.

 شاید مجبور باشید مقداری فرانسوی یاد بگیرید

ویزای طلایی کانادا چیست؟

ویزای طلایی کانادا به کارآفرینان این امکان را می دهد که با اقامت دائم در 1 کشور برتر برای زندگی با کیفیت در سال 2022 سرمایه گذاری کنند و از مزایای مشابه کانادایی ها برخوردار شوند، که شامل آموزش عمومی رایگان و مراقبت های بهداشتی همگانی می شود.

دعوت به ارسال تجربیات واقعی شما هموطنان عزیز

امیدوارم اطلاعات مربوط به سوالات واجد شرایط بودن اکسپرس اینتری کانادا برای شما مفید بوده باشد. خواهش میکنم. اگر موضوعی بود. که برای شما مفید بوده یا جائی اگر تجربه خاصی دارید. زیر همین مطلب آن را با من و بقیه فارسی زبانان عزیز به اشتراک بگذارید.مطمئنا ارائه تجربیات واقعی شما عزیزان می تواند. بسیار به عزیزانی که علاقه مند هستد. کمک کند.

برای مطالعه مباحث اول مراحل جذب نیروی کار و اخذ اقامت دائم کانادا از طریق اکسپرس اینتری  و  دوم نحوه محاسبه امتیاز اکسپرس اینتری کانادا  و بخش سوم نکات مهم برای تهیه مدارک اکسپرس اینتری و بخش چهارم نحوه پرکردن پروفایل اکسپرس اینتری  بخش پنجم ارسال دعوتنامه اکسپرس اینتری دولت کانادا  و بخش ششم اگر درخواست اقامت دائم  کانادا تائید شده  و COPR برای شما صادر شده بر روی هر مطلب کلیک کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر و مطالعه مستقیم از سایت اداره مهاجرت کانادا اینجا کلیک کنید.

اگر درخواست اقامت دائم  کانادا تائید شده چه باید بکنیم

اگر درخواست اقامت دائم  کانادا تائید شده  و COPR برای شما صادر شده تا ورود به کانادا  چه باید بکنیم

امروز در بخش ششم برای شما موضوع اگر درخواست اقامت دائم  کانادا تائید شده  و COPR برای شما صادر شده تا ورود به کانادا  چه باید بکنیم را در سایت سعید کاظمی آماده کردم. در این مرحله ویزا و کارت اقامت دائم شما صادر شده و اقدامات مورد نیاز برای قبل از ورود و بعد از ورود به کانادا توضیح داده شده. باز هم نکات مهم و کلیدی که امکان دارد. برای شما مشکل ایجاد کند. توسط دولت کانادا اعلام شده که با اطلاعات کامل وارد کانادا بشوید.

اگر درخواست شما را تأیید کنیم، یک ایمیل برای شما ارسال خواهیم کرد مبنی بر تایید اقامت دائم COPR به همراه ویزای اقامت دائم (اگر از کشوری هستید که نیاز به ویزا دارد)

COPR شما اطلاعاتی درباره شخصیت شما و همچنین عکس شما خواهد داشت.لذابررسی کنید تا مطمئن شوید اطلاعات شما درست است. باید مانند اطلاعات پاسپورت شما باشد. اگر اشتباهی در COPR شما وجود دارد، از طریق حساب خود با ما تماس بگیرید.

ما نمی‌توانیم COPR شما را تمدید کنیم، بنابراین باید قبل از انقضا از آن استفاده کنید.

پاسپورت کانادا

اگر از قبل در کانادا ساکن هستید

ما با شما تماس خواهیم گرفت و به شما اطلاع خواهیم داد که در مرحله بعد چه کاری انجام دهید.

شما باید یک مصاحبه کوتاه با یک افسر داشته باشید. شما دو گزینه برای مصاحبه دارید:

در یکی از دفاتر ما در کانادا وقت بگیرید (بهترین گزینه)

به یک “بندر ورودی” کانادا (گذرگاه مرزی) بروید و مدارک خود را ارائه دهید:

مدرکی مبنی بر اینکه شما بودجه لازم برای حمایت از خود و خانواده خود را دارید باید ارائه دهید.

ارائه تاییدیه اقامت دائم شما (COPR) و ویزای اقامت دائم شما (اگر ما به شما ویزای اقامت دائم بدهیم)

اقدامات افسر اداره مهاجرت کانادا در طول مصاحبه:

مطمئن می شود. که تمام مدارک شما معتبر است.

از شما چند سوال می پرسد تا مطمئن شود که هنوز شرایط مهاجرت به کانادا را دارید.

آدرس پستی کانادایی خود را تأیید کنید تا بتوانیم کارت اقامت دائم شما (کارت PR) را پست کنیم.

اگر آدرس خود را ظرف 180 روز پس از دریافت وضعیت خود تغییر دهید، باید با استفاده از وب سایت پروفایل خود به ما بگویید.

اگر در خارج از کانادا مقیم  هستید

کارهایی وجود دارد که می توانید. برای آماده شدن برای زندگی در کانادا انجام دهید.

از خدمات قبل از ورود رایگان استفاده کنید که به شما کمک می کند:

در مورد زندگی و کار در کانادا بیشتر بدانید

اقداماتی را انجام دهید تا در کانادا به رسمیت شناخته شوید:

مدارک تحصیلی، مجوزها، گواهینامه های حرفه ای که دارید (منظور مستندات مربوط به مدارک تحصیلی را ترجمه کنید و همراه داشته باشید)

در مورد زندگی و یافتن کار در کانادا بیشتر بخوانید.

