نوشته‌ها

تحلیل و آنالیز برنامه ها

قدم چهل و هشتم تحلیل و آنالیز برنامه ها

برای شنیدن فایل صوتی قدم چهل و هشتم تحلیل و آنالیز برنامه ها از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.

قدم چهل و هشتم تحلیل و آنالیز برنامه ها

سلام به دوستان عزیز با قدم چهل و هشتم تحلیل و آنالیز برنامه ها در خدمتتان هستم. این هفته کلاً در مورد چشم انداز، هدف گذاری، برنامه‌ریزی و اهمیت ارزش‌های پیشنهادی در زندگی صحبت کردم روز آخر این هفته می‌خواهم. در مورد موضوع بسیار جالبی صحبت بکنم که اصطلاحاً بعضی‌ها بهش می‌گویند kpi یا شاخص کلیدی عملکردها البته من به شما به زبان ساده می گویم. تحلیل اهداف و برنامه و همین ساده‌اش را استفاده می‌کنم. اگر دقت کردید من توی دوره خیلی کلمات و اصطلاحات انگلیسی استفاده نمی‌کنم تا جایی که مجبور نباشم. شما باید مهم ترین شاخص های بیزینس خودتان را کنترل کنید.

یک مثال ساده از شاخص های کلیدی عملکرد

شما در جلو هر خودرو یک سری شاخص برای نشان دادن شاخص خیلی مهم مثل سرعت، دما آب، دور موتور و غیره دارید. اما در خودرو صدها فاکتور را می شود در معرض نمایش قراردادو مثل باد خودرو، فشار روغن اما معمولا مهم ترین شاخص ها را برای کنترل می گذارند. نه همه موارد را ، در بیزینس هم شما باید همیشه مهم ترین شاخص های تاثیر گذار در بیزینس خودتان را کنترل و آنالیز کنید. البته که در زمان های طولانی تر باید شاخص های جزئی تر را هم بررسی کنید.

موضوع بحث این هست می‌گوید ما هر برنامه‌ریزی که می‌کنیم و هر کاری که انجام می‌دهیم باید یک روز‌هایی در طول هفته مخصوصاً در انتهای هفته پنجشنبه حدود بیست دقیقه، نیم ساعت بیایم تحلیل بکنیم برنامه‌ای که آیا ابتدای هفته ریخته‌ایم به آن رسیدیم. حالا به هدف‌گذاری که یک‌ماهه، یک‌ساله، سه‌ماهه انجام دادیم آیا توی سه ماه گذشته بهش رسیدیم. بعضی از جا‌ها در مسیر نیاز است ما تغییر مسیر بدهیم. یعنی آن پیش‌بینی‌های ما به آن نتیجه مربوطه ختم نشده و باید بازبینی انجام بدهیم.

شاخص کلیدی عملکرد

یک مثال برای تحلیل برنامه ریزی در کسب و کار

باز هم مثال مسافرت را برای شما بگویم. در مسافرت شاید با ماشین به سمت مشهد از تهران داریم می‌رویم. یا از تهران می‌رویم به سمت تبریز، ولی یک موقع وسط مسیر یک اتفاقی افتاده است یک تصادفی پیش‌آمده است. چند کیلومتر از جاده حالا به علت تعمیرات بسته شده است این که دیگر نیست که خب ما نباید به هدف برسیم. چرا تغییر مسیر می‌دهیم از دوتا روستا آن‌طرف‌تر می‌پیچیم توی خاکی هم حتی شده است می‌رویم تحمل می‌کنیم. تا در نهایت به هدف برسیم. باید مهم ترین شاخص هائی که مانع ما برای رسیدن به هدف است را پیدا کنیم.

تغییر جهت، تغییر مسیر و اصلاح برنامه‌ها

خیلی وقت‌ها ما یک چیزی توی ذهن ما است یک چیزی نیاز بازار است ما مثلاً می‌آییم پنج، شش محصول را وارد بازار می‌کنیم توی یک فروشگاه توی یک مجموعه یک خدمتی به مشتری ارائه می‌دهیم. مثلاً من می‌آییم خدمات پرستاری سیار ارائه می‌دهم بعد کم، کم می‌بینم که مشتری‌ها بیشتر برای سرم و آمپول دارند همه‌اش تماس می‌گیرند کسی مثلاً از من، پزشک اُرتوپد نمی‌خواهد.

پس پزشک اُرتوپد را من آزاد می‌کنم می‌گویم آقای دکتر من اصلاً شما توی سه ماه گذشته یک دانه مشتری هم نداشتید ولی به جایش مثلاً فکر می‌کردم. مثلاً ده مشتری تزریق سرم توی خانه داشته باشم یا پنج تا مثلاً آمپول داشته باشم ولی دیدم پنجاه تا آمپول در روز تماس می‌گیرند و سرم مثلاً سی نفر تماس می‌گیرند. این مثال واقعی است که من با یک بنده خدایی توی تهران داشتم مشاوره کسب و کار می‌دادم. دقیقاً گفت بله این‌طوری شده است. من اول مثلاً می‌خواستم اُرتوپد بیاورم، متخصص پوست بیاورم، فلان بیاورم بعد مشاهده کردم ای‌بابا همه مردم مثلاً کاره‌های روزمره‌تر مثل پانسمان و این‌ها را می‌خواهند که خیلی هم درآمدش خوب بود.

یعنی مثلاً یک تزریق سرم دویست و پنجاه هزار تومان با هزینه سرم تا سیصد و پنجاه هزار تومان هزینه می‌گرفت خب عدد قابلی است به‌هرحال با خودرو خودش آن پرستار مناطق مختلف تهران را ساپورت می‌کند برنامه‌ریزی می‌کند دید من پرستار صفر بگیرم صفر نخیر از لحاظ تجربه منظورم یعنی پرستار بگیرم خیلی از پزشک هم برای من هزینه‌اش کمتر است،

با همه آنها هم  شصت به چهل شریک شده بود. حتی بعضی‌ها را هفتاد به سی شریک شده بود. آمده بود کار را به آنها سپرده بود بازاریابی و هزینه را خودش می‌گرفت. هزینه تبلیغات، بازاریابی سایت همه کار‌ها را خودش انجام می‌داد آن پرستار توی هر منطقه، هر محله انتخاب کرده بود ده نفر، پانزده نفر باهاشان کار می‌کرد. می‌گوید یواش، یواش اصلاً پزشک‌هایم را جمع کردم چون مشاهده کردم و بر اساس تحلیل و آنالیز بازار به‌موقع تغییر مسیر دادم.

یک مثال ساده از آنالیز و تحلیل شاخص های اصلی عملکرد در بیزینس

من مدرس کسب و کار هستم رفتم تدریس کردم. شروع کردم رشته تخصص خودم رشته فنی را تدریس کردم. اما بعد مشاهده کردم بازار به آموزش کسب‌وکار بیشتر نیاز دارد. خیلی از ادارات دولتی در بخش مدیریتی نیاز به دوره و آموزش دارند که خیلی استقبال خوبی از انها هم هست. خب تغییر مسیر می‌دهم یک‌جاهایی تغییر جهت می‌دهم می‌روم روی کتاب‌های مدیریتی بیشتری مطالعه می‌نمایم تخصص خودم هم باهاش مخلوط می‌کنم.

بعد در کسب‌وکار مشاهده کردم. مردم حوصله ندارند. یک‌عالمه برنامه‌ریزی‌های پیچیده انجام بدهند. دوست دارند هدف و برنامه ها را فشرده برای انها بنویسید. در طول مسیر مشاهده کردم. اول باید ذهن خیلی از مشتری را آماده بکنم، یاد گرفتم به‌مرور باید این ذهن را از آشفتگی در بیاورم. یعنی طرف کامل آماده ورود به کسب‌وکار است. اما می‌آید توی کسب‌وکار آشفته است. نمی‌داند دقیقاً باید چه کاری انجام بدهد چه مسیری را برود. این‌ها همه‌اش به آنالیز و تحلیل اطلاعاتی که از قبل داشتم بستگی دارد من خیلی امروز بحث را پیچیده‌اش نمی‌کنم.

خلاصه‌اش را می‌گویم پس تحلیل و آنالیز هدف و برنامه‌هایی که ریختیم خیلی مهم است حتماً باید ارزیابی بشود بازبینی بشود و در صورت نیاز مسیر تغییر بکند. آنها هم باید به‌ مرور با تجربه و تخصص و مهارت به دست می‌آید. هر کسی با کمک یک هم رشته‌ای خودش یا بیزینس کُوچ که کمک بگیرد. مهم ترین شاخص ها را شناسائی و تحلیل نماید. که آیا در مسیر اصلی قرار دارد یا نه،

analysis of programs

امیدوارم قدم چهل و هشتم تحلیل و آنالیز برنامه ها برایتان مفید بوده باشد.

ممنون می‌شوم که از سایت و کانال یوتیوب saeidkazemi بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید.شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید.یک درخواست لایو برای من ارسال کنید. یا یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.

برای مطالعه قدم چهل و هفتم اینجا کلیک  کنید و برای مطالعه قدم چهل و نهم اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

قدم چهل و هفتم برنامه ریزی

قدم چهل و هفتم برنامه‌ریزی

برای شنیدن فایل صوتی قدم چهل و هفتم برنامه‌ریزی از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.

قدم چهل و هفتم برنامه‌ریزی

سلام به همه دوستان عزیز امروز با قدم چهل و هفتم برنامه‌ریزی در خدمتتان هستم به یکی از موضوعات مهمبسیار مهم می‌خواهیم بپردازیم و آن بحث برنامه‌ریزی است، برنامه‌ریزی بسیار مهم است ولی دقت بکنید برنامه‌ریزی با فهرست کار‌ها فرق می‌کند البته نه اینکه ما لیست کار‌های روزانه خودمان را یادداشت ننماییم. چرا ما تمام کار‌هایی که در روز انجام بدهیم. مثل کار‌های عمومی خانواده خودمان، شخصی‌مان را باید یادداشت کنیم و برنامه‌ریزی برای آنها داشته باشیم. بر اساس ارزش‌هایی که توی گام قبلی بحث کردیم حتماً دفتر و قلم همیشه تأکید می‌کنم همراهتان باشد. بعضی‌ها هم عادت دارند داخل تلفن‌های همراه برنامه‌ریزی می‌کنند.

چگونه برنامه ریزی کنیم

دقت کنید برنامه‌ریزی که ما در موردش صحبت می کنیم ربطی به فهرست کار‌ها ندارد

دقت کنید برنامه‌ریزی که ما در موردش صحبت می کنیم ربطی به فهرست کار‌ها ندارد. همینطور چک‌لیست هم نیست یعنی تیک بزنید که من این را انجام دادم این را انجام ندادم. ما هدف‌گذاری‌مان را سه‌ساله، پنج‌ساله، یک‌ساله، سه ماه، یک‌ماهه و یک‌هفته‌ای انجام دادیم و لذا برای هرکدام از این‌ اهداف باید برنامه‌ریزی داشته باشیم. یعنی خاطرتان باشد هدف را یادداشت کردیم. حالا چه راه‌هایی برای رسیدن به آن هدف یک‌ماهه را باید جلوی آن یادداشت بکنیم.

برای رسیدن به ان اهداف نیاز به برنامه‌ریزی داریم. مثلاً قرار است. محتوا تولید کنیم. توی اینستاگرام بگذاریم. هفته‌ای دو محتوا می‌گذارم، هفته‌ای سه محتوا می‌گذارم. آرام، آرام باید وارد برنامه‌ریزی بشویم که چه ساعتی دقیقاً در چه روزی در چه ساعتی من قرار است این محتوا را ضبط بکنم. موضوع‌هایی که قرار است در مورد انها محتوا تولید کنم را مشخص می کنم. چه ساعتی می‌خواهم شروع بکنم به جمع‌بندی محتوا،

خود من چگونه برنامه ریزی میکنم

من برای بعضی از موضوعاتی که برای شما عزیزان ضبط می‌کنم سه، چهار ساعت بعضاً تا شش ساعت محتوا جمع‌آوری می‌کنم. تمام کتاب‌ها، تمام آموزش‌هایی که خودم قبلاً دیده ام. حلاصه تمام دفترهائی که نوشتم. همه تجربیات خودم را روی کاغذ می‌آورم وخلاصه‌نویسی و در نهایت تایپ می‌کنم. سپس محتوا را مرور و ضبط اولیه میکنم. سپس فایل صوتی را گوش میکنم. و در نهایت فایل را ضبط نهائی میکنم.