دعوتنامه اکسپرس اینتری

وقتی به کانادا رسیدید

باید از  ArriveCAN  استفاده کنید

از ArriveCAN  برای ارائه اطلاعات اجباری سفر مورد نیاز برای ورود به کانادا استفاده کنید.

مطمئن شوید که از جدیدترین نسخه ArriveCAN استفاده می کنید. اگر قبلاً اطلاعات خود را با استفاده از نسخه قدیمی تر ArriveCan  ارسال کرده اید، باید آخرین نسخه را دانلود کرده و اطلاعات خود را دوباره ارسال کنید.

مدارک الزامی که شما باید در هنگام ورود به کانادا همراه داشته باشید:

پاسپورت معتبر و/یا مدارک سفر شما

پاسپورت شما باید یک گذرنامه عادی و خصوصی شهروندی باشد.شما نمی توانید با گذرنامه دیپلماتیک، خدمات دولتی یا امور عمومی به کانادا مهاجرت کنید.

همراه داشتن تاییدیه اقامت دائم شما  COPR و ویزای اقامت دائم شما (اگر ما به شما ویزای اقامت دائم بدهیم)

مدرکی مبنی بر اینکه پس از ورود به کانادا، بودجه لازم برای حمایت از خود و خانواده خود را دارید

هنگامی که به کانادا می رسید، با یک افسر از آژانس خدمات مرزی کانادا CBSA  ملاقات خواهید کرد.

افسر مرزی دولت کانادا چه کارهایی انجام خواهد داد:

مطمئن می شود که قبل یا در تاریخ انقضای نشان داده شده در COPR وارد کانادا شده اید

مطمئن می شود که شما همان فردی هستید. که برای سفر به کانادا تایید شده است. (ممکن است از بیومتریک شما برای این کار استفاده کنیم)

میخواهد پاسپورت و سایر مدارک سفر شما را ببیند

از شما چند سوال می پرسد تا مطمئن شود. که هنوز شرایط مهاجرت به کانادا را دارید. (سوالات مشابه سوالاتی هستند که هنگام درخواست پاسخ داده اید)

برای کمک به سرعت بخشیدن به ورود خود به کانادا پاسپورت و سایر مدارک خود را همیشه همراه داشته باشید. آنها را در چمدان خود قرار ندهید.

پس از تائید و قبولی در برنامه اکسپرس اینتری به شما اجازه ورود به کانادا داده نمی شود اگر؟

اطلاعات غلط یا ناقص داده باشید.

افسر را متقاعد نکنید که شرایط ورود به کانادا را دارید

اگر شما قابل پذیرش هستید و هنگام ورود مشکلی وجود ندارد، افسر این کار را انجام می دهد:

به شما اجازه می دهد تا به عنوان مقیم دائم وارد کانادا شوید

آدرس پستی کانادایی خود را تأیید کنید تا کارت اقامت دائم شما را در آنجا پست کنیم

اگر آدرس خود را ظرف 180 روز پس از ورود به کانادا تغییر دهید، باید با استفاده از فرم وب به ما بگویید.

افشای وجوه نقد همراه شما در بدو ورود به کانادا:

اگر با بیش از 10000 دلار کانادا وارد کانادا می شوید، باید این را به افسر CBSA بگویید. اگر به آنها نگویید، ممکن است جریمه شوید و وجوه شما ضبط شود.

آنچه می توانید به کانادا بیاورید

قبل از سفر به کانادا، به وب سایت CBSA مراجعه کنید تا بدانید چه چیزی را می توانید و چه چیزی را نمی توانید وارد این کشور کنید.

بعد از ورود به کانادا از طریق اکسپرس اینتری

خدمات مهاجرت را در کانادا بیابید که به شما کمک می کند:

موانع اولیه را حل کنید(مانند اجاره منزل، خرید لوازم خانه و ثبت نام مدرسه بچه ها)

 سازگاری با زندگی محلی

راهنمای خوش آمدید به کانادا را بخوانید تا به شما در سازگاری کمک کند

از ابزار Living in Canada برای یافتن خدمات مناسب استفاده کنید.

امیدوارم اطلاعات مربوط به اگر درخواست اقامت دائم  کانادا تائید شده  و COPR برای شما صادر شده تا ورود به کانادا  چه باید بکنیم برای شما مفید بوده باشد. و در ادامه این مطالب با موضوع سوالات پرتکرار مردم برای مهاجرت از طریق اکسپرس اینتری همراه من باشید. پس برای ادامه بحث اینجا کلیک کنید. خواهش میکنم. اگر موضوعی بود. که برای شما مفید بوده یا جائی اگر تجربه خاصی دارید. زیر همین مطلب آن را با من و بقیه فارسی زبانان عزیز به اشتراک بگذارید.

دعوت به ارسال تجربیات واقعی شما هموطنان عزیز

مطمئنا ارائه تجربیات واقعی شما عزیزان می تواند. بسیار به عزیزانی که علاقه مند هستد. کمک کند. این ششمین بحث از مطالب دولت کانادا در خصوص اکسپرس اینتری می باشد. و برای مطالعه مباحث اول مراحل جذب نیروی کار و اخذ اقامت دائم کانادا از طریق اکسپرس اینتری  ،  دوم نحوه محاسبه امتیاز اکسپرس اینتری کانادا  ، بخش سوم نکات مهم برای تهیه مدارک اکسپرس اینتری ، بخش چهارم نحوه پرکردن پروفایل اکسپرس اینتری   و پنجم ارسال دعوتنامه اکسپرس اینتری دولت کانادا بر روی هر مطلب کلیک کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر و مطالعه مستقیم از سایت اداره مهاجرت کانادا اینجا کلیک کنید.