انواع روشهای برنامه ریزی

روش اول برنامه ریزی همه کارها را یادداشت کن

ما توی برنامه‌ریزی معمولاً می‌آییم کار‌هایی که در راستای ارزش‌ها و در راستای هدفمان هست را یادداشت می‌نماییم حالا انواع روش‌ها وجود دارد یک روش خیلی ساده هست. روش اول همه چیز را یادداشت کنید. یعنی همین روش را خیلی از من و شما انجام می‌دهیم هر چیزی که به ذهنمان می‌رسد را یادداشت می‌کنیم.

روش دوم برنامه ریزی روش فراگیر زمان‌دار

روش دوم روش فراگیر زمان‌دار می‌گویند همه چیز را یادداشت بکن ولی برایش زمان تعیین بکن. مثلاً بگو آقا از ساعت ده تا ده و سی دقیقه به طراح سایتم تماس بگیرم، ده و سی دقیقه تا یازده محتوا آماده می‌کنم یا یازده تا یازده و سی دقیقه با فلان همکار تماس می‌گیرم. که فلان کار را پیگیری بکند. در راستای آن اهداف که قبلا نوشتم و برنامه ریزی کردم. مثلاً می‌خواهم کانال اینستاگرام را قوی بکنم یا پیج مثلاً بیزینس واتس‌اپ راه بیندازم. همه همکار‌هایم را می‌خواهم توی گروه اضافه بکنم. حالا طبق برنامه روزانه از این ساعت تا این ساعت این کار مشخص را انجام می دهم. حالا اگر توی بیست دقیقه انجام شد آن ده دقیقه را به خودتان استراحت بدهید. ولی زمان برایش تعیین بکنید و تو بازه زمانی مشخص باید انجامش بدهید.

روش سوم برنامه ریزی دو فهرسته است

روش سوم دو فهرسته است یعنی هم فراگیر است ولی همراه با جدا نمودن کار‌های مهم یعنی عملاً داریم وارد ساختار برنامه‌ریزی واقعی می‌شویم. یعنی می‌گویی هر چیزی را که به ذهنت می‌رسد. را یادداشت کن. زمان هم مشخص کن. ولی آیا همه این ده مورد، پانزده موردی که امروز یادداشت کردی مهم است نخیر بعضی‌هایش را بگذار برای فردا ، بعضی‌هایش را برای دو روز بعد، بعضی‌هایش را برای سه روز بعد،مثلاً یکشنبه و چهارشنبه من محتوا تولید می‌نمایم تقویم محتوایی برای خودم تهیه می‌کنم چه محتوایی می‌خواهم بگذارم این‌ها همه‌شان را هرکسی خودش باید انجام بدهد و اگر جایی ابهام داشت باید از آن کسی که تجربه بیشتری دارد یا مربی هست از او کمک بگیرد.

روش چهارم برنامه ریزی سه به اضافه دو

یکی از روش‌هایی که از گذشته بسیار استفاده می‌شود سه به ‌علاوه  دو است سه کار بسیار مهم و بزرگ خودمان را انجام بدهیم و دو کار کوچک، کار بسیار بزرگ منظورش این است. کاری که تا دو ساعت انجام می‌شود و کار کوچک کاری است که معمولاً زیر نیم ساعت انجام می‌شود.

روش پنجم برنامه ریزی یک، سه، پنج

این یکی از روش‌های قدیمی است یک روش دیگر یک، سه، پنج می باشد. یعنی یک کار بسیار بزرگ دو ساعت، سه تا کار متوسط و پنج تا کار خیلی کوچک کمتر از ده دقیقه، پانزده دقیقه، ولی واقعیت بنا به تجربه خود من، خیلی این روش جواب نمی‌دهد یعنی شما نه تا کار بخواهید در طول روز برای خودت انجام بدهی خودت را خیلی تحت‌فشار قرار می‌دهی و واقعاً اذیت خواهی شد و این که بگویی می‌توانم من این کار را انجام بدهم. عملاً انجام نمی‌شود

روش ششم برنامه ریزی روش پروژه محور است

روش ششم روش پروژه محور است یعنی فقط کار‌های اصلی را یادداشت می‌نماییم می‌گوییم من امروز یک محتوا ساعت ده تا یازده، دوازده تا یک مثلاً یک جلسه کاری دارم در مورد هدفم یک تا دو مثلاً این کار را انجام می‌دهم این هم یک روش است که انجام می‌شود.

روش هفتم برنامه ریزی سه کار مهم یا MI3

من خودم بیشتر از روش هفتم استفاده می‌نمایم.  most important 3  سه تا از مهم‌ترین کار‌هایی که در طول روز برای من مهم است را یاداشت می کنم. دقت بکنید. خود برنامه‌ریزی نه‌تنها به شما کمک نمی‌کند که هیچ تازه باعث آشفتگی بیشتر و به‌هم‌زدن ذهن شما هم می‌شود. یعنی دائماحساس می کنید.. یک کار ناتمام دارید. درحالی‌که این برنامه‌ریزی باید به شما این احساس را بدهد که خب من سه کار مهم داشتم و امروز سه کار مهم را من انجام دادم. ساعت هشت صبح تا دوازده سه کار را انجام دادم حالا وقتش این است که ذهنم آزاد است می‌توانم برای کار‌های فردایم یا برای بازاریابی‌، برای تبلیغاتم برای کار‌های دیگر و هدفهای مهم زندگی برنامه‌ریزی بکنم.

برنامه ریزی کانبان

روش هشتم برنامه ریزی به روش کانبان

بحث برنامه‌ریزی بحث خیلی پیچیده‌ای است. اما دو تا از روش‌های بسیار با ارزش تو دنیا برای برنامه‌ریزی،برنامه‌ریزی به روش کانبان است که روش هشتم است. روش کانبان اینطور هست که شما یک درخانه‌ یا درمحل کارتان، روی یک کاغذ یا تخته سه تا ستون ترشیم می کنید. ستون اول می‌گویید چه اهداف و برنامه‌هایی دارم، ستون دوم می‌گویی کدام‌ یک در حال انجام است و در ستون سوم می نویسید کدام یک به پایان رسیده. در این روش از کاغذهای کوچک برچسب استفاده می گردد. با تمام هر کار کاغذ برچشب بین ستونها جابجا می گردد.

بعضی‌ها می‌آیند از برچسب‌های رنگی استفاده می‌کنند. مثلاً قرمز‌ها را خیلی مهم می‌گذارند. هرکسی به سلیقه خودش آبی را می‌گذارد به کار‌های بسیار غیر مهم یعنی خیلی مهم نیستند، می‌تواند هر وقتی که وقت آزاد داشتیم انها را انجام بدهم. خوبی ان این است که مثلاً جلوی چشممان است همیشه می‌بینیم آنها را ، مثلاً می‌گوید خب امروز سه کار مهم داشتم انجام شد آمده در مرحله اجرای دوتای انها هم مثلاً تمام شده. الان وقتم آزاد است.

ترکیب دو روش برنامه ریزی کانبان و mi3

من خودم معمولا دو روش mi3 را با روش کامبان ترکیب می کنم. یعنی خیلی ذهنم را آشفته نمی‌کنم. بعضی‌هایش را برای کارهای روزانه می‌گذارم، بعضی‌هایش را برنامه هفتگی می‌گذارم و بعضی‌هایش حتی ماهیانه یا سه‌ماهه، هرکسی خودش باید این برنامه‌ها را برای خودش بریزد.

روش نهم برنامه ریزی ماتریسی

روش آخر، روش ماتریسی است که من یک چند باری استفاده نمودم. نتوانستم باهاش ارتباط برقرار بنمایم. در این روش یک کاغذ را به چهار بخش تقسیم می‌نماییم. کار‌های بسیار مهم و بسیار فوری، کار‌های مهم اما غیر فوری، کار‌های مثلاً بسیار مهم نیست خیلی فوری نیست یک کاغذ را چهار بخش می‌کند. این جدول برای من در واقعیت کاربردی نبود. حالا شاید دوستان بتوانند از آن استفاده بکنند.

روش دهم برنامه ریزی تایم باکس

روش دیگری که روزانه معمولاً استفاده می‌شود توی اینستاگرام هم و شبکه‌های اجتماعی هم خیلی دارد رویش مانور می‌شود. تایم باکسینگ است که معمولاً می‌آید می‌گوید. آقا ذهنت را خالی بکن بریز هر چیزی که توی ذهنت است. تو سطر و ستون اول خیلی شبیه روش کانبان می‌شود همین ترکیب کامبان و mi3 می‌تواند باشد. می‌گوید مثلاً نه تا ده تا کار می‌نویسید. بعد سه تا کار مهم می‌آوری سمت ستون سوم دیگر به بقیه توجه نمی‌کنی شما همان سه تا کار مهم را انجام می‌دهی زمان برایش مشخص می‌نمایی. می‌گویی از این ساعت تا این ساعت انجام می‌دهم و انجامشان می‌دهی یعنی خودت را مکلف می‌کنی انجامش بدهی.

برنامه ریزی تایم باکسینگ
برنامه ریزی باید مطابق هدف گذاری باشد

نکته مهمی که تو برنامه‌ریزی کار‌ها این است که ما نباید همین‌طوری یک برنامه یادداشت بکنیم. مثلاً سه تا کار مهم را یادداشت کنم. دقیقا باید ساعت انجام را مشخص کنیم. و ما باید کاملاً بگوییم این کار بابت رسیدن به این هدف است یعنی بابت این است که من می‌خواهم اصلاً محتوا تولید بکنم روز یکشنبه یکی از کار‌های مهم من تولید محتوا است. روز پنجشنبه تولید محتوا برای من مهم است آن برچسب قرمز من آن سه کار مهم من این‌هاست حتماً باید تا قبل از یازده یا دوازده صبح انجامش بدهم حتماً می‌گوییم من از هشت صبح تا نه تولید محتوا دارم. همه اینها در راستای هدف گذاری من برای تولید دو محتوا در هفته می باشد.

بعضی مواقع خود برنامه ریزی به ما استرس وارد می کند

 جمع‌بندی اطلاعات امروز در مورد این موضوع می‌خواهم صحبت بکنم و کلاً و باز هم تأکید می‌نمایم برنامه‌ریزی همه هدف نیست یعنی همه چیز نیست. که بگوییم آقا اگر من امروز به برنامه‌هایم رسیدم خیلی هم سخت نگیرید اگر روزی به یکی یا دوتا از برنامه ها هم نرسیدی خیلی مهم نیست فقط برنامه‌ریزی می‌خواهد این را بهمان برساند که وقتی یک کار را انجام می‌دهیم احساس پیروزی می‌نماییم مخصوصاً آن کار درشت‌ها را مخصوصاً اصطلاحاً می‌گویند. آن قورباغه بزرگه را اول بخور آن قورباغه زشته را اول کاری که سخت است انرژی زیادی می‌گیرد وقت زیادی ازت می‌گیرد.

منظور هدف از برنامه‌ریزی این است که آشفتگی‌های ذهنی که من توی جلسه چهل و ششم هم در مورد ان  تأکید کردم را کم کنیم. خیلی در قرن بیستم و یکم اشفتگی ذهنی زیاد شده است همه‌اش فکر می‌کنی کار انجام نشده‌ای داری، همه‌اش فکر می‌کنی من یک کاری داشتم نمی‌دانم این می‌خواهد بگوید نخیر بسیار کار زیادی نداشتی تو این سه تا کار مهم را داشتی انجام دادی. بقیه روز به مراقبه و  به ایجاد شبکه‌سازی، بازاریابی و تبلیغات خودت برس که آنها را جلوتر بهتان می‌گویم.

در برنامه کاری‌تان خودم به این نتیجه رسیدم که خیلی آن‌قدر این موضوعات را نباید پیچیده بکنیم. کلی برنامه‌مان را باید بیاوریم توی یک صفحه ببریم توی نه بخش هر بخشش هم برایش یک صفحه دیگر یعنی شما کلیت می‌آیی همه‌ برنامه ها و اهدافت را در نه یا ده صفحه می نویسی. برنامه کسب و کاری ساده، راحت همه چیز را برای خودت برنامه‌ریزی کردی و می‌توانی توی این مسیر حرکت بکنی.

حالا توی این مسیر رشد کسب و کار چه کسی می‌تواند کمکت بکند.

کسی که تجربه‌اش بیشتر است من تو درس‌های اول هم خیلی تأکید کردم ش.ما وقتی می‌خواهید لاغر بشوید. نباید بروی از یک آدم لاغر که هیچ‌وقت توی عمرش چاق نبوده برنامه ورزشی بگیری حتماً باید بروی از یک آدم چاقی که عذرخواهی می‌کنم از این کلمه به مفهوم بدش استفاده نمی‌کنم مثال است فقط چون همه انسان‌ها می‌توانند هر شکل و چهره‌ای داشته باشند هیچ اهمیتی هم ندارد حتی آدم‌های چاق آدم‌های شادتری از آدم‌های لاغر هستند. منظور مثالی هست اگر هرکسی که رفتاری می‌خواهد انجام بدهد باید برود از آن نفر کمک بگیرد تا به موفقیت برسد بحث برنامه‌ریزی خیلی پیچیده و گسترده بود مجبور شدم یک کم طولانی بگویم.

امیدوارم قدم چهل و هفتم برنامه‌ریزی برایتان مفید بوده باشد.

ممنون می‌شوم که از سایت و کانال یوتیوب saeidkazemi بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید.شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید.یک درخواست لایو برای من ارسال کنید. یا یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.

برای مطالعه قدم چهل و ششم اینجا کلیک  کنید و برای مطالعه قدم چهل و هشتم اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

مهم ترین ارزشهای زندگی

قدم چهل و ششم ارزش‌های زندگی و بیزینس

برای شنیدن فایل صوتی قدم چهل و ششم ارزش‌های زندگی و بیزینس از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.

قدم چهل و ششم ارزش‌های زندگی و بیزینس

سلام به همه دوستان عزیز با قدم چهل و ششم ارزش‌های زندگی و بیزینس در خدمتتان هستم. امروز می‌خواهم در مورد ارزش های زندگی صحبت بکنم. منظور من ارزش‌هایی است که در زندگی ما برایمان مهم است برای شما صحبت کنم. دقت بکنید منظور من ارزش پیشنهادی توی کسب‌وکار نیست. مفاهیم را با هم دیگر اشتباه نگیرید. من امروز در مورد ارزش پیشنهادی نمی‌خواهم صحبت بکنم. چون ارزش پیشنهادی را قبلاً توی درس‌ها برای شما گفتم. یعنی این که ما چه ارزشی برای مشتری‌ها باید ایجاد کنیم. تا از ما خرید کنند. یعنی چه دلیلی دارد که مشتری بیاید از ما بخرد. چون هزاران کسب‌وکار و افراد زیادی مشابه کالا یا خدمت ما را ارائه می‌دهند.

ارزش زندگی چیست

مهم ترین ارزشهای زندگی شما چیست؟

 اما امروز یک گریزی هم به بقیه مسائل مهم در زندگی و ارزش های مهم در زندگی می خواهم بزنم، مثل خانواده، زندگی، رشد فردی، سلامتی، تعادل در زندگی، دوستان، کسب و کار، فرزندان، امشب می‌خواهم در مورد ارزش‌های مهم در زندگی صحبت بکنم و بحث هدف‌گذاری را هم که توی جلسه قبلی گفتم یک مقداری کامل‌ترش بکنم. از چه نظر کامل‌ترش بکنم این که هدف‌گذاری که در کسب وکار من برای شما عزیزان تعریف کردم. فقط با نگاه، هدف‌گذاری کسب‌وکار نباید باشد . یعنی همین ابتدا هدف‌گذاری کسب وکار خودتان را با مهم ترین اهداف خودتان در زندگی طی پنج سال آینده هماهنگ کنید. اول اولویت های زندگی خودتان را بشناسید و سپس مهم تریم آنها را با اهداف کسب وکار خودتان هماهنگ کنید.

دقت کنید ما انسان‌ها یک سری ارزش‌هایی برایمان مهم است. ولی این که ما همه ارزش‌های زندگی‌مان را بتوانیم. هم زمان پیش ببریم این واقعیت شدنی نیست. مثلاً یک نفر شغلش برای او خیلی اهمیت دارد. یک نفر خانواده‌اش خیلی مهم است، و شخص دیگری سلامتی بسیار برای او اهمیت دارد، تفریح می‌تواند برای شخص دیگری مهم باشد، رشد و توسعه فردی می‌تواند مهم باشد، مدیریت زندگی و ارتباطات ما با دیگران و این که توی زندگی شادی داشته باشیم. و از آن محیط و کار‌هایی که انجام دهیم لذت ببریم.یک جوان شاید در پنج سال اینده ازدواج جزو ارزشهای او باشد. خانواده تشکیل بدهند همه این ارزش‌ها برایتان مهم است ولی این که ما به همه ارزش‌ها بتوانیم برسیم عملاً شدنی نیست یعنی هم زمان نمی‌توانیم. در اوج موفقیت ورزشی و سلامتی باشیم. بعد هم زمان یک ازدواج موفق داشته باشیم و به توسعه فردی هم برسیم.

مهم ترین ارزشهای زندگی خودتان در پنج سال آینده را با هدف بیزینس خودتان بنویسید

به‌هرحال هرکسی در هر زمینه‌ای بر اساس شرایط خودش باید تصمیم بگیرد. حالا اگر مربی یا کوچ داشته باشد مربی‌اش به او می‌گوید و به او مشاوره می‌دهد. راهنمایی می‌کند و به او می‌گوید. مثلاً الان توی این مراحل از زندگی باید به استحکام خانواده‌ات کمک بکنی به فرزندانت نوجوانت باید برسی و باید به آنها یاد بدهی توانمندی‌هایشان را افزایش بدهند. نظر من این است که این ارزش‌ها را برای خودتان یادداشت بکنید. و خیلی مهم است که ما ارزش‌هایمان را بدانیم.

وقتی ما ارزش‌هایمان را بشناسیم تمام توانمان را بگذاریم که مثلاً به دو تا از ارزش‌هایمان در پنج سال اینده برسیم همزمان با هدف گذاری برای کسب و کار خودمان خیلی مهم است. مطمئنا من یک روانشناس یا مشاور خانواده نیستم. اما این موضوع را بر اساس سالها تجربه خودم به شما می گویم. برای رهائی از استرس و سردرگمی، داشتن یک برنامه و هدف از ارزشهای زندگی و بیزینس در کنار هم می تواند به ما خیلی کمک کند.

ارزش های زندگی

چه کارهایی به کاهش استرس و سردرگمی در زندگی و بیزینس ما کمک می کند.

عدم تماشا اخبار، سریالهای تلویزیونی و کلا هر کاری که هیچ منفعت ذهنی و مالی برای ما ندارد. تاکید میکنم. ادمهای موفق تلویزیون تماشا نمی کنند. برای زندگی خودشان هدف گذاری دارند و برای رسیدن به ان اهداف برنامه ریزی می کنند. بخشی از کارها را به ابزار‌های دیجیتال واگذار می کنند. مثلا به جای اینکه در یک موضوع تخصصی در یک ماه به صدها نفر پشت تلفن توضیح بدهند. یک ویدئو یا پادکست درست می کنند. کل موارد مهم را در ویدئو ضبط می کنند. و بعد در سایت یا شبکه اجتماعی خودشان به اشتراک می گذارند و تمام افرادی که برای آن موضوع درخواست مشاوره یا کمک دارند را با ارسال یک لینک براحتی به سمت آن ویدئو هدایت می کنند. و اینطوری ساعتها وقت خودشان را ذخیره می کنند.

اگر بتوانند حقوق پرداخت کنند. نیرو استخدام می کنند. تا فرصت بیشتری برای رسیدن به اهداف خودشان داشته باشند. البته این موضوع به منابع مالی و میزان درآمد انها بستگی دارد. اگر منابع مالی یا تخصص کم داشتند. شریک می گیرند. اما اگر توان مالی و تخصص یک کار را دارید بجای شریک نیرو استخدام کنید. و نکته اخر حتما ورزش می کنند. چون اگر ما همه ثروت دنیا را در بیزینس موفق داشته باشیم. اما سلامت نباشیم. عملا هیچ چیزی نداریم. خلاصه خیلی از ادمها برای توسعه کسب و کار و بهبود ارزشهای زندگی خودشان، دچار سردرگمی می شوند. دائم استرس دارند و بشدت به سلامتی خودشان آسیب می رسونند. اما وقتی برای پنج سال اینده خودتان هدف گذاری و برنامه داشته باشید. این استرس ها کاهش پیدا خواهد کرد.

امیدوارم قدم چهل و ششم ارزش‌های زندگی و بیزینس برایتان مفید بوده باشد.

ممنون می‌شوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید.شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید.یک درخواست لایو برای من ارسال کنید. یا یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.

برای مطالعه قدم چهل و پنجم اینجا کلیک  کنید و برای مطالعه قدم چهل و هفتم اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

چشم انداز یا رویا اینده کسب و کار

قدم چهل و چهارم داشتن چشم‌انداز یا vision برای کسب و کار

برای شنیدن فایل صوتی قدم چهل و چهارم داشتن چشم‌انداز یا vision برای کسب و کار از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.

قدم چهل و چهارم داشتن چشم‌انداز یا vision برای کسب و کار

سلام به همه دوستان عزیز با قدم چهل و چهارم داشتن چشم‌انداز یا vision برای کسب و کاردر خدمتتان هستم. امروز می‌خواهیم در مورد چشم‌انداز صحبت بکنیم می‌خواهیم ببینیم چه vision  یا چشم‌اندازی قرار است ما برای سه تا پنج سال آینده برای خودمان بریزیم این‌ها را بعضی‌ها اوایل خود من هم می‌شنیدم.خیلی به آن توجه نمی کردم و باور نداشتم. مثل اهمیت مسائل حقوقی در بیزینس که خیلی تأکید کردم (حالا توی سایت یک داستان واقعی از عدم توجه به مسائل حقوقی را حتماً برایتان تعریف خواهم کرد. چون مستقیم از طرف یکی از نزدیکانم با آن درگیر هستیم)

اما موضوعات چشم‌انداز، هدف گذاری و برنامه‌ریزی، تحلیل اهداف و ارزش پیشنهادی این‌ها مسائلی که در ادامه این هفته قرار است. با هم مرور بکنیم این‌ها خیلی مهم است. حتماً تأکید می‌نمایم  شما یک‌قلم و دفتر همراهتان بردارید برای آن محصول یا خدمتی که انتخاب کردید. یک چشم‌انداز بنویسیم.

برای اینده بیزینس خودتان رویا پردازی کنید

چشم انداز یا vision همان رویا پردازی برای اینده بیزینس شما است.

عملاً چشم‌انداز را این‌طوری ببینید باید یک رؤیاپردازی بکنید برای خودتان، شاید این‌ها را خیلی از این آدم‌ها موفق شنیدید و شاید ما هنوز ذهنمان کارمندی است، ذهنمان یک خویش‌فرمای کوچک است، هنوز نمی‌توانیم به سمت کارآفرینی یا خویش‌فرمای بزرگ حرکت بکنیم که دویست و پنجاه نفر نیرو داشته باشیم که ما بخوابیم و نیروها برای ما کار بکنند.

 شاید برایتان اول سؤال بشود که نه بابا این حرف‌ها چه چیزی است من اول چشم‌انداز تعریف بکنم هدف‌گذاری بکنم به آن موضوع باور داشته باشید. در ادامه تعریف جهانی vision یا چشم انداز را برای شما عزیزان می گویم. و بعد یک داستان ساده بگویم. چشم انداز تصویر ذهنی واضحی از آنچه می خواهید کسب و کارتان در زمانی در آینده باشد، بر اساس اهداف و آرزوهایتان است. داشتن چشم‌انداز به کسب‌وکار شما تمرکز واضحی می‌دهد و می‌تواند شما را در مسیر اشتباه متوقف کند.

یک داستان ساده از تغییر اتفاقات در مسیر حرکت ما با تصویر سازی

بگذارید من یک داستانی همین چند روز پیش برایم اتفاق افتاد برای شما تعریف کنم. باعجله باید یک سری مدارک پزشکی را می‌بردم فرودگاه، در ورودی فرودگاه برای ورود به پارکینگ یک نفر در ورودی هزینه می گیرد. حالا من کارت بانکی خودم را برنداشتم. هیچ پول نقدی هم همراه ندارم. توی مسیر می‌رفتم دائم با خودم می‌گفتم. مثلاً این آقا به من بگوید پول بده. نهایتش من بهش می‌گویم خب من پول همراهم نیاوردم، بعد نمی‌دانم نهایتش آنجا ماشین را بیرون پارکینگ پارک می‌کنم یک مسیر طولانی را پیاده می‌روم.

بعد یک‌لحظه به خودم گفتم آمدم چشم‌انداز تعریف کردم حتماً جمعش کردند تا الان دیگر من چند وقت است سمت فرودگاه نرفته‌ام حتماً آن آدمی که پول جمع می‌کند را جمع کردند الان پول‌ نمی‌گیرند. حالت رؤیایی بود دیگر جمع‌کردن خب بعید است دیگر تو کشور هزینه پارکینگ به این راحتی کسی بگذرد. من همین‌طور پیچیدم وارد پارکینگ شدم دیدم آن دکه هست هیچ‌کس داخلش نیست. ایستادم یک نگاهی دو طرف کردم دیدم نخیر کسی نیست رفتم داخل پارکینگ.

حالا چطور مدارک را تحویل قسمت بار فرودگاه بدهم یک نفر در صف بود. ازش خواهش کردم. مدارک را برای من ببرد. کارت و مدارک شناسائی نشان بنده خدا دادم. خودش دکتر بود و کامل مدارک را کنترل کرد. حتی نظر هم داد. و حتی ادرس داد. که فردا مدارک را بیان بیمارستان قلب از من تحویل بگیرند. خودم برای مادر نوبت هم می گیرم . حالا اصلاً کارت و پول هیچی همراهم نبود.

یعنی با خودم گفتم نخیر هیچی همراهم نیست دیگر چه‌کار بکنم رفتم داخل مدارک را تحویل دادم برگشتم دیدم آقا ایستاده است توی دکه همان جا با خودم گفتم ای‌بابا، تو در رویا خودت یک‌لحظه تصور کردی که دکه برای ورودی پارکینگ نخواهد بود این هم شد. حالا چیزی هم نبود هزار تومان، دو هزار تومان بود. ایستادم گفتم آقا من رد شدم شما نبودید و می‌خواستم یک سری مدارک را تحویل هواپیما بدهم. گفت برو آقا فدای سرت

اهمیت رویاپردازی در کسب و کار

داشتن رؤیا و چشم‌انداز خیلی مهم است.

حالا می‌خواستم بگویم داشتن رؤیا و چشم‌انداز خیلی مهم است. مثلاً من الان می‌خواهم آموزش بدهم من می‌خواهم یک معمار خوب بشوم، می‌خواهم من یک دفتر بیمه داشته باشم که مثلاً هزار نفر فروش سالیانه داشته باشم این‌ها می‌رود توی هدف‌گذاری، این‌ موارد چشم‌انداز نیست. من توی چشم‌انداز می‌خواهم یک مقداری رؤیاپردازی بکنم می‌گویم آقا من قرار است از این درآمد یک ماشین بنز مدل فلان بخرم، قرار است از این درآمد یک‌خانه خرید کنم. بعد این‌ها را باید تصور کنید. اگر شده عکسش را بگیرید.یعنی من همه این کار‌ها را کردم. مثلاً سفر به کنیا یا سفر به مصر این‌ها جزو رؤیاهای من است.

خب چون من عاشق گردشگری و سفر هستم عکس‌های این‌ها را گرفتم بک‌گراند (پس‌زمینه)  موبایل و لپ‌تاپم گذاشتم که هر روز این تصور را انجام می‌دهم هر روز این تصور چون خیلی سفر را دوست دارم ماهیگیری مثلاً دوستم دعوتم کرده کانادا یا یک دوست دیگر توی نیوزلند دعوتم کرده است. الان خب شرایط کرونا هم هست امکان‌پذیر نیست ولی در درازمدت همه این‌ها را رؤیاپردازی کردم که اگر سه تا پنج سال آینده به اهدافم و برنامه‌ریزی‌هایم برسم حتماً به این رؤیاها برسم.

حالا رؤیا می‌تواند مالی باشد و اصلاً بد نیست

 خانه ویلایی باشد اصلاً بد نیست، یک ویلا توی شمال باشد باز هم اصلاً بد نیست برای خودتان رؤیاپردازی بکنید امروز ما فقط قرار است یک کم رؤیا پردازی کنیم از جایگاه بیزینس و کسب و کار خودمان در آینده ، با خودمان یک چشم‌انداز زیبایی از تصورات و رویاها را مرور کنیم. من قرار است یک شرکت این‌طوری بزنم یک سوله با کلی کارمند داشته باشم بخش‌های سوله را تعیین بکنید.

اینجا کارمندان بخش خرید، بخش مدیا، بخش انبارداری، بخش نمی‌دانم تحویل کالا، پاسخگویی مشتریان همه را برای خودتان رؤیاپردازی بکنید. روی کاغذ بنویسید به هیچ‌کس هم‌نشان ندهید. فقط برای شخص خودتان باشد به آن ایمان داشته باشید هرچند روز هم به آن سر بزنید. ذهن ما هر چه را تصور کند به آن می رسد. داشتن یک رویا در ذهن به جسم شما برای رسیدن به موفقیت کمک می کند.

چشم انداز در کسب و کار
امیدوارم قدم چهل و چهارم داشتن چشم‌انداز یا vision برای کسب و کار برایتان مفید بوده باشد.

و با من همراه باشید. تا بتوانیم روال راه اندازی یک بیزینس کوچک یا متوسط را با هم یاد بگیریم. ممنون می‌شوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید.شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید.

یک درخواست لایو برای من ارسال کنید. یا یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم. برای مطالعه قدم چهل و سوم اینجا کلیک  کنید و برای مطالعه قدم چهل و پنجم اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

موانع موفق شدن یک کسب و کار

قدم چهل و سوم موانع موفق شدن یک کسب و کار

برای شنیدن فایل صوتی قدم چهل و سوم موانع موفق شدن یک کسب و کار از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.

قدم چهل و سوم موانع موفق شدن یک کسب و کار

سلام به همه دوستان عزیز که همراه من هستند با قدم چهل و سوم موانع موفق شدن یک کسب و کار در خدمتتان هستم. ما توی گام اول با تغییر ذهنیت آشنا شدیم، گام دوم بحث‌های حقوقی، گام سوم آمدیم آرام آرام با نحوه انتخاب خدمت یا محصول یا نحوه بهبود خدمت یا محصولتان آشنا شدیم. در ادامه با قدم چهارم در خدمتتان هستم. این قدم بسیار مهمی از این بابت که توی ساختار و زندگی ما ایرانی‌ها زیاد نقشی ندارد خیلی مهم است. توی این گام با برنامه‌ریزی، چشم‌انداز، هدف‌گذاری، تحلیل و آنالیز و ارزش پیشنهادی آشنا می‌شویم. توی مجموعه این هفته چون این گام خیلی مهم است چون خیلی تأکید می‌کنم توی فرهنگ بیزینس کشور ما خیلی برنامه‌ریزی، هدف‌گذاری، چشم‌انداز جایگاهی ندارد. در مورد این مطالب کامل خدمت شما توضیح خواهم داد.

چقدر به چشم انداز، هدف گذاری و برنامه ریزی اعتقاد داریم

لذا خیلی وقت‌ها توی خیلی از سازمان‌ها، بیمارستان‌ها که می‌رویم. مثلاً می‌بینیم که چشم‌انداز نوشتند، هدف‌گذاری کردند، مأموریت نوشتند. ولی این‌ها واقعیت کسی به آنها  باور ندارد بسیار جملات خیلی احساسی و نمایشی است عملاً و کسی حتی آن کارکنان سازمان را هم اگر از آنها بپرسید حتی یک‌بار هم کسی آنها را نخوانده نه مدیریت به او اعتقادی دارد نه این موضوع را به کارکنان منتقل می‌کند. اما در دنیا در کوچکترین سازمان‌ها یا شرکت ها هم این مفاهیم خیلی اهمیت دارد.

یعنی شما اگر یک کسب‌وکار کوچک هم داشته باشید. باید چشم انداز، هدف گذاری و برنامه ریزی داشته باشید. در تمام دنیا این اقداماتی که توی این شش درس آینده تا گام چهل و هشت ما با هم خواهیم رفت خیلی روی آن تأکید می‌شود. لذا دیگر آرام، آرام وقت آن رسیده است. در ادامه قبل از شروع این قله مهم که خدمت شما گفتم. باید چندین نکته که مانع موفقیت هستند. را با هم مرور کنیم.

تماشا تلویزیون و اخبار مانع موفق شدن

بگذارید قبل از ادامه بحث به یک نکته مهم تاکید کنم. خیلی از مسائلی که در زندگی روزمره امروزی ما در قرن بیست و یکم با آنها درگیر هستیم، این است که ما خیلی وقتمان دارد تلف می‌شود اگر خاطرتان باشد قدیم‌ها مردم زمان زیاد داشتند به همین خاطر رفت‌وآمدها زیاد بود. بازی‌ها زیاد بود خاطره گفتن خیلی فراوان شما می‌شنیدید. آدم‌ها خیلی صمیمی بودند خیلی به هم نزدیک بودند خب این‌ها همه کم شده است. ما برای این که توی کسب و کارمان موفق باشیم. باید با عوامل بیرونی که مانع موفقیت ما هستند بیشتر آشنا شویم.

حالا بخشی از بحث‌های این هفته به آنها خیلی گذرا خواهیم پرداخت. خیلی از این‌ها که مانع موفقیت ما می‌شوند این است که ما خیلی تلویزیون نگاه می‌کنیم و واقعاً تلویزیون یک سم است شبکه‌های اجتماعی الان جدیداً اضافه شده است ما شبکه‌های اجتماعی را به جایش خواهم گفت ما این‌ها را در راستای هدفمان باید استفاده بکنیم. اما متاسفانه طوری شده است.

که ما مثلاً شبکه اجتماعی بخواهیم برویم یک عکس یا فیلمی را لایک بکنیم. یا یک هشتک گذاری را روی آخرین پستمان بگذاریم و برگردیم. بر سر کار اصلی خودمان، اما به خودمان که می آئیم. یک ساعت و نیم داخل این شبکه اجتماعی داریم می‌گردیم و خیلی از چیز‌هایی که اصلاً هیچ با هدفمان و با برنامه ما سنخیتی ندارد را استفاده کردیم و وقت گذاشتیم، انرژی گذاشتیم. پس آدم‌های موفق تلویزیون تماشا نمی‌کنند. ذهنشان را با دیدن مکرر اخبار آشفته نمی کنند.

شبکه های اجتماعی مانع موفقیت

ساعت طلائی یا گلدن تایم برای استفاده از موبایل داشته باشیم

در واقعیت‌ آدم‌های موفق تلویزیون تماشا نمی‌کنند، آدم‌های موفق برای بخش تلفن همراهشان زمان طلایی دارند مثلاً با هر هشداری ساعت دو نیمه‌شب هم بلند نمی‌شود تلفنش را بردارد چک بکند من این‌ها را اول به خودم می‌گویم این‌ها را برای خودم دارم تمرین می‌کنم ساعت‌هایی را برای زمان طلایی گذاشتم مثلاً نیم ساعت یک بیزینس یا کسب‌وکاری داریم توی بخش پاسخگویی که انشا الله بهش خواهیم رسید و خیلی هم مهم است. نه که در هرلحظه گوشی را برای پاسخ گوئی برداریم و کلی زمان صرف گشت و گذار در شبکه های اجتماعی کنیم.

چرا اگر در آینده خیلی کسب و کارمان رشد بکند یک کارمند تمام‌وقت می‌گیریم که به سؤالات در شبکه اجتماعی در وب‌سایت و این‌ها جواب بدهد آنها بحث‌های کاری است. بحث مهمی که ما الان داریم این است که ما توی این جلسه چهل و سوم می‌خواهیم چه چیزی را یاد بگیریم ما قرار نیست اخبار نگاه بکنیم، قرار نیست مسائل منفی ذهن ما را درگیر بکند، قرار نیست چیز‌هایی که نمی‌توانیم تغییرشان بدهیم الکی بهشان فکر بکنیم، قرار نیست تمام آدم‌ها مثل ما فکر بکنند. قرار نیست من همه آدم‌ها را مجبور بکنم مثل من فکر بکنند اگر همه مثل من فکر بکنند دیگر دنیا زیبایی خودش را از دست می‌دهد جذابیتی نخواهد داشت.

زمان برای موفق شدن خیلی مهم است. با دیدن سریال های بی ارزش آن را هدر ندهید

همه در یک سطح باشیم و تلویزیون هم تاکید می‌کنم. تماشای تلویزیون را به حداقل برسانید اگر توصیه‌هایی وسطش می‌کنند اساتید مختلف فیلم‌های کسب‌وکار معرفی می‌کنند، مستند‌های کسب‌وکار معرفی می‌کنند آنها را ببینید مطلق نیست باز تأکید می‌کنم این‌طوری نیست که مثلاً هفته‌ای یکی، دو ساعت من خودم مستند حیات‌وحش دوست دارم، می‌نشینم نگاه می‌کنم مثلاً یک مستندی باارزش باشد یعنی آخرش بعد از یک ساعت و نیم چیزی باشد که حال آدم را خوب بکند یک ارزشی ایجاد بکند.

نه سریال سیصد و خرده‌ای قسمتی ترکی که هیچ منفعتی یعنی آخرش یعنی سی قسمتش را ببینید با سیصد قسمتش را ببینید توی زندگی‌تان هیچ تأثیری ندارد هیچ‌چیز جدیدی به زندگی ما اضافه نمی‌کند، حتی برای ادمهای عادی که بیزینس هم ندارند. دیدن اینها را توصیه نمی کنم. کلاً تمامی کانال‌های خبری را خواهش می‌کنم حذف بکنید از تلفن‌هایتان اگر توی یوتیوب دنبال کردید بیاید بیرون اگر توی اینستاگرام دنبال کردید بیاید بیرون کانال‌های اخبار تلگرامی را همه را حذف بکنید به‌شدت از تمامی خبرهای تلویزیون دوری بکنید

ادمهای منفی را از خودتان دور کنید

آدم‌های منفی را خیلی از خودتان دور بکنید.

خودتان اگر آدم منفی‌بافی هستید برای هر چیزی اول ذهنتان بدترین شرایط را می‌گوید خیلی تمرین بکنید ذهنتان را به سمت مثبت هدایت بکنید اگر حرف منفی می‌زنید در لحظه به خودتان نهیب بزنید که آقا الان وقتش نیست من باید مثبت‌اندیش باشم نگاه من باید عوض بکنم حتماً توی برنامه‌تان کمی موسیقی مدیتیشن برای تمرکز و ورزش را حتماً بگذارید سه جلسه در هفته کافی است سه تا نیم ساعت در هفته ورزش بکنید پیاده‌روی بکنید موسیقی ملایم گوش بکنید و مدیتیشن بحث تمرکز را هر شب بحث تمرکز را قبلاً خیلی تأکید کردم.

دشمن آدم‌های موفق همین بحث‌های این است که سلامتی‌شان را رعایت نمی‌کنند آرامش ندارند و سکوت و این‌ها تو زندگی‌شان جایگاهی ندارد و دائم مثلاً صبحانه می‌خورد به جای اینکه دعا بکند کمی موسیقی گوش کند، کمی آرامش داشته باشد با شکرگزاری روزش را شروع بکند شروع می‌کند اخبار مثلاً سر صبح را گوش‌کردن که خب بسیار کار بدی است.

ذهنتان و خانه‌تان را افکار و لوازم بی ارزش خالی کنید

نکته آخری که می‌خواهم توی درس چهل و سوم بگویم ذهنتان و خانه‌تان را من همیشه خالی نگاه دارید. نه اینکه اهل تفکر و اندیشه نباشید. بگذارید یک مثال بزنم. برای شما می‌خواستم مهاجرت بکنم از ایران رفتم و بعد متأسفانه نتوانستم بمانم حالا دلایلش را خواهم گفت توی سایتم یا شبکه‌های اینستاگرامم یا کانال یوتیوب حتماً جزئیاتش را کامل برایتان داستانش را تعریف خواهم کرد. شروع کردم .به فروختن خیلی از لوازم که سالها جمع کرده بودم. و یک جائی دیدم. خیلی از این لوازم اسباب خانه را سالهاست اصلا استفاده نکردم. اصطلاحاً من بهشان می‌گفتم این‌ها بار دل هستند.

یعنی اصلاً یک باری است گوشه دل ما و ما بسیاری از این لوازم را نیاز نداریم خیلی‌هایش را می‌توانیم سبک کنیم واقعیت بسیاری از کشور‌ها مردم الان دارند به این واقعیت پی می‌برند که داشتن لباس‌های زیاد آسیب جدی به محیط‌زیست می‌زند ما باید خیلی رعایت بکنیم چند تا شلوار نیازی نیست رنگ‌ها و طرح‌های مختلف داشته باشیم حتی انشا الله با کسب‌وکار موفق و ثروت فراوان بیاید نباید پولمان را هدر بدهیم برای این که ده دست کاپشن داشته باشیم بیست دست کت‌وشلوار داشته باشیم یا ده دست لباس مجلسی داشته باشیم این‌ها هدردادن است و بسیار ذهن را درگیر می‌کند انرژی‌های منفی زیادی ایجاد می کنند.

خیلی از افراد که بیزینس های موفق دارند. دودست لباس یا دوتا کت‌وشلوار دارند. ما هم باید با همان‌ها زندگی بکنیم خوشحال هم‌باشیم. که به محیط‌زیست آسیب نزنیم. پولش را می‌توانیم سرمایه‌گذاری بکنیم و به خیریه‌ها کمک بکنی دیگر امروز وقت تصمیم‌گیری برای شروع است دیگر اصلاً دیگر من نمی‌توانم از اینجا دیگر باید شروع کنید برای درس چهل و چهارم آماده باشید که با امید به خدا برایتان با جزئیات بگویم روز خیلی خوبی داشته باشید.

موانع موفقیت یک کسب و کار
امیدوارم قدم چهل و سوم موانع موفق شدن یک کسب و کار برایتان مفید بوده باشد.

و با من همراه باشید. تا بتوانیم روال راه اندازی یک بیزینس کوچک یا متوسط را با هم یاد بگیریم. ممنون می‌شوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید.شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید.یک درخواست لایو برای من ارسال کنید. یا یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم. برای مطالعه قدم چهل و دوم اینجا کلیک  کنید و برای مطالعه قدم چهل و چهارم اینجا کلیک کنید.

اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

پرسش و پاسخ آزمون یازدهم

قدم  چهل و دوم  و آزمون ششم

قدم  چهل و دوم  و آزمون ششم

سلام و درود به همه دوستان عزیز همراه، سعید کاظمی هستم و با دوره رایگان نود قدم آموزش کسب‌وکار همراه شما عزیزان هستم. همان‌طور که در ابتدای دوره خدمت شما گفتم. بعد از هر شش قدم یا درس، یک مرور و پرسش‌وپاسخ داریم. خیلی پیچیده و سخت نیست. فقط لازم است. به سؤالات پاسخ بدهید. تا مطمئن شوید. مفاهیم را یاد گرفتید. فقط لازم است. ده تا پانزده دقیقه وقت بگذارید. پس با قدم  چهل و دوم  و آزمون ششم  همراه من باشید.

برای هر درس تنها دو تا سه سؤال و در مجموع ۱۵ سؤال قراردادم. تا یک طوفان فکری در ذهن شما ایجاد گردد و مفاهیم کامل در ذهن شما ثبت گردد. وقتی ما پرسش و پاسخ را مطالعه می کنیم. ذهن ما کامل به موضوع مسلط می گردد. مخصوصا با نوشتن موضوعات، پس نیم ساعت وقت بگذارید و درسهای آموزش رایگان کسب و کار من از قدم سی وشش تا چهل ویک را گوش کنید یا مطالعه بفرمائید. منتظر نظرات ارزشمند شما هستم. اگر هر روز کارهای تکراری می کنید و منتظر تغییرات بزرگ هستید. سخت در اشتباه هستید. بلند شو یک تکونی به خودت بده.

۱-مفهوم نیچ یا گوشه بازار چیست؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۲-  آیا شما در کسب وکار خودتان گاو بنفش را شناسائی کردید؟ 

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۳–  اقیانوس قرمز  کسب و کار شما کجاست؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۴–  با فروش محصول ارزان و بی کیفیت هیچ وقت برند می شوید؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۵–  چطور کالا و خدماتی را ارائه بدهیم؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

6–  ایا کالا و خدمتی ارائه می دهید که خودتان حاضر به ارائه آن به خانواده خودتان هستید؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۷–  اهمیت مکان یا محل ارائه محصول یا خدمت در افزایش فروش؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۸– ایا مشتریان هدف خودتان را انتخاب کردید؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۹– تعریف mvp چیست ؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۰-  چرا باید محصول یا خدمت مورد نظر من را یک مشتری بخرد؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۱– چرا باید محصول یا خدمت من را بخرد؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۲– آیا محصول یا خدمت من یک ارزش برای مشتری ایجاد می کند؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۳- ایا درد و نیاز مشتری احتمالی را شناسائی کردید؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۴-ایا در طول زمان بر اساس بازخورد مشتریان و سوالات انها نوع محصول یا خدمت خودتان را تغییر داده اید؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

۱۵- در مجموع به محصول یا خدمت نهائی خودتان رسیده اید یا نیاز به مشاوره برای انتخاب نهائی دارید؟

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————

امیدوارم جواب‌های قدم  چهل و دوم  و آزمون ششم را کامل بدهید و آماده بشوید. برای ادامه قدم‌ها در سایت سعید  کاظمی و اگر علاقه دارید قدم چهل و یکم را مطالعه کنید. اینجا کلیک کنید. برای رفتن به قدم چهل وسوم اینجا کلیک کنید.

چرا باید محصول من را بخرید

قدم چهلم چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند

برای شنیدن فایل صوتی قدم چهلم چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.

قدم چهلم چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند

سلام به همه دوستان امروز با گام چهلم در خدمتتان هستیم یک گام دیگر بعد از این ما در قدم سوم و انتخاب محصول داریم و انتخاب محصول عملاً تمام می‌شود در گام چهلم ما می‌خواهیم به دو تا سؤال اساسی جواب بدهیم وقتی داریم محصول یا خدمت را توی ذهنمان ایجاد می‌کنیم. بای داین به این دو سوال اساسی جواب

مثلاً من می‌خواهم کارواش سیار بزنم خوب دو تا سؤال همیشه باید از خودم بپرسم. چرا باید بخرند و چرا بای داز من بخرند. اول بگذاردی ایده کارواش سیار را برای شما توضیح بدهم. چون این کارواش سیار خیلی  ایده جالبی بود چندین سال قبل باهاش آشنا شدم می‌خواهم بیایم این سؤال را با این ایده کارواش سیار جواب بدهیم. چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند حالا دومرتبه تکرار می‌کنم.

قدم چهلم چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند

چرا باید بخرند؟ و چرا باید از من بخرند؟

منظورم این است که خدماتی مثل کارواش سیار را چرا باید بیاید یک مشتری کارواش سیار استفاده بکند و چرا باید آن را از من بخرند شما هر کسب‌وکاری راه می‌اندازید هر محصولی هر خدمتی که به مشتری ارائه می‌دهید این دو تا سؤال را جز آن ستون‌های اساسی بنویسید یک طرف نوع محصول یا خدمت و سمت دیگر به این دو سوال اساسی جواب بدهید.

اگر به خدمات تخصصی منتور یا بیزینس کوچ نیاز داشتید

حالا اگر خیلی تخصصی خواستید که از من مشاوره بگیرید خب باید قرارداد کوچینگ با هم ببندیم و من توی یک سال کوچینگ و منتورینگ را هم زمان با هم دیگر برایتان انجام می‌دهم از صفر تا صد همراهتان می‌شوم و جداول خیلی کاملی را با هم دیگر پر خواهیم کرد.. خیلی بحث توانایی‌ها، نقاط ضعف این‌ها را رویش کار خواهیم کرد. ماهی یک یا حداکثر دو جلسه بیشتر نخواهیم داشت و طول یک سال ما این جلسات را ادامه می‌دهیم تا در تمام این نه مرحله نه تا قله‌ای که من اینجا به شما درس می‌دهم آنجا با جزئیات در خدمتتان خواهم بود چطوری پیجم را راه بیندازم چه‌کارهای بکنم و همه جزئیات.

چرا مردم باید کارواش سیار تماس بگیرند و چرا با کاراوش من تماس بگیرند.

حالا از بحث اصلی‌مان خارج نشویم چرا باید از من چرا باید بخرند چرا مثلاً باید بیایند از کارواش سیار استفاده بکنند. یک قانون خیلی ساده دارد مردم امروز تنبل هستند، جواب دومش مردم امروز حوصله ندارند، جواب خیلی مهمش قوانین بسیاری از پارکینگ‌ها و مجتمع‌ها اجازه نمی‌دهند شما خودروتان را توی پارکینگ بشورید مجتمع‌های بزرگ اصلاً جزء قوانین شان است خلاصه اینجا قانون به کمک کسب‌وکار شما آمده است.

چرا بایدکالا من را بخرند

یک دلیل خوب برای اینکه به این خدمات نیاز دارند

خوب یک دلیل دیگر مردم وقت ندارند. نگاه کنید در شهر‌های بزرگ من یادم است همین داستان کارواش سیار سه یا چهار سال پیش بود که توی تهران برادرم گفت که من وقت ندارم. مثلاً بنزین بزنم گفتم چرا خودرو خودت را نمی‌بری بیرون گفت باور می‌کنی وقت نکردم چند روز است بروم بنزین بزنم. چون بخواهم بروم توی پمپ‌بنزین کلی وقتم را می‌گیرد. گفتم اتفاقاً من که با دنیای اینترنت کار می‌کنم یک نرم‌افزاری هست بگذار برایت جستجو بکنم که توی تهران که صددرصد هست بنزین را می‌آورد درب منزل و سیار توزیع می‌کند.

گفت نه بابا امکان ندارد گفتم بله هست یک جستجو کردم اتفاقاً نرم‌افزارش را پیدا کردم سریع عضو شدم و به آنها پیام دادم دیدم پانزده دقیقه بعد آمد گفت آقا ما بیایم داخل پارکینگ با خودرو گفتم نه پارکینگ نمی شود. شاید برای شما نگهبانی و این‌ها مشکلاتی ایجاد بکند. چون با این حجم بنزین وارد ساختمان شدن شاید نگهبان نگذارد. آقا نشان به آن نشان که ما آمدیم کنار خیابان یعنی آمدیم جلوی درب ورودی پارکینگ خیلی بزرگی هم داشت مجتمع برادرم. چند خودرو از کنار هم رد می‌شوند شروع کردیم بنزین زدن روی این هم بزرگ نوشته بود پمپ بنزین سیار،

الان نامش دقیقاً خاطرم نیست شاید توی چهار، پنج دقیقه ما بنزین زدیم و بعد آن آقا یک کارت هم به ما داد گفت آقا ما زیرمجموعه خودمان کارواش سیار هم داریم گفتم چه جالب برادرم گفت چه خوب، گفت آقا ما هستیم بیست‌وچهارساعته می‌آییم هر ساعت شبانه‌روز شما زنگ بزنید، ما خدماتمان هم بیست‌وچهارساعته است نگاه دارد جواب سؤال دوم را می‌دهد.

چرا باید از من بخرند من بیست‌وچهار ساعته هستیم

نگاه بکنید یک درد، یک مشکلی را از مشتری دارد حل می‌کند یک ارزش برای مشتری دارد ایجاد می‌کند اینجا ما با دو مفهوم بسیار مهم که توی درس بعدی رویش صحبت خواهیم کرد ایجاد ارزش و حل درد یا مشکل است اشنا شدیم. نمی‌دانم پنج هزار تومان برای اضافه بنزین گرفت، هفت هزار تومان گرفت یک چیزی بهتان بگویم صف شد هرکسی که آمد برود توی پارکینگ دید بنزین سیار آقا گفت ما هم می‌توانیم بزنیم گفت بله من دستگاه کارت‌خوان هم دارم کارت بنزین هم داشته باشید.

ما اصلاً مجوز قانونی شرکت قانونی مجوزدار بحث قوانین که خیلی تأکید می‌کردند باز الان به درد می‌خورد مسائل و اخذ مجوز این‌ها را باز باید خیلی دقت بکنید و حواستان  باشد. می‌گوید این سؤال را تکرار میکنم. چرا باید از من بخرند چون وقت ندارند، حوصله ندارند، قوانین اجازه نمی‌دهند. مردم توی تهران سرشان شلوغ است.

 چرا باید از من بخرند

چرا باید از من خرید کنند چون سریع خدمات ارائه می دهم

بعد از آن طرف می‌گوید من چه هستم من بیست‌وچهارساعته هستم من بلافاصله می‌آیم، چرا باید از من بخرد چون من سریع می‌آیم چون من توی همه جای شهر رفته‌ام نیسان اجاره کرده‌ام پشتش را تجهیز کرده‌ام آنجا خدمات خوب ارائه میدهم. البته این ایده خیلی ایده پر هزینه‌ای است. ولی کارواش سیار شما با دو، سه تا پراید وانت هم می‌توانید استارت بزنید بیشتر توی تهران هم که می‌آیند. پراید وانت هستند و تجهیزات پشتش سوار می‌شود می‌آید.

ماشین می‌رود بیرون زیر ماشین پلاستیک پهن می‌شود پلاستیک مخصوص خیلی مرتب با یخ خشک موتور را می‌شورند روی ماشین را تمیز می‌کنند. زیر را جارو می‌کنند می‌شورند خشک می‌کنند. که شما یعنی حتی توی مجتمعتان هم این کار را کردید.یا توی فضای اداره یا شرکتتان هم انجام دادید هیچ اثر و آثاری از خودشان نمی‌گذارند.

با ارائه پاسخ چرا مردم باید خرید کنند؟ مشتری ها به سراغ شما می آیند

مثلاً مجتمع برادرم در تهران چهارصد و چهل واحد بود. خوب حالا فرض بکنید چهارصد واحد ساکن هستند، فرض کنید سیصد واحد ساکن هستند بالای چهارصد و سی خودرو داخل این پارکینگ وجود دارد. خیلی از خانواده‌ها دو تا سه تا خودرو دارند برادرم می‌گفت. من روز بعدش جمعه یا پنجشنبه باهاش تماس گرفتم تا بیاید برای شستن خودرو، بعد از دو ساعت تماس گرفت و عذرخواهی کرد. که آقا ما سرمان شلوغ بود و توی منطقه شما هفت خودرو الان فعال داریم.

رأس ساعت دوازده می‌آیم گفتم ایرادی ندارد من عجله‌ای هم ندارم دوازده بیاید. گفت اتفاقاً دوازده و ده دقیقه این‌ها بود تماس گرفت گفت ما دم درب هستیم دیگر با نگهبانی هماهنگ کرد آمدند می‌گویند دوباره داستان کارواش سیار مثل پمپ‌بنزین شروع شد. دوباره این همسایه سؤال کردند آقا این ها کارشان چیست. آقا این‌ها خودشان اتوماتیک می‌آیند اینجا می‌شورند، تمیز می‌کنند خشک گفت آقا خودرو من را هم می شورید. برادرم گفت آقا تا شب از پارکینگ ما خارج نشد و برای فردایش هم کامل برنامه گرفت ملاحظه بکنید.

محصول و خدمت باید یک درد از مشتری را کاهش دهد

ایده، محصول، خدمت ایده‌ای که یک ارزش ایجاد می‌کند یک دردی از مشتری ایجاد می‌کند و آن سؤال اساسی را جواب می‌دهد چرا باید از من بخرند چرا باید از من بخرند هر خدمتی دارید این سؤال را یادداشت بکنید به خودتان بگویید. بگذارید این سوال را من وتیم شرکا در سایت فروشگاهی خودمان پرسیدیم. آقا چرا باید مثلاً از سایت دکونزو بیاید لپ‌تاپ را بخرد چون دکونزو مشاوره رایگان می‌دهد، چون دکونزو از شش صبح تا دوازده شب باهاش تماس بگیرید پاسخت را می‌دهد حتی تا نیمه‌شب‌ها همکار‌های من پاسخ می‌دهند.

تصویری تماس بگیرید ما بلافاصله هرکسی که پیام می‌دهد می‌گوییم آقا تصویری تماس بگیر فیلم می‌خواهی از دستگاه برای شما ارسال بکنیم. همان لحظه فیلم دستگاه با توضیحات کافی، مشاوره و راهنمایی برای مشتری ارسال می گردد. شما از دیجی‌کالا بروید هیچ مشاوره‌ای بهتان نمی‌دهد. رتجربیات دیگران را به شما ارائه می دهد. اینکه دیگران می‌گویند ما چه تجربیاتی داریم ولی شاید آن سؤالی که مد نظرت است توی دلت است را نتوانی سؤالش را تخصصی پیدا کنی.

ولی ما مدیر فروش داریم بیست سال شغلش همین است. همه چیز را چشم‌بسته توضیح می‌دهد. ولی آن طرف می‌فهمد که چرا باید از دکونزو بخرد چون یک آدم متخصص آنجا نشسته است صادقانه مشاوره می‌دهد. ما خیلی وقت‌ها نه می‌گوییم به مشتری‌ها یعنی خیلی وقت‌ها ما جواب رد می‌دهیم مشتری را قبول نمی‌کنیم ردش می‌کنیم. چون نباید برای یک محصول بیش از نیاز خودش هزینه کند.

امیدوارم قدم چهلم چرا باید بخرند و چرا باید از من بخرند برای شما مفید بوده باشد.

امیدوارم درس امروز برایتان خیلی مفید باشد حتماً یادداشت بکنید یعنی یک ستون محصولات یا خدمات خودتان را یادداشت بکنید.و یک سطر سؤال‌ها را یادداشت بکنید. که انشا الله بتوانیم به نتیجه خوبی برسیم و از هفته آینده که گام چهارم را شروع می‌کنیم، بتوانیم به یک حد استانداردی ارام ، ارام کارمان را دیگر شروع بکنیم.ممنون می‌شوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید.

شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی تجربه دارید. یک ویدئو یا پادکست ۱۵ تا ۴۵ دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم. برای مطالعه قدم سی ام و نهم اینجا کلیک  کنید و برای مطالعه قدم چهل و یک اینجا کلیک کنید. اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP

قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP

برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.

قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP

سلام به همه دوستان عزیز با قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP در خدمتتان هستم. امروز می‌خواهم با یک اصطلاح بحثمان را شروع بکنیم به اسم mvp یا Minimum viable product یعنی حداقل محصول پذیرفتنیt اصطلاحی که خیلی استفاده می‌شود مخصوصاً در بخش تولید محصول خیلی استفاده می‌شود. البته من یک مقداری گسترده‌ترش می‌کنم. به‌صورت مثال بگویم مثلاً کسی که دارد فایل آموزشی هم می‌فروشد از این حداقل محصول قابل‌قبول باید استفاده بکند. شاید بشود یک مقداری با ایده‌آل‌گرایی ترکیبش کرد.این مفهوم می‌گوید که شما محصول و خدمتی را که ارائه می‌دهید نیاز نیست کامل، کامل باشد. یک حداقلی از آن چیزی که احساس می‌کنیم برای مشتری‌های آینده نیاز دارند. شما ارائه می‌دهید این به معنی این نیست که حداقل یعنی یک محصول ناقص، بگذارید مثال همین دوره آموزشی خودم را مثال بزنم.

حداقل محصول قابل پذیرش در بازار

یک مثال واقعی از MVP یا حداقل محصول قابل پذیرش

مثلاً این دوره آموزشی من برای نود روز طراحی کرده‌ام با امکانات و تجهیزات خیلی ساده ضبطش کردم نه مونتاژ، نه ویرایش صدا، نه موسیقی رویش گذاشتم من آمدم یک mvp به بازار ارائه می‌دهم یعنی با خودم گفتم خوب بگذار من این را با همین حداقل به جمعی از دوستان خودم ارائه بدهم.خوب من مسلماً این را نمی‌توانم توی یوتیوب خودم بگذارم با این کیفیت به‌هرحال مشتری هدف دارم. حتی اگر رایگان هم بگذارم فعلاً نمی‌توانم این محتوا را این‌طوری توی یوتیوب بگذارم.

ولی خب آمدم بازخورد بگیرم مثلاً بیست و خرده‌ای نفر ابتدا آمدند و در ادامه بچه‌های دیگری هم به تیم اضافه شدند. به دوستانی که علاقه‌مند بودند در چند دوره سه ماهه من یک حداقل محصولی یا خدمتی را ارائه دادم. که انتظار داشتم ببینم بازخوردش چه چیزی است. چون دیدم بازخورد مخصوصا جونان خیلی زیاد است. تشویق شدم. همین نود فایل ضبط شده را تایپ کنم و بر روی سایت خودم هم بگذارم.

همیشه کارخانجات خودروسازی اول یک محصول کانسپت یا مفهومی ارائه می دهند

اگر دقت کنید خیلی از کارخانه‌های ماشین‌سازی محصولات کانسپت بیرون می‌دهند.یعنی این محصول تولید انبوه نمی‌شود فقط یک دانه، دو دانه، پنج دانه یا ده دانه فقط برای نمایشگاه‌های سطح دنیا تولید می‌شود و اتفاقاً خریدار خوبی هم دارد. این محصول‌های کانسپت خوب ثروتمندانو و متخصصان می‌آیند این محصولات را می‌خرند این‌ها توی نمایشگاه شرکت می‌کنند و بیشتر به دنبال جمع‌آوری اطلاعات هستند یعنی می‌خواهند ببینند بازخورد مشتری‌ها چیست.

مثلاً می‌گوییم بدنه‌اش محصول‌هایی که شاید مثلاً برای ده سال آینده‌شان الان دارند رویش کار می‌کنند آیا ده سال آینده روی این کار بکنیم آیا چراغش را عوض بکنیم آیا آن موقع تکنولوژی بعضی از تکنولوژی‌ها فرضی است یعنی حتی وجود ندارد هنوز تکنولوژی‌اش نیامده است. من خاطرم هست خودرویی شرکت بنز داده بود حدود پانزده سال پیش بود. من این را در نمایشگاهی در دبی دیدم. کل صفحه جلوی داشبورد کلاً دیجیتال بود. یعنی شما فقط با یک صفحه در ارتباط بودید یعنی یک فرمان بود و کنار فرمان به‌جای ضبط و کلی اجزای نرمال خودرو که ما به انها عادت داشتیم. فقط یک صفحه مانیتور خیلی بزرگ بود .

و جالب است شاید یکی، دو ماه پیش دیدم نمونه این محصول واقعی‌اش آمده توی بازار، یعنی دیدم توی دبی دارند استفاده می‌کنند. یعنی آن محصول کانسپت پانزده سال پیش الان دارد عملی می‌شود یعنی کل داشبورد اصلاً حذف شده است. دیگر خبری از عقربه های سرعت و کیلومت نیست. شما هرطور که دوست دارید برای خودت ابزارهای (KPI اشاخص کلیدی عملکرد ) را چیدمان می کنید.

مفهوم mvp در بیزینس

نیاز نیست در ابتدا مسیر کلی محصول تولید کنید

منظورم این است که وقتی می‌خواهید یک محصول یا خدمتی ارائه بدهید. خیلی نیاز نیست که هزینه‌های سنگین بکنید و حجم بالا تولید کنید. مینیموم حداقلی از محصول یا خدمتی که خودتان را راضی می‌کند. تولید کنید. یعنی حداقلها را تهیه می‌کنید بعد شروع می‌کنید به بازخورد گرفتن و بعد بر اساس نیاز و درخواست مشتری تولید می کنید. نه بر اساس علاقه خودتان،دقت کنید. من این قدم سوم را کلا در مورد هر آن چیزی که به انتخاب و ارائه محصول مرتبط است تمرکز می کنم.حال وقت آن است.

ایده و نمونه محصول یا خدمت را از دوستان، فامیل، مردم یا خیلی از آدم‌های داخل اینستاگرام سؤال بپرسیم. و ببینیم چه بازخوردی می‌گیریم. حتی اگر پول داشته باشید یک مقدار تبلیغ هم برایش می‌رویم. مثلاً این سؤال را بپرسید مثلاً پیجی هست با صدهزار دنبال‌کننده دویست هزار دنبال‌کننده مینی اینفلوئنسر و از آن شخص خواهش می‌کنیم یک تبلیغی برای ما برود تا ببینیم. اصلاً بازخورد‌های مردم چگونه است. در دنیای امروز این اطلاعات و دیتا است که به شرکت‌ها خیلی کمک می‌کند تا به محصول یا خدمت نهائی برسند.

حالا انشا الله در بخش آخر این بخش که بخش کنترل هست کنترل اطلاعات زیاد رویش بحث خواهیم کرد ولی در مرحله اول شما الان می‌توانید. از هزار نفر از دنبال‌کننده‌هایتان سؤال بپرسید، خواهش بکنید به انها مستقیم خدمت یا محصولتان را ارائه بدهید. بعد ببینید آیا اصلاً بازخورد می‌گیرید یا آن چیزی که مدنظر شما هست واقعاً آن بازخورد انجام می‌شود.

ارائه حداقل محصول یا خدمت خیلی مهم است بجای کلی هزینه کردن

توی هر خدمت و محصولی می‌توانید شما mvp را انجام بدهید. اگر باز دوست داشتید سؤال داشتید من در خدمتتان هستم mvp را باز بیشتر هم می‌توانید توی اینترنت جستجو بکنید مطالعه بکنید نمونه ببینید امیدوارم برایتان این درس امروز مفید بوده باشد و شروع کنید به امید خدا حالا در دو درس بعدی دوتا سؤال خیلی اساسی را مطرح می‌کنم که شاید هم باز با mvp هم می‌تواند مرتبط باشد خیلی فقط توی mvp دقت کنید می‌خواهد مدیریت هزینه‌هایتان را کنترل بکنید.

mvp نه این که برویم من حالا فعلاً ده‌هزار تا از این محصول تولید بکنم ببینم بازار چه چیزی می‌خواهد. خوب خیلی هزینه هنگفتی می‌ کنی. بعد مشاهده می‌کنی صد تا از تولیدات را هم نتوانستی بفروشی بعد مجبوری همه‌اش را دوباره ضایعات بفروشی. تو باید بروی از همان محصول صد تا تولید بکنی. اگر توان مالی داری شاید ده دانه و بعد آن را بازاریابی بکنی. و در مرحله بعد بروید بازار را تحلیل بکنید. اول نمونه محصول یا خدمات را به بازار ارائه بدهید و بعد به مرور زمان شروع به توسعه محصول کنید. تو را خدا با سلیقه خودتان محصول یا خدمت ارائه ندهید. شما براساس نیاز و خواسته مشتری باید تولید کنید. کلی هزینه زیادی بابت تولید یا زیرساخت های یک خدمت انجام ندهید.

mvp مفهوم

امیدوارم قدم سی و نهم حداقل محصول قابل پذیرش یا MVP برای شما مفید بوده باشد.

ممنون می‌شوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی در هر نقطه از این دنیای پهناور تجربه دارید. یک ویدئو یا پادکست 15 تا 45 دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.

برای مطالعه قدم سی ام و هشتم اینجا کلیک  کنید و برای مطالعه قدم چهل اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.

قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم

قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم

برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.

قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم

سلام به همه دوستان عزیز با قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم در خدمتتان هستم. امشب باز هم در مورد محصول می‌خواهم. صحبت بکنیم یک سری داستان‌های کسب‌وکاری می‌خواهم بگویم واقعی و خیلی لذت‌بخش و قدمی که امروز می‌خواهیم کار بکنیم این است که محصول خودمان را کجا و به چه کسی بفروشیم. خیلی مهم است که ما انتخاب بکنیم که محصولمان را در چه محلی و به چه اشخاصی ممکن است بفروشیم.

انتخاب محل فیزیکی یا آنلاین کسب و کار خیلی مه ماست. اینکه ما اگر فیزیکی فروش داریم. چه مکان و محلی را برای فروش انتخاب کنیم. یا اگر در دنیای دیجیتال فعالیت می کنید. باید مکان اصلی خودتان را بر اساس نوع کالا یا محصول خودتان انتخاب کنید. مثلا سایت محل اصلی فروش شما باشد. یا اینستاگرام یا مارکت پلیس مثل دیجی کالا، مطمئنا انتخاب این موضوع با مشورت با یک مشاور کسب وکار و بیزینس کوچ با تجربه می تواند به شما کمک کند.

خیلی وقت‌ها توی شهرستان های کوچک یا خیلی از شهر‌های بزرگ می‌بینید. توی یک محله فرعی فروشگاه تخصصی لباس کودک باز شده است. خوب مالک این فروشگاه محل را بد انتخاب کرده است. اشخاصی هم که توی آن محله هستند معمولاً این لباس‌های باکیفیت را شاید به‌راحتی خرید نکنند. انتخاب محل ارائه خدمات خیلی مهم هست. می خواهد این محل فیزیکی باشد یا سایت شما، بگذارید مانند همیشه با چند تا داستان برای شما عزیزان بگم.

اهمیت مکان در فروش

داستان‌های واقعی از اهمیت محل کسب

یک دوست داشتم زمان دانشگاه این آخر هفته‌ها می‌رفت یا دایی‌اش بود یا فامیل نزدیکش بود و می‌رفتند نیمه‌های شب بازار میوه تره‌بار تهران و میوه‌های باکیفیت می‌خریدند. یک نیسان ابی داشتند و این میوه‌ها را این دوست من می‌نشست، با پسر دایی‌اش ، پشت آن وانت و آن نیسان آبی و بسته‌بندی می‌کردند بسیار شیک درجه‌بندی می‌کردند. و کلاً محصول درجه یک می‌خریدند یعنی آن طرف هم این‌ها را می‌شناخت ولی این‌ها می‌رفتند توی محلات بالای شهر تهران، و توی یک محله اصلاً جاافتاده بودند یک جایی برای خودشان داشتند و بازار هدفشان هم آدم‌های خاص انتخاب می‌کردند.

همان زمان هم‌بسته بندی‌های بسیار شیک می‌کردند یعنی بسته‌های خیلی جالب تهیه می‌کردند یادم است می‌گفت ما یک کیلو میوه را به فرض مثلاً اگر می‌خریدیم هزار تومان با بسته‌بندی این‌ها برای آنها هزار تومان درمی‌آمد. و هر بسته را به‌راحتی با بسته‌بندی شیک و درجه‌بندی درجه یک بسته بندی کردن. و بعد توی ظرف‌های دویست گرمی یا دویست و پنجاه گرمی این را تا پنج برابر قیمت می‌فروختند. یعنی نگاه با انتخاب یک محل مناسب و انتخاب کسانی که قرار است بهشان بفروشند یک ارزش‌افزوده پنج برابری برای محصول خودشان ایجاد می کردند.یعنی فرض کن اگر صدهزار تومان محصول می‌خریدند آن سال به‌راحتی آنها تا چهارصد، پانصد هزار تومان سود می‌کردند چهار برابر آن سرمایه‌گذاری‌شان توی یک روز سود می‌کردند و معمولاً می‌گفت ما به‌راحتی یک نیسان آبی را که پر کردیم به‌راحتی توی یک روز پنجشنبه یا جمعه این‌ها را می‌فروشیم و تمام می‌کنیم.

داستان دوم از اهمیت محل و افرادی که برای فروش محصول یا خدمت انتخاب می کنیم.

یکی از دوستان من بازنشست شده بود. توی شهرستان این‌ها تولیدی درخت زرشک داشتند و هرسال زرشک‌هایشان را روی درخت به کسانی که عمده و یک جا خرید می‌کنند می‌فروختند. بعد این دوست من که بازنشست شده بود با دوتا پسرش که بیکار بودند و به سن کار رسیده بودند. این‌ها آمدند همین ایده را به یک سبک دیگری انجام دادند. آمدند زرشک‌ها را وقتی تازه بود. شستند و بسته‌بندی بهداشتی کردند(مجوز بهداشت گرفتند) فریز کردند و فقط هم بازارشان را تهران تعریف کردند.

خوب یک پسرش را مستقر کرد تهران، اینجا زرشک را چند تا خانم بودند نظافت و تمیز می‌کردند خب زرشک هم می‌دانید خیلی سختی‌های خاص خودش را دارد و شروع کردند زرشک‌ها را بسته‌بندی و فریز کردن و ماشین یخچال‌دار خیلی کوچک اول تهیه کردند بعد کم، کم مجبور شدند بزرگش بکنند و سال اول به یک سود خیلی خوب رسیدند این‌ها هم یک چیزی نزدیک چهار تا پنج برابر می‌گفتند ما با این کار زرشک خودمان را توانستیم با قیمت عرف بازار که از ما روی درخت خریداری می‌کنند تا پنج برابر گران‌تر بفروشیم.

سال بعد از دو ماه مانده بود به فصل زرشک این‌ها شروع کردند به بازاریابی در تهران داخل سوپرمارکت‌های بزرگ و کارشان به حدی گرفت که دیگر اصلاً نمی‌توانستند با ماشین یخچال‌دار کوچک این‌ها کار بکنند. ماشین بزرگ تهیه کردند و یک سردخانه اجاره کردند کلی از محصول مردم را این‌ها سال دوم رفتند روی درخت خریدند باز هم هنوز هم که کارشان را چندین سال است دارند ادامه می‌دهند این‌ها بازار هدفشان هنوز هم تهران و شهر‌های خیلی بزرگ است آن هم هر محله‌ای خیر سوپرمارکت‌های خاص، محلات خاص الان که جواز بهداشت و مجوز و این‌ها هم گرفته‌اند خیلی کارشان را توسعه دادند.

اهمیت محل فروش

اول از خودتان بپرسید محصولتان را کجا و به چه کسی می خواهید بفروشید

شما هر محصول یا خدمتی که می‌خواهید بفروشید باید این سال را حتماً از خودتان بپرسید که من توی این قدم و قدم بعدی فقط دوتا سؤال مطرح می‌کنم یعنی باید این را یادداشت بکنید یعنی همه قبلی‌ها را هم که بهتان گفتم توی بخش انتخاب محصول و خدمت چه در مرحله انتخاب هستیم چه مرحله توسعه همه این سؤال‌ها را برای  خودتان جواب بدهید برای این سؤال‌ها جواب‌های منطقی پیدا بکنید که بتوانید توسعه بدهید کسب‌وکارتان را حتی از دوستانتان سؤال بکنید.

محصولتان را کجا و به چه کسانی می‌خواهید بفروشید آن‌وقت مطمئن باشید. شما آن میوه خاص مثلاً مجلات تخصصی سینمایی و فلان و این‌ها را نمی‌توانید توی محلات معمولی شهرهای بزرگ و خیلی از محلات ضعیف شهرستان یا توی روستا بفروشید چون آنجا نه جایش مناسب است نهمشتری خاص دارد یعنی هیچ کسی نمی‌آید مثلاً آنجا شصت هزار تومان برای یک مجله سینمایی پول بدهد یک مبلغ بیشتری برای یک کیلو میوه بدهد.

بازهم داستان ساده از ایجادسود برای محصول با ایجاد ارزش افزوده برای مشتری

یک ایده دیگر برای شما عزیزان بگم. که شاید برای شما عزیزان جالب باشد. و از اهمیت ارزش‌افزوده ایجادکردن و درک اهمیت اینکه محصول را کجا و به چه کسانی بفروشیم. موثر باشد. چند سال پیش رفتم خانه برادرم تهران، بعد همین‌طوری رفتم سوپرمارکت یک چیزی خرید بکنم بروم دیدن برادرم. دیدم توی یخچال سوپرمارکت انار دانه کرده فصل بود. انار بسیار با کیفیت و دانه درشتی را بسته‌بندی کرده بودند ، در بسته‌های دویست گرمی، خیلی هم خوشم آمد گفتم این موقع شب هم خیلی خوب است دست‌خالی نروم پیش برادرم،

برادرم هم خیلی خوشش آمده بود. گفت چقدر جالب من از فردا شب بروم بگیرم. حوصله ندارم بروم، انار بخرم و دانه کنم و این‌ها آماده است. جالب است. دقیقاً چند روز بعدش وقتی داشتممیوه می خریدم. قیمت انارها را توی میوه‌فروشی محل پرسیدم. دقیقاً پنج، شش برابر آن هزینه خرید یک بسته انار دویست گرمی بود. حتماً محصول و خدمتتان را خاص انتخاب بکنید و این سؤال را جواب بدهید محصول خودم را کجا و به چه کسانی بفروشم که شانس بیشتری برای فروختن داشته باشم. محل ارائه محصول و انتخاب مشتریان هدف بسیار مهم است. البته دقت کنید. مکان که خیلی در این مقاله به ان توجه کردم. فقط منظور محل فیزیکی کسب و کار نیست.

انتخاب مکان ارائه محصول

امیدوارم قدم سی و هشتم محصول و خدمتم را کجا و به چه کسی بفروشم. برای شما مفید بوده باشد. ممنون می‌شوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا زندگی در هر نقطه از این دنیای پهناور تجربه دارید. یک ویدئو یا پادکست 15 تا 45 دقیقه ای برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.

برای مطالعه قدم سی ام و هفتم اینجا کلیک  کنید و برای مطالعه قدم سی و نهم اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید. منتظر نظرات ارزنده شما عزیزان هستم.

کالا و خدمات با کیفیت بفروشید

قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم

برای شنیدن فایل صوتی قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم از طریق فایل ذیل اقدام بفرمائید.

قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم

سلام به همه دوستان امیدوارم روز خوبی را شروع کرده باشید امروز با گام قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم در خدمت شما عزیزان هستم. عنوانی که برای امروز صحبت می‌خواهیم بکنیم در مورد چطور کالا و خدماتمان را تأمین بکنیم می باشد. خیلی وقت‌ها ما تجربه نداریم و آموزش خوبی هم ندیدیم و خیلی وقتها با تصورات ذهنی خودمان شروع می‌کنیم به تأمین کالا و خدمات برای مشتری‌مان و فکر می‌کنیم. مثلاً مشتری‌مان به این کالا و خدمات ما نیاز خواهند داشت اما وقتی که کسب‌وکار را شروع می‌کنیم یا مثلاً یک محصول خیلی زیادی را فراهم می‌کنیم می‌بینیم شدیداً برای فروش به مشکل برمی‌خوریم یعنی واقعاً چگونه و چطور کالایی را ما چطور کالا و خدماتی را ارائه بدهیم.

تحقیق اولیه برای انتخاب محصول یا خدمات در بیزینس

خیلی مهم است واقعاً انتخاب این مرحله قدم یعنی قله سوم در بزینس، باید تلاش کنیم در انتخاب محصول نهائی و نوع خدمات طوری باشد که واقعاً بازاری در آینده برای فروش داشته باشد. خوب خیلی از آدم‌هایی که قبلاً این کار را کرده‌اند یا اگر گوشه بازار آدم‌هایی که تجربه دارند از خود مشتری‌ها اطرافیان، دوستان، فامیل اگر بگویی من این خدمت را بدهم کسی می‌خرد از توی اینترنت تحقیق بکنید.

گوگل ترند بهترین مکان برای انتخاب کالا

گول یکی از بهترین مکانها برای شناخت ذهنیت مشتریان است

تحقیق زیادی بکنید توی گوگل تِرِند بروید مثلاً ببینید این کلمه چقدر سرچ می‌خورد و بین پنج عنوان مختلف توی گوگل جستجو بکنید کس‌هایی که آنالیز گوگل بلد هستند از آنها کمک بگیرید و خواهش بکنید ببینید مثلاً این کلمات آیا جزء جستجوهای  مردم در طول سال هست یا نیست. خوب یک دیتای بسیار خوبی توی گوگل وجود دارد. و آنهایی که دسترسی به آنالیز گوگل دارند هزینه‌های ماهیانه‌اش را شارژ می‌کنند و به آن دسترسی دارند می توانند به شما کمک کنند. ولی ساده‌ترین روش استفاده از گوگل تِرِند رایگان است. راحت می‌توانید بروید داخل گوگل ترند و کلمه مورد نظر را یا هر چیزی که به ذهنتان می‌رسد را جستجو کنید.

با فروش محصول ارزان و بی کیفیت هیچ وقت برند نمی شوید

حالا این که یک بحث دیگر هم که بر اساس تجربه واقعاً بهتان می‌گویم من خواهش می‌کنم این تصور که ما محصول ارزان و غیر برند بیاوریم خوب می‌توانیم بفروشیم را از ذهنتان بریزید دور، شاید توی بعضی از شهر‌ها توی بعضی از مناطق شهر‌های بزرگ بتوانید حالا لباس مثلاً ارزان‌قیمت بیاورند پیراهن و شلوار خیلی بی‌کیفیت بیاورید یا جنس چینی درجه چند بیاورید و بتوانید بفروش هم برسانید.

اما مطمئن باشید در درازمدت اصلاً شما مشتری موج دوم، مشتری وفادار مشتری که شما را به دیگران ارجاع بدهد. نخواهید داشت. شما فقط با فروش کیفیت است که می‌توانید برندتان را جا بیندازید و امیدوار باشید که امسال هم اگر صد تا مشتری داشتید سال بعد بشود دویست تا و سال بعدتر این دویست تا دویست نفر دیگر را علاوه بر این که خودشان می‌آیند دویست نفر دیگر را هم برای کسب‌وکار شما بیاورند و موفقیت شما هی روزافزون بشود. و رشدتان و بهبود مستمرتان ادامه پیدا بکند.

کیفیت برگ برنده کسب و کار

حتماً یعنی کالایی را بخرید که خودتان حاضر باشید بخرید.

یعنی کالایی را بیاورید که توی مجموعه‌تان خدمتی را ارائه بدهید که خودتان حاضر باشید برای آن کالا و برای آن خدمت پول بدهید من اگر بروم مثلاً توی فروشگاه یا وب‌سایت کامپیوتری که دارم توی دکونزو مثلاً لپ‌تاپ ارزان بیاورم لپ‌تاپی که خودم می‌دانم حاضر نیستم این را برای خواهر خودم خانواده خودم برادر خود، برای زن و بچه خودم تأمین بکنم این را نمی‌توانم بفروشم این را مطمئن باشید به‌راحتی فروخته نخواهد شد. چون کیفیت خیلی موضوع مهمی است حتماً چیزی را بیاورید که خودتان حاضر باشید برای آن پول بدهید و آن را حاضر باشید به دوستان و خانواده‌تان معرفی بکنید.

این را به تجربه به شما عزیزان می‌گویم من موس آوردم شاید سال‌هاست توی ویترین ما هست یعنی سال‌هاست جمعشان کردیم دیگر ریختیم توی کارتن دیگر مشتری می‌آید مثلاً یک جنس خیلی ارزان می‌خواهد خیلی به‌ندرت دیگر یا مثلاً لپ‌تاپ می‌برد می‌گوید آقا یک دو دانه موس هم به ما اشانتیون بدهید. از آن موسها به آنها بدهم. نه این که اشانتیون هم جنس بد ارائه بدهد.مثلاً بهشان می‌گویم موس ارزان دارم می‌خواهی دو، سه تا دانه بهت بدهم.

کیفیت محصول برگ برنده کسب و کار

اگر خدمتی هم می‌دهید خدمت ارزان و بی‌کیفیت ارائه ندهید.

نگاه بکنید اگر یک موقع خدمات شما ارزان هست. ولی به‌هرحال یک کیفیت حداقلی دارد. شما الان بسیاری از ایرلاین‌های ارزان‌قیمت در آسیا مثلاً در ایراِیشیا یا توی اروپا رایان ایر این‌ها خدمات می‌دهند ولی آمده از یک‌بخشی از خدماتش کم کرده است. هواپیما‌هایش را ارزان‌تر کرده است. مهماندارش را کاهش داده است. خدمات لاکچری مثل امارات و قطر ایرویز ارائه نمی دهد.

محصول یا خدمت با کیفیت بفروشید.

ولی من همیشه موافق برندسازی باکیفیت هستم چون کیفیت است که مشتری برای آدم می‌آورد من آموزشی که می‌دهم باید حتماً آموزش من هدفمند باشد به درد کسی بخورد من یک آموزشی به شما عزیزان ارائه می دهم که دقیقاً این آموزش‌ها را به فرزندان خودم هم می‌دهم. یعنی به بچه‌های خودم هم همین آموزش را می‌دهم، به کسب‌وکار خانمم همین آموزش را می‌دهم و به شما هم این‌ها را آموزش می‌دهم و لذت می‌برم. خود من اگر کسی این آموزش را دلی می‌آمد این‌طوری به من آموزش می‌داد حاضر بودم برایش هزینه هم بکنم و بگویم آقا ایرادی ندارد من این آموزش را می‌گیرم یعنی منظورم این آموزش را از نظر خودم ارزشمند می‌دانم که در اختیار دیگران بگذارم.

محصولی ارائه بدهید که حاضر باشید به خانواده خودتان هم پیشنهاد کنید.

وقتی برای خانواده خودم برایش ارزش قائل هستم بگویم این چیزی مفید است خواهد بود و به دردشان می‌خورد مطمئن باشید کیفیت برای شما مشتری درازمدت خواهد آورد و حتماً مشتری این احساسی که در زمان فروش خدمت یا محصولتان بهش ارائه می‌دهید را درک خواهد کرد شما وقتی یک محصول باکیفیت دارید چنان با انرژی می‌توانید در موردش صحبت بکنید. چون از فروشش دارید لذت می‌برید یک پکیج آموزشی عالی دارید از فروشش لذت می‌برید آن‌وقت است که شما می‌توانید آن احساس را به مشتری‌ات انتقال بدهید کیفیت بفروشید.

امیدوارم قدم سی و هفتم چطور کالا و خدماتی ارائه بدهم. برای شما مفید بوده باشد. ممنون می‌شوم که از سایت و کانال یوتیوب سعید کاظمی بازدید بفرمایید و این محتوا‌ها را به دوستانتان هم معرفی بفرمایید. لطفا کامنت و ارسال بازخورد را فراموش نکنید. شما فارسی زبان عزیز از هر جای دنیا در مورد هر موضوعی از مسائل کسب و کاری و بیزینسی تا آموزشی اگر تجربه دارید. برای من ارسال کنید. تا بنام خود شما و با امکان معرفی کسب وکار خودتان بر روی سایت سعید کاظمی بارگزاری کنم.

برای مطالعه قدم سی ام و ششم اینجا کلیک  کنید و برای مطالعه قدم سی و هشتم اینجا کلیک کنید.اگر علاقه مند هستید. که درسهای کامل آموزش کسب و کار به زبان ساده و رایگان بهره مند بشوید. اینجا کلیک کنید. روز خوبی داشته باشید.موفق و پیروز باشید